موضوع انشا: چگونه ميتوانيم ظرف 30 سال آمريكا
را نابود كنيم؟
اول، يك گروه جاسوس كه از
دستورات ما پيروي كنند در كشور آمريكا مستقر ميكنيم. سپس آنها را در راس امور قرار
ميدهيم و با كمك آنها به سه دستورالعمل زير عمل ميكنيم:
1- كاري ميكنيم كه همه آمريكاييها به پدر روانشناسي نوين (فرويد)
فحش و ناسزا بگويند.
بعد دقيقا، عكس توصيه فرويد عمل
ميكنيم: يعني دخترها و پسرها را از كودكستان از هم جدا ميكنيم تا از همان زمان،
همگي آنها تبديل به انسانهاي مريضي شوند و در اثر عدم دسترسي به جنس مخالف، تا سطح
كمي كمتر از ديوانگي به پيش روند.
( مثلا
پسرها فكر كنند دخترها چقدر جاذبه دارند، چقدر متفاوتند، چقدر فرشتهاند، ولي غير
قابل دستيابيند، نميتوانم با آنها حرف يا قدم بزنم و همين افكار را هم دخترها
نسبت به پسرها پيدا خواهند كرد) بعد كه همه را تا آخر عمر مريض كرديم
كليه ثروت مادي و معنويشان را غارت ميكنيم.
2- علومانساني
را بيحيثيت ميكنيم. كاري ميكنيم تا آمريكاييها، رشتههاي علومانساني
را مسخره كنند و سخيف بشمارند.
دستور ميدهيم،
به فارغ التحصيلان رشتههاي: فلسفه، مديريت، جامعهشناسي، اقتصاد، روانشناسي،
حقوق، قضاوت و ... ، كار ندهند و بيشترشان، سالها دنبال كار
بگردند.
در عوض، رشتههاي فنيمهندسي، پزشكي و دندانپزشكي
را خيلي پررونق و پولساز ميكنيم.
ميگوييم علومانساني
مربوط به انسانهاي خنگ و لات است. سپس، مغزها را ميبريم رشتههاي
مهندسي، پزشكي و دندانپزشكي.
به دليل اينكه بچههاي علومانساني
از استعدادهاي متوسط به پايين انتخاب شدهاند توانايي حل مشكلات مديريتي و اجتماعي
را نخواهند داشت، بنابراين آمريكاييان مجبور ميشوند بااستعدادترها كه درس
اين كار را نخواندهاند مثل مهندسها و دندانپزشكها را بگذارند كار مديريت بكنند.
تمام كارهاي
مديريتي كشور به جاي اينكه دست مديران بيفتد، به مهندسان و پزشكان و دندانپزشكان
سپرده ميشود.
فيلسوفي وجود نخواهد داشت كه تئوريهاي عقلاني را به جامعه عرضه كند.
جامعهشناس قوي براي حل مشكلات
جامعه به وجود نخواهد آمد.
يك وكيل و حقوقدان باهوش و خبره
نخواهند داشت و الي آخر، در نتيجه كشور درست اداره نشده و همه ارگانها و
سازمانهايش از هم ميپاشد.
سپس ما ايرانيان وارد عمل
مي شويم و تمام آن استعدادهاي آمريكا كه در رشتههاي مهندسي مثل: فيزيك، فضا،
نانو، مكانيك، برق و ... تحصيل كردهاند را دعوتنامه ميزنيم تا بيايند كشور ما،
مفت و مجاني شروع به كار كنند.
روزي 15 ساعت از آنها، كار
خرحمالي مي كشيم و گاهي هم توي سرشان ميزنيم كه اگر به كار زيادت
اعتراض كني، مجوز اقامتت را ميگيريم و تو مجبور ميشوي به همان ديوانهخانهي
آمريكا باز گردي. آنوقت است كه وي مثل اسب، شروع به كار ميكند و دم نميزند تا روز
مرگ.
3- موسيقي را كلا از مدارس حذف ميكنيم.
اولا ً، وقتي موسيقي خوب، از
كشورشان حذف ميشود، جاي آنرا افسردگي و دلمردگي خواهد
گرفت. دوما ً همگي نسبت به موسيقي، بيسواد ميشوند و فرق ما
ما ي گاو و موسيقي بتهوون را نخواهند فهميد و همين موضوع به ما كمك ميكند تا بهتر
بتوانيم آنها را نسبت به خوانندههاي خودمان علاقمند و عاشق كنيم. تا مثلا وقتي
اسم يكي از خوانندههاي ما را ميشنوند از حس حقارت، حتي نتوانند حرف بزنند. آنوقت
است كه عاشق كشور ما، موسيقي ما، فرهنگ ما، فيلمهاي ما و كلا عاشق ما
ميشوند و ما تا ميتوانيم، از اين قضيه سوءاستفاده خواهيم كرد. به اين صورت است كه
شما مي توانيد آمريكا را ظرف 30 سال نابود كنيد.
اين بود
انشاي من براي نابود كردن آمريكا