جنبش راه سبز - خبرنامه

12 views
Skip to first unread message

Omid Sabz

unread,
Feb 23, 2012, 10:37:09 AM2/23/12
to sabzollahiha


جنبش راه سبز - خبرنامه


‘جنگ سایبری’ حکومت ایران چگونه هدایت می شود؟

Posted: 22 Feb 2012 09:14 AM PST

حسین باستانی

 


سرتیپ غلامرضا جلالی، رئیس سازمان "پدافند غیرعامل ایران"، امروز خبر داده است: "ایران نخستین ارتش سایبری خود را راه‌اندازی می‌کند".


"ارتش سایبری ایران"، به یک دلیل مشخص نامی شناخته شده در فضای مجازی ایران است: از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ تا کنون، تعداد زیادی از سایت های اینترنتی خبری و غیر خبری در داخل و خارج ایران، توسط تشکیلاتی با نام "ارتش سایبری ایران" هک شده است.


آیا "ارتش سایبری" مورد اشاره در سخنان سه شنبه ۲ بهمن (۲۱ فوریه) سرتیپ جلالی، با تشکیلات مسئول حملات اینترنتی دو سال و نیم گذشته ارتباطی دارد؟


پیشینه "ارتش سایبری ایران"


ارتش سایبری ایران، گروهی متشکل از تعدادی از متخصصان عملیات هک و نفوذ اینترنتی است که اعضای آن، تاکنون هویت خود را مخفی نگه داشته اند.


هنوز هیچ سازمان یا نهادی در ایران به طور رسمی مسئولیت ارتش سایبری ایران را قبول نکرده، اما شواهد و اطلاعات موجود، از وابستگی احتمالی آن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حکایت دارد.
از جمله این شواهد، می توان به اشارات پراکنده تعدادی از مقام های سپاه پاسداران به فعالیت های این ارتش اشاره کرد.


مثلاً در اردیبهشت ۱۳۹۰، مجتبی ذوالنور معاون سابق نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران گفت که ایران توانسته با استفاده از "ارتش سایبری"، "سایت های دشمن" را هک کند. در همین ماه، محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران اعلام کرد که سپاه از طریق "شناسایی و مقابله" با فعالیت های مخالفان حکومت بر روی شبکه اینترنت "ضربه‌های زیادی" به آنها وارد کرده است.


"در اردیبهشت ۱۳۹۰ مجتبی ذوالنور معاون سابق نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران گفت که ایران توانسته با استفاده از 'ارتش سایبری'، 'سایت های دشمن' را هک کند"


در یک اظهار نظر مرتبط دیگر، در فروردین ماه گذشته، یدالله جوانی، رئیس سابق اداره سیاسی سپاه پاسداران، این نیروی نظامی را دارای "پنجمین ارتش سایبری جهان" دانست.


در آبان ماه ۱۳۹۰ هم، حسین همدانی فرمانده سابق سپاه استان تهران از وجود "دو مرکز جنگ سایبری" در تهران تحت نظر سپاه پاسداران خبر داد.


قابلیت های فنی ارتش سایبری ایران، به حدی است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، علاوه بر هک کردن سایت هایی بسیاری از رسانه های فارسی زبان منتقد حکومت ایران، در کار گروهی از سایت های غیر ایرانی و از جمله شبکه اجتماعی تویتر اخلال ایجاد کرده است. در همین دوره، برخی عملیات جداگانه نفوذ اینترنتی نیز در مناطق مختلف جهان صورت گرفته که ارتش سایبری ایران، از متهمان انجام آنها به شمار می‌رود.


به عنوان نمونه در شهریور ماه گذشته، دولت هلند گزارش داد که احتمالا افراد مرتبط با حکومت ایران، رمز عبور و اطلاعات مبادله شده حدود ۳۰۰ هزار کاربر ایرانی سایت های مختلف، از جمله سرویس های گوگل را به دست آورده اند. در آن زمان، کارشناسان هلندی همچنین این نظر را مطرح کرده اند که ممکن است هکرهای ایرانی دامنه های دیگری همچون دامنه سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل را نیز هدف قرار داده باشند.


"ایرانی‌ها، به دلایلی که به درستی برای ما روشن نیست، به طرز غیرمنتظره‌ای در جنگ سایبری با استعداد هستند. بنابراین به وضوح آنها در آینده، تهدیدی برای امنیت سایبری به شمار خواهند رفت"


مدیر اجرایی گوگل


در واکنشی دیگر در همین ارتباط، در آذر ماه مدیر اجرایی گوگل در مصاحبه با سی‌ان‌ان گفت: "ایرانی‌ها، به دلایلی که به درستی برای ما روشن نیست، به طرز غیرمنتظره‌ای در جنگ سایبری با استعداد هستند. بنابراین به وضوح آنها در آینده، تهدیدی برای امنیت سایبری به شمار خواهند رفت."


وی در همین ارتباط به به نفوذ ایران به فضای مجازی دانمارک اشاره کرد و گفت که ایرانی ها توانسته اند از طریق هک هوشمندانه، کنترل رفت و آمد اطلاعات اینترنتی را به دست بگیرند. به گفته او هکرها موفق شده بودند مسیر حرکت اطلاعات در دانمارک را به سمت ایران منحرف کنند و بار دیگر به دانمارک بازگردانند.
"قرارگاه دفاع سایبری"


"ارتش سایبری ایران"، تنها تشکیلات ایرانی مسئول عملیات سایبری در فضای مجازی نیست.


از آبان ۱۳۹۰ تشکیلاتی رسمی در ایران به نام "قرارگاه دفاع سایبری" تشکیل شده که زیر نظر "سازمان پدافند غیرعامل" قرار دارد، که سازمانی زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح است.


سازمان پدافند غیرعامل، که از سال ۱۳۸۴ و با فرمان آیت الله خامنه ای شروع به فعالیت کرده، مسئولیت "کمیته دائمی پدافند غیرعامل کشور" را به عهده دارد که در آن، نمایندگان نیروهای مسلح، وزارتخانه ها و سازمان های دولتی مختلف حضور دارند.


"از آبان ۱۳۹۰ تشکیلاتی رسمی در ایران به نام 'قرارگاه دفاع سایبری' تشکیل شده که زیر نظر 'سازمان پدافند غیرعامل' قرار دارد، که سازمانی زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح است"


دبیرخانه این کمیته دائمی، تا شهریور گذشته در ریاست جمهوری قرار داشت و بعد از آن، با فرمان آیت الله خامنه ای و موافقت محمود احمدی نژاد، به ستادکل نیروهای مسلح انتقال یافت. این دبیرخانه، وظیفه ایجاد هماهنگی میان سازمان ها و نهادهای مختلف حکومتی به منظور آماده سازی آنها برای مقابله غیرنظامی با حملات نظامی احتمالی را بر عهده دارد، تا درصورت انجام حمله علیه ایران، خسارت های وارد شده بر زیر ساخت ها و تأسیسات کشور به حداقل برسد.


رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران، که همزمان، ریاست کمیته دائمی پدافندغیرعامل کشور رانیز بر عهده دارد، سرتیپ غلامرضا جلالی است، که با حکم حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به این سمت منصوب شده است.


به گفته غلامرضا جلالی، قرارگاه دفاع سایبری وظیفه امن سازی کشور و زیر ساخت های آن در مقابل تهدیدات سایبری را بر عهده دارد.


آن گونه که از گفته های رسمی مسئولان حکومتی بر می آید، وظیفه این قرارگاه، دفاع در مقابل حملات سایبری – و نه انجام حملات سایبری – است. با این حال برخی از ناظران این احتمال را منتفی نمی دانند که قرارگاه دفاع سایبری، به انجام وظایف تهاجمی هم بپردازد.


در قرارگاه دفاع سایبری، غیراز سازمان پدافند غیرعامل و اعضای نظامی آن، وزارتخانه های ارتباطات، دفاع، اطلاعات و صنایع هم عضویت دارند.


"در قرارگاه دفاع سایبری، سازمان پدافند غیرعامل و وزارتخانه های ارتباطات، دفاع، اطلاعات و صنایع هم عضویت دارند"


ایده تشکیل قرارگاه دفاع سایبری، از زمانی به طور جدی تر پی گیری شد که تأسیسات هسته ای ایران، مورد حمله بدافزار کامپیوتری "استاکس نت" قرار گرفت.


این بدافزار، که به عقیده مسئولان ایرانی توسط اسراییل طراحی شده بود، مشکلات زیادی در کار نیروگاه اتمی بوشهر به وجود آورد که نهایتاً رفع شد، اما شروع به کار این نیروگاه را برای مدتی به تأخیر انداخت.
دیگر نهادهای مسئول عملیات سایبری


گذشته از سپاه پاسداران و سازمان پدافند غیر عامل، در دیگر نهادهای حکومتی ایران نیز ساختارهایی برای انجام عملیات اینترنتی شکل گرفته اند.


یکی از این نهادها، بسیج است که سرمایه گذاری بسیار زیادی را برای این گونه عملیات انجام داده است. بعد از تجدید ساختار بسیج، نیروهای نظامی بسیج به عضویت نیروی زمینی سپاه پاسداران درآمده اند و نیروهای غیرنظامی آن، مسئولیت "جنگ نرم" را به عهده گرفته اند که یکی از مهم ترین زیرمجموعه های آن، به گفته مسئولان بسیج، مبارزه سایبری با دشمنان حکومت ایران است.


البته با توجه به اینکه بسیاری از اعضای بسیج افراد عادی و غیرمتخصص جامعه هستند، مهمترین پروژه ای که در داخل این سازمان در ارتباط با فعالیت های سایبری انجام شده، آموزش کامپیوتر، اینترنت و وبلاگ نویسی به اعضای بسیج بوده است.


در چارچوب همین پروژه، برای ده ها هزار نیروی بسیجی کلاس های آموزشی رایگان برگزار شده و هزاران وبلاگ برای آنها ایجاد شده است تا در آنها به فعالیت بپردازند.


"در داخل بسیج زیر مجموعه ای به نام 'شورای سایبری بسیج' تشکیل شده که یکی از وظایف آن به کارگیری هکرها زیرنظر متخصصان سپاه پاسداران، برای نفوذ به سایت ها و ایمیل های تعیین شده است"


ظاهرا از جمله مهمترین فعالیت هایی که مسئولان بسیج انجام آنها را از بسیجیان انتظار دارند، نوشتن مطالبی در حمایت از حکومت ایران در وبلاگ های خود و کامنت گذاری در سایت های دیگر است.


اما گذشته از این نوع فعالیت های عمومی، در داخل بسیج زیر مجموعه ای به نام "شورای سایبری بسیج" تشکیل شده که یکی از وظایف آن به کارگیری هکرها زیرنظر متخصصان سپاه پاسداران، برای نفوذ به سایت ها و ایمیل های تعیین شده است. حسین همدانی فرمانده سابق سپاه استان تهران، در آذر ۱۳۸۹ از تربیت ۱۵۰۰ "تکاور جنگ سایبری" در شورای سایبری بسیج خبر داد.


به نظر می رسد که علی رغم برنامه های گسترده بسیج و سپاه برای توسعه فعالیت های شورای سایبری، این شورا عمدتاً از نیروهای کمترحرفه ای تشکیل شده و عملیات پیچیده تر و تخصصی تر، هنوز بر عهده ارتش سایبری سپاه پاسداران است.


در پلیس ایران نیز، توجه زیادی به عملیات اینترنتی صورت گرفته است. اگر چه پلیس، از سال ها پیش به انجام عملیات اینترنتی می پرداخته، اما پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ این گونه عملیات به طور جدی تر و سازمان یافته تر پی گیری شده است.


"شاید مهمترین اشاره به فعالیت های سایبری وزارت اطلاعات، روایت تعدادی از منتقدان حکومت ایران باشد که از استناد بازجویان این وزارتخانه به محتوای ایمیل های شخصی خود در هنگام بازجویی گزارش کرده اند"


در آذر ماه ۱۳۸۸ اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی از تشکیل پلیس فضای مجازی خبر داد. این واحد ویژه پلیس در بهمن ماه ۱۳۸۹ "پلیس فتا" (مخفف پلیس "فضای تولید و تبادل اطلاعات") نام گرفت و وظیفه آن، مقابله با جرایم اینترنتی اعلام شد.


بخشی از وظایف پلیس فتا، مشابه وظایف واحدهای مقابله با جرایم اینترنتی در سایر کشورهای دنیا است و شامل مقابله با کلاهبرداری، دزدی اطلاعات مالی و شخصی، تهدید و ... است. اما این واحد پلیس ایران، وظیفه مقابله با "جرایم سیاسی و امنیتی" را نیز دارد که بخش اصلی فعالیت های آن را به خود اختصاص می دهد.


احتمالا عملیات نفوذ به ایمیل های افراد ظنین به انجام فعالیت های امنیتی و سیاسی نامطلوب از نظر حکومت نیز، از جمله وظایف پلیس فتا است.


این نوع از عملیات، در ابعادی متفاوت به وزارت اطلاعات ایران نیز نسبت داده می شود؛ اگرچه گزارش های تایید شده ای از فعالیت های سایبری این نهاد در دست نیست.


شاید مهمترین اشاره به فعالیت های سایبری این وزارتخانه، روایت تعدادی از منتقدان حکومت ایران باشد که از استناد بازجویان وزارت اطلاعات به محتوای ایمیل های شخصی خود در هنگام بازجویی گزارش کرده اند.
هماهنگی جنگاوران سایبری در ایران


"ممکن است تشابه اسمی 'ارتش سایبری' و 'ارتش سایبری ایران' نوعی بدسلیقگی یا تصادف ساده باشد، اما شاید هم باید آن را اقدامی هدف دار تلقی کرد"


با توجه به تعدد نهادهای متصدی عملیات سایبری، به نظر می رسد که تشکیل قرارگاه جنگ سایبری در ایران، تلاشی برای یک کاسه کردن این نوع عملیلات در کشور بوده است.


خبر امروز غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران در مورد تشکیل "ارتش سایبری"، در حالی اعلام شده که این قرارگاه، تاکنون عمدتا جنبه دفاعی فعالیت های خود را برجسته کرده و به طور مشخص، بر تلاش برای محافظت از فضای سایبری ایران در مقابل نفوذ کشورهای دیگر تاکید کرده است.


با توجه به تبعات حقوقی و سیاسی عملیات هک و جاسوسی اینترنتی در سطح بین المللی، احتمالا حکومت ایران مایل به پذیرفتن مسئولیت عملیات تهاجمی تشکل هایی همچون "ارتش سایبری ایران" نیست.


در چنین شرایطی، استفاده از نامی مشابه با "ارتش سایبری ایران" برای تشکیلات جدیدی که سرتیپ جلالی خبر از شروع فعالیت آن داده، قابل توجه به نظر می رسد.

ممکن است این تشابه اسمی، نوعی بدسلیقگی یا تصادف ساده باشد. اما شاید هم باید آن را اقدامی هدف دار تلقی کرد، اقدامی که تداعی کننده قدرت"ارتش سایبری ایران"، بدون پذیرش رسمی مسئولیت این ارتش خواهد بود.


منبع: بی بی سی

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

آقا اجازه؟

Posted: 22 Feb 2012 09:10 AM PST

آذر اهورائی



"اگر بر شرایط [رهبری] خدشه‌ای وارد شد، بیایید مشخص کنید و معلوم شود آنهایی که مدعی هستند راه انحراف می‌روند یا اینکه به شرایط رهبری خدشه‌ای وارد شده است....اگر [شرایط رهبری] باقی هست آن وقت در مورد خرده‌ریز‌ها نمی‌پذیرم که شما وارد جزئیات شوید... اینکه بگویید شرایط هست و کاملا وجود دارد، اما ما می‌خواهیم درباره این موارد که مثلا چرا این آقا را به فلان سمت برگزیدید و چرا به فلانی اجازه داده‌اید [بررسی کنیم[، نمی‌شود."

این نقل قول یکی از منصوبان رهبر است به نقل از وی در مورد حد و حدود نظارت خبرگان . برطبق این نقل قول اقا به هیچوجه اجازه نمی دهند که خبرگان منصوب و حقوق بگیر و تحت امر ایشان در امور مربوط به وی دخالت کرده و وارد جزئیات امور شوند و ایشان را بازخواست و محاکمه و خدای ناکرده و زبانم لال محکوم کنند. آنها همین قدر اجازه دارند که در مورد بقا یا زوال شرایط رهبری در ایشان بحث کنند. جای شکرش باقی است که ایشان همین قدر هم به آقایان اجازه داده اند .

اما چگونه می توان در مورد بقا یا زوال شرط عدالت و تقوا در جناب ایشان بحث و بررسی نمود بدون وارد شدن در مصادیق و عملکردها ؟ خدشه در صلاحیت و عدالت و تقوای رهبر از همین جا وارد می شود. این سخن یعنی بستن عملی باب نظارت بر رهبر. ایشان چه حق و اجازه ائی دارد که برای خبرگان تعیین تکلیف کرده و برای نظارت آنها حد و مرز و خط قرمز ترسیم کند؟ این یعنی خروج از شرط عدالت و تقوا و اسقاط شرایط رهبری ؛ این یعنی طغیان و سرکشی دربرابر اراده ملت و قانون. این یعنی ادعای خدائی کردن و انا ربکم الاعلی گفتن چون فرعون.

او با این سخن خود را در حد خدا و بالاتر از انبیا و امامان و مافوق نظارت تصور می کند و اگرنه چگونه می توان بدون وارد شدن به مصادیق و عملکردها و جزئیات امور در مورد عدالت و تقوا و صلاحیت یک نفر قضاوت و اظهار نظر کرد؟ اگر بدون واد شدن به جزئیات و مصادیق و عملکردها و بطور کلی بتوان در مورد وجود یا عدم وجود شروط رهبری در ایشان اظهار نظر کرد تنها همین یک سخن نقل شده از وی برای اثبات عدم صلاحیت ایشان برای رهبری کافی است.

در جائی که خدا پیامبرش را مکلف و موظف به شور و مشورت با آحاد امت در تمامی امور نموده و هیچ استثناء و محدودیتی هم در این امر قائل نشده؛ چگونه ایشان به خود حق و اجازه می دهد که برای نظارت خبرگان بر خود حد و مرز تعیین کند و آنها را از ورود به جزئیات امور تحت امر خویش منع و نهی کند؟

عدالت و تقوای رهبر از عملکرد منصوبین تحت امر وی مشخص می شود نه از حرف و کلام وی. علی تنها حاکم و خلیفه ائی بود که نه تنها نظارت بر خود را وارد و جائز می دانست بلکه آنرا وظیفه و حق مردم می دانست و باب نظارت بر خویش را تا آنجا گشوده بود که یک شهروند یهودی از وی به دادگاه شکایت برد و قاضی بنا به شکایت وی خلیفه را به دادگاه احضار کرد و او را به دلیل نداشتن دلیل و مدرک کافی محکوم نمود.

وقتی خبرگان برای انجام وظیفه نظارت بر رهبری حق دخالت در جزئیات امور مربوط به وی را نداشته باشند آنها چگونه می توانند این وظیفه خود را بانجام رسانند؟ و وقتی خبرگان اجازه نظارت بر عملکرد رهبری را نداشته باشند چگونه از قوه قضائیه منصوب وی می توان انتظار احضار او به دادگاه برای رسیدگی به شکایت شاکیان بر علیه وی را داشت؟

وقتی رهبر خود را مافوق قانون و مافوق نظارت بداند.چگونه می تواند مطابق قانون اساسی در برابر قانون با دیگران مساوی و برابر باشد؟ رهبر جمهوری اسلامی با عدم اجازه ورود خبرگان به بررسی جزئیات عملکردهای وی از یکسو و با اعمال نظارت استصوابی بر انتخابات و گزینش و چینش خبرگان بنا به میل خود از سوی دیگر؛ عملا باب نظارت بر خود را کاملا مسدود نموده و نظارت خبرگان را به شیری بی یال و کوپال تبدیل نموده و این بزرگترین دلیل و بهترین بینه بر عدم صلاحیت وی و عدول او از شرط عدالت و تقوا و اسقاط شرایط رهبری در وی است.


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

کالبد شکافی یک خبر

Posted: 22 Feb 2012 09:03 AM PST

م.عسگری


سه شنبه هفته گذشته بیست وپنجم بهمن ماه سالگرد حصرغیرقانونی آقایان: میر حسین موسوی وشیخ مهدی کروبی وهمسران محترمه ایشان:خانمها دکتر زهرا رهنوروفاطمه کروبی بود.شرایط را همه می دانند.برای اعتراض به این حصر ظالمانه، ازهواداران ایشان ومعترضین به بی قانونیها در کشور،دعوت به حضور در خیابانها وراه پیمایی سکوت شده بود.خبرخبر گزاری فارس رادر این خصوص بخوانیم تا به کالبد شکافی آن برسیم:

"سردار احمدرضا رادان دقایقی پیش در گفت‌و‌گو با فارس گفت:مردم در سرتاسر میهن اسلامی امروز نیز مانند هر روز مشغول انجام امور روزمره خود بودند.

وی اضافه کرد:مردم امروز نیز با بی تفاوتی به القائات و تهییج رسانه ‌های وابسته به بیگانه و مزدور‏،بار دیگر با مشارکت و همکاری با نیروهای انتظامی و اقدامات پیشگیرانه امنیتی برنامه ریزی های دشمنان را نقش برآب کردند."

واینک چند سوال:

1 - چرا غیرازخبرگزاری فارس که گفته می شود وابسته به سپاه است،هیچ رسانه دیگری به این موضوع نپرداخت؟حداقل به همین سبک فارس؟

2 - چراغیرازسرداررادان،هیچ نهاد سیاسی،اجتماعی واطلاع رسانی دیگری در این خصوص اظهارنظری نکرده است؟آیا این سکوت هم خودجوش است؟

3 - به این جمله:" مردم در سرتاسر میهن اسلامی امروز نیز مانند هر روز مشغول انجام امور روزمره خود بودند"، دقت فرمایید.از عبارت "امروزنیز"، معلوم میشود،مردم انتظاراتّفاقی غیر از روزهای پیشین داشته اند.ودرمحاسبات سرداررادان وهمکارانش نیزهمین بوده که اتّفاقی خواهد افتاد.والا باید می گفت:همانطور که قبلا گفته بودیم روز بیست وپنجم بهمن اتفاقی نخواهد افتاد،اتفاقی نیفتاد.موید درستی برداشت راقم این سطور،جمله دوم ایشان است که درمقام گزارش ِ"مشارکت وهمکاری مردم با نیروی انتظامی واقدامات پیشگیرانه"، بیان شده است.ونکته همینجاست.اگر مردم مشغول امور روزمره خود بوده اند،پس چه اقدام پیشگیرانه ای؟چه مشارکتی وچه همکاری ای؟واگر دومی صحیح است؟پس امروز(بیست وپنجم بهمن) با روزهای دیگر وامور روزمره فرق داشته است.منتها سردار درگزارش واقعیتها، کتمان حقیقت کرده است.

4 - سردار رادان که نمی تواند نقش ماهواره ها در تصویر برداری از وقایع ونیز مشاهدات عینی مردم را به کلی نفی نماید،به طرز ناشیانه ای مجبور به بازی با الفاظ شده است.اخلال ده روزه در ارتباطات ضروری اداری وخانوادگی آحادمردم درکشوری با 40 میلیون کاربراینترنتی ومخابراتی، ونیزتجارت الکترونیک در بخش تولید وبازرگانی ومناسبات اداری، اجتماعی وقضایی را، اقدامات پیشگیرانه می نامد.بدون آنکه به هزینه های تحمیل شده به مردم، کوچکترین وقعی گذاشته شود. با اشغال خیابانهای فرعی ،چهار راهها ومراکز حساسیت برانگیز، مثل اطراف دانشگاه ها از جمله دانشگاه تهران، وحتی ورودی مجتمع های مسکونی، توسط نیروی انتظامی ولباس شخصی ها،با تجهیزات مخوف ورعب آور،انبوهی از ماشینها وموتو سیکلتهای تریل بد سابقه دراذهان عمومی چهره شهررادرمحاقّ حکومت نظامی فرومی برند وامنیت روحی وروانی مردم را سلب می کنند،واسمش را می گذارند اقدامات پیشگیرانه.من دوست دارم جناب آقای ابوترابی ،نایب رییس مجلس شورای اسلامی که ظاهرا برای مشاهده اوضاع واحوال،شخصا وبا پای پیاده مسیر میدان انقلاب به سمت ولی عصرراطی می کردند،در دومورد اظهار نظر کنند:

4 - 1- آیاهمه چیز طبق روز های دیگر بود ومردم کلا مشغول امور روزمره خود بودند؟یا برداشت وی این است که، حضورمعترضین به حصر غیر قانونی فوق الاشاره،علیرغم همه محدودیتها، قابل انکار نیست.وجنبش سبز نمرده است.

4 - 2 - آیا این همه نیرووتجهیزات ،به ویژه در محل دپوی نیرو در تقاطع اسکندری ودرب اصلی دانشگاه تهران باآن همه موتوسیکلت وماشین وتذکـُّر مرتب به مردم که از درنگ کردن وحال واحوال کردن با دوست وآشنا هم خود داری کنند،لازم بوده است یا نه،اگر نه چرا این همه تضییع حقوق مردم وعوام فریبی ودروغ را بر می تابند؟نقش ایشان در دفاع از حقوق شهروندان چیست؟

چون تو دادی دین به دنیا، در ره دین کی کنند
پنج حس و هفت اعضا مر ترا فرمانبری
باز خر خود را ز خود، زیرا که نبود تا ابد
تا تو خود را مشتری باشی ،ترا دین مشتری
عقل و دین و ملک و دولت باید، ار نی روزگار
کی دهد هر خوک و خر را ره به قصر قیصری
اندرین ره صد هزار ابلیس آدم روی هست
تا هر آدم روی را زنهار کادم نشمری
از دو چشم راست بین هرگز نخیزد کبر و شرک
شرک مرد از احولی دان کبر مرد از اعوری
گر چه در «الله اکبر» گفتنی، تا با خودی
بندهٔ کبری نه بندهٔ پادشاه اکبری
آفتاب دین، برون از گنبد نیلوفریست
پر بر آر از داد و دانش، بو کزو بیرون پری
ورنه هرگز کی توان کرد آفتاب راه را
از فرود گنبد نیلوفری، نیلوفری
جسم و جان را همچو مریم روزه فرمای از سحر
تا در آید عیسی یک روزه در دین گستری
تا بشد نفس سخنگوی تو در درس هوس
ابن سِکّیتی تو کی زاصلاح ِمنطق بر خوری
چند گویی گرد سلطان گرد تا مقبل شوی
رو تو و اقبال سلطان، ما و دین و مدبری
حرص و شهوت خواجگان را شاه و ما را بنده‌اند
بنگر اندر ما و ایشان، گرت ناید باوری
تو همی لافی که هی من پادشاه کشورم
پادشاه خود، نه ای، چون پادشاه کشوری
در سری، کانجا خرد باید، همه کبرست و ظلم
با چنین سر، مرد افساری، نه مرد افسری
از خرد پر داشت عیسا، زان شد اندر آسمان
ور خرش را نیم پر بودی، نماندی در خری
تا به خشم و شهوتی بر منبر اندر کوی دین
بر سر داری اگر چه سوی خود بر منبری
هر دو گیتی را نظام از راستی دان زان که هست
راستی میخ و طناب خیمهٔ نیلوفری
هیچ رونق بود اندر دین و ملت تا نبود
ذوالفقار حیدری را یار، دست حیدری


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

آقای احمدی‌نژاد، در زمان شما ...

Posted: 22 Feb 2012 08:56 AM PST

جاوید فرداد


آقای احمدی‌نژاد، در زمان شما:

۱. انتشارات «نشر چشمه» توسط وزارت ارشاد لغو امتیاز شد. توجه کردید؟از توقیف یک کتاب حرف نمی‌زنم. حرف از این است که یک انتشارات که هرچقدر ناهماهنگ با نظام، ممکن بود تعدادی کتاب خنثی و سرگرم‌کننده چاپ کند، محو شد.

۲. از طرف دفتر گزینش یا حراست (مگر فرق هم می‌کنند؟) برای یک هیات‌علمی باسابقه فرم گزینش ارسال می‌شود. برای آنکه آن را برای خودش یا همکارش پر کند؟ نه. برای آن که بر اساس سوالهای طرح شده در فرم، هیات علمی برای خودش «شرح زندگی» بنویسد و به دفتر تحویل بدهد.

۳. بر اساس آئین‌نامه‌هائی که وزارت علوم دولت شما نقش مستقیم در آنها داشت، مدیرهای گروههای آموزشی در دانشگاهها از حالت انتخابی توسط اعضای هیات‌علمی به در آمد و مستقیماً توسط رئیس نصب می‌شوند. این در حالی است که وظیفه‌ی عمده‌ی مدیرهای گروههای آموزشی برنامه‌ریزی درسی و هماهنگی برای امور جاری گروهها است.

۴. همین مدیر گروه آموزشی که شرح نصب آن گفته شد، از این پس، در دولت شما اقای احمدی‌نژاد، به طور سالانه برای دیگر اعضا هیات‌علمی «فرم ارزیابی عملکرد» پر می‌کند و به مافوقهای خودش، که نصبش کرده‌اند، تحویل می‌دهد. فکر می‌کنم اینطوری دیگر جرات یک انتقاد ساده هم پیدا نشود.

۵. در زمان شما آقای احمدی‌نژاد، ایمیل ۳۰ میلیون کاربر ایرانی بیخود و بی جهت از دسترس خارج می‌شود. این در حالی است که هیچ سرویس داخلی کارآمد جایگزین وجود ندارد. در میان این ۳۰ میلیون نفر هر جور آدمی با هر فکر و مرام و هدف و جنس و سنی پیدا می‌شود. عقلای شرق و غرب عالم به این کار «مجازات کور» یا «تنبیه فله‌ای» می‌گویند.

۶. اقای احمدی‌نژاد، اینها که گفتم نه توطئه‌ی دشمن خارجی بوده و نه کار موذیان داخلی. در اینها دولت شما به تنهائی مقصر است و یا دستکم یک شریک مهم در اجراست.

۷. آقای احمدی‌نژاد، برای شما در مدیریت جهان آرزوی موفقیت می‌کنم.

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

تحریم انتخابات مجلس : ماندن در خانه یا.......

Posted: 22 Feb 2012 08:46 AM PST

علی خراباتی


اینکه بین تمامی اعضای اپوزسیون چه در داخل و چه در خارج از کشور این اتفاق نظر وجود دارد که انتخابات نمایشی مجلس نهم باید تحریم شود و از شرکت در آن باید اجتناب گردد، جای شکرگزاری دارد! ولی آیا صرفا عدم شرکت در انتخابات با توجه باینکه آمار حضور و درصد مشارکت را وزارت کشور جمهوری اسلامی اعلان میکند کفایت میکند؟

برای مردم تحریمهای اقتصادی غرب هر لحظه محسوستر میشود. ناپایداری اقتصادی حاصل از تحریمها و بد تر از آن مدیریت فشل حاکم بر اقتصاد کشور برای اکثریت مردم کاملا ملموس گشته اتحاد برخی کسبه طمعکار در تغییر قیمتهااز یکسو و عجز دولت بر کنترل قیمتهااز سوی دیگر باور عموم را بر بی ثباتی مملکت در امور اقتصادی دو چندان نموده است.پس باید اگر تحریمی صورت میگیرد نمود داشته باشد نمودی غیر قابل انکار.

از سوی دیگر برخوردهای خشن با تجمعات اعتراضی و حضور زود هنگام سرکوبگران پیش از معترضین در خیابانها در پی فراخوانهای اعتراضی ترس حکومت از مردم و تا حدودی مردم از مامورین و مزدوران را غیر قابل انکار کرده است.

استیصال حکومت در فراهم نمودن رضایت مردم نسبت به وضعیت زندگی و معیشت خود کاملا مشهود است ونا رضایتی عمومی عامل اتحاد مردم در برابر این رژیم سراسر فاسد است.

و اما چرا به موارد فوق اشاره شد دلیلش این بود که اگر قصد بر تحریم انتخابات باشد باید رفتار جامعه بگونه ای باشد که نمود داشته باشد و مردم با چشمان خود ببینند.

شاید دعوت از مردم برای ماندن در خانه ها برای تحریم انتخابات و خلوت جلوه دادن صندوقهای رای یکی از راههای تحریم باشد ولی آیا نمود بیرونی خواهد داشت؟

این شهروند سبز پیشنهاد دیگری دارد، هر چند قبلا هم ذکر شده ولی انعکاس نیافته شاید زمان مطرح ساختنش زود بوده و یا به گیرندگان اشتباه ارسال شده و یا اینکه مقبول نگردیده ولی از آنجا که با بسیاری از دوستان سبز اندیش دیگر نیز مطرح شده آنرا مثبت ارزیابی کردند مجددا به بیان این پیشنهاد میپردازم.

جمهوری اسلامی دشمن شادی است. چه زیبا سرود آن استاد ادب که استمداد طلبید از همگان که شادی، این طفل گمشده را به خانه اش، به نشان ایران در یکسو خزر و سوی دیگر خلیج فارس بازگردانند.

اگر چه داغی که جمهوری اسلامی بر دل تک تک خانواده های ایرانی نهاده چه آنها که در شکل گیریش سهیم و چه نسلهای بعدی که این جمهوری بر آنها تحمیل شد، لبخند و شادی را در دلهامان مدفون کرده رخسارمان را غم آلود نموده ولی امید به آزادی و آبادی ایران و ایرانی همچون نفسی مسیحایی هنوز در دلهامان جای دارد و این امید شادی را به ما باز خواهد رساند.

ما میتوانیم در روز 12 اسفند روز انتخابات فرمایشی به احترام آزادی، به یاد شهدای در خون تپیده و به پاس مقاومت و استواری زندانیان سیاسی برای تحریم انتخابات فرمایشی نه با حضور در خیابانها و نه با ماندن در خانه ها بلکه با خروج از شهرها و روستاها و محل زندگیمان به دامان طبیعت پناه برده جشن آشتی با طبیعت را برگزار کنیم و در شادی نفی و تحریم انتخابات همبستگی خود را بازیابیم و دستهای یاری رسان خویش به همدیگر را بازیابیم و داغ حضور در انتخابات را بر دل حاکمین ظالم بگذاریم. اگر ما شادی گم کرده ایم شاید و شاید این قوم الظالمین شرم و حیای گم کرده خویش را بازیابند و دست از دغل و دروغ برای حکومتی بی آبرو بردارند.

اگر باز همدیگر را بیابیم حرکت ادامه خواهد یافت. پس بامید دیدار شما در دامان طبیعت ایران زمین در روز 12 اسفند.


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

مبارزه با فقر، از شعار تا عمل

Posted: 22 Feb 2012 08:02 AM PST

علی مزروعی
فاجعه ای که این دولت بر سر اقتصاد کشور آورده است آنچنان بر دامنه " فقر " و " توزیع ناعادلانه درآمد " در جامعه افزوده است که تا سالهای سال نمی توان پیامدهای زیانبارآنرا در کشور از بین برد،


توپخانه تبلیغاتی اقتدارگرایان در همه دوران اصلاحات روی این موضوع قفل شده بود که دولت اصلاحات بر روی موضوع توسعه سیاسی و فرهنگی متمرکز شده و از توسعه اقتصادی باز مانده است. در چنین جو و فضایی بود که رهبری به طرح شعار " مبارزه با فقر و فساد و تبعیض " به عنوان شعار جایگزین " اصلاحات " پرداخت و انتظار داشت که اصلاح طلبان زیر چتر این شعار روند، اما اصلاح طلبان تحقق این شعار را جز در سایه پیشبرد اصلاحات و نهادینه شدن آزادیهای سیاسی و اجتماعی درجامعه و شکل گیری احزاب و تشکل های مدنی و صنفی و رسانه های آزاد و مستقل ممکن نمی دانستند. از اینرو این شعار دستمایه ای برای حمله و هجوم بیشتر اقتدارگرایان به اصلاح طلبان شد و پروژه هایی را هم برای اجرایی کردن آن طراحی کردند که ازجمله به میان آوردن پرونده فساد در شرکت پتروپارس و کشاندن پای افرادی چون بهزاد نبوی در آن بود که البته پس از کلی هیاهو و جوسازی سرشان در این باره که بتوانند یک چهره شاخص اصلاح طلب را به فساد متهم و محکوم کنند به سنگ خورد و آن پرونده رهاشد اما این شعار همچنان در کانون تبلیغات جناح مخالف اصلاحات باقی ماند.

در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 این احمدی نژاد بود که بر موج این شعار سوار شد و ادعا کرد که برای " مبارزه با فقر و فساد و تبعیض " به میدان آمده است و با تشکیل دولت می خواهد " فقر و فساد و تبعیض " را در کشور ریشه کن کند. بازخوانی شعارها و عده هایی که او دراین باره داد از حوصله این نوشتار خارج است و خوانندگان خود می توانند با رجوع به حافظه شان بیاد آورند، ولی آنچه مهم است اینکه پس از گذشت شش سال از دولت احمدی نژاد و درآمد افسانه ای حدود 600 میلیارد دلاری نفت که طی این مدت در اختیار این دولت قرار گرفته است آیا دامنه " فقر و فساد و تبعیض " در کشور کمتر شده است یا افزایش یافته است؟
در این مقال فقط به پاسخگویی در باره دامنه " فقر " طی ایندوران بطور اختصار می پردازم و در باره " فساد و تبعیض " هرچند اخبار و واقعیت های جامعه ما بخوبی در این باره حکایت از افزایشی وحشتناک دارد، اما بررسی آنرا به فرصتی دیگر می سپارم.

عدم انتشار آمار مربوط به مسئله " فقر " در سه سال اخیر از سوی مراجع رسمی طبعا اظهار نطر در مورد اینکه چند درصد جمعیت کشور زیر خط " فقرمطلق " و " فقر نسبی " بسر می برند را دشوار می کند اما در خوشبینانه ترین برآورد نزدیک به 20 درصد جمعیت کشور زیر خط " فقر مطلق " بسر می برند و نزدیک به 40 درصد زیر خط " فقر نسبی " ، واینرا از ارقام ضریب جینی و نسبت درآمدی دهک و دو دهک ثروتمند به فقیر، که توزیع درآمد را در ایران را نشان می دهد، نیز می توان دریافت، و همچنین از تعداد خانوارهای زیر پوشش کمیته امداد. جالب اینکه رقم این ضریب بیانگر آن است که وضع توزیع درآمد در ایران شباهت تامی به توزیع درآمد در آمریکا دارد و مسئولانی که درایران از جنبش اشغال وال استریت دفاع می کنند ظاهرا حواسشون به این ارقام نیست تا دریابند که اگر حقی برای برپایی این جنبش قائلند باید عین آنرا برای شهروندان ایرانی معترض به این وضعیت قائل باشند! البته از نظر این مسئولان معترضان آمریکایی حق راهپیمایی و تظاهرات برعلیه وضعیت موجود را دارند اما شهروندان ایرانی در هرحالت این حق را ندارند که علیه همین مسئولان و عملکردشان که منجر به توزیع ناعادلانه درآمد و گسترش دامنه " فقر " در جامعه شده است، دست به راهپیمایی و تظاهرات بزنند و اگر زدند بدلیل " اقدام علیه امنیت " سر و کارشان با زندان و شکنجه و دادگاه انقلاب و...خواهد بود!

فارغ از آنچه آمد بر پایه پژوهش های انجام شده بهترین و پرفائده ترین سیاست برای " مبارزه با فقر " در یک جامعه انجام سرمایه گذاری صنعتی و ایجاد اشتغال برای افراد جویای کار است، و نه توزیع پول و کمک نقدی به خانوارها. البته دولت احمدی نژاد در انجام این دومی یعنی سیاست پول پاشی بسیار دست و دلباز عمل کرده است، دردولت نهم آنرا درقالب توزیع سود سهام عدالت انجام داده و در دولت دهم در قالب پرداخت یارانه های نقدی، ولی آنچه جای تامل و اندیشه بسیار دارد اینکه این سیاست چقدر توانسته است زندگی فقراء را بهبود بخشد؟ حتی اگر از این موضوع که چقدر این پرداخت های نقدی توانسته در مقابله با نرخ های تورم سالانه قدرت خرید دریافت کنندگان را حفظ کند، بازهم جای این سئوال باقی می ماند که وضعیت سرمایه گذاری و اشتغال به عنوان اصلی ترین عامل " مبارزه با فقر " در این دوره چگونه بوده است؟

برپایه طرح نمونه‌گیری نیروی کار، اشتغال و بیکاری (مرکز آمار ایران) جمعیت شاغل در سال 84 برابر ۲۰,۶۱۵ هزار نفر بوده است که در بهارسال 89 به ۲۰,۶۷۷ هزار نفر افزایش یافته است یعنی طی این مدت فقط 62 هزار شغل ایجاد شده است. و برپایه همین طرح جمعیت بیکار کشور از ۲,۶۷۵ هزار نفر در سال 84 به ۳,۵۲۹ هزار نفر در بهار سال 89 افزایش یافته و نرخ بیکاری 14.5 درصد گزارش شده است. نمی دانم این ارقام که برآمده از یک گزارش رسمی منتشره در کشور است چقدر برای مقامات عالی کشور که یکدهه است شعار " مبارزه با فقر و فساد و تبعیض " می دهند، معنادار است؟ طی پنج سالی که کشور بیشترین درآمد نفتی را داشته( بالغ بر پانصد میلیارد دلار) فقط 62 هزار شغل جدید ایجاد شده و به همین دلیل بر تعداد جمعیت بیکار کشور افزوده است. آمار این طرح نمونه گیری حاکی از افزایش متوسط سالانه 183 هزار نفر به جمعیت فعال بوده و عملکرد اقتصاد کشور بگونه ای بوده است که تنها فرصت اشتغال برای یک سوم این افراد جویای کار را فراهم آورده است و دوسوم آنان به خیل جمعیت بیکار پیوسته اند. جدای از ادعاهای احمدی نژاد برای ایجاد اشتغال در سال های84 تا 89، ایشان ادعا و اصرار دارند که در سال 89 توانسته اند 1.6 میلیون شغل ایجاد کنند و در سال جاری هم 2.5 میلیون شغل، سرجمع ایندو می شود 4.1 میلیون شغل، یعنی در پایان امسال دیگر باید بیکاری در کشور نباشد چون این تعداد شغل از جمع ۳,۵۲۹ هزار بیکار در بهار سال 89 بعلاوه 366 هزار نفر اضافه شده به جمعیت فعال در دوسال 89 و 90 بیشتر است و در نتیجه نرخ بیکاری هم باید صفر شود. البته این ادعایی است که احمدی نژاد چندین بار مطرح کرده است که با اجرای قانون هدفمندکردن یارانه و در پایان دولتش دیگر هیچ بیکاری در کشور نخواهد بود، اما دولتی که در 5 سال کارنامه اش ایجاد اشتغال متوسط سالانه 62 هزار شغل ثبت شده است چگونه می تواند این ارقام را تحقق بخشد؟ قطعا تحقق چنین وعده و وعیدهایی ناشدنی است و اینرا باید همه آنانی که برای روی کار آوردن دولت احمدی نژاد مایه گذاشتند و حمایت کردند و برای دولت دهم دست به تقلب در آرای ملت برده و کودتا کردند، پاسخگو باشند. فاجعه ای که این دولت بر سر اقتصاد کشور آورده است آنچنان بر دامنه " فقر " و " توزیع ناعادلانه درآمد " در جامعه افزوده است که تا سالهای سال نمی توان پیامدهای زیانبارآنرا در کشور از بین برد، واین است کارنامه حاکمیت یکدست اصولگرایان، ودولتی که آمده بود تا به " مبارزه با فقر و فساد و تبعیض "، یعنی شعار رهبری تحقق بخشد!
 
 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

دومین روز تظاهرات ضد ناتو در افغانستان به خشونت کشید

Posted: 22 Feb 2012 05:25 AM PST

جـــرس: بنا به گزارش منابع بین المللی، دست کم چهار نفر در اثر خشونتهای ناشی از تظاهرات ضد ناتو در افغانستان کشته و حدود بیست تن دیگر زخمی شده اند.


این تظاهرات در اعتراض به "بی حرمتی" به قرآن در پایگاه نظامی بگرام صورت گرفته است.


دهها نفر در شرق کابل با سوزاندن تایرهای کهنه و سر دادن شعارهای ضد آمریکایی تظاهرات کرده اند، در حالی که تظاهرات مشابهی نیز در منطقه شینوار در ولایت پروان و همچنین شهر جلال آباد در شرق افغانستان گزارش شده است.


در سایر تظاهرات در لوگر و کنر خشونت کمتری صورت گرفته است.


اوایل روز گذشته (سه شنبه، ۲ حوت / اسفند) گزارشهایی منتشر شد که حاکی از سوزاندن کتابهای مذهبی از جمله نسخه های قرآن در پایگاه نظامی بگرام بود.


صدها نفر با شنیدن این خبر در بیرون پایگاه نظامی بگرام دست به تظاهرات زدند و به طرف پایگاه سنگ پرتاب کردند.


شماری از این تظاهرکنندگان نسخه های نیمه سوخته قرآن را به خبرنگاران نشان دادند که ظاهرا از سوی نیروهای ناتو در پایگاه بگرام آتش گرفته بود.


مقامات ناتو اما گفته اند که هنوز نمی توانند گزارش سوزاندن قرآن را تائید کنند، اما بیرون انداختن برخی از کتابهای مذهبی، از جمله قرآن از داخل پایگاه بگرام تائید شده است.


ظاهرا این کتاب ها در میان اوراق و کتاب های غیرضروری، از پایگاه بگرام بیرون انداخته شده بود، اما کارگران افغانی که این مواد را به بیرون انتقال می دادند، متوجه موجودیت نسخه های قرآن در میان آن شدند.


شعارهای طالبانی
در جریان دومین روز تظاهرات، حداقل یک نفر در کابل، یک نفر در جلال آباد و دو نفر دیگر در منطقه شینوار ولایت پروان کشته شده اند.


نیروهای امنیتی برای متفرق کردن تظاهرکنندگان خشمگین، در هوا شلیک کرده اند.


خبرنگاران می گویند، شماری از تظاهرکنندگان در کابل شعارهایی در حمایت از گروه طالبان سر می دادند.


خبرنگار بی بی سی از محل تظاهرات در کابل می گوید که این افراد به حداقل دو موتر (خودرو) مربوط به ناتو و سازمان ملل متحد در کنار خیابانی در شرق کابل حمله کرده اند.


این افراد همچنین راه اصلی شهر کابل را به شرق این شهر مسدود کردند.


اعتراض مجلس نمایندگان
همزمان با این، اعتراضهای گسترده ای در رابطه به "بی حرمتی" به قرآن، در مجلس نمایندگان افغانستان نیز صورت گرفته است.


این مجلس نشست کاری خود در مورد بررسی مصرف بودجه سال گذشته را تعطیل کرده و به بررسی حادثه روز گذشته در پایگاه نظامی بگرام پرداخته است.


در قطعنامه ای که مجلس نمایندگان منتشر کرد، آمده است که عاملان "بی حرمتی" به قرآن باید شناسایی و مجازات شوند.


در همین حال، حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان هیاتی را تشکیل داده تا در مورد اصل حادثه در پایگاه نظامی بگرام تحقیق کرده و نتایج کار خود را به ریاست جمهوری ارایه دهد.


اشتباه
وزیر دفاع آمریکا و همچنین فرمانده عمومی نیروهای ناتو در افغانستان نسبت به "بی حرمتی" به قرآن، از افغانها عذرخواهی کرده اند.


فرمانده ناتو روز گذشته گفت که این حادثه به هیچ وجه عمدی نبوده است، اما تاکید کرد که برای حقیقت یابی این مسئله، تحقیق می کنند.


کارستن جکوبسن، سخنگوی ناتو به بی بی سی گفت که این یک اشتباه بوده که از سوی سربازان آمریکایی سر زده است.


او گفت: "کارگران محلی نوعیت موادی را که (در بگرام) بیرون انداخته شده بود، شناسایی کرده و از بدتر شدن وضعیت جلوگیری کردند."


افغانها در برابر هر گونه گزارشی در مورد اهانت به مقدسات مذهبی، به ویژه زمانی که از سوی خارجی ها صورت گرفته باشد، حساس هستند.


سال گذشته، حداقل ده نفر از کارمندان سازمان ملل متحد در تظاهرات خشونت آمیزی در مزار شریف، در شمال افغانستان کشته شدند و دهها نفر دیگر نیز زخم برداشتند.


این تظاهرات در اعتراض به تصمیم یک کشیش آمریکایی صورت گرفت که می خواست نسخه های قران را در فلوریدا آتش بزند.


با این حال، در مواردی هم، گروه طالبان و سایر گروه های مخالف دولت، برای برانگیختن مردم علیه نیروهای خارجی تلاش کرده اند گزارشهایی را در مورد اهانت به مقدسات دینی از سوی نیروهای ناتو منتشر کنند.


دو خبرنگار غربی در سوریه کشته شدند

Posted: 22 Feb 2012 05:20 AM PST

تداوم گلوله باران مخالفین توسط نظامیان حکومتی

جـــرس: منابع بین المللی و فعالان حقوق بشری، از کشته شدن دستکم صد نفر از مخالفان حکومت بشار اسد در استان حمص و مناطق اطراف آن خبر داده اند.


به گزارش رادیو فردا، در مناطق هم مرز با ترکیه بر اثر حمله نیروهای دولتی دستکم ۴۴ نفر کشته شده اند . بخشی از نیروهای "ارتش آزاد سوریه " که سربازان و افسران جدا شده از ارتش آن کشور هستند در این منطقه مستقر شده اند.


به گفته نهادی های حقوق بشری سوریه ۲۷ نفر از کشته شدگان جوانانی هستند که با شلیک مستقیم گلوله به سر و سینه شان جان خود را از دست داده اند.


شامگاه سه شنبه هم در شهر حمص که به یکی از مراکز مهم مخالفان بشار اسد تبدیل شده ،بر اثر گلوله باران نیروهای دولتی و حمله تانکها دستکم ۵۴ نفر کشته شدند.


همزمان خبرگزاری آلمان گزارش داده است که دو خبرنگار غربی در پی حمله ارتش سوریه به شهر حمص، مرکز مخالفان این کشور، کشته شدند.


بر اساس این گزارش، به سوی خانه‌ای که این دو خبرنگار در آن سکونت داشته‌اند نارنجک پرتاب شده و انفجار نارنجک به کشته شدن این دو خبرنگار انجامیده است.


یکی از این دو خبرنگار ماری کالوین، خبرنگار پرسابقه آمریکایی بوده که برای روزنامه انگلیسی "ساندی تایمز" کار می‌کرده و نفر دوم نیز رمی اوچلیک، خبرنگار عکاس روزنامه فرانسوی "پاری ماچ" بوده است.

هشدار عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس به جمهوری آذربایجان

Posted: 22 Feb 2012 05:13 AM PST

جـــرس: در پی انتشار خبری مبنی بر "کشف یک گروه تروریستی مرتبط با سپاه پاسداران در جمهوری آذربایجان"، یک مقام ارشد کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، ضمن تکذیب چنین اتهامی، آنرا "فرار به جلو" خواند و همزمان آذربایجان را به همدستی با سازمان‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل در ترور مصطفی احمدی روشن متهم کرد.


وزارت امنيت ملی آذربايجان روز سه‌شنبه اعلام کرد که يک باند تروريستی مرتبط با سپاه پاسداران را متلاشی کرده است که قصد ترور شهروندان خارجی مقيم آذربايجان و همچنين استفاده از مواد منفجره برای عمليات تروريستی را داشته است.


به گزارش فارس، اسماعیل کوثری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، خبر بازداشت تروریست‌های مرتبط با سپاه در آذربایجان را فرار به جلو خوانده و گفته است: "مقامات آذری چون نمی‌توانند از زیر بار مساعدت‌های خود به سازمان‌های جاسوسی فرار کنند، با فرار به جلو اعلام می‌کنند که تیم‌های تروریستی وابسته به ایران را بازداشت کرده‌ایم."


او به مقامات جمهوری آذربایجان هشدار داده است که "عوامل سازمان‌های جاسوسی بیگانه را از مرزهای ایران دور کند" و گفت: ایران مستندات مساعدت مقامات آذربایجان به عوامل موساد و سیا را در اختیار دارد.


این فرمانده سپاه تاکید کرد مسئولین آذربایجانی به خصوص مقامات امنیتی این کشور به خوبی می‌دانند که عوامل موساد و سازمان جاسوسی آمریکا در آذربایجان پایگاه داشته و فعالیت می‌کنند.


کوثری ارتباط گروه تروریستی کشف شده در جمهوری آذربایجان، با سپاه پاسداران را "کذب و غیرواقعی" ذکر کرد.

مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی تاسيسات غنی‌سازی نطنز، در ۲۱ دی‌ماه گذشته در يک بمب‌گذاری در منطقه سيدخندان تهران کشته شد.

به دنبال این حادثه تروریستی، چند نشریه آمریکایی در گزارش‌هایی خبر دادند که این مقام هسته‌ای ایران به دست موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل، به قتل رسیده است. در آخرین گزارش از این دست پای سازمان مجاهدین خلق ایران نیز به عنوان همدست موساد به میان کشیده شد.

حال نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران از وجود مدارکی خبر داده است که نشان می‌دهند آذربایجان با «مساعدت‌هایی به عوامل موساد و سیا» در واقع در ترور آقای احمدی روشن همکاری داشته است.

با این حال این مقام مجلس در گفت‌وگوی خود با خبرگزاری نیمه‌رسمی فارس با اشاره به خبر «اقدامات گروه تروریستی مرتبط با سپاه در جمهوری آذربایجان» تلویحا آن را کذب و غیرواقعی دانسته است.

آخرین دادگاه حسنی مبارک امروز برگزار می شود

Posted: 22 Feb 2012 05:05 AM PST

درخواست مجازات اعدام توسط دادستان

جـــرس: آخرین جلسه محاکمه حسنی مبارک، رئیس جمهوری سابق مصر امروز در قاهره برگزار می شود.

بر اساس گزارش ها، دادستان مصر برای مبارک تقاضای صدور حکم اعدام کرده است.


به گزارش بی بی سی، مبارک اتهامات وارده مانند صدور دستور کشتار معترضان را رد می کند.


ناآرامی ها در این کشور منجر به کناره گیری حسنی مبارک پس از نزدیک به سی سال شد.


در صورت تائید این اتهامات، او ممکن است با مجازات مرگ رو به رو شود.


به گزارش خبرگزاری آلمان، حسنی مبارک، رهبر ۸۳ ساله سابق مصر، روز دوشنبه (۱ اسفند/ ۲۱ فوریه) یک بار دیگر بر روی تخت بیمارستان در دادگاهی که به اتهام‌های او و شمار دیگری از همکارانش رسیدگی می‌کند حاضر شد. دادستان دادگاه، مصطفی سلیمان، در خطابه پایانی خود خواهان اشد مجازات برای مبارک گردید.


مصطفی سلیمان همچنین برای حبیب العادلی، وزیر کشور مبارک، و چهار نفر از مسئولان ارشد دستگاه امنیتی سابق مصر تقاضای صدور حکم اعدام کرده است. او متهمان این پرونده را مسئول کشته شدن کسانی می‌داند که در جریان اعتراض‌های سال گذشته توسط نیروهای نظامی و امنیتی جان خود را از دست داده‌اند.


دادستان مصر می‌گوید موضوع پرونده دولتمردان سابق مصر قتل یک، ده یا بیست نفر نیست بلکه در اینجا مسئله یک ملت مطرح است. مقام‌های حکومت جدید مصر می‌گویند در جریان اعتراض‌هایی که به کناره‌گیری مبارک منجر شد دست‌کم ۸۵۰ نفر کشته شده‌اند. حسنی مبارک در حالی که روی تخت بیمارستانی خود نشسته بود به سخنان دادستان گوش می‌داد. علا، پسر بزرگ حسنی مبارک، هنگام خوانده شدن حکم دادستان در حالی که قرآنی در دست داشت کنار پدرش ایستاده بود.


علا و پسر دیگر حسنی مبارک، جمال، به اتهام رشوه‌خواری و فساد مالی در همین دادگاه محاکمه می‌شوند. قرار است روز چهارشنبه (۲۲ فوریه / ۳ اسفند) پس از آخرین دفاع وکیلان مبارک قاضی دادگاه تاریخ قطعی برای صدور حکم متهمان را مشخص کند. متهمان این دادگاه که در نخستین دفاع خود تمام اتهام‌ها را رد کرده‌اند پیش از صدور حکم فرصت دارند از خود دفاع کنند.


مبارک پس از سی سال حکومت بر مصر با اوج‌گیری جنبش اعتراضی در این کشور از قدرت کناره‌گیری کرد. هم‌اکنون اداره مصر را شورایی از نظامیان بر عهده دارد. شماری از مخالفان مبارک به اداره کشور توسط نظامیان معترض‌اند و معتقدند فرماندهان ارتش همچنان به دیکتاتور سرنگون‌شده‌ مصر وفادارند و جلوی اجرای حکم دادگاه را خواهند گرفت. قرار است در موعد اعلام حکم نهایی دادگاه تظاهرات گسترده‌ای در سراسر مصر برگزار شود.

 




Omid Sabz

unread,
Feb 27, 2012, 2:21:02 PM2/27/12
to sabzollahiha

میثم مشایخ از فعالین اصلاح طلب نوشهر بازداشت شد

Posted: 27 Feb 2012 10:56 AM PST

جرس: میثم مشایخ از فعالین اصلاح طلب نوشهر بازداشت شد.

به گزارش چمران نیوز، میثم مشایخ از وبلاگ نویسان و فعالان سیاسی اصلاح طلب در آستانه انتخابات مجلس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. صبح امرور مامورین امنیتی نوشهر با مراجعه به محل سکونت وی اقدام به بازداشت این فعال سیاسی اصلاح طلب نموده و وی را به محل نامعلومی منتقل کردند.

بنا بر اخبار ارسالی، مامورین مراجعه کننده به منزل ایشان از سوی وزارت اطلاعات بوده، ولی کماکان از محل بازداشت وی خبری در دسترس نیست.

گفتنی ست، میثم مشایخ، از جمله فعالین سیاسی اصلاح طلب می باشد که با وجود شرایط خفقان در ایران و فشارهای مضاعف بر وبلاگ نویسان اصلاح طلب همواره یادداشت ها و مقالاتش در رسانه های سبز منتشر میشد. وی علی رغم تهدیدات مکرر نهادهای امنیتی هیچگاه قلمش را تغییر نداد و همواره در راستای اهداف اصلاح طلبان مطالبی را در وبلاگ و تارنمای شخصی خود منتشر میکرد.

میثم مشایخ از فعالین اصلاح طلب نوشهر بازداشت شد

Posted: 27 Feb 2012 10:56 AM PST

جرس: میثم مشایخ از فعالین اصلاح طلب نوشهر بازداشت شد.

به گزارش چمران نیوز، میثم مشایخ از وبلاگ نویسان و فعالان سیاسی اصلاح طلب در آستانه انتخابات مجلس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. صبح امرور مامورین امنیتی نوشهر با مراجعه به محل سکونت وی اقدام به بازداشت این فعال سیاسی اصلاح طلب نموده و وی را به محل نامعلومی منتقل کردند.

بنا بر اخبار ارسالی، مامورین مراجعه کننده به منزل ایشان از سوی وزارت اطلاعات بوده، ولی کماکان از محل بازداشت وی خبری در دسترس نیست.

گفتنی ست، میثم مشایخ، از جمله فعالین سیاسی اصلاح طلب می باشد که با وجود شرایط خفقان در ایران و فشارهای مضاعف بر وبلاگ نویسان اصلاح طلب همواره یادداشت ها و مقالاتش در رسانه های سبز منتشر میشد. وی علی رغم تهدیدات مکرر نهادهای امنیتی هیچگاه قلمش را تغییر نداد و همواره در راستای اهداف اصلاح طلبان مطالبی را در وبلاگ و تارنمای شخصی خود منتشر میکرد.

میثم مشایخ از فعالین اصلاح طلب نوشهر بازداشت شد

Posted: 27 Feb 2012 10:56 AM PST

جرس: میثم مشایخ از فعالین اصلاح طلب نوشهر بازداشت شد.

به گزارش چمران نیوز، میثم مشایخ از وبلاگ نویسان و فعالان سیاسی اصلاح طلب در آستانه انتخابات مجلس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. صبح امرور مامورین امنیتی نوشهر با مراجعه به محل سکونت وی اقدام به بازداشت این فعال سیاسی اصلاح طلب نموده و وی را به محل نامعلومی منتقل کردند.

بنا بر اخبار ارسالی، مامورین مراجعه کننده به منزل ایشان از سوی وزارت اطلاعات بوده، ولی کماکان از محل بازداشت وی خبری در دسترس نیست.

گفتنی ست، میثم مشایخ، از جمله فعالین سیاسی اصلاح طلب می باشد که با وجود شرایط خفقان در ایران و فشارهای مضاعف بر وبلاگ نویسان اصلاح طلب همواره یادداشت ها و مقالاتش در رسانه های سبز منتشر میشد. وی علی رغم تهدیدات مکرر نهادهای امنیتی هیچگاه قلمش را تغییر نداد و همواره در راستای اهداف اصلاح طلبان مطالبی را در وبلاگ و تارنمای شخصی خود منتشر میکرد.

سهام الدین بورقانی هم آزاد شد

Posted: 27 Feb 2012 10:44 AM PST

 

 

سهام الدین بورقانی، روزنامه نگار جوان اصلاح طلب، عصر امروز (دوشنبه) پس از تحمل 40 روز زندان و بازجویی با قرار وثیقه 200 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.

به گزارش جرس، بورقانی روز 27 دی ماه امسال در منزلش بازداشت و به بند دو الف زندان اوین منتقل شد.

این روزنامه نگار جوان در حدود یک ماه در زندان انفرادی و تحت بازجویی شدید  و تحت فشار برای اعتراف علیه خود و اقرار نادرست به کارهای ناکرده قرار داشته است.

سهام الدین بورقانی فرزند ارشد احمد بورقانی، معاون مطبوعات دولت اصلاحات خاتمی است.

از دوران کوتاه تصدی احمد بورقانی در وزارت ارشاد به عنوان بهار مطبوعات ایران یاد می شود.

پرستو دوکوهکی و مرضیه رسولی نیز با تودیع وثیقه 300 میلیون تومانی آزاد شده اند.

 

مرضیه رسولی با قید وثیقه از زندان آزاد شد

Posted: 27 Feb 2012 05:42 AM PST

جـــرس: مرضیه رسولی روزنامه نگار منتقد دولت که حدود یک ماه و نیم گذشته بازداشت شده بود امروز دوشنبه با تودیع وثیقه آزاد شد.


به گزارش ندای سبز آزادی، این روزنامه نگار، سه شنبه شب (۲۷ دی ۱۳۹۰) در خانه اش در تهران بازداشت شده بود.


بر اساس گزارش ها ماموران امنیتی هنگام بازداشت مرضیه رسولی حکمی ارائه کرده بودند که در آن اتهام خانم رسولی «اقدام علیه امنیت ملی» ذکر شده بود.


مرضیه رسولی خبرنگار حوزه کتاب و موسیقی بود که سابقه کار در چندین روزنامه از جمله شرق و اعتماد را دارد.


تبریک ۵۴ زندانی سیاسی به مناسبت موفقیت فیلم ایرانی در اسکار

Posted: 27 Feb 2012 05:26 AM PST

 جـــرس: در ادامۀ پیامهای تبریک به مناسبت موفقیت چشمگیر فیلم «جدایی نادر از سیمین» در کسب جایزه بهترین فیلم خارجی اسکار، ۵۴ تن از زندانیان سیاسی این موفقیت بین المللی را تبریک گفتند.


بنا به گزارش های رسیده به جرس، در پیام تبریک ۵۴ زندانی سیاسی آمده است: در شرایطی که متأسفانه حاکمان فعلی چهره ای خشن و عبوس از مردم ما در صحنه بین‌المللی ارائه می‌دهند، این فیلم تصویری صادق و گویا از سینمای واقعی زندگی در ایران امروز به جهانیان عرضه کرده و همچون ندای صلح و آرامش ایرانیان در جهان طنین انداز شده است."


متن این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:


فیلم تحسین شده جدایی نادر از سیمین که اینک در پی کسب افتخارات کم نظیر در جشنواره های گوناگون بین‌المللی موفق به دریافت جایزه معتبر اسکار شده، اثری است که ضمن نمایش توانایی و استعداد پدیدآورندگان آن، نشانه ای است آشکار در اثبات قابلیت‌ها و ارزش‌های موجود در عرصه سینمای ملی این مرز و بوم.سینمایی که اگرچه در سال‌های اخیر مانند هر نهاد مستقل دیگری در جامعه ما آماج سرکوب و سانسور بوده است اما به پشتوانه حمایت مردم هنردوست و آگاه در بزنگاه های تاریخی این ملت ایفای نقش کرده و عاملی در جهت پیوند ایرانیان و گزارشگری از روزگار و خواست‌های ملی بوده است.موضوعی که به خوبی در جریان تولید تا اکران«جدایی نادر از سیمین»نمایان شد.


در شرایطی که متأسفانه حاکمان فعلی چهره ای خشن و عبوس از مردم ما در صحنه بین‌المللی ارائه می‌دهند، این فیلم تصویری صادق و گویا از سینمای واقعی زندگی در ایران امروز به جهانیان عرضه کرده و همچون ندای صلح و آرامش ایرانیان در جهان طنین انداز شده است.


ما جمعی از زندانیان سیاسی ضمن تبریک به اهالی سینما و تمامی دست‌اندرکاران این اثر ماندگار به ویژه نویسنده و کارگردان فرهیخته آن آقای اصغر فرهادی که بیش و پیش از هر جشنواره ای جایزه خود را از ملت ایران در یافت کرده است، این موفقیت تاریخی را به هم‌وطنان عزیزمان شادباش می‌گوییم.


بهمن احمدی امویی
حسن اسدی زید آبادی
امیر اسلامی
محسن امین زاده
مسعود باستانی
عماد بهاور
علیرضا بهشتی شیرازی
امید بهروزی
مسعود پدرام
مصطفی تاج زاده
سعید جلالی فر
علی جمالی
مهدی خدایی
امیر خرم
بابک داشاب
محمد داوری
مجید دری
امیر خسرو دلیرثانی
علیرضا رجایی
حسین زرینی
عیسی سحرخیز
محمد سیف زاده
قاسم شعله سعدی
کیوان صمیمی
فریدون صیدی راد
جلیل طاهری
محمد فرید طاهری قزوینی
فیض الله عرب سرخی
جواد علیخانی
سیامک قادری
ابوالفضل قدیانی
فرشاد قربانپور
مهدی فروزنده پور
افشین کرم پور
کوهیار گودرزی
وحید لعلی پور
سعید متین پور
محسن محققی
یوسف محمد رضایی
مهدی محمودیان
ابراهیم مددی
حمیدرضا مرادی سروستانی
علی مرتضایی
محمدرضا معتمدنیا
علی ملیحی
عبدالله مومنی
محسن میردامادی
بهزاد نبوی
ضیا نبوی
حسین نعیمی پور
حسین نیکخواه
مصطفی نیلی
محمد امین هادوی
فرشید یداللهی



محمد خاتمی و نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی به اصغر فرهادی تبریک گفتند

Posted: 27 Feb 2012 05:26 AM PST

پیام تبریک همایون شجریان و جعفر پناهی
 جـــرس: در ادامۀ اولین پیامهای تبریک به اصغر فرهادی، به مناسبت موفقیت چشمگیر فیلم «جدایی نادر از سیمین» در کسب جایزه بهترین فیلم خارجی اسکار، نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی، محمد خاتمی، و همزمان جعفر پناهی، سینماگر حامی جنبش سبز، و همایون شجریان، هنرمند مردمی پیامهایی ویژه به فرهادی ارسال کردند.


فیلم «جدایی نادر از سیمین»، روز یکشنبه ۲۶ فوریه ۲۰۱۲، در هشتاد و چهارمین دوره از رقابت های جهانی اسکار، بعنوان بهترین فیلم زبان خارجی معرفی شد و تندیس ویژه دریافت کرد.


به گزارش دفتر سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران، ساعاتی پس از انتشار خبر موفقیت جهانی اصغر با ارسال پیامی این موفقیت را به هنرمند گرانقدر ایرانی اصغر فرهادی و هنرمندان عزیز و همکاران ارجمندش تبریک گفته تأکید کرد: "هنر به طور عام و سینما به طور خاص از مهم ترین ابزارهایی است که می تواند در جهان نا امن، جنگ زده و پر از تبعیض و ناروایی و خودکامگی، موجب نزدیکی دلها و چیرگی انسانیت و محبت بر خشونت شود و گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها را به جای تنش و درگیری بنشاند."


متن کامل پیام محمد خاتمی به اصغر فرهادی، به شرح زیر است:


به نام خدا
هنرمند گرانقدر جناب آقای اصغر فرهادی

موفقیت چشمگیرتان را در پرآوازه ترین حادثه و مراسم سینمایی که نشانگر شایستگی های شما و هنرمندان عزیز و همکاران ارجمندتان در فیلم”جدایی نادر از سیمین“ است صمیمانه تبریک می گویم.

اقبال مردمی در ایران و اهتمام جشنواره های گوناگون و صاحب نظران معتبر در سراسر جهان، پیش از این نیز توانمندی و جایگاه والای سینمای اندیشمند و صاحب سبک ایران را به خوبی نشان داده است و آنان که به ایران و به آیین و فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم دلبستگی دارند و احترام می گذارند، توفیق بزرگ شما را بار دیگر ارج می نهند.

این حادثه را باید نشانه ای روشن بر آن دانست که هنر به طور عام و سینما به طور خاص از مهم ترین ابزارهایی است که می تواند در جهان نا امن، جنگ زده و پر از تبعیض و ناروایی و خودکامگی، موجب نزدیکی دلها و چیرگی انسانیت و محبت بر خشونت شود و گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها را به جای تنش و درگیری بنشاند.

سید محمد خاتمی
۸ اسفند ۱۳۹۰


به گزارش کلمه، مرتضی اشراقی، نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی در پیام تبریکی به فرهادی نوشت: هنر و هنرمندی که در خدمت فرهنگ و مردمش باشد و پیام انسان دوستی آنان را به گوش جهانیان برساند لیاقت دریافت چنین جوایزی را داراست. اینجانب این پیروزی را صمیمانه به شما و دیگر دوستان و همکاران هنرمندتان و تمام اهالی فرهنگ و هنر ایران، تبریک عرض می نمایم. امیدوارم در تمام مراحل زندگی و در ادامه فعالیتهای هنریتان پیروز و سربلند افتخار آفرین باشید.


در همین حال جعفر پناهی نیز در اولین پیام تبریک به اصغر فرهادی گفت: تشکر از اصغر فرهادی که با دریافت اولین جایزه اسکار سینمای ایران ، بهانه ای برای احساس شاد ی و امید به ایرانیان ارمغان آورد.


به گزارش وبلاگ هماینون شجریان، این هنرمند حامی جنبش سبز، شب گذشته پیش از آغاز کنسرت گروه «همنوازان حصار» در برکلی آمریکا، ضمن تبریک بابت موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» در کسب جایزه‌ی اسکار، اجرای خود را به اصغر فرهادی تقدیم کرد.


همایون شجریان که پنجمین اجرای تور کنسرت آمریکا را در کنار همنوازان حصار، به‌روی صحنه‌ی برده بود، صحبت‌های خود را این‌گونه آغاز کرد: "همان‌طور که مستحضر هستید فیلم جدایی نادر از سیمین امشب برنده‌ی جایزه‌ی بسیار بسیار پرارزش اسکار شد." که البته تشویق و هیاهوی بی‌امان حاضران در سالن، صحبت‌هایش را قطع کرد و وی را واداشت که با کف زدن، شادمانی جمعیت را همراهی کند.


همایون شجریان در ادامه گفت: "یک بار دیگر نام زیبای ایران بر سر زبان‌ها افتاد... تبریک می‌گوییم خدمت همه‌ی ایرانیان عزیز، آقای اصغر فرهادی و همه‌ی عوامل فیلم‌شان. کنسرت امشب را تقدیم می‌کنیم به آقای اصغر فرهادی به‌خاطر این موفقیت‌شان."


گفتنی است، فیلم سینمایی "جدایی نادر از سیمین" به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی اصغر فرهادی و با هنر نمایی لیلا حاتمی، پیمان معادی، ساره بیات، شهاب حسینی و جمعی از بازیگران سینمای ایران که در سال ۱۳۸۹ در جشنواره فیلم فجر موفق به کسب ۵ سیمرغ بلورین و ۲ دیپلم افتخار شد، در جشنواره های بزرگ بین المللی نیز خوش درخشید. در کنار ده ها جایزه بین المللی از جشنواره های مختلف در سراسر دنیا "جدایی نادر از سیمین" که موفق به کسب خرس طلایی جشنواره فیلم برلین به عنوان بهترین فیلم، جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم خارجی و جایزه سزار فرانسه به عنوان بهترین فیلم خارجی شده بود بامداد امروز موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی شد.


مشاور احمدی نژاد: تشکیل شورای نظارت بر قانون اساسی به شورای نگهبان مربوط نیست

Posted: 27 Feb 2012 04:59 AM PST

جـــرس: در پی اظهارات سخنگوی شورای نگهبان در ابراز مخالفت جدی این شورا با نظر رئیس دولت در تشکیل هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی، مشاور محمود احمدی نژاد و یکی از افراد نزدیک به رییس دولت، درباره مخالفت شورای نگهبان با فعالیت "هیات نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی" گفت که این موضوع ارتباطی با شورای نگهبان ندارد.


محمود احمدی‌نژاد هفته گذشته نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی را وظیفه خاص خود بعنوان رییس دولت توصیف كرده و از تشکیل مجدد هیات نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی خبر داده و گفته بود: زمانی برداشت بنده این بود كه نیازی به وجود این هیات نیست اما امروز به این نتیجه رسیده ام كه وجود چنین هیاتی بسیار بسیار مورد نیاز و لازم است.

در واکنش به این موضوع، عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که شورای نگهبان با این نظر مخالف است.


به گزارش تارنمای «پانا»، علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس دولت در واکنش به مخالفت شورای نگهبان گفت: شورای نظارت بر قانون اساسی علی رغم مخالفت سخنگوی شورای نگهبان به فعالیت خود ادامه می‌دهد زیرا این موضوع در حیطه اختیارات شورای نگهبان نیست.


مدیرعامل موسسه ایران در نشست خبری خود درباره اینکه آیا شورای نظارت بر قانون اساسی علی رغم مخالفت سخنگوی شورای نگهبان به فعالیت های خود ادامه خواهد داد یا نه، تأکید کرد: وظایف شورای نگهبان در قانون اساسی مشخص شده که نظارت بر قوانین مصوب مجلس است که با شرع و قانون اساسی مغایرت نداشته باشد. اما موضوع شورای نظارت بر قانون اساسی به هیچ وجه در حیطه اختیارات شورای نگهبان نیست که درباره آن نظر بدهد البته نظر سخنگوی شورای نگهبان محترم است.

 

 


مردم به نشان اعتراض به انتخابات فرمايشی و ناسالم، روز جمعه از خانه های خود خارج نشوند

Posted: 27 Feb 2012 04:52 AM PST

سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید خواستار شد
 جـــرس: سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد، از تمامی ایرانیان درخواست کرد که تا فاصله ای که تا روز ۱۲ اسفندماه باقی است، از همه ابتکار عمل ها و خلاقيت های خودشان استفاده کنند تا بتوانند در مورد شرايط انتخابات آزاد و استانداردهای آن آگاهی بخشی و درباره نحوه عملکرد دستگاه های ذيربط افشاگری کنند.


به گزارش رادیو  فردا، اردشير امير ارجمند، طی گفتگویی اظهار داشته است: ما هم از هموطنان عزيز می خواهيم به نشان اعتراض به انتخابات غير آزاد و غير منصفانه روز پنجشنبه يازدهم اسفندماه در مراکز خريد و در ميادين و پارک ها حضور پر شوری داشته باشند و از اين طريق همديگر را نسبت به شرايط انتخابات پيش رو و تقلب در انتخابات قبلی و عملکرد دولت آگاه کنند.


وی همچنین خاطرنشان کرد:همچنين از آنها می خواهيم که روز دوازدهم همراه با خانواده خود به نشانه همبستگی سياسی و اعتراض به حبس خانگی آقايان مهدی کروبی، مهندس موسوی و خانم رهنورد و به نشان اعتراض به انتخابات فرمايشی و ناسالم در خانه های خود بمانند و از خانه های خود خارج نشوند.


امیرارجمند تصریح کرد:انتخابات آزاد و سالم دارای استانداردهای مشخصی است. در اين مورد آقای مهندس موسوی و آقای کروبی و ساير دلسوزان کشور در طول ماه های گذشته تغيير روند حاکم بر صحنه سياسی کشور را مشخص کرده بودند تا اگر اين تغييرات تحقق پيدا کند، در آن صورت انتخابات معنا پيدا کند.اما از آن جايی که فضای سياسی حاکم بر کشور همچنان ثابت باقی مانده و هيچ گونه تغييری به وجود نيامده است، انتخابات بی معناست و شرکت در آن نمی تواند باعث تحقق اهداف و تعيين سرنوشت مردم شود، بلکه وسيله ای خواهد بود برای اقتدارگرايان تا از يک نهاد دموکراتيک، سوء استفاده کنند.


وی گفت: مهندس موسوی و آقای مهدی کروبی از ماه های قبل و از خيلی پيشتر، شرايط انتخابات آزاد و منصفانه و آزادانه را شرح داده بودند و اعلام کرده بودند که مطالبه اصلی ما برگزاری انتخابات سالم و منصفانه است.آنها شرايط يک انتخابات سالم را شرح داده بودند. ولی با توجه به اينکه آن شرايط تحقق پيدا نکرده است، هر دوی آنها گفته بودند که اين انتخابات در صورت عدم تحقق آن شرايط معنا ندارد.


امیرارجمند افزود: به دنبال اين، شورای هماهنگی راه سبز اميد هم در اين رابطه موضع گيری کرده و در آخرين موضعی که آقای مهندس موسوی اتخاذ کردند، تکرار کردند که همچنان بر موضع خودشان پافشاری و اصرار می کنند. به اين ترتيب ما شاهديم که يک اجماع بسيار قريبی در اين مورد برای عدم مشارکت در اين انتخابات وجود دارد.


وی اظهار داشت: ديديم که اصلاح طلبان در سطح وسيع و عمده خودشان نامزد انتخابات هم نشدند و اين مسئله مهم و اساسی است و حفظ اين اجماع نيز اساسی ترين مسئله برای همه ماست. اين که شرکت نکردن در انتخابات مغاير با شرع است عرض وعاظ است. شرع مقدس انسان را آزاد آفريده است و مهم ترين چيزی که وجود دارد همان کرامت انسان است که مبنای اين کرامت، آزادی و حق تعيين سرنوشت است. تفسيری از اين نوع که انسان را در واقع برده و اسير يک جمع اقتدارگرا کند، مغاير با مواضع شرع است


واکنش علی مطهری به اظهارات یکی از اعضای قرارگاه عمار

Posted: 27 Feb 2012 04:46 AM PST

جـــرس: در پی انتشار سخنان اخیر علیرضا پناهیان، عضو قرارگاه عمار، توسط یکی از سایت‌های خبری، با نام «پاسخ به ادعای مطهری»، این سخنرانی با واکنش علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس هشتم روبه‌رو گردید.


به گزارش تابناک، علی مطهری پیرامون سخنان پناهیان و همفکران او نوشته است: "ما در اسلام حق داریم از عملکرد خداوند پرسش کنیم که مثلا چرا فلان کودک معلول به دنیا آمد؟ چرا در عالم، شر وجود دارد؟ از عملکرد پیامبر پرسش کنیم که چرا حضرت، همسران متعدد داشتند؟ درباره عملکرد امامان معصوم پرسش کنیم که چرا امام حسن صلح کرد و چرا امام رضا ولایتعهدی مأمون را پذیرفت؟ شیعه که مکتبی عقل گراست به این پرسش‌ها افتخار کرده و آن را تضعیف الوهیت، نبوت و امامت نمی داند. اما نوبت به ولایت فقیه که می‌رسد یکدفعه افرادی مانند آقایان پناهیان، روانبخش، رسایی و بی ریا در قامت اسلام شناس وارد شده و می گویند فقط از اطاعت مطلقه حرف بزنید و طرح هر پرسشی تضعیف و بلکه ضدیت با ولی فقیه است."

متن جوابیه علی مطهری به پناهیان به شرح زیر منتشر شده است:

«برخی از نمایندگان اصول‎گرای مجلس که از حداقل درایت سیاسی برخوردار نیستند، می‌گویند كه مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد، بلکه فقط باید تابع فرامین و حکم حکومتی باشد! در حالي‌ كه مجلسي که چنین باشد، به نقطه امید دشمن تبدیل خواهد شد و امنیت و اقتدار کشور را کاهش خواهد داد. به نماینده اصول‌گرا می‌گوییم، چرا رسانه بیگانه سخنان تو را پخش می‎کند، می‌گوید من نمی‎دانم چرا این ‎کار را می کند! ما باید ببینیم مواضع کدام یک از نامزدها در بی بی سی با اشتیاق پوشش داده می‌شود و به اين افراد رأی ندهیم».

با گذشت از تعبیر توهین‌آمیز ایشان که کاش لااقل حرمت لباسی را که پوشیده اند نگه می‌داشتند، در اینجا در سه بخش به ادعاهای ایشان پاسخ می‌دهم.


بخش نخست: تفسیر خودساخته آقای پناهیان از ولایت فقیه
با تعبیر ایشان که «مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد» و این تعبیر را به اینجانب نسبت داده‌اند، نوعی بی‌اعتنایی بنده به رهنمودهای رهبری به مخاطب القا شده است. سخن من دربارۀ ولایت فقیه که بارها تأکید کرده ام حاوی دو نکته اساسی است: اول این که برای طرح هر موضوعی در مجلس لزومی ندارد ابتدا از نظر موافق رهبری اطمینان حاصل کنیم تا مجلس به یک موجود دست و پا بسته تبدیل شود. بله، اگر رهبری لازم دیدند در مورد مسأله ای امر یا نهی کنند صد در صد اطاعت می‌کنیم. دوم آن که اگر رهبری نظری (غیر از موارد حکم حکومتی) در باب مطلبی ارایه دادند ـ گرچه معمولا با توجه به تجربیات و بینش های رهبری راهگشاست ـ اما هیچ ایرادی ندارد که کسی نظر مخالفی ابراز کند و الا باید حتی مشاور عالی داشتن رهبری را امری ضد ولایت فقیه تلقی کنیم!

نه فقط در مورد ولی فقیه بلکه حتی در مورد معصومان هم چنین است، یعنی پیامبر (ص) و ائمه ـ علیهم السلام ـ نه تنها اجازه طرح نظر مخالف را می داده اند بلکه گاهی آن را می‌پذیرفته اند.

داستان حباب بن منذر از مسلمات تاریخ اسلام است. وقتی مسلمانان به جنگ بدر می رفتند، پیامبر(ص) به تشخیص خود لشکر اسلام را در نقطه ای فرود آورد. مرحوم حجت الاسلام دکتر آیتی که به تعبیر شهید مطهری بهترین متخصص در تاریخ صدر اسلام است در کتاب تاریخ پیامبر اسلام چنین نقل می کند:

«حباب بن منذر گفت: ای رسول خدا! آیا خدا فرموده است که در اینجا منزل کنیم و پیش و پس نرویم، یا از نظر تدبیر جنگ هر جا که شایسته باشد می توان فرود آمد؟ رسول خدا فرمود: نه، امری در کار نیست، باید طبق تدبیر و سیاست جنگ رفتار کرد. حباب بن منذر گفت: اگر چنین است اینجا جای مناسبی نیست، بفرمای تا سپاه اسلامی پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آیند. رسول خدا پیشنهاد وی را پذیرفت و دستور داد تا سپاهیان اسلامی در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آمدند» (تاریخ پیامبر اسلام، ص 259).

از جناب پناهیان تعجبی نیست که از این جریانات تاریخی در منابر خود نگویند. تعجب آن است که تا آنجا در تفسیر ولایت فقیه بیراهه روند که صریحا بر خلاف مبانی علم کلام در شیعه و با روشی «اشعری مسلک» می گویند «ولایت از عدالت بالاتر است!». هر طلبه مبتدی که اندک معلومات کلامی داشته باشد، می‌داند که شیعه بر اساس حسن و قبح عقلی نمی‌پذیرد که حتی در مورد خداوند بگوییم که عدل آن است که خداوند انجام می دهد بلکه باید گفت چون عدالت است خداوند انجام می‌دهد.


دلایلی که ایشان در توجیه بالاتر بودن ولایت از عدالت آورده اند به غایت سست و قیاس مع الفارق است. از جمله اینکه چون ایراد مالک اشتر به امیرالمؤمنین (ع) - که معصوم بوده و فعلشان حجت است - در مورد منصب دادن به ابن عباس بر مبنای توهم عدالت خواهی مالک اشتر بوده، پس ولایت از عدالت بالاتر است! این در حالی است که خود آیت الله خامنه ای در سفر اخیر به کرمانشاه طبق گزارش موجود در سایت ایشان «با اشاره به مغالطه عده‌ای در تعبير حضرت امام مبنی بر ولايت مطلقه فقيه، خاطرنشان كردند: آنها سعی كردند نظر امام را به معنای بی‌اعتنايی ولايت فقيه به قوانين تفسير كنند، اما امام بزرگوار ملت، ضمن تأكيد بر ولايت مطلقه فقيه، خود بيشتر از همه به رعايت قوانين، اصول، مبانی و جزييات احكام شرعی مقيد بود». تأکید رهبر انقلاب بر التزام رهبری به «قانون» است ولی ولایت فقیه به تقریر آقای پناهیان حتی در چهارچوب «عدالت» هم نمی گنجد!


در اینجا مجال بررسی دیگر استدلال‌های مشعشع جناب پناهیان بر اصل بودن ولایت نسبت به عدالت نیست، ولی ممکن است این پرسش برای برخی خوانندگان پیش آید که اگر این حرف‌ها این قدر سست است، چرا هیچ یک از علما در نقد آن سخنی نگفتند با آنکه از تلویزیون هم پخش شد.


پاسخ روشن است: معرکه تبلیغاتی که به دست رسانه های تخریب گر است . قبل از آنکه بفهمند و یا بدانند ناقد چه گفته، همین قدر که مطلع شوند حرف امثال آقای پناهیان را تکرار نکرده در مدت یک روز نه تنها فرد، متهم به ضدیت با ولایت فقیه می شود بلکه جمعیت خودجوش! نیز در مقابل منزلش سبز می شود.


بخش دوم: جنجال و شادی دشمن، تنها ملاک نیست
وارد بخش دوم استدلال جناب پناهیان می‌شوم که هر گاه دشمن مطلبی را با آب و تاب نقل کرد معلوم می‌شود، آن سخن یا عمل غلط بوده است. پس با توجه به تصویر زیر جای شکرش باقی است که جناب پناهیان یک بار هم که شده جانب عدالت را گرفته و ناخواسته حمله به خانۀ سردار علایی را محکوم کرده اند. این هجوم برای مدت مدیدی پر بیننده ترین خبر «بی بی سی» را تأمین کرده بود.


مثال‌ها از این دست بی شمار است. آیا جناب پناهیان ندیدند همۀ رسانه‌های دشمن چگونه حکم حکیمانۀ حکومتی رهبر انقلاب در لغو عزل وزیر اطلاعات را ناشی از اختلاف در بالاترین سطح حکومت دانسته و جنجال خبری به راه انداخته و شادی ها کردند؟ آیا ایشان با همین استدلال این اقدام نجات بخش رهبر بزرگوار انقلاب را هم ـ که نمونه بارزی از ایستادن در برابر استبداد بود ـ محکوم می فرمایند؟!


بخش سوم: سخنی با برخی جوانان پاک و انقلابی
اما سخنی با برخی جوانان حزب‌اللهی. شهید مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری یک علت مهم رو گرداندن غرب از دین و مذهب را تصویر غلط از رابطه حاکم با مردم می‌داند. سخن من دقیقا همان حرف شهید مطهری است؛ اما افسوس که برخی جوانان پاک و انقلابی می پندارند امثال آقای پناهیان درک عمیقی از معارف اسلامی داشته و به جای خواندن کتب شهید مطهری معلومات خود را از منابر این چنینی می گیرند. شهید مطهری می‌نویسد:

«عده ای در استدلال‌های خود برای اینکه پشتوانه‌ای برای نظریات سیاسی استبداد مآبانه خود پیدا کنند به مسأله خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است ولی مردم در مقابل حکمران مسئولند و وظیفه دارند. مردم حق ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کرده ای؟». (مجموعه آثار ج1، ص 553)

آنگاه شهید مطهری به کلام امیر المؤمنین(ع) استناد می‌کند (این از همان فرازهایی است که یافتنش در سخنرانی های جناب پناهیان آسان نیست):
«حق تعالی با حکومت من بر شما برای من حقی بر شما قرار داده است و شما را همان اندازه حق بر عهده من است که مرا بر عهدۀ شماست. حق همواره دو طرفی است؛ کسی را بر دیگری حقی نیست مگر اینکه آن دیگری را هم بر او حقی است. و اگر کسی باشد که بر دیگران حق دارد و دیگران بر او حقی ندارند او تنها خداست و آفریدگانش را چنین مزیتی نیست، زیرا او بر بندگانش توانایی و قدرت دارد و قضای گوناگون او جز بر عدالت جاری نمی گردد» (نهج البلاغه، خطبه 207 . در اینجا هم می بینیم نکته پیشین که کار خداوند هم در چهارچوب عدالت است در جملۀ آخر مورد تأکید حضرت است و ایشان حتی در مورد خداوند و یا الوهیت نمی فرماید فوق عدالت است! چه رسد به ولایت).

با وجود تأکید امیرالمومنین بر دو طرفه بودن حق، آیا هرگز دیده ایم امثال آقای پناهیان و یا جبهه پایداری یک بار هم که شده درباره «حق مردم بر ولی فقیه» سخن بگویند؟

آری، هم ضد انقلاب و بی بی سی و هم امثال جبهۀ پایداری و جناب پناهیان هر دو ولی فقیه را فردی جلوه می دهند که نمی توان در برابر سخن او حرفی زد با این تفاوت که گروه اول مغرضانه ولی فقیه را فردی مستبد و ظالم معرفی می کنند و گروه دوم با بی توجهی ولایت فقیه را تا حد استبداد عادل تنزل می دهند.

این تنها برخی فرمایش‌های پیامبر(ص) و امیر المؤمنین(ع) نیست که در سخنان جناب پناهیان اثری از آن پیدا نمی شود بلکه هر گاه مطالبی از رهبر بزرگوار انقلاب به مذاق جناب ایشان خوش نیاید، نمودی در سخنانشان پیدا نمی کند.


بی‌شک، هر مریدی ابتدا در رفع «خون دل» مرادش می‌کوشد، حال عدالت بالاتر از ولایت باشد یا پایین‌تر. وقتی ولی فقیه عادل فرمودند قضیه حمله به کوی دانشگاه دل انسان را خون می‌کند، ایشان چه میزان پیگیری فرمودند؟ در تبیین سخنان بسیار روشنگرانه رهبری در سفر کرمانشاه دربارۀ ولایت فقیه چقدر کوشیدند؟ آنجا که گفتند: «نمايندگان مجلس و مسئولان قوه قضاييه با اختيارات كامل و قانونی، وظايف خود را انجام می‌دهند و ممكن است تصميماتی بگيرند كه رهبری با آن مخالف باشد اما رهبری نه حق دارد نه می‌تواند و نه قادر است كه در اين مسائل دخالت كند مگر در جايي كه اتخاذ سياستی، به كج شدن راه انقلاب منجر می‌شود كه طبعا در اين هنگام به مسئوليت‌های خود عمل خواهد كرد».


باید هشیار بود که وقتی کسانی به طرزی غیرمعمول جایگاه ولایت فقیه را بالا بردند (جایگاهی که هیچ یک از بزرگان و از جمله رهبر انقلاب آن را نمی پذیرند) و بیش از اندازه «ولایت، ولایت» کردند، شاید انگیزه هایی از جمله دو مورد زیر در کار باشد:

افرادی هستند که پرونده‌های رسیدگی نشده دارند و می‌خواهند در جامعه حالتی روانی به وجود آورند که نام آنان یادآور ولایت فقیه باشد و هر نوع مخالفت با آنان نفی رهبری تلقی شود تا بلکه بتوانند از این طریق از به جریان افتادن پرونده هایشان جلوگیری کنند.

دومین گروه، کسانی هستند که در شرایط کنونی می‌خواهند از طریق مبالغه در جایگاه ولایت فقیه، با استفاده از احساسات پاک جوانان انقلابی پست و مقامی برای خود دست و پا کنند و البته خوشبختانه جناب پناهیان از هیچ کدام از دو گروه فوق نیستند.


من جوانان پاک و مؤمنی را که خالصانه بنده را ضد ولایت فقیه معرفی کرده و گاهی از توهین مستقیم و چشم در چشم نیز فروگذار نکرده اند بخشیده و خواهم بخشید، اما از آنان تقاضا دارم به جای حرفهای سطحی به دنبال مطالعه عمیق باشند. آنگاه روشن خواهد شد که آیا ولایت فقیه آن چیزی است که شهید مطهری می گوید و در کلام رهبر بزرگوار نیز وجود دارد یا آنچه برخی فتنه بازان به خورد جوانان پاک و انقلابی می‌دهند.


خود قضاوت کنید: ما در اسلام حق داریم از عملکرد خداوند پرسش کنیم که مثلا چرا فلان کودک معلول به دنیا آمد؟ چرا در عالم، شر وجود دارد؟ از عملکرد پیامبر(ص) پرسش کنیم که چرا حضرت، همسران متعدد داشتند؟ درباره عملکرد امامان معصوم پرسش کنیم که چرا امام حسن (ع) صلح کرد و چرا امام رضا (ع) ولایتعهدی مأمون را پذیرفت؟ شیعه که مکتبی عقل گراست به این پرسش‌ها افتخار کرده و آن را تضعیف الوهیت، نبوت و امامت نمی داند. اما نوبت به ولایت فقیه که می‌رسد یکدفعه افرادی مانند آقایان پناهیان، روانبخش، رسایی و بی ریا در قامت اسلام شناس وارد شده و می گویند فقط از اطاعت مطلقه حرف بزنید و طرح هر پرسشی تضعیف و بلکه ضدیت با ولی فقیه است!


علاقه من به نظام و ولایت فقیه از این افراد اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. من پیکر در خون غلتیده و سر سوراخ شده پدر خود را که در بیست و یک سالگی دیده ام همچنان در برابر چشم دارم. هنوز از یادآوری صحنه ای که دستان استاد از فرط ناراحتی از شنیدن سخنان آشوری (از بنیانگذاران فرقان) درباره قرآن می‌لرزید به خود می‌لرزم، اما نمی‌توانم درباره انحراف در تفسیر ولایت فقیه ساکت بمانم. من به فضل خداوند برای دفاع از نظام اسلامی و جایگاه واقعی ولایت فقیه که بزرگانی چون شهید مطهری و رهبر انقلاب در تبیین آن کوشیده و می‌کوشند و ثمره آن دیندار ماندن جوانان است، تهمت‌ها را به جان خواهم خرید و تا زمانی که قلبم در سینه می‌تپد در صحنه خواهم بود.
 

Omid Sabz

unread,
Mar 1, 2012, 3:22:39 PM3/1/12
to sabzollahiha

یک دلیل متفاوت برای رای ندادن

Posted: 01 Mar 2012 07:03 AM PST

سارا زرتشت


همه حزب ها و نهادهای سیاسی که این بار شرکت نکردن در انتخابات را تبلیغ و توصیه می کنند می توان در دو گروه جای داد. گروهی که نظام حاکم را در تسلط بر قدرت و همچنین نهاد انتخابات از بنیان  نامشروع می دانند و گروهی که بر این اعتقادتند که این بار حاکمیت مستقر شرایط را برای برگزاری انتخابات آنچنان سخت کرده است که حضور آنان در پای صندوق های رای ناممکن است.


من انگیزه هر دو گروه را برای عدم شرکت در انتخابات، سیاسی می دانم. گروه اول خواهان حرکت از پله های نخستین برای تقسیم قدرت است و گروه دوم خواهان حرکت از پله های دوم و سوم؛ اما هدف هر دو گروه صعود از نردبان قدرت است. صد البته انگیزه ها و خواسته های هر دو گروه  نه مردود اند و نه غیر اخلاقی، مادامی که به خشونت آلوده نشوند و به حقوق بنیادی انسان ها بی توجه نباشند و در راه رسیدن به هدف،استفاده از هر وسیله ای را جایز ندانند.


نگارنده - اما!- در انتخابات شرکت نمی کند، اگرچه انتخابات آزاد را یگانه راه حل مشکلات عمومی می داند. من نیز از نابسامانی ها و ظلم ها شاکی ام، اما برایم تازگی ندارند، لذا از روبروی با واقعیت خسته نیستم و هیچ راه حل طلایی و یک شبه ای هم  برای آن سراغ ندارم و کلید آن را در دست هیچکس نمی بینم. البته انگیزه ام برای عدم شرکت در انتخابات اندکی متفاوت است و  معتقدم  بسیاری از کسانی که در انتخابات رای نمی دهند از انگیزه های مشابهی برخوردارند. با ذکر یک خاطره توضیح می دهم. خاطره واقعی است؛ مربوط به انتخابات دوم خرداد 76 است. اندکی ابهام در آن هم تعمدی است.
 

زمستان 1375، شرکت کردن آقای خاتمی در انتخابات جدی شد. درسم را تمام کرده بودم اما هنوز در دانشگاه بودم. از معدود آدم های غیر سیاسی بودم که خط و ربط و منش  آقای خاتمی را خوب می شناختم و تمام توانم را برای انتخابش به کار گرفتم اما به او رای ندادم! دوم خرداد 1376، با 4 تن از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف، به پای یکی از صندوق های رای سیار رفتیم. به جرات می گویم که هر 4 نفر را من برای رای دادن ترغیب و قانع کرده بودم.در دقایق آخر حتی از سوابق دوستیمان هم مایه گذاشتم. آنها رای دادند اما من که شناسنامه ام را فراموش کرده بودم، رای ندادم.


فردای آن روز، نشانه های پیروزی آقای خاتمی ظاهر شد. دو تن از همان دوستان با من تماس گرفتند تا خوشحالیمان را تقسیم کنیم. به هر دو گفتم از امروز دیگر من منتقد آقای خاتمی ام نه طرفدار او! و در مقابل تعجب آنها، گفتم که من تا دیروز دفاع از آقای خاتمی را چون نماد انتقاد از قدرت بود، وظیفه میدانستم اما امروز چون به بدنه ی قدرت وارد شده است، نخستین منتقدش خواهم بود. گفتم که به معجزه اسم ها اعتقادی ندارم، منتقد قدرتم نه طرفدار خاتمی.گفتم من به جدایی نهاد دولت از مردم، سخت باور دارم، بخصوص که در ایران میان این دو اقیانوس سیاه نفتی وجود دارد. خاتمی از امروز فرزند ملت نیست، مجری دولت است.

پس از سالها، هنوز هم بر همان اعتقادم؛اما این بار نه در انتخابات شرکت می کنم و نه کسی را برای شرکت در آن ترغیب می کنم. چون هیچکدام از جریانات حاضر در انتخابات را ناقد قدرت نمی دانم. انتخابات این بار یکسره در انحصار نهاد قدرت است.مشارکت من تنها به او مشروعیت می دهد، دردی دوا نمی کند.
 

به عبارتی دیگر، در انتخابات شرکت نمی کنم، نه به خاطر یک امر سیاسی بلکه به خاطر یک مسئولیت ساده اجتماعی و مدنی . هیچکدام از شرکت کنندگان در انتخابات، منتقدان قدرت نیستند. کسانی چون مطهری هم طبیعی است که در انتخابات مجلس به چشم نمی آیند و مصادیقی نیستند که کفایت کنند.

امیدوارم با این توضیح ساده توانسته باشم بگویم، چرا «این بار» در انتخابات شرکت نمی کنم. به نظرم دلایل بسیاری از کسانی هم که در انتخابات شرکت نمی کنند، از این «خانواده» است و به نظرم همین که سالهاست جریان های سیاسی در بحث هایی چون تحریم موفق نمی شوند، دلیلش بی توجهی به همین تفاوت است.

اگر شورای هماهنگی از من مشورت می خواست لابد می گفتم که این شورا در قامت هماهنگ کننده شبکه های اجتماعی اصلا به این وادی ورود نکند. مردم خودشان بهتر میدانند در روز انتخابات چه کنند. پیشنهاد می دادم  روز 12 اسفند را برای اعتراض خیابانی انتخاب کند. خبرنگارها حضور دارند و مردم هم ... هر کسی را بهر کاری ساخته اند .. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ... بگذریم ..





نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

شورای حقوق بشر با اکثریت قاطع سوریه را محکوم کرد

Posted: 01 Mar 2012 07:31 AM PST

جرس: شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با اکثریت قاطع آراء تداوم حملات ارتش سوریه به غیر نظامیان این کشور را به شدت محکوم کرد.


به گزارش خبرگزاری آلمان، در نشست اضطراری که روز گذشته (۲۹ فوریه) در ژنو تشکیل شد ۳۷ عضو این شورا به پیش‌نویس قطعنامه‌ پیشنهادی ترکیه رأی مثبت دادند. چین و کوبا به این قطعنامه رأی منفی دادند.


در این قطعنامه از دولت سوریه خواسته شده تا هر چه زودتر به خشونت علیه مردم خود پایان داده و به سازمان‌های امدادی اجازه بدهد نیازهای مردم مناطق بحران‌زده را تأمین کنند.


در این قطعنامه همچنین تهدید شده که کسانی که دست به جنایت علیه بشریت می‌زنند مورد پیگرد بین‌المللی قرار خواهند گرفت.


جدیدترین گزارش سازمان ملل حاکی از آن است که در کمتر از یک سال گذشته دست کم ۷۵۰۰ نفر جان خود را در اعتراض‌های سوریه از دست داده‌اند.

بگو؛ بنویس؛ ولی منصفانه

Posted: 01 Mar 2012 06:06 AM PST

خاکی

 

در این نوشته به دنبال این نیستم که از تمام عملکرد و راهکارهای به کار گرفته شده توسط سران اصلاحات یا اصلاح طلبان دفاع کنم؛ چرا که تصمیمات تابع شرایط هستند و در هیچ گوشه ای از جهان؛ تصمیمات گرفته شده بزرگ را همیشه نمی توان بهترین تصمیم یا بدترین نام داد؛ به اندازه توان می خواهم موضوعی را روشن کنم.


مقایسه موضع و عملکرد اصلاح طلبان در مورد انتخابات در دوره های مختلف که بیشتر مبتنی بر استفاده از فرصت انتخابات بود؛ بویژه از انتخابات مجلس پنجم تا حال حاضر و متهم کردن آنها به اتخاذ مواضع آشفته؛ که می تواند مردمی را که به امید تغییر اوضاع و بهبود وضعیت کشور با این مواضع همراهی می کردند را نیز در بر بگیرد؛ چندان منصفانه نیست؛ و نیز؛ به پرسش گرفتن اتخاذ تصمیم عدم مشارکت در انتخابات پیش رو با چنین تحلیلی؛ می تواند نشانه نادیده گرفتن تفاوت های مقاطع زمانی مختلف و یا فراموشی این تفاوت ها باشد یا اینکه انتخابی بر پایه منافع شخصی یا موضعی دستوری و ناگزیر نام بگیرد که از زبان همراهان قدیم بیان می شود.


از انتخابات دوره پنجم مجلس شروع کنم؛ آیا شرایط آن دوره با زمان حاضر مشابه است؟ آیا موقعیت افرادی چون آقای هاشمی و افراد و نهادهای دیگری که بنا به قانون از ارکان حکومت به شمار می روند؛ در آن دوره و زمان حاضر مشابه یا قابل مقایسه است؟


آیا کسی در حال حاضر می تواند وعده پیشگیری از تقلب های عمده و یا پیشگیری از مهندسی آرا را بدهد؟ آیا اعلام حرام بودن دستبرد به صندوق ها و دستکاری در نتایج انتخابات؛ تأثیری را که در سال 76 داشت دارد؟


آیا حاکمیت در نادیده گرفتن افراد و نهادهای عمده و افراد انقلاب کرده و صاحب منصبان پیشین و افکار عمومی و نظرات و قضاوت نهادهای مسئول و منصف و بی طرف بیرونی؛ خود را با محدودیت های آن دوره روبرو می بیند؟


آیا افکار عمومی از نظر آگاهی و آمادگی برای کنش و واکنش در وضعیت آن سالها قرار دارد؟


فراموش نباید کرد که یکی از باورها در انتخابات پیشین این بود که در صورت حضور گشترده مردم در انتخابات؛ امکان و جسارت نادیده گرفتن و یا جابجایی گسترده آرا وجود نخواهد داشت؛ آیا در حال حاضر چنین امیدی وجود دارد؟ از سوی دیگر؛ برگزار کننده انتخابات پیش از سال 1384 به مدت 16 سال؛ کسانی بودند که با مهندسی آرا توافق نداشتند و تخلف ها و تقلب های احتمالی در مراحل پایین دست و به میزانی محدود امکان پذیر بود که آن هم همچون افزونی تعداد رأی های استخراجی از صندوق های رأی نسبت به جمعیت دارای حق رأی در استانهای لرستان و کردستان در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد؛ افشا می شد.


ضمن اینکه فضای امنیتی موجود هم با فضای آن سالها قابل مقایسه نیست و جسارت فراخوان اطاعت از دستورات هر چند خلاف شرع و اخلاق وجود نداشت و بروز چنین جسارت هایی با محدودیت هایی مواجه بود.


تحلیل مبتنی بر پیش فرض های دوره های گذشته نسبت به جمعیت حامی اصلاح طلبی و اصول گرایی و مخالف و موافق سیستم و نظرات شناور هم پس از وقایع دو سال گذشته و با بحث های صورت گرفته و تحول رسانه ای موجود و بویژه خونهای ریخته شده و آشکار شدن ناکامی سیاست های اقتصادی و نوع روابط خارجی و میزان فساد مالی که دیگر کمتر از هزار میلیارد تومان نیستند؛ و تعداد و چگونگی بذل و بخشش مدارک دانشگاهی و اعتبارات مالی و امتیازات مختلف؛ چندان منطقی نیست؛ دوستان روزنامه نگاری که تحلیل می کنند؛ خوب است به تیراژ روزنامه های خود با تیراژ پیشینشان نظری بیندازند.


و اینکه؛ باید توجه داشت که در رویدادی چون فاجعه کوی دانشگاه تهران در سال 1378؛ واکنش حاکمیت مشابه وقایع فاجعه بارتر سال 1388 نبود و هنوز باید و نبایدها و شرم و محدودیت هایی وجود داشت؛ و خیلی از مردم هم آن را چون این وقایع به بالاترین مقامات منتسب ندانستند؛ ضمن اینکه؛ تا پیش از سال 1388؛ افرادی چون روح الامینی و نوری زاد و خزعلی؛ وقوع وقایعی از نوع فجایع کهریزک و وقایع و برخوردهای مشاهده شده در خیابان ها را باور نمی کردند و یا به نیروهای نفوذی ربط می دادند و اطلاع مقامات بالادست از این اقدامات را منتهی به واکنش آنها تصور می کردند.

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

تحریم چرا ؟

Posted: 01 Mar 2012 06:00 AM PST

طنز نوشته یک شهروند


باز هم انتخابات بسیار آزاد دیگری فرا رسید.تمام ملت ایران آزادانه، باید در انتخابات شرکت کنند تا مشت محکمی باشد بر دهان استکبار جهانی.

ملت عزیز باید از میان کاندید های مورد نظر حاکمیت هر کدام را که می خواهند انتخاب کنند و آزادانه به آن رای دهند. کاندیدی که بدور از هر گونه سلیقه شورای نگهبان و حاکمیت انتخاب شده است و فقط به دلیل شایسته بودن در این جایگاه حضور دارد.

واقعا این سوال که بعضی از دوستان می پرسند که باید در انتخابات شرکت کنیم یا باید تحریم کنیم برایم بسیار تعجب بر انگیز است. و به نظر می رسد که حکومت نیز از این سوال بسیار تعجب می کند.و البته اینکه تعجبی هم ندارد که با کسانی که انتخابات را تحریم می کنند برخورد کند.

و حق با حاکمیت است . چرا!!

خوب وقتی حاکمیت این همه برای رفاه و امنیت و آسایش و آزادی این مردم زحمت می کشد و مسولین شبانه روز مشغول به خدمتگذاری هستند و خدمت بار سنگینی است بر دوش آنان که هر لحظه حاضرند آن را بر زمین بگذارند. باید هم عصبانی بشوند از تحریم!!

قابل توجه دوستانی که انتخابات را تحریم می کنند و این همه تبلیغ هم میکنند که در انتخابات شرکت نکنیم.تا کنون از خود و دیگران پرسیده اید چرا تحریم می کنیم؟

در شرایط کنونی که:

1- در کشور آزادی زندگی می کنیم. مطبوعات و رسانه ها آزاد هستند. روزنامه نگار و زندان سیاسی نداریم.
2- هر فردی می تواند برروی اصول و عقاید خودش باشد و تا مادامی که به حقوق دیگران لطمه نزند آزاد است.
3- هر روز به رفاه و آسایش مردم اضافه می شود و تمام مردم احساس خوشبختی بیشتری دارند و هیچ کس دغدقه افزایش قیمت کالاهای اساسی زندگی را ندارد.
4- شاهد آن هستیم که امنیت در جامعه در حال افزایش است. بطوریکه آمار های دزدی ، سرقت های مسلحانه ،قتل ، تجاوز هر روز کمتر می شود.
5- مسولین دولتی و نمایندگان مجلس واقعا به فکر مردم هستند و سر سوزنی به فکر منافع شخصی نیست اند.و هرگز برای بدست آوردن پست یا مقامی با هم درگیر نمی شوند و به همین دلیل است که مسولین در اکثر پست ها برادران و اعضای خانواده خود را مجبور می کنند که رییس مجلس یا رییس داشگاه آزاد و ... بشوند.
6- هر روز از تعداد بیکاران کم میشوند و آمار بیکاری رو به افول است.( در تهران فقط 20000 نفر پارکبان داریم)
7- در ادارات دولتی ،نیروی انتظامی، و قوه قضاییه و در تمام اداراتی که با پول بیت المال اداره مشود ،شان و حیثیت ایرانیان بسیار مهم است و به هیچ فردی کوچکترین توهینی نمی شود.
8- پدیده شوم فقر در ایران به طور کلی از بین رفته و مسولین به فکر رفع فقر ازجهان هستند.
9- آمار مهاجرت ایرانیان تحصیلکرده به کشور های دیگر نزدیک به صفر است.(بدون توضیح)

.....

حال سوال من از شما این است با وجود این همه خوشبختی و آسایش و رفاه و امنیت که هر روز هم اوضاع بهتر می شود آیا واقعا حکومت نباید با تحریم کنندگان برخورد کند.!!

 


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

كارمندان دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی از دریافت ماهها حقوق محروم مانده اند

Posted: 01 Mar 2012 05:56 AM PST

جـــرس: بنا به گزارش منابع خبری، كارمندان دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی، به صورت سئوال برانگیزی از حقوق شان محروم مانده اند. در صورتیکه این حقوق در اختیار مسئولین دانشگاه مذکور بوده، اما به کارمندان پرداخت نمی شود.


بنا به گزارش های رسیده به جرس، كارمندان استخدامی سال 1388 تحت پوشش دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی پس از گذر از آزمون ورودی و سه مرحله امتحان و مصاحبه وگزینش موفق به استخدام با مدرک لیسانس و حقوق ماهیانه 350 هزار تومان در رشته تحصیلی خود شده اند.


اما این حقوق مغایر با نظام به اصطلاح هماهنگ پرداخت كشوری بود. به این کارمندان بعد از نامه نگاری های فراوان بالاخره در اواخر دی ماه 1389 از سوی دفتر معاون ریاست جمهوری و وزیر بهداشت وعده داده شد كه تفاوت تطبیق حقوق مستخدمین از سال 1388 به بعد پرداخت خواهد شد.


قابل ذكر است كه كلیه ادارات مانند آموزش وپرورش تهران ودانشگاههای علوم پزشكی سایر شهرستانهای ایران این مطالبات معوقه خود را در نیمه اول سال 1390 و یا در مواردی مانند دانشگاه علوم پزشكی تهران ، در همان اسفند 1389 دریافت كردند اما به کارمندان دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی بعد از تطبیق حقوق آن ها از ابتدای سال 1390 هنوز این معوقه پرداخت نشده است . گفته می شود مجموع این مطالبات رقمی حدود 6 میلیارد تومان است .


دکتر ابوالقاسمی ریاست  دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی تهران ( كه حدود 6 ماه است به سرپرستی این دانشگاه منصوب شده وقبلا" ریاست بیمارستان بقیه الله تهران را برعهده داشته) عنوان نموده كه این مبلغ را نمی پردازد و دانشگاه قادر به پرداخت آن نمی باشد. این در صورتی است كه كلیه دانشگاهها از جمله دانشگاه مذکور این مبلغ را دریافت داشته اند و حتی در اسفند ماه هر سال از وزارت بهداشت متمم بودجه دریافت كرده اند.


همچنین در این گزارش آمده است به صورت تهدیدی آشکار از سوی مدیریت دانشگاه، به کارمندانی که در پی دریافت مطالبات حقه خود هستند گفته شده ریاست دانشگاه قادر به پرداخت این بدهی ها نیست و هرگونه اعتراضی با برخورد شدید و حتی اخراج همراه خواهد شد .


در این میان معلوم نیست به چه دلیلی مبلغ دریافتی که حدود 6 میلیارد تومان است به دست صاحبان حق نمی رسد.


تبریک دهها تن از زندانیان سیاسی آزاد شده به اصغر فرهادی

Posted: 01 Mar 2012 05:51 AM PST

جـــرس: در پی انتشار پیام تبریک زندانیان جنبش سبز از داخل زندان های جمهوری اسلامی به مناسبت موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین»، دهها تن از زندانیان سیاسی آزاد شده نیز، در پیامی از اصغر فرهادی کارگردان این فیلم تشکر کردند.


بنا به گزارش های رسیده به جرس، در این پیام کوتاه از اصغر فرهادی به دلیل شادی بخشیدن و اعطای امید به دل های زندانیان تشکر شده است.


متن این پیام به شرح ذیل می باشد:


کارگردان جهانی سینمای ایران؛ جناب آقای اصغر فرهادی!
از این‌که لبخند بر لبان ملتی نشاندید و نام نامی ایران و مردمانش را بر بلندای معتبرترین قله‌های هنری جهان یاد کردید، صمیمانه سپاس‌گزاریم. خبر افتخارآفرینی شما در کنار دل‌های مالامال از شادی هر ایرانی، بی‌شک آزادی‌خواهان دربند و سرافراز ایران‌زمین در اوین، رجایی‌شهر، متی کلا، بهبهان، اهواز و ... را نیز لبریز از غرور و امید به آینده این سرزمین کرده است. به‌راستی که پیام دوستی مردم کشورمان با همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را به خوبی رساندید و نماینده ی شایسته‌ای برای مردم ایران بودید. تشکر ویژه ما زندانیان از بند رهیده جنبش سبز، به پاس تقدیم این جایزه به مردم و هم‌چنین بخشیدن نور امید و شادی به دل‌های برادران و خواهران صبور و بردبارمان در زندان را پذیرا باشید.


1. ساسان آقایی
2. جعفر اردبیلی
3. عسل اسماعیل زاده
4. محمد الموتی
5. مهسا امرآبادی
6. محمد اولیایی فرد
7. علیرضا ایرانشاهی
8. مسعود باباپور
9. هادی باقری
10. ژیلا بنی یعقوب
11. بهروز بهرامی
12. امید پور محمد علی
13. علی تاری
14. علی تقی پور
15. جاوید حاج همتی
16. جهان بخش خانجانی
17. سیامک خلیقی
18. اشکان ذهابیان
19. ناصر رحمتی
20. رضا رفیعی
21. عباس رنجبر
22. میثم رودکی
23. فتاح سبحانی
24. فواد سجودی فریمانی
25. اسماعیل سلمان پور
26. فرید سلیمانی
27. حامد سیاسی راد
28. سلمان سیما
29. سیاوش صفوی
30. پیمان عارف
31. مزدک عبدی پور
32. آرش علایی
33. کامیار علایی
34. علیرضا فیروزی
35. جعفر قدیم خانی
36. احمد رضا کافی
37. نوید کامران
38. حسین کیا
39. علیرضا کیانی
40. رضا مبین
41. نوید محبی
42. علیرضا موسوی
43. احسان مهرابی
44. بهزاد مهرانی
45. راضیه نشاط
46. شیوا نظر آهاری
47. مهدی نوذر
48. سورنا هاشمی
49. مجتبی هاشمی
50. یاسر یوسف زاده


برنامه تسخیر دفاتر انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی

Posted: 01 Mar 2012 05:16 AM PST

جـــرس: در پی از بین بردن تشکل های مستقل و منتقد دانشجویی و حذف انجمن های اسلامی در دانشگاههای مختلف در سالیان گذشته، به تازگی در اقدامی برنامه ریزی شده بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی با استفاده از نفوذ و قدرت غیر قانونی خود و با دستور ارگان های امنیتی و نظامی، خارج از حیطه اساسنامه و مرامنامه این تشکل در پی از میان برداشتن شعبات مختلف انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی می باشد.


به گزارش کلمه، در اقدامی جدید، بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی سعی در مستقل نمودن انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی این دانشگاه داشته و برای نیل به این منظور با کمک گیری از دفتر نهاد رهبری این دانشگاه و با رد صلاحیت کردن اعضای اصلی و قدیمی این انجمن و ورود اعضای نفوذی در لیست انتخاباتی این دوره انتخابات انجمن، قصد برگزاری و انجام انتخاباتی فرمایشی را دارد که هدف آن نه تنها ضربه زدن به انجمن اسلامی است بلکه بسیج دانشجویی در برنامه ای منسجم در نظر دارد تا با در دستگیری این تشکل، از این نهاد مدنی به عنوان پایگاه دوم خود برای انجام نیاتش در راستای ایجاد و تشدید فضای خفقان در محیط دانشگاه بنماید و همچنین با تسخیر این تشکل راه انجام فعالیت های قانونی و مدنی را بر دانشجویان دلسوز و متعهد و منتقد را بسته و محیط دانشگاه را همانند محیط سیاسی و اجتماعی فعلی جامعه به خفقان و جبر محوری بکشاند.


گفتنی است کمیته انضباطی، حراست و نهاد رهبری دانشگاه شهید بهشتی بعد از حوادث سال ۸۸ ، با تعلیق و اخراج فعالین دانشجویی انجمن اسلامی به فضای سکون و سکوت در این دانشگاه دامن زده و در همین راستا به تازگی این ارگانهای وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی دبیر انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی را که هم اکنون در تعیین خطی مشی انجمن های اسلامی این دانشکده نقش محوری دارد ، با حکم کمیته انضباطی این دانشگاه از تحصیل و خدمات آموزشی منع نموده اند که موافقت با حکم اخراج این دانشجو در جلسه آتی شورای کمیته انضباطی این دانشگاه دور از ذهن نمی باشد.


تجمع اعتراضی کارگران مخابرات راه دور شیراز در مقابل وزارت صنایع

Posted: 01 Mar 2012 05:09 AM PST

جـــرس: رئیس شورای اسلامی صنایع مخابراتی راه دور شیراز گفت: بیش از ۳۰ نفراز کارگران صنایع مخابراتی راه شیراز، به نمایندگی از ۳۸۲ کارگر این واحد، از صبح دیروز در اعتراض به عدم دریافت بیش از ۲۴ ماه حقوق معوقه خود در مقابل وزارت صنایع تجمع کرده‌اند.


غلامحسین بانشی به ایلنا اظهار داشت: ما خواستار دریافت مطالباتمان هستیم اما متاسفانه تا اکنون هیچ یک از مسئولین پاسخگو نبوده‌اند.


وی با اشاره به اینکه ما نماینده کارگرانی هستیم که همزمان در مقابل استانداری شیراز دست به تجمع زده‌اند افزود: مسئولین قول مساعد داده بودند برای حل بخشی ازمشکلات کارگران بخشی از مطالبات کارگران را واریز کنند که آن هم عملی نشده و درخواست کارگران برای گذران معیشتشان و با توجه به اینکه در آستانه سال جدید هستیم محقق نشده است.


وی در خاتمه گفت: کارگران این شرکت تا تحقق خواسته‌های خود و حل مشکلاتشان توسط مسئولین به تجمعات خود ادامه می‌دهند و اگر از این تجمع نتیجه‌ای حاصل نشود از روز شنبه به تجمع اعتراضی خود با تعداد بیشتر درمقابل وزارت صنایع ادامه خواهیم داد.


مهدوی کنی: خواستیم اصولگرایان را یکی کنیم شدند سیزده تا

Posted: 01 Mar 2012 05:07 AM PST

جـــرس: رئیس مجلس خبرگان با بیان اینکه "می خواستیم در راستای اتحاد برادران اصولگرا، جبهه متحدی از همه جریانهای انقلابی تشکیل دهیم" تصریح کرد: "عده ای اجازه ندادند این اتفاق مبارک به درستی صورت پذیرد و این یک جبهه تبدیل شد به سیزده جبهه."


به گزارش مهر، محمدرضا مهدوی کنی طی گفتگویی در قم، شان روحانيت را بالاتر از آن دانسته تا در فعاليت های حزبی شرکت کند و با اینکه عده‌ای معتقدند ورود روحانیت به دسته بندی های سیاسی باعث کم شدن قداست روحانیت می شود گفت: در درجه اول باید بگویم که من اصلا وارد هیچ کدام از احزاب نشده ام و در حال حاضر هم عضو هیچ حزب و گروه سیاسی نیستم بلکه تلاش کردم تا گروه ها و احزاب درون خانواده انقلاب را کمک و راهنمایی کنم.

وی تاکید کرد: بنده نظرم این است که هیچ وقت حزبی نبوده ایم و نیز نخواهیم بود. شان روحانیت بالاتر از این است که وارد حزب شوند و اگر هم کسی بگوید که ما وارد حزبی شده ایم اشتباه کرده است.


کنی از گروه های اصولگرا خواسته است تا با هم باشند و "کاری نکنند تا دشمنان سوء استفاده کنند."


گفتنی است، کنی و محمد يزدی، رييس جامعه مدرسين حوزه علميه قم، جبهه متحد اصولگرايان را با حضور نمايندگان ۱۵ گروه اصولگرا تشکيل داده بودند، که بلافاصله برخی از وزيران پيشين دولت محمود احمدی نژاد و نمايندگان هوادار وی در مجلس، «جبهه پايداری انقلاب اسلامی» را به رهبری معنوی محمد تقی مصباح يزدی در مقابل آن تشکيل دادند.


این درحالیست که همزمان افراد و گروه های ديگر اصولگرا اقدام به تشکيل جبهه های جديد برای حضور در انتخابات مجلس و معرفی نامزد کردند که ائتلاف «صدای ملت» با سرليستی علی مطهری و حمیدرضا کاتوزیان می باشد.

همچنین «جبهه بصيرت و بيداری اسلامی» به رياست شهاب الدين صدر، «جبهه توحيد و عدالت»، «حاميان گفتمان انقلاب اسلامی»، «جبهه ايستادگی» با حمايت محسن رضايی از ديگر گروه های اصولگرايان در انتخابات مجلس هستند.


به گزارش مهر، مهدوی کنی ضمن حمایت از لیست جبهه متحد اصولگرایان ابراز کرد: ما خواهان این بودیم که گروه ها و احزاب سیاسی به یک گروه بزرگ و متحد تبدیل شوند ولی نگذاشتند این کار صورت بپذیرد، با این حال هنوز هم از فهرست جبهه متحد حمایت می کنم.


گفتنی است، رقابت های درونی اصلوگرایان، در غیاب قاطبه اصلاح طلبان و منتقدان و فعالان ملی و مذهبی کشور صورت می گیرد، که در واکنش به تداوم فضای خفقان و عدم امکان برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، از عدم شرکت در انتخابات مجلس نهم خبر داده اند.

در اثر انفجار یك بمب در شهر«استانبول» تركیه ده نیروی پلیس زخمی شدند

Posted: 01 Mar 2012 05:01 AM PST

جـــرس: منابع بین المللی گزارش داده اند که بر اثر انفجار بمبی که روز پنجشنبه یك اتوبوس وابسته به پلیس را مورد هدف قرار داد و در نزدیكی ساختمان مركز حزب حاکم «عدالت و توسعه» به وقوع پیوست، ده نیروی پلیس به شدت زخمی شدند.


به گزارش رویترز، حسین جابكین، فرمانده پلیس استانبول گفته است:یك بمب كنترل از راه دور صبح امروز در نزدیكی مركز حزب حاكم به وقوع پیوست و باعث زخمی شدن نیروهای پلیس شد.


یك شاهد عینی نیز گفت: تعدادی زخمی در محل انفجار وجود دارند و آمبولانس به این مكان گسیل شدند.


هنوز هیچ فرد یا گروهی مسئولیت این انفجار را بر عهده نگرفته است.

Omid Sabz

unread,
Mar 2, 2012, 2:55:43 PM3/2/12
to sabzollahiha

به یاد وحید میرزاده و خوبیهایش

Posted: 02 Mar 2012 09:20 AM PST

حسن یوسفی اشکوری
از جمعیت «جنبش مسلمانان مبارز» بودند و بعدها در جریان تحولات این جمعیت دینی و سیاسی جدا شده بودند


می گویند عمر طولانی این عیب را دارد که آدمی شاهد مرگ عزیزان بسیاری هرچند جوان تر از خود خواهد بود. من اما هنوز در سن و سالی نیستم که مشمول این عیب شده باشم، اما تا همین جا نیز این عارضه را به تلخی تجربه کرده ام. از ۳۳ سال پیش، اوان انقلاب، تا کنون، دو موج مرگ تلخ عزیزترین و ناب‌ترین دوستان و یاران و همفکرانم را از سر گذرانده ام. یکی در سالهای ۶۰-۶۱ و دیگر در سال ۹۰.


در آن سالهای پر امید و پر شور اوائل انقلاب، تندبادی که وزید و همه چیز را در گرد و غبار سیاه خود فروبرد و جمعی از بهترین جوانان میهن را به نابودی و کام مرگ کشید، در این میان شماری از دوستان و همراهان جوانم را نیز از دست دادم. گرچه در آن زمان این یاران دوران مبارزه بر ضد ستم و بیداد شاهی تقریبا هم و سن و سال من بودند اما غالبا چند سالی کوچکتر. من در آن زمان حدود ۳۰ سال داشتم اما تا آنجا که به یاد می آورم اکثر دوستان از دست رفته کمتر از آن بودند. دوستانی عزیز و فداکار و مخلص در شهرهای مختلف ایران یعنی هر جا که در دهه چهل و پنجاه سفر کرده بودم و فعالیتهای فکری و تبلیغی داشته ام. از خمین و گلپایگان و آباده و اراک بگیرید تا تهران و گرمسار و سمنان و شهرهای شمالی در گیلان و مازندران که سرزمین و وطن من به شمار می آمدند. بیش از همه دوستانی در رودسر و رامسر و شهسوار (تنکابن بعدی) از دست دادم. گرچه بخشی از افکار و مشی سیاسی و وابستگی تشکلاتی و رفتارشان را نمی پسندیدم اما هرچه بود آن جوانان (حداقل شمار زیادی از آنان) مستوجب مرگ نبودند. تلخی مرگ تراژیک آن دوستان هنوز در کام من هست و قطعا تا پایان زندگی نیز با من خواهد بود.


اما موج دوم و تلخ تر از دست رفتن دوستان و یاران در سال ۹۰ یعنی همین سال شومی است که در آن هستیم و خوشبختانه رو به زوال است و پایان. در این سال دوستانی چون مهندس عزت الله سحابی، هاله سحابی، هدی صابر و مهندس وحید میرزاده ناباوارنه پر کشیدند و رفتند. در این میان اگر سحابی بزرگ سن و سالی داشت و شاید مرگش چندان دور از انتظار نبود، اما و دریغ که سه دوست دیگر در نیمة عمر بودند و حداقل از من حدود ده سالی جوان و هنوز گمان رفتنشان نبود. به ویژه که خانم هاله سحابی و هدی صابر به تیغ ستم و بیداد حکومتی بر خاک افتاده و با مرگ مظلومانة و تراژیک خود به ستم حاکمان و مظلومیت ستمدیگان شهادت و گواهی دادند و به کاروان دراز شهیدان پیوستند.


اما این آخری را هرگز باورمان نبود. وحید را می گویم. تازه شانه‌های ناتوان ما از بارگران غم یاران از دست رفته اندکی می آسود که خبر بیماری خطرناک و سپس مرگ ناباورانه او ناتوان و تلخ کاممان کرد. دخترم خبر داد که میرزاده به بیماری سرطان دچار شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است. گویی کوه سنگی بر سرم آوار شد. به خانه اش تلفن زدم. همسرش گوشی را بر داشت. گزارشی داد و از اصل بیماری و گردش کار مداوای وحید و از رنج و دردی که تحمل می کند گفت. خواستم با آقا وحید هم صحبتی بکنم که همسرش گفت نمی تواند حرف بزند. اما گویا خود متوجه شد و خواست که سخنی بگوید. گوشی را به دستش دادند. چند کلمه‌ای گفتم، او هم چند جمله‌ای گفت، اما کلماتش چنان آرام و گنگ و مبهم بود که به واقع چیزی نشنیدم. اخیرا در تماس تلفنی خبردار شدم که در بیمارستان است و به کما رفته است. سپس خبر درگذشتش رسید و غممان کامل شد. خدایش رحمت کند و غفران الهی شامل حالش و تسلیت به تمام بازماندگان و به ویژه به همسر خوب و با فرهنگ و استوار و دختران عزیز و خوبش.


*


وحید میرزاده را از دوران مجلس اول می شناختم. با سه یار همیشگی و همراه و همفکر و همراه یکجا آشنا شدم: سعید رشتیان، سعید درودی و وحید میرزاده. از جمعیت «جنبش مسلمانان مبارز» بودند و بعدها در جریان تحولات این جمعیت دینی و سیاسی جدا شده بودند. از آن زمان به بعد گاه این سه یار دبستانی را می دیدم و گپ و گفتگوهایی با هم داشتیم. اما ارتباط با این دوستان از سال ۶۶ بیشتر و نزدیکتر شد. روزی در پائیز آن سال این سه تن به دیدنم آمدند. سخنان این بود که باید کاری کرد. همه اتفاق نظ داشتیم که مشکل بنیادین جامعه فقر فرهنگی و کمبود آگاهی عمومی است و یکی از علل انحراف انقلاب نیز همین مسئله بوده است. پس از چند ساعت گفتگو و تبادل نظر به این نتیجه رسیدیم که نشریه‌ای تئوریک‌سیاسی منتشر کنیم. اما برای ورود جدی به عرصه عمل و برای آمادگی بیشتر و در واقع آزمودن خودمان قرار شد فعلا گاهنامه ای ادواری منتشر کنیم. البته ضمنا می خواستیم برخورد و سیاست فرهنگی و مطبوعاتی دولت و وزارت ارشاد را هم بیازماییم و این که به ما غیر خودیها مجوز کار مطبوعاتی می دهند یا نه. در آن سالها آقای خاتمی وزیر ارشاد بود اما سیاست ارشاد تابع سیاست کلان «نظام مقدس» بود و سیاست نظام هم حول خودی و غیر خودی تنظیم شده بود و غیر خودیها تقریبا از تمام امکانات مطبوعاتی محروم بودند.


به هرحال نخستین شمارة گاهنامه ما با عنوان «احیاء» در سال ۶۷ منتشر شد. این مجموعه در واقع حاوی مقالاتی بود که در قالب کتاب منتشر می شد تا مشکل قانونی پیدا نکند. از این رو می بایست هر شماره برای مجوز به ارشاد می رفت. کتاب اول بدون مانعی مجوز گرفت و منتشر شد. شماره دوم در سال بعد انتشار یافت اما به زودی تجدید چاپ شد ولی ارشاد از توزیع آن جلو گرفت. اما پس از ماهها توقیف سرانجام اجازه نشر یافت. داستان انتشار احیاء خود یک فصل جالبی از موانع فرهنگی و کارنامة نامقبول مطبوعاتی دولت جمهوری اسلامی (حتی در دوران وزارت فرهنگی‌ترین وزیر ارشاد آن) است که ناگزیر از آن می گذرم. پنجمین شماره را در سال ۷۱ منتشر کردیم و پس از آن برای همیشه متوقف شد. دلیل آن نیز این بود که شمارة پنجم پس از حدود هشت ماه توقیف سرانجام به این شرط اجازه انتشار یافت که آخرین شماره باشد. دلیل اصلی ممانعت البته محتوای نشریه بود اما در عین حال ایرادهای قانونی و شبه قانونی نیز مطرح بود. ما پس از یک دورة تمرین و آمادگی برای انتشار یک ماهنامه و با فصلنامه خوب از انجام این آرزو باز ماندیم. در تدوین و انتشار این مجموعه بار اصلی بر دوش رشتیان، درودی و میرزاده بود گرچه عملا من به عنوان مدیرمسئول و سر دبیر آن بودم.


توقیف و توقف احیاء همزمان شد با انتشار مجلة «ایران فردا». من و این سه دوست فرهنگی و سیاسی به مهندس سحابی و ایران فردا پیوستیم. این سه دوست توانا و پر تلاش ضمن عضویت در هیئت تحریریه مجله هر کدام مسئولیت دبیری سرویس خاصی را هم بر عهده گرفتند. وحید دبیر سرویس تاریخ شد. رشتیان مدتی به عنوان سردبیر ایران فردا فعالیت کرد. از آغاز تا پایان کار ایران فردا (۷۱-۷۹) این سه قلو از ارکان مؤثر این نشریه مهم و مؤثر و محبوب بودند.


اما واقعیت این است که پس از توقیف ایران فردا و زندانی شدن مهندس سحابی و من و برخی اعضای دیگر مجله و چهار و سال و نیم مدت زندانم در بهار ۷۹، دیگر ارتباطم با همة دوستان و از جمله این سه دوست قدیمی و از جمله وحید میرزاده کم شد و پس از آزادی نیز چندان مستمر نبود. گرچه در تمام مرخصیهای دوران زندان وحید و خانواده اش از مهمانان دایمی در دیدارهایم بودند و بعد از آن نیز به مناسبتهایی هم را می دیدیم. در این چهار سال اخیر نیز بی‌ارتباط بودیم و تقریبا بی‌خبر.


اما وحید میرزاده انصافا از نیکان روزگار بود. گرچه شهرت دارد که در میان ایرانیان زندة خوب و مردة بد وجود ندارد اما بی‌هیچ گزافه‌ای وحید انسانی بود از جهات مختلف نمونه و کم مانند. شخصیتی بود: تحصلیکرده، فرهیخته، اهل مطالعه و تحقیق، نویسنده و اهل قلم، اهل سیاست و در عین حال کم ادعا و حتی کم حرف و بسیار محجوب و فروتن و اهل مدارا. این مجموجة خصائل و در واقع فضائل در کمتر کسی جمع می شود. وی دینداری و زیست مؤمنانه را با روشنفکری و نواندیشی با هم جمع کرده بود. زندگی و شغل شخصی را به تعهد اجتماعی و فعالیتهای سیاسی جمع کرده بود. در تاریخ معاصر تحقیق می کرد و در این زمینه تا حدودی اهل نظر و تأمل بود. اگر مقالات وحید در احیاء و ایران فردا و احتمالا جاهای دیگر جمع آوری شود (که امیدوارم دوستان به ویژه رشتیان و درودی به این کار همت کنند و حق دوستی دیرین بگذارند) خود از توان فکری و نظری او پرده بر می دارد. البته باید توجه داشت که ایشان مهندس بود و شغل و حرفه‌اش تحقیق و تألیف نبود.


وحید میرزاده به مقتضای سابقه و گرایشهای فکری و سیاسی اش، از فعالان ملی‌مذهبی شمرده می شد و پس از ظهور فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی این مجموعه در سالهای ۷۵ به بعد در نهاد شبه تشکیلاتی «شورای فعالان ملی‌مذهی» حول مهندس سحابی فعالیت می کرد. با توجه به این صبغه‌های فکری و سیاسی طبعا به تمام چهره‌های شاخص و غیر شاخص این نحله علاقه مند و دلبسته بود اما تا آنجا که من به یاد می آورم وی به دو شخصیت بیش از همه علاقه داشت: دکتر محمد مصدق و مهندس عزت الله سحابی. خوشبختانه جریان ملی‌مذهبی واجد چهره‌های فکری‌دینی و سیاسی خوشنام و محبوبی است و وحید میرزاده همة آنها را می شناخت و به تمامی آنها حرمت می نهاد و قدر و ارج پیشکسوتان نامدار را می شناخت و از آنان می آموخت. از جمله بازرگان، شریعتی و پیمان. اما مصدق و سحابی در منظر میرزاده جایگاه ویژه‌ای داشتند و به طور خاص نسبت به مصدق بزرگ تعصب محققانه‌ای داشت. در زمینة نهضت ملی و شخص و شخصیت مصدق مطالعه و تحقیق می کرد و آثاری در این زمینه‌ها پدید آورده است. در این چهار سال اخیر گاه در سایتها می خواندم که وحید میرزاده پاسخ فلان نویسنده و گوینده را داده که در جایی دربارة مصدق سخنی به ناحق گفته بود. غالبا این نوع نوشته‌ها را برای من از طریق ایمیل می فرستاد.


وحید از نظر مشی سیاسی همان بود که دیگر بزرگان نحله ملی‌مذهبی بودند. از رادیکالیسم خاص صدر انقلاب فاصله گرفته بود. به ویژه در سالیان اصلاحات از حامیان جدی این تفکر بود. در سه سال اخیر نیز از حاملان و حامیان جنبش مدنی سبز به شمار می آمد. اهل مدارا و همگرایی بود و در این راه می کوشید و اصولا از ظرفیت ائتلاف خوبی برخور دار بود. به ویژه وی به دلیل کرد بودن نقش خوب و مؤثری در همگرایی های اصلاح طلبانه در میان کردان ایفا می کرد. به همین دلیل در آن نواحی از محبوبیت و اعتبار اجتماعی و سیاسی خوبی برخوردار بود. در انتخابات مجلس ششم نامزد ملی‌مذهبی در کرمانشاه بود و مورد تأیید نیز قرار گرفت. اما شب قبل از برگزاری انتخابات با دخالت غیر قانونی و ظالمانة شورای نگهبان شیخ احمد جنتی رد صلاحیت شد و از رقابت بازماند. ظاهرا گویا یقین پیدا کرده بودند که در کرمانشاه صاحب رأی نخست خواهد بود و این دیگر برای اقتدارگرایان قابل قبول نبود. بعدها روشن شد که قرار بر این بوده که از ورود تمام کاندیداهای ملی‌مذهبی به مجلس جلوگیری به عمل آید. چنان که پس از انتخابات با ابطال غیر قانونی بیش از هفتصد هزار رأی تهران دکتر عیرضا رجایی را از ردیف ۲۸ به بالای ۳۰ نفره تهران انتقال داده و حداد عادل را ظالمانه به داخل لیست تهران نشاندند. دریغ که وحید میرزاه در ۵۲ سالگی و در اوج پختگی فکری و سیاسی و توان اجرایی و مدیریتی و با بار انبوه تجارب مفید از جمع یاران رفت. دریغ!


با این همه سابقه و الفت چهار نفر «اهل احیاء» همچنان به قوت و قدرت خود باقی بوده و هست. گاه که همدیگر را می دیدیم خاطرات خوش آن چند سال همکاری و همفکری را زنده می کردیم و اصطلاح متداول بین ما «احیائیون» بود. اکنون وحید نابهنگام رخت سفر بسته و به سوی معبود پر کشیده است اما برای دو سعید آرزوی سلامتی و تلاش بیشتر برای تداوم راه ناتمام آن عزیز سفر کرده آرزو می کنم. اکنون مسئولیت تداوم راه آن عزیز بیش از همه بر دوش این دو بازمانده است.



نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

زیباکلام: از شرکت خاتمی در انتخابات شگفت‌زده نشدم

Posted: 02 Mar 2012 10:06 AM PST

برای بنده پیامکی آمد مبنی بر اینکه آقای خاتمی به همراه برادرش در انتخابات شرکت کرده و هر دو رأی داده‌اند

 
جرس: فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به این سؤال که آیا در انتخابات امروز شرکت کرده است، گفت: رأی دادن یک امر خصوصی و شخصی است.

صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاح‌طلب و استاد علوم‌سیاسی دانشگاه تهران ، در پاسخ به این سؤال که آیا امروز برای شرکت در انتخابات مجلس پای صندوق رأی حاضر شدید یا خیر؟ گفت: رأی دادن یک امر مخفی است و شما اگر اجازه دهید اظهارنظری نمی‌کنم.

وی افزود: بنده امروز در حوزه انتخاباتی حسینیه ارشاد حاضر شدم تا با تلویزیون الجزیره درباره انتخابات ایران مصاحبه کنم.

زیباکلام در پاسخ به این سؤال که حضور مردم در انتخابات را چگونه ارزیابی کردید؟ گفت: در انتخابات 22 خرداد سال 88 به حسینیه ارشاد رفته بودم و جمعیتی که در آن روز دیدم با جمعیتی که امروز در حسینیه ارشاد حضور داشتند، قابل مقایسه نبود.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: جمعیت حاضر در حسینیه ارشاد در 22 خرداد سال 88 خیلی بیشتر از جمعیت امروز بود.

وی در پاسخ به این سؤال که نظر شما درباره شرکت آقای خاتمی در انتخابات امروز چیست؟ گفت:‌برای بنده پیامکی آمد مبنی بر اینکه آقای خاتمی به همراه برادرش در انتخابات شرکت کرده و هر دو رأی داده‌اند.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب اظهار داشت: بنده از این خبر خیلی شگفت‌زده نشدم برای اینکه با شناختی که از آقای خاتمی دارم شرکت وی در انتخابات امروز برای من تعجب برانگیز نبود اما نمی‌دانم صحت و سقم این خبر چقدر است.

زیباکلام خاطرنشان کرد: آقای خاتمی هیچ‌گاه نگفته بود که در انتخابات شرکت نکنید و در انتخابات شرکت نخواهم کرد و یا انتخابات را تحریم می‌کنم. آنچه که خاتمی گفت این بود که اصلاح طلبان در انتخابات آتی به صورت فردی و یا لیستی هیچ نامزدی نخواهند داشت.

استاد علوم‌سیاسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سؤال که بالاخره آیا شما در انتخابات امروز شرکت کردید یا خیر؟ گفت: آنچه می‌توانم به شما بگویم این است که رأی دادن همیشه یک امر خصوصی و شخصی است و باید کم‌کم یاد بگیریم که رأی دادن را یک امر شخصی تلقی کنیم.

وی در پایان خاطرنشان کرد:‌ بنده امروز در حسینیه ارشاد برای مصاحبه با تلویزیون الجزیره حاضر شدم که در این مکان سرلشکر رضایی، حسن بیادی و حجت‌الاسلام پناهیان نیز حضور داشتند.

مدارس حوزه انتخابیه تهران برای شمارش آرا تعطيل شد

Posted: 02 Mar 2012 09:49 AM PST

 جرس: ستاد انتخابات استان تهران اعلام كرد كه فردا ـ شنبه ـ تمام مدارس نوبت صبح و عصر شهرهاي تهران، ري، اسلامشهر و شميرانات تعطيل است.

به گزارش ایسنا ستاد انتخابات استان تهران با صدور اطلاعيه‌اي، با اشاره به زمان‌بر بودن شمارش آرا در حوزه انتخابيه تهران، ري، اسلامشهر و شميرانات، اعلام كرد فردا (شنبه ـ 13 اسفند) تمام مدارس نوبت صبح و عصر اين شهرستان‌ها تعطيل است.

گازگرفتگی ۱۵۰ دانش‌آموز در جشن تکلیف

Posted: 02 Mar 2012 09:43 AM PST

 
جرس: رئیس ایستگاه ۹ آتش نشانی شهر ری از گازگرفتگی حدود ۱۵۰ نفر از دانش آموزان و والدین آن ها در مراسم جشن تکلیف خبر داد و گفت: ۱۱ نفر از آن ها به مراکز درمانی اعزام شده اند.

به گزارش مهر، عباس زارعی افزود: ساعت ۱۱:۰۹ دقیقه صبح دیروز گزارشی به ایستگاه ۹ آتش نشانی مبنی بر گازگرفتگی در یک تالار پذیرایی ارائه شد.وی گفت: حال فرد تماس گیرنده به حدی بد بود که امکان ارائه درست آدرس را نداشت اما بالاخره ماموران ما پس از ۳ دقیقه در محل حادثه حضور پیدا کردند.زارعی ادامه داد: محل حادثه تالار پذیرایی در ضلع جنوبی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی بود که در آن مراسم جشن تکلیف ۴۰ نفر از دانش آموزان دختر به همراه خانواده هایشان برگزار می شد که بر اثر تجمع گاز مونواکسید کربن از بخاری فاقد دودکش این حادثه رخ داد و عده زیادی از دانش آموزان و والدینشان دچار مسمومیت شده اند.

رئیس ایستگاه ۹ آتش نشانی شهر ری اظهار داشت: با کمک ماموران، همه افراد را از سالن خارج کردیم و پس از آن اورژانس نیز در محل حضور پیدا کرد و ۱۱ نفر از افراد بد حال این حادثه که اغلب دانش آموز بوده اند به مراکز درمانی منتقل شدند.

پوتین: اگر رئيس‌جمهور شوم، مدودف نخست وزير روسيه خواهد بود

Posted: 02 Mar 2012 09:13 AM PST

 
جرس: پوتين گفت كه درصورت انتخابش به عنوان رئيس‌ جمهوري روسيه، ديميتري مدودف را نخست وزير خواهد كرد.

به گزارش ايسنا به نقل از خبرگزاري فرانسه، ولاديمير پوتين،‌ نخست‌وزير كنوني روسيه و نامزد انتخابات رياست‌جمهوري اين كشور‌ اظهار كرد: اگر مردم كشور به من اعتماد كنند و رييس جمهور شوم مدودف را نخست وزير خود خواهم كرد.

وي ادامه داد: واضح و صادقانه به مردم پيشنهاداتمان را بيان مي‌كنيم، اين چه ايرادي دارد؟

پوتين افزود: من و مدودف از قبل با همديگر توافق كرده بوديم كه يك نفر از ما براي رياست جمهوري كانديدا شود و با مشاهده اينكه طرفداران من از مدودف بيشتر بودند، من كانديداتوري خود را اعلام كردم.

پوتين در ادامه مشاهده مخالفت‌هاي مردمي را يك تجربه خواند اما گفت: تظاهرات اخير نشان دهنده‌ي اين است كه مقامات، قوه مجريه و نمايندگان بايد با اين اتفاقات و بد اخلاقي مردم برخورد جدي داشته باشند و به انتظارات آنها پاسخگو باشند.

با اين حال پوتين تاكيد كرد كه مطمئن است اكثر مردم روسيه طرفدار او هستند.

نخست وزير روسيه گفت: شما فكر مي‌كنيد كه اكثريت مردم مخالف من هستند؟ اين نتيجه در كدام نظرسنجي آمده است؟ شايد طرفداران من كم باشند اما همان‌ها اكثريت را تشكيل مي‌دهند.

من از حضور پرشور مخالفانم در انتخابات استقبال مي‌كنم.

پوتين در گفتگو با روزنامه تايمز نيز در خصوص تحولات سوريه گفت: مردم سوريه خود بايد تصميم بگيرند كه چه كسي زمامدار كشورشان باشد. من با بشار اسد، رييس جمهور سوريه هيچ رابطه‌ خاصي ندارم.

پوتين بيان كرد: وقتي بشار اسد به قدرت رسيد ابتدا به لندن و بعد به كشورهاي اروپايي ديگر سفر كرد. ما رابطه‌ي خاصي با سوريه نداريم و فقط خواهان تمام شدن ناآرامي‌ها هستيم.

وي همچنين گفت كه هنوز هيچ تصميمي براي باقي ماندن در قدرت پس از سال 2018 نگرفته است.

پوتين گفت: نمي‌دانم پس از 20 سال حضور در قدرت بخواهم در عرصه بمانم . هنوز تصميمي نگرفته‌ام.

 

سالار عقیلی - تیتراژ سریال تبریز در مه

Posted: 02 Mar 2012 07:35 AM PST

سخنی با آیت الله مصباح یزدی

Posted: 02 Mar 2012 07:00 AM PST

اشکان
شاید نسل نو از سابقه شما بی خبر باشند ولی خود بهتر می دانید که به خاطر اختلاف فکری با شهید مظلوم آیت الله بهشتی و شهید قدوسی از مدرسه حقانی کوچ کردید، البته اگر تعبیر اخراج را به کار نبریم، و هیچ گاه در جبهه ای متحد آن شهید بزرگوار نبودید که امروز داعیه دار خون ایشان باشید


 از قول رسانه ها سخنانی از آیت الله مصباح یزدی نقل شده بود. یکی از فرازهای آن این بود:

"بني صدر عکس خط مشي امام عمل کرد و به نام انقلاب اسلامي تيشه به ريشه اسلام مي‌زد؛ مگر چه کسي او را انتخاب کرد، من به او راي ندادم اما همين مردم راي دادند ولي از روي بي بصيرتي راي داده شد و کساني که راي مي‌دادند نمي‌دانستند چه مي‌کنند و بناست در خون بهشتي‌ها شريک باشند"
حضرت آیت الله می دانم شما برای رای مردم و بیعت آنها ارزشی قائل نیستید و مشروعیتی را در گرو آن نمی بینید

اما نمی دانستم برای خود مردم و شعور آن ها هم اهمیتی قائل نیستید

حضرت آیت الله

اولا؛ شمائی که مریدانتان سخت در تلاش اند تا علامه ای از شما بسازند و به کمتر از آن هم راضی نیستند بفرمائید با کدام دلیل عقلی و شرعی مردمی که به عشق انقلاب و حضرت امام رای داده اند را شریک در خون امثال شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی می دانید؟

ثانیا؛ شهید مظلوم آیت الله بهشتی بعد از عزل بنی صدر و به دست گروهک منافقین به شهادت رسید حالا پیدا کنید پرتقال فروش را

ثالثا؛ شاید نسل نو از سابقه شما بی خبر باشند ولی خود بهتر می دانید که به خاطر اختلاف فکری با شهید مظلوم آیت الله بهشتی و شهید قدوسی از مدرسه حقانی کوچ کردید، البته اگر تعبیر اخراج را به کار نبریم، و هیچ گاه در جبهه ای متحد آن شهید بزرگوار نبودید که امروز داعیه دار خون ایشان باشید

رابعا؛ ممکن است محدوده بهشتی ها را مشخص کنید تا مردم بدانند دستشان در خون چند نفر آلوده است و امکان توبه بیشتری داشته باشند؟

خامسا؛ یکی از سمت های جناب بنی صدر، فرماندهی کل قوا بود که از جانب حضرت امام و نه مردم وام گرفته بودند و به خاطر بی کفایتی در این سمت موجب شهادت بسیاری از جمله شهید علم الهدی و همراهانشان شدند؛ حال با این استدلال حتما حضرت امام هم در خون این جوانان شریک بودند. آیا واقعا به این استدلال خود نمی خندید و از آن شرم نمی کنید؟

سادسا؛ می توانید با این استدلال نقش خودتان را به عنوان یکی از بزرگترین حامیان جناب آقای احمدی نژاد در بزرگترین اختلاس تاریخ ایران مشخص فرمائید؟

حضرت آیت الله

می دانم که در این نوشته نتوانستم آن طور که شایسته و بایسته است رعایت ادب نمایم، اما بدانید این اندک بی ادبی را مدیون کسانی هستم که هر روز لقبی جدید به القاب شما می افزایند و بر عرش اعلایتان می نشانند. من این بی ادبان را دیدم ولی برخلاف لقمان حکیم هرچه آنان کردند من هم به جا آوردم، زیرا بی ادبیشان را در زیر لعاب ارزش فروشی ندیدم.

انشاءالله خدا جامعه ما را از بی ادبان و بی ادبی نجات عنایت فرمائید.

آمین

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

تاسیس بند ویژه سیاسی در بازداشتگاه ساحلی قم

Posted: 02 Mar 2012 07:52 AM PST

  جرس: بنا به گزارش منابع خبری مستقل از قم، در روزهای اخیر زندانیان سیاسی زندان لنگرود قم به بازداشتگاه ساحلی شهر قم منتقل شده‌اند و در بندی تازه تاسیس که برای زندانیان سیاسی در نظر گرفته شده نگهداری می‌شوند.

بنا به گزارش جرس، سید جلال‌الدین نبوی، حسین گودرزی، محمد حسین صالحی و روح‌الله محمودی که پیش از این در زندان لنگرود نگهداری می‌شدند، چند روز پیش به همراه تعدادی از متهمان دیگر که هنوز هویت شان مشخص نیست با دست‌بند، چشم‌بند و پابند به بندی ویژه در این بازداشتگاه واقع در مرکز شهر قم انتقال یافته‌اند. این بند تازه تاسیس که از قرار معلوم پیش از این قرنطینۀ بازداشتگاه ساحلی قم بوده است و اکنون به "بند ویژه" موسوم گشته، پس از نوسازی به محلی برای نگهداری زندانیان سیاسی و عقیدتی شهر قم که تعدادشان به حدود 10 نفر میرسد تبدیل شده و ضمن محدود شدن امکان هواخوری و تلفن برای این زندانیان هر گونه ارتباط آنها با بندهای دیگر به کلی قطع شده است.

 

بنا بر این گزارش، سید جلال‌الدین نبوی، که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به چهار سال حبس محکوم شده، بیش از دو سال است که بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد؛ روح‌الله محمودی دیگر زندانی سیاسی نیز به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام محکومیت یک سالۀ خود را می‌گذراند؛ و حسین گودرزی و محمد حسین صالحی دو عضو ستاد روحانیون حامی میرحسین موسوی در انتخابات سال 88 نیز به دلیل تهیه و انتشار فیلم مستند "به اسم کهریزک" به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام محکومیت 18 ماهۀ خود را سپری می‌کنند.

 

یکی از فعالان مدنی شهر قم تاسیس این بند در آستانۀ انتخابات مجلس را از جمله تمهیدات مسؤولان برای کنترل فضای ملتهب انتخاباتی پیش رو دانسته و افزوده است با توجه به اختلاف موجود در بین اصولگرایان و پایگاهی که تندروهای این جریان در بین هواداران مصباح یزدی در قم دارند و احتمال بروز تنش بین هواداران این جبهه و جبهۀ متحد اصول گرایان و دستگیری‌های احتمالی، و نیز تصمیم بر تصفیه اندک هواداران جریان موسوم به "انحرافی" در ادامۀ دستگیری های گذشته (که در مواردی نیز در ماه های اخیر در شهر قم بدون سروصدا صورت گرفته)، تاسیس بندی مستقل برای زندانیان سیاسی در قم – شهر اصلی پایگاه اصول گرایان - را ضروری ساخته است. همچنین یکی از کارمندان سازمان زندانها دلیل دیگر این تصمیم را جداسازی زندانیان سیاسی از سایر زندانیان زندان مرکزی (لنگرود) دانسته و گفته است با توجه به وضعیت نامناسب قسمتهای مختلف این زندان و نیز ادامۀ روند بی سر و صدای اعدام تعداد زیادی از محکومان به اعدام در این زندان (که از ابتدای سال تا کنون به حدود 80 نفر رسیده است)، مسؤولان سازمان زندانها برای جلوگیری از بروز تنش در زندان هم زمان با انتخابات تصمیم به جداسازی زندانیان سیاسی از جرایم دیگر کرده‌اند. به گفته این مقام مسئول سال گذشته نیز شورشی در این زندان صورت گرفته بود که پس از چند ساعت نهایتا با ورود نیروهای ضدشورش و استفاده از گاز اشک‌آور کنترل می شود.بر طبق این گزارش، تعداد زیادی از زندانیان زندان نیمه باز (رأی باز) زندان لنگرود نیز به داخل بندها منتقل شده اند و از قرار معلوم تا مدتی پس از انتخابات و احتمالا بعد از بیرون آمدن از حالت فوق العاده، در داخل بندها نگهداری می شوند

 

حریم بیوت مرجعیت، و خاطره آن دوچرخه

Posted: 02 Mar 2012 06:16 AM PST

حسن فرشتیان
آقایان خامنه ای، واعظ طبسی و هاشمی نژاد بازداشت شده بودند. دوستان طلبه، درگوشی و پچ پچ کنان دنبال راه حلی می گشتند تا خبر را آشکار کرده و اقدامی شود. فضای حوزه علمیه مشهد با قم تفاوت داشت،


آقایان خامنه ای، واعظ طبسی و هاشمی نژاد بازداشت شده بودند. دوستان طلبه، درگوشی و پچ پچ کنان دنبال راه حلی می گشتند تا خبر را آشکار کرده و اقدامی شود. فضای حوزه علمیه مشهد با قم تفاوت داشت، در مشهد انقلابیون و سیاسیون کمتر فعال بودند، شهر هم آرام بود. دوستان طلبه تصمیم گرفتند در بیت آیت الله آسید عبدالله شیرازی گرد هم آیند تا تصمیمی گرفته شود. آیت الله، سابقه ای انقلابی در حوادث عراق داشت و وقتی در مشهد رحل اقامت افکند وزنه فقهی و اجتماعی سنگینی در این شهر، محسوب می شد.

نماز ظهر و عصر به امامت آیت الله خوانده شد. خبر رسما بین طلاب منتشر شد. طلاب تصمیم به تحصن گرفتند. برخی از متدینینی که برای اقامه نماز آمده بودند ماندند و برخی رفتند. نماز تمام شده بود و جمعیت همچنان در صحن حیات بیت نشسته بودند. مامورین تازه متوجه شدند که اینجا «تحصن» شده است.

مذاکرات جلوی درب بیت، در پیاده روی خیابان نادری انجام می گرفت و مامورین به احترام بیت مرجعیت به خود اجازه ورود نمی دادند. خیلی تلاش کردند با وعد و وعید، طلبه ها را پراکنده کنند اما مذاکرات بی نتیجه ماند. مامورین اصرار داشتند آقایان طلاب برای ناهار به منازل و حجره هاشان برگردند. اما «تحصن» شکل گرفته بود.

مامورین در پی فراهم کردن ناهار برای متحصنین بودند و به ظاهر، از تعداد متحصنین پرسش می کردند تا کسی گرسنه نماند. طلاب کسر شأن خویش میدیدند که میهمان سفره رژیم شوند. گفتند ما غذا نمی خواهیم.

ناخودآگاه برنامه «اعتصاب غذا» هم شکل گرفت. مامورین عصبانی شده و دیگر اجازه ندادند کسی وارد بیت شود. خیابان را بسته بودند. مردم شهر کم کم متوجه شدند آن سه روحانی که رهبران انقلاب در مشهد محسوب می شدند بازداشت شده اند. فضای شهر دگرگون شد، آرامش و سکوت، اضطراب و پرسش، منطقه چهارراه نادری را فرا گرفته بود.

ماموران رژیم، درب خانه را بستند تا تجمع طلاب، سبب کنجکاوی رهگذران نشود. من که طلبه نوجوانی بودم و به دلیل کم سنّ و سال بودنم کمتر مورد سوء ظن ماموران قرا می گرفتم، از طرف دوستان مامور شدم درب را باز کنم تا مردم ببینند و بفهمند که اینجا تحصنی برقرار شده است. دوباره درب را بستند. چند باری حکایتِ باز و بسته شدن درب تکرار شد.

من بدم نمی آمد درب باز باشد، نگران دوچرخه بودم. قبلا موتوری گازی داشتم که همه سرمایه نوجوانی ام بود. روزی در نشستی در بیت آیت الله قمی بودم که موتور را بردند. در زیر صندلی آن، اعلامیه مخفی کرده بودم، قید موتور را زدم و پیاده و شرمنده به خانه بازگشتم. پدرم که دید من دلتنگ موتور هستم، دوچرخه اش را به من داد و گفت: «از فردا با این دوچرخه به مدرسه ات برو، ولی مواظب باش این یکی را عروس نکنی!».

من آن روز نگران دوچرخه امانتی پدر بودم. حریف ماموران نشدم، هر بار که به بهانه ای درب را باز می کردم آنها مجددا درب را می بستند. دوستان طلبه و روحانی مرا تشویق می کردند، گمان می شد که این از شجاعت این طلبه نوجوان است، اما در حقیقت من نگران دوچرخه پدر بودم که جلوی بیت آیت الله در پیاده رو خیابان پارک کرده بودم. در یکی از این باز و بسته کردن ها ی درب بیت، دوچرخه را به داخل راهروی باریک بیت آوردم، اوضاع بگونه ای نبود که خادم بیت داد و بیداد راه بیندازد که آوردن دوچرخه در راهروی ورودی بیت ممنوع است. خیالم آسوده شد.

ماموران کامیونی آوردند و دوچرخه ها و موتورهایی که جلوی بیت آیت الله بود را بار زدند. دلم خوش بود که من دوچرخه را نجات داده ام. سابقه نداشت ماموران داخل بیت شوند، اما یکی از آنها آمد و آن دوچرخه را هم بار کامیون زد و بُرد. اندوه دوچرخه مرا محزون ساخت.

گرسنگی فشار آورد. هنگام عصر، آقای خلیلی که راننده آیت الله بود رفت مقداری نان و غذا خرید اما مامورین با تمسخر گفتند «ظاهرا آقایان اعتصاب غذا کرده اند» و اجازه ندادند که ایشان، غذا را بیاورد. آن سه تن رهبران روحانی انقلاب مشهد همچنان در بازداشت بودند و طلبه ها گرسنه. آیت الله شیرازی سنگ تمام گذاشت دستور داد مقداری برنج که در اندرونی بود طبخ شود. دم غروب، میهمان سفره برنج بی خورشتِ آیت الله شدیم.

هنگام غروب خبر آمد که آن سه تن آزاد شدند و سپس در ابتدای شامگاهان خبر تایید شد. با ماموران توافق شد که کسی به تحصن کنندگان معترض نشود و طلاب دو نفر دو نفر، بی سر و صدا، بیت را ترک کنند. آیت الله زاده ها نقش واسطه و مذاکره کننده داشتند، مخصوصا آسید محمد علی، که انصافا زحمت می کشید، از وی از سرنوشت دوچرخه پرسیدم، گفت «حالا در این گیر و دار فکر دوچرخه هاتان هستید! از اینجا به امان بروید بیرون، تا بعدا ببینیم دوچرخه و موتورها کجاست».

هوا تاریک شده بود، سرم را انداختم پایین و مثل یک طلبه موقر، به سوی خانه حرکت کردم. نزدیک منزل رسیدم اما توان نداشتم با پدر مواجه شوم. اولا ظهر به خانه نیامده بودم ثانیا دوچرخه عروس شده بود. البته کمتر نگران غیبت ظهرم بودم چون به یکی از بچه ها که در فرصتی از بیت خارج شده بود گفته بودم که به مدرسه پدرم زنگ بزند و حکایت تحصن را بگوید. از حُسن تصادف، فرزندان هر سه بازداشتی آن روز (آقایان خامنه ای، واعظ طبسی و هاشمی نژاد)، دانش آموزان مدرسه پدر (دبستان ملی رضوی) بودند، و پدر با هر سه نفر آن آقایان روابط صمصیمانه ای داشت و غیبت مرا چون برای آن سه تن بود مطمئنا میبخشد. هر چند وی مرا از ورود زود هنگام به عالم سیاست در آغاز نوجوانی برحذر می داشت اما احساس می کردم آن اعتصاب برای آزادی آن سه تَن، در نزد وی عذر موجهی محسوب خواهد شد، ولی من نگران دوچرخه ای بودم که نا بهنگام عروس شده بود.

نمی داستم جواب پدر را چه بدهم. اما تا سلام کردم، دیدم با لبخندی شیرین پاسخم را داد و گفت: «خوب حسن! حالا اعتصاب هم می کنی؟ تعریف کن...». اعتصاب و تحصن برایم تازگی داشت حکایت را تعریف کردم، پدر و مادر وبچه ها همه گوش شده بودند، تعریف را طولانی کردم تا کسی از دوچرخه نپرسد. اما از شور بختی، گویا پدر، اضطراب را در چشمان پسر خوانده بود، پرسید «پس دوچرخه کو؟». زبانم لکنت گرفت خواستم دفاع کنم که «من بی احتیاطی نکرده بودم. حتی دوچرخه را به داخل بیت برده بودم»، اما با ناباوری دیدم پدر میخندد. خنده هایش دنیای از امید و شوق به من میداد. خنده کنان گفت: «خوب یک کلام بگو عروسش کردی؟ مهم نیست، فدای سر آقایون!» می خواستم پدر را در آغوش بگیرم و از این همه بزرگواری و گشاده رویی اش سپاس گویم.

فردا رفتم پیش آیت الله زاده، آسید محمد علی، دنبال دوچرخه. به قولش وفا کرده بود. پیگیر دوچرخه و موتورها شده بود. مامورین گفته بودند که برای جلوگیری از سدّ معبر آنها را بردند و گرنه قصد تعرض به طلاب مهمان بیت آیت الله، نداشته اند. آدرسی داده بودند که هرکس باید با سند می رفت و وسیله نقلیه اش را می گرفت. سند دوچرخه به نام پدر بود. طبق توصیه برخی، عطایش را به لقایش بخشیدیم چون می گفتند رژیم میخواهد ناراضیان را شناسایی کند. اما همین نکته، نشان از تعامل رژیم با بیت مرجعیت داشت.

بیت مرجعیت حریمی بود که متدین و غیر متدین، حرمت آن را پاس می داشتند. در گذشته های دورتر، در عهد قاجار، بیوت علمای بزرگ شهر، محل «بست نشینی» بود، حتی مجرمان اگر در آن بیوت به بست می نشستند داروغه ها آنان را رها کرده و گزمه ها را با آنان کاری نبود.

بعدها سوء استفاده از این احترام به بیوت علما افزون گشت. گاهی قاتلان و جانیان به آنجا رفته تا از عقوبت در امان بمانند. امیر کبیر که آمده بود تا اصلاحاتی در همه زمینه ها انجام دهد این امتیاز بیوت علما را ملغی کرد. در ابتدا علما به مقاومت برخاستند ولی اندک اندک پذیرفتند که قانون برای همگان یکسان اجرا شود. «بست نشینی» به معنای مصطلح دوران قاجار تغییر شکل داد ولی حرمت آن بیوت، همچنان پابرجا بود.

در دوران پهلوی، نیز ماموران بخود اجازه نمی دادند بدون اجازه از مسولان بیت، وارد بیوت مراجع شوند. در برخی موارد خاص و در برخی هنگامه های بحرانی که بصورت یک حادثه (نه با برنامه ریزی قبلی و احیانا حکم قضایی و امنیتی) به بیوت مراجع هتک حرمت می شد (مثل تیر اندازی و به شهادت رسیدن یک طلبه در بیت آیت الله شریعتمداری در دوران انقلاب) مقامات مسوول، عذر تقصیر آورده و شخصا پوزش می طلبیدند. در آن حادثه هتک حرمت به بیت آیت الله شریعتمداری، نخست وزیر وقت، شخصا معذرت خواهی نمود.

بهنگام انقلاب، بیوت مراجع، بصورت پایگاه انقلابیون در آمد. در روزهای آغازین پیروزی انقلاب، کارکرد بیوت مراجع افزون شد، در فقدان نیروهای انتظامی و خدماتی، این بیوت، مقر کمیته های مردمی برای خدمات اجتماعی و امنیتی شهر گردید.

اما حرمت دیرینه این حریم ها، چندان پایدار نماند. اولین هتک حرمت ها به بیوت آیات عظام شریعتمداری در قم، و قمی در مشهد انجام شد. بیت آیت الله شیرازی در مشهد مغضوب حاکمان گردید. بیوت آیت عظام آسید صادق روحانی و آسید محمد شیرازی در امان نماند. بعدها نوبت به بیوت آیات عظام منتظری و سپس صانعی رسید. در این روزها، کتابخانه مرحوم آیت الله منتظری و دفتر آیت الله زاده برای چندمین بار مورد هتک حرمت قرار گرفت.

کارکرد بیوت مراجع:

بیوت مراجع به عنوان مراکزی مذهبی و غیر دولتی شناخته می شود که در مرحله اول، غالبا کارکردِ مذهبی آن بچشم می آید اما در واقع کارکردِ فقط مذهبی، بخشی از فعالیت های آن می باشد.

کارکردهای مذهبی (آیینی):

پاسخ به پرسش های شرعی و اعتقادی و اخلاقی مراجعه کنندگان، اخذ و دریافت وجوهات شرعیه و مصرف آن در امور مربوطه، توزیع شهریه برای طلاب، پیگیری امور درسی و معیشتی طلاب، تعیین و معرفی نمایندگان مذهبی برای شهرستان ها و یا برای مکان های مذهبی مثل مسجد و حسینیه، کمک به تاسیس و تکمیل و تداوم کار نهادهای مذهبی از قبیل مسجد و حسینیه و حوزه علمیه و درمانگاه و کتابخانه (به عنوان نهادهای مذهبی)، و سایر فعالیت ها به عنوان یک نهاد متولی امور مذهبی و در راستای یک کار مذهبی.

کارکردهای فرامذهبی (فرا آیینی):

کمک به امداد طلبان و اقشار آسیب پذیر جامعه، کمک به آسیب دیدگان حوادث طبیعی از قبیل سیل و زلزله، کمک به تاسیس و تکمیل درمانگاه و مدرسه و کتابخانه (به عنوان نهادهای خدمات عمومی)، حل مشکلات خانوادگی بین ارباب رجوع، داوری شرعی بین اختلافات بازاریان متدین، نهاد واسطه و میانی میان حکومت و مردم، انتقال خواسته های مردم به حاکمان و بر عکس، و سایر فعالیت های نیکوکارانه به عنوان یک سازمان مردم نهاد.

این بخش از کارکردها، هر چند حالتی فرامذهبی دارد اما شاید مناسبتر آن باشد که این بخش را «فرا آیینی» بنامیم زیرا از دید مراجع، این کارکردها نیز، خود نوعی «عمل مذهبی» هستند، مراجع به فعالیتی می اندیشند که حتما جنبه مذهبی داشته باشد و بکار آخرت آید. اما از آنجا که «عبادت بجز خدمت خلق نیست»، این کارکردها که جنبه خدمات عمومی دارد و حتی یک دولت سکولار و یا یک نهاد لاییک هم می تواند به این فعالیت ها همت گمارد، شکل این فعالیت ها با نوع اول که جنبه آیینی محض دارد متفاوت می شود. نهادهای لاییک (غیر مذهبی) نیز خدمات نوع دوم را ارایه می دهند اما تفاوت اصلی در نیت هاست، مذهبی ها به نیت تقرب الی الله این کار را انجام میدهند، ولی عملکرد، همان عملکرد است.

در نبودِ سازمان های مردم نهاد، و در فقدان بخش های واسطه میان مردم و دولت، کارکرد نوع دوم بیوت مراجع، شکل خاصی به خویش می گیرد و نیاز بدان روز افزون تر می شود.

چه در زمان رژیم سابق و چه هم اکنون، برخی از وابستگان زندانیان سیاسی، با مراجعه به این بیوت به درد دل می پردازند. گاهی بیت این توانایی را دارد و با واسطه هایی اسباب خلاصی فرد را فراهم می کند، ولی حداقل آنستکه به درد دل واماندگان و از همه جا رانده شدگان، گوش می سپارد و مرهمی بر زخمهاشان می شود.
همین کارکرد را نهادهای حقوق بشری و سازمان های مردم نهاد درسایر کشورها دارند و با نقش لابی گری و واسطه ای، اسباب رهایی و یا کمک به خانواده ها و یا اشتغال زندانیان را پس از آزادی فراهم می کنند.

پر واضح است که مطلوب آنستکه با اصلاح و بازسازی ساختارها، اینگونه خدمات اجتماعی و سیاسی گسترش یافته و شامل همگان شود، اما همچنانکه در هیچ کشور دنیا چنین حادثه ای اتفاق نیفتاده است هنوزه فاصله میان واقعیت و ایده آل زیاد است. در چنین اوضاعی، این نهادها، از سازمان های مردم نهاد گرفته تا بیوت مراجع، جرعه آبی هستند بر عطش دردمندان که «آب دریا را اگر نتوان کشید – هم به قدر تشنگی باید چشید».

در جامعه ایکه نسبت به بیوت مراجع منتقد، هتک حرمت می شود، در دراز مدت، در ذهن جمعی آن جامعه، بیوت بر دو دسته خواهند شد: بیوتی که به آنان حمله میشود و بیوتی که در امان هستند. گروه دوم بیوت در ذهن جامعه، بنوعی حکومتی تلقی شده، و مراجعین برای کارکردهای بخش دوم، ترجیح خواهند داد مستقیما به سرچشمه مشروعیت، یعنی حاکمیت مراجعه کنند. پاسداری از حریم این بیوت، بر عهده همه مراجع محترم تقلید است که صرفنظر از اختلاف های منش و روش، نسبت به هتک حرمت ها حساسیت نشان دهند زیرا که «چرخ این آسیاب به نوبت است».

نهادهای مردمی، در روزهای سخت، به کار مردم و حکومت آمده، و مردم در لحظه های سخت، بسان لنگرگاهی بدان می نگرند. هتک حرمت و ایجاد تضییقات برای بیوت مراجع، تنها محروم کردن متدینین از یک نهاد مذهبی، و محروم کردن دردمندان از یک نهاد پاسخگو، و محروم کردن مردم از خدمات یک نهاد دارای منفعت عمومی نیست، بلکه محروم کردن حاکمیت از یکی از نهادهای واسطه میان وی و مردم نیز می باشد. نهادی که بدون هیچ هزینه ای برای حکومت، کمک کار و یاور او بوده و نقش واسطه میان او و مردم را ایفا می کند.

حکومت، با تضعیف این «پایگاههای مذهبی ـ مردمی»، خود را محروم از نهادهای واسطه کرده و مردم را محروم از یک نهاد حمایتی. سلب این مصونیت، در نهایت، بیشترین ضربه را به مردم آسیب دیده و به خود حاکمیت خواهد زد. بی تردید، سود همگان، در پاسداشت حرمت این حریم هاست. تاریخ، آنانی را که نام و یاد بزرگان را به بزرگی یاد نمی کنند، «بزرگ» نمی خواند:

«بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد».

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

گوگل، فیس بوک، فالس نیوز

Posted: 02 Mar 2012 06:12 AM PST

جرس: انتشار عکس سید محمد خاتمی که خبرگزاری فارس آن را همراه با خبرحضوردر انتخابات آورده بود، ده دقیقه بعد از انتشار توسط یکی از کاربران فیس بوک کشف شد.

 این عکس که احتمالا فارس نیوز آن را از روی صفحات خود برخواهد داشت، مربوط به شرکت خاتمی در مراسم ترحیم داماد خانواده خاتمی است. گوگل اخیرا سرویسی دایر کرده است که هر عکس مشابهی را اگر در گذشته منتشر شده باشد می توان کشف کرد. با کمک از این سرویس حاصل به عمل آمد که اکثر عکس های منتشره توسط فارس نیوز در مجلس هشتم گرفته شده است. شاید به همین دلیل است که بسیاری افراد واژه فالس نیوز را برای این خبرگزاری استفاده می کنند.

عکس خاتمی در 29 آذر سال 1390 در مراسم ترحیم داماد خانواده خاتمی منتشر شده بود.

http://www.3nasl.com/archive/view/2166776

 

عکس فوق که به دروغ توسط خبرگزاری فارس منتشر شده، و تقریبا اکثر عکس های دیگر مربوط به انتخابات امروز مربوط به گذشته( عمدتا انتخابات مجلس هشتم) است.
 

 

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages