خبر فوری / انتقال میرحسین موسوی به بیمارستان + سایر خبرها

2 views
Skip to first unread message

Emrooz News

unread,
Nov 20, 2012, 3:05:12 PM11/20/12
to

انتقال میرحسین موسوی به بیمارستان

اردشیر امیر ارجمند خبر داد

جـــرس: سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید از انتقال میرحسین موسوی به بیمارستان و معاینه او خبر داد.

اردشیر امیر ارجمند در گفت و گو با بی بی سی گفت: آقای میرحسین موسوی امروز به بیمارستان منتقل شده و پس از معاینه به محل بازداشتشان بازگردانده شدند.

امیرارجمند ضمن انتقاد از وضعیت نگهداری راهبران جنبش سبز و زهرا رهنورد تصریح کرد: در حال حاضر دیکتاتور ترین حکومت ها هم از این نوع اقدامات دست برداشته اند.

 

وی با بیان اینکه سران محبوس جنبش سبز طبق پروتکل های پزشکی باید تحت درمان باشد افزود: در حال حاضر امکان معاینه سران جنبش سبز و خانم رهنورد توسط پزشکان معتمد وجود ندارد.

امیر ارجمند با اشاره به تهدید خانواده میرحسین موسوی و زهرا رهنورد برای عدم انتشار اخبار مربوط به وضعیت جسمی نامناسب آنان افزود: آنان از فشار افکار عمومی می ترسند اما در دنیای امروز هیچ چیز را نمی توان پنهان کرد.

میرحسین موسوی که دو ماه و نیم پیش، پس از ۲۴ ساعت عمل آنژیوگرافی در بیمارستان به منزل خود، زندان اختر، منتقل شده کما بیش در وضعیت بیماری است و طبق پروتکل های پزشکی باید تحت درمان باشد. با این همه دسترسی وی به پرونده ی پزشکی این همراه سبز وجود ندارد.

 

در حالی که برخی اوقات، خانواده رهبران دربند جنبش سبز تا نزدیک به ۴ ماه نیز در بی خبری مطلق (اعم از ملاقات، تلفن و یا حتی پاسخگویی ماموران در مورد محل نگهداری آنها یا سلامتشان) بوده اند پس از بازگشت میرحسین از بیمارستان به خانواده امکان هفته ای یک ملاقات چند ساعته داده شده است.

ماموران و زندانبانان قبلی این ملاقات را در راستای آیین نامه سازمان زندان ها دانسته اند و عملا اعتراف کرده اند که خانه ی نخست وزیر هشت سال جنگ تحمیلی تبدیل به زندان خانگی شده است. همچنین اخیرا هر بار آنها رفتارها و تصمیمات خود را مطابق آیین نامه و نظرات مسوولان ذیربط می دانند اما با توجه به خواست مکرر میرحسین هنوز آیین نامه ای در مورد شرح وضعیت نگهداری آنها و قوانین مربوطه به رویت میرحسین و رهنورد نرسیده است.

 

این در حالی است که این دو همراه جنبش سبز تا به حال نه تنها محاکمه ای نداشته اند بلکه مسئولان قضایی و حکومتی بارها با فرار از پاسخگویی درباره ی رهبران زندانی جنبش سبز مدعی شده اند که آنها تنها تحت مراقبت بیشتر هستند و وجود زندان را تکذیب کرده اند.

دست و صورت خانم رهنورد اخیرا دچار لرزش شده است، مساله ای که پیش از دستگیری، به هیچ وجه در وی سابقه نداشته است. همچنین میرحسین موسوی در دو هفته گذشته مجددا دچار درد و ناراحتی در قلب و همچنین با نوسان شدید فشار خون روبرو بوده است. در عین حال خانواده از روحیه بسیار بالا و پر امید این دو همراه سبز خبر می دهند.

 

پس از دیدار تعدادی از اقوام میرحسین و رهنورد با آنها که اکثرا از زمان حصر موفق به دیدار نشده بودند و انتشار این خبر و رساندن سلام وی به ملت ایران، در دیدارهای خانواده محدودیت های بیشتری اعمال شده و همچنین برخی از اعضای خانواده تهدید شده اند که ممنوع الملاقات می شوند.

ماموران امنیتی به شدت از رسیدن پیام و خبری از میرحسین به مردم ناراحت بوده و اعلام کرده اند که کوچکترین خبری نباید از همین دیدارهای محدود منتشر شود و رساندن سلام را معادل شکستن مختصات حصر دانسته اند. این فشارها واکنش شدید نخست وزیر دوران جنگ را در پی داشته است. آنها همچنین از فرزندان خواسته اند که مصاحبه بسیار مختصر عمه خود، مادر شهید علی موسوی از شهیدان روزعاشورا در مورد برادرش را تکذیب نمایند.

==================================

انتقال چند ساعته میرحسین موسوی به بیمارستان برای آزمایش پزشکی

جـــرس: میرحسین موسوی روز دوشنبه برای انجام آزمایش های پزشکی به بیمارستان قلب تهران منتقل شد. همزمان مهدی کروبی نیز، برای انجام “آزمایش های جدی” به بیمارستان منتقل گردید.

محدودیت ها و فشارهای شدید و ملاحظات و تهدیدهای امنیتی فراوانی باعث شده است که دریافت اطلاعات و یا نشر آن درباره وضعیت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با مشکلات، محدودیت ها و دشواری های فراوان همراه باشد.

به گزارش کلمه، نیروهای امنیتی میرحسین موسوی را که دو ماه پیش به علت عارضه قلبی آنژیوگرافی کرده بود، برای انجام آزمایشات و تست قلبی به بیمارستان اعزام کرده و ساعتی بعد وی را به زندان خانگی منتقل کردند.

 

میرحسین موسوی در دو هفته گذشته مجددا دچار درد و ناراحتی در قلب شده و همچنین با نوسان شدید فشار خون رو به رو بوده است.

بر اساس این گزارش، قرار بوده در بیمارستان تست ورزش نیز بر روی میرحسین انجام گیرد اما به دلیل اینکه پزشکان احتمال داده اند این تست فشار زیادی بر بدن وی بیاورد، انجام آن را به زمان دیگری موکول کرده اند.

تست ورزش برای بررسی بیماری رگ‌ های کرونری قلب انجام می شود و بدن باید حدی از سلامت را داشته باشد تا اتفاق خطرناکی در حین تست برایش رخ ندهد.

 

منابع بیمارستانی بارها اعلام کرده اند که پروتکل های استاندارد پزشکی درباره بیماری میرحسین موسوی رعایت نمی‌شود. این در حالی است که بیماری وی پیش از زندان خانگی سابقه نداشته است.

روز گذشته گزارش شده بود که به رغم همه ی نگرانی هایی که در افکار عمومی وجود دارد، ماموران امنیتی از ارسال هرگونه خبری در خصوص سلامت این همراه دربند جنبش سبز خودداری می کنند؛ تا آنجا که هر بار با کوچک ترین اطلاع رسانی در مورد وضعیت او، سیل تهدیدها و فشارها بر خانواده افزایش می یابد.

 

شهریور ماه سال جاری دکتر علی شکوری راد، پزشک متخصص، درباره وضعیت پزشکی میرحسین موسوی که به دلیل عارضه قلبی به بیمارستان منتقل شد، گفته بود: در یکی از رگ های قلب آقای موسوی که تنگ شده بوده، استنت گذاشته اند.

شکوری راد در آن زمان گفته بود: میرحسین موسوی در چند ماه اخیر مشکلاتی پیدا کرده بوده و نیاز به اقدامات درمانی داشتند که اگر زودتر انجام می شد حتما با پروتکل پزشکی سازگارتر بوده است.

سال گذشته نیز انجمن اسلامی جامعه پزشکی از مسئولان خواسته بود که به وضعیت سلامتی رهبران جنبش سبز، تحت نظارت پزشکان مورد تایید ایشان رسیدگی شود تا خانواده ها از نگرانی بیرون آیند.

 

با توجه به شرایط جسمی زهرا رهنورد و میرحسین موسوی، خانواده ی این دو همراه جنبش سبز خواستار انتشار بولتن سلامت این دو همراه زندانی و معاینه مستمر توسط پزشک شناخته شده و قابل اطمینان خانواده و همچنین امکان تماس مستمر و ارتباط منظم و همچنین رفع هرگونه سخنان تهدیدآمیز از جانب ماموران شده اند.

سال گذشته نیز شورای هماهنگی راه سبز امید برای رفع نگرانی افکار عمومی خواستار آن شده بود که پزشک مورد اعتماد میرحسین موسوی، وی را معاینه و بولتن رسمی وضعیت سلامت آقای موسوی را به طور رسمی و منظم منتشر کند و در اختیار همگان قرار دهد.

 

انتقال مهدی کروبی

همزمان گزارش ها حاکی از آن است که مهدی کروبی نیز برای انجام “آزمایش های جدی” به بیمارستان منتقل شده است.

بنا به گزارش منابع خبری سحام، روز گذشته آقای کروبی برای ساعاتی در یکی از بیمارستان های متعلق به نهادهای امنیتی بستری شد.

این اقدام نهاد های امنیتی در پی علائم هشدار دهنده نسبت به وضعیت جسمانی آقای کروبی رخ داده است.

این مبارز دوران پیش از انقلاب و زندانی سیاسی کنونی؛ طی دو هفته گذشته با “علائم هشدار دهنده” ای از جمله کاهش شدید وزن، بی اشتهایی، سرگیجه و حالت تهوع مواجه بوده است.

 

با آنکه نزدیک به ششصد و پنجاه روز از حبس خانگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و مهدی کروبی می گذرد، هنوز به هیچ یک از خواسته های خانواده آنها و افکار عمومی مبنی بر ارائه اخبار در مورد سلامت رهبران جنبش سبز پاسخی داده نشده و عملکرد و اظهارات ماموران نیز همواره بر نگرانی ها افزوده است

=======================================

درخواست فیروزآبادی از بسیجیان: با شعار از قاضی ها حمایت کنید/ از رهبری پیروی کنید، حتی اگرقدرت درک ندارید

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه بسیج باید از مبارزه با فساد در جامعه حمایت کند و مدافع قوه قضائیه باشد، از بسیجیان خواست با شعار در نماز جمعه و مجامع دیگر از مبارزه با فساد و قاضی مبارز با فاسد و قوه قضائیه حمایت کنند.

فیروزآبادی با تاکید بر اینکه بسیج باید ارتباط با روحانیت را در جامعه تقویت کند، گفت: بسیج باید اولین منظرش، منظر روحانیت باشد که در راس روحانیت ولایت فقیه است. الزام عملی به ولایت فقیه یعنی هر چه ایشان فرمودند را بپذیریم حتی اگر قدرت درک آن را نداشته باشیم و یا به ضرر ما باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، سرلشکر سید حسن فیروزآبادی با بیان اینکه حرکت بسیجی حرکت روشنگرانه، هدایت گرانه، منطقی و هدفمند است ، گفت: بسیجی نباید به دیگران نگاه کند که در صحنه هستند یا نیستند. بسیجی برای خدا روح،‌ جسم خودش را آماده می‌کند تا وقتی لازم شد با آگاهی وارد صحنه شود، بسیج که به صحنه بیاید و حرکت اجتماعی صورت بگیرد، باقی مردم هم می‌آیند و فرهنگ جامعه شکل می‌گیرد.

 

فیروزآبادی با بیان اینکه رسالت بسیجی‌ها این است که در حوادث گوناگون کشور برنامه داشته باشند و دشمن را بشناسند ادامه داد: هر کس یک درجه انحراف از مسیر ولایت، انقلاب و اسلام داشت باید با او مقابله کرد به دنبالش نرفت و جلویش را گرفت.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه بسیج باید ارتباط با روحانیت را در جامعه تقویت کند، ادامه داد: بسیج باید اولین منظرش، منظر روحانیت باشد و در راس روحانیت ولایت فقیه است.

وی ادامه داد: الزام عملی به ولایت فقیه یعنی هر چه ایشان فرمودند را بپذیریم حتی اگر قدرت درک آن را نداشته باشیم و یا به ضرر ما باشد.

فیروز آبادی گفت : بسیجی باید خطرپذیر باشد و این یعنی مقاومت تا آخرین نفس و قطره خون خطرپذیری یعنی رستگاری. یکی از نشانه های خطرپذیری این است که انسان راستگو باشد.

 

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه باید دائما تفکر بسیجی را گسترش دهیم و حضور بسیج در فضای مجازی بیشتر شود، گفت: خدا این فضا را به عنوان یک لطف دراختیار مومنین قرار داده است، فضای مجازی فرصتی است که می‌توانید حرف حق‌تان را به گوش تمام عالم برسانید و با دشمنان مقابله کنید.

فیروزآبادی درادامه سخنانش خاطرنشان کرد: بسیج باید از مبارزه با فساد در جامعه حمایت کند و مدافع قوه قضائیه باشد. با کمال تاسف شاهدیم کم توجهی به حمایت از مبارزه با فساد دست بعضی از قضات را در دادن حکم قاطع می‌بندد زیرا مدافعان مفسدان با تمام قدرت و توان خود به دفاع از مفسدان می‌پردازند.

وی افزود: ‌این در حالی است که ما بسیجیان و ملت می‌توانیم با شعار در نماز جمعه و مجامع دیگر از مبارزه با فساد و قاضی مبارز با فاسد و قوه قضائیه حمایت کنیم باید همه جا شعار مبارزه با فساد سر دهیم و از قاضی انقلابی که حکم مبارزه با مفسدین را می‌دهد حمایت کنیم.

 

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ادامه داد: قضات باید احساس پشتیبانی مردم از خودشان را داشته باشند.

فیروز آبادی تاکید کرد: مسئول بسیجی باید از خودش کارآمدی نشان دهد، اگر مسئول اسلامی خطا کند هزار بار بدتر از مسئول غیر اسلامی است که خطا می‌کند.

======================================

این است پیام قیام حسینی برای بشریت: حق اعتراض در برابر حکومت

مجمع مدرسین: پیروان حسین چگونه مرگ جوانی را که به اتهام اعتراض دستگیر شده، می پذیرند؟

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه ای به مناسبت ماه محرم و ایام شهادت امام حسین (ع)، ضمن تاکید بر اینکه ساده ترین پیام قیام حسینی برای بشریت حق اعتراض در برابر حکومت است و در آیین حسینی اعتراض در برابر حکومت حقی انکار ناشدنی است؛ از پیروان این آیین پرسید که چگونه می توانند مرگ جوانی را در زندان پذیرا باشند که به اتهام اعتراض در فضای مجازی دستگیر شده است؟

 

این تشکل روحانیون اصلاح طلب در بیانیه خود تصریح کرد: در اسلام پاسداشت حقوق آدمیان از اهم وظایف حاکمان است و مرگ متهمان در زندان بزرگترین نقض حقوق انسانی است. ستار بهشتی که با مرگ خود پرده از این مسئله برداشت، البته نخستین کسی نیست که برای اعتراض خود چنین بهای سنگینی پرداخت می کند. دستگاه قضایی تا کنون چه اقدامی برای پیشگیری از چنین اقداماتی انجام داده است؟ آیا اگر پرونده کهریزک عادلانه پی گرفته می شد و مجرمان مجازات می شدند ، امروز بار دیگر شاهد چنین وقایع تلخی بودیم؟

در این بیانیه که در وب سایت مجمع مدرسین و محققین منتشر شده، همچنین آمده است: انسان امروز خسته خشونتها، بی عدالتی ها، سرکوب ها ، دروغ ها وعهد شکنی های حاکمان و مدعیان دین است. آفتاب عدالت ، اخلاق و معنویت آن جا غروب می کند که مردم شاهد دروغ و بی عدالتی و عهدشکنی در پوشش اسلام باشند.

متن کامل بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به شرح زیر است:


بسمه تعالی

قال الحسین (ع) اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان ولاالتماس شیء من فضول الحطام ولکن لنردالمعالم من دینک ونظهرالاصلاح فی بلادک فیامن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک

ماه محرم یاد آور یکی ازبزرگترین تراژدیهای تاریخ بشری است . ماهی که یاد آور اعتلای عزت و شرافت و آزادگی و رسوایی استبداد و تزویر و ریا و دروغ و انحطاط اخلاقی و فکری در حاکمیت اموی است .

رویارویی اسلام عدالت طلب و آزادی خواه و حق جوی علوی با اسلام اشرافی و قدرت طلب اموی که با نبرد بر ضد علی (ع)آغاز شد، در عاشورای سال ۶۱ در مصاف کربلاییِ حسین (ع)و یزید به اوج رسید. این رویارویی و ستیز در تاریخ اسلام همچنان باقی ماند و امروز، نیز اسلام عقلانیت و رحمانیت و حریت در برابر اسلام جهالت و خشونت و اسارت قرار گرفته است و در فراسوی این نبرد فجایع و مصایب و کشتارهای بی رحمانه ای را شاهدیم که بنام دین صورت می گیرد.

 

بر این باوریم که تعظیم شعایر ماه محرم ویادآوری رخداد جانسوز کربلا برای تفکیک و جدا سازی اسلام اموی از اسلام علوی است . واین رسالتی است که بردوش مبلغان دین نهاده اند تا با بازخوانی درست تاریخ ،مردم را به این دو اسلام آشنا سازند.شاید یکی از عللی که موجب پیدایش این رویداد تلخ تاریخی شد ، جهالت مردمان آن روز نسبت به آموزه های حقیقی اسلام بود.حاکمان مستبد اموی ودرپی آن عباسیان ودیگر کسانی که به نام دین ستم کردند، با استفاده از جهل مردم پایه های قدرت خود را قوت بخشیدند.کمتر کسی رویکرد اسلام رادر باره عدل وظلم می دانست و حدیث های دروغین در خدمت حاکمیت برای وارونه کردن اسلام حقیقی بود.

 

جنبش استبداد ستیزانه ای که با یاد حسین و الهام از قیام کربلا حکومت ستم بنیاد امویان را زیر و رو کرد، عباسیان را بر آن داشت تا با تحریف ماجرای عاشورا تاریخی را به نگارش در آورند که برپایه های قدرت شان آسیبی وارد نسازد، و با داستانهای دروغین و افسانه ای و غلوآمیز بر حقیقت این تاریخ عبرت آموز سایه افکنند. تشیع صفوی نیز همپوی با عباسیان راه را بر تحریف حقیقت عاشورا و پوشاندن رازحماسه حسینی هموارکرد و جهل و غفلت از آرمان او را تا به امروز تداوم بخشید.

 

آنان که نگران از بین رفتن معنویت اند و دغدغه احیای ارزشهای دینی در جامعه را دارند تنها با آسیب شناسی ماجرای عاشورا و بازشناسی حقیقت حماسه حسینی می توانند به روح بخشی آن چشم دوزند. امروز شاهدیم که با وجود هزینه های بسیاری که هر ساله از سوی مردم و نهادهای دولتی در بزرگداشت عاشورا صرف می شود، اما ثمره وبازدهی چندانی در نمایان ساختن اسلام حقیقی در جهان امروز ندارد. واقعه کربلا اگر درست نمایانده شود، سرمایه ای جاوید برای رهایی و آزادی انسان است که به همه بشریت تعلق دارد . چه کسی از عدالت، آزادگی و آزادی و تسلیم نگشتن در برابر استبداد در قامت دین، رویگردان است ؟ انسان امروز خسته خشونت ها، بی عدالتی ها، سرکوب ها ، دروغ ها وعهد شکنی های حاکمان و مدعیان دین است. آفتاب عدالت ، اخلاق و معنویت آن جا غروب می کند که مردم شاهد دروغ و بی عدالتی وعهدشکنی در پوشش اسلام باشند.

 

کارکرد اصلی تعظیم شعایر و تعالیم دین نجات آدمیان از دشواری های بی اخلاقی و بی عدالتی و فقر و کاستن از رنج و درد انسان است. پس چگونه می توان ادعای تعظیم شعانر را در جامعه و حکومتی که در چنین دشواری های غوطه ور است جدی دانست؟ تشیع و کانونی ترین آیین آن یعنی عاشورای حسینی نه تنها آموزه و ابزاری برای بقای بر کرسی ریاست نیست، بلکه هدف اصلی آن تحقق آرمانهای الهی و در راس آن اخلاق و معنویت وعدالت اجتماعی، نه در حرف، که در عمل می باشد. در حکومتی که به حق بزرگداشت عاشورا را وظیفه خودمی داند، چگونه می توان شاهد وقایعی بود که در تقابل با فرهنگ امام حسین است؟

 

ساده ترین پیام قیام حسینی برای بشریت حق اعتراض در برابر حکومت است و در آیین حسینی اعتراض در برابر حکومت حقی انکار ناشدنی است. پیروان این آیین چگونه می توانند مرگ جوانی را در زندان پذیرا باشند که به اتهام اعتراض در فضای مجازی دستگیر شده است؟ در اسلام پاسداشت حقوق آدمیان از اهم وظایف حاکمان است و مرگ متهمان در زندان بزرگترین نقض حقوق انسانی است. ستار بهشتی که با مرگ خود پرده از این مسئله برداشت، البته نخستین کسی نیست که برای اعتراض خود چنین بهای سنگینی پرداخت می کند. دستگاه قضایی تا کنون چه اقدامی برای پیشگیری از چنین اقداماتی انجام داده است ؟ آیا اگر پرونده کهریزک عادلانه پی گرفته می شد و مجرمان مجازات می شدند ، امروز بار دیگر شاهد چنین وقایع تلخی بودیم؟

 

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ضمن تسلیت شهادت سالار شهیدان و یارانش و دعوت همگان به پاسداشت این ایام و بزرگداشت شعایر حسینی بر اساس وظیفه دینی و اخلاقی و در چارچوب حقوق مصرح در قانون اساسی از مسئولان و مجریان کشور می خواهد، پرونده مرگ ناگوار ستار بهشتی را به جد پیگیری کنند و مسئولیت خود را در دفاع از حقوق ملت به انجام برسانند وبدانند این مسئولیت ها بفرموده امام علی (ع) امانتی است که مردم به آنان سپردند و اگر در این امانت خیانت شود ، مکافات دنیوی و اخروی آن قابل گذشت نخواهد بود.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

۲۸/۸/۱۳۹۱

=======================================

شرطی بر شروط کاندیداهای ریاست جمهوری؛ ارائه سند وابستگی به رهبری

چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر حامیان رهبری به تعیین شرط و شروط پرداخته و این بار علم الهدی ” سند وابستگی به رهبری ” می خواهد.

وی که پیشتر از حامیان جدی احمدی نژاد بود می گوید: امروز به جای اینکه بخواهیم آدمی را معین کنیم و پشت سرش راه بیفتیم و بعد آیندهاش را نتوانیم تضمین کنیم بهتر است که بیاییم یک جریان فکری و فرهنگی را بر جامعهمان مسلط کنیم که آن جریان وابستگی به ولایت و رهبری است.

علم الهدی که اینک به منتقد جدی رییس دولت دهم تبدیل شده می گوید: البته هر کسی وابستگی به رهبری را شعار میدهد و همه ادعا میکنند، لذا نباید ادعا و شعار را بپذیریم، افرادی که ادعا میکنند باید سند در وابستگی به رهبری نشان دهند و در مقابل سندی که ارائه میدهند باید آنها را قبول کنیم.

پیش از این علی سعیدی نماینده رهبری در سپاه سه اصل هماهنگی با رهبری، مدیریت قوی برای اداره کشور و ارزشی بودن را از اوصاف یک رئیس جمهور شایسته و کارآمد دانسته بود.

 

امام جمعه مشهد تاکید کرد: نباید بگذاریم دیگران در عرصه رقابت در قدرت بیایند و برخلاف فرمایش سیدالشهدا اینجا را یک جامعه لائیک فرض کنند و فکر کنند به این وسیله میتوانند به سرنوشت مردم و دین ما حاکم شوند.

علم‌الهدی بیان کرد: در همه کشورهای دنیا مسائل مدیریتی ارتباط با سرنوشت زندگی، جان و مال مردم دارد اما در نظام اسلامی ایران، مسائل مدیریتی ارتباط با سرنوشت دین دارند و دین به مراتب از مال و جانمان عزیزتر است.

وی عنوان کرد: جریانی که بخواهد قدرت را در دست بگیرد و بعد تمام ارزشهای دینی ما را نادیده انگارد و فکر کند یک بستر و میدان و جریان برای او فراهم شده و عناصر لائیک، انسان‌های ضد ارزش، مرتکبین منکرات و فحشا اینها را بخواهد از خود راضی نگه داشته و اردوسازی کند و از جریانهای غیرارزشی سربازگیری کند و با این عرصه در میدان سیاست و نظام ما و سرنوشت اسلام را متوجه مطامع خود قرار دهد این به هیچ وجه درست نیست.

 

به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان سید احمد علم‌الهدی در همایش بصیرت عاشورایی و یادواره ۹۴ شهید بسیج اصناف و بازار گلستان در آستان مبارکه امامزاده عبدالله (ع) شهرستان گرگان اظهار داشت: کمبودها، فراز و نشیبهای اقتصادی در داخل، ضعفهای امنیتی و رفاهی، کشور را تهدید نمیکند بلکه آنهایی که در حاشیه قدرت، جریانسازی میکنند و بخواهند قدرت را بعد از حکومت نهادینه کنند و با جریانسازیها در عرصه سیاست ظهور و بروز پیدا کنند، خطرناک هستند.

وی بیان کرد: مشکلی که اکنون داریم این است که عوامل و عناصر قدرتیاب و فرصتطلب برای خودشان در مناصب گوناگون در حاشیه توانمندیها جریانسازی میکنند تا با جریان در عرصه قدرت وارد شوند که اینها به عنوان یک خطر برای نظام اسلامی مطرح هستند.

========================================

اذعان سایت اصولگرا: بیمارستان‌های کشور به فلاکت افتاده‌اند

جـــرس: یک سایت جریان اصولگرا اعتراف کرد که بیمارستان‌های کشور به خاطر تاخیر بیمه‌ها در پرداخت بدهی خود به "فلاکت" اقتاده‌اند.

به گزارش دیگربان، سایت «باشگاه خبرنگاران جوان» به نقل از یک کار‌شناس نوشته ۸۵۰ بیمارستان در ایران با کسری بودجه مواجه هستند و نگرانی‌های آن‌ها در ماه‌های پایانی سال‌ جاری رو به افزایش است.

عبد‌الله میرعمادی٬ سرپرست سازمان بیمه سلامت ایرانیان هم اعلام کرده که این سازمان با ۱۴۰۰ میلیارد تومانی بدهی وارد سال ۹۲ خواهد شد.

شهاب‌الدین صدر، رئیس سازمان نظام پزشکی هم در یک نشست خبری گفته در حال حاضر بیمارستان‌های خصوصی ۲۰۰ میلیارد تومان از بیمه‌های تکمیلی طلب دارند.

 

آقای صدر همچنین بدهی بیمه به بیمارستان‌های دولتی را ۱۴۰۰ میلیارد تومان و بدهی بیمارستان‌های دولتی به شرکت‌های دارویی را ۷۵۰ میلیارد تومان اعلام کرده است.

بیمارستان‌های ایران در چند ماه اخیر با افزایش فشار‌های اقتصادی ناشی از تحریم‌های بین‌المللی در شرایط ناگواری قرار گرفته‌اند.

در دو ماه گذشته اعتراض‌ها و انتقاد‌های گسترده‌ای از بی‌توجهی دولت احمدی‌نژاد به مشکلات و کمبود‌های بیمارستان‌های دولتی و خصوصی شده که دولت همچنان به این انتقاد‌ها بی‌اعتنا است.

گروهی از اعضای مجلس تهدید کرده‌اند چنانچه مشکلات بیماران و بیمارستان‌ها ادامه یابد٬ وزیر بهداشت را استیضاح خواهند کرد.

======================================

تهديد تند پرستو فروهر توسط وزارت اطلاعات

جـــرس: در پى اعلام ممنوعیت برگزارى مراسم بزرگداشت چهاردهمین سالگرد قتل فجیع داریوش و پروانه فروهر توسط وزارت اطلاعات، نماینده این وزارتخانه در دیدارى با پرستو فروهر به تهدید وى پرداخت.

به گزارش صفحه فیس بوکی پرستو فروهر، وزارت اطلاعات جمهورى اسلامى به این نویسنده و فعال حقوق بشری هشدار داده است که در صورت تلاش براى برگزارى مراسم سالگرد فروهرها (پدر و مادر وی)، نیروهاى امنیتى و انتظامى جمهورى اسلامى با حضور سنگین خود به برخورد شدید با شرکت کنندگان خواهند پرداخت.

در پى اعلام ممنوعیت برگزارى مراسم بزرگداشت چهاردهمین سالگرد قتل فجیع داریوش و پروانه فروهر توسط وزارت اطلاعات، نماینده این وزارتخانه که رسما مسئولیت این قتلهاى فجیع را بر عهده گرفته است، در دیدارى با پرستو فروهر به تهدید وى پرداخت.

 

وزارت اطلاعات جمهورى اسلامى به پرستو هشدار داده است که در صورت تلاش براى برگزارى مراسم سالگرد فروهرها، نیروهاى امنیتى و انتظامى جمهورى اسلامى با حضور سنگین خود به برخورد شدید با شرکت کنندگان خواهند پرداخت.

نماینده وزارت اطلاعات جمهورى اسلامى در این دیدار عنوان کرده که همه افکار و عقاید و اقدامات سیاسى و هنرى پرستو فروهر ضد دین اسلام است.

نماینده این وزارتخانه، پرستو فروهر را دست دراز غرب در ایران نامیده و ضمن بى‌ارزش دانستن کتاب “بخوان به نام ایران” و فعالیت‌هاى هنرى وى، علت دریافت جایزه‌هاى هنرى غربى از جمله جایزه سوفى فون لاروش توسط پرستو فروهر را آلت فعل غرب بودن وى دانسته است.

این نماینده جمهورى اسلامى، فعالیت‌هاى حقوق بشرى پرستو فروهر به ویژه در حوزه حقوق زنان را فعالیت‌هایى در راستاى منافع غرب دانسته و گفته است که با اینگونه فعالیت ها، پرستو فروهر تبدیل به عامل غرب در ایران شده است.

 

نماینده وزارت اطلاعات در این دیدار، فعالیت هاى هنرى پرستو فروهر و برگزارى نمایشگاه توسط وى در خارج کشور را نیز خلاف اسلام دانسته و پرستو فروهر را تهدید کرده است که در صورت ادامه فعالیت هنرى وى در خارج کشور، با وى برخورد قضایى خواهد شد.

پرستو فروهر در پاسخ به این تهدیدات وزارت اطلاعات جمهورى اسلامى گفته است که فعالیت حقوق بشرى و تلاش براى برابرى حقوقى زن و مرد ربطى به آلت دست بودن غرب ندارد و بخشى از حقوق ابتدایى و جهانشمول همه انسان‌ها است.

پرستو فروهر در ادامه گفت که وى به فعالیت‌هاى حقوق بشرى، سیاسى و هنرى خود بدون اهمیت دادن به این تهدیدات ادامه خواهد داد.

وزارت اطلاعات جمهورى اسلامى که مسئولیت قتل داریوش و پروانه را بر عهده کارکنان بلندپایه خود دانسته است، هر ساله و در آستانه سالگرد این قتل‌ها، به تهدید پرستو فروهر مى‌پردازد تا وى را از ادامه دادخواهى خون پدر و مادرش و دیگر قربانیان سیاسى ایران باز دارد.

پرستو فروهر، ممنوعیت رسمى مراسم بزرگداشت قتل فروهرها را خود نوعى بزرگداشت یاد و خاطره آنها مى‌داند.

=========================================

وزارت اطلاعات بار دیگر اقدام به گروگانگیری کرد

بیانیه بهمن قبادی درباره بازداشت برادرش

جـــرس: رضا صديق، روزنامه نگار و مسوول روابط عمومى فيلم "فصل كرگدن" در گفت و گو با ندای سبز آزادی، به نقل از بهمن قبادى كارگردان كرد ايرانى خبر از بازداشت "بهروز قبادی" داد.

بهروز قبادی برادر کوچک بهمن قبادی است که در سنندج بازداشت شده است.

به گفته آقای صدیق، بهمن قبادی در این باره بیانیه ای نیز صادر کرده که مسوول روابط عمومی فیلم "فصل کرگدن" آن را در اختیار خبرنگار ندای سبز آزادی قرار داده است.

 

طبق گفته ی قبادی، برادر کوچکش پس از یک ماه از به دنیا آمدن پسرش در کردستان عراق، برای دیدن مادر به تهران سفر کرده بود. او در سفر دیگری که برای ملاقات با اقوام خود به سنندج داشته است اما در راه بازگشت به تهران بازداشت شده است.

لباس شخصی های وزارت اطلاعات، سوار بر دو خودرو، حدود پانزده کیلومتری سنندج تاکسی حامل بهروز قبادی را متوقف و او را دستگیر می کنند.

به گفته آقای صدیق، پس از کوچ اجباری بهمن قبادی از ایران، سرپرستی مادر و خانواده قبادی به دلیل فوت پدرشان بر عهده ی بهروز قبادی بوده است که با شوک دستگیری او توسط نیروهای امنیتی، مادر پا به سن گذاشته ی قبادی در شرایط جسمی خوبی به سر نمی برد.

 

گفته می شود که فیلم "فصل کرگدن"، آخرین ساخته بهمن قبادی دلیل بازداشت انتقام جویانه برادر او بوده است. این درحالی است که بهروز قبادی ارتباطی با ساخت این فیلم نداشته و صرفا با کارگردان و نویسنده آن نسبت دارد.

پيش از اين بازداشت و رفتارهايى از اين دست با اشخاص هنرمند و آثارشان اتفاق افتاده بود که جعفر پناهی نمونه ی بارز آن است اما اين اولين بار است كه برادر یک هنرمند و كارگردان را فقط به دليل اين كه برادرش فيلمى ساخته كه خلاف ميل حكومت است دستگير مى كنند.

فيلم "فصل كرگدن" فيلمى غير سياسى است و بر حسب التزام داستان، روايت گر برخى از اتفاقات و انقلاب سال پنجاه و هفت، زندان هاى دهه ى شصت و نوع رفتارهاى بازجويان است كه گويا همين امر موجب گروگان گيرى، به قصد تحت فشار قرار دادن اين كارگردان مطرح کرد ايرانى شده است.

 

رضا صدیق می گوید، بهمن قبادى كه اين روزها به دليل اين رفتار غير انسانى و خلاف حقوق بشر از نظر روحى روزهاى خوبى را نمى گذارند و نگران حال خانوده و برادرش هست، در بيانيه اى اين رفتار جمهورى اسلامى و دستگاه هاى امنيتى را محكوم كرده و خواستار آزادى سريع برادرش بدون قيد و شرط شده است.

در اين بيانيه، قبادى با تاكيد بر اصل هنر و ذات هنر، رفتار حكومت ايران را با دستگيرى برادرش كه هيچ نقشى در ساخت اين فيلم نداشته و تنها به دليل نسب فاميلى و برادر قبادى بودن دستگير شده است غيرانسانى و خلاف اصول حتى اسلام خوانده است.

 

متن كامل بيانيه ی قبادى به اين شرح است:

برادر کوچک من، بهروز قبادی، بیش از دو هفته پیش ناپدید شد، بعد از چندین روز جستجو ما متوجه شدیم که ایشان توسط مقامات ایرانی و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده است. من و خانواده ام مطمئن هستیم که او بی گناه است و ناتوان از چنین اقداماتی. ما به شدت نگران سلامتی ایشان هستیم و از مقامات ایرانی آزادی فوری او را خواستاریم.

ما در حال حاضر می دانیم که بهروز توسط وزارت اطلاعات ایران بازداشت شده است. در طول دو هفته گذشته، او ازحقوق اولیه از جمله تماس با خانواده و دسترسی به وکیل محروم بوده است. ما به زندان های مختلف سر زدیم و از قوه قضائیه ایران خواستیم که اگر از ایشان اطلاع دارند به ماخبر بدهند، اما هیچ کس پاسخ گوی ما نبود.


در اوایل صبح روز یکشنبه، 4 نوامبر، بهروز، سنندج را بایک تاکسی ، به مقصد تهران برای رسیدن به پروازش ترک می کند. در حدود 15 کیلومتری خارج از شهر سنندج، لباس شخصیها سوار بردو خودرو، تاکسی را متوقف و او را دستگیر می کنند.

بهروز هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته است و در هیچ گروهی اپوزیسیونی عضویت ندارد. او به سینما علاقه مند است و در چند فیلم من به عنوانه مدیر تولید فعالیت کرده است و چندین فیلم کوتاه نیزساخته است. او هم اکنون ۴۰ سال دارد و شهروند کرد ایرانی اهل سنت است و سال گذشته به کردستان عراق مهاجرت کرده است و در آن جا مدیر یک فروشگاه لوازم بهداشتی است. بهروز و همسرش در کردستان عراق زندگی می کنند و ماه گذشته صاحب یک فرزند پسر به نام هرمانگ شدند.

ما به شدت نگران بهروزهستیم، به ویژه به دلیل مسائل مربوط به سلامتش. او بدلیل تصادفی که چند سال پیش در کردستان، ایران داشته است در هر دو پاهایش پلاتین دارد. او همچنین نیاز به مراقبت و دارو برای مریضی نقرس ، قلب ضعیف، و مشکلات تنفسی دارد. ما از مقامات ایرانی می خوهیم که اورا هر چه سریعترآزاد کنند.

بهمن قبادی

19، نوامبر 2012

 ==========================================

ابوالفضل عابدینی؛ همچنان در قرنطینه اوین و در اعتصاب غذا

جـــرس: ابوالفضل عابدینی خبرنگار و فعال کارگری دربند که از روز جمعه در قرنطینه اوین به سر می برد همچنان در اعتصاب غذای تر است و مسئولان با انتقال وی به بند عمومی مخالفت می کنند.

به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی که روز پنج شنبه به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان اهواز منتقل و روز جمعه و در پی دستور ویژه دادستان به تهران بازگردانده شده بود در حالی همچنان در قرنطینه اوین نگهداری می شود که به خاطر اعتصاب غذا نگرانی ها از بابت وضعیت جسمی وی رو به افزایش است.

صبح امروز نیز تعدادی از بانوان سیاسی دربند زندان اوین نیز با صدور بیانیه ای به برخوردهای صورت گرفته در مورد قتل ستار بهشتی اعتراض کرده و تصریح کرده بودند: برخورد‌ها با زندانیان بند ۳۵۰ نشان دهنده فقدان تفکر، عزم و برنامه نظاممند و ریشه‌ای برای مقابله با عوامل وقوع این جنایت است و ما را درباره وضعیت سایر زندانیان و از جمله هم بندیمان نسرین ستوده نگران می‌کند. بدیهی است در کشوری که عاملان و آمران جنایت کهریزک بی‌آنکه مورد محاکمه قرار گیرند به مقام و منصبی جدید می‌رسند تکرار چنین فجایعی چندان دور از ذهن نیست.

 

پیش از این کلمه خبر داده بود که در تازه ترین دور فشارها بر روی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین پس از اعلام شهادت مکتوب و حضوری درباره ی مشاهدات خود از بدن شکنجه شده ی ستار بهشتی، ابوالفضل عابدینی که در آستانه ی اولین مرخصی خود بود به زندان اهواز تبعید شد. وی در اعتراض به این مسئله اعلام کرده بود که دست به اعتصاب غذا خواهد زد. همچنین روز پنج شنبه دیگر زندانیان سیاسی این بند نیز در حمایت از وی از پذیرش غذا اجتناب کردند.

ابوالفضل عابدینی یکی از زندانیان سیاسی سبز حاضر در بند ۳۵۰ زندان بود که طی روزهای گذشته بعنوان شاهد مقابل بازپرس ویژه قتل ستار بهشتی حاضر شده و در مورد وضعیت و نامه ستار بهشتی شهادت داده بود.

همچنین ۴۱ زندانی سیاسی سبز محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که پیش از این در شهادت نامه ای از علائم شکنجه در بدن ستار بهشتی گفته بودند، در نامه ای دیگر به انتقال ابوالفضل عابدینی، در پی شهادت حضوری وی در حضور بازپرس، از زندان اوین اعتراض کرده بودند.

 =====================================

 فردا خیلی دیر است

سایت ملی – مذهبی: نوشته زیر مقاله ای است که دکتر مهدی ممکن در باره زنده یاد شهید مجید شریف (یکی از کشته شدگان قتل های زنجیره ای سال ۷۸) نوشته اند. این نوشته در فضای سیاسی آن دوران خارج از کشور که عموما با بازگشت مجید به داخل کشور مخالف بوده و آن را عملی منفی و سازشکارانه تلقی می کردند نوشته شده و به تبیین و توضیح تصمیم تاریخی مجید در بازگشت به میهن پرداخته است.


ای کسانی که ایمان آوردید هر گاه به کفاری برخوردید که به شما حمله آورند پشت مگردانید. و هر که در آن هنگام به آنان پشت کند -مگر آنکه کناره‌گیری برای تغییر روش کارزار یا پیوستن به جمعی از همرزمان – به خشم خدا گرفتار آید، جایگاهش دوزخ و فرجامی بد اس/ آیات ۱۵ و ۱۶ سوره انفال

 شادروان مجید شریف در سال۱۳۷۴ تصمیم خود را مبنی بر بازگشت به میهن طی دو اطلاعیه اعلام داشت. این تصمیم کمتر با استقبال مثبت روبرو شد. بسیاری سکوت کردند. واکنش انتقادآمیز کم و بیش رقیق و شدید موضعی بود که تعدادی از پناهندگان سیاسی اختیار کردند. کسانی هم که هنوز در مبارزه خود سلیقه براندازی را دنبال می‌کنند؛ تصمیم مجید را به خیانت و خزیدن زیر ردای آخوندی تعبیر کردند.۱


این نوشته بر آن نیست که به داوری، دفاع یا ایراد نسبت به تصمیم مجید بپردازد؛ همچنین بر این مقام نیست بر رویه مرسوم که به هر رو از درگذشتگان تعریف و تمجید می‌کنند، از مجید چهره‌سازی نماید. بلکه از مجید سخن گفتن در این جا فرصت و بهانه‌ای است به بررسی، بازنگری و بازاندیشی تصوراتی که ممکن است به دگم گراییده باشد و نیز کمکی است به اجتناب از خودفریبی و دیگرفریبی. شهامت اخلاقی و آمادگی برای خودشکنی و خود را به زیر سوال بردن، به ویژه که پس از گذشت قریب دو دهه زندگی و حشر و نشر با میزبانانی که علی رغم وجود بعضی تفاوت‌های فرهنگی، لااقل برخی خلقیات آنها، از آن جمله نفی شخصیت‌پرستی و قطب‌گرایی، نفی انحصارطلبی و تحول‌پذیری انسان، پرهیز از پیش‌داوری‌های قالبی، پرهیز از مطلق‌نگری، پرهیز از انتقاد بدون پیشنهاد، پرهیز از کلی‌گویی و کل‌نگری، پرداختن به جزئیات و مقولاتی از این قبیل، مورد تمجید و تحسین پناهنده سیاسی قرار گرفته است.۲


صرفنظر از اینکه انگیزه اصلی انتقاد بر تصمیم مجید شریف چه می‌باشد، نوعا چنین استدلال می‌شد که ارزش نهفته در مفهوم پناهندگی سیاسی مبتنی بر اعتراض است؛ اعتراض به سرکوب، به جنایت، به سفاکی و… به آن چه که حاکم خودکامه بر جامعه اعمال می‌کند؛ بنابر این هر آینه یک پناهنده سیاسی (نه هر پناهنده‌ای) به میهن بازگردد بر حریم این اعتراض خدشه وارد کرده است. شکی نیست که این اعتراض وجود دارد بویژه که یک پناهنده سیاسی در زندگی تبعیدی خود ممکن است به فعالیت‌های متعددی در جهت رونق بخشیدن بر این اعتراض دست زند. معهذا سوال این است که اگر یک پناهنده سیاسی به این نتیجه برسد که شرایط مبارزه ایجاب می‌کند راهی وطن شود و شیوه جدیدی از مبارزه را به کار بندد به ارزش پناهندگی سیاسی خدشه وارد کرده است و سزاوار است متهم به سازش به رژیم و خیانت گردد؟


برای رسیدن به پاسخ سوال فوق جا دارد تعریف مشخصی از پناهندگی سیاسی داشته باشیم. به اعتقاد من پناهندگی سیاسی یکی از مصادیقی است که با دو آیه ۱۵ و ۱۶ سوره انفال که در فوق آمده است مطابقت دارد؛ بدین معنی که پناهندگی سیاسی، خود به خود هدف مبارزه نیست بلکه رویکردی از مبارزه است که رزمنده به طور موقت خود را از میدان اصلی رزم۳ کنار می‌کشد تا با بررسی دگرگونی‌های شرایط و نیز با ارزیابی دقیق‌تر از توانمندی‌های خود و تدارکات مناسب‌تر مجددا به صحنه اصلی بازگردد؛ در این تعریف به جمله بررسی دگرگونی شرایط و ارزیابی توانمندی‌های شخصی تاکید می‌کنم چرا که تجویز نسخه‌ای واحد برای عموم پناهندگان سیاسی همان اندازه مردود است که اتهام خیانت زدن به هر پناهنده‌ای که به میهن بازمی‌گردد.

اگر تعریف فوق را بپذیریم تکلیف پناهنده سیاسی لااقل با خود مشخص می‌شود و آن بررسی دائمی در مورد گزینش نوع مبارزه و گزینش میدان مبارزه متناسب با مختصات و ویژگی‌های فردی و شخصی است و معتقدم آنجا که این بررسی دائمی صورت نگیرد و دل‌خوش داریم که چون پناهنده سیاسی هستیم وظیفه‌ها و مسئولیت‌ها پایان گرفته است به خط پایان رسیده‌ایم.۴


تصمیم مجید به بازگشت یک هوس ناگهان و گسسته از گذشته نبود. آنها که از نزدیک با او آشنایی دارند تب و تاب دائمی مسئولانه او را برای تجربه امکانات و راه‌های جدیدی که او را به هدف نزدیکش گرداند و همچنین بی‌قراری او را در این اندیشه که «فردا خیلی دیر است» پنهان نمی‌کنند. در بررسی انبوه کارهای فرهنگی و اجتماعی او نیز به همین دغدغه تنگی وقت و حرصی که باید کاری کرد پی می‌بریم.

مجید در پیشگفتار کتاب «طرح نهادهای دموکراتیک» می‌گوید: همه چیز از غیرعادی بودن اوضاع و احوال حکایت می‌کند. اوضاع و احوال غیرعادی، راهجویی‌های جدید و حتی غیرعادی می‌طلبند و این امر عملی نیست جز با بازاندیشی و تامل جدید در چرایی و چگونگی شرایط؛ و می‌افزاید: این شرایط نه تنها درنگ و تامل جدی و ریشه‌ای، بلکه احساس مسئولیت و حتی «غیرت» جدی می‌طلبد. فرصت زیادی نمانده است و در عین حال نمی‌توان همچون گذشته در راه‌ها و مسیرهایی که قدرت‌ها و قدرت‌طلبان تعیین و ترسیم می‌کنند با سرهایی به علامت غفلت پایین انداخته و با دست‌هایی به نشانه تسلیم بالا برده،‌ حرکت کرد که تجربه این چند سال نشان داده که این «چاره» ره به جایی نمی‌برد و آن‌گاه می‌پرسد: با این تناقض چه می‌توان کرد؟ چگونه حرکت در مسیرهای قبلی و با دیدگاه‌های قبلی، زمانی که همه چیز خبر از آهنگی دیگر و به ناچار ضرورت درنگی دیگر می‌دهد؟


و چگونه خویشتن‌داری و درنگ و تامل، زمانی که در چهارگوشه جهان همه چیز به سرعت در حال تغییر و تحول است؟

مجید به مقوله پیامبری زیاد می‌پرداخت از آن جهت که شاخص اصلی آن آفرینش، پویندگی، دگرگون‌سازی و نفی قالب‌های تکراری است. در ماهنامه پویش شماره۲ سال ۶۸ تحت عنوان «در پیرامون پیامبری» چنین می‌گوید: «پیامبری» مستلزم «آفرینش» است و نه «تکرار». عنصر «آفرینش» فکری، هنری، معنوی، اخلاقی، عملی و … در «پیامبری» ضامن دیگر ابعاد و ویژگی‌های آن است. انسان‌ها، با آفرینش دوباره خود و با آفرینش دوباره ارزش‌ها، اندیشه‌ها، سخنان، راه‌حل‌ها، پراتیک‌ها و روابط جدید، درمی‌یابند که عامل اصلی تغییر وتحول در سر نوشت و سرگذشت اینان، خودشان هستند یا باید باشند.


آنجا که مجید می‌خواهد از معلم خود، شریعتی، تجلیل نماید به ویژگی «پیامبری» آن عزیز می‌پردازد؛ و در کتاب «میعاد با شریعتی»۵ مقاله‌ای با عنوان «شریعتی؛ از پیامبری ناتمام تا تولدی دوباره» می‌نگارد که در آن می‌خوانیم در آستانه قرن بیست و یکم بشریت وارد مرحله نوینی می‌شود و پاسخ‌های جدید می‌طلبد. شورش و اعتراض و واکنش و مقاومت، در هر حال، نیازمند بیان و جهت‌یابی دیگری است به دور از تکرار و توجیه و رنگ‌آمیزی سرهم‌بندی‌های مصنوعی. به عبارت دیگر پیام‌های جدید می‌طلبد ناشی از جهش و جوشش درونی و همراه با آفرینش‌های نوین؛ پیام‌هایی که هم معنوی و هم اجتماعی هستند؛ در کلی‌ترین بیان باید گفت که پاسخ به این شرایط «پیامبری» است البته نه به مفهوم صرفا مذهبی متداول آن و بخصوص نه با برداشت سنتی، رسمی و دگماتیک. ولی این پیامبری باید از دو بعد اصلی و کلی برخوردار باشد: مبارزه با بت‌پرستی و مبارزه با خودپرستی و هر یک از این دو، در ابعاد وسیع خویش.


مجید از یک سال قبل از عزیمت، مسئله بازگشت به میهن را چند نوبت با من در میان نهاد. در محاسباتش به این نتیجه رسیده بود که میدان اصلی مبارزه داخل میهن است ولی همواره می‌افزود که این یک تجویز عمومی نیست و به مختصات ویژه هر فرد بستگی دارد؛ بدین جهت نظر شخصی کسی را جویا نمی‌شد. روزهای قبل از عزیمت که برای فرمالیته امور اداری به پاریس آمده بود افتخار میزبانی‌اش را داشتم. احساسم این بود که مجید حال و هوای دیگر و متفاوت با همیشه دارد. بارها شادمانی خود را از ترجمه آهنگین کتاب پیامبر سروده خلیل جبران بر زبان آورد؛ گویی پیوندی از یگانگی بین او و خلیل جبران برقرار گردیده و چنین می‌نمود که کتاب «سیری در قلمرو درون» را در اثرپذیری همین پیوند به نگارش در آورده است. در تب و تابی که داشت حیفم می‌آمد تا نظرش را در مورد واکنش‌هایی که نسبت به دو اعلامیه بازگشت ابراز شده بود جویا شوم، احساسم این بود که پاسخم را نخواهد داد. معهذا سوال را طرح کردم. مجید نیم‌نگاهی انداخت و پس از لحظاتی سکوت زمزمه نمود:

زبان شکوه نگشایم که گر باشد نیوشانی

حدیث سینه را باور کند بی بانک و افغانی

ز دست غیر نالیدن طریق اهل معنا نیست

درون خویش باید جست هر دردی و درمانی

به پای عزم باید کوفت هر راه بسی دشوار

به دست عشق آسان کرد هر قلب پریشانی۶


شبی که فردایش عازم بود گفت فرنگ را هم تجربه کردم و حال بازمی‌گردم به سرزمینی که فرصت عشق ورزیدن خواهم داشت و سپس به سروده عشق خلیل جبران پرداخت:

به شما عشق علامت چون داد، در پی او بروید.

راه‌هایش، هر چند، سخت و پرشیب بود.

بال‌هایش آن گاه که برگیردتان خود بدان بسپارید

گرچه شمشیر نهان در می پرهاش بتواند به شما زخم زند

با شما چون سخن گوید عشق، باور آرید به او

گرچه آوایش از هم گسلد رشته رویاها

همچنان باد شمال که گلستان‌هاتان زیر و رو می‌سازد

زانکه باید بکشد تن به صلیب، به همان گونه که تاج می‌نهد بر سرتان

و شما نیز اگر عاشقی می‌دانید، و تمناهایی باید اندر دلتان

پس چنین باد تمناهاتان

ذوب گردیدن و بودن چو یکی جوباری

که سراید به شبانگاه نوای دل خویش

بهر ادراک خود از معنی عشق، زخم بسیار پذیرا گشتن

و به خون آغشتن، از سر رغبت، با شادی و شور


مقارن ایامی که مجید عازم ایران بود کتاب «اسطوره‌های بنیانگذار سیاست اسرائیل»۷ به قلم رژه گارودی در فرانسه انتشار یافت. مجید نسخه‌ای از آن را همراه برد. در کمتر از شش ماه این کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای ترجمه و چاپ گردید. مجید سه نسخه از آن را ارسال داشت تا دو نسخه را تسلیم مولف نمایم و موجب شد که با ناشر کتاب که یک پناهنده رومانیایی است و علی‌رغم تحریم مافیای انتشاراتی فرانسه، جرات یافته بود آن را چاپ کند آشنا شدم.

این ناشر کتاب دیگری «تاریخ یهود، مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره» را که مولف آن یک یهودی استاد دانشگاه تل‌آویو می‌باشد در اختیار گذاشت این کتاب ۲۶۰ صفحه‌ای را که محتوای آن حقایق بسیاری از ظلم دولت اسرائیل علیه فلسطینیان را آشکار می‌نماید برای مجید ارسال داشتم و او در حالی که کتاب دیگری را در دست ترجمه داشت -۵۴۰ صفحه «زن شورشی» – به سرعت کتاب ارسالی را به فارسی برگرداند و چاپ شده آن را در فاصله کوتاهی ارسال داشت.

بنا ندارم در اینجا فهرستی از خیل کارهایی که او پس از عزیمت به ایران از ترجمه، تالیف، مقاله، سخنرانی و مصاحبه‌های او که در راستای هدف دلخواهش انجام داده است (و می‌تواند سند گویایی برای داوری حق یا ناحق بودن انتخابش در بازگشت به میهن باشد) ارائه دهم. چرا که خواننده در جای دیگر بدان دسترسی داشته باشد. بلکه خواستم با بیان روشن به اعتقادش بر این که «فردا خیلی دیر است» تاکید ورزم؛ و دیدیم که چه دیر بود و باز هم کماکان دیر است. مغتنم دانستن فرصت حرص او در اغتنام فرصت‌ها .


 مجید در مکاتباتش بدون استثنا از مراجعت ۸ خود و برنامه هایش با وجود تنگناهای بسیار اظهار خرسندی می‌کرد. به سین‌جیم‌های وزارت اطلاعات نیز اشاره می‌نمود، آخرین نامه‌اش مربوط به مهر ماه سال ۷۸ است همراه با چند نشریه که مصاحبه‌هایش را درج کرده‌اند و متذکر شده بود: وزارت اطلاعات در مکالمه تلفنی چنین گفته است «تصور نداشتیم تا این اندازه پا از گلیمت فراتر بگذاری!»

پی‌نوشت‌ها:

۱- طنز تاریخ،‌جریانی که مجید را متهم به خیانت می‌کند روزگاری برای رسیدن به اهداف خود آیت‌الله خمینی را پدر خطاب می‌کرد و بعدها برای اختفاء «حدیث نه چندان غریب درماندگی» در توهم وزیدن باد موافق سراغ مرتجع‌ترین ارباب سرمایه‌داری را می‌گرفت که مشروعیت این همه را آخوند دربارشان فتوا به مشروعیت صادر می‌کرد.

۲- ممکن است گفته شود این ارزش‌ها قبل از تماس با میزبانان غربی مورد احترام پناهنده سیاسی بوده است که شکی بر آن نیست. اما تفاوت است بین احترام نظری و باور عملی.


۳- بعد از دوم خرداد ۷۶ براینکه میدان اصلی مبارزه داخل کشور است بیش از پیش تاکید می‌شود و حوادث خونین اخیرنیز بر آن دلالت دارد.

۴- شیعیان در مبارزات خود علیه دستگاه خلافت اموی و عباسی بر اصلی به نام «تقیه» تکیه می‌کردند که مفهوم آن مراقبت‌های ویژه امنیتی از ناحیه رزمنده بود تا بی‌جهت موجب گرفتاری خود و همرزمان نگردد. این اصل مترقی امروز از محتوای خود خالی شده و به صورت توجیه و پوششی برای محافظه‌کاری و بی‌مسئولیتی درآمده است. متاسفانه در مواردی احساس می‌شود پناهندگی سیاسی به چنین سرنوشتی دچار آمده است.


۵- از کتاب میعاد با شریعتی

۶- سروده‌ای از شادروان مجید شریف، کلمه نیوشانی به معنی نشنوانی آمده است.

۷- کتاب «اسطوره‌های بنیانگذار سیاست اسراییل» که در آن رژه گارودی از اسناد متقنی از چگونگی تشکیل حکومت اسراییل پرده برمی‌دارد و نشان می‌دهد چگونه نازی‌ها و صهیونیست‌ها در قلع و قمع یهودیان همکاری می‌کردند؛ با بایکوت بنگاه‌های انتشاراتی و رسانه‌های عمومی فرانسه روبرو گردید. سروکار رژه گارودی به دادگاه و پرداخت جریمه انجامید. محبوب‌ترین شخصیت شرافتمند فرانسه یعنی کشیش پیر که شهامت به خرج داد و کتاب مذکور را تایید کرد مورد حملات تبلیغاتی و هتاکی قرار گرفت. کتاب مذکور را یک پناهنده سیاسی رومانیایی با شهامت تمام به چاپ رساند. کتابفروشی او نیز مورد تعرض و خسارت واقع گردید.

۸- بعد از دوم خرداد ۷۶ بر این که میدان عملی مبارزه داخل کشور می‌باشد تاکید می‌شود.

===========================================

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages