اگر من رئیس جمهور شوم (7)

6 views
Skip to first unread message

Aref Saberi

unread,
Jun 19, 2021, 5:32:41 AM6/19/21
to
اگر من رئیس جمهور شوم....
(قسمت هفتم)
سید عارف صابری

اگر من رئیس جمهور شوم, بعد که می¬خواهم کابینه¬ام را تعیین کنم کاری
ندارم که افراد چپ هستند یا می¬خواهند چپ کنند یا راست هستند یا آنکه
می¬خواهند..., من اول سن آنها را می¬بینم و اینکه به سن بازنشستگی
رسیده¬اند یا نه! بعد اگر دیدم که چند ده سالی است که از سن بازنشستگی
آنها گذشته است, به آنها می¬گویم »پدرجان بفرمایید منزل استراحت کنید, من
واقعا راضی به زحمت شما نیستم, بچه¬ها هستند کارها را انجام می¬دهند« و
جوان ها را سوا کرده یک طرف جدا می¬ایستانم و مابقی را می¬فرستم هواخوری.
بعد می¬گویم همان جوان¬ها را یکی یکی بفرستند داخل و اول به سر و ریختش
نگاه می¬کنم که ببینم سرش به تنش می¬ارزد یا نه, بعد از تحصیلاتش می¬پرسم
و می¬بینم که تحصیلاتش با وزارتخانه من جور در می¬آید یا نه, و سابقه
کارش توی همان رشته تخصصی¬اش هست یا نه. بعد از او می¬پرسم با این
تحصیلات و این سابقه کار تا حالا چه کار به درد بخور کرده¬ای؟ بعد به
سوابقش نگاه می¬کنم ببینم با کار کردن پیشرفت کرده و آمده است بالا یا
آنکه آویزان این چپ و آن راست بوده و خودش را با طناب آنها کشیده است
بالا. آنوقت اگر از همان آویزان ها باشد, از همانجا ولش می¬کنم پایین
برود به همان چپ و راستش برسد, دولت من جای آدم¬های آویزان نیست. بعد
می¬گویم با این همه تحصیلات و سابقه کار, چه کار بلدی بکنی؟ اصلا کاری
بلدی یا اینکه همینطوری آمده¬ای بالا؟ آنوقت چند عدد بزرگ روی کاغذ
می¬نویسم می¬دهم دستش تا آنها را بخواند و با هم جمع و تفریق کند ببینم
اصلا اهل حرف حساب هست یا نه. بعد با او انگلیسی حرف می¬زنم ببینم بلد
است یا نه! که فردا اگر یک خبرنگار خارجی از او پرسید »How are you?) در
جواب نگوید «Yes» آبروی مملکت را ببرد.
بعد می¬دهم چشم¬هایش را معاینه کنند ببینم نزدیک بین است و تنها تا نوک
دماغش را می¬بیند یا اینکه چشم¬هایش دوربین است و می¬تواند تا دوردست¬ها
و حتی تا سی سال آینده را هم ببیند. آنوقت اگر از توی آنها چیز به درد
بخوری در آمد می¬گویم برنامه اش را بنویسد و قبل از آنکه بخواهد هر
برنامه¬ای برای وزارتخانه¬اش بنویسد, به او می گویم همینجا دراز بکش و
شُلِکس کن و همه تصاویر روزانه¬ای را که خودم در شُلِکس¬های صبحگاهی
می¬بینم ببیند و وقتی فهمید که قرار است کشور چگونه گل و بلبل شود, آنوقت
می¬گویم بلند شو و یک برنامه¬ای برای یک همچین کشوری بنویس و الا پاره¬اش
می¬کنم, می¬دهم دوباره از نو بنویسی!
بعد از آنکه وزرای جوان, متخصص, کاردان, با سابقه و با سواد خودم را
انتخاب کردم, به آنها می¬گویم فکر نکنی که حالا وزیر شدی یعنی خیلی بلدی!
اینجا من هم چیزی بلد نیستم و مجبورشان می¬کنم همگی از بین اساتید
دانشگاهی سراسر کشور یک گروه مشاور و اتاق فکر درست کنند و دستور می¬دهم
همه آن وزرا و همه آن اساتید دانشگاه توی همان اتاقی که قرار است فکر
کنند, قبل از هر فکری یک شُلِکس دسته جمعی بکنند و ببینند که قرار است به
چه کشور گل و بلبلی برسیم, بعد بلند شوند و طرح و ایده بدهند که به درد
یک کاری بخورد و مخصوصا می¬دهم شهرداری, یک سطل آشغال بزرگ زیر پنجره
دفتر کارم بگذارد که بدانند که اگر طرحشان به درد نخورد باید برود توی
سطل و از اتفاق می¬گویم خودشان با دست خودشان از پنجره, آن را بیاندازند
توی سطل که فکر نکنند با آنها شوخی دارم!
یادم باشد از اینجا به بعد سبیل دسته کتری بگذارم, قیافه¬ام جدی¬تر شود,
وزرا بیشتر از من حساب ببرند!

#اگر_من_رئیس_جمهور_شوم
#سید_عارف_صابری
#وبلاگ_سرخ_سرخ_مثل_سیب_زمینی
#طنز
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages