در مورد ضرب العجل ها یا ددلاینها احساس رایجی وجود دارد…هیچ کس دوست ندارد به آنها نرسد…
اخیراً مقاله جالبی در مجله Wall Street Journal انتشار یافته است که ادعا میکند ضرب العجلها ابزارهای خوبی نیستند. نویسنده با استاد دانشگاه Case Western Reserve که روی رفتار سازمانی و علوم ادراکی تحقیق میکند مصاحبه کرده است.
او در این مصاحبه می گوید:«تحقیقات نشان دادهاند که هر چه یک ضرب العجل استرس زا تر باشد کمتر به شما اجازه میدهد که به روشهای جدید مواجهه با مساله فکر کنید…در اینگونه لحظات است که در سازمانها از افراد میخواهیم خارج از محدودیتها فکر کنند و نمیدانیم که با این روش آنها حتی در درون محدودیتها هم نمیتوانند فکر کنند!»
خب پس ضرب العجل ها به درد نمی خورند؟ در حقیقت اگر میخواهید به درستی مدیریت کنید قضیه قدری پیچیدهتر است. اینها چیزهایی هستند که باید بدانید:
قرار گرفتن زیر فشار زمانی فزاینده ما را دچار توهم می کند.
ایدههای عالی لزوماً سر یک زمان تعیین شده به فکر ما نمی رسند، پس اینکه از یک تیم بخواهیم ظرف ۲ ساعت به ایده فوقالعاده ترین کمپین بازاریابی تاریخ برسند ما را به نتیجه نمی رساند. Teresa Amabile استاد مدرسه کسب و کار هاروارد از صدها نفر خواسته که هزاران خاطره در مورد کارشان در طول سالها بنویسند و سپس آنها را از نظر روحیه، کیفیت کار و سایر چیزها تحلیل کرده است.وی سالها پیش در مصاحبهای در مجله HBR گفته بود:«در حالی که مشارکت کنندگان اسنادی را بدست میدادند از تفکر خلاقانه کمتر در روزهایی که فشار زمانی کار روی آنها بوده است، خودشان در آن روزها احساس میکردند خلاقترند. شما فکر میکنید که دارید بهترین راندمان کاری را از خود میگیرید ولی احتمالا اشتباه می کنید. یا به قول آن استاد دانشگاه دیگر:« شما شحصی را به من نشان دهید که بگوید: من معتاد آدرنالینم و بهترین عملکردم را در زیر فشار استرس خواهم داشت…و بعد من یک احمق را به شما نشان خواهم داد.»
ولی کمی فشار باعث میشود تمرکز ما بالاتر برود.
وقتی هیچ فشاری از نظر زمانی روی شما نیست مغزتان دائماً این طرف و آن طرف دنبال چیزهای جدید میگردد و این میتواند برای خلاقیت بیشتر شما خوب باشد. ولی بعضی چیزهایی که در اطرافتان به دنبال آنها میروید و به آنها توجه میکنید کاملاً نامربوط به کار شما هستند.یک ضرب العجل به شما اجازه میدهد تا چیزهای دیگر را از ذهنتان پاک کنید. از نظر روانشناختی شما با خودتان قرار میگذارید که مثلا اینکه ماشین لباسشویی نیاز به توجه دارد نگرانتان نکند. شما فقط روی این مساله متمرکز خواهید بود. این جاییست که یک ضرب العجل به شما کمک می کند.
خلاقیت تنها چیز با اهمیت نیست.
اینکه از «ضرب العجل ها خلاقیت را از بین می برد» به «خب دیگر نباید ضرب العجل داشته باشیم» برسید چالش بزرگی است چون خیلی اوقات اینکه کاری را انجام دهید بهتر است تا اینکه منتظر باشید به حالت ایدهآل برسید. اگر شما روزنامه نگار ورزشی هستید و در حال کار روی مطلبی در مورد بازی بیس بال امروز، بدانید که خوانندگانتان بیشتر به این اهمیت میدهند که چه تیمی برنده شده و چطور آن تیم بازی را برده و میخواهند این اطلاعات را با سرعت بدست آورند. صحبت در مورد بازیکنی که در بازیش از شیوه ای استفاده میکند که هیچکس تا کنون با آن شیوه بازی نکرده است عالیست و البته این کار وقت شما را خواهد گرفت ولی همیشه همه نتایج مطلوب نیاز به خلاقیت زیاد ندارند.
ضرب العجل های خودساخته معجزه می کنند.
با قرار دادن یک ضرب العجل برای کار خودتان از مزایای هر دو طرف ماجرا برخوردار شوید. هم به اندازه کافی متمرکز خواهید بود تا بتوانید کار را به اتمام برسانید و همزمان آنقدر تحت فشار نخواهید بود که نتوانید به ایدههای جدید فکر کنید. اگر ضرب العجل شما از خودتان نشأت گرفته باشد بیشتر متعهدتان میکند و کمتر به شما استرس وارد خواهد کرد چون خودتان هستید که آن را قرار داده اید.
ضرب العجل های کوچک بهتر از ضرب العجلهای بزرگ هستند.
اگر پروژه ای بزرگ در دست دارید قرار دادن ضرب العجل هایی در بین راه میتواند حس پیشرفت انگیزشی را در شما ایجاد کند. اگر مسوولیت پروژه ای را به عهده دارید و باید تیمی را مدیریت کنید که وظیقه دارند مطالبی را در مورد شرکتها بنویسند که در تقویم سالانه آنها منتشر خواهد شد و بنابراین هیچ جایی برای فرار از ضرب العجل نخواهد بود، به جای اینکه همه کارها را یکجا از آنها بخواهید از نویسندگان بخواهید تا تعداد خاصی از مطالب را هر هفته به شما تحویل دهند. فایل اکسلی را درست کنید از اینکه چه کسی مسوول چه کاری است و آیا به اهداف مدنظر دست یافته است یا خیر. ضرب العجل های کوچک جا را برای تغییرات کوچک باز میکنند حتی اگر کل پروژه اجازه این کار را ندهد. اگر یکی از همکاران بدقولی کرد همکار دیگر ممکن است زود کارش را تحویل دهد که این باعث میشود حجم پیشرفت کار در نرخ ثابتی باقی بماند و تأثیرات منفی ای که عقب ماندن از برنامه زمانی بر میزان خلاقیت گروه دارد را کاهش دهد.
برخی از افراد راحتتر از بقیه با ضرب العجل ها کنار می آیند.
مدیران باهوش میدانند که افراد پاسخهای مختلفی به عوامل انگیزشی مختلف می دهند. اگر نویسندگان در روزنامه، وبسایتهایی که اخبار فوری ارائه میدهند یا سرویسهایی از این دست کار کنند احتمالاً بیشتر با ضرب العجل ها کار کرده اند. نویسندگان دارای سابقه کاری اینچنین نیاز ندارند تا برای رسیدن به ضرب العجل ها بیش از حد تشویق شوند، آنها خودشان میدانند که چکار کنند. باقی افراد نیاز دارند تا بیشتر مورد پیگیری و مراقبت قرار گیرند. آنها انسانهای بدی نیستند، آنها فقط فرق می کنند. مدیریت درست یعنی اینکه کسانی که با آنها کار میکنید را به خوبی بشناسید و از ضرب العجل ها به عنوان ابزاری جهت گرفتن کار خوب از آنها در مدت زمان مناسب استفاده کنید.