[E:M] Ali Afshari: 18 Tir as 'velvet revolution' + Behnoud defends Iran's nuclear rights

2 views
Skip to first unread message

Hossein Derakhshan

unread,
Jul 15, 2008, 10:55:27 PM7/15/08
to editor...@googlegroups.com, chal...@googlegroups.com

 سردبیر:خودم


نگاه فراساختاری حسین درخشان به ایران و ورای آن


تازه ترین مطالب این وبلاگ را که به درخواست شما به آدرس ایمیلتان فرستاده شده است. لطفا ببینید و برای دوستانتان هم بفرستید.اگر می‌خواهید اشتراکتان را قطع کنید، پایین صفحه را نگاه کنید. برای مشترک دوستانتان آنها در این خبرنامه میتوانید آدرس ایمیل آنها را در این صفحه وارد کنید:  » فرم اشتراک ایمیلی «سردبیر: خودم»

توجه: برای دسترسی به این وبلاگ بدون فیلتر از این به بعد میتوانید از این نشانی استفاده کننید: httpS://i.hoder.com

 
  لينک‌دونی - Jul. 15
  لينک‌دونی - Jul. 14
  لينک‌دونی - Jul. 13

احمد باطبی قدم در راه فخرآور می‌گذارد


قهرمان قلابی تمام‌شده‌مان احمد باطبی امروز در نیویورک تایمز مصاحبه‌ای دارد با مایکل گوردون، خبرنگار نیویورک‌تایمز در پنتاگون که عملکردش در انتشار دروغ‌های مربوط به «سلاح‌های کشتار جمعی عراق» و دروغ‌های مربوط به برنامه‌ی اتمی ایران و نقش ایران در عراق باعث شده که یک روزنامه‌نگار مجله‌ی «سالون» او را با سخنگوی کاخ سفید تشبیه کند. (نمونه‌های بدنامی این جانور را در گوگل پیدا کنید.) بجز محتوای کلی آن که آدم را یاد چاخان‌های عباس فخرآور در گنده نشان دادن خودش و هندوانه‌های سفارشی‌ای که «روزنامه‌نگاران» آمریکایی زیر بغلش می‌گذاشتند، چند نکته‌ی جالب دارد.

یکی اینکه مشخص شد که او با ویزای عادی وارد آمریکا نشده است، بلکه با یک چیزی شبیه به پناهندگی موقت که وزارت امنیت داخلی آمریکا (و نه وزارت خارجه که معمولا مسوول ویزا دادن است) در موارد بسیار خاص و در عرض سه تا چهار ماه، بنام Humanitarian Parole، می‌دهد و با میزبانی یک وکیل حقوق‌بگیر وزارت خارجه‌ی آمریکا (از طریق صدای آمریکا) به نام لیلی مظاهری، وارد آمریکا شده است. (او تنها تا یک سال می‌تواند از این اجازه‌نامه استفاده کند و بعدش لابد یا باید پناهنده بشود یا مثلا با لیلی مظاهری ازدواج کند.)

دوم اینکه باطبی «قهرمان» ما همین جمعه‌ی پیش برای تشکر به دست بوس کارمندان شورای امنیت ملی آمریکا (NSC)، یعنی بالاترین نهاد امنیتی دولت آمریکا که در کاخ سفید مستقر است، رفته که این شبه‌پناهندگی را برایش جور کرده‌اند.

سوم اینکه باز هم دروغ گنده‌ی گرفتن حکم اولیه‌ی اعدام و نهایی ده سال زندان تنها بخاطر گرفتن پیراهن خونین را تکرار کرده است. در صورتی که خودش در مصاحبه‌اش با «روز» (ارگان غیررسمی وزارت خارجه‌ی آمریکا) نقشش را مسوول انتظامات تحکیم وحدت و مسوول امنیت اتوبوسهای تحکیم وحدت که دانشجویان را از داخل کوی به مرکز شهر می‌برد، خوانده بود:

«من قبل از ۱۸ تير، سه بار سابقه دستگيري در همين حوزه ‏فعاليت هاي دانشجويي داشتم. دستگيري اولم بر مي گشت به يک تجمع اعتراضي براي زندانيان سياسي. ۱۵ اسفند ۷۷ ‏بود. بار دوم در يک تجمع اعتراضي دانشجويي دستگير شدم. ۱۵ ارديبهشت ۷۸.بار سوم هم در ۴ خرداد ۷۸ دستگير و ‏‏۱۰ تير آزاد شدم. تا ۱۸ تير. لذا يکي از دلايلي که اين حادثه براي من به آن شکل اتفاق افتاد، و برخورد آنها با آن شدت ‏همراه شد، همين پسزمينه بود. من را شناخته بودند و آمادگي برخورد را داشتند. منطقا هم نبايد يک نفر به خاطر يک ‏تصوير تا اين حد مورد توجه و فشار نيروهاي قضايي و نهادهاي امنيتي قرار گيرد. مجموعه ارتباطاتم در آن دوره با ‏دفتر تحکيم وحدت، جريانات دانشجويي، مرحوم فروهرها، رفت و آمد به دفتر ايران فردا... هم مزيد بر علت شد. ...

من ۱۸ تير به طور اتفاقي آنجا بودم. داشتم ادامه فيلم ام را مي ساختم. دوربيني هم که دستم بود مال دانشگاه بود ‏و من خيلي از آن مراقبت مي کردم. نمي توانستم خودم را درگير ماجرا کنم. يک بخشي از فيلم را هم گرفتم و بعد رفتم ‏کرج؛ خانه پدرم. دوربين راگذاشتم و دوباره برگشتم. در برگشت اولين کاري که کردم اين بود که رفتم پيش دوستان ‏تحکيم که ببينم چکار بايد کرد. هر کس بخشي از کار را به عهده گرفت؛ من چون به لحاظ جسمي نسبت به بقيه قوي تر ‏بودم، کارهايي مثل نظم دادن و حفظ امنيت بچه ها را به عهده گرفتم. در آن روزها کوي دانشگاه بازديد کننده زياد ‏داشت. ما مي خواستيم به بازديد کنندگان آسيبي نرسدو بتوانند به داخل بيايند و اتفاقي را که افتاده بود، بدون دستکاري، ‏ببينند. پذيرايي از بچه هاي دانشگاه هاي ديگر هم بود که حتي از شهرستان هم مي آمدند. تا اينکه اعتراضات به دانشگاه ‏تهران کشيده شد. يعني دانشجويان تصميم گرفتند از کوي تا دانشگاه راهپيمايي کنند. دفتر تحکيم اتوبوس هايي را تدارک ‏ديده بود که بچه ها را از کوي دانشگاه ببرد. من تمام مدت در داخل اتوبوس بودم و فاصله کوي تا دانشگاه را با اتوبوس ‏رفتم و آمدم. تا اين اتفاق افتاد و ناگهان همه چيز به مسير ديگري رفت. »

ولی جدا از اینها، یک چیزی توی کت من نمی‌رود و آن ناگهانی بودن تصمیم باطبی به فرار غیرقانونی از ایران توسط یک گروه جدایی طلب است. چون پارسال که سر ماجرای مشکوک بازداشت موقت زنش در اینترنت گشت و گذاری کرده بودم به یک گزارش خیلی جالب رسیده بودم در روزنامه‌‌ی نومحافظه‌کار نزدیک به دیک چینی، یعنی «نیویورک سان». در این گزارش آمده که ریچارد پرل در جریان کنفرانس سالانه‌ی لابی اسراییل در آمریکا (AIPAC) در سال ۲۰۰۵ پس از ستایش از باطبی می‌گوید که با او تا آن زمان پنج بار تماس تلفنی داشته است و می‌خواهد باز هم از وسط همان کنفرانس به او زنگ بزند تا پیام باطبی را مبنی بر درخواست حمایت از دولت آمریکا به گوش مسوولان آمریکایی برساند.

بر اساس همین شواهد و چیزهای دیگری که لابد در آینده‌ی نزدیک توسط رقبا یا دشمنانش آشکار خواهد شد می‌گویم که فرار این آدم از ایران اصلا تصادفی نبوده است و در پی یک برنامه‌ریزی دقیق قبلی و به کمک کلی آدم ریز و درشت دیگر انجام شده است.

به هر حال به باطبی تسلیت می‌گویم که با این فرار آن یک ذره اعتباری را هم که در دل بخشی از مردم مظلوم‌پرست و ساده‌دل ایرانی داشت از دست داد و همزمان خودش را به دست رقبای بی‌رحمی مثل علی افشاری و عباس فخرآور و اکبر عطری سپرد تا گوشتش را در رقابت برای خدمت بیشتر به دولت آمریکا سلاخی کنند. چند ماه پیش خطاب به او نوشته بودم که «خودت و مردمت را به این حرام زاده‌های پنتاگون و وزارت خارجه‌ی بی‌رحم‌ترین حکومت جهان نفروش. اگر با اینها دست بدهی تا آخر بازی تو را خرکش می‌کنند. فکر نکن می‌توانی مقاومت کنی.»


Excerpt: Infamous New York Times 'journalist', Michael B. Gordon, has written a piece on Ahmad Batebi today in which he tells the story of his escape from Iran, his urgent Humanitarian Parole issue by the Homeland Security, and his recent meeting with the U.S. National Security Council's staff. Was it just a coincidence that Richard Perle said in AIPAC in 2005 that during his numerous phone conversations with Batebi he has called for the U.S. government's support?

نظرات ديگران
:

مستندات نوشته هايت خيلي شبيه مستندات كيهان است . آفرين به شريعتمداري كه براي خود جانشين شايسته اي تربيت كرده است.

------------

• هودر: کی میخوای از این دنیای سیاه و سفیدت بیای بیرون دوست من؟ کیهان هر چی میگه غلط نیست، همونجور که نیویورک‌تایمز و گاردین هم هر چی می‌گن درست نیست. آدم خودش باید ذهن تحلیلی و انتقادی داشته باشه تا درست و غلط رو تشخیص بده.


:

شیر تو زندان هست ولی هر زندانی شیر نیست! حسین دمت گرم افشا کن


:

کونت سوخته ها. اون رو راه دادن تو رو ندادن. معیار یانکی ها هر چی که بوده درست بوده! دنبال آدم می گردن نه عنتر که.

------------

• هودر: خوشحالم که می بینم همه‌ی طرفدارهای باطبی مثل تو یک مشت لمپن بی‌مغز هستند که کل قدرت مغزیشون در فهمیدن بین تفاوت آدم و عنتر خلاصه میشه و تازه مصداق اون رو هم اشتباه می‌گیرند. ولی خب، باز پیشرفتیه نسبت به نسل قبلی‌شون. در ضمن، برای اطلاعت من هیچ مانعی برای ورود به آمریکا ندارم و اتفاقا همین پاییز گذشته برای یه کنفرانس نیویورک بودم.


:

حسین جان. من خیلی سال است که میخونم وبلاگتو و شاید باور نکنی ولی مسیری رو که تو رفتی منم رفتم و الان تقریبا با همه حرفات جز بعضی دفاعهات از کارهای اقتصادی احمدی نزاد موافقم. خواستم ازت تشکر کنم که یه تنه داری کار صدتا روزنامه نگار بی بته ایرانی رو که فقط بلدن در خدمت هرکی بهشون پول بیشتری بده بنویسن انجام میدی و این آقایون و خانمها را با مدرک و مستنداتی که پیدا میکنی رسوا میکنی. اینا وقتی به نفعشون باشه به این کار میگن روزنامه نگاری تجسسی و وقتی به ضررشون باشه بهش میگن افشاگری. ولی ادامه بده و با چهار تا کامنت که خود باطبی و نوچه های سلطنت طلبش اینجا میذارن دلسرد نشو. امثال من که با نوشته ات موافقن تعداشون صدها برابر این پشه های وزوزو است


:

آفرین بادمجان ، مفرح بود ... توی فکرم است به زودی با طرح جدیدی پاتک بزنم ... چیزی توی همان مایه های " بوزینه " البته با طرح ریزی جدیدتری ... منتظر دادا باش ... خودت نمی دانی چه تفریحی دارد با تو حال کردن


:

من هم نیکان می رفتم. بهترین سالهای عمرم. این چیزی ها رو از اونجا یاد گرفتی. هیج وقت جرات کردی بفهمی چی سرمون اوردن؟ اولین باری که فهمیدی ارزشات اشتباه بود، فکر کردی همه ی ارزشهای دنیا اشتباست؟ حیف اون هوشی که خدا به تو داد. تو تنها نیکانی نیستی که از جاهای چت سر در اورده. فوقش من هیج کدومشون رو به پر سر و صدایی تو پیدا نکردم. نیکانی هست توی کردستان داره تار میزنه، نیکانی هست رفته آفریقا مبلغ اسلام شده. اصلا تئوری نیکان این بود که رجال سیاسی تربیت کنه! یادت که نرفته؟ حالا به خودت نگاه کن ببین تو یکی عوض چندتا نیکانی بریده برای اون سیستم می ارزی. تو حتی هنوز توهم آدم مهمی بودن رو آریه داری.

خیلی از حرفات استدلال قوی داره، منطق پشتشون هم جذابه. ولی فقط برای کسی معنی میده که توی توهم جامعه ایران بزرگ شده. این همه تلاش می کنی چی رو ثابت کنی؟ که جمهوری اسلامی قشنگه؟ نه، نیست. حالا گیریم خودتو به پول از روی احتیاج نفروخته باشی. که من شک دارم. میگی متحول شدی؟ از چی؟ از احساس گناهت که به ارزشهای مذهبیت پایبند نبودی و برای خودت یکسری اصول جدید گذاشتی؟ شدی عینیت تفکر جمهوری اسلامی. یه مجموعه اصول رو هر چقدرم درست و حقیقی باشن وقتی تکرار کنی، از توش جز جزم چیزی در نمی آد.

من میدونم راهی که توش پا گذاشتی، برگشتنی نیست. حتی اگه بخوای هم کاریه سخت تر از ترک کردن هروهین. این طبیعت بشره. بشری که گناه جزو زندگیشه. به هر حال احمقانست اگه نصیحتت کنم که نرو راهی رو که توشی. فقط یادت باشه اگه به خودت فرصت بدی، می تونی بفهمی چی شدی. همین.

----------

• هودر: مرسی از کامنتت. اینها همه بخاطر همین مطلب باطبی بود؟ من فرق چندانی با اون روزهای نیکانی بودنم نکردم. هنوز هم جلوی قلدری و حرف چرت و بی‌منطق می‌ایستم و هنوز هم منبع اخلاق برام مذهب نیست. به اضافه‌ی اینکه الان اصلا مذهبی نیستم و فکر هم نمی‌کنم یک روز بشوم. ولی برای رسیدن به موخره‌ی دفاع از انقلاب ایران الزاما از مقدمات مذهبی نباید گذشت. این انقلاب بزرگترین اتفاق حداقل یک قرن اخیر در دنیا است و من حاضرم برای اینکه به اصولش وفادار بمونه و ادامه و رواج پیدا کنه ار هر چیزی که دارم بگذرم. این هم هیچ ربطی به خدا و پیغمبر نداره. بیشتر به اون آدمهایی ضعیف نگه داشته شده و فرودست و تهی‌دستی ربط داره که ما توی نیکان هرگز نمی‌دونستیم وجود دارن. اصلا مذهبی که برای عدالت نباشه به درد لای جرز هم نمی‌خوره. مذهبی که توی نیکان به آدمها می‌دن خیلی راحت می‌تونه در کنار آمریکا خوب و خوش زندگی کنه. فکر می‌کنی چرا نیکان اینقدر با خمینی چپ بود؟


:

اگر دقت کرده باشی دیده ای که مدتهاست برایت کامنتی نگذاشته ام چون به نظر من تو حتی روی پاریس هیلتون بی مغز را هم سفید کرده ای. فقط خواستم یک درخواستی ازت بکنم. اگر میشود یک بخش «درخشان و خوانندگان» یا «گفتم٬ گفت» به سبک کیهان راه بنداز که مطالب فکاهی ات تکمیل شود. ارادتمند. جمعی از علاقمندان پاریس هیلتون مقیم تورنتو ----------

• هودر: خیلی ممنون که اینقدر با علاقه وبلاگ من رو دنبال میکنی و زحمت میکشی و کامنت میگذاری. متشکرم.


:

تو چرا شدی مثل آدمهای پارانوئیک؟ چرا فکر می کنی که یه چیز نایابی هستی که همه به دنبالش هستند و این وسط باید زرت وزرت پته آدمهای دیگه رو به خیال خودت بریزی روی آب؟ همه که مثل هم نیستند!دست از سر باطبی وردار! اون هرچی بود نه قبل از زندان رفتنش آدم کشته بود نه دستور آدمکشی داده بود نه هیچی! بابت ابراز عقیده اش درست یا غلط نه سال زندانی کشید و شکنجه شد! حالا هم حق داره که حرفاش رو بگه! دوست داره! پس فردا کتابش هم در میاد به من و تو چه ربطی داره! چرا تو نشستی همش برای این و اون می زنی؟ از خودت یه عرضه ای نشون بده! یه چیزی که بشه بابتش به وجود تو افتخار کرد!


:

من کاری به راست و دروغ حرفات ندارم فقط از ادبیاتی که در مورد کسانی که ازشون خوشت نمی یاد به کار می بری حالم به هم خورد. آدم اگر می خواد برعلیه کسی هم حرف بزنه می تونه تمیزتر این کار رو بکنه که حرفاش به حساب حسادت کینه شخصی یا غرض ورزی گذاشته نشه.


:

با درود دوست عزيز شما كه رفيق جون جوني اي جاسوس رژيم اقاي نيك كوس سر هستين و همه هم مدونن و ايشان نه زندان بودن و نه تحت تعقب و تازه واسه رد گم كردن به ايشون ٤ ماه تعليقي دادن امد كانادا از طريق (رژيميها يا دولت كانادا!)شما ها چنان بزرگش مكرديد كه سكها هم عزا گرفته بودن ولي اين بدبخت چي ها براش نگذشت و شما اينجوري خطابش مكنين ٠ ولي جاسوسي و بي شرمى هم حدي داره٠


:

بد بخت خود فروخته بيچاره آويزون. ميخواي بياي ايران رسمن بنويس ... خوردم . راهت ميدن بي چاره


:

باید به تفکر واندیشه دیگران احترام گذاشت . شاید باطبی بهترین راه را از نظر خود انتخاب کرده ،شما حق ندارید از طرف تمام ملت ایران صحبت کنید . قطعا باطبی هم نباید خود را نماینده مردم ایران معرفی کند. ولی جناب حسین خان :شما که در ایران زندگی نمی کنید تا شرایط سخت زندگی افراد ی مثل باطبی را درک کنید و از بعد از انتخاب احمدی نژاد ، زندگی واقعا در کشور سخت شده و هر روز شاهد محدودیت جدید در عرصه های فرهنگی و سیاسی هستیم . موفق باشید


:

اولا کی ثابت شد که در عراق سلاح کشتار جمعی پیدا نشد؟ پس بمباران حلپچه چگونه انجام شد؟ فکر کنم تو فکر میکنی سلاح کشتار جمعی فقط بمب اتمه! در ضمن این بدیهی بود که اگر غربی ها اعلام میکردن که ما سلاح کشتار جمعی پیدا کردیم باید میگفتن این سلاح ها از کجا امده، که آنوقت آبرویی برای 5+1 نمیاند که محورهای شرارت هستند. دوما مجله سالون چه پخیه که بهش استناد میکنی؟ سوما، چرا باید ورود باطبی به آمریکا عادی باشه؟معلومه که باطبی یک فرد عادی نیست که به خواد از روال معمول اقدام به گرفتن ویزا بکنه، در ضمن حفط جانش هم مسئولیتی رو بر دوش نهاد های امنیتی آمریکا میگذاره، در صورتیکه یک فرد عادی تهدیدی برای جانش نیست! اینم نگو باطبی عددی نیست برای ترور، که هر نظام سیاسی در جهان کوچکترین مخالفان جدیشون رو سریعا حذف فیزیکی میکنن! چهارم؛ اگر حکم اعدام اولیه دروغ بوده - تو که خوب لینک میدی - یک لینکی بده به خبری یا مطلبی در جای معتبری که در اون نوشته شده که حکم اعدامی در کار نبوده! پنجم؛اگر شما در کارهای تشکل های دانشجویی حضور داشته بودی، میفهمیدی که مهم نیست چه وظیفه ایی به شما محول میشه، مهم اینه که به خوبی انجام بشه. اگر مسئول حفظ نظم اتوبوس ها بوده،موظف بوده که این کار رو به خوبی انجام بده. مهم اینه که یکی از اعضای فعال تحکیم وحدت بوده.فکر نمیکنم این دلیلی باشه بر بی اهمیت بودن اعضا.همه بچه های تشکل های دانشجویی تلاش میکنن و هزار تا خطر رو به جون میخرن اما خوب بعضی هاشون چهره میشن که تو تحملش رو نداری گویا! ششم؛ این همه افشاگری میکنی، دو تا لینک معتبر بده. یا به خودت لینک میدی تا یه مشت سایت زرد و #@ شعر.


:

حسين درخشان جا كش با اين استدلالاي احمقانه چي رو ميخاي ثابت كني؟حالا به اتهام بالا بردن پيراهن خونين نه . بخاطر اينكه مسئول انتظامات تحكيمي ها بوده بايد اعدام بشه؟آخه پسر چرا حمايت بيجا از ظلم ميكني؟تو انگليس عزيزت يا تئ كانادا هم اين جرمه؟جريمه اش چقدره آقاي آزاد فكر دگر انديش!


:

wow! he was taking care of the "tahkim" buses?!? what a bastard! he deserved to be sentenced!! Thank you for clarification!


:

ای حسین قهرمان امشب پیش ما بمان. دادش فکر کردی چی بعد از به کاه دادن احمد باطبی توقع داری بره به دفتر مقام معظم رهبری خودشو معرفی کنه و پناهنده بیت آقا بشه درسته که این کاری که احمد انجام داد زیاد خوب نبود ولی حداقلش اینه دیگه کسی صورتشو تو چاه توالت نمیکنه و ازش اعتراف نمی گیره که تمام توطئه 18 تیر زیر سر اونه. حسین راستی چند وقتی خوب داری جاکشی کیهان و خبرگزاری وطنی می کنی برنامه چیه؟ قراره بری بشی همکاری پیام فضلی نژاد.


:

Hoder. I didn't know you were so jealous. Are you jealous about Ahmad Batebi's rise to fame.

------------

• Hoder: One can never be jealous of someone who has destroyed one's credibility by assisting the most merciless criminals of the entire human history. I chose not to walk that path long time ago. Otherwise, you would have been my biggest fan.


:

If you strongly believe he, batebi, has no place in Iranian people's heart, he is only a puppet going back to his mum (USa), 17000000 people and their kids are behind your Hero, brave son of the smith, and everybody knows these obvious things then why don't you leave this poor cap alone? You would not go back to Iran if they imprison you. You would get a good deal if you go back to Iran and will be more useful to those 17000000 Mahmood lovers. I belive Batebi deserves to have a good life even if he has to work for the USA government. Remember you have done it in the past by the way according to your strong point Batebi has expired so why the fusssssssssssssss


:

دو مساله و سوال از تو دارم: سوال اول من از تو این است که آیا آزادی بیان؛ آزادی عقیده و ... حق انسانها است یا نه؟ و در ایران چنین چیزی وجود دارد یا نه؟ من که در ایران هستم و در هر انتخابات هم با تمام تبلیغاتی که بر علیه آن است شرکت می کنم و رای خود را به آنان که فکر می کنم می توانند حتی اندکی به افزایش آزادی های فوق کمک کنند می دهم اعتقاد دارم که در ایران آزادی بیان؛ عقیده و ... بسیار پایین است. حال تو را نمی دانم. اگر اعتقادت این است که چنین چیزهایی وجود دارد که هیچ اما اگر اعتقاد داری که نه آزادی در حدی که لازم است برای بشر؛ وجود ندارد به نظر تو باید چه کار کرد؟ و سوال دوم بر می گردد به قضیه احمد باطبی؛ ببین دوست من احمد باطبی برای من یک جوانی بود و هست که به ناحق و بر اساس ظلم و بی دادگری ساهای جوانی اش را در زندان به سر برد. اگر او در سوییس یا فرانسه بود چنین برایش نمی شد. به نظر من باطبی و آنچه که به باطبی روا داشتند سهمی ولو اندک در پیش روی ایران به سوی آزادی و دموکراسی خواهد داشت. حال من مانده ام که تو چرا اینقدر حرص او را می زنی مگر قرار است جایی از تو را اشغال نماید. مگر او پناهنده شود از تو چیزی کم می شود. ببین حسین جایگاه باطبی نه با پناهنده شدنش نه با آمریکا رفتنش و نه با توضیحات تو در ذهن من تغییر نمی کند او در حد خودش آن اثری را که باید گذاشته است و رفته است و جایگاه خاص خود را دارد. حال تو هی بگو که نوکر آمریکا است باشد مگر قرار است بیاید به من حکومت کند؟ مگر هر کس که آن طرف حرفی زد همه کاره ایران شده است؟ ... قبول کن که واکنشهایت در قبال باطبی چندان پسندیده نیست. راستی کی برمی گردی؟


:

دقت کردین که تازگی ها مطالب سایتتون مثل ستون نیمه ی پنهان کیهان شده؟اون موقع که ایران بودید در مورد این ستون چه طور فکر می کردید؟ با توهم توطئه و همه چیز رو از چشم آمریکا و اسرائیل و انگلیس دیدن نمی دونم به کجا قراره برسیم؟

----------

• هودر: توهم توطئه غلطه. ولی رد کردن هر جور توطئه و برنامه‌ریزی هم روی دیگه‌ی اون سکه است و همونقدر غلطه. توطئه وجود داره، همون طور که تصادف هم وجود داره.


:

احمق کی مردم ایران به تو وکالت داده اند که از طرف خودشون هی زر بزنی؟ میدونم الان باز چی میگی (میگی شما بالاشهرنشینها فلانید و بهمان و از الان بگم نه عزیزم من بالا نشین نیستم) برای خیلی از ما باطبی یک سمبله و نه قهرمان اون نماد مبارزه است کسی که 9 سال دوام اورد به خاطر یک چیز کوچک. (بگذریم از این ادعای بامزه تو که مسئول کنترل اتوبوسها بوده و حتی اگه این بوده این چه دلیلی بر بازداشتش بوده توضیح ندادی) باطبی میخواد زندگی کنه من هم بودم در می رفتم از اینجا و برای این که مطمئن باشم میتونم در برم از بقیه هم کمک میگیرم و برنامه ریزی میکنم براش. فقط از تو بچه سوسولی که همین که بازداشتت کردن سریع فرار کردی و در رفتی خواهش میکنم زر مفت نزن، دیگه بوی گندت داره خفه میکنه.


:

ببین رفیق، می خای طرفداری از جمهوری اسلامی و خمینی و احمدی نژاد بکنی بکن ، ولی دیگه منطقت رو نفروش. اصلا این باطبی و منوچهر محمدی و اینا اون موقع دانشجوی دانشگاه تهران تبودن. اینا رو جمهوری اسلامی گنده کرد. من کار به روز های بعدش ندارم ولی حمله به کوی فاجعه بود و ج ا ا بعدا باید جوابش رو بده! حتی رهبر جون هم روز اول قلبش درد اومد. تو هم لازم نیست از هر کار که جمهوری اسلامی کرده طرفداری کنی، همینجوری هم قبولت دارن


:

I have one simple question. Since when do you represent all iranian people? You say Batebi has lost his little left good reputation among people in Iran after he went to the United States. I am an Iranian and I don't think like you and I want to know who made you the one who knows what Iranian people think?


:

جناب حسین خان درخشان. بسیار آدم باحالی هستی. چون وقتی برات جای کامنت فحش می گذارند همه رو منتشر میکنی، انگار حال میکنی بهت فحش بدهند. ولی وقتی من جوابتو میدم یا مثلا به مناظره دعوتت می کنم یا چیزی میگم که جواب نداری بدی ، نظر رو سانسور می کنی. کپی همون محمود جونی.


:

Hoder! If anyone should be embarresed in this story, it is the Islamic Republic. They turture Iraninans to free Plastenines, how sick is that. Anyhow, I hardly believe they would care about Batebi as much as you care. They have the oil money that means they don't need people. As a matter of fact they may even welcome people departing since that would mean they need to give out less money to people and spend more on their crazy projects. I don't know if you have seen the "Marg-e Yazd-e Gerd" by Beizai or not. Even if you have seen that, you should watch it one more time and this time more carefully, and keep in mind that even "Yazd-e Gerd" needed people more than mullas, because of the fact that at that time we didn't have oil, and it was tax. As for one, I would recommend that you would stay home at least for one week without internet connection before even starting to talk about someone who has been in the Islamic republic jails for nine years .


:

یکی از بهترین و جامع‌ترین نوشته‌های اخیر وبلاگت بود. لذت بردم. مدتی طول می‌کشه که تمام لینکها رو چک کنم اما دست مریزاد.



  لينک‌دونی - Jul. 11
  • جهان نیوز فیلتر شد

    این دفاع مرتضوی از دانشگاه آزاد و حمله‌‌هایش به گروه تحقیق مجلس خیلی ضایع است

  لينک‌دونی - Jul. 10

همدلی خوانندگان عادی بی.بی.سی با مانور دفاعی ایران


جای این مطلب قاعدتا باید در لینکدونی می‌بود. ولی دیدم که مهم است و باید بیشتر به آن توجه کرد.

بی‌.بی.سی در این یکی دو روز بعد از تست‌های موشکی و مانور نظامی ایران، طبق معمول که وقتی به ایران و سوریه و حزب‌الله و کوبا و نزوئلا و روسیه و چین می‌رسد خبرهایش نعل به نعل سیاست‌های وزارت خارجه‌اش را دنبال می‌کند، شروع کرده به خطرناک نشان دادن ایران و مظلوم نشان دادن اسراییل و آمریکا.

انگار نه انگار که این حرام‌زاده‌ها بوده‌اند که سی سال است دم به ساعت ایران را به نابودی و حمله‌ی نظامی حتی با بمب اتمی و سرنگونی و حذف تهدید کرده‌اند. انگار نه انگار که همین‌ها بودند که سالهاست ایران را تحریم اقتصادی کرده‌اند و روز به روز این حلقه را هم به امید نابود کردن تدریجی این سرزمین و مردمانش (کاری که ده سال قبل از حمله و اشغال نهایی با عراق کردند). انگار نه انگار که خودشان هستند که ایران را به محاصره‌ی دریایی و جلوگیری از فروش نفت تهدید کرده‌اند و قدم به قدم هم به آن سمت می‌روند. انگار نه انگار که همین‌ها هستند که سالی ده‌ها میلیون دلار خرج کرده‌اند تا اقلیت‌های قومی و مذهبی را در ایران به جا هم بیندازند و این سرزمین را تکه پاره کنند. انگار نه انگار که این حرام‌زاده‌ها هستند که ایران با صدها هزار سرباز و ده‌ها ناو و صدها هواپیما صالهاست محاصره کرده‌اند.

ولی الان جوری حرف می‌زنند که انگار ایران همه‌ی اینها را شروع کرده است و آن‌ها را «تحریک» می کند و باید جلوی خطر ایران را گرفت. به عبارتی تهاجم خود را دفاع نشان می‌دهند و دفاع ایران را تهاجم.

اما خواندن کامنت‌های مردم عادی دنیا در بی.بی.سی مرا امیدوار کرد. نگرانی من بیشتر از این بوده است که نکند مردم دنیا این مزخرفات و دروغ‌هایی را که شب تا صبح امثال بی.بی.سی به خوردشان می دهند باور کنند. نکند کسی نفهمد که مهاجم کیست و مدافع کدام است. کامنت‌های بی.بی.سی که اتفاقا بر اساس رای مردم عادی بالا آمده‌اند این نگرانی را رفع می‌کند. دو، سه تای اولش را ترجمه می‌کنم و بقیه را هم پیشنهاد می‌کنم خودتان بخوانید:

از ایرلند: «باید کمی از تاریخ درس بگیرید. ایران در دویست سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است. ایران پیمان NPT را امضا کرده و به بازرسان اجازه‌ی بازرسی داده است. اسراییل بمب اتمی دارد و ان.پی.تی را هم امضا نکرده و اجازه‌ی بازرسی هم نمی‌دهند. اسراییل بیش از ۶۰ قطعنامه‌ی سازمان ملل را نقض کرده است و تنها کشوری در کل جهان است که مرزهایش را از طرف شرق روز به روز بزرگ‌تر می‌کند.»

الکس گشه، از هلند: «من به هبچ وجه از ایران حمایت نمی‌کنم، ولی به اسراییل هم اطمینانی ندارم. کی اینها دست از مظلوم‌بازی دست برمی‌دارند؟ فراموش نکنید که اسراییل در واقع یکی از ایالت‌های آمریکا است.»

سندی، از گلاسکو، اسکاتلند: «تمام این‌‌ها از وقتی شروع شد که شائول موفاز، معاون نخست وزیر اسراییل، ماه پیش گفت که حمله به ایران اجتناب ناپذیر است. واقعا طور انتظار دارید ایران واکنش نشان دهد؟ انتظار دارید بنشینند و بالای ساختمان‌هایشان نشانه‌ی حمله (سیبل) بکشند [تا راحت‌تر بتوانید آنها را ویران کنید؟] وقتی به این آشکاری کشوری را به تهاجم پیش‌دستانه تهدید کنید، و آنها هر کاری در پاسخ بکنند و هر چیز بگویند، نمی‌شود این [پاسخ‌ها] را نشانه‌ی سوء نیت آن کشور دانست. آمریکا و اسراییل هستند که [در برابر ایران] نیت سوء دارند.»

از مادرید، اسپانیا: «بگذارید ببینم. وقتی اسراییل مانور نظامی ترتیب می‌دهد که به راحتی می‌تواند دستگرمی برای حمله به ایران باشد هیچ اشکالی ندارد. وقتی آمریکا مانور نظامی در منطقه انجام می‌دهد که بطور آشکارا قدرت‌نمایی علیه ایران است، هیچ اشکالی ندارد. ولی وقتی ایران در خاک و مرزهای خودش پاسخ‌ احتمالی‌اش را به این تهاجمات و تحریک‌ها نشان می‌دهد، این بد است. میزان دورویی [آمریکا و اسراییل] از حد تصور خارج شده است و این سیاست‌ها هیچ کمکی به ثبات در منطقه نمی‌کند.»

از ساسکچوان، کانادا: «اسراییلی‌ها دارند به بهانه‌ی احمقانه‌ی حرف‌های بدترجمه شده‌ی احمدی‌نژاد درباره‌ی «محو رژیم صهیونیزم از جهان» جنگ راه می‌اندازند. احمدی‌نژاد بارها تاکید کرده (از جمله دیروز) که منظور او این است که اسراییل به خودی خود از بین خواهد رفت و ایران هرگز به اسراییل حمله نخواهد کرد. این دقیقا برعکس [حرف‌های] خود آمریکایی‌ها و اسراییلی‌هاست که دائما ایران را به حمله تهدید می‌کنند. را؟ چون اینها (که هردوشان هم سلاح اتمی دارند) می‌گویند که ایران سلاح اتمی می‌خواهد. این بوی چیست؟ بوی دورویی.»

لیبرال چپ: «ایران دارد به تحریکات قلدرانه‌ی آمریکا و اسراییل واکنش نشان می‌دهد. من هیچ تمایلی به رژیم تهران ندارم واز خیلی جهات از آنها بدم می‌آید. ولی خشم آنها را از قلدربازی آمریکا و اسراییل درک می‌کنم. هرچه باشد اسراییل است که سلاح‌های غیرقانونی اتمی دارد. اسراییل است که خاک کشورهای همسایه‌اش غیرقانونی اشغال کرده است و غیرنظامیان فلسطینی را سرکوب می‌کند و می‌کشد. (آن هم به شکل تنبیه دست جمعی که دوست دارم بدانم آن را از کجا یاد گرفته‌اند؟ [اشاره به هالوکاست هیتلری]) و آن وقت با این همه در مقابل تمام قطعنامه‌های سازمان ملل هم مصونیت دارد. امیدوار بودم که اوباما در سیاست آمریکا تغییری ایجاد کند.»

مارک هولمن، از لندن: «اگر آمریکا بدون دلیل به یک کشور (مثل عراق) حمله کند، هرجور سلاحی را که بخواهد تست کند، و کشورهای دیگر را هم به اقدام نظامی تهدید کند این‌‌ها همه بدون اشکال است و ما باید همه را قبول کنیم. ولی اگر ایران چیزی درباره‌ی اسراییل بگوید (که مثلا دارند نقشه می‌کشند که به ایران حمله کنند) و در خاک خودش سلاح‌هایش را (که قرار است برای دفاع درمقابل تهدیدهای آمریکا و اسراییل استفاده شوند) تست کند، آمریکا شوکه می‌شود و مستقیم به سازمان ملل می‌رود و می‌‌خواهد که ایران تنبیه شود. عجب دنیایی!»

مگز، از نیجریه: «حالا چه می‌شود اگر ایران یک موشک تست کنند. ایران، لطفا بیشتر موشک تست کن. لطفا بیشتر. هیچ فایده‌ای نداشته باشد، لااقل این‌ها باعث خواهد شد که جنگ‌طلبان قبل از اینکه دوباره در دنیا جنگ راه بنیدازند یک لحظه تردید کنند. حداقل این برای دنیا خوب است. اسراییل در مدیترانه تمرین نظامی کرد و من نشنیدم که سخنگوی آمریکا اظهار نارضایتی کند. ولی ایران که در خاک خودش یک موشک تست می‌کند یکدفعه آمریکا عصبانی و متاسف می‌شود؟ من متاسفم، ولی نه برای ایران که برای آمریکا.»

حالا فرداست که احمد زیدآبادی دوباره برای بی.بی.سی مطلب بنویسد و بزند توی سر ایران بخاطر این تست‌ها. آیا احمد زیدآبادی و همکاران «متخصص» ایرانی‌اش از یک یهودی انگلیسی لندن‌نشین بیشتر با اسراییل و آمریکا همدل اند؟


Excerpt: I'm amazed and glad to see the ordinary people's sympathy with Iran's defensive military test in its own territory on BBC's comments section. The Foreign Office embedded journalists at the BBC etc. really think people are as stupid as they are.

 
 




--
- Hossein Derakhshan
Weblog: http://hoder.com




Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages