تازه ترین مطالب این وبلاگ را که به درخواست شما به آدرس ایمیلتان فرستاده شده است. لطفا ببینید و برای دوستانتان هم بفرستید.اگر میخواهید اشتراکتان را قطع کنید، پایین صفحه را نگاه کنید. برای مشترک دوستانتان آنها در این خبرنامه میتوانید آدرس ایمیل آنها را در این صفحه وارد کنید: » فرم اشتراک ایمیلی «سردبیر: خودم»
توجه: برای دسترسی به این وبلاگ بدون فیلتر از این به بعد میتوانید از این نشانی استفاده کننید:
httpS://i.hoder.com لينکدونی -
Sep. 13
من نمیدانم که چرا در ایران خیلی وقتها بجای اینکه یک وبسایت با اارتقای فنی بهتر شود، در واقع بدتر میشود. مثالش وبسایت رادیو گفتگو. قبلا با اینکه ایراد و اشکال داشت، ولی لااقل میشد نسبتا راحت تمام فایلهای صدای برنامهها را دریافت و گوش کرد. ولی الان با این وبسایت تازه که خیلی هم کندتر از قبلی است، هیچ کاری نمیشود کرد. فهرست برنامهها ناقص است و فقط روی یکی دوتایشان میشود کلیک کرد. بعد هم کلیک میکنی سرت به سنگ میخورد و پیام میگیری که این صفحه اصلا وجود ندارد. آقای خجسته، آقای میرفخرایی، آقایان و خانمهای دیگری که ممکن است این نوشته را بخوانید. شما را بخدا وقتی از کسی کار تحویل میگیرید بدهید بچههای اینکارهترتان یک کمی با وبسایت ور بروند و بعد از اینکه مطمئن شدید ایرادی به این بزرگی در کار نیست اجازهی افتتاح آن را بدهید. رادیو گفتگو و پرس تی.وی یک خواهر و برادر متفاوت با تمام فرزندان رسانهای جمهوری اسلامی هستند که نشان میدهند رویکرد تئوریک تازهای به رسانه و مخاطب در داخل حکومت در حال جا افتادن است که بسیار به آرمانهای اول انقلاب و حتی اصول مذهبیای مثل «لا اکراه فی الدین» و غیره نزدیکتر است تا سیاستهای سالهای جنگ و پس از جنگ که کل مشروعیت حکومت را بر اساس تئوریهای احمقانهی مارکسیستی گره زده بود به یک اسم، یک جمله، یک تار چشم و یک رژ لب. پرس تی.وی و رادیو گفتگو نشان میدهند نه تنها جمهوری اسلامی در آستانهی سیسالگی اعتماد به نفس یک حکومت مسلط و حسابگر و بالغ را پیدا کرده، بلکه فهمیده که آن مردمی که آگاهانه تصمیم گرفتند با سرنگون کردن سیستم فاسد و وابستهی سلطنت و ملی کردن نهایی نفت و گاز و غیره، دشمنی و کینهی تمام قلدرهای جهان را به جان خود بخرند، آن قدر عقل و شعور دارند که چهار کلمه از امثال نوریزاده و میلانی و سازگارا فریبشان ندهد. این نگاه احمقانهی مارکسیستی به «توده» و «ایدئولوژی» و «قدرت» و «سوژه» و «مخاطب» و اینها است که این بلا را در این سالها به سر فضای رسانهای مملکت آورده بود و خوشحالم که جوانترها و درسخواندهترهای محصول جمهوری اسلامی دارند این آموزهها را دور میریزند و بدون اینکه به دام خصوصی سازی نئولیبرالیزم رفسنجانیستها بیفتند، رویکرد به رسانه را از یک «وسیلهی جادوگر که تودههای بیسواد را هر طور بخواهد شسشتشوی مغزی داده و ذهن و رفتارشان را شکل میدهد» به یک «فضایی که در آن مخاطبان مختلف با مغزهایی پیچیده و دقیق استدلالهای گوناگون را میبینند و میشنوند و بر آن اساس تصمیم میگیرند» تغییر میدهند. من این را حرکتی تئوریک میبینم به سمت مفهوم روشنفکر از دید گرامشی (که اصولا پروژهای تصحیح بخشی از نگاههای احمقانه و تقلیلگرای مارکس است) که بر اساس آن همهی آدمها روشنفکرند، ولی همهشان کارکرد مرسوم روشنفکر را ندارند. این دقیقا تفکری بود که در اثر مشی و تفکر و قرائت خمینی بزرگ از اسلام شیعه (و البته شریعتی) منجر به یک انقلاب شد و تا زمان جنگ هم ادامه داشت. معنی گفتمانهای «ملت هوشیار و شهید پرورده و همیشه در صحنه» همین حرکت به سوی تفکر گرامشی است. بگذریم. به شادمانی از این تغییر در گفتمان جمهوری اسلامی (که به نظر من بازگشتی است به گفتمان اول انقلاب)، سه نمونه از گفتگوهای جالب رادیو گفتگو را که چند ماه پیش دریافت و سرهم کرده بودم اینجا میگذارم تا شما هم لذت ببرید. امیدوارم اشکالات وبسایت رفع شود تا بشود برنامههایشان را دوباره گوش داد. پادکست هم اگر مثل رادیو فرهنگ درست کنند عالی میشود.
» بشنوید: «مسیر تازهی مذاکرات اتمی ایران» (دریافت فایل) » بشنوید: «تغییر سیاست خارجی آمریکا درقبال ایران» (دریافت فایل)
Excerpt:
The emergence of Radio Goftogoo and PressTV are signs of a departure
from a Marxist notion of the masses towards Gramsci's idea of people as
intellectuals. It's also a return to the initial discourse of public
sphere that was inspired by the 1979 revolt and died with the Iraqi
invasion and the eight-year defence. Here are three examples of its
shows where reformists and even more radical factions discuss important
topics. Hopefully Radio Goftogoo resolves the technical problems with
its new website and we can listen to its wonderful interviews again on
the internet.
نظرات ديگران
:
oh my god!! Marxism was the only thing i was not expecting to hear from your slow retarded brain cells! have u ever focused on the issue that Communism is not equal to commu=khoda and nism=neest!! i know i know this is not your fault coz you are a natural born mother fucker disgraced illiterate!! .
:
در ایران کیفیت همه چیز به مرور زمان بدتر میشود. مثلاٌ خودروهای مونتاژ شده مدل قدیمیتر با کیفیتتر از نوع جدیدتر اند. این مسئله در موردهمه چیزهای دولتی صادق است. تنها راه بهبود کیفیت خصوصی کردن و ایجاد رقابت است که با توجه به اقتصاد نفتی بسیار غیر ممکن به نظر میرسد. این مسئله بسیار قابل تامل است.
:
ایول مگه اینکه این پادکستهای همچین رادیوهایی راه بیافتن و اینور آبیا هم گوش بدن و ببینن داره گفتگو میشه تا حد امکان. این بحثهای برنامه سوم که رسیدم گوش بدم خیلی جالب بود.
:
این که تو نوشته هات مدام از رفسنجانی بدگویی می کنی کار جالبی نیست. انصافا طوری هم بدون استناد و بچه گانه این کار رو می کنی که گویی از روی تعمد و یا قصد خاصی داری این حرکت رو انجام میدی. من که تا به حال دلیل این بدگویی ها را در اینجا مستدل و منطقی نشنیده ام. به هرحال به نظرم بد نباشد هر جایی بی ربط این رفسنجانیست را استفاده نکنی -------- • هودر: من صد بار با استدلال توضیح دادم که این آدم و نوچههای فاسدش داشتن ایران رو روز به روز بیشتر به زمان شاه شبیه تر میکردن. سرکوب و خفقان منتقدین، فساد مالی و اداری، اختلاف وحشتناک طبقاتی میةونست بعد از چند سال دیگه منجر به یک انقلاب دیگه بشه. اینها داشتن انقلاب رو میفروختن به آمریکاییها.
:
هودر جان از هر ده نفر مردم تو این مملکت نه نفر برات از نوری زاده نقل قول میکنن هشت نفر از سازگارا - فکر میکنی چند نفر رو زمان انتخابات دیدم که از نوری زاده در مورد تیر خلاص زن بودن احمدی نژاد نقل قول نکرده باشه ؟ هیچ نفر . فکر میکنی چند نفراز همین مردم اگاه در این چند ماه اخیر شعورشون رو دست سازگارا ندادن و ایده احمقانه سهم پنجاه درصدی سابق ایران در خزر رو باور نکردن ( استنباط بیسوادها یا مغرض هایی که بقیه رو بیسواد فرض میکنن از کلمه مشاع که هیچ جوری نمیتونی حالیشون کنی که بابا قبلا در قرارداد بین ایران و شوروی سهم ایران و شوروی از خزر مشاع و برابر بوده و مشاع یا برابر با پنجاه درصد فرق داره - و اصلا در عمل ایرانی ها از دم ابهای ساحل خودمون جرات نداشتن جلوتر برن چه برسه حق مشاع داشته باشن - تا هم بیای حرف بزنی میگن سازگارا تو وی او ای مدرک نشون داده ) - مگه یادت رفته همین ملت اگاه سر سفر احمدی نژاد به دبی و شرکت در کنفرانس کشور های عربی چه سرو صدایی راه انداختن که احمدی نژاد نشسته زیر علم خلیج عربی - بعد از اون وقتی ایرانی ها شیخ امارات و حاکم کویت رو در ایران نشوندن زیر نقشه ایران با نام خلیج فارس که بیست بار بزرگتر و واضح تر از خلیج عرب روی سر احمدی نژاد بود هیچکس صداش هم در نیومد - فکر میکنی اینا غیر از اثر تبلیغات صدای امریکا و نفوذش روی مردم چیز دیگه ای هم هست ؟ بابا این جماعت اگاهیشون به درد خودشون میخوره . گرچه حرفای من به معنی تایید سیاست رژیم در زمینه ازادی بیان نیست . چون محدود کردن مردم در زمینه دسترسی به اطلاعات اونها رو حریص تر میکنه و در ضمن باورشون میشه که نوری زاده و امثال نوری زاده لابد راست میگن . یه چیز دیگه . در مورد خمینی شک ندارم که در باطن و اعماق وجودش مردم رو اگاه نمیدونست ( هر چند که درظاهر بیان میکرد ) و فکر میکرد این جماعت زود از غربی ها گول میخورن . اصلا اگه فکر کنی مردمت اگاه و باهوش و باشعورن هرگز بهشون نمیگی من ولی فقیهم عقلتونو بدین دست من . من فتوی میدم حرف حرف خودم . میگی ؟؟ -------- • هودر: نه دیگه اینطوری هم نیست. اگه بود الان نه کسی از برنامهی اتمی دفاع میکرد، نه احمدینژاد اینقدر رای میآورد. نه مردم اینهمه گرفتاری رو تحمل میکردن. لينکدونی -
Sep. 11
لينکدونی -
Sep. 8
وقت ندارم الان مفصل بنویسم. این چند تا نکتهی تلگرافی را بخوانید: - میدانم که خاتمی نامزد نمیشود، چون میداند که بدجوری میبازد. ولی اگر میشد خیلی خوب بود. کروبی بزرگترین شانس مخالفان احمدینژاد است، ولی احمدینژاد با فاصلهی قابل قبول او را هم شکست میدهد و یک دور دیگر هم رییسجمهور میشود. - انتخاب سارا پلین یک حرکت بینظیر توسط تیم مککین بود و با این انتخاب شانس او برای برد در برابر اوباما زیاد شده است. اوباما در نهایت به مککین خواهد باخت. - برنده شدن مککین به نفع ایران است. چون اوباما زیر آن زبان چرب و لبخند قشنگش میتواند خیلی خشنتر و بیرحمتر از بوش به ضرر ایران و به نفع اسراییل عمل کند. مشاوران اوباما از نظر تعهدشان به نابود کردن انقلاب ایران هیچ فرقی با بوش و مککین ندارند. فقط روشهایشان متفاوت است. - حسن خجسته که معاون کل رادیو و بنیانگذار اصلی رادیو گفتگو است شخصا فعلا سرپرست رادیو گفتگو شده است. این یکی از علايم اهمیت این رادیو در استراتژی امنیت داخلی ایران است و همزمان نشانهی رویکردی جدید به مفهوم رسانه در حکومت است که در این رادیو و در پرس تی.وی خود را نشانه داده و آرام آرام به حوزههای دیگر رسانهای حکومت هم کشیده خواهد شد و بسیار مایهی امیدواری است. - خوانش من از حرفهای جوانفکر و خبرهای تازهی دیگر این است که علی کردان یا در یکی دو هفتهی آینده استعفا خواهد داد یا توسط احمدینژاد کنار گذاشته خواهد شد. - ماجرای مشایی دیگر تمام شده است و احمدینژاد بخاطر ایستادن پشت یکی از مهمترین اعضای تیمش با وجود تمام فشارهای موجود، نشان میدهد که چقدر با خاتمی و رفسنجانی فرق دارد. - ماجرای لایحهی خانواده، با هر سرنوشتی، آغاز خوبی برای گفتگوی فعالان حقوق بشر با حکومت است و به زودی آنها را دوشقه خواهد کرد: کسانی که در اصل دنبال جار و جنجال و بیثبات کردن حکومت و خراب کردن وجههی رسانهای ایران هستند، و کسانی که واقعا نگران تبعیضهای ناموجه موجود در قوانین هستند. ماجرای این لایحه نشان داد که راه اصلاح برای کسانی که واقعا دنبال آن باشند از طریق گفتگو و تعامل باز است. - یک عذرخواهی هم به شیرین عبادی و شادی صدر بدهکارم. چون نمی دانستم که آنها هم جزء آن گروه از خانمهایی که به مجلس رفتهاند و با نمایندگان و رییس مجلس رایزنی کردهاند، بودهاند. خوشحالم که اینها از مواضع قبلیشان در پرهیز از گفتگو و «تعامل» (که شادی سدر در پانلش در دانشگاه ما در لندن و در پاسخ به سوال اکبر منتجبی به صراحت آن را بیفایده و مردود دانست و به منتجبی هم متلک انداخت) و امیدوارم همین راه را ادامه دهند که تنها راه صلاح به نفع همه است.
Excerpt:
A few short notes on the recent events.
نظرات ديگران
:
]Mccain is american equivant of Ahamadinejad.Maybe that is why you became his fan all of the sudden.He and his runningmate are fundamentalist Christians and against stemcell research ,prolife and needless to say he is the one who sang: bomb, bomb , bomb Iran in one of his speeches.
:
پیروزی اوباما حداقل دو نفع برای ایران دارد. اولا اوباما میخواد آمریکاییها زودتر از عراق خارج شوند. عراق برای ایران یک اهرم قدرت هست و با خروج آمریکایی ها نفوذ ایران در عراق بیشتر میشه و آمریکا مجبور میشه با ایران با احتیاط بیشتری برخورد کند. ثانیا گرچه اوباما و مک کین هردو طرفدار اسراییل هستند اوباما جانب حزب کار رو میگیره و مککین جانب افراطی های حزب لیکود. لیکودیها هرگزهیچ توافقی را با فلیسطینیها قبول نخواهند کرد ولی حزب کار ممکنه به توافقی برسه (گرچه به هر حال هیچ توافقی حقوق از دست رفته فلسطینیان را احیا نخواهد کرد). اگر مساله فلسطین در جهار تا هست سال آینده خوابید آنگاه زایونيست های آمریکا بزرگترین انگیزه شان برای فشارهایشان بر ایران را از دست خواهند داد و شرایط برای رفع تحریمهای ضد ایران محیا میشه. -------- • هودر: اوباما آمریکاییها رو میخواد ببره توی افغانستان مستقر کنه. چه فرقی داره پایگاه به این گندگی این ور باشه یا اونور. در ضمن، اوباما هرگز حرف از خروج کامل از عراق نزده. اونجا پایگاه نظامی رو حفظ میکنه. مسالهی فلسطین هم تا وقتی اسراییل هست حل نمیشه. چون وجود اسراییل که با تانک و اسلحه است اصلا خودش صورت مساله است. عدالت در هیچ حالتی بجز یک دولت واحد و حق بازگشت برای فلسطینیها به دست نمیاد و این حرف فقط ایران هم نیست. ادوارد سعید هم همین رو میگفت.
:
حسین، فکر نمیکنی گاهی اوقات خودتم دجار سیاه وسفید بینی شدیدی میشی ؟ واگر یکم متعادلتر نگاه کنی و از اول قضاوت نکنی بهتر هست؟ نمونه هاش فکر کنم زیاد بوده..خوب آخه چرا از اول بدون اینکه بدونی بد وبیراه میگی تا بعدش عذرخواهی کنی ؟ فکر نمیکنی عین کاری هست که کیهان میکنه که خودتم منتقدش هستی البته گاهی گداری ! جدیدا که گاهی در مدحشم مینویسی که حسابی ضد و نقیضه..راستی این قضیه اینکه میگی احمدی نژاد یکی از دوست داشتنی ترین رهبر مسلمین هست از کجا میاد ؟ راستی این وبسایت رادیو گفتگو انگار کار نمیکنه. آدرسش عوض شده؟
:
تو مگه تو همین وبلاگ اعلام نکردی که این تابستان حتما به ایران خواهی رفت؟ اگه یادت باشه وقتی این خبر رو پست کردی یه کامنت برات گذاشتم و گفتم اگر به ایران سری بزنی نظرم در موردت عوض خواهد شد و یه عذر خواهی بهت بدهکار خواهم بود. مزید اطلاع باید عرض کنم که تابستان گذشت و شما همچنان در لندن تشریف دارید. تو یه دروغگوی حقیری وفکر می کنی خوانندگان وبلاگت نیز چون مردم ایران حافظه تاریخی خود را از دست داده اند. حداقل خوشحالم که در موردت اشتباه نکردم و نیازی به عذرخواهی ندارم. لينکدونی -
Sep. 6
از چند وقت پیش کمپینی در آمریکا توسط یک سری جوان آمریکایی شروع شده به نام «شرم از بزرگترین زندان جهان» که هدفش اطلاعرسانی دربارهی دلایل زندانی بودن یک درصد کل جمعیت بزرگسال آمریکا، یعنی بیش از یک و نیم میلیون نفر که اکثرا هم سیاهپوست هستند، است. در وبسایت واحد مرکزی خبر تلویزیون جمهوری اسلامی در حمایت از این کمپین تا حالا سه چهار بار مقالههایی منتشر شده و بالای آنها هم نوشته که «این مقاله رسما مواضع جمهوری اسلامی را منعکس میکند». همینطور یکی از اعضای آمریکایی این کمپین که در دانشگاه تهران مشغول ادامهی تحصیل است ماهی یکبار در شبکهی پرس تیوی ایران میآید و برای این کمپین تبلیغ و اطلاعرسانی میکند. او تا حالا چند جایزه هم از بنیاد جانبازان و مستعفان و همینطور کانون وکلای ایران بخاطر تلاشش برای ترویج قسط و عدل دریافت کرده و شنیده شده که چند ماهی هم هست بطور مخفیانه در «بنیاد صلح سبز» مشغول تحقیق دربارهی نقاط ضعف سیستم اجتماعی آمریکا است. «بنیاد صلح سبز» که یک موسسهی غیرانتفاعی ایرانی است و بودجهی سالانهی ۸۰ میلیارد تومانیاش از مجلس شورای اسلامی میآید و هدفش ترویج صلح و آرامش در حهان است، چند وقت پیش قرار بود در اجلاس سالانهاش از کمپین رسما تقدیر کند و به آن جایزه بدهد که به دلایل نامعلوم انجام نشد. موسسهی غیرانتفاعی ایرانی «شبکهی آموزش و بهداشت زندانیان» که مقیاس کارش جهانی است و بودجهاش را هم از «بنیاد صلح سبز» میگیرد، در بخش آمریکایش تنها همین یک کمپین را فهرست کرده است و مرتب هم اخبار مربوط به آن را منعکس میکند. بخصوص که تازگی آمریکا جلوی فعالیت این کمپین را گرفته و تا حالا بعضی از اعضای آن را به اتهام تلاش بر ضد امنیتی ملی آمریکا دستگیر و دادگاهی کرده. «بنیاد صلح سبز» که مقر اصلیاش در تهران است هر سال یک جایزهی صلح به فعالان ضدجنگ و خشونت در دنیا اهدا میکند. اتفاقا یکی از رهبران این کمپین که اتفاقا او هم هر هفته در شبکهی پرس تی.وی ایران حاضر میشود و راجع به موارد نقض حقوق زندانیان در آمریکا سخن میگوید چهار سال پیش که تازه به ایران مهاجرت کرده بود از دست معاون اولرییس جمهور ایران جایزهی ويژهی صلح را دریافت کرد و در کنار او هم عکس گرفت. دولت آمریکا میگوید این کمپین ساختهی جمهوری اسلامی و هزینههای آن هم مخفیانه از طریق دولت ایران تامین میشود و برای همین اجازهی برگزاری راهپیمایی و کنفرانس و چاپ نشریه به آنها نمیدهد و اخیرا برای چند تا از اعضای فعال آن را هم حکمهای زندان چند ماهه صادر کرده است. آیا به نظر شما جمهوری اسلامی پشت این کمپین است یا اینکه آمریکا دروغ میگوید؟
Excerpt:
Do you think this is funded and run by the Iranian government?
نظرات ديگران
:
Hossein, our country is called "Iran" not "Jomhooriyeh Eslaami". At least say "Jomhooriyeh Eslaamiyeh Iran".
:
دمت گرم خوب صنعت حقوق بشر را نشون دادی حالا باید دید شیرین خانم می اید در مورد عدم برگزاری راه پیمایی بد و بیراه بگه ، همون کاری که امریکا برای امنیت ملی خودش می کنه و حق هم داره وقتی ایران انجام میده می شه ضد حقوق بشر صدای همه هم در می اید ، ولی وقتی امریکا انجام می ده می شه امنیت ملی هیچ کس هم هیچ گهی نمی خوره از این حرفات خیلی حال می کنم ؛ ولی ای کاش یک درصد حقوق بشر وضعیت اقتصادی و ... را هم نقد می کردی
:
به نظر من تمام نوشتت میتونست واقعیت داشته باشه و من در مجموع اشکالی نمیبینم که ج.ا چنین کاری بکنه غیر از قسمت آخرش که به نظر غیر واقعی میرسه. اون قسمتش که میگه "و برای همین {دولت آمریکا} اجازهی برگزاری راهپیمایی و کنفرانس و چاپ نشریه به آنها نمیدهد و اخیرا برای چند تا از اعضای فعال آن را هم حکمهای زندان چند ماهه صادر کرده است."
:
بابا خیلی کس خلی !! آخه کس خل این قیاس نفس که میکنی مرگ تو فقط شامل خودت و رهبرت میشه احمق جون . اگه شیطان بزرگ هم به کس خلی شما بود اول به مشاور جدید احمقی نژاد (مولانا) یه حال اساسی میداد که شهروند آمریکاست و جاسوس برای کشور دشمن. خدا عقل بده . البته آدمهایی مثل مولانا کم نیستند تو آمریکا.
:
none of them, your brain has problem to see the world like this
:
دستان توطئهگر جمهوری اسلامی صددرصد پشت پرده این کمپین است.
:
این قسمت که جمهوری اسلامی پشت این کمپین باشه یا نباشه کم اهمیت تر از دستگیری اعضای اون به اتهام فعالیت بر ضد امنیت ملی در امریکاست ( به نقل از هودر چون من از دستگیری اعضای اون اطلاعی ندارم ) با این حساب حکومت فلان فلان شده اسلامی چه چیزش از امریکا کمتره که فعالین کمپین هایی که هزینه شون علنا و مستقیما با بوق و کرنا از امریکا میاد دستگیر یا بازخواست نکنه ؟ چرا نکنه ؟ مگه امنیت ملی از نگاه حکومت ایران بی ارزش تر از امنیت ملی از نگاه حکومت امریکاست ؟ بابا امریکایی ها رو که ندارن سنگ پای قزوین دارن . اینو منی میگم که جوونیم زیر سایه همین جمهوری اسلامی حروم شده . ولی باز دمشون گرم . از وقتی احمدی نژاد اومده رو کار نظر من یه نفر راجع به خیلی چیزا عوض شده . دارم چیزایی رو میبینم که قبلا نمیدیدم . خوشحالم که دو روز قبل از انتخابات من که از ترس احمدی نژاد ( به دلیل تبلیغات منفی و دروغهای شاخدار عجیب غریب که مثلا احمدی نژاد دست اونایی رو که استین کوتاه بپوشن قطع میکنه یا در روزنامه ایران نوشته بود احمدی نژاد قراره قبرستانها رو زنانه مردانه کنه ) میخواستم به هاشمی رای بدم ظرف یکی دو روز با دیدن مصاحبه احمدی نژاد و صحبت با چند نفر از بچه هایی که در خیابون برای احمدی نژاد تبلیغ میکردن که غیر از یکی هیچکدوم ظاهر حزب اللهی نداشتن کاملا ناگهانی نظرم عوض شد و به احمدی نژاد رای دادم و همون موقع فهمیدم اگه امریکایی ها به یه نفر فحش میدن یا برچسب میزنن یا در صدای امریکای خائن به ایران دم به دم بر ضدش تبلیغ میکنن بی دلیل نیست . منافع خودشونه که به خطر افتاده . نه منافع ایران . لينکدونی -
Sep. 5
لينکدونی -
Sep. 4
خوشحالم که احمدینزاد دارد دوباره میرود نیویورک و قرار است باز هم کلی برنامه داشته باشد. ایندفعه حمید مولانا هم که تازگی به عنوان مشاور رسمی او معرفی شده دستش خیلی بازتر خواهد بود برای کارهای خلاقانه از قبیل سخنرانی در دانشگاه کلمبیا که ایدهی پارسال او بود. هرچه باشد مولانا شهروند آمریکا هم هست و بعد از این همه سال زندگی و استادی در سطح بالا در یکی از دانشگاههای خوب آمریکا، کلی تجربه و رابطه و آشنا دارد که این روزها به شدت به درد میخورد. مشایی را هم دارد با خودش میبرد که اتفاقا او هم یکی از موثرترین آدمهای پشتپردهی دیپلماسی عمومی احمدینژاد بوده است و خوشحالم که رییسجمهور شجاعانه پشت رفیق و همکارش ایستاد و به کسی باج نداد. ولی با اینکه شاید کمی دیر شده باشد، فکر کردم که بد نیست یک فهرست از تمام ایدههایی که به ذهن همهمان میرسد که خوب است احمدینژاد در نیویورک انجام دهد جمع کنیم. بالاخره اینجا را خیلیها میخوانند و به گوش آنها که باید میرسد و بعید نیست اثر هم بگذارد. برای همین از همه میخواهم سه تا پنج ایدهی خلاقانه به رییس جمهور پیشنهاد دهید. مال خودم اینها است: ۱) بردن نمایندهی یهودیان ایران در مجلس به همراه خود و دعوت عمومی از تمام یهودیهای ایرانی و غیر ایرانی ساکن آمریکا، بخصوص ایرانیتبارهای نسل دومی که هرگز ایران را ندیدهاند، برای بازدید از ایران به اضافهی یک سری مشوق عملی ۲) اعلام یک بودجهی پنج میلیون دلاری برای کمک به سازمانهای غیردولتی آمریکایی که در زمینهی دفاع از حقوق زنان، مهاجران و اقلیتهای قومی در آمریکا کار میکنند ۳) نوشتن چند نامهی سمبولیک به چند خانوادهی فقیر سیاهپوست ایالت جورجیا که پس از طوفان کاترینا همهی زندگیشان را از دست دادند و هیچکس هم از طرف دولت آمریکا به آنها نرسیده است و دادن ده هزار دلار وام بدون بهره (قرضالحسنهی خودمان) به این خانوادهها و صد خانوادهی دیگر که برای این وام به دفتر حافظ منافع ایران درخواست بدهند ۴) نوشتن یک نامهی مختصر و مفید به مردم نیویورک به مناسبت یازده سپتامبر در نیویورکتایمز (چه بهتر به عنوان یک مقاله وگرنه به عنوان آگهی) و توضیح اینکه چرا میخواسته با قربانیان آن حادثه در نیویورک همدردی کند و چه میخواسته بگوید و چه بکند که دولت آمریکا اجازهی آن را به او نداده است ۵) دعوت رسمی از دانشآموزان باهوش ولی فقیر آمریکایی که توان تحصیل در دانشگاههای گران آمریکا را ندارند، برای آمدن به ایران و گرفتن لیسانس در رشتههای فنی و مهندسی و ریاضی و فیزیک در دانشگاههای تهران و شریف و اصفهان بطور مجانی و به شرط یادگرفتن زبان فارسی و کار در دانشگاههای ایران به مدت نصف سنوات تحصیلیشان
Excerpt:
What do you think Ahmadinejad should do this year in New York City? I have five ideas and I'd like to publish yours too.
نظرات ديگران
:
The primative bastard should commit suicide publicly-as should all the scummy mullahs that you support
:
مي تونه يك سري هم به چند تا از دانشگاههاي اونجا بزنه، يه پولي هم بزاره كف دستشون، ببينه مي تونه يه مدركي براي كردان زحمتكش يا بقيه دوست و رفيقاش جور كنه.
:
اگه نصف این پیشنهادات را در ایران انجام دهد، من دیگه باهاش مشکل ندارم. اگر این کارها را بلد است چرا در آمریکا انجام دهد؟ این چیزها که گفتی همش تزویر است و احمدی نژاد استاد این کارهاست. در ایران بودجه مکان های مذهبی را 100 برابر کرده است، آنوقت سرمایه گذاری روی مسایل اجتماعی را در آمریکا بکند؟ خاک بر سرتان که فقط نگران حفظ آبرو با کلک هستید.
:
I think you are perfect for Ahmadinjad, both of you don't know shit about anything. Also both of you talk about things you don't know. At least read Wiki about Katrina before talk about it! Dumbass
:
باید قبل از سفر درست بنشینه با مشاورینش، متن سخنرانیهاش رو بررسی کنه. بعضی وقتها دولتمردانی ایرانی خیلی هم چرند نمیگن، اما اینقدر مدل صحبتشون و ترمینولوژیشون با زبان رایج در غرب تفاوت داره که نه میشه درست ترجمهاش کرد نه درست فهمید. اینها اگر میخواهند به وسیله رسانهها با مردم (حالا نه همه مردم، اون باهوشترها) گفتگو کنند، باید دست کم یک مقداری وقت روی تنظیم متونشون بگذارند که از حالت هیئتی و نیمهآخوندی در بیاد، بجای خوندن قصه حسین کرد شبستری مستقیم روی نکات اصلی تاکید کنند، مطالبشون رو واضح بیان کنند که رسانههای غربی نتونند بیان به راحتی نصفش رو سانسور کنند یا برداشت نادرستی ازش ارائه بدن. بخدا تا اینها حرف زدن رو یاد بگیرن همه ما دق کردیم دیگه!
:
هودر جان بابا چرا به این داش مهدی توضیح نمیدی کاترینا کجاها رو خراب کرد . لوییزیانا - جورجیا - می سی سی پی - الاباما . بابا زمان کاترینا انقدر امریکاییها اسم این چهار برادرون رو که خواهر کاترینا درب و داغونشون کرد مث طوطی تکرار کردن که همه عالم و ادم از حفظ شدن حالا من نمیدونم این داش مهدی اون موقع مشغول شستن چه چیزهایی بوده .
:
حتما در دانشگاه شریف و تهران هم همه به انگلیسی صحبت کنند و درس ارائه دهند! اول باید فارسی یاد بگیرند بعد بیان! بعد هم مثل همه دانشجوهای شریف و تهران بعد از گرفتن لیسانس دربهدر بیفتن دنبال گرفتن پذیرش از دانشگاههای امریکایی و فرار از این خراب شده!
:
you are an official ass-hole -------- • Hoder: Why are you so angry? I've only written a few words that you don't apparently like. But you seem to be so carried away by anger that you can't even articulate the reason why. So please drink some water and tell me what do you disagree with.
:
کاترینا ربطی به جرجیا نداشت. نیو ارلینز تو ایالت لوییزیاناست. ببینم تو بلدی کونتو بشوری؟
:
اقا یا خانم یا حق یه نکته ای رو ذکر کردن و یادم انداختن که راجع به همجنس بازها در سخنرانی احمدی نژاد من هم چیری اضافه کنم . احمدی نژاد در این مورد به نظر من سوتی نداد بلکه اونایی که همیشه دنبال سوتی گرفتن از رییس جمهور هستن گفته ایشون رو ناقص بیان میکنن . احمدی نژاد در پاسخ به پرسش ایا شما در ایران همجنس بازها رو اعدام میکنید گفت ما در ایران به اندازه امریکا همجنس باز نداریم . من که ندیدم . این جمله من که ندیدم از چشم خیلی ها عمدا یا سهوا افتاده . نگفت وجود نداره بلکه گفت من ندیدم و این تیزبینانه ترین جواب ممکن برای این سوال بود در شرایطی که در شرع اسلام مجازات لواط اعدامه . والله راستش من که خودم بچه تهرونم و محدوده معاشرت هام هم به قشر نسبتا روشنفکر و مثلا امروزی ختم میشه هرگز ندیدم که در هیچ مهمانی دو نفر گی رسما و دست تو دست با هم بیان مهمونی . هر چه هست در جمع های خود این افراد و به دور از دید جامعه است و نه علنی . همه رقم مشروب در مهمانی ها دیدم اما هیچ رقمه گی ندیدم . تو خیابون که دیگه حرفشو نزن . دوجنسی یا اصطلاحا اوا ممکنه ببینید ولی مرد همجنس باز که علنا معلوم باشه دوست پسر داره نمیبینید . به این دلیل که اگه دموکرات ترین حکومت دنیا هم در ایران سر کار بیاد فرهنگ ایرانی درست یا غلط این یک مسئله رو نمی پذیره . حالا شما اگه بودید بهتر از احمدی نژاد میتونستید جواب بدید ؟
:
احمدی نژاد در امریکا زیاد کاری ازش بر نمیاد . چون رسما بهش اجازه نمیدن هر کاری میخواد بکنه . مثل دیدار از خرابه های ساختمان های تجارت جهانی که این اجازه رو بهش ندادن . حضور یافتن در دانشگاه کلمبیا هم به دعوت رییس دانشگاه بود و صرفا با اراده احمدی نژاد صورت نگرفت . بماند که نتیجه به ضرر امریکایی ها شد اما خودشون چنین پیش بینی ای نمیکردن و فکر میکردن با حضور احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا میتونن از او آتو بگیرن که عکسش از اب دراومد . بهترین کاری که ایرانی ها میتونن انجام بدن اینه که از فرصت های مشابه دانشگاه کلمبیا که برای ضربه زدن به اونها طراحی شده به نفع خودشون استفاده کنن و گرنه امریکایی ها خودشون دودستی فرصت جولان دادن به ایرانی ها رو نخواهند داد . همین همراهی مشایی مثبت ترین نتیجه روبرای ایرانیها به ارمغان خواهد اورد . ملاقات با خاخام های یهودی هم ایده بسیار خوبیه که البته در سفر گذشته احمدی نژاد انجام شده . واقعا من نمیدونم احمدی نژاد و گروهش تا چه اندازه در امریکا دستشون بازه چون صهیونیست ها در اکثر مراکز قدرت و تصمیم گیری در امریکا رخنه کرده اند . فقط کاش هیات ایرانی از یک چیز غافل نشن و اون هم اینه که پشت هم مصاحبه کنن . مصاحبه پشت مصاحبه . اون هم با همه شبکه ها و روزنامه ها . تصحیح دروغ های نسبت داده شده به احمدی نژاد و تصحیح سوءبرداشت ها از سخنرانی های ایشون . بهتره ما هم از یکه تازی رسانه ای و رسانه سالاری در امریکا بهره ای ببریم چون امریکایی ها برای تبلیغات هم که شده و حرص درامد حاصله از تبلیغات و حضور کسی مثل احمدی نژاد که به تعداد بیننده ها یا خواننده هاشون اضافه میکنه گاهی مصلحت دولت خودشون رو فراموش میکنن و نتیجه رو به ضرر خودشون رقم میزنن !
:
1) I don't think any Jew (excep those that are anti-Isreal will travel to Iran. 2) I don't think any NGO in US will take the $5 Million, since they will be labled as accepting money from US enemy 3) Giving loan to Catrina victims now after so long has passed will definitely be considered a non real intention to help, but intention to use it for self promotion. 4) Writting a letter about 911 is a good idea 5)I don;t think any US citizenn in their right mind would travel to Iran and learn Farsi (a very difficult and non-Latin language ), just to get a BS, They cn actually go to Europe and study for free. .
:
They could invite scientists for a debate a bout Nuclear rights of members of UN ,and in a formal statement refer to Irans plan for peacefull use of nuclear energy and bias against Independent nation states who wish to gain the technology, unfortunately Ahmadinejad doesn`t have repute and he can not maneuver on Human rights issues or poverty reduction.we had high inflation and he had no strategy for reducing the gap in Iran what he has done is some rhetoric speech
:
یکی از مهمترین پیشنهادهایی که دارم اینه که حواسش جمع باشه سوتی نده. مثلا در مورد همجنسگرایان که دفعه قبل اینقدر گنگ حرف زد که همه ملت براش سوت سوتک زدن. درسته که در ایران «مثل آمریکا» همجنسگرایان دارای تشکیلات رسمی نیستند (چیزی که میخواست پارسال بگه)، اما از حرفی که زد بطور عمومی اینطور برداشت شد که میخواست بگه در ایران ما اصلا همجنسگرا نداریم.
:
Some body said there will be a meeting between Ahmadi-Nejad and Obama.I think this idea is not very bad,but the benefit that Obama will gain is more that whatever we will take. Maybe it's better the president start a negotiation with religious societies especialy as you said,jewish communities.
:
حمید درخشان واقغا برات متاسفم.. این و جدی میگم... حالم رو به هم میزنی
:
I agree with your ideas. How are you going to make it? Can you suggest it to the president?
:
صبر کن ببینم. پول این وام و تحصیل رایگان رو از شما میگیره یا از والد محترمتان؟
:
جز اولی و شاید پنجمی بقیه عملی نیستند.
:
I respectfully disagree ... what president Ahmadjinejad needs to do is to use this trip to do a massive PR work. If I were him, I'd actually hire an NY-based PR firm to implement some ideas that hoder have listed. The more we demonstrate the true Iran, the harder it gets for Americans to go unilateral on our asses. Sure, the current US government and the next one has regime change in its mind, but they have legitimacy issues They are in no position to claim moral superiority. The kind of all American bullshit the world has been dealing with since the collapse of Nazi Germany is finished. America as a role model, moral leader if you will was a bad idea since its inception. Also, let's not be fooled by the billion dollars entertainment called Republican and Democratic parties. It's a soap opera for ignorant Americans who need to wave flag and chant, USA! USA! USA! This is the only way to sustain the big fat lie of 'American Dream' shoved down the throats of Americans since the declaration of independence. Its significane is on par with Nascar or Yankees vs Red Sox game. Genuine, grade A all American bullshit. This is a worldwide PR for Ahamadinejad, It'll make Iran's case to resist American imperialism stronger. I agree that we will have to make it abundantly clera to Americans that they WILL be dealt with the strongest possible military force if Iran is attacked but that should be relayed through back channels. Two items to be added to the list: 1) bring a copy of Koran by the late master calligrapher, Seyd Hossein Mirkhani and donate it to Metropolitan Museum or Museum of Modern Arts.(MOMA. 2) Pay a visit to Fifth Avenue Synagogue on 5th and Madison on the Upper East Side.
:
مخصوصا دعوت از رهبران کلیسا های آنجلیکان برای سفر به ایران و بازدید با هزینه ایران. برگزاری کمپ های تابستانی دانشچویی و دبیرستانی برای دیدار از ایران و آشنایی با دیدگاه های همسالانشان در ایران.
:
In dealing with the US one has remember two facts: The US Government is bent on the regime change in Iran (to one that will allow easy access to Iran's oil), and it will discredit any national Iranian Government that gets on its way. Ahmadi-Nejad and Iranian Government are completely demonized in the eye of the American public. In the case of the US or Israeli attack on Iran, their population will fully support such act if the consequence of attack on Iran for either of them is insignificant. If Ahmadi-Najad tries to play nice in the US, it will only be a sign of weakness and will be mocked by the US press (and the US will only back off from the attack at the sign of strength from Iran). In his visit to the US, he should be firm and explain the Iranian position, and make it known that any move on Iran will result in very strong Iranian reaction.
تا حالا فکر کردید که چرا اسراییلیها و دنبالههای آمریکاییشان از بزرگترین طرفداران و حامیان تئوری مقاومت بدون خشونت هستند؟ بخصوص آنهایی که از هند میآید. جوابش را در انتفاضهی دوم در سالهای ۲۰۰۰ بگردید که تقریبا اقتصاد اسراییل را به کل نابود کرد. همینطور بحران مشروعیتی که پس از مقاومت حزبالله در سال ۲۰۰۶ در برابر حملهی همهجانبهی ارتش اسراییل و حمایت آمریکا و اروپا در این کشور پیش آمد. خیلی جالب است کسانی که تبلیغ مقاومت بدون خشونت را برای ما میکنند همانهایی هستند که تنها بودجهی ارتششان دهها برابر کل بودجهی کل ما روی هم است. آنها هر وقت پای منافع خودشان باشد کمترین تردیدی در استفاده از وحشیانهترین انواع خشونت (بمبهای شیمیایی و پلوتونیوم ضعیفشده و بمبهای خوشهای و شکنجه و بازداشتهای چند سالهی بدون تفهیم اتهام و ...) نمیکنند. ولی وقتی به ما میرسد یک دفعه همه چیز باید بدون خشونت باشد، چون خشونت مال آدمهای عقبافتاده و بیتمدن است. وقتی فوکو میگوید سیستم کنترل در جامعهی جدید از شکلهای قدیمی و آشکار و تنبیهی به کنترل گفتمانی و ماسکدار و دیسیپلینی تبدیل شده است دروغ نمیگوید. همین گفتمان مسخرهی عدم خشونت یکی از همین گفتمانهای دیسیپلین یا تادیب کننده است. آنها با این گفتمان حتی قبل از اینکه ما فکر مقاومت دربرابر تجاوز و اشغال و زورگویی بکنیم ما را خلع سلاح میکنند. آن هم از طریق یک سری روشنفکر «حرفهای» (در مقابل روشفنکر «اورگانیک» بقول گرامشی) احمق که نان شبشان مستقیم و غیر مستقیم از همین متجاوزان و اشغالگران و زورگویان میرسد. وقتی فانون میگوید «آدم استعمارشده آزادیاش را در و از طریق خشونت میباید» و سارتر میگوید «در اردوگاههای کار اجباری یا باید بجنگی یا بپوسی»، دارند از لزوم خشونت برای آزادی از استعمار حرف میزنند. آن هم نه فقط بعد ابزاری آن، بلکه بعد ذاتی آن هم برایشان مهم است. چون این خشونت، علاوه بر کارکردش به عنوان ابزاری برای رسیدن به آزادی، خودبخود به آدم تحت استعمار عاملیت هم میبخشد. (مقالهی نیل رابرتز را در همین باره با عنوان «فانون، سارتر، خشونت و آزادی» بخوانید.) هرچند که بقول جوزف مسعد در مقالهی محشرش برای «الاهرام»، فوکو و سارتر و دریدا و ژیژک و کلا بیشتر متفکران اروپایی معاصر، بر خلاف موعظههایشان، در عمل و نظر همیشه طرفدار حکومتی نژادپرست و اسعتمارگر بهنام اسراییل بودهاند. ولی خب، آدم نباید همه چیز را سیاه و سفید ببیند. از تفکر اینها میتوان بر ضد مواضعشان دربارهی اسراییل و امثال آن استفاده کرد. البته من خشونت و قتل بیگناهان را توجیه و ستایش نمیکنم، ولی دو حرف دارم: یکی اینکه برای کسی که گلویش زیر چاقوی استعمار است، من و شما که باشیم که برای او تکلیف تعیین کنیم که چطور باید خودش را نجات ددهد. دوم اینکه هروقت آمریکا و اسراییل و اروپاییها، یعنی استعمار قدیم و تازه، بمبهای اتمیشان را نابود کردند و پایگاههای نظامیشان را از کشورهای دیگر جمع کردند و بودجههای ارتششان را به اندازهی بودجهی بهداشت و تامین اجتماعیشان رساندند، ما هم عدم خشونت را قبول میکنیم.
Excerpt:
Isn't it ironic that Israel is one of the biggest supporters of the
Indian-made non-violent resistance through its academic and political
allies in Europe and the U.S.? Okay, it is good to have no murder and
torture. But why is it only us who have to implement non-violent
resistance against you with your army budgets ten times of our whole
budgets all together?
نظرات ديگران
:
خوب نکته ای رو گرفتی. من همیشه میگم احمقانه ترین چیز اینه که استعمار گر خودش روش مبارزره با خودش رو هم داره به ما دیکته می کنه. بد نیست یک سری هم به آگامبن بزنی که ببینی چطور از کمکهای انسان دوستانه برای تحکیم حاکمیت امپراطوری استفاده می شود. یعنی همینکه کمک انساندوستانه نهادهای بین المللی را قبول کردی یعنی مهر تایید زدی بر حاکمیت او. مثال کوزوو خیلی جالب است در این زمینه و نقش دوگانه ناتو.
:
It can be a graet topic for a Phd Dissertation, u should work on it. some times I think you are so smart.
:
totally agree with this posting. But the truth is that fighting with these brutal powers is against the interest of our people.
:
خوشم اومد بالاخره تو این وبلاگ بعد مدت زیادی بغیر از تعریف و تمجید از احمدی نژاد و دست آورد های دولتش و دفاع از اسلام و تشیع ۴ کلمه حرف حساب هم خوندیم ! --------- • هودر: مرسی، ولی بی انصافی نکن دیگه. برو آرشیو رو بخون و ببین نسبت مطالب این تیپی من به اونهایی که تو میگی چقدره. در ضمن، من کی از اسلام و تشیع و اینها دفاع کردهام اونجوری که تو میگی؟
:
همین با زبون خودشون حرف زدن و تئوری های خلتی شده ی خودشون رو به خودشون تف کردن از بهترین روش هاس! لينکدونی -
Sep. 3
آمدهام در اتاق تازهام که در نزدیکیهای ایستگاه فینچلی سنترال در شمال لندن است و اتفاقا خیلی شبیه محلهی ایرانیهای تورنتو هم هست. پر از مغازه و رستوران و مردم ایرانی. تجربه ی جالب ولی در عین حال غمانگیزی است. از بس که آدم میبیند ایرانیهایی که سالهاست در خارج زندگی میکنند خیلی عقبافتادهاند نسبت به ایرانیهای داخل. شبیه به ترکهای ساکن آلمان. خانهی گرم و مهربانی است. بخصوص که دوستم که این اتاق را به من اجازه داده، چون خودش یک ماه مسافرت است، همهی بند و بساطش اینجا است. سیستم صوتیاش که من در اتاق خودم نداشتم و خیلی جایش خالی بود. به اضافهی یک تخت دونفرهی بزرگ که در مقایسه با آن تخت یک نفرهی نیمهشکستهی من خیلی حال میدهد. یک گیتار هم در اتاقش هست که نعمت بزرگی است تا این آکوردهایی را که یاد گرفتهام تمرین کنم تا یادم نرود. و البته برای نوک انگشتان دست چپم هم که دارند آرام آرام زمخت و مناسب میشوند برای گرفتن آکوردهای چپاندرقیچی خوب است. لامصب این اروپاییها با آن انگشتان ظریف و بلندشان تمام سازهایشان را انگار فقط برای خودشان ساختهاند. دهان آدم سرویس میشود میخواهد چهارتا آکورد بزند، بخدا! دیگر اینکه اینجا یک اتاق نشیمن هم هست که در خانهی قبلی نبود، به اضافهی میز ناهارخوری و حتی یک حیاط کوچک و بامزه و یک دست میز و صندلی پلاستیکی. حیف که هوای لعنتی دارد سرد میشود. تازه، یک پیانوی نسبتا خارج از کوک و یک تلویزیون و گیرندهی دیجیتال هم دارند که من را روزها که همهی این هم خانهایها میروند سر کار کلی سرگرم و البته معطل میکند. راستی، دو سه نفر بعد از آن مطلب غمانگیز چند روز پیش من دربارهی سختی زندگی در این شهر شدیدا گران اظهار لطف کردند و برایم ایمیل زدند و گفتند که حاضرند کمی قرض بدهند. راستش جا خوردم. فکر نمیکردم مطلبم اینقدر سوزناک بوده. اصولا گاهی وقتی شاکی است یک کمی دراماتیک هم میشود. وضع آنقدر هم بد نیست. بخصوص که یکی دو کار نوشتنی هم دارد پیش میآید که چندرغازی از آن درمیآید و آدم میتواند با استرتس کمتری در این شهر راه برود. االبته گاهی هم بقول عرفا پرده از روی کثیف واقعیت دنیا از جلوی چشم آدم کنار میرود و آدم یک دفعه حس «نه تو مانی و نه من» بهاش دست میدهد که کاملا هم واقعی است. ولی معمولا آدم سرش با کونش بازی میکند و حواسش نیست. خلاصه اینکه از مجبت این دوستان متشکرم. خدا را شکر سایهی پدر مهربان هنوز بر سرمان است و اگر به پیسی بخوریم، از او سخاوتمندتر روی این کرهی زمین نیست. آن هم نه فقط برای زن و بچهاش. بروید در بازار پرس و جو کنید. حرف بازار و محل زندگی شد، پریشب داشتم از روی نقشههای ماهوارهای گوگل شهر ری را نگاه میکردم. چون پیش خودمان بماند، یکی از نقشههایم بعد از بازگشت به ایران آن است که در آن حباب بچه پولدارهای شمال شهری که با آنها بزرگ شدهام نمانم. من که تمام زندگیام بین حداکثر میرداماد و تجریش تقریبا خلاصه میشد. یکی از بهترین جاهایی که در تهران میشود زندگی کرد همین شهر ری است. اولا که این شهر پنجهزار سال عمر دارد و تقریبا تمام شهرهای دیگر ایران را میگذارد توی جیبش. دوم اینکه دار و درخت دارد و نسبتا سبز و خرم است و برای منی که زندگیام بسته به درخت است این خیلی مهم است. (شهرهای کمدرخت دل من را میپوساند و یک دلیل تنفر من از تورنتو و کلا شهرهای آمریکالی شمالی همین بیدرخت بودن مراکزشان است.) سوم اینکه احتمالا از خیلی جاهای دیگر تهران ارزان است. چهارم اینکه از صدقه سر متروی عزیز (که البته من فقط یک بار سه سال پیش سوارش شدم و احساس افتخار کردم) رفت و آمد به شمال و مرکز شهر خیلی آسان و سریع است. (نقشه دقیق PDF) پنجم اینکه اجاره در آن از خیلی محلههای دیگر شهر ارزانتر است. و ششم اینکه از نظر سمبولیک هم خیلی شهر جالبی است، چون تاریخچهاش به نقطهی تلاقی فرهنگ ایرانی و اسلام میرسد که همانا ماجرای شهربانو، زن ایرانی امام حسین و دختر آخرین پادشاه ساسانی است. بخصوص که میگویند (و من دوست دارم این داستان را باور کنم) امام سجاد فرزند امام حسین از شهربانو است و در نتیجه تمام امام شیعه خون ایرانی در بدنشان داشتهاند که خب، اگر راست باشد خیلی جالب است. خلاصه اینکه زندگی در شهر ری و شاه عبدالعظیم الان برایم مثل یک خواب شیرین میماند و میدانم که در عمل انجام دادنش خیلی سادهتر از تصورات خام از شمال لندن و نگاه کردن از عکسهای ماهوارهی گوگل است. ولی خب، آدم تا آرزویی نداشته باشد که فقط در جا میزند. اگر این کار را بکنم و راضی هم بمانم بهتان قول میدهم که خیلیهایتان وسوسه میشوید بیایید شهر ری زندگی کنید. شاید هم بعد چند سال بشود مثل محلههای هنرمندنشین و باحال لندن و پاریس و نیویورک و رم و مادرید که معمولا اولش خیلی محلههای غیرجذابی هستند، ولی یک دفعه مد میشود و خیلیهایشان بخاطر ارزانی به این محلهها کوچ میکنند. البته از الان بگویم که دنبال پول و پله و بنزو ب.ام.و و پز دادن با آیفون و کوفت و زهرمار جلوی مردم یکی از اصیلترین و نجیبترین محلههای تهران هستید، در همان حبابهای بچهپولداری و سوسولی خودتان در زعفرانیه و نیاوران و شهرک غرب و اینها بمانید. بیخود نیایید و این محلههای با حال را به گند بکشید. همانجا حاضر باشید که به زودی دوباره وقت اسکیتسواری و تبلیغ کردنتان برای Hashemi و هر ننه قمر نوکیسه و بیوجدان دیگری خواهد رسید.
Excerpt:
Once I'm back to Iran, I would love to live in Ray, one of the the
oldest cities in Iran which is now thanks to Tehran's metro, is quiet
close to central and northern Tehran. It would be amazing to live in
such an important and nice city. Let's see.
|