مجید در آغوش مادر

1 view
Skip to first unread message

امید سبز

unread,
Oct 22, 2013, 4:50:47 AM10/22/13
to sabz-iran
 امروز صبح هم با یک خبر خوب بیدار شدم 
مجید توکلی به مرخصی آمد  ...
Inline image 1
خیلی راحت میگیم 4 سال . ولی برای  کسی که به جرم بهترین تلاشها برای تحقق بهترین آرزوها برای مردمش  ، بهترین روزهای عمرش رو در سکوت سفید انفرادی یا در انزوای سیاه بند زندانیان جرایم جزایی بگذرونه ، 4 سال یعنی یک سیاه چال بزرگ در حفره ی دوار زندگی .  هرچند کسانی چون مجید ، زندگی را باخود به درون این سیاه چاله ها می برند و  ظلمات اون را با  طنین آزادی و شور زندگی روشن می کنند ، به قیمت ذوب شدن  سهمشان از زندگی و از آزادی .  و حالا برای توقف چند روزه ی این سیاه چاله ی دوار ، 600 میلیون از مادر او طلب میکنند تا از حق مسلم او در آغوش کشیدن فرزندش هم کاسبی کرده باشند .
و برای جنبش دانشجویی هم این 4 سال یعنی 4 سال کما و اغما .  همه ی اونهایی که کمی با فعالیت های مدنی در فضای دانشجویی آشنا هستند می دونن که مجید سر و گردن جنبش بود و هست و بعد از به بند کشیدن او جنبش دانشجویی رو به تعطیلی رفت . بگذریم از ضعفهای جنبش متکی به یک یا دو نفر ، این ارزشها و ویژگیهای منحصر بفرد او بود که با همه ی بی ادعایی شد سنبل جنبش دانشجویی و موتور محرک به ویژه در سیاه ترین روزهای  دانشگاه در سال 88 . 

روزی که راه من و مجید پیش از انتخاب از هم جدا شد هدف هامون بی شک  یکی بود . من و بسیاری از دهه پنجاهی های بازمانده از جنبش دانشگاه شال سبز میر  به گردن انداختیم و او پرچم سفید شیخ رو برافراشت و دیدیم که هر دو رنگهای زیبای یک پرچم بودیم  . پرچم جاوید سرزمینمون  . اما افسوس که رنگ سرخ این پرچم رو میان سبز و سفید ما ، بهترین جوانان گمنام سرزمینمون بدون ادعا با خون خودشون سرخ کردند تا این پرچم برافراشته بمونه . 

مجید جان بعد از 4 سال ، امیدوارم توی این چند روز وقت نکنی به ایمیل قدیمیت سری بزنی و این پیام رو بخونی . چون دلم میخواد تمام این سهم اندکت از آزادی رو در آغوش مادر نازنینت با عشق و آرامش زندگی کنی . 

خوش آمدی دوست سفید و سبزم . به امید آزادی و رهایی تو و تمام مردم این سرزمین برای زیستنی انسان وار در دنیای بی رنگی زیر  رنگین کمان زیبای حقیقت  . 

"می دانیم از این دیار وحشت به سلامت؛ به شجاعت وصداقت خواهیم گذشت و آزادی را برای مردمان به ارمغان خواهیم برد.به امید دیدار در سرور آزادیمان. "  ( یادداشت مجید توکلی ، سال 89 در دفتر خاطرات زندان پویا قربانی )
Inline image 2
images (1).jpg
images (2).jpg
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages