Fwd: ادبیات پارسی .....حرف شاعرانه ی قشنگ بزنید

1 view
Skip to first unread message

maryam jabbari

unread,
Nov 10, 2011, 1:18:30 PM11/10/11
to


---------- Forwarded message ----------
From: maryam jabbari <jabbari...@gmail.com>
Date: 2011/11/10
Subject: ادبیات پارسی .....حرف شاعرانه ی قشنگ بزنید
To:


علی اسفندیاری
زاده ی 21 آبان 1274 خورشیدی در دهکده ی یوش مازندران و درگذشته ی 13 دی 1338 خورشیدی در شمیران تهران ،بنیان گذار شعر نو فارسی است.وی 12 ساله بود که به همراه خانواده ، به تهران رفت.و در مدرسه ی عالی سن لویی مشغول تحصیل شد.با تشویق یکی از معلم هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن روی آورد و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.دوران نوجوانی و جوانی وی مصادف بود با توفان های سهمگین سیاسی-اجتماعی ایران؛نظیر انقلاب مشروطه،جنبش جنگل و تاسیس جمهوری سرخ گیلان که همه ی اینها بر روح حساس نیما تاثیر داشت.در سال 1305 با عالیه ی جهانگیر -خواهرزاده ی میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل-ازدواج کرد که حاصلش یک پسر به نام "شراگیم"است که اکنون در کانادا زندگی می کند.نیما چندی بعد،پدرش -ابراهیم خان نوری- را ،از دست داد و سپس به دلیل بیکاری،خانه نشین شد.همین اوضاع ،او را بیشتر به سمت شعر کشاند؛در آن تنهایی ها به تحول در شعر فارسی می اندیشید اما چیزی منتشر نکرد.در سال 1307 عالیه ی جهانگیر به آمل منتقل شد .نیما هم با او رفت.یک سال بعد،به رشت رفتند و عالیه خانم در آنجا مدیر مدرسه بود.این آقای علی اسفندیاری در سال 1300 خورشیدی ،نام خود را ،به نیما  تغییر داد.در همین سال ،منظومه ی "قصه ی رنگ پریده "را در هفته نامه ی"قرن بیستم"میرزاده ی عشقی به چاپ رساند."قصه ی رنگ پریده"در حقیقت اولین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده بود.سپس "افسانه"را سرود که در آن ،روحی رمانتیک حاکم است.این شعر در فضای راکد شعر ایران،انقلابی به پا کرد.وی آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را،به چالش کشید .شعر نو ،عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.در مقدمه ی "افسانه"می نویسد:"چیزی که بیشتر مرا به این ساختار تازه ،معتقد کرده است،همانا رعایت معنی و طبیعت خاص هر چیز است و هیچ حسی برای شعر و شاعر ،بالاتر از این نیست که بهتر بتواند ،طبیعت را تشریح کند.نیما شاعر و نویسنده ی چندوجهی است و درصدد یافتن  تجربه های توانایی های خویش.به همین دلیل،عرصه های دیگر را نیز رج می زند و رصد می کند.بنابراین،موجودی تک محصولی نیست که فقط شعر بگوید و آن هم شعر نو.اگر شعر نو را ،متن کارش قلمداد کنیم،حواشی کارش هم به همین اندازه ،قابل تامل است
چنان به خاطر،شوریده ام به دام قفس/که آنچه بر سرم آید ،بود به کام قفس
بهار آمد و گلبن شکفت و مرغ به باغ/صفیر بر زده از شوق و من به دام قفس
دگر ز تنگدلی،لب دمی نجنبانم/ز بس خلیده مرا به بغل ،سهام قفس
پریده ای ز برم ای مرغ و این نپرسیدی/چگونه ام دل آزاده گشت،رام قفس
دلم ز تنگی جایش گرفت روز نخست/کنون گرفته  ترم   من ،بسی ز بام قفس
دوام دوره ی هجران به هیچ نشمارم/که مست حیرتم از صولت دوام قفس
فراقنامه ی نیما به آب اگر شویند/کسی از آن نتواند زدود ،نام قفس
             (1317)
فروغ فرخزاد
نیما برای من آغازی بود که من در شعرش برای اولین بار یک فضای فکری دیدم و یک جور کمال انسانی؛مثل حافظ .من حس کردم که با یک آدم طرف هستم؛نه یک مشت احساسات سطحی و حرفهای مبتذل روزانه.قطعا از لحاظ فرمهای شعری و زبان از ،از دریافتهای اوست که دارم استفاده می کنم؛می توانم بگویم که از او یاد گرفته ام؛یعنی نیما وسعت یک نگاه را برای من ترسیم کرد.نیما چشم مرا باز کرد
(از گفت و شنودهای فروغ فرخزاد با م.آزاد-تابستان 1343)
دکتر جواد مجابی
نیما عزلت گزیده ای است که نگاهی ژرف پیما بر هستی انسانی دارد.او در وضعیتی است که شاعر امروز ،می تواند هر لحظه به تجربه های هنری و اندیشه های فرهنگی او رجوع کند
سیمین دانشور
نیما یکی از بزرگان معاصر بود.شاملو،اخوان و جلال مریدش بودند.شعرهایش پیش ما بود تا بالاخره عالیه خانم برد.یک روز گفتم:"آقای نیما به عالیه خانم مهربانی کنید.می بینید این همه زحمت می کشد،به او بگویید دستت درد نکند،در خانه ی من چقدر ستم می کشی.جوری کنید که بداند قدر زحماتش را می دانید.گاهی هم هدیه هایی برایش بخرید .ما زنها دلمان به این چیزها خوش است،مثلا یک شیشه عطر خوشبو یا یک جوراب ابریشمی خوش رنگ.....نمی دانم ازاین چیزها.شما که شاعرید ،وقتی هدیه را به او می دهید یک حرف شاعرانه ی قشنگ بزنید تا مدتها خاطرش خوش باشد .این زن در خانه ی شما زحمت بی اجر می کشد؛اجرش را با یک کلام شاعرانه بدهید.شما که خوب بلدید!!!!!هیچ وقت از او تشکر کرده اید؟؟هیچ وقت دست او "را بوسیده اید؟؟ پیشانی اش را؟؟؟؟؟؟...........................
...............................................................................
.....................................................................
.....................................................
....................................
در انتظار ثبت روز ملی شعر نوین ایران به نام نیما،اشاره ی مهندس طاهایی استاندار مازندران قابل تامل است.وی در جلسه ای پیرامون همایش نیما و میراث نو با  ارزشمند خواندن این اقدام
اعلام کرد که جا دارد در تقویم کشور،یک روز به نام این شاعر معاصر نام گذاری شود
*********************************************8
نام بعضی نفرات/روشنم می دارد:/اعتصام یوسف/حسن رشدیه./قوتم می بخشد/ره می اندازد /و اجاق کهن سرد سرایم /گرم می آید از گرمی عالی دمشان./نام بعضی نفرات/رزق روحم شده است./وقت هر دلتنگی/سویشان دارم دست/روشنم می دارد
برگرفته از سایت های
ویکیپدیا+سایت رسمی نیما یوشیج+وبلاگ اختصاصی پدر شعر نو،نیما یوشیج+نیما یوشیج
تدوین : مریم جباری

--
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده اید که در گروه Google Groups "ادبیات پارسی" مشترک شده اید.
جهت پست کردن مطلب به این گروه، ایمیلی به adabia...@googlegroups.com ارسال کنید.
جهت لغو اشتراک از این گروه، ایمیلی به adabiat_pars...@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه های دیگر، از این گروه در http://groups.google.com/group/adabiat_parsi?hl=fa دیدن کنید.

2354.jpg
NimaYooshij.jpg
نیما+پسرش+شهریار.jpg
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages