تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۸:۰۷ بعد از ظهر
گزارش بازتاب از رانتخواری مهرداد بذرپاش
جرس: وبسایت بازتاب در گزارشی با عنوان "ماجرای رانتخواری که فقط یک پراید قسطی دارد" مدعی شده است که یکی از "نورچشمی"های احمدینژاد با رانتخواری به ادارهی روزنامه خود میپردازد.
در این مطلب، گرچه نامی از کسی برده نشده است اما با اشارتهای صورت گرفته، مشخص است که اشارهی مطلب به "مهرداد بذرپاش" معاون سابق احمدینژاد و صاحب امتیاز روزنامه "وطن امروز" است.
بازتاب در مطللب خود نوشته است: "یکی از روزنامه هایی که توسط جوان نورچشمی محمود احمدی نژاد تاسیس شده است، با بهره مندی از رانت های سنگین مالی همچنان به فعالیت ادامه می دهد.
به گزارش بازتاب ؛ روزنامه مذکور که بدون نوبت چندین ساله گرفتن مجوز روزنامه تاسیس شد، در سال های اخیر نقش کم نظیری در فحاشی به شخصیت های انقلاب، تخریب و دادن شعارهای توخالی داشته است.
جالب است که نورچشمی مذکور که تصادفا داماد یکی از وزرای دولت نهم نیز بود، بدون داشتن حتی یک روز سابقه فعالیت صنعتی ابتدا به عنوان عضو هیات مدیره و سپس مدیر عامل یکی از برزگترین مجموعه های صنعتی کشور منصوب شد، در برنامه مثلث شیشه ای رشیدپور حاضر شده و ادعا کرده بود از مال دنیا تنها یک پراید قسطی دارد، اما بلافاصله روزنامه ای که سرمایه مورد نیاز آن حدود یک میلیارد تومان می باشد، راه اندازی کرد.
نورچشمی مذکور پس از مدتی به دلیل برخی مسایل از چشم احمدی نژاد افتاد و از سمت های خود به تدریج برکنار شد و برای اداره روزنامه خود با مشکل مواجه گردید.
یکی از این مشکلات، قطع پول های تزریقی از یکی از رانت خوران به نام م.پ بود که قرار بود در ازای پرداخت کمک مالی به این روزنامه، ضایعات مجموعه صنعتی بزرگ تحت مدیریت نورچشمی را دریافت کند.
با ورود دستگاه های نظارتی به مجموعه تحت مدیریت نورچشمی، مشخص گردید در معاملات زمین در شمال کشور نیز ارقامی میلیاردی جابجا شده است و بدین خاطر برای معاونین وی پرونده تشکیل شد و صلاحیت نورچشمی نیز در انتخابات مجلس تایید نمی شود تا با دخالت بزرگترهای وی، این موضوع حل گردید.
نکته قابل تاسف آن که برخی وبلاگ نویسان و افراد تندروی طیف افراطی که شعار عدالت و برخورد با مفسدین اقتصادی را سر می دهند، در همین روزنامه فعالیت داشته و از محل همین رانت ها حق التحریرهای حلال! خود را دریافت می کنند."
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۱۰:۵۱ قبل از ظهر
وزیر خارجه جمهوری اسلامی: به هر حال برخی گروگان ها، بازنشستگان نهادهای نظامی بودند
ترکها به مقامات ایران علاقه دارند
جـــرس: با گذشت سه روز از ربایش تعدادی از ایرانیان در سوریه، و درحالیکه مقامات جمهوری اسلامی بر خلاف ادعای اپوزیسیون سوریه، این افراد را "زائران اماکن متبرکه" اعلام کرده بودند، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی پذیرفت که تعدادی از این افراد "بازنشستگان" نهادهای نظامی و اعضای ادارات مختلف دیگر بودهاند. وی بدون اشاره به اعلام ممنوعیت سفر به سوریه از دو ماه پیش ادعا کرد که قرار بود با این کار آرام آرام راه برای زیارت سایر مردم و شهروندان نیز باز شود.
رئیس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی،
بدون اشاره به بیانیه شدیداللحن و اعتراض آمیز روز گذشتۀ ترکیه در خصوص ایران،
مدعی شد: دولتمردان ترکیه علاقه فراوانی به همتایان خود در ایران دارند و ما نیز
دولتی که در ترکیه روی کار است را دولتی شایسته و لایق و دلسوز برای ملت خود میدانیم.
به گزارش ایسنا، علی اکبر صالحی، وزیر
خارجه جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه هنگام بازگشت از سفر خود به ترکیه، درمورد
ایرانیان به گروگان گرفته شده در سوریه، مدعی شد: به هر حال تعدادی از این عزیزان
از بازنشستگان سپاه و ارتش بودهاند، البته افرادی نیز از ادارات مختلف دیگر بودهاند
و حتی قرار بود در مرحله بعد بازنشستگان ادارات دیگر نیز اعزام شوند که آرام آرام
راه برای زیارت سایر مردم و شهروندان نیز باز شود.
وی پس از دیدارش با احمد داوود اوغلو،
وزیر امور خارجه ترکیه و در مسیر بازگشت به تهران با خبرنگاران سخن میگفت، در
مورد موضوعات مورد مذاکره در این سفر خاطرنشان کرد: پیرو مذاکره تلفنی با داوود
اوغلو درباره ربوده شدن ۴۰ نفر از بهترین عزیزان
کشورمان که زائر حرم حضرت زینب در سوریه بودند این سفر انجام شد. برای ما مهم است
که وقتی هموطنان ما گرفتار میشوند تمام سعی و تلاش خود را به کار بگیریم و وظیفه
خود میدانیم تا آنجا که امکان دارد این عزیزان را از بند اسارت رها کنیم.
وی افزود: "با توجه به شرایط ویژه
سوریه و ارتباطاتی که دوستان ترکیه با معارضین در سوریه دارند، با مقامات ترک به
تفصیل صحبت کردیم و با مقامات قطر نیز گفتوگویی داشتهایم. امیدواریم همانگونه
که با کمک دوستان ترک ما توانستیم افراد دیگری که پیش از این در سوریه ربوده شده
بودند را از بند اسارت نجات دهیم این بار هم این درخواست را داشتیم و آنها قول
دادند که تمام تلاش خود را به کار گیرند که این موضوع به نتیجه برسد."
وزیر امور خارجه ایران در عین حال گفت:
البته گروههای معارضین در سوریه اقسام مختلفی دارند و یکپارچه نیستند. انتظار
نداریم که نفوذ کشوری مثل ترکیه به مفهوم این باشد که به تمامی معارضین دسترسی
دارد. به هر حال آنها قول دادند که تمام تلاششان را به کار گیرند و وزیر خارجه
ترکیه تاکید کرد که شهروندان ایرانی را مانند شهروندان خود میدانیم.
وی افزود: با توجه به اینکه در ماه
مبارک رمضان قرار داریم و گروگانگیران و گروگانها هر دو مسلمان هستند و بنا به
دلایلی بحرانها و مسائلی پیش آمده است به کسانی که هموطنان ما را در اسارت خود
دارند از طریق رسانهها پیام میفرستیم و تاکید میکنیم با توجه به قرار داشتن در
این ایام مبارک و به ویژه لیالی قدر از باب اخوت اسلامی اقدام لازم را در جهت
رهایی این عزیزان انجام دهند.
صالحی بدون اشاره به بحران اخیر دمشق
مدعی شد: بسیار صریح و واضح در مورد وضعیت این افراد صحبت کردیم و اخبار منتشر شده
در مورد وابستگی این افراد به سپاه را تکذیب کردیم و شرح دادیم که برای مدتی بود
که زائرین به سوریه نمیرفتند، اما از زمانی که دمشق آرام شد مجددا آغاز به اعزام
زائرین کردیم و بازنشستگان ادارات مختلف از سپاه و وزارتخانههای دیگر به نوبت در
لیست زائران قرار گرفتند و عشق و شور ایرانیها به اهل بیت آنقدر زیاد است که ما نمیتوانیم
مانع اقبال مردم به زیارت عتبات شویم. به هر حال تعدادی از این عزیزان از
بازنشستگان سپاه و ارتش بودهاند، البته افرادی نیز از ادارات مختلف دیگر بودهاند
و حتی قرار بود در مرحله بعد بازنشستگان ادارات دیگر نیز اعزام شوند که آرام آرام
راه برای زیارت سایر مردم و شهروندان نیز باز شود.
رییس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی
گفت: خوشبختانه در فیلمی که در مورد این افراد پخش شده است شاهد هستیم که این
افراد زائر بودهاند و هیچ وسیله دیگری غیر از لباس و وسائل شخصی و کارتهای
شناسنایی به همراه نداشتند. این افراد بین زینبیه و فرودگاه بازداشت شدند و ورود
پاسپورت آنها نیز مشخص است. این گروه سه اتوبوس بودهاند که دو اتوبوس به فرودگاه
منتقل شدند .
وی گفت: تمام این موارد به تفصیل بررسی
و روشن شد و گفته شد که رانندهای که مسوول اتوبوس سوم بوده است یک باره به فرعی
میرود و این اتفاق رخ میدهد.
صالحی همچنین گفت که با همتای ترک خود
در مورد بحران سوریه نیز گفتوگو کرده است و افزود: ما به دنبال نفی خشونت هستیم و
گفتوگوی ملی در سوریه را دنبال میکنیم. تاکید کردیم ایران آمادگی میزبانی
معارضان را در ایران دارد و میخواهد معارضان در ایران در کنار یکدیگر بنشینند و
با دولت سوریه صحبت کنند. با دولت سوریه نیز در این باره گفتوگوهایی داشتهایم و
آنها آمادگی خود را اعلام کردهاند. به هر حال از دوستان ترک خود خواستیم که با برخی
از گروههای معارضین که در ترکیه هستند گفتوگو داشته باشند و آنها را تشویق کنند
که در میزبانی که در آینده از معارضین خواهیم داشت به تهران سفر کنند و آنها از
این مساله استقبال کردند و ما امیدواریم دو کشور نقشآفرین در منطقه ترکیه و ایران
بتوانند با همکاری و هماهنگی یکدیگر این منطقه مهم خاورمیانه را که دستخوش تحولاتی
شده است به گونهای مدیریت کنند که به طور طبیعی تحولات به پیش رود و امری خارج از
اراده کشورهای منطقه بر کشورهای این منطقه تحمیل نشود.
وزیر امور خارجه ایران گفت: در مورد
روابط دوجانبه نیز با داوو اوغلو مذاکراتی داشته است و تاکید کرد روابط ما و
ترکیه بسیار خوب است و در حوزههای مختلف در بهترین شرایط هستیم. انتظار داریم
روابط عمیقتر و گستردهتر از آنچه که در حال حاضر است بشود. روابط ما و ترکیه قطعا
مستقل از برخی اختلافنظرهایی است که ممکن است با یکدیگر در مورد برخی مسائل داشته
باشیم. ممکن است درباره برخی مسائل بینالمللی اختلافاتی وجود داشته باشد اما هیچ
اثر منفی بر روابط دوجانبه نخواهد گذاشت. به هر حال دولتمردان ترکیه علاقه فراوانی
به همتایان خود در ایران دارند و ما نیز دولتی که در ترکیه روی کار است را دولتی
شایسته و لایق و دلسوز برای ملت خود میدانیم.
وی با ادعای اینکه این سفر بسیار بهموقع
و مفید بود، در خصوص واکنش مقامات ترک به اظهارات اخیر برخی مقامات جمهوری اسلامی
اظهار کرد: مقامات ترکیه از برخی اظهارنظرهایی که در ایران شده بود گلایههایی
داشتند. باید گفت هیچ مقام ترکیه و مسئولین حکومتی هیچگاه موضعی منفی راجع به
ایران نداشتهاند. درست است که امروز
آقای اردوغان با توجه به برخی اظهارنظرهایی که در ایران شده بود واکنشی نشان دادند
اما تا به امروز چنین اظهاراتی را نداشتیم. خواهش
ما از عزیزان مسوول در ردهها و سطوح مختلف این است که رعایت برخی مسائل و جنبههای
مختلف را داشته باشند.
صالحی تاکید کرد: انتظار و هدف ما این
است که زمینههای وحدت، اتحاد و همگرایی ایجاد شود نه اینکه شرایطی ایجاد شود که
این همگرایی به واگرایی منجر شود.
وی همچنین گفت: امیدواریم خداوند گشایشی
حاصل کند که هر چه زودتر این عزیزان ایرانی از بند اسارت رها شوند. ضمن اینکه در
چند روز گذشته نامههایی نوشتهایم و امروز این نامهها به دبیرکل سازمان ملل،
سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب و همچنین صلیب سرخ بینالملل ارسال میشود و انتظار
داریم مجموعه نهادهای بینالمللی و دولتهای دوست در منطقه به سهم خود اقدام لازم
را در تسریع رهایی بخشیدن این عزیزان از بند اسارت انجام دهند.
وی در پاسخ به پرسش ایسنا درباره آخرین
پیگیریهای وزارت خارجه در خصوص پیگیری سرنوشت هفت امدادگر ایرانی که در لیبی توسط
گروههای انقلابی این کشور در اسارت به سر میبرند، گفت: در دو سه روز آینده آقای
قشقاوی معاون کنسولی، پارلمانی و امور ایرانیان خارج از کشور به طرابلس سفر خواهد
کرد و این مساله را پیگیری میکند.
صالحی گفت: مطمئن هستیم که حال این
افراد خوب است و در سلامت به سر میبرند. در حال انجام رایزنیها از طرق مختلف
هستیم که این عزیزان هر چه زودتر به ایران بازگردند. در سفر آقای قشقاوی رایزنی
همهجانبهای در این باره انجام میشود.
صالحی در پاسخ به پرسش دیگر مبنی بر خواسته
ربایندگان این افراد درباره میانجیگری ایران بین لیبی و عراق برای آزادی زندانیان
لیبیایی گفت: این خواسته دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر محسوب میشود. آنها میخواهند
لیبیاییهای زندانی در عراق رها شوند. این مسالهای است که به دولت عراق مربوط میشود.
وی افزود: ما به عزیزان لیبیایی بسیار
کمک کردهایم. ایران جزء اولین کشورهایی بود که پس از توقف جنگ به لیبی متخصص
فرستاد در حوزه مینزدایی و استفاده از دست و پاهای مصنوعی و کمکهای امدادی
فعالیت کرده است. تعداد زیادی از لیبیاییها برای معالجه به ایران آمدند و این
افرادی که در حال حاضر در اسارت هستند پزشک و امدادگر و متخصصین دست و پاهای
مصنوعی هستند. من از این افراد تعجب
میکنم که با افرادی که بدون هیچ چشمداشتی برای خدمت به لیبی سفر کردهاند چنین
برخوردی میشود. ما هیچگاه به لیبیاییها نگفتیم میخواهیم قراردادهایی در مورد
موضوعات مختلف ببندیم و برخلاف غربیها که به دنبال قراردادهای نفتی و تجاری هستند
چنین مسائلی را نخواستهایم. حتی برخی کشورهای منطقه نیز اینگونه در لیبی ظاهر
شدند در صورتی که ما هیچ چیزی جز خدمترسانی نخواستیم. ما از افرادی که این عزیزان
ما را در لیبی در بند خود دارند میخواهیم این افراد را هر چه زودتر از بند خود
رها کنند و امیدواریم شاهد بازگشت هر چه زودتر عزیزان که در لیبی هستند به تهران
باشیم.
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۱۲:۴۲ قبل از ظهر
بیانیه شدیداللحن دولت ترکیه علیه برخی مقامات جمهوری اسلامی
جـــرس: دولت ترکیه اظهارات سرلشگر فیروزآبادی که ترکیه را برای کشتار و خونریزی در سوریه مسئول دانسته است، به شدت محکوم کرد. وزیر خارجه ایران برای تحکیم روابط دو کشور به ترکیه سفر کرده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، وزارت امور
خارجه ترکیه در بیانیهای که غروب سهشنبه (۷ اوت برابر ۱۷
مرداد) منتشر شد، به شدت از زمامداران ایرانی انتقاد کرد. در بیانیهی وزارت امور
خارجه ترکیه آمده است: "ما اتهامات بیاساس و تهدیدهای بینهایت خصمانهی
مقامات ایرانی از قبیل حسن فیروزآبادی علیه کشورمان را به شدت محکوم میکنیم."
در بیانیه تصریح شده است: "ادامه
سخنان مسئولان مختلف ایرانی علیه کشور ما غیرقابل قبول است."
واکنش ترکیه همزمان با سفر علی اکبر
صالحی، وزیر امور خارجه ایران به ترکیه منتشر شده است. گفته میشود که مذاکرات
آقای صالحی با مقامات ترکیه حول دو محور برنامهریزی شده است: گفتوگو درباره
بحران سوریه و همچنین تقاضای کمک به خاطر آزادی ۴۸ شهروند ایرانی که در
سوریه به اسارت گرفته شدهاند.
در بیانیه وزارت خارجه ترکیه با اشاره
به موضوع اخیر، گفته شده است: "دولت ترکیه صرفا از جنبه ملاحظات انسانی برای
رهایی گروگانهای ایرانی در سوریه تلاش میکند."
"ترکیه پس از سوریه"
وزارت امور خارجه ترکیه در بیانیه اخیر
خود به اظهارات سرلشگر حسن فیروزآبادی، فرماندهی ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران،
واکنش نشان داده است.
سرلشگر فیروزآبادی گفته است: "آل
سعود، قطر و ترکیه مسئول خونهایی هستند که در خاک سوریه ریخته میشود.»
رئیس ستاد نیروهای مسلح ایران در گفتوگویی
با سایت "سپاه نیوز"، تارنمای رسمی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، گفته
است که ترکیه و سایر کشورهای همسایه "در سوریه به اهداف شیطان بزرگ امریکا
کمک میکنند."
فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری
اسلامی در این گفتوگو که روز دوشنبه (۶ اوت برابر ۱۶ مرداد) منتشر شد، افزوده است:
"اگر این کشورها این مبنا را قبول کردهاند، باید بدانند که بعد از سوریه
نوبت ترکیه و بقیه کشورها خواهد بود."
جدال لفظی میان ایران و ترکیه به خاطر
بحران سوریه هر روز لحن تندتری به خود میگیرد. ترکیه از مخالفان بشار اسد
پشتیبانی میکند، درحالیکه جمهوری اسلامی یکی از معدود حامیان اصلی رژیم اسد
شناخته میشود.
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۱۰:۲۱ قبل از ظهر
مصر صدور ویزا برای مقامات ایرانی را به بعد از سفر مقامات آمریکایی موکول کرد
جـــرس: روزنامه جمهوری اسلامی درسرمقاله امروز خود با عنوان "به مصری ها آدرس غلط ندهیم" ، از سفر معاون احمدی نژاد به مصر برای دعوت از مرسی انتقاد کرده و از دوبار تلاش ایران برای اخذ ویزای مشاور ارشد احمدی نژاد و مخالفت مصری ها با صدور این ویزا خبر داد.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته که دولت
مصر صدور مجوز سفر نماینده ایران به قاهره را، به بعد از سفر «کلینتون» و «پانه
تا» به مصر موکول کرده است.
در بخش هایی از این سرمقاله آمده است:
روزنامه الحیات به نقل از منابع نزدیك به ریاست جمهوری مصر اعلام كرد: مرسی در اجلاس جنبش عدم تعهد كه باید ریاست دورهای را به ایران تحویل دهد شركت نخواهد كرد و احتمالاً وزیر خارجه خود را خواهد فرستاد تا تضمینهایی كه به آمریكا و كشورهای عربی وابسته داده ترجمه عملی شوند.
صدور دومین بیانیه وزارت اوقاف مصر مبنی
بر ممنوعیت سفر ائمه جماعات، خطبا و قاریان قرآن به ایران، آنهم بعد از شروع بكار
مرسی به عنوان رئیسجمهور و مواضع تند نهاد ریاست جمهوری مصر علیه مصاحبه منتشره
از سوی خبرگزاری فارس حتی تا حد تهدید به اعلام جرم را نمیتوان وقایع پیش پا
افتاده و مقطعی تفسیر كرد.
در این گیرودار مشخص نیست چرا بار دیگر
سیاست احساساتی و ذوق زدگی بیش از حد ما بر منطق و حكمت و عزت غلبه نموده و معاون
رئیسجمهور كه در اواخر نظام مبارك، سابقه ملاقات و مذاكره با احمد شفیق نامزد
ریاست جمهوری و رئیس وقت سازمان هواپیمایی جهت برقراری خط پروازی بین تهران -
قاهره و لس آنجلس و ارتقاء روابط را در پرونده خود دارد به عنوان نماینده ویژه
پیام دعوت احمدی نژاد خطاب به مرسی را به مصر میبرد؟
نكته جالب توجه در رابطه با این سفر و
قبل از آن، كه مشاور ارشد رئیسجمهور عهدهدار مسئولیت آن بود، اینكه مصریها علیرغم
گذشت بیش از یكماه از دو درخواست ارائه شده برای صدور روادید، انجام این سفر را به
بعد از دیدار هیلاری كلینتون وزیر خارجه و لیون پانهتا وزیر دفاع آمریكا از مصر
موكول نمودند تا بگویند آمریكا همچنان در سیاست خارجی مصر حرف اول را میزند.
از این واقعیت نیز نباید غفلت نمائیم كه
بخشی از سیاستهای منفی مسئولین كنونی مصر نسبت به ایران، ناشی از عملكرد نادرست
دستگاه دیپلماسی ایران است. واقعیت اینست كه نمیتوان نقش انفعالی و بسیار كند و
احساسی دستگاه سیاسی به ویژه عملكرد غیرقابل دفاع دفتر حفاظت منافع كشورمان در
قاهره را، كه اعتراض همه مسئولین غیر از مقامات ارشد وزارت امورخارجه را
برانگیخته، نادیده گرفت و از علت تلاش بیهوده و غیراصولی این دفتر برای تنظیم سفر مصریها
و مصاحبههای غیرحرفهای و سكوت وزارت امور خارجه و هدر دادن فرصتهای محوری و
كلیدی بعد از پیروزی قیام نیز نپرسید.
بی تردید تاریخ پرافتخار ملت ایران و
تجربههای انقلاب ایجاب میكند آدرس غلط به مصر جدید ندهیم و آنها نباید باور
كنند كه ملت ایران و مسئولان جمهوری اسلامی حاضر هستند به هر قیمتی به مصر نزدیك
شوند.
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۱, ساعت ۹:۵۳ بعد از ظهر
به جای چوب حراج زدن به منافع ملی، واقعیات را به رهبر بگویید
نامه تاجزاده به وزیر خارجه
جـــرس: سیدمصطفی تاج زاده، زندانی سیاسی محبوس در بند قرنطینه زندان اوین در نامه ای خطاب به وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، خواستار آن شد که "به جای نادیده گرفتن تناقضات و نشان دادن در باغ سبز و چوب حراج زدن به منافع و منابع کشور"، واقعیات موجود به اطلاع رهبر جمهوری اسلامی رسانده شود.
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی به علی
اکبر صالحی نوشته است: می توانم با اطمینان بگویم که دستگاه دیپلماسی کشور ماموریت
یافته تا آنجا که می تواند نسخه بازسازی شده روش قذافی قبل از قیام های عربی رادر
سازش باخارجی ها پیاده کند و نشان دهد اعطای امتیازات و باجهای سنگین اقتصادی و
سیاسی به روسیه و چین و چوب حراج زدن به ثروت ملی و فروش محمولههای نفت سرگردان
در دریاها به بهای اندک و عشوهگریهای اقتصادی در برابر اروپا و آمریکا با عرضه
ظرفیتهای ایران در همکاریهای اقتصادی!! حلقه مکمل سیاست سازش ناپذیری در برابر
ملت و لجاجت در برابر مطالبات بر حق شهروندان است.
معاون وزیر ارشاد دولت میرحسین موسوی،
در نامه خود با طرح این نکته که جمهوری اسلامی ایران امروز آشکارا خواهان گفت و گو
و مذاکره با طرفهای آمریکایی و اروپایی جهت حل بحران هستهای است، پرسیده است:
چرا مذاکره و گفت و گو با قدرتهای خارجی و وارد شدن به توافقات گامبه گام و
تأمین کننده منافع هر دو طرف امری معقول و پسندیده است اما چنین مذاکره و گفتوگویی
با شهروندان خود که به افزایش قدرت ملی در برابر بیگانگان میانجامد امری ناممکن؟آ
یا باید با امریکا و دول غربی به زبان “گفتمان” سخن
گفت و با شهروندان خودی و منتقد به زبان زندان؟
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای صالحی وزیر محترم امور خارجه
تجربه چند ساله زندان انفرادی که خود
شکنجه مجسم و مجسمه شکنجه مستمر است، به من آموخته است که چگونه به خارج از این
چهار دیواری سرد نقب بزنم و از ورای حصارهای بتونی و آهنین محدودیتهای خبری،
حقایق نهفته در پشت پرده نظام را ببینم و معانی پنهان در اظهارات مقامات را دریابم.
دوستی اهل فضل میگفت آن چه به انسان در
مقام یک متفکر هنر اندیشیدن و درکی عمیق از امور میبخشد، مطالعه انبوه و خواندن
سطور سیاه کتابها نیست بلکه خواندن معانی نهفته در فضای سفید میان سطور است، که
مؤلفان به هر علت یا دلیل یا قصد بیان آن را ندارند و یا حتی بدان خودآگاهی
ندارند. این سفید خوانی بیش از سیاه خوانی به آگاهی انسان ژرفا میبخشد و من در
زندان انفرادی یادگرفتهام چگونه عزم زندانبانان حاکم را در ایجاد محدودیت و ایزوله
کردن و بیخبری زندانی از جهان خارج را به چالش بکشم و با سفید خوانی به حقایق و
اطلاعات پشت پرده و مسکوت در رسانههاکه حاکمان از بیان آن اجتناب میکنند، پی
ببرم.
فی المثل وقتی نظامیان و نیروهای امنیتی
نظامی بر خلاف گذشته دیگر پشت سرهم بیانیههای سیاسی صادر نمیکنند و فرماندهان و
سرداران کمتر در باره نحوه مهندسی و مدیریت انتخابات و نحوه مهندسی امنیتی جامعه
سیاسی سخن میگویند، میتوانم بفهمم که در پس پرده صراحتاً به آنها تذکر داده شده
که بیانیهها و اطلاعیههای سیاسی – نظامی آنان به وضوح لو دهنده ماهیت انتخابات صوری شاهانه است
و باید بیش از گذشته مراقب اظهارات و مواضع خود باشند و حفظ ظاهر کنند و وقفهای
هر چند کوتاه در مسیر خود افشاگریهای غیر عاقلانه ایجاد کنند. یا مثلاً وقتی در
صدر اخبار رسانه ملی از انبوه مشتریان نفت ایران خبرداده میشود و گوینده اخبار با
شور و شوقی تصنعی و مضحک از انبوه کشتیهایی خبر میدهد که برای بارگیری نفت به
سوی پایانههای صدور نفت ایران در حرکتاند، به روشنی میتوانم بفهمم که آن
قطعنامههای ورقپاره متأسفانه کار خود را کرده است.
یا وقتی خبرنگار صدا و سیمای جمهوری
اسلامی ایران دوربین به دست و پرانگیزهتر از خبرنگاران سیمای بعث سوریه درخیابانهای
دمشق به راه میافتد و با شهروندان خوشبخت سوری!! مصاحبه میکند تا نشان دهد دمشق
چقدر آرام است، میتوانم بفهمم که مواضع لجوجانه و کینهتوزانه بشاراسد و سرکوب منتقدان
و مخالفان چگونه سوریه را رفته رفته به کام هیولای جنگ داخلی فروبرده است و حاکمان
کنونی ایران تا چه اندازه در برابر واقعیت و در پذیرش اشتباهات راهبردی خود در
حمایت از رژیم سوریه در برابر مردمش، لجاجت و سرسختی به خرج میدهند.
یا وقتی بر واقعگرایی در ضمن آرمانگرایی
تأکید میشود میتوانم به وضوح دریابم که اقدامات شعاری تحت عنوان پایبندی به
آرمانهای انقلاب چه بلایی بر سر کشور آورده و طوفان دریا چگونه واقعیت خود را به
خشایارشاه نمایانده است به طوریکه حتی بدنه وفادار را نیز نگران و بیمناک کرده و
در نتیجه باید به بدنه اطمینان و روحیه داد که ما کاملاً به واقعیت توجه داریم و
به هر ضرب و زوری به آنها قبولاند که این گرانی و تورم و بیکاری، نرخ رشد صفر درصدی
و فقر و فساد و تبعیض و انزو در جهان را که میبینند وهم و خیال و واقعیت سازی
دشمن است و واقعیت این است که دشمن در بهمن گیر کرده و ما چیزی نمانده که به قله
برسیم.
بر همین سیاق به شما نیز می توانم با
اطمینان بگویم که دستگاه دیپلماسی کشور ماموریت یافته تا آنجا که می تواند نسخه
بازسازی شده روش قذافی قبل از قیام های عربی رادر سازش باخارجی ها پیاده کند و
نشان دهد اعطای امتیازات و باجهای سنگین اقتصادی و سیاسی به روسیه و چین و چوب
حراج زدن به ثروت ملی و فروش محمولههای نفت سرگردان در دریاها به بهای اندک و
عشوهگریهای اقتصادی در برابر اروپا و آمریکا با عرضه ظرفیتهای ایران در همکاریهای
اقتصادی!! حلقه مکمل سیاست سازش ناپذیری در برابر ملت و لجاجت در برابر مطالبات بر
حق شهروندان است.
با توجه به اینکه جنابعالی تاکنون کوشش
کردهاید تصویری اخلاقی از خودتان ارائه دهید و در محاصره دنیایی از بیاخلاقیهای
دولتی و سیاسی اطراف خود، متفاوت جلوه کنید، میتوانم به راحتی عمق ناراحتی شما را
از پیشبرد وظیفه دشوار و متناقض نمایی که در شرایط اسف بار کنونی برعهده دستگاه
دیپلماسی کشور نهاده شده تصور کنم. منظورم تناقضی است که از ماهیت معیارهای دوگانه
اخلاقی و سیاسی برمی خیزد و من سال ها قبل طی مقالهای در مجله آیین بدان پرداخته
و در کمال خیرخواهی خطرات آن را برای بقای نظام بیان کردهام در آن مقاله تأکید
کردم:
“در عصر ارتباطات و جهانی شدن، باید
تکلیف خود را با استانداردهای دوگانه روشن کنیم، در غیر این صورت نه تنها در عرصة
سیاست معیاری اخلاقی برای ارزیابی عملکردها نداریم، بلکه از بعد نظری نیز با
تناقضاتی جدی مواجه میشویم. افزون بر آن، بیتوجهی به این مسأله میتواند به
منافع ملی و حتی منافع حیاتی کشور آسیب بزند و آن را در وضعیتی مخاطرهآمیز قرار
دهد.”
اگرچه اکنون خطر مذکور در خانه مشترک و
عزیز ما ایران را کوبیده است اما در همان حال با آشکار شدن سرشت دوگانه مواضع نظام
حاکم فرصتی بی نظیر برای به قاعده درآوردن آن آشفته گویی ها و ایجاد توازن بین
گفتار و کردار و بین آنچه که به خارجی ها گفته می شود و آنچه که فی الواقع در داخل
و در مواجهه با حقوق مسلم شهروندان اعمال می شود به وجود آمده است.
در آن مقاله از جمله پرسیده بودم “آیا
نقض حقوق مدنی منتقدان حکومت و جلوگیری از تشکیل حزب یا غیرقانونی خواندن احزاب
آنان و ممانعت از فعالیت آزاد و علنی و امن احزاب منتقد، در کشوری موجه است و در
کشوری دیگر ناموجه؟”
جمهوری اسلامی ایران امروز آشکارا
خواهان گفت و گو و مذاکره با طرفهای آمریکایی و اروپایی جهت حل بحران هستهای
است. رئیس تیم مذاکره کننده هستهای ایران آشکارا میگوید که سیاست گام به گام را
پذیرفته و خواهان آن است که با هر گامی که ایران در صرفنظر کردن از حقوق خود و یا
تأمین خواستههای طرف مقابل بر میدارد طرف اروپایی و آمریکایی نیز گامی در جهت تأمین
خواستههای حداقلی ایران بردارد. اکنون در ادامه همان پرسش هایی که پاسخش را به
زبان زندان و کیفرخواست گرفتم می پرسم:
چرا مذاکره و گفت و گو با قدرتهای
خارجی و وارد شدن به توافقات گامبه گام و تأمین کننده منافع هر دو طرف امری معقول
و پسندیده است اما چنین مذاکره و گفتوگویی با شهروندان خود که به افزایش قدرت ملی
در برابر بیگانگان میانجامد امری ناممکن؟آ یا باید با امریکا و دول غربی به زبان
“گفتمان” سخن گفت و با
شهروندان خودی و منتقد به زبان زندان؟
آیا تنها کاربرد گفت و گو که در عصر
اصلاحات طنینی ویژه یافت آن است که خطاب به اوباما بگوییم “سخن گفتن مقامات
امریکایی را به زبان تهدید نشان دهنده عجز واشنگتن از مقابله منطقی و گفتمانی با
جمهوری اسلامی است” و در همان حال همین شیوه مقامات امریکایی را در برابر منتقدین
داخلی به کار گیریم و به این وسیله عجز خودمان را از تعمیم منطق گفت و گو به عرصه
های داخلی و در برابر منتقدان خود به معرض نمایش جهانیان بگذاریم؟
پرسشهایی مشابه و در سطحی عامتر نیز
قابل طرح است. از جمله این که آیا میتوان سیاستهای تبعیضآمیز آل خلیفه علیه
شیعیان بحرین را محکوم کرد و در همان حال در داخل کشور منتقدان و معترضان را سرکوب
کرد و به زندان انداخت و از بدیهیترین حقوق شهروندی حتی حق کار محروم کرد؟ مگر
خون شیعیان بحرین رنگینتر از خون شیعیان ایران است؟
چگونه کشوری که شهروندان اهل سنت خود را
از داشتن یک مسجد و یا برگزاری نماز جمعه در خانههای خود در پایتخت محروم میکند،
میتواند عربستان سعودی را به خاطر اعمال سیاستهای ناروا علیه شهروندان شیعی این
کشور محکوم کند؟
اصلاحات آمده بود تا این نگاه تک سویه
به خارج را جایگزین نگاه جامع الاطراف بین خارج و داخل کشور نماید و به این ترتیب
روح تازهای به ظرفیت گفتمان سازی و منطق گفتمانی نظام جمهوری اسلامی ببخشد.
در همان مدت کوتاه به رغم همه کارشکنی
ها و اقدامات ضدملی اقتدارگرایان، اصلاحات به دستاوردهایی در عرصه جهانی دست یافت
که حاکمیت کنونی برای نیل به درصد بسیاراندکی از آن دست گدایی به جانب واسطه های
دست چندم منطقه ای دراز کرده است. اگر خاتمی توانست از آن منظر رفیع و با شکوه
مستقیما ملت و دولت امریکا را مخاطب خود قرار دهد و اعتراف “ما در جریان جنگ عراق
علیه ایران اشتباه کردیم و به آغوش صدام افتادیم “را بر زبان کلینتون جاری کند، تنها
به اتکای نیروی زبان آوری فردی و قدرت خطابی روحانی اش نبود، بلکه سخن او بر مبنای
منطق گفتمانی «مردمسالاری در داخل و صلح در جهان» و با سوار شدن بر امواج میلیونی
یک مشروعیت دموکراتیک میهنی بود که چنین بردی می یافت و چنین ابعاد جهان گستری به
خود می گرفت. چگونه می توان از کودتاچیان انتخاباتی انتظار داشت که همچون خاتمی
بتوانند گزاره عذرخواهی در قبال کودتای ۲۸ مرداد را بر زبان
وزیرخارجه امریکا جاری کند؟
یکی از مصادیق بارز معیار دوگانه که در
مقاله مذکور به چالش گرفتم این بود که “آیا اعتراف گرفتن از زندانی، تحت فشار
روانی و جسمی، در همه جا فاقد وجاهت قانونی و اخلاقی است یا از کشوری به کشور
دیگر، فرق میکند؟ “و اکنون که رسوایی داخلی و جهانی آن شوها و نمایش های
سپاهی-قضایی علیه فعالان انتخاباتی جریان رقیب در سال ۸۸ نتایج فاجعه بار خود
را در خلع مشروعیت حاکمیت آشکار کرده است، می پرسم: آیا می توان در داخل کشور با
جریان سیاسی اصلاح طلبی که با مدد منطق گفتمانی خود مقامات امریکایی را ناگزیر از
آن اعترافات کرد، بر مبنای منطق سرکوب و اعتراف گیری اجباری عمل کرد و در عین حال
با رئیس جمهور امریکا از “منطق” و “گفتمان” سخن گفت؟
قدرت نرم و گفتمانی نظام در آن سال ها
فقط یک “گفتار” صرف نبود بلکه به شهادت دوست و دشمن کارکرد اقتصادی و امنیتی در
افزایش و تحکیم اقتدار نرم کشور داشت. این توانایی در چنان اوجی بود که گفتمان
شیطانی “محور شرارت” را به محض بر زبان آمدن به انزوا راند و موجب شد که این
گفتمان با همه تندی و تیزی شیطانی خود نه در سطح افکار عمومی جهانی و نه در داخل
کشور هرگز نتواند بازار سیاست و اقتصاد را آشفته سازد. نهایتاً کار به جایی رسید
که لبه تیز این سخن علیه گوینده اش تغییر جهت یافت و در همان امریکا و در نزد افکار
عمومی غربی به عنوان یک حربه گفتمانی علیه جرج بوش به کار رفت. در ادامه همین
پویایی و تحرک گفتمانی بود که جان کری سناتور با نفوذ جمهوری خواه و رقیب
انتخاباتی جرج بوش در نشست داوس در حضور خاتمی عذر تقصیر به پیشگاه این برگزیده
تاریخی ملت ایران آورد و صراحتا امریکا را “نجس جهانی” در
نزد افکار عمومی جهانیان خواند. اکنون در نهایت تأسف و اندوه باید از هدیه
سخاوتمندانه اقتدارگرایان به امریکا و حتی اسرائیل سخن گفت. آن ها با رفتار
سرکوبگرانه خود موهبت سخنگویی به نام “جامعه جهانی” را به رئیس جمهوری امریکا اعطا
کرده اند و این یعنی آن امداد غیبی که جرج بوش خواب آنرا هم نمی توانست ببیند و با
وجود اصلاح طلبان تصور هم نمیکرد که آمریکا روزی بتواند جامعه جهانی را پشت سر
خود علیه ایران بسیج کند و سیاستهای تک جانبه خود علیه ایران را نه به نام “منافع
و امنیت امریکا” بلکه به نام “دفاع
از صلح و امنیت جهانی” عملی سازد. امروز آقای اوباما سخنی از “محور شر” به میان
نمی آورد و نیازی هم نمی بیند چنین کند زیرا در سایه بی کفایتی اقتدارگرایان و به
لطف شعارهای توخالی و مواضع ماجراجویانه ایشان به نام دفاع از آرمانهای انقلاب
فرصتی استثنایی به کف آورده تا به عنوان نماینده جامعه جهانی و به بهانه دفاع از
امنیت جهانی علیه ایران دست به اقدامات عملی بزند.
بسیاری نیز در داخل و خارج سخن او را
جدی می گیرند، به این نشان که با هر سخن او علیه ایران نظم اقتصاد به هم می ریزد و
مردم هم با رفتار اقتصادی خود رفراندم بی اعتمادی علیه مسئولین برپا می کنند.
اکنون بر همگان و حتی بر بسیاری از
منکران و مخالفان اصلاحات این حقیقت آشکار شده است که قدرت نرم اصلاح طلبی ملت
ایران چه تاثیر شگرفی در خنثی سازی قدرت سخت افزاری و نظامی امریکا داشته و کارکرد
دفاعی و امنیتی سخنان انتقادی فعالان مدنی و سیاسی و همان آزادی نیمبند مطبوعاتی
چگونه در تحکیم مبانی دفاعی کارآمدتر از سلاح نظامیان و مانورهای پیدرپی نظامی پر
هزینه و کم بازده عملمیکرده است.
در تاثیر ملموس و عملی گفتمان اصلاح
طلبی در حفظ و توسعه اقتدار نظام همین بس که این گفتمان باعث شد ایران فقط در حد
گفتار و روی میز کار آقای بوش “محور”
کذایی بماند و عملا در فضای جهانی آن روز جایگاه منطقهای و جهانی مورد احترامی را
به خود اختصاص دهد و به همین ترتیب در تاثیر منحوس گفتمان اقتدار و روش سرکوبگرانه
حاکمان کنونی نیز همین بس که ایران امروز در مسیر کودتا علیه اصلاحات و مردمسالاری
و در سایه شوم اختناق نهادهای امنیتی نظامی، عملا در نوک پیکان همان “محور” کذایی
جای گرفته است و با هر گامی که از انتخابات آزاد و از مجلس واقعی دورتر می شود،
گامی بلند به سوی کمپ های گرسنگی میلیونی کره شمالی و عراق عصر تحریم ۱۲
ساله بر میدارد.
به عبارت دقیقتر باید گفت اعمال معیار
دوگانه که کاربرد گفت و گو و مذاکره را منحصر به عرصه خارجی میداند و عرصه ملی را
از دایره شمول آن خارج میسازد عملا زمینه ساز فقر مادی و اقتصادی و تهدید امنیتی
و نظامی علیه کشور شده است و این همان تناقضی است که دستگاه دیپلماسی کشور در
ایفای وظیفهای که جدیداً بر عهدهاش گذاشته شده، با آن روبروست.
بنابراین به جای نادیدهگرفتن این تناقض
و نشان دادن در باغ سبز و چوب حراج زدن به منافع و منابع کشور به امید واهی راضی
کردن طرفهای خارجی به پایان دادن به فشارها و تهدیدها و تحریمها، بخشی از این
تلاش را مصروف عرضه واقعیات جهانی به رهبری و قانع کردن ایشان به تجدید نظر در
اداره کشور فرمایید که تا در داخل در بر همین پاشنه میچرخد، نه کابوسهای شبانه
را پایانی خواهد بود و نه طمع حرامیان به این خانه را اتمامی.
سید مصطفی تاجزاده
زندانی انفرادی- اوین