دعای سال نو

6 views
Skip to first unread message

hamid behravan

unread,
Mar 20, 2011, 6:06:10 AM3/20/11
to philosophy-of-education1387isfahan-university
«ای روشنایی، که هیچ روشنایی دیگرت نمی بیند. ای چراغی که هیچ چراغی دیگرت نمی بیند، ای روشنایی که هر روشنایی را تیره می سازی، و ای چراغی که هر چراغ بیگانه ای را کور می کنی، ای روشنایی که هر روشنایی از تو فرو می تابد، ای چراغی که در برابر تو هر چراغی تیرگی است، هر روشنایی تاریکی است، ای روشنایی که تو را هر تیرگی روشنایی است، هر تاریکی چراغ است، ای روشنایی بشکوه و برین که نابیناییت در پرده تیرگی نمی کشد و مِهت از دیدگان فرو نمی پوشد و تیرگیهایت از تافتن باز نمی دارند و هیچ سایه ایت هرگز به دوپاره نمی کند، ای روشنایی که در یک زمان همه چیز را یک بار و همواره برمی افروزی، مرا در مغاک فروغ و روشنی فروانداز...» (از کتاب بهارخسرو، ترجمه میرجلال الدین کزازی)
سلام؛ برای همه دوستان در سال نو آرزوی بختیاری و بهروزی و روشنایی می کنم. سپاس بسیار از عزیزانی که بر من منت نهاده و در باره یادداشت «خداحافظ سپاهان» اظهار نظر کردند. ارادتمند، بهروان.

Ayoub Mahmoudi

unread,
Mar 20, 2011, 2:58:30 PM3/20/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
با سلام بر جناب آقای بهروان عزیز( دامت عمره)
ما نیز حلول سال جدید خرگوشی را به حضرتعالی و خانواده محترمتان صمیمانه
تبریک عرض می کنیم و امیدوارم که در این سال نو، به آنچه می خواهی برسی
ان شا الله! برایت دعا می کنم که همچنان در عرصه نقادی و فلسفیدن؛
عاشقانه گام نهی که این راه دراز را نهایت نیست گرچه در بی نهایتی نیز
حدی است بی نهایت!
در بحث «خداحافظ سپاهان» هم باید عرض کنم خدمتتون که بسیار حرف ها در دل
داشتم که بگویم! لکن نتوانستم و حتی گفتم برایت خصوصی بفرستم هم
نتوانستم! کلا نتوانستم! ما را ببخشای عزیز!
گر مجالی بود و موقعیتی؛ یحتمل برایت در سال نو می فرستم. پس نگران مباش
از بی جوابی!
سال 89 کلا سال جالبی بود برای ما... شما را نمی دانم!
از اصفهان برون آمدیم و پایان نامه را با آن همه دنگ و فنگ هایش دفاع
کردیم و شما هم که ماشاالله بدجور گیر داده بودی به نمره ی «بیست» پایان
نامه ی بعضی ها(خودمو نمیگما...بعضی ها!!!!) و معتقد بودی عدالت رعایت
نشده است. البته پر بیراه هم نمی فرمودی. بودند کسانی که از زیر تیغ این
عدالت در رفتند و ناعادلانه به جاهایی رسیدند، لکن: از درد سخن گفتن و از
درد شنیدن.... با مردم بی درد ندانی که چه دردی است!
ولی کلا 2 سال و نیم دوران ارشد برای من به شخصه حاوی تجربیات بسیاری
بود. دوستانی بودند که در نهایت با ما دشمن شدند و دشمنانی بودند که در
نهایت با ما از سر دوستی در آمدند! شما را نمی دانم! برایتان سال جالبی
بود یا خیر!
نکته جالب هم اینکه ما هم به جرگه ی «بهروانیان» پیوستیم! همان جرگه ی
«آموزش و پرورش»! و امروز می فهمم که چه داغی بر دل شما و همکارانتان در
این عرصه بوده و ما چون «خارج از گود» بوده ایم نتوانسته ایم درکش کنیم!
با این حال خدای را صدهزار بار شکر که به ما توفیق معلم شدن عنایت
نمود...
با این حال یکسال بر عمر ما افزون گشت و ما در کوچه ی غفلت تکان نخورده
ایم! به قول حضرت بیدل(ره):
هر سر مـــــــوی تو از غفلت به راهی می رود
جمع کن پیــش از گذشتن، کاروان خـویش را!
سخن آخر هم اینکه:
از خیل دوستان بسیاری که در این دو سال داشتیم شما با ما دوست تر بودی و
ما نیز شما را دوست تر داشتیم! شاید بیش از هر کس دیگری ما دو تا با هم
پیامک های مختلف رد و بدل کرده باشیم در این چند ماه اخیر! پس نقطه ی عطف
این همه فلسفیدن و غرق در تعلیم و تربیت شدن؛ همین بس که ما را دوست خوبی
چون شما نصیب افتاد و این ما را بس است از همه آن همه بسیار!

On 3/20/11, hamid behravan <behrava...@gmail.com> wrote:
> «ای روشنایی، که هیچ روشنایی دیگرت نمی بیند. ای چراغی که هیچ چراغی دیگرت نمی
> بیند، ای روشنایی که هر روشنایی را تیره می سازی، و ای چراغی که هر چراغ بیگانه
> ای را کور می کنی، ای روشنایی که هر روشنایی از تو فرو می تابد، ای چراغی که در
> برابر تو هر چراغی تیرگی است، هر روشنایی تاریکی است، ای روشنایی که تو را هر
> تیرگی روشنایی است، هر تاریکی چراغ است، ای روشنایی بشکوه و برین که نابیناییت
> در پرده تیرگی نمی کشد و مِهت از دیدگان فرو نمی پوشد و تیرگیهایت از تافتن باز
> نمی دارند و هیچ سایه ایت هرگز به دوپاره نمی کند، ای روشنایی که در یک زمان
> همه چیز را یک بار و همواره برمی افروزی، مرا در مغاک فروغ و روشنی

> فروانداز...» *(از کتاب بهارخسرو، ترجمه میرجلال الدین کزازی)*


> سلام؛ برای همه دوستان در سال نو آرزوی بختیاری و بهروزی و روشنایی می کنم.

> سپاس بسیار از عزیزانی که بر من منت نهاده و در باره یادداشت «*خداحافظ سپاهان»
> * اظهار نظر کردند. ارادتمند، بهروان.
>
> --
> You received this message because you are subscribed to the Google Groups
> "philosophy of education,1387,isfahan university" group.
> To post to this group, send email to
> philosophy-of-educatio...@googlegroups.com.
> To unsubscribe from this group, send email to
> philosophy-of-education1387i...@googlegroups.com.
> For more options, visit this group at
> http://groups.google.com/group/philosophy-of-education1387isfahan-university?hl=en.
>
>


--
Ayoub Mahmoudi

tahereh babazadeh

unread,
Mar 21, 2011, 7:21:09 AM3/21/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
سلام به همه دوستان
آغاز اولین سال اخرین دهه این قرن بر همه شما عزیزان مبارک
سال های قشنگی در دوره ارشد داشتیم تمام لحظاتش خاطره است
من از دشمنی هایی که جناب محمودی حرف می زنن چیزی نفهمیدم و متوجه نشدم منظور ایشون چی بوده
همینطور از این جمله که : بودند کسانی که از زیر تیغ این عدالت در رفتند و ناعادلانه به جاهایی رسیدند
  فقط می خوام بگم که تشخیص عادلانه یا ناعادلانه بودن خیلی سخته
خدا بهتر می دونه چی عدالت بوده چی نبوده 
چه خوبه که با احتیاط بیشتری قضاوت کنیم
تا بعدها پشیمون نشیم
شاد باشید

Ayoub Mahmoudi

unread,
Mar 21, 2011, 10:56:38 AM3/21/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
میگن:
آنکه حساب پاک است.... از محاسبه چه باک است
و میگن:
تا آدم ها به خودشون شک نداشته باشن به شک دیگران درباره خودشان اهمیتی نمیدن
و
چه جالبه که شما زود قضاوت می کنید ولی خودتون به دیگران امر می کنید که
با احتیاط قضاوت کنن؟؟؟
به قول حضرت عمر خیام(ره) که فرمودند

چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شک همه عمر نشست

tahereh babazadeh

unread,
Mar 22, 2011, 5:17:57 AM3/22/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com

 

 
 
خواهی که شود دل تو چون آیینه                   ده چیز برون کن از درون سینه
حرص و غضب و بخل و ریا و غیبت          کبر و حسد و بغض و نفاق و کینه
 
والسلام

Ayoub Mahmoudi

unread,
Mar 22, 2011, 6:39:56 AM3/22/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
اصلا کی با شما حرف زده که خودتونو انداختین وسط معرکه؟
من دارم با جناب بهروان حرف می زنم نه شما
بعدشم این شعر بیشتر در مورد خود شما صدق میکنه تا من
چون آغازگر این بحث های بیهوده شما بودین نه من
و مهمتر از همه استناد می کنم به کلام حضرت امیر(ع) که خیلی هم انگار
بهشون ارادت دارین که قاطعانه فرمودند
«ایّاک و مُشاوره النّساء فان رأیهنّ الى أفن و عزمهن الى وهن»
یعنی: «از رایزنى با زنان بپرهیز، زیرا رأى آنان سست بوده، و در
تصمیم‏گیرى ناتوانند»
«نامه 31 نهج البلاغه»

حالا شما میخواین به من راه و سم آیینه داری دل و از این چیزا یاد بدین؟

Hamideh Forouharzadeh

unread,
Mar 22, 2011, 5:55:41 PM3/22/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
 
 
دوستان  سلام
سال نو مبارک
 
مثل  اینکه  این شبهات پیش پا افتاده  بعد از این همه درس و بحث   هنوز  لاینحله  
در مورد این  کلامی که  امام علی (ع) دارند
 باید توجه داشت  که  این حرفها در  چه  شرایطی گفته شده  ،
در شرایطی که  عایشه  آن همه فتنه به  پا کرده  و جنگ جمل را به راه انداخته  
      پس  خطاب سخن ایشان  در مورد عدم  مشورت، به  زنانی بوده که  احساسشون  به عقلشون  غلبه داشته و تصمیمات عقلانی نداشتند و این  هم  مرد و زن نداره  چرا که  همون  مردهایی که  تحت تاثیر عایشه اون جنگ  را همراهی کردند  آنها  هم  عقلشان  ناقص بود 
 ضمن اینکه  باید توجه  داشت  آن  عقلی  که  امام  صادق صادق (ع) فرمودند: آنچه كه به سبب آن پروردگار مهربان عبادت مى‏شود  و به وسيله آن بهشت به دست مى‏آيد ( جهاد النفس وسائل الشيعة-ترجمه افراسيابى،  باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى ..... ص 65)،  در  هر دو جنس یکسان است  . اگر  اینطور نباشد که عدالت  خدا  زیر سوال است  و زنانی چون  حضرت فاطمه  و زینب  و فاطمه  معصومه  و ... که الگوی همه  بشریت  نمیشدند . پس امام  علی (ع)  یک حرف کلی  نزدند و
 این بسیار سطحی نگری است که بخواهیم  از کلام امام  علی (ع) چنین  برداشتی داشته باشیم 
          
علامه جوادی آملی می فرمایند: «آن عقلی که ممکن است در مرد بیش از زن باشد، عقل علوم سیاست و کارهای اجرایی است و اگر کسی در مسائل سیاسی و اجرایی عاقل تر و خردمندتر بود، نشانه آن نیست که به خدا نزدیک تر است . چه بسا همین هوش سیاسی یا علمی او را به جهنم بکشاند . چه بسا مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد، اما توان تعدیل و عقال کردن غرایز خویش را نداشته باشد.» ( زن در آیینه جلال و جمال ص 251
   در ضمن علامه  طباطبایی هم  در مورد برتری مرد بر زن،  تفاوتهای زن و مرد و ویژگی هایی  که  زن  از مرد امتیاز پیدا کرده نظرات  بسیار جالبی دارند که  همه دوستان  را  به  منابع زیر ارجاع می دهم : ترجمه تفسیر المیزان، 1386 ، ج4 ص 344 / ص 544/ ص360/ص342/ج2 ص409 و ص 411
سربلند باشید
 

2011/3/22 Ayoub Mahmoudi <mahmou...@gmail.com>

Ayoub Mahmoudi

unread,
Mar 23, 2011, 3:57:32 AM3/23/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
خانم فروهر زاده سلام
اگر حرف شما صحیح باشد امام علی(ع) که قرآن ناطقند و برای بیان هر کلمه
ای به دقت می اندیشیدند می فرمود: ایاک و مشاوره بعض النساء نه اینکه
بگویند النساء تا همه زنان را شامل شود.
در آن حدیثی که در نهج البلاغه آمده و حضرت(ع) به صراحت تمام، زنان را
ناقص العقل قلمداد می کند هم همین بحث است که حضرت(ع) خطاب به همه زنان
سخن می گوید نه بعضی از زنان. چرا که اگر سخن او با برخی از آنان بود نمی
گفتند
ان النساء نواقص العقول، نواقص الايمان نواقص الحظوظ
بلکه می فرمودند ان بعض النساء نواقص العقول و...ا
با این حال باید توجه داشت که مقام زن در دیدگاه اسلام با توجه به همه
اهمیت و ارزشی که به زنان قائل می شود به نسبت مردان بسیار پایین تر است
و سخن مطلوب آن است که مرد و زن اگر با ديگري مقايسه نشوند, عين كمال
هستند و نقصاني در آنها مشاهده نمي شود و ظهور نقصان در صورتي است كه با
هم مقايسه شوند و كلام امير المومنين(ع) در مقام مقايسه صادر شده است
بعد هم باید توجه داشته باشیم که از این روایات مستند کم نیستند که ما آن
ها را توجیه کنیم به برخی از زنان و یا به شرایط خاصی از زمان
مثلا روایتی است مستند که می فرمایند ان المراة شر کلها
یعنی زن همه اش شر است
من نوعی و یا شمای اندیشمند چگونه می خواهید بگویید منظورش برخی از زنان
است و سریع برای آن چارچوب زمانی و مکانی تعیین کنید؟
نمی شود چنین کرد و این تفسیر به رای چیز خوبی نیست
و یا احخادیث بسیاری است در کتب روایی که اکثر اهل جهنم را زنان تشکیل می دهند
آیا می توان گفت منظورش از اکثر زنان یعنی برخی از آنان
چون به مقام زن توهین می شود؟
خیر چنین نیست و این رای به صواب نیست که چنین ادعا کرد
امام(ع) در جایی دیگر در نهج البلاغه درباره زنان چنین می فرمایند
و لا تهیجوا النساء باذی، و ان شتمن اعراضکم و سببن امراءکم، فانهن
ضعیفات القوی و الانفس و العقول: یعنی
زنان را با آزار دادن تحریک نکنید هرچند آبروی شما را بریزند یا امیران
شما را دشنام دهند که آنان در نیروی بدنی و روانی و اندیشه کم توانند
(نهج البلاغه دشتی، ص495). ا
اینجا دیگر نمی توانیم ادعا کنیم که منظور حضرت بعضی از زنان بوده و یا
از این توجیهات چارچوبی که در دین رایج است را برایش ایجاد کنیم
در جایی دیگر حضرت می فرمایند:
در امور سیاسی کشور از مشورت با زنان بپرهیز که رای آنان زود سست می شود
و تصمیم آنان ناپایدار است
حضرت(ع) حتی یک قدم دیگر نیز برای محدودسازی زنان پیشنهاد می کند و می فرمایند:
بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیر صالح را در میانشان‌ آوری
(نهج البلاغه دشتی، 537) 1
در این کلام نمی توانیم چارچوب سازی کنیم
حضرت(ع) به جد مشورت با زنان را دور از عقل و اندیشه صواب می داند و حتی
در جهت محدودساختن آن ها تلاش می کند که آنان را حتی از رفتن به بیرون
منع کند
اگر حضرت منظورش برخی زنان بود می گفتند برخی از زنان را به مشورت بگیر و
بسیاری را رها کن اما چنین نفرمودند
از اینگونه احادیث در کتب روایی شیعه و سنی بسیار است و توجیه آن به
مسائل نا مرتبط نمی تواند جوابگوی ستر این شبهات شود
موفق باشید


On 3/23/11, Hamideh Forouharzadeh <forouha...@gmail.com> wrote:
> *دوستان سلام
> سال نو مبارک*
> **
> *مثل اینکه این شبهات پیش پا افتاده بعد از این همه درس و بحث هنوز
> لاینحله *
> *در مورد این کلامی که امام علی (ع) دارند*
> * باید توجه داشت که این حرفها در چه شرایطی گفته شده ، *
> *در شرایطی که عایشه آن همه فتنه به پا کرده و جنگ جمل را به راه انداخته
> *
> * پس خطاب سخن ایشان در مورد عدم مشورت، به زنانی بوده که


> احساسشون به عقلشون غلبه داشته و تصمیمات عقلانی نداشتند و این هم مرد و زن
> نداره چرا که همون مردهایی که تحت تاثیر عایشه اون جنگ را همراهی کردند

> آنها هم عقلشان ناقص بود *
> * ضمن اینکه باید توجه داشت آن عقلی که امام صادق صادق (ع) فرمودند:


> آنچه كه به سبب آن پروردگار مهربان عبادت مى‏شود و به وسيله آن بهشت به دست
> مى‏آيد ( جهاد النفس وسائل الشيعة-ترجمه افراسيابى، باب وجوب فرمانبردارى از
> عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى ..... ص 65)، در هر دو جنس یکسان است .
> اگر اینطور نباشد که عدالت خدا زیر سوال است و زنانی چون حضرت فاطمه و
> زینب و فاطمه معصومه و ... که الگوی همه بشریت نمیشدند . پس امام علی
> (ع) یک حرف کلی نزدند و
> این بسیار سطحی نگری است که بخواهیم از کلام امام علی (ع) چنین برداشتی
> داشته باشیم

> *
> *
> *

Hamideh Forouharzadeh

unread,
Mar 23, 2011, 9:02:11 PM3/23/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com

Hamideh Forouharzadeh

unread,
Mar 27, 2011, 10:54:05 AM3/27/11
to philosophy-of-educatio...@googlegroups.com
با  سلام
 آقای محمودی!
 اگر بنا به گفته شما  تمام  زنان ناقص العقل باشند پس حضرت فاطمه هم  با توجه به اینکه در حدیث آمده  که علت  آفرینش هستند  باید نعوذبالله ناقص العقل باشند در حالیکه در حدیث آمده که :   ( در شب معراج به رسول خدا (ص) خطاب رسيد: اى احمد، اگر تو نبودى، آسمان و زمين را نمى‏آفريدم و اگر على نبود تو را نمى‏آفريديم و اگر فاطمه نبود تو و على را خلق نمى‏كردم! چون رسول خدا (ص) و على (ع) و اولاد پاك و اطهر ايشان علّت غايى آفرينش همه كائنات هستند
قصص الأنبياء(قصص قرآن)         ايثار و از خود گذشتگى .....  ص 725) .لذا مگر میشود خداوند شخصیتی را اینقدرارج بنهد  ولی اورا ناقص خلق کند؟؟؟؟؟؟


اما درمورد اینکه  گفتین مقام زن در اسلام بسیار پایین تر از مرد است،
من نمیدانم با این همه مطالعه و دقت، از کجا این استباط را به دست آورده اید
 در حالیکه  علامه طباطبایی در ذیل آیه 1 سوره نساء  در تفسیر نفس واحده  و زوج او که انسان از آن  آفریده شده می فرمایند:افراد انسان از حيث" حقيقت و جنس" يك واقعيتند. 
پس ديگر جا ندارد يكى بر ديگرى تكبر ورزد و خود را از ديگران بهتر بشمارد، مگر به يك ملاك كه آن هم تقوا است
ترجمه المیزان ج4 ص 215

 خود امام علی (ع) در جای  دیگری می فرمایند: ایاک و مشاوره النساء الامن جربت بکمال عقله
برحذر باش  از مشاوره با زنان مگر آنهایی که کمال عقل آنان آزمایش شده باشد(الحیاه، ج1 ص193)
لذا اولا توصیه آن  حضرت  به امام حسن (ع) توصیه مطلق به ترک مشورت با  زنان نیست 
ثانیا نساء در این  روایت  مثل بسیاری از روایاتی  که  شما  در ادامه مثال زدین به  معنی زنانی است که بیشتر جنبه شهوانی زندگی را محور قرار داده اند 
 لذا حضر از شور با چنین زنانی برحذر میدارند
 به گفته نیل پستمن، جامعه شناس آمریکایی: وقتی در نهاد خانواده فعلی ، زنان مبدل به  برده های زبون و عروسکهای دلربا، و مردان به صورت اسباب دست زنان در می آیندعفت بخشیدن به نظام خانوادگی موفق از عهده افراد خارج است

پس مشورت با چنین زنانی هم مرد و هم  زن و هم جامعه را ساقط خواهد کرد لذا رای اینان  سست و اراده هایشان به موضوعات سطحی و پایین معطوف است
توصیه می کنم  به کتاب  بسیار جالب « زن آنگونه که باید باشد »  تالیف اصغر طاهرزاده  نگاهی بندازین   
 

علامه طباطبایی اصل اختلاف زن و مرد را نحوه وجود قریحه هایی در آن دو می داند

قريحه‏هايى كه از اختلاف آن دو و از تجهيز آفرينش آن دو ناشى مى‏شود، مرد مجهز به جهازهايى است، و زن مجهز به جهازهايى ديگر، مرد مجهز است به تعقل و زن به احساسات، پس مرد به حسب طبعش انسانى است تعقلى، هم چنان كه زن به حسب طبعش انسانى است عاطفى، و مظهر عواطف و احساسات لطيف و رقيق، و اين تفاوت در زندگى آن دو اثر روشنى دارد، يعنى مرد را در تدبير مال و مملوكات آماده مى‏كند، و زن را در اينكه چگونه مال را در برآوردن حوائج صرف كندترجمه الميزان ج4: 360


 

اگر مردان در نيروى دفاع و حفظ اموال برتر از زنانند، زنان هم در احساسات لطيف و عواطف رقيق برتر از مردانند، هر چند كه مجتمع بدون آن پاى نمى‏گيرد، چون عواطف آثار مهمى در باب انس، و محبت، و سكونت دادن به دلها، و رحمت و رأفت،  تحمل  تربيت و پرستارى نسل، و خدمت به خانه دارد، و زندگى بشر با خشونت و غلظتى كه در مردان است، و با نبود لينت و رقت زنان پاى‏گير نمى‏شود،  تجهيز مرد به نيروى تعقل و دفاع، و تجهيز زن به عواطف و احساسات، دو تجهيز متعادل است، كه به وسيله آن دو كفه ترازوى زندگى در مجتمع كه مركب از مرد و زن است متعادل شده استترجمه الميزان ‏ج4: 342


در مورد برتری مرد بر زن از دیدگاه  علامه هم به ج4 ص 344 و 544 مراجعه کنید که  در میل قبلی هم آدرس دادم
اما گویا  شما تعصب خاصی به  نظرات خودتون دارین که این هم از یک دانش آموخته دانشگاهی  که وارد فضای تحقیق و تدریس  شده امر پسندیده ای نیست
 موید باشید




2011/3/23 Ayoub Mahmoudi <mahmou...@gmail.com>
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages