میخواهم داماد حضرت زهرا بشم

0 views
Skip to first unread message

Epelak.net

unread,
Oct 9, 2013, 11:43:41 AM10/9/13
to Epe...@googlegroups.com, mehrabe...@googlegroups.com
**« بچه ها ی مردم تکه پاره شده ن ، افتاده ن گوشه و کنار بیابون ها ، اون وقت شما به من می گید همه ی کار هارو بذار ،بیا زن بگیر! » شنیده بود امام گفته اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید ، مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می خواند که وقت زن گرفتنت است.
مادر را با خواهرش فرستاد خانه ی یک شهید ،خواستگاری . به شان هم نگفته بود که همسر شهید  است.
 
**چند ماه زندگی مشترک کرده بودم . 6 ماه هم هرچه خواستگار آمده بود،رد کرده بودم. نمی خواستم قبول کنم .
مصطفی را هم اول رد کردم. پیغام داده بود که «امام گفتن با همسرهای شهدا ازدواج کنید. » قبول نکردم. گفتم«تا مراسم سال باید صبر کنید.»
 
گفته بود« شما سیدید.میخواهم داماد حضرت زهرا بشم.» دیگر حرفی نزدم.
شهید مصطفی ردانی پور را می گویم ...
 
 
عمامه من کفن من است
ˈعروسي من، روزي است كه در خون خود بغلطم.ˈ

اسلام منهاي روحانيت، اسلام نيست اين سد دشمن شكن را نگذاريد بشكند و اين حربه عظيم را از شما نگيرند.نگذاريد اسلام وارونه را به مردم تان عرضه كنند، بدون روحانيت كاري از پيش نمي رود.همه دستورهاي اسلام در دو جمله خلاصه مي شود فرمانبرداري از خدا و نافرماني از شيطان. وي درجايي ديگر مي نويسد: دوستان عزيز! تنها راه رسيدن به سعادت ترك محرمات و*انجام واجبات*  است. راه قرب به خدا همين است و بس، دست يكديگر را بگيريد و راه شهدا را، كه همان راه رسيدن به خداي متعال است، ادامه دهيد.ˈ --- بخشي از وصیتنامه شهيد مصطفي رداني پورشهيد مصطفي رداني پور در روز عروسي خويش در جمع دوستانش كه بيش تر رزمندگان لشكر امام حسين (ع) سخناني پرشور ايراد كرد و با بغضي در گلو به آن ها گفت:ˈعروسي من، روزي است كه در خون خود بغلطم.
 
ˈشهيد رداني پور دو هفته پس از ازدواج، در عمليات والفجر دو عاشقانه به وصال محبوب رسيد و بدين سان، در نهم مرداد ماه سال 1362، اين سرباز سلحشور و گمنام امام زمان(عج) به منتهي آرزوي خويش رسيد و از آنجا كه عشق به زهراي اطهر عليهاالسلام تمام وجودش را فراگرفته بود*، جسد پاك و مطهرش *هرگز پيدا نشد و جسم پاكش، مظلومانه در منطقه حاج عمران بر زمين ماند و روح پرعظمتش به معراج پركشيد.درود خداوند بر او باد که حنظله‌ وار زیست و حنظله وار به درجه رفیع شهادت نایل شد. 
 
*****************
 
 
شرط ازدواج خانم این بود که باید مراسم عقدشون تو حسینیه شهدای تخریب دو کوهه برگزار بشه ...
مهمانان هم از خادمین خواهر و برادر بودن
آقایون فامیل داماد شدن !
خواهرها هم از بستگان عروس !
بهترین مراسم عقدی که تاحالا دیده بودم
خاکی خاکی ...
بی ریا ...
دور از تجملات ...
شهدایی ...
کل هزینه مراسم هم شد حدود 20 هزار تومان
 
ـــــــــــــــــــــــــ
خاطره ای از یکی از خادمین شهدا
 
 
*************
 
 
  
نسال الله منازل الشهدا
یا شهید
 
 
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages