پایه های قدرت در قم می لرزد؟

16 views
Skip to first unread message

Mohsen Salimi

unread,
Jan 25, 2011, 12:48:41 AM1/25/11
to our_...@googlegroups.com








پایه های قدرت در قم می لرزد؟


نیلوفر زارع

جرس : پایگاه روحانیون مخالف یا منتقد رهبر جمهوری اسلامی در شهر قم از چنان گستردگی و قدرتی برخوردار شده که نزدیکان آقای خامنه ای اکنون خود را ناگزیر از اعتراف به  آن می بینند. به تازگی "احمد علم الهدی" امام جمعه موقت مشهد در اظهاراتی که می توان آن را بی سابقه تلقی کرد دست به  طبقه بندی طیف مخالفان رهبر ایران در حوزه علمیه زده و به صراحت گفته است که سفرهای مکرر آقای خامنه ای در چند ماه اخیر به شهر قم برای کاستن از دامنه مخالفت ها علیه شیوه رهبری اش بوده است.

علم الهدی در تحلیل خود از طیف های مخالف رهبر ایران به گروه هایی همچون روحانیون سنتی ، نواندیشان دینی وابسته به آیت الله جوادی آملی، نواندیشان دینی علاقه مند به فلسفه غرب ، برخی اساتید جوان و بیوت برخی مراجع  اشاره کرده و گفته است که این گروه ها در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری یا سکوت کردند یا به تعبیر او از " جریان فتنه" حمایت کردند. اذعان به گستردگی مخالفت ها علیه رهبر ایران در شهر قم که پایتخت مذهبی ایران به شمار می رود تاییدی است بر مجموعه تحلیل ها و گزارشها که از افول اعتبار و نفوذ آقای خامنه ای در این شهر حکایت دارند.علم الهدی البته در نتیجه گیری تحلیل خود مدعی شده که اقای خامنه ای در سفرهای مکرر به شهر قم توانسته است اعتراضها را فروبنشاند اما به نظر می رسد که این ادعا با هدف دلگرمی دادن به هواداران حکومت ابراز شده، چرا که گزارشهای مستقل نه تنها تایید کننده این ادعا نیست بلکه حکایت از افزایش دامنه اختلاف روحانیون منتقد با رهبر ایران دارد.

 

رد پایی از یک سیاست

 

درباره انگیزه ها و اهداف رهبر ایران از سفرهای مکرر به قم طی دو ماه گذشته، تحلیل ها و گمانه زنی های فراوانی صورت گرفته است اما غالب ناظران سیاسی مستقل معتقدند این سفر تلاشی برای احیای مشروعیت رهبر جمهوری اسلامی بوده است.آقای خامنه ای در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری با موجی از اعتراض ها میان روحانیون بلند پایه شهر قم روبرو شد و به دلیل هدایت سرکوب های سیاسی و حمایت از دولت احمدی نژاد مورد ملامت قرار گرفت. بسیاری از این اعتراض ها  به صورت علنی و بسیاری دیگر نیز از طریق مراودات و مکاتبات خصوصی ابراز شدند با این حال شواهدی که نشان دهنده توجه رهبر ایران به خواست روحانیون منتقد باشد دیده نمی شود. ناظران در عوض می گویند که حکومت برای کاستن از دامنه بحران مشروعیت رهبری در شهر قم، دو  سیاست همزمان را اتخاد کرده که یکی تقویت جریان همسو با استفاده از اهرم های مالی و اعتباری و دیگری تهدید و سرکوب روحانیت معترض است. در طبقه بندی جریان های منتقد رهبری که به تازگی توسط امام جمعه موقت مشهد انجام شده است می توان رد پای این دو سیاست را به خوبی مشاهده کرد.

 

همه منتقدان رهبری

 

گستره اعتراض ها علیه رهبر ایران در شهر قم همان طور که احمد علم الهدی نیز به آن اعتراف کرده است تنها محدود به برخی مراجع بلند پایه و روحانیون نواندیش نمی شود با این حال او تلاش کرده اعتراض گسترده حوزویان و روحانیون شهر قم را توطئه ای شکل گرفته توسط رهبران جنبش سبز معرفی کند. علم الهدی در همین راستا مدعی شده " آنها ( رهبران جنبش سبز ) مي‌خواستند با استفاده از شگردي و از طريق ايجاد يك‌سري جريان‌ها در حوزه، حركتي از درون حوزه بر ضد نظام و رهبري آغاز شود و تحليل آنها اين بود كه اگر اين حركت توسعه يابد، يقيناً صددرصد كوبنده خواهد شد." وی سپس در تشریح جریان های منتقد رهبری از دو گروه روحانیون سنتی و نواندیشان دینی علاقه مند به فلسفه غرب یاد کرده و برای بی اعتبار کردن روحانیت سنتی آنها را افرادی متحجر خوانده که با هر تغییری مخالف هستند. کاربرد روحانیت متحجر توسط علم الهدی در شرایطی است که نواندیشان دینی ، شخص وی را از چهره های شاخص جریان تحجر معرفی می کنند و در عوض طیفی که علم الهدی آنها را متحجر خوانده را روحانیون سنت گرایی می دانند که خواهان آلوده نشدن دین به ابتلائات سیاسی هستند. علاوه بر این دو گروه،امام جمعه مشهد از روحانیون نزدیک به "آیت الله جوادی آملی"  که در تحولات پس از انتخابات حاضر به حمایت از آقای خامنه ای نشدند نیز انتقاد کرده و گفته است که "آنها در قضيه فتنه، ژست آكادميك گرفتند و كنار ايستاند." او سپس اعتراض بیوت برخی مراجع مستقل به وضع موجود را نیز ناشی از یک برنامه ریزی بیرونی دانسته و ادعا کرده " مي‌شود عناصر و عواملي را انتخاب كرد و حركتي تحت عنوان "بيوت مراجع" مقابل رهبري ايجاد كرد اگرچه مقام مرجعيت در اين جريان دخالت نداشته باشد. او همچنین برخی اساتید جوان  حوزه را نیز فریب خورده توسط مخالفان حکومت معرفی کرده و گفته که این اساتید گرچه در موضع مقابله با نظام و رهبری قرار نگرفتند اما به شکل یک جریان مطالباتی درآمدند که می خواستند انتظارات خود را در دیدار با نمایندگان حکومت پیش ببرند.

 

علم الهدی در نتیجه گیری نهایی اش از مخالفت های روحانیون با رهبر جمهوری اسلامی همه این مخالفت ها را توطئه ای برنامه ریزی شده تلقی کرده و سپس مدعی شده که آقای خامنه ای با سفر به شهر قم  تمام توطئه ها را برای همیشه فروخوابانده است. از نگاه ناظران، نتیجه گیری علم الهدی از سفر رهبری به پایتخت ایدئولوژيک جمهوری اسلامی چیزی جز یک نتیجه گیری تبلیغاتی برای اقناع گروه های وابسته به حکومت نیست و پایه ای در واقعیت ندارد.علم الهدی همان کسی است که در جریان تجمع نهم دی سال گذشته در میدان انقلاب تهران مخالفان حکومت را مشتی بزغاله و گوساله نامید و حدود یک ماه پیش در مجلس شورای اسلامی به دلیل " بصیرت افزایی " پس از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی موردتقدیر قرار گرفت.

 

اعتراض های رسا

 

چاره جویی برای کاستن از ابعاد بحران مشروعیت رهبری در شهر قم با استفاده از دو شیوه تطمیع و تهدید طی ماه های اخیر همواره در جریان بوده است. تهدید و سرکوب روحانیون منتقد در واقع از همان نخستین هفته های پس از انتخابات ریاست جمهوری  آغاز شد. بازداشت روحانیون سرشناس مخالف رهبری در قم و اعمال فشار بر بیت برخی مراجع عالی مقام نظیر "آیت الله العظمی منتظری" و "آیت الله صانعی" بخشی از این پروژه سرکوب بود. با این حال سرکوب ها مانع از ابراز اعتراض های علنی نسبت به رهبری آقای خامنه ای نشد. آیت الله العظمی منتظری در واپسین ماه های حیات اش مخالف های صریحی را نسبت به رهبر جمهوری اسلامی ابراز کرد و شهریور ماه سال گذشته با نگارش نامه ای خطاب به سایر مراجع تقلید، از آنها خواست که با "شکستن قفل سکوت نه تنها مانع از بهره برداری حاکمیت به سود خود شوند بلکه به دفاع از حیثیت و آبروی دین و مذهب پردازند تا مبادا در نزد مردم چنین تلقی شود که روحانیت موافق و مؤید اقدامات ناصواب حکومت است." علاوه بر این مرجع بلندپایه که مراسم خاکسپاری اش در دی ماه سال پیش به یکی از عظیم ترین گردهمایی های هواداران جنبش سبز تبدیل شد برخی دیگر از مراجع مستقل نیز با انتقادهای مداوم خود از وضع موجود باعث آشفتگی جریان حاکم شده اند. برای مثال آیت الله صانعی در یکی از آخرین اظهارنظرهایش به فاصله گرفتن انقلاب اسلامی از اهداف اولیه خود اشاره کرده و گفته" یک انقلاب زمانی از اهداف خود فاصله می گیرد که انسان های آزاده و انقلابیون حتی امنیت ابراز سخن هم نداشته باشند." "آیت الله بیات زنجانی" از دیگر مراجع منتقد ساکن قم نیز امسال در پیامی به مناسبت فرارسیدن محرم، قیام امام حسین را قیامی علیه خودکامگی حکومت یزید خواند و اظهار داشت :" خروج امام حسین‌ابن‌علی(ع)، خروج بر حکومت جائری بود که سیره‌اش دوری از تزکیه نفس و راهش، منتهی به شرک بود ، چراکه حکومت خودکامه، سرآغاز شرک خواهد بود." اعتراض مراجع مستقل تنها به شهر قم محدود نبوده و آیت الله دستغیب از مراجع تقلید ساکن شیراز و آیت الله طاهری اصفهانی از مراجع شهر اصفان نیز طی ماه های پس از انتخابات اعتراض های علنی فراوانی را نسبت به حکومت ابراز داشته اند. آیت الله دستغیب در یکی از صریح ترین اظهارات خود گفته " هیچ‌یک از مراجع وضع فعلی را تایید نمی‌کنند، چون نه جمهوری است و نه اسلامی " و آیت الله طاهری اصفهانی نیز در پیامی پس از هتاکی هواداران حکومت به سیدحسن خمینی گفت :" باندهای مشکوک بر مقدرات نظام و کشور سلطه دارند."

 

آزار مراجع آزاده

 

مخالفت های علنی مراجع مستقل با شیوه رهبری جمهوری اسلامی ایران باعث تحمیل فشارهای شدیدی از سوی حکومت به آنها شده است. برای مثال بیوت مرجع فقید آیت الله العظمی منتظری و آیت الله صانعی طی ماه های پس از انتخابات بارها مورد تعرض لباس شخصی های وابسته به حکومت قرار گرفته است. دفاتر این مراجع در شهرهای کشور پلمپ شده ، سایت های اینترنتی آنها و برخی دیگر از مراجع فیلتر شده و همچنان مجموعه ای فراوان از تضییقات علیه آنها یا بیوتشان اعمال می شود. مراجع مستقل با این وجود  در حمایت و پشتیباتی از کسانی که قربانی سرکوب های سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری شده اند ثابت قدم به نظر می رسند و دلجویی آنان از خانواده های زندانیان سیاسی بیانگر همین پشتیبانی است. در طرف دیگر حکومت در نگرانی از رشد روزافزون پایگاه مردمی مراجع مستقل به افزایش فشارهای امنیتی و تبلیغی علیه آنها رو آورده است و این فشار تبلیغاتی تا حدی بالا رفته که برای نمونه "حسین شریعتمداری" مدیرمسوول روزنامه کیهان اخیرا در یادداشتی  دیدار و دلجویی مراجع از خانواده زندانیان را ریختن آب به آسیاب دشمن خوانده و برای آنها تعیین تکلیف کرده است.

 

نسخه ای برای همه !

 

علاوه بر تهدید مراجع و روحانیون معترض سیاست تطمیع نیز در قالب حکومتی کردن حوزه های علمیه پیش رفته است. چنان که برای اثبات این مدعا می توان به تغییر مدیر حوزه علمیه قم از "هاشم حسینی بوشهری" به "مرتضی مقتدایی"  و ایجاد مراکز مختلف حمایتی حوزه همانند مرکز خدمات حوزه های علمیه به ریاست حجه الاسلام نواب و یا مراکز تخصصی در حوزه اشاره کرد. ناظران همچنین تغییر مدیران آموزشی حوزه علمیه و به تبع آن انقلاب در سیستم آموزشی حوزه علمیه  و به طور مثال طرح استاد محوری که از دانشگاه کپی برداری شده و عزل بسیاری از اساتید حوزه که بعد از انتخابات ریاست جمهوری مواضع تندی علیه دولت احمدی نژاد داشتند را متاثر از دستور رهبر جمهوری اسلامی و مراجع حامی دانسته و معتقدند که کارکرد اصلی این سیاست ها وابسته کردن بیش از پیش حوزه علمیه به حکومت است. بر همین اساس آنها سفرهای مکرر رهبری به شهر قم طی ماه های اخیر را نیز در راستای بسط قدرت حکومتی در مناسبات حوزه می دانند و می گویند رهبر ایران و مشاورانش قصد دارند به پشتوانه اهرم های مالی و تغییر ساختارهای اداری در حوزه مانع از ریزش مشروعیت حکومت شوند. این هدفی است که برآورده شدنش با اما و اگرهای فراوانی روبروست . اگر مخالفان رهبری در میان روحانیون صرفا افرادی وابسته به یک جریان سیاسی یا اعتقادی بودند شاید چنین سیاست هایی می توانست در بازداشتن آنها موثر باشد اما طیف متنوع مخالفان آقای خامنه ای که امام جمعه مشهد هم به آن اعتراف کرده است بی ثمر بودن سیاست های تهدید و تطمیع را آشکار می سازد. چنان که پس از سپری شدن ماه ها از اجرای این سیاست دو گانه شواهدی مبنی بر ترمیم مشروعیت رهبر ایران در حوزه علمیه مشاهدده نمی شود


سایت جرس

http://www.rahesabz.net/story/31298/


===============








نامه افشاگری همکلاسی احمدی‌نژاد


امیرمیانجی یکی از هم دانشگاهی های محموداحمدی نژاد در علم وصنعت با ارسال نامه به رییس جمهور که نسخه ای از آن را برای آینده ارسال کرده است:
بسمه تعالی
آقای رئیس جمهور یادتان هست ؟!
جناب آقای دكتر احمدی نژاد رئیس جمهور محترم ، بنده هم دانش آموخته دانشگاه علم وصنعت هستم و با شما و اطرافیانتان از دوران داشجویی آشنایی دارم و اتفاقا در گروه بندیهای سیاسی جزو اصولگرایان به حساب می آیم و مطالبی كه می خواهم برایتان یاد آوری كنم را اصلا قصد نداشتم بیان كنم و برای خودم به عنوان خاطراتی از دوران تحصیل بایگانی كرده بودم لكن عملكرد 4 ساله حضرتعالی در دولت و مناظرات و سخنرانی های شما مرا بدین فهم رساند كه حضرتعالی خود مصداق آیه شریفه " لم تقولون مالا تفعلون " هستید و فكر كردم این حق مردم است كه دلیل این مصداق را بدانند لذا جهت یاد آوری و تذكر برای شما و تنها گذاشتن شما با وجدانتان مطالبی را كه خود شاهد آن بودم را بیان می كنم .
آقای دكتر با فوق لیسانستان كاری ندارم و معتقدم هر طور كه بوده و نبوده نوش جانتان چون شاهد آن نبودم اما دكترایتان را خوب یادم هست كه بعد از انتخا ب به استانداری اردبیل دانشجوی دكتری شدید و استاد راهنمایتان هم وزیر فعلی راه آقای دكتر بهبهانی كه آنروزها رئیس دانشكده عمران بود ،شد.
آقای دكتر بهبهانی را لااقل همه دانشجویان عمران و معماری می شناسند و از گذشته و نظرات و عقایدشان اطلاع دارند كه چقدر سابقه درخشان انقلابی دارند ؟!و حتی هنوز دانشجویان عمران كلاسهای ایشان را بخاطر دارند كه از خاطراتشان در دورا ن تحصیل در آمریكا را با حسرت و ولع در سر كلاسهای مختلط بیان می كرد و چقدر اخلاق و ادب را مراعات می‌كرد؟!  و اتفاقا همان موقع هم جای سوال بود كه كسی مثل احمدی نژاد انقلابی چرا استاد راهنمایش بهبهانی است ؟ جواب به این سوال زیاد طول نكشید و در زمانی كه حضرتعالی در واپسین روزهای استانداری با عجله از دكتری دفاع نمودید روشن شد كه احمدی نژاد با بهبهانی چه سر و سری دارند !هر چند یكی انقلابی و دیگری ملی گرای مطلق است ! اما منافع هر دو حكم می كند كه در مسئله دكتری با هم كنار بیایند .
آقای دكتر می شود بفرمائید در طی دوران استانداری اردبیل كه اتفاقا لقب استاندار نمونه را هم از سردار سازندگی دریافت كردید و دلیل آن نیز پر كاری و تلاش شما عنوان شد ، چگونه به تحصیل هم رسیدید ؟ آنهم در مقطع دكتری عمران ؟ آیا آن موقع قانون منع تحصیل همزمان كاركنان دولت وجود نداشت ؟ یا برای شما كه استاندار نمونه بودید و سابقه عضویت در شورای مركزی انجمن اسلامی دانشگاه را داشتید، استثنا قائل بود ؟!
آقای دكتر از مسئله دكتری كه بگذریم عملكرد حضرتعالی در استانداری اردبیل هم جالب است ، من اصلا اشاره ای به پرونده نفت و غیر نفت حضرتعالی یا همراهانتان نمی كنم فقط شاهد مثال از معاون فرهنگی و سیاسی خودتان و شهرداری یكی از شهرهای اردبیل می آورم .
معاون فرهنگی آن زمان شما اكنون كارمند وزارت كشور است و لباس روحانیت را به كناری نهاده است و خودش می گوید كه بعد از اردبیل فهمیدم چگونه باید زندگی كنم !!!و به همین دلیل لباس روحانیت را كنار نهاده تا بهتر زندگی كند و معاون سیاسی شما نیز اكنون در نهاد ریاست جمهوری است همو كه بارها به دلیل اختلاف نظر با شما در هزینه كرد و جانبداری از كاندیدای خاص ،قهر یا استعفا كرد ! و هردو به فعالیت بی نظیر شما در انتخابات سال 76 و حراج امكانات استانداری به نفع آقای ناطق نوری شهادت می دهند .!
آقای رئیس جمهور یادتان هست شهردار پارس آباد را چگونه بر كنار كردید ؟ همو كه با ارسال نمابری از مكه مكرمه به دفتر استانداری عزل شد !آیا دلیل این عزل را بخاطر دارید ؟ آیا خاطرتان هست كه به دلیل مقاومتش در برابر خواست شما برای تبلیغ ناطق نوری و استفاده از امكانات شهرداری چنین سزاوار برخورد قاطع شد!
شما حتی تحمل نكردید از آخرین سفر حج عمره ای كه به حساب استانداری رفته بودید باز گردید و از همان مكه حكم عزلش را نوشته و به دفتر استانداری فكس كردید ، ما هنوز خوب به خاطر داریم!
آقای رئیس جمهور یادتان هست كارخانه سیمان اردبیل چقدر پیشرفت فیزیكی داشت و شما برای خوش خدمتی به آقای هاشمی آنرا چگونه افتتاح كردید ؟ یكی از نقد هایی كه به دولت آقای هاشمی می شد افتتاح زود هنگام پروژه ها در پایان دوره ریاست جمهوری بود ( همان كاری كه اكنون خود حضرتعالی انجام می دهید ) و یكی از این پروژه ها هم كارخانه سیمان اردبیل بود كه تنها نوار نقاله انتهایی كارخانه را با آوردن كیسه های سیمان از كارخانجات دیگر افتتاح نمودید ! خاطرتان هست ؟یا آنقدر خاطره دارید كه گذشته های نه چندان دور را به خاطر نمی آورید ؟
آقای رئیس جمهور خواستم فقط یاد آوری نمایم كه از جیب ملت و بیت المال چه خدماتی برای آقایان ناطق نوری و هاشمی انجام دادید .
راستی آقای رئیس جمهور چرا در انتخابات نهم استان اردبیل كمترین رای را به شما دادند ؟ مگر اولین استاندار اردبیل نبودید ؟و مگر استاندار نمونه نبودید ؟ پس چرا خدمات شما را نادیده گرفتند و كمترین رای را به شما دادند ؟! همه میدانند كه مردم فهیم آذربایجان قدر دان مسئولین زحمت كش و خدوم خود هستند و در میهمان نوازی هم زبان زدند اما چگونه شد كه رای مردم در این استان اینگونه به كسی غیر از شما تعلق گرفت ؟
آقای رئیس جمهور من یادم نمی آید حضرتعالی در زمانی كه آقای مهاجرانی طرح تغییر قانون اساسی و تمدید مدت ریاست جمهوری آقای هاشمی را مطرح كرد در كدام روزنامه یا شبكه تلویزیونی به این پیشنهاد عكس العمل نشان دادید ؟ اگر شما یادتان هست بگویید تا با مراجعه به آن تجدید خاطره كنیم.
آقای دكتر از استانداری اردبیل هم بگذریم .
- یادتان هست بلوا و آشوبی كه در سال 77 در دانشگاه علم وصنعت برای جملات سخنرانی كه از آقای هاشمی به عنوان سردار چاپندگی یاد كرده بود ،بر پا كردید ؟ من آنروزها فكر می كردم كه این حركت برای جملاتی است كه سخنران در مورد فقه گفته بود ولی بعد ها دیدم كه شما بیشتر مسئله و مشكلتان با عنوان چاپندگی برای ستون خیمه انقلاب است ( تعبیر خود حضرتعالی در روزهای تحصن ) و فقه فقط برای شما دستاویزی برا تهییج دانشجویان و مردم است .
- یادتان هست حدود 10 روز دانشگاه را به تعطیلی كشاندید ؟ 
دوستانتان هم بودن آقایان دكتر محمد سلیمانی ، كامران دانشجو، حسین بلندی ،شهرام محمد نژاد ،علی احمدی و نصیری و… 
- یادتان هست كه تغذیه و منابع مالی تحصن از كجا ها می رسید ؟
- یادتان هست حتی در روزهای تحصن به متحصنین مجرد وعده یك میلیون تومان هدیه در صورت ازدواج را می دادید ؟
- یادتان هست كه آقایان رامین ،علی احمدی ،برادرتان داوود ، و حاج آقای ثمری مردم را از شهرك شهید محلاتی "كه نامبردگان از ساكنین و فعالین مسجد شهرك بودند ، "جلوی درب اصلی دانشگاه می آوردند و تهییجشان می كردند ؟
یادتان هست كه از این بلوا به انقلاب فرهنگی دوم تعبیر می كردید و در صدد بودید انقلاب فرهنگی دوم را از علم و صنعت شروع و به كل جامعه تعمیم دهید و جامعه را پاكسازی كنید ؟
- یادتان هست چه در گیریهایی بین دانشجویان پدید آمد ؟
- یادتات هست به عنوان عضو شورای متحصنین چه نظراتی داشتید و تحصن را به كدام سو هدایت می كردید ؟
- یادتان هست كه در شبهای آخر برخی دوستان دانشجوی شما كه اكنون در نهاد ریاست جمهوری مدیر كل روابط عمومی و ...هستند به همرا ه آن دوست غیر دانشجویی كه از قم می آمد و اكنون دبیر ستاد راهیان نور است با قیچی آهن بر كه دزدان برا ی بریدن قفل از آن استفاده می كنند، سعی در بریدن قفل و زنجیر درب اصلی دانشگاه و هدایت مردم تهییج شده، به داخل دانشگاه، برای ایجاد درگیری داشتند و اینها با اطلاع كامل شما بود ؟
- یادتان هست به دنبال خونریزی و كشتار در دانشگاه بودید ؟ آنهم بخاطر عنوان چاپندگی برای آقای هاشمی ؟!!
امروز مطمئنم كه این كارها برای دفاع از فقه نبود كه اگر چنین بود در مقابل توهین به پیامبر (ص) در آموزش و پرورش تحت مدیریت دوستان خود ساكت نمی نشستید .
آقای دكتر یادتان هست كه اگر درایت و تدبیر حضرت آیت الله حمیدی مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه نبود كه در روز آخر اعلام كردند:" ادامه تحصن را حرام میدانند " چه اتفاقی می افتاد ؟ یقینا خیلی بدتر از 18 تیر معروف می شد و من یادم هست كه نظر این عالم بزرگوار ابو الشهید را هم قبول نداشتید و چه تلاشی داشتید كه حتما انقلاب فرهنگی دوم را با خونریزی آغاز نمایید!
رئیس جمهور عزیز دیگر به ماجرای كتك كاری دكتر صالحی كه در زمان ریاست شما بر شهرداری اتفاق افتاد و كتك زنندگان شب قبل با شما دیدار كردند و بعد از كتك كاری هم در شهرداری مشغول شدند نمی پردازم!
اما آقای رئیس جمهور من سوالی دارم
جناب آقای دكتر ممكن است بفرمایئد بین سالهای 59 تا 66 كجا تشریف داشتید ؟ ممكن است بفرمایئد در عملیاتهای ثامن الائمه ،طریق القدس ،فتح المبین ،بیت المقدس ، رمضان ، والفجرهای مقدماتی و یك ، محرم و مسلم ابن عقیل ، خیبر و بدر ،والفجر هشت ،‌كربلای 4و 5 ، بیت المقدس 2و3 و والفجر10 كجا بودید ؟ و فرماندهی كدام یگان را بر عهده داشتید ؟ نگران ریا نباشید كه قبلا با انتشار عكسهایتان با لباس بسیج مرتكب این عمل شده اید و یا با انتشار عكسهای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب این عمل را بخوبی انجام داده اید! 
آقای دكتر می شود احكامی كه برای فرماندهی گردانها یا تیپهایی كه بر عهده داشتید را هم منتشر نمایید تا مردم بیشتر با خدمات و زحمات شما آشنا شوند و ارادت ما به شما كاملتر گردد ؟
جناب رئیس جمهور وقاحت دارد از كسی كه فقط 6 ماه در سال پایانی جنگ برای گرفتن عكس یادگاری در گردان مهندسی حضور داشته از نوشاندن جام زهر حرف بزند .
آقای دكتر اگر سنتان اجازه حضور در جنگ نمی داد حرفی بود لكن شما در سالهای 59 و 60 دانشجو بودید نمی توانید عذری در عدم حضورتان در نبرد های خرمشهر و سوسنگرد و ... داشته باشید.
جناب رئیس جمهور بنده به خودم جرات می دهم و در این مورد می گویم لطفا ساكت !
چرا كه اگر شما و یارانتان كه در لباس مقدس پاسداری هم از جبهه گریزان بودند ، در جنگ حضور پیدا می كردید شاید در رمضان یا خیبر و بدر جنگ بامشكل كمبود نیرو و امكانات مواجه نمی شد ، كمر دشمن در قطع ارتباط بصره با بقیه خاك عراق می شكست و امام مجبور به نوشیدن جام زهر نمی شد .
آقای دكتر شما كه سنگر پشت میز فرمانداریها و استانداریها را به حضور در جنگ ترجیح دادید حق اظهار نظر در باره جنگ و پایان آنرا ندارید.
آقای دكتر ای كاش فقط به عدم حضور اكتفا می كردید اما دوستانتان پا را از این هم فراتر گذاشته و تفرقه و نفاق را هم به جمع لشگرها تزریق می كردند تا مانع موفقیت یاران امام باشند و اكنون وجدانهای سالم قضاوت خواهند كرد كه جام زهر دست چه كسانی بود .
جناب دكتر ما سالها به مدرك دانشگاهیمان افتخار می كردیم كه در دانشگاهی تحصیل كرده ایم كه سردارانی چون احمد متوسلیان ، محمود شهباز ی ،یوسف كابلی و محمد حسن درولی و....در آن تحصیل كرده اند اما اكنون عارمان می آید كه بگوئیم علم و صنعتی هستیم برای اینكه رئیس جمهوری چون شما كه سراسر تناقض و عوامفریبی است از این دانشگاه سر بلند كرده ، اما نه ما باز هم به علم و صنعتی بودنمان افتخار خواهیم كرد چرا كه مردم میدانند حساب شما با مردانی چون متوسلیان و شهبازی و .... جداست و افتخار ماهم به وجود همان مردان مرد است و نه كسی چون شما.
امیر میانجی
فارغ التحصیل علم و صنعت

منبع: وبلاگ آقای مهدی خزعلی


===================







طنز 

دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۹

جنجال نمی کنم پس هستم


ابراهیم نبوی

شما کارت را بکن، ما هم قول می دهیم زیاد سروصدا نکنیم. مهدی هم که رفته لندن گل بچیند، فائزه هم که جلوی ماشین بازجویی پس می دهد، محمد آقا هم که ماهی یک بار حرف می زند. مرعشی هم که فعلا از او خبری نیست که نیست. فعلا داریم روزها را می شماریم که ببینیم آقا الحمدالله عقلش می رسد که طرف را تا روز 19 اسفند امسال نگهدارد توی مجلس خبرگان، یا از این سی تا چند نفر از دایناسورها را با پول و زمین و چیزهای دیگر جذب می کند و مجلس خبرگان می افتد دست یزدی و جنتی و بکلی باید کرکره عقل را کشید پائین و مغازه را تعطیل کرد و رفت رفسنجان. اکبر هاشمی گفت: " به دور از جنجال پیگیر مواضعم هستم." به نظرم ایشان جنجال نکند بهتر است، ما هم راضی نیستیم. شما راحت باش، فعلا که ما کاری نداریم، آقا هم فعلا تشریف دارند.

 

دخالت با اعمال شاقه

 

گاهی اوقات یک حرفهایی آدم می شنود که انگار عقلش جامانده روی تاقچه و انگار حافظه نداریم و اصلا کی بود کی بود دستم بود، تقصیر شورای نگهبان بود. لاریجانی گفت: " روسای قوا نمی خواهند در انتخابات دخالت کنند." یعنی قرار است مثل انتخابات قبلی رئیس قوه مجریه که هم بودجه اش را از دولت می گرفت، هم رئیس ستاد انتخابات سابقش شده بود وزیر کشور، هم رئیس ستاد انتخابات وزارت کشورش شده بود، رئیس ستاد انتخابات رئیس جمهور، هم صدا و سیمای ملی شده بود شبکه محمود پرس، و هم شهرداری دیوارهای تمام خیابانها را با احمدی نژاد کاغذدیواری کرده بود، و هزار تا کار دیگر، این دفعه قرار است دیگر رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه هیچ دخالتی در انتخابات نکنند، مشکل که این نیست. آقای لاریجانی از طرف قوه مجریه چطور می خواهد به مردم قول بدهد که در انتخابات تقلب و دخالت نمی کند؟ از انتخابات قبلی که خود ایشان تبریک پیروزی موسوی را می گوید و بعد اعلام می کند که یکی دیگر رئیس جمهور شده است. مگر قوای مملکت در انتخابات دخالت دارند؟ شورای نگهبان زورش از همه بیشتر است، قوه مهمی هم نیست. رهبر کشور هم که قبل از اعلام نتیجه انتخابات نتیجه را اعلام می کند، نه قوه است، نه مسوول است، نه جواب می دهد و نه سووال می کند. حرف هم بزنی ده تا شاعر جمع می کند، همه می گویند آقا قدش بلند است و گیسوش کمند است و جملاتش همه پند است. یک قوه دیگر می ماند در انتخابات که هم زورش زیاد است، هم تعداد اعضایش زیاد است، هم توپ و تانک و مسلسل دارد که اتفاقا اثر هم دارند.

 

مشائی مشائی، تو نور چشم مائی، انجمن روشندلان

 

البته هر جور فکر می کنم اگر قرار باشد بین قالیباف و مشائی یکی را انتخاب کنیم، من که به قالیباف رای می دهم. مشائی هنوز معلوم نیست بالاخره طرفدار کورش است یا طرفدار حضرت مهدی، فکر کنم خودش هم نمی داند، خیلی وقت هم هست هند نرفته و آقای مرتاضای هندی به او نگفته بالاخره پولش را روی شماره 12 بگذارد یا روی شماره 2500. بقول هاشمی آدمی که معلوم نیست طرفدار کورش است یا امام زمان، حتما در هر دو مورد دروغ می گوید. البته ما که در مورد دروغ واکسینه شدیم. باز خوبی قالیباف این است که رسما دروغ نمی گوید. همین است که هست. زیباکلام گفت: " قالیباف جدی ترین رقیب مشائی است."

 

چه گواراست، محمود!

 

همین یکی مانده بود که آن هم آمد. خدا دوازده میلیون بار رحمتش کند، آن اعلیحضرت را که درست است چند ماه دیر صدا را شنید، ولی در این یکی تشیخص اش اشتباه نکرد. بیخودی که نمی گفت اینها مارکسیت های اسلامی هستند. ما هم هی به او می خندیدیم. خدا رحمت شان کند مرحوم نخشب و دوستانش را که حزب " سوسیالیست های خداپرست" را ایجاد کردند و تخم لق مارکسیسم را توی دهان دانشجویان جبهه ملی کاشتند. قبلش هم نواب صفوی بود که در سن نوزده سالگی قانون اساسی نوشته بود، در سن بیست سالگی آخوند شده بود، در سن 21 سالگی تروریست، یاد گرفته بود از همسایه شمالی. بعد هم خدا رحمتش کند، مرحوم بازرگان که نصف عمرش را مصرف کرد که ثابت کند مارکسیسم علمی نیست، منتهی نصفه دیگر عمرش هزار تا شاگرد تربیت کرد که خدای شان لنین بود و فکر می کردند منفجر کردن ساختمان مهم ترین کار برای ایجاد عدالت است. و خدا بیشتر از همه رحمت کند مرحوم شریعتی را که زیباترین ترکیب میان دیکتاتوری استالینی و خداوند متعال را در امامت تعریف کرد و قسم حضرت عباس می خورد که محبوبه آلادپوش که خودش می گفت من مارکسیست هستم، دو برابر حضرت فاطمه نماز می خوانده، حالا چه فرقی می کند، نماز بخوانی یا شراب بخوری، وقتی با استکبار مبارزه نمی کنی. و خدا رحمتش کند مرحوم مطهری را که برداشت عین استالین برای اسلام جهان بینی درست کرد و بنی صدر هم که خارجی تر از همه بود، برداشت همه اصول دین را قاطی کرد با اقتصاد و فلسفه و استکبار جهانی و یک ایدئولوژی درآورد که روزی هفت تا مارکس از پهلوش در می آید شش تا لنین. آخرش هم سازمان مجاهدین علنا شد مارکسیست، توده ای ها شدند پیرو خط امام، چریکهای فدائی هم شدند همکار سپاه پاسداران. همین الآنش را نگاه کنید که سوسیالیست های پپه فرانسوی هنوز چشم شان به دست حسن نصرالله است، چاوز و مورالس و کاسترو با پول بیت المال دارند با امپریالیسم مبارزه می کنند، سپاه پاسداران هم که اگر سی سال قبل عکس چه گوارا را در ماه می دید، آن را به گلوله می بست از کامیلو پسر چه گوارا در وسط ماه رمضان دعوت می کند دعای جوشن کبیر در دانشگاه تهران بخواند، حالا با همه این احوال چه تعجبی دارد اگر عکس چه گوارا را در مراسم استقبال احمدی نژاد استفاده کنند؟ هر کسی سووالی دارد از دکتر فریبرز رئیس دانا سووال کند که هم دکتر است هم رئیس هم دانا، فقط قرار است اسمش را از فریبرز تغییر بدهد بگذارد ابوذر.

 

سردار قلابی دستگیر شد

 

حتما فکر کردید سردار نقدی دستگیر شده و با خودتان گفتید، خوب شد این مردک که نه ایرانی است، نه در زمان جنگ کارش ربطی به ایران داشته و فوق فوقش مثل مجاهدین خلق که علیه کشور خودشان می جنگیدند، علیه عراق می جنگید، و بعدش هم به عنوان رئیس باند کلاهبرداری و بجرم تجاوز به عنف رفت به زندان و در کهریزک هم هر کاری دلش خواست کرد، دستگیر شد، اما نه، سردار نقدی دستگیر نشده و همچنان مشغول کارش است. شاید هم فکر کردید سردار طائب که بخاطر قضایای بی ناموسی و این جور چیزها توسط خود آقا، برکنار شده بود و به او گفته شده بود، برو گمشو توی خانه تان بیرون نیا و این روزها فعلا دارد خوب خرش را می راند دستگیر شده، ولی نه، در مورد این یکی هم اشتباه کردید. شاید هم فکر کردید بالاخره این سردار جبهه نرفته ای که در تمام عمرش جز موقعی که فرماندار بود و موشک اینقدر گشت تا پیدایش کرد و خورد پنجاه کیلومتری اش و حالا شده رئیس جمهور دستگیر شده، نه بابا جان، اگر احمدی نژاد دستگیر شده بود که نمی گفتند سردار قلابی، می گفتند رئیس جمهور تقلبی. یا شاید هم فکر کردید سردار محصولی که میلیارد میلیارد رانت دوره استانداری و فرمانداری و شهرداری و بخشداری اش را برای بساز و بنداز به ملت صرف کرده و همه دوران خدمتش در بساز و بفروشی را هم به حساب سردار بودن گذاشته دستگیر شده، نه، بابا جان، آنها که دستگیر نمی شوند. حالا کو تا سفری بروند سنگال یا کسی از تونس بیاید اینجا که تقی به توقی بخورد. یکی دیگر بود، ما هم هر چه نگاه کردیم نشناختیمش.

روزآنلاین

http://www.roozonline.com/persian/tanssatire/tans-satire-article/archive/2011/january/24/article/-9a932aff41.html


-- 
***************************


این ایمیل را برای دوستان خود نیز ارسال کنید. رسانه شمایید
 
جهت عضو شدن در گروه ايران ما. كافي است كه به آدرس زير يك ايميل ارسال کنید. لازم نيست كه هيچ چيزي در ايميل بنويسيد. سپس یک ایمیل از جانب گروه دریافت خواهید کرد و باید روی لینک داده شده در ایمیل کلیک کرده و درخواست خود را تایید نمایید. 

چنانچه مایل به دریافت این ایمیلها نیستید برای لغو عضویت خود به آدرس زیر یک ایمیل ارسال کنید و لازم نیست که در ایمیل چیزی بنویسید:
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages