میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در دیدار با اقوامشان: به ملت ایران سلام برسانید
جـــرس: تعدادی از اقوام میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، روز سه شنبه با این دو همراه در حصر جنبش سبز دیدار کردند. میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، بیش از ششصد روز است که در حبس خانگی به سر می برند.
به گزارش کلمه، این دیدار بدون حضور مشهود نیروهای امنیتی در منزل محصور میرحسین موسوی با حضور پدر و مادر خانم رهنورد و خواهران ایشان و خانواده شهید موسوی برگزار شد.
میرحسین موسوی در این دیدار سه ساعته از زندانیان سیاسی یاد کرده و با بیان اینکه آنها در شرایط بدی هستند برای آزادی و سلامتی شان دعا کرد.
نخست وزیر ۸ سال دوران جنگ در دیدار از وضعیت معیشتی زندگی مردم نیز ابراز نگرانی کرده است.
وی به حاضران گفت که سلام من را به ملت ایران برسانید.
میرحسین موسوی همچنین گفته است ما راضی به رضای خدا هستیم.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، همزمان با مهدی کروبی، حدود ششصد روز است که در حبس خانگی به سر می برند.
=========================================
مدیر کل آژانس اتمی خواستار مذاکره هرچه زودتر با مقامات جمهوری اسلامی شد
جـــرس: مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اظهار امیدواری کرد که مسئولان این آژانس بزودی نشستی با مقامات بلندپایه ایران داشته باشند. همزمان دیپلماتهای غربی گفته اند "ایران در حال گسترش برنامه غنی سازی اورانیوم است."
به گزارش دویچه وله، یوکیا آمانو مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز چهارشنبه (۲۶ مهر/۱۷ اکتبر) در لندن گفت آژانس همچنان از طریق تصاویر ماهوارهای شاهد فعالیتهایی در تاسیسات نظامی پارچین در زمینه پاکسازی آن از وجود مواد رادیواکتیو است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستار ادامه مذاکره با ایران و بازدید از تاسیسات نظامی پارچین است.
خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلماتهای غربی که نامشان فاش نشده، گزارش داد که به نظر می رسد ایران در حال افزایش ظرفیت غنی سازی اورانیوم در تاسیسات فردو است.
اما بنا بر این گزارش هنوز سانتریفوژهای تازه نصب شده آغاز به کار نکرده اند.
ایران و سازمان بین المللی انرژی اتمی به این اظهار نظرها واکنش نشان نداده اند.
تاسیسات فردو، یکی از نگرانیهای اصلی جامعه بینالمللی است که میگوید ایران از این تاسیسات برای تولید اورانیوم با غنای بالا استفاده میکند، که می تواند استفاده نظامی داشته باشد.
ایران این اتهامات را همواره رد کرده و میگوید اورانیوم غنی شده را برای مصارف پزشکی تولید می کند.
=========================================
افزایش نگرانی ها درباره سلامتی میرطاهر موسوی
با گذشت حدود سه ماه بازداشت
جـــرس: با گذشت نزدیک به سه ماه از بازداشت دکتر میرطاهر موسوی، استاد دانشگاه و نماینده مردم کرج در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، نگرانی درباره سلامتی وی افزایش یافته است.
بنا به گزارش جرس، طبق خبرهای دریافتی از طریق بستگان و نزدیگان میرطاهر موسوی وی تا کنون چهار بار در زندان در شرایط خطرناک جسمی قرار گرفته است و یک بار از بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین به بیمارستان آیت الله طالقانی منتقل شده است.
میر طاهر موسوی از بیماری های متعددی از جمله بیماری قلبی رنج می برد و تحت نظر پزشک بود، به نحوی پزشکان معالج وی اعلام کرده اند او به هیچ وجه نباید در محیط بسته و شرایط ایزوله قرار گیرد. این نظر تخصصی پزشکان از سوی خانواده دکتر موسوی به مسئولان زندان و بازپرس منتقل شده است اما او همچنان در سلول های بند 209 اوین بسر می برد.
نزدیکان دکتر موسوی معتقد هستند با توجه به نظر پزشکان، بدیهی است که مسئولیت هر حادثه ای برای دکتر موسوی مستقیما متوجه مسئولانی است که وی را بدون هیچ توجیه قانونی در زندان نگه داشته اند.
از طرف دیگر هنوز اتهام میرطاهر موسوی به صورت رسمی اعلام نشده است و تنها سایت های وابسته به نهادهای امنیتی اخباری چون نقش دکتر موسوی در "به انحراف کشیدن علوم انسانی" را به عنوان اتهام وی اعلام کرده اند.
میرطاهر موسوی استاد جامعه شناسی و نماینده مجلس و فرماندار اسبق کرج در دهه اول انقلاب بود که در سال 1388 به عنوان عضو ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی فعالیت می کرد و پس از انتخابات به فعالیت های علمی و دانشگاهی خود بازگشت و به امور خیریه پرداخت و دیگر حضور سیاسی از او مشاهده نشد.
وی سال گذشته از سوی انجمن جامعه شناسی ایران به عنوان دبیر همایش ملی اسیب شناسی اجتماعی ایران انتخاب و فعالیت های زیادی انجام داد. با وجود اینکه بسیاری از سازمان های دولتی هم جزو حامیان همایش بودند، وزارت اطلاعات از برگزاری آن جلوگیری کرد.
===========================================
رژیم سوریه طرح نماینده سازمان ملل برای آتش بس را رد کرد
جـــرس: در حالی که شورای ملی سوریه، مهمترین تشکل مخالفان بشار اسد، با طرح آتش بس نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه موافقت کرده، دولت بشار اسد این طرح را "بیهوده" خوانده و رد کرده است.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، دمشق اعلام کرده است که موافقت با طرح آتشبس در روزهای عید قربان «بیهوده» است، زیرا به گفته دولت سوریه، «شورشیان» دارای تشکیلات منسجم نیستند و رهبر واحدی میان آنها وجود ندارد تا به نیابت از تمام مخالفان با این طرح موافقت کند.
اخضر ابراهیمی، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحایه عرب، روز دوشنبه، ۲۴ مهرماه، در سفر خود به ایران، از تهران خواست همکاریهای لازم برای برقراری آتشبس در سوریه در روزهای تعطیلات عید قربان (اوایل آبانماه) را انجام دهد.
به دنبال طرح این پیشنهاد، خبرگزاری روسی ایتارتاس، روز سهشنبه، ۲۵مهرماه گزارش داد که عبدالباسط سیدا، رییس شورای ملی سوریه، با طرح آتش بس آقای ابراهیمی موافقت کرده است. با اینحال سوریه نبود رهبری واحد میان مخالفان را مانعی بر سر اجرای این طرح دانسته و از قبول آن سر باز زده است.
حدود ۱۹ ماه از آغاز ناآرامیها در سوریه میگذرد و مراجع بینالمللی در تلاش هستند تا به خشونتها در سوریه پایان دهند. در این خصوص اخضر ابراهیمی روز چهارشنبه، ۲۶ مهرماه به بیروت سفر کرد تا با مقامهای لبنانی درباره حل این بحران گفتوگو کند.
در عین حال دبیر هیات سازمان ملل برای تحقیق در خصوص احتمال وقوع «جنایات جنگی» در سوریه از «افزایش چشمگیر» خشونتها در ماههای اخیر خبر داده و با اظهار اینکه هر دو طرف دعوا به خشونتها در سوریه دامن میزنند، تأکید کرده است که شدت خشونتهای دولتی بیش از خشونتهای مخالفان بوده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، پائولو سرجیو پینیِیرو، روز سهشنبه، ۲۶ مهرماه، در یک کنفرانس خبری ضمن اعلام این خبر افزود که با توجه حضور «صدها اسلامگرای افراطی» در سوریه و همچنین بالاگرفتن تنشهای قومی، خطر «افراطی» شدن ناآرامیها و متمایل شدن آن به جانب «بنیادگرایی» وجود دارد.
آقای پینیِیرو توضیح داد که در حال حاضر به نظر میرسد «شبهنظامیان خارجی و جهادگرایان افراطی» حاضر در سوریه به دنبال دموکراسی و آزادی نیستند و اهداف افراطی خود را دنبال میکنند.
وی تاکید کرد که تحقیقات این هیات سازمان ملل نشان میدهد که «جنگجویانی از ۱۱ کشور» در سوریه حضور دارند.
هیات سازمان ملل برای تحقیق در خصوص احتمال وقوع «جنایات جنگی» در سوریه، به تازگی کار خود را آغاز کرده است. این هیات تاکید کرده که تنها به ثبت دیدهها میپردازد و پیگرد قانونی ناقضان حقوق بشر سوریه خارج از حیطه وظایفش است.
هیات یاد شده که تا کنون «هزار و صد» گفتوگو با افرادی در داخل و خارج از سوریه صورت داده است، میگوید شمار سوریانی که در مدت ناآرامیها سوریه را ترک کردهاند با افزایش چشمگیری همراه بوده و تا کنون از «صد هزار نفر» در ماه ژوئن (خردادماه) به «۳۵۰ هزار نفر» رسیده است.
هیات مزبور در عین حال گفته است که تا این لحظه تخریب «حدود ۵۸۹ هزار» ساختمان را به ثبت رسانده است.
به گفته فعالان حقوق بشری، ناآرامیهای سوریه تا کنون «بیش از ۳۳ هزار کشته» بر جای گذاشته است.
==========================================
عدم پرداخت مطالبات ۱۸هزار نفر از بازنشستگان فولاد
جـــرس: نائب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به اینکه عدم پرداخت مطالبات هجده هزار نفر از بازنشستگان فولاد مشکلات جدی ایجاد کرده است، گفت: شخص رئیسدولت برای تعیین تکلیف سریع آنها باید اقدام کند.
به گزارش فارس، محمدرضا پور ابراهیمی درباره مشکلات بخش تولید با اشاره به ضرورت متنوع کردن راههای تأمین کسری بودجه دولت، افزود: استفاده از روشهای گوناگون در این مسئله از جمله انتشار اوراق مشارکت ضروری به نظر میرسد.
وی افزود: اصلاح عملکرد مالیات ارزش افزوده، نحوه وصول و همچنین اعمال قوانین لازم در خصوص تشکیل کمیسیونهای وضعی تجدید نظر و شوراهای مالیاتی بر ساماندهی این وضعیت تأثیر مناسبی بر بهبود فضای کسب و کار دارد.
نائب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس همچنین با اشاره به بدهیهای دولت به پیمانکاران بخش خصوصی، ادامه داد: در حال حاضر بخش زیادی از واحدهای اقتصادی مرتبط با بحث پیمانکاری است که عدم انجام تعهدات دولت اثرات زیانباری را در توقف فعالیتهای عمرانی دولت داشته است.
وی با اشاره به چگونگی بهبود فضای کسب و کار در مدیریت اقتصاد کشور، افزود: با توجه به اینکه قانون بهبود فضای کسب و کار در مجلس تصویب شد اما جای تأسف است که هنوز این قانون از سوی دولت ابلاغ نشده و همچنان مشکلات فراوانی در خصوص فضای مرتبط با بحث کسب و کار داریم.
18 هزار بازنشسته صندوق فولاد سردرگم هستند
محمدرضا پور ابراهیمی در خاتمه با اشاره به عدم تعیین تکلیف بازنشستگان صندوق بازنشستگی فولاد، گفت: کارکنان این بخش دچار مشکلات جدی شدهاند به نوعی که بین وزارت صنعت و وزارت رفاه اجتماعی سردرگم هستند و عدم پرداخت مطالبات آنها مشکلات جدی را برای 18 هزار نفر از بازنشستگان صندوق فولاد ایجاد کرده است؛ تقاضا از رئیسدولت برای تعیین تکلیف سریع بازنشستگان و انتقال آنها به سایر زیرمجموعههاست.
===========================================
وضعیت نگران کننده میثاق یزدان نژاد و گروهی از زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام
جـــرس: بر اساس گزارش ها، وضعیت جسمی و روحیِ زندانی سیاسی، ميثاق يزداننژاد در زندان رجایی شهر همچنان وخیم بوده و مسئولین زندان از اعزام او به بیمارستان و امکان درمان وی جلوگیری می کنند.
تارنمای «شهروندیار» با انتشار یادداشتی پیرامون وضعیت این زندانی سیاسی و برخی زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام در زندان های ایران آورده است: "میثاق یزدان نژاد، دانشجوی ۲۶ ساله ای که سال ۸۶ به دلیل حضور در خاوران و مراسم سالگرد کشته شدگان دهه شصت در بیست سالگی بازداشت شد، با اینکه ادعای همکاری و عضویت در سازمان مجاهدین خلق را نپذیرفته، اما توسط دادگاه انقلاب به سیزده سال زندان محکوم شده است."
بر اساس این گزارش، ميثاق هم اکنون دوران محکوميت خود را با بيمارهای شديد عصبی و روانی در زندان رجايی شهر سپری مي کند و مدت هشت ماه نيز از افسردگی بسيار شديد رنج مي برد.
همچنین خاطرنشان شده است که وی به بیماری «فتق» نیز دچار شده و با آنکه خانوادهاش هزينه درمان را تقبل کرده اند، اما از فرستادن او به بيمارستان به بهانه های مختلف جلوگيری شده است.
این یادداشت همچنین به تعدادی زیادی از زندانیان سیاسی، عقیدتی اشاره می کند، که در زندانهای جمهوری اسلامی به صورت گمنام و بعضا فراموش شده در حبس هستند.
=======================================
عضو شاخص جامعه روحانیت: با بودن رهبری در راس کشور، هیچکس “غلطی” نمی تواند بکند
جـــرس: عضو شاخص جامعه روحانیت با اشاره به رخداد های سال آخر دولت محمود احمدی نژاد گفت: "در کشور ما قانون اساسی و رهبر عالی مقامی حضور دارند که با بودن آنها، هیچکس هیچ غلطی نمی تواند بکند. انشاءالله با پایان عمر این دولت، رییس جمهوری ولایی بر سر کار می آید و مشکلات فعلی مرتفع می شود، رییس جمهوری که در مجموعه اش از افراد مروج مکتب ایرانی خبری نباشد."
به گزارش صراط، جعفر شجونی پیرامون عدم حضور برخی از چهره های شاخص در جلسات جامعه روحانیت گفت: افرادی که با مجموعه تناقض دارند، در جلسات ما شرکت نمی کنند. مثلا هاشمی رفسنجانی به جز همان جلسات سال های نخست، دیگر در این جلسات شرکت نکرد و در مجموع 4 نفر در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کنند. آقای ناطق نوری و آقای حسن روحانی به جهت مسایل مربوط به انتخابات 88 و آیت الله امامی کاشانی هم بعد از برخی مباحث، در جلسات غیبت دارند در حالی که دبیر جلسات، همه هفته برای همه ی آقایان دعوتنامه ارسال می کند.
شجونی حضور برخی افراد با افکار متفاوت نسبت به مجموعه ی روحانیت در جلسات این جامعه را عدم جنگ میان اعضا دانست و افزود: بعضا بنده تک مضرابی راجع به مواضع امثال هاشمی و... می زنم و دیگران سکوت می کنند.
عضو شورای مرکزی روحانیت تهران به اتفاقات سال آخر دولت احمدی نژاد اشاره کرد و افزود: در کشور ما قانون اساسی و رهبر عالی مقامی حضور دارند که با بودن آنها، هیچکس هیچ غلطی نمی تواند بکند. انشاءالله با پایان عمر این دولت، رییس جمهوری ولایی بر سر کار می آید و مشکلات فعلی مرتفع می شود، رییس جمهوری که در مجموعه اش از افراد مروج مکتب ایرانی خبری نباشد.
وی انتخاب مصطفی پورمحمدی به عنوان یکی از اعضای کمیته انتخابات جامعه روحانیت و احتمال کاندیداتوری و حمایت از وی را کاملا بی ارتباط دانست.
شجونی از ولایتی، حدادعادل و سعید جلیلی به عنوان افرادی نام برد که می توانند در مرتبه ی نخست انتخابات ریاست جمهوری یازدهم قرار بگیرند و دیگر افراد را در مرتبه های بعدی لیست کاندیداها برشمرد.
شجونی راجع به حضور اصلاح طلبان در انتخابات نیز مدعی شد: "آنها سرمایه هایشان را سوزاندند و با خیانتی که سرمدارانشان به انقلاب کردند، فعلا نمی توانند در این عرصه وارد شوند. ضمن اینکه کسی هم منتظر حضور آنها نیست و کسی نامه ی فدایت شوم برایشان ننوشته است."
وی احتمال کاندیداشدن افرادی همچون هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری در انتخابات را رد کرد و ادامه داد: آنها نسبت به رهبری کوتاهی کردند، آن یکی نامه ی بی ادبانه نوشت، دیگری هم سکوت کرد و جزء ساکتین فتنه شد.
عضو جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد خود به آیت الله مهدوی کنی، قبل از انتخابات مجلس نهم را یادآور شد و گفت: دعوای شما 4 روحانی (آیت الله مهدوی کنی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله محمد یزدی و آیت الله خوشوقت) به خاطر 4 غیرروحانی است(باهنر، لاریجانی، قالیباف، محسن رضایی)، شما روحانیون وارسته به این 4 غیر روحانی بگویید در اذهان مردم شما را به عنوان ساکتین فتنه می شناسند. بیایید با صدور یک بیانیه، تکیلف خود با فتنه و سران آن را مشخص کنید تا خیال مردم و روحانیت راحت شود.
شجونی ادامه داد: آیت الله مهدوی کنی در پاسخ به این پیشنهاد گفتند که از میان این 4 غیرروحانی، فقط می توانیم به یک نفرشان پیشنهادمان را ارایه دهیم و فقط حریف یک نفرشان می شویم. و دیدید که این اتفاق نیفتاد.
وی احتمال رای آوردن این 4 غیرروحانی در انتخابات پیش رو را بعید دانست.
شجونی در پایان گفتگویش با صراط، نسبت به اهانت به مصباح یزدی گله کرد و مدعی شد: "مصباح یزدی روحانی بزرگی است، رهبر ما به ایشان لقب مطهری زمان را داده. کتابهایی که نوشته را بسیاری از افراد از درکش عاجزند. ما به خاطر مسایل سیاسی بی ارزش نباید شان امثال مصباح را ناچیز بشماریم."
========================================
کسانی که در اسارت شما هستند، تصمیم گیرندگان سیاستهای غلط حاکمان ایران نیستند
شورای هماهنگی راه سبز امید خطاب به شورای ملی سوریه:
جـــرس:شورای هماهنگی راه سبز امید طی نامه ای به رییس شورای ملی سوریه، ضمن درخواست آزادی گروگان های ایرانی، خطاب به این گروه ائتلاف مخالفین بشار اسد اعلام داشت: "مصرانه و صمیمانه از شما درخواست میکنیم از ادامه سیر خشونت در قبال اسرای خود جلوگیری کنید، چرا که این راه بی سرانجام است. ای بسا آزادی گروگانهای ایرانی که میتواند به مردم ایران و نه حاکمان آن هدیه شود، راه را برای بازگشت به مبنای اساسی روابط بین مسلمانان که رحمت، صلح و همبستگی است باز کند."
شورای هماهنگی راه سبز امید خطاب به عبدالباسط سیدا، رئیس جدید شورای ملی سوریه خاطرنشان کرد که "مبادا رفتار ما مسلمانان و آزادیخواهان، راه را برای کسانی که میخواهند چهرهی دین ما و حرکتهای دمکراتیک در منطقه را به خشونتطلبی آلوده سازند هموار کند. کسانی که در اسارت شما بهسر میبرند، تصمیم گیرندگان سیاستهای غلط حاکمان اقتدارگرای ایران نیستند. خانوادههای آنها همان اندازه در نگرانی و دلتنگی هستند که خانوادههای مبارزان زندانی در کشور شما."
به گزارش جرس، این گروه از جنبش سبز ایران خطاب به مبارزان سوری خاطرنشان کرده است که "مردم آزاده ایران از ابتدای حرکت اصلاحطلبانه و اعتراضی مردم سوریه در کنار شما بوده و همچنان هستند. رهبران جنبش سبز مردم ایران، پس از تقاضای راهپیمایی در حمایت از جنبشهای آزادیخواهانهی منطقه به بند کشیده شدهاند. ایرانیان نیز همچون شما، خواستار حکومتی آزاد، پاسخگو، متکی به آراء اکثریت، مقید به قوانین عادلانه، و برآمده از انتخابات آزاد و سالم هستند. ما نیز مانند شما از پشتیبانی بی قید و شرط حاکمیت ایران از رژیم خودکامهای که بر کشور شما سایه افکنده ناراضی هستیم و آن را به شدت محکوم میکنیم."
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
جناب آقای عبد الباسط سیدا
ریاست شورای محترم ملی سوریه
مدتی است که تعدادی از اتباع ایرانی توسط شاخهای از ارتش آزاد سوریه به اسارت گرفته شدهاند. اخیرا اعلام شده که در صورت آزاد نشدن مبارزان دربند حکومت اقتدارگرای بشار اسد، بازداشتشدگان مزبور در اقدامی تلافیجویانه، جان خود را از دست خواهند داد.
مردم آزادهی ایران از ابتدای حرکت اصلاحطلبانه و اعتراضی مردم سوریه در کنار شما بوده و همچنان هستند. رهبران جنبش سبز مردم ایران، پس از تقاضای راهپیمایی در حمایت از جنبشهای آزادیخواهانهی منطقه به بند کشیده شدهاند. ایرانیان نیز همچون شما، خواستار حکومتی آزاد، پاسخگو، متکی به آراء اکثریت، مقید به قوانین عادلانه، و برآمده از انتخابات آزاد و سالم هستند. ما نیز مانند شما از پشتیبانی بی قید و شرط حاکمیت ایران از رژیم خودکامهای که بر کشور شما سایه افکنده ناراضی هستیم و آن را به شدت محکوم میکنیم. ما نیز خود قربانی خودکامگیایم. اما پیامبر ما و شما، ما را به خردپیشگی و صلح فراخوانده و رفتارش با اسیران، بذر محبت و نور انسان دوستی در دل ها میافشاند. مبادا رفتار ما مسلمانان و آزادیخواهان، راه را برای کسانی که میخواهند چهرهی دین ما و حرکتهای دمکراتیک در منطقه را به خشونتطلبی آلوده سازند هموار کند. کسانی که در اسارت شما بهسر میبرند، تصمیم گیرندگان سیاستهای غلط حاکمان اقتدارگرای ایران نیستند. خانوادههای آنها همان اندازه در نگرانی و دلتنگی هستند که خانوادههای مبارزان زندانی در کشور شما.
مصرانه و صمیمانه از شما درخواست میکنیم از ادامه سیر خشونت در قبال اسرای خود جلوگیری کنید، چرا که این راه بی سرانجام است. ای بسا آزادی گروگانهای ایرانی که میتواند به مردم ایران و نه حاکمان آن هدیه شود، راه را برای بازگشت به مبنای اساسی روابط بین مسلمانان که رحمت، صلح و همبستگی است باز کند. از خداوند قادر، پیروزی خواهران و برادران آزادیخواه سوری خود را مسئلت داریم.
شورای هماهنگی راه سبز امید
=============================
بسم الله الرحمن الرحيم
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
السيد عبد الباسط سيدا
رئيس المجلس الوطني السوري المحترم
منذ فترة اسر لواء من الجيش السوري الحر عددا من المواطنين الايرانيين. و قد أعلن مؤخرا "ما لم يتم اطلاق سراح المقاتلين المعتقلين في سجون حكومة الطاغية بشار الاسد فسوف يقتل الاسرى الايرانيين انتقاما لكل المجازر و الاعمال التعسفية التي يقوم بها النظام السوري."
الشعب الايراني الحر اعلن وقوفه بجانت الحركة الاصلاحية و الاحتجاجية للشعب السوري منذ انطلاقها. و فرضت السلطات الايرانية الاقامة الجبرية بحق قادة الحركة الخضراء بعد أن دعوا الى مظاهرةٍ نصرةَ للحركات التحريرية التي تشهدها المنطقة. و الشعب الايراني كشعبكم يطالب بقيام دولة حرة و حكومة مبنية على اساس اصوات الشعب عبر انتخابات حرة و نزيهة مقيدة بقوانين عادلة. و نحن ايضا ندين بشدة الدعم اللامشروط الذي يقدمة النطام الايراني للنظام الجبار الذي يلقي بظلاله على بلدكم. و نحن ايضا ضحايا الظلم و القهر. لكن نبينا الذي هو نبيكم ايضا يدعونا الى العقل و السلام و كان يغرس بذور المحبة و نور النسانية في القلوب بتعامله المنقطع النظير مع الاسرى. حذاري من أن تصرفاتنا نحن المسلمون و المطالبون بالحرية أن تمهد الطريق للذين لا نية لهم الا تلطيخ صورة ديننا و الحركات الديمقراطية في المنطقة بالعنف و القتل و الدمار. أن الاسرى الايرانيين الذين بين أيديكم ليس لهم اي دور في رسم سياسات سلطة الاستبداد في ايران. و عائلاتهم قلقون على مصريهم كعائلات معتقليكم في سجون النظام الاسدي.
نتوسل اليكم بأن توقفوا استمرار العنف بحق الاسرى الذين بين يديكم لأن مصر اعمالٍ كهذه ليس الى ضياع. و لعل اطلاق سراح الاسرى الايرانيين الذي يمكن أن يكون هدية للشعب الايراني و ليس للنظام أن يمهد الطريق لعودة العلاقات بين المسلمين الى طريق المحبة و السلام و الوحدة. و نسأل الله القادر انتصار اخواننا و اخواتنا الاحرار في سوريا على نظام القهر و القمع.
الهيئة التنسيقية لطریق الامل الخضراء الايرانية
In the name of God, the Merciful, The Compassionate
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
His Excellency Mr Abdolbasset Sida
Ghairman of the Syrian National Council
We are writing to you with respect the group of Iranian citizens who were taken captive some time ago by a branch of the Syrian Free Army. According to a recent announcement, if the militants imprisoned by the
authoritarian Assad regime are not released, the Iranian captives would lose their lives in retaliation.
The Iranian freedom-loving people have been supporting the pro-reform, protest movement of the Syrian people from the very beginning and continue to do so. The leaders of the Green Movement in Iran were
taken into custody and placed under house arrest after their call for a popular rally in support of the liberation movements in the region. The Iranian people, like the Syrian people, aspire to have a
democratic, accountable, law-abiding government, based on the rule of majority and free and fair elections. We, just like you, are deeply dissatisfied with the total and unconditional support of the
authoritarian apparatus in Iran of the dictatorial regime dominating your country and condemn it. The Prophet (PBUH), whom we both follow, has advised all of us of discretion and peace and treatment of
prisoners with kindness and empathy. Lest the conduct of us Muslims and freedom-fighters serve the malicious purposes of those who want to distort with wanton violence the image of our religion and the
democratic movements in the region. Those in your hands are not responsible for the wrong policies of the authoritarian apparatus in Iran; their families are as concerned and anxious about their health
and safety as are the families of imprisoned militants in your own country.
As brothers in Islam, we request you, sincerely and emphatically, to avoid falling in the ditch of perpetrating violence against those in your captivity. This is an impasse with no return. We are sure that
release of the Iranian hostages, a gesture of magnanimity to the Iranian people and not to the ruling apparatus, will certainly help strengthen the bonds of Islamic fraternity, empathy and solidarity
among the Muslims. We pray to Almighty God for the victory of our freedom-loving Syrian brothers and sisters.
The Coordinating Council of the Green Path of Hope
============================================
انتقاد مجدد مراجع از وضعیت موجود: زیبنده نیست این همه فقیر، محتاج و بیكار داشته باشیم
بیش از ۳ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر در کشور گرسنه داریم
جـــرس: در ادامه انتقادات مراجع تقلید از شرایط اقتصادی موجود و وضعیت معیشتی بغرنج شهروندان، آیت الله صافی گلپایگانی اظهار داشت: زیبنده نظام اسلامی نیست كه این همه فقیر، محتاج و بیكار در آن باشد و همزمان آیت الله محمد علی گرامی با انتقاد از اجرای طرح هدفمندی یارانهها اظهارداشت: "آنرا به نفع نمی دانم،از اول هم به نفع نمیدانستم" و با اشاره به تاسیس حساب ذخیره ارزی گفت: "آن همه ذخیره كجا رفت؟ نفت را بشکه ای ۱۲۰ دلار فروختند باز هم با مشکل مالی مواجه هستند... آدم واقعا متاسف می شود كه آن میزان منابع حساب ذخیره ارزی که آن سید مظلوم جمع کرده بود،اینچنین بی برنامه هزینه شد." همچنین رییس پژوهشکده علوم و صنایع غذایی اعلام کرده است که "طبق آمار ۵ درصد از جمعیت ایران از گرسنگی رنج میبرند... یعنی بیش از ۳ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر در کشور گرسنه هستند."
به گزارش تارنمای شفقنا(پایگاه بین المللی همکاریهای خبری شیعه)، روز سه شنبه جمعی از خیرین مسكنساز با آیت الله صافی گلپایگانی دیدار كردند.
صافی گلپایگانی در این دیدار از گسترش فقر و بیکاری در ایران انتقاد کرده و گفت: زیبنده نظام اسلامی نیست که این همه فقیر، محتاج و بیکار در آن باشد."
این مرجع تقلید بیان داشت: جامعه متمدّن و جامعه صحیح اسلامی، جامعهای است كه مثل همین برنامههایی كه شما عزیزان متقبل شدهاید در آن رواج داشته باشد. هر چه در جامعه اشخاص خیر بیشتر باشند، این علامت حیات جامعه است و هر چه كمتر باشند علامت این است كه جامعه ساقط شده و از بین رفته است؛ اگر آثار خیر در جامعهای كم شد، باید اعلام خطر كرد كه این جامعه رو به فنا است امّا اگر آثار خیر زیاد شد، باید امیدوار بود كه این جامعه رو به پیشرفت و تعالی است.
آیت الله صافی خاطرنشان کرد که "ببینید امیرالمؤمنین علیهالسّلام چطور به فكر دیگران است كه میفرماید: من نمیتوانم زندگی راحتی داشته باشم و از طعامهای مختلف نزد من باشد و در نقطهای از حجاز یا یمامه كسی باشد كه یك قرص نان نداشته باشد و گرسنه بخوابد. باید همه و به خصوص مسئولان، امیرالمؤمنین را الگوی خود در خدمت به جامعه اسلامی قرار دهند. زیبنده نظام اسلامی نیست كه این همه فقیر، محتاج و بیكار در آن باشد. من از مردم و خیرین میخواهم خودشان وارد شوند، مشكلات مردم را حل كنند و منتظر مسوولین نباشند."
آنهمه پولی که آن سید مظلوم جمع کرده بود، چه شد؟
همزمان و به گزارش ایلنا، آیت الله محمد علی گرامی نیز با انتقاد از اجرای طرح هدفمندی یارانهها و پرداخت یارانه نقدی اظهارداشت: طرح یارانهها را به نفع نمیدانم،از اول هم به نفع نمیدانستم.دولت به جای اینكه هزینههای گزافی برای پرداخت پول به مردم متحمل شود می بایست این پول را مدیریت میكرد تا در چرخه اقتصاد تولید محور به كار آید.
آیت الله محمد علی گرامی ضمن تاكید بر اشتباه بودن طرح حذف سوبسیدها (هدفمندی یارانه ها) تصریح كرد: بهتر بود این هزینه گزاف در تولید سرمایهگذاری میشد تا با تاسیس كارخانهها سطح اشتغال نیز افزایش یابد و از این طریق مردم به سطح بالاتری از رفاه برسند.
وی با اشاره به تاسیس حساب ذخیره ارزی خاطرنشان كرد: اگر آن ذخیره نبود که الان وضعیت کشور چنین نبود.آن همه ذخیره كجا رفت؟ نفت را بشکه ای۱۲۰دلار فروختند باز هم دولت با مشکل مالی مواجه است الان خیلی از بودجهها حتی قطع شده،حتی در حوزه و دفتر تبلیغات اسلامی هم بودجهها قطع شده است. آدم واقعا متاسف می شود كه آن میزان منابع حساب ذخیره ارزی که آن سید مظلوم جمع کرده بود،اینچنین بی برنامه هزینه شد.
وی ادامه داد: "این نشان میدهد كه مدیریت اشکال دارد وسط کار هم که صلاح نیست، مدیر تغییر کند چون هرج و مرج ایجاد میشود اما واقع این است که من از همان اول کار پیش بینی میکردم که این نوع مدیریت نتیجه نمیدهد. كار كه با شعار جلو نمیرود.حتی بعضی از ادبیات آنها هم خوب نیست، وقتی با دشمن میخواهید صحبت کنید،نباید حرفهای سبک بزنید، ادبیات باید متین باشد."
شمار گرسنگان کشور
امروز روزنامه مردمسالاری طی گزارشی با طرح این پرسش که "چه تعداد گرسنه در کشور داریم؟" به اظهارات رییس پژوهشکده علوم و صنایع غذایی اشاره کرد که گفته: "طبق آمار ۵ درصد از جمعیت ایران از گرسنگی رنج میبرند... با این حساب میتوان گفت که بیش از ۳ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر در کشور از گرسنگی رنج میبرند."
مردمسالاری می افزاید: "با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و افزایش روزافزون قیمت محصولات غذایی در ماه های اخیر،میتوان ادعا کرد که آمار واقعی، فراتر از ارقام مذکور بوده و با استمرار این روند، فراتر از آن نیز خواهد رفت."
این روزنامه خاطرنشان کرد: "اگر گرسنگی به گونه ای تعریف شود که مفاهیمی چون "کمبود تغذیهای" و "سوءتغذیه" را نیز در بر گیرد موضوع بسیار گسترده تر و آمار بسیار نگران کننده تر خواهد بود."
مردمسالاری افزود: "طبق تعریف بانک جهانی، امنیت غذایی «موجود بودن غذا»، «دسترسی به غذا» و «پایداری در دریافت غذا» است، و باید پذیرفت که به لحاظ عدم مدیریت صحیح بر منابع تأمین و تولید مواد غذایی و نیز فشارهای وارده بر اقتصاد کشور درصورت استمرار روند فعلی، کشور به سمت کاهش امنیت غذایی پیش میرود و کاهش امنیت غذایی،آمار فعلی گرسنگی را در جامعه به شدت افزایش خواهد داد."
این روزنامه منتقد دولت در پایان با اشاره به مدعیات دولتی ها نوشت: "به رغم اینکه دولت و دولتمردان عنوان میکند که حتی یک گرسنه در کشور وجود ندارد، اما «آمار سازمان های جهانی از وجود حداقل ۳ میلیون و ۷۵۰ هزار گرسنه در کشور حکایت میکند و این درحالی است که این تعداد در سال ۸۶ کمتر از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده است."
===========================================
اعتصاب کارکنان مخابرات کرج
جـــرس: اعتصاب از کارِ کارکنان چهار مرکز مخابراتی کرج در اعتراض به عدم پرداخت سه ماه حقوق معوقه خود ، وارد سومین روز خود شد .
بنا به گزارش های رسیده به جرس، کارکنان ام دی اف و سیم بانان مراکز فهمیده، رشیدی، قائم و ساسانی از بیست و چهارم مهر ماه تاکنون هیچگونه عملیات رفع خرابی و رانژه را انجام نداده و عملا مراکز مذکور مختل گردیده اند .
شایان ذکر است پیمانکار فنی مراکز افزایش 120 درصدی قیمت سیم رانژه را دلیل تعویق پرداخت حقوق کارکنان اعلام نموده است .
=========================================
منصور اربابسير، اتهام توطئه برای کشتن سفير عربستان در آمريکا را پذيرفت
وزارت دادگستری آمريکا روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه در بيانيهای اعلام کرد منصور ارباب سير، متهم پرونده موسوم به طرح توطئه ترور سفير عربستان سعودی در آمريکا در دادگاهی در نيويورک، اتهامات مطرح شده عليه خود را پذيرفته است.
مهرماه سال گذشته، آمريکا دو شهروند ايرانی به نامهای منصور ارباب سير و غلام شکوری را به دست داشتن در توطئه ترور سفير عربستان سعودی در واشينگتن متهم کرد. جمهوری اسلامی دست داشتن در اين توطئه را رد کرده است.
منصور ارباب سير، يک ايرانی تبار شهروند آمريکا و ۵۸ ساله که در تگزاس عمدتا به کار فروش اتومبيلهای دست دوم اشتغال داشته، در ۲۹ سپتامبر سال گذشته در فرودگاه جان اف. کندی آمريکا به اتهام دست داشتن در توطئه ترور عادل الجبير سفير سعودی در واشينگتن بازداشت شد.
مقامهای آمريکايی میگويند، منصور ارباب سير با نيروی قدس، بخش برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، در ارتباط بوده و در صدد بوده است تا از طريق اعضای يک کارتل مکزيکی مواد مخدر دست به اقدامات تروريستی در خاک آمريکا بزند.
طبق بيانيه منتشر شده از سوی وزارت دادگستری آمريکا، منصور ارباب سير با قبول گناهکاری در سه اتهامی که در اين پرونده با آن روبروست، ممکن است حداکثر به ۲۵ سال زندان محکوم شود.
بيانيه وزارت دادگستری آمريکا میگويد آقای ارباب سير، با سه اتهام: توطئه فرامرزی برای اقدام بینالمللی تروریستی، توطئه برای استخدام قاتل، و سفر به خارج برای استخدام قاتل روبرو است.
طبق اعلام وزارت دادگستری آمريکا، جلسه دادگاه منصور ارباب سير در تاريخ ۲۳ ژانويه ۲۰۱۳، حدود سه ماه ديگر، برگزار میشود.
بيانيه وزارت دادگستری آمريکا میگويد منصور ارباب سير به داشتن ارتباط با عوامل مرتبط با سپاه قدس در ايران برای طرح ترور سفير عربستان سعودی در آمريکا اعتراف کرده است.
به گفته مقامهای آمريکايی منصور اربابسير، که پيشينه کلاهبرداری هم دارد متهم است که نزديک به ۱۰۰ هزار دلار به حسابی که تصور میکرد از آن يکی از اعضای کارتل مواد مخدر مکزيکی است، حواله کرده است.
به گفته آنان اين پول قرار بود پيشپرداخت ۱٫۵ ميليون دلاری باشد که قرار بوده به عنوان دستمزد اجرای طرح ترور «عادل الجبير» سفير عربستان سعودی در آمريکا، به عاملان آن پرداخت شود.
ايالات متحده آمریکا، اتحاديه اروپا و کانادا پنج نفر را در ارتباط با اين «طرح ترور» تحريم کردهاند که به گزارش خبرگزاریها اين پنج نفر عبارتند از منصور اربابسير، غلام شکوری، عبدالرضا شهلايی، حامد عبداللهی، از افسران ارشد نيروی قدس که متهم است به طراحی اين طرح ترور کمک کردهاست، و قاسم سليمانی، فرمانده نيروی قدس سپاه پاسداران که گفته میشود نظارت بر اجرای طرح ترور را بر عهده داشته است.
=========================================
ایران معاون کنسولی خود را "مخفیانه" به کشور فراخواند
به گزارش روزنامه آلمانی "بیلد"، جمهوری اسلامی دیپلمات خود را که در فرانکفورت متهم به تعرض جنسی شده بود، مخفیانه به ایران فراخوانده است. گفته میشود این تصمیم از سوی یک "کمیسیون ویژه" در ایران اتخاذ شده است.
دلیل این تصمیم و اجرای مخفیانهی آن به خاطر پروندهی قضایی است که از سوی دادستانی فرانکفورت علیه معاون کنسولی ایران گشوده شده و همچنان پیگیری میشود. دادستانی فرانکفورت این دیپلمات ایرانی را متهم به آزار جنسی یک دختربچه کرده است.
بر اساس گزارش روزنامه آلمانی بیلد، «در روز ۲۵ ژوئن ۲۰۱۲ [۵ تیر] یک مرد که بعداَ مشخص میشود یک دیپلمات ایرانی است، تلاش کرده به یک دختر ۱۰ ساله تعرض جنسی کند.»
در پی استمداد مادر این دختر از ماموران انتظامی ، پلیس فرانکفورت پس از گذشت چند روز موفق به شناسایی و سپس دستگیری این دیپلمات میشود. اما به لحاظ مصونیت دیپلماتیک مجبور میگردد وی را آزاد کند.
اداره کل اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به این حادثه اعلام کرد که «بر اساس یک سناریوی از پیش تعیین شده در روز دوشنبه (۲ ژوئیه/۱۲ تیر) یکی از اعضای سرکنسولگری جمهوری اسلامی در فرانکفورت، هنگام عزیمت از محل کار خود به منزل، به بهانهای واهی مورد حمله یک زن آفریقاییتبار قرار گرفت و متاسفانه پلیس آلمان به جای برخورد با فرد مهاجم، رفتار خشن، ناشایست و خارج از عرف دیپلماتیک با عضو سرکنسولگری کشورمان داشته است.»
بیلد مینویسد، در حالی که این دختر بچه هنوز از تاثیرات روانی این حادثه رنج میبرد، «این دیپلمات به ایران سفر کرده و از دست نظام قضایی آلمان خارج شده است.»
پیشتر نیز یک دیپلمات ایرانی در برزیل به دلیل تعرض جنسی به دختران جوان از محل خدمت خود به ایران فراخوانده شد و سپس از کار اخراج گشت.
=======================================
نیویورک تایمز:
تحریمها چاپ پول هم را مشکل می سازد
ریک گلدستون
تحریمهای قدرتهای اقتصادی غرب علیه ایران بر سر برنامه مناقشهآمیز هستهای این کشور شدیدا ارزش پول ملی ایران را کاهش داده و موجب بالا رفتن تورم شده است؛ ایرانیان مجبورند برای خرید مایحتاج روزمره اسکناسهای درشتتری خرج کنند. اما این تحریمها مشکلات جدیدی را هم برای سیستم بانکی کشور پدید آورده است: بانک ها شاید نتوانند پول کافی چاپ کنند.
حداقل سه شرکت که تجهیزات تولید پول و اسکناس را برای ایران تامین میکردند اعلام کردهاند که همکاری خود با این کشور را قطع کردهاند. یکی از این شرکتها، کوئنیگ و بائر از وورزبرگ آلمان گفته درخواست ایران برای تهیه تجهیزات چاپ اسکناس های جدید را پاسخ نداده است.
این اعلام بخشی از پاسخی است که این شرکت به گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" یک گروه طرفدار تحریمها مستقر در نیویورک، داده است.
این گروه با فشار آوردن بر شرکت های چاپ اسکناسهای بانکی در اروپا، که ایران را به عنوان مشتری خود به حساب میآوردند، کار خود را شروع کرده است تا بانک مرکزی این کشور را با محروم کردن از سیستم تولید پول رایج خود بیش از پیش تحت فشار قرار دهد: ماشینهای چاپ، کاغذ حکاکی، تکنولوژی ضدجعل و دیگر خدمات مورد نیاز برای تولید ریال کافی از جمله این موارد است.
مارک والاس، رئیس "اتحاد علیه ایران هستهای" در اعلامیه این سازمان گفت: "رژیم ایران میتواند با دستکاری و افزایش حجم تولید ریال، وضعیت وخیم این ارز را بهبود بخشد و تاثیر فاجعهبار تصمیمات سیاسی، سوءمدیریت اقتصادی و انزوای خود را پنهان کند."
او در نامههایی به کوئنیگ و بائر و دو شرکت دیگر در این صنعت، در همپشایر انگلیس و گروه فلینت در لوکزامبورگ گفت تحریمهای اتحادیه اروپا پیش از این شرکتهای اروپایی تامینکننده تجهیزات چاپ اسکناس را از ارائه خدمات به بانک مرکزی ایران منع کرده است.
راب هاچیسون، سخنگوی شرکت "دولاروی" روز سهشنبه در یک گفتوگوی تلفنی گفت: "ما به ایران پشتیبانی فنی یا خدماتی نمیدهیم."
نیتن کارلتون، سخنگوی "اتحاد علیه ایران هستهای" گفت گروه فلینت در ایمیلی که روز سهشنبه فرستاده اعلام کرده است که دیگر در ایران فعالیت نمیکند.
با کاهش قدرت خرید ریال، بانک مرکزی ایران میبایست چاپ پول را افزایش دهد که خطرتورم بیشتر را به همراه دارد: دوری باطل شامل بالا رفتن قیمتها از یک سو و بالا رفتن حجم نقدینگی از سوی دیگر. پایین آوردن توانایی بانک در کاهش تولید پول از لحاظ تئوریک بحران اقتصادی را تسریع میکند.
با این وجود برخی از اقتصاددانان میگویند، تبلیغات موجود برای تحت فشار قرار دادن ریال ممکن است ناخواسته به ایران کمک کند. این گروه به "تورم افراطی" در یوگسلاوی سابق از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ و زیمبابوه در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ اشاره کردهاند. در هر دو مورد، دولت ها نمیتوانستند به اندازه کافی پول چاپ کنند تا از سرعت کاهش ارزش پول خود بکاهند و در نتیجه سیستم دچار از هم پاشیدگی شد. مردم یوگسلاوی شروع به استفاده از واحد پول جدیدی وابسته به مارک آلمان و مردم زیمبابوه از واحد پولی مرتبط با دلار آمریکا استفاده کردند.
استیوهنک، اقتصاددان دانشگاه جان هاپکینز گفت در مورد ایران، محدود کردن مقدار ریال در گردش، "بزرگترین مشکل، یعنی تورم را حل خواهد کرد."
اما آقای والاس گفت در سیستم اقتصادی ایران، مقامات "باید بتوانند عرضه پول را کنترل کنند و انسجام پول خود را حفظ کنند." او گفت، بدون تکنولوژی پیچیده امنیت و چاپ اسکناس، "ایران شاید نتواند این کار را بکند و لذا مرگ ریال سرعت بگیرد."
منبع: نیویورک تایمز– ۱۶ اکتبر ۲۰۱۲
========================================
او از شاگردان برجسته آیتالله منتظری بود
وصیتنامه سیاسی احمد قابل، پژوهشگر دینی
احمد قابل پژوهشگر و نواندیش دینی که ماه هاست با بیماری دست و پنجه نرم می کند از جمله منتقدانی بود که گرچه بارها با بازداشت و تهدید و فشار سعی در خاموش نگه داشتنش بود، اما هیچ گاه حتی در ایام بستری بودن در بیمارستان سکوت را جایز ندانست.
به گزارش کلمه، این شاگرد برجسته ی مرحوم آیت الله العظمی منتظری از اولین مبارزان سیاسی بود که در همان روزهای ابتدایی پس از انتخابات و در اوج سرکوب اعتراض های فعالان و مردم با انتشار نامه ای که خود آن را وصیت نامه خوانده به تشریح وضعیت پرداخته و دلایل خود را برای اثبات “تقلب و کودتای انتخباتی” تبیین کرد.
احمد قابل در نامه ای که سی ام خرداد ماه سال ۸۸ منتشر شد با بیان اینکه ” در روزهای پایانی فروردین ۱۳۸۷ در بیانیهای آشکار، رهبری کشور و باند حامی او را با ذکر دلایل گوناگون، به “براندازی نظام” متهم کردم و اکنون همهی کسانی که کودتای فعلی بر علیه حق قانونی و خواست آنان انجام گرفته، بر صحت آن اتهامات و “مجرم بودن متهمان” گواهی میدهند” تاکید کرده بود: البته ایشان و بسیاری از دوستان آقای موسوی هم فکر نمیکردند که میرحسین، تا این اندازه مقاومت کند. تصور همگان این بود که در برابر مواضع رهبری، ایشان نیز مثل آقای محسن رضائی، کوتاهآمده و تمکین خواهد کرد.
به اعتقاد وی بازداشتهای گستردهی سیاسیون و حتی فعالان ستادهای نامزدهای اصلاحطلب و قطع ارتباطات تلفنی و رسانههای مربوط به مخالفان کودتا، چهرهی عریان «کودتای ۲۳ خرداد ۱۳۸۸» را نمایان ساخت. سرکوب شدید تجمعات مردمی در روز ۲۳ خرداد و حضور گستردهی نیروهای مسلح و تشدید فوقالعادهی فضای امنیتی، تمامی اجزاء پازل این کودتا را درکنارهم قرار داد تا در برابر اقدام غیرقانونی کودتاچیان، هیچ مقاومتی نشود.
این جانباز دوران دفاع مقدس در نامه ی خود با یادآوری اینکه در موارد مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، سالها است که از «لزوم نظارت بینالمللی» دفاع کرده با طرح این پرسش که “چرا حاکمان فعلی ایران و حامیان آنها، با طرح «نظارت بینالمللی بر انتخابات ایران» رنگ از چهرهشان میپرد و برای فرار از پاسخگویی، بدون هیچ منطقی، به جوّسازی پرداخته و رگهای گردنشان بیرون میزند و با پرخاش و هتاکی، خواستاران نظارت بینالمللی را به انواع تهمتهایی که تنها شایستهی خودشان است، متهم میکنند؟!!” نتیجه گرفته بود: کودتای ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ علیه ملت ایران و تصمیم قاطع او به «ریاست جمهوری میر حسین موسوی» نشان میدهد که علتالعلل تمام آن مخالفتها، مقاصد سوء کودتاگرانه بر علیه حق حاکمیت ملت بوده و هیچ دلیل دیگری نداشته و ندارد.
وی در بخشی از این نامه پرسیده بود: آیا ایشان از جنایات «کوی دانشگاه» و خیابان آزادی، و شهرهای اصفهان و شیراز، و شهادت مردم غیر مسلح، که به دست نیروهای رسمی و مهاجمان مسلح تحتالحمایهی آنها انجام گرفته، صریحا موضعگیری میکردند تا متهم به رضایت به آنان جنایات نمیشدند. مگر جرم آنان چیزی جز دفاع آرام و منطقی از حقوق قانونی خود و مردم بوده است؟ مگر راهپیمایی و اجتماعات و اعتراضات منطقی و غیر خشونتبار، طبق قانون اساسی کشور، آزاد نیست؟ کدام اصلاحطلبی را سراغ دارید که رویکردهای خشونتبار را تأیید کرده باشد؟!!
به اعتقاد احمد قابل، منطق «چماق و هویج» دیرزمانی است که از ارزش تهیشده و جز خندهی تمسخر، بر لب نمیآورد. بهتر است که فکری برای ساماندهی کشور بر اساس قوانین رسمی و منطبق با حق حاکمیت ملت بکنند و زبان تهدید و روش استبدادی را کنار گذارند.
این مبارز سیاسی که از همان زمان به این روزهای کشورمان می اندیشید تصریح کرده بود: کودتاچیان بدانند که ریختن خون فرزندان ملت، که خود به «حماسهآفرینی آنان و کسب عزت برای ایران و جمهوری اسلامی، در انتخابات اخیر» اقرار کردهاند، جز ننگ و نفرت و عذاب الهی در دنیا و آخرت را برای آنان درپی نخواهد داشت. پس از خدا بترسند و خون فرزندان ملت را نریزند، که در منطق شریعت محمدی(ص) ریختن خون یک نفر بهناحق، همچون کشتار تمامی آدمیان است.
دست های ما امروز در حالی برای طلب شفاعت و بهبودی احمد قابل رو به آسمان است که دعای خیر او که نوشته بود؛ “خدایا به حاکمان این ملت، حیاء و عفت و شعور عنایت کن که از زیاده خواهی دست بردارند و به جایگاه قانونی خود برگردند و حق حاکمیت ملت را با تمام لوازم آن بپذیرند و بیش از این چهرهی دین تو و شریعت محمد مصطفی(ص) و رویکرد علیبن ابیطالب(ع) را ملکوک نکنند. خدایا به ملت ما علم و آگاهی و توفیق بهرهگیری کامل از خرد خود و خردمندان عالم را عنایت کن تا بیش از این زیر بار ستم و استبداد نمانند و عزت، امنیت، عدالت، رفاه، تندرستی و شادی و نشاط را در ادامهی زندگی فردی و اجتماعی خود تجربه کنند و هرگز از این نعمت ها جدا نشوند” همواره همراه مردم سرزمینمان است.
متن کامل این وصیت نامه برای ثبت در تاریخ و یادآوری آن برای آنان که هنوز امیدی به باز شدن چشم ها و قلب هایشان می رود به شرح زیر است:
کودتای ۲۳ خرداد ۸۸
احمد قابل
تاریخ انتشار ۳۰ خرداد ۸۸
ایران در این روز و شبهای تاریخی، در برابر “کودتای رهبری و برخی فرماندهان سپاه پاسداران و حامیان دولت فاسد و دروغگو” با تمام وجود ایستاده است. کودتایی به سبک “نظامیان ترکیه” بر علیه رأی و گرایش دموکراتیک و آزادیخواهانهی مردم. کودتایی که در پی نادیدهگرفتن “حق حاکمیت ملت” بوده و هست، آنهم ملتی که صرفا در چارچوب “قانون اساسی جمهوری اسلامی” حقوق قانونی و مشروع خویش را مطالبه میکند و هنوز هم خود را ملتزم به قانونی میداند که رهبری و باند کودتاچی او، هرگز به آن ملتزم نبوده و پیدرپی آن را نادیده گرفته و این پیمان و میثاق ملی را نقض کردهاند.
در روزهای پایانی فروردین ۱۳۸۷ در بیانیهای آشکار، رهبری کشور و باند حامی او را با ذکر دلایل گوناگون، به “براندازی نظام” متهم کردم و اکنون همهی کسانی که کودتای فعلی بر علیه حق قانونی و خواست آنان انجام گرفته، بر صحت آن اتهامات و “مجرم بودن متهمان” گواهی میدهند.
در بطلان نتایج اعلامشده، تردیدی نمیتوان کرد. چرا که همهی شواهد و قرائن از “عزم پیشین کودتاچیان” برای معرفی احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور، حکایت میکند. عمدهترین این شواهد عبارتاند از
۱- در تاریخ ۲۰ خرداد (۲ روز پیش از رأی گیری) رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران در مصاحبه با هفتهنامهی “صبح صادق” ارگان رسمی سپاه پاسداران، ضمن متهم کردن هواداران میرحسین موسوی به “تلاش برای راه انداختن یک انقلاب مخملی” رسما تهدید کرده بود که “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، انقلاب مخملی در ایران را در نطفه خفه خواهد کرد”.
پیش از آن هم برخی چهرههای بانفوذ جناح راست از “محال بودن برگشت اصلاحطلبان به قدرت و عدم اجازه از سوی جناح متبوعشان برای چنین اتفاقی” سخن گفته بودند.
۲- در نیمهشب ۲۲ خرداد، برخی خبرگزاریها و روزنامههای وابسته به کودتاچیان از پیروزی نامزد خود با میزان رأیهای که هنوز شمارش نشده و فردای آن روز رسما اعلام گردید، خبر داده بودند. حتی برخی از آنان از دو روز قبل نیز همین درصد آراء را منتشر کرده بودند.
شخص احمدینژاد نیز یکهفته قبل از پایان تبلیغات در جمع اعضای ستاد خود گفته بود: “من پیروز قطعی هستم و تعجب میکنم که دیگران چرا خودشان را بیهوده معطل میکنند”.
آن روزها این سخنان و موضعگیریها را حمل بر “جنگ روانی” میکردند ولی اکنون معلوم میشود که “با کشف و شهود از عالم غیب خبر دادهاند!!”
۳- اعلام نظر ناگهانی و شتابزدهی آقای خامنهای در مورد انتخابات ریاست جمهوری در ساعت ۱۰ صبح ۲۳ خرداد و “تایید صحت آن و تشکر از امانتداری مجریان و ناظران، و تبریک به فرد منتخب و اعلام جشن پیروزی” و در حقیقت، اعلام “پایان قطعی پروژهی انتخابات با پیروزی حامیان خویش” قبل از اعلام نتیجهی نهایی از سوی وزارت کشور و پایان مهلت رسیدگی به شکایات توسط شورای نگهبان و تأیید صحت انتخابات از سوی این نهاد (که طبق قانون اساسی، تنها نهاد قانونی صاحب صلاحیت برای اظهارنظر قطعی در مورد انتخابات است)، نشانگر عزم پیشین رهبری برای معرفی “چوپان دروغگو” به عنوان “رئیس جمهور منصوب رهبری” است.
این اقدام رهبری، مصداقی برای سخن رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران در مورد “در نطفه خفه کردن انقلاب سبز و مخملی طرفداران میرحسین موسوی” بود. ایشان با “تعجیل در اعلام نتایج و بستن پروندهی انتخابات” میخواست خود و حامیانش را از شر “رئیس جمهوری اصلاحطلب” و “انقلاب سبز” وی، راحت کند و چهارسال را آسوده سپری کند.
البته ایشان و بسیاری از دوستان آقای موسوی هم فکر نمیکردند که میرحسین، تا این اندازه مقاومت کند. تصور همگان این بود که در برابر مواضع رهبری، ایشان نیز مثل آقای محسن رضائی، کوتاهآمده و تمکین خواهد کرد.
۴- طبق اقرار و اعتراف شخص آقای خامنهای، در این دوره، بیش از ۱۰ میلیون نفر از مردمی که در انتخابات گوناگون گذشته شرکت نمیکردند نیز به میدان آمدند.
تردیدی نیست که این افراد، کسانی بودند که در طول سالهای گذشته، بهخاطر “مخالفت با سیاستهای مسئولان کشور و نتیجه بخش ندانستن حضور خود برای تغییر وضع موجود” از شرکت در رأیگیریها، پرهیز میکردند و اکنون که به میدان آمده بودند، برای “تغییر اوضاع” بوده است و نه “ادامهی وضع موجود”. اما عملا این رأی به نفع احمدی نژاد “مصادره” شده است و رأی او را به میزان “بیش از ۱۰ میلیون رای افزون برتعداد آرائی که آخرین نظرسنجیهای علمی نشان میداد” اعلام کردهاند. گویی این جمع تازهبهمیدانآمده، عاشق احمدینژاد بودهاند و برای زدن “مشت محکم به دهان مخالفان وی” به میدان آمدهاند!!
۵- در کنار دروغ آشکار ۲۴ میلیون رأی احمدی نژاد (و فقط معادل نیمی از آن برای آقای موسوی)، یکی از آشکارترین دروغهای انتخاباتی این دوره در مورد رأی آقای کروبی است که هر انسان آگاهی را آزار میدهد.
کینهی آقای خامنهای از شعار “تغییر” آقای کروبی و وجود برخی چهرههای سرشناس پیرامون ایشان و برنامههای مختلفی که ارائه کرده بود و لزوم پاسخ احمدینژاد به “خط و نشان کشیدن اقای کروبی در دوسال پیش برای وی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری”(که اکنون زمانش رسیده بود) انگیزههای کافی برای “نشاندادن اثر کینه و انتقام، در اعلام نتیجهی آراء او” را فراهم ساخته بود.
کینهی حاکمیت کودتایی از کروبی، دلایلی چون صراحت او در “اعتراض به: قتل زهرا بنی یعقوب، نظارت استصوابی و رد صلاحیتها، در برنامهی تبلیغی تلویزیونی” و امثال آن را نیز داشته است.
۶- افزایش ۱۰ برابری صندوقهای سیار، که عملا دور از چشم ناظرین نامزدها، امکان همهگونه تقلب را فراهم میکرد و بیاعتنایی به اعتراض نامزدها نسبت به این افزایش غیر منطقی، یکی دیگر از شواهد این ماجرا است.
۷- نداشتن ناظر در بسیاری از صندوقها از سوی نامزدها، بهخاطر کارشکنیهای وزارت کشور و فرمانداریها، امکان جابجایی آراء را فراهم ساخته بود و کسی باور نمیکند که دولتی که پیش چشم مردم دروغ میگوید و فسق علنی انجام میدهد و آمار را وارونه جلوه میدهد، از جابجایی آراء و وارونه کردن آمار رأی مردم، پروایی داشته باشد.
۸- راهندادن ناظرین نامزدها در بسیاری از موارد و مراحل مربوط به “آماده کردن صندوقها، رأی گیری و شمارش” و خصوصا در “اتاق تجمیع آراء” و بیرونکردن کارکنان رسمی وزارت کشور و شمارش غیرمتعارف آراء ایندوره، زمینهی دستبرد به آراء مردم را فراهم کرده بود. این رفتار غیرقانونی، اعتماد به نتایج رسمی را مخدوش میکند.
۹- این دولت پیش از این و در “رأی گیری برای مجلس هشتم” نیز صحنههای آشکاری از تقلب را رقم زده بود. مثلا یکی از حامیان دورهی پیش احمدینژاد (که فعلا منتقد او است) رسما در مصاحبهاش اعلام کرده بود که “من با خانوادهام در یکی از شعب رأی گیری، حاضر شده و رأی دادهایم ولی با کمال تعجب، در همان صندوق، رأی مرا “صفر” اعلام کردهاند”. این داستان مشابه همان چیزی است که برای مرحوم “مدرس” در دورهی رضاخان اتفاق افتاده بود.
وقتی چنین وقاحتی در تقلب رأی مردم از این مجریان و ناظران بهثبت رسیده است و فردی از اردوگاه خود آنان به آن اعتراف میکند، خیانت آنان در امانت آراء مردم، قطعی و مسبوق به سابقه است. بنا بر این، شهادت آنان به صحت انتخابات، از نوع “شهادت فاسق” و شرعا و عقلا غیر قابل اعتماد است.
۱۰- گزارشهای فراوانی از نیروهای مردمی حاضر در صحنههای مختلف انتخاباتی در مورد “رأی گیری از افراد زیر ۱۸ سال و بدون ثبت در شناسنامه” یا “جابجایی آرائ میر حسین موسوی و کروبی و رضائی به نفع احمدی نژاد” به ستادهای نامزدهای مغبون، رسیده است که موجبات اعتراضات آنان را طی بیانیهها و اعتراضات کتبی به مراجع قانونی، فراهم کرده است.
سابقهی “خیانت در امانت آراء ملت” به ضمیمهی این گزارشات متکی بر تخلفات رسمی، شواهد معتبری برای عدم اعتماد به نتیجهی اعلام شده به صورت رسمی را فراهم کرده است.
۱۱- آقای خامنهای و باند کودتاچی وی، اگر خواهان حقیقت بودند، از طرح «کمیتهی صیانت از آراء مردم» استقبال میکردند. آنها نه تنها استقبال نکردند که طراحان را به «اهانت به نظام و همراهی با دشمنان» متهم کردند تا زمینهی کودتای خود را فراهم کنند.
در فرهنگ عمومی این کشور این سخن حکیمانه را همه پذیرفتهاند که «آن را که حساب، پاک است، از محاسبه چه باک است» (حتی آقای خامنهای در پاسخ یکی از یاران قدیمی خود در قضیهی پول گرفتن از شهرام جزایری، به همین مطلب اشاره کرده بود). اکنون نیز با همین منطق، میتوان پرسید که چرا از «نظارت مردم» نگران میشوند و آن را مخالف منافع خود میپندارند؟ آیا قصد خیانتی داشته و دارند که از نظارت دیگران بر خویش، اینگونه میهراسند و همه را متهم به همراهی با دشمن میکنند؟
بازداشتهای گستردهی سیاسیون و حتی فعالان ستادهای نامزدهای اصلاحطلب و قطع ارتباطات تلفنی و رسانههای مربوط به مخالفان کودتا، چهرهی عریان «کودتای ۲۳ خرداد ۱۳۸۸» را نمایان ساخت. سرکوب شدید تجمعات مردمی در روز ۲۳ خرداد و حضور گستردهی نیروهای مسلح و تشدید فوقالعادهی فضای امنیتی، تمامی اجزاء پازل این کودتا را درکنارهم قرار داد تا در برابر اقدام غیرقانونی کودتاچیان، هیچ مقاومتی نشود.
۱۲- در موارد مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، سالها است که از «لزوم نظارت بینالمللی» دفاع کردهام. دلایل قانونی و عقلی برای این مطلب وجود دارد:
یکم؛ دولت ایران در زمان رهبری آقای خامنهای، عضویت در کنفرانس بینالمجالس را پذیرفته است و آن را به رسمیت شناخته است.
دوم؛ طبق مصوبات این کنفرانس، انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس کشورهای عضو، باید با نظارت بینالمللی انجام گیرد.
سوم؛ ایران تاکنون چندبار به عنوان «ناظر» در انتخابات چند کشور حضور داشته و با پذیرش حضور خود به عنوان ناظر، روند اعمال نظارت بینالمللی بر انتخابات کشورها را عملا تأیید کرده و به رسمیت شناخته است.
چهارم؛ دولت و حکومتی که عملا روند «نظارت بینالمللی» را پذیرفته، نمیتواند از نظارت بینالمللی بر انتخابات خود، جلوگیری کند. این حقی «دو سویه» است و هیچ کشوری مجاز نیست که فقط یک سویهی آن را بپذیرد و سویهی دیگر را انکار کند.
اکنون باید پرسید که: چرا حاکمان فعلی ایران و حامیان آنها، با طرح «نظارت بینالمللی بر انتخابات ایران» رنگ از چهرهشان میپرد و برای فرار از پاسخگویی، بدون هیچ منطقی، به جوّسازی پرداخته و رگهای گردنشان بیرون میزند و با پرخاش و هتاکی، خواستاران نظارت بینالمللی را به انواع تهمتهایی که تنها شایستهی خودشان است، متهم میکنند؟!!
کودتای ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ علیه ملت ایران و تصمیم قاطع او به «ریاست جمهوری میر حسین موسوی» نشان میدهد که علتالعلل تمام آن مخالفتها، مقاصد سوء کودتاگرانه بر علیه حق حاکمیت ملت بوده و هیچ دلیل دیگری نداشته و ندارد.
۱۳- آقای خامنهای در دیدارش با اعضای ستادهای نامزدها در تاریخ ۲۶ خردادماه ۱۳۸۸ ادعا میکرد که: «همهی کسانی که در انتخابات شرکت کردهاند، چه رئیس جمهور منتخب!! و چه دیگران که رای اقلیت را دارند، همه از نظر نظام، مردم ایران هستند و برای نظام فرقی ندارند. همه محترماند و موافق و مدافع نظام جمهوری اسلامیاند!!».
گویی هیچکس نمیپرسد که چرا طرف اقلیت (به ادعای ایشان) در تمام دوران رهبری ایشان از امکانات صداوسیما محروماند و طرف مقابل تمام امکانات را به مصادرهی خود درآورده است.
ایشان از «لزوم توجه در سخنان بهگونهای که تحریککننده نباشد» سخن گفت. کیست که نداند که بیشترین اهانتها و تهمتهای ناروا را شخص ایشان بر علیه همان اقلیت ادعایی در طول این سالیان، بر زبان رانده و منتشر کرده است.
ایشان بهگونهای سخن میگفت که گویا هیچ اتهامی متوجه خود وی نیست!! تمامی اقدامات اخیر در سایهی حمایتهای آشکار ایشان از باند کودتاچی، رقمخورده است.
۱۴- ایشان از «لزوم موضعگیری شفاف در برابر خشونتطلبان و اغتشاشگران و مهاجمان به اموال عمومی و خصوصی و جنایتکاران» سخن گفتند. کاش یادی از «شهیدان ۲۵ و ۲۶ خرداد» نیز میکردند و لااقل اظهار تأسف میکردند.
آیا ایشان از جنایات «کوی دانشگاه» و خیابان آزادی، و شهرهای اصفهان و شیراز، و شهادت مردم غیر مسلح، که به دست نیروهای رسمی و مهاجمان مسلح تحتالحمایهی آنها انجام گرفته، صریحا موضعگیری میکردند تا متهم به رضایت به آنان جنایات نمیشدند.
آیا از جنایاتی که آقای اعلمی در محدودهی محل سکونتش گزارش کرده است و یا حمله به مجتمع مسکونی سبحان که هردو مورد از سوی نیروهایی که مسلح بودهاند به انجام رسیده و نیروی انتظامی هم متعرض آنان نشده است، بیخبر هستند؟!! آیا شکستن شیشههای آپارتمانها و اتومبیلهای ساکنان و تهدید و فحاشیهای آنان بهخاطر تکبیرگویی ساکنان، از نظر ایشان جرم است یا خیر؟ آیا از عکسهای منتشره در مورد هجوم نیروهای رسمی ضدشورش به منازل شخصی و ضرب و شتم مردم و مجروح ساختن آنان و صدمه زدن به اتومبیلهای پارک شده در کوچهها بیخبرند؟!!
آیا از وحشیگریهای مهاجمان به کوی دانشگاه تهران اطلاعی ندارند؟!! آیا عکسهای اتاقها و ورودی ساختمانهای کوی را مشاهده نکردهاند؟!!
آیا تکرار این موارد ناشی از «عدم پیگیری جنایت قبلی در کوی دانشگاه» نبوده و نیست؟!! آیا اشک ریختن چند سال قبل، کفاف آنهمه جنایت را داد؟ و آیا امروز هم سکوت ایشان در برابر جنایاتی که مهاجمان تحتالحمایة مرتکب میشوند، توجیه شرعی و قانونی دارد؟!! مگر ایشان «فرمانده کل قوا» نیست؟ و هزاران پرسش دیگر که متأسفانه هیچ پاسخی نداشته و ندارد.
آنانی که در برابر شهادت مظلومانهی «زهرا بنییعقوب، ابراهیم لطف اللهی و…» در زندانها و بازداشتگاه های رسمی حکومتی سکوت کردهاند و آن را از «کشیده شدن خلخال از پای یک یهودیه» کمتر ارزیابی میکنند، امروز ثمرهی آن همه جنایت و «امضای آنها با سکوت» را برداشت میکنند.
۱۵- ظاهرا ایشان هیچ شرمی از آنهمه اظهار وحدت و همبستگی در حضور افرادی که صمیمیترین دوستان و همکاران ستادهاشان را در زندان میدیدند، نداشت و بهگونهای نصیحت میکرد که انگار همه آزادند و هیچ اتفاقی نیافتاده است!! کجای آن ادعاها با دستگیری گستردهی سیاسیون همخوانی دارد؟!! آیا یکبار اقدام به کشتن «سعید حجاریان» برای نیروهای کودتاچی کفایت نمیکرد که «جسم تکیدهی او» را نیز برنمیتابند و بازداشت میکنند؟!! جدا شرمآور است.
مگر جرم آنان چیزی جز دفاع آرام و منطقی از حقوق قانونی خود و مردم بوده است؟ مگر راهپیمایی و اجتماعات و اعتراضات منطقی و غیر خشونتبار، طبق قانون اساسی کشور، آزاد نیست؟ کدام اصلاحطلبی را سراغ دارید که رویکردهای خشونتبار را تأیید کرده باشد؟!!
منطق «چماق و هویج» دیرزمانی است که از ارزش تهیشده و جز خندهی تمسخر، بر لب نمیآورد. بهتر است که فکری برای ساماندهی کشور بر اساس قوانین رسمی و منطبق با حق حاکمیت ملت بکنند و زبان تهدید و روش استبدادی را کنار گذارند.
عامل اصلی ناهنجاریها در کشور، قانونگریزی مسئولان برتر کشور است و اگر همه به قانون تمکین کنند، هنجارها برمیگردد و حقوق همگان تامین میشود.
۱۶- اکنون و پس از این تجربهی با ارزش ملت ایران، و پس از عزم جدی ملت برای دفاع از حق حاکمیت خویش که اوج آن را در راهپیمایی کمنظیر آنان در زیر سایهی «تهدیدهای وزارت کشور، لباس شخصیهای مسلح، نیروهای رسمی ضد شورش، دادستانی کل و تبلیغات و تهدیدهای وسیع صدا و سیمای حکومتی بر علیه شرکت کنندگان» در روز دوشنبهی سبز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ خورشیدی، مشاهده شد، باید همهی مردمی که رأی آنان به تاراج کودتاچیان رفته است، هشیار باشند و از همراهی و حتی بیتفاوتی در برابر کسانی که از دستیازیدن به رفتارهای خوشونتبار و صدمهزدن به آموال عمومی و خصوصی پرهیز نمیکنند، شدیدا پرهیز کنند(که پرهیز میکنند) و با حفظ متانت در برخوردها و بهرهگیری از حقوق قانونی خود، تا میتوانند، مدارک قطعی هجوم نیروهای کودتاچی به اموال مردم را در اختیار ستادهای رئیسجمهور منتخب ملت ایران که آقای میر حسین موسوی است، قرار دهند و یا آن را به رسانههای عمومی برسانند و اگر امکان انتشار آن را دارند، خود اقدام به انتشار آن کنند.
پرهیز از انتشار اخبار ناصحیح و دقت در انتشار اخبار صحیح و تلاش و کوشش پیگیر برای آگاه کردن مردم از ظلم و ستمی که بر آحاد ملت میرود، با استفاده از تمامی امکانات متعارف و منطقی، وظیفهی عقلی و شرعی همه است.
۱۷- تجدید انتخابات ریاست جمهوری اخیر، تنها با چنین سازوکاری به حاکمیت ملت، منتهی میشود. گوش به اتهامات بیهودهی کودتاچیان و حامیان آنها نسپریم که دائما با اتهام واهی «تسلیم در برابر بیگانگان» مردم را به تسلیم مطلق در برابر زیادهخواهیهای خود و در حقیقت به «بردگی خویش» فرا میخوانند.
هرگز و از هیچفرد حقیقی یا حقوقی نباید پذیرفت که از این پس در ایران، انتخاباتی بدون نظارت بین المللی را به ملت ایران تحمیل کند. دلایل کافی برای بیاعتمادی به حاکمانی که بارها آزمودهاند، به فراوانی وجود دارند و منطقی و معقول نیست که مجددا در دامی بیافنند که بارها افتادهاند.
در پایان، یادآوری چند نکته را ضروری میدانم؛
۱- کودتاچیان بدانند که ریختن خون فرزندان ملت، که خود به «حماسهآفرینی آنان و کسب عزت برای ایران و جمهوری اسلامی، در انتخابات اخیر» اقرار کردهاند، جز ننگ و نفرت و عذاب الهی در دنیا و آخرت را برای آنان درپی نخواهد داشت. پس از خدا بترسند و خون فرزندان ملت را نریزند، که در منطق شریعت محمدی(ص) ریختن خون یک نفر بهناحق، همچون کشتار تمامی آدمیان است.
آیا از «شرکت کنندگان در انتخاباتی که کودتاچیان نیز به آن افتخار کرده و میکنند» با «خشونتورزی و سلب حقوق قانونی» تشکر میکنند؟!!
ملت ایران کشتهشدگان وقایع اخیر در کوی دانشگاه و خیابانها را به عنوان «شهیدان حاکمیت ملت» میشناسد و قدردان خونهای پاک آنان خواهد بود. حاکمیت نیز شرعا نسبت به این خونها ضامن است.
۲- نیروهای مسلح و امنیتی، که کودتاگران به اتکای قدرت سلاح آنان، به این خیانت بزرگ دست زدهاند، از اعمال خشونت بر علیه مردم خود بپرهیزند. حتی اگر از خدا و نظارت مطلق او و ثبت و ضبط رفتار خود در نامهی عملشان برای حسابرسی دقیق روز جزا، پروا نمیکنند، بهیادآورند که مأموران حکومت پهلوی در روزهای درگیریهای خیابانی و تظاهرات مردم، چه عاقبتی پیدا کردند.
آن روز نه امکانات تصویر برداری کنونی وجود داشت تا جنایات مختلف را ثبت و ضبط کند و نه امکان اطلاع رسانی وسیع امروز در اختیار بود. باید متوجه باشند که همهی خشونتهای آنان از سوی مردم، تصویر برداری میشود و فردا از چنگ عدالت نمیتوانند بگریزند. پس برای دنیای خویش هم که شده، از جرم و جنایت بپرهیزند و خود را فدایی ملت، بدانند.
۳- روزی هشدار داده شد که شعار «ارتش فدای رهبر» و یا اصرار بر تکرار «جانم فدای رهبر» در مراسم نظامی و انتظامی، از سوی پرسنل نیروهای مسلح، روزی آنان را در برابر ملت قرار خواهد داد و یا این قابلیت را دارد که چنین مصافی را تدارک ببیند. امروز و پس از بیتوجهی نیروهای سیاسی به آن هشدار، شاهد این تقابل و رویارویی هستیم.
این تجربه، برای همه باید درس عبرتی باشد تا به «ریشهکنی فرهنگ جان نثاری برای مستأجران قدرت» منجر شود و تنها ملت و کشور را به عنوان صاحبان حقیقی قدرت، شایستهی جان نثاری، معرفی کند. خصوصا باید فرزندان ملت در نیروهای مسلح را هشیار کند که هرگز خود را جاننثار رهبر و مستأجران قدرت قرار ندهند و تنها خود را فدایی ملت بدانند و برای حفاظت از حقوق آنان قدم بردارند.
۴- شعار «الله اکبر» شعار اصلی همهی مردم است و کودتاچیان نمیتوانند بهدروغ، مخالفان خود را به بیدینی متهم کنند، ولی نباید از شعار محوری «حق حاکمیت ملت» لحظهای غفلت شود. مقاومت ملت در قضیهی اخیر و با استفاده از راهکارهای قانونی، هیچ چیز جز «دموکراسی و آزادی بیان و آزادی انتخاب» را هدف قرارنداده است. مبادا بهخاطر خوشآمد این و آن، از شعار و هدف محوری این اقدام ملی، غفلت شود.
۵- عالمان دین و شریعت، وجههی خود را از «حقطلبی» و «دفاع از حق» بهدست آوردهاند و شایسته است که آبروی خود را در این جهت مصرف کنند. مبادا تسلیم کودتاچیان شوند و نتایج غیرواقعی اعلام شده را تأیید کنند. اعتبار آنان در گرو همراهی با کسانی است که از «دروغ، فریب، خدعه، کینهتوزی، پیمانشکنی، خیانت در امانت و…» پرهیز میکنند و قدرت را «طعمه» نمیشمارند و تنها «منافع ملت» را میخواهند. راست گفت رسول خدا(ص) که فرمود: «لاتنظروا الی کثرة صلاتهم و صومهم… و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء الأمانة؛به زیادی نماز و روزهی آنان نگاه نکنید (و آن را ملاک ارزیابی قرار ندهید) ولی به صداقت و امانتداری آنان نگاه کنید(و آن را ملاک ارزیابی قرار دهید)».
۶- آقای خامنهای تا کنون به خیرخواهی خیرخواهان هیچ توجهی نکرده است. امروز او در جایگاهی قرار گرفته است که دوستان سابق خود را نیز دربرابر خود قرار داده است. آقایان؛ هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، میرحسین موسوی و… کسانی هستند که تا دیروز مورد اعتماد بوده و با حکم وی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بودهاند. امروز چه شده است که همهی اینها فدای احمدینژاد و چند چهرهی سپاهی میشوند؟ آیا قدرت تفویض شده در قانون اساسی به رهبری نظام، ایشان را قانع نمیکند که نهادهای انتخابی را نیز با حربهی غیرمنطقی «نظارت استصوابی» میخواهد به مجموعهی اقتدار خویش بیافزاید؟ چرا به حد خود قانع نیست و سخن امیرمؤمنان را آویزهی گوش خود نمیسازد که؛ «رحم الله إمرءا عرف قدره و لم یتعد طوره؛خدا رحمت کند کسی را که اندازهی خویش نگهدارد و از آن تجاوز نکند». آیا تردیدی وجود دارد که توصیهی علوی(ع) برای ایشان از توصیههای سپاهی و مصباحی و احمدینژادی بهتر است؟!!
۷- در ورای اهانتهای بیوقفهی کودتاچیان به آقای هاشمی رفسنجانی و حامیان وی، دست پنهان کسانی دیده میشود که برای «رهبری آینده» میخواهند موانع را از سر راه خود بردارند. ادعاهای دروغین «مبارزه با فساد اقتصادی» و یا مبارزه با «رانتخواری» تنها پوششی برای پنهان نگهداشتن آن مقاصد شوم است.
آنها میدانند که در هردو صورت اقدام به حذف آقای خامنهای یا اتفاق طبیعی برای ایشان، تازه با مانعی به نام «هاشمی رفسنجانی» مواجه میشوند که هنوز در بین خبرگان، از مقبولیت برخوردار است. مقبولیتی بیش از مقبولیت آقای خامنهای در خبرگان سال ۱۳۶۸ و این مانع را پیش از حذف آقای خامنهای یا اتفاق طبیعی برای وی، باید از سر راه خود بردارند.
من هیچ علاقهای به آقای رفسنجانی نداشته و ندارم و اساسا به لحاظ شخصی، به ایشان در قامت یک مسئول سیاسی، اعتماد نکرده و نمیکنم و علیرغم تبری جستن از ظلم و ستمی که به ایشان از جانب کودتاچیان میشود (وحتی ملتزم بودن به دفاع از حقوق شهروندی و شرعی ایشان، همچون سایر شهروندان ایران زمین) ولی این اتفاقات را، کیفر دنیایی رفتار نامشروع سیاسی ایشان و همدستی طولانی وی با آقای خامنهای، در ظلم و ستم میدانم.
گرچه ایشان گفتهاند که «منتظری نظام نخواهند شد!!» ولی باید بدانند که اولا ؛«بدخواهان در دستگاههای؛ دولتی، قضائی، اطلاعات سپاه و دفتر رهبری» مصاف و درگیری بین آیة الله خمینی و آیة الله منتظری را پدید آوردند و امروزه نیز همان افراد در همان ارگانها، این پدیده را تکرار کردهاند. ثانیا؛ هردو طرف ماجرا در بسیاری از جهات معنوی و بسیاری از عملکردهای سیاسی در هردو صحنهی پیشین و امروزین، متفاوتاند و قیاس آنان «مع الفارق» است. ثالثا؛… شرح آن هجران و آن خون جگر// این زمان بگذار تا وقت دگر!! رابعا؛ آن اتفاق را چه مثبت ارزیابی کنید و چه منفی، اکنون گرفتار نتایج همان ماجرا هستید و هستیم. پس میتوان از نتایج و بهرهها، به مثبت بودن یا منفی بودن آن واقعه پیبرد.
۸- به گمان من، این واقعه، جز با بازگشت کودتاچیان به قانون و «بسندهکردن به محدودههای قانونی خود» و «پذیرش بیچون و چرای حق حاکمیت ملت» پایان نمیپذیرد. حتی اگر با سرکوب شدید و کشتن و دستگیری آحاد ملت از سوی کودتاچیان مواجه شود. ملت ایران چیزی برای ازدستدادن ندارد. آبرو، منافع، عزت و شرف او مدتهای مدیدی است که مورد تاراج ستم قرار گرفته و هرروزه شاهد بهخاک افتادن سروقدی از عزیزان خود است. خواستهی آنان چیزی جز «توقف ظلم و ستم و بازگشت به قانون و تن دادن به حق حاکمیت ملت نیست».
طبیعی است که هیچگونه رفتار غیرقانونی و خصوصا خشونت بار، مورد تأیید ملت صلح جو و اصلاحطلب ایران نیست. البته در برابر تجاوز و تعدی و خشونتورزی کودتاچیان نیز باید اعتراض کنند و هرگز سکوت نکنند. تجربهی این ملت نیز تنها از مصاف «گل و گلوله» حکایت میکند و مطمئنا از جانب ملت، تنها «گل» عرضه میشود. بهتر است که مسئولان کشور از کودتاچیان بخواهند که قدری شرم و حیا داشته باشند و رفتار مسالمت آمیز را با تحریک جوانان و هجوم ناجوانمردانه به مردم، به خشونت نکشانند، چرا که بیشترین ضرر و خسارت را حاکمیت خواهد برد.
مصاف نابرابر ظالم و مظلوم، حتی اگر با شکست ظاهری مظلوم همراه شود، چیزی جز ننگ ابدی برای ستمگران را به ارمغان نمیآورد. اصرار بر این روند منحط و نابرابر، باید متوقف شود.
خدایا به حاکمان این ملت، حیاء و عفت و شعور عنایت کن که از زیاده خواهی دست بردارند و به جایگاه قانونی خود برگردند و حق حاکمیت ملت را با تمام لوازم آن بپذیرند و بیش از این چهرهی دین تو و شریعت محمد مصطفی(ص) و رویکرد علیبن ابیطالب(ع) را ملکوک نکنند.
خدایا به ملت ما علم و آگاهی و توفیق بهرهگیری کامل از خرد خود و خردمندان عالم را عنایت کن تا بیش از این زیر بار ستم و استبداد نمانند و عزت، امنیت، عدالت، رفاه، تندرستی و شادی و نشاط را در ادامهی زندگی فردی و اجتماعی خود تجربه کنند و هرگز از این نعمت ها جدا نشوند.
خدایا چنان کن سر انجام کار/ تو خوشنود باشی و ما رستگار
==============================================