ماندلا در 95 سالگی زندگی تازه اش را آغاز کرد
او کسی است که به آنچه گفت به راستی عمل کرد : زندگی تنها عشق است و دیگر هیچ !
این فلسفه نه او را به گوشه نشینی و عافیت طلبی خیام گونه و بی تفاوتی به پیرامونش کشانید و نه باعث شد برای اهداف بلند انقلابی اش هر وسیله و ابزاری را به کار بندد . ایمانی که او به "انسان " و " عشق " دارد به هردوی اینها جانی دوباره بخشید آن هم در عصر فراموشی انسان در کوران سیاهی های جنگ و نابرابری و زیاده طلبی.
او هم رهبر یک انقلاب بود ، در شرایطی بس دشوارتر از آنچه ما در دهه ی 50 داشتیم . با ایمان و اراده و بدون خشونت انقلابش را به بار نشاند .مذهب و هیچ ایسم و مکتبی را دست آویز نکرد . حرف ناراست از زبانش بیرون نیامد و توهین و تحقیر را در راه پیروزی پیشه نکرد . پیروانش را فریب نداد و روشنفکران و توده را در یک جهت هدایت کرد : ایمان ، اتحاد و پافشاری بر حقوق انسانی با روشهای انسانی .
ما هم انقلاب کردیم . از روشنفکر گرفته تا عوام ، همه را فریفتیم . مذهب و مکتب را ابزار کردیم . دروغ و راست را درهم آمیختیم و هر درست و نادرستی را بهانه کردیم تا ضربتی بر حریف فرود آریم . طوفان خشم به راه انداختیم و وقتی خشممان به پیروزی نشست ، مهارش از کفمان به در شده بود . همه چیز را زیر و زبر کردیم . گناهکار و بی گناه را به گیوتین مرگ سپردیم ، تبعید کردیم و اموالشان به تاراج بردیم و بر دشمنی و کینه افزودیم و بعد از 35 سال هنوز هم انقلابمان تمام نشده و همچنان دشمن دارد ، انسان می بلعد و تباهی و نفرت بالا می آورد .
از همه بدتر در تباهی دروغهای خودمان چنان گمگشته و سرگشته شده ایم که دیگر تمیز راست و ناراست چنان دشوار است که قید تفکر و تلاش را برای تغییر زده ایم .
او ولی پیش و پس از پیروزی ، موج خشم را همچون کیمیاگری به نیروی عظیم عشق تبدیل کرد . همه ی دشمنانش را بخشید و بخشش را در میان پیروان خشمگینش تسری داد . تابوها را شکست ،بر دوستی و دوستان افزود و ازدشمنان و دشمنی ها کاست و احترام رفیق و نارفیق ، دوست و دشمن را برانگیخت . مرد سیاست هم بود و به قدرت هم نشست و عشق و خرد را بکار بست اما به وقتش کنار رفت و قدرت را به رقیبش سپرد و هرگز خود را بت نکرد .
اینها به گفتن آسان است ولی به راستی او و همفکرانش چه کردند که یک جامعه ی برده دار و برده زده ، بی سواد ، تحقیر شده ، غارت شده و خشمگین در نیم قرن چنین راه پویایی و سربلندی را می پیماید و الگوی جهانیان می شود ؟
جواب ماندلا این است : ایمان به حقیقت ، آزادی و عشق راستین !
ما در انقلابمان نور را هم منفجر کردیم و سیاه چاله های سیاهی و گمراهی ، فقر و جنگ و مرگ و جهالت ما را در خود فرو برد ، او اما مشعل کوچک عشق و امید را در قلب همه روشن کرد و این چنین سیاست را با عشق در آمیخت و نه تنها در کشورش بلکه در آفریقای تباه شده و سراسر جهان تاریک ، نور امید را برای ستمدیدگان و آزادیخواهان پراکند .
او درگذشت . در زادگاهش به خاک سپرده می شود . هیچ مناره و گنبد و برج و بارویی برایش نخواهند ساخت ولی دنیا به احترامش سر خم می کند و مردمش به جای بر سر و سینه کوفتن و نعره سر دادن در خیابان ها " جشن زندگی " راه انداخته اند . گل می ریزند و به یاد او رقص و پای افشانی میکنند .
او به راستی هم در زندگی و هم در مرگ زیباست .
الگوی او هدیه ی بزرگ تاریخ به جهانیان است .
روز دانشجو به تمام دوستان دانشجو به ویژه به یاران دیرین دبستانی و جنبش دانشجویی مبارک .
در میانه ی اختلاف نظرها و بحث های درگرفته ی این روزها درباره ی جنبش دانشجویی و خط و مشی و آینده اش ، شاهد از غیب رسید و به گمانم هیچ الگویی بهتر از ماندلا پاسخ تمام مباحث میان ما نبود و نیست . در او هم رنج هست هم امید ، هم هدف هست و هم روش و رفتار .
شانزدهم آذر نود و دو