تاريخ: 12/10/90 |
يادت باشد كه گاهي سكوت بهترين پاسخ است. برگرفته از كتاب كوچكترين... بزرگترين نكات زندگي |
|
اين كتاب در گستره روانشناسي مستقيم يا غيرمستقيم، تحليل زيباييشناسانه، فلسفه، اخلاق يا مابعدالطبيعه جاي نميگيرد. گويي نويسنده بر فراز قلمرو گسترده جهان پروستي، گونهاي مختصات فضايي گسترانده كه امكان شناسايي دستهاي از نقاط را در دل اين قلمرو فراهم ميسازد. بيشتر...
|
|
شكستناپذير و 8 داستان ديگر (مجموعه داستان) من صداي فريدمن را شنيدم كه فرياد زد: مراقب خودت باش. جيمي. والكات نزديك جك آمد، در حالي كه به او نگاه ميكرد. جك با دست چپ به طرف او ضربهاي پرتاب كرد و والكات سرش را تكان داد. او جك را از پشت روي طناب گير انداخت، و او را برانداز كرد. بيشتر... |
|
فكر كردم اگر گرهگوار سامسا زنده بود و درماندگيام را ميديد، حتما ميگفت: «موندم چرا شما ايرانيها اينقدر دچار توهم توطئهايد!» و من هم در جوابش ميگفتم: «مگه خودت براي كدوم قبرستوني هستي؟!» با پوزخند و به طعنه ميگفت: «با اين همه ادعاي ادبيات، هنوز اينو نميدوني؟ اصليت من به چك برميگرده.» بيشتر...
|
|
اين كتاب حاصل جمعبندي و تنظيم مقالات صاحبنظران اين حوزه پيرامون موضوعات اجتماعي، هنر و آموزش است. اين مجموعه به معرفي «آموزش هنر بر مبناي موضوعات» IBAE ميپردازد و از آنجا كه مطالب طرح شده در آن از طريق هنر معاصر و فرهنگ بصري در كلاس كشف و تدوين گرديده است منبع مهم و باارزشي براي رويكردهاي معاصر آموزش هنر به ويژه IBAE محسوب ميگردد. بيشتر...
|
|
از حرفهاي سايه ‹‹... ميگويي تو اين شهر نه دعوايي است و نه نفرتي يا ميلي. اين روياي قشنگي است. من هم بدون شك طالب سعادت توام. اما غياب دعوا يا نفرت يا ميل همچنين به معناي آن است كه ضد آنها هم نيست. نه شادي، نه پيوند و نه عشق. فقط آنجا كه دلسردي و افسردگي و غم هست شادي موجوديت دارد، بدون ياس فقدان، اميدي هم در بين نيست. بيشتر...
|
|
هاروكي موراكامي (متولد 1949) در ايران كمابيش شناخته شده است. ايشان پرآوازهترين نويسنده ژاپني معاصر است كه حدود ده رمان و چند غير رمان نوشته و شهرت جهاني كسب كرده است. كافكا، در كرانه و پس از تاريكي با ترجمه همين قلم و چند ترجمه ديگر از او به زبان فارسي منتشر شده است. بيشتر...
|
|
داستان از نيمه شب تا صبح در خيابانهاي توكيو و بخش كوچكي از آن در خانه ميگذرد، ماري كه از خواب طولاني (حدود دو ماه) خواهر زيبايش، اري به ستوه آمده، راهي خيابانها و كافههاي توكيو ميشود و طي ماجرايي خود و او را باز مييابد. بيشتر...
|
|
اين گوشي لعنتي كجاست؟ خدا كند زير تخت باشد، خدا را شكر... براي يكبار هم كه شده همانجايي است كه فكر ميكردم، از توي پاكتنامه قلبهاي ريز بيرون ميريزد، كليك ميكنم، اشكان است. كليك ميكنم ديگه نميتونم تحمل كنم، خداحافظ. نه! اشكان، امروز نه. چندمينبار است كه خداحافظ؟ كه ديگر نميتواني تحمل كني؟ كه چهل تا ديازپام بيندازي بالا و همه را به هول و ولا بيندازي؟ تحمل چي را نداري؟ بيشتر...
|
|
سامان براي آخرين بار از خودت بپرس اين جا توي پاساژ گلستان چه ميكني. هر پاساژ اقيانوسي است و خيابانهاي شهر رودخانههايي بزرگاند كه آخرش به پاساژها ميرسند. همهي رودها به اقيانوس ميرسند. بيشتر...
|
|
حالا اين هم از زندگي ما (مجموعه داستان) با حالتي تدافعي ادامه داد، قبول دارم كه زندگي، تك تك آدمها، به يك اندازه، مقدس است، اما اين هم يك نظر است، حرفي ديگر است، منظورم اين است كه، همه اين آدمهاي ارزشمند در اين وضعيت تازه به قول معروف نشكفته پرپر ميشوند. بيشتر... |
|
مادر، پدر و خواهرم، كساني بودند كه براي بدرقه من به ايستگاه قطار آمدند، با آنكه هر سه آنها از ابتدا با سفر من مخالف بودند و اعتقاد داشتند كه من ميتوانم در شهر خودمان هم به آنچه ميخواهم دست پيدا كنم، ولي اصرار و پافشاري من براي رفتن به دانشگاه جادويي بيزانس. بيشتر...
|
|
شاهزاده كوچك (بر اساس داستان آنتوان دو سنت اگزوپري) خب اگه دنبال دوست ميگردي، منو اهلي كن! چي كار بايد بكنم؟ بايد خيلي صبور باشي. اول از همه، همينطوري، وسط چمنها، كمي دورتر از من، ميشيني. من زير چشمي نگات ميكنم و تو هيچ حرفي نميزني. بيشتر...
|
|
صبا از مهر برگو دلبر فرزانه ما را بدست آر از نگاه خود دل ديوانه ما را سر از فخر و سرافرازي ببام آسمان سايم اگر آن مه صفا بخشد شبي كاشانه ما را. بيشتر...
|
|
آگاتا كريستي (Agatha Christie) آگاتا کریستی در 15 سپتامبر 1890، در «تورکوای» از توابع دِووُن در انگلستان به دنیا آمد و کوچکترین فرزند خانواده بود. او پدر و برادرش را در کودکی از دست داد و بدون آنکه به مدرسه برود، در خانه و تحت نظر مادرش، تحصیلات خود را به پايان رساند و به يادگيري موسیقی پرداخت. وي در سال ۱۹۱۴ با یک سرهنگ نیروی هوایی بنام «آرچی بالد کریستی» ازدواج کرد که ازدواج موفقی نبود و زندگی مشترک آنان بعد از ۱۴ سال عاقبت در سال ۱۹۲۸ با جدا شدن از یکدیگر خاتمه یافت. دختری بنام روزالیند هیکز حاصل این ازدواج بود. بيشتر...
|
چنانچه تمايل به دريافت اين خبرنامه نداريد لطفا اينجا كليك كنيد. در صورتي كه مايليد دوستان شما نيز اين خبرنامه را دريافت كنند، لطفا اينجا كليك كنيد.
|
غم جهان مخور و پند من مبر از ياد كه اين لطيفه عشق ز ره روي يادست رضا به داده بده وز جبين گره بگشاي كه بر من و تو در اختيار نگشادست حافظ |
آدرس: خيابان انقلاب ـ مقابل دانشگاه تهران ـ شماره 1292 ـ تلفن: 66480871 |