Latest News from Kaleme for 02/18/2012

1 view
Skip to first unread message

Omid Sabz

unread,
Feb 18, 2012, 1:02:15 AM2/18/12
to sabzollahiha

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



صفحه فیس بوک روزنامه کلمه

روزنامه کلمه - بیست و نهم بهمن ماه - نسخه پی دی اف - PDF

دریافت نسخه PDF – پی دی اف

دریافت نسخه JPEG – عکس

چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.


 


کریستیان وولف رئیس جمهوری آلمان پس از آنکه دادستان خواستار رفع مصونیت قضایی او شدند، از مقام خود استعفا داده است.

آقای وولف، ۵۲ ساله، و از متحدان آنگلا مرکل صدر اعظم این کشور در ارتباط با ادعای فساد که آنها را رد می کند کناره گیری کرد. این ادعاها به یک وام مسکن مشکوک مربوط می شود.

خانم مرکل روز جمعه برنامه سفر به ایتالیا را لغو کرد تا به این بحران رسیدگی کند و از استعفای او ابراز تاسف کرد.

رسانه های آلمان می گویند که این بحران در دوران پس از جنگ در این کشور بی سابقه است.

خانم مرکل برای انتصاب آقای وولف، از اعضای حزب دموکرات مسیحی او (سی دی یو)، در مقام رئیس جمهوری خیلی سعی کرده بود. او برای کمتر از دو سال رئیس جمهور بود.

خانم مرکل گفت که او “استعفا را با احترام اما با تاسف می پذیرد.”

او در بیانیه ای کوتاه در روز جمعه نوشت: “او خود را وقف منافع آلمان کرد.”

او گفت که آقای وولف قانع شده بود که “به درستی در چارچوب قانون عمل” کرده بود اما از “کار دولتی، از خدمت به مردم ما، کناره می گیرد.”

خانم مرکل گفت که احزاب سیاسی آلمان اکنون به جستجوی یک کاندیدای تازه برای ریاست جمهوری خواهند پرداخت.

در این فاصله، هورست سیهوفر از اتحادیه سوسیال مسیحی (سی اس یو) به عنوان کفیل ریاست جمهوری عمل خواهد کرد.

نقش رئیس جمهوری در آلمان عمدتا تشریفاتی است و به عنوان یک مرجع اخلاقی برای کشور عمل می کند.

بی بی سی در برلین می گوید که این حادثه دردسری برای خانم مرکل است که میزان رضایت از عملکرد او در میان عموم بالاست.

درحالی که آلمان با بحران بدهی اروپا دست و پنجه نرم می کند، خانم مرکل نیازمند مشکلات تازه نیست.

جنجال مربوط به آقای وولف در ماه دسامبر اوج گرفت.

گزارشی که ابتدا در روزنامه “بیلد” چاپ شد در کانون این ماجراست. براساس آن گزارش آقای وولف در اکتبر سال ۲۰۰۸ یک وام ۵۰۰ هزار یورویی با بهره پایین از همسر یک بازرگان ثروتمند دریافت کرده بود.

آقای وولف که قبلا نخست وزیر “ساکسونی سفلی” بود بعدا در پارلمان آن ایالت به سوالی درباره روابط مالی با آن بازرگان به نام ایگون گیرکنز جواب منفی داد و نگفت که با همسر آقای گیرکنز مبادله داشته است.

او همچنین به خاطر تلاش برای وادار کردن بیلد برای گزارش نکردن آن خبر به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.

گفته می شود وی چند بار هم میهمان دوستانش برای گذراندن تعطیلات در ویلاهای‌گران‌بهای آنها شده، یکی، دو بار صورتحساب رستوران و هتل او را پرداخته بودند و یکی از دستیارانش بلیتی برای تماشای مسابقه فوتبال در اسپانیا به بهای ارزان‌تر از نرخ رایج دریافت‌کرده بود!

همچنین او در دوران ریاست بر دولت محلی نیدرساکسن، برای خرید خانه، نیم میلیون یورو وام کم‌بهره از همسر یکی از سرمایه‌داران محلی دریافت کرده بود و بعداَ این سرمایه‌دار موقعیت بهتری در اقتصاد ایالت پیدا کرده است.

روز پنجشنبه دادستان ها در هانوور مرکز ساکسونی سفلی گفتند که “نشانه های کافی” دایر بر عملکرد نادرست رئیس جمهوری وجود دارد و خواستار رفع مصونیت او از سوی مجلس این ایالت شدند.

این درخواست قرار است روز ۲۷ فوریه بررسی شود.


 


مهدی خزعلی ساعاتی پیش و در پی حمله ی قلبی به بیمارستان طالقانی منتقل شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، مهدی خزعلی که بیش از ۴۰ روز است در اعتصاب غذا به سر می برد ساعت ۹ شب به دلیل بروز مشکل قلبی به بهداری اوین منتقل شد که پس از گرفتن نوار قلب پزشکان متوجه اوضاع وی وخیم شده و به سرعت مهدی خزعلی را به بخش سی سی یو بیمارستان طالقانی اعزام کردند.

بر اساس این گزارش، مهدی خزعلی همچنان اعلام کرده است که اعتصاب غذای خود را نخواهند شکست و تا احقاق حق خواهد ایستاد.

پیش از این پسر مهدی خرعلی با ابراز نگرانی از طولانی شدن اعتصاب غذای پدرش و بی خبری از او به کلمه گفته بود: می دانیم که از اعتصاب غذا کوتاه نمی آیند، ما هم هیچ کاری از دستمان بر نمی آید و فقط در این راه می توانیم دعا کنیم چون مثل دفعه های قبل گفته اند که آنجا غذا نخواهند خورد.

مهدی خزعلی رزمنده دوران دفاع مقدس و نویسنده منتقد در اثر اعتصاب غذا، بسیار ضعیف شده و بر خلاف درخواست هم بندیان و دوستان و خانواده و فعالان سیاسی حاضر به پایان دادن به اعتصاب غذای خود نیست.

وی بلافاصله پس از بازداشت در اعتراض به روند غیرقانونی بازداشت و نگهداری دست به اعتصاب زد تاکنون چندین بار بر اثر اعتصاب و نوسان شدید فشار، تغییر رنگ صورت و بی حالی مفرط به بهداری اوین منتقل شده اما همچنان می گوید که خود را برای شهادت آماده کرده است و اعتصاب خود را نخواهد شکست.

مهدی خزعلی به چهارده سال حبس در شهرستان برازجان و بعد از اتمام دوره محکومیت، به ده سال اقامت اجباری در این شهرستان و نود ضربه شلاق محکوم شده است.

مهدی خزعلی در نامه‌ای از درون زندان که ساعاتی پیش منتشر شد، خطاب به همسرش نوشته بود: سخت است مشاهده سوگواری همسر و فرزندان در مرگ تدریجی و ارادی خویش، اینک که این سطور را برایت می‌نگارم درخلوت زاغه خویش فرو رفته و بر مصائب شما سخت گریسته‌ام دیگر جای خشکی بر بالشت باقی نمانده است و دستمال اشک کفاف این چشمه چشمه جاری نمی‌کند.

مهدی خزعلی همچنین در ۳۷ امین روز اعتصاب خود در نامه ای به احمد منتظری با شرح آنچه این روزها از رفتار بازجویان و قاضی های دادگاه ها در بند ۳۵۰ اوین دیده است، با بیان اینکه حال می‌فهمم که والد معظم شما از چه فریاد می‌زد، خدایش رحمت کند و ریشه این ظلم را بکند، آورده بود: این‌ها نمونه‌هایی از درد‌های ماست و بسیاری دردهای ناگفتنی دیگر دارم که در این مختصر نگنجد! حال جا دارد که در این همه درد بمیرم؟ آیا هنوز خلخال از پای پیرزن یهودی در نیاورده‌اند؟

این زندانی سیاسی پیشتر در پیامی خطاب به همسر شهید باکری، همسر شهید همت و محمد نوریزاد گفته بود: بگذارید قبل از اینکه در سوگ ارزش ها دق کنم برای احیای ارزش های ناب انقلاب اسلامی جان خویش فدا کرده و جایی برای خویش در خیل شهیدان باز کنم.


 


مدیرعامل شرکت بهره برداری مترو تهران با اشاره به برخی اظهار نظرها در خصوص امکان کمک مستقیم شهردار به متروی تهران گفت: امسال تبصره کمک به مترو از سوی اعتبارات شهردار حذف شده است.

علی محمد قلی ها در گفتگو با مهر با بیان اینکه هنوز قسط دوم یارانه های بلیت پرداخت نشده است گفت: با پرداخت این قسط کمتر از نیمی از سهم دولت در خصوص یارانه بلیت پرداخت می شود و شرکت بهره برداری تا زمانی که این اعتبارت کامل پرداخت نشود نمی تواند قطعات فرسوده را تعمیر یا تعویض کند.

وی ادامه داد: سالهای گذشته تبصره ای وجود داشت که شهردار می توانست در صورت تاخیر در پرداخت یارانه‌های بلیت از سوی دولت به مترو کمک کند که این تبصره در بودجه امسال حذف شده است.

قلی ها تاکید کرد: نیاز مترو به سهم دولت در یارانه بلیت بهانه جویی نیست و تمام تلاش خود را می کنیم که شهروندان دراین میان کمترین مشکل را تحمل کنند .

در پی توقف های پی در پی قطارهای مترو به دلیل نقص فنی، رئیس کمیسیون عمران شورا اعلام کرد: مدیران مترو می توانند اعتبارات مورد نیاز خود را از شهردار دریافت کنند و در صورت ادامه این روند مدیریت مترو برای توضیحات به شورای شهر دعوت می شوند.


 


مهدی خزعلی در چهلمین روز اعتصاب غذای خود در نامه‌ای از درون زندان به همسرش نوشت: سخت است مشاهده سوگواری همسر و فرزندان در مرگ تدریجی و ارادی خویش، اینک که این سطور را برایت می‌نگارم درخلوت زاغه* خویش فرو رفته و بر مصائب شما سخت گریسته‌ام دیگر جای خشکی بر بالشت باقی نمانده است و دستمال اشک کفاف این چشمه چشمه جاری نمی‌کند.

به گزارش کلمه، این نویسنده منتقد که بیش از چهل روز است در بند ۳۵۰ اوین در اعتصاب غذا به سر می برد و این روزها همه را نگران و مضطرب خود کرده است در نامه ی کوتاهش نوشته: اشک امروز من و شما باید چون اشک بر حسین ابن علی علیه السلام موجب جوشش و جنبش و تلاش و کوشش شود، باید دو بال پرواز شود تا به وصال محبوب حقیقی پر کشیم، باید سیلی شویم در خانمان و دودمان ظلم و ستم را از ریشه برکند، پس بیایید. با هم بگرییم و بگرییم، این اشک‌ها، ریشه ظالم را بر می‌کند.

مهدی خزعلی در اثر اعتصاب غذا، بسیار ضعیف شده و بر خلاف درخواست هم بندیان و دوستان و خانواده و فعالان سیاسی حاضر به پایان دادن به اعتصاب غذای خود نیست.

وی تاکنون چندین بار بر اثر اعتصاب و نوسان شدید فشار، تغییر رنگ صورت و بی حالی مفرط به بهداری اوین منتقل شده اما همچنان می گوید که خود را برای شهادت آماده کرده است و اعتصاب خود را نخواهد شکست.

مهدی خزعلی به چهارده سال حبس در شهرستان برازجان و بعد از اتمام دوره محکومیت، به ده سال اقامت اجباری در این شهرستان و نود ضربه شلاق محکوم شده است.

متن کامل این نوشته که توسط یاران گمنام جنبش سبز از اوین در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

همسرعزیزم؛ سلام، جانم به فدایت، می‌دانم که به عشق میان ما ایمان داری، می‌دانم که ازشدت اشتیاق من به شنیدن صدایت آگاهی، می‌دانم که می‌دانی زمزمه محبت تو در گوش جان من چون صدای فرشتگان روح بخش و انرژی زا است، اما صدایت راخسته دیدم، تو را آزرده و دل خسته یافتم، در سوگم مویه می‌کردی!

سخت است مشاهده سوگواری همسر و فرزندان در مرگ تدریجی و ارادی خویش، اینک که این سطور را برایت می‌نگارم درخلوت زاغه* خویش فرو رفته و بر مصائب شما سخت گریسته‌ام دیگر جای خشکی بر بالشت باقی نمانده است و دستمال اشک کفاف این چشمه چشمه جاری نمی‌کند.

حال خوشی است همسایه زاغه زیرین را صدا می کنم، از او کاغذ طلب می‌کنم تا این حال خوش را تحریر کنم، هر آنچه کاغذ دارد، پیشکش می‌کند و می گوید: “هرچه می‌خواهد دل تنگت بنویس!” اشک امانم نمی‌دهد و رد پای اشک بر کاغذ پیداست! سخت است، سخت؛ وقتی همسر و فرزندانت در سوگ مرگ تدریجی و ارادی تو می‌گریند و تو شاهد عزاداری آنها بر مرگ خویشی، خویشتن داری دشوار است، نمی‌توان بر حال زارشان نگریست و نگریست! اما باید مراقب باشی که این عشق و اشک، پابست و عقال نشود!

اما نه، جنس این اشک از جنس گریه بر سیدالشهدا (ع) و اشک بر مصائب زینب کبری سلام الله علی‌ها است. دل را صاف و عزم را جزم می‌کند، این‌ها موجب نمی‌شود که پایمان سست شود و بر صراط بلرزد، جوشش عشقی پاک است به زن و فرزند و گریستن بر مصائبی است که در راه حق تحمل می‌کنند. همه فدای زینب حسین علیهما السلام، مگر آن‌ها از اهل بیت پیامبر عزیزترند؟

عزیزان من؛ اشک امروز من و شما باید چون اشک بر حسین ابن علی علیه السلام موجب جوشش و جنبش و تلاش و کوشش شود، باید دو بال پرواز شود تا به وصال محبوب حقیقی پر کشیم، باید سیلی شویم در خانمان و دودمان ظلم و ستم را از ریشه برکند، پس بیایید. با هم بگرییم و بگرییم، این اشک‌ها، ریشه ظالم را بر می‌کند.

حسبنالله ونعم الوکیل

مهدی خزعلی

بند ٣۵٠ زندان اوین

*زندانیان به تخت زاغه می‌گویند


 


در شرایطی که مسوولان وزارت نیرو همواره بر آلوده نبودن آب آشامیدنی در کشور تاکید می کنند یک مقام ارشد وزارت بهداشت در یک مراسم رسمی از وجود آلودگی در آب آشامیدنی برخی از مناطق کشور خبرداد.

معاون بهداشتی وزارت بهداشت گفت: آلاینده‌های طبیعی در برخی مناطق کشور باعث شده آب آشامیدنی مردم آرسنیک داشته باشد. سلامت مردم در خطر است. وزارت صنایع به داد سلامت مردم برسد.

به گزارش فارس، علیرضا مصداقی‌نیا، معاون بهداشتی وزیر بهداشت در مراسم امضای تفاهمنامه همکاری مشترک وزارت صنعت و معدن و تجارت و وزارت بهداشت اعلام کرد سال گذشته بنا به دستور ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران مرکز تحقیقات محیط زیست دانشگاه به پژوهشکده محیط زیست تبدیل شد. این پژوهشکده با ۳ مرکز تحقیقاتی آب، هوا، ضایعات جامد تشکیل شد.

وی افزود: کمک وزارت صنایع فوق‌العاده به سلامت کشور کارساز است. هم اکنون از دو دسته آلاینده در کشور و در برخی شهرهای بزرگ رنج می‌بریم. مثلاً آلاینده‌های طبیعی که در برخی استان‌ها آب آشامیدنی مردم را به آرسنیک آلوده کرده که اینها مربوط به معادن است که ما نمی‌توانیم خیلی برای رفع آن کاری انجام دهیم. تنها کاری که می‌توانیم بکنیم در جنبه‌های دیگر مانند پاکسازی است.

مصداقی‌نیا تصریح کرد: دسته دوم آلاینده‌ها، آلاینده‌هایی است که بشر به وسیله صنایع آنها را به وجود آورده است که می‌توانیم جلوی آنها را بگیریم.

وی تصریح کرد: اطلس کامل ارتباط بین بیماری‌ها و آلاینده‌های طبیعی در دست اجرا است که به زودی آن را منتشر می‌کنیم.

معاون بهداشتی وزیر بهداشت هشدار داد: ما از وزیر صنایع می‌خواهیم که دستور پیگیری و حمایت از جلسات کارگروه‌های تشکیل شده بین این دو وزارتخانه را صادر کند. همچنین از جناب وزیر می‌خواهیم به داد سلامت مردم از بابت آلاینده‌ها برسد. افزایش سرطان‌ها و بیماری‌های مردم می‌طلبد که وزارت صنایع همکاری بیشتری با وزارت بهداشت انجام دهد.


 


مهرداد سرجویی روزنامه نگاری که عمدتا در روزنامه انگلیسی زبان ایران نیوز فعالیت داشته است از بند ٢٠٩ به بند ٣۵٠ منتقل شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، وی در خرداد ماه سال جاری بازداشت شد و پس از ۴۴ روز زندان انفرادی که از بدترین نوع شکنجه ها تلقی می شود به بند عمومی منتقل شد و در مدت حبس انفرادی تحت بازجویی های طولانی قرار گرفته است.

نهایتا در شهریور ماه گذشته اتهام جاسوسی از طریق انتشار و تحلیل مقاله، مصاحبه و خبر به وی تفهیم شد و پس از اخذ آخرین دفاع پرونده او به شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران ارجاع شد.

دادگاه انقلاب تهران نیز بعد از محاکمه او در ٢٢ آبانماه گذشته، اتهام را به همکاری با دول متخاصم تغییر داد و نهایتا در ٢٧ دیماه حکم ١٠سال زندان را به وی ابلاغ کرد.

وی هفت ماه گذشته را در بازداشت بوده و اجازه ملاقات حضوری با خانواده خویش را نداشت.

سرجویی از سال ١٣٧٢به کار روزنامه نگاری پرداخت و از بدو تاسیس ایران نیوز در سال ١٣٧۴ به این روزنامه وارد شد. وی همواره در سرویس سیاسی و پارلمانی فعالیت داشت  وبعضا مقالاتی در روزنامه فارسی نیز منتشر می کرد.

در سال ٨۶ نیز برای چند ماه سردبیر سایت آفتاب نیوز شد.

وی از تابستان سال ١٣٨۵ با تنگ شدن فضای مطبوعاتی به مرکز تحقیقات استراتژیک رفت و دربخش روابط عمومی و سایت آن مرکز مشغول بکار شد.


 


مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی کشور با اشاره به آغاز مجدد بارش برف و باران در کشور نسبت به آبگرفتگی معابر و اختلال تردد در حداقل ۲۱ استان کشور هشدار داد.

مهندس عبدالرضا امیدوار شهری با اشاره به نقشه‌های پیش‌یابی گفت: بر این اساس سامانه بارشی که روز جمعه در جنوب، جنوب شرق، شرق و شمال شرق و برخی مناطق مرکز فعال بوده و سبب بارش برف و باران و وزش باد در این مناطق شد تا اواخر جمعه از مرزهای شرقی کشور خارج می‌شود.

وی با اشاره به این که تا روز دوشنبه در برخی نقاط جنوب شرق و شرق در بعضی ساعات وزش باد شدید و رگبار و رعد و برق رخ خواهد داد افزود: از اواخر جمعه با ورود سامانه بارشی دیگری به کشور ابتدا در غرب و شمال غرب بارش برف و باران شروع شده و بتدریج گستره بارش‌ها به جنوب غرب، دامنه‌های زاگرس، دامنه‌های جنوبی البرز و برخی نواحی مرکزی و نیمه شرقی کشور نیز می‌رسد.

مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی کشور اضافه کرد: از اواسط روز یکشنبه بتدریج بارش‌ها به نوار شمالی کشور محدود خواهد شد و در این روز با نفوذ جریانات شمالی بارش‌ها در سواحل شمالی کشور تشدید شده و دمای هوا در نیمه شمالی کشور کاهش محسوس خواهد داشت. همچنین تا دوشنبه خلیج فارس و دریای عمان مواج است.

وی به اخطاریه ویژه سازمان هواشناسی کشور اشاره کرد و به ایسنا گفت: بر این اساس در روز شنبه در استان‌های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، کردستان، کرمانشاه، همدان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، هرمزگان، خراسان جنوبی، کرمان، شمال و شرق خوزستان و با شدت کمتر در استان‌های البرز، تهران و شمال سمنان به سبب بارش برف در مناطق سردسیر اختلال در تردد جاده‌ای و به سبب بارش باران در مناطق گرمسیر آبگرفتگی معابر پیش‌بینی می‌شود. همچنین طی روز یکشنبه نیز بارش برف در استان‌های اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی و با شدت کمتر در شمال استان‌های سمنان، تهران و البرز سبب اختلال در تردد جاده‌ای خواهد شد.

مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی کشور تاکید کرد: بر این اساس در روز شنبه آسمان تهران بتدریج ابری گاهی با بارش باران و برف و وزش باد پیش‌بینی شده است که حداقل و حداکثر دما در این روز به ۲ و ۱۳ درجه سانتیگراد بالای صفر می‌رسد. همچنین در روز یکشنبه نیز آسمان پایتخت ابری با بارش باران و برف گاهی وزش باد در بعدازظهر کاهش ابر خواهد بود که حداقل و حداکثر دما در این روز با حدود ۴ درجه کاهش به ۱- و ۹ خواهد رسید.


 


محمد نوری زاد


سلام به رهبرگرامی حضرت آیت الله خامنه ای

یک: کاش متن صوتی نامه ی بیست و دوم مرا می شنودید. من برای این که صدای خود را به شما برسانم، برظرائفِ کلامی و موسیقایی آن متمرکزشدم. تلاش کردم تا “سیدعلی بشنو” کاری متفاوت از آب درآید و حوصله ی شما بهنگام شنودن آن سرنرود. من این متن را دوماه پیش برای جناب شما خوانده بودم. نامه نبود. دکلمه، یا بهتربگویم: گلبارانی از گلایه های گنج گونه بود. آمیزه ای از کلام و موسیقی. به دلیل قفل شدن اینترنت درهفته ی گذشته، این متنِ صوتی به صورت خودکاراز آرشیو داشته های من برآمد ومنتشرشد و دوستان من درچند نقطه ازجهان متن پیاده شده ومکتوب آن را نیز بدان افزودند و اسمش شد: نامه ی بیست و دوم. اگر نشنیده اید تقاضا می کنم حتماً بشنوید. از ابتدا تا پایان آن را. سخنان آهنگین خوبی درآن تقدیم جناب شما شده است.

دو: چه خوب که چهره ی شما این روزها بشاش است. حضورمیلیونی مردم در بیست و دوم بهمن، خیال خیلی ها را راحت کرد. هم خیال ما و شما را، وهم “دشمنان” ما را که دست ازسرما برنمی دارند وهمیشه ی خدا درکمین ما هستند. والبته این کم توفیقی نبوده ونیست. اولین بارقه ی تماشای این همه جمعیت درتهران و شهرستانها ، بارشِ “خیال راحت” است. آری، “خیال ما” راحت شد. خیال راحت هم اولین برکتش، بهت ولبخند است. بهت برای دیگران، ولبخند برای خودما. وشما بعد از مدتها لبخند زدید.

سه: مراچند پرسش است. پاسخ با جناب شما. این که آیا “آنها” به ما حمله خواهند آورد؟ وبساط ما را برخواهند چید؟ آیا این همان پازل یا تله ای نیست که سالها ما  درآن جابجا شده ایم؟ تا درست به همین جایی برسیم که اکنون رسیده ایم؟ دنیا باردیگرآیا به تماشای شکستنِ مردمی خواهد نشست که تن به شعارسپرد ودربستری ازشعاربرای خود برج هایی ازشعاربالابرد؟ وآنقدرمرگ براین ومرگ برآن گفت تا عاقبت همان مردگانِ هزارباره سرازگورِ زیرکی بدرآوردند و دست به گلویش بردند؟

چهار: آنها ما را آیا خواهند شکست وبرچاههای نفت ما خیمه خواهند بست؟ جوری که نه ازموشک های شهاب ما کاری برآید ونه ازسرداران ما؟ درآن روزآیا ما برای قرنها تحقیر نخواهیم شد؟ وبار دیگر سرزمینمان ایران به شفیره ای از حقارت تاریخی فرونخواهد شد تا مگر در سده ای و هزاره ای دیگر جماعتی دیگربرای غارت مجدد فرزندان ونسل های بعدی ما خیزبردارند؟

پنج: دراین سی و سه سال پس ازانقلاب آیا ما به دستِ نفت خواران و مجامع بین المللی و کشورهای ماجراجو بقدرکافی بهانه نداده ایم تا برای بلعیدن ما آستین بالا بزنند و دریک زنگ تفریحِ مختصر پنجه درپنجه ی ما بیاندازند و خیلی زود همه ی حیثیت ما را به تاریخ بسپرند وازبساط خود “کرزایِ” دیگری برآورند وبرما بگمارند و با غش غش خنده هایشان به سمت تخلیه ی هویت ما دورخیزکنند؟

شش: تا برای پاسخ گفتن به پرسش های من مهیا می شوید، من با اجازه ی شما پنجره های بیتِ شریف را می گشایم تا هوای تازه ای درآن جریان یابد. دوستانه می گویم: چرخش هوا درمحیطی بسته، ما و شما را با واقعیت های جامعه ای که ناگزیراراده اش را به ما سپرده، بیگانه کرده است. چگونه؟ خواهم گفت:

هفت: ای بدا که این روزها جمعی از مردمان ما موافق دخالت نظامی اجانب شده اند. که با فشردن یک دکمه، موشک های قاره پیمای خود را از دوردست ها برسرمواضع اقتصادی و نظامی ما فرو بکوبند و تکلیف ما و شما را یکسره کنند. چرا؟ چون به این رسیده اند: حالا که جماعتی ازسران این نظام، هست و نیست ما را نشانه رفته اند و ازما می خورند ومی برند وتباه می کنند، بگذار یک چند وقتی هم آمریکاییها برسراین سفره بنشینند! وباز می گویند: وقتی ما اسیرحاکمان خویشیم، چه بهترکه اسارت آمریکاییها را هم تجربه کنیم. با این تفاوت که بسیاری ازحاکمان ما، به هیچ اصول انسانی و قانونی و حقوق بشری واسلامی پای بند نیستند اما آمریکاییها – به صورت ظاهر هم که شده – نشان داده اند که به افکارعمومی و موازین حقوق بشری و اینجورقضایا معتقد و معترفند و ازهمین منافذ می شود به دلشان نفوذ کرد و حداقل هایی را از آنان التماس نمود.

هشت: نمی دانم آیا شنیده اید یا نه، این روزها یک طنز رنج آوری از زبان شاهِ پهلوی درمیان مردم رواج پیدا کرده که: ای همه ی ایرانیان، اگردلتان برای تحریم و سرشکستگی و زد و بند وبیکاری واعتیاد ومصرف و دزدی و دروغ و چاپلوسی وسانسورو ریاکاری و چین و روسیه و موشک وماهواره و انرژی نیم بند هسته ای و دولتمردان بی لیاقت و ساواک اسلامی وحجاب اجباری و اینجورچیزها تنگ شده بود، خوب ما خودمان استاد همین قضایا بودیم. این ها را به خودمان اگرمی گفتید فی الفور ترتیبش را می دادیم! وادامه می دهد:

نه: اگر دل یکی ازآیت الله های شما برای داشتن دانشگاه ودرکنارش برای برج ها و مجتمع های تجاری تنگ شده بود، واگر آیت الله دیگری  دلش هوای لاستیک دنا را داشت، یا آیت الله دیگری به واردات شکرعلاقه مند بود، یا آیت الله دیگری – همچنان که به اقامه نمازوحدت آفرین و دشمن شکن جمعه مشغول است – دلش را سنگ های سرخ معادنِ بیدخت استان فارس برده بود، یا دیگری مشتاقِ سرفرو بردن به داخل جوراب استارلایت بود، یا آن یکی به لبنیات و فراورده های جانبی آن می اندیشید، راه درستش این بود که اینها را با خود من درمیان می گذاشتند تا بلافاصله تقدیمشان کنم. وادامه می دهد:

ده: یا اگرحواریون آیت الله ها به هاله ی نورو داستانهای ابلهانه ای ازامام زمان و شرکت بیمه و کشتی های دروغین و اسکله های بی نشان و سهام مخابرات و حتی مثل خواهرخودمان اشرف، نبض شان برای قاچاق مواد مخدر می تپید و همزمان به هزار موضع اقتصادی و سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی و برداشتن اموال مردم نظرداشتند، یا اگرشما ای مردم، مجلسِ صد درصد مرعوب ومطیع و رام و خبرگان پژمرده – مثل مجالس خود من – می خواستید، من مگر مرده بودم، به خودم می گفتید همه را برای شما و آیت الله های شما ردیف می کردم و جوری بساط سوروساتشان را پهن می کردم تا هرچه نفس دارند، هم خودشان هم نسلهای حاضرو غایبشان از آن سیربخورند. وباز ادامه می دهد:

یازده: اینها را اگربه خود من می گفتید دیگرنیازی به پیش کشیدن تاریخ هزارو چهارصد ساله و خدا و پیغمبروعلی و اولاد علی وکربلا و پسرفاطمه وهزارهزار شهید و این همه آسیب و خرابی وعقب ماندگی  و این همه حقارت جهانی نبود. ما که داشتیم می خوردیم، یواشکی یک سفره هم برای این جنابان پهن می کردیم تمام می شد می رفت پی کارش.

دوازده: حضرتعالی در نمازجمعه ی اخیرتان فرمودید: چرا می گویند کشوردربحران است؟ چه بحرانی؟ کشوری آرام، با نشاط، …. بله، بظاهرهمین گونه است که شما می فرمایید. اما شرمگنانه می گویم: کشورما نه آرام است و نه با نشاط. ما، هم در متن یک بحران بزرگ دست به دست می شویم و هم خُلق مردمانمان تنگ است. هم به قدرکافی برای مجامع جهانی بهانه آراسته ایم تا به دست ماجراجویان و قَدَرقدرتان تکلیفمان روشن گردد، هم از بس دزدی و بی قانونی دیده ایم و رجز و شعارتحویلمان داده اند، به مردمانی بی تفاوت وسردرگم وبلاتکلیف بدل شده ایم تا مگردستی ازآسمان خدا برآید و زنجیرغلامان بشکند. این بلبشو البته بهترین وناب ترین اوضاع برای ابن الوقت های ریزو درشت است تا با گلوگاههایی که دراختیار دارند دارایی های مردم را یک لقمه کنند و همان یک لقمه را به گلوی خود و خویشان خود فرو ببرند.

سیزده: راستی تا یادم نرفته اجازه بفرمایید ازطریق همین نامه پیغام خودرا به جناب حجة الاسلام طائب – رییس اداره ی اطلاعات سپاه – برسانم. وبه وی بگویم که پیغامش به من رسید. آنجا که درپاسخ به پرسش بنده خدایی گفته بود: “یک خوابهایی برایشان دیده ایم. بعدِ انتخابات”. منظورش از”برایشان” به جمع خانواده ی من برمی گردد. به وی می گویم: جناب حجة الاسلام والمسلمین، هروقت خواستی دست بکار شوی، حتماً یک نگاهی به پایان کارخویش، وبه دستهای خونینِ خود بینداز. ما را باکی نیست. ما مهیاییم.

چهارده: رهبرگرامی، بحران را چرا نگویم امثال آقای طائب وجماعتی از پاسداران فربه و اطلاعاتی های هیولاوش وروحانیانی که دستشان به خون و پول مردم آلوده است، برای کشورفراهم آورده اند. اینان نه که نخواهند – بل نمی توانند – روزی را تجسم کنند که ورق برگشته وآنان دربرابر مردم ایستاده اند و به یک یک خون ها و غارتهایشان اعتراف می کنند. همین تجسم ویرانگر، آنان را به فروبردن هرچه بیشترِ کشور به غرقابِ مخمصه های بین المللی تحریک می کند. که: اگر قرار است من نباشم، بگذاردنیا نباشد!

پانزده: می دانید به دست ما و شما چه ضایعه هایی به عمق اعتقادات مردم فروخزیده است؟ یکی اش را بگویم و بگذرم: آنجا که ما تاریخِ همین سی و سه سال انقلاب را پیش چشم رسانه های عینی و مجازی  وارونه تحریف می کنیم، وبرّوبرّبه چشمان مردم خود می نگریم و به حلقشان دروغ می تپانیم، چه تضمینی است برای درستیِ هزارهزار حدیثِ قدسی و نبوی و معصومین هزار و چهارصد سال پیش، با توجه به نبود وسایل ارتباط جمعی؟

درحالی که ما سخنان نادرست خود را درهمین سی و سه سال اخیر، تاریخ می کنیم و به خورد بچه ها و مردم خویش می دهیم، چرا باید همین مردم، فلان سخنی را که ما وشما مصرانه به دوردست های تاریخ، به امام باقرو امام صادق منتسبش می کنیم، باورکنند؟

شانزده: درزندان که بودم،تأثیرسخن یکی اززندانیان تا مدتها با من بود. که ازقول یکی از معصومین(ع) می گفت: تا زمان قیام قائم ما، همه ی صنوف فرصت تشکیل حکومت پیدا می کنند تا فردا درپیشگاه خدا طلبکارانه با خدا محاجه نکنند که ای خدا اگر به ما فرصت حکومت می دادی، ما بشریت را به جایگاه معهودش فرا می بردیم. همو می گفت: درایران خودمان، بسیاری از صنوف فرصت پیدا کردند تا به حکومت برسند. مثل ماهیگیران( آل بویه) ومسگران(صفاریه) وصوفیان( صفویه) ونظامیان( نادرشاه و رضاشاه) وطایفه ها و قبیله های گوناگون. حتی مغولان و هیولایان. مانده بود روحانیان شیعه. که اگر به حکومت نمی رسیدند، مگر خدا حریف طلبکاری آنان می شد؟

روحانیان شیعه اگر به حکومت نمی رسیدند، درهمان محشرخدا یقه می دراندند که ای خدا، جلوی چشم ما همه را برکشیدی و برتخت مراد نشاندی و یک نگاهی به ما نکردی؟ مگر ما برمنابرخود از خوبی ها و شایستگی ها و بایستگی ها کم سخن می گفتیم؟ مگرما مرتب به ترسیم مدینه ی فاضله ی شیعی نمی پرداختیم؟ ما را اگر به حکومت می رساندی، ما همان خورشیدی را که ازمنابرمان سربرمی کشید، به نورافشانی عالم مأمورمی فرمودیم. وآنچنان دنیایی ازامن و امان و رفاه برمی آوردیم که گرگان با آهوبرگان به همزیستی و مجاورت قدم بردارند.

 این شد که خدا زبانم لال ازغوغای روحانیان هراس فرمود و یک چند صباحی رشته ی امورِتنها کشور شیعیِ جهان را به دست روحانیان سپرد. نتیجه ی این واگذاری این شد که برای نخستین بار، دست روحانیان به خون نشست و پاسداران انقلاب اسلامی اش – امروز – به بی رقیب ترین دزدان منطقه بدل شده اند. جوری که درکشتی ها و کانتینرهای قاچاقش ازجان آدمیزاد که بی ارزش ترین کالاست، تا شیرمرغ، تا هرچه که شما نام از آن ببرید یافت می شود. حتی مواد مخدر؟ چرا که نه! چه کاروکسبی بالاتراز قاچاق مواد مخدر؟ راستی یک زمانی حدیثی از قول پیامبربرای ما می فرمودید که: الکاسب حبیب الله، این آیا شامل حال کاروکسب پاسداران فربه ی ما نیز می شود؟ کجایید ای شهیدان خدایی؟  بلاجویان دشت کربلایی؟

هفده: بعد ازتماشای فراوانیِ راهپیمایان بیست و دوم بهمن، خوشبختانه چهره ی شما به تبسم نشست. خدای را سپاس. حضورآن همه مردم درآن راهپیمایی باشکوه، یک واقعیت بی تردید بود. واقعیتی که دهان بسیاری ازخام گویان را بست و تبسم توفیق را برجمال شما نشاند. ما برای آنکه به یک چنین نمایشی توفیق یابیم، همه ی درها را به روی رقیبان خود بستیم. اجتماعات آنان را برآشفتیم. درپس دادگاههای غیرقانونی و دورازچشم به زندانشان انداختیم. وهیچ فرصتی برای نمایش عده وعُده ی آنان باقی نگذاردیم. بدیهی است که نمایش یک تنه وبی رقیب ما  دربیست و دوم بهمن- مثل پرواز یک پرنده دربرابر پرندگان درقفس – تماشایی به نظرمی رسد. پیروزی ما آنجا به واقعیتِ محض می انجامید که ما زنجیرازپای رقیبان خود می گشودیم و به آنان فرصت می دادیم تا معترضانه اما درسکوت، باردیگر جمعیت خود را به ما وجهانیان نشان بدهند. سخن گفتن از اقتدارخویش ازیک سوی،  و رجزخوانی برای” دشمنِ” زبون و ذلیل از دیگرسوی، آنجا به تعارض می نشیند که ما برای خفیف کردن معترضان داخلی، دست به بستن” ایمیل”های رایج مردم می بریم. این یعنی بجای درافتادن با کرکسی که برسرما چرخ می خورد، به گنجشکان یک درخت سنگ بپرانیم و باتماشای فرارفوج گونه ی  آنان برای شجاعتِ خود کف بزنیم وهورا بکشیم.

هجده: شما یادم هست برای آنکه رقیبان داخلی خود را سرجایشان بنشانید، خط و نشان کشیدید که اگر بنا برمقابله باشد، ما راه امام حسن را که به صلح انجامید انتخاب نمی کنیم، بلکه به راه امام حسین درمی افتیم و تا آخرین قطره ی خون خود به مقاتله می پردازیم. چرامشفقانه به حضرت شما نگویم که این سخن واین نگاه، ازارتفاع مناسبی برخوردار نیست. وازتنگنای یک افقِ همسطح رنج می برد. شور بختانه اگر روند این خط ونشان جناب شما به جاهای باریک بکشد، فرزندان شما وارث یکی از تلخ ترین خاطره ها خواهند شد. وازمواجهه با نگاه پرسشگرمردم هراس خواهند داشت. می دایند کجا؟ آنجا که فرزندان تاریخی ما رو به آنان می گویند: یک بار، آری فقط یک بار، حکومت به دست روحانیان افتاد و رهبرروحانی این حکومت، تا توانست از مخاطبان داخلی و خارجی آن فروکاست و جامعه را به انشقاقی غلیظ درانداخت و دست پاسداران خود را برای هرکاری – آری برای هرکاری – واگشود.

نوزده: چه تلخ اگرکه بگویم آن ” دشمن” ی که هماره از آن سخن می گفتید، امروزه برای برچیدن بساط ما شال وکلاه می کند.هموبا عنایت به رجزهای پوک ما وهیاهوهای جاهلانه ی افرادی چون احمدی نژاد  همه ی عرصه های حقوقی وبین المللی را برای یک زنگ تفریح تماشایی آراسته است. برای او برچیدن ما کاردشواری نیست. تجربه اش را دارد. بدا به حال ما و شما در آن روز که هرچه نعره می کشیم: یا ایهاالمسلمون اتحدوا اتحدوا، کسی باورمان نمی کند. می دانید چرا؟ چون صداقت سخن ما رنگ باخته و کسی ما را درآن تنگنای بودن و نبودن باور نمی کند. جنگی اگر دربگیرد، بسیاری از مردمان ایران را باور براین است که این جنگ، ربطی به آنان و خواسته های آنان ندارد. جنگی است میان قدرت های زیرک جهان ازیک سوی، وروحانیان وپاسدارانی که درتنگنای رفتن و ماندن، به دست های خونین و اموال غارت شده ی خویش می نگرند، ازدیگرسوی. یکی دوماه پیش، یکی ازسرداران فدایی جناب شما گفته بود: ما با سیدعلی تا خود جهنم هم که شده پیش می رویم. شما خود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل! گویا شمایان دست بکار این حکومت شدید تا ما را به بهشت خدا رهنمون شوید!

بیست: ای گرامی، تنها راه بقای ما و شما، مراجعه به مردم است. مباد بخواهید این مراجعه به مردم را درانتخابات اسفندماه نشان ما بدهید؟ خود نیک ترازهمه ی ما می دانید: بسیاری ازداوطلبانی که صلاحیتشان برای حضوردراین انتخابات تأیید شده، ازرام ترین و حرف گوش کن ترین و البته از کاسبکار ترین های این سالهای پس ازانقلاب اند. که همگانشان از فیلترهای تنگ و تاریک دستگاههای اطلاعاتی عبورکرده اند و پیشاپیش آداب چاکری به آنان تفهیم شده است. والله اگر طالب بقا در دوجهانید چاره ای جزروی آوردن به مردم ندارید. اعتمادتان را ازپاسداران فربه بگسلید و به مردم – همه ی مردم – چه کافرو چه مسلمان، روی آورید. این تنها راه بقای ما و شماست. تنها راه. آری تنها راه. خدای می داند که تنها راه.

بیست و یک: اگربه مردم – آری همه ی مردم – روی آورید، همین مردم نگرانی ها را از خاطر مبارکتان خواهند زدود. این مردم تنها چیزی که از ما مطالبه دارند، صداقت است. یعنی همان گوهر نابی که ما  دراین سالهای انقلاب از آنان دریغ کرده ایم. مردم اگر صداقت ما را باورکنند، درکنارما خواهند ماند و درترمیم کاستی ها همراه و مشاورما خواهند بود. وعجب گوهر بی بدیلی است این صداقت. مردم اگرما وشما را باورکنند، خودشان ازپس تحریمها و تهدیدات بین المللی برخواهند آمد. کافی است ما را باورکنند. باوری ازجنس آب های زلال. به روانی ابرهای آسمان. و به سترگی کهکشان بالای سر. باوری که ازاو بوی درستی برآید. که با این باور، می شود برتوهین ها و تحقیرها و ناکارآمدی ها و گسست ها فائق آمد. می شود دست های مردم را در دست هم، ودست مردم را دردست خدا نهاد. مگرشما و خیل روحانیان به همین بهانه پای درحکومت ننهاده اید؟ پس کودست مردم؟ کودست خدا؟ به دست پاسداران فربه وهیولاهای وزارت اطلاعات منگرید. آن دست ها آلوده است. خونین است.

بیست و دو: من خود می دانم نوشته ام تلخ است. تیزابی است. و ای بسا روان شما را برآشوبد وبخراشد. باکی نیست. این سخن تلخ مرا امروز نوش جان کنید تا همگان – هم ما هم شما – به سلامت ازاین مهلکه بدر رویم. فردا با تبسمی درست به من خواهید نگریست. که : دوستان واقعی من دراین سوی بوده اند و من بدانان پشت کرده بودم.

بیست و سه: من کاری به این ندارم که آن” دشمن” کمین کرده به ما حمله خواهد کرد یا نخواهد کرد. اما باوربفرمایید بسیارمایلم تا زمانی که خواب جناب حجة الاسلام والمسلمین طائب تعبیرشود، به وسایل ربوده شده ام دست پیدا کنم. بیش ازدوسال تمام است که برادران اطلاعات و سپاه ابزارکارمرا دزدیده و برده اند و هیچ به خود نمی گویند که این بنده ی خدا شاید به این پنج دستگاه کامپیوترو دهها متعلقات ربوده شده ی آن محتاج باشد وبخواهد فیلم محرمانه ی دیگری از مخوفگاه های برادران بسازد. ایکاش دراین خصوص نیزدستورعاجل صادر می فرمودید. بدرود تا جمعه ای دیگرکه امید دارم تا آن موقع هم این نامه را خوانده وهم “سیدعلی بشنو” را شنیده باشید. و اکنون یک نجوای کوتاه با خدایی که برپیدا وپنهان ما وشما نظاره گراست:

خدایا، توشاهدی که من درهرنوشته وبا هرکلمه ای که برمی گزینم، می میرم و زنده می شوم. ازدرونِ من خبرداری که مرا به آزردن دلی اراده نیست. گرچه دلِ یک اطلاعاتیِ مخوف که ازاو با هیولا نام می برم. اما چه کنم که جامعه ی ما را چاره ای جز بدررفتن از این هزارتوی خوف انگیزنیست. خدایا مرا بکش وتاروپودم را به باد ده اما جامعه ام را بسلامت ازاین بحران بدرببر. خدایا مرا به دست طائب ها و اطلاعاتی ها وفربگانی که به لباس سپاه فرو شده اند تکه تکه کن اما سرزمینم را و مردمان سرزمینم را ازاندوه، ازرنج، ازبلاتکلیفی، ازغصه های تمام نشدنی، ازتحقیر، ازعقب ماندگی، ازدربه دری، ازغارت، ازترس، ازلکنت، ازقحطی، ازکاستی های انسانی، ازدست مدیران و روحانیان بی لیاقت رهایی ببخش. نابودم کن اما به مردم سرزمینم سرفرازی عنایت فرما. آمین

بیست و هشتم بهمن ماه سال نود

با احترام و ادب: محمد نوری زاد

 منبع: وبسایت نویسنده


 


معاون اسبق وزارت نفت با تاکید بر اینکه دولت باید بد خرج کردن منابع ارزی را فراموش کند، اظهارداشت: با پول نفت در شرایط تحریم نباید خربزه فیلیپینی و سنگ قبر چینی وارد کنیم.

معاون اسبق وزارت نفت در دولت نهم با اعلام اینکه با مدیریت منابع ارزی در بلند مدت می‌توان دربرابر تصمیمات خصمانه غرب مقاومت کرد، بیان کرد: شخصا با افزایش و گرانی ارز موافقم، زیرا این سیاست منجر به روشن شدن موتور صنایع و تولید داخل خواهد شد.

وی با یادآوری اینکه نباید ثروت کشور با واردات بی رویه به باد برود، تاکید کرد: هم اکنون ایران بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار منابع ارزی و طلا در اختیار دارد که با این حجم ذخایر می توان اقتصاد کشور را مدیریت کرد.

به گزارش مهر، ترکان در ادامه در پاسخ به درباره درخواست اخیر چین برای دریافت امتیازات نفتی از ایران، گفت: قطعا با صرفه جویی دولت در فشار تحریم قرار نمی گیرد.

این کارشناس اقتصاد انرژی با بیان اینکه در شرایط تحریم برخی از کشورها به طمع، زیاده خواهی و اجحاف در حق ایران روی می آورند، اظهار داشت: با مدیریت منابع ارزی، مسیر دادن باج و امتیازات نفتی به تمامی کشورهای زیاده خواه جهان بسته می شود.

وی با اعلام اینکه همه کشورها باید رفتار تجاری داشته باشند، تصریح کرد: این کشورهای زیاده خواه و طماع نباید فراموش کنند که ایران کشوری بزرگ و با ظرفیتهای مختلف است.

این عضو اسبق کابینه دولت با یادآوری اینکه ایران شرایط تحریم را هم همچون جنگ تحمیلی و هزاران مشکل دیگر پشت سر می گذارد، تصریح کرد: در زمان جنگ تحمیلی دولت وقت با نفت بشکه ای ۶ دلار هم تسلیم خواسته های غرب نشد.

ترکان همچنین در پاسخ به این سئوال که ایران در قبال تحریم‌های خصمانه جهان غرب تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است، یادآور شد: اولا غرب مطمئن باشد هیچگاه کل صادرات نفت خام ایران قطع نخواهد شد، زیرا در زمان جنگ هم با وجود بمباران سکوهای نفتی و نفتکش‌های ایران هیچگاه صادرات نفت کشور قطع نشد.

این کارشناس اقتصاد انرژی با اعلام اینکه در شرایط تحریم همه کشورهای از جمله ایران ضرر و زیان می بینند، اظهارداشت: قطعا بستن تنگه هرمز یکی از سناریوهای روی میز خواهد بود.

معاون اسبق وزیر نفت در دولت نهم با بیان اینکه وقتی امریکا و غرب می گوید همه سناریوها از جمله حمله نظامی به ایران روی میز است، پس ما هم باید سناریوهای خود را اعلام کنیم، خاطر نشان کرد: بسته شدن تنگه هرمز یک حق نبوده اما می تواند یکی از سناریوهای روی میز ایران برای مقابله با تهدیدهای غرب باشد.


 


پزشک ایرانی در نیویورک توانست جایزه منتخب بیماران را به دست آورده و به عنوان یکی از برترین پزشکان ایالات متحده انتخاب شود تنها پزشکانی می توانند این جایزه را دریافت کنند که از بیماران خود امتیاز خوبی دریافت کرده باشند.

تعداد اندکی از پزشکان در ایالات متحده توانستند جایزه سال ۲۰۱۱ منتخب بیماران را از آن خود کنند و نام دکتر مهرداد هدایت نیا نیز در میان نام این پزشکان برتر دیده می شود.

به گزارش مهر، تنها پزشکانی می توانند این جایزه را دریافت کنند که از بیماران خود امتیاز خوبی دریافت کرده باشند و دیگر توانایی های خود را نیز به اثبات رسانده باشند. در واقع تنها پنج درصد از ۷۲۰ هزار پزشک فعال در ایالات متحده در سال ۲۰۱۱ به عنوان برترین پزشکان کشور از دید بیماران معرفی شده اند.

ماهانه میلیونها بیمار در سرتاسر آمریکا به وب سایتهای ویژه ای مراجعه کرده و از تجربیات درمانی خود با پزشکان می نویسند و موارد مختلفی از قبیل دقت در تشخیص، مدت زمانی که پزشک به آنها اختصاص می دهد، رفتار پزشک و پیگیری وی در درمان اظهار نظر می کنند.

بر اساس این اطلاعاتی که بیماران آنها را فراهم می آورند برترین پزشکان آمریکا انتخاب شده و پس از بررسی دیگر توانایی ها و قابلیتها، برندگان نهایی این جایزه انتخاب می شوند.

براساس گزارش Sacbee، مهرداد هدایت نیا، متخصص هوشبری مرکز “Pain Medicine” در سال ۲۰۱۰ نیز موفق به دریافت این جایزه شد. وی همچنین در سال ۲۰۱۰ به عنوان یکی از دلسوزترین پزشکان آمریکا معرفی شده بود.


 


علی مزروعی

تشبیه دوران حیات نظام های سیاسی به دوران حیات انسانی (زایش، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، پیری، مرگ) از زاویه دیدی می تواند درست باشد و از زاویه دیدی دیگر نه، چراکه تجربه های تاریخ بشری مصداق های فراوانی برای درستی این تشبیه در بر دارد، و در عین حال مصداق هایی هم در نفی آن، و طبعا بازخوانی این تجربه ها می تواند آموزنده این موضوع باشد که اگر نظام های سیاسی موجود نمی خواهند در چرخه حیات انسانی گرفتار و پیری و مرگ را تجربه کنند چه باید نکنند و چه باید بکنند که حیاتی مستمر و جوان داشته باشند؟

تاریخ اسلام و ایران بخوبی بازتاب دهنده مصداق هایی است که درستی تشبیه نظام های سیاسی برآمده از دل ایندو را به دوران حیات انسانی تایید می کند. روشنترین مصداق را می توان در تشکیل حکومت نبوی در مدینه تا غصب همین حکومت توسط امویان در شام دید، سیری که در کمتر از یک قرن رخداد داد و در سیر زمان آنچنان فاصله گیری از اهداف و آرمانهای اسلامی انجام گرفت که کشتن نوه گرامی پیامبر و یارانش در کربلا به عنوان کسانی که حاضر نشدند با خلیفه مسلمین بیعت و از او اطاعت کنند، توجیه دینی یافت و انجام شد.

در نگاهی کلان می توان از ظهور و سقوط تمدن اسلامی سخن گفت و آنرا هم مصداقی بر درستی این تشبیه گرفت، درعین حال که ظهور و سقوط خرده نظام های سیاسی شکل گرفته در درون این تمدن خود دلیل بارزی بر درستی این تشبیه هستند، و براحتی می شود چرخه حیات آنها راترسیم کرد.

تاریخ ایران خود گواهی دیگری براین موضوع است. نظام سیاسی سلطنتی مبتنی بر حاکمیت فردی و استبداد قالب غالب تاریخ ما بوده است اما شاهدیم که عمر سلسله های پادشاهی حاکم در ایران از همین قاعده دوران حیات انسانی پیروی کرده است و هریک تولد و مرگی داشته اند، با این تفاوت که بدلیل تحولات و پیشرفت های حادث عمر حاکمیت آنها در گذر زمان کوتاهتر شده است، و به عبارتی هرچه جامعه ایرانی آگاهتر و پیچیده تر شده، از عمر نظام های سیاسی سلطنتی حاکم کاسته شده و بدلیل عدم کارآمدی در پاسخگویی به مطالبات مردم دچار پیری زودرس و مرگ، آنهم از طریق جنبش و انقلاب مردمی شده اند. جنبش مشروطه زوال سلسله قاجار را رقم زد و رخداد انقلاب اسلامی هم سقوط سلسله پهلوی را در پی داشت، و حال پس از گذشت سی و سه سال از عمر نظام سیاسی برآمده از انقلاب با عنوان” جمهوری اسلامی ایران” باید پرسید که آیا این نظام هم مصداقی در ادامه سلسله نظام های قبلی حاکم برایران خواهد بود یا اینکه می تواند مصداقی خلاف تشبیه به دوران حیات انسانی را برجای گذارد؟
در دوران معاصر و درتجربه جهانی ظهور و سقوط حکومت کمونیستی شوروی(و دیگر حکومت های مشابه در اروپای شرقی) به عنوان یک حکومت ایدئولوژیک خود مصداق بارزی بر درستی این تشبیه نظام های سیاسی با دوران عمر حیات انسانی است اما نظام های سیاسی که مصداقی برای نادرستی این تشبیه هستند کدام ها هستند؟ نظام هایی هستند راه اصلاحات و تغییرات درونی و جابجایی مسالمت آمیز قدرت و حاکمیت را همواره بروی شهروندان خود باز گذاشته اند. هرچند قالب این نظام ها درتناسب با شرایط و ویژگی های هر واحد ملی شکل گرفته است و بطور مثال می بینیم در انگلیس و ژاپن با حفظ نظام پادشاهی تعریف شده است و در آمریکا و فرانسه در قالب نظام جمهوری، اما در این کشورها امکان تغییر و اصلاح درونی نظام و ساختارهای حقیقی و حقوقی آن فراهم آمده و در طی زمان تکامل یافته است بگونه ای که براحتی توانسته اند جنبش های بزرگ اجتماعی و مدنی را در دل خود هضم و جذب کنند که از جمله می توان به جنبش مدنی زنان و سیاهان در این جوامع اشاره کرد. آنچه تحقق چنین امری را ممکن و از درافتادن این جوامع در دام پیری و کهولت جلوگیری کرده است جلب مشارکت شهروندان در اداره امور جامعه از طریق صندوق های رای و انتخابات و جابجایی قدرت و حاکمیت به شیوه ای کاملا مسالمت آمیز و کم هزینه بوده است، شیوه ای که هرازگاه با تزریق نیروی تازه و پرجنب و جوش به حاکمیت آنرا جوان و پرتحرک کرده و از پیری نظام سیاسی جلوگیری می کند، و البته برای اینکه این جلب مشارکت به بهترین وجه انجام گیرد باید زمینه ها و بسترهای لازم و لوازم و مقتضیات ضروری آن از قبیل آزادی بیان و مطبوعات و رسانه ها، احزاب و نهادهای مدنی و صنفی، رقابت منصفانه و…فراهم باشد چرا که در غیر اینصورت این جلب مشارکت می تواند در شکلی کاریکاتوری و نمایشی توسط نظام سیاسی  بکار گرفته شود که هرگز نمی تواند تامین کننده نیروی جوان و جلوگیر از دام پیری نظام باشد که تجربه رژیم پهلوی در کشورمان بخوبی شاهد این مدعاست.

رهبری جمهوری اسلامی ایران اخیرا در سخنی موضوع جوانی و پیری نظام های سیاسی را مطرح کردند و ادعا کردند که نظام سیاسی حاکم برایران اتکا به ساز و کارهایی را دارد که آنرا از ابتلا به پیری می رهاند، در این باره باید گفت حتما رهبری در مشاوره با آنهائیکه توجهشان را به این موضوع جلب کرده اند باید به این امر متفطن شده باشند که قلب چرخه ای که جلوی پیری نظام های سیاسی را می گیرد” انتخابات ” است به همه لوازم و مقتصیاتش، و از کارانداختن این قلب با هرعنوان و شیوه ای باشد پیری و مرگ را بر نظام سیاسی تحمیل می کند، و حیرت و تعجب در همین جاست که ایشان چگونه هم در باره خطر پیری و مرگ نظام های سیاسی سخن می گوید، و همزمان با از کارانداختن ” انتخابات ” در کشور بمثابه اصلی ترین راه جلوگیری از این پیری خلاف این سخن عمل می کند؟ رهبری که پیشتر از این با واژه سازی ” براندازی قانونی ” هرگونه تلاش نیروهای سیاسی برای جابجایی مسالمت آمیز قدرت در سطح دولت و مجلس را به براندازی تحویل و اسباب برخورد با آنها را فراهم آورده بود در سیر زمان شرایط را بگونه ای ساخت که از دل آن کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و حوادث بعدی آن برآمد و در این مسیر نیروهای اصلاح طلب ناچار از اعلام عدم شرکت در انتخابات مجلس شدند، و حالا می خواهد انتخاباتی برگزار شود که نه تنها هیچ تغییری در سطح حاکمیت و تزریق نیروی تازه به آنرا در پی ندارد بلکه به تحکیم حاکمیتی می پردازد که خود مسبب این وضعیت بوده و اسباب پیری زودرس نظام سیاسی موجود را رقم زده است.

البته افرادی که اکنون کرسی های قدرت را در کشور بدست دارند هر روز می توانند نسبت به آنواع و اقسام ” براندازی ” و ” انقلاب مخملی” و ” جنگ نرم ” و… اعلام نظر و خطر نمایند و عده ای را هم به اقدام برای اینها متهم و بازداشت و زندانی و اعدام نمایند اما باید بدانند که آنچه بیش از همه دارد نظام سیاسی موجود رو به پیری و مرگ زودرس و ” براندازی ” می برد عملکرد حاکمیت در عدم اجرا و پایبندی به همه اصول قانون اساسی و از کارانداختن ساز و کار انتخابات آزاد و منصفانه است، و در واقع براندازان واقعی نظام جمهوری اسلامی حاکمانی هستند که دیگر رای ملت را میزان نمی دانند و علاقه ای به جلب مشارکت همه شهروندان در اداره کشور ندارند و فکر می کنند با تکیه بر اقلیت خودی می توانند بر اکثریت مردم حکومت کنند.

خداوند در قرآن از حاکمیت قواعد و سنت هایی بر تاریخ و جوامع بشری سخن می گوید، یکی ازآنها قاعده مرگ و اجل جوامع بشری است که پیامد عملکرد نظام های سیاسی حاکم است و اینکه اگر مرگ و اجل جامعه ای فرارسید انجام خواهدشد بدون ساعتی پس و پیش، و قاعده دیگر اینکه خداوند حال هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان حال و روزشان را تغییر دهند. خداوند قوم و خویشی با کسی و نظامی ندارد و این قواعد و سنت هاست که راهبر جوامعه است، و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران حتی اگر خود را بچه ننر خدا بداند گریزی از پیروی از این قواعد ندارد. رهبری جمهوری اسلامی ایران اگر بواقع نگران پیری و مرگ نظام سیاسی موجود است باید شیوه حکومتداری را تغییر دهد و اسباب جلب مشارکت همه شهروندان ایرانی را از راه انتخابات آزاد و منصفانه در اداره کشور فراهم آورد درغیر اینصورت مرگ و اجل بسراغ نظام خواهد آمد و گریز و گزیری از تغییر نخواهد بود. سوگمندانه نحوه عمل حاکمیت موجود مصداق این سخن مولای متقیان علی (ع) است که از ترس مرگ بسوی مرگ فرار می کنند در حالیکه پناه بردن به دامن مردم و جلب مشارکت همگان برای نظام سیاسی مرگ نیست بلکه حیات و سرزندگی است! « قلب نظام سیاسی ” زنده و پایدار انتخابات است و وقتی این قلب از کار افتاد مرگ آن نظام سیاسی اتفاق خواهد افتاد بدون ساعتی پس و پیش، و انتخابات در پیش روی مجلس گامی بسوی مرگ نظام سیاسی موجود است هرچند ادعا شود که این نظام می تواند خود را از دام پیری و مرگ برهاند!

منبع: ندای سبز آزادی


 


مشاور معاون شهردار تهران با اشاره به ارسال نامه به دولت با موضوع آلودگی هوا از طرف یک مقام عالی رتبه قضایی گفت:پیشنهاد هایی در این زمینه همچون تشکیل «کارگروه ویژه آلودگی هوا» و حتی تشکیل «دادگاه ویژه آلودگی هوا در قوه قضاییه» ارائه شده است.

محسنی گرگانی در ابتدای نامه خود به احمدی نژاد ضمن تاکید بر این که این نامه با اخلاص و خالی از هر گونه شائبه سیاسی است، در پایان این نامه انتظارات خود را در قالب ۵ پیشنهاد مطرح کرد که در رأس آن ها توسعه مترو قرار دارد.

وحید نوروزی با اعلام این که در ابتدای نامه صراحتاً تاکید شده این نامه با اخلاص و به دور از هر گونه شائبه سیاسی نوشته شده، افزود: این به معنای آن است که داشتن هوای پاک در هیچ دوره ای سیاست و سیاست بازی نمی شناسد، چرا که همگان از هر جناح سیاسی از یک هوا تنفس می کنند و این امر با هوشمندی در این نامه مطرح شده که آلودگی هوا موضوعی سیاسی نیست و کسانی که در باره هوا صحبت می کنند، انگ سیاسی بر نمی تابند.

وی تاکید این نامه بر تردد فراوان خودروهای شخصی و دولتی به عنوان عوامل آلودگی هوا را تذکری بسیار به جا دانست و اعلام کرد: اگر چه تعداد خودروهای دولتی به مراتب کمتر از خودروهای شخصی است اما متأسفانه شرایط این خودروها که بسیار بدتر از خودروهای شخصی است، به آلودگی هوا دامن می زند.

نوروزی با تاکید بر این که آلایندگی خودروهای دولتی جدی گرفته نمی شود، خاطرنشان کرد: برخی از سرویس های ارگان های دولتی و نظامی بعضاً اتوبوس هایی دارند که به دلیل فرسودگی ازدایره حمل و نقل شهری کنار گذاشته شده اند اما با اعمال تغییرات به عنوان سرویس این ارگان ها تردد می کنند که این مسأله جای نگرانی دارد.

مشاور معاون شهردار تهران با اعلام این که در این نامه به خطرناک شدن وضعیت هوای تهران اشاره شده، اعلام کرد: این در حقیقت همان چیزی است که مدیریت شهری نیز روی آن تاکید کرده اما مسئولان دولتی در پاسخ می گویند وضعیت هوا به لحاظ گازها خوب است و مشکلی جز ذرات معلق با قطر کمتر از دو و نیم میکرون وجود ندارد که البته گفته های مسئولان دولتی مورد قبول نیست، چرا که بر اساس استانداردها شاخص کیفیت هوای تهران در بیشتر روزهای سال ناسالم است.

نوروزی استفاده از عبارت تدبیری عمیق و ماندگار در این نامه را قابل تامل دانست و تصریح کرد: این تاکید نشان از آن دارد که اقدامات هیجانی و احساسی همچون آب پاشی تهران و نصب فن های بزرگ برای جا به جایی هوا عملی نیست و کاهش آلودگی هوا نیازمند برنامه های همراه با تدبیر و منطق است که البته در بی برنامگی موجود، نه خبری از تدبیر هست و نه منطق و عملاً در حال حاضر برنامه ای برای کاهش آلودگی هوای تهران وجود ندارد.

وی در مورد بخشی از این نامه خواسته شده حداقل پایه ، شالوده و زیر بنای طراحی جهت سالم سازی هوای آلوده تهران را آغاز کند، گفت: این پایه و شالوده در قالب برنامه جامع کاهش آلودگی هوا و برنامه دوم تا پنجم توسعه وجود داشت اما مسئولان فعلی دولت به آن ها توجهی نکردند.

مشاور معاون شهردار تهران خواستار رسیدگی قوه قضاییه به شیوه مسئولان دولتی در عدم اجرای مصوبات مجلس و حتی مصوبات خود دولت شد و اظهار کرد: البته پیشنهاد هایی در این زمینه همچون تشکیل «کارگروه ویژه آلودگی هوا» و حتی تشکیل «دادگاه ویژه آلودگی هوا در قوه قضاییه» ارائه شده که همچنان مورد تاکید است.

نوروزی با تاکید بر این که در این نامه به توسعه مترو به عنوان شاه کلید آلودگی هوا اشاره شده، تصریح کرد: متاسفانه مصوبات مجلس در این زمینه مثل اعطای دو میلیارد دلار از محل صندوق ذخیره ارزی به متروی تهران و کلان شهرها مورد قبول مسئولان دولتی قرار نگرفته و آن ها به راحتی بیان می کنند قانون را قبول ندارند!


 


وزیر بهداشت می‌گوید قرار است تا ۱۵ سال دیگر مردم ما سلامت‌ترین مردم دنیا شوند. مردمی که این روزها با مشکلات زیادی در حوزه بهداشت و سلامت دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند؛ از کمبود دارو گرفته تا هزینه‌های بالا.

این در حالی است که جایگاه ایران در جهان ۹۸ است که نشان از وضعیت نامساعد بهداشت و سلامت جامعه است.

طبق ماده ۹۰ قانون برنامه توسعه چهارم، سهم مردم از هزینه های سلامت در بازار واقعی باید به کمتر از ۳۰ درصد برسد و ۷۰ درصد دیگر این هزینه را دولت به عنوان یک وظیفه حاکمیتی پرداخت کند. در حالی که هم اکنون برنامه چهارم به پایان رسیده است، سهم هزینه های درمانی که از جیب مردم پرداخت می شود، به حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد رسیده و دولت نتوانست در اجرای این برنامه موفق عمل کند.

قرار بود هزینه ای که از جیب مردم بابت درمان بیماری پرداخت می شود در پایان برنامه چهارم به کمتر از ۳۰ درصد برسد.
در حال حاضر ۶۰ درصد این هزینه از جیب مردم پرداخت می شود به طوری که خانواده های زیادی در جامعه هستند که با یکبار پرداخت هزینه بستری و جراحی، به زیر خط فقر سقوط می کنند. آمار نشان می دهد ۳٫۵ تا ۴٫۵ درصد مردم کشور در این وضعیت قرار می گیرند.

مراسم رونمایی از نقشه تحول نظام سلامت با حضور دکتر وزیر بهداشت در دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شد. در این مراسم وزیر بهداشت تأکید کرده است که «تا سال ۱۴۰۴ مردم ما باید سلامت‌ترین مردم در جهان باشند.»

نقشه تحول نظام سلامت با توجه به تدوین نقشه جامع علمی در حوزه آموزش و پژوهش کشور تهیه شده، تا در راستای تکمیل فرآیند آموزش، پژوهش و ارائه خدمات در علوم پزشکی مسیر کاری وزارت بهداشت را در ۱۵ سال آینده ترسیم کند. این نقشه قرار است تحولی مهم در حوزه سلامت و درمان جامعه ما ایجاد کند.

وزیر بهداشت گفته است که این نقشه تحولی اساسی در حوزه آموزش، تحقیقات و خدمات بهداشت و سلامت جامعه به وجود می‌آورد و برای رسیدن به اهداف ۱۵ سال دیگر باید تجلی این موضوع در خدمات هم دیده شود.


 


در حالیکه مقامات قضایی و رسانه های حکومتی خبر از آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی و امنیتی را می دهند اما تاکنون کسانیکه باید طبق قوانین زندان آزاد گردند هنوز در زندان بسر می برند.

حسین سلیمانی برادر دکتر داوود سلیمانی در خصوص این اظهارات به “جرس” می گوید: “این شامل کسانی می شود که به طور مستقیم نامه ی عفو به شخص رهبری بنویسند و مشمول آزادی شوند. در خصوص زندانیان سیاسی هم باید شخصا و انفرادی از رهبری دریافت عفو کنند تا اینکه بخشیده شوند. با توجه به اینکه آقای سلیمانی خودشان را اصلا مقصر نمی دانند نمی پذیرند که درخواست عفو کنند و می گویند من جرمی مرتکب نشده ام.”

وی در مورد آخرین وضعیت دکتر سلیمانی می افزاید: “حدود دو هفته پیش به مدت چهار پنج روز آقای سلیمانی به مرخصی آمدند اما با عدم تمدید مرخصی به زندان بازگشتند. البته ما در خواستی داده بودیم مبنی بر اینکه ده درصد آخر زندان را به عنوان مرخصی کاهش دهند. خود آقای سلیمانی هم از داخل زندان این درخواست را کردند و دادیار و رئیس زندان موافقت کردند و ما نامه را به دادستانی تحویل دادیم. حالا منتظر پاسخ آقای جعفری هستیم اما تاکنون موافقت صورت نگرفته است. بر اساس قوانین خودشان، شانزده خرداد که پایان دوران محکومیت آقای سلیمانی است می تواند از ده درصد آخر این دوران را بعنوان مرخصی استفاده کنند و بر طبق همین قانون باید ۲۲ بهمن آزاد می شدند. پیش از این هم درخواست آزادی مشروط کرده بودیم که بعد از یک دوم حبس ایشان باید آزاد شوند منتهی پاسخ مثبتی نگرفتیم در هر حال امیدواریم ایشان را آزاد کنند.”

داوود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران است که در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی بود و چهار روز پس از انتخابات بازداشت گردید. او در دادگاه بدوی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به سه سال کاهش یافت. وی از جمله اصلاح طلبان شجاع و صریح کلامی بود که در سال ۷۸ و در زمان حملهٔ لباس‌شخصی‌ها به کوی دانشگاه تهران نقش مؤثری در افشای جنایت‌های لباس‌شخصی‌ها و نیروی انتظامی در حمله به کوی دانشگاه داشت.

دکتر سلیمانی همچنین نمایندگی مردم ته

...

[Message clipped]  

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages