روش صحبت اولین قرار ملاقات عشقی:
برخورد اول اگر چه تعيينكننده نيست اما تأثيرگذاره. با تجربههايي كه در
اين مورد دارم چند نكته به نظرم ميرسه. شغل يا تخصص افراد لزوماً اون
چيزي نیست كه در روابطشون علاقهمند به صحبت در موردش باشن. صحبت از
آبوهوا موضوعات سياسي و اجتماعي هم نه ربطي به ما داره و نه فايدهاي
داره چون خيلي هم كليشه شده. رفتار و صحبت ما در اولين برخورد شخصيت ما
رو شروع به معرفي ميكنه. بنابراين با توجه به اينكه ما هيچ شناختي از
طرف مقابل نداريم بايد در جهت معرفي وجوه شخصيت خودمون قدم برداريم (چيزي
كه طرف مقابل نسبت بهش كنجكاوه و حرف نزدن كه يه جور مخفيكاريه تأثير
خوبي نميذاره. از سوال كردن در مورد دلمشغوليها، شرايط خانوادگي و اينكه
چندتا بچه هستين و بابات چيكاره است بايد خودداري كرد. در عوض ميشه از
يه واقعه بيمزه كه امروز توي محيط خونه يا اینترنت رخ داده صحبت كرد.
بعد ربطش داد به يه جوك بعد عكسالعمل طرف رو مطالعه كرد و با يه سوال
اون رو به صحبت وادار كرد: كجا بريم بشينيم؟ يا كجا بريم خوبه؟ بعد در
مورد جواب اون يا جايي كه اون معرفي ميكنه بحث كنيم. مثلاً ممكنه طرف
اونقدر ناشي باشه كه منظور شما رو كه به حرفكشيدنه نفهمه و با يه جواب
منفعلانه بگه: نميدونم! اون وقت شما كمي سكوت ميكنين كه محكوم به
پُرحرفي نشين و بعد خودتون يه جايي رو انتخاب ميكنين و در موردش حرف
ميزنين. بعد نشون ميدين كه هيچ قضاوتي درمورد شخصيت طرف ندارين و
ملاقاتها رو تكرار ميكنين تا يخ طرف باز بشه. بعد هزار موضوع پيدا
ميشه كه در موردش حرف ميشه زد. فيلم و سينما و كافيشاپ و اينترنت و چَت
و غيره. حالاست كه ميشه روابط غير كلامي رو هم وسط كشيد مثلاً اينكه
بيشتر از اونكه حرف بزنيم شنونده باشيم البته شنونده فعال با حركت سر و
همراهي كلماتي مثل: جدي!؟ آهان! خوب آره! نه بابا! چه جالب! و طبعتاً
زماني هم كه براي طرف حرف ميزنيم نبايد بگيم: متوجهاي؟ گرفتي؟ اُفتاد؟
منظورم رو ميگيري كه!؟
« تا مرد سخن نگفته باشد - عيب و هنرش نهفته باشد »
حضرت شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
به هر حال يك پيام از طرف مقابل به ما منتقل ميشه كه مبناي قضاوت ما قرار
بگيره. مثلاً برداشتي كه ما از ظاهر ، لباس يا چهره و اندام و حركات شخص
داريم كه طي يه جمعبندي پيچيده در مغز ما يه پيشزمينه ذهني ايجاد
ميكنه. (بهش ميگن زبان بدن) اما اين رابطه بدون روابط كلامي خيلي كــُند
نتيجه ميده. چون مبناي هر قضاوتي براي ما آدمها به زبانآوردن مطلبمونه.
ارتباط غيركلامي به ميزان گيرندگي و هماهنگيش با فرستنده و ميزان
فرستندگي سيگنال از طرف مقابل هم داره. من وقتي به سگم چپ نگاه ميكنم
زود حساب كار مياد دستش! يا حتا مادري كه براي توبيخ بچه نگاه معني داري
ميكنه مثالهايي از ارتباط غيركلامي هستن. اما ما هرگز اطلاعات كاملي از
اين راه به دست نمياريم. ارتباط غير كلامي در شروع رابطهاي بدون اينكه
حرفي زده بشه مضحكه! يعني ما همهاش يك نفر رو نگاه كنيم؟ يا بهش لبخند
بزنيم؟ همين؟
يه چيز جالب يكي از دوستان در يكي از بحثها بهم گفته كه هنوز توي دلم
باقي مونده. بهم گفت آدمي كه زياد ميدونه كمتر حرف ميزنه! نميدونستم
چطوري به اين آدم بگم اينجا تنها راه ارتباط حرف زدن و نوشتنه.
در توسعه گروه مثبت اندیشی با عضویت خود و افزودن دوستان، سهیم شوید:
www.facebook.com/groups/133094140084949