roozonline.com: Latest News - 19 new articles

4 views
Skip to first unread message

Omid Sabz

unread,
Feb 12, 2012, 4:26:56 AM2/12/12
to sabzollahiha

roozonline.com: Latest News - 19 new articles

In This Issue...


ما و خانم هاویشام

مهدی افروزمنش

از مبارزه با زندگی، توقف در زمان و تلاش برای پایان رنج ها به شیوه ای که شدت یافته آن را می توان در میان پیروان "اپوس دئی " یافت. " خانم هاویشام" شمایلی از یک مبارز نبردهای از پیش باخته نیز، هست، یک "دون کیشوت" زنانه با این تفاوت که او حتی از "دون" نیز یک گام عقب تر است و در مقابل دنیای بیرون و شرایط بی رحم آن تنها گوشه نشینی را برمی گزیند. او زمان و دنیای خود را می سازد و به گمان خود به آسودگی نیز دست می یابد. پرده ها را می کشد، ساعت ها را در موعد دیدار معشوق خیانت کرده متوقف می کند، لباس دیدار را از تن نمی کند ، حتی میز پذیرایی را باقی می گذارد و در نهایت به " نفرت " از شادی و هر آنچه نشانه ای از زندگی ست می رسد. برای او در هر نشانه ای از زندگی خیانتی است به دنیای برساخته ذهن در جهت دفاع از رنچ حادث شده . این شیوه مبارزه اوست با حجم درد و رنجی که بر او تحمیل شده است، استفاده از مکانیزم " تبدیل " که فروید به وضوح آن را برای بشر نمایان ساخت و متاسفانه نشانه هایی هست که تعدادی از ما نیز به عنوان عناصر محرک و تاثیرگذار جنبش آزادی خواهی ایران در حال تبدیل شدن به " هاویشام " های ایرانی هستیم. مبارزانی با هدف یافتن آزادی به عنوان معنایی برای زندگی در حالیکه در مسیری اشتباه در حال فراموشی خود زندگی هستند.  در این شرایط هر گونه نشانه ای از سویه روشن زندگی شامل بازی (( به معنایی که اریک برن به کار می برد)) ، شوخی ، سرگرمی و ...... خیانتی بزرگ به باورهای آزادی خواهانه و در واقع به مسیر آزادی ست. عده ای حتی به چنان ورطه ای در افتاده اند که دوستان و یاران و به تعبیر شاملو " شمایانی " که در حبس و رنج هستند را همواره به عنوان آونگی در نهی رفتارهای لازمه زندگی برمی شمارند، حتی با کمی دقت می توان نشانه هایی از " خیانت " خواندن آنها نیز یافت. تو گویی این نام ها و یادها باید همانند تنبیهی عمل کنند که پیروان " ایوس دئی " پس از احساس هر گناه یا ذره ای دور شدن از رنج های "مسیح" بر خود روا می داشتند. البته که این تعابیر به صراحت به کار برده نمی شود اما آنجا که هر بازی یا مزاحی یا حتی حرکتی مشکوک به مغایرت با آرمان های آزادی خواهی سیاسی با هشداری از گونه پیش گفته شده مواجه خواهد شد می توان به کنه موضوع پی برد. نگاهی به واکنش های بخشی از " ما " به داستان گلشیفته به واقع که نمونه مناسبی است، به خصوص آن جایی که "بزرگانی صاحب قلم " او را نواختند که در شرایط سیاسی کنونی این چنین اقدامی مغایر با تلاش دوستان در "حبس" و " شهدای راه سبز " بوده است. در واقع که ما در حال بستن درها و نگه داشتن زمان هستیم و صد البته که این کار تنها در ظاهر صورت خواهد گرفت ، هرچند در این بخش ما حتی " هاویشام " نیز نخواهیم شد که به یکباره دست از همه چیز بشوییم چرا که در بسیاری موارد " اندرونی " خود و جمع محدود " محرمان" مملو است از هر آنچه در ظاهر نکوهیده است. بنابراین عرصه کلام تبدیل می شود به بهترین عرصه مبارزه با شادی و بازی کنندگان، مکانیزمی روانی برای فرار از خود. صد البته که این دوگانگی نه از روی ذات پلید و نیت کثیف که از انتخاب مسیر اشتباهی نشات می گیرد که با وجود بارها تکرار و تکرار همچنان سهل ترین گزینه به شمار می اید. مسیری که دوگانه ساز است، "با آن" یا که " بر آن" است و قدرت تشخیص و تطبیق پدیده های به ظاهر ناهمگون با یکدیگر را ندارد و از آنجایی که همواره استوار بوده بر " رنج " یاران و خون " عزیزان " هنگامه مبارزه بر مدار مراد بوده و همواره پیروز ، حال آنکه این پیروزی در درون، اصلاح گران ،انقلابیون و آزادی خواهان شکست خورده ای را پرورش داده که اگر چه " معنای زندگی" خود را یافتند اما خود " زندگی " را قربانی کرده اند. مبارزان انقلاب مشروطه، مبارزان صنعت ملی شدن نفت، مبارزان انقلاب اسلامی، رزمندگان جبهه و هم اکنون تا حدودی مبارزان راه آزادی را بنگرید، پس از سالها تنها " مبارز " شدند ( جه در معنای مثبت و چه در معنای منفی آن ) اما " انسانی" که باید از دستاوردهای این مبارزه دفاع کند، هرگز. آنها به اهداف مبارزه دست یافته یا خواهند یافت اما آنجا که می بایست از این دستاوردها دفاع کنند درمی مانند، چرا که اهداف یک باورانسانی برای رشد کردن و ریشه دوانیدن، دیگر نیازمند " انسان " است نه "مبارز " و انسان تعریف نمی شود جز در مجموعه ای از شادی ها، آرمان ها، غم ها، رنج ها و .... ." انسان " تعریف می شود در توانایی تطبیق و سازگاری میان " معنای زندگی " و " خود زندگی" که نمی توان رشد و نمو بخشی از آن را به هر بهانه ای برای مدتی به تعویق انداخت. نمونه انقلاب 57 را مجسم کنید، مبارزانی که عرصه " شهر" و " خیابان" را حتی پس از استقرار، عرصه مبارزه دانستند و جنگیند چرا که معنای وجودی خود را در مبارزه می یافتند و زندگی کردن را از یاد برده بودند. حال چه تفاوت ، عوامل نظام شاهنشاهی نبودند، مردمی بودند که تلاش می کردند زندگی کنند، حال با سبک لباس، تفریحات یا مدل موی خود . برای آنها زندگی در مبارزه تعریف می شود و هر پدیده ناشناخته ای برایشان یک عرصه تازه است و چه دردناک که گاهی این پدیده ناشناخته خود زندگی است. مبارزان مبارزه می خواهند و این آفتی است که جنبش های سیاسی اجتماعی ایران همواره با ان در چالش بوده اند ، چرا که همواره در فرآیند هر مبارزه ای تنها مبارز تربیت یافته و از طرق مختلفی از جمله همین " ایجاد حس گناه "، " ایجاد حس عذاب وجدان" و " تحقیر کردن های شادی و به یاد اوردن با مناسبت یا بی مناسبت نام عزیزان و رنچ کشیدگان راه مبارزه، انسان های سرکوب شده ای پرورش داده که یا ترجیح دادن به مبارز مبدل شوند، یا گمان کردند باید که خواسته های خود را سرکوب کنند و یا اگر راه خود را رفتند چنان اعتماد به نفس پایینی یافتند که حتی از پس خود نیز بر نیامدند، چه رسد به راهبری دیگران. البته که برساخته چنین فرآیندی تزویر و ریا نیز خواهد بود ،زندگی های دوگانه ، تندروی های ظاهری برای پوشش اشتیاق درونی به زیستن که به تعبیر کامو " زیستن است که تایید کردن است" و ..... . سالهای دهه 60 شمسی چه بسیار که از این نمونه ها در خود ندارد. هر چند چون " مونتاله " می توان فریاد زد که : کلیدی را از من نخواهید / که هیچ دری را / نمی گشاید/ من تنها می توان بگویم / که چه نیستم و چه چیز را نمی خواهم . اما با این وجود می توان به کامنت های انظار دهنده زیر پست های دارای بار زندگی، مقابله های کلامی فاقد معنی و صرفا جهت ساخت شادی و .... در همین صفحه مجازی روزنامه نگاران دقیق تر شد یا روشن تر از آن به اعتراض های در لفافه یا حتی عیان به ابتکار " تولد نویسی " (( پوشیده نیست که این موضوع تنها مختص به روزنامه نگاران نیست و پدیده ای فراگیر در بین فعالان دانشجویی و سایر بخش های آزادی خواه نیز هست و استفاده از نمونه روزنامه نگاران تنها به دلیل خاستگاه نگارنده است)) . به استدلالها نیز به همچنین به خصوص آنجا که مدام یاددآوری می شود اینجا " صفحه روزنامه نگاران است" و باید که " متناسب با شان این قشر باشد" ، یا " نام این صفحه را باید صفحه تولدت مبارک گذاشت"، یا " واقعا متاسفم برای خودمان که زیدآبادی ها و بهمن ها در زندان داریم و اینجا سر مجیدی و کریمی شرط بندی می کنیم" و نمونه آخر " اهای شما که دارید اینجا می گید و می خندید هیچ می دونید که احمد زید و بهمن و مرضیه و پرستو و ده ها نفر دیگه به خاطر ما تو زندان هستند، واقعا که " و دهها نمونه دیگر که از حوصله خارج است. این نوشته نیز نه حمله ای به " دیگران " و نه نشانه ای از " من " که حرفی است برای گفتن ، چه بسا به کاری هم نیاید اما با این حال گمان می شود در شرایط حاضر ما گزینه های زیادی در مقابل نداریم یا باید به " هاویشام " شدن ادامه داده و حتی سعی کنیم " استلا"ی خود را بیافرینیم که آنچه ما نمی توانیم، انجام دهد و پای بگذاریم در جای پای نیاکانمان در مبارزات قبلی و یا هم نظر با دانشجویان فرانسوی سال 1968 که فریاد می زدند " رویا واقعیت دارد" رویایی تازه را بنیان نهیم و فراموش نکنیم که حتی " هاویشام " هم در مبارزه با زندگی شکست خورد و با این آموزه طرحی نو در افکنیم ، طرحی که در آن شادی کردن و طرح مباحثی حتی بسیار دور از "زید آبادی ها" و "باستانی ها" لزوما به معنای فراموشی آنها و یا خیانت به باورهای مبارزاتی نیست. می توان شاد بود و مبارزه هم کرد. می توان به قول الکساندر بلوک روس، برای مدتی حتی " ان کثافت ها را فراموش کرد و شاد بود تا بلکه آدم شوم نه ماشینی برای پراکندن و پروارندن نفرت" که باید " پیش از آنکه به معنای زندگی عشق ورزید به خود زندگی عشق ورزید ( داستایفکسی )

 
Email to a friend


FeedBlitz Top Slot
powered by ad choices

بازداشت گسترده شهروندان عادی در کرمان

آرش بهمنی

مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی چند روز گذشته اقدام به دستگیری عده‌ای از شهروندان در استان‌های مختلف ایران کرده‌اند. این خبر را هفته گذشته برای اولین بار سایت جمهوری خواهی منتشر کرده بود. خبری که حکایت از بازداشت شهروندان عادی در استان‏ کرمان و گمانه زنی درباره بازداشت‏های مشابه در استان‏های اصفهان، خراسان، گیلان و خوزستان داشت. بر اساس گزارش سایت جمهوری خواهی در روز سه شنبه، 18 بهمن ماه، تنها "در استان کرمان بیش از سی نفر بازداشت شده‌اند و نیروهای امنیتی کامپیوترهای شخصی تمامی این افراد را نیز هنگام بازداشت با خود برده اند". جمهوری خواهی تاکید کرده "هیچ فعال سیاسی در بین بازداشت شدگان روز دوشنبه وجود ندارد و همه این افراد از شهروندان عادی هستند". مساله‏ای که تحقیقات گزارشگر روز آنلاین نیز آن را تائید می‏کند. آنطور که تا کنون مشخص شده تعداد افراد بازداشت شده در کرمان بسیار بیش از سی نفری است که سایت جمهوری خواهی عنوان کرده است. اما هنوز آمار دقیقی از این عده در دست نیست. دستگاه‏های امنیتی استان کرمان به خانواده‏های این بازداشت شدگان نسبت به پیامد هر گونه اطلاع رسانی شدیدا هشدار داده‏اند.  به نظر می‌رسد انجام تبلیغات برای تظاهرات روز 25 بهمن و دعوت به عدم شرکت در انتخابات مجلس دلیل اصلی بازداشت این افراد باشد و بازداشت‌ها با هدف ترساندن مردم و به ویژه جوانانی صورت گرفته است که در حال تدارک برگزاری تظاهرات روز 25 بهمن و نیز تبلیغ برای تحریم انتخابات مجلس هستند. خانواده بسیاری از این بازداشتی‏ها تا کنون نتوانسته‏اند اطلاع دقیقی از محل نگهداری و وضعیت آنها به دست بیاورند. این در حالی است که نیروهای امنیتی به خانواده برخی از این بازداشت شدگان گفته بودند که طی یکی دو روز آینده آنها را به دادسراهای محل دستگیری تحویل می‌دهند. بر اساس همین اطلاعات به دست آمده در روز سه شنبه تعداد بسیار زیادی زندانی از شهرستان‏های مختلف استان به زندان مرکزی کرمان منتقل شده‏اند. برخی افراد مطلع تعداد این زندانیان را تا 500 نفر تخمین زده‏اند. هنوز جرایم این زندانیان شامل چه مواردی است و دلیل این اقدام چه بوده است. در همین حال بر اساس اطلاعاتی که نزدیکان یکی از بازداشت شدگان استان کرمان در اختیار روزآنلاین قرار داده، دادستان کرمان پس از مراجعه خانواده بازداشتی‏ها به آنها گفته است که این افراد جاسوس و مفسد فی الارض هستند و احکام سنگینی در انتظار آنها خواهد بود. هنوز مشخص نیست که مصداق این دست اتهامات برای این افراد چیست. لازم به ذکر است آنطور که تا کنون معلوم شده هیچکدام از افراد بازداشتی سابقه فعالیت سیاسی نداشته‏اند. دادستان کرمان به برخی از خانواده‏ها گفته که باید منتظر حداقل یک سال حبس برای این افراد باشند. او تاکید کرده که جرم این افراد به حدی سنگین است که اگر برای قاچاقچیان و سارقان حقی به عنوان ملاقات با خانواده قایل باشد برای این افراد حتی همین حق را نیز قائل نخواهد بود. قرار است امروز یکشنبه تعدادی از زندانیان برای انجام مراحل ابتدایی بازپرسی و محاکمه به دادستانی برده شوند. از سویی یک منبع مطلع در این زمینه به خبرنگار روز گفته است که وزارت اطلاعات در برخی از استان‏های دیگر ایران نیز دست به چنین اقدامی زده است. یافته‏های روزآنلاین نیز حکایت از احضار تعداد زیادی از شهروندان به دفاتر پی گیری وزارت اطلاعات در استان‏های اصفهان، خراسان، گیلان، خوزستان و فارس و بازداشت عده‏ای دیگر در همین استان‏ها دارد. هنوز گستردگی ابعاد چنین اقدامی در ایران به درستی روشن نیست چرا که به نظر می‏رسد دستگاه‏های امنیتی جمهوری اسلامی در این دور از بازداشت‏ها شهروندان عادی و غیر سیاسی را هدف قرار داده‏اند. افرادی ناشناس که به همین دلیل دسترسی به نزدیکان آنها بسیار سخت‏تر فعالین شناخته شده سیاسی و مدنی در شهرهای مختلف ایران است. از سوی دیگر این دست اقدامات آن هم در آستانه انتخابات مجلس نهم که از سوی گروه‏های مختلف اصلاح طلب و اپوزیسیون تحریم شده است نمی‏تواند بی ارتباط به هشدارهای امنیتی مقامات جمهوری اسلامی در چند ماه گذشته باشد. یکشنبه هفته گذشته نیز گزارش شد که 49 تن از شهروندان مناطق عرب نشین شوش، حمیدیه و اهواز در استان خوزستان، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند. موج جدید بازداشت‌ها پس از شعار نویسی در راستای تحریم انتخابات در شهر شوش آغاز شده و گفته می‌شود دو تن از افراد بازداشت شده بر اثر "شکنجه" جان خود را از دست داده‌اند؛ موضوعی که به تائید فعالان سیاسی خوزستانی هم رسیده است. مسئولین جمهوری اسلامی تا کنون بارها هشدار داده‏اند که دشمن قصد دارد انتخابات مجلس را به آشوب بکشاند تا کشور را درگیر نا امنی کند. با استناد به همین دست بهانه‏ها در ماه‏های اخیر فضای رسانه‏ای کشور تنگ‏تر شده و تلاش‏های زیادی نیز جهت محدود سازی امکان استفاده از اینترنت و شبکه‏های مجازی چون فیس بوک صورت گرفته است. تنها یک روز قبل از بازداشت‏های گسترده استان کرمان یک منبع امنیتی ایران، دستگیری افرادی که او آنها را "همکاران بی بی سی فارسی در ایران" نامیده، را تایید کرده است. این منبع امنیتی به خبرگزاری مهر گفته است که این افراد "به دلیل جمع آوری اخبار و اطلاعات، تولید محتوا، جذب، آموزش، استخدام و خروج نخبگان رسانه ای از ایران" دستگیر شده اند. همچنین طی هفته گذشته دو روزنامه روزگار توقیف و نشریه آئین گفتگو به مدیر مسئولی سید محمد خاتمی لغو امتیاز شد. در آخرین نمونه اظهارات مسئولین جمهوری اسلامی درباره "امنیت انتخابات مجلس" حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی گفت که "بنابر اطلاعات موثق دشمنان دنبال بحران آفرینی در انتخابات هستند". این چندمین بار است که مقامات امنیتی جمهوری اسلامی چنین ادعاهایی را مطرح می‏کنند. درهفته نخست آذرماه نیز حیدرمصلحی وزیر در همین راستا طی اظهاراتی مشابه اعلام کرد که "دشمن به طور جدی برای این انتخابات طراحی کرده است و ما نسبت به این مساله هشدار می‌دهیم؛ البته این به معنی ترس نیست؛ چرا که بر تمام حرکت‌های دشمن اشراف کامل داریم و حوادث سال 88 برکات زیادی برای ما داشت." پیشتر به جز آقای مصلحی چهره‏هایی چون احمدرضا رادان فرمانده نیروی انتظامی، محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، حسین طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، یداله جوانی رییس سابق اداره سیاسی سپاه پاسداران و حجت الاسلام علی سعیدی نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه درباره "چالش امنیتی انتخابات مجلس" هشدارهای مشابهی داده بودند. این مقامات تا کنون هیچگونه سندی دال بر صحت ادعای خود ارائه نکرده‏اند.

 
Email to a friend

ذخیره طلای ایران چقدر است؟

امیرهادی انواری

چرا که ۱۰۰ میلیارد دلار معادل ۲۵۰ میلیون سکه است که با احتساب رقم فروش ۶۰۰ هزار تومانی کنونی، تنها ۱۵۰ هزار میلیارد تومان را می تواند جذب کند و اگر بازار احساس کند قیمت واقعی سکه حدود ۸۰۰ هزار تومان تا یک میلیون است، به طور طبیعی این حجم از سرمایه به سوی بانک مرکزی برای خرید سکه سرازیر می شود و این بانک  قادر به تامین نیاز بازار نخواهد بود. بانک مرکزی تاکنون در خوشبینانه ترین حالت نیمی از ذخایر طلای خود را برای فرو نشاندن عطش بازار فروخته و در ازای آن “ریال” دریافت کرده است. ادامه این روش نهایتا به کجا خواهد کشید؟ بدیهیست که استاندارد طلا(پشتوانه طلا برای پایه پولی) امروز مورد نظر نیست، اما به هر حال این اسکناس های ریالی باید پشتوانه ای داشته باشند. پشتوانه این ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پولی که در دست مردم است، بانک مرکزی ج.ا.ا است. پشتوانه بانک مرکزی هم طبیعتا یا دلار است یا طلا. التهاب اخیر بازار های سکه ـ  طلا ـ  و دلار گمانه زنی های زیادی در پی داشته است، از یک سو مردم به بازارها هجوم آوردند تا ریال خود را به دلار و طلا تبدیل کنند و از سوی دیگر بانک مرکزی ناچار است با عرضه دلار و طلا تقاضا را سرشکن کند. در اینجا سه سوال عمده به وجود می اید: ۱) ذخایر طلای بانک مرکزی چقدر است و اصولا تا کجا میتواند به ضرب سکه و معاوضه آن با ریال بپردازد؟ ۲) ایا بانک مرکزی در این معامله سود میکند؟ ۳) بازار تا کجا میتواند تقاضای طلا داشته باشد؟ اخیرا رئیس اتاق بازرگانی تهران در اظهار نظری حیرت آور مدعی ذخیره ۹۰۰ تنی طلای کشور شده است! به نظر نمیرسد ذخایر طلای بانک مرکزی طبق گفته آقای آل اسحاق ۹۰۰ تن باشد، این عدد نه در مقایسه با ذخایر سایر کشورها هماهنگی دارد، نه به لحاظ قیمت صحیح به نظر می رسد. طی نزدیک به سه دهه اخیر، قیمت دلار طبیعی رشد نکرده است و رانت عظیمی به وجود آورده، بانک مرکزی به تصور سود در این بازار ملتهب که نتیجه شرایط بیمار اقتصاد کشور است، در پی سوداگری است ـ در حالت خوشبینانه ـ غافل از اینکه چوب حراج به پشتوانه و ذخایر کشور زده و با تمام این حراج که احتمالا تا امروز در آن نیمی از ذخایر طلای خود(پشتوانه کشور) را خرج کرده، هنوز هم نتوانسته یک سوم تقاضای بالقوه بازار را تامین کند. ۴۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی مردم تقاضای بالقوه ای است که تا حدی بالفعل شده، مردم مقصرند؟ مردم ریالی در دست دارند که طی یکسال ارزش آن در برابر سایر ارز ها بیش از ۸۶ درصد کاهش یافته است و در برابر طلا در بازار داخلی ارزش پول آنها تقریبا نصف شده است، بدیهی است در چنین شرایطی آنها در پی تبدیل سرمایه خود به دارایی با ثبات بیشتری از ریال باشند. هم اکنون بانک مرکزی تنها طی یک سال ۱۵۰ تن از این ذخیره را از اختیار خود خارج کرده است. این یعنی طبق آمارهای ارایه شده،  آنچه باقی مانده چیزی نزدیک به ۱۶۹ تن در خوشبینانه ترین حالت است. آمارهای غیر واقعی؛ برای خوش آمد دولت؟ در پی نگرانی ها از وضعیت ذخایر طلا و دلار کشور، اخیرا رئیس اتاق بازرگانی تهران از ذخیره ۱۷٫۵ ملیارد دلار طلا با نرخ خرید هر اونس ۶۰۰ دلار (معادل ۹۰۷ تن طلا) و ۱۲۰ میلیارد دلار ارز در ایران خبر داده است. به گزارش فارس، یحیی آل اسحاق در نشست یازدهم بهمن ماه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران با اعلام این ارقام تصریح کرده: ایران از نظر ذخایر ارزی و طلا هیچ کمبودی ندارد و بالاترین ذخایر ارز و طلا را داریم.، بنابراین جای هیچ گونه نگرانی برای مردم وجود ندارد. قاعدتا یحی آل اسحاق که تا همین تابستان از عدم ارایه آمار توسط دولت گله داشت آماری به طور مستقل در اختیار ندارد و احتمالا آمار محیر العقول اخیر توسط دولت به وی ارایه شده است. سوال اینجاست که چرا خود دولت این آمارها را ارایه نمیدهد تا افکار عمومی  چنین آمارهای عجیبی را از زبان رئیس پارلمان بخش خصوصی بشنود که اصولا باید استقلال خود را در برابر دولت حفظ و به بیان دغدغه های بخش خصوصی بپردازد؟ فرض کنیم این آمارها باور پذیر هم باشند، ایا عطش بازار که نتیجه افزایش فوق العاده نقدینگی مردم طی شش سال گذشته و عدم سیاست های اقتصادی صحیح در جذب این نقدینگی بوده با آمار فرو مینشیند؛ مردم در سبزه میدان و منوچهری به دنبال سکه و دلار هستند و این آمارها اگر قرار بود نتیجه بخش باشد، باید طی این شش سال که امارهای به مراتب سفید نمایانه تر از این آمار توسط مقامات دولتی ارایه شد، اثر میگذاشت. آگاهان حوزه اقتصاد خوب آن ماجرا را به یاد دارند، بر اساس آمارهای رسمی بانک مرکزی ایران در آن زمان میزان کل ذخایر طلای کشور از ۸/۱۴۰(۱۴۰ ممیز۸) تن در سال ٨۵ به ۷/۱۰۶(۱۰۶ ممیز۷) تن در پایان سال ٨۶ رسیده بود. یاد آور می شود که این ۸/۱۴۰ و ۷/۱۰۶ تنر رقم کل ذخایر طلای کشور است و در همین تواریخ ذخایر «خارجی» طلای بانک مرکزی در پایان سال های ۸۵ و ۸۶ به ترتیب ۳۴ و ۱۳ تن گزارش شده است. اگر در خوش بینانه ترین حالت ۱۰۷ تن طلای باقی مانده در پایان سال ۸۶ را با ۲۲ تن واردات سال ۸۸ و ۱۹۰ تن سال ۸۹ جمع کنیم یعنی ما نهایتا هم اکنون چیزی نزدیک به ۳۱۹ تن طلا باید داشته باشیم. ذخایری که یکساله دوبرابر شدند! همین ابتدا به ذخیره دلار بپردازیم؛ یحی آل اسحاق، این عضو موتلفه اسلامی در سخنان خود از ذخیره ۱۲۰ میلیارد دلاری در ایران خبر داده است. یادآور میشود از ابتدای آغاز به کار بانک مرکزی در ۱۸ مرداد ۱۳۳۹ تا کنون که نزدیک به ۵۱ سال از آن میگذرد، بنا بر آخرین آمار(سه ماهه سوم سال ۸۹) خالص دارایی خارجی بانک مرکزی نزدیک به ۶۰ میلیارد دلار ثبت شده است( اداره بررسی ها و سیاست های اقتصادی بانک مرکزی  ج.ا.ا،  نماگر اقتصادی، صفحه ۱۸،ردیف اول، سطر دهم، خالص دارایی های بانک مرکزی) حال چطور از آذرماه ۱۳۸۹ تا بهمن ماه ۱۳۹۰ طی حدودا یک سال، این ذخایر دوبرابر شده است، موضوعیست که انشالله اشتباه در روئیت آمار بوده است! سال ۱۳۸۶: ۱۰۷ تن تمام آنچه امروز مطرح میشود گمانه زنی هایی در نبود آمارهای رسمی و مشخص است. قاعدتا باید بخشی از ذخایر طلای یک کشور در داخل و بخشی از آن در خارج از کشور نگهداری شود، با نگاهی به ذخایر طلای سایر کشورهای جهان و مقایسه اقتصاد آنها با ایران، به نظر می رسد حجم متعارف ذخایر طلای ایران در خوشبینانه ترین حالت باید بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ تن (تا قبل از سال ۱۳۹۰) باشد. اجازه دهید به آذرماه سال ۱۳۸۷ بازگردیم. مجتبی ثمره هاشمی، مشاور ارشد وقت دکتر احمدی نژاد، اعلام کرد که با “درایت رئیس جمهور، برای پیش گیری از تاثیر بحران مالی جهانی بر اقتصاد ایران، بخشی از ارزهای کشور به طلا تبدیل شده است. اما، یک روز بعد، مشاور رئیس جمهور، سخن خود را به این ترتیب تصحیح کرد که درآمدهای کشور به ارزهای معتبر و طلا تبدیل شده است.” این تصیح دلیل داشت. هنوز سبک خاص “مدیریت آمار” دولت به تمام آمارها حاکم نشده بود و هنوز روزنه هایی باقی مانده بود، از همان روزنه آمار ذخایر طلای بانک مرکزی منتشر شد. آگاهان حوزه اقتصاد خوب آن ماجرا را به یاد دارند، بر اساس آمارهای رسمی بانک مرکزی ایران در آن زمان میزان کل ذخایر طلای کشور از ۸/۱۴۰(۱۴۰ ممیز۸) تن در سال ٨۵ به ۷/۱۰۶(۱۰۶ ممیز۷) تن در پایان سال ٨۶ رسیده بود. یاد آور می شود که این ۸/۱۴۰ و ۷/۱۰۶ تنر رقم کل ذخایر طلای کشور است و در همین تواریخ ذخایر «خارجی» طلای بانک مرکزی در پایان سال های ۸۵ و ۸۶ به ترتیب ۳۴ و ۱۳ تن گزارش شده است. این آمار نشان میداد که ۳۴ تن یا ۲۴ درصد از ذخایر طلای مملکت در سال ۱۳۸۶ فروخته شده بود، بر این اساس یک روز بعد صحبت اصلاح شد و چنین بیان شد: ” درآمدهای کشور به ارزهای معتبر و طلا تبدیل شده است” از این ماجرا بگذریم، این ماجرا تنها به ما نشان میدهد که ذخایر طلای بانک مرکزی در خوشبینانه ترین حالت و در پایان سال ۱۳۸۵ نزدیک به ۱۴۱ تن بوده است. اما واقعیت این است: «هیچ چیز اعم از واردات طلا از آمارهای گمرک حذف نشده است» همین امروز هم به سایت گمرک بروید و آمار واردات طلا را کنار سایر اقلام ببینید. اجازه بدهید بررسی کنیم طی سال ها قبل چقدر طلا به کشور وارد شده است. هنوز آب باریکه ای از آمارها وجود دارد، در سایت گمرک جمهوری اسلامی ایران آمار تجارت خارجی ایران از سال ۱۳۷۵ تا  پایان دیماه امسال به تفکیک نوع کالا، کشور، تعرفه و.. موجود است. آنچه تحت عنوان «طلا» مطرح می شود، در آمار گمرک ایران با کد تعرفه « ۷۱۰۸۱۲۰۰ » و شرح تعرفه « طلای خام (ازجمله طلای آبکاری شده باپلاتین)برای مصارف غیرپولی.» ذکر میشود. از ۱۳۷۵ تا کنون ایران تنها در سال های: ۱۳۸۳، ۱۳۸۴، ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ اقدام به واردات طلا به ترتیب با وزن های: ۳۳۷۹، ۳۲۳۱، ۲۲۲۴۲ و ۱۹۰۰۰۰ کیلو گرم کرده است. ارزش این واردات نیز به ترتیب عبارت است از: ۴۷۸۳۴۸۵۷،۵۶۸۵۸۷۴۸ ، ۷۹۶۰۳۷۰۰۲ و ۴۸۲۷۹۴۰۰۰۰ دلار. بر فرض ـ که تناقضات آماری نیز در ادامه بررسی خواهد شد ـ اگر همین میزان طلا هم واقعا به کشور وارد شده و باز هم بر فرض که حتی یک اونس آن هم استفاده نشده باشد و یعنی طی این دوره های زمانی مجموعا ۲۱۸۸۵۲ کیلوگرم نزدیک به ۲۱۹ تن طلا به کشور وارد شده است. البته نزدیک به ۱۹۰ تن از این واردات عجیب در سال گذشته اتفاق افتاده که در ادامه به عجایب آن خواهیم پرداخت. . حال اگر در خوش بینانه ترین حالت ۱۰۷ تن طلای باقی مانده در پایان سال ۸۶ را با ۲۲ تن واردات سال ۸۸ و ۱۹۰ تن سال ۸۹ جمع کنیم یعنی ما نهایتا هم اکنون چیزی نزدیک به ۳۱۹ تن طلا باید داشته باشیم. ۳۱۹ تن، چنانکه ملاحظه شد در خوشبینانه ترین حالت ـ و احتساب ۱۹۰ تن واردات طلای متناقض در سال ۸۹ ـ  برآورد میشود. بازهم این عدد تا ۹۰۰ تن ذخیره طلا فاصله ای بسیار دارد. در ادامه به حراج همین ۳۱۹ تن نیز اشاره خواهد شد. حذف مرموز آمار طلا ۷ دقیقه بامداد سوم اردیبهشت همین امسال  «حوزه آفریقای گروه اقتصادی خبرگزاری فارس» در خبری اختصاصی و عجیب مدعی شد که گمرک جمهوری اسلامی ایران آمار واردات طلا را از آمارهای خود حذف کرده است (آمار واردات طلا از گزارش‌های گمرک حذف شد، کد خبر: ۹۰۰۲۰۲۴۰۷۷) عجیب از آن روی که سبک کار خبرگزاری فارس، سبکی نیست که در آن به اخبار اصطلاحا سیاه نمایانه آنهم علیه دولت نهم و دهم بپردازد و عموما اخبار و تحلیل های این سایت خبری در جهت تایید فعالیت های دولت است. خیلی زود این خبر در محافل خبری داخلی و خارجی مطرح شد و سیل تحلیل ها در خصوص آن براه افتاد. جالب آنکه خبرگزاری های خارج از کشور و محافل خبری مشابه بیش از خبرگزاری های داخلی پیگیر ماجرا بودند و رسانه های دولتی و شبه دولتی به این شک و تردید ها دامن میزدند. تنها در ۹۷ هزار سایت، وبلاگ، فوروم و.. این خبر عینا از فارس کپی شده است. بعد از این موج خبری، مسئولان کشور درباره حذف آمار واردات طلای ۱۹۰ تنی شروع به واکنش کردند. وزیر اقتصاد واردات طلا توسط دولت را آگاهانه توصیف کرد و بهمنی رئیس کل بانک مرکزی با پاسخی مرموز به خبرنگاران در باره افزایش واردات طلا گفت” از گمرک بپرسید…” بعد از اینکه افکار عمومی خوب در جریان این اقدام آگاهانه و البته مرموز(حذف آمار) قرار گرفتند، حالا نوبت تحلیل ها بود، فارس بار دیگر تحلیلی منتشر کرد و طی آن با ذکر قیمت جهانی طلا در زمان واردات توسط دولت گفت که دولت هوشمندانه از نوسان قیمت طلا در بازارهای جهانی استفاده کرده و از آن سود برده است. زمانی که کشور دوست و برادر، ونزوئلا طی نوامبر ۲۰۱۰(آبان ۸۹) تا حدودا دسمابر ۲۰۱۱ نزدیک به ۱۶۰ تن ذخیره طلای خود را از اروپا و امریکا به کشور خود بازگرداند، تقریبا همه خبرگزاری های مطرح جهان این روند را رصد کرده و روی آن هزارات تحلیل ارایه دادند. اما واقعیت این است: «هیچ چیز اعم از واردات طلا از آمارهای گمرک حذف نشده است» همین امروز هم به سایت گمرک بروید و آمار واردات طلا را کنار سایر اقلام ببینید. اما چه شد که هوادارن دو آتشه دولت چنین در جهت افشاگری علیه حذف آمارها توسط دولت بر آمدند و از بین صدها آماری که اصلا وجود ندارند(نظیر اشتغال واقعی، رشد بخش صنعت، شاخص های قیمت و…) این یک مورد خاص را هدف قرار دادند و چه جالب که مسئولان دولتی تا سطح وزیر به این شبهات پاسخ هم دادند. واقعیت این است که جامعه امروز ایران هیچ تصویر دقیقی از میزان واقعی ذخایر طلای کشور ندارد. تمنها چیزی که وجود دارد این است: «دولت به میزان زیادی که بر هیچ کس مشخص نیست ذخایر در اختیار دارد» این چشم انداز مبهم محصول نبود هرگونه آمار دقیق و مستند و بی طرفانه(از سوی نهادی حاکمیتی یا غیر دولتی) از یک سو و از سوی دیگر چنین شایعات بزرگی است، شایعاتی که هیچ مبنایی ندارند. ۱۹۰ تن طلا چقدر است؟ احتمالا تنظیم کنندگان آمار واردات ۱۹۰ تن طلا در یک سال (که بعدها به گفته وزیر اقتصاد مشخص شد آگاهانه هم صورت گرفته است) درک صحیحی از میزان این مقدار طلا نداشتند. جهت یادآوری باید گفت مجموع تولید سال ۲۰۱۱ طلای کشور آفریقای جنوبی(از جمله بزرگترین دارندگان ذخایر طلا در جهان و تولید و عرضه کنندگان اصلی طلا در جهان) برابر ۱۹۰ تن بوده است. چین که تقریبا یک سوم اقتصاد جهان به آن وابسته است کلا هزار تن ذخیره طلا دارد، ۱۹۰ تن یعنی چیزی حدود یک پنجم کل ذخایر طلای چین. ۲۵ کشور حوزه یورو سر جمع ۵۰۰ تن طلا ذخیره دارند، ۱۹۰ تن نزدیک به یک سوم ذخیره طلای قدرتمندترین اقتصادهای اروپاست. زمانی که کشور دوست و برادر، ونزوئلا طی نوامبر ۲۰۱۰(آبان ۸۹) تا حدودا دسمابر ۲۰۱۱ نزدیک به ۱۶۰ تن ذخیره طلای خود را از اروپا و امریکا به کشور خود بازگرداند، تقریبا همه خبرگزاری های مطرح جهان این روند را رصد کرده و روی آن هزارات تحلیل ارایه دادند. حال چطور دولتی مثل دولت کنونی ایران که کوچکترین تحرک آن رصد میشود توانسته ۱۹۰ تن طلا را طی نه ماه به کشور وارد کند و هیچ محفل مهمی نیز نسبت به آن واکنش نشان نداده است. گفتنیست ورود یا خروج این میزان طلا اصولا میتواند اقتصاد یک کشور را ـ اگر متحول نکند ـ به طور چشم گیری دگرگون کند. تمام تلاطم اخیر بازار سکه و طلای ایران طی یکساله گذشته حاصل جابجایی تنها ۱۰۰ تن طلا آنهم در داخل مرزهای جغرافیایی کشورمان بوده است. خرید زیر قیمت یک سال قبل از تلاطم! چنانکه گفته شد، یکم؛ آمار واردات طلا در سال ۱۳۸۹ کاملا در سایت گمرک همین حالا هم موجود است.دوم؛ ۱۹۰ تن طلا چیزی نیست که حتی در مبادلات بین المللی هم از نظر دور بماند و سوم؛ قیمت هم در یک مبادله تجاری احتمالا مهم است! بر اساس آمار رسمی گمرک(که اتفاقا حذف هم نشده است) طی نه ماه ابتدایی سال قبل مجموعا ۱۹۰ تن طلا به ارزش ۴ میلیارد و ۸۲۷ میلیون و ۹۴۰ هزار دلار به کشور وارد شده است. اجازه دهید یک محاسبه ساده انجام دهیم؛ ۱۹۰ تن طلا برابر ۰۰۰/۱۹۰(۱۹۰ هزار) کیلو گرم و برابر ۰۰۰/۰۰۰/۱۹۰(۱۹۰ میلیون) گرم است. هر اونس هم برابر ۱/۳۱ گرم است. بنابراین با فرض قیمت ۱۲۲۶ تومان، بانک مرکزی با فروختن سکه به قیمت ۶۰۰ هزار تومان در حال سود کردن است اما اگر قیمت ارز ۱۸۰۰ تومان باشد، بانک مرکزی در حال حراج ذخایر طلای کشور پایین تر از قیمت واقعی آن است و طبیعی است بازار می تواند کل ذخایر را به راحتی ببلعد و سود بالایی کسب کند. این یعنی ۱۹۰ تن طلا دقیقا برابر ۶ میلیون و ۱۰۹ هزار و ۳۲۵ اونس طلاست. حاصل تقسیم ارزش کل واردات انجام شده بر وزن واردات(بر اساس اونس) قیمت واحد را نشان خواهد داد. حال ۰۰۰/۹۴۰/۸۲۷/۴ دلار (رقم رسمی ثبت شده گمرک برای واردات طلا در نه ماهه نخست سال ۸۹) را بر ۳۲۵/۱۰۹/۶ اونس تقسیم میکنیم. نتیجه حیرت آور است: ۷۹۰٫ این ۷۹۰ دلار قیمت متوسط هر اونس طلایی است که “آگاهانه” توسط دولت به کشور احتمالا برای مقابله با بحران اخیر وارد شده است. میانگین قیمت هر اونس طلا در بازارهای جهانی طی ۹ ماهه اول سال قبل برابر ۱۲۶۴ دلار بوده است. این یعنی دولت از محلی نامشخص توانسته طلایی به قیمت حدودا نصف بازار جهانی تهیه کند! بین قیمت واقعی طلا در مدت مزبور و قیمتی که واردات مرموز ۱۹۰ تنی نشان میدهد در هر اونس نزدیک به ۴۷۴ دلار اختلاف وجود دارد. این اختلاف در ۶ میلیون تن وارداتی برابر ۲ میلیارد و ۸۹۵ میلیون و ۸۲۰ هزار و ۵۰ دلار است، که به نظر رقم کمی نمیرسد. حال وارد کنندگان آگاه طلا بد نیست توضیح دهند کدام کشور جهان حاضر شده چنین خیانتی در حق ملت خود کند و ذخایر طلای خود را چنین ارزان به ایران بفروشد! اگر خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم و این ورادات اگاهانه ۱۹۰ تنی را کاملا به حساب بیاوریم و با آن واردات ۲۲ تنی سال ۸۸ جمع کنیم، نهایتا ۲۱۲ تن خواهد بود. به گواه آمارها، در سال های ۸۵، ۸۶ و ۸۷ هیچ وارداتی طلایی به کشور رخ نداده است. در پایان سال ۸۶ هم ۱۰۷ تن طلا برای بانک مرکزی باقی مانده بوده است. بنابراین در حالت بسیار خوشبینانه ذخایر طلا چیزی نزدیک به ۳۱۹ تن خواهد بود. در مورد میزان عرضه سکه طلا توسط بانک مرکزی از سال ۸۶ تا ۸۹ آمار دقیقی در دست نیست و آن را هم صفر فرض میکنیم. به گفته رئیس اتحادیه طلا و جواهر طی یکسال گذشته نزدیک به ۱۰۰  تن طلا توسط مردم خریداری شده، پیش فروش های سکه طلا نیز (با توجه به وزن ۸ گرمی هر سکه و پیش فروش ۶ میلیون سکه در دو مرحله اخیر توسط بانک مرکزی) نزدیک به ۵۰ تن دیگر برای بانک مرکزی تعهد ایجاد کرده است. به بیانی هم اکنون بانک مرکزی تنها طی یک سال ۱۵۰ تن از این ذخیره را از اختیار خود خارج کرده است. این یعنی طبق آمارهای ارایه شده،  آنچه باقی مانده چیزی نزدیک به ۱۶۹ تن در خوشبینانه ترین حالت است. بانک مرکزی سود میکند؟ اگر قیمت بین المللی طلا را برای هر اونس حدود ۱۷۰۰ دلار در نظر بگیریم، قیمت هر کیلو طلا حدود ۵۵ هزار دلار  می شود و قیمت طلای هر سکه با احتساب عیار و ورزن سکه برابر با ۴۱۰ دلار محاسبه میشود. اکنون اگر قیمت دلار را با ارز تک نرخی ۱۲۲۶ تومان محاسبه کنیم، به قیمت ۵۰۰ هزار تومان می رسیم. اما اگر قیمت ارز را قیمت بازار فعلی یعنی ۱۸۰۰ تومان در نظر بگیریم، قیمت هر سکه ۷۳۰ هزار تومان می شود. بنابراین با فرض قیمت ۱۲۲۶ تومان، بانک مرکزی با فروختن سکه به قیمت ۶۰۰ هزار تومان در حال سود کردن است اما اگر قیمت ارز ۱۸۰۰ تومان باشد، بانک مرکزی در حال حراج ذخایر طلای کشور پایین تر از قیمت واقعی آن است و طبیعی است بازار می تواند کل ذخایر را به راحتی ببلعد و سود بالایی کسب کند. به وضعیت صنعت، بازرگانی و… هم نمیپردازیم. به گواه آمارهای رسمی بانک مرکزی سطح عمومی قیمت کالا و خدمات در ایران از آخرین باری که نرخ دلار آزاد و دولتی برابر بوده( سال ۱۳۵۶ در این سال نرخ رسمی و غیر رسمی دلار امریکا ۷۶ ریال ثبت شده است.) تا کنون بیش از ۲۸۴۶۰ درصد رشد داشته است. ( عدد شاخص قیمت کالا و خدمات در سال ۱۳۵۷ برابر ۱ بوده این عدد در آذرماه امسال به۶/۲۸۵ رسده است. منبع: شاخص بهای کالاها وخدمات مصرفی در مناطق شهری ایران، بانک مرکزی، سال پایه : ۱۳۸۳=۱۰۰ و سری زمانی بانک مرکزی)  چگونه است که قیمت دلار دولتی طی این مدت با کار کارشناسی رئیس بانک مرکزی  ۶/۱۶۰۳۱ درصد رشد داشته است؟ (در سال ۱۳۵۶ نرخ دلار آزاد و دولتی ۷۶ ریال بوده است، از آن سال به بعد هرگز فاصله دلار آزاد و دولتی به صفر نرسیده است) نرخ تورم در حوزه ریال چند درصد در این کار کارشناسی محسابه شده است؟ نرخ تورم در حوزه دلار (ایالات متحده امریکا) چند درصد محاسبه شده؟ این گپ ۱۲ هزار و ۴۲۸ درصدی تفاوت نرخ رشد سطح قیمت کالا و خدمات مصرفی و نرخ دلار کجا پر میشود؟ اگر نقدینگی موجود در کشور را بنابر آمار رسمی ۴۰۰ هزار میلیارد تومان در نظر بگیریم ، علامت غلط از سوی بانک مرکزی، این نقدینگی را به سوی خرید طلا می کشاند و حتی اگر بانک مرکزی تمام ۱۰۰میلیارد دلار ذخایر ارزی کشور را تبدیل به طلا کند و در بازار بفروشد، قادر نیست حتی یک سوم از این نقدینگی را جذب کند. چرا که ۱۰۰ میلیارد دلار معادل ۲۵۰ میلیون سکه است که با احتساب رقم فروش ۶۰۰ هزار تومانی کنونی، تنها ۱۵۰ هزار میلیارد تومان را می تواند جذب کند و اگر بازار احساس کند قیمت واقعی سکه حدود ۸۰۰ هزار تومان تا یک میلیون است، به طور طبیعی این حجم از سرمایه به سوی بانک مرکزی برای خرید سکه سرازیر می شود و این بانک  قادر به تامین نیاز بازار نخواهد بود. بانک مرکزی تاکنون در خوشبینانه ترین حالت نیمی از ذخایر طلای خود را برای فرو نشاندن عطش بازار فروخته و در ازای آن “ریال” دریافت کرده است. ادامه این روش نهایتا به کجا خواهد کشید؟ بدیهیست که استاندارد طلا(پشتوانه طلا برای پایه پولی) امروز مورد نظر نیست، اما به هر حال این اسکناس های ریالی باید پشتوانه ای داشته باشند. پشتوانه این ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پولی که در دست مردم است، بانک مرکزی ج.ا.ا است. پشتوانه بانک مرکزی هم طبیعتا یا دلار است یا طلا. منبع: آرمان، ۲۳ بهمن

 
Email to a friend


FeedBlitz Secondary Slot
powered by ad choices

لاریجانی سرانجام تکذیب کرد

محمدرضا یزدان پناه

دو سال و نیم پس از انتشار خبر تبریک علی لاریجانی به میرحسین موسوی بابت پیروزی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، رئیس مجلس شورای اسلامی این خبر را تکذیب کرد. او شامگاه پنجشنبه بیستم بهمن در جمع عده ای از طلبه های دینی و روحانیون در قم گفت که به میرحسین موسوی تبریکی نگفته است. علی لاریجانی تاکنون درباره این خبر جنجالی که توسط اصولگرایان مخالف او منتشر شده بود، سکوت کرده بود اما در نهایت این سکوت را در قم شکست. رئیس مجلس هشتم انتشار این خبر را اقدامی "تخریبی" علیه خود توصیف کرد و گفت: "عده‌ای عنوان می‌کنند که بنده بعد از انتخابات به آقای موسوی تبریک گفتم که اینگونه نبوده است." لاریجانی همچنین افزود که انتشار این خبر "هم خلاف دین و هم خلاف مصلحت" بوده است. سیات خبری رجانیوز، از سایت های وابسته به جناح حاکم اصولگرا در 19 مرداد 1388 نخستین رسانه ای بود که این خبر را منتشر کرد. این سایت در آن هنگام به نقل از یک نماینده مجلس نوشته بود: "کاری که ایشان (علی لاریجانی) بعد از ظهر روز اخذ رأی کرد و تلفنی به موسوی، به بهانه حتمی شدن ریاست جمهوری‌اش تبریک گفت، قابل گذشت نیست؛ زیرا او از جایگاه رئیس یک قوه و به عنوان کسی که قاعدتاً به اطلاعات و اخبار دست اول و محرمانه دسترسی دارد، وقتی به موسوی، آن هم قبل از پایان زمان رأی گیری تبریک گفت، در واقع او را دچار توهم و تشویق کرد تا مواضع فتنه انگیز و تحریک کننده بعدی را داشته باشد." این خبر و سکوت طولانی مدت رئیس مجلس و دفتر او در برابر آن، تا مدتها به عنوان یکی از نشانه های تقلب در انتخابات 22 خرداد 88 از سوی مدعیان مورد استناد قرار گرفته بود. اصولگرایان حامی محمود احمدی نژاد، رئیس مجلس هشتم را متهم به سکوت درباره وقایع پس از انتخابات مناقشه برانگیز سال 1388 می کنند. فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس که به عنوان حامیان دولت در مجلس فعالیت خود را آغاز کرد اما با بروز اختلاف میان رئیس جمهور و رهبر جمهوری اسلامی، به منتقدان دولت تبدیل شدند و از آیت الله خامنه ای حمایت کرده اند، از این جمله اند. آنها می گویند علی لاریجانی به علت مخالفت با شخص احمدی نژاد به طور پنهان تمایل داشت تا میرحسین موسوی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری از محمود احمدی نژاد پیشی بگیرد و در جریان اعتراضات پس از انتخابات هم حاضر نشد تا علیرغم خواست رهبری، اعتراضات را صریحا محکوم کند. حمید رسایی از نمایندگان اصولگرای عضو فراکسیون انقلاب اسلامی پیش از این خبر داده بود، در دیدار خصوصی تعدادی از نمایندگان عضو این فراکسیون با آیت الله علی خامنه ای، نمایندگان به شدت از عملکرد و موضع گیری های علی لاریجانی در جریان "فتنه سبز" انتقاد کرده اند. فتنه عنوانی است که رهبر جمهوری اسلامی و مسئولان حکومتی جمهوری اسلامی برای توصیف مجموعه اعتراضات به حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری از آن استفاده می کنند. حوادثی که منتقدان دولت ایران و آنهایی که معتقد به بروز تقلب گسترده در انتخابات هستند از آنها با عنوان جنبش سبز نام می برند. لاریجانی: ادبیات من "مرگ بر فلانی" نیست رئیس مجلس هشتم همواره این اتهام ها را رد کرده است. او پنجشنبه شب در قم بار دیگر از عملکرد خود در جریان حوادث پس از انتخابات دفاع کرد. لاریجانی با بیان اینکه عده ای عنوان می کنند که ما بعد از فتنه سکوت کردیم و حرفی نزدیم افزود: "بنده جزو کسانی بودم که بیشترین موضع گیری در این زمینه را انجام دادم." او در عین حال گفت که "ادبیات من مرگ بر فلانی نیست و بنای من بر حفظ آرامش کشور است." به نظر می آید اشاره او به نخستین جلسه مجلس هشتم پس از 25 بهمن 1389 باشد که در آن تعداد زیادی از نمایندگان مجلس در حضور لاریجانی شعار "مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی" سر دادند. آنها به تظاهرات طرفداران جنبش سبز که به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد معترض به نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری در آن روز برگزار شد اعتراض داشتند. این نمایندگان که برخی از اعضای فراکسیون اصلاح طلبان مجلس هشتم که در جریان انتخابات از موسوی یا کروبی حمایت می کردند نیز با آنها همراه بودند، خواستار محاکمه و اعدام رهبران جنبش سبز شدند. لاریجانی در این خصوص گفت: "ما معتقدیم که باید با همه حرکاتی که در چارچوب قانون نیست برخورد شود و همه مسائل باید در پناه قانون دنبال شود و کشور باید در مسیر آرامش حرکت کند." رهبران مخالفان از همان هنگام در خانه های خود در حبس به سر می برند. اکنون یک سال از آن روزها می گذرد و طرفداران جنبش سبز در صدد هستند با برگزاری یک تظاهرات اعتراضی در سالگرد 25 بهمن، اعتراض خود را به ادامه حصر آنها نشان بدهند. پیش از این، علی شکوری راد از اعضای جبهه مشارکت و حامی میرحسین موسوی در یک مناظره گفته بود که علاوه بر علی لاریجانی، برادر او صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی نیز پیروزی موسوی در انتخابات را به او تبریک گفته بود. شکوری راد در آذرماه 89 در مناظره با عبدالرضا داوری، مدیر عامل سابق خبرگزاری دولتی ایرنا، که توسط بسیج دانشجویی دانشگاه لرستان برگزار شد، در دفاع از دیدگاه خود در مورد بروز تخلف در انتخابات اظهار داشت: "رسانه های خود شما گفتند که علی لاریجانی تلفنی به آقای موسوی تبریک گفت... چنین مطالبی راجع به آقای صادق لاریجانی نیز وجود دارد که تاکنون بنا به دلایلی رسانه‌ای نشده است و اگر لازم بود این کار انجام خواهد شد." تاکنون دفتر علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و دفتر صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه این گزارش ها را تکذیب کرده بودند اما این نخستین بار بود که یکی از این دو برادر شخصا و رسما درباره آنها اظهارنظر می کرد.

 
Email to a friend

اجازه دهید مردم راهپیمایی کنند

کاوه قریشی

سازمان عفو بین الملل، با انتشار بیانیه‌ای از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است به آزادی برگزاری اجتماعات احترام بگذارد و به مخالفان اجازه دهند در روز ۲۵ بهمن ماه راهپیمایی مسالمت آمیز برگزار کنند. همزمان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سالگرد تاسیس جمهوری اسلامی و در آستانهٔ اولین سالگرد حبس خانگی رهبران جنبش سبز از دعوت به راهپیمایی روز ۲۵ بهمن شورای هماهنگی راه سبز امید حمایت و در بیانیه‌ای ابراز امیدواری کرده است که در این روز مردم با حضور در خیابان‌ها بتواند پیام آور اصلاحاتی برای عبور کشور از وضعیت بحرانی کنونی در عرصه داخلی و خارجی باشد. افزایش سرکوب در آستانه انتخابات با نزدیک شدن به سالگرد ۲۵ بهمن و هم‌زمان با دعوت برخی شبکه‌های اجتماعی برای حضور مردم در خیابان٬ شورای هماهنگی راه سبز امید٬ با انتشار بیانیه‌ای٬ خواستار حضور مردم در خیابان‌ها و "راه‌پیمایی سکوت" در این روز شد. شورای هماهنگی راه سبز امید مناسبت این فراخوان را سالگرد تظاهرات خیابانی ۲۵ بهمن و نیز آغاز زندان خانگی "رهبران جنبش سبز" دانسته است. سازمان عفو بین الملل، روز جمعه در بیانیه خود از ماقامات جمهوری اسلامی خواسته است که به این راهپیمایی مسالمت آمیز اجازه برگزاری دهد. سال گذشته با دعوت مهدی کروبی و میرحسین موسوی٬ دو رهبر جنبش سبز٬ حامیان آن‌ها برای پشتیبانی از مبارزات مردم مصر و تونس به خیابان‌ها آمدند. این تظاهرات اما با واکنش نیروهای دولتی مواجه شد و حداقل دو تن از تظاهرکنندگان ـ- صانع ژاله و محمد مختاری -ـ در جریان تیراندازی‌های خیابانی کشته شدند. بعد از برگزاری این تظاهرات، مهدی کروبی و میرحسین موسوی نیز از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند و از آن زمان در حصر خانگی هستند. عفو بین الملل، از سازمان‌های بین المللی مدافع حقوق بشر در بیانیه تازه خود برای چندیمن بار در سال گذشته، خواستار آزادی فوری آقایان کروبی و موسوی و زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی شده است. این سازمان مدافع حقوق بشر همچنین نگرانی خود را از افزایش دستگیری‌ها در ایران در آستانه انتخابات مجلس که قرار است در دوازدهم اسفند ماه سال جاری برگزار شود، ابراز کرده است. عفو بین الملل خواسته است تمام کسانی که "تنها به خاطر ابراز عقایدشان تحت بازداشت قرار گرفته‌اند" فوری و بدون قید و شرط آزاد شوند. این نهاد جهانی مدافع حقوق بشر، که مقر آن در لندن است، در بیانه روز جمعه خود با اشاره به اینکه در یک ماه گذشته ۴۹ نفر از اقلیت عرب زبان، دستکم در سه شهر خوزستان بازداشت شده‌اند، خواستار آزادی آنها شده است. یک روز قبل از این بیانیه، سازمان دیده‌بان حقوق بشر، دیگر سازمان جهانی حقوق بشر نیز با صدور بیانیه‌ای ضمن ابراز نگرانی نسبت به احتمال اعدام بازداشت شدگان اخیر خوزستان، از مسئولان جمهوری اسلامی خواست آندسته از شهروندانی را که از اواخر سال ۲۰۱۱ به این‌ طرف در شهرهای اهواز، شوش و حمیدیه بازداشت شده‌اند "فورا" آزاد کند و "آنان که مرتکب شکنجه شده‌اند را پاسخگو و مسئول بداند". عفو بین الملل، همچنین در بخشی دیگر از بیانیه خود گفته است با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس در دوازدهم اسفندماه، سرکوب و ایجاد فشار در ایران افزایش یافته است. ۲۵ بهمن روز مخالفت با تحریم و جنگ همزمان با انتشار بیانیه سازمان عفو بین الملل، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در بیانیه‌ای به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی، ضمن یادآوری حبس خانگی رهبران جنبش سبز و بسیاری از فعالین سیاسی، دانشجویی، مطبوعاتی در یک سال گذشته، حمایت خود را از دعوت به راهپیمایی روز ۲۵ بهمن شورای هماهنگی راه سبز امید اعلام کرده است. در این بیانیه که از سوی شاخه خارج از کشور این تشکل سیاسی منتشر شده، ابراز امیدواری شده که مردم در اعتراض به حبس و حصر آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین "وضعیت اسف بار اقتصادی، استبداد حاکم و مخالفت با تشدید تحریم‌های اقتصادی و خطر جنگ" با حضور در خیابان‌ها بتواند پیام آور "اصلاحاتی برای عبور کشورمان از وضعیت بحرانی کنونی در عرصه داخلی و خارجی باشد". در همین حال شبکه‌های اجتماعی نیز در روزهای گذشته٬ بر حضور خیابانی در روز ۲۵ بهمن تاکید کرده‌اند. صفحه فیس‌بوک ۲۵ بهمن - که با بیش از ۷۳ هزار عضو٬ یکی از صفحات پرطرفدار فیس‌بوکی متعلق به جنبش سبز است - نیز با صدور بیانیه‌ای به دعوت مردم برای حضور در خیابان پرداخته‌اند. پس از برگزاری راه‌پیمایی اعتراضی روز ۲۵ بهمن در سال گذشته و حصر کروبی و موسوی٬ شورای هماهنگی راه سبز امید، اعلام موجودیت کرد؛ اما عملکرد این شورا در برخی از مقاطع، مورد انتقاد برخی از حامیان جنبش سبز٬ قرار گرفت.

 
Email to a friend


FeedBlitz Footer
powered by ad choices

جشن 22 بهمن با انفجار

حسین محمدی

راه‌پیمایی روز 22 بهمن در سالگرد پیروزی انقلاب بهمن 57، با صدای انفجاری در حوالی دانشگاه شریف آغاز شد، با شعارهای راه‌پیمایان علیه هاشمی‌رفسنجانی ادامه پیدا کرد و با هدیه گرفتن شارژ ایرانسل و شنیدن سخنان محمود احمدی‌نژاد به پایان رسید. رسانه‌های نزدیک به حکومت، از جمله روزنامه کیهان، حاضران در مراسم برگزار شده را "میلیونی" و حضور آنان را باعث "حیرت جهان" دانستند. این در حالی است که مخالفان با اشاره به امکانات فراهم شده، به این مساله اشاره کرده‌اند که با توجه به کم بودن عکس‌هایی که از زوایای باز منتشر شده باشد، معتقدند که تعداد شرکت‌کنندگان در مراسم امسال، چشم‌گیر نبوده است. در همین حال خبرگزاری‌ها، عک‌های مختلفی از حضور آقایان و بانوانی در راه‌پیمایی دیروز منتشر کرده‌اند که نوع پوشش و آرایش آن‌ها، با استاندارهای رسمی جمهروی‌اسلامی مطابقت نداشت. افرادی با این نوع از پوشش و آرایش در برخی از راه‌پیمایی‌های قبلی حامیان حکومت، مانند نهم دی سال 88، نیز حضور داشتند. آن‌چه که اما در ساعات آغازین این راه‌پیمایی توجه رسانه‌های خبری را به خود جلب کرد، صدای انفجاری بود که در حوالی دانشگاه صنعتی شریف به گوش رسید. رسانه‌های خبری اعلام کردند که صدای این انفجار به شدت مهیب بوده و ماموران امنیتی منطقه مورد نظر را بستند و صدای آمبولانس و ماشین‌های آتش‌نشامی در آن حوالی به گوش می‌رسید. چند ساعت پس از وقوع این حادثه، مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که این صدا، بر اثر انفجار یک "بادکنک تبلیغاتی" بوده که به علت "تزریق بیش از حد گاز" منفجر و باعث "شکسته شدن شیشه فروشگاه مجاور" شده است. این اطلاعیه اضافه کرده است که "این رویداد هیچگونه خسارت جانی به همراه نداشته است". پاک‌ترین دولت دنیا و مساله هولوکاست محمود احمدی‌نژاد، رییس دولت دهم، در سخنرانی خود در روز 22 بهمن، با اشارهبه این مساله که "امروز ایران هسته‌ای شده"، اعلام کرد که جمهوری اسلامی هرگز در برابر "زبان زور و توهین" تسلیم نخواهد شد و هر اقدامی غیر از همکاری در قبال ایران، به شکست منتهی خواهد شد. وی همچنین اضافه کرد که کشورهای غربی مخالف پیشرفت ایران هستند و مسائلی همانند موضوعات هسته‌ای، بهانه آنها است. احمدی‌نژاد همچنین خبر از آن داد که "دنیا در چند روز آینده شاهد افتتاح چند دستاورد بسیار بزرگ در عرصه هسته‌ای خواهد بود." احمدی‌نژاد همچنین بار دیگر به مساله هولوکاست اشاره کرد و گفت: " ایران با شکستن این بت، زمینه آزادی ملت‌های غرب را فراهم کرد." وی هولوکاست را روح بتی خواند که "مستکبران از اسرائیل ساخته‌اند". احمدی‌نژاد در سخنرانی خود همچنین با اشاره به انتقادهایی که از دولت وی می‌شود، اعلام کرد که ر"ریخت و پاش" در دولت وی کم شده است: "با آن که هنوز برخی تخلفات و سواستفاده‌ها از بین نرفته است، اعلام می‌کنم که دولت ایران پاک‌ترین دولت در همه دنیا است." جایگزینی شارژ ایرانسل با ساندیس خبرگزاری مهر، متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی، خبر از آن داد که مشترکان تلفن‌های همراه ایرانسل، در مسیر راهپیمایی از 25 درصد شارژ رایگان برخوردار می‌شدند. این خبرگزاری نوشته بود که مشترکان ایرانسل در مسیرهای مشخص شده راهپیمایی می‌توانستند از ۲۵ درصد شارژ شگفت انگیز به صورت رایگان بهره‌مند شوند. به نوشته مهر، علاوه بر تهران، این مساله در شهرهای اصفهان، اهواز، تبریز، شیراز، مشهد و کرج نیز رخ داده است. اما دقایقی پس از انتشار این خبر، مهر بدون هیچ توضیحی، اقدام به حذف آن از خروجی خود کرد. خبرگزاری‌های نزدیک به جمهوری‌اسلامی همچنین اعلام کردند که در مسیر راه‌پیمایی دیروز، ایستگاه‌های مختلف "حقوقی، آزمایش خون، نقاشی" وجود داشته. همچنین هر استان نیز در مسیر راه‌پیمایی دارای غرفه‌های مخصوص به خود بوده و در آن "دستاوردهای 33 سال گذشته" را به نمایش گذاشته بود. از دیگر غرفه‌هایی که در مسیر راه‌پیمایی دیروز وجود داشت، غرفه از عکس‌های اعتراضات مردم پس از اعلام نتایج انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری در خرداد 88 با عنوان "اصحاب فتنه" بود. خبرگزاری فارس نوشت که "یکی از عکس‌های این غرفه که بسیار مورد توجه راهپیمایان قرار گرفته است، گریه خاتمی، موسوی و کروبی بر تابوت‌های منافقین است". از شعار علیه هاشمی تا تبلیغ برای جبهه پایداری علاوه بر غرفه‌ای که به نمایش عکس‌های رهبران جنبش سبز، اصلاحات و مردم معترض اختصاص داشت و آن‌ها را به دستور و گرفتن کمک مالی از غرب و رابطه با سازمان مجاهدین خلق متهم می‌کرد، برخی از افراد نیز پلاکاردهایی علیه میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی در دست داشتند. خبرگزاری فارس عکسی را منتشر کرده بود که در آن سیدمحمد خاتمی به خیانیت به جمهوری اسلامی و همکاری با آمریکا، انگلستان و اسراییل متهم شده بود. از سوی دیگر خبرگزاری مهر نیز، در خبری نوشت: "آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام زمانی که در مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کرد با واکنش تعدادی از راهپیمایان مواجه شد. هاشمی رفسنجانی که از خیابان قریب تقاطع آزادی وارد مراسم شد تا خیابان اسکندری همراه با راهپیمایان بود و از آنجا جمع راهپیمایان را ترک کرد. تعدادی از مردمی که هاشمی رفسنجانی را در جمع خود حاضر می دیدند شعارهایی علیه وی سر دادند". علاوه بر این مسایل، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، که تشکل نزدیک به احمدی‌نژاد در انتخابات مجلس نهم است، اقدام به انتشار بروشورهای تبلیغاتی در میان راه‌پیمایان کرد. اقدامی که با انتقاد رسانه‌های اصول‌گرا نیز مواجه شد. یکی از سایت‌های اصول‌گرا در این‌باره نوشت: "نیروهای گروه سیاسی - انتخاباتی جبهه پایداری ، روز شنبه در مراسم راهپیمایی 22 بهمن، میان مردم اعلامیه توزیع می کردند. در بالای این اعلامیه ها عکس هایی از حضرت امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله خوشوقت چاپ شده و در زیر آن، خاطره ای از حضرت آیت الله بهجت(ره) به نقل از مرتضی آقاتهرانی درج شده تا خواننده تصور کند حضرت آیت الله بهجت خواستار تشکیل جبهه موسوم به پایداری و ورود اعضای آن به مجلس، به منظور اجرای منویات مقام معظم رهبری، بوده است". حضور "حماسی، نشاط‌آور و پرتحرک" بعد از برگزاری راه‌‌پیمایی 22 بهمن، چهره‌های سیاسی نزدیک به اصول‌گرایان، در مصاحبه‌هایی از حضور مردم در راه‌پیمایی 22 بهمن، استقبال کردند. ادعای اصول‌گرایان درباره حضور "میلیونی" مردم در این راه‌پیمایی پس از آن مطرح شد که اصغر آبخضر٬ قائم مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، یک روز پیش از برگزرای این راه‌پیمایی مدعی شده بود: "۶۰ درصد مردم کشور در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت می‌کنند. در تهران چهار میلیون جمعیت و در کل کشور ۴۵ میلیون به خیابان‌ها خواهند آمد". اصول‌گرایان با تاکید بر حضور "میلیونی" مردم در این راه‌پیمایی، آن را مقدمه حضور گسترده آن‌ها در انتخهابات مجلس نهم دانستند. پیش از این علی سعیدی، نملاینده ولی‌فقیه در سپاه، گفته بود که بین 60 تا 65 درصد مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد. سردار محمدرضا نقدی، رییس سازمانبسیج، نیز اکنون درباره این راه‌پیمایی می‌گوید: "حضور حماسی امروز مردم در راهپیمایی 22 بهمن، مقدمه‌ حضور کم‌نظیرشان در انتخابات 12 اسفند است". غلام‌علی حدادعادل، رییس مجلس هفتم، حضور مردم در این راهپیمایی را "امیدبخش، نشاط‌ آور و اثرگذار در مشارکت آنها در انتخابات ۱۲ اسفند" دانست. مرتضی تمدن، استاندار تهران، نیز در این‌باره این‌گونه اظهارنظر کرد: "انتخابات 12اسفندماه تفسیر و تعبیری از راهپیمایی پرشور مردم در 22 بهمن امسال است". پرویز سروری، از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز این راه‌پیمایی را "پاسخ صریح و روشن مردم به تهدیدها و تحریم‌ها" معرفی کرد.

 
Email to a friend

اختلال در اینترنت در روز جشن ملی

در حالی که در روزهای گذشته و با نزدیک شدن به 25 بهمن، وضعیت اینترنت در ایران دچار اختلال شده بود، حجم محدودیت‌های جدید باعث آن شده است که برخی خبرگزاری‌های رسمی جمهوری‌اسلامی نیز به انتقاد از وضعیت اینترنت بپردازند. خبرگزاری مهر در این زمینه نوشته است که "دسترسی بیش از ۳۰ میلیون کاربر ایرانی به برخی پست‌های الکترونیکی خارجی و وبسایت‌ها" قطع شده است. مهر اعلام کرده است قطعی اینترنت از نخستین دقایق روز پنجشنبه، ۲۰ بهمن‌ماه، آغاز و ارتباط کاربران ایرانی با پست‌های الکترونیکی خارجی نظیر یاهو، جی‌میل و هات‌میل قطع شده و تمامی سایتهای خارجی‌ای که نیاز به ورود و ثبت اطلاعات دارند، مسدود شده‌اند. این نخستین بار نیست که سیستم اینترنت در ایران دچار مشکل می‌شود. پس از انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری در سال 88 و اعتراض مردم به نتایج اعلام شده، چندین بار اینترنت در ایران قطع شد. این قطعی اینترنت به خصوص در روزهایی که راه‌پیمایی‌های اعتراضی برگزار می‌شد، شدت می‌گرفت و چند روز پس از آن مجددا وصل می‌شد. اما آن‌گونه که گفته می‌شود، این‌بار قطعی اینترنت، شکل حادتری به خود گرفته و باعث نگران‌هایی شده است. به خصوص آن‌که در چند ماه گذشته مسوولان جمهوری‌اسلامی گفته بودند که قصد راه‌اندازی اینترنت ملی و قطع اینترنت جهانی را دارند. برخی کاربران اینترنت از ایران خبر دادند که از ظهر روز پنج‌شنبه در نقاط مختلف ایران دسترسی به سرویس ایمیل یاهو و جی میل ناممکن شده و در مواردی دسترسی به سایت‌های گوگل و گوگل پلاس هم امکان‌پذیر نبوده است. شرکت گوگل، هم تایید کرده از حدود چهار روز پیش ترافیک سرویس ایمیل این شرکت از ایران به شدت کم شده است. در همین حال برخی کارشناسان امنیت وب، خبر از آن می‌دهند که در واقع دسترسی به سایت‌هایی که از پروتکل SSL استفاده می‌کنند، مسدود شده است. امین ثابتی، در این زمینه به دویچه‌وله گفت که "بر اساس گزارش کاربران تقریباَ تمامی سرویس‌های گوگل بسته و از دسترس خارج شد و تنها سرویسی که در دسترس بود ظاهراَ مترجم گوگل بود. تمام وب‌سایت‌هایی را که از پروتکل ‌SSL استفاده می‌کنند بستند. البته گفته می‌شود SSl های بانک‌های داخلی کار می‌کنند. باید توضیح دهم اس اس ال پروتکل امنیتی‌ست که وقتی کاربر اطلاعات از جایی به جای دیگر می‌فرستد در طول مسیر رمزگذاری می‌شود که شخص سوم به آن دسترسی پیدا نکند. اما شروع این اتفاق اخیر به نظر من به هفتم فوریه برمی‌گردد که برای حدود نیم ساعت دسترسی به تمام سایت‌هایی که سرور آن‌ها خارج از ایران بود به طور کامل مسدود شدند. این چیزی بود که از سال ۱۳۸۰ که اینترنت وارد ایران شد اصلاَ سابقه نداشته است". با استفاده از پروتکل SSL و HTTPS امنیت فعالیت آن‌لاین کاربر تا درجه زیادی افزایش می‌یابد. اطلاعات کاربر کدبندی شده و امکان دسترسی شخص سوم به آن سخت یا غیرممکن می‌شود. چند ماه پیش نیز اخباری از نفوذ ایران به برخی پروتکل‌های امنیتی و جعل آن‌ها منتشر شده بود. در آنز مان یک روزنامه‌نگار هلندی نوشته بود که "تنها گوگل و جی میل هدف ایران نبوده بلکه تا کنون ایران مجموعا برای هک دامنه های 27 سایت دیگر نیز گواهینامه جعلی تهیه کرده است". آن زمان شرکت گوگل وقوع جعل گواهینامه و تلاش برای جاسوسی الکترونیکی از ایمیل شهروندان را تأیید کرد، کروم و فایرفاکس خبر از حذف گواهینامه‌های جعلی دادند و شرکت مایکروسافت نیز گواهینامه‌های جعلی را برای کاربران ویندوز ویستا و بالاتر به صورت اتوماتیک باطل کرد. اما اختلال‌های اخیر در حالی ایجاد شده که دو متولی اینترنت کشور، شرکت ارتباطات زیرساخت و سازمان فناوری اطلاعات ایران هیچ‌کدام در این باره پاسخ روشنی ارائه نکرده و توضیح در این مورد را به یکدیگر ارجاع می‌دهند. سعید مهدیون، مدیران سازمان فناوری اطلاعات ضمن اظهار بی‌اطلاعی از مشکل به وجود آمده به خبرگزاری مهر گفته است که شرکت ارتباطات زیرساخت باید پاسخگوی این مشکل باشد. از دیگر سو اما، محمدرضا فرنقی‌زاد، مدیر روابط عمومی شرکت ارتباطات زیرساخت نیز می‌گوید که شبکه ارتباطات زیرساخت ایران در حال حاضر هیچ‌مشکلی ندارد و تأکید کرده است که در صورتی که مشکلات محتوایی عامل ایجاد این اختلال شده باشد، پاسخگویی بر عهده فناوری اطلاعات است. علی‌اکبر جلالی، کارشناس فناوری اطلاعات از دانشگاه علم و صنعت به خبرگزاری مهر در انتقاد از این اختلال‌ اینترنتی، گفته است: "در سالی که ملقب به جهاد اقتصادی است باورم نمی‌شود که یکی از محورها و ابزارهای توسعه اقتصادی مانند ایمیل چنین دچار مشکل شود". وی در این گفت‌و‌گو با اشاره به وجود "بیش از چهار صد هزار دانشجو" در کشور که "روزانه بارها به پست الکترونیک احتیاج دارند"، از بروز یک چنین مشکلی ابراز تأسف کرد و گفت: "اختلال در دسترسی این‌ها هیچ‌گونه توجیهی ندارد... مردم انتظار دارند مسئولان هر اقدامی که در ذهن دارند را با آن‌ها در میان بگذارند". جمهوری اسلامی در زمره کشورهای "دشمن اینترنت" در جهان قرار دارد. مسوولان جمهوری اسلامی وب‌سایت‌ها و بلاگ‌های مخالفان خود را فیلتر و از دسترس خارج می‌کنند. چندین بار نیز گروه‌های هک وابسته به سپاه پاسداران اقدام به حملات سایبری علیه سایت‌های مخالف کرده‌اند. پیش از این، اواسط بهمن‌ماه بود که دسترسی کاربران ایران به شبکه اینترنت با اختلال مواجه شد. آن زمان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران قطعی کابل در خلیج فارس و آتش‌سوزی در مسیر روسیه را علت کاهش سرعت اینترنت اعلام کرد. تا کنون بارها مسئولان دولت ایران، قطعی کابل در خلیج فارس را دلیل قطعی یا سرعت پایین اینترنت عنوان کرده‌اند. در عین حال در چند وقت اخیر برخی رسانه‌ها راه‌اندازی اینترنت ملی را دلیل اصلی اختلال در دسترسی به شبکه جهانی در ایران دانسته‌اند.

 
Email to a friend

سالگرد

 
Email to a friend

ژانگولر، بسیجی، پیوندتان مبارک

ابراهيم نبوي

در راستای حضور فعال انواع ژانگولر، بسیجی جی جی، خوش تیپ اللهی، ناناز سادات در راهپیمایی دیروز 22 بهمن و با عنایت به اینکه هاشمی قبل از تبدیل شدن به مقوا از راهپیمایی خارج و به محل دوری رفت و ضمن اعلام خبر احتمال گسترش ایست قبلی قبل از بسته شدن تنگه هرمز در ابعاد وسیع، به دعوت استاندار تهران از سبزها برای راهپیمایی 25 بهمن و ضرورت خرید سریع انواع سوووووت لطفا لزومی ندارد به سووالات پاسخ دهید. اکثرشان را بلدید. سووال اول: جمله رهبر که " میلیونها ایرانی در 22 بهمن به خیابان می آیند." را اصلاح کنید. گزینه اول: خامنه ای گفت: میلیونها ایرانی باید در 22 بهمن به خیابان می آیند. گزینه دوم: خامنه ای گفت: میلیونها ایرانی شاید در 22 بهمن به خیابان باید بیایند. گزینه سوم: خامنه ای گفت: میلیونها ایرانی باید در 22 بهمن به خیابان آمدند. گزینه چهارم: خامنه ای گفت: میلیونها ایرانی باید فردا در 22 بهمن به خیابان رفتند. سووال دوم: امام فرمودند تا " سیدعلی" هست مشکلی نداریم. امام چه زمانی گفت؟ گزینه اول: قبل از اینکه مقوایی شود. گزینه دوم: قبل از اینکه سیدعلی مقوایی شود. گزینه سوم: زمانی که کاغذی بود. گزینه چهارم: در حالی که سعی می کرد مقوایی نشود. گزینه پنجم: لکن اگر لنین را استالین مومیایی کرد، سیدعلی ما را مقوایی می کند. سووال سوم: گروهی از مردم علیه هاشمی رفسنجانی در راهپیمایی 22 بهمن شعار دادند و او از محل راهپیمایی رفت. به کجا رفت؟ گزینه اول: کارخانه مقواسازی گزینه دوم: مجمع تشخیص مقوا از کاغذ گزینه سوم: رفت باقیمانده عفت اش را حفظ کند گزینه چهارم: اصلا بیخود آمده بود سووال چهارم: با توجه به اینکه همه نامزدها اصولگرا بودند، چرا صلاحیت 30 درصد از نامزدهای انتخابات مجلس رد شد؟ گزینه اول: چون ترک عادت موجب مریض شدن جنتی می شود گزینه دوم: چون کار از محکم کاری عیب هم بکند می شود مثل بقیه کارها گزینه سوم: چون اصلاح طلبان نبودند، وگرنه صلاحیت هفتاد درصد رد می شد. گزینه چهارم: چون بالاخره آدم نباید بیکار بماند، وگرنه مریض که هست. سووال پنجم: خامنه ای گفت: " اتحاد نیازمند مبرم امت اسلامی است." امت اسلامی کجاست؟ گزینه اول: روسیه و چین گزینه دوم: لبنان و فلسطین گزینه سوم: .نزوئلا و نیکاراگوآ گزینه چهارم: وال استریت گزینه پنجم: کلا همه مسلمین وحدت را حفظ کنند، ایرانی ها هم که از بیخ عرب ها مسلمانند. سووال ششم: سه روز مانده به 25 بهمن دسترسی سی میلیون ایرانی به جی میل چرا قطع شد؟ گزینه اول: چون سه روز به 25 بهمن مانده بود. گزینه دوم: چون اگر اینترنت قطع نباشد 25 بهمن مردم به خیابان نمی روند. گزینه سوم: چون قطع بودن جی میل باعث می شود تا اسلام تا سه روز دیگر حفظ شود. گزینه چهارم: چون هیچ راه بهتری برای خبردار شدن مردم از راهپیمایی 25 بهمن نبود. سووال هفتم: حمید روحانی گفت " تیم احمدی نژاد در پی گسترش فساد به منظور ظهور امام زمان است." بخش اضافی جمله را حذف کنید. گزینه اول: تیم احمدی نژاد در پی گسترش فساد است." گزینه دوم: تیم احمدی نژاد در پی گسترش امام زمان است." گزینه سوم: تیم احمدی نژاد در پی فساد امام زمان است." گزینه چهارم: تیم احمدی نژاد در پی فساد است." سووال هشتم: صدیقی گفت " احتمال ابطال آرای انتخاباتی فتنه گران وجود دارد." منظور از فتنه گران در این جمله چه کسانی هستند؟ گزینه اول: کسانی که آرای شان باطل می شود. گزینه دوم: مگر آرایی هم خوانده می شود؟ گزینه سوم: فتنه گران همان منحرفین هم هستند. گزینه چهارم: می خواستند شرکت کنند تا باطل شود. سووال نهم: حاج احمد سوداگر فرمانده لشگر محمد رسول الله در اثر ایست قلبی درگذشت. با توجه به اینکه وی سیزدهمین فرمانده سال و پنجمین در ماه گذشته است که به دلیل بیماری ایست قلبی درگذشته است، بهترین راه برای جلوگیری از ایست قلبی چیست؟ گزینه اول: بستن دهان گزینه دوم: ندادن نظر به همکاران گزینه سوم: ممانعت از استفاده غلط از محلول پاک کننده لکه اسرائیل توسط دولت. گزینه چهارم: دور شدن از جایی که مسوولان دولتی ممکن است در آنجا حضور پیدا کنند. سووال دهم: با توجه به حضور هزاران اتوبوس و مینی بوس در راهپیمایی 22 بهمن امسال شعارهای راهپیمایی چه بود؟ گزینه اول: تا ساندیس در کف ماست، امام ما مقواست گزینه دوم: چین، روسیه، سوریه، پیوندمان مبارک گزینه سوم: استقلال، استقلال، مرگ بر ضدولایت فقیه گزینه چهارم: اتوبوس، مینی بوس، پیوندتان مبارک

 
Email to a friend

ميراثي بزرگ براي انديشيدن

هادي خانيكي

آخرين بار كه حدود 20 روز پيش او را ديدم، روي تخت اتاق تك‌نفره بيمارستان امام حسين(ع) بود و خواهرش دلسوزانه به پرستاري‌اش ايستاده بود. وقتي حالش را پرسيدم، گفت: "خيلي بده آماده مردنم." حرف تو حرف آوردم و گفتم با اين همه كتاب كه نمي‌ميري. احوال آقاي خاتمي را پرسيد سلام ايشان را هم به او رساندم و صحبت به مجله "آيين گفت‌وگو" كشيد و فرهنگ ما ايرانيان. سخت منتقد دروغ بود و غلو، حتي درباره پيشينيان تاريخ‌مان. در همان حال از بزرگ داشتن خود هم پرهيز مي‌كرد. وقتي كسي از دوستانش سراغ او آمد كه به نظر مي‌رسيد دست اندركار رسانه‌اي است تصويري، اكراهش را از گفت‌وگو پنهان نكرد. دوربين او براي ضبط خاطرات بزرگاني كه دم مرگ سراغ‌شان مي‌آيند، روشن شده بود اما استاد "پرويز رجبي" با هوشياري در تلاش آن بود كه به پرسش‌ها پاسخي گويد كه قابل پخش نباشد. به هر رو رجبي از زمره بزرگاني بود كه در سه حوزه تاريخ، ادبيات و جامعه‌شناسي با ژرف‌انديشي و چيرگي اما به دور از غوغا و هياهو قلم زد و ميراثي بزرگ براي انديشيدن در اين زمينه‌ها به جا نهاد. بي‌شك فرهنگ ما بيشتر وامدار كساني چون اوست كه در لايه‌هاي زيرين تفكر و تحقيق جاي مي‌گزينند و كمتر به بام هياهو و خودخواهي و خودنمايي قدم مي‌گذارند.  منبع: شرق، 23 بهمن

 
Email to a friend

یک جان در گرو ننوشتن و حرف نزدن

فرشته قاضی

خانواده، مهدی خزعلی در مصاحبه با "روز" اعلام کردند این فعال سیاسی حاضر به شکستن اعتصاب غذای خود نیست و بر ادامه اعتصاب غذایش تا شهادت مصمم است. آنها با ابراز نگرانی از وضعیت آقای خزعلی گفتند که او سی و چهارمین روز اعتصاب غذایش را در حالی پشت سر میگذارد که خانواده اش از روز سه شنبه هیچ خبری از وضعیت او ندارند. مهدی خزعلی، وبلاگ نویس و فعال سیاسی، 19 دی ماه در حالی بازداشت شد که به گفته خانواده اش به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته به طوریکه دست و دو دندانش شکسته و با همان وضعیت او را به بازپرسی و سپس زندان اوین منتقل کرده اند. او از زمان بازداشت دست به اعتصاب غذا زده و فرزندش به "روز" میگوید که پدرش حاضر به شکستن اعتصاب غذای خود نیست. پسر آقای خزعلی تاکید میکند که جان پدرش در خطر است و او در صورتی نجات پیدا میکند که آزاد شود در غیر این صورت تا مرز شهادت میرود. پیش از این سید محمد خاتمی، محمد نوری زاد، همسران سرداران شهید جنگ باکری و همت و خانواده های زندانیان سیاسی از آقای خزعلی خواسته بودند اعتصاب غذایش را بشکند. اما او در پاسخ به درخواست محمد نوری زاد و همسران شهید باکری و همت اعلام کرده بود "دوستان عزیز به جای اینکه از من بخواهید تا اعتصاب را بشکنم، از آنان بخواهید به این حبس های غیرقانونی پایان دهند. من تا شهادت ایستاده ام و اگر خداوند منان مرا در جمع شهیدان پذیرفت، سلام شما را به همت و باکری خواهم رساند". آقای خزعلی که فرزند آیت الله خزعلی، از اعضای خبرگان رهبری است اخیرا از سوی قاضی پیرعباسی به 14 سال حبس تعزیری و 25 سال تبعید محکوم شده. گفتگوی "روز" درباره وضعیت مهدی خزعلی با پسر او را در ذیل بخوانید. آقای خزعلی با توجه به اخباری که درباره اعتصاب غذای پدرتان منتشر می شود نگرانی ها از وضعیت او بالا گرفته شما و خانواده تان چه خبری از وضعیت پدرتان دارید؟ من روز دوشنبه پدرم را ملاقات کردم خیلی لاغر و و ضعیف شده بود و به شدت فشارخونش پایین بود به طوریکه می گفتند باید به بیمارستان منتقل شود. یک روز بعد یعنی سه شنبه هم که پدرم را برای خواندن حکم و پرونده اش به دادگاه انقلاب منتقل کرده بودند مادرم او را در دادگاه دیده بود دیگر از آن تاریخ از او بی خبریم و به شدت نگران هستیم چون امروز که با شما صحبت میکنم روز سی و چهارم اعتصاب پدرم است. گفتید دوشنبه ملاقات داشتید وضعیت پدرتان در این ملاقات چگونه بود و آیا درباره اعتصاب غذای او و درخواست هایی که برای شکستن اعتصابش از سوی شخصیت های مختلف شده با او صحبت کردید؟ بله روز دوشنبه بعد از دو هفته با نامه ای که قاضی داده بود توانستم با پدرم به صورت حضوری ملاقات کنم وضعیت اش اصلا خوب نبود و همین ما را بیشتر نگران کرده. نامه همسران شهید همت و شهید باکری و همین طور درخواست آقای نوری زاد را به او گفتم اما از باقی درخواست ها همچون درخواست آقای خاتمی و خانواده های زندانیان سیاسی و.. بی خبر است چون بعد از ملاقات بوده. صحبت کردیم و خواهش کردم که اعتصابش را بشکند و گفتم که اعتصاب شما نگرانی ما را بیشتر میکند اما خب قبول نکرد و تاکید کرد که تا شهادت میرود و اعتصابش را نخواهد شکست. آیا درخواست خاصی در پشت این اعتصاب است؟ یعنی آقای خزعلی در اعتراض به چه چیزی دست به اعتصاب زده و چه درخواستی دارد؟ پدرم در اعتراض به بازداشت غیر قانونی و نحوه بازداشت اش دست به اعتصاب غذا زده است. حکم بازداشت موقت فعلی پدرم همان اتهام هایی است که به خاطر آنها در پرونده ای دیگر محکوم شده و حکم هم صادر کرده اند. به بازپرس پرونده هم اعتراض کرده و گفته اتهاماتی که اکنون به استناد آنها مرا بازداشت موقت کرده اید همان اتهاماتی است که رد پرونده های دیگر بدانها پاسخ گفته ام و اکنون حکم هم صادر شده. اساسا فلسفه بازداشت موقت این است که نیاز به تحقیقات از متهم باشد یا بیم تبانی یا بیم از فرار متهم یا از بین بردن جرم باشد. پدر من که جرمش نوشتن است و نوشته هایش همه جا اسن. همه هم میدانند که اهل فرار نیست دوبی هم که رفته بود وقتی از وزارت اطلاعات با من تماس گرفته و پدرم را احضار کردند با اولین تماس به ایران بازگشت. هر موقع احضارش کرده اند هر جایی از دادگاه انقلاب تا وزارت اطلاعات و... با اولین تماس رفته و بیم از فرار و تبانی و... هم در مورد او وجود ندارد. لذا بازداشت موقت اش کاملا غیر قانونی است و در اعتراض به این مساله دست به اعتصاب غذا زده است. گفتید اتهاماتی که اکنون مبنای بازداشت مجدد پدرتان شده همان اتهاماتی است که به خاطر انها برای پدرتان در پرونده ای دیگر حکم صادر شده با این اوصاف ایا اطلاع دارید در بازجویی ها چه تحقیقاتی از پدرتان می شود؟ اصلا بازجویی صورت نمیگیرد. 25 روز اول که در 209 بود و بعد که به 350 منتقل شد تاکنون بازجویی نداشته او را با آن وضعیت بازداشت کرده و بردند و یکبار هم بازجویی نداشته است به طوریکه خودش معرتض بود و می پرسید بازجوی من کجاست بگویید بیاید دلمان برایش تنگ شده است. بازپرس پرونده، آقای منصوری هم که حکم بازداشت موقت پدرم را صادر کرده وقتی ما برای پی گیری رفتیم به ما گفت این پرونده هیچ تحقیقاتی لازم ندارد و همان روز اول بازداشت پرونده را به دادگاه انقلاب فرستاده ام و جرم مشخص است و تحقیقاتی در کار نیست و.... آقای خزعلی خواسته پدرتان چیست؟ در چه صورتی به اعتصابش پایان میدهد؟ خواسته اش آزادی است و تنها آزادی. ما مطمئن هستیم که اعتصابش را نخواهد شکست مگر اینکه او را ازاد کنند و امیدواریم تا دیر نشده گوش شنوایی باشد. چون پدرم از همان اول گفت تا شهادت میرود و ثابت هم کرده که اعتصابش را نخواهد شکست. به هر حال توکلمان به خداست و جز این نمیدانیم چه باید بکنیم. اخیر حکمی برای پدرتان صادر شده آیا او از این حکم خبر دارد؟ موضع اش در قبال این حکم چه بوده؟ در ملاقاتی که با او داشتم گفت که چنین حکمی برای او قابل هضم نبوده و قابل هضم نیست که رو چه حسابی چنین حکمی صادر کرده اند. هر اتهامی که به پدر نسبت داده اند اشد مجازات را برای آن اتهام صادر کرده اند. مثلا برای اتهاماتی چون توهین یا تبلیغ ی اجتماع و تبانی اشد مجازات در نظر گرفته شده. در آخر هم نوشته اند که برای تنبیه پدرم و چون او جرم را تکرار کرده باید محکومیت اش را در تبعید در برازجان بگذراند و برای تنبیه ده سال بعد از محکومیت هم باید در تبعید باشد. در خبرها امده بود که پدرتان را با دست گچ گرفته به بند 350 منتقل کرده اند. قضیه چه بوده ایا این دست گچ گرفته به ضرب و شتم در هنگام بازداشت مربوط می شود؟ بله. بعد از 25 روز اعتصاب غذا پدرم را به بند 350 منتقل کرده اند و دستش هم هنگام بازداشت شکسته اند. پدرم با وتور در حال رفتن به فروشگاه کتابش در نزدیکی دانشگاه تهران بود سر کوچه که کمی سرعتش را کم میکند تا داخل کوچه بپیچد ماموران اطلاعات می ریزند و او را از روی موتور به زمین پرت میکنند. پدرم خودش میگفت که شیرجه زدند روی من و مرا روی زمین انداختند وخودشان هم افتادند روی من و دستم شکست. خود من با اختلاف چند دقیقه رسیدم همان جا و دیدم که دهن پدرم خونی است، لب هایش ورم کرده و دندان هایش شکسته بود. دستش ورم کرده بود و نمی توانست تکان دهد. پایش هم خونی بود. با همان وضعیت هم او را بیش بازپرس بردند و تفهیم اتهام کرده و به زندان منتقل کردند. موقعی که میخواستند به زندان ببرند خود من دیدم که توی ماشین دو نفر کنارش نشسته اند یکی از انها دست شکسته پدرم را فشار میداد و دهان پدرم را گرفته بود که فریاد نکشد اما او یکباره فریادی زد و من هم اعتراض کردم همان موقع رفتیم و شکایت کردیم و خواستار این شدیم که پدرم را ببرند پزشکی قانونی. قاض یهم دستور داد اما ماموران اطلاعات نگذاشتند و گفته بودند خودش تمایلی ندارد به پزشکی قانونی برود. گفتیم چطور امکان دارد کسی که خود شکایت کرده حاضر نشود برود پزشکی قانونی و مدرک بگیرد اما نگذاشتند. بعد هم که در زندان خونریزی معده کرد قرص هایش را نمیدادند و او را بهداری نمی بردند و.. رفتیم شکایت کردیم و بعد از ان کمی بهتر شد رفتارها با پدرم. الان هم که دیگر گچ دستش را باز کرده اند و توی باند است و دیگر اثرات ضرب و شتم دارد کم کم از بین میرود. آقای خزعلی چرا با پدر شما چنین رفتاری میکنند؟ از نحوه بازداشت و ضرب و شتم گرفته تا بازداشت بدون هیچ گونه بازجویی و بر مبنای اتهاماتی که حکم برای آن صادر کرده اند؟ از پدر شما چه میخواهند؟ نمیدانم ما فکر میکردیم با ما خوب رفتار کنند اما دیدیم که بدترین رفتارها را با ما دارند. از نحوه دستگیری که فکر میکنم کسی را اینطور این مدت بازداشت کرده باشند که یکباره حمله کنند و از روی موتوری که در حال حرکت است زمین بیندازند و.... باید از خودشان بپرسید چرا چنین میکنند من فکر میکنم در اصل فلسفه این برخوردها این است که پدرم ننویسد بیرون نباشد و ننویسد و حرف نزند. از طرفی ان مامور اطلاعات که دست شکسته پدرم را فشار میداد تصور میکنم از پدرم کینه دارد چون او همان کسی است که دفعه پیش موقع بازداشت پدرم را ضرب و شتم کرده بود و پدرم از او شکایت کرده بود. بیش از این واقعا نمیدانم. اکنون با وضعیتی که پیش امده چه درخواستی شما و خانواده تان دارید؟ ما فقط نگرانیم جان پدرم در خطر است و نمیدانیم چه باید بکنیم ما فقط خواستار ازادی پدرم هستیم و مطمئن هستیم در غیر این صورت اعتصابش را نخواهد شکست. حکمی هم که برای او صادر شده غیر عادلانه است و در عین حال هنوز قطعی نشده و حکم دادگاه بدوی است و پدرم باید ازاد شود.

 
Email to a friend

touka neyestani

فرار طرح از توکا نیستانی

 
Email to a friend

دولت زیر فشار، اما اسیر تبلیغات

آرش معتمد

همزمان با گام نهادن چین به بخشی از تحریم های جهانی علیه جمهوری اسلامی و جستجوی کره جنوبی و ژاپن برای یافتن مشتری های نفتی جایگزین، رئیس دولت، وزیر خارجه و رئیس دستگاه قضائی جمهوری اسلامی یک صدا از تسلیم نشدن "ملت" در برابر فشارهای اقتصادی خبر داده اند. صالحی وزیر خارجه افزوده دولت برای بدترین سناریو ها آماده شده است. این سیاست تبلیغاتی بعد از آن رواج یافته که آیت الله خامنه ای رییس بانک مرکزی را مورد عتاب قرار داد و گفت ما دست بالا را در جنگ داریم. "ملت ایران هرگز در برابر آن ها تسلیم نخواهد شد." این ها را روز گذشته رئیس دولت مستقر در واکنش به درخواست غرب از جمهوری اسلامی برای کنار گذاشتن سویه های نظامی برنامه اتمی اش مطرح کرد. محمود احمدی نژاد که روز شنبه در سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب 57 در تهران سخنرانی می کرد، بار دیگر پای ملت را به میان کشید تا بگوید: "( غربی ها) می‌گویند مذاکره؛ ما همواره آماده مذاکره در چارچوب عدالت و احترام بوده‌ایم‌ اما هر روز یک بهانه می‌آوردند و قطعنامه صادر می‌کنند ولی باید بدانند با زبان زور و توهین سخن بگویند ملت ایران هرگز در برابر آنها تسلیم نخواهد شد." وی دیروز در اعلام چنین مواضعی تنها نبود. وزیر خارجه نیز در اظهارنظری گفته است گمانه زنی هایی که به احتمال حمله نظامی علیه تاسیسات اتمی می پردازند "بی اساس" است، گرچه وی از یاد نبرده است تا خاطرنشان کند جمهوری اسلامی برای "بدترین سناریو ها" آمده است. صالحی که معمولا در مقام بالاترین مقام دیپلماتیک نظام مواضع میانه ای اتخاذ می کند این بار گفته است دولت مستقر در مواجه با حمله به ایران "نقشه هایی" دارد. نقشه هایی که وی توضیحی پیرامون مختصات آن ارائه نکرده است. او به "ملت" یادآوری کرده است که جمهوری اسلامی ایران همه تهدیدها را جدی می‌گیرد. وزیر امور خارجه می افزاید: "ما خواب نیستیم. ضمن این‌که برای بدترین سناریوها نقشه‌هایی داریم و آماده هستیم اما می‌دانیم که اتفاقی نمی‌افتد." اوایل این ماه نیز در آشفته بازار اقتصاد ایران، محمود احمدی نژاد روز شنبه روبروی دوربین تلویزیون "تلویزیون مکزیک نشست تاهمانند دیگر سران حاکمیت از مقاومت جامعه در برابر تحریم های اقتصادی جامعه بین المللی علیه جمهوری اسلامی سخن به میان آورد. او گفت: "تحریم‌های ناعادلانه سلطه‌گران علیه جمهوری اسلامی ایران اثری بر ملت ایران نداشته و نخواهد داشت." این اظهارات در حالی مطرح می شود که اواخر ماه آذر رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی برای توصیف شرایط دشوار کشور در صورت ادامه این تحریم ها گفته بود: "باید پیش بینی آن را داشته باشیم که اگر این تحریم ها روی داد بتوانیم یکی دو سال یا بیشتر کشور را حفظ کنیم؛ انگار در شعب ابی طالب هستیم. تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی از اواخر مهر امسال بار دیگر با انتشار دو مقاله در روزنامه هاآرتص و گاردین به عنوان هدفی جدی برای حمله جنگنده های اسرائیلی مطرح شد. پس از آن با انتشار گزارش آژانس بین المللی که صراحتا سویه های نظامی برنامه اتمی را افشا می کرد، ایالات متحده و ایالات متحده را ترغیب کرد تا شدیدترین تحریم ها در سه دهه اخیر را علیه تهران اعمال کنند. آن ها شاهرگ های اقتصاد ایران – نفت و بانک مرکزی – تحریم کردند. گرچه دیروز قاضی القضات جمهوری اسلامی نیز همراه با دولتی این تحریم ها را بی اثر خواند. آیت الله صادق لاریجانی روز شنبه در راهیپمایی 22 بهمن به خبرنگاران حاضر گفت: "ملت ایران هیچ موقع در مقابل فشار بیگانگان تسلیم نمی‌شود و پیام مهم امروز برای غرب و بدخواهان این است که تهدیدها در این کشور اثر نخواهد گذاشت و مردم و ملت‌مان به خاطر تحریم تسلیم بیگانگان نمی‌شوند." این مواضع پس از آن مطرح می شود که آیت الله خامنه ای چهاردهم بهمن در هنگام خواندن خطبه های سیاسی نماز جمعه تهران مواضع نظام در برابر تحریم ها را چنین مطرح کرد :"آمریکا و دیگران بدانند و می دانند که ما هم در برابر تهدید و تحریم نفتی، تهدیدهایی داریم و هر وقتی لازم باشد، اعمال می کنیم" رهبر جمهوری اسلامی توضیحی پیرامون تهدیدهای مذکور نداد. ورود چین به تحریم ها تحلیل گران می گویند جمهوری اسلامی می پندارد ابرقدرت هایی همچون چین و روسیه که شرکای اقتصادی سنتی ایران از زمان انقلاب محسوب می شوند در تحریم های غربی ها شرکت نمی کنند و آن را برگ برنده خود می دانند. گرچه دیروز پکن قدری جمهوری اسلامی را نا امید کرد چرا که خبر می رسد چینی ها نیز تنبیهاتی برای اقتصاد کشور در نظر گرفته است. بر اساس خبر ها چين كه بزرگترين مصرف كننده سنگ‌آهن در جهان به شمار مي‌رود، اعلام كرده كه واردات سنگ‌آهن خود را از ايران از مارس 2012 كاهش خواهد داد. ايران سالانه بالغ بر دو ميليارد دلار سنگ‌آهن به چين صادر مي‌كند؛ ماده‌اي كه در صنعت فولادسازي چين كاربرد دارد. در چند سال اخیر سهم ایران از صادرات این محصول در بازار جهانی حدود 5 میلیون تن بوده که عمده آن توسط شرکت "گل گهر" در شهر سیرجان تحقق یافته است. چین با بیش از 600 میلیون تن حجم واردات سنگ اهن، حدود 70 درصد از سهم وارداتی این محصول را در دنیا در اختیار دارد و جمهوری اسلامی همواره حساب ویژه ای برای صدور این محصول به عنوان یکی از عمده ترین صادرات "غیر نفتی" باز کرده تا انجا که تا پایان سال 1393 (پایان برنامه پنجم توسعه کشور) قرار است ظرفیت سنگ آهن به 42 میلیون تن خواهد رسید. کارشناسان علت شکایت چین از بی کیفیتی محصول سنگ اهن وارادتی از ایران را مرتبط با ممنوعیت صادرات سنگ آهن تغلیظ شده به دلیل افزایش نیاز واحدهای فولادسازی داخلی می دانند. گفتنی است اصلی ترین کاربرد صنعتی سنگ اهن در فرآیند تولید فولاد از اهن است. کارخانجات داخلی عمده سنگ اهن کنسانتره ( با کیفیت) را در تولید فولاد داخلی به کار می برند و سنگ آهن های گندله ( کم کیفیت) را صادر می کنند. کارشناسان اقتصادی می گویند گرچه کاهش صدور سنگ آهن به چین به خودی خود، یک افول بزرگ در مناسبات تجاری به شمار نمی آید اما این بیانیه می تواند نموداری از بی اعتمادی پکن به تهران در تعهدات تجاری اش باشد؛ امری که می تواند دیگر حوزه های تجاری دو کشور را نیز تحت تاثیر قرار دهد. چین حدود یکسال پیش، پس از اختلاف نظر با جمهوری اسلامی بر سر قیمت نفت، واردات خود از ایران را به نصف کاهش داد و تابستان امسال ترجیح داد این خلا نفتی را در مذاکره با روسیه پر کند. قرار بود شرکت روسنفت، بزرگ ترین تولیدکننده نفت روسیه، به منظور تامین خوراک یک پالایشگاه در حال ساخت در چین، صادرات نفت خود به این کشور آسیایی رابه بیش از رقم کنونی، روزانه 300 هزار بشکه، افزایش دهد. گفتنی است چین با خرید 22 درصد کل حجم نفت صادراتی ایران، بزرگترین مشتری جمهوری اسلامی به شمار می آید و هرگونه تصمیم چین برای کاهش واردات نفتی، می تواند دولت را با بحران مالی شدیدی مواجه کند. اروپا از توافق نظر کشورهای اروپایی پیرامون "ضرورت تحریم" نفت خبر داده بود. نگرانی های جدی تری نیز برای مقامات نظام وجود دارد. چرا که خبرگزاری های خارجی می گویند چین با احساس خطر نسبت به جدی تر شدن تحریم های جمهوری اسلامی از هم اکنون در تلاش است برای جبران کاهش واردات نفت از ایران، نفت مورد نیاز خود را از منابع دیگر تامین کند. ان ها البته راه دیگری نیز جلوی پای مقامات در تهران قرار داده اند: فروش نفت به قیمت کمتر از بازار. پیشنهادی که ناظران می گویند ممکن است جمهوری اسلامی برای از دست ندادن بهترین مشتری نفتی خود آن را بپذیرد. ژاپن و کره در جستجوی مشتری های جدید همزمان گزارش ها حاکی از آن است که کره جنوبی و ژاپن نیز در راستای همراهی با غرب برای تحریم نفت ایران در جستجوی مشتری های جدیدی هستند. هفته گذشته مقامات ارشد کره جنوبی به عربستان سعودی رفته بود تا از آن ها بپرسند می توانند خلا ناشی از قطع رابطه نفتی با جمهوری اسلامی را پر کنند. ناظران می گویند نعیمی – وزیر نفت عربستان – با پاسخ مثبت از آن ها استقبال کرده است. در همین راستا دیروز بخش فارسی سایت بی بی سی به نقل از رویترز نوشت کیونوبو سوگیوچی، از مقامات ارشد شرکت نفتی جی ایکس هولدینگز (JX Holdings) به خبرگزاری رویترز گفته است که این مذاکرات اکثرا با مقامات کشورهای غرب آفریقا انجام شده است. این شرکت متعلق به ژاپن است. به غیر از این هیات دیگری از توکیو به وانشگتن پرواز کرده اند تا شستی یک روزه را در واشنگتن با مقامات آمریکایی برگزار کنند. اوایل این ماه اتحادیه اروپا به عنوان دومین مشتری نفتی ایران، همراه با آمریکا طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن 27 کشور عضو این اتحادیه باید از امضای قرارداد جدید نفتی با جمهوری اسلامی حذر کنند. سرداری که وزیر نفت جمهوری اسلامی هفته گذشته خشم خود را از این تصمیم اعلام کرد. رستم قاسمی در یک خط و نشان جدی برای اروپاییان به آن ها گفت: "کشورهایی که می‌خواهند از ۶ ماه آینده، خرید نفت از ایران را متوقف کنند، از همین امروز اقدام به توقف خرید نفت از ایران کنند." گرچه فرمانده سابق قرارگاه خاتم – متعلق به سپاه پاسداران- همزمان کوشش کرد تا اروپا را مشتری بی اهمیت جلوه دهد. سردار رستم قاسمی افزود: "مقدار نفتی که ایران به اروپا می‌فروشد زیاد نیست و اگر امروز این میزان نفت را از ما خریداری نکنند، در اقتصاد کشور و فروش نفت برای ایران محدودیتی ایجاد نمی‌شود."

 
Email to a friend

دادخواهی، حق بازماندگان

رضوان مقدم

بار سنگین کشتار های دهه 60 و به ویژه اعدام های دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان 67 آنچنان بر وجدان عمومی مردم ایران سنگینی می کند که به رغم تمامی تلاش ها و ترفندهایی که رژیم جمهوری اسلامی ایران در پنهان نگهداشتن و یا کوچک جلوه دادن ابعاد این جنایات بکار برده و می برد، نتوانسته مردمی را که در جستجوی عدالتند وادار به سکوت کند. اکنون دادخواهی بحثی است که از دایره خانواده ها و بازماندگان قربانیان به رسانه ها هم کشیده شده و نیز سازمان ها و نهاد هایی به کار تحقیق و مستند کردن ابعاد فاجعه ملی برآمده اند. گرچه تا کنون با کارهای انجام شده تنها به گوشه هایی از حقیقت این جنایات هولناک دسترسی یافته اند. از جمله درگزارشی از جفری رابرتسون با عنوان " کشتار زنداینان سیاسی ایران در سال 1367" که توسط بنیاد برومند منتشر شده آمده است. "به اعتقاد جفری رابرتسون کشتار زندانیان سیاسی ایران را باید جنایتی ننگین تر از کشتار زندانیان ارتش ژاپن در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم یا کشتار اسرای سربره نیتسای یوگسلاوی در دهه پایانی سده بیستم شمرد. از همین روست که وی سازمان ملل متحد را به بر پا داشتن دادگاه ویژه ای فرا خوانده است که بتواند آمران و مرتکبان این جنایت هولناک را نیز بر کرسی اتهام نشاند و به کیفری رساند که سزاوار آنان است."  دراین میان یکی از مباحث مهم چگونه نگاه کردن به این مساله است. چندی پیش برنامه پرگار بی بی سی[1] در رابطه با کشتارهای دهه 60 و سال 67 برنامه ای با عنوان "دههٔ شصت در ایران، دهه خشونت، جنگ، اعدام و ترور است. با دههٔ شصت چه باید کرد که مایهٔ بازتولید خشونت نشود و به نقض حق دادخواهی هم نینجامد؟" ارائه کرد. طرح بحث از طریق رسانه ها 23 سال پس از وقوع چنین جنایتی می تواند نشانه خوبی از رشد اندیشه عدالت جویی و دموکراسی خواهی در جامعه باشد. دادخواهی نه تنها حق بازماندگان که یک وظیفه ملی است. این وظیفه نیروهای دموکراسی خواه است که نگذارند حقیقت در هیاهوی جابجایی قدرت و قدرت طلبی ها گم شود. باید با اتکا به شواهد و اسناد، پیش از مرگ مسببین این جنایت در کشف حقیقت کوشش ورزید. چرا که آنها غالبا سالهای پایانی عمرشان را می گذرانند و چه بسا در تلاشند چهره ای خدمتگذار از خود جلوه دهند! در حالی که از خائن ترین عوامل به بشریت بوده اند. آن هایی که به دموکراسی دست یافته اند نه با کتمان و یا نادیده گرفتن، که با کشف و واکاوی حقیقت بوده است. آن ها نه گذشته را نفی کردند، نه رویش سرپوش گذاشتند و نه توجیه اش کردند. اساسا جامعه ای که خود را متعهد به محکوم کردن و مبارزه با نسل کشی و جنایت علیه بشریت نداند، باید منتظر تکرار تاریخ خود باشد. کسی که امروز از یک رسانه ی بین المللی که صدهاهزار بیننده دارد به صراحت و در توجیه فاجعه ملی اعلام میکند "دولت حاکم قربانی این ترورهاشد"![2]، راه را برهرگونه عدالت جویی می بندد. به علاوه چنین برخوردی نادیده گرفتن حق آن همه انسان هایی است که به ناحق سالهای عمرشان در زندان های رژیم جمهوری اسلامی تباه شد در حالیکه در هیچ مبارزه مسلحانه ای شرکت نداشتند و بسیاری ار آن ها صرفا به دلیل باورهایشان و یا نداشتن باور مذهبی و یا نماز نخواندن یا تعلق سازمانی وحزبی اعدام شدند.  آقای شاهین پرویزی (یکی از شرکت کنندگان در میز گرد برنامه پرگار 10 ژانویه 2012) از جمله کسانی است که یا نمی داند و یا نمی خواهد بداند بر نسل های پس از انقلاب اسلامی در "ایران اسلامی" چه رفته است. گرچه به باور نگارنده این سطور، ایشان بسیارآگاهانه انگشت اتهامش را به طرف مردم ایران نشانه گرفته و برای کاستن بار مسئولیت آمران و عاملان این جنایت هولناک علیه بشریت، با این استدلال نخ نما که "فضای اجتماعی ایران پذیرای این اعدام ها بوده است." مردم ایران را شریک جرم جمهوری اسلامی اعلام می کند. باید ازایشان و کسانی که غیر مسئولانه اظهار نظر می کنند پرسید چگونه می شود مردم عادی جامعه از وقوع چنین جنایتی مطلع باشند آن را تایید بکنند ولی مسئولین رده ی بالای مملکتی از وقوع آنچه پیرامونشان می گذرد بی اطلاع باشند؟ این گونه اظهار نظر کردن های سرسری و غیر مسئولانه چون سمی مهلک برای دموکراسی ومانعی جدی در پروسه دموکراسی خواهی است. از بر کردن و گفتن جملات کلیشه ای همچون "بخشش فضیلت است" که در این جا اصلا و ابدا مصداقی ندارد، نه تنها نمک پاشیدن بر زخم عمیق خانواده هایی است که فرزندانشان قربانی جهالت واقتدارگرایی گروهی جاه طلب وحکومتی توتالیترشده اند، بلکه سبب برانگیختن خشم هر چه بیشتر آنها شده و به ایجاد حس انتقام می انجامد. حکومت جمهوری اسلامی اگر از افکار عمومی مردم ایران و جهان وحشتی نداشت چرا به مدت دو ماه درهای همه زندان ها را در سرتاسر ایران بست و با دادگاه ها ی دو دقیقه ای وپرسیدن سه سئوال به کشتار زندانیانی اقدام کرد که تنها جرمشان دگر اندیشی بود؟ چرا از انتشار اخبار اعدام ها و اعلام اسامی اعدام شدگان هنوز که هنوز است وحشت دارد؟ اگر این طورکه "ش.پ" مدعی است فضای جامعه آمادگی این جنایات را داشته پس چگونه است که بسیاری از کسانی که در سال 67 مصدر امور بوده اند، ازاین که بیخ گوششان چنین فجایعی رخ داده اظهار بی اطلاعی می کنند؟ به علاوه، اگر مردم به جنایت ها وقوف داشتند و پذیرای آن بودند چه دلیلی داشته ودارد که هنوز هم مسئولین جمهوری اسلامی از مرده این عزیزان می ترسند؟ چرا به خانواده های این عزیزان که از بهترین فرزندان این سرزمین بودند اجازه برگزاری هیچگونه مراسمی را نمی دهند؟ چگونه است که بازماندگان اجازه ندارند در منزل مسکونی خود مراسمی با شرکت دوستان و آشنایان برگزار کنند؟ چرا در صدد محو خاوران، این نماد جنایت رژیم از طرفی، و نماد مظلومیت جان با ختگان از طرف دیگر بر آمدند؟ مقایسه جنایات رژیم ج.ا.ا و دولت های گذشته قیاس مع الفارق است و جز توجیه جنایت چیز دیگری نیست. توجیه کنندگان فاجعه ملی تابستان 67 می گویند: "چون مجاهدین دست به اسلحه برده بودند حکومت را عصبانی کردند و نظام جمهوری اسلامی هم درصدد انتقام جویی بر آمده". آنها اما نمی گویند که ازهمان ابتدا چه کسی مجاهدین را تحریک به تداوم مبارزه مسلحانه کرد؟ آن ها به این سئوال پاسخی نمی دهند که چرا زندانیان بی دفاعی که برخی از آن ها مدتها بود که حکمشان به سر آمده بود وباید آزاد می شدند اعدام شدند ؟ آن ها به این نکته اساسا توجهی نمی کنند که نظام جمهوری اسلامی از بدو تاسیس اصل را بر حذف مخالفین از هر گروه و دسته ای قرار داده بود.واین که در نظام جمهوری اسلامی اصل برنابرابری حقوق شهروندان بوده و است. به طوری که هر کس التزام به نظام جمهوری اسلامی نداشته باشد باید ازمناصب دولتی کنار گذاشته شود. واین حذف شدن ها بود که تا حذف فیزیکی پیش رفت. حفظ قدرت و اقتدار و بقای جمهوری اسلامی بر حذف دگرا ندیشان بنا شده و از این هم فراتر بر حذف هر آنکس که خودرا با سیاست حذف و سرکوب هماهنگ نکند. ماشین حذف بدون وقفه از بدو انقلاب اسلامی تاکنون کار کرده است.دستگاه عریض و طویل اطلاعات، سپاه، بسیج و سازمان های پنهان و آشکار دیگری که در حذف و سرکوب اندیشمندان از عرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی لحظه ای درنگ نداشته اند، تا اکنون که دایره حذف به خودی ها هم رسیده است. تمامیت خواهان و اقتدار گرایان حکومتی و فراتر از آن کل نظام توتالیتر با سر دادن شعار حزب فقط حزب الله، راه را بر هر نوع تنوع و تکثری بستند و بوسیله ارگان های غیر رسمی و رسمی با چماق داری هر روز عرصه را بر مردم و به ویژه بر دگر اندیشان تنگ تر و تنگ تر کردند. خیانت به مردم تنها از طریق حذف فیزیکی دگراندیشان نبوده، بلکه با انواع و اقسام روش های ممکن همچون برگزاری شوهای تلویزیونی، گرفتن اعترافات دروغین، پرونده سازی های سیاسی، حیثیتی و مالی، ورود به خصوصی ترین زوایای زندگی مخالفین، ایجاد رعب و وحشت در عرصه های عمومی جامعه، و مسدود کردن راه انتشار اخبار واقعی تا جایی که توانستند به حذف و سرکوب هرگونه صدای معترضی پرداختند.زمانی آشکارا، دیگر گاه پشت در های بسته و در بی خبری مطلق، و وقتی هم بهانه ای برای دستگیری وزندانی کردن نداشتند، به انجام قتل های زنجیره ای دست زدند.  پس از قتل عام زندانیان در سال 1367 قتل های زنجیره ای متعددی در نیمه اول دهه 70 اتفاق افتاد. قربانیان غالبا از بین نویسندگان و روشنفکران انتخاب می شدند. سئوال این جاست چرا و چه کسانی کمر به قتل آن هابستند؟ اکبر گنجی نقل می کند: "زمانی که سعیدی سیرجانی را کشتند، سعید امامی در برخی مجالس با افتخار آن عمل زشت را شرح میداد ولی کسانی که در آن جلسات بودند و امروز این واقعه را شرح می دهند آن زمان جرات نمی کردند پرسشی را مطرح کنند." ( عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری.ص52). گنجی در ادامه می نویسد: "سازمان قضایی پس از خودکشی سعید امامی اعلام کرد که این ها برنامه داشتند که به صورت جمعی یک عده را بکشند. گفته می شود قرار بود در مجلس ختم پنج نفر از روشنفکران که همه دگراندیشان جمع می شوند آن جا را منفجر کنند و خود را از شر پروژه جامعه مدنی خلاص کنند."(همان منبع). آیا نویسندگان مسلح بودند آن ها چه کار کرده بودند که کور دلان قصد جانشان را کردند و تا قصد به دره افکندن اتوبوس حامل نویسندگان نیز پیش رفتند؟ کدامین وجدان آگاه و بیداری می تواند در مقابل کشتار بی رحمانه اندیشمندان سیاسی و اجتماعی، نخبگان و دانشمندان سکوت اختیار کند ؟ جنایت سازمان یافته و هدفمند علیه بشریت را نمی توان با گفتن این جمله که "عده ای متخلف بودند"[3]، کوچک نشان داد. عنوان کردن این که گروهی خودسر، خاطی و متخلف مرتکب اینهمه فجایع شده اند نه چیزی از بار مسئولیت حاکمیت جمهوری اسلامی می کاهد و نه با این گونه استدلال ها می شود جامعه را فریب داد و باز هم به سکوت واداشت. محدود کردن این فجایع به چند نفر و اتلاق کلمه خاطی، عطش جامعه را برای دسترسی به حقیقت کم نمی کند بلکه مصرتر ازپیش وارد عمل خواهد شد. نسلی از گونه لیلا معینی [4] دانستن را حق خودشان می دانند. آن ها به پا خواسته اند تا آن گونه عمل کنند که دیگر جایی برای تکرار این فجایع باقی نگذارند. پیش کشیدن بحث بخشش قبل از دادخواهی، در این جا به معنی کشتن عدالت است، به معنی به سخره گرفتن عدالت است، به معنی نادیده گرفتن حقوق هزاران کودکی است که کودکیشان پشت در های زندان ها گم شد. به معنی نا دیده گرفتن حق هزاران دختر و پسرنوجوانی است که جرمشان تنها همراه داشتن یک اعلامیه یا فروش روزنامه ای بوده است.به معنی نادیده گرفتن حق هزاران مادر، همسرو پدرانی است که هنوز نشانی از گور عزیزان خود ندارند. اعدام، شکنجه و زندان با هیچ عذری قابل توجیه نیست. با دادخواهی باید نقاب از چهره آمران و عاملان جنایت های مکرر بر داشته شود. باید از آن ها تقدس زدایی کرد. جنایت کاران با زیرکی تمام سیاست خود را از زبان کسانی جاری می کنند که قاعدتا باید مدعی دانستن و کشف حقیقت باشند. چنانچه امروز این مساله کالبد شکافی نشود، باز گذاشتن راه برای تکرار این فاجعه خواهد بود. اگر امروز چهره آنهایی که دستور به جنایت داده اند برای مردم تشنه آگاهی روشن نشود و با تبلیغات و جوسازی بر روی آن چه گذشته باز هم سرپوش گذاشته شود، نه تنها خاطر خانواده ها التیام نمی یابد بلکه این تفکر که هر کس چون من نمی اندیشد حق زیستن ندارد همچون یک غده سرطانی به رشدش ادامه داده و روزی خواهد رسید که جوانان و نسلی دیگر را به کام مرگ خواهد کشید. این مقایسه ای کاملا غلط است که گفته شود:" چون در دهه های 50 و یا 60 میلادی در برخی کشور ها جنایاتی شده، خوب حالا در ایران هم اتفاقی افتاده وتمام شده است"[5]. این گونه استدلال ها مبنایی بر طبیعی جلوه دادن جنایت های انجام شده در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود. باید دید چه کسانی و چرا نگران روشن شدن حقیقت اند و از تکرار و باز تکرار شعار "گذشته را باید فراموش کرد" سود می برند. این یک مساله ملی است که روان جامعه را جریحه دار کرده است. صرفا با تعویض حکومت ها به دموکراسی نخواهیم رسید، بلکه گذشته باید چراغ راه آینده باشد. جامعه باید شهامت مواجه شدن با این گذشته هولناک را داشته باشد. اینکه ملت ها باید با فجایعی که در سرزمین شان رخ داده روبرو شوند و به جبرانش بپردازند به عنوان یکی از اصول نوین حقوق بشر در جامعه بین المللی پذیرفته شده است. "مصونیت ابدی از کیفر" نباید وجود داشته باشد. در مورد ایران نیز مرتکبان جنایت تا زنده اند نباید از مجازات مصون بمانند"[6] (کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال1367 ص11) فراموش نباید کرد که قربانیان فقط وفقط به دلیل افکار واعتقاداتشان شکنجه و سپس کشته شدند. پروژه تواب سازی دلیلی واضح براین گفته است. اگر امروزبه بحث بخشش! دامن زده می شود، یعنی این که به پذیریم که آمران و عاملان جنایات بدون پذیرش کمترین هزینه و مسئولیتی و بدون این که در مقابل خیل عظیم خانواده های قربانیان التزامی به پاسخگویی داشته باشند بخشیده شوند. در این صورت به تاریک ماندن این جنایات هولناک کمک شده است. مشکل قضایی که اتفاقا ناشی از دین هم هست، این است که مساله عدالت را سیاه و سفید می کند: یا قصاص یا بخشش! و در این میان راه سومی که محاکمه ومجازات عادلانه است را نمی شناسد. دستگیری و محاکمه در یک دادگاه علنی و بی طرف حداقل خواسته است. کشف حقیقت برای پیشگیری از تکرار فاجعه است. فراموش نباید کرد که این جنایات زیر لوای حفظ دین و اسلام انجام شده است. موازین بین المللی حقوق بشر، علاوه بر به رسمیت شناختن مسئولیت دولت ها در نقض حقوق بشر، افرادی را هم که در ماشین نقض حقوق بشر، مسئولیت ها و نقش های متفاوتی داشته اند را ملزم به پاسخگویی می داند. براساس این اصل، هیچیک از آمران و عاملان نقض حقوق بشر نباید از پاسخگویی مصون بمانند. هم چنین بر این اساس خانواده های جان باختگان مصمم هستند که تا پرده بر گرفتن از راز جنایات انجام شده به مبارزات و دادخواهی خود با استفاده از شیوه های مسالمت آمیز، همانگونه که تا کنون بوده است ادامه دهند. این حق بازماندگان فاجعه ملی و همه جان باختگان و شکنجه شدگان است، که تا وقتی ابعاد و چگونگی جنایاتی که چه در خفا و چه آشکارا در طول بیش از سه دهه اختناق در ایران مشخص نشده است فریاد دادخواهی بر آورده و خواهان محاکمه کلیه آمران و عاملان در هر منصب و لباسی که هستند و بوده اند، باشند.تا راه رسیدن به دموکراسی برای نسل های آینده گشوده شود. براي جلوگيري از باز توليد خشونت باید این جنایات به رسمیت شناخته شوند. باید طراحان، هدایت کنندگان، آمران و عاملان کشتارهای بیش از سه دهه، پای میز محاکمه کشیده شوند. چهره آن ها چه زنده و چه مرده باید برای نسل های کنونی ایران و نسل های آینده شناخته شود. جمهوری اسلامی باید مسئولیت تمام اعدام ها، شکنجه ها و قتل های آشکار و پنهانی را که در طول بیش از سه دهه مرتکب شده بپذیرد. و اگر چنین نشود بیم آن می رود که این فاجعه تکرار و باز تکرار شود منابع مورد استناد: 1- برنامه پرگار در بى بى سى فارسى(با دههٔ شصت چه باید کرد که مایهٔ بازتولید خشونت نشود و به نقض حق دادخواهی هم نیانجامد) 10 ژانویه 2012 BBCPersian 2- کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال 1367، گزارشی از جفری رابرتسون، وکیل دادگستری انتشارات بنیاد عبدالرحمن برومند ص11 3- گنجی، اکبر(1378) عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، طرح نو، تهران، چاپ اول. ص52) زیرنویس 1 - برنامه پرگار در بى بى سى فارسى 10 ژانویه 2012 von BBCPersian 2 - از اظهارات شاهین پرویزی در برنامه پرگار 3- ازاظهارات شاهین پرویزی یکی از شرکت کنندگان در میز گرد برنامه پرگار (همان برنامه) 4- لیلا معینی از شرکت کنندگان در میز گرد برنامه پرگار 5- رجوع شود به برنامه پرگار 6- کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال 1367، گزارشی از جفری رابرتسون، وکیل دادگستری ص11

 
Email to a friend

مخالفان حکومت مأیوس نمی شوند

دلفین مینویی آنها که بخاطر به چالش کشیدن سران سیاسی کشور به زندان افتاده اند، همچنان مبارزه خود را دنبال می کنند. حتی مخاطب برخی از آنها شخص آیت الله خامنه ای است. فریاد برای شورش، فریادی از تاریکی که جرأت یافته دیوارهای سانسور را درهم شکند. ماه گذشته ابوالفضل قدیانی، از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی، از پشت میله های زندان نامه ای سرگشاده و مستقیم به شخصیت غیرقابل انتقاد حکومت نوشت و او را مسؤول کلیه نابسامانی های فعلی دانست: رکود اقتصادی، تحریم های بین المللی و دورنمای حمله به ایران به دلیل برنامه هسته ای. این مخالف در بخشی از نامه خود نوشت: "مردمی مانند من جان خود را فدا نکردند که امروز فردی به نام علی خامنه ای بخواهد کشور را تصاحب کند." او با این نامه خط بطلان بر شایعاتی کشید که براساس آنها گفته می شد مخالفان ایرانی عقب نشینی کرده اند. این عضو ۶۵ ساله حزب اصلاح گرای مجاهدین خلق اسلامی یکی از فعالانی است که از ابتدای سرکوب معترضان به انتخابات پرتقلب ۲۰۰۹ در زندان بسر می برند. آنها که از دنیا قطع شده اند و برای بسیاری شان امکان ملاقات و داشتن وکیل مدافع وجود ندارد، مجبور شده اند از فعالیت های سیاسی خود دست بردارند. ولی بی شک از مبارزه خود دست برنداشته اند. تحصن و اعتصاب غذا یکی از راه های جدید مقاومت آنهاست. "شیوه ای برای نه گفتن به سکوت اجباری" اغلب اوقات شاهدیم که کلمات بهترین مأمن آنهاست. یکی از زندانیان سابق می گوید: "در اولین ماه های حبس مرا به یک سلول انفرادی فرستادند که در آن تنها یک قرآن وجود داشت. به همین دلیل برای اینکه دیوانه نشوم، شروع کردم به خواندن اشعار در ذهن ام." او روزی پس از اینکه یک جلسه بازجویی طولانی را سپری کرده بود، خشم خود را روی دیوار سلول خود خالی کرد. او با نوک یک سنجاق کلمه "آزادی" را روی دیوار در کنار دیگر جملات زندانیان سابق حکاکی کرد. او می گوید: "این شیوه ای برای نه گفتن به سکوت اجباری است." زمانی که زندانیان به سلول های عمومی منتقل می شوند، گاهی اوقات می توانند به توجه نگهبانان خود امید ببندند: گرفتن چند ورق کاغذ و یک خودکار و نوشتن تفکرات شان. یکی از نمونه های آن، مربوط به وکیل زندانی نسرین ستوده می شود که نامه ای برای فرزندان خود نوشت. او در این نامه نوشت: "از اینکه ماه هاست شما را ندیده ام در رنج ام." او که به دلیل سر نکردن چادر علاوه بر روسری، از داشتن ملاقات ممنوع شده به فرزندانش می نویسد: "مسؤولان می گویند که ما چون زندانی هستیم باید هم حجاب داشته باشیم هم چادر. درحالی که این محدودیت در هیچ جای قانون ما نوشته نشده [...] اگر من چادر به سر نکردم، به دلیل احترام به حقوق ام بوده [...] من ترجیح می دهم مجازات ملاقات نکردن شما را تحمل کنم، تا اینکه به آنها اجازه دهم قوانین خودکامه خود را بر ما تحمیل کنند." اگر نسرین ستوده توانسته طی یک ملاقات کوتاه با شوهرش نامه خود را به او بدهد، دیگر زندانیان از مرخصی یک هم سلولی برای ارسال نامه هایشان استفاده می کنند. گاهی این مراسلات برای خروج از زندان در کفش و شیرینی مخفی می شوند. محکومیت های سنگین و بی رحمی در زندان فوق محافظه کاران یک ماه به انتخابات مجلس مانده در تلاش اند تا قدرت خود را بسط دهند و دستگیری فعالان نیز به شدت افزایش یافته است. در چنین فضای سرکوبگری، تعداد نامه ها افزون تر و محتویات آنها تندتر می شود. محمد نوری زاد اولین کسی است که راه انتقادات تند علیه رهبر انقلاب را گشود. این روزنامه نگار که سابقاً از طرفداران حکومت بوده، در یکی از نامه های خود به علی خامنه ای او را از "جاهلان"ی که در اطرافش گرد آمده اند آگاه می سازد. او نیز به مانند دیگر زندانیان مخالف از سال ۲۰۰۹ در زندان بسر می برد. او که مورد شکنجه قرار گرفت و به انفرادی افتاد، درحال حاضر به قید وثیقه آزاد است و همچنان نامه های جدید خود را برای شخصیت اول حکومت می فرستد. او در یکی از نامه هایش که از زندان فرستاده نوشته است: "فکر نمی کنم دیگر هواخواهی برایتان باقی مانده باشد. نماینده تعداد اندکی بودن که افتخار ندارد."  حشمت الله طبرزدی، رهبر سابق دانشجویی که از پیشرفت رسانه های جدید استفاده کرده، تا بدانجا پیش رفته که یک فیلم ۱۵ دقیقه ای از زندان رجایی شهر ارسال کرده و در آن از محکومیت های سنگین و بی رحمی بازجویان زندان سخن گفته است. این فیلم که با یک تلفن همراه برداشته شده و در سایت یوتیوب قرار گرفته، به سرعت برق در سطح وبلاگ ها منتشر شد. چنین اقدامی بی شک مدت حبس او را طولانی تر خواهد کرد. ولی او که تاکنون ۷ سال را در حبس گذرانده معتقد است که چیزی برای ازدست دادن ندارد. او در برابر دوربین می گوید: "ما آماده ایم تا بهای گزافی را بپردازیم. ما حقوق خود را می شناسیم و تا آخر خواسته هایمان پیش خواهیم رفت." منبع: فیگارو، ۵ فوریه

 
Email to a friend

حماس از ایران فاصله می گیرد

کارین لوب و برایان مورفی به نظر می رسد حماس از ارباب قدیمی خود ایران فاصله می گیرد؛ روندی که از یک سال پیش و با بالا گرفتن روندی که به بهار عربی معروف است و حمایت تهران از سوریه را بیشتر کرده است، شروع شده بود. خالد مشعل، رهبر در تبعید حماس، مایل است این سازمان بخشی از جنبش سیاسی اسلامگرا و جزئی از بهار عربی به حساب آورده شود. به همین دلیل حماس نیازمند دوستان جدیدی در میان کشورهای ثروتمند خلیج فارس است که اغلب رابطه خوبی با ایران ندارند. رهبران جنبش حماس گفتند این سازمان فعلا روابط خود را با ایران قطع نمی کند و ستاد فرماندهی خود را هم در دمشق  تعطیل نمی کند. با این وجود روابط آنها در این میان پر تنش شده است. حماس حضور خود در دمشق را به دلیل سرکوب وحشیانه مردم این کشور توسط رژیم بشار اسد کاهش داده است. به گفته یک مقام بلند مرتبه حماس، این جنبش علنا از درخواست تهران برای حمایت از رژیم اسد سرباز زده اند و حتی زمانی که تهران پرداخت های ماهیانه خود به این جنبش را به تاخیر انداخت، بازهم از پیروی از درخواست ایران خودداری کرده است. این مقام حماس به دلیل سخن گفتن از مسائل داخلی، خواست که ناشناس بماند. حماس از سوی دیگر هر چه بیشتر به حمایت های سیاسی و مالی کشورهای خلیج فارس، بخصوص قطر، که متحد نزدیک غرب است، وابسته شده است. در هفته جاری، قطر توانست مصالحه ای را میان مشعل و رقیب قدیمی وی، محمود عباس، رئیس جمهور دولت خودگردان فلسطین، برقرار کند. بعد از پنج سال جدایی میان دولت خودگردان فلسطین در کرانه غربی و غزه، عباس اکنون به عنوان رئیس دولت فلسطینی اجرای انتخابات را در فلسطین بر عهده دارد. قطر قول داده است که در صورت قطع حمایت بین المللی از دولت انتقالی فلسطین - به رهبری عباس - حمایت خود از حماس را ادامه دهد. جنبش حماس در غرب، آمریکا و اتحادیه اروپا، به عنوان سازمانی تروریستی شناخته می شود، که از دوران بمب گذاری های این سازمان در اسرائیل و کشتن غیر نظامیان بر جای مانده است. احمد یوسف، روشنفکری در غزه و شخص مورد اطمینان مشعل، گفت قول کمک های قطر "البته مفید خواهد بود. حمایت مالی هم بخشی از این کمک هاست. آنها در کمک به فلسطینیان در بازسازی غزه گشاده دستی نشان داده اند. اگر مشکلی پیش بیاید آنها کمک می کنند." حتی در زمانی که قطر در حال میانجیگری برای وحدت فلسطینیان بود، اسماعیل هانیه، نخست وزیر غزه در حال بازدید از کشورهای خلیج، ازجمله قطر، بحرین و کویت بود. لحن او در این سفر ها و درملاقات با سران کشورها و گروه های سرمایه گذار در غزه، خیلی بیشر شبیه مدیران شرکت ها بود تا رهبری ضد اسرائیلی. مقامات فلسطینی گفتند قطر از هانیه خواسته است تا از سفر بعدی خود به تهران صرفنظر کند. کشورهای خلیج فارس، به دنبال جنبش های بهار عربی، موضعی خصمانه تر علیه ایران اتخاذ کرده اند. برخی از رهبران حماس در غزه که بر اثر توافقات جدید موقعیت خود را از دست می دهند از توافق دوحه ناراضی هستند. هانیه که در سفر خود به کشورهای منطقه از تهران نیز بازدید کرد، احتمالا باعث نارضایتی بیشتر حماس خواهد شد. بسیاری از اظهار نظرها که در وب سایت هانیه در این هفته منتشر شد از او می خواستند که به دلیل حمایت ایران از رژیم اسد از سفر به تهران خودداری کند. قبل از بهار عربی، حماس در میان اعراب دوستان معدودی داشت و بیشتر بر روی کمک های ایران و سوریه حساب می کرد. بر اساس برخی برآوردها ایران سالیانه چندین میلیون دلار به حماس کمک می کند که برای مبارزه با محاصره نوار غزه برای حماس حیاتی است. دمشق به مشعل پناه داده است و دفتر سیاسی حماس، که مرکز تصمیم گیری آن است و امکان استقرار در نقاط دیگر وجود نداشته است، در دمشق مستقر است. لیکن اخوان المسلمین، برادر بزرگ حماس، در انتخابات مصر و تونس اکثریت را به دست آورده است و در حال افزایش نفوذ خود در منطقه است. فائز جرجیس، رئیس مرکز خاورمیانه ای دانشگاه اقتصاد لندن گفت: «بهار عربی اثر قاطعی بر دیدگاه ها و جهان بینی حماس بر جای گذاشته است. به قدرت رسیدن اسلامگرایان عمق استراتژیک بیشتری به حماس داده است. با این وجود حمایت بیشتر از اخوان المسلمین با خواست های مسلمانان میانه رو نیز همراه شده است. سلمان شیخ، رئیس مرکز بروکینگز در قطر می گوید: "حماس در مدار کشورهای عربی قرار می گیرد. این یکی از بزرگترین دستاورد های بهار عربی بوده است و نشانه رشد قدرت کشورهای خلیج فارس است." به نظر غیر محتمل می آید که حماس از خواست بین المللی برای کنار گذاشتن  خشونت پیروی کند ولی اتحاد با کشورهای خلیج فارس می تواند این جنبش را در این مسیر قرار دهد. کشورهای خلیج فارس این هفته با فراخواندن سفیران خود از دمشق فشار خود بر اسد را افزایش دادند. کویت و عمان سفرای خود را از دمشق فراخواندند. ماه گذشته، قطر خواستار اقدام نظامی کشورهای عربی برای پایان دادن به خونریزی 11 ماهه در سوریه شد. یوسف، فرد مورد اعتماد مشعل، در مصاحبه ای روز پنج شنبه گفت حماس مایل است روابط خوبی با همه کشورها، از جمله ایران و سوریه داشته باشد. این لحن با برخورد سابق این جنبش با اربابان قبلی خود متفاوت است. یوسف گفت: "ما صرفا از کسی به دلیل اینکه به ما پناه  می دهد حمایت نمی کنیم. اگر آنها با حضور ما موافق نیستند، ما می توانیم آنجا را ترک کنیم. ما می توانیم محل امن دیگری پیدا کنیم." او همچنین گفت ایران بیشتر به حماس نیاز دارد. او گفت: "ایرانی ها بر روی این تصویر که از فلسطینیان حمایت می کنند، سرمایه گذاری کرده اند. این کار نوعی مشروعیت را برای ایران در نقش منطقه ای آن به ارمغان می آورد." او نگفت در برابر تخاصم میان ایران و کشورهای خلیج چگونه عمل خواهد کرد. با این وجود بهار عربی معادله را تغییر داده است و حماس اکنون به دنبال مشارکت در قدرت با رقبای سیاسی خود و قبول چند گانگی سیاسی است؛ چیزی که ایران را در دراز مدت به شریک نامطلوب آن بدل خواهد کرد. خالد حروب، متخصص حماس در دانشگاه کمبریج گفت که اعتقاد دارد حماس مدار ایران و سوریه را ترک نخواهد کرد مگر آنکه کشورهای خلیج فارس و بخصوص عربستان سعودی قول حمایت از آن را بدهند. حروب گفت: "آنها مایل هستند از قطر فراتر بروند و به عربستان سعودی نزدیک شوند. این یک فرصت طلایی برای عربستان سعودی است." منبع: بوستون گلوب - 10 فوریه

 
Email to a friend

رویکرد آلمان در مقابله با موشک های ایرانی

پروژه سازمان ناتو دایر بر نصب سپر دفاعی موشکی در پایگاه ناتو در شهر رامشتاین، در جنوب غربی آلمان، به مرحله اجرا درآمده. یکی از دیپلمات های ناتو در بروکسل این موضوع را اعلام کرد و سخنگوی مقر این سازمان نیز آن را تأیید نمود. این سپر دفاعی ضد موشکی، آسمان اروپا را از موشک های با برد متوسط محافظت خواهد کرد. توماس دمازیر وزیر دفاع آلمان با تأیید این موضوع اظهار داشت که موشک های پاتریوت نیز بخشی از این سپر دفاعی را تشکیل خواهند داد. او در خصوص استقرار نیروهای آمریکایی در آلمان گفت: "آلمان به بزرگ ترین مرکز استقرار استراتژیک نیروهای آمریکایی در اروپا تبدیل خواهد شد." او همچنین افزود: "ما با روی باز پذیرای آنها خواهیم بود و شهر رامشتاین جدا از سیستم دفاعی موشکی به عنوان پایگاهی برای نیروی هوایی به کار خواهد رفت." دمازیر در ادامه گفت: "سیستم دفاعی موشکی به هدف مقابله با تهدیدهایی نصب می شود که از جانب خاورمیانه به ویژه ایران می آید." اعتراض شدید روسیه بسیاری از کشورها، ازجمله اسپانیا، لهستان، رومانی و ترکیه، از هم اکنون مشارکت خود را در این پروژه اعلام کرده اند. در برابر اعتراض شدید روسیه، هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که این سپر دفاعی به سوی روسیه نشانه نرفته، بلکه علیه ایران و دیگر عواملی که فن آوری موشکی تهدیدکننده دارند تنظیم شده است. منبع: دی ولت، ۵ فوریه

 
Email to a friend

قطع اینترنت از ترس تظاهرات

تام چردار اکثر دولت هاي مدرن، سالگرد انقلاب در کشورشان را تعطیل رسمي اعلام مي کنند و دست از کار مي کشند و غذا هاي چرب و خوشمزه مي خورند و آن روز را با خانواده و دوستانشان مي گذرانند. اما در ایران دولت این روز را با مسدود کردن سایت هایي که با "اچ تي تي پي اس" آغاز مي شود و گوگل و یاهو و فیس بوک و همه سایت هاي بانکي روي آن قرار دارد، جشن گرفت. در اصل، استفاده از اینترنت در این روز، بي فایده است. گزارش هاي متعدد در مورد مسدود شدن سایت هاي اینترنتي منتشر شده است که آن را مربوط به سي و سومین سالگرد انقلاب ایران در سال 1979، مي دانند. این اولین بار نیست که ایران تصمیم مي گیرد، مخالفان را با مسدود کردن اینترنت، سرکوب کند. دولت ایران این کار را بطور مداوم انجام مي دهد. در واقع این واکنشي است به اعتراضات گسترده در کشور از بعد از انتخابات سال 2009 که به اعتقاد بسیاري یک نمایش انتخاباتي بود. دولت ایران اخیرا امیررضا حکمتي را که متولد آمریکا است، به جرم جاسوسي براي آمریکا، به مرگ محکوم کرده است. قطع ارتباط اینترنتی میلیون ها کاربر پیشگیری حادثه ای است که برای سالگرد سرکوب اعتراض های دو سال قبل ایرانیان تدارک دیده شده. گروه های هوادار جنبش سبز از مردم خواسته اند روز سه شنبه همین هفته به تظاهرات آرامی دست بزنند. ونچربیت، 10 فوریه

 
Email to a friend

جوانان ایراني و بهار عرب

ویویانا ماتزا هفته گذشته جمهوري اسلامي ایران، در برج میلاد، یکي از بلند ترین برج هاي جهان، میزبان فعالان کشور هاي مسلمان در کنفرانسي بود در مورد بهار عرب که آن را "بیداري اسلامي" مي نامند. این در حالی است که جوانان ایران از شرکت در هر نوع گردهم آئی محرومند و بهار آن ها با شدت سرکوب شد. درجریان کنفرانس مطبوعاتي، از علي اکبر ولایتي، سووال شد: "چرا از جوانان اشغال وال استریت خبري نیست؟» ولایتي که مشاور سیاسي رهبر ایران، علي خامنه اي است، پاسخ داد:« آنها مسلمان نیستند اما آرمان هاي انساني دارند و ما آنان را تایید مي کنیم." رسانه هاي دولتي ایران دائما به موضوع اشغال وال استریت مي پردازند. آژانس فرانس پرس که در ایران دفتر دارد، اعلام کرده است که رسانه هاي ایران واژه "بهار آمریکایي" را در مورد این جنبش بکار مي برند که اشاره دارد به واژه "بهار عرب" که توسط رسانه هاي غربي براي توصیف انقلاب هاي منطقه بکار برده مي شود. هفته گذشته، بیش از 400 معترض در اوکلند دستگیر شدند و خبر آن در کنار خبر کنفرانس در روزنامه وابسته به رهبري ایران، کیهان، به چاپ رسید. اواخر سال گذشته، خامنه اي در سخنراني اش در مورد اشغال وال استریت گفته بود: "عاقبت، سرمایه داري در آمریکا از بین مي رود. فساد مالي در سیستم سرمایه داري عادي شده است. این جنبش در نهایت منجر به از بین رفتن غرب و حکومت سرمایه داري مي شود". اعتراض در صفحات اول در این کنفرانس علاوه بر تصاویر اعتراضات در جهان عرب، از سوریه گرفته تا بحرین و مصر و شعار هاي ضد آمریکایي و ضد اسرائیلي، تصاویري از اعتراض آمریکایي ها پخش شد که در مصاحبه هایي به آن یک درصد آمریکایي هایي که در آمریکا صاحب ثروت هستند، معترض بودند و سپس یک انیمیشن انگلیسی با زیر نویس فارسي در مورد مشکلات اقتصادي کشور دشمن، به نمایش در آمد. سال گذشته آیت الله خامنه اي به شعار معترضان وال استریت "ما آن 99 درصد هستیم"،نیز اشاره کرده بود. وي گفته بود:« همان یک درصد در عراق و افغانستان جنگ به راه انداختند اما آن 99 درصد دیگر هستند که باید کشته بدهند و بهاي آن را بپردازند.» جنگ رسانه اي جنگ بین ایران و آمریکا یک جنگ رسانه اي هم هست. اعتراض هاي منطقه و جابجایي قدرت یکي از مسائلي است که دو طرف به آن مي پردازند. لوگوي کنفرانس طرحي از خانه کعبه بود که جوانه اي از آن روییده بود. ولایتي به انقلاب هایي که منجر به افتادن قدرت به دست اسلامگراها شد، خوش آمد گفت. اما آنچه در سوریه اتفاق مي افتد را "توطئه خارجي" نامید.وي گفت: "آمریکا، اسرائیل و کشورهاي منطقه، عرب و غیر عرب، نیروهاي مسلح شورشي را وارد سوریه کرده اند." وي به یک خبرنگار از کشور ترکیه در مورد اختلاف نظر ایران وترکیه در مورد سوریه گفت: "ما فکر ‌مي ‌کنیم دوستان ما در ترکیه فهمیده بودند که اقدامات اولیه ‌شان به نفع منافع ملي آنها نبوده که در حال حاضر این مواضع در حال تغییر است." فرهنگ غربي در حاشیه کنفرانس، گروهي از جوانان ایراني با روزنامه نگاران غربي به بحث پرداختند. یکي از این جوانان گفت که عاشق آلپاچینو و فیلم هاي هالیوودي است، اگرچه از فیلم 300 و اسکند که تصویر بدي از کشورش به نمایش گذاشته بود، خوشش نمي آید. وي گفت: "ما از رهبران آمریکایي مثل اوباما خوشمان نمي آید اما فرهنگ مقوله متفاوتي است." وي روي آیفون اش تصویر دخترش که تازه به دنیا آمده و ماشین هاي کورسي را ذخیره کرده است و تصویر خامنه اي روي صفحه آیفون است. هنوز کنفرانس بیداري اسلامي به پایان نرسیده است که کنفرانسي دیگر با عنوان " هالیوودیسم و سینما" آغاز مي شود که از محققان خارجي (از کشورهاي آمریکایي و اروپایي و ایتالیا) براي شرکت در این کنفرانس، دعوت شده است. خبرگزاري فارس اعلام کرد که در این کنفرانس، درمورد موضوع "جنبش هاي ضد سرمایه داري در آمریکا و اروپا" بحث خواهد شد. کوریره دلا سرا، 2 فوریه 

 
Email to a friend

More Recent Articles


Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages