You do not have permission to delete messages in this group
Copy link
Report message
Show original message
Either email addresses are anonymous for this group or you need the view member email addresses permission to view the original message
to jel...@googlegroups.com
محمد نوری زاد روز گذشته پس از انتشار نهمین نامه اش خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، به "روز" گفت که تاکنون هیچ یک از 9 نامه اش، پاسخی از سوی آیت الله خامنه ای به همراه نداشته اما او این نامه ها را برای مردم و ثبت در تاریخ می نویسد تا آیندگان بدانند در دورانی که خفقان بیداد میکرد و فضای امنیتی حاکم بود کسانی هم با رهبرشان با چنین ادبیاتی حرف زدند و پاسخی نگرفتند. آقای نوری زاد در این مصاحبه هشدار داد که "ما در مجاورت فروپاشی بزرگ و فاجعه ای بزرگ هستیم". آقای نوری زاد، مستند ساز، روزنامه نگار و نویسنده منتقد ایرانی است که پس از نوشتن سه نامه به رهبر جمهوری اسلامی، نامه ای نیز به رئیس قوه قضائیه نوشت و بازداشت شد. او به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام نظام، توهین به رهبری، رییس قوه قضاییه، رییس جمهور و امام جمعه مشهد، به سه سال و نیم حبس و 50 ضربه شلاق محکوم شد اما در زندان نیز به نوشتن نامه به رهبری ادامه داد. این نویسنده و مستند ساز که اکنون آزاد است در نهمین نامه اش به آیت الله خامنه ای، با اشاره در پیش بودن انتخابات مجلس، نوشته: "ما که نمی خواهیم بعد از سی و سه سالی که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی سرداده ایم، هم استقلال را و هم آزادی را و هم جمهوری اسلامی را در خاک ببینیم؟ هیچ آیا از خود پرسیده اید با ریسمانی که چین و روسیه به گردن ما بسته اند، کدام استقلال؟ و با سانسور و زندان و ترسی که به جان جامعه درانداخته ایم، کدام آزادی؟ و با نکبتی که از معارف دینی افراشته ایم، کدام اسلام؟ ما و شما را چاره ای نیست مگر این که مردم خود را به بازی بگیریم و بدانها بها بدهیم. و این که در گام نخست، پاسدارانِ فربه از مالِ حرام را به جایگاه واقعی خود که پادگانها و مواقف نگاهبانی است، باز فرستیم. زندانیان سیاسی را و رقبای سیاسیِ خود را آزاد کنیم و از انتقاد نهراسیم و آن سوتر از خود و خویشانِ خود، برای دیگران نیز حق حیات قائل شویم". او اما در مصاحبه با "روز" تاکید کرده که فضای ایران به شدت امنیتی است و "مبادا روزی فرا رسد که برای تغییرات دیر باشد؛ مسئولان آمادگی تغییرات داشته باشند اما دیگر زمانش گذشته باشد." مصاحبه "روز" با محمد نوری زاد و همچنین آخرین نامه او به آیت آلله خامنه ای را در ذیل بخوانید. آقای نوری زاد، نهمین نامه شما به آیت الله خامنه ای منتشر شده آیا در این مدت هیچ پاسخی از او دریافت کرده اید؟ درباره این نامه ها مطلقا هیچ پاسخ و تماسی با من نبوده؛ ظاهرا من به یک شرافت و شانی از قلم رسیده ام که بنویسم و کاری به پاسخ نداشته باشم و کار خود را بکنم. چون گرچه روی سخن من با ایشان است ولی این مردم هستند که این نامه را می خوانند و قضاوت خواهند کرد، تاریخ قضاوت خواهد کرد و مهم ثبت چنین نامه هایی با چنین رویکرد خیرخواهی برای آیندگان است که بدانند در دوران خفقان و ترس که فضای امنیتی تندی حاکم بود کسانی با چنین ادبیاتی با رهبرشان صحبت میکردند و پاسخی نمی گرفتند. احساس میکنم که پاسخی هم دریافت نخواهم کرد، علت اش هم شاید این است که از موضعی می نویسم که بها دادن به آن برای بسیاری شاید کسر شان باشد. یک جایی صحبت از آشتی ملی در ایران کرده ام و آشتی ملی یعنی اینکه 50 درصد مردم را محق بدانیم و این پارامتر کمی نیست که 50 درصد برای مردم حق قائل شویم یعنی 50 قدم از 100 قدم خود عقب برویم. در مورد نامه اول چه؟ وقتی اولین نامه را برای رهبر نوشتید به گمانم انتظار پاسخ از سوی او راداشتید و نگاهتان با امروز و نامه نهم تان متفاوت بوده، یعنی این ناامیدی امروز را آن موقع نداشتید. بله. کاملا درست تشخیص دادید وقتی آن نامه را نوشتم می پنداشتم نامه ای که سراسر ادب و خیرخواهی است حداقلش یک عکس العمل، هرچند با مختصات ویژه، خواهد بود. ولی وقتی هیچ پاسخی نگرفتم و حتی از جانب اطرافیانی که نمی خواهم اسم ببرم، تهدید شدم نامه دوم را نوشتم و در این نامه دوست و دشمن را تعریف کردم. نامه سوم اما رویکردی عاطفی داشت و بیشتر احساسی بود و باز پاسخی نگرفتم. این همان مقطعی بود که با نگارش نامه به رئیس قوه قضائیه ـ یا تحت آن عنوان ـ زندان رفتم و نامه چهارم به رهبری را در زندان نوشتم و آشتی ملی را مطرح کردم. بعد در نامه پنجم به رهبری هشدار دادم که مراقب اطرافیانشان باشند و فتنه را در آستین خود ببینند نه در افرادی که با یک مختصاتی آمده اند و کار سیاسی کردند. در نامه ششم ایشان را به آن دنیا بردم و صحرای محشر و در نامه هفتم به اصطلاح بین ایران و امریکا به لحاظ فرهنگی و اجتماعی مقایسه کردم و از ایشان خواستم قضاوت کنند. در نامه هشتم هم به مقایسه زمان بعد از انقلاب با زمان شاه پرداختم و باز خواستم که خود قضاوت کنند. در نامه نهم فضای ترس و رعب و امنیتی که با مدیریت ایشان ایجاد شده مورد نظر بنده بوده. نامه اول در اصل خیلی پر از امید و همدلی بود ولی اینجا و در نامه نهم انگار آدمی هستم که سرمایه اش آسیب دیده و در یک گذرگاهی نشسته که شاید امید چندانی به آمدن وسیله ای که او را از این گذرگاه به جای امنی ببرد ندارد. در عین حال اما امید هم دارد. شما نمی دانید فضا در ایران چقدر امنیتی شده، بخصوص در عرصه سیاسی.شاید برای آدم هایی که کاری به هیچی نداشته باشند فضای خوبی است و مشکل چندانی نباشد اما به محض اینکه بخواهید سر بلند کنید و به اطرافتان نگاه کنید و بگویید کی برد چی شد و... فضا به شدن ناامن و امنیتی است.