رای من حسن روحانی

89 views
Skip to first unread message

MirHossein Mousavi

unread,
Jun 14, 2013, 10:18:44 AM6/14/13
to mirhossei...@googlegroups.com
اولین رایهایی که به صندوق ریخته شد؛ روایت یک ایرانی مهاجر

چکیده :امروز من مثل رای اولی ها بود! سال ها رای داده بودم اما رایم در آن خرداد سبز خوانده نشده بود و غرورم در همین خیابان های شهر وقتی " رایم " را فریاد می کردم بارها شکسته شده بود. من حتی با صندوق رای قهر کرده بودم و آن را بیگانه می خواندم.امروز که باز بعد از خرداد پر حادثه من برای اولین بار بود که رای می دادم. هم دلم می لرزید هم دستم! هنوز کشورم در تاریکی شب است و من طلوع خورشید را دیده ام. تمام مسیری که می رفتم به یاد میردربند بودم. راست می گفت راه سبز شدن بر هیچکس بسته نیست. امروز خیلی ها که دیروز ما سبز نبودند... می خواهند سبز باشند هر چند بیرق سبز ما را در دست نگرفته اند. ...


کلمه- یکی از هموطنان مهاجر در یادداشت کوتاهی که در اولین ساعات بامداد امروز برای کلمه فرستاده، حال و هوای اولین رایش بعد از خرداد پرحادثه ۸۸ را تشریح کرده است.

متن این یادداشت که به شرح زیر است:

اولین بار بود که به این زودی برای رای دادن پای صندوق می رفتم. فقط منتظر بودم در محل اخذ رای باز شود و بغض خفته این چهار ساله ام را در صندوق بریزم همان صندوقی که آخرین بار برگه اش را با نام ” میرحسین موسوی ” مزین کرده بودم.

چهار سال است با خودم زمزمه می کنم اگر میر ما… اما جمله اش هیچوقت کامل نمی شود. شاید شهامت پر کردن جاهای خالی را هنوز ندارم. اما میرحسین در بند است. اما من آزادم که رای دهم! رای می دهم چون می خواهم حصرها برداشته شود و باز صدای میرحسین رو از بن بست اختر که امروز شاهراه امیدمان است بشنوم.

امروز من مثل رای اولی ها بود! سال ها رای داده بودم اما رایم در آن خرداد سبز خوانده نشده بود و غرورم در همین خیابان های شهر وقتی ” رایم ” را فریاد می کردم بارها شکسته شده بود. من حتی با صندوق رای قهر کرده بودم و آن را بیگانه می خواندم.

امروز که باز بعد از خرداد پر حادثه من برای اولین بار بود که رای می دادم. هم دلم می لرزید هم دستم!

هنوز کشورم در تاریکی شب است و من طلوع خورشید را دیده ام. تمام مسیری که می رفتم به یاد میردربند بودم. راست می گفت راه سبز شدن بر هیچکس بسته نیست. امروز خیلی ها که دیروز ما سبز نبودند… می خواهند سبز باشند هر چند بیرق سبز ما را در دست نگرفته اند.

من رای دادم مثل خیلی های دیگر. رایم سبز بود مثل چهار سال پیش. رای من در حصر بودم اما به نام دیگری به صندوق ریخته شد به امیدی که خوانده می شود و میردربند ما باز با آن بلندگوی کوچکش در خیابان آزادی برایمان سرود آزادی بخواند.

من رایم را به نام کسی به صندوق انداختم که شنبه ۲۵ خرداد، سالگرد حضور میرمان در خیابان آزادی را باشکوهتر برگزارتر کنیم و به جای طلب رایم، ” میرم ” را طلب کنم.

من یک رای دارم آن هم رای به ” میرحسین موسوی ” است به هر نامی که به صندوق ریخته شود. میر ما هر جا که باشد رییس همه ” جمهوری ” است که هنوز فریاد یا حسین میرحسین شان بر شهرمان طنین انداخته است.
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages