اعتصاب غذای ابوالفضل قدیانی در اعتراض به رفتار غیر انسانی مأموران زندان

2 views
Skip to first unread message

jonbesh sabz iran

unread,
Aug 2, 2012, 2:55:18 AM8/2/12
to jonbeshsabziran

تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۹:۵۴ بعد از ظهر

اعتصاب غذای ابوالفضل قدیانی در اعتراض به رفتار غیر انسانی مأموران زندان

 

جـــرس: به گزارش منابع خبری، ابوالفضل قدیانی عضو ارشد و دربند سازمان مجاهدین انقلاب که طی روزهای اخیر با ضرب و شتم ماموران زندان اوین و با پای برهنه با غل و زنجیر به بیمارستان پارس تهران منتقل شده بود در اعتراض به این رفتار غیرانسانی دست به اعتصاب غذا زد.


به گزارش کلمه، دستور ضرب و شتم توسط علی اشرف رشیدی، رئیس سابق زندان دیزل آباد کرمانشاه و رئیس جدید زندان اوین صادر و توسط سروان رفیعی فرمانده یگان انتظامات زندان اوین و پاسیار محمد عطاری و با همراهی ۱۴ پاسیار مامور انتقال، به اجرا درآمد و پس از آن، این زندانی سیاسی که از رفتن با غل و زنجیر به بیمارستان امتناع کرده بود، با پای برهنه و لباس های آشفته به بیمارستان منتقل شد.


بر اساس این گزارش، ابوالفضل قدیانی به هنگام ضرب و شتم، در طول مسیر و در بیمارستان پارس تهران با صدای بلند و فریاد، اعلام کرده مسبب تمام فجایع و جنایت های صورت گرفته رهبری است و این تصمیم ها در مورد زندانیان با اطلاع او و برای شکستن اراده و مقاومت آنها صورت می گیرد.


او همچنین گفته است که این اقدامات نشانه زوال و سقوط قدرت مادی و اخلاقی شخص رهبری است که پاسخ منتقدان و انتخابات به خود را با ضرب و شتم می دهد.


بر اساس این گزارش، قدیانی در بیمارستان اعلام کرده است ستم و آزار مزدوران را تحمل خواهد کرد تا با چشم خود سقوط و ذلت دیکتاتوری را ببیند.


ابوالفضل قدیانی اعلام کرده بود حاضر به استفاده از دستبند و پابند نیست و این خواسته زندانیان سیاسی در دوره مدیریت پیشین زندان اوین تا حدودی اجرا می شد ولی رئیس سابق زندان دیزل آباد کرمانشاه اعلام کرده است که هیچ تفاوتی میان جانیان، قاتلان، سارقان، قاچاقچیان مواد مخدر با زندانیان سیاسی نخواهد گذاشت و همه این افراد را که «مجرمان» خوانده است با وضعیت مشابه به خارج از زندان اوین منتقل خواهد کرد.


ماموران تحت امر، عطاری، رفیعی و رشیدی پس این، اقدام به ضرب و شتم این زندانی سیاسی کردند که ابوالفضل قدیانی اعلام کرد حاضر به استفاده از دستبند نیست و به اختیار خود به بند ۳۵۰ باز می گردد. اما ماموران با فحاشی اعلام کردند که دوره جدیدی شروع شده است و این زندانی حق امتناع از اعزام به بیمارستان را ندارد.


در این میان محمد عطاری با هیبت و هیکل بزرگ مبارز طلبیده و اعلام کرده سر و کار زندانیان سیاسی از این پس با من است. بیشتر زندانیان سیاسی پس از مواجهه با اقدامات غیر قانونی نظیر زدن دست بند و پابند با امضای برگه ای با ذکر علت امتناع خود به زندان بازگردانده می شدند اما پس از تصدی مدیریت فعلی زندان اوین توسط مدیر زندان دیزل آباد کرمانشاه، این روند قانونی با اعمال فشار و ضرب و شتم به کناری گذاشته شده است.


برای ابوالفضل قدیانی که پس از گذشت یکسال حبس تعزیری اکنون ۸ ماه است به صورت غیرقانونی در زندان نگهداری می شود به علت اعتراض های مکرر به اقدامات غیرقانونی آیت الله خامنه ای تاکنون چند پرونده مفتوح شده و ۵ سال حبس غیرقطعی نیز صادر شده است که هنوز به وی یا وکیل او ابلاغ نشده است.


این زندانی سیاسی بیمار است و تاکنون سه بار قلب وی مورد عمل جراحی قرار گرفته ولی هربار پس از عمل جراحی به جای استراحت و طی کردن کامل دوران نقاهت به زندان بازگردانده شده، این در حالی است که کمیسیون پزشکی قانونی ۴ ماه مرخصی برای انجام معاینات و مراقبت از وی را توصیه اکید کرده است.


ابوالفضل قدیانی در حالی دست به اعتصاب غذا زده است که به دلیل ضرب و شتم و رفتار غیرانسانی و غیرقانونی حال عمومی مساعدی ندارد و دوستان و خانواده ی وی به شدت نگران او هستند.


روز گذشته کلمه گزارش داده بود که در حالی که ابوالفضل قدیانی در اعتراض به ضرب و شتم خود از معاینه خودداری می کرد، پزشک معالج نیز تصریح کرده است که معاینه قلب بیمار در این وضعیت عصبی و هیجانی نتیجه بخش نیست و از معاینه وی خودداری کرده است.


پزشک معالج در عین حال به مأموران گفته است که اگر من ایشان را در این وضعیت معاینه کنم قطعا دستور بستری خواهم داد، در این صورت آیا اجازه بستری شدن وی را می‌دهید؟


بر اساس این گزارش مأموران به پرسش پزشک معالج پاسخ منفی داده و مسن ترین زندانی سیاسی جنبش سبز در بند ۳۵۰ را به زندان اوین بازگرداندند.

 

 

 

تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۱:۰۷ بعد از ظهر

خدایا! تو از رفتار عمله های ستم رضایت نداری، ما را در این بی رضایتی مستدام بدار

خانواده های زندانیان سیاسی

جـــرس: به دنبال بدرفتاری ها و ضرب و شتم صورت گرفته با ابو الفضل قدیانی عضو ارشد و دربند سازمان مجاهدین انقلاب، خانواده های زندانیان سیاسی در نامه ایی سرگشاده این بار نه خطاب به مسوولان و مقامات قضایی که خطاب به پروردگارشان از ظلمی که به آنها و عزیزان در بندشان می رود نوشتند و شکایت خود را پیش او بردند.


به گزارش کلمه، خانواده زندانیان سیاسی در این نامه با اشاره به اینکه چهارمین رمضان را نیز با چاشنی ظلم آغاز کرده اند، نسبت به وضعیت سلامت ابوالفضل قدیانی که اکنون در اعتراض به رفتاری های صورت گرفته با خود اعتصاب غذا کرده است ابراز نگرانی کرده و تاکید کرده اند که این برخورد تنها قلب او و خانواده اش را نیازرده بلکه هر انسان آزاده و صاحب وجدانی را نیز به فغان آورده است.


کلمه روز گذشته خبر داده بود که ابوالفضل قدیانی که روز گذشته با ضرب و شتم ماموران زندان اوین و با پای برهنه با غل و زنجیر به بیمارستان پارس تهران منتقل شده بود در اعتراض به این رفتار غیرانسانی دست به اعتصاب غذا زده است.


این زندانی سیاسی بیمار است و تاکنون سه بار قلب وی مورد عمل جراحی قرار گرفته ولی هربار پس از عمل جراحی به جای استراحت و طی کردن کامل دوران نقاهت به زندان بازگردانده شده، این در حالی است که کمیسیون پزشکی قانونی ۴ ماه مرخصی برای انجام معاینات و مراقبت از وی را توصیه اکید کرده است.


نامه خانواده های زندانیان سیاسی در محکومیت برخوردهای غیرانسانی با ابوالفضل قدیانی به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم حبّب الیّ فیه الاحسان و کرّه الیّ فیه فسوق و العصیان و حرّم علیّ فیه السّخط و النّیران بعونک یا غیاث المستغیثین
خداوندا در این ماه پربرکت تو و به دعوت تو به میهمانی ات آمده ایم و تمنای احسان و لطف و کرمت و دوری از فسق و عصیان و حرمت غضب و آتشت را داریم که تویی فریاد رس فریاد خواهان!


خداوندا ما خانواده های زندانیان سیاسی چهارمین رمضان را با چاشنی ستم آغاز کردیم و آن را به امید بازگشت ستم گران به سوی تو و رفع ستم از خود و عزیزانمان تمام می کنیم. رمضان را با امید نرم شدن دل ها و سبک شدن بارگناهان با توبه و استغفار و طلب رحمت و بخشایش تو آغاز می کنیم و به امید توشه اندوزی در شب های قدرش آن را سپری می کنیم و به امید جشن فطرش و پاداش معنوی از جانب تو. اما چگونه می توان درکشور اسلامی مان در ماه مبارک رمضان چشم داشت به اثرات روزه داری و شب زنده داری حاکمان و مسئولان نداشت. اصد افسوس وقتی که ما باز هم با خوش بینی، تدبیر را در مسئولان مدعی مسلمانی مان جستجو می کنیم ناگاه حرکتی دون شأن آدمیت از جانب برخی از آنان ما را از رویای خوش بازگشت عقل و اندیشه به جای بی خردی و گزاف گویی و گزاف خواهی، بیرون می کشد و به جهان واقعیت پرتاب می کند!


خدایا تو خوب می دانی آن چه که با یکی از بهترین بندگان خوب و مخلصت در همین ماه رمضان توسط پلید مردمانی که نام مسلمانی را یدک می کشند شد، تنها قلب او و خانواده اش را نیازرد بلکه هر انسان آزاده و صاحب وجدانی را که الفبای انسانیت را می شناسد، به فغان آورد! قدیانی بنده محبوب تو که همه عمر را به خدمت خلق تو گذرانده و اندک کژی در رفتار و کردارش نبوده و نیست. پیر فرزانه ای که باید در سال های آخر عمر بر کرسی اندرز جوانان این دیار و عبرت خوانی مردمان روزگار از گذشته خویش نشیند و به ستم محبس نشین شده و قلب بیمارش در کنار یاران دربند به درد بی قراری های مام وطن آن چنان تند می تپد که گویی تاب از کف داده است!


ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در این ماه عزیز مانده ایم مخاطب نوشتار خویش را چه کسی یا کسانی یا نهاد و نهادهایی قرار دهیم؟ برای کدامین گوش شنوا بگوییم و بنگاریم و کدامین چشم عبرت بین را به مدد بطلبیم؟ از مسئولین که هیچ اعجازی ممکن نیست که هرخلاف کاری را قانونی و حق مسلم خویش می پندارند از حصر شیخ و میر و همسر بزرگوارش و ستمی که به خانواده این بزرگان روا می دارند تا سایر زشت کاری های غیرقانونی شان. از بزرگان اندیشمندانمان نیز کاری برنیاید و مراجع عالیقدر مستقلمان نیز جز تسلا و تکرار وعده های قرآنی که دلمان را آرام می کند و فرزندانمان را که پاسخ فوری تری می طلبند راضی نمی کند، برایمان ندارند و مردمان عزیز و همراهمان نیز با شنیدن دلگویه های ما تنها آب به چشم می آورند و لب به دندان می گزند. پس بگذار خدای رمضان را که عالم محضر اوست شاهد بگیریم بر همه ستمی که این روزها بر ما و عزیزانمان می رود. ستمی که بر عزیزانمان می رود از قدیانی عزیز که سمبل آزادگی در دو رژیم بوده و هست و تن رنجورو قلب بیمارش با دست پلید مردمان سیاه دل بدکار رنجه تر می گردد تا زندانیان در تبعید که بیش از خودشان خانواده هایشان رنج فراق می برند و دشواری راه را متحمل می شوند برای یک چند لحظه دیدار و نگاه های باحسرت و تا زوجین جوانی که هنوز در حسرت تنها یک روز مرخصی مانده اند تا زندگی مشترک را در لابلای راه های منتهی به اوین و رجایی شهر و دیگر زندان های آباد شده ایران اسلامی فراموش نکنند! و تا زندانی خاص جمهوری اسلامی که کینه ها مانند تار عنکبوت و البته به همان سست بنیادی پیرامونش را گرفته تا صدای حقش خفه شود و اراده تو بلندتر شدن صدای حق است که «کلمة الله هی العلیا»
بارخدایا تو را

به حق این ماه عزیز و شب های قدرش سوگند می دهیم دل های ما را که رنج این روزگاران و زمامداران بی مقدار در برابر کبریا و عظمت تو زخم دارش کرده آرام بخشی و به فرزندان ما نیز صبر جمیل عطا کنی و بر این ملت فهیم و رشید رحم آوری که بی تدبیری حاکمان از خلق برگشته و رضای تو از دست داده شان بیش از این کشورشان را به ورطه نابودی نکشند. خداوندا ما می دانیم که تو از رفتار این عمله های جور رضایت نداری پس ما را نیز در این بی رضایتی و نه گفتن به ظلم مستدام بدار و هرگز مگذار برای استیفای حقوق از دست رفته مان سر مقابل غیر تو خم کنیم و از بندگان سفله تو تمنای آن چه را کنیم که تنها به اراده تو محقق می شود.


اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین
اللهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک
برحمتک یا ارحم الراحمین
یازدهم رمضان المبارک ۱۴۳۳ (دهم مردادماه ۱۳۹۱)
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی

 

 

 

 

تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۸:۰۵ بعد از ظهر

دولتمردان ایران زندانیان سیاسی را گروگان گرفته اند

بیانیه مشترک شیرین عبادی و دو تشکل حقوق بشری

 

جـــرس: شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، همچنین دو تشکل فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، بیانیه ای مشترک در خصوص فشارهای وارده به زندانیان سیاسی در ایران منتشر و نسبت به وضعیت زندانیان بیمار و شرایط وخیم آنها در زندانها اعتراض کردند.


به گزارش تارنمای فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، بیانیه مشترک این گروه از فعالان حقوق بشر که روز سه شنبه 31 ژوئیه- نهم امرداد ماه منتشر شده، به شرح زیر است:


شرایط زندانیان در ایران روزبه‌روز بدتر می‌شود. زندانیان سیاسی و عقیدتی در طی بازداشت پیش از محاکمه مورد شکنجه و بدرفتاری های دیگر قرار می‌گیرند، به وکیل و خانواده و امکانات قانونی دسترسی ندارند و در پی آن در شرایطی که بسیار از موازین بین‌المللی محاکمة عادلانه به دور است بر اساس اتهام‌های مربوط به فعالیت حرفه ای، فعالیت حقوق بشری، آزادی بیان، گردهمایی و تشکل و دیگر حقوق قانونی خود که در عهدنامه‌های بین‌المللی حقوق بشری به رسمیت شناخته شده و جمهوری اسلامی ایران نیز عضو آن‌ها است، مورد محاکمه قرار می‌گیرند."

زندانیان سیاسی، پس از محاکمه هایی که اغلب تنها چند دقیقه طول می‌کشد، حکم های به شدت ناعادلانه ای دریافت می‌کنند که گاهی حتی براساس قوانین پرنقص و ایراد ایران نیز غیرقانونی است. یک مثال شناخته‌شدة آن “زندان در تبعید“ در زندان‌های دورافتاده است که در هیچ‌یک از قوانین ایران وجود ندارد و در عمل هم زندانیان و هم خانواده‌های آن‌ها را مجازات می‌کند.


خانواده‌های زندانیان سیاسی اغلب به شکل‌های دیگر نیز مورد آزار قرار می‌گیرند. گاهی، بعضی از اعضای خانواده یک زندانی تنها به خاطر رسانه ای کردن وضعیت زندانی خود یا پیگیری وضعیت او نزد مقامات قضایی بازداشت یا به زندان محکوم می‌شوند. در موارد دیگر، ماموران امنیتی در حیطه خصوصی خانواده زندانی مداخله می‌کنند و برای مثال به زنان توصیه می‌کنند تا از شوهران خود شکایت کنند یا از آنها طلاق بگیرند.


بسیاری از زندانیان سیاسی بعدا در طی گذراندن محکومیت خود مورد آزار قرار می گیرند و اغلب با پرونده سازی اتهام‌های تازه‌ای علیه آنها مطرح می‌شود تا پیش از به پایان رسیدن دوره محکومیت آن‌ها یا حتی پس از آن مدت زندان آنها را افزایش دهند. زندانیان سیاسی و عقیدتی گاهی به زندان‌های دورافتاده تبعید می‌شوند، با وجود اینکه “زندان در تبعید” در حکم آن‌ها وجود ندارد.


بسیاری از زندانیان عقیدتی به شدت نیازمند امکانات درمانی و رسیدگی پزشکی مناسب هستند که در زندان های مختلف وجود ندارد، اما دولتمردان اغلب از ارائه خدمات درمانی الزامی که در عهدنامه های بین المللی و آیین‌نامه زندان‌های ایران مقررشده است، سر باز می‌زنند.


شیرین عبادی، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران گفتند: ما همواره توجه جامعه بین المللی را به شرایط زندانیان سیاسی در ایران جلب کرده‌ایم، از جمله در گزارش مشترک فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران با عنوان ایران: سرکوب آزادی، زندان، شکنجه، اعدام سیاست دولتی اختناق»). اینک یک بار دیگر توجه جامعه بین‌المللی را به وضعیت زندانیان عقیدتی زیر که به تازگی مورد بدرفتاری قرار گرفته‌اند جلب می‌کنیم، اما باید تأکید نماییم که این فهرست تنها تعداد کمی از زندانیان مورد آزار را در بر می‌گیرد و به هیچ وجه قطعی و کامل نیست.


ü نرگس محمدی در روز 19 تیرماه پس از آسیب دیدگی صورت در اثر زمین خوردن از زندان به بیمارستان منتقل شد. او دچار فلج عضلانی و تشنج است. خانواده وی به مدت 12 روز از خانم محمدی کاملا بی‌خبر بود تا این که او پس از بازگشت به زندان در اوایل مرداد ماه با آن‌ها تماس گرفت و گفت به مدت 5 روز حتا بینایی خود را از دست داده بود. با وجود حضور زندانبانان در اتاق او، ماموران زندان شب‌ها در زمان خواب دست‌های او را با دست‌بند به تخت می‌بستند. خانم محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر است که محکومیت شش سال زندان خود را به اتهام‌های مربوط به فعالیت‌های حقوق بشری می‌گذراند. دولتمردان ایران که او را به طور غیر قانونی به زندان زنجان به میان زندانیان عادی منتقل کرده‌اند، سرانجام امروز، 10 مرداد، به او مرخصی دادند تا درمان خود را در بیرون از زندان دنبال کند. اما روشن نیست که این مرخصی چه مدت ادامه خواهد داشت.


ü زینب جلالیان دچار خونریزی روده و مشکلات بینایی ناشی از شکنجه در طی بازجویی‌های پیش از محاکمه است. این زندانی سیاسی کُرد به حبس ابد محکوم است و در زندان سنندج به سر می‌برد.


ü کبری بنا زاده امیرخیزی و صدیقه مرادی، دو زندانی سیاسی، در تاریخ 21 تیرماه به زندان قرچک منتقل شدند که زندانی با شرایط به شدت غیراستاندارد و محل نگهداری زندانیان عادی است. این دو به اتهام هایی که گفته می‌شود به نسبت خانوادگی آن‌ها با اعضای گروه‌های مخالف در خارج مربوط است، به ترتیب به 5 سال و 10 سال زندان در تبعید محکوم هستند.


ü نسرین ستوده، وکیل حقوق بشری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، محکومیت 6 سال زندان خود را در زندان اوین می‌گذراند. براساس اطلاعات دریافتی در تاریخ 21 تیرماه، دولتمردان همسر و حتا دختر 12 ساله او را از خروج از ایران ممنوع کردند.


ü هانیه فرشی شتربان، وبلاگ نگار که محکومیت 7 سال زندان را در زندان اوین می‌گذراند و دچار بیماری کلیه و مثانه است، در اواخر تیر ماه به وسیله بهداری زندان از درمان و رسیدگی پزشکی و تحویل دارو محروم شد.


ü محمد سیف زاده دچار بیماری‌های حاد است، از جمله درد شدید پاها و زانوها، مشکلات کمر و تحت فشار بودن نخاع، آرتروز گردن و دست‌ها و ناراحتی قلبی. او از دی‌ماه سال 1390 از برخی خدمات پزشکی محروم بوده است. آقای سیف زاده، وکیل دادگستری و عضو مؤسس کانون مدافعان حقوق بشر، بر اساس اتهام‌های مربوط به فعالیت‌های حقوق بشری خود محکومیت دو سال زندان را در زندان اوین می‌گذراند و به خاطر نگارش نامه‌های انتقادی سرگشاده با اتهام‌های تازه‌ای روبه‌رو شده است.


ü عبدالفتاح سلطانی دچار کم‌خونی و بیماری‌های دیگر است و باید در اوایل تیرماه به بیمارستان اعزام می شد، اما پافشاری مسئولان زندان برای بردن او با دست‌بند اعزام او را منتفی کرد. آقای سلطانی، وکیل دادگستری و عضو مؤسس کانون مدافعان حقوق بشر، از شهریور 1390 در بازداشت است و به تازگی به خاطر فعالیت‌های حقوق بشری خود به 13 سال زندان در تبعید در شهر دورافتاده برازجان محکوم شد. در صورت تبعید او به برازجان، خانواده وی باید هر بار برای ملاقاتی کوتاه 1200 کیلومتر در رفت و 1200 کیلومتر در برگشت در سفر باشند.


ü شاهرخ زمانی، فعال سندیکایی، یک هفته پس از انتشار نامه سرگشاده‌ای که در آن شرایط به‌شدت بد زندان یزد را مورد انتقاد قرار داده بود، در تاریخ 8 مرداد به بند قرنطینه زندان یزد منتقل شد. او که به اتهام‌های مربوط به فعالیت برای تشکیل اتحادیه مستقل کارگری به 11 سال زندان محکوم شده است، در اردیبهشت ماه 1391 از شهر محل سکونت خود تبریز در شمال غربی ایران به زندان یزد “تبعید شد“، با وجود اینکه “زندان در تبعید“ در حکم او وجود ندارد.


ü محمد صدیق کبودوند برای ملاقات با پسرش که به یک بیماری علاج‌ناپذیر دچار است، به تازگی دست به اعتصاب غذای طولانی‌ زد که پس از 59 روز در تاریخ 3 مرداد خاتمه یافت. آقای کبودوند، رئیس سازمان حقوق بشر کردستان، که محکومیت 10 سال و شش ماه زندان خود را به اتهام‌های مربوط به فعالیت حقوق بشری می‌گذراند، در زندان سه بار دچار حمله مغزی و یک بار دچار سکته قلبی شده و از ناراحتی‌های مربوط به پروستات و کلیه و نیز سرگیجه و بیهوشی در رنج بوده است. با وجود این، از امکان درمان ضروری به طور منظم برخوردار نشده است.


ü بهمن احمدی امویی، روزنامه‌نگار اقتصادی، محکومیت 5 سال زندان خود را می‌گذراند. در تاریخ 22 خرداد 1391 که زندانیان سیاسی در بند 350 زندان اوین مراسمی برای یادبود سالگشت در گذشت زندانی سیاسی مرحوم هدی صابر برگزار کردند، مسئولان زندان او و چند تن از زندانیان دیگر را به سلول انفرادی منتقل کردند. در پی آن آقای احمدی امویی به زندان دورافتاده رجایی شهر منتقل شد و در آنجا مورد اهانت قرار گرفت و نزدیک به 20 روز در سلول انفرادی باقی‌ماند. با وجود اینکه در حکم محکومیت او “زندان در تبعید“ وجود ندارد، او هنوز در زندان رجایی شهر است.


ü انور حسین پناهی، فعال مدنی کُرد، که محکومیت 16 سال زندان خود را در زندان سنندج می‌گذراند، دچار عفونت کلیه و روده است. براساس گزارش‌های مربوط به دوره پیش از محاکمه، دنده‌های او در اثر شکنجه شکست و او را در شب‌های سرد زمستان بدون لباس در حیاط زندان نگه می‌داشتند. یکی از برادران او در شرایطی مشکوک، زمانی که برای ارائه تومار امضا حاکی از بی‌گناهی وی به نزد مقامات قضایی می‌رفت، به قتل رسید. برادر دیگر او چند بار بازداشت شد، در حدود 50% از بینایی خود را در زیر شکنجه از دست داد و سپس به یک سال زندان محکوم شد.


ü ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی، دچار ناراحتی قلبی است و چند بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است. بنا به گزارش ها، دیروز (9 مرداد)، ماموران زندان او را پس از ضرب و شتم و زدن دستبند به بیمارستان بردند تا مورد معاینه قلب قرار بگیرد، اما او در اعتراض از معاینه خودداری کرد و به زندان بازگردانده شد. در اواخر تیرماه، مسئولان از دادن مرخصی درمانی به او به توصیه کمیسیون پزشکی سر باز زدند. آقای قدیانی بنا بود در پایان محکومیت یک سال زندان خود در اوایل آذرماه 1390 آزاد شود، اما دولتمردان با طرح اتهام‌های تازه “اهانت به مقام رهبری به ریاست جمهوری“ او را به یک سال زندان دیگر محکوم کردند. او با اتهام‌های تازه‌ای نیز روبه‌رو است.


ü مصطفی تاج‌زاده، معاون پیشین وزیر کشور، محکومیت 6 سال زندان خود را می‌گذراند و دچار دیسک کمر، آرتروز گردن‌ و بیماری پوستی و مشکلات بینایی است. دولتمردان از انتقال او به بند عمومی زندان سر باز می‌زنند.


ü کورش کوهکن، فعال سیاسی، محکومیت سه سال و شش ماه زندان خود را می‌گذراند. مینسک زانوی راست او زیر شکنجه پاره شد. در اواخر تیرماه، او در اثر قفل شدگی زانو از پله‌ها پایین افتاد و مسئولان زندان از درمان به موقع او کوتاهی کردند.


ü کیوان صمیمی بهبهانی، روزنامه‌نگار با سابقه و مدافع حقوق بشر، محکومیت 6 سال زندان خود را در زندان دورافتاده رجایی شهر می‌گذراند و دچار بیماری خطرناک کبدی است.


ü سعید متین پور، فعال فرهنگی آذری ایرانی و روزنامه‌نگار، محکومیت 8 سال زندان خود را می‌گذراند و دچار عفونت ریه است.


ü احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار، محکومیت 6 سال زندان را می‌گذراند و دچار کاهش شدید وزن به دلایل ناروشن است.


ü حشمت‌الله طبرزدی، فعال سیاسی، محکومیت 8 سال زندان را می‌گذراند و دچار مشکلات قلبی و فشار خون بالا است.


ü عبدالله مؤمنی، فعال سیاسی، محکومیت چهار سال و 11 ماه زندان را می‌گذراند و دچار مشکلات کلیوی، بیماری پوستی و مشکلات شنوایی ناشی از صدمه به پرده گوش در زیر شکنجه است. او با اتهام‌های تازه‌ای روبه‌رو است.


ü قاسم شعله سعدی، وکیل دادگستری، محکومیت یک سال و نیم زندان را می‌گذراند بود و گویا در اثر شکنجه در دوره قبلی زندان دچار آسیب نخاعی شده است. او با اتهام‌های تازه‌ای روبه‌رو است.


ü حامد روحی نژاد، دانشجو، محکومیت 10 سال زندان خود را در تبعید در زندان زنجان می‌گذراند. او دچار بیماری ام اس است و در اثر آن یکی از دست‌هایش ازکارافتاده و بینایی و شنوایی اش دچار مشکلات جدی شده است.


ü محمد حسین کاظمینی بروجردی، روحانی مخالف، که محکومیت 11 سال زندان خود را در زندان اوین می‌گذراند، گویا دچار بیماری پارکینسون، دیابت، فشار خون بالا، مشکلات قلبی و کلیه و کاهش بینایی یکی از چشمان خود است.


ü صالح کهندل، زندانی سیاسی، محکومیت 10 سال زندان خود را در زندان دورافتاده رجایی شهر می‌گذراند و دچار نوسان شدید پلاکت های خونی است.


ü سیامک ایقانی، از پیروان آیین بهایی، محکومیت 3 سال زندان را در سمنان می‌گذراند و دچار مشکلات ریوی و روماتیسم است.


ü محسن جوادی افضلی، زندانی سیاسی، محکومیت دو سال و نیم زندان خود را در زندان اوین می‌گذراند و دچار عفونت حاد گوش و مشکلات شنوایی است.


ü جعفر اقدامی، زندانی سیاسی، محکومیت 10 سال زندان خود را در زندان دورافتاده رجایی شهر می‌گذراند و دچار سندرم عصبی در کمر و پا است که ممکن است به فلج کامل او بیانجامد.


ü ابراهیم (نادر) بابایی، زندانی سیاسی، محکومیت 6 سال زندان خود را در زندان دورافتاده رجایی شهر می‌گذراند و دچار ناراحتی قلبی و دیسک کمر است.


ü آرش هنرور شجاعی، روحانی، محکومیت 4 سال زندان خود را در زندان اوین می‌گذراند و دچار ناراحتی قلبی و صرع است.


عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و رئیس جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، گفت:


«
زندانیان سیاسی و عقیدتی گروگان هایی در دست دولتمردان ایران هستند که نهایت فشار را بر آن‌ها و خانواده‌های آن‌ها وارد می‌آورند. این دولتمردان همواره مقررات “مجموعه اصول حمایت از تمام اشخاص در هر شکلی از بازداشت یا زندان” مصوب مجمع عمومی سازمان ملل در دسامبر 1988 و “اصول حداقل استاندارد برای رفتار با زندانیان مصوب شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در 13 مه 1977” را زیر پا می‌گذارند. آنها از ارائه خدمات درمانی مناسب و منظم به زندانیان سیاسی سر باز می‌زنند، آن‌ها را از تمام حقوق دیگر محروم می‌کنند و مورد همه گونه شکنجه، مجازات‌های غیرانسانی و بدرفتاری های دیگر قرار می‌دهند. آن‌ها حتا خانواده‌های زندانیان سیاسی را نیز مجازات می‌کنند

 

 

 

 

تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۴:۵۷ بعد از ظهر

حکومت ایران همچنان در جهت استقرار مناسبات پادگانی می کوشد

پیام تاجزاده به آنگ سان سوچی

 

جـــرس: مصطفی تاجزاده زندانی سیاسی و عضو ارشد جبهه مشارکت در نامه ای خطاب به رهبر مخالفان دولت میانمار و برنده جایزه صلح نوبل، ضمن حمایت از اظهارات وی مبنی بر لزوم حفظ حقوق اقلیتها به مقایسه نحوه برخورد حکومت ایران و برمه با مخالفان خود پرداخت.


به گزارش نوروز، این فعال جنبش سبز در بخشی از پیام خود به آنگ سان سوچی آورده است:" امیدوارم مطالبات دموکراسی خواهانه ملت ها که از جمله در بهار عربی تجلی کرده است و نیز اقدام نظامیان حاکم بر میانمار در خاتمه دادن به حبس خانگی سرکارعالی و آزادی زندانیان سیاسی و تمکین آنان به انتخابات آزاد و عادلانه با همه لوازم و نتایجش مشوق حاکمان بر کشورم شود تا ایشان نیز حقوق شهروندی منتقدان و مخالفان خود را به رسمیت بشناسند و به انتخابات آزاد تن دردهند."


متن کامل این پیام به شرح زیر است:


سرکار خانم دکتر آنگ سان سوچی
با سلام و احترام
سخنان انسان دوستانه ، شجاعانه و به موقع سرکارعالی مبنی بر ضرورت «وضع قوانین لازم برای حفظ حقوق اقلیت ها» و این که « حمایت از حقوق اقلیت ها نیازمند اقدام هایی بیش از حفظ زبان و فرهنگ قومیت هاست» و نیز تأکید بر استقرار دموکراسی واقعی همراه با روح اتحاد، برابری حقوقی و احترام دوجانبه در اولین نطق خود در پارلمان میانمار، دوست داران راهبرد «دموکراسی در خانه، صلح در جهان» را خشنود کرد. هم چنان که مسلمانان را امیدوار نمود که با تأمین حقوق هم کیشانشان در آن کشور، سرانجام «میانمار برای همه میانماری ها» می شود! با اغتنام فرصت، به استحضار می رساند که هدف جنبش اصلاحی ایرانیان نیز جامعه عمل پوشاندن به دو شعار فوق است که با توجه به جمیع شرایط، دست یابی به آنرا با استراتژی «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» ممکن می دانند. اگر چه با کمال تأسف باید اعتراف کنم که جناح حاکم بر کشورم هنوز به ضرورت های زندگی در «عصر پساجنگ سرد» بی اعتنا هستند و هم چنان در جهت استقرار مناسبات پادگانی در ارکان حکومت و حاکمیت فضای پلیسی و امنیتی در جامعه می کوشند و با ستیز با «دموکراسی واقعی»، حقوق اقلیت های قومی و مذهبی که سهل است حتی حقوق اساسی اکثریت هم وطنانم را پایمال می کنند. با وجود این امیدوارم مطالبات دموکراسی خواهانه ملت ها که از جمله در بهار عربی تجلی کرده است و نیز اقدام نظامیان حاکم بر میانمار در خاتمه دادن به حبس خانگی سرکارعالی و آزادی زندانیان سیاسی و تمکین آنان به انتخابات آزاد و عادلانه با همه لوازم و نتایجش مشوق حاکمان بر کشورم شود تا ایشان نیز حقوق شهروندی منتقدان و مخالفان خود را به رسمیت بشناسند و به انتخابات آزاد تن دردهند. پیش از این که دیر شود و هزینه ای سنگین . چه بسا جبران ناپذیر، بر آئین و میهن و مردم تحمیل شود.
با آرزوی سلامتی و بهروزی شما
زندان اوین سید مصطفی تاجزاده

 

 

 

 

 

 

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages