خوشا دستی که همواره تواناست/و در ظلمت خوشا چشمی که بیناست
خوشا قلبی که در حال سخاوت/بدون باج گیری،عین دریاست
خوشا آنکس که در بازار هستی/فقط با لذتی غرق تماشاست
بنازم هرچه دارد پربها است/چه در ظاهر،چه در باطن ،چو دیباست
از او پرسیده ام روزی به خلوت/چطور این گونه نامت عالم آراست؟
به نرمی گفت:این صبری که دارم/میان شیشه هایم عین صهباست
اگر جایی،کسی یا لحظه ای سخت/کنی صبری نکو،آن لحظه زیباست
مریم جباری