دماغت را بگیر و رأی بده

17 views
Skip to first unread message

MirHossein Mousavi

unread,
Jun 12, 2013, 4:50:19 PM6/12/13
to mirhossei...@googlegroups.com
یادآوری چند نکته‌ی بدیهی در باره‌ی انتخابات

نامه‌ی رسیده: عنوان این مطلب گواه می‌دهد که قرار نیست هیچ تحلیل درخشان و یا اطلاع نامکشوفی در سطرهای زیر بخوانید. اما یکجا آوردنِ این بدیهیات شاید کمک کند که رگ‌های گردنمان کمی فروکش کند و در کنار تعصّب‌ جایی برای تعقّل بازکنیم.

۱- عرصه‌ی سیاست‌ورزی نبرد کفر و ایمان نیست که یک بار برای همیشه جبهه‌ها و بازیگرانش معین شوند و از هبوط آدم تا سقوط عالم ثابت بمانند. لازمه‌ی تصمیم درست ارزیابی دائم شرایط از وضعیت موجود است. در خرداد ۱۳۷۶ جمع کثیری از ایرانیان برای اولین بار رأی دادند و بعد از انتخاباتِ ۱۳۸۸ بسیاری از ایرانیان برای اولین بار برای بیانِ خواستِ سیاسی خود به خیابان آمدند. اکثر اینان از کرده‌ی خود پشیمان که نیستند هیچ، افکار عمومی ایران و جهان اینان را در صف تحول‌خواهان و شورندگان بر علیه وضعیت موجود به شمار می‌آورد.

۲- آن‌ها که در جمهوری اسلامی بابتِ داشتنِ دستگاه ویدئو جریمه شدند و شلاق خوردند بهترین شاهدانند بر این‌که امور حتی در جمهوری اسلامی قابل تغییر و بهبود است. دلیلش هم این نیست که گردانندگان نظامِ مقدس به رواداری و تساهل و حقوق بشر معتقد شده‌اند (هرجند که بخشی چنین تغییری کرده‌اند و از گردونه‌ی قدرت خارج شده‌اند). بلکه علاوه بر تغییر جهان و گسترش تکنولوژی وشاید بعضا به سببِ این تغییرات، حاکمان به این نتیجه رسیده‌اند که ادامه‌ی بعضی روش‌ها دیگر ممکن نیست. به همین دلیل مثلاً نظام مقدس با خانواده شهید محراب دستغیب توافق می‌کند که بهتر است بیشتر آثار نامبرده منتشر نشود؛ یا تنوع کانال‌های رادیویی و تلویزیونی به همین دلیل است. رسیدنِ به این نتیجه هم تنها حاصل “سرعقل آمدن” نبوده. بخش مهمی از این نفسِ ‌نیمه‌ای که می‌کشیم حاصل پایداری، ازجان‌گذشتگی، و تحمل  شلاق، شکنجه، زندان، و محرومیت است. آنچه فاصله‌ی ما را تا “وضعیتِ کره‌ی شمالی”  طولانی‌تر می‌کند نیز همین پایداری‌هاست.

۳- وضعیتِ افرادی چون آیت‌الله منتظری و برخی از زندانیان جنبش سبز باید به کودن‌ترین شاگردان سیاست هم آموخته باشد که افراد در مرور زمان چقدر مستعد تغییرند. از سوی دیگر توجه به مؤلفه‌های شخصیتی افرادِ درون یک جبهه یا حزب و تمایزهایی که این مؤلفه‌ها ایجاد می‌کند ضروری است. مثلاً خوب است که در حوادث بعد از انتخاباتِ سال ۱۳۸۸، به فرق مصطفی تاج‌زاده با محمد خاتمی، یا فرق دو حزب دولت‌ساخته‌ی مشارکت و کارگزاران، فرق تقرب گزیدگان و مغضوبان توجه کنیم. این گوناگونی و تکثّر وجوه شخصیتی، حتی در میانِ زندانیان جنبش سبز نیز نظرگیر و درخورتوجه است. مقصودِ من اصلاً ترسیم طیفی که یک سر آن خوب‌ها و سوی دیگرش بدها باشند نیست. غرضم اشاره به پیچیدگی و چند وجهی بودن افراد است که با هیچ تحلیل تک خطی وابستگی حزبی، موقعیت شغلی،  پایگاه طبقاتی، خصوصیات فردی قابل ارزیابی نیست. مثلا مناظره‌های تلویزیونی نشان داد که محمد غرضی چقدر درمیان همین از فیلتر گذشتگان “برجسته” یا آن خلبان خوش‌تیپ چقدر “قاطع” است.

۴- راهِ خلاص شدنِ از تنگناهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران راهی است دشوار و طولانی. تجربه‌ی کوتاه دوره‌ی اول ریاست جمهوری محمد خاتمی گواه این مدعاست. درنتیجه امیدها و ارزوهایمان برای این انتخابات را در قد و قواره‌ی این نظام نگه داریم تا نامید و سرخورده نشویم. درعوض انرژی‌، بینش، برنامه‌ریزی خود را برای گسترش نهادهای مدنی نگه داریم برای بعد از انتخابات که زندگی دشوارتر ادامه خواهد داشت. دشوارتر حداقل از این جهت که دیگر آن شرِّ مطلقی که در قالب “احمدی نژاد” ظهوریافته بود و همه‌ی مصائب را به وی منسوب می‌کردند، وجود نخواهد داشت.

۵- برای خواستارانِ دموکراسی، پیمودنِ راه دشوار رسیدنِ به شرایطِ حداقل جز از طریق مدارا و گفتگو میسر نیست. تمام حقیقت را در کف دستِ خود دیدن و انتخاب خود را یگانه انتخاب مطلوب دانستن تکرار شعار قدیمی “حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله” است. اگر بر سر رأی دادن و ندادن در میان زندانیان جنبش سبز اختلاف وجود دارد، بپذیریم این اختلاف ممکن است بین دیگران نیز وجود داشته باشد.  ادبیاتی که طرفدارانِ رأی دادن یا تحریم را به “خیانت، بی‌بصیرتی، میدان را خالی گذاشتن، آب به آسیاب رژیم ریختن، دست در خون شهیدان شستن، بی‌غیرتی، کوفی‌صفت بودن، منافع ملی را ندیدن، خارج نشین بی‌درد بودن، دنبال منافع حقیر بودن و …” متهم می‌کند مناسبتی با دموکراسی‌خواهی ندارد.

۶- توصیه‌ی پایانی‌ام به طرفدارانِ مشارکت در انتخابات برای بهبود وضعیت موجود است. برای ترغیب دیگران به رأی دادن، بهترین تاکتیک “دماغت را بگیر و رأی بده” است. این تاکتیک اولا مبتنی بر دروغ  و دغلبافی و  “حُسن‌تراشی” نیست. ثانیاً همدلی شما با مخالفانتان بر سر رذائل داوطلب موردنظر  کارایی تأثیرگذاری بیشتری دارد. انتخابات ۱۳۸۴ باید از این حیث به شما درس آموخته باشد.
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages