عاشقانه های شاهنامه 4

54 views
Skip to first unread message

maedeh banisaeed

unread,
Sep 5, 2011, 10:47:21 AM9/5/11
to kanoun
تهمینه و رستم

رستم به قصد شکار به مرز توران می رود. پس از شکار و خوردن گوری به خواب می رود
تنی چند از سپاهیان ترک که بر آن نخجیرگاه گذر می کردند رخش را می یابند.
چون رستم از خواب خوش بیدار می شودو رخش را نمی یابد سخت اندوهگین می شود.
پی رخش را می گیرد تا به نزدیک شهر سمنگان می رسد.
شاه از ورودش آگاه می شود و به استقبالش می آید.
رستم در بزم شاه حاضر می شود و از او می خواهد که رخش را بیابند.
چون هنگام خواب فرا می رسد رستم به خوابگاه خود می رود و نیمه شبان ناگاه
در خوابگاه او باز می شود و بنده ای با شمعی عنبرآگین در دست به بالین او
می آید.
در حالی که در پس پرده تهمینه ی ماهروی- دختر شاه سمنگان – ایستاده بود.
رستم از دیدن او خیره مانده و نام و کامش را جویا می شود.
تهمینه که قبل از دیدار رستم به او دلباخته ، پرده از راز خود بر می دارد
و می گوید که از داستان هایی که از جهان پهلوانی رستم شنیده دلباخته ی
او شده.
تهمینه در کمال صداقت به رستم می گوید که ((عقل را فدای عشق تو کرده ام
و آرزومندم مگر پروردگار بزرگ پوری چون تو در کنارم نشاند.))
و در مقابل خواسته اش قول می دهد که رخش را برایش بیابد.
.... رستم شب را با ماهروی به روز می آورد و پگاه ، هنگام رفتن، مهره ای
را که در بازو داشت به تهمینه ی ماهروی می دهد و به او می گوید:
((اگر روزگار دختری در کنار تو نشاند این مهره را برگیسوی اوبیاویز و اگر
بخت بلند تو را پسر آید این نشان پدر را بر بازوی او بند.))
چون رستم عزم سفر می کند مژده ی پیدا شدن رخش را به او می دهند و رستم
با رخش عازم می شود.
چون نه ماه بر دخت شاه می گذرد پوری تابنده از او به دنیا می آید و
ورا نام تهمینه سهراب کرد.


نقد اسطوره ای
اسطوره ی رستم از گذشته تا به امروز زنده و جاوید بوده است.
رستم پهلوان برجسته ی شاهنامه و امید ایرانیان است و نامش در کنار
شاهنامه بر سر زبان هاست.
شروع زندگی او از همان ابتدا شگفت انگیز است.
به دنیا آمدن او از پهلوی رودابه ، پدری که پرورده ی سیمرغ است و تمام
حوادثی که در مقابل اوست نشان از نقش مهم او به عنوان قهرمان و پهلوان
ایران دارد
در تاریخ ثعالبی در مورد نام رستم آمده است که مرکب از دو جزء است:
1-رئوز به معنی بالش و غو (بالیدن- رستن)
2-تهم
در ادبیات پهلوی به شکل (( رُت ستَخَمک)) یا ((رستخم)) آمده است که در
فارسی رستم یا رستهم شده.
رستم در ابتدای داستان راهی مرز توران زمین می شود که یک کهن الگوست و به
شکل اسطوره ای برای قهرمانان اتفاق می افتد
همان گونه که سهراب، سیاوش، بیژن و گشتاسب راهی سفر می شوند.
بعد برای یافتن رخش راهی سمنگان می شود. در نزد ایرانیان اسب حیوانی مقدس
و دارای اهمیت است و مکمل پهلوانان است

جلیل شعاع

unread,
Sep 14, 2011, 7:58:34 AM9/14/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
ممنون عسل بانوي عزيز

Mehdi Sedighi

unread,
Sep 15, 2011, 8:52:06 AM9/15/11
to kan...@googlegroups.com
عالی ، عالی ، ممنونم بابت پست های خوبت

2011/9/14 جلیل شعاع <jalil...@gmail.com>
ممنون عسل بانوي عزيز

rayeheye yas

unread,
Sep 15, 2011, 11:37:25 PM9/15/11
to kan...@googlegroups.com

ممنونم مائده جان.خيلي خوب بود!! اينم بگم بدوني دقيق خوندم!.يه اشتباه تايپي هم داشت.از اين جمله " به دنیا آمدن او از پهلوی رودابه ، پدری که پرورده ی سیمرغ است..." يا يه چيزي جا افتاده يا به جاي رودابه بايد مي‌نوشتي زال! كلاً عالي بود

2011/9/15 Mehdi Sedighi <mehdi.s...@gmail.com>

maedeh banisaeed

unread,
Sep 16, 2011, 4:34:44 AM9/16/11
to kan...@googlegroups.com
مرسی عزیزم
اشتباه نبود رایحه جان
پدرش پرورده ی سیمرغ است و خودش از پهلوی رودابه به دنیا آمد
شاید بهتر بود می نوشتم پدرش که پرورده ی سیمرغ است
به هر حال ممنونم از لطف همگی

15381835

unread,
Aug 11, 2012, 1:35:25 PM8/11/12
to kan...@googlegroups.com
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages