عقیده هركس براى خودش محترم است

1 view
Skip to first unread message

Tajali Sheidai

unread,
Feb 24, 2012, 5:54:23 AM2/24/12
to tajalie_...@googlegroups.com

کتاب حکومت فرزانگان ، مبحث دوم :آزادی عقیده

یكى از اظهارات فریبنده‏اى كه بسیار شنیده مى‏شود اینست كه: «عقیده هركس براى خودش محترم است». از آنجا كه امروز در سراسر جهان حاكمیت با فرهنگ و نظام ارزشى غرب است، این گفته بصورت یك اصل محكم لایتغیر و معیار مطلقى مطرح مى‏شود كه واجب الاتّباع است و جاى هیچ گونه تردیدى در آن وجود ندارد. امّا براستى آیا «عقیده هركس براى خودش محترم است»؟ آیا هركس اجازه دارد كه هر عقیده‏اى داشته باشد و هیچ حقّ اعتراضى نیز نسبت به او وجود ندارد؟

پیش از بحث در اطراف حقیقت و یا بطلان این نظر، باید گفت كه این اصل از اركان اصلى نظامِ ارزشى خاصّى است كه حكومت «دموكراسى» بر آن بنا شده است و متأسّفانه در این عصر، از آنجا كه همه كره زمین در تسخیر تمدّن معاصر غرب قرار دارد، نه تنها تا پیش از پیروزى انقلاب اسلامى هیچ كس جرأت و قدرت مخالفت با این معنا را در خود نمى‏یافت، بلكه «اصول دموكراسى» بمثابه معیارهاى مطلقى بود كه همه فرهنگ‏ها و مكاتیب غیرغربى را با آن مى‏سنجیدند. و اینگونه، «تمدّن غرب» و نظام ارزشى متناسب با آن، امروزه از «اصالتى» برخوردار است كه پیش از «رنسانس» از آنِ «كلیسا» بود.(یكى از مباحث آینده این سلسله تحقیقات ان‏شاءاللَّه به «نظام دموكراسى» اختصاص خواهد داشت، امّا این بار به تناسب مبحث، مورد اشاره‏اى گذرا قرار گرفت‏.)

خودباختگى بشر امروز تا بدان جاست كه حتّى در منطقه اسلامى و بعضاً در ایران، بویژه در نزد روشنفكران و تحصیل كرده‏هاى دانشگاه، احكام اسلام تا آنجا اعتبار دارد كه با «معیارهاى مطلق تمدّن معاصر غرب» مخالفتى نداشته باشد و چه بسا كه عدّه‏اى از متفكرین نیز از سر خود باختگى و شیفتگى نسبت به تمدّن معاصر غرب، به تبیین معارف اسلام براساس دستاوردهاى تجربى و یا حتّى به انطباق «آیات قرآنى» با «محصولات تكنیكى» تمدّن مغرب پرداخته‏اند و این سرطان دردناكى است كه متأسفانه حتّى به رگ و ریشه و پیكره برخى «تألیفات مذهبى» نیز سرایت كرده‏اند (اشاره بیشتر به این مطلب را به مبحث دموكراسى وا مى‏گذاریم‏.)

البته در همین جا باید گفت كه اسلام تنها خطر جدّى و حتمى است كه پایه‏هاى اعتقادى تمدّن شیطانى معاصر بشر را تهدید مى‏كند، و اكنون با آنكه جز مدّت كوتاهى از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران نمى‏گذرد، مقابله و معارضه اساسى و ریشه‏اى آغاز شده است، تا آنجا كه در همه دنیا - و حتّى برخى كشورهاى اسلامى - طرفداران انقلاب اسلامى و پیروان حضرت امام امّت را «بنیادگرا» مى‏نامند. البته ما مى‏دانیم كه انقلاب اسلامى نهایتاً تحقق همان حقیقتى است كه در هزار و چهارصد سال قبل، نهضت اسلامى صدر اوّل را نتیجه داده است. حضرت امام امّت نیز چیزى جز اسلام نمى‏گویند و آنچه بنام «خطّ امام» مشهور است وجهه سیاسىِ نظام اعتقادى اسلام مى‏باشد كه در بیان قرآن به «صراط مستقیم» تعبیر شده است. و امّا اگر آنان ما را «خمینیست» و«بنیادگرا» مى‏نامند دچار اشتباه نیستند، امّا فقط ظاهرى از حقیقت را دیده‏اند.(یعلمون ظاهراً من الحیاه الدّنیا و هم عن الآخرةِ غافلون)؛ حال آنكه معادلِ حقیقى این تعبیرات این چنین است: «خمینیست (پیرو امام خمینى) یعنى «مسلمان حقیقى» و «حزب اللَّه»، و «بنیادگرا» یعنى «انسان مكتبى». ظن «بنیادگرایى» درباره ما از آنجاست كه «انسان مكتبى» همواره سعى مى‏كند اعمال خویش را از متنِ اصیل اعتقادات خویش استخراج نماید و خود را تماماً براساس نظام اعتقادى اسلام بسازد و این نظام نیز مبتنى بر حقایقى است كه از هزار و چهارصد سال پیش تا به امروز ثبات خویش را حفظ كرده و تغییرى در آن حادث نگشته است (عدم تغییر در اصولِ اعتقادى ما به این مطلب برمى‏گردد كه «حقّ» خارج از ما داراى واقعیتى است ثابت و مبتنى بر اصول لایتغیر كه در بیان قرآن با تعبیر «سنةاللَّه» آمده است: وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبدیلاً / و یا تَحویلاً)

(حکومت فرزانگان، مبحث دوم: آزادی عقیده (قسمت اول) ، سید مرتضی اوینی)

 

بی ربط:

آنچه که در آینه خیال هنرمند انعکاس می یابد الهاماتی است از عالم دیگر، اما متناسب با مراتب وجودی او، که اگر آن آیینه، آیینه دق باشد ، هیچ چیز جز تصویر کج و معوج و وارونه ای از حقیقت در آن انعکاس نمی یابد.

سید شهیدان اهل قلم

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages