خان اول: سلام بر کریمی عزیز که اول و آخر هر چی حاجی نه تنها در دنیای
اسلام که در کل خاور میانه و همه دنیا است. خان دوم: حاجی جون از خواندن
یادداشت زیبایت لذت بردم. خان سوم: این حرفها را نه جواب که به عنوان
ادای احترام به حرفهای خودت و بهانه ای برای ادامه گفتگویی دوستانه فرض
کن. خان چهارم: اولن من و اولا ایوب یکی نیست. اصلا مگر قرار نیست که
جهان چند صدایی باشد، بگذار در این وانفسایی که همه می خواهند حرف، حرف
خودشان باشد من و ایوب هم حرف خودمان را بازگوییم. خان پنجم: من هم
میدانم که تنوین تازی قبای ناسازی بر اندام واژگان پارسی است اما اولن و
دومن و... که من گفتم به قاعده دوستی ادا گردید نه بر سبیل قواعد دستور
زبان و گرامر و صرف و نحو. این نکته ای است که ایوب عزیز نیز بدان توجه
نکرد. خان ششم: دعوایی در کار نیست. این همه خوش و بش و گپ و گفتی
دوستانه است. خان هفتم: خیلی مخلصیم.