تقدیم به شما 2 (انسانیت)ه

21 views
Skip to first unread message

invisible mail

unread,
Jun 4, 2010, 9:01:49 AM6/4/10
to adabestan-kaveh-ahangar, adabestan-k...@googlegroups.com, agha...@yahoogroups.com, 23khordad, pis...@yahoogroups.com
درود بر شما

این هم دومین شعر

تقدیم به دوستان

توماج

------------------------

انـــســـانـــیـــت

 

آسمان همه‌ی ما یکی است

پخش شدیم زیر سقف آسمان

با انسانیت چه کردیم ؟

 

معصوم بود چشم‌هایمان

اما خالی از مهر شد قلبهایمان از طمع

با انسانیت چه کردیم ؟

 

جنگل بودیم ، خاکستر شدیم

انسان بودیم ، بنده شدیم

باختیم و پراکنده شدیم

جدا شدیم از یکدیگر ، دور گشتیم از انسانیت ، نابود شدیم

 

یکی بود صدایمان

یکی بود سرنوشتمان

با فردایمان چه کردیم ؟

با انسانیت چه کردیم ؟

 

امیدهایمان آرمانی بود

طمعمان اما ترسناک بود

با انسانیت چه کردیم ؟

 

جنگل بودیم ، خاکستر شدیم

انسان بودیم ، بنده شدیم

باختیم و پراکنده شدیم

جدا شدیم از یکدیگر ، دور گشتیم از انسانیت ، نابود شدیم

 

از روزی که از میانمان رفتی [انسانیت] شب و روز سیاه رنگ است

فقط خیلی دلتنگت هستیم

اشتباه کردیم

با انسانیت چه کردیم ؟

 

مثل هر قهرمان دیگر ، خیلی زود رفتی [انسانیت]

آخرین نوری که دیدیم ، تو بودی و همیشه میدرخشیدی

با انسانیت چه کردیم ؟

 

یک قایق و دو پارو ، ماه میدرخشد و دل صاف ما بدنبال ذره ای نور برای روشنیِ راهمان

بدنبالت میگردیم ، اما از روزی که کوچ کردی ، نتوانستیم دوباره بدستت آوریم

خیلی دلتنگت هستیم ، مثل هر قهرمان دیگر ، خیلی زود رفتی [انسانیت]

با انسانیت چه کردیم ؟

 

برای بازگشتت ، خیالها داریم در سر ، امیدمان بسیار ، سبب فراوان داریم و برگشت نداریم از این راه

اگر باز هم برگردی ، از پنجره‌ی بازمان، دوباره به خانه‌هایمان خواهی آمد و دوستت خواهیم داشت

 

وقتی تو باشی [انسانیت] ، زندگی به زیبایی شنا کردن در قطره‌هاست

حتی نبودمان مانند بودنمان است با وجود تو ، دیروز نداشتیم ، تو آرزوی آینده مان هستی

با انسانیت چه کردیم ؟

 

ابرها را دوست داریم ، به امید اینکه بعد از باران ، تو همچون خورشید بدرخشی [انسانیت]

اگر با به پایان رسیدنِ امروزِ تاریک ، به امیدِ فردایِ روشن و بازگشتت نباشیم چگونه میتوان زندگی کرد ؟

اگر بر این باور نباشیم که این روزها نیز میگذرد ، چگونه میتوان زندگی کرد ؟

دست در دست انسانها، به ستیز ضد انسانها می‌رویم ، تا روزیکه ضد انسانیت از بین برود ، آنگاه تو عاشقانه به پیشواز ما می‌آیی [انسانیت]

در راه رسیدن به تو [انسانیت] از بخشش سر و جان وحشتی نیست ، ترسی نداریم از جلادان و جهانخواران ، بیمی نداریم از خدا ، چون برای بازگشت تو با خدا هم باید نبرد کرد

 

 

به امید آن روز

به امید نجات تمام انسانها از بندگی

به امید برابری تمام انسانها

به امید روز پیروزی

به امید روز انتقام

به امید روزی که انتقام تبعید کنندگان انسانیت را از دشمنان انسان بگیریم تا تو به استقبال ما بیایی

 

توماج

دوشنبه دهم خرداد هشتاد و نه


Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages