گناه اصلی که ظهور را به تأخیر میاندازد، «ناتوانی مدعیان ولایتمداری در زندگی دستهجمعی» است
مسألۀ اصلی در آمادگی برای ظهور، رشد ولایتمداران در «زندگی اجتماعی» است
مسیر رشد ما باید به جایی برسد که در «روابط اجتماعی» امتحان پس بدهیم
ما فوقالعاده زرنگیم و برای اینکه گیرِ امتحانات اجتماعی سخت نیفتیم، با هم کار نمیکنیم! و از کنار هم رد میشویم و ارتباطمان در حد یک «سلام و علیک» نگه میداریم و کار تشکیلاتی نمیکنیم.
خدا به موسی(ع) فرمود: مقام بالای امت آخر، به خاطر ایثار است/ ما هنوز به اینجا نرسیدهایم!
چرا استعدادهایمان را برای همدیگر خرج نمیکنیم؟
وقتی جمع شدید و پیوند برقرار کردید، تازه دعوا شکل میگیرد/ «من سر به زیرم و به کسی ظلم نمیکنم»، کافی نیست!
تشکیلاتی مثل «بسیج» بنا بوده که ما را در جهت «اجتماع من القلوب» رشد بدهد/ گیر ما در داعشیها نیست، گیر ما در ضعف بسیجی بودن ماست!
در کشور ما مشکل ریشهای، عدم توانایی مؤمنین برای زندگی جمعیِ حداکثری است
خدا که از ما کار نمیخواهد؛ بلکه میخواهد ما آدم شویم/ و آدم شدن ما در تحمّل جمع است!
بعضیها هم تکی کار میکنند تا موفق باشند و حاضر نیستند جمعی کار کنند تا آدم شوند. در حالی که آدم شدن مهم است نه موفقیت! و آدم شدنِ تو در تحمل جمع است.
بهترین موضوع در معارف مهدوی «تشکیلاتی بودن ولایتمداران» است
باید توسط نیروهای مذهبی گفتگوی انتقادی دربارۀ نیروهای مذهبی را در جامعه افزایش دهیم
بسیج؛ مهمترین بستر زندگی جمعی است/ بسیج هنوز راهش را پیدا نکرده
«مدارس علمیه» بستر دیگری برای رشد ما در زندگی اجتماعی
طلبهها، بسیجیها، هیأتیها چقدر میتوانند کار جمعی کنند؟!
ولایت طاغوت بر جمعی حاکم میشود که افرادش به هم کاری ندارند
باید برای رشد جنبههای تشکیلاتی فکری کنیم/ تکی نمیشود در اوج معنویت قرار گرفت
امروز «آدم شدن، به معنای تشکیلاتی شدن» است که فرج را نزدیک میکند!
رشد تو در ارتباط گرفتن و تحمل کسانی است که با تو جور نیستند/ امام باقر(ع): با صبر و تحمل اذیت اطرافیانم، به خدا مقرب میشوم