تاريخ: 19/10/90 |
هرگز به دنبال پيروزي ناگهاني نباش. برگرفته از كتاب كوچكترين... بزرگترين نكات زندگي |
|
قلمرو نظريه و نقد ادبي معاصر (1350 - 1300) آفرينش ادبي و چون و چرا درباره آن از جمله قلمروهايي است كه همراه و همزاد همديگرند و به آساني تن به تمايز نميسپارند. از آن روي از ديرباز همراه با آفرينش ادبي، پرسشهايي از چيستي ادبيات، معني ادبيات، فايده ادبيات، و ...، مطرح شدهاند و در پي آن نظريهها و خوانشهاي گونهگون تكوين يافتهاند. بيشتر...
|
|
آن شب قدري كه گويند اهل خلوت امشب است يا رب اين تاثير دولت در كدامين كوكب است آن تلخ وش كه صوفيام الخبائتش خواند آشهي لنا و احلي من قبله العذارا. بيشتر...
|
|
داستان اين رمان در دايرههايي تو در تو شكل ميگيرد: عشق، شور و سرمستي معنوي، كشف حقيقت شخصي و يافتن توضيحي براي كائناتي كه به سرنوشت پر ولتاريا اهميتي نميدهد و از سوي ديگر، عقل و توضيح مادي جهان، سياست مهندسي اجتماعي و جزمانديشي و فروپاشي هر آنچه سخت و استوار به نظر ميرسد، از ديوار بلند برلين تا ديوارهاي بلندي كه شرق و غرب روح آدمي را به دو نيم ميكند. بيشتر...
|
|
آن روز فهيمه خانم آمده بود كه ديگر واقعا از ته و توي قضيه سر در بياورد. اين روزها بود كه بيشتر به ياد خانوادهام ميافتادم و از زن دايي بيشتر دلگير ميشدم. چه طور ميشد اگر همراه شيري كه به من داده بود و لطف بزرگي كه در حقم كرده بود، بهم ميگفت بهش بگويم مادر و دهن مردم را ميبست؟ بيشتر...
|
|
جيمز لوتر آدامز متخصص الهيات، اخلاقشناس بزرگ آمريكايي و پروفسور دانشگاه كمبريج بود كه تحقيقات وي در زمينههاي آزادي بشر، قدرت و اختيارطلبي بسيار ارزشمند است. ويلسون يتس كه خود نيز پرفسور در زمينهي جامعه، مذهب و هنر است، اين كتاب را به جيمز لوتر آدامز تقديم كرده و ميگويد: اين كتابي است كه من ساعتهاي بسيار دلانگيزي را هنگام گفتگو و آمادهسازي آن با او سپري كردهام. بيشتر...
|
|
هاروكي موراكامي (متولد 1949) در ايران كمابيش شناخته شده است. ايشان پرآوازهترين نويسنده ژاپني معاصر است كه حدود ده رمان و چند غير رمان نوشته و شهرت جهاني كسب كرده است. كافكا، در كرانه و پس از تاريكي با ترجمه همين قلم و چند ترجمه ديگر از او به زبان فارسي منتشر شده است. بيشتر...
|
|
از حرفهاي سايه ‹‹... ميگويي تو اين شهر نه دعوايي است و نه نفرتي يا ميلي. اين روياي قشنگي است. من هم بدون شك طالب سعادت توام. اما غياب دعوا يا نفرت يا ميل همچنين به معناي آن است كه ضد آنها هم نيست. بيشتر...
|
|
ديدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زيباي ماه آوريل (مجموعه داستان) مرد جوان در حالي كه راه خود را از ميان بيدهاي نابيناي تنومند باز ميكرد، به تپه رسيد. از زماني كه بيدها تپه را اشغال كرده بودند، او اولين كسي بود كه توانسته بود از تپه بالا برود. كلاهش را تا روي چشمها پايين كشيد. بيشتر...
|
|
سامان براي آخرين بار از خودت بپرس اين جا توي پاساژ گلستان چه ميكني. هر پاساژ اقيانوسي است و خيابانهاي شهر رودخانههايي بزرگاند كه آخرش به پاساژها ميرسند. همهي رودها به اقيانوس ميرسند. بيشتر...
|
|
گربههاي آدمخوار (مجموعه داستان كوتاه) ساده و سرراست اينكه به نظرم رمان نوشتن كشمكش است و نوشتن داستان كوتاه سرخوشي. رمان نوشتن شبيه جنگلكاري است و نوشتن داستان كوتاه مثل ايجاد باغ. اين دو روند يكديگر را تكميل ميكنند و چشمانداز كاملي ارائه ميدهند كه ذيقيمت است و برگ و بار سبز درختان سايه دلانگيزي بر زمين مياندازند و باد لابهلاي برگهايي خشخش ميكند كه گاه رنگ طلايي به خود ميگيرند. بيشتر... |
|
نويسنده اين رساله مرحوم حاج سيخ يحيي احمدي كرماني است. او در خانداني روحاني به دنيا آمد. پدرش حاج آقا احمد، عالم عامل و فقيه كامل مجتهد كرماني بود. شرح حال حاج آقا احمد، مختصرا در همين رساله آمده است. بيشتر...
|
در اين كتاب قوانين زيادي وجود دارد، اما هنوز اين قوانين تنها بعضي از بخشها را در دسترس هنرمند قرار ميدهد و نبايد به عنوان يك اصل جامع واقعي تفسير شود. من روش طراحي خود را در اين كتاب نشان ميدهم اما روشهاي بسيار ديگري هم وجود دارد. بيشتر...
|
|
اين خانواده محترم در يك آپارتمان و زير يك سقف با صلح و صفا با يكديگر زندگي ميكنند. آنها بدون هيچ محدوديتي با يكديگر روابط آزاد داشته و در يك اتاق ميخوابند و روابط زناشويي چهار نفره با هم دارند!!! اين افراد در مدت متجاوز از ده سالي كه رسما با هم زندگي ميكنند و قانونا تشكيل خانواده دادهاند، هيچ گونه مشكلي نداشته و صاحب دختر قشنگي هم شدهاند كه او را مشاهده ميكنيد. بيشتر...
|
|
آنتوان دو سنت اگزوپري (Antoine de Saint Exupéry) «آنتوان دوسنت اگزوپرى» در روز 29 ژوئن سال ۱۹۰۰ ميلادى در شهر «ليون» فرانسه بهدنيا آمد و در 31 ماه جولاى سال 1944، چشم از جهان فرو بست. وي در تابستان به دنيا آمد و در تابستان هم از دنيا رفت. وقتى كه او متولد شد، تنها شش ماه از تولد قرن بيستم مىگذشت. نام اصلي او «آنتوان ژان باپتيست مارى روژ اگزوپرى» بود، اما در خانه او را «تونيو» صدا مىزدند. والدين «تونيو كوچولو» هر دو از تبار اصيل و اشرافزادگان بودند. طولى نكشيد كه مصيبت مرگ پدر خانواده، ضربه بزرگى به آنها وارد ساخت؛ بدين معنى كه در غروب روز ۱۴ مارس سال ۱۹۰۴ پدر آنتوان اگزوپرى در ايستگاه راهآهن نزديك املاك خانواده همسرش گرفتار حمله قلبى شد و در حالى كه تنها چهل و يك سال داشت، فوت كرد! در اين زمان، هنوز آنتوان چهار سالش تمام نشده بود. مارى مادر جوان و بيوه كه در اين موقع تنها ۲۸ سال داشته و درآمد ثابتى هم نداشت، با پنج فرزند كوچك، روزگار سختى را آغاز كرد. بيشتر... |
چنانچه تمايل به دريافت اين خبرنامه نداريد لطفا اينجا كليك كنيد. در صورتي كه مايليد دوستان شما نيز اين خبرنامه را دريافت كنند، لطفا اينجا كليك كنيد.
|
اهل كام و ناز را در كوي رندي راه نيست ره روي بايد جهان سوزي نه خامي بيغمي آدمي در عالم خاكي نميآيد به دست عالمي ديگر ببايد ساخت و از نو آدمي حافظ |
آدرس: خيابان انقلاب ـ مقابل دانشگاه تهران ـ شماره 1292 ـ تلفن: 66480871 |