بیانیه کمپین سفارت سبز: توطئه تطهیر رهبر و قربانی شدن احمدی نژاد برای حفظ رژیم آغاز شده است + چند خبر و مقاله

4 views
Skip to first unread message

Emrooz News

unread,
Aug 4, 2012, 8:42:02 AM8/4/12
to

بیانیه کمپین سفارت سبز: توطئه تطهیر رهبر و قربانی شدن احمدی نژاد برای حفظ رژیم آغاز شده است

ایران آنلاین - تحرکات اخیر تیم وابسته به هاشمی برای نجات رژیم و دادن پالس های قبول شرایط غرب از سوی وی نمایانگر این امر است که اگر در قبال این توطئه مردم ایران و گروه های مخالف تدبیری نیاندیشند، جمهوری اسلامی خواهد توانست از مخمصه ای که در آن گرفتار آمده رهایی پیداکند و به حاکمیت سراسر دروغ و نیرنگ خود بر سرزمین پاک ایران ادامه دهد.

در این رابطه کمپین سفارت سبز برای آگاهی آحاد مردم و گروه ها بیانیه ای را منتشر که مفاد آن به شرح ذیل است:

 

بیانبه کمین سفارت سبز در خصوص توطئه های اخیر

بخشی از تصمیمات شورای مشترک سپاه قدس، وزارت اطلاعات، وزارت امورخارجه بریاست هاشمی رفسنجانی و معاونت دکتر ولایتی بشرح زیر خلاصه می شود:

یک- با سرنگونی حاکمیت سوریه، مابقی متحدین منطقه ای نظام بشدت آسیب پذیر خواهند شد.

دو- سایت پرچین کاملا پاکسازی شده و آماده برای بازرسی آژانس است. باید به آژانس و نماینده ۵ + ۱ پیغام داد، تهران آماده قبول شرایط، بصورت مرضی الطرفین است.

سه- زمینه فکری این تصمیم در محافل غرب فراهم شده و چون غرب هم احتیاج به زمان دارد و در شرایطی نیست که به ایران حمله کند، در نتیجه فرصت لازم برای مصالحه فیمابین و لغو تحریم ها فراهم گردیده است.

 

چهار- همانطور که به جمع شدگان معترض در مقابل مجلس توصیه شد و پذیرفتند ۷ الی ۸ ماه تا پایان دوره ریاست جمهوری تحمل نموده، از آن پس با به عهده گرفتن امور قوه مجریه توسط تیم معتدل ،مسائل حل می شود. در محافل غرب نیز روی مهلتی مشابه کار و بعضا پذیرفته شده است.

پنج- شورای ملی سکولار دموکرات برانداز به بن بست رسیده و برنامه شبیه سازی موازی پیشرفت داشته و موفقیت هایی بدست آورده است.


با توجه به مراتب فوق باستحضار هموطنان می رساند:

یک- باین ترتیب لحن خشن و تند رهبر در اعلام شرایط جنگی در کشور، پوششی تعمدی در مقابل آنچه که در عمل می گذرد بوده، پشت پرده به سازش اتمی و خوردن جام زهر اتمی، بشکلی که باسم رهبر تمام نشده، تیم ریاست جمهوری را در عمل بعنوان عامل اجرائی کشور، مسئول قحطی در کشور و آشتی اتمی معرفی نماید، تصمیم گرفته شده است. هدف ریزش طرفداران احمدی نژاد و تبدیل آنان به اصلاح طلبان حکومتی بشکلی است که به جنبش سبز و طرفداران آقایان موسوی و کروبی نپیوسته ، شخص احمدی نژاد از اعتراضات اقشار جامعه به قحطی و گرانی و شورش های احتمالی (قبل از رسیدن به سازش اتمی با غرب) سوء استفاده ننموده، سوار موج تظاهرات مردمی بنفع تیم خود نشود.

 

دو- سایت نظامی اتمی پرچین را بکمک متخصصین روسی، از تاسیسات و ارتعاشات آزمایشات اتمی پاکسازی نموده، پروژه بکلی سرّی اتمی را به مکان سرّی دیگری منتقل نموده اند.

سه- تیم هاشمی- ولایتی در خارج از کشور دو اقدام بسیار مهم و موِثر بنفع رژیم را بانجام رسانده اند.

 

الف- با لابیگری در محافل غرب اینطور وانمود شده که رهبر، آماده پذیرش خواسته های غرب هست. اما از تیم احمدی نژاد بخاطر تحرکاتی در ارتش، سپاه، بخشی از روحانیت و بازار و قشر اداری بمنظور خرابکاری در پروسه سازش اتمی نگران بوده، در نتیجه نیاز به ۷ الی ۸ ماه فرصت هست تا پس از خاتمه ریاست وی و انتخاب فردی معتمد و معتدل در رأس قوه مجریه مثلا نخست وزیر منتخب مجلس بجای رئیس جمهور، کلیه مسائل فیمابین با غرب یکجا و کلی حل و فصل گردد.

 

ب- با توجه به بیانیه ای که در خصوص اظهارات رهبر مبنی بر دعوت از بنیانگذاران اولیه جمهوری اسلامی شامل توده ای های وابسته و چپ های دیگر وابسته و نیز گروههای ملی- مذهبی وابسته برای ایجاد یک آلترناتیو موازی بکمک اصلاح طلبان دولتی در خارج در مقابل شورای ملی سکولار دموکرات برانداز که بشکل رنگین کمان ملت ایران(شامل جنبش سبز) حول محور خواسته های حداقلی ،متحد شده اند و قبلا باستحضار هموطنان رسیده، اینک به نظر می رسد اطاق فکر هاشمی- ولایتی توانسته اند برای تطهیر رهبر در بین اعضای آلترناتیو موازی و انداختن تمامی بدبختی ها و گرفتاریهای موجود، بعهده دولت احمدی نژاد ، با وعده بهتر شدن همه کارها پس از ۷- ۸ ماهی که برای خاتمه دولت وی باقی است، در باغ سبز دیگری را بخاطر تبدیل دوباره عده ای به ابزار رژیم اسلامی شدن، بدست آورده اند.

باین ترتیب تنها راه ممکن برای رهایی از شرایط موجود، تحقق هر چه سریعتر فراخوان شورای ملی و انتخاب سخنگوی ملت ایران بشکل کاملا دموکراتیک و انتخابی می باشد. که جز با اتحاد احزاب، جمعیت ها، نهادها، گروهها و شخصیت های اپوزیسیون تحقق نخواهد یافت.

 

برای حصول باین اتحاد نیز باید هر فرد یا جمع ایرانی مخالف این بساط که سرقفلی نام و اعتبار و آوازه دارند. این سرمایه فردی یا جمعی را به آن دنیا موکول ننموده هم اکنون خرج و صرف تشکیل یک سرمایه ملّی بعنوان شورای ملی سکولار دموکرات برانداز نمایند. هموطن شرایط شبیه دوران ۳۷ روزه شادروان بختیار است. آن روز ها وی را تنها گذاشتیم. اکنون روح وی در تک تک دلسوزان وطن متبلور و متجلی شده بیائید این بار وی را تنها نگذاریم.

کمپین سفارت سبز

سوم اوت ۲۰۱۲

=====================================

توضیحات مرندی درباره طرح کنترل جمعیت:بدون اجازه آقای خامنه ای آب نخوردم

علیرضا مرندی، وزیر بهداشت دولت دوم میرحسین موسوی و دولت دوم هاشمی رفسنجانی، چهره ای است که مردم او را با شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» می شناسند و نقش او را در سیاست کنترل جمعیت در دوران دولت هاشمی مهمتر می بینند. نزول نرخ رشد جمعیت حتی باعث اهدای جایزه سازمان بهداشت جهانی به او نیز شد.

همزمان با در گرفتن برخی مباحث درباره کنترل یا رشد جمعیت وی در گفت و گو با سایت مهر خانه شرایط منجر به تصویب قانون کنترل جمعیت و اقدامات انجام شده را تشریح کرده است.

مرندی درباره برخی اقدامات برای افزایش جمعیت هشدار داد و گفت:نباید ساده اندیشی کرد. نمایندگاه طرحی آوردند و امضا گرفتند. ساده اندیشی است اگر فکر کنیم با این امضاها جمعیت زیاد می شود. این نگاه خطرناک است.

 

وی در این گفت و گو خاطرنشان کرد:من زمانی که به عنوان معاون بهداشت وزارت خانه انتخاب شدم،  در این فکر بودم که بایستی کاری کنم تا هم مرگ و میر کاهش پیدا کند و هم سلامت جامعه ارتقا پیدا کند. مرگ و میر مادران و کودکان آن زمان خیلی بالا بود. میزان مرگ و میر مادرها بیش از ۲۵۰ در ۱۰۰ هزار تولد زنده، بود؛ این رقم را  مقایسه کنید با الان که حدوداً ۲۰ است. یعنی بیش از صد برابر یا حتی مقایسه کنید با عدد ۳۵.۵ که در زمان اتمام کار من در وزارت خانه به این میزان رسیده بود باز هم چیزی نزدیک به ۱۶ برابر.

وزیر بهداشت دولت دوم میرحسین موسوی  با اشاره به مراحل طی شده برای کنترل جمعیت گفت:یک روز با آقای خامنه ای که آن زمان رئیس جمهور بودند، رفتیم شعبه انستیتو پاستور را در جاده کرج افتتاح کنیم، من رفت و برگشت در ماشین ایشان نشستم و در مورد این موضوع با ایشان صحبت کردم. اول به شدت نظر منفی داشتند ولی وقتی ادله خودم را آوردم و همین نکاتی را که برای شما گفتم با شرح و تفصیل بیشتر برای ایشان گفتم، نهایتا هنگام پیاده شدن از ماشین گفتند:" تو بدون مشورت روحانیت کاری نکن و بعد هم کاری نکن که شعارهای زمان شاه مثل دو تا بچه کافیه زنده بشود".

 

وی با اشاره به اقدامات انجام شده گفت:لذا وقتی دیدم هیچ راهی نیست نامه ای نوشتم خدمت امام خمینی (ره). آن زمان با امام (ره) مکاتبه زیاد می شد. ایشان هر چند مدت یکبار جواب هر چند موضوع را در یک نامه می دادند. یکی از جواب ها جواب نامه من بود که نوشته بودند: "تنظیم خانواده و کنترل جمعیت مطلب بسیار مهمی است و بایستی راجع به آن در رسانه ها و دانشگاه ها بحث شود".این دیگر چراغ سبزی بود برای ورود به این مباحث. اکثریت عظیم مسئولین هم موافق بودند اما می ترسیدند خلاف شرع باشد و لذا مطرح نمی کردند، که با این جواب امام (ره) فرصت و جسارت پیدا کردند نظر خود را اعلام کنند. حتی برخی از مراجع وارد صحنه شدند و در موافقت با کنترل جمعیت سخنرانی کردند. و خلاصه به سهولت لایحه ای نوشته شد. در دولت و مجلس تصویب شد، شورای نگهبان تایید کرد و بودجه قابل توجهی هم برای در اختیار گذاشتن وسایل جلوگیری از بارداری برای آن درنظر گرفته شد و وارد مرحله اجرا شد.

وزیر بهداشت دولت هاشمی گفت:دکتر احمدی نژاد آمد ۱ میلیون تومان تعیین کرد برای هر بچه ای که به دنیا می آید. این طرح شش ماه اجرا شد و مطالعات مرکز آمار نشان می دهد که در این فاصله یک نوزاد هم اضافه نشد. یعنی این متد جواب نمی دهد. و البته قبلا در کشورهای دیگر هم اجرا شده بود و جواب نداده بود.

 

وی افزود:نمایندگان مجلس هیجانی شدند و فکر کردند اگر قانون تنظیم خانواده را لغو کنند، جمعیت زیاد می شود. این قانون می گوید از فرزند چهارم به بعد دولت تسهیلاتی نمی دهد. خود خانواده باید او را تامین کند. قطع این قانون جمعیت اضافه نمی کند. چه کسی جمعیت اضافه می کند؟ زن و شوهر. زن و شوهر یعنی ازدواج. وقتی در جامعه ما ازدواج کم شده، بچه هم به دنیا نمی آید.  پس باید کاری کنیم که ازدواج صورت بگیرد. همه دخترها و پسرهای جوان سالم، غریزه جنسی دارند. وقتی بلوغ جنسی، اجتماعی و شرعی حاصل شد، جوانان باید بتوانند ازدواج کنند. و زمینه این را ما باید فراهم کنیم. چرا دختر و پسر تن به ازدواج نمی دهند؟  میترسند از آینده شغلی شان، از وضعیت اقتصادی شان،... اگر ما این ترس ها را برطرف نکنیم یا ازدواج نمی کنند یا در سنین بالا به این کار اقدام می کنند. مردها ۲۹ به بالا و خانم ها ۲۷ به بالا. اینها تا ازدواج کنند و اولین بچه را به دنیا بیاورند، خانم از سی سال هم گذشته و دیگر تمایلی به بارداری دوم ندارد. تازه مادری که می خواهد هم درس بخواند و هم کار کند و از نظر اقتصادی هم مطمئن نیست. با یک بچه هم که جایگزینی صورت نمی گیرد. لذا باید کاری کرد که هم ازدواج صورت گیرد.

 

مرندی گفت:ببینید الان رئیس جمهور می گوید کنترل جمعیت کار اسرائیل و آمریکاست. در حالیکه امام (ره) این کار را تایید کرده بود. یکی از آقایان به من گفته بودند که آقای خامنه ای در مخالفت با کنترل جمعیت جایی صحبت کرده اند. من آن روزها به شدت بیمار بودم و عمل قلب انجام داده بودم. یک روز در صف نماز زمانیکه منتظر بودیم اذان تمام شود به آقای خامنه ای گفتم: "من پایم لب گور است. به من بگویید اگر شما از کار من ناراضی بودید من همین الان می روم و فتیله این برنامه را پایین می کشم". آقای خامنه ای گفتند:"نه شما برو کار خودت را بکن". من بدون تایید آقای خامنه ای آب نخوردم. این را هم در مصاحبه هایم گفته ام.

=======================================

مخالفت دادستان با اعزام ابوالفضل عابدینی به بیمارستان

دادستان تهران با اعزام ابوالفضل عابدینی زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ به بیمارستان مخالفت می کند.

به گزارش  کلمه، ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری، حدود یک ماه است که دچار درد های شدید در ناحیه شکم و کلیه شده اما پزشکان بهداری قادر به تشخیص بیماری او نیستند و تنها به تجویز آمپول های مسکن و سرم برای تسکین درد می پردازند.

بر اساس این گزارش پزشکان بهداری اوین به همین دلیل درخواست کرده اند که این زندانی سیاسی به بیمارستان خارج از زندان جهت انجام آزمایشات تخصصی منتقل شود که با مخالفت دادستان تهران مواجه شده است.

 

در این سال ها بی توجهی مسئولان زندان باعث فجایع جبران ناپذیری برای زندانیان سیاسی شده است که همین امر باعث نگرانی دوچندان از وضعیت بیماران محبوس دربندها می شود. چنانچه دو سال پیش نیز چنین اتفاقی برای محسن دکمه چی افتاد که با عدم رسیدگی پزشکی مناسب منجر به مرگ او شد. و یا شهادتنامه ای که ۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین امضا کردند و در آن تاکید کردند که با مرحوم هدی صابر که به دلیل بدحالی به بهداری منتقل شده بود رفتار غیرانسانی و غیرمسئولانه ای صورات گرفته بود و اگر رسیدگی لازم صورت میگرفت چنان فاجعه ای رخ نمی داد.

ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری و کارگری اولین بار نهم تیر ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. او بار دیگر اسفند ماه ۱۳۸۸ در جریان دستگیری‌های گسترده‌ی فعالان حقوق بشر توسط حفاظت اطلاعات سپاه در منزل پدری خود در رامهرمز خوزستان بازداشت و به سلول‌های انفرادی بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد.

 

فروردین ماه ۱۳۸۹ دادگاه انقلاب اهواز ابوالفضل عابدینی را به اتهامات ارتباط با دول متخاصم، فعالیت‌های حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم مربوط به پرونده پیشین عابدینی یعنی بازداشت تیرماه سال ۱۳۸۸ و آزادی‌اش با قید وثیقه ۳۰۰ میلیونی در آبان ماه همان سال بود.

یک سال بعد از صدور حکم اول، ابوالفضل عابدینی بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه ای به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شد، این در حالی بود که او در پرونده‌ی قبلی نیز به همین اتهام محکوم به زندان شده و در حالی سپری کردن این محکومیت بود. او در طول دوران محکومیت ۱۲ ساله اش بند ۶ زندان کارون و بند ۳۵۰ زندان اوین از حق استفاده از مرخصی با وجود داشتن بیماری قلبی محروم بوده است.

==================================

آخرین تحولات سوریه/ رئیس بخش خرید اسلحه و مهمات ارتش به مخالفان پیوست

شورای نظامی سوریه روز جمعه اعلام کرد، سرتیپ احمد طلاس رئیس بخش قراردهای اسلحه و مهمات در وزارت کشور از رژیم دمشق جدا شد و به مخالفان پیوست.

به گزارش العربیه گمان می رود که با جدا شدن رئیس بخش خرید اسلحه و مهمات ، اطلاعات زیادی از قرادادهای تسلیحاتی سوریه با دیگر کشورها فاش شود.

شورای نظامی سوریه همچنین در بیانیه ای گفته است که محمد الحاج رئیس آکادمی نظامی از رژیم جدا شده و هم اکنون در اردن به سر می برد.

سرهنگ احمد النعمه رئیس شورای نظامی سوریه در درعا، جدا شدن رئیس آکادمی نظامی سوریه را یک "گنج بزرگ" خواند و گفت :" با توجه به اطلاعات زیادی که محمد حسین الحاج علی دارد می تواند در آینده برای ما مفید باشد."

 

روسیه و چین، مسوول شکست عنان

در همین حال ساعاتی پس از کناره گیری کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در بحران سوریه و اعلام شکست طرح صلح از سوی او، آمريکا، روسیه و چین را مسئول شکست مأموریت کوفی عنان، و استعفای وی دانسته است.

به گزارش رادیوفردا، هیلاری کلینتون با انتشار بیانیه‌ای گفت متأسفانه مانع از آن شدند که شورای امنیت ابراز لازم را برای پیشبرد تلاش‌های کوفی عنان، در اختیار وی قرار دهد.

خانم کلینتون در بیانیه‌ای که روز پنجشنبه در سایت وزارت خارجه آمریکا منتشر شد به تلاش‌های خستگی‌ناپذیر کوفی عنان برای پایان دادن به خونریزی در سوریه اشاره کرد و افزود «ما در کنار مردم سوریه ایستاده‌ایم.»

 

کاخ سفید هم تأکید کرد که استعفای عنان نشان‌دهنده شکست نظام بشار اسد در عمل به تعهدات خود و شکست روسیه و چین در تنبیه اسد از سوی شورای امنیت است.

روسیه و چین تا کنون سه بار قطعنامه‌های ارائه شده از سوی غرب به شورای امنیت برای افزایش فشارها بر بشار اسد را وتو کردند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، جی کارنی سخنگوی کاخ سفید به خبرنگاران گفت: «بشار اسد با وجود اعلام پایبندی خود به طرح صلح کوفی عنان، به کشتن وحشیانه مردم خود ادامه داد.»

او افزود که همچنان معتقد است اسد باید از قدرت کنار برود اما ارسال سلاح به سوریه منجر به انتقال مسالمت‌آمیز قدرت در این کشور نخواهد شد.

جی کارنی، سخنگوی کاخ سفيد، روز پنج‌شنبه، ضمن قدردانی از کوفی عنان، گفت که رژيم سوريه هرگز نخواسته است به طرح صلح کوفی عنان برای آتش‌بس عمل کند.

 

موضع ایران

در همین حال به گزارش ایرنا، رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه ايران کشورهای «مداخله‌گر» را مسئول شکست مأموریت کوفی عنان دانست و گفت: «به نظر می‌رسد تلاش‌های کوفی عنان نماينده سازمان ملل برای توقف ارسال سلاح به داخل سوريه و اقدامات تروريستی مورد رضايت مداخله‌گران نبود.»

 

جایگزین عنان

‌بان کی مون، دبيرکل سازمان ملل متحد، روز پنج‌شنبه اعلام کرد که کوفی عنان، نماينده سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب در امور سوريه، تنها تا  ۳۰ روز ديگر به تلاش‌های خود ادامه خواهد داد و هم‌اينک سازمان ملل و اتحاديه عرب در پی تعيين جايگزينی برای آقای عنان هستند.

کوفی عنان چهارم اسفند گذشته به سمت نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در سوریه برگزیده شد. اما طرح صلح شش‌ ماده‌ای که به منظور پایان داده به بحران سوریه ارائه داد، زمینه‌ای برای اجرا نیافت. آتش‌بس میان نیروهای دولتی سوریه و مخالفان، نخستین بند از طرح صلح کوفی عنان است.

بان گی مون در بیانیه خود با ابراز «امتنان عمیق خود از شجاعت کوفی عنان» از تصمیم او برای پایان دادن به مأموریتش ابراز تاسف کرد.

او همچنین خاطرنشان کرد که مشورت‌های خود را با نبیل‌ العربی دبیرکل اتحادیه عرب برای برگزیدن جایگزینی برای عنان «که بتواند تلاش‌ها برای صلح در سوریه را ادامه دهد» آغاز کرده است.

 

قطعنامه پیشنهادی سعودی در مجمع عمومی

در تحولی دیگر، بی بی سی اعلام کرد که مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه پیشنهادی عربستان سعودی برای محکومیت رفتار رژیم بشار اسد را بررسی می کند.

با ادامه درگیری شدید بین نیروهای دولتی و مخالفان مسلح در سوریه، قرار است قطعنامه پیشنهادی شماری از کشورهای عرب شامل انتقاد از نحوه برخورد حکومت سوریه با اعتراضات سیاسی آن کشور در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در روز جمعه، ١٣ مرداد (٣ اوت) به رای گذاشته شود.

پیش نویس این قطعنامه که عربستان سعودی آن را تهیه کرده از حمایت اکثر کشورهای عرب و کشورهای غربی برخوردار است و انتظار می رود با رای اکثر کشورهای عضو سازمان ملل به تصویب برسد.

 

در این قطعنامه، سیاست دولت سوریه و عملکرد ارتش و گروه های مسلح وابسته به حکومت در قبال اعتراضات مردم به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و به عنوان مصادیقی از نقض فاحش حقوق بشر و جنایت علیه بشریت، اقداماتی مجرمانه معرفی شده است.

از جمله مواردی که در قطعنامه مورد تاکید قرار گرفته حمله نیروهای دولتی و برخورد دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی سوریه با معترضان غیرمسلح از جمله کودکان و اقدام آنها در "قتل و معلول کردن، بازداشت خودسرانه، حبس، شکنجه و بدرفتاری با بازداشت شدگان از جمله آزار جنسی و بهره برداری از بازداشت شدگان به عنوان سپر انسانی" است.

 

پیش نویس اولیه این قطعنامه شامل خواست اتحادیه عرب در این زمینه بودکه "لازم است رئیس جمهوری سوریه به منظور فراهم شدن زمینه گذار مسالمت آمیز سیاسی، از قدرت کناره گیری کند" اما در جلسه شماری از کشورها برای بررسی مقدماتی این پپیش نویس، این بخش از قطعنامه باعث ابراز نگرانی برخی از شرکت کنندگان از جمله برزیل، هند، پاکستان، آفریقای جنوبی و آرژانتین شد.

این کشورها گفتند که حتی اگر نحوه برخورد بشار اسد با مردم آن کشور، ادامه زمامداری او را ناممکن ساخته باشد، بازهم تصویب قطعنامه ای شامل درخواست کناره گیری رهبر یک کشور می تواند با اصل حمایت سازمان ملل از حق حاکمیت اعضای سازمان تناقض داشته باشد و در هر حال، به جز مداخله نظامی براساس مصوبه شورای امنیت، سازمان ملل امکانات موثری برای تغییر رژیم کشورها در اختیار ندارد.

به همین دلیل، این بخش از قطعنامه تعدیل یافته است تا تعداد بیشتری از کشورهای عضو سازمان به آن رای بدهند و به این ترتیب، "فشار معنوی و اخلاقی" بیشتری را بر حکومت سوریه و حامیان و متحدان آن، به خصوص روسیه و چین وارد کنند.

 

در قطعنامه پیشنهادی، از دولت سوریه خواسته شده است در اجرای طرح پیشنهادی کوفی عنان، واحدهای ارتش را از محله های مسکونی خارج و کاربرد تسلیحات سنگین علیه غیرنظامیان را متوقف کند و به مردم این کشور اجازه برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز را بدهد و مخالفان مسلح نیز ملزم شده اند در مقابل، به عملیات مسلحانه خاتمه دهند.

به گزارش بی بی سی، همچنین، در واکنش به اظهارات اخیر سخنگوی وزارت خارجه سوریه که به عنوان تاییدی بر وجود تسلیحات شیمیایی در این کشور تعبیر شد، قطعنامه پیشنهادی "از حکومت سوریه می خواهد از کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی و میکروبی و مواد مربوط به آنها و قرار دادن این اقلام در اختیار نهادهای غیر دولتی خودداری ورزد."

این بخش از قطعنامه حاکی از نگرانی در این مورد است که ممکن است رژیم سوریه به عنوان آخرین وسیله نجات خود، به نا امن کردن منطقه از طریق کاربرد اسلحه شیمیایی علیه مردم این کشور یا کشورهای همسایه روی آورد یا این تسلیحات را در اختیار گروه های وابسته به خود در منطقه قرار دهد.

 

این نخستین قطعنامه مجمع عمومی در مورد بحران سوریه نیست و در ماه فوریه سال جاری مجمع عمومی قطعنامه کمابیش مشابهی را تصویب کرد. در آن زمان، یکصد و سی و هفت کشور از بیش از یکصد و نود عضو سازمان ملل به آن قطعنامه رای مثبت دادند اما روسیه و چین از قطعنامه ماه فوریه حمایت نکردند و گفته اند به قطعنامه جدید هم رای منفی می دهند.

هیچ کشوری از حق وتو در مجمع عمومی برخوردار نیست اما برخلاف برخی قطعنامه های مصوب شورای امنیت سازمان ملل، مصوبات مجمع عمومی ضمانت اجرایی ندارد.

 

رفتار روسیه و لزوم مداخله نظامی در سوریه

به گفته برخی ناظران، موضعگیری آمریکا در جریان اعتراضات سیاسی در مصر، یمن و تا حدودی تونس، و فشاری که بر دولت های متمایل به غرب در این کشورها واردکرد، باعث شد تا بحران های سیاسی آنها در مقایسه با سوریه، با هزینه انسانی کمتری حل و فصل شود.

در مقابل، حکومت سوریه عمدتا وابسته به روسیه است و ایالات متحده و کشورهای غربی نفوذ چندانی بر رهبران آن ندارند و روسیه نیز با اجرای راه حل مبتنی بر تغییر رهبری برای برآوردن خواست اصلی معترضان مخالفت کرده است.

چنین وضعیتی باعث شده است تا برخی از مخالفان حکومت سوریه تاکید کنند که تنها راه برای خاتمه دادن به بحران سیاسی آن کشور، مداخله نظامی خارجی است که در لیبی نیز به نتیجه رسید.

=====================================

ایران من حراج! برنامه ای از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

تلویزیون دولتی، دربه‌در درپی مخاطب

ندای سبز آزادی ـ شهاب عموپور: رمضان، همان محرم بود و محرم، همان صفر و صفر، همان رمضان. ماه حرام و مبارکش فرقی نداشت، در طی آن سه ماه، قبل از ساعت 16 تلویزیون را که روشن می کردی و  دکمه ی چرخان را که روی کانال یک یا دو گیر می دادی، یا برفک داشت و یا روضه و مصیبت. بعد از پخش «گمشدگان» که معلوم نبود چرا در سالهای ابتدایی دهه ی شصت خورشیدی تعدادشان آنقدر زیاد بود، گاهی معجزاتی رخ می داد و کارتون هایی خارجی که موسیقی متن شان عوض شده بود و متناسب با آن ماه، به صورتی حزن انگیز درآمده بود پخش می شد و ساعتی کودکان و حتی بزرگترها را سرگرم می کرد. زمان اذان و افطار که می شد، از درون به برون آن دو شبکه مصیبت می بارید و تمام خانواده ها یا باید همراه با عزاداران تلویزیون در ماه "مبارک" عزاداری می کردند و یا با کمی تخفیف فقط دعا می خواندند، یا آنکه عطای تلویزیون ملی را به لقایش می بخشیدند و به کاری دیگر مشغول می شدند. "ماهواره های خارجی" که آمدند و معلوم شد که جدا از کشورهای اروپایی، سایر کشورهای مسلمان دنیا هم در ماه رمضان فقط آه و ناله نمی کنند و برعکس، بسیاری از روزهای این ماه را به سرور می گذرانند. مسئولان فهمیدند که زمان 2 شبکه ای بودن و روزانه 5 ساعت غم پراکنی در خانه های مردم به سر رسیده و باید برای روزهایی غیر از روزهای میانه ی رمضان که سوگواری پیشوای نخست شیعیان بود، طرحی نو دراندازند و نگذارند تا «بینندگان عزیز» از دستشان در روند و به دیدن شبکه های خارجی مشغول شوند.

 

لبیکَ یا صدا و سیما! لبیک!

نزدیک به سی سال از "رمضان"هایی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تنها دو شبکه ی تلویزیونی پاره وقت داشت می گذرد و اکنون علاوه بر شبکه های سراسری 1 تا 4، شبکه های استانی متعدد، شبکه آموزش، شبکه خبر، شبکه قرآن، شبکه شما، شبکه فیلم، شبکه مستند، شبکه بازار، شبکه پویا و شبکه ورزش به راحتی در دسترس بینندگان ایرانی قرار دارند. دو شبکه تلویزیونی اینترنتی "لبیک" و "امام رضا" نیز برای آنهایی که بیشترین وقت خود را در فضای مجازی می گذرانند فراهم شده و همچنین شبکه هایی همچون جام جم ا تا 3 نیز مهیا هستند تا بینندگانی که از گزند ماموران جمع آوری ماهواره در امان مانده اند و ماهواره های اروپایی را جستجو می کنند، آنجا نیز از تولید داخلی بهره گیری کنند. این در حالی ست که بعد از سپری شدن رمضان آن سالهای دور که بینندگان در دو شبکه ی رسمی هرچه بیشتر به دنبال برنامه های مفرح یا آموزنده می گشتند، کمتر می یافتند، اینک این سیمای جمهوری اسلامی ایران است که هرچه بیشتر به دنبال بیننده می چرخد، کمتر می یابد.

 

شبکه های مأموریتی، هر ماه 2 تا

10 روز پیش، دو شبکه ی پویا و ورزش رسما افتتاح شده و به مجموعه ی شبکه های سراسری کشور اضافه شدند. "محمود احمدی نژاد" رییس دولت که در جریان این گشایش حاضر شده بود و می خواست خوشحالی خود را از چنین رویدادی نشان دهد، اعلام کرد که «ما آمادگی داریم هر ماه، دو شبکه افتتاح کنیم». او تاکید داشت «افتتاح شبکه پویا (که یک کانال انیمیشن است)، پایان مأموریت ما نیست». احمدی نژاد در راه انجام این مأموریت به دسته های یکی دو تایی نیز قانع نبود و چنین گفت: «هر روز یک افتتاح جدید است، امیدوارم این 8 تایی‌هایی که راه‌ می‌‌اندازیم به صد‌تا برسد». او در مورد پر کردن ساعت پخش برای این کانال ها نیز پیش بینی هایی داشت و به عنوان مثال برای شبکه "ادب و هنر" چنین برنامه ی طویل المدتی را ارائه داد: «مثلا اگر در شبکه ادب و ادبا فقط بخواهیم اشعار شعرای ایران را بخوانیم، تا چند سال طول می‌کشد».

 

ورزش، جنبش، سلامتی. ورزش، ایران، سانسور

شبکه ورزش که همزمان با پویا افتتاح شده نیز بر حسب گفته ی مسئولان، برای خدمت رسانی به بییندگانی است که در بین کانال های دیجیتالی به دنبال مسابقات ورزشی المپیک 2012 می چرخند و این در شرایطی ست که با سانسورهای اعمال شده بر روی تصاویر دریافتی و همچنین ممنوعیت پخش تصاویر بسیاری از رشته ها ازجمله رشته های ورزشی بانوان، بینندگان همچنان انگشتان خود را روی کانال های خارجی ماهواره حرکت می دهند و به دنبال دیدن تصاویر اُریجینال و بدون جرح و تعدیل هستند. تلویزیون ایران برای آن که بینندگان داخلی را از دست ندهد، اقدام به خرید امتیاز پخش این مسابقات کرده و بر حسب گفته های "پور محمدی" رییس شورای هماهنگی ورزش صدا و سیما «شبکه ورزش با 20 ساعت پخش در شبانه روز بالاترین سهم را در پخش مسابقات المپیک دارد و کل رویدادهای المپیک منهای ورزش‌هایی که از لحاظ پوششی مشکل دارند را پخش کامل می کند و البته شبکه 3 هم مسابقات ورزشکاران ایران را به تصویر خواهد کشید.» اما چند آمار مختصر و عمومی نشده از درون صدا و سیما نشان داده که با وجود هزینه ی هنگفتی که برای خرید امتیاز پخش این مسابقات، آن هم از واسطه ای دست دوم انجام شده، بینندگانی  که صاحب ماهواره اند و به ابزار دیجیتالی دسترسی دارند، دیدن شبکه های اروپایی و عربی را به شبکه "ورزش" سانسوری ترجیح داده اند.

 

تو و رمضان، من و شعبان

در جریان همزمانی ماه رمضان امسال و مسابقات ورزشی المپیک، "سیمای جمهوری اسلامی ایران" سیاست ساخت «سریال های ویژه ی ماه مبارک» را که از چندین سال پیش آغاز کرده، همچنان دنبال می کند. شبکه های سراسری و استانی کشور امسال نیز مانند هر سال با صرف بودجه های ویژه ی رمضانی تولیداتی داشته اند و مجموعه هایی با نام های "راز پنهان"(شبکه یک)، "چمدان"(شبکه دو)، "خداحافظ بچه"(شبکه سه) و "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد"(شبکه تهران) به روی آنتن رفته اند. در این میان، سریال "چمدان" از تولیدات سال قبل است و بر حسب اخبار منتشره در برخی خبرگزاری های داخلی، فقط مجموعه ی "خداحافظ بچه" توانسته است در جذب مخاطب موفق عمل کند و سایرین هنوز توفیق چندانی نداشته اند. این در حالی ست که تا چند سال پیش، اقبال صدا و سیما در جلب تماشاچی برای مجموعه های رمضانی بسیار بلند بود و هزینه های کلان انجام شده، بازخوردی معقول داشت. در چند سال اخیر، بسیاری از مراجع نزدیک به حکومت نیز موافق ساخت مجموعه های پربیننده برای ماه رمضان نبوده اند و اعتقادشان بر آن بوده که «چنین تولیدات سرگرم کننده ای مردم را از عبادت و نزدیکی به خدا و حضور در مساجد باز داشته است». این در شرایطی است که در سایر ایام سال نیز، رویکرد مردم داخل به شبکه های سرگرم کننده ی خارجی پارسی زبان بسیار ملموس است و کانال هایی همچون "من و تو" که توسط مسئولان کشور، از جمله معاندان جمهوری اسلامی قلمداد می شوند، در جلب رضایت بینندگان عامه در ایران بسیار موفق عمل کرده اند.

 

معنویتِ درجا زدنی

در حالی که سانسورهای تصویری در فریم های ورزشی المپیکی در حال انجام است و سبب رویگردانی بیننده از شبکه های ورزشی داخلی شده، سانسورهای همیشگی موضوعی و محتوایی در شبکه های عمومی و تخصصی نیز صورت می گیرد و سریال ها نیز از این امر بی آسیب نیستند. موضوعات پرداخت شده در مجموعه های رمضانی که بیشتر به معنویات می پردازند آن قدر تکراری شده که اکنون با تقلیل یافتن میزان بینندگان سریالی باعث اعتراضات بازیگران معمولا غیر معترض صدا و سیمایی نیز شده است. تا جایی که "بهنوش بختیاری" که همواره پای ثابت و بی گلایه ی حاضر در سریال های سرگرم کننده ی تلویزیون بود هم از این تکرار مکررات خسته شده و می گوید: «احساس می‌کنم خود سانسوری که بسیاری از برنامه سازان به آن دچار هستند دلیل دیگری برای اُفت مجموعه‌های تلویزیونی است. افت کیفی مجموعه‌های تلویزیونی در چند سال اخیر کاملا ملموس است. من دلیل افت کیفی برنامه‌های تلویزیونی و البته فیلم‌های سینمایی را این می‌دانم که شاید ما در برخی مسائل در حال درجا زدن هستیم، خطوط قرمزی که پیرامون هنرمندان وجود دارد دست آن‌ها را در بروز برخی خلاقیت‌ها بسته است».

 

ثروتمند های باکلاس ساز

مسئولان اما همچنان از بودجه های کلان و میلیاردی سازمان صدا و سیما بهره می گیرند و در راه توسعه اش خرج می کنند تا شاید بر میزان بینندگان افزوده شود. "علی دارابی"، معاون صدا و سیما اخیرا اعلام کرد: «در آینده نزدیک شبکه "سلامت" سیما نیز راه اندازی می شود و همچنین امکان سنجی و طراحی "هفت شبکه جدید دیجیتالی" در دستور کار سیما قرار گرفته است». مقام بالاتر از وی یعنی "سید عزت الله ضرغامی" رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز از کارهایی که نیروهای متبوعه اش در زمینه ی راه اندازی پشت سرهم شبکه ها و ساخت برنامه برای آنها انجام می دهند، خرسند است و می گوید: «شبکه "آموزش" یکی از شبکه‌های زیبا، دیدنی و باکلاس است». از میزان بینندگان باکلاس این شبکه ی باکلاس، هنوز آماری ارائه نشده است.

 

صدا نمی رسه، تصویر نداریم

صدا و سیمای ایران از جمله نهادهایی است که ریاست آن به طور مستقیم توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب می شود و هر ساله ردیف بودجه ای از کل بودجه ی رسمی کشور برای آن پیش بینی می شود. چندی پیش محمد حسین صوفی معاونت این سازمان، بودجه سالیانه آن را بر حسب دلار هزار تومانی دولتی، به میزان "یک میلیارد دلار" عنوان کرد اما در طی این سال ها رقم دقیق آن هیچ گاه در اسناد رسمی شفاف سازی نشده است و گمانه زنی ها همواره از رقمی بسیار بالاتر از این مقدار خبر داده اند. علاوه بر بودجه ی رسمی که به این سازمان تعلق می گیرد، همه ساله عایدی کلانی از محل تبلیغات تجاری نیز نصیب آن می شود. هرگونه تفحص و بررسی برای چگونگی مصرف این بودجه و عایدی ها نیز باید با دستور مستقیم رهبر جمهوری اسلامی ایران انجام شود و هیچ تفحصی از سمت هیچ نهادی بی اذن رهبری مقدور نیست. به تازگی در دستگاه قضایی کشور پرونده ای مبنی بر تخلفات مالی برخی از معاونت های سال های اخیر این سازمان گشوده شده اما بنا بر امر مقامات بالادست، چراغ-خاموش مانده است.

 

ایران من، حراج!

 در ابتدای ماه رمضان امسال و در حالی که این عدم شفافیت بر میزان و چگونگی مصرف بودجه همچنان ادامه دارد. مدیران صدا و سیما با وجود شرایط تحریم و دشواری دستیابی به ارز خارجی، مبلغ هنگفتی را برای خریدن امتیاز پخش مسابقاتی هزینه کرده اند که بینندگان ایرانی تمایلی به دیدن تصاویر سانسور شده اش ندارند و در حال تعقیب آن از شبکه های خارجی هستند. بودجه های صرف شده در سریال های رمضانی نیز بازخوردی نداشته اند و اما در همین ماه، مدیران سیما اقدام بی سابقه ی دیگری نیز انجام داده اند:

 

از میان مجموعه های تلویزیونی که قبلا با بودجه ی صدا و سیما ساخته شده و در ایران پخش شده اند، می توان به "یوسف پیامبر" و "مریم مقدس" اشاره کرد که با هزینه های کلان میلیاردی به تولید رسیده اند. از این دو سریال  33 مجموعه انتخاب شده و بدون آنکه حتی یک ریال بابت آنها دریافت شود، به عنوان "کادوی ماه رمضان" برای پخش در 19 کشور جهان (ازجمله لبنان، عراق، تاجیکستان، افغانستان، مالزی، ترکیه و شبکه‌های "اسلام تی وی" روسیه، "هدایت تی وی" انگلستان و "آی تی وی" آفریقای جنوبی) اهدا شده تا به شکل رایگان در آن کشورها پخش گردد. مدیران صدا و سیما گفته اند از این کار چنین نیتی را دنبال می کنند: «آشنا ساختن بینندگان خارج از کشور به ویژه مسلمانان، با فرهنگ اسلامی ایران و علاقمند کردن آنان به تماشای برنامه‌های تولیدی صدا و سیما». مسئولان تلویزیون در حالی 33 مجموعه از تولیدات پرهزینه ی داخلی را هدیه می دهند که خودشان همواره خریدار سریال های کم رمق و پیش پا افتاده ی بسیاری از همین کشورها بوده اند.

=====================================

کلید خوردن تعویض خامنه ای بدلیل عدم تدبیر و عدالت! حرف آخوند ممدوحی یعنی این.

برگرفته از وبلاگ: دلقک ایرانی

1- توی خبرهای روزهای اخیر یک حرفی از آخوند ممدوحی نقل شده است که در نوع خود اولین بار بوده در مدت رهبری خامنه ای. ظاهر امر این است که او از یک موضوع معمولی و پیش پا افتاده صحبت کرده است و گفته است "مسألۀ جانشینی رهبری در کمیته ای فوق سری در مجلس خبرگان رسیدگی می شود". برداشت معمولی از این گفته این می تواند باشد که او راجع به روند جایگزینی خامنه ای اشاره کرده است هنگامی که بمیرد یا در حادثه ای سقط شود. اما در خوانش زمانی و لایۀ اصلی این اعلام جانشینی بر می گردد به اینکه در سطوح بالا و بسیار محرمانۀ نظام بحث هایی جدی در تعویض خامنه ای اولاً و راه های آن ثانیاً در جریان است اگر شرایط به نقطۀ مرگ (تهدید حکومت روحانیان) از داخل و بیرون برسد. اگر در نظر بگیریم که آخوند ممدوحی یکی از تیفوسی ترین آخوندهای پیرمرد منصوب و هوادار خامنه ای در مجلس خبرگان است موضوع این اعلام اهمیت ویژه ای هم پیدا می کند.

 

2- می دانیم که تا کنون هنگامی که صحبت از مشکل برکناری یا استیضاح رهبر و انتقاد از مادام العمر بودن مقام او به میان می آمد یا آمده است؛ همواره به این اصل شرعی و قانونی اشاره شده است که گفته اند: نیازی حتی به برکناری و عزل نیست زیرا که بمحض ساقط شدن رهبر از یکی از صفات احصاء شده در قانون اساسی - تحت عنوان شرایط و مشخصات فردی رهبر - او خود بخود عزل است و نیازی به برکناری هم نیست و چنین رهبری صلاحیت شرعی برای حکومت نخواهد داشت. و از همین جا بوده که من همواره شوکه بوده ام از اینکه اصلاح طلبان مذهبی چرا روی این اصل فقهی مانور نمی کنند و عدم عدالت و تدبیر خامنه ای - بویژه - در سه سال اخیر را تبیین و خواستار کنار رفتن شرعی و قانونی او نمی شوند. بویژه اینکه این موضوع نه از طرف اصلاح طلبان مذهبی داخل کشور پی گرفته و مطرح می شود و نه اصلاح طلبان مذهبی خارج از ایران. حتی اگر خطرناک بودن چنین بحثی را در داخل کشور بپذیریم عدم طرح مورد از سوی اصلاح طلبان خارج بشدت مشکوک است و نشان از آن دارد که آقایان هنوز هم بکار و پست و مقام در جمهوری اسلامی به رهبری خامنه ای امیدوارند. و اگر اصلاح طلبند اما چقدر کودنند!

 

3- اینک معلوم می شود که این بحث در سطوح بالا و نه در بین منتقدان اصلاح طلب خامنه ای که در بین هواداران درجه اول او مطرح شده است که نشت آن از سوی آخوند ممدوحی - چه بقصد سیاسی یا بنیت خودنمایی - به رسانه ها می تواند پالس های سه گانۀ زیر را پوشش بدهد:

الف- فرستادن پالس به خامنه ای که اگر چه ما گماشتگان خودت هستیم و تا آخرین جای ممکن از شما حمایت کرده و خواهیم کرد اما - این اما مهم است - ما در حقیقت همراهان تو در هنگامه های بی خطر و مفید برای امتیازات خود و خانواده هایمان هستیم و اگر کار بی تدبیریت را بدیوانگی ارتقاء داده و کار را بجایی برسانی که صحنه پرخطر و منافع روحانیت منصوبت در رده های بالای حکومت هم تهدید بشود نباید روی حمایت ما حساب باز کنی.

 

ب- پالس دوم به بدنۀ روحانیت "حقوق بگیران بیکار روحانی در بدنۀ اجرایی و تبلیغی حکومت مثل مدیریت های افتخاری، عضویت در چندین هیئت مدیرۀ اقتصادی، پست های تبلیغاتی، نمایندگی های فقیه در سازمان ها و ادارات و نیروهای مسلح و صدها و هزار ها از این قبیل مشاغل بیکاری - طرفه اینکه اخیراً قرائتی گفته در حالی که معاون وزیر آموزش و پرورش است در دورۀ سه ساله ای که فرشیدی وزیر بوده حتی رییس خودش را یکبار هم ندیده است!" از سویی و به طلاب ناراضی در حوزه از بی تدبیری خامنه ای از جانب دوم و سه دیگر به بدنۀ سپاه - رده های اول سپاه بخشی از تصمیم تعویض خامنه ای هستند و مطلع - که خیلی نگران نباشند و به فکر در بردن خود و دارایی ها و خانواده هایشان از معرکه نیفتند. زیرا که ما (ممدوحی و سایر پیرمردان منصوب خامنه ای) خودمان بفکر هستیم و اگر خامنه ای از بی تدبیریش برنگردد و جام زهر را ننوشد اهرم های جایگزین او را بکار می اندازیم.

 

پ- پالس سوم هم به همۀ حزب اللهی هایی که نگران از دست رفتن حکومت اسلامی مورد علاقه و آرمان خود هستند و در اثر لجبازی های خامنه ای و هدایت جامعه بسمت فروپاشی داخلی و جنگ خارجی؛ به انفعال و چه کنیم رسیده اند و سر در گریبان مانده اند.

 

4- این موضوع را از این جهت هم می توان به اطمینان رسید که تحقیقاً همۀ مقامات رده یک موثر در تصمیم سازی جمهوری اسلامی و در روزهای اخیر یا سکوت کرده اند و یا اگر حرفی زده اند همه حاکی از نگرانی شدید آنان از اوضاع جاری و در پیش است. چه آنجایی که فرمانده کل سپاه هشدار از "خطرناک ترین و حساس ترین وضعیت عمر جمهوری اسلامی در حال حاضر" داده است. و چه آنجایی که امامان جمعه طبق دستور راجع به اقتصاد و گرانی حرف زده اند و تنها حرفی که توانسته اند بزنند سفارش به فقر بیشتر مردم بوده است. و مثل همۀ مقامات دولت و مجلس و سایرین؛ کمترین امیدی براه حل مهار اوضاع بحرانی حاضر را نداشته اند و ندارند. و الا حتی خود جنتی هم که می گوید گرانی مثل گرما و سرما دست خداست یا آن را بزلزله و سیل تشبیه می کند بهتر از همه می داند که مزخرف می گوید و قرار نیست که مردم حرف هایش را جدی بگیرند. این البته طبیعی است که جنتی و علم الهدی و امثالهم به مزخرف گویی مضاعف دچار شده اند اخیراً؛ زیرا اگر یک بزمجّه را هم سی سال بسته باشی به میز چوب گردو و تلفن همراه و اینترنت و خودرو های لوکس و غذاهای رنگین و لذید و ... بالاخره بعد از این همه سال می فهمد که گرانی و بیکاری و مواد مخدر و کشت وکشتار در خانه و خیابان و فقر و ... ربطی بخدا ندارند و این بی تدبیری خامنه ای بوده است که نکبت جمهوری اسلامی را به نکبت مضاعف این سال های رهبری او تبدیل کرده است. یا...هو

======================================

نکات سبز

برگرفته از وبلاگ: ایمایان

متأسّفانه عرصه‌ی اجتماعی و فرهنگی به گونه‌ایست که دیگر حتّی به کار طنزنویسان نیز نمی‌آید چرا که امور واقعی ایران امروز مرزهای خلّاقیّت آنان را نیز پشت سر گذاشته است، چه رسد به بررسی جدّی. برای همین به اشاراتی کوتاه بسنده می‌کنم.

 

 ۱- تخصّص یا کش

احمدی‌نژاد در یکی از برنامه‌های مربوط به رانندگی و تشویق مردم به رعایت مقرّرات آن حضور پیدا کرد. مجری با اطمينان از او پرسید که آیا لازم است همه ماشین داشته باشند یا باید حتّی‌المقدور از وسایل نقلیّه عمومی استفاده کرد؟ طبعاً با توجّه به توصیه‌ی کارشناسان و بحثهای سابق برنامه، کم بودن گنجایش خیابانها و نقش اتوموبیلها در افزایش آلودگی هوا، انتظار داشت که او بگوید خیر، در سفرهای درون و برون شهری اولويّت با استفاده از وسایل نقلیّه عمومی است مگر اینکه واقعاً کسی لازم داشته باشد. احمدی‌نژاد با لحن همیشگی خود گفت: «آره که لازمه مردم همه ماشین داشته باشن، آخر هفته برررن سفر، کیف کنن. تازه هنوز خیلیا ماشین ندارن که باید چند میلیون دیگه هم بهشون بدیم، نماینده‌هام اجازه بدن که فاز دوّم یارانه‌ها رو بدیم مردم جیبشون پر پول بشه، خیالشون راحت باشه» مجری عین ماست وا رفت و بحث را عوض کرد.

   

گفته‌های رهبر نظام درباره‌ی افزایش جمعیّت در همین راستا بود که با هیچ کدام از معیارهای توسعه نمی‌خواند. کنجکاوم ببینم مرندی که یکی از علاقمندان رهبر است و آن همه درباره‌ی کنترل جمعیّت سخن گفت، حالا چه می‌گوید. دیگر کارشناسان چطور؟ منتقدان ریزبین کجایند؟ این در حالیست که موج جدید افزایش جمعیّت ناشی از زادوولد متولّدان انبوه دهه شصت به زودی از راه می‌رسد.


حرف دیگر رهبر درباره‌ی اعتیاد به صدور نفت هم از آن حرفها بود. سروکلّه‌ی انرژیهای جایگزین دیریازود پیدا می‌شوند و ممکن است روزی که استخراج نفت دیگر به صرفه نباشد خیلی دور نباشد، آن موقع کسانی برده‌اند که نفت را به سرمایه بدل کرده و اساس یک اقتصاد سالم را پی‌ ریخته‌اند. دستمان به دیزی نمی‌رسد می‌گوییم بو می‌دهد، گوشت نیست، کشف می‌کنیم ضرر دارد، نمی‌توانیم نفت صادر کنیم می‌گوییم صادراتش نوعی اعتیاد است. آنچه در گفتار رهبر و احمدی‌نژاد یکی است، تمایل به زدن حرفهای غیرکارشناسی در جهت تمایلات خود است که سکوت کارشناسان نیز آنرا کامل می‌کند.

  

 

۲- دروازه و سوراخ سوزن

شنیده‌اید که می‌گویند فلانی از سوراخ سوزن رد می‌شود ولی از دروازه نه. دادگاه اختلاس «بزرگ» با صدور چند حکم اعدام به پایان رسید. مبلغ آن چقدر بود؟ سه هزار میلیارد تومان. من ضرر بزرگتری را به شما نشان می‌دهم. ایران به خاطر ضررهای ناشی از تحریم نفتی ماهی چهار میلیارد دلار ضرر می‌کند یعنی ماهی هشت هزار ميليارد تومان به اقتصاد ایران، اقشار آسیب‌پذیر و نسل آینده ضرر وارد می‌شود. مسبّبان آنرا کی و کجا قرار است محاکمه کنند؟

 

۳- حکومت ظاهر بر باطن

در یکی از پی‌دارهای مناسبتی امسال ماه رمضان به نام «خداحافظ بچّه» یکی از بازیگران چیزی گفت که خلاصه‌ی وضع امروز ایران است. لیلا با بازی مهراوه شریفی‌نیا به همراه همسرش قصد دزدی یک بچّه را دارند که پدر و مادرش او را نمی‌خواهند. شب باید به هنگام خواب مادر به اتاقش بروند و آن بچّه را بربایند. مرد به زن می‌گوید که خودم می‌روم و می‌آورم. زن به مرد می‌گوید «باید حتماً من بچّه را بردارم. تو مردی؛ تو که نمی‌تونی تو خونه‌ای که زن هست بری، مگر غیرت نداری؟ نمی‌دونی کار درستی نیست؟»(!) طبعاً در دنیای عادی چنین چیزی کمی دور از ذهن است که گفته شود. این جمله را سیاستگزاران صداوسیمایی در دهان بازیگر گذاشته‌اند. خوب دقّت کنید که دزدیدن بچّه خیلی مشکلی ندارد- آخر او را که والدینش نمی‌خواهند- اگر گناه باشد می‌توان توبه کرد، اگر اشتباه باشد می‌توان جبران کرد امّا... اینکه نگاه مرد به زنی که در بستر خوابیده بیفتد، اصلا و ابدا...حرفش را هم نزنید که معصیت دارد و بی‌غیرتی است.

 

اعلام آمار انواع مفاسد اجتماعی حتّی به شکل پاستوریزه‌اش هم نگران‌کننده است، پلیس نیروی کافی برای حراست از شهرها و مبارزه با مواد مخدّر ندارد، بعد حضرات به فکر گشت ارشاد هستند. دانشگاهها با گزینش سلیقه‌ای روبه‌روست، استادان نخبه از کار برکنار می‌شوند، چیزی به نام جوّ آزاد بحث و تحقیق علمی افسانه است امّا اولویّت با جداکردن کلاسهای دختران و پسران است. «حکومت ظاهر بر باطن» نامی است که برای این وضعیّت مضحک به نظرم می‌رسد.

 

۴- گهی پشت به زین و گهی...


تیراندازان و قایقرانان ایران نمي‌توانستند قهرمان شوند ولی تمرین بی‌مربّی و رئیس برکنارشده، ضرر خودش را وارد کرد. بسیاری گناه این ندانم‌كاریها را گردن حمید سجّادی می‌اندازند. به هنگام وزیرنشدن سجّادی خیلی‌ها افسوس خوردند که یکی از معدود کارشناسان برخاسته از متن ورزش نتوانست به جایگاهش برسد. امّا چه اتّفاقی افتاد که وی تغییر روش داد؟ تغییر چند رئیس فدراسیون در آستانه‌ی انتخابات قرار بود چه پیشرفتی برای ما رقم بزند؟ این نشان می‌دهد که عاقبت هر کس پیشانی‌نوشتش نیست که از ابتدا بتوان حدس زد. او در یکی از تماسهای هول‌هولکی با سیما گفت که فدراسیونهای جهانی باید برای ما استقلال قائل باشند و نباید در کار ما دخالت کنند. این حرف را پیشتر از زبان علی‌آبادی به هنگام تعلیق فدراسیون فوتبال شنیده بودیم. این یعنی حتّی مسؤولان نخبه‌ی ما درگیر انگاره‌ی «ما-آنها» هستند. «آنها»، چیزی جز نماینده‌ی جمعی بین‌المللی در یک زمینه یا رشته‌ی خاص نیست که «ما» هم جزئی از آنها هستیم. یعنی اگر فدراسیون نیجریه به خاطر دخالت نظامیان تعلیق می‌شود، ما هم در تعلیق آن سهیم هستیم و به عکس. این باور نادرست، در رابطه‌ی ما با سازمان ملل، شورای امنیّت، سازمان انرژی اتمی و جز آن هم وجود دارد. متأسّفانه ما درک درستی از مجامع بین‌المللی نداریم و با کمترین ناملایمتی- که عمدتاً به خاطر اشتباه خود ماست- انگاره‌ی «ما- آنها» را علم می‌کنیم.

 

سجّادی به جای حفظ استقلال خود، در این مدّت تلاش کرده که -ظاهراً به هر قیمتی- جزو مدیران دستگاه ورزش باقی بماند و نتیجه‌اش هم خدشه‌دارشدن وجهه‌اش بوده است. این تغییر جایگاه برای هر کسی می‌تواند اتّفاق بیفتد حتّی برای فردوسی‌پور که از اختلاس مسؤولان صداوسیما خیلی راحت گذشت. از محدودیّتها در این باره آگاهیم ولی وی پیشتر گاهی حتّی با یک جمله موضع خود را مشخّص می‌کرد امّا این بار سکوت بود و سکوت. کوتاهی صداوسیما در پرداختن حقّ پخش مسابقات که دیگر خطّ قرمز نبود امّا اختلافی که نزدیک بود منجر به پخش‌نشدن مسابقات شود نيز در نود بازتاب نیافت. فردوسی‌پور بد نیست به عاقبت سجّادی نیم‌نگاهی بیندازد. نود به خاطر حق‌جویی نود شد نه پرداختن به حاشیه‌های پرهیاهو ولی کم‌ارزش فوتبال.

 

۵- شرع، قانون، مالکیّت خصوصی و عمومی

چند هفته پیش در برنامه‌ی هفت، دو تن از مسؤولان حوزه هنری سازمان تبلیغات آمده بودند تا از اکران‌نکردن برخی فیلمها در سینماهایشان دفاع کنند. یکی از آنها شرع را در برابر قانون قرار داد. شرع از دید او دو تن از معمّمان با نام شهاب مرادی و پناهیان بود که گفته بودند فلان فیلم مسأله دارد. به سادگی می‌توان روحانیان دیگری را پیدا کرد که آن فیلم را بیینند و بگویند فیلم سالمی است، تکلیف چیست؟ قانون یعنی اینکه هرکس به خود اجازه ندهد خلاف توافق جمع کاری کند، یعنی اینکه معیاری حدّاقلّی برای برقراری نظم در جامعه باشد، قانون به این معنا نیست که رعایت آن حتماً به نتیجه‌ی خوبی می‌انجامد ولی دستکم از کشاکش و درگیری بی‌مورد پرهیز می‌شود. نفر دوّم می‌گفت که سالنهای سینما مال ماست و ما نمی‌خواهیم در سینماهای خود فلان فیلمها را اکران کنیم. سازمان تبلیغات مالک سینماهای بسیاری است که عمدتاً مصادره‌ای و در اختیار حاکمیّت هستند. از اینگونه سازمانها مانند تبلیغات اسلامی یا مستضعفان بسیار داریم که مربوط به حاکمیّت به حساب می‌آیند و قاعدتاً باید هماهنگ با روال جاری امور در کشور باشند. گوینده به گونه‌ای سخن می‌گفت که انگار مالک این سینماهاست در حالیکه مسؤول موقّتی است که دیر یا زود عوض می‌شود. تا کی باید دغدغه‌ی مفاهیم نه چندان پیچیده‌ای چون «قانون» را داشته باشیم که اجرا شود یا مجریان آنرا به خواست خود در مرحله‌ی نظر یا عمل تحریف نکنند؟ پس از سی سال به نظر می‌رسد درک مسؤولان از این موضوع پیشرفت که نداشته هیچ، پسرفت هم کرده است.

 

۶- «ما» چه کرده‌ایم؟

چندی پیش سه سالگی «جرس» بود. در حاشیه‌ی این پایگاه یک نظرسنجی بود پیرامون امید به زمان و امکان نتیجه‌بخشی جنبش سبز. بسیاری امیدی نداشتند و عدّه‌ای فکر می‌کردند که طیّ سالیان دراز به نتیجه خواهد رسید. باور آنان را به چالش نمی‌کشم ولی می‌پرسم که پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری آیا فکر می‌کردند که در خرداد شاهد چنان نمایشی از اعتراض مسالمت‌آمیز و بالغ باشند؟ به فرض که جنبش سبز طیّ سالیان به نتیجه برسد توجّه به چند نکته جا دارد:

  

الف. یکی از باورهای رایج پیرامون انقلاب بهمن ایران این بود که چقدر زود انواع انتخابات در آن برگزار شد و مردم به نوع نظام، قانون اساسی و جز آن رأی دادند. من مدّتهاست به این باور با تردید نگاه می‌کنم. به نظرم می‌رسد که بنیادگذار انقلاب و اطرافیانش با این عجله، عملاً آنچه را می‌خواستند مستند به رأی مردم کردند. مردم به هنگام رأی‌دادن به نوع نظام چقدر پیرامون آن آگاهی داشتند؟ چقدر سلایق مختلف امکان طرح آرای خود را یافتند؟ رهبر بارها در انتخاب افراد می‌گفت که مردم نیازی نیست از رأی من باخبر باشند ولی درانتخاب نوع نظام و قانون اساسی این اتّفاق نیفتاد و وی عملاً محبوبیّت و وجهه‌ی خود را برای این دو انتخاب خرج کرد. با کمی تأمّل شاید به نتیجه‌ی دیگری می‌رسیدیم. شاید با تشکیل مجلس مؤسّسان – و نه خبرگان- ما شاهد قانون اساسی دیگری می‌بودیم. بررسی روند مذاکرات تصویب قانون اساسی نشان می‌دهد که -مثلاً- چگونه ولایت مطلقه‌ی فقیه به نمایندگان دیکته شد و مخالفان چندان مجالی برای عرضه‌ی اندام نیافتند. این ها گفتم تا به اینجا برسم که زود به نتیجه رسیدن الزاماً همیشه خوب نیست و نفی نظم حاکم نیز به خودی خود کافی نیست بلکه مرزبندی معترضان و شفّاف‌بودن آنها ما را از تجربه‌ی انقلاب گذشته مصون می‌دارد و این جز با صرف زمان ممکن نیست.

 

ب. دو سرکوب پیش از انقلاب یکی در مرداد ۳۲ بود و دیگری در خرداد ۴۲، حرکت اوّل به طور کامل سرکوب شد ولی دیگری سالها بعد به نتیجه رسید. چه چیز باعث شد که اینگونه شود؟ بی‌گمان تفاوت روش و منش دو رهبر و طرفدارانشان حرف اوّل و آخر را می‌زند. پس از تبعید مصدّق وی نخواست یا نتوانست که پروژه‌ی اصلاح خود را پی بگیرد ولی خمینی با صبر و نیروپروری و اعلامیّه‌دادنهای پی‌درپی آتش زیر خاکستر را روشن نگه داشت.

  

بسیاری در این دو ساله از مردن یا بی‌اثرشدن جنبش سبز نوشتند؛ نمی‌دانم تصوّر آنان از پیروزی بر یک ساختار مستقر که دارای طرفدارانی جدّی است چیست امّا وبلاگنویسان، سایتها و فعّالانی که از درون زندان تا بیرون از کشور با تدوام نقد، اعتراض و خبررسانی هنگامه را گرم نگه می‌دارند کاری می‌کنند که خمینی کرد. همانطور که شرکت مجدّد و بدون دستاورد در انتخابات یا هر فرایندی که مؤیّد کاستی‌های نظام است، آبی است بر آتش جنبش سبز. پس از انتخابات برخی تحریمیان از رأی‌دهندگان تندتر شدند و کار به جایی ‌کشید که برای سبزها لقب گذاشتند و انواع برچسبها را به آنان زدند؛ انگار نه انگار که شعار اصلی اعتراضات «رأی من کو؟» بود. آینده از آن همه‌ی ایرانیان است امّا کسانی که امروز از یأس و مرگ و شکست می‌گویند، آیا فردا خواهند توانست سخنان پيشين خويش را ناديده بگيرند؟

ج. فقط نپرسیم که جنبش سبز برای ما چه کرد، چرا به نتیجه نرسید، چرا از نفس افتاد، چرا تند یا کند رفت، چرا رهبری مؤثّری نداشت، چرا چرا... در کنار آن از خود بپرسیم كه ما برای جنبش سبز چه کردیم؟

=======================================

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages