این روزها چقدر زندگی میکنیم؟
اصلاً آیا مشخصههایی برای سنجیدن کیفیت زندگی میشناسیم؟
آیا راهی برای بهرهمند شدن از مراتب بالاتر زندگی سراغ داریم؟
آیا به ازای عمری که از ما میگذرد و در واقع خودمان هستیم که در حال رسیدن به نقطه پایانیم، زندگی دیگری در حال شکل گرفتن داریم؟
زندگیمان چه میزان از ابعاد وجودمان را پوشش میدهد؟
مأموریت ما در دوران مختلف زندگیمان بهویژه دوران دانشجویی چیست؟ اصلاً لازم است مأموریت داشته باشیم؟
اگر دین راهی برای یافتن پاسخ این پرسشهاست، چقدر برای فهم و پرسش از دینمان، وقت اختصاص دادهایم؟
ما توانستیم برای خودمان یک روز و نیم، زمان اختصاص دهیم. یک روز و نیم بهقصد زندگی، یک روز و نیم حیات در حیاط مسجد.
حوزه دانشجویی شریف، تلاشی در مسیر یافتن این حیات است.
حیاتی که در آن فلسفه میخوانیم، با فقه و اصول و احکام آشنا میشویم، تاریخ تحلیل میکنیم، از فرهنگ و تمدن میگوییم و میشنویم، با بزرگانی مثل امام و رهبری آشنا میشویم، ورزش میکنیم و اردوی تربیتی میرویم، رفاقت و مشورت میکنیم، پای درس اخلاق مینشینیم، موعظه میشویم، در مراسم روضه شرکت میکنیم و در نهایت، نیازمندیهای معرفتی عرصه تخصصیمان را برطرف میکنیم. حیاتی که در آن به تربیت خود میپردازیم. حیاتی که قرار است در آن زندگی را بیشتر، بهتر، حسابشدهتر و ناب تر بسازیم.
شما هم دعوتید.
التماس دعا