مردم در معرفت ربوبيت ذات مقدس
بسى مختلف و متفاوت اند. عامه موحدين حـق تـعـالى را خـالق مـبادى امور و كليات
جواهر و عناصر اشياء مى دانند، و تصرف او را مـحـدود مـى دانـنـد و احـاطه ربوبيت
را قائل نيستند. اينها به حسب لقلقه لسان گاهى مى گويند مقدر امور حق است و همه
چيز در تحت تصرف اوست و هيچ موجودى بى اراده مقدسه او مـوجـود نـشـود، ولى صـاحـب
اين مقام نيستند، نه علما و نه ايمانا و نه شهودا و وجدانا.
اين دسـته از
مردم ، كه ما خود نيز گويى داخل آنها هستيم ، علم به ربوبيت حق تعالى ندارند و
تـوحـيـدشـان نـاقـص و از ربـوبـيـت و سـلطـنـت حـق مـحـجـوب انـد بـه اسـبـاب و
عـلل ظـاهـره ، و داراى مـقام توكل ، نيستند جز لفظا و ادعائا، و لهـذا در امـور
دنـيـا بـه هـيـچ وجه اعتماد (به حق ) نكنند و جز به اسباب ظاهره و مؤ ثرات
كـونـيـه بـه چـيـز ديـگر متشبث نشوند، و اگر گاهى در ضمن توجهى به حق كنند و از
او مـقـصـدى طـلبـنـد، يـا از روى تـقـليـد است يا از روى احتياط است ، زيرا كه
ضررى در آن تـصـور نـكـنـنـد و احـتـمـال نـفـع نـيـز مـى دهـنـد، در ايـن حـال
رائحه اى از توكل در آنها هست ، ولى اگر اسباب ظاهره را موافق ببينند، بكلى از حق
تـعـالى و تـصـرف او غـافـل شـونـد.
اين دسته از مردم
كه در كارهاى دنيايى هيچ تمسك و تـوكـلى نـدارنـد، راجـع بـه امـور آخـرت خـيـلى
لاف از تـوكـل زنـند! در هر علم و معرفت يا تهذيب نفس و عبادت و اطاعت كه تهاون
كنند و سستى و تـنـبـلى نـمـايـنـد، فـورا اظـهـار اعـتـمـاد بـر حـق و فـضـل او و
تـوكل بر او نمايند. مى خواهند بدون سعى و عمل با لفظ خدا بزرگ است و مـتـوكـليـم
بـه فـضـل خـدا درجـات آخـرتـى را تـحـصـيـل كـنـنـد!
اين نيست جز از
مكائد نفس و شـيـطـان ، زيـرا كـه ايـنـهـا نـه در امـور دنـيـا و نـه در امـور
آخـرت متوكل اند و در هيچيك اعتماد به حق ندارند، لكن چون امور دنيوى را اهميت مى
دهند، به اسباب مـتـشـبـث مـى شوند و به حق و تصرف او اعتماد نكنند، و به كس
كارهاى آخرت را چون اهميت نـمـى دهـنـد و ايـمان حقيقى به يوم معاد و تفاصيل آن
ندارند، براى آن عذرى مى تراشند. گـاهـى مـى گـويند خدا بزرگ است ، گاهى اظهار
اعتماد به حق و شفاعت شافعين مى كنند، بـا ايـنـكه تمام اين اظهارات جز لقلقه لسان
و صورت بى معنى چيز ديگر نيست و حقيقت ندارد.
- شرح حديث
سيزدهم چهل حديث امام خميني (ره