چرا رضا داوری اردکانی با پوپر مخالفت کرده بود ؟

15 views
Skip to first unread message

ayoub Mahmoudi

unread,
Jul 7, 2010, 4:49:46 AM7/7/10
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com

بالاخره چرا رضا داوری اردکانی با پوپر مخالفت کرده بود ؟   

نگاهی بر کتاب : سيری انتقادی در فلسفه کارل پوپر

 نوشته:رضا داوری اردکانی

      اردکانی     کارل پوپر

اين کتاب هر چند که چاپ اولش در سال ۷۹ بوده ولی حاوی نکات جالبيست در مورد سير انتقادی ايشان از کارل پوپر ( يکی از بزرگترين و تاثير گذارترين فيلسوفان علم قرن بيستم )

در بداهت امر چيزی که از يادداشت نويسنده بر می آید اين است که او دغدغه‌‌ فکر منحرف شده و به گزاف رفته و وقت تلف شده جوانان خوش فکر را دارد ٫ تا آنجا که می گويد من حتی رساله ای را که در جوانی درباره افلاطون نوشته بودم را زمين گذاشتم و به پوپر پرداختم و در جواب می گويد چيزی که ترديد او را در مورد نشر اين اثر کم کرد ٫ وضع تفکر در ايران بود .

در اين که او به گفته خودش قصد و غرض سياسی نداشته ٬ که اصلاْ شکی نيست ( يعنی هنوز هم که هنوزه شکی نيست )٬ فقط جالب است کسی که قصد سياسی ندارد ٬ در ابتدا (که تا انتها ) به نقد وضع برهه ای از جامعه می پردازد که فضايی کاملاً سياسی داشته ٬ که به گفته او تحت تاثير حزب توده و تفکرات مارکسيستی و يا تحت تاثير آراء گوستاولوبون بوده که حکومت رضا شاه را تاييد می کرده ! و سپس در فضايی در آشفته از انقلاب ناگهان جوانان به آراء پوپر علاقه مند می شوند ( که البته اين تحريکات از طرف افرادی در گوشه و کنار بوده  که البته بهتر است بدانيد که ايشان آن زمان در گروه آموزش فلسفه بوده اند٬ با تمام همفکرانشان )

يکی از نقدهای ايشان اين است که چرا پوپر به دلخواه خود آراء افلاطون را نقد کرده است ٬ نمی دانم مگر می شود نقد را به دلخواه کس ديگری کرد (البته اگر از نقدهای فرمايشی که در ايران بازارش ( به خصوص اين روزها ) حسابی داغ است و بوده بگذريم )

و اينکه جوانان اهل ولايت بدانند که پوپر با ولايت مخالف است (پس شايد هايدگر موافق بوده ٬که ايشان و همفکرانشان در گروه فلسفه سنگش را به سينه می زنند )٬ البته او سريعاْ تصحيح می کند که اين نکته اصلاْ مهم نيست و اين مهم است که چرا ما با تاريخ چند هزار ساله فلسفی بايد به امثال پوپر بپردازيم .

در اينجا شايد بتوان گفت که البته در فضای علم زده اوايل انقلاب ٬ بهترين گزينه هم می توانست همان پوپر باشد تا هم علم و هم فلسفه را ( که آن زمان اقلب به مارکس يا سارتر و اخلافش ختم ميشد ) يه جوری جمع و جور کند و مدخلی به فلسفه نو باشد و تازه ميتوانست به گونه ای از پس فلسفه سياسی هم برايد.

البته ايشان منکر آن نيستند که در آراء و در متدولوژی پوپر نکات شايان توجهير نيز يافت می شود و اين که در ايران دو چيز را از آراء پوپر را مهم جلوه داده اند : ۱) روش استقرايی ۲) ابطال پذيری احکام علمی و البته اينکه در جهان سوم پوپر هم نکاتيست ( دقيقاْ اين سه از مهمترين دستاوردهای فلسفه علم     بوده اند که تاثيرات بسيار زيادی را بر فيلسوفان علم بعدی گذاشته اند) که آقای اردکانی بدون هيچ دليل موجهی انها را کوچک و در حد نکات جالب می پندارند.

خلاصه ايشان بدون هيچ غرضی ( به خصوص سياسی ) پوپر را از زمين و آسمان می کوبند( البته به روش خودشان که بيشتر به غر فلسفی شبيه است تا نقد فلسفی ) مانند اينکه : پوپر اصلاْ متفکر مهمی نبوده است ٬ و اين که در يک فضا و فشار سياسی ايشان به عنوان بزرگترين فيلسوف قرن بيستم نام گرفتند ٬ و اينکه آراء او و خود او در حد فيلسوفانی نظير راسل و برگستن و سارتر هم نيست ( البته بهتر است زمينه های کاری اين سه را با پوپر مقايسه کنيد تا ببينيد چه مقايسه بجاييست ! ) و غيرو .

در آخر او با آخرين استدلال قوی خود می گويد که اعتراض من به پوپر اين است که : چرا در مقام سخن گفتن از فيلسوفان و متفکران ٫ زبان تحقير و توهين و بی احترامی می گشايد !
 
این مطلب را در لابلای جستجوهای اینترنتی خودم پیدا کردم جالب بود برام و گفتم شاید آغاز بحثی تازه باشد با جناب بهروان پوپر شناس و دیگر دوستان پوپر ناشناس....
منتظر اظهار نظرات جالبتان می مونم.......... ایوب محمودی

hamid behravan

unread,
Jul 7, 2010, 6:38:59 AM7/7/10
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
سلام بر ایوب عزیز، کتاب مربوطه را مدتها پیش از این خوانده ام. در مورد
نظرات آقای دکتر داوری در مورد پوپر متنی به قلم دکتر علی پایا در اختیار
دارم که در فرصت دیگری برایت ارسال خواهم کرد. ارادتمند، بهروان

> *چرا در مقام سخن گفتن از فيلسوفان و متفکران ٫ زبان تحقير و توهين و بی
> احترامی می گشايد !*
> **
> *این مطلب را در لابلای جستجوهای اینترنتی خودم پیدا کردم جالب بود برام و گفتم


> شاید آغاز بحثی تازه باشد با جناب بهروان پوپر شناس و دیگر دوستان پوپر

> ناشناس....*
> *منتظر اظهار نظرات جالبتان می مونم.......... ایوب محمودی*
> *لینک مطلب: http://doran.persianblog.ir/post/5/*
>
> --
> You received this message because you are subscribed to the Google Groups
> "philosophy of education,1387,isfahan university" group.
> To post to this group, send email to
> philosophy-of-educatio...@googlegroups.com.
> To unsubscribe from this group, send email to
> philosophy-of-education1387i...@googlegroups.com.
> For more options, visit this group at
> http://groups.google.com/group/philosophy-of-education1387isfahan-university?hl=en.
>
>

hamid behravan

unread,
Jul 7, 2010, 6:30:45 PM7/7/10
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
سلام دوباره به ایوب عزیز و دیگر دوستان علاقمند. متاسفانه من این روزها
حال و روز خوبی ندارم و این بی نشاطی جلوی پیشرفت کارهای پایان نامه ام
را نیز گرفته است به همین دلیل همت پرداختن به همه نکاتی که آقای محمودی
طرح کرده اند در من نیست. بعید هم نیست که در اینجا پرت و پلا بگویم، قصد
گفتن همین حرفها را نیز نداشتم اما فکر کردم شاید بی تفاوتی و سکوت دور
از ادب باشد.
1-نکته اول آن است که به هر حال دکتر رضا داوری از بزرگان حال حاضر فلسفه
ماست و من حتی اگر حرفها، اندیشه ها و مشرب سیاسی ایشان را نپسندم، در
خودم آن اندازه دانش (و شاید اعتماد به نفس) نمی بینم که در صدد پاسخگویی
یا نقد آنها برآیم. نکاتی هم که در این جا می گویم نه به عنوان نقد که
تنها به عنوان سوالات و شبهاتی است که با خواندن کتاب دکتر داوری به ذهنم
آمده و چون کتاب را بیشتر از شش ماه پیش خوانده ام و فرصت بازخوانی آن را
نیز ندارم، تنها با اکتفا به برخی یادداشتهایی که در آن موقع در گوشه و
کنار کتاب زده ام چند نکته ای را بیان می کنم.
2- دکتر داوری از ابتدا تا انتهای کتاب بارها و باره از بی اهمیتی و کم
اهمیتی پوپر سخن می گوید و از تعجب خود که چرا با وجود این به نقد پوپر
پرداخته است اما به نظر من پاسخ درخوری به این مطلب نمی دهد.
3- دکتر داوری همه جا از سطحی بودن و کوچک بودن پوپر سخن می گوید و در
جایی از شم تیز (ص77) یا نکات قابل توجه در فلسفه پوپر(ص60).
4-دکتر داوری معتقد است پوپر غیرمحترمانه به نقد افلاطون و ...پرداخته و
آنگاه خود ایشان از پوپر با تعابیری مانند «دوری از عالم فلسفه، جهالت،
هتاک و بی ادب» یاد می کند (ص84) و یا می گوید پوپر غرب را مثل بچه ها
دوست دارد(ص88)، کاش می دانستم اوصافی از این قبیل را چه باید نامید؟
5- در ص207 بدون اینکه رفرنسی ارائه دهند از نامحدود بودن آزادی و در
ص208 از فردگرایی بدون قید و بند نزد پوپر سخن گفته اند.
6- در ص200 می گویند پوپر به مسائل مبتلی به زمانه نمی اندیشد. این دیگر
واقعا از آن حرفهاست. پوپر هم در جامعه باز و هم تقریبا در تمامی آثارش
در مورد مسائل ریز و درشت اجتماعی صحبت و در باره آنها اظهار رای و نظر
کرده است. کاش دکتر داوری قبل از چاپ چهارم کتابشان کتابهایی مانند
اسطوره چارچوب، زندگی سراسر حل مسئله است و درس این قرن را می دیدند.
7- در ص91 می گویند پوپر از لارسن آموخته که ناسیونالیسم امر جدیدی در
تاریخ است و در ص98 از عدم پذیرش این مسئله از جانب پوپر صحبت می شود.
8- در ص198 می گویند راه پوپر به دین نزدیک نیست. کوره سوادی که من دارم
و حساسیت برانگیز بودن موضوع، اجازه نمی دهد خیلی در این باره حرف بزنم.
اما کاش ایشان چند نکته ای را روشن کنند. یکی اینکه من نمی دانم چرا ما
در هر موضوع و مطلبی سراغ دین را می گیریم و می خواهیم به گونه ای پای آن
را داخل هر ماجرایی باز کنیم. من مطمئن نیستم چنین کاری الزاما به معنای
بالا بردن شان و منزلت دین و دینداری باشد. دیگر آنکه اگر قرار باشد قدر
و قیمت فیلسوفان به نزدیکی راهشان با دین و خدا و پیغمبر (آنهم دینی که
ما در ذهن داریم) باشد در آنصورت حساب خیلی ها را باید از دین جدا کرد که
اصلا جداست مثلا یکی همین جناب هایدگر مورد علاقه دکتر داوری است که فکر
می کنم به عنوان فیسوف ملحد شناخته شده باشد.
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages