تازه ترین مطالب این وبلاگ را که به درخواست شما به آدرس ایمیلتان فرستاده شده است. لطفا ببینید و برای دوستانتان هم بفرستید.اگر میخواهید اشتراکتان را قطع کنید، پایین صفحه را نگاه کنید. برای مشترک دوستانتان آنها در این خبرنامه میتوانید آدرس ایمیل آنها را در این صفحه وارد کنید: » فرم اشتراک ایمیلی «سردبیر: خودم»
توجه: برای دسترسی به این وبلاگ بدون فیلتر از این به بعد میتوانید از این نشانی استفاده کننید:
httpS://i.hoder.com لينکدونی -
Jun. 23
لينکدونی -
Jun. 22
لينکدونی -
Jun. 21
خیلی جالب است که «دکتر» شیرین عبادی راه به راه بطور علنی برضد بودجهی ۷۵ میلیون دلاری آمریکایی برای «دموکراسی» در ایران موضع میگیرد و چپ و راست به آنها بد و بیراه میگوید، آن وقت دختر و همکار نزدیکش، نرگس توسلیان، دارد به عنوان دانشجوی حقوق با پیام اخوان و موسسهی «جمع آوری اسناد حقوق بشر»اش که آشکارا با بخش بزرگی از همان بودجههای (سند دوم) میلیون دلاری دولت بوش اداره میشود، دربارهی «نقض حقوق بشر در ایران» همکاری میکند. خانم عبادی، دیگه واقعا گوزیدی. لطفا همان آمریکا بمان و از رنج و سختی مردمان سرزمینت پول و شهرت بساز و برای فشار بیشتر به آنها زمینهسازی کن. ولی حنای ریاکاران و دوروهایی مثل تو و امثال تو دیگر رنگی برای مردم کوچه و بازار آن سرزمین و حتی جوانان باهوشش ندارد. این نه تهدید است و نه هشدار. بلکه یادآوری کوچکی است برای تو که مردم مظلوم سرزمینت را در ازای چهارتا تعریف و تمجید و چهار مشت دلار و یورو فروختی. تو خیلی مردم ایران را احمق گرفتهای.
Excerpt:
Shirin Ebadi constantly raves about the U.S. 'democracy promotion'
funding, but her own daughter closely works with Payam Akhavan, whose
Iran Human Rights Documentation Center is one of the main recipients of
the same funds. Does she really think Iranian people are stupid?
نظرات ديگران
:
اطلاعاتی کثیف .باج خور. تو خودتم که وضعیتت عینا همینه . دیگه وبلاگ کثیفتو نمی خوام.
:
به به. افاضات جدید فرمودین. تو به استناد کدوم آمار از حرف دل مردم کوچه و بازار و جوانان باهوش این سرزمین حرف می زنی؟ اصلن تو رو چه به جوانان باهوش؟ ها؟
:
عبادی جایزه ده میلیون کرونی نوبل را برده فکر نمیکنم به پول احتیاج داشته باشد. بعداً یکی دیگه پول گرفته ، به عبادی چه ربطی داره؟ توهم از خودت مایه بگذار ، جای مردم و جوانان باهوش نظر نده. حالم بد شد مثل سید علی گدا تا کم میاری از ملت مایه میگذاری. کسانی که به مردم ایران فشار می آورند همان جاکشهای مورد حمایت و خایه مالی تو هستند نه امثال عبادی ، خیلی وقته ایران نرفتی یه سر برو از این حال و هوای احمقانه ات میای بیرون. ---------- • هودر: مساله پول نیست. بلکه خیانتی است که این آدم به مردمش روا داشته است. در ضمن، آن ده میلیون کرون را بقول تو دادهاند و حالا عبادی باید ده سال به آنها سرویس بدهد. الکی که جایزه نمیدهند عزیز من. بجز این، من یک تناقض در رفتار و کلام عبادی پیدا کردم که نشون میده چقدر دروغگو و دورو است. حالا تو عصبانی شدی حق داری.
:
کجای این نوشته که تو بهش لینک دادهای گفته که توسلیان با «مرکز جمعآوری اسناد حقوق بشرِ» همکاری حداقل قشرایرانی که ادعای تحصیلات می کنه و تجربه داخل و خارج ازکشور را داره، باید بدونه که همانطورکه "ازفضل پدرمرا چه حاصل" ، رابطه رفتارومنش و طرزفکردخترعبادی با شیرین عبادی رابطه گوزباشقیقه است. نمی دونم تا کی ما می خواهیم مثل قرون وسطی اعمال اطرافیان یک شخص را به اون بچسبانیم. و دوم آنکه چراهمیشه دوست داریم قهرمان سازی کنییم. بابا هرکسی یک سری امتیازات و یک سری نقایص داره. ---------- • هودر: نرگس توسلیان همکار عبادی و از اعضای مرکز دفاع از حقوق بشر است و همکاری او با کسی که برای وزارت خارجه آمریکا و از آن ۷۵ میلیون دلار کار میکند برای پرونده سازی حقوق بشری ضد ایران با حرفهای عبادی در حمله به بودجه ۷۵ میلیون دلاری تناقض محض است. عبادی یک دروغگوی دوچهره است.
:
حسین جان این نرگس خانومی که به عنوان فعال!! حقوق بشر و همکار ان جی او های مختلف و... در پروقایلش در این دانشگاه معرفی شده - و خود تو هم به علت عدم آشنایی نزدیک گولش رو خوردی - پرت تر از این حرفهاست! :) من از طریق دوستان حقوقی ای که در ایران دارم نرگس رو از نزدیک میشناسم. این دختر طفل معصوم! به تنها چیزی که فکر نمیکنه این مسایله و همه این حرفها که که در پروفایلش اومده و تو هم خوب گفتی، مستقیماً از صدقه سر مادرشه. اگه با خودش بود الان یا داشت باستان شناسی میخوند یا طراحی پارچه!!
:
کجای این نوشته که تو بهش لینک دادهای گفته که توسلیان با «مرکز جمعآوری اسناد حقوق بشرِ» همکاری میکرده؟ تنها چیزی که آنجا میبینیم این است که توسلیان همکاری «کانون مدافعان حقوق بشر» بوده. این کانون در ایران و تهران است و شیرین عبادی و چند وکیل دیگر راهش انداختهاند و هیچ ربطی به «مرکز اسناد حقوق بشر» که در آمریکا است و دارودستهی رامین احمدی متولیاش هستند ندارد. این که پیام اخوان با این مرکز رامین احمدی همکاری میکند موضوع دیگری است. در ضمن نمیفهمم فعالیتهای دختر یک نفر چهطور میتواند نشانهی دورویی مادر باشد؟ ---------- • هودر: نرگس تنها دختر عبادی نیست. بلکه همکار نزدیک و مورد اعتماد او هم هست. پیام اخوان هم یکی از اصلیترین پایههای مرکز اسناد حقوق بشره و تازگیهم رفته توی هیات مدیرهی شاخهی NED در کانادا به اسم Rights and Democracy. شیرین عبادی اگه با همکاری نزدیک دخترش و پیام اخوان مخالف بود جلوی اون رو میگرفت. فرض کن اصلا یکی از وکیلهای مرکز تهرانش رفته با اخوان داره کار میکنه. فکر میکنی این دورویی اون رو نشون نمیداد؟ این نرگس حتی از وکیلهای مرکز دفاع حقوق بشر تهران هم به عبادی نزدیکتره، با این حال عبادی هیچ واکنشی نشنون نداده.
:
دادن جایزه نوبل به شیرین قطعا یه مساله سیاسی بود . این خانم محترم از بیان ساده ترین مسائل حقوقی و ارائه دلیل عاجزه فقط کافیه به مصاحبه اخیرش با بی بی سی مراجعه کنید با اینکه مصاحبه کننده یا نمیخواسته اون رو به چالش بکشه یا از عهده اش برنمیومده ولی به هر حال تو همین حالت هم اون نمیتونه درست پاسخ بگه و بیشتر به مغالطه رو میاره . دیگه وقتشه که مردم ما از خواب غفلت بیدار شن و به این بیسوادهایی که حرف روزانه خودشون رو هم نمیتونن بزنن دل خوش نکنن . یه عده از جمله شیرین به بهای بیش از پیش بی آبرو کردن ملت ایران دارن پول به جیب میزنن و این کثیف ترین کار ممکنه . من نمیخوام بگم در ایران نقض حقوق بشر نمیشه ولی در ضمن میخوام بگم که اینا خودشون بویی از احترام به ایران و ایرانی نبردن و در پی زندگی راحت و جیبت پر پول و سفرهای راه به راه اروپا و آمریکاشون هستند .
:
سلام . در یکی از کامنتها پست کردم که فعالین حقوق بشر در مونترال برای من پرونده سازی کرده اند . شما با اینکه تلاش می کنی وابستگی این نهادها را به دولتهای بیگانه افشا کنی ولی اجازه ندادی که کامنت من پست شود . چرا ؟ چه ریگی.....؟ ---------- • هودر: من گفتم قبلا که اگه چیزی با جزییاتش توی وبلاگ خودت بنویسی من بهش لینک میدم.
:
اتفاقا تو هم مردم رو احمق فرض کردی! قیمت مسکن تو ۸ سال دولت خاتمی ۲ برابر شده بوده، از ۸۴ تا الآن ۵ برابر! حجم نقدینگی از ۸۴ تا الآن دو برابر کل تاریخ چاپ اسکناس تو ایران شده! و کلی مورد دیگه... بعد تویی که میخوای برگردی، همچین دستمالی میاندازی به این «آهنگرزاده شیردل» و مردم رو احمق فرض میکنی که آره من از عمق قلبم دارم دفاع میکنم! از چی دفاع میکنی؟! از این وضع گند و کثافت؟ امیدوارم هر چه زودتر برگردی که ببینی از چی دفاع میکردی. تا یه چیزی هم میگی، میگه حتما وضع شما وابستگان به اکبرشاه و غارتگران اقتصاد رو خراب کرده که ازش بد میگین! برو آقا جان چرت نگو، وضع کل مردم ایران به فاک رفته، از چی داری دفاع میکنی؟ ---------- • هودر: جالبه که بزرگترین ناراضیان وضع اقتصادی این روزها یه سری بچه پولدار هستند. همین نشون میده که کارش درسته این آدم. فقیرها راضیترند، پولدارها ناراضیتر. اصلا رای آورد که همین کار رو بکنه دیگه. در ضمن۷ بهتره تو جای خودت حرف بزنی. نه تمام مردم ایران.
:
In the most recent issue of "Foreign Policy" Shirin Ebadi was named as one of the top 100 intellectuals of the world!!! Hahahaha. What a genius mouthpiece for the Imperial agenda. You are right, she needs to stay overseas and shed crocodile tear for the Iranian people by American money
:
اگر به جای گوزیدی از واژه گل کاشتی (به طعنه) یا شورش رو در آوردی استفاده میکردی چی می شد؟ اینجوری کسی به مغز کلامت توجه نمیکنه و فقط همه میگن باز حسین درخشان فحاشی و لات بازی در آورد. منظورم این نیست که با ادبیات آریستوکراتیک و شسته رفته حتما صحبت کن ولی اینجوری نوشتنت هم آدم رو بی میل میکنه.الان جدا به این فکر کن که مثلا یکی بره و به خانم عبادی بگه خانم من از شما انتقاد دارم، ببخشید شما چرا گوزیدی با این طرز رفتارت؟ انصافا این جور گفتن بردش بیشتره یا اینکه جملاتت رو با واژه های متشخصانه تر بگی. بابا هرچی باشه آکادمیسینی نا سلامتی. ---------- • هودر: ببین. میفهمم چی میگی و فکر نکن که من الکی از این زبون اسفتاده میکنم گاهی. ولی دلیل من رو هم بشنو که همیشه هم گفتهام. زبان خودش یک وسیلهی ابراز قدرت است، نه تنها یک وسیلهی ارتباط. من عمدا از این زبان دربارهی یک سری آدمها استفاده میکنم تا ضمن نقد، آن تقدس مسخرهای را که دور خودشان ساختهاند و بخاطر آن هیچکس جرات ندارد به آنها بگوید بالای چشمشان ابروست از بین ببرم. تا وقتی این تقدس هست کسی جرات ندارد نقد کند. لينکدونی -
Jun. 20
از وبسایت رسمی رادیو اسراییل و وزارت خارجهی آن که بگذریم، «رادیو فردا» هم چند ماه است که دارد نعل به نعل سیاستهای جنگ روانی اسراییل را دنبال میکند، «صدای آمریکا» هم با وجود چندپاره بودنش از نظر مدیریتی، در یکی دوتا از برنامههایش تا حد زیادی با این سیاستها همراه است. («العربیه» را هم اگر فقط یکبار نگاه کنید خودتان دستتان میآید که مال کجاست) اینها را میگویم و خودتان دقت کنید ببینید راست میگویم یا نه و مثالهایش را پیدا کنید: ۱) پوشش نزدیک و اغراقآمیز هرجور فعالیت جدایی طلبانه یا هرجور تنشهای قومی و نژادی در هر جای ایران در وبلاگستان و وبسایتهای پرطرفداری مثل بالاترین هم کسانی هستند که خیلی هماهنگ شده و به شکل تیمی میآیند و یا این مطالب تولید شده توسط رادیو فردا و اینها را پخش و همگانی میکنند، یا اینکه با نوشتن و شلوغ کردن، توجه امثال رادیو فردا را به این اتفاقات جلب کنند. اسم نمیبرم ولی خودتان اگر منشا خیلی از این ویدیوها یا خبرها یا عکسها را دنبال کنید یا بخاطر بیاورید، متوجه میشوید که منظورم چیست. بهترین کاری که ما در این شرایط که این حرامزادههای ارتش و سازمان امنیت اسراییل دارند رسما شب و روز ما را تهدید به جنگ و حمله و بمباران و نابودی میکنند از دستمان برمیآید آن است که جلوی این جنگ روانی را بگیریم. حالا قبلا یک بار نوشتم که مثلا کامنتهایشان را منتشر نکنیم، الکی به پخش شدن مطالبشان کمک نکنیم و این چیزها. ولی الان یک پیشنهاد مشخص فنی برای تمام وبلاگها و وبسایتهای ایرانی دارم و آن اینکه جلوی دیده شدن یا کار با وبسایتها و وبلاگمان را بر کسانی که از اسراییل میآیند بگیریم. یعنی کاری کنیم که از اسراییل کسی نتواند به این آسانی حتی مطالب ما را بخواند، چه رسد به اینکه در آن مشارکت کند، رای بدهد یا کامنت بگذارد. برای همین پیشنهاد میکنم تمام شمارههای آی.پیای مربوط به کشور اسراییل را به وبسایتهایمان مسدود کنیم. حالا فعلا فقط خواستم این ایده را با شما درمیان بگذارم و ازتان مشورت بگیرم. به زودی نحوهی انجام آن را هم البته باز هم به کمک شما و ایدههای شما اعلام خواهم کرد. خلاصه بگویم که اسراییل مدتی است که عملا با ایران وارد جنگ شده است. جنگ فعلا اقتصادی و روانی است. ما نمیتوانیم دست روی سینه بنشینیم و نگاه کنیم. اگر از نظر اقتصادی کاری نمیتوانیم بکنیم، باید در مقابل جنگ روانی آنها مقاومت کنیم.
Excerpt:
Israel has waged a full-scale psychological war against Iran and much
of it is being done on the internet. Aside from being careful not to
fall for it, I have a suggestion: To deny access to our websites from
any IP address that comes from Israel. Any other idea?
نظرات ديگران
:
Very nice idea! That should take care of one percent of the propaganda against Iran. The other 99 percent will be there as long as Ahmadinejad can open his mouth. Any solution for that? Ps: It is beyond me why he still needs to mention the inevitable and spontaneous destruction of the Israel (according to himself). ---------- • Hoder: Ahmadinejad, except for when he called the Holocaust a myth, has done nothing wrong or damaging. The propaganda has always been there, but the reason for its hike is Iran's resistance over the nuclear programme, not Ahmadinejad. All previous presidents have said the same things about Israel, including Rafsanjani, but they were never treated like this.
:
دشمن شماره یک ملت ایران را تو و امثال تو می دانم. هزار شکر که از آن آب و خاک دوری. اهل مسدود کردن هیچ چیزی نیستم چه از جنس سوراخ مورچه ی دیوار باشد چه آی پی اسراییل یا آی پی تو. اندیشه ی مخالف رو هم بشنو لازم نیست مسدودش کنی. از چی می ترسی؟ حرفی داری بزنی به جز فحش و تهدید و افترا بزن. وب جای آزادی است. هر کس هر جا رو که بخواد می تونه ببینه و درستش هم همینه. فیلتر هم اثر نداره. این وسط تز می دی؟ درست رو بخون رنک موسسه ات نیاد پایین پسر جان.
:
به نظر من بهترین راه برای اینکه فضای وب فارسی رو از این حالت خارج کنیم این هست که طرفداران جمهوری اسلامی در وبلاگستان، با هم متحد بشن ، یعنی یه سایتی راه بندازیم مثلا به اسم "باشگاه هواداران جمهوری اسلامی در وبلاگستان" که تو این سایت کسانی که مشروعیت جمهوری اسلامی رو قبول دارند دور هم جمع بشن و لینک ها و مطالبشون رو به اشتراک بذارن و تو وبلاگهاشون به مطالب هم لینک بدن و تو وبلاگ های هم کامنت بذارن و لینک های هم تو سایت های وب دو فارسی مثل بالاترین و دنباله رو داغ کنند ، می تونیم این کار رو روی یه سرویس وبلاگ مثل وردپرس هم پیاده سازی کنیم مثل کاری که کمانگیر و دوستاش در این آدرسwww.balatarim.wordpress.com انجام دادند ، این کار هم عملی هست هم بسیار تاثیر گذار هست و هم از نظر سمبلیک و تبلیغاتی برای جمهوری اسلامی خیلی خوب هست که یک گروه هوادار در اینترنت داشته باشه و فکر می کنم دوستان طرفدار جمهوری اسلامی در اینترنت هم از این ایده حمایت می کنند و میان و عضو سایت میشن و سعی می کنیم که فضای وب رو تغییر بدیم و موفق هم میشیم، خلاصه اگه به این چیزا فکر می کنی به نظر من این راهشه
:
در کل با حرفت موافقم ولی به نظرم این شیوه چندان تاثیری نداره ، چون بیشتر کسانی که بر ضد جمهوری اسلامی در وب فعالیت، و تبلیغات می کنند از آمریکا،کانادا،اروپا و امارات هستند و خیلی کم هستند کسانی که از اسراییل باشن، ولی از نظر سمبلیک و نمایشی این می تونه یه کار قشنگ و تبلیغاتی باشه ولی تاثیری در فضای وب نخواهد داشت من برای تاثیری گذاری بر فضای وب فارسی پیشنهادی دارم که در نظر بعدی بیان می کنم.
:
You are not clear! Are you saying that if you go to Iran there won't be a problem that you've gone to Israel? As far as I understand it's illegal for an Iranian national to go to Israel (and dual nationality is not recognised by Iranian courts). You always advocate observing proper legality in issues, don't you? So, you should be prosecuted when you are in Iran according to the law unless you are favoured for some reason! It's as simple as this. Please clarify? --------- • Hoder: This is exactly what I have said. I'm going to be prosecuted based on the Iranian law and I have no problem with it. I've done something illegal with good will and I'm ready to pay the price.
:
آخه اینجوری که میشه محو مخالف. بهتر نیست ما هم از روش اونها وارد عمل بشیم و جنگ روانی راه بندازیم یا هر کار دیگه؟ ------------ • هودر: این ربطی به محو کردن نداره، چون مساله اختلاف عقیده نیست، بلکه یک جنگ روانی سازمانیافته است که داره انجام میشه. ولی حالا من روی مقابله با اون اصراری به این روشی که گفتم ندارم. این روش بیشتر برای وبسایتهایی مثل بالاترین جواب میده و نه یک وبلاگ ساده. ولی بهرحال درست میگی. ما هم باید جنگ روانی راه بندازیم. بهترین دفاع حمله است از قدیم گفتن. ولی برای ما خیلی سختتره این کار تا برای اونها که اصلا حقوق میگیرن برای همین کار.
:
RE: Saudi al-Arabiya in Persian. Are these Wahhabis really Muslims or just puppets of Israel? Muslims in Palestine are being slaughtered and yet these Wahhabis spread hatred against Muslim nations who oppose American and Israeli domination
:
آقا جان بگذار جنگ رواني شان را بكنند!ما هم آماده ايم تا دهان تجاوز گر را با ما تحت اش يكي كنيم
:
i thought you're all for exchange of ideas and being open even to your enemies and you wanna cut them. i thought you were once trying to bridge a dialoge with israelis and you kept saying that blogs are the important tools that they learn about the view of iranians. now what sir? i'm sorry dude but you're quite confused about the media war that is going on. what do you really expect from VOA? Doesn't IRIB constantly air anything negative about America. They even exagerate the reports of natural disasters. you want them to praise ahmadinejad? that is voice of america. not voice of IRIB. wake up man! ---------- • Hoder: I admit that I was a bit naive about the nature of Israeli state when I was talking about dialogue. That was before their war against Lebanon and the siege of Gaza. these two incidents and their increasing threats toward Iran, despite IAEA's repetitive clearance of Iran of any diversion in its nuclear programme. Israel doesn't do dialogue, it only knows how to destroy and kill to survive. So I regret many of my previous positions in regard to Israel. In terms of Radio Farda, my point is that it is neither American nor a media outlet any more. It's basically the Israeli intelligence tool for psy-op against Iran.
:
i cant agree more. This can all get done politely under the banner of cultural boycott of Israel. right on Hoseein, the minute I start to doubt your integrity and the importance of your existence, you hit right back and surprise me. you are a real national hero. ------------ • Hoder: Thanks man. Israel and the US have officially waged the war against Iran. Iran should take measures in the parliament to defend. Iran should pass smart sanctions against them too, in order to protect itself.
:
yeah, I've got a suggestion for you too: you better go screw yourself; the IRI does enough internet filtering, people don't need a var-shekasteh "ghozmitt" like you to tell them how to block and how to filter crap. go get a life, martikeh jakesh. by the way, I don't normalluy use language like this, but I thought I should talk and write like yourself to return the favor. oh, and regarding Paliz-dar, how come you were celebrating the first few days, but after your oskol Ahmadinejad distanced himself, your're swimming the other direction? faghat khastam begam ke kheili haroom zadehi. ------------ • Hoder: I still support the issue he has raised. But his cooperation with Radio Farda makes the whole thing a bit fishy.
:
Isn't this another production of a piece of evidence to rely on when you are in trouble in Iran as you had gone to Israel, etc! Do you really think people don't get what you are after?! ------------- • Hoder: I don't care what you or the Iranian state or anyone else think. I have a clear rationale behind this and I think it makes total sense now that Israel has waged a war against Iran. You'll see how the Iraian state will treat me once I'm back in Iran in a few months.
:
واو ... دلم برات تنگ شده بود حسین ، گرچه دیگه تموم شدی ... سالهاست تموم شدی ، اما ... نمی دونم چی شد که دیروز بعد از حدود یک سال دوباره هوس وبلاگت رو کردم ... وبلاگ یه مرده رو باید دید ... لااقل بعضی وقتا باید سر قبرش وایساد و فاتحه خوند ... اومدم فاتحه رو بخونم و دوباره برم ... دادامن دوست داره خیلی ... خیلی ------------ • هودر: ببین، یه بار دیگه هم این رو گفته بودی. حرف تازهای نداری؟
:
من که وب سایت ندارم ولی برفرض هم که شما آی پی رو مسدود کردید. اولا که می تونن از روی یک سایت در جای دیگر دنیا که از روی سایت شما یک تصویر mirror image درست کرده به محتویات سایت شما دسترسی پیدا کنند. که می تونن از هر کسی بخوان که این کار رو بکنه و تازه می تونن از کچ گوگل استفاده کنند. به هر حال این راه عملی ای نیست. تازه همه این حرف ها در صورتی است که با این وضعیتی که تو داری عمل می کنی تا همین حالاش هم یکی از این صد ها سازمانی که در کارند یک کی لاگر روی کامپیوتر تو نگذاشته باشند که وب سایت که سهله هر چی که تایپ میکنی رو یک نسخه براشون بفرسته. ----------- • هودر: مهم نیست. این تنها کاریه که میتونیم بکنیم و اونقدر هم بی تاثر نیست. اونها رو به زحمت میاندازه و تاثیر داره. در ضمن، اهمیت سمبولیک هم داره.
:
The other option is to do what the zionist do. Use software to notify people of an article that is against Iran and all those Iran lovers can go and put comments on the article or blog in favor of Iran. Here are a few articles on how the Zionist do it: http://www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-3281619,00.html http://www.timesonline.co.uk/tol/news/world/middle_east/article693911.ece http://giyus.org
:
از افشا کردن اپوزیسون افل نشوید . اشاره شما به سایت بالاترین کاملا درست است . در چند هفته گزشته مطالب زیادی در مورد حشمت طبرزدی پست شده است. سرویسهای اطلاعاتی ....در حال رهبرسازی وسوار بر موج شدن هستند.
:
داری پا توی خطی می گذاری که جداً خطر جانی دارد به نظر من. مواظب خودت باش. دعا می کنیم برایت ولی این پفیوزها خیلی مادر فلان هستند!
آقا این ماجرای پالیزدار هرچه که میگذرد دارد مشکوکتر میشود و دلیل آن هم بیشتر از اینکه محتوای حرفهایش باشد، مصاحبهها و پیگیریهای رادیو فردا (بخوانید رسانهی غیررسمی وزارت خارجهی اسراییل) است که بجز با خودش تازگی با پدرش هم صحبت کردهاند. به نظر من اگر این پالیزدار دنبال حق بود امکان نداشت با رادیو فردا مصاحبه کند تا اصل حرفش را بتوانند لوث و منحرف کنند. هیچ آدم عاقلی این کار را نمیکند. بنابراین آرام آرام یک بوی بدی از کل این ماجرا دارد بلند میشود که آن خوشبینیهای اولیه را از بین میبرد. ماجرا الان پس از چند روز بیشتر به نقشهای برای شکاف انداختن بین سران حکومت بیشتر شبیه است تا شاید این شکافها و اختلافها در این روزهای حساس تصمیمگیری ایران در واکنش به بستهی اروپا و همینطور تهدیدهای اسراییل برای حمله به نفع آنها تاثیر بگذارد. ماجرای دانشگاه زنجان را هم زیاد با دقت دنبال نکردهام. ولی خوشحالم که برگزارکنندگانش ماجرا را رسانهای نکردند و گذاشتند در همان ابعاد طبیعی و محلی خودش باقی بماند. هرچند که جانورهای تحکیم وحدت خیلی زور زدند تا با نمد آن برای خودشان کلاهی درست کنند و چپ و راست به رادیو فردا و کوفت و زهرمار مصاحبه کردند و نخود آش شدند. ولی خوشبختانه این باعث نشد که این اعتراض آرام و محدود به تهدید امنیتی تبدیل شود و برخورد با آن هم از مسیر اداری و قضایی خارج و به مسیر امنیتی بیفتد. حالامن نمیتوانم وارد جزییاتش که چمیدانم کی کی را کرده یا خواسته بکند و این چیزها وارد شوم. هرچیزی که شده و تقصیر هر کس که بوده مهم نیست. این باید در دادگاه و توسط قاضی مشخص شود. مهم این است که این ماجرا الگوی خوبی از آن نوع کار اکتیویستی است که من به آن میگویم اورگانیک یا خودجوش. یعنی فعالیتی که مقیاس آن محدود و محلی است، خواستههایش مشخص و قابل دسترسی و راه رسیدن به آنها هم گفتگو و مذاکره با پشتوانهی جمعیت آرام معترض است، روشش غیررسانهای است و اگر هم از رسانه در آن استفاده میشود تنها به زبان محلی و با استفاده از رسانههای محلی انجام میگیرد. این جور فعالیت مدنی یا اعتراض یا هرچیزی که میخواهید اسمش را بگذارید توسط جمهوری اسلامی همیشه تحمل شده است و حتی به نتیجه هم رسیده است، چون تهدید امنیتیای در آن نیست. در عین حال خیلی هم موثر بوده است، بدون اینکه خون از دماغ کسی بریزد. البته در این روزهای حساس احتمال ربوده شدن فعالیتها و اعتراضهای اورگانیک حتی به دست سه، چهار نفر آدم بسیار زیاد است. مثل ماجرای کوه دانشگاه که یک سری دانشجوها تحت تاثیر چند تا لات بیسروپا -- که الان هم در ناف واشنگتن کارمند وزارت خارجه آمریکا هستند و معلوم شد که آن موقع نخشان از کجا کشیده میشد -- از دانشگاه خارج شدند و به خیابان آمدند و آن را بطور زنده در رادیو فردا گزارش کردند و مردم را به شورش دعوت کردند و...تمام آن اتفاقها که افتاد. خلاصه من اگر جای دوستان بودم فعلا این پنج شش ماه آینده دندان روی جگر میگذاشتم و اعتراض دستهجمعی و تحصن و اینها را که ریسک خیلی بالایی برای ربوده شدن و تبدیل شدن به تهدید امنیتی دارد کنار میگذاشتم و از روشهای کمریسکتر استفاده میکردم.این روزها از حساسترین روزهای کل دوران بعد از انقلاب است و احتمال حملهی احتمالی اسراییل یا آمریکا مقدار زیادی به شرایط داخلی ایران هم دارد. هر چه شرایط داخلی پرتنشتر و آسیبپذیرتر و شکنندهتر باشد احتمال حمله بیشتر است چون در آن صورت ممکن است به فروپاشی سیستم سیاسی بینجامد که برای اسراییل و آمریکا هدف ارزشمندتری است از اینکه مثلا غنیسازی را یک سال و شش ماه عقب بیندازند.
Excerpt:
Palizadar's interviews with Radio Farda (which has become the
unofficial medium for the Israeli government after Jeff Gedmin has come
to RFE/RL) and its continuous support for him is very suspicious.
Things do not appear the way they are these days. We should be very
cautious. The plan is to divide the ruling elite so that it would
affect Iran's decisions over the EU offers.
نظرات ديگران
:
The dude is a brave soul how ever semi corrupt himself....So are you in the same camp as piece of shit corrupt mohsen rezaeei and badamchian..rafsanjani mortazavi..makarem and want to crucify the guy? what if palizdar was an american named Smith and exposed Bush government ..wouldn,t you call him a great champion like Chomsky?...why do you have double standard man? atleast show a faint of impartialism in your tunnel visioned articles... regards!
:
Anybody who supports this regime is either full or benefiting from it.
:
در مورد ماجرای زنجان هم قضیه ساده است. دادستان زنجان اعلام کرد که جرم این دوتا محرز شده. یعنی اینکه هم استاد دانشگاه آره و هم اون دخترخانم که الان تحکیمی ها همه تلاششون رو می کنن تا مظلوم نشونش بدن. حالا این یه ابهامی هست که قضیه برای همین بار اوله و اون طور که این جماعت تحکیم ادعا می کنن (با اون بحث واکمن دختره و این حرفا) این یه حربه بوده تا دست استاد رو رو کنن، که خب این این ایراد به این نظر وارده که اگر آره، پس چرا دختره اون طوری پیدا شده. یعنی هم روسری و هم لباسش باز و این حرفا. یعنی نمیشد قبل از اینکه حتی به اونجا هم برسه وارد عمل بشن؟!! یا اینکه نه، قضیه از قبل بوده و بار اول و دومشون هم نبوده. فقط تحکیم اومده از این قضیه به موقع استفاده کرده و به نفع خودش بهره برداری کرده و هم انتقام از اون معاون گرفته که چند روز پیشش مجوز فعالیت انجمن رو باطل کرده. ببین دیگه الان تو سایت ادوار هم که ببینی، همه جونشو دارن می کنن که یکی از خواسته های متحصنین زنجان رو شروع به کار دوباره انجمن اسلامی جا بزنن. ضمن اینکه بتونن اینطوری اولا یه سری فحش به دولت و وزارت علوم و اینا بدن و دوما یه آشوب دیگه دم 18 تیر تو دانشگاه ها درست کنن.. میگم دیگه، قضیه ساده است و مشخصا تحکیم داره این وسط از آب گل آلود ماهی میگیره. والا بر خلاف ادعای ادوارنیوز، این اولین بار نیست که همچین اتفاقی افتاده. مگه نبود که زمان خاتمی و وزارت معین تو دانشگاه قزوین یه باند 150 نفره فساد کشف شد که از اساتید دانشگاه تا دانشجوهای دانشگاه درش دخیل بودن. پس چرا این آقایون اون موقع لالمونی گرفته بودن؟! خودت می دونی دیگه. اینا جماعتی هستن که جز با آشوب و بلوا و هو و جار و جنجال، نمی تونن رشد کنن. یعنی موجودیتشون بسته به همین شلوغ بازی هاست. برا همین هر از چندگاهی یه بازی رو شروع می کنن و هی آبشو گل آلود می کنن..
:
سلام.. ببین حسین، ماجرای پالیزدار، خیل ساده است. حرکت این بابا، چندتا استفاده ساده برای چند گروه خاص و حالا به یه حدی هم برای خودش داشت.. اولا که این بابا این جو رسانه ای و تبلیغاتی رو ایجاد کرد تا وقتی قراره با مفاسد اقتصادی خودش مقابله بشه، بتونه از طریق همین جو فشار بیاره به بدنه و قضیه خودش رو یه طورایی ماسمالی کنه.. دوما این خیلی ساده جریان عدالتخواهی و مبارزه با مفاسد اقتصادی رو، از مسیر اصلی و حقیقی خودش خارج کرده و تو یه کوچه فرعی تقلبی انداخته. اون عدالتخواهی که دولت احمدی نژاد و جریان دانشجویی دنبالش بود که یه جاهایی هم داشت به ثمر می نشست و ضربه میزد به خیلی دزدهای گردن کلفت، الان با این حرکت داره منحرف میشه و میره تو خاکی. این بابا اینطوری کل بحث رو لوث کرد و از تک و تا انداخت و کاری کرد که دیگه کسی به این بحث عدالتخواهی و مبارزه با مفاسد اقتصادی هم توجهی نکنه و هم نتونه اعتماد کنه. ضمن اینکه اینطوری استفاده احمدی نژاد از این شعار و تز عدالتخواهی رو برای انتخابات دور دهم ریاست جمهوری، سد کرد. یعنی دیگه اونم نمی تونه بیاد حرفی بزنه. چون تا بزنه، میگن احمدی نژاد هم مثل همینه. برای همینه که می بینی یه سری سریع اومدن وصلش کردن به جریان احمدی نژاد و دولت. کار ساده ای هم کرد که اکثر خبرگزاری های خاص و جهت دار دنیا و بنگاه های شایعه پراکنی آمریکا و اسراییل می کنن. اومد از یه تاکتیک ساده جنگ روانی استفاده کرد. یه بخشی از حرفها رو راست گفت. و اتفاقا اون بخشی که نیازی به گفتن نداشت و خیلی ها می دونستن. و با این راست گفتن، تا یه حدی اعتمادسازی کرد، بعد اومد در کنار این راست ها، دروغ های خودش رو هم گفت. طبیعیه دیگه. وقتی مخاطب راست رو شنیده و اعتمادش جلب شده، خیلی ساده اون دروغ ها رو هم باور می کنه و قبول می کنه.. ببین حسین، من مطمئنم با این بابا، یه برخورد سوری اما خیلی محکم هم می کنن، تا اینطوری بیان هم چشم زهر بگیرن که کسی دیگه سمت افشاگری حقیقی و عدالتخواهی واقعی نره و هم اینکه بتونن یه مانور برای کم کاری های قوه قضاییه و شاهرودی بدن. ببین الان دارن با آجرلو و زاکانی چطور برخورد می کنن این همون چشم زهر گرفتن است. تبلیغات و شلوغ بازی هم که رو بحث برخورد با این بابا راه انداختن هم همون تو بوق و کرنا کردن قوه قضاییه است.. فقط ایکاش جریانات دانشجویی مثل جنبش عدالتخواه، فریب این بازی رو نمی خورد و از این مردک شیاد یه قهرمان عدالتخواه و مبارزه با مفاسد اقتصادی درست نمی کرد. ----------- • هودر: با تحیلت موافقم. خیلیها اولش هیجان زده شدیم و این قسمتهای بودار قضیه را ندیدیم. هرچند که ممکن است نیت خود پالیزدار دقیقا این نبوده باشد. ولی بهرحال، فعلا که چنین استفادهای از او بر ضد احمدینژاد شده است و ما هم زیاد حواسمان نبود و کمی جوگیر شدیم.
:
کی حزبی فکر میکنه؟ تو همه را به حزبی بودن متهم میکنی ولی خودت از همه بدتری که! تا رسانه های داخلی نظرشون باهات مغایرت پیدا کرد پالیزار ماجراش بودار شد؟ یک مقدار عزت نفس هم بعضی وقتها خوب چیزیه! ----------- • هودر: بودار بودنش اتفاقا ربطی به رسانههای داخلی نداره. بلکه بیشتر به همکاریاش با رادیو فردا داره. در ضمن، من با اصل حرفش کاملا موافقم و باید همهی این آقایون دزد محکمه و مجازات بشن. ولی طرح این ماجرا در این زمان خاص و به این شکل خاص خیلی بوداره. بهرحال باید دید چی از توش درمیاد.
:
Hi you used to change your position every year or so, but now even in the first page of your blog you have changed your opinion about Palizdar twice! that makes you and your opinions a little bit shaky and not trustable. perhaps you need to give a second thought about what you want to say before you publish it. Imam Ali has a saying about people with these kind of shaky opinions: like mosiquittoes that go wherever the wind take them. ------------ • Hoder: What's wrong with having an active and critical mind and never closing oneself to new possibilities and analyses? This is my blog, not an academic or policy paper.
:
من قادر به درک این مطلب نیستم که برپایی عدالت و گرفتن حق مظلوم اون هم در داخل کشور چگونه می تواند باعث تضعیف شدن پایه های نظامی بشود که ادعای ام القرای اسلام بودن و تنها حامی مستضعفان « جهان» را باخود به یدک می کشد. متاسفانه سران جمهوری اسلامی فکر می کنند مردم احمق هستند و خودشان را یک سرو پا بالاتر از مردم می دانند - تازه خوباشون نه دزداشون-فقط با یک چنین دیدگاهی است که می توان تصور کرد می توان برای « امنیت ملی» فعلا در رسیدگی به پرونده های مفاسد ملی یا هر نوع پرونده دیگری دست نگاه داشت. البته بر فرض اینکه اصلا کسی قصد رسیدگی به این پرونده ها رو داشته باشد. مگرنه عقل سلیم می گوید که با برقراری عدالت در داخل مردم در مقابل تجاوزات خارجی پایداری خواهند کرد. مردم ایران مثل دو تا بره شده اند که با یک روباه توی یک اصطبل گیر افتاده اند ولی یک گرگ هم بیرون اصطبل هست. روباه هی از بره ها یک تیکه می کنه و می خوره ولی وقتی بره ها می خوان حرفی بزنند میگه ساکت شین من فقط مواظب شما ام. اگه الان اینجا رو شلوغش کنین حواسم پرت میشه و گرگ میاد تو! یکی از بره ها میگه باید شلوغش کنیم بخوانید انقلاب کنیم تا روباه حواسش پرت شه و گرگ بیاد و مارو نجات بده! اون یکی میگه نه بابا اون گرگ خیلی بدتر از این روباهه. گرگ هم از پشت در هی وعده آب و علف و هوای آزاد و از این حرف ها- بخوانید دموکراسی- میده. یک سری کفتار هم اینجا هستند که روباه رو یاری می کنند که در قبال اون هم یک تیکه از بره ها رو روباه بهشون میده- مفاسد اجتماعی یادتون میاد؟- حال یک اصطبل هم در نزدیکی این یکی اصطبل هست - چند تا هست من برای سادگی می گم یکی- که روباه از داخل موفق شده با بره های اون ها هم که تماس برقرار کنه ولی اون اصطبل به پیچیدگی این یکی نیست. چون روباه اونا اصلن خودش بیرون و دست نشانده همین گرگه و اصلن نمیذاده اون بره ها بیان برون و جورای دیگه دهنشون رو سرویس می کنه! حالا این بره ها فعلا مونده اند که ببینند چی میشه! نکته خیلی جالبی که هستش اینه که می گند پرونده پالیزدار شاکی خصوصی دارد. این هم یکی از همون مواردی است که مردم رو خر فرض می کنند ولی در حقیقت خریت خودشون رو ثابت می کنند! بی شرف معلومه که شاکی یک شخصه پس می خواستی چی باشه . یک گاو یا یک ارگان دولتی که کارش تموم شده . ما هم داریم می گیم همین اشخاص دزدن. من نمی دونم که تو دانشگاه زنجان چه اتفاقی واقعا افتاده و منکر همه کثافت کاری های جنسی که توی ایران هم میشه نیستم ولی توی این فیلم که روی یو تیوپ است یک خانمی ده متر دورتر از میز یارو واستاده و روسریشو برداشته! بعدش هم آقایون میریزن تو! مبارکه! مدل جدید زیرآب زدن! زیرآب هر کی رو میخوای بزنی به یک دختر بگو بره تو دفترش روسریشو برداره و خودتون بیرون در وایستین بریزین تو! اگه می خواین خیلی کار خفن بشه بگین یک پسر بره تو و شلوارشو در بیاره! -------------- • هودر: با اصل حرفت موافقم. ولی هر چی فکر میکنم میبینم با وجود ضاهر معقول ماجرای پالیزدار، یه چیز بدبویی داره که آدم رو اذیت میکنه. این بوش هم هر چی گذشته بیشتر میشه. شخصا موافقم تمام اون پروندههایی که ازش اسم برده باز و دوباره بررسی بشه. ولی در عین حال من هم اگه جای اسراییل بودم برای اختلاف انداختن و ضعیف کردن احمدینژاد در این موقعیت حساس کاری جز این نمیکردم.
:
ملاک صحت حرفهای آقای پالیزدار این نیست که رادیو فردا یا دیگران درباره آن چه میگویند یا با کدام رادیویی مصاحبه کرده. شاید باهاشان مصاحبه کرده چون رسانه هایی داخلی خودمان (با توجه به عدم آزادی مطبوعات) او را بایکوت کردند. شما عدم آزادی مطبوعات را نشانه بگیرید. من از آن اول حرفهایش را نه قبول کردم و نه رد کردم. باید بررسی شوند تا معلوم شوند درست هستند یا نه. حال در جه شرایطی میشود صحت چنین ادعاهایی یا هر ادعایی درباره فساد مقامات رو بررسی کرد؟ راهش این هست که آزادی مطبوعات وجود داشته باشه تا خبرنگاران بتوانند با آزادی درباره این مسایل تحقیقات انجام دهند بنوییسند و با هم بحث و جدال کنند. بالاخره پس از جدال مطبوعات مخالف و موافق و سعی هر دو برای جمع آوری مدرک میشود تا حدی و در بعضی موارد به حقیقت نزدیک شد. به عبارت دیگر بهترین راه برای نبرد با فساد مالی آزادی مطبوعات هست. خوب آزادی مطبوعات همان پروژه ای بود که اصلاح طبان دنبالش بودند که آقای خامنه ای جلو اش را بصورت قاطعانه ای گرفتند. مدلی که آقای خامنه ترجیح میدهند همان مدلی بود که وقتی آدمی مثل سعیدی سیرجانی که هیچ قدرت و پشتوانه ای نداشت از آقایان خامنه و رفسنجانی انتقاد کرد سر به نیست شد. البته شرایط کشور چنان تغییر کرده که آن مدل دیگر ممکن نیست ولی آقای خامنه ای تحت هیچ شرایطی آزادی مطبوعات را تا حدی که بشود به ایشان و علمای صاحب مقامهای عالیرتبه تاخت قبول نمیکند. برای همین هست که هیچ وقت ممکن نشد که درباره مدارک استات اویل و نقش پسر آقای رفسنجانی آزادانه صحبت شود و مطبوعات درباره اش هیج نگفتند. ----------- • هودر: آقای عزیز. امنیت در همه جای دنیا مهمتر از آزادیه و این رو خود همین اروپاییها و آمریکاییها بعد از یازده سپتامبر به همه اثبات کردند. هروقت ایران دیگه تهدید نشد و خطر جنگ و کودتا و آشوب از خارج از سرش کنار رفت بهت قول میدم که میشه عین نروژ. شماها همیشه رابطهی تهدید و تحمل رو نادیده میگیرین و بعد میزنین توی سر ایران و کوبا و ونزوئلا و بقیه. همین که ایران با وجود این همه تهدید هنوز توش انتخابات برگزار میشه و حکومت دست به دست میشه و مطبوعات غیردولتی داره باعث افتخاره. همین آمریکا اگه زیر همین اندازه تهدید بود الان همه چیز رو تعطیل کرده بود. خوبه که یه نمهاش رو بعد از یازده سپتامبر نشون دادن همهشون.
:
آقای درخشان من شخصا خیلی تحت تاثیر حرفهای پالیزدار قرار گرفتم وعکس العمل متهمین هم که خیلی بوداربود اول وجودش را نفی کردندبعد خودش را متهم کردند وبعد بانک ملت ودادستان ویک شاکی خصوصی که حتی جرات نکرده اسمش را منتشر کنه ازش شکایت کردند .وحتی یک نفر از متهمین حاضر نشد بگه فلان معدن یا کارخانه در مالکیت من نیست وطبق اسناد 20سال گذشته که خبرنگاران میتونند از نزدیک بررسی کنند هیچ وقت هم مال من نبوده حالا با این تفاصیل شما همین که پدر پالیزدار که احتمالا نمیدونه فرق رادیو فردا با رادیو پس فردا چی هست مصاحبه کرده مشکوک شدی .اصلا این حرفهای پالیزدار را خود اولمرت گفته باشه بازهم از گناه غارتگران بیت المال کم نمیکنه .نظر شما چیه آقای درخشان
:
ملاک صحت حرفهای آقای پالیزدار این نیست که رادیو فردا یا دیگران درباره آن چه میگویند یا با کدام رادیویی مصاحبه کرده. شاید باهاشان مصاحبه کرده چون رسانه هایی داخلی خودمان (با توجه به عدم آزادی مطبوعات) او را بایکوت کردند. شما عدم آزادی مطبوعات را نشانه بگیرید. من از آن اول حرفهایش را نه قبول کردم و نه رد کردم. باید بررسی شوند تا معلوم شوند درست هستند یا نه. حال در جه شرایطی میشود صحت چنین ادعاهایی یا هر ادعایی درباره فساد مقامات رو بررسی کرد؟ راهش این هست که آزادی مطبوعات وجود داشته باشه تا خبرنگاران بتوانند با آزادی درباره این مسایل تحقیقات انجام دهند بنوییسند و با هم بحث و جدال کنند. بالاخره پس از جدال مطبوعات مخالف و موافق و سعی هر دو برای جمع آوری مدرک میشود تا حدی و در بعضی موارد به حقیقت نزدیک شد. به عبارت دیگر بهترین راه برای نبرد با فساد مالی آزادی مطبوعات هست. خوب آزادی مطبوعات همان پروژه ای بود که اصلاح طبان دنبالش بودند که آقای خامنه ای جلو اش را بصورت قاطعانه ای گرفتند. مدلی که آقای خامنه ترجیح میدهند همان مدلی بود که وقتی آدمی مثل سعیدی سیرجانی که هیچ قدرت و پشتوانه ای نداشت از آقایان خامنه و رفسنجانی انتقاد کرد سر به نیست شد. البته شرایط کشور چنان تغییر کرده که آن مدل دیگر ممکن نیست ولی آقای خامنه ای تحت هیچ مرد حسابی، تمام این حرفهایی که می زنی درست، پس چطور می تونی از احمدی نژاد طرفداری کنی که دقیقا برعکس این کارها رو داره انجام میده؟ بجای اینکه بطور اورگانیک و محلی مشکلات رو حل کنه، برای بهبود وضع جهان نسخه میپیچه، و دقیقا هم حرفهای رسانه پسند می زنه و روی غوغای رسانه ها موج سواری می کنه! ----------- • هودر: اگه بیطرفانه به احمدینژاد نگاه کنی میبینی که اینطوری نیست. دشمنهایی که اون درست کرده خاطر وفاداریاش به قولهاییه که بر اساس اونها مردم بهش رای دادن. وگرنه بقول خودش الان هیچ مشکلی نداشت اگه با این دیوثها کنار اومده بود.
:
چقدر نظرت زود به زود عوض میشود. خوب وایسا ببین ج.ا چه موضعی میگیرد بعد تو هم همان موضع را بگیر که اینجوری هی 180 نزنی تو وبلاگ. مخلصیم.
:
کس کش حالا تو مردم رو به آرامش دعوت می کنی تمام سران این مملکت دزد هستند معاون دانشگاه اسلامی روز روشن به یک دختر تجاوز می کند وضع اقنصادی هم هم ردیف کمور ساحل عاج تیمئر شرقی شده می خواهی مردم چی کار کنن برن پای معجزه هزاره سوم رو ببوسن یا بچسبن به دامن نایب امام زمان اون ور دنیا نشستی نمی دونیم کدون کره خری هم بورست کرده بعد هم داری دستور می دی که مردم چیکار کنن خیلی عاشق احمدی نژاد هستی برگرد ایران نه اون ور دنیا روزها جاکشی کنی شبها وبلاگ در وضف احمدی نژاد بنویسی ----------- • هودر: اولا که آروم باش. دوم اینکه قاضی و دادگاه باید تعیین کنه ماجرا چی بوده. تجاوز کلمهی خیلی مشخصیه و بار حقوقیاش خیلی زیاده. اگه کسی بتونه ثابت کنه فرد خاصی مجازات باید بشه، هر کی میخواهد باشد. سوم اینکه من اتفاقا دارم برمیگردم ایران و یکی از دلایلش هم همینه که دهن گشاد امثال تو رو ببندم. لينکدونی -
Jun. 19
لينکدونی -
Jun. 18
کنفرانس سنت اندروز تمام شد و چون این چند روز اینترنت درست و حسابی نداشتم چیزی ننوشتهام. ولی خیلی آخر هفتهی خوبی بود و بجز اینکه چند دوست قدیمی را دیدم، دوستان جدیدی هم پیدا کردم و یک دوست نادیده را هم بالاخره از نزدیک دیدم. ولی بجز کنفرانس، خود شهر کوچک سنت اندروز هم که در اسکاتلند است نه انگلستان (من این اشتباه را یک بار به طرز بدی کردم و بدجوری ضایع شدم)، خیلی جای جالبی بود. اولا آسمانش از ساعت نه شب تا پنج صبح در یک وضعیت سحر/غروب جالب است که به آسمان یک رنگ آبی تیرهی خیلی رویایی میدهد و همینطور باعث میشود آدم خیلی کم بخوابد. دیگر هم ساحل قشنگش بود و هوای همیشه بهاریاش که در طول روز سه فصل بهار و تابستان و پاییز را با هم داشت. شهرش هم خیلی نقلی و آرام بود و این دوتا خصوصیت به آدم اجازه میداد به قدیمی بودن ساختمانها و خیابانهایش بیشتر از معمول پی ببرد. تمام این تجربههای دوستداشتنی یک طرف و تجربهی ترسناکی که در همان دقیقهی پیاده شدن از قطار در ایستگاه لوکارز (Leuchars) در بدو ورودم به شهر اتفاق افتاد، یک طرف. ایستاده بودم به انتظاراتوبوسی که به مرکز سنت اندروز میرود افق سبز و قشنگ روبرویم را نگاه میکردم که یک دفعه دوتا هواپیمای جنگی کوچک ولی خیلی پیشرفته و ترسناک نیروی هوایی انگلیس در ارتفاعی خیلی کم از سمت چپ ظاهر شدند. آنقدر نزدیک بودند که میتوانستم کلهی خلبانهایشان را ببینم و زوایای تند و تیز بدنهی سیاهش را تشخیص بدهم. آنقدر سریع و پر سروصدا و آشکار بودند که بدنم را از آن خشونت عریانی لرزانند. در ذهنم تصور کردم که مثلا در تهرانم و همین الان است که یکی از بمبهای به وقاحت آشکارشان را جلوی چشم من ول میدهند و آتش آنها تا مغز استخوان مرا میسوزاند و به دههها متر آنطرفتر پرتاب میکند. ناخودآگاه تمام تنم مورمور شد و حسی را به یادم آورد که در زمان موشکباران تهران یکبار در آسمان بالای سرم، موقعی که در حیاط مدرسهی نیکان ایستاده بودم تا جزوههای درسیام را در زمان تعطیلی بگیرم، دیده بودم: یک نقطهی درخشان طلایی که با سرعت وحشتناکی به پایین میآمد و در وسط راه ناگهان به سه نقطهی درخشان مجزا تقسیم شد که هر کدام به سمتی از تهران با شتاب میرفتند و من با دهان باز ایستاده بودم و در خیالم یکیشان را میدیدم که با شتابی هولناک مستقیما به طرف نوک دماغ من میآید و هوا را بیرحمانه میشکافد. چند ثانیه بعد صدای انفجارهای خفیفشان در دوردست خیالم را پاره کرد و فهمیدم که سالم ماندهام. نزدیکی مکانی پایگاه هوایی ارتش بریتانیا به شهری دانشگاهی که کنفرانس انتروپولوژی دربارهی ایران گذاشته بود، یادآوری تلخ و طعنهآمیزی (Ironic) است از رابطهی تنگاتنگ دانش و قدرت بود. انتروپولوژی دانشی است که از نطفه برای بالابردن توانایی زورگویان اسعتمارگر در کنترل زیردستان استعمارشدهشان به دنیا آمده است و با وجود اینکه امروز از بسیاری از رشتههای دیگر علوم انسانی کمترین پیوند تنگاتنگ را با قدرت لخت نواستعماری دارد، ولی حاصل کارش هنوز -- حداقل بطور غیرمستقیم -- در خدمت همان کسی است که تصمیم میگیرد آن فرشتههای مهیب و سریع مرگ را با بمبها و موشکهایشان به سمت بغداد و کابل و بیروت بفرستد. (تصادفی نیست که ارتش آمریکا دهها انتروپولوژیست در عراق و افغانستان استخدام کرده است.) اگر رابطهی صلحآمیزترین رشتهی علوم انسانی با آن هواپیماهای جنگنده تنها با همین یکی دو تا واسطه است، وای بحال بقیهی رشتههایی که ما فکر میکنیم در خدمت بشریتاند. من دارم فکر میکنم که به عنوان یک اعتراض سمبولیک به این رابطهی تلخ، پایاننامهام را تنها به زبان فارسی بنویسم و به دانشگاه بدهم. باید با استادم صحبت کنم.
Excerpt:
The terrifying experience of seeing black British Air Force fighter
jets flying so shockingly close to me while I was in an Anthropology
conference on Iran in St. Andrews was an awakening reminder : The
knowledge we all help produce in the neo-colonial academia is only a
senior policy-maker away from the lethal and naked sources of power.
Maybe that's why the Pentagon has hired a group of Anthropologists in
Iraq and Afghanistan.
نظرات ديگران
:
با سلام چند وقتي است كه مطالب وبلاگتان را مي خوانم اما متاسفانه هنوز نتوانسته ام بفهمم موضع شما دربرابرمسائل مختلف چيست؟ به قول ايرج ميرزا هر چه در افكار تو گشتم دقيق عاقبت چيزي نفهميدم رفيق
:
Why are you sensitive selectively? Your hero Khomeini killed many prisoners in early 60th unlawfully! Why don't you show any empathy towards such events?! And don't be ridicules; writing your dissertation in Persian? You should have a course manual have you ever read that? So called powers if they ever want to know something, it doesn't matter what language it is. The problem with you is one that your genuinity so questionable and another you view things so black and white and you analytical abilities seems to be childish. Unfortunately, since you have started in SOAS I think the quality of your writings have deteriorated rather than any improvement! It might be that you are so good to become Javgir!
:
بعد از چند سال دارم وبلاگتونو میخونم؛ چون تازه از ایران حارج شدم؛ واقعا حبف اون حسین درخشانی که وبلاگشو میخوندم؛هیچی از اون آدم باقی نمونده؛ همه چیز نابود شده؛ لينکدونی -
Jun. 17
لينکدونی -
Jun. 12
لينکدونی -
Jun. 11
|