افزایش قیمت دلار به 3700 تومان + سایر خبرها

1 view
Skip to first unread message

Emrooz News

unread,
Oct 16, 2012, 4:35:52 PM10/16/12
to

افزایش قیمت دلار به ۳ هزار و ۷۰۰ تومان

در ادامه افزایش دویست تومانی قیمت دلار در روز گذشته، امروز هم دلار دویست تومان گرانتر از دیروز بود.

به گزارش بازتاب در دو روز پیاپی پول ارزش ملی کاهش یافت و  دلار از ۳۲۶۰ تومان در یکشنبه به ۳۷۰۰ تومان در سه شنبه رسید.

براساس این گزارش  با افزایش قیمت از ۱میلیون و۲۶۰ هزار تومان در روز یکشنبه برای سکه تمام بهار طرح جدید به رقم یک میلیون وچهار صد وچهل هزار  تومان رسید.

=======================================

توقف پروازهای هواپیمایی گلف ایر به ایران

خبرگزاری بحرین از توقف پروازهای هواپیمایی گلف ایر به ایران خبر داده است.

بنا بر این گزارش، این شرکت هواپیمایی اعلام کرده است که سازمان هواپیمایی ایران مشکلاتی برای تایید زمان پروازها دارد و توقف پروازها از همین رو صورت گرفته است.

به گزارش رویترز، شرکت هواپیمایی گلف ایر، امیدوار است که از سال آینده میلادی این پروازها از سر گرفته شود.

به گزارش رادیو فردا این خبرگزاری می‌افزاید از آغاز اعتراضات در بحرین که به بحران در روابط تهران - منامه نیز دامن زده است، میزان پروازها میان دو کشور کاهش چشمگیری داشته است.

========================================

بازداشت نگار حائری، دختر زندانی سیاسی ماشاء الله حائری

 نگار حائری دختر زندانی سیاسی ماشاء الله حائری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، طی هفته گذشته نگار حائری، دختر زندانی سیاسی ماشاء الله حائری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

براساس این گزارش گمان می‌رود نگار حائری که پیش‌تر در ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ نیز به همراه مادر خود بازداشت شده بود این بار نیز بدلیل پیگیری وضعیت نگران کننده پدر خود در زندان رجایی شهر کرج، بازداشت شده باشد.

ماشاء الله حائری از زندانیان سیاسی که در دهه شصت نیز چندین سال در حبس بسر برده از بیماری‌های قلبی و عروقی حادی رنج می‌برد و تا کنون چندین بار بصورت اورژانس به بیمارستان خارج از زندان منتقل شده، ولی بدون انجام درمان قطعی به زندان عودت شده است.

وی در اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ و در تظاهرات ۶ دی ماه (عاشورا) به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین بازداشت شد و به ۱۵ سال زندان محکوم گردید.

حائری در بهار سال جاری جهت درمان به مرخصی اعزام شد ولی مدتی بعد به همراه همسر خود بازداشت گردید و به بند امنیتی ۲۰۹ اوین منتقل شد.

تا این لحظه از اتهام و یا اتهامات نگار حائری، دختر این زندانی سیاسی اطلاع دقیقی در دست نیست.

=======================================

داماد محسنی اژه‌ای، عامل اصلی فرار خاوری به کانادا 

درحالی که بیش از یک سال از فرار محمودرضا خاوری، مدیرعامل پیشین بانک ملی ایران به کانادا می‌گذرد، گزارش‌ه حکایت از آن دارد که عامل اصلی فرار پرسروصدای وی، «جواد الله قدمی»، شوهر خواهر غلام‌حسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل کشور بوده است.

محمودرضا خاوری، روز دوم مهرماه سال ۹۰، و تنها چند روز پس از صدور حکم محسنی اژه‌ای به عنوان «مسوول نظارت بر رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی» از سوی رییس دستگاه قضای جمهوری اسلامی، به بهانه‌ی شرکت در یک کنفرانس بانکی در انگلستان از کشور خارج می‌شود و دو روز بعد از آن، از هتلی در لندن، متن استفعای خود را به دفترش ارسال می‌کند.

 

این درحالی بود که در آخرین روزهای شهریورماه ۹۰، دادستان اهواز که مسوولیت رسیدگی به این پرونده را بر عهده داشت، محمودرضا خاوری را به عنوان متهم پرونده احضار، و دستور بازداشت او را صادر کرده بود که در این میان، «جواد الله‌ قدمی»، داماد (شوهر خواهر) محسنی اژه‌ای که وکالت خاوری را بر عهده داشت، با دستور ویژه‌ی دادستان کل کشور، مانع از اجرای این حکم شده و با خریدن زمان، مقدمات خروج مدیرعامل وقت بانک ملی از کشور را فراهم می‌کند تا او سه روز بعد، به بهانه‌ی ماموریت، عازم انگلستان شود و پس از آن به کانادا فرار کند.

جواد الله قدمی، در سال‌های گذشته با نام «جواد قدمی» به عنوان بازرس شعبه سوم دادسرای کارکنان دولت و نیز قاضی ویژه «حفظ حقوق بیت‌المال» فعالیت کرده، و رسیدگی به پرونده‌های مطبوعات تعطیل‌شده‌ی کشور، متهمان شرکت‌های هرمی، و نمایندگان سابق مجلس هم‌چون بهزاد نبوی، فاطمه حقیقت‌جو و محسن آرمین را در زمان نمایندگی در مجلس ششم بر عهده داشته است.

 

پیش از این مه‌آفرید امیرخسروی، متهم ردیف اول این پرونده که در شهریورماه سال جاری از سوی دادگاه به اعدام و رد مال محکوم شد، در دوازدهمین جلسه‌ی دادگاه وعده داده بود که «مسببان فرار خاوری را معرفی می‌کند».

آقای امیرخسروی که بر اساس آخرین خبرها همچنان در انفرادی نگهداری می‌شود، در ادامه گفته بود: «خاوری با قباحت تمام به من می‌گفت برای بالا بردن سطح اعتبار باید به من پول بدهی.»

در همان جلسه‌ی دادگاه، غلامعلی ریاحی، وکیل مه‌آفرید خسروی با بیان اینکه «دادسرا سر این موضوع کم آورده است» فاش کرده بود که «خاوری با کمک دستگاه قضایی فرار کرده است».

 

این وکیل با اشاره به جلد پنجم پرونده گفته بود: «روز ۳۰ شهریور خاوری به بازپرسی اهواز احضار می‌شود که نه مطلع بوده و نه شاکی یعنی به عنوان متهم احضار می‌شود. باید پرسید در روز تحقیقات از خاوری در پیش بازپرس فرد محمدیان چه کسی به عنوان وکیل همراه خاوری بوده که برخلاف نظر اداره اطلاعات خوزستان فرد محمدیان، خاوری را بازداشت نمی‌کند و حتی نامه ممنوع‌الخروج او را هم امضا نمی‌کند.»

هرچند که در جلسه‌ی بعدی دادگاه، قاضی سراج، قاضی رسیدگی کننده به پرونده، با دادن توضیحاتی کلی، مانع از افشاگری‌های بیشتر مه‌آفرید امیرخسروی در این خصوص شد. 

 

غلام‌علی ریاحی نیز به دلیل «نشر اکاذیب» به دادسرا فراخوانده شد. اما مدتی بعد، محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهوری اسلامی نیز در یک سخنرانی بدون نام بردن از فرد مشخصی، خاطرنشان کرد که عوامل فرار خاوری را به «مراجع مسوول» معرفی کرده است: «مدیر عامل بانک ملی را چه کسی فراری داد؟ ما؟! من مکاتبه کردم با تمام مراجع مسوول، گفتم این رد پا، این آقا، این آقا و این آقا فراری دادند. این کلید مسائل، بیاورید ببینید تا مسائل روشن شود.»

===========================================

شگفتی‌های بازار ارز در ایران ادامه دارد

دلارهای تقلبی، دلال‌های دولتی

ندای سبز آزادی ـ صادق شجاعی: خبر ورود میلیاردها دلار "تقلبی" به بازار که روزهای گذشته در راهروهای مجلس به گوش می رسید با اعلام رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شکل رسمی تری گرفت و مقدار آن نیز مشخص شد: پنج میلیارد دلار.

ارسلان فتحی پور به چند رسانه داخلی (از جمله ایسنا)، گفته است: طی چند روز اخیر پنج میلیارد دلار ارز تقلبی به بازارهای کشور وارد شده و در میان مردم توزیع شده و یا در حال توزیع است.

وی مبنای این خبر را "اطلاعاتی که منابع خاصی در اختیار ما می گذارند" عنوان کرده است. او در گفت و گو با خبرگزاری پانا، و در پاسخ به این سئوال که چرا جلوی انتشار این دلارها را نمی گیرید، گفته است: وظیفه ما جلوگیری از توزیع ارز قاچاق یا تقلبی نیست بلکه بنده به مردم هشدار دادم تا دلار تقلبی در بازار به آنها فروخته نشود. ما نمی توانیم در مبارزه با توزیع دلار تقلبی وارد شویم زیرا نهاد مستقلی وجود دارد که مبارزه با قاچاق کالا و ارز را پیگیری می کند.

 

این راهیافته به مجلس نهم ادعا کرده است: توزیع دلارهای تقلبی در بازار شروع شده ولی هنوز به اتمام نرسیده است.

مهدی ابویی معاون پیشگیری ستاد مبارزه با قاچاق ارز نیز اعلام کرده که امکان دارد دلارهای تقلبی در بازار توزیع شده باشد.

وی گفته است: بر اساس قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز، وزارت اطلاعات مسؤول امر مبارزه با قاچاق ارز بوده و ناجا نیز در مورد خرید و فروش غیرقانونی ارز اقدام می کند.

در روزهای گذشته شنیده شده  بود که بعضی از نمایندگان در مجلس به خبرنگاران پارلمانی به صورت غیر رسمی خبر وجود دلارهای تقلبی را منتقل می کنند. به گفته ی یکی از این خبرنگاران یکی از نمایندگان به وی گفته است دولت خود دلارهای تقلبی به بازار وارد می کند تا خریداران و فروشندگان غیرقانونی را تنبیه کند.

مسئله ارزهای تقلبی هرجند مانند اغلب کشورهای دنیا در ایران نیز وجود داشته اما این دومین بار است که به صورت پررنگ تری مطرح می شود؛ حدود 20 سال پیش سپاه قدس برای تامین هزینه های فعالیت برون مرزی خودش به چاپ میلیونها دلار تقلبی دست زده بود.

بعضی از کارشناسان اما وجود دلار تقلبی آن هم با این میزان زیاد را محتمل نمی دانند و دامن زدن به آن را به ویژه توسط نهادهای رسمی اما غیرمسئول تنها جهت ایجاد جو روانی و ترساندن متقاضیان ارز می دانند.

 

پنج میلیارد دلار چقدر است؟

هر قطعه اسکناس 100 دلاری یک گرم وزن دارد با این حساب، وزن دلارهای تقلبی که  نماینده مجلس مدعی ورود آن به کشور است، 50 تن وزن خواهد داشت. به نظر نمی رسد ورود این مقدار دلار تقلبی از مرزها چندان کار آسانی باشد.

همچنین با در نظر گرفتن اینکه در زمان های گوناگون روزانه بین 100 تا 200 میلیون دلار توسط بانک مرکزی  ـ که اغلب به صورت اسکناس نیست ـ ورود یک‌باره‌ی چند میلیار دلار، قاعدتا تاثیر بزرگی روی قیمت در بازار خواهد داشت؛ چیزی که مشاهده در روزهای اخیر دیده نشده است.

از دیگر نکاتی که کارشناسان درباره ی  این خبر به آن اشاره می کنند این است که هرچند پلیس و ستاد مبارزه با قاچاق از امکان ورود دلارهای تقلبی و آمادگی برخورد با آن خبر داده اند اما نه آنها و نه هیج نهاد امنیتی و ذی ربط دیگری چنین ورود چنین مبلغ هنگفتی را تایید نکرده است.


اصولا این سئوال مطرح است که در حالی اغلب وارد کنندگان از حواله های ارزی استفاده می کنند این مقدار کلان از اسکناس چگونه در بازار محدود دلالی به فروش برسد؟

شائبه انتشار خبر برای ایجاد تاثیر روانی در بازار آنجا پررنگ تر می شود که رسانه های رسمی به شکلی هماهنگ بدون ارائه سند خاصی به آن دامن می زنند. این دامن زدن در مواردی حتی به شکلی غیرمستقیم اتفاق می افتد مانند خبرگزاری فارس که گزارش تصویری از کارگاه تولید سکه های کلکسیونی و قدیمی ِ جعلی در چین را با این عنوان منتشر می کند: " کارگاه تولید دلار آمریکا در چین +‌ تصاویر".

به هر حال در تمام خبرها در مورد دلارهای جعلی توصیه مشترکی وجود دارد: مردم ارز مورد نیاز خود را از بانک ها و صرافان مجاز تهیه کنند. اما این تا چه حد امکان پذیر است؟

 

خرید دلار با ارائه کارت ملی

به گزارش روزنامه هفت صبح، چاپ تهران، روز یکشنبه همزمان با بازگشت نرخ ارز به تابلو صرافی ها، صفهای طولانی در برابر برخی از آنها شکل گرفت.این در حالي بود که برخي دیگر از صرافي ها تعطيل بوده و يا از انجام هرگونه معامله ارزي خودداري مي کردند.

بر اساس این گزارش، علت اصلي اين شلوغي سهميه بندي جديد 200 دلاري بود که صرافان در مقابل ارايه کارت ملي و دريافت کپي کارت به هر متقاضي پرداخت مي کردند.

یکی از صرافان راسته خیابان جمهوری در پاسخ به این سئوال که آيا در اين زمينه بانک مرکزي بخشنامه اي صادر کرده، به این روزنامه گفته است: قطعا بايد بخشنامه‌اي از سوي بانک مرکزي صادر شده باشد چون در غير اين صورت دليلي براي فروش دلار به صورت سهميه اي وجود ندارد.

 

دلالی دولتی

از روزهای آغازین بحران جدید بهای ارز، هر چند روز یک بار یکی از مسئولان از دستگیری جمعی دلال در بازار ارز خبر داده است. دلالانی که متهم اصلی سقوط آزاد ریال معرفی می شوند. تعداد این بازداشت ها از 20 تا 50 نفر اعلام شده است. آخرین اظهارات در این زمینه صحبت های دیروز سخنگوی قوه قضاییه است. محسنی اژه ای در کنفرانس خبری خود گفت: تا امروز بیش از 30 نفر در این زمینه دستگیر شده‌اند و ممکن است تا این لحظه که من در جمع شما هستم تعداد آنها از 40 نفر هم گذشته باشد.

وی افزود که یکی از این دلالان در مدت سه ماه، یک میلیارد تومان از مبادله ارز سود برده است.

اما این دلالان چه کسانی هستند؟ یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس معتقد است: نمایندگان بانک مرکزی.

به گزارش انتخاب، عوض حیدرپور، بانک مرکزی را متهم کرده که برخلاف منافع کشور روزانه بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار ارز از طریق پنج دلال وارد بازار کرده است.

 

این راهیافته به مجلس گفته است: این پنج دلال که به نمایندگی از سوی بانک مرکزی در بازار می‌فروختند، اکنون دستگیر شده‌اند و اگر اعترافات دلال‌های دستگیر شده منتشر شود از آنها خواهیم شنید  که ارزها را از بانک مرکزی برای فروش در بازار دریافت می کردند.

بنا بر اظهارات حیدرپور، بانک مرکزی برای دستیابی به درآمد ناشی از ما به التفاوتِ  بین دلارمرجع ۱۲۲۶ تومانی و دلار بازار آزاد، از طریق این دلال‌ها اقدام به فروش ارز کرده است.

 

پرداخت یارانه از جیب خود مردم

از همان روزهای آغازین بالا رفتن بهای ارز طیف متنوعی از منتقدان دولت بالارفتن نرخ ارز اقدامی توسط دولت برای کسب درآمد و پر کردن فاصله درآمد حذف یارانه ها و هزینه پرداختی آن می دانستند.

در این بین موقعیت سیاسی یی که پرداخت یارانه ی  نقدی ایجاد می کند باعث شده رقبای دولت در این مورد حساسیت جدی بروز دهند. بدین ترتیب بود که یکشنبه مجلسیان تصمیم گرفتند تا قانون بودجه را با قید دو فوریت اینگونه اصلاح کنند: "تمامی منابع حاصل از فروش ارز ناشی از صادرات نفت خام و میعانات گازی سهم دولت، بخشی از منابع عمومی دولت محسوب می شود و دولت حق هزینه کردن از این منبع را برای موارد خاص مانند پرداخت یارانه نقدی به جز بند۲-۴۴ قانون بودجه سال ۹۱ را ندارد." بند اخیر مبلغ یکصد هزار میلیارد ریال بابت نان، برق و سایر کالاها و خدمات مندرج در قانون بودجه است.

 

براساس این مصوبه، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نیز مکلف شد منابع مزبور را روزانه به حساب درآمد عمومی نزد خزانه داری کل کشور واریز کند. عدم اجرای این حکم به منزله تصرف غیرقانونی در اموال عمومی و مستوجب تعقیب قضایی است.

پیش بینی می شود درآمد دولت از طریق فاصله قیمت ارز مرجع و بازار آزاد حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان است. مبلغی که نادر قاضی‌پور نماینده مردم ارومیه از مسئولان امنیتی و قضایی ایران خواست "مشخص کنند که این پول‌ها به جیب چه کسانی می‌رود."

به گفته موسی‌الرضا ثروتی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس: "دولت مابه التفاوت حاصل از فروش ارز را به حساب خزانه واریز نکرده است".

 

سال ِ یازده ماهه ی یارانه ای

اما مشکل پرداخت یارانه فقط این نیست. به گزارش سایت بازتاب، از ابتدای پرداخت یارانه های نقدی، با جا به جا شدن و تاخیر روزهای واریز، عملا  یک ماه یارانه مردم پرداخت نشده است.

این در حالی است که محمود احمدی نژاد پاییز سال 1389 در یک برنامه زنده تلویزیونی آغاز اجرای طرح هدفمندی یارانه ها را اعلام و تاکید کرد در این طرح، یارانه نقدی قبل از آغاز هر ماه به حساب مردم واریز می شود.

به نوشته این سایت، دولت به جای آن که یارانه ماه آبان را در اواخر مهر پرداخت کند، این یارانه را در اواخر آبان پرداخت می کند و به همین ترتیب در ماه آذر و دی نیز تاخیر ایجاد می شود و در عمل یک ماه پرداخت نقدی انجام نمی شود.

نتیجه تاخیر تدریجی به معنای این است که در سال 1390 عملا یازده مرحله پرداخت یارانه نقدی به جای دوازده مرحله صورت بگیرد.

===========================================

در گفت وگو با فاینشال تایمز

فاطمه هاشمی: احمدی نژاد برکنار و انتخابات زودرس برگزار شود 

فاطمه هاشمی، دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی معتقد است که  وضعیت اقتصادی ایران آن قدرنگران کننده شده  که شاید نیاز به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پیش ازموعد باشد.

به گزارش خبرگزاری شبستان  فاطمه هاشمی که در دفتر کارش در بنیاد امور بیماری های خاص با فایننشیال تایمز مصاحبه کرده، به این روزنامه گفته است: مشکلات اقتصادی ایران و شکاف بین مردم و نظام اسلامی، کشور را از زمان انقلاب سال 1979 حتی در مقایسه با زمان جنگ مرگبار با عراق، در "بدترین وضعیت" قرار داده است.

این روزنامه نوشته است فاطمه هاشمی جدی ترین انتقاداتش را متوجه دولت می کند و اعتقاد دارد:هر چه قدر زودتر جلوی اشتباهات گرفته شود، بهتر است، خواه این کار از طریق تغییر آقای احمدی نژاد یا با اصلاح (سیاست های) وی باشد. وی انتخابات پیش از موعد ریاست جمهوری را یک گزینه ممکن دانسته و خاطر نشان کرده است: این مساله به مجلس بستگی دارد. تحریم ها، مشکلاتی را برای ما به وجود آورده، اما سوء مدیریت به این مشکلات دامن زده است.

 

دختر هاشمی؛ سخنگوی هاشمی

این روزنامه در ادامه آورده است فاطمه هاشمی که بنیاد خیریه بیماری های خاص را اداره می کند، هیچ نقش سیاسی در ایران ندارد اما اگرچه وی تاکید دارد که از طرف پدرش سخن نمی گوید، اما صحبت های وی احتمالا به عنوان بیان مواضع آقای رفسنجانی تلقی می شود. فاطمه هاشمی در اشاره آشکاری به نقش مهم پدرش در پایان دادن به جنگ ایران با عراق خاطر نشان کرد که وی مردی بود که "می توانست مانع از وقوع بحران شود."

 

وی گفت که بعید است آیت الله هاشمی رفسنجانی مجددا نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود، همچنین نامزدهای خاصی را نیز در نظر ندارد. هاشمی خاطر نشان کرد پدرش در عین حال خواستار "نیروهای میانه رو و لایقی چه در اردوگاه چپ یا اردوگاه راست است"، تا مجددا برای اداره کشور به کار گرفته شوند زیرا ایران نیاز دارد توسعه اقتصادی اش را از سر گرفته و روابط بین المللی "واقع بینانه ای" اتخاذ کند، هرچند این به معنی متوقف ساختن برنامه هسته ای نیست. وی اعلام کرد: در جریان جنگ با عراق در دهه 80 میلادی، مردم به نظام اعتماد داشتند، به طوری که خانواده ها فرزندان شان را تشویق می کردند به طور داوطلبانه به میدان جنگ بروند و زنان جواهرات خود را اهدا می کردند. در این میان، نظام همواره برای آنها اجناس اساسی ارزان قیمت را تهیه می کرد. اما حالا مشکلات بیشتری وجود دارد و مردم دولت (احمدی نژاد) را مقصر می دانند.هاشمی یادآور شد که نهادهای دیگر از جمله مجلس نیز مسوول مشکلات امروز هستند.

 

اطلاعات کمی از مهدی هاشمی دارم

فاطمه هاشمی به این روزنامه گفته است از شرایط برادرش مهدی، اطلاعات کمتری در اختیار دارد.

وی ابراز نگرانی کرد که برادرش ممکن است از محاکمه منصفانه ای برخوردار نشود که اگر این طور بود، مشخص می شد که هیچ یک از اعضای این خانواده پول کشور را به سرقت نمی برد. وی افزود: مطمئن باشید که اگر خانواده هاشمی فاسد بود، این مساله تاکنون فاش شده بود.

========================================

دلخوشی‌های رهبری با وجود بیکاری و تورم و بحران اقتصادی

پیش به‌سوی افزایش جمعیت ایران 

ندای سبز آزادی – محمد صادقی: وسوسه های جمعیتی مقامات جمهوری اسلامی ایران که از سال 89 به شکل علنی ابتدا از سوی رئیس دولت و سپس طی جلسه غیرعلنی از سوی مجلس دنبال شد، مهر تایید دیگری از سوی رهبر جمهوری اسلامی دریافت کرد. این بار کار به عذرخواهی و طلب بخشش از سوی آیت الله خامنه ای از «خدای متعال» و «تاریخ» به دلیل اعمال سیاست های کنترل جمعیت در دهه های گذشته نیز کشیده شد.

آیت الله خامنه ای در اظهارات اخیرش در خراسان شمالی از متوقف نشدن سیاست های کاهش جمعیت کشور از اواسط دهه ۷۰ به عنوان «یکی از خطاهای جمهوری اسلامی» یاد کرد. وی حتی حاضر شد برای اولین بار در طول ربع قرن زمامداری اش بر ایران اعلام کند که در یکی از اشتباهات جمهوری اسلامی خود وی نیز سهمی را برعهده داشته است.

 

ازدواج موقت راهکار افزایش جمعیت

یک روز پیش از اظهارات اخیر آیت الله خامنه ای در خراسان مبنی بر لزوم افزایش جمعیت در کشور، شماری از نمایندگان مجلس دو موضوع جنجالی «حمایت از تعدد زوجات» و «لزوم افزایش جمعیت» را که در قالب لایحه «حمایت از خانواده» در مجلس هشتم مطرح شده بود، بار دیگر در صحن علنی مجلس نهم به بحث گذاشتند و با تاکید بر این که لایحه حمایت از خانواده به قانون تبدیل شده بر «لازم الاجرا» بودن آن تاکید کردند.

مرتضی حسینی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان آن که «تعدد زوجات به سلامت فرهنگی و اجتماعی جامعه  کمک می‌کند» بر لزوم «تبیین ازدواج موقت در فضاهای دانشگاهی» تاکید کرد. محمدتقی رهبر، دیگر نماینده روحانی مجلس هم با اعلام آن که «تعدد زوجات در کشورهایی که فرهنگ شده، در تعدد اولاد اثرگذار بوده است» گفت: «این یک رابطه منطقی است که وقتی یک مرد چند زن اختیار می‌کند، فرزندان بیشتری خواهد داشت اما این مسأله هنوز در جامعه ما فرهنگ نشده است.»

 

رئیس سابق فراکسیون روحانیون مجلس «تعدد زوجات را جایز و تکثر اولاد را مطلوب» دانسته و گفته: «باید خانواده‌ها را تشویق و با اتخاذ تدابیر زمینه‌سازی کنیم خانواده‌ها حداقل هر سه سال یک فرزند بیاورند.»

زهره الهیان نماینده سابق مجلس نیز در گفت‌وگویی با اشاره به طرح سیاست تشویقی درباره افزایش جمعیت، می گوید: «در مجلس هشتم با توجه آمار و ارقام و شرایط جمعیتی که نوعی نگرانی درباره پیری جامعه وجود داشت، طرحی را مطرح کردیم که به موجب آن سیاست‌های تشویقی برای افزایش جمعیت برای خانواده‌ها در نظر گرفته می‌شد.»

 

انفجار جمعیت در دهه 70

اجرای سیاست کنترل جمعیت و تنظیم خانواده که پیش از انقلاب اسلامی ایران به وسیله حکومت محمدرضا پهلوی اجرا می شد، در نخستین سال های پس از انقلاب متوقف شد.

پیامد این موضوع در نخستین سرشماری جمعیت در ایران در سال ۱۳۶۵ مشخص شد و مقامات ایران متوجه رشد 9/3 درصدی جمعیت در این کشور شدند.

مشکلات ناشی از رشد جمعیت باعت شد که مقامات ایران با تایید آیت الله خمینی، رهبر پیشین جمهوری اسلامی ایران، سیاست کنترل جمعیت را در پیش گیرند و در پی آن قانون تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در سال ۱۳۷۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

 

براساس این قانون امتیازاتی چون «بیمه، مرخصی زایمان مادر، پرداخت هزینه نگهداری و حق اولاد» به فرزندان چهارم و بعد از آن تعلق نمی گرفت.

رسانه های دولتی از جمله صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و وزارتخانه های آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف به اجرای برنامه هایی با هدف آموزش و ترویج مسائل مربوط به کنترل جمعیت شدند.

به این ترتیب شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» که به حکومت پهلوی نسبت داده می شد، بار دیگر مطرح و به شکل گسترده ای تبلیغ شد.

 

تقاضای رهبر برای افزایش تولید مثل

اکنون پس از دو دهه از اعمال این سیاست کلان در نظام جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه ای و دیگران مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس می گویند که با این روند کنونی رشد جمعیت، کشور پیر خواهد شد و «باید» از خانواده ها و جوان ها خواست که «تولید مثل را زیاد کنند.»

ابتدا در فروردین ماه سال 89 محمود احمدي نژاد در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی با شبکه اول سیما از افزایش جمعیت و تعدد فرزندان دفاع کرد.

وي با اشاره به طرح دولت برای اعطای یک میلیون تومان و ماهیانه صد هزار تومان برای متولدین سال 89 از آنچه که «سکوت علما» در رابطه دو فرزندی بودن خواند، انتقاد و تاکید کرد که مخالف این است که دو بچه کافی است چرا که «کشور قابلیت داشتن 150 میلیون جمعیت را دارد.»

 

در اردیبهشت 89 نیز محمود احمدی نژاد بار دیگر از سیاست کنترل جمعیت در این کشور انتقاد کرد و نسبت به عواقب اجرای این سیاست هشدار داد.

احمدی نژاد گفته بود که اجرای شعار «دو بچه کافی است» به این معنا است که «۴۰ سال دیگر نامی از ملت ایران باقی نماند.»

او همچنین با «غربی» توصیف کردن سیاست کنترل جمعیت گفته بود: «کسی نمی تواند مردم را وادار به چیزی بکند، مردم می خواهند بچه دار شوند و خدا روزی را می دهد، عده ای با حرف های روشنفکری عزا گرفته اند.»

دولت محمود احمدی نژاد همچنین لایحه ای به مجلس ایران داد که در مواردی فرزندان چهارم و بعد آن هم بتوانند از امتیازات قانونی برخوردار شوند.

در ابتدا برخی از نمایندگان مجلس به اظهارات احمدی نژاد و اقدامات دولت در این زمینه به شدت انتقاد کردند.

 

«مشکل بیکاری» و «فراهم نبودن زیرساخت های لازم برای زندگی مطلوب» و «ناکافی بودن امکانات رفاهی و بهداشتی متناسب با جمعیت کنونی ایران» از جمله دلایلی بود که نمایندگان در مخالفت با اظهارات احمدی نژاد عنوان کردند و اظهارات او را به دور از منطق و غیر عملی توصیف دانستند.

اما احمدی نژاد در پاسخ به این انتقادات در دیداری با دانشجویان اراک با بیان آن که «وقتي من مي گويم نبايد کنترل جمعيتي صورت بگيرد من را مسخره مي کنند.» گفت: «چه کسي گفته است رشد جمعيت باعث فقر مي شود؟ من مطمئن هستم که اگر جمعيت کشور افزايش پيدا کند شغل مورد نياز اين جمعيت نيز فراهم مي شود.»

 

اعلام موضع رهبری و چرخش منتقدان

با وجود آن که در ابتدا تصور می شد انتقاد از سیاست کنترل جمعیت، تنها ساخته و پرداخته‌ی احمدی نژاد و بخشی از دیدگاه های ویژه دولت اوست و بسیاری از نمایندگان مجلس و کارشناسان وابسته به حکومت اظهارات احمدی نژاد درباره لزوم افزایش جمعیت را در ادامه برخی مواضع و اظهارات عجیب و غریب می پنداشتند و حملات تندی را متوجه وی کرده بودند اما ناگهان در تابستان سال گذشته آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی با تایید سیاست های محمود احمدی نژاد در این باره اعلام کرد که «اگر سیاست کنترل جمعیت ادامه پیدا کند، ایران به تدریج دچار پیری و در نهایت کاهش جمعیت خواهد شد».

 

رسانه های حامی اصولگرایان در آن زمان نوشتند که رهبر ایران در ديدار با برخی مسئولان نظام با ابزار نگراني از روند رو به کاهش جمعيت گفته اند که با شيوه فعلي کنترل نسل موافق نيستند زیرا «زيرساخت ها و امکانات موجود کشور پاسخگوي ظرفيت جمعيت بالاي 100 ميليون هست و لذا جاي نگراني از رشد جمعيت نيست.»

برخی نشریات و سایت های همسو با حاکمیت خبر دادند که رهبر جمهوری اسلامی در آن دیدار خطاب به حاضران گفته بود: «به فرزندانتان بگوييد خيلي براي کنترل جمعيت خودشان را به سختي نيندازند.»

به دنبال انتشار مواضع رهبر جمهوری اسلامی در حمایت از سیاست های دولت درباره لزوم افزایش جمعیت کشور، به یک باره تمامی نمایندگان مجلس و کارشناسان وابسته به حکومت، حملات لفظی و انتقادات تند خود به احمدی نژاد را متوقف کردند و در چرخشی آشکار این بار به دنبال ارائه راهکارهایی برای اجرای منویات رهبر جمهوری اسلامی درباره افزایش تولید مثل مردم ایران برآمدند.

 

موتلفه به هانتینگتون متوسل شد

در مرداد ماه گذشته بود که عادل آذر، رئیس مرکز آمار ایران، با اعلام این که رشد جمعیتی کشور بر اساس تازه ‌ترین سرشماری نفوس و مسکن در ایران ۱.۲۹ درصد است، گفت که «رشد جمعیتی در پنج سال اخیر به ‌شدت کاهش یافته است.»

مرکز آمار جمهوری اسلامی شمار جمعیت ایران را در پایان سال ۱۳۸۹ (مارس ۲۰۱۱) کمی بیش از هفتاد و پنج میلیون نفر ارزیابی می‌ کند، حال آن که بر پایه محاسبات انستیتوی فرانسوی شمار ایرانیان در نیمه سال ۲۰۱۱ به هفتاد و هشت میلیون نفر رسیده است.

پس از اعلام آمار جمعیت ایران از سوی مرکز آمار، رسانه های داخلی از آغاز سیاست‌های تازه مقام‌های ارشد و دستگاه‌های حکومتی برای افزایش جمعیت ایران و «حذف اعتبار کنترل جمعیت وزارت بهداشت» خبر دادند.

 

در آن زمان روزنامه رسالت، وابسته به حزب موتلفه اسلامی، در  گزارشی مفصل به دلایل سیاسی و مذهبی برنا برای «افزایش جمعیت ایران» پرداخت و در این باره نوشت: «ایران امروز برای قدرتمند بودن نیازمند جمعیتی بالای ۱۵۰ میلیون نفر است و سیاست‌های کنترل جمعیت دولت‌های قبل می‌بایست مورد بازنگری و تجدیدنظر قرار گیرد.»

جالب آن که حامیان رهبر و رئیس دولت ایران برای حمایت از سیاست افزایش جمعیت کشور به نظرات ساموئل هانتینگتون نظریه پرداز شهیر امریکایی متوسل شدند که در جایی گفته بود: «تمدن اسلام تمدنی است که چالش آن تا حدودی متفاوت از دیگر چالش‌هاست، چرا که این تمدن اساسا ریشه در نوعی پویایی جمعیت دارد» و «رشد بالای زاد و ولد که در اکثر کشورهای اسلامی، شاهد آن هستیم این چالش را متفاوت کرده است. امروزه بیش از ۲۰ درصد جمعیت جهان اسلام را جوانان ۱۵ تا ۲۰ ساله تشکیل داده‌اند.»

روزنامه رسالت در گزارش خود راهکارهای فوری نیز برای افزایش جمعیت به دولت پیشنهاد داده بود ازجمله: «معافیت پسران جوان دارای دو فرزند از خدمت اجباری سربازی» و «پرداخت تسهیلات مسکن و اشتغال به خانواده‌های جوانی که حداقل دو فرزند و یا بیشتر دارند».

 

چرخش های 180 درجه‌ای وزیر اسبق بهداشت

در این بین اظهارنظرهای متناقض دکتر علیرضا مرندی نماینده فعلی مجلس و وزیر اسبق بهداشت که مردم ایران وی را با شعار معروف «فرزند کمتر، زندگی بهتر» به یاد می آوردند خود به سوژه ای برای رسانه های مختلف تبدیل شده است.

مرندی که سابقه وزارت بهداشت در دولت های میر حسین موسوی و اکبر هاشمی رفسنجانی را در کارنامه خود دارد از طرفداران و مجریان جدی کنترل جمعیت اواخر دهه شصت و دهه هفتاد بوده و مسئول اصلی اجرای سیاست های منترل جمعیت در دهه های گذشته به شمار می رود. او در ابتدا به مخالفت شدید با اظهارات احمدی نژاد درباره لزوم افزایش جمعیت در ایران پرداخت و بارها اعلام کرد که این اظهارات «کارشناسانه» نیست و وی به شدت احساس «نگرانی» می کند.

وی در گفتگویی با رد نظرات احمدی نژاد و اعلام آن که «ما سال‌های سال زحمت کشیدیم تا جمعیت ایران کنترل شود.» شرایط آینده کشور در صورت پیگیری سیاست‌هایی که به جمعیت ۱۵۰ میلیونی منجر می‌شود را «اسفناک» خوانده بود.

 

اما اندکی پس از اعلام نظرات رهبر جمهوری اسلامی در تایید سیاست های احمدی نژاد، دکتر مرندی در چرخشی 180 درجه ای این بار از اولین کسانی بود که به حمایت از این سیاست پرداخت و در اظهارنظری عجیب گفت: «بنده مخالف سیاست فرزند کمتر، زندگی بهتر بودم.»

مرندی این بار ضمن «بحرانی» توصیف کردن «رکود رشد جمعیت» خواستار سیاست‌گذاری‌ها برای افزایش جمعیت شد و گفت: «ببینید ما الان به جایی رسیده ایم که این نگرانی پیش آمده که اگر چند ده سال دیگر روند رشدمان به همین منوال پیش برود ممکن است رشد جمعیتمان متوقف شود و اگر باز هم ادامه پیدا کند ممکن است منفی شود. و ما باید چه کار کنیم که ۸۰ سال دیگر به چنین موقعیتی نرسیم.»

وزیر اسبق بهداشت در تایید اظهارات آیت الله خامنه ای گفت: «باید این کار، یعنی جلوگیری از کاهش رشد جمعیت و کمک به افزایش جمعیت در حد جایگزینی، در دستور کار قرار بگیرد. به همین خاطر هم رهبر انقلاب فرمودند که با توجه به اینکه کشور قابلیت جمعیت ۱۵۰ میلیون را دارد جمعیت را اضافه کنیم.»

 

شروط خنده دار برای وام ازدواج

با توجه به رشد سن ازدواج در ایران که مشکلات اقتصادی و بیکاری جوانان از جمله عوامل اصلی آن به شمار می رود مقامات دولت یکی از راهکارهای خود برای افزایش جمعیت در کشور را ارائه تسهیلات بانکی به جوانان در قالب وام های ازدواج در نظر گرفته اند.

اما روز گذشته و در آستانه روز ازدواج در ایران، وزارت ورزش و جوانان بسته ای را ارائه کرده که طبق آن جوانان برای اخذ وام 2 میلیون تومانی ازدواج باید 4 شرط داشته باشند که به گفته کارشناسان این شروط بیشتر بازدارنده ازدواج است تا تشویق کننده.

«داماد زیر 25 سال»، «مهریه عروس زیر 110 سکه»، «فوت پدر یکی از زوجین» و «دانشجو یا طلبه بودن یکی از زوجین» چهار شرط عنوان شده از سوی وزارت ورزش و جوانان برای تشهیل در دریافت وام ازدواج متقاضیان است.

حسین باهر، کارشناس حوزه خانواده و آسیب شناس در گفتگو با خبرگزاری مهر این شروط را «خنده دار» می داند و می گوید: «این شروط به نوعی توهین است. چرا که فکرش را بکنید به شما بگویند اگر پدرت فوت کرده باشد برای ازدواج به تو وام می دهیم!».

اقدامات غیرکارشناسانه دولت در زمینه ازدواج جوانان در حالی ادامه دارد که به گفته احمد توسرکانی رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور آمار طلاق در کشور افزایش و ازدواج کاهش داشته است به شکلی که روزانه 400 مورد طلاق در کشور به ثبت می رسد.

========================================

تفسیر عضو دفتر رهبری از علت رای مردم به موسوی: قوم و خویشی با رهبری

کلمه: یک عضو دفتر رهبری ادعا کرد که مردم در انتخابات گذشته ریاست جمهوری به خاطر نسبت قوم و خویشی میرحسین موسوی با رهبری به او رای داده اند!

حائری شیرازی که پیشتر ادعا کرده بود موسوی در خصوص نتیجه انتخابات حجت گرایی نکرده است، اینک با غلو در مورد شخصیت آیت الله خامنه ای، یک بار او را به جاذبه زمین و بار دیگر به آهن‌ربا تشبیه کرده و گفته است: تأثیر ولایت‌پذیری این است، آهنی که به آهن ربا وصل است اگر به براده‌ها نزدیک شود، همه این‌ها همراهش بلند می‌شوند و همه حالت آهن‌ربایی پیدا می‌کنند و آنهایی که بی‌شکل بودند هم طیف پیدا کرده، متشکل شده و شاکله پیدا می‌کنند.

ادعاهای این عضو خبرگان رهبری که زمانی معلم اخلاق دولت احمدی نژاد نیز بود، در حالی صورت می گیرد که شجاع الدین حائری، فرزند وی در اسفند ۸۹ به زمین خواری و برگرداندان اموال مردم محکوم شد. اما پس از مدت کوتاهی در بهت و تعجب همگان حکم تبرئه شدن او صادرشد. تبرئه ای که حتی انتقاد و اعتراض حزب الله شیراز را به همراه داشت، و گفته می شد که در آن پرونده اتهاماتی نیز متوجه حائری پدر بوده است.

 

به گزارش کلمه، امام جمعه سابق شیراز که همزمان با رسیدگی قضایی به پرونده مذکور از سمت خود برکنار و به تهران منتقل و در دفتر رهبری مستقر شد، بدون اشاره به نقش میرحسین موسوی در طول انقلاب و سه دهه عمر جمهوری اسلامی، افزوده است: به عنوان مثال آقای موسوی در انتخابات ۸۸، ۱۳ میلیون رأی آورد و بعد در فراخوان‌های بعدی که داشت هیچ‌کس برای حمایت از او نیامد؛ آن آمدن چطور شد و این نیامدن چطور؟ آن آمدن به خاطر این بود که می‌گفتند این آهن ـ موسوی ـ به آهن‌ربا ـ رهبری ـ وصل است و مردم براساس این ۱۳ میلیون و خرده‌ای رأی دادند و گفتند که موسوی پنج سال نخست وزیر امام بوده و الآن هم که رهبری هستند، قوم خویش و هم محلی ایشان است و سید است و به این دلیل رأی دادند، یعنی خاصیت آهن ربایی.

البته وی توضیح نمی دهد، در حالی که کاندیدای دیگر مورد حمایت صد در صدی آیت الله خامنه ای بود، چرا مردم باید تحت تاثیر خصلت آهن ربایی ولایت و به علت قوم و خویشی به سمت میرحسین موسوی بروند که طی دو دهه از صحنه قدرت سیاسی به دور بوده است.

 

وی که به عملکرد میرحسین موسوی در طول هشت جنگ نپرداخته و نمی گوید که امام خمینی در وصف این سیاستمدار مردمی چه گفته است، در یک اظهار نظر یک طرفه مدعی می شود که وقتی رهبری فرمودند انتخابات ابطال نشود و موسوی میگفت ابطال شود او از رهبری جدا شد و مردم دیدند که این آهن دیگر به آهن‌ربا وصل نیست؛ وقتی آهن را از آهنربا جدا کنیم تمام این براده‌ها که به او وصل بود جدا می‌شود!

این عضو خبرگان رهبری نمی گوید حضور میلیونی مردم در خیابان بعد از خطبه های نماز جمعه رهبری و حمایت بی کم و کاست اقشار وسیعی از مردم از میرحسین موسوی طی سه سال گذشته که حامیان رهبری بدترین اهانت ها را به این نخست وزیر محبوب امام کرده اند، از چه رو بوده است.

 

این معلم اخلاق دولت احمدی نژاد همچنان نمی گوید اگر این نخست وزیر محبوب امام مورد عنایت جامعه نیست، چرا به حصر خانگی او و همسرش و مهدی کروبی پایان داده نمی شود و از هرگونه رفت و آمد به محل سکونت این سیاستمداران مردمی جلوگیری می شود.

حائری شیرازی در حالی که بسیاری از علما و مراجع به حبس غیرقانونی و غیرشرعی رهبران جنبش سبز انتقاد شدید دارند، بعد از حصر میرحسین و کروبی با محارب خواندن این دو برگزیده امام خمینی، ادعا کرده بود: اینکه مردم اینها را از دل بیرون راندند خیلی مهم تر و بدتر از محارب بودنشان است. شما توجه داشته باشید که مردم اینها را از دل بیرون راندند؛ بهترین موفقیت همین است.

وی که معلوم نیست از چه کانالی اخبار و اطلاعاتش را به دست می آورد گفته بود: اینها در اطاق بسته نشسته اند و خود را از مردم دور کرده اند و خیال می کنند پشت سر آنها عالمی برپاست. این افراد با هیچ کسی ارتباط ندارند و این مصیبت بزرگی برای این افراد است!

این ادعا در حالی مطرح شده بود که در همان زمان احمد جنتی از مسئولان قوه قضاییه خواسته بود ارتباطات این دو همراه جنبش سبز را با مردم قطع کنند.

==========================================

ادعای اختلاس در حزب الله لبنان و پناهنده شدن مدیرمالی حزب الله به اسرائیل

برخی منابع اسرائیلی از پناهنده شدن حسین فحص به همراه اسناد و اطلاعات طبقه بندی شده به اسرائیل خبر دادند. انتشار خبر پناهندگی حسین فحص تا به این لحظه از سوی مقامات حزب الله تکذیب نشده است

رسانه های عربی ادعا کردند: مدیر مالی شبکه تلفن حزب الله با اسناد طبقه بندی شده به اسرائیل پناهنده شد.

 

به گزارش سرویس بین الملل بازتاب، ماه گذشته روزنامه لبنانی "الجمهوریه" با انتشار گزارشی مدعی اختلاسی بی سابقه در حزب الله لبنان شد و افزود که ایران گروهی از متخصصان امور مالی وابسته به سازمان های امنیتی خود را به لبنان فرستاده تا حساب های مالی حزب الله را بررسی کرده و درباره سوء استفاده مالی در این حزب تحقیق کنند. این روزنامه از بازداشت حسین فحص از رهبران حزب الله و مدیر مالی شبکه تلفن وابسته به حزب و 4 تن دیگر که اسامیشان اعلام نشد، خبر داده بود.

اکنون برخی منابع عربی از پناهنده شدن حسین فحص به همراه اسناد و اطلاعات طبقه بندی شده به اسرائیل خبر داده اند. انتشار خبر پناهندگی حسین فحص تا به این لحظه از سوی مقامات حزب الله  تکذیب نشده است.

در همین حال منابع امنیتی اسرائیل نسبت به گزارش شبکه تلویزیونی "العربیة" که در آن آمده بود یک عضو ارشد و مسئول امور مالی حزب الله به خاک اسرائیل گریخته و در این کشور پناه گرفته، ابراز بی اطلاعی کردند.

بنا براین گزارش روزنامه "عکاظ"، چاپ عربستان سعودی نوشته بود که مهندس مخابرات 29 ساله حزب الله لبنان همراه با اسناد و مدارک محرمانه و میلیون ها دلار پول نقد از لبنان گریخته و به اسرائیل پناهنده شده است.

======================================

اعتراض امام جماعت شهرک سپاه به فتنه‌گری خاتمی از طریق فوت کردن شمع کیک تولد

کلمه: امام جماعت شهرک متعلق به سپاه پاسداران از جشن تولد خاتمی و فوت کردن شمع توسط وی به شدت انتقاد کرد و خواستار دخالت دادستان ویژه روحانیت شد!

در یادداشت کوتاهی که با امضای امام جماعت مسجد شهرک شهید محلاتی در سایت امنیتی مشرق منتشر شده، با اشاره به برنامه سالروز تولد خاتمی که چند روز قبل با حضور جمعی از دوستداران وی برگزار شد، از این مراسم انتقاد شده و نویسنده پرسیده است: اینگونه مراسم و فوت کردن شمع توسط میهمان روحانی آنان از ویژگی های کدام اسلام مطرح شده توسط امام می باشد؟ آیا به سمت تعطیل کردن اسلام ناب حرکت نمی کنید؟!

 

به گزارش کلمه، این امام جماعت بدون اشاره به اینکه در کدام آیه و حدیث برگزاری مراسم تولد منع شده و یا مغایر با اسلام ناب دانسته شده، در ادامه نوشته خود واضح تر سخن می گوید و از اینکه حجت الاسلام دعایی و دیگر برگزارکنندگان این مراسم به خاتمی ادای احترام کرده اند، ابراز عصبانیت کرده و نوشته است: چه جوابی به مطالبه مردم انقلابی و ظلم دیده از بانیان فتنه دارید؟ به راستی به جای عذر خواهی کردن از مردم و رهبری نظام به خاطر اتهاماتی که به نظام اسلامی وارد کردید، جشن شادی برای خواص مردود به پا کردن با کدام وظیفه نماینده ولی فقیه سازگاری دارد؟

او همچنین از اینکه دعایی، خاتمی را «حجت دینداری خیلی از ماها» توصیف کرده و گفته است که «فضایل ایشان بر همه ما حجت است» نیز به شدت انتقاد کرده و پرسیده است: به راستی به جای عذر خواهی کردن از مردم و رهبری نظام به خاطر اتهاماتی که به نظام اسلامی وارد کردید، جشن شادی برای خواص مردود به پا کردن با کدام وظیفه نماینده ولی فقیه سازگاری دارد؟

 

وی همچنین از دادستان ویژه روحانیت پرسیده است: جشن فتنه گری با کلمات سخیف و موهن مطرح شده در مکان بیت المال و هزینه آن را عملی مجرمانه می داند یا نه؟

او در پایان یادداشت خود در سایت امنیتی مذکور پیشنهاد کرده «رصد کاملی صورت گیرد» تا مطالب دیگری به دست آید، و در نهایت خطاب به حجت الاسلام دعایی، با اشاره به اینکه خود او هم روحانی و رسانه ای است، نوشته است: از رفتار شما به هر دو حیث خجالت کشیده و آن را تقبیح می کنم.

===========================================

شدت گرفتن نارضایتی در بین روحانیت ارشد و حزب اللهی های بدنه با خامنه ای! نگاهی به صحنۀ فروپاشی یا جنگ!

برگرفته از وبلاگ: دلقک ایرانی

خوانندگان همیشگی یادشان نرود و برای خوانندگان جدید فرمول رهایی ایران را یکبار دیگر می نویسم:

رژیم های سیاسی انقلابی و ایدئولوژیک جز از دو طریق ساقط شدنی نیستند: اول: فروپاشی داخلی (اختلاف و زد وخورد در رأس هرم قدرت همراه با ریزش و سرخوردگی در قاعدۀ پشتیبان هرم اجتماعی. دوم: حمله و جنگ خارجی. شورش و انقلاب برانداز علیه چنین رژیم هایی نه ممکن است و نه مفید.

خبرها و اتفاقات همه خوب است در هر دوزمینۀ رأس و قاعدۀ هرم.  - با تأسف و درد و عذرخواهی از مردمان عزیز داخل کشور که از رنج شان و ترسشان خبرها دارم - و این از این جهت هم بسیار حیاتی است که رأس و قاعدۀ هرم قدرت در تناسب عکس و بصورت دیاپازنی عمل می کنند. به این معنا که هرچقدر اختلاف و منازعه در داخل هیئت حاکمه زیادتر شود باعث ریزش و سرخوردگی قاعده می شود. و هرچقدر قاعده (نیروهای هوادار وکارگزار و مزدور و ...) بیشتر دچار ریزش شوند رأس هرم با اختلافات و تشتت فزاینده تری روبرو می شود. ابتدا از خبر ریزش در قاعده می نویسم:

 

1- آیت الله خامنه ای امروز درسفرخراسان شمالی با جوانان حرف زده است و برای اولین بار در طول دورۀ رهبری خودش و بقول خودش سیاه نمایی کرده و موجی از سؤال های مردم و جوانان و جامعه از خودش را در قالب سؤال بخود مردم برگردانده است. او با وام گرفتن و دستمالی یکی دیگر از مفاهیم مدرن بنام "سبک زندگی" رگباری از سؤالات سی ساله و بدیهی مردم کوچه و بازار را برگردانده بخودشان و البته احمقانه تصور کرده است که مردم و بویژه جوانان همان برداشتی را از حرف های او می کنند که خودش توهّم دارد: مثلِ"چه رهبر بصیر و دانا و مطلعی. و چه مردم دار و دموکرات که ما را جهت یافتن راه حل مشکلات خانمان برانداز  جمهوری اسلامی بمشارکت دعوت می کند". در حالیکه اتفاقی که در واقعیت بیرونی می افتد و افتاده بقرار زیر است:

 

الف- موافق و مخالف خامنه ای باشنیدن این حرف ها اولین واکنش شان تعجب و یأس است و شکل گرفتن بلند و یواش این گزاره: "اِ اینا که سؤال های خود ماست از شما. اگر تازه بعد از بیست و سه سال رهبری شما بهمان سؤال هایی رسیده ای که ما سی سال است از رهبران و سیاستمداران مان داریم. پس نقش مسئولیت و رهبری و تدبیر و مدیریت و هدایت جامعه و سیاست و حکومت و بودجه و پول نفت و آموزش و تبلیغات و تلویزیون و ... چه می شود". البته این جملۀ مشترک را مخالفان با پسوند یک دشنام آبدار همراه می کنند و موافقان - از این پس مخالف شده ها - با دریغ و افسوس و سرخوردگی از فریبی که خورده اند.

 

ب- دومین واکنش مخاطبان و شنوندگان این حرف های خامنه ای این خواهد بود که مخالفان کُری خواهند خواند برای موافقان و هواداران - تا قبل از این - که دیدید احمق ها مرتب بما می گفتید که رهبر معظم از اتفاقاتی که در اثر بی تدبیری اطرافیان و دیگر مسئولان رخ می دهد آگاه نیست و نمی گذارند اطلاع پیدا کند. و موافقان و هواداران - از این پس مخالف - فقط شرمنده خواهند شد و سرشان را پائین خواهند انداخت و انگشت حیرت بردندان عبرت خواهند گزید که: "اِ پس ما در همۀ این مدت سرکار بودیم که تازه رهبر مسئولیت های رهبری خودش را از ما سؤال می کند". طولانی می شود اگر همۀ برکات تسریع در ریزش قاعدۀ پشتیبان هرم قدرت را بنویسم و چون می خواهم به بخش اختلافات فروپاشندۀ رأس هرم هم اشاره کنم لذا به همین دو مورد بسنده می کنم.

 

2- پریروز خامنه ای  در جلسه ای با روحانیان سراسر خراسان شمای با لحنی آشکارا تهدید آمیز و دستوری گفته است که حوزۀ دینی سکولار بی معناست و روحانیان همه سرباز رژیمند. و در ادامه مشخص تر گفته است که کسی حق ندارد به رژیم چند و چون کند و موظف است از نظام حمایت و جیره اش را دریافت کند. بکار بردن کلمۀ سکولار در مورد حوزۀ دینی به اندازۀ کافی پیام رسان است که چه غیضی داشته است که از کلمه ای کاملاً سیاسی و مشهور در ضدیت با دین اجتماعی - بندرت حتی در سخنرانی های سیاسی خودش هم استفاده می کند مگر برای دشنام دادن - استفاده کرده است. و البته که پرواضح است که روی سخنش نه با چندتا طلبۀ چپر چلاق شهرستانی بلکه روی سخنش و خطابش به مرکز شیعه و قم و مراجع و روحانیان ارشد بوده است. زیرا که مدت هاست مرتب نق می زنند و ایراد می گیرند و مدیریتش را بتلویح علنی و تصریح پشت پرده و در مجالس خصوصی زیر سؤال می برند.

 

3- دیروز اما جلسه ای مهم تشکیل شده است از سوی سه روحانی مدافع خامنه ای تا همین یک سال پیش (صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی و شبیری زنجانی) که در پایان به بیانیه ای مشترک انجامیده در انتقاد از اوضاع اقتصادی (در ادبیات حوزه گرانی) و اوضاع فرهنگی (در ادبیات حوزه حجاب!). این اجتماع مراجع علاوه بر اینکه قطعاً در پاسخ به تهدید خامنه ای انجام گرفته و پیام آن این بوده است که "ما نه تنها سرباز تو نیستیم بلکه خودمان فرمانده هم هستیم" از نظر محتوا؛ از نظر شکلی هم بسیار پرمعنا و مهم بوده است بدلایل زیر:

 

الف- روحانیان ارشد و در حد مرجع و در همۀ ادیان موجود در حوزۀ ابراهیمی پرنخوت ترین و متکبرترین اصناف و اقشار شناخته شدۀ بشری هستند. تا جائیکه امکان ندارد نه تنها هم اندیشی و تجمع بکنند بلکه سایۀ همدیگر را هم با تیر می زنند. و بعنوان مثال اگر مرجعی در مجلسی باشد مرجع دوم در آن مجلس یا شرکت نمی کند و یا طوری وارد و خارج می شود که برتری جایگاه و مقام خودش نسبت به دیگری را حفظ کند.

 

ب- در حوزۀ فقه شیعی ما فقط فتوا داریم که امری انفرادی و مربوط به یک شخص مشخص بنام مرجع است. و فقه شیعه کمترین سابقه ای در صدور بیانیه یا فتوای مشترک ندارد. بعبارت دیگر مراجع نه تنها همدیگر را تحمل فیزیکی نمی کنند حتی همدیگر را تحمل فقهی و فتوایی هم نمی کنند. علت هم مشخص است زیرا دلیل ماهوی وجود مرجع به فتوای شخص اوست. و اگر قرار باشد چندین مرجع فتوای مشترک آن هم با نام بیانیه صادر کنند علت وجودی مرجعیت خودشان را زیر سؤال می برند.

 

پ- در چنین حالتی هنگامی که اتفاقی مثل تجمع این سه مرجع رخ می دهد فقط در یک متن قابل بازخوانی است. آن هم این است که کل حوزۀ دین - بستر موجد و ماندگاری مشترک آنان - در معرض خطر و مورد تهدید عامل بیرونی باشد. لذا شک نباید کرد که کارد به استخوان دین رسیده و این کشمکش مبارک یکی از سهمگین ترین و تعیین کننده ترین چالش های درون الیگارشی از سویی و کل حاکمیت جمهوری اسلامی از طرف دیگر است.

 

ت- خوبی قضیه هم همان است که گفتم این سه روحانی بسیار میانه رو تر از مثلاً وحید خراسانی یا رادیکال تر صانعی و بیات و امثالهم بوده اند در مورد شخص خامنه ای. تا جائیکه حتی در همین بیانیه هم خطاب تندشان به دولت احمدی نژاد و جریانات مجری سیاست های داخلی است. اما چه کسی نمی داند که آنان خطر را در پشتیبان مطلق احمدی نژاد (خامنه ای) می دانند و هدف گرفته اند! و مژده اینکه این از هم پاشیدگی و اختلاف ذاتی جمهوری اسلامی است و ادامه خواهد یافت. یا حداقل تا روزی که شعلۀ زیر دیگ روشن است به خاموشی نخواهد گرائید. این هم از شعله:

 

4- هیئت حاکمۀ جمهوری اسلامی را شبیه دیگی می بینم که همۀ وزیر و وکیل و مدیر و ... داخل دیگ هستند و دیگ بر روی اجاق. سوخت زیر اجاق احمدی نژاد است و مأمور فوت خامنه ای. و هاشمی که از دور دستی بر آتش دارد. احمدی نژاد دیگ را داغ کرده و عنقریب است که دیگ بجوش بیاید و سر برود و هرچه امعاء و احشاء دارد از ریز و درشت جمهوری اسلامی در داخلش را قی کند به پاشویه و تمام. همۀ نفرات قرار گرفته در داخل دیگ وحشت کرده اند از پخته شدن و سرخ شدن و سوختن و جزغاله شدن. لذا انتظار دارند که خامنه ای کاری بکند. خامنه ای هم فوتش را می کند اما فوتی که او می کند بقصد خاموشی بدتر شعله را افزونتر می کند زیر دیگ در حال جوش. زیرا احمدی نژاد شمع نیست که با فوتی خاموش شود بلکه یک شعله است ناشناخته - بلکه هم از اورانیوم کسی چه می داند از اوضاع انسان کامل - پس خامنه ای عقب می نشیند و زیردستان را در حال جوش آمدن دیگ رها می کند تا شعله بدامن خودش سرایت نکند.

 

5- و ختم کلام اینکه باید شعله را فروزان نگاه داریم و هرچه قوت داریم فوت کنیم زیر دیگ اختلافات تا شعله ای که بهرحال - مخالفان احمدی نژاد را سوزانده و موافقان احمدی نژاد را متنعم کرده - از الو نیفتد. تا حالا که آتشش مخالفان را سوزانده و موافقان را گرم کرده  و تا قبل از تمام شدن عمر مقدرش شعلۀ زیر دیگ را سرایت بدهیم بدامن "آقا" تا قال قضیه کنده شود. چون با این دندان های کریهی که خامنه ای نشان می دهد هنوز؛ چیزی نمانده که حمله و جنگ از بیرون هم مقرون بصرفه شود برای رهایی از نفس مسموم این رهبر زندگی کش! با نفرین و تأسف! یا...هو

این مطلب را در بالاترین به اشتراک بگذارید.

============================================

عباسی: کارتون یوگی و دوستان توهین به حضرت نوح بود

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910724001432

حسن عباسی می‌گوید: «بنیان دروس زیست در دبیرستان و دانشگاه‌های ما داروینیزم است و حرف‌های اسلام به کتاب‌های درسی ما وارد نشده است.»

آقای عباسی همچنین افزوده که «انیمیشن یوگی که در ایران نیز پخش شد، به شیخ‌الانبیا حضرت نوح» اهانت کرده است.

===========================================

هیگ: ادامه برنامه اتمی ایران به جنگ یا گسترش سلاح‌ اتمی ختم می‌شود

نیوشا بقراطی

ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا،  روز دوشنبه ۲۴ مهرماه پس از نشست وزیران خارجه اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ، در گفت‌وگوی اختصاصی با رادیو فردا، اذعان داشت که تحریم‌های وضع شده علیه ایران، بر مردم تاثیر گذاشته اما در عین حال گفت این تحریم‌ها بهترین شیوه برای تغییر مسیر ایران در برنامه هسته‌ای‌اش است. وزیر خارجه بریتانیا تصریح کرد ادامه برنامه هسته‌ای ایران به جنگ یا اشاعه سلاح‌های هسته‌ای در منطقه خاورمیانه ختم می‌شود.


رشته تحریم‌های جدید علیه ایران توسط اروپا دقایقی قبل اعلام شد. به نظر می‌رسد که این تحریم‌ها گستره وسیعی از مبادلات بانکی گرفته تا حمل و نقل نفت و صنعت و صادرات فلزات را هم در بر می‌گیرد. می‌خواستم در پرسش اول درباره این تحریم‌ها و هدفشان توضیح بیشتری بدهید؟

ویلیام هیگ: بله این تحریم‌ها شامل مسایل بسیاری می‌شوند از جمله مبادلات تجاری. که به بانک مرکزی ایران اختصاص دارد. همچنین صدور اعتبار بانکی برای صادارت به ایران٬ ممنوع شده است. صدور ابزارآلات مورد نیاز در نیروی دریایی٬ نرم‌افزار‌ها برای ارتقای پردازشگرهای صنعتی و همچنین ابزار مرتبط با ساخت تانکرهای نفتی به ایران ممنوع شده‌اند. و همچنین خرید گاز از ایران هم ممنوع است. پس همانطور که می‌بینید اینها تحریم‌های بسیار جدی هستند که اضافه شده‌اند. ما فکر می‌کنیم از آنجا که مذاکرات با مقام‌های ایرانی موفق نبوده٬ این تحریم‌ها ضروری هستند.

 

 تا چه حد به نتیجه بخش‌بودن مذاکرات خوش‌بین‌ هستید؟

ویلیام هیگ: شما باید در سیاست خارجی خوشبین باشید و باور داشته باشید که ما می‌توانیم به یک راه‌حل صلح‌آمیز دست پیدا کنیم. و من فکر می‌کنم که دستیابی به یک راه‌حل صلح‌آمیز برای جهان و همچنین مردم ایران٬ حیاتی است. ما می‌خواهیم با تحریم‌ها و همچنین مذاکره به این راه‌حل دست یابیم. ما آماده مذاکره هستیم و در سال جاری هم مذاکراتی داشته‌ایم. ما کماکان حاضریم سیستم‌هایی در اختیار ایران بگذاریم که برای یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای بسیار مفیدند. یک صنعت هسته‌ای برای مصارف صلح‌آمیز. و اگر ایران به جای آنچه که به نظر می‌رسد یک برنامه نظامی هسته‌ای است٬ این پیشنهاد را بپذیرد٬ مردم ایران می‌توانند روابط بسیار خوبی با باقی جهان داشته باشند و با تحریم‌ها رو به رو نباشند.

 

ایران و بریتانیا در حال حاضر شاید یکی از جدی‌ترین بن بست‌های دیپلماتیک خود را تجربه می‌کنند. سفارتخانه‌های دو کشور مدتی است که تعطیل شده است و روابط دیپلماتیک عملا بین دو کشور وجود ندارد. چنین فضایی چه تاثیری بر مذاکرات اتمی خواهد داشت؟

 ویلیام هیگ: این موضوع بر رویکرد ما در مساله هسته‌ای هیچ تاثیری نگذاشته. گروه پنج به علاوه یک٬ علاوه بر بریتانیا و آمریکا و فرانسه٬ شامل چین و روسیه نیز هست. بعضی از این کشور‌ها رابطه بسیار بهتری با ایران دارند. و ما علاوه برتحریم‌هایی که اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا وضع کرده‌اند٬ رویکردی یکپارچه در مذاکرات داریم. اینکه سفارتخانه‌های ما در کشورهای یکدیگر٬ فعال نیستند٬ مایه تاسف است. اما در نوامبر سال گذشته٬ سفارتخانه ما در تهران به شکل خشونت‌آمیزی٬ با تهاجم روبه‌رو شد که ما معتقدیم برخی مقامات نیز در تهران با این هجوم همکاری داشتند. به همین دلیل ما می‌توانستیم در تهران سفارتخانه داشته باشیم و به تبع آن٬ من ناچار شدم که همزمان سفارت ایران را در لندن٬ تعطیل کنم.

 

 

می‌خواستم بدانم چه تاثیری بر شما به عنوان دستگاه دیپلماسی بریتانیا دارد؟

 ویلیام هیگ: همانطور که گفتم این موضوع رویکرد ما را در برنامه هسته‌ای تغییر نداد. این مساله موجب شد تا ویزا گرفتن برای ایرانی‌ها دشوار‌تر شود و همانطورکه گفتم مایه تاسف است. هم‌اکنون جهان نگران این موضوع است که ایران در حال پیگیری یک برنامه هسته‌ای است که حتی نمی‌تواند برای ناظران مستقلی چون آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ثابت کند این برنامه هسته‌ای٬ اهداف صلح آمیز دارد. و اگر ایران این راه را ادامه دهد یا با یک رویارویی رو‌به‌رو خواهد شد٬ یا اینکه دیگر کشورهای منطقه سلاح هسته‌ای خواهند ساخت که به معنای ناامنی همیشگی برای مردم ایران است.

 

آیا شما از تغییر رژیم در ایران حمایت می‌کنید؟

ویلیام هیگ: این موضوع به ملت ایران بستگی دارد. دستور کار ما تغییر رژیم در ایران نیست. من شاید درباره تک‌تک حکومت‌ها در اقصی نقاط جهان٬ اعتقاداتی داشته باشم ولی ما به دنبال تغییر رژیم‌ها نیستیم. هدف ما و سیاست ما در برابر ایران٬ تغییر رژیم نیست. ما به هر تصمیمی که مردم ایران در یک روند دموکراتیک در آینده بگیرند احترام می‌گذاریم. هدف ما الان این است که مساله هسته‌ای را حل کنیم. اگر مساله هسته‌ای را حل کنیم دیگر نه تحریمی خواهد بود و نه فشاری از سوی غرب. این فقط درباره برنامه هسته‌ای است.

 

اما خیلی‌ها معتقدند که هدف نهایی تحریم‌ها نه تغییر نحوه رفتار حکومت ایران بلکه بالا بردن فشارها بر مردم ایران است نه نهایتا علیه حکومت انقلاب کنند و این خودش به شکلی تلاش برای تغییر رژیم تعبیر می‌شود.

 ویلیام هیگ: نه این هدف ما نیست و در واقع ما تلاش می‌کنیم که اصلا تحریمی وضع نکنیم چون این تحریم‌ها تاثیر مستقیم بر مردم دارند و ما حتی استثناهای بشردوستانه هم برای تحریم‌ها درنظر گرفته‌ایم. به عنوان نمونه ما غذا را از تحریم‌ها استثنا کرد‌ه‌ایم. ما نمی‌خواهیم به ملت ایران آسیب بزنیم. قطعا اگر تاثیرات اقتصادی تحریم را در نظر بگیرید٬ بر زندگی مردم هم تاثیر خواهد داشت. این اجتناب‌ناپذیر است. اما هرجا که بتوانیم کاری بکنیم که ملت ایران ضربه نخورند٬ آن کار را انجام می‌دهیم. ما درآمد حکومت و برنامه هسته‌ای را هدف تحریم قرار داد‌ه‌ایم. ما اگر می‌خواستیم که ملت ایران را تحت فشار بگذاریم دیگر استثناهای بشردوستانه در نظر نمی‌گرفتیم.

 

شما در همین مصاحبه و پیش از آن گفتید که هدف تحریم‌ها مردم ایران نیستند. ولی بر اساس آنچه که ما از ایران و از طریق مخاطب‌هایمان می‌بینیم و می‌شنویم ، می‌بینیم که تحریم‌ها در حقیقت بیشتر بر زندگی مردم عادی تاثیر گذاشته است تا مقامات حکومتی؛ به عنوان مثال بحران اخیر در بازار ارز زندگی مردم را مستقیما تحت تاثیر قرار داده است. شما فکر نمی‌کنید که اگر به واقع دنبال صدمه زدن به مردم ایران نیستید، بایستی مکانیزم تحریم‌ها را تغییر دهید؟

ویلیام هیگ: من در پاسخ باید دو موضوع را بگویم. اول اینکه مدیریت اقتصادی حکومت ایران خوب نبوده. این موضوعی است که مردم ایران باید درباره آن قضاوت کنند. ولی من فکر می‌کنم که حکومت ایران کارش را درست انجام نداده و هر کشوری مسئول وضعیت اقتصادی خودش است. علاوه بر این همانطور که پیشتر گفتم٬ من اینکه تحریم‌ها بر اقتصاد ایران تاثیر گذاشته را رد نمی‌کنم. ولی هدف نخستین ما برای فشار آوردن بر حکومت ایران٬ ضربه زدن به مردم عادی نیست. واضح است که بر زندگی مردم عادی تاثیر می‌گذارد. اما حل مناقشه هسته‌ای به نفع‌‌ همان مردم ایران نیز هست. بد‌ترین چیز برای مردم ایران این است که حکومتشان برنامه هسته‌ای را ادامه دهد. چرا که این موضوع یا به جنگ ختم می‌شود یا به گسترش تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه.

 

شما درباره تاثیر تحریم‌ها در سیاست ایران صحبت می‌کنید اما کشورهایی وجود دارند که سال‌ها و حتی دهه‌ها تحت تحریم باقی مانده‌اند و این تحریم‌ها منجر به تغییر سیاستشان نشده است. کوبا یکی از نمونه‌های همین مسئله است. چه چیزی باعث می‌شود که فکر کنید که تحریم‌ها در مورد ایران موثر خواهد بود؟

 ویلیام هیگ: این تحریم‌ها بسیار قوی هستند و تاثیراتی بزرگ دارند. اما قطعا ما خارج از ایران نمی‌توانیم تضمین کنیم که مسیر حکومت ایران را تغییر خواهد داد. اما از هر رویکرد دیگری بهتر است. ما در تلاشیم تا از درگیری جلوگیری کنیم. ما در تلاشیم تا به یک مذاکرات مسالمت‌جویانه بپردازیم. در تمام مدت ما همزمان با تحریم٬ مذاکره را نیز پی می‌گیریم. هر رویکرد دیگری شکست خورده است. مذاکرات بدون تحریم موفق نبوده است. ما نمی‌خواهیم شاهد درگیری و کشته شدن انسان‌ها باشیم. بنابراین این بهترین سیاست برای یک راه‌حل صلح‌آمیز برای برنامه هسته‌ای ایران بوده و امیدواریم که حکومت ایران با مشارکت جدی در مذاکرات٬ به این سیاست پاسخ بدهد.


نخست‌وزیر اسرائیل مدتی است که در تلاش است تا خط قرمزی تازه را بر علیه ایران تعیین کند به گفته او این خط قرمز ، نه دستیابی به سلاح اتمی بلکه باید دستیابی ایران به قابلیت ساخت سلاح اتمی باشد. منتقدانی در این میان هستند که معتقدند با توجه به عدم شفافیت کلمه قابلیت ، این می‌تواند توجیهی برای حمله به ایران باشد.

می‌خواستم بپرسم که موضع بریتانیا در قبال تعیین خط قرمز برای ایران چیست؟

ویلیام هیگ: ما هیچ خط قرمزی درنظر نمی‌گیریم. ما هیچ ضرب‌الاجلی هم در نظر نگرفته‌ایم. اما می‌توانم بگویم که این موضوع به یک بحران فوری تبدیل شده چرا که همزمان با ادامه یافتن برنامه هسته‌ای ایران٬ تعداد سانتریفیوژهای ایران هم افزایش یافته. میزان اورانیوم غنی شده ایران افزایش یافته. بحران بزرگتر و تهدیدآفرین‌تر شده. و به همین دلیل هم ما امروز اینجا در اروپا تمهیدات تازه‌ای اندیشید‌ه‌ایم.

 

در نهايت، با سياست خط قرمز نخست وزير اسرائیل موافقيد يا مخالف؟

آنها موضع خودشان را دارند، ما هم موضع خودمان را داريم. ما خط قرمز تعيين نكرده‌ايم، اما مى‌گوييم كه اين مساله روز‌به‌روز از فوريت بيشترى برخوردار مى‌شود.

==========================================

 تکبر حاکم و تحقیر مردم، عامل ویرانی دین و دنیا

دین را از زبان امام جواد(ع) و پیروان واقعی او بشناسیم، نه حاکمان دین‌فروش

کلمه: فردا سالروز شهادت امام جواد (ع) است؛ نهمین پیشوای شیعیان که در میان بسیاری از پیروانش هم ناشناخته و غریب است. در غربت او همین بس که روایتی از او در مطلب حاضر نقل می شود که عمل صاحب منصبان مدعی مرکزیت شیعه و داعیه دار پیروی از اهل بیت (س) یکسره با آن بیگانه است.

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی در این یادداشت با نقل روایتی از این امام همام، به عوامل ویرانی دین و فساد انسان ها سخن می گوید و به بدعت گذاری ها و همچنین طمع اشاره می کند. او همچنین از شرط صالح بودن حکومت برای اصلاح جامعه نیز سخن می گوید و پیش از آن، به دو نمونه از بدعت ها رایج در جامعه امروز ما اشاره می کند و ذکری از مسائل سیاسی روز به میان می آورد که نشان از فاصله گیری ریشه ای حکومت مدعی دین با این آموزه های ناب دینی دارد:

 

امام محمد تقی(ع) می‌فرماید: «…. لاهدم للدین مثل البدع، و لا افسد للرجال من الطمع، و بالراعی تصلح الرعیه…؛ هیچ چیز مثل بدعت‌ها دین را ویران نمی‌کند، و هیچ چیز به اندازه طمع انسان‌ها را فاسد نمی‌سازد، و به وسیله زمامدار مردم اصلاح می‌شوند» (الفصول المهمه، ص ۲۹۰).

عوامل متعددی در تخریب دین و فاسد کردن شخصیت انسان و افساد یا اصلاح جامعه نقش دارند، اما نقش اصلی و تعیین کننده در میان این عوامل کدام است؟ امام جواد (ع) در سخن فوق به این پرسش پاسخ می‌دهد. عامل اصلی تخریب دین بدعت است. عامل اصلی در فاسد و تباه کردن شخصیت انسان طمع او به مال و پست و مقام و … است. در جامعه این نظام حکومتی است که نقش اصلی را در اصلاح یا افساد آن دارد. پس سخن در سه محور است:

 

الف) بدعت، ویران کننده دین؛

در قسمت اول سخن امام جواد بر این نکته تأکید شده که بدعت پیش از هر چیز دیگری دین را ویران می‌سازد. این مطلب را امام علی(ع) نیز در حدیثی فرموده است: «چیزی مانند بدعت‌ها دین را ویران و تباه نساخته است» (بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۹۲). آن حضرت درباره معنای بدعت‌گذاری می‌فرماید: «بدعتگذاران کسانی هستند که با فرمان خدا و کتاب او و پیامبرش مخالفت می‌ورزند و براساس رأی و هواهای نفسانی خود عمل می‌کنند» (کنز العمال، ح ۴۴۲۱۶). پس بدعت در جایی است که دستور روشنی یا سیره و روش آشکاری درباره چیزی وجود داشته باشد و کسی با آن مخالفت کند و روش یا عملی مخالف آن در پیش گیرد.

 

حال پرسش این است که چرا بدعت این اندازه باعث تخریب دین می‌گردد؟ امام علی (ع) اینگونه پاسخ می‌دهد که: «هیچ بدعتی نهاده نشد مگر آنکه بدان سبب سنتی ترک شد» (بحار الانوار، ج۷۷، ص۱۰۴). پس بدعت مساوی با کنار گذاشته شدن روش‌های مطلوب دین و شیوه‌های مورد تأیید آن است. به همین جهت است که در روایات مهم‌ترین وظیفه عالمان دین مبارزه با بدعت‌ها شمرده شده است. پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «هر گاه بدعت‌ها در میان امتم آشکار شوند بر عالم است که علم و دانش خود را آشکار سازد و هر کس چنین نکند، نفرین خدا بر او باد! نفرین خدا بر او باد!» (کافی، ج۱، ص۵۴).

مناسب است که به دو نمونه از اموری که در متون اسلامی حکم یا سیره روشنی برای آن نقل شده و ممکن است در روزگار ما مورد غفلت قرار گیرند و روشی مخالف با آنها در پیش گرفته شود، اشاره کنیم.

 

۱- روش مراوده و برخورد حاکمان با مردم؛ درباره روش برخورد حاکم با مردم دستور و سیره روشنی وجود دارد. هر نوع برخوردی از سوی حاکم که اندکی تکبر حاکم یا تحقیر مردم را در پی داشته باشد به شدت محکوم شده است. به چند نمونه از سخن و سیره پیامبر خدا(ص) و امام علی(ع) اشاره می‌کنیم:

 

پیامبر خدا(ص) می فرماید: «هر کس دوست داشته که او نشسته باشد و مردم در برابرش بایستند، جایگاهش در آتش است» (بحار الانوار، ج ۱۶، ص۲۴۰).

ابوذر غفاری می‌گوید: سلمان و بلال را دیدم که به سوی پیامبر می‌آیند. ناگاه سلمان روی پای رسول خدا(ص) افتاد و شروع به بوسیدن کرد. پیامبر(ص) او را از این کار بازداشت و فرمود: «ای سلمان! رفتاری را که عجم‌ها با شهریاران خود می‌کنند با من نکن. من بنده‌ای از بندگان خدا هستم و مانند بنده غذا می‌خورم و مانند بنده نشست و برخاست می‌کنم» (بحار الانوار، ح۷۶، ص۶۳).

نقل شده است که روزی پیامبر خدا(ص) به طرف بقیع رهسپار شد. اصحاب حضرت در پی او به راه افتادند. پیامبر(ص) ایستاد و به آنان دستور داد که جلو بروند و آنگاه خود در پی آنان حرکت کرد. چون علت را پرسیدند، فرمود: من صدای کفش‌های شما را شنیدم و ترسیدم چیزی از تکبر در وجودم راه یابد» (کنز العمال، ح۸۸۷۸).

 

امام علی(ع) در مسیر شام از شهر انبار عبور کرد. دهقانان آن شهر از مرکب‌های خود پیاده شده در برابر آن حضرت دویدند. فرمود: این چه کاری است که می‌کنید؟ عرض کردند: رسمی است که با آن زمامداران خود را احترام می‌نهیم. حضرت فرمود: سوگند به خدا که زمامداران شما از این کار سودی نمی‌برند و شما نیز در دنیا خود را به رنج می‌افکنید و در آخرت به سبب این رفتار شور بخت می‌شوید و چه زیانبار است رنج و مشقتی که در پی آن کیفر باشد و چه سودمند است آن آسودگی که ایمنی از آتش آورد!» (نهج البلاغه، حکمت ۳۷).

نقل شده است که امام علی(ع) هنگام بازگشت از جنگ صفین از قبیله شبامیین عبور کرد. یکی از سران آن قبیله پیاده به دنبال مرکب امام حرکت کرد. امام(ع) به او فرمود: بازگرد چرا که پیاده حرکت کردن شخصی مانند تو در رکاب مثل من، مایه فتنه و غرور برای والی و ذلت و خواری برای مومن است» (نهج‌البلاغه، حکمت ۳۲۲).

پس در رابطه با نوع برخورد و مراوده حاکم با مردم، حکم و سنت بسیار روشن و مؤکدی وجود دارد و بنابراین صفت کردن مردم برای دست بوسی و دوانیدن آنان به دنبال مرکب حاکمان و …. بدعتی آشکار و روشن است.

 

۲- زیارت قبور بزرگان دین و ساختن حرم و بارگاه آنان؛ زیارت قبور حق‌پرستان بزرگ و کسانی که در راه اعتلای حق و حقیقت همه چیز خود را داده‌اند، در واقع تکریم حق و حقیقت است و بنابراین در راستای حق‌پرستی است. پس عقل نیز در کنار نقل این عمل را تأیید می‌کند و همانطور که روایات زیادی در رابطه با زیارت اولیای الهی وارد شده، عقل نیز آن را جدای از حق پرستی نمی‌شمارد. زیارت قبور کسانی که در راه حق‌پرستی از دادن هیچ هزینه‌ای مضایقه نکرده‌اند، و در واقع خود را فدای حق کرده‌اند و فانی در‌ آن شده‌اند، هم دفاع از حق‌پرستی است و هم حق‌پرستی را، که تنها وظیفه انسان و عبادت واقعی است، در عمق جان انسان رسوخ می‌دهد.

نکته دیگر اینکه ساختن حرم و بارگاه برای این بزرگان، تجلیل و تکریم از آنان است و برای انجام زیارت و اعمال مربوط به آن لازم است و در واقع ایجاد مکانی معنوی است که انسان‌ها می‌توانند در گوشه‌ای از آن خلوت گزینند و با الگو قرار دادن صاحب مزار، به تصفیه روح و نفس خود بپردازند و همه گونه‌های باطل‌پرستی را از خود دور سازند.

 

با این حال در این رابطه دو نکته مهم وجود دارد که اگر به آنها توجه نشود ممکن است سرو کله بدعت پیدا شود. نخست اینکه زیارت معنای خاصی دارد و برای آن آدابی در متون دینی بیان شده است. در هیچ یک از متون ،زیارت قبر پیامبر یا امام به معنای بوسیدن ضریح یا مالیدن خود به آن و مانند آن نیست. اساسا زیارت نه تنها با ضریح، بلکه با اصل حرم و بارگاه ارتباطی‌ ندارد و اگر قبر ساده‌ای هم در بیابانی باشد تفاوتی نمی‌کند. پس وظیفه عالمان است که برای مردم روشن سازند که برای مثال اصل ضریح هیچ موضوعیتی ندارد و تنها به عنوان تزئین یا راحتی امر زیارت است و بوسیدن یا تبرک جستن از آن ارتباطی با زیارت ندارد و کسی که اعمال زیارتی را انجام می‌دهد و بوسیدن و تبرک جستن را انجام نمی‌دهد عمل او نه تنها ایرادی ندارد، بلکه ممکن است کسی بگوید ترک این امور ترجیح دارد.

 

این در رابطه با ضریحی است که بر روی قبر ولی خدا قرار گرفته است. اما ضریحی که در شهر دیگری ساخته شد ه و هنوز به مکان اصلی منتقل نشده تکلیفش روشن است. اگر فلزی که روی قبر قرار گرفته تبرکی داشته باشد به واسطه قبر است والا خودش یک شئ عادی و معمولی است. اینکه ضریحی ساخته شود و مردم برای زیارت آن دعوت شوند و اعمالی مانند زیارت انجام دهند، هم در واقع به نظر بی وجه می‌رسد و هم بهانه ای برای اشکال‌گیری به مذهب ایجاد می‌کند. عالمان دین وظیفه دارند مردم را نسبت به این امر آگاه سازند و اگر شنیده شود که عالمی خود برای به زیارت این ضریح برود و به آن احترام مخصوص زیارت را بگذارد و آن را ببوسد ، توجیه آن آسان نیست.

 

گفته نشود که صرف انتساب به یکی از اولیای الهی برای انجام این اعمال کافی است، چرا که اگر این راه باز شود سر از جاهای عجیبی در می‌آورد. یکی از عالمان حوزه علمیه قم درباره مشرکان مکه عملی را نقل و رد کرده است که مطالعه آن می‌تواند مفید باشد. ایشان می‌گوید اهالی مکه علاقه زیادی به حرم و خانه خدا داشتند و هنگام مسافرت سنگ‌هایی از آن را با خود می‌بردند و چون در منزلی فرود می‌آمدند آنها را در مکانی نصب می‌کردند و در مقابل آنها کرنش می‌کردند. ایشان احتمال می‌دهد که این سنگ‌ها همان «انصاب» ، و سنگ‌های تراشیده شده همان «اوثان» باشند، که اشاره به دو عنوانی است که در متون آمده و کرنش در مقابل آنها ناپسند شمرده شده است (ر.ک. آیت الله سبحانی، فروغ ابدیت، ج ۱، ص۲۶).

 

پرسش این است که آیا سنگ داخل حرم و خانه جزئی از زمین آن نبوده و اگر کسی آن سنگ را به عنوان تبرک بر می‌داشته و در جای دیگر با آن به عنوان شئ مقدس برخورد می‌کرده، کار خطایی انجام داده است؟ آیا در اینجا انتساب وجود ندارد؟ آیا انتساب این بیشتر است یا ضریحی که خودمان ساخته‌ایم و می‌خواهیم به حرم منتقل سازیم؟

نکته دوم در این باره اینکه نباید در ساختن ضریح و گنبد و بارگاه افراط کرد و گمان کرد حجم بیشتر کاربرد طلا به معنای تجلیل و تکریم حق و حقیقت است. ساختن گنبدها و ضریح‌هایی با میزان بسیار زیادی از طلا و آن هم در زمانی که بسیاری از اقشار جامعه در فقر شدید زندگی می‌کنند نمی‌تواند مورد رضایت خدا باشد و نمی‌تواند برای چهره دین و مذهب زیبنده باشد. اینکه برای مردم اینگونه تبلیغ شود که بهترین راه دادن مال در راه خدا همین است و هزینه کردن در هیچ راه دیگری به این اندازه مطلوب شارع نیست، قطعا یک بدعت است. در این رابطه نقل تنها یک حدیث برای بیان تمام مطلب کافی است.

 

امام باقر(ع) از پیامبر خدا (ص) نقل می‌کند که فرمود: «به من ایمان نیاورده است آن کس که شب را با شکم سیر بخوابد و همسایه‌اش گرسنه باشد. اهل هر آبادی که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنه‌ای باشد، روز قیامت خداوند به آنان نظر نمی‌افکند» (کافی، ج۲، ص ۶۶۸). معنا و مفهوم این حدیث گرانبها این است که کسی که در جامعه‌اش افرادی گرسنه باشند و او در عین توانایی به آنان کمک نکند، اهل رستگاری نخواهد بود، هر چند خروارها طلا برای گنبد و ضریح امام حسین(ع) هدیه کرده باشد. این حقیقت متن دین است و آن را باید برای مردم بیان کرد و کسی که غیر از این را بگوید بدعتگذار است.

 

ب) طمع، تباه کننده انسان؛

امام جواد(ع) در بخش دوم سخن خود این نکته را بیان فرموده که عامل اصلی تباهی و فساد شخصیت انسان طمع اوست. همه شخصیت انسان مطابق متون اسلامی به میزان حق‌گرانی و حق‌پرستی او و میزان باطل گریزی و باطل‌ستیزی او بستگی دارد. و از سوی دیگر نزدیکی به حق و دوری از باطل به میزان حریت و آزادگی انسان وابسته است. در واقع طمع انسان است که آزادگی را از او می‌گیرد. این طمع به قدرت و شوکت و مقام و مال و ثروت و مانند آن است که آدمی را به بند می‌کشد و زبان او را از حق‌گویی و جوارح و جوانح او را از حق‌پرستی باز می‌دارد. پس به این معنا همه سقوط و صعود انسان به اسیر طمع بودن یا آزاد شدن از آن بستگی دارد.

 

این نکته را امام جواد(ع) در سخنی دیگر به شکلی اندکی متفاوت بیان می‌فرماید. فردی خدمت حضرت می‌رسد و از او نصیحتی کوتاه و جامع می‌خواهد. آیا می‌توان در جمله‌ای بسیار کوتاه نصیحتی کرد که آنچنان جامع باشد که همه چیز را در بر داشته باشد؟ در نگاه امام جواد(ع) چنین جمله‌ای وجود دارد چرا که جواب آن فرد را اینگونه می‌هد: «صن نفسک عن عار العاجله و نارالاجله؛ خود را از خفت و خواری این دنیا و عذاب آن دنیا حفظ کن» (احقاق الحق، ج۱۲، ص۴۳۹). تنها کسی می‌تواند خود را از خفت و خواری این دنیا و عذاب اخروی نگه دارد که خود را از هر آنچه که او را به بند می‌کشد و زندانی می‌کند و به قفس می‌افکند، آزاد ساخته باشد.

 

کسی که شعار اصول‌گرایی می‌دهد باید بداند که در اسلام اصلی مهم‌تر و والاتر از صداقت نیست. یک انسان صادق همه وقت باید درصدد باشد که اگر در گذشته خطایی کرده است آن را اصلاح کند و برای جبران آن اقدام کند و از این ترس نداشته باشد که خطای خود را آشکارا بیان کند. اگر چنین نکند اسیر طمع است و نگران است که پست و مقام و موقعیت خود را از دست بدهد یا پست و مقام و موقعیتی را که در پی آن است به دست نیاورد. شخصی که شعار زیبای اصول‌گرایی را سر می‌دهد باید این را مورد مطالعه قرار دهد که در گذشته از چه کسان و جریان‌هایی حمایت کرده و با چه کسان و جریان‌هایی مخالفت و مبارزه کرده است. اگر ما در گذشته با کسانی مبارزه کرده‌ایم و آنان را متهم به همه چیز کرده‌ایم که در زمان بی‌تجربگی اول انقلاب و در زمانی که کشور درگیر یک جنگ تحمیلی وحشتناک و طولانی بوده ، که بخش عمده بودجه مملکت را می‌بلعیده، و قیمت نفت در سطح بسیار نازلی بوده و گاهی به پایین‌تر از ده دلار می‌رسیده و دشمن اسکله‌های ما را می‌زده و …. و با همه این مشکلات، کشور را با آبرومندی اداره می‌کرده‌اند، باید بپذیریم و اعلام کنیم که ما در رابطه با این شخصیت‌های برجسته اشتباه کرده‌ایم و تلاش کنیم که آنان را از انزوا و حصر به در آوریم و از برکات وجودشان در وضعیت بحرانی کنونی کشور استفاده کنیم.

 

اگر ما از شخصیت‌ها و جریان‌هایی حمایت و طرفداری کرده‌ایم که نتیجه بی‌سیاستی‌ها و بدسیاستی‌ها و ماجراجویی‌های آنان انزوای کشور و فقر و فلاکت مردم بوده، و با وجود یک درآمد افسانه‌ای که در گذشته سابقه نداشته و در آینده هم تکرار آن بعید است با سوء مدیریت خود کشور را به ورطه سقوط کشانیده‌اند به گونه‌ای که سقوط آزاد ارزش پول ملی را می‌توان با چشم مشاهده کرد و … باید بپذیریم و اعلام کنیم که خطا کرده‌ایم و در پی جبران آن براییم و قبول کنیم که در پیدایی این فاجعه سهیم بوده‌ایم.

 

اگر پست و مقام و جاه و جلال برای ما چنان مهم باشد که این حقایق آشکار را نپذیریم و اعتراف نکنیم، باید در انتظار خفت و خواری این دنیا و عذاب اخروی باشیم و این آن چیزی است که سنت الهی است و امام جواد(ع) بر آن تاکید می‌کند. سخن را در این بخش با دو حدیث از پیامبر خدا(ص) پایان می‌دهیم. آن حضرت فرمود: «هر کس به خاطر نیازی در برابر سلطان ستمگری خود را خفیف کند، همدم او در آتش است»‌(بحار الانوار، ج۷۶، ص۳۶۰) و فرمود: «هر کس به طمع چیزی، سلطان ستمگری را مدح کند و خود را در برابر او خوار و خفیف سازد، همنشین او در آتش خواهد بود» (امالی الصدوق، ص۳۴۷).

 

ج) حکومت صالح و اصلاح جامعه؛

در تأثیر و نقش یک حکومت و نظام حکومتی صالح در اصلاح جامعه هیچ تردیدی نیست ،کما اینکه در تأثیر یک حکومت و نظام حکومتی فاسد در افساد جامعه کسی‌ تردید ندارد. این وظیفه آحاد مردم است که در اصلاح حکومت و حاکمان بکوشند و با امر به معروف و نهی از منکر، او را به مسیر صحیح هدایت نمایند و وظیفه همه مردم است که تلاش کنند تا نظامی صالح و افرادی شایسته روی کار آورند، چرا که فردی که در رأس یک مملکت قرار می‌گیرد یا پست مهمی را به دست می‌گیرد می‌تواند نقش بسیار مهمی در اصلاح یا افساد جامعه ایفا کنند.

امام علی(ع) می‌فرماید: «شیر درنده بهتر است از فرمانروای ستمگر» (بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۵۹) و پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «سلطان دادگر فروتن، سایه خدا و نیزه او در زمین است» (کنز العمال، ج ۱۴۵۸۹).

 

به هر حال وظیفه همه افراد جامعه و بویژه نخبگان است که تلاش کنند نظامی صالح روی کار آید و افرادی صالح و شایسته مسئولیت‌های آن را بر عهده گیرند. اینگونه نیست که فردی در مسئولیت بالای اجتماعی قرار گیرد و یا جریانی بر روی کار بیاید و در اخلاق و کردار و دینداری جامعه تأثیر نگذارند. دولت و مسئول دولتی که برای مثال به راحتی دروغ بگوید و مسلم‌ترین و آشکارترین حقایق را انکار کند و در حالی که هر روز خبری از فسادی باورنکردنی در میان کارگزاران منتشر می‌شود، دولت خود را پاک‌ترین دولت‌ها به حساب آورد و … برای اخلاق جامعه چیزی باقی نمی‌گذارد. دولتی و حاکمی که از دین استفاده ابزاری می‌کند و در حالی که از شعارهای سطحی و ظاهری دین ،حتی در مجامع بین‌المللی و برای مخاطبان غیر مسلمان، استفاده می‌کند، اما به اصول مسلم و قطعی دین مانند اخلاق و حقوق انسان‌ها، پایبند نیست، پایه های دینداری مردم را متزلزل می‌کند. پس همگان وظیفه دارند که تلاش کنند انسان‌هایی شایسته روی کار آیند و این تکلیف الهی و انسانی همگان است.

امام جواد(ع) در بخش پایانی حدیثی که نقل شد این نکته را بیان می‌فرماید که حاکم و حکومت در اصلاح و افساد همه جانبه جامعه نقشی اصلی و محوری ایفا می‌کند و بنابراین هیچ انسانی نمی‌تواند و نباید در مقابل این امر مهم بی‌تفاوت باشد.

==========================================

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages