سرانجام شش سال ادعای مبارزه با فساد: بزرگترین اختلاس تاریخ ایران

8 views
Skip to first unread message

Yavaran e Sabz e Iran

unread,
Sep 13, 2011, 10:29:38 AM9/13/11
to jel...@googlegroups.com



    عباس عبدی
  هرچند بیشتر خوانندگان محترم با اصطلاح نعل وارونه آشنا هستند، ولی برای کسانی که آشنا نیستند، یادآوری می‌کنم که در گذشته، در برخی موارد افراد فراری را از طریق شناسایی رد پای فرد یا حیوان آنان پیدا می‌کردند، از این رو کسانی که نمی‌خواستند ردیابی شوند، نعل اسب یا قاطر خود را وارونه می‌زدند تا ردیاب‌ها دچار اشتباه شوند و در جهت خلاف مسیر واقعی فرار، آنان را ردیابی کنند.
امروز هم برخی از اهل سیاست می‌کوشند نعل وارونه بزنند تا کسی متوجه مسیر اصلی حرکت آنان نشود، از جمله می‌توان به رفتار قدرتمندان اصولگرا در جریان اختلاس سه هزار میلیارد! تومانی از بانک صادرات و چند بانک دیگر اشاره کرد. این افراد با متمرکز شدن بر اینکه اختلاس‌کنندگان از جریان سیاسی به قول آنان منحرف یا خاصی هستند، می‌خواهند با یک تیر دو نشان بزنند؛ از یک سو رقیب داخلی جناح خود را حذف کنند و از سوی دیگر توجه مردم را از واقعیت ماجرا منحرف کنند تا کسی نتواند آنان را ردیابی کند و مسوولیت اصلی آنان را در این فساد فاجعه‌آمیز متذکر شود. اگرچه مهم است که چه فرد یا افرادی این فساد بزرگ را مرتکب شده‌اند، ولی این موضوع در برابر اصل وقوع چنین رویدادی بسیار کم‌اهمیت است.
مساله این است که کسی درک درستی از ابعاد کلاهبرداری یا اختلاس واقع‌ شده ندارد. مبلغ سه هزار میلیارد تومان، در زمان وقوع حدودا برابر سه میلیارد دلار بوده است که این رقم بیش از شش در هزار از کل تولید ناخالص داخلی کشور است!! برای روشن شدن ابعاد ماجرا باید گفت که اگر در ایالات متحده، اختلاسی با این ابعاد صورت گیرد، باید حدود ۱۵۰ میلیارد دلار باشد!! که گمان نمی‌رود کل کلاهبرداری‌های آن کشور در طول یک دهه و حتی یک قرن به این رقم برسد.
اجازه دهید مثال دیگری بزنیم تا درک بهتری از واقعیت ماجرا به دست آید. فرض کنید که جسد یک نفر در اطراف شهر پیدا شود و یقین هم حاصل شود که او به دست فرد یا افرادی کشته شده؛ روشن است که در شهری چون تهران وقوع چنین رویدادی در فاصله چند هفته یا چند ماه چندان غیرمنتظره نیست و با شنیدن آن کسی احساس نا‌امنی یا تعجب نخواهد کرد، و بطور عادی پلیس هم در پی شناسایی هویت مقتول و قاتل خواهد بود. ولی اگر هر روز صدها جسد بی‌صاحب در گوشه و کنار خیابان‌های شهر دیده شود، در این صورت دیگر کسی از خانه بیرون نخواهد آمد، در این صورت مساله اصلی این نخواهد بود که چه کسانی مرتکب این قتل‌ها شده‌اند، مساله این است که چرا وضع جامعه به صورتی است که تا این حد از قتل و در روز روشن رخ می‌دهد.
ابعاد اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در شعبه یک بانک، معادل آن است که روزانه ده‌ها جسد در یک کوچه فرعی و نه خیابان تهران انداخته شود و این کار مدت‌ها ادامه یابد تا اینکه تعداد کشته‌ها به صد‌ها و هزار‌ان نفر برسد، بعد از آن یکی، دو نفر مدعی شوند که فلان یا همان جریان خاص مرتکب این جنایات شده‌اند، ولی هیچ سخنی از این به میان نیاید که چرا و چگونه این همه قتل تنها در یک کوچه از شهر رخ می‌دهد.
شما که برای دوشیدن پستان قدرت، شعار‌های رنگ و وارنگ دادید که در سر لوحه آن مبارزه با فساد و رانت بود، اکنون یک رقم اختلاس آن با کل اختلاس‌هایی که در تاریخ این کشور از زمان مادها تاکنون انجام شده، یکجا برابری می‌کند، چه پاسخی برای مردم دارید؟
مساله اصلی این نیست که چه کسی آن را انجام داده، مساله مهم‌تر این است که شرایط را به گونه‌یی درآورده‌اید که یک یا چند نفر توانسته‌اند چنین فساد بزرگی را مرتکب شوند. به علاوه آنان هم که انجام داده‌اند (بر فرض درستی ادعای شما) کسانی هستند که با همراهی خودتان و برای تحقق همین شعارها در مصدر امور قرار گرفته‌اند. آنان از آسمان یا از آن طرف مرزها نیامده‌اند. حتی اگر هم از خارج آمده باشند، در زمینی که شما آماده کرده‌اید کشت شده‌اند و امروز محصول آن را درو می‌کنید. منتسب کردن فلان فرد یا گروه سیاسی به اختلاس بزرگ فعلی، همان نعل وارونه‌یی است که در سیاست می‌زنید.
هر کس که گذارش به بانک افتاده باشد، می‌داند که برای گرفتن چند میلیون یا چند ده میلیون تومان وام کوتاه‌مدت یک ساله با بهره‌های نجومی ۲۲ درصد، چندین برابر اصل وام باید وثیقه بگذارد و ماه‌ها دوندگی و خرج کند و در پایان هم معلوم نیست راه به جایی ببرد، پس چگونه می‌شود که در یک بانک دولتی، سه هزار میلیارد تومان بدون اطلاع مدیر‌عامل، هیات‌مدیره یا حتی بانک مرکزی به کسی وام داده شود؟ و به احتمال فراوان این همان وام‌های ۱۲ درصدی است که به نام کاهش نرخ بهره بانکی، از حلقوم پس‌انداز‌کنندگان کوچک درآورده و به جیب کلان‌سرمایه‌داران رانتی ریخته‌ شده است. جالب اینکه با این پول اختلاس شده، بانک تاسیس می‌کنند و احتمالا سود ۷۲ درصدی بهره اعتبارات پرداختی از سوی بانک خود را هم از همین مردم دریافت خواهند کرد!
اجازه دهید دوباره به مساله اصلی پرداخته شود. اگر کسی مفقود و کشته شود، حتما خانواده و نزدیکانی دارد که قضیه را پیگیری می‌کنند، اگر دزد به خانه کسی بزند، او پیگیر اموال مسروقه خود خواهد بود و این دزدی جایی ثبت می‌شود. ولی اگر کسی اموال عمومی را بطور مخفیانه چپاول کند، به همین دلیل است که با وجود قیمت‌های بالای صد دلار برای هر بشکه نفت، رشد اقتصادی کشور در حوالی صفر درجا می‌زند و فریاد بنگاه‌های تولیدی از کمبود نقدینگی و اعتبارات به آسمان رفته است، ولی در عین حال هر روز مثل قارچ، یک بانک تاسیس شده و هر روز نیز ده‌ها شعبه از این بانک‌ها در بهترین اماکن تجاری در حال راه‌اندازی هستند.
مساله اصلی این است که بیشترین شعار سیاسی انتخاباتی اصولگرایان، در اصلاح بانک‌ها و توزیع عادلانه اعتبارات و مبارزه با فساد متمرکز شده بود و اکنون نتیجه حاصل از پیگیری ۶ ساله این شعار، چنین است که می‌بینیم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
منبع: روزنامه اعتماد
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages