اينكه چرا امشب را براي نوشتن اين حرف دل يا شايد بهتر باشه بگم، درددل
انتخاب كردم شايد به دليل فشارهاي رواني است كه در اين چند هفته، من و
دوستان متحمل شديم و امشب اوج فوران اين فشارهاست...
روزيكه تصميم به برگزاري دوره هاي ضمن خدمت گرفتم، منتظرخيلي از حرفا و
غرغرهابودم ولي انتظار بي حرمتيهاي پشت سرم را نداشتم.
امروزمهندس ميرباقري مي گفتند شايد بعضي وقتا بهتره كار انجام نشه
نمي دونم شايد اگر انجام نشود، ميشودمثل همه ي گروههاي ديگه و سالهاي
گذشته
اطلاعات من از دوره هاي گذشته ضمن خدمت كه به عرض شما مي رسانم مرا بر آن
داشت تا دست به اقدام جسور نه اي بزنم
درسال 86 حدود 25 نفر دوره برنامه سازي2
حدود 25 نفر برنامه سازي 3
حدود25 نفر بانك اطلاعاتي
و در سال 85 حدود 45 نفردئوره بسته هاي نرم افزاري3
گذرانده بودند و براي شهر تهران با حدود 300 نفر هنرآموز رسمي شهر تهران
بسيار معدود است، حدود 8 درصد در دوره هاي 25 نفري
امسال هم كه در شهريور با تعاملي كه با گروه ارتقا داشتم، وضعيت دوره هاي
ضمن خدمت به شكلي كه ديديد(منطقه اي) برگزار شد كه تعداد همكاران فني و
حرفه اي در كلاسها نسبت به كاردانش حدود 1 به 3 بوده است!
به نظر شما كه اين دردلها را مي خوانيد براي نماينده ي 500نفر هنرآموز
رسمي و غير رسمي در گروه كامپيوتركه قرار است به امر تسهيل در آموزش كمك
كند اين رقم دردآور نيست؟
دوست دارم چندتا حرف را رك و راست به همه دوستان بگم
گروههاي آموزشي در هيچ مقطع و رشته اي مسئول برگزاري واجراي دوره هاي
خدمت نيست وبهتره بدونيد اصلا گروه ارتقا ايشان را براي اجرا يا هر حركتي
به سوي دوره ها نمي پذيرد.
به زرث قاطع به شما دوستان مي گويم هيچ گروهي تا به حال از دوره ها مطلع
نبوده و در آن دخالتي نكرده است و خوشا به سعادت چنين عزيزاني
البته جادارد ازآقاي آبو كارشناس مسئول گروه ارتقا انساني سازمان بخاطر
لطفي كه نسبت به بنده دارند و اعتمادشان، تشكر كنم
اما چرا گروه كامپيوتر بقول معروف پاشو زر گليمش درازتر كرده و در اين
امر دخالت كرده؟! بهتره عاميانه بگم بخاطر فضولي من كه دست دوستانم را
نيز به اين جنايت هولناك آلوده كردم بخصوص آقاي مهندس ميرباقري كه شرمنده
همسرش و دختر گلش شدم
بسياري از روزها و ساعاتي كه به خانواده شان تعلق داشت صرف صحبت و برنامه
ريزي در خصوص دوره شد و همه ي اين تماسها و تمهيدات هيچ منفعت مالي و
معنوي كه نداشت، كلي حرف و حديث روا و ناروا داشت
به قول آقاي مهندس شكرريز خانم كاركن به روش مديريت ايراني عمل ميكنه -
سراغ كاري ميره كه اگه خودش انجام داد، انجام ميشه وگرنه انجام نخواهد
شد -
توي اين دوره ها شخص بنده مقصرم كه از سر دلسوزي اقدام به اجراي دوره
هايي كردم كه اگرپيگير آن نمي شدم، دوره اي برگزار نمي شد. البته در اين
ميان از دوست خوبم خانم مهندس خداياريان مدير هنرستان شهيد صدوقي و
دلگرميهايش كه همراه و همدل من بود بسيلر قدرداني ميكنم
بهترين تجربه براي من ميتونه اين باشه كه كنار بكشم و بگذارم كارها روند
عادي خودش را طي كند نه با فكرهاي غلط و ميانبرهايي كه بوروكراسيهاي
اداري را ميشكند،عده اي را هم به دردسر بياندازم تا همراه من در اين راه
باشند
خدايا به درگاه تو پناه مي آوريم كه هم چون فرومايگان از كار و كردار
خويش راضي باشيم و در برابر ديگران، گردن كشانه لب به خودستايي بگشاييم.
الهي! روامدار كه پنهان ما از پيداي ما ناستوده تر باشد و در وراي صورت
آراسته ي ما سيرتي زشت و ناهموار نهفته باشد.
يا ارحم الراحمين