عبارات بکار رفته در عنوان این مقاله، شاید در نگاه نخست ناهمگون تلقی شود، اما اگر حوصله کنید و بخوانید، بحث داغ این روزهای فضایمجازی و بهتبع آن فضای حقیقی و پیوند آن با بحث داغ همۀ روزهای سالهای اخیر، یعنی پرونده هستهای ایران را از دو زاویه بررسی خواهیم کرد.
زاویه نخست:
فناوریها همیشه باهم مرتبطاند؛ گاهی فنی و گاه ماهوی!
اگر فناوری هستهای را از نگاه فنی با فناوری اطلاعات مرتبط ندانیم، اما از حیث ماهوی و اینکه هر دو در زمره زیرساختهای پیشرفت شمرده میشوند و استقلال ملتها در دستیابی و بهرهگیری از هردو فناوری، خط قرمز شیطان بزرگ محسوب میشود، شباهتهای غیرقابلانکاری به هم دارند.
دولت یازدهم از بدو تشکیل، شعار «ما توانستیم» در فناوری هستهای را طی چند عملِ ظریفِ دیپلماسی به «نباید بتوانیم» مبدل کرد و ما مجازی کارها، از همان روزها نگرانِ امروزی بودیم که گویا دارد فرامیرسد! اما با یک تفاوت...
الحق والانصاف دولت احمدینژاد در مسئله هستهای شعار «ما میتوانیم» را به منصه ظهور رساند؛ اما متأسفانه در ارتباط با فضایمجازی خلف صالحی بود برای دولت خاتمی و امروز دولت روحانی هم راه احمدینژاد را میرود، البته بدون تعارف و رودربایستیهای قبلی!...
در سطح مدیرانِ دولتِ دکتر، فضایمجازی پر بود از شعار «ما نمیتوانیم» و امروز دولت دیپلمات هم تلاش میکند مُهرِ «ما نتوانستیم و نمیتوانیم» را بر پیشانی فضایمجازی ایران بکوبد... اگر سند میخواهید کلمه «ما نمیتوانیم» را در صحبتهای آقای روحانی در ارتباط با فضایمجازی جستجو کنید!
درنتیجه از این حیث، شتابزدگی در راهاندازیِ نسل سوم و بالاترِ تلفن همراه در ماههای اخیر را میتوان «یک حالتِ وادادگی، انفعال و یاس» در دولت جدید دانست که نسخهای جز انفعال و عقبنشینی در برابر دشمن، برای ملت ایران ندارد.
زاویه دوم:
اوباما در پیام نوروزی خود از دولت ایران خواست دسترسی نامحدود به «اینترنت پهن باند و سرعت اینترنت» را فراهم کند تا مخالفان نظام «در زمانهایی نظیر تظاهراتِ از پیش برنامهریزیشده که منجر به گردهمایی عمومی میشود» با مشکل مواجه نشوند؛ او در ادامه به فیلترینگ در ایران اعتراض کرده و گفت «ایران بهطور مرتب دسترسی به فیسبوک، توییتر، یوتیوب و تارنماهای مبادله عکس و ویدیو را مسدود میکند» و خواستارِ رفع فیلترِ این سایتها در ایران شد. در همان پیام، رییسجمهور آمریکا که پیشتر ورود سیستمعامل اندروید و نسل سوم گوشیهای تلفن همراه به ایران را از دستاوردهای جنگ نرم دولتش علیه ایران اعلام کرده بود، میگوید «ما شرکتهای آمریکایی را تشویق میکنیم تا نرمافزار و ابزار ارتباطاتشان را به مردم ایران ارائه دهند»!
گویی پیام اوباما را دولت یازدهم بهسرعت دریافت کرده و تمام موانع اجرای خواستههای او را خواسته یا ناخواسته، یکییکی از سر راه برداشته است تا با سادهلوحی و به خیال خام برخی آقایان، بتواند در موضوع هستهای به ازای دادن این امتیازِ بزرگ، تحریمهای کوچکی را «تعلیق» کند!
درصورتیکه این امتیازدهی به ایالاتمتحده آمریکا در موضوع بسیار مهم فضایمجازی که به همه ابعاد زندگی امروز ما ارتباط مستقیم دارد را از سر ناچاری دولت بدانیم، باز باید گفت اگر تیم دیپلماسی آقای دیپلمات در همان آغاز راه به توصیه کارشناسان توجه کرده و تمام برگ برندههای نظام را در مقابل دشمن رو نکرده بود، اکنون ناچار نمیشد شرف و آبروی ملی را وجهالمصالحۀ گفتگوهای هستهای کند.
البته سیگنالهای مجازیِ دولتِ جدید از همان روزهای نخست شروع شد. از عضویت غیراخلاقیِ ظریف در سایت غیراخلاقی و فیلتر شدۀ فیسبوک و جمعکردن لایک برای صهیونیستها که بگذریم؛ به نمونههای جدیتری میرسیم که ذکر برخی از آنها شاید شمارا هم به همین نقطهای برساند که بنده رسیدهام!
تمام ادوار گفتگوها در دولت جدید همیشه پر از حاشیههایی از جنس فضایمجازی بوده است؛ مثلاً:
- دادن سیگنال مثبت به آژانس امنیت ملی آمریکا در دفاعیات وزیر در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، دقیقاً آنجا که افزایش پهنای باند اینترنت آمریکایی را «اولویت اصلی» خود در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام کرد!
- انتصاب یکی از پادوهای فتنه که در کارنامه خود «عضویت در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت»، «عضویت مؤثر در دفتر سیاسی و عضو مؤسس جبهه منحله مشارکت»، «عضویت مؤثر در سازمان منحله مجاهدین»، «عضویت مرکزیِ بنیاد باران»، «سرپرست وزارت ارتباطات کنونی در دولت خاتمی» که بارأی عدم اعتماد مجلس، عزل شده بود و... به سِمَتِ دبیریِ «شورای عالی فناوری اطلاعات و ارتباطات»، «مسئول توسعه دولت الکترونیکی در کل کشور»، «مسئول یکپارچگی نظام اطلاعات دولت الکترونیکی»، «مسئول اعمال هماهنگی فنی و اجرایی در تبادل اطلاعات»، «مسئول پایگاههای اطلاعاتی کشور» و «مسئول خدمات الکترونیکی دستگاههای اجرایی» با حکم رئیسجمهور و انتصاب وی به سِمَتِ «معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات»، «رئیس مرکز فناوری اطلاعات ایران» و «رئیس شبکه ملی اطلاعات» بهصورت همزمان، پالس مثبت بسیار مهمی به آمریکا بود. بهعنوانمثال دم خروس آنجا بیرون میزند که آقای «نصرالله جهانگرد» بهعنوان «مدیر هماهنگی ملی ایران در برنامۀ اجلاس جهانی سران جامعۀ اطلاعاتی» میگوید: «ایران به دنبال مدیریت اینترنت و قرارگیری آن زیر نظر سازمان ملل متحد است»!
این نظر بهعنوان دیدگاه جمهوری اسلامی ایران در حالی مطرح میشود که در صورت تحقق آن هیچ اتفاق خاصی در مرکزیت اینترنت جهان نمیافتد و مرکز اینترنت جهان همچنان در آمریکا و تحت سیطره کامل شیطان بزرگ باقی خواهد ماند و از طرفی این دیدگاه با منویات امام خامنهای و اساسنامه شورای عالی فضایمجازی نیز تناقض جدی دارد، آنجا که ازجمله اهداف این شورا آمده است «ایجاد ائتلاف قوی مرکب از ملتها و دولتها در جهت کاهش حاکمیت قدرتهای بزرگ در عرصه اینترنت و به وجود آمدن بستر عادلانه و اخلاقی برای استفاده از این ابزار توسط همه ملتها و دولتها و همچنین تأمین حقوق ملت ایران در این عرصه».
جالب اینجاست که موضع این فرد بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران درزمانی طرح میشود که کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و برزیل به دنبال تشکیل «سازمان جهانی اینترنت» بهصورت مستقل از سازمان بهاصطلاح ملل هستند!
- مخابره پیامهایی مثل «آن مردی که در ایران هولوکاست را انکار میکرد رفته است» و تبریک سال نو یهودی و پیامنگاری با صهیونیستهای شاخص در توئیتر توسط وزیر امور خارجه را نمیتوان نادیده گرفت.
- بزرگنمایی و تبلیغ فراگیر رفع فیلتر فیسبوک در سطح رسانههای مجازی و چاپی داخلی و خارجی، قبل از برگزاری نشست با سران 5+1 را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
- از رأی مثبت دادن به فیلتر «ویچت چینی» توسط دولتمردانِ عضو کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و اجرای فوریِ این رأی توسط وزارت ارتباطات، درحالیکه ویچت دهها برابرِ نمونههای آمریکایی در ایران کاربر داشت تا وتو کردن فیلتر نرمافزار صهیونیستی-آمریکایی «واتساپ» علیرغم دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و رأی مقام قضایی و همچنین اجرا نکردن دستور رسمی و کتبی قوه قضائیه در ارتباط با مسدودسازی نرمافزار عکس کمپانی صهیونیستی-آمریکایی فیسبوک با نام «اینستاگرام» آنهم با بهانه عجیبِ بالا بودن تعداد کاربران (!) را هم میتوان در همین جهت دانست.
- از رفع فیلتر یوتیوب بر روی گوشیهای تلفن همراه تا آزاد گذاشتن نرمافزارهای پخش شبکههای ماهوارهای بر روی رایانه و تلفن همراه و مزیت بخشی به اپراتورهای مخابراتیِ مجازیِ متعلق به رژیم صهیونیستی مانند «وایبر» در جغرافیای ایران (!) نیز بعید است بیارتباط با ماجرای هستهای باشد.
- فیلتر کردن غیرقانونی جدیترین پایگاههای خبریِ مخالفِ رژیم صهیونیستی و آمریکای جنایتکار در ایران توسط معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از اجلاس دوشنبه نیز حرکت تأثیرگذاری در جهت خواست آمریکا در مواجهه بدون مزاحمت با ایران بود.
- تعلل در راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و ایجاد تأخیر و مانع در مسیر دستیابی ملی به اینترنتِ «سالم، سریع، امن و ارزان» نیز با توجه به ابراز نگرانی عمیق اوباما در پیام نوروزی خود در ارتباط با «شبکه ملی اینترنت در ایران» را نیز میتوان بهیقین، نشان دادن چراغ سبز به دشمن دانست.
- و دستآخر این روزها و در آستانه دومین سفر آقای روحانی به نیویورک، گویا دولت در حال بستهبندی G3 با زرورق هستهای جهت پیشکشی به اوباماست، درحالیکه فتاوا و هشدارهای جدی مراجع تقلید، علما، کارشناسان فنی و فرهنگی، شورای عالی فضایمجازی، مسئولین تراز اول قوه قضائیه و نمایندگان مجلس هم تاکنون نتوانسته است جلو این اقدام غیرقانونی بیسابقۀ دولت را بگیرد!
شاید اکنون درک اینکه چرا رئیسجمهور فردی با مدرک «دکترای روابط بینالملل» را به سِمتِ صدارتِ وزارتِ ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزیده و اداره این وزارتخانه را بهدست فرد سیاست زدهای به نام «نصرالله جهانگرد» سپرده است، برای ما راحتتر شده باشد.
در پایان علیرغم مغالطههای
فراوانِ مسئولین وزارت ارتباطات که ادعا میکنند تفاوتی بین اینترنت
در قبل و بعد از راهاندازی نسل سوم تلفن همراه نیست، باید گفت بیش
از 12 میلیون کاربرِ بیدفاع زیر 18 سال کنونیِ اینترنت ایران در زیر
سونامی فیلمهای مستهجن از بین خواهند رفت و این بهای گزاف هرگز قابل
جبران نخواهد بود و یقیناً باید تا پیش از تدبیر و تصویب پیوست
فرهنگی، تصویب اجرای نسل سوم در شورای عالی فضایمجازی و راهاندازی
شبکه ملی اطلاعات، جلو این حاتمبخشی دولت ایران به آمریکا گرفته
شود؛ که البته به حول قوه الهی گرفته خواهد شد/.
منتشر شده در هفته نامه ۹ دی و شبکه اطلاع رسانی راه دانا
خواهشمند است چنانچه خواهانِ دریافت نامه از سوی بنده نیستید، از راهِ همین ایمیل پیام دهید و اگر این نوشتار را پسندیدید، به بیشتر خوانده شدنش کمک کنید.
شایسته نیست یک ایرانیِ
مسلمان از رایانامه آمریکایی-صهیونیستیِ «جی میل» و «یاهو»
استفاده کند. پیشنهاد میکنم اگر تاکنون تارنامه خود را عوض
نکردهاید، در نخستین مجال به جوانان سرآمد ایرانی اعتماد
کنید و بانک اطلاعات اینترنتی خود را به «میهن
میل»، «میل دیتا»، «چاپار»،
«رایانا» یا دیگر سرویس دهندگان تارنامه ایرانی
انتقال دهید.
خواهشمندم در صورت تغییر تارنامه تان، این خبر خوب را به من هم بدهید و شما هم دیگر دوستان خود را در این رابطه نهی از منکر کنید.
روحالله مؤمن نسب
[تارنما
|
تارنامه |
صفحه در شبکه اجتماعی]