You do not have permission to delete messages in this group
Copy link
Report message
Show original message
Either email addresses are anonymous for this group or you need the view member email addresses permission to view the original message
to rezacell
سیدکامران باقری-مشاور مدیریت نوآوری و مالکیت فکری
از «آلبرت اینشتین» نقل است که: «رؤیاپردازی مهمتر از دانش است؛ چراکه
دانش به دانستهها و درک اکنون ما محدود است، اما رؤیاپردازی، گسترهای
به بزرگی کل جهان و همه درک و دانش آتی بشریت دارد». رؤیاپردازی، نقشی
کلیدی در پیشرفت افراد، شرکتها و کشورها دارد، زیرا نقطه آغاز نوآوری
است. زمانی که تصویری در ورای داشتهها، دیدهها و کردههای موجود، مجال
شکلگرفتن پیدا میکند، تلاش برای تحقق آن تصویر، پیشران نوآوری میشود.
اگرچه دانش و دانستن، راهگشای نوآوری است، اما بدون رؤیایی در دوردستها،
حرکتی رخ نمیدهد که گرهگشایی بخواهد. بدون رؤیاپردازی، عالمان و
دانشگران هم گرفتار تکرار میشوند. بدون رؤیا، گریزی از گامگذاشتن در
راههای رفته و بوی کهنگیگرفتن نیست. صد البته مرادم از رؤیا، توهمات
بیپشتوانه نیست که هیچگاه رنگ عمل و اجرا را به خود نمیبینند. هرچند
مرز بین رؤیاپردازی و توهمبافی بس باریک است. برای روشنشدن منظورم،
بهتر است به یکی از مدیران رؤیاپرداز معاصر اشاره کنم. روز ششم مهر
امسال، «ایلان ماسک» در شصتوهفتمین کنگره بینالمللی فضانوردی روی صحنه
رفت و از جزئیات برنامهاش برای تسخیر مریخ به وسیله انسان خبر داد. در
کل مدتی که سخنرانی وی را دنبال میکردم، مدهوش بزرگی رؤیای او بودم.
اینکه یک مدیر چگونه و تحت چه شرایطی، جسارت رؤیاپردازی در این ابعاد را
پیدا میکند؛ یک رؤیاپردازی صدها میلیارددلاری و دههاساله برای اسکان
یک میلیون نفر روی مریخ و تشکیل یک تمدن بشری پایدار و مستقل از زمین.
«ایلان ماسک» همان کسی است که در شرکت تسلاموتورز، برای ساخت یک خودرو
برقی تمامعیار رؤیاپردازی کرد و در کمال شگفتی جهانیان، مدتهاست این
رؤیا را به واقعیت بدل کرد. او همان مدیری است که در شرکت اسپیساکس،
رؤیای راکت چندبارمصرف فضایی فالکون را محقق کرد و با این کار، هزینه
سفرهای فضایی را بهشدت کاهش خواهد داد. وی همان رؤیاپرداز سیستم
حملونقل هایپرلوپ و سولارسیتی است که به هر دو رنگ واقعیت بخشید. «ایلان
ماسک»، یک کارآفرین رؤیاپرداز به معنای واقعی است. افرادی مانند او یا
«استیو جابز»، با مغناطیس جاذب خود، دیگر رؤیاپردازان را از سراسر جهان
به گرد خود جمع میکنند، سپس به پشتوانه قدرت پیشران علم و فناوری،
قالبهای فکری و برداشتهای موجود از شدنیها و نشدنیها را در هم
میشکنند. جمع اندکی از این رهبران رؤیاپرداز در محیطی مناسب میتوانند
کسبوکارهای میلیارددلاری و بینالمللی خلق کنند و به قدرت اقتصادی و
نظامی محیط میزبانشان بهشدت بهبود دهند. با علم به نقش کلیدی
رؤیاپردازی، وقتی به فضای ایران نگاه میکنم، سرکوب رؤیاپردازی و شدت آن
مرا بیمناک میکند. در ایرانِ امروز، سقف پرواز رؤیاها کوتاه است. انواع
وزنهها و قفسهای خودساخته، بال رؤیاهایمان را بسته، نَفَسِ رؤیاهایمان
را به شماره انداخته و موتور رؤیاپردازی را راهی اوراقی کرده است. به
اطراف خود بنگرید؛ چند دانشگر و دانشمند رؤیاپرداز سراغ دارید؟ چند مدیر
رؤیاپرداز و الهامبخش میتوانید نام ببرید؟ دستمان خالی نیست؟ امروزه
فضای عمومی کشور بهگونهای است که رؤیاپردازی به دست خودمان سرکوب و جمع
اندک رؤیاپردازان، فراری داده میشوند. نظام آموزشی کشور بهروشنی و
آشکارا قاتل رؤیاپردازی است. کودکان خلاق و ذاتا رؤیاپرداز را به این
نظام آموزشی میسپاریم و میلیونها جوان تربیتشده برای دنبالهروی و
تکرار تحویل میگیریم. غربال کنکوری نظام آموزشی، مقتدرانه سد راه
رؤیاپردازان میشود و جماعت میلیونی را همرنگ میکند و این تازه اول
راه است. نسل جوان پس از تجربه نظام آموزشی وارد دنیای کسبوکار میشود.
بیشتر شرکتهای ایرانی که باید میزبان آنها باشند، درگیر کارهای تکراری و
روتین هستند و ردی از نوآوری در کسبوکار آنها به چشم نمیخورد. فضای
کسبوکار نامناسب، مدیران را درگیر روزمرگی کشنده کرده و مجالی برای
رؤیاپردازی نگذاشته است. در چنین فضایی صحبت از رؤیاپردازی، مذموم و
نشانهای از کمتجربگی یا ناتوانی اجرائی است. کهنگی و تکرار در فضای
کاری شرکتهای ایرانی بیداد میکند. حالا همان خروجی نظام آموزشی وارد
چنین محیطی میشود و اندکبقایای رؤیاپردازی ذاتی هم بهتدریج رنگ
میبازد. فضای عمومی کشور هم مشکل را دوچندان کرده است. دامهای روزمرگی
قدمبهقدم پهن است تا مبادا کسی هوس رؤیاپردازی کند. بگذارید فقط یک
مثال بزنم. در بیشتر کشورهای جهان، جوانان پس از اشتغال به کار با
استفاده از تسهیلات ارزانقیمت بانکی، بهراحتی اقدام به خرید خودرو به
صورت اقساطی میکنند و از آن خودرو به مثابه ابزاری در خدمت زندگی
استفاده میکنند. اما جوان ایرانی باید به دلایل واهی، خودرو را دستکم
به دو برابر قیمت دیگر کشورها خریداری کند. این در شرایطی است که باز به
دلایل واهی، جوان ایرانی به تسهیلات بانکی با نرخ متعارف جهانی هم دسترسی
ندارد و باید با پرداخت نقدی خرید کند. درعمل بخش زیادی از جمعیت عمدتا
جوان کشور باید برای سالهای سال برای خرید خودرو شب و روز تقلا کند. به
بیان سادهتر، جوان ایرانی به جای رؤیاپردازی خلاقانه برای پیشبرد
کسبوکار و اقتصاد کشور، بهترین دوران عمر خود را صرف اموری میکند که در
دیگر کشورها اساسا موضوعیت ندارند. این سرکوب فراگیر رؤیاپردازی، آینده
من و شما و فرزندان این سرزمین را تهدید میکند. فرهنگ عمومی جابهجا
همرنگ جماعتشدن و روزمرگی را تشویق میکند تا اگر رگهای هرچند بیرمق
از رؤیاپردازی هم نزد کسی مانده باشد، جسارت ظهور نیابد. در کشوری که
رؤیاها سرکوب شوند، مقالات علمی هم بوی تکرار میگیرند و پیشرفت علمی دور
از دسترس میشود. در چنین کشوری، اندکرؤیاپردازان باقیمانده هم بار سفر
میبندند تا مگر پرنده رؤیاهای آنها بتواند در سرزمینی دیگر مجال پرواز
پیدا کند. در سرزمین بیرؤیا، مدیران الهامبخش و جریان ساز پرورش
نمییابند و بنگاههای نوآور شکل نمیگیرند. در یک کلام، کشوری که
رؤیاپردازی در آن سرکوب میشود، اقتصادی وابسته خواهد داشت و ناخواسته در
خدمت ساختن رؤیاهای بیگانگان خواهد بود. این سرکوبی است که به دست خود من
و ما انجام میشود. بیایید از همین امروز به خود اجازه رؤیاپردازی دهیم و
لذت پرواز رؤیاها را از فرزندانمان دریغ نکنیم. ملتی که رؤیاپردازی را
سرکوب کند، اسیر ابدی در زندان تکرار میماند.