تاریخ انتشار: ۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ساعت ۸:۵۸ بعد از ظهر
میرحسین موسوی به سیسییو منتقل شد
بهدنبال تشدید عارضه قلبی در حصرخانگی
جـــرس: بر اساس اخبار دریافتی از ایران، میرحسین موسوی که در دوران حصرخانگی به سر می برد، دچار عارضه قلبی شدید شده است.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، صبح روز پنجشنبه، دوم شهریور ماه 1391 مهندس موسوی در میان تدابیر شدید امنیتی، در کنار همسرش زهرا رهنورد به بخش سیسییو یکی از مراکز تخصصی قلب تهران منتقل شده است.
گفته شده است که مهندس موسوی بهدلیل
انسداد عروققلبی تحت عمل آنژیوگرافی قرار گرفته که سهساعت بهطول انجامیده و
ممکن است اقامت وی در بیمارستان، طولانیتر شود.
گمانهزنیها حاکی از آن است، در صورتی
که زمان بستری شدن مهندس موسوی در بیمارستان طولانی شود، وی را بهصورت ایزوله در
یک بخش مجزا نگهداری کنند.
گفته میشود ماموران امنیتی از شب پیش
از انتقال موسوی به بیمارستان در آنجا حضور یافته و در بخشهای مختلف بیمارستان،
دوربینهای مداربسته کار گذاشتهاند.
بر اساس گزارش های دریافتی، تعداد زیادی
مامور نیرویانتظامی و لباسشخصی مراقبت از ایشان و خانم رهنورد را بهعهده دارند
و کارکنان بخشی که وی در آنجا بستری شده تا این ساعت حق ترک محل کار خود را نداشتهاند
و موسوی بهطورکل ممنوعالملاقات است.
بر اساس اخبار منتشر شده، دبیرکل سازمان
ملل هفته آینده برای شرکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد عازم تهران است.
در همین خصوص فعالان سیاسی از این مقام
بین المللی و دیگر سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد خواسته اند تا با نامزد
انتخابات ریاستجمهوری پیشین ایران دیدار کند.
میرحسین موسوی، همسرش زهرا رهنورد و
همچنین مهدی کروبی، از راهبران جنبش سبز مردم ایران، از حدود هجده ماه پیش در حبس
خانگی به سر می برند.
تاریخ انتشار: ۰۳ شهریور ۱۳۹۱, ساعت ۱۰:۵۷ قبل از ظهر
اردشیر امیر ارجمند: مسئول جان میرحسین شخص رهبر جمهوری اسلامی است
جـــرس: در پی وخامت اوضاع جسمانی و بستری شدن میرحسین موسوی در بخش مراقت های ویژه، سخنگوی شورای راه سبز امید ضمن تایید این خبر گفت "با توجه به اینکه آقای موسوی قبل از حصر در سلامت کامل به سر می برده، ظسئولیت جان وی بر عهده شخص آقای خامنه ای است."
اردشیر امیر ارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی طی گفتگویی با رادیو اروپای آزاد با اشاره به بستری شدن میرحسین گفت: "مهندس موسوی جهت آنژیو گرافی به بیمارستان منتقل شد. هنوز جزئیات دقیق در مورد وضعیت جسمی ایشان منتشر نشده است."
امیر ارجمند با تاکید بر اطلاع رسانی
دقیق در این مورد ادامه داد: "باید منتظر جزئیات جدید بود تا در این مورد
اظهار نظر شود."
به گزارش جرس، میرحسین موسوی روز پجشنبه
به دلیل انسداد عروق قلبی تحت عمل آنژیوگرافی قرار گرفته که سه ساعت به طول
انجامیده است. وی پس از عمل دوباره به سیسییو منتقل شده و گفته میشود غیر از
مشکلات قلبی مشکلات جسمی دیگری نیز دارد که ممکن است اقامت وی در بیمارستان را
طولانیتر کند.
تاریخ انتشار: ۰۳ شهریور ۱۳۹۱, ساعت ۱:۰۲ بعد از ظهر
زندگی، تقدیر و تدبیر دارد، تلاش می کنیم اولی به دومی نخندد
عیادت مجازی احمد پورنجاتی از میرحسین موسوی
جـــرس: در پی خبر عارضه قلبی میرحسین موسوی، احمد پورنجاتی در نامه ای به وی نوشته است: "هیچگاه، بی حوصله ات ندیدم برای غمگساری و دلسوزی، حتی اگر مخاطبان جلالت ماب – خواه آقای هاشمی، یا آقای خاتمی که فروتنانه، مشاور شان بودی و دیگران ازین دست، هشدارهایت را گاه ناشیانه یا زیرکانه، به بوته بایگانی می سپردند."
میرحسین موسوی روز گذشته پس از بیش از
پانصد و پنجاه روز حبس خانگی برای انجام آنژیوگرافی به بیمارستان قلب منتقل شد.
به گزارش کلمه، احمد پورنجاتی، فعال
اصلاح طلب و نماینده مجلس ششم، در یک عیادت مجازی از این همراه جنبش سبز، به بیان
مشکلات جاری کشور پرداخته است.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
دوست و برادر بزرگوارم ، مهندس موسوی
عزیز!
درود و بهبود برشما
می دانم و تجربه کرده ام که در حال و
مجال دوران نقاهت پس از آنژیوگرافی، که تحمل کیسه های شن بر زخمگاه جراحی ، قوز
بالای قوز است ، عیادت کننده نباید برای بیمار، پرچانگی کند . اما تو را می شناسم
که در همه ی سالیان به ظاهر سکوت و حاشیه نشینی ات، به رغم کوفتگی سالهای پرتب و
تاب مدیریت کشور در حال و هوای بارش براده های رنج و جنگ و حسادت و نارفیقی،
همواره بی تاب شنیدن و گفتن و دل سوزاندن برای مردم و میهن و آرزوهای به دل مانده
ی انقلاب و سرفرازی ایران بودی.
هیچگاه ، بی حوصله ات ندیدم برای
غمگساری و دلسوزی ، حتی اگر مخاطبان جلالت ماب – خواه آقای هاشمی ، یا
آقای خاتمی که فروتنانه ، مشاورشان بودی و دیگران ازین دست، هشدارها یت را گاه
ناشیانه یا زیرکانه ، به بوته بایگانی می سپردند.
اینک ، در واپسین لحظه های روزها و شب
های از ۵۰۰ فراتر رفته ی ” حصر”، در غیاب یک عیادت واقعی ، به ناچار از
مجال این عیادت مجازی ، بهره می گیرم و به واگویه ی دو نکته بسنده می کنم : یک
پرسش و یک پاسخ!
۱- آیا حال شما خوب است ، و البته حال خانم رهنورد؟ منظورم را که
ملتفت هستید!
۲- حال ما البته خوب نیست ، اما گزافه چرا؟ آنقدرها هم که قابله
های صد من یک غاز وانمود می کنند ، گرفتار عوارض کم خونی و بی حالی و افسردگی
کورتاژ نیستیم . زندگی ، تقدیر و تدبیر دارد . تلاش می کنیم اولی به دومی نخندد.*
* از پیامبر اسلام ص آمده است که پرورگار
به بندگانش گفت : تقدیری یضحک بتدبیرک : گاه ،آنچه من برای سرنوشت تو رقم زده ام ،
به آنچه تو تدبیر می کنی ، می خندد!
خلاصه ، میر حسین جان !
می دانم که نه تنها دلت خنک نمی شود ،
بلکه روح بزرگوارت آزرده هم می شود ، آنگاه که می شنوی و می بینی که آنچه را هشدار
می دادی ، بر سر همه مان ، از رفیق و رقیب ، آوار شد. اما تو ، واژه ی ” امید” را
از اکسیژن هوای زندگی مان کردی. زنده باشی ، برادر!
بیش ازاین جسارت است .
با آرزوی تندرستی و شادابی و سرفرازی
* آدینه ۳/۶/۹۱ * برادرتان احمد”
تاریخ انتشار: ۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ساعت ۱۱:۲۴ قبل از ظهر
اطلاعات تکمیلی از حمله ماموران به کمپ کمک رسانی مردمی در مصاحبه با یک شاهد عینی
جـــرس: بر اساس گزارش ها، شامگاه چهارشنبه نیز، نیروهای امنیتی با حمله به کمپهای کمک رسانی مردمی اقدام به بازداشت ۳۵ نفر از نیروهای مردمی کردهاند که به قصد امداد به زلزله زدگان، در کمپ سرند به سر میبردند.
به گزارش سحام نیوز، یکی از فعالین کمپ های امداد رسانی مردمی در مناطق زلزله زده، اطلاعات جدیدی از شرایط رخ داده در شب گذشته و نیز شرایط کلی مردم در آن مناطق را افشا کرده است.
بر اساس این گزارش، نگرانی ها در خصوص
رسیدگی به مردم روستایی استان سردسیر آذربایجان با توجه به نزدیک شدن به فصل سرما،
قوت می گیرد.
در روزهای اخیر بخش زیادی از توجه حکومت
متوجه میزبانی کشورهای شرکت کننده در کنفرانس غیرمتعهد هاست.
تهران در دهه اول شهریور ماه میزبان
کشورهای عضو جنبش عدم تعهد است.
متن کامل گفتگوی امیرکلهر، فعال مدنی در
مورد وقایع اخیر به شرح زیر است:
به نظر شما علت دستگیری فعالین حاضر در منطقه چه بود؟
اول این نکته را ذکر کنم که بچه های ما
اصلاً دنبال بحث سیاسی و فعالیتی از این دست در این ماجرا نبودند و خود حکومت خیلی
علاقه داشت که این مسئله را سیاسی بکند و با این کارهایی که در این مدت انجام داده
، کاملا این موضوع را به اثبات رسانده است.
همه ی بچه ها برای کمک رسانی و امداد به
مردم زلزله زده رفته بودند و اینکه بچه ها با جان و دل کار می کردند و هیچ هدفی
نداشتند جز کمک کردن به مردم کشورشان. وقتی می دیدند که هلال احمر و دولت نمی
توانند یا نمی خواهند که به مردم زلزله زده کمک کنند خودشان به صورت خودجوش دست به
کار شدند و خطر را به جان خریدند.
خوشبختانه مردم این مناطق هم استقبال
خوبی از این جریان کردند و حسابی هوای بچه ها رو داشتند.
و اما ماجرای بازداشت بچه ها این بود که
ابتدا به دستور شخص فرماندار هریس ، نیروی انتظامی و امنیتی برای بردن کالاها به
انبار هجوم می برند که با مقاومت بچه ها مواجه شدند و آقایان تصمیم گرفتند که دور
کمپ بچه ها حلقه ی انسانی تشکیل دهند و این نیروهای امنیتی که لباس سپاه به تن
داشتند کمپ را به مدت ۷ ساعت محاصره کردند.
چند ساعت بعد چندین ماشین ضد شورش به
اطراف کمپ آمدند و من که با یکی ار بچه های داخل کمپ در تماس بودم، به من تلفنی
گفت “امیر همین الان ریختند داخل” و تماس قطع شد.
بچه ها به مامورین امنیتی گفته بودند که
“حتی یک بطری آب معدنی هم به شما نمی دهیم، زیرا این وسایل را مردم به ما دادند تا
به دست مردم زلزله زده برسانیم.” حتی اینجا هم که بچه های کمپ می دانستند که ممکن
است بازداشت شوند، بازهم استقامت و پایداری از خود نشان دادند و لحظه ای کوتاه
نیامدند. حتی قبل از وارد شدن،
نیروی انتظامی تهدید کرده بود که می خواهیم کمپ را پلمپ کنیم و بچه ها هم که در را
قفل کرده بودند می گویند که اگر می خواهید پلمپ کنید ما داخل کمپ می مانیم و بیرون
نمی آییم. ماموران حتی به بچه ها توضیح ندادند که دلیلشان از اقدام برای توقیف این
اموال چیست و آنها را به کجا می خواهند منتقل کنند!؟
آیا از اسامی بازداشت شدگان اطلاعی
دارید؟
بله، افرادی همچون حسین رونقی، نوید
خانجانی، واحد خلوصی، شایان وحدتی، شیما قوشه، میثاق افشار، حسن رونقی، وحید
روحانی، مازیار اسماعیل پور، مرتضی اسماعیلپور، حمید رضا مسیبیان، علی محمدی،
محسن صائمی، مسعود وفابخش، هومن طاهری، دانیال حسینی، نفیسه شهید فر، بهرام شجاعی،
محمد ارجمندی راد، اسماعیل سلمانپور، باغبان باشی، نرگس خیراللهی، مهدی صالحی، بهروز
علوی، میلاد پناهیپور، سپهرداد صاحبان، اسماعیل رفعتی، امیر رونقی، زهرا فیاض،
جعفر غلامی، کیانا کریمپور، فرزان احمدزاده، آرتمیس ورزنده، مهرناز احمدزاده،
امین رونقی و ریحانه حسامی بودند.
طبق گزارش های بدست آمده برخی از
بازداشت شدگان دست به اعتصاب غذا زدند آیا شما می دانید کدام یک از این بچه ها در
حال اعتصاب غذا هستند؟
حسین رونقی، میلاد پناهی پور، نوید
خانجانی، واحد خلوصی و میثاق افشار از لحظه ی بازداشت اعلام کرده اند که اعتصاب
غذا خواهند کرد.
علت حضور این فعالین در منطقه چه بود و
آنان چه اقداماتی را انجام می داند؟
متاسفانه گویا در کشوری زندگی می کنیم
که کمک کردن به هموطن و کمک کردن به زلزله زده ها جرم محسوب می شود. وقتی دولت نمی
تواند وظایفش را بدرستی انجام بدهد طبیعی است که خود مردم به صورت خودجوش دست به
کار می شوند و وارد عمل می شوند. اگر دولت برای مردم اعتماد سازی می کرد و کارش را
به خوبی انجام می داد امروز شاهد این نبودیم که مردم به هلال احمر و نهاد هایی حکومتی
اعتماد نداشته باشند و پولی به حساب آنها واریز نکنند. بسیاری از حساب های بچه های
ما که داشتند برای کمک به زلزله زده ها پول جمع می کردند، در همان روزهای اول مسدود
شده بود و وقتی بچه ها به بانک مراجعه کرده بودند گفته بودند که دستور از بالا
بوده است.
نحوه رسیدگی سازمانهای دولتی به مردم زلزله زده چطور بود؟
دیده شده بود که هلال احمر در منطقه
پارتی بازی می کرد و به خانواده هایی که می شناخت یا آشنایشان بودند چند تا چادر
می داد. مثلا به یه خانواده ی ۵ نفره دوتا چادر داده بود در صورتی که
به یک خانواده ی ۱۰ یا ۱۱ نفره
یک چادر داده بود و مردم از این موضوع بسیار ناراحت بودند و خوب بچه هایی که الان
در بازداشت به سر می برند یک برنامه ای ترتیب دادند که برای این مردم چادر بخرند.
آیا دولت دست به یک همچین اقدامی زد؟؟
یا به طور مثال فنس برای گاو و گوسفندان
مردم زلزله زده؛ مردم شبها از ترس گرگ مجبور بودند بغل حیواناتشان بخوابند تا گرگ
به دامهایشان حمله نکند و بچه های کمپ برنامه ریزی کردند تا برایشان فنس بخرند و
این کار را انجام دادند و مردم خیلی از اونها تشکر کردند و خوشحال بودند. آیا هلال
احمر جمهوری اسلامی دست به همچین کاری زد!؟ در بیمارستان صحرایی فقط ۲
تا پزشک بود و با یک زمین لرزه ی کوچک آنجا پُر از مجروح می شد! بچه های کمپ با خودشان
پزشک بردند و حتی گشت چادر به چادر گذاشته بودند تا به وضع مردم رسیدگی کنند. الان
شاهد این ماجرا هستیم که خیلی از مناطق زلزله زده، روستاهایشان در حال گرفتن
بیماری وبا هستن و بچه ها ترتیبی دادند که آهک خریده شود تا جلوی گسترش وبا گرفته
شود. به هر حال امیدوارم بچه
ها هرچه سریعتر آزاد شوند.
تاریخ انتشار: ۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ساعت ۱۲:۱۹ بعد از ظهر
آخرین اسامی فعالان مدنی بازداشت شده در کمپ امدادی به زلزله زدگان
جـــرس: با گذشت ساعاتی پس از دستگیری تعدادی از فعالان مدنی امدادگر به مناطق زلزله زده، اسامی بازداشت شدگان اخیر در مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی منتشر شد.
به گزارش سحام نیوز، نیروهای امنیتی نیمه شب چهارشنبه با حمله به کمپ های کمک رسانی مردمی، علاوه بر بازداشت تعدادی از فعالان، اقدام به تهدید به بازداشت برخی نیروهای امدادگر داوطلب کرده اند که از شهرهای مختلف به قصد امداد و یاری آسیب دیدگان، به این منطقه آمده اند.
به گزارش سحام، آخرین اسامی بازداشت شده
ها تاکنون، به قرار زیر است:
نوید خانجانی، واحد خلوصی، شایان وحدتی،
شیما قوشه، میثاق افشار، حسن رونقی ملکی، وحید روحانی، مازیار اسماعیل پور، مرتضی
اسماعیلپور، حمید رضا مسیبیان، علی محمدی، محسن صائمی، مسعود وفابخش، هومن طاهری،
دانیال حسینی، نفیسه شهید فر، بهرام شجاعی، محمد ارجمندی راد، اسماعیل سلمانپور،
باغبان باشی، نرگس خیراللهی، مهدی صالحی، بهروز علوی، میلاد پناهیپور، سپهرداد صاحبان،
اسماعیل رفعتی، امیر رونقی، زهرا فیاض، جعفر غلامی، کیانا کریمپور، فرناز احمدزاده،
آرتمیس ورزنده، مهرناز احمدزاده، امین رونقی، ریحانه حسامی، احمد رونقی ملکی (پدر
حسین رونقی ملکی)، علی تقدیری، امیرکلهر، سپهرداد صاحبان و صادق رضایی گیگلو.
خبرهای رسیده به سحام، حکایت از اعتصاب
غذای برخی از دستگیرشدگان دارد. بنا به این گزارش میلاد پناهی پور، نوید خانجانی،
واحد خلوصی، میثاق افشار، هومن طاهری، سپهرداد صاحبان و حسین رونقی ملکی در اعتراض
به این بازداشت غیرقانونی، دست به اعتصاب غدا زده اند.
برخی منابع خبر از بازداشت و آزادی احمد
رونقی ملکی، پدر حسین رونقی؛ در همان ابتدا، داده اند.
تاریخ انتشار: ۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ساعت ۱۰:۵۰ بعد از ظهر
الان قرن ۲۱ است، ما به ۲۰۰ سال قبل برگشتهایم
انتقاد شدید مهرجویی از تفکیک جنسیتی در دانشگاهها:
جـــرس: داریوش مهرجویی، نویسنده و کارگردان سرشناس سینمای ایران، در جلسه نقد و بررسی یکی از کتاب های جدید خود، به شدت از برنامه دولت برای تفکیک جنسیتی در پذیرش دانشگاه ها انتقاد کرد و گفت: صحبتهایی که در مورد تفکیک جنسیتی در دانشگاههای ایران مطرح شده و گویی ما به ۲۰۰ سال قبل بازگشتهایم. این حرفها که دختران حق تحصیل در بعضی از رشتهها را ندارند و مثلآ نمیتوانند در رشتهای مثل مهندسی معدن تحصیل کنند، دیگر در دنیای امروز جایی ندارد. نباید فراموش کنیم که ما در قرن ۲۱ زندگی میکنیم و این رفتارها به هیچ وجه شباهتی به این زمان ندارند.
به گزارش ایلنا، جلسهی نقد و بررسی
رمان «در خرابات مغان» عصر روز سه شنبه ۳۱ مردادماه
با حضور داریوش مهرجویی، شیوا مقانلو، امیرعلی نجومیان و علی اصغر محمدخانی در
موسسهی شهر کتاب برگزار شد.
علیاصغر محمدخانی (نویسنده و معاون
موسسهی شهر کتاب) این نشست را با توضیحاتی دربارهی داریوش مهرجویی و آثار او
شروع کرد و گفت: او به ثروت عظیم ایران در حوزههای فرهنگی و هنری توجه داشته و رد
پای این مساله در تمام آثار او دیده میشود. همچنین او به غیر از فرهنگ و هنر این
سرزمین، به هنر شرق دور و کشورهایی مانند ژاپن و چین هم توجه دارد.
او ادامه داد: یکی از مسائلی که مهرجویی
در کارهایش دنبال میکند، مسالهی عرفان است. او در عین اینکه در جهان مدرن
زندگی میکند، به عرفان و متافیزیک هم علاقهمند است. او همچنین در جریانهای فکری
اسلامی از سهروردی، عطار و مولانا به تحقیق پرداخته و با آنها نیز آشنایی دارد.
شاید به دلیل آشنایی او با «داریوش شایگان» و به تبع آن آثار «هانری کربن» و همنشینی
او با «غلامحسین ساعدی»، «محمود دولتآبادی» و «گلی ترقی»، باعث این شده که ردپای
ادبیات در آثار سینمایی او هم دیده میشود. ضمن این، او با نویسندگان خارجی هم در
ارتباط است.
محمدخانی از کتاب «جهان هولوگرافیک» یاد
کرد و گفت: تاثیر این کتاب بر آثار بعدی مهرجویی کاملآ مشخص است.
وی در پایان و در توضیح کتاب «در خرابات مغان» گفت: کتاب داستان یک دانشجوی ایرانی است که بین سالهای ۱۹۷۹ تا کمی بعدتر از حملات ۱۱ سپتامبر در فیلادلفیای آمریکا زندگی میکند و با وجود اعتقادات مذهبی، مدتی در یک کازینو مشغول به کار میشود.
داریوش مهرجویی؛ کارگردان، مترجم و
نویسندهی کتاب «در خرابات مغان» در شروع صحبتهای خود گفت: سناریوی تمام فیلمهایی
که تا امروز ساختهام را خودم نوشتهام و از قدیم با انس خاصی با کلام و شیوههای
نگارش دارم و سعی کردهام بهترین آثار ادبیاتی ایران و جهان را مطالعه کنم. البته
ما باید یاد بگیریم که کارها را صرفآ برای خود آنها انجام بدهیم.
وی در ادامه به بالا رفتن سطح تفکر و
هوش مردم در نسلهای جدید اشاره کرد و گفت: مردم ما بسیار زیرک و باهوش هستند و به
خصوص نسلهای جدید خیلی موشکاف و زیرک هستند و من خوشحالم که میتوانم از طریق
آثارم با این مخاطبان ارتباط داشته باشم، اما امروز ناراحت هم هستم. صحبتهایی که
در مورد تفکیک جنسیتی در دانشگاههای ایران مطرح شده و گویی ما به ۲۰۰
سال قبل بازگشتهایم. این حرفها که دختران حق تحصیل در بعضی از رشتهها را ندارند
و مثلآ نمیتوانند در رشتهای مثل مهندسی معدن تحصیل کنند، دیگر در دنیای امروز
جایی ندارد.
نباید فراموش کنیم که ما در قرن ۲۱
زندگی میکنیم و این رفتارها به هیچ وجه شباهتی به این زمان ندارند.
مهرجویی در پایان صحبتهای خود در قسمت
اول گفت: گاهی بحث سینما پیش میآید و میگویند چرا این اثر را به صورت فیلم کار
نکردهای؟ من حتی این اثر را برای نمایندگیهای مختلف در خارج فرستادم تا این اثر
ساخته شود. اما گفتند که سیاسی است و آن را رد کردند. بنابراین ترجیح میدهم آن را
در ادبیات بنویسم و در آرزوی این که فیلمی از آن ساخته شود، بمانم. من این کتاب را
نوشتم، چون در سینما امکان انجام این کار نیست. حرف اصلی «فروید» این است که فرهنگ
زادهی بیماری و مرض است و تا بیماری نباشد، فرهنگ نیست. سینما پر از سرمایه است،
بگیر و بیار دارد. اما در ادبیات راحتتر میشود آنچه را که میخواهی اجرا کنی.
در ادامهی این نشست، شیوا مقانلو
(نویسنده و منتقد) در شروع صحبتهای خود گفت: کار نقد این کتاب مقداری سخت میشود،
زیرا دیدن اسم «داریوش مهرجویی» روی
جلد یک کتاب باعث میشود حتی یک تحلیلگر منصف هم سختگیرانهتر به کتاب نگاه کند و
من هم در مورد نقد این کتاب سختگیرانه به قضیه نگاه کردم. بحث را با راوی و انتخاب
آن آغاز میکنم.
وی ادامه داد: راوی این کتاب اول شخص
است. راوی اول شخص، راوی خوبی است، زیرا نیاز به تغییر لحن ندارد و همه چیز از
زاویه و زبان او دیده و نقل میشود. این راوی پاشنهی آشیلی هم دارد. چون خط و
ربط و انسجام ماجراهای داستان برای خود راوی مشخص است، ممکن است تصور کند که این
مساله برای مخاطب هم صادق است و در جایی کمگویی و در جای دیگر پرگویی کند.
اینجاست که اهمیت ذهن تدوینگر مشخص میشود و بتواند خرده روایتهای داستان را به
شکلی رویاتگرانه و با انسجام خوب نقل کند. این مساله در سینما و حتی سینمای کلاسیک
(پیش از جنگ دوم جهانی) هم خیلی مهم است که کجا خرده روایتهای ما کامل میشود و
کجا به خرده روایت بعدی برویم. اما آنچه شاید نقطه قوت این اثر نباشد، این است که
تدوینگر درونی اثر نتوانسته این خوردهروایتها را به هم مرتبط کند. بعضی از جاها
اثر کاملا مستند میشود. اگرچه جذاب است، اما اطلاعات مستند گونه است و در برخی
جاها کار فانتزی است.
مقانلو دربارهی شخصیت در این رمان گفت:
اکثر وقتها ما رمانها و فیلمهای محبوب را براساس شخصیتهای آنها به یاد میآوریم.
مهرجویی در ساخت شخصیتهای ماندگار موفق است، اما این رمان ماجرا محور است و شخصیت
در درون ماجرا قرار میگیرد.
وی افزود: این مکانیکیترین روش برای نشان دادن وجود یک تدوینگر برای این کتاب است. ادبیات حیطه دست تنهایی است. برخلاف سینما که یاریهای زیادی دارد. بنابراین خود نویسنده باید همه کارش را انجام دهد. در این اثر اینکه خورده روایت کجا کامل میشود و کجا باید به سراغ روایت بعدی برویم، خیلی مهم است. ما با کتابی روبرو هستیم که قصهگو است، رئالیستی است و به صورت فلشبک روایت میشود. فکر میکنم دقیقا نقطه قوت این رمان از جذابیت خورده روایتها است که حرفی پشت آنها است و این کار به شدت تصویری است.