خط قرمز

1 view
Skip to first unread message

Epelak.net

unread,
Oct 10, 2013, 2:51:27 PM10/10/13
to Epe...@googlegroups.com, mehrabe...@googlegroups.com
روی یکی از کالک های نظامی،نقاطی را با رنگ قرمز مشخص کرده بود؛ بهشان می گفت:" خط منع تیر".
هیچ کس حق نداشت در این مناطق آتش بریزد.
به مسئول توپخانه و دیده بان ها سپرده بود:"در این مناطق به هیج وجه،حتی اگه فرمانده ای هم درخواست کرد،آتش نریزید".
خوب که روی کالک ها دقیق می شدیم،تازه می فهمیدیم دلیل این همه تاکید چیست؛ناصر، روستاهای منطقه را با خط قرمز مشخص کرده بود تا خدای نکرده آتش بار خودی،به مردم آسیبی نرساند.
ــــــــــــــــــــــــ
خاطره ای از شهید ناصر کاظمی
 
 
*************
 
«یکی از دوستان ما در خلال کاوش شهدا، پیکر طیبه‌ای را در یکی از کوه‌های اطراف گیلان‌غرب، منطقه شیاکو و کوه‌های چرمیان پیدا کرده بود.
 
او خودش از اهالی اطراف گیلان‌غرب است و تعریف می‌کرد که من این پیکر مطهر شهید را داخل آمبولانس گذاشتم و چون دیر وقت بود، شب هنگام، ساعت تقریباً  دوازده شب به منزل رفتم و شب را سپری کردم.
پیکر شهید در آمبولانس بود و آمبولانس را جلوی خانه پارک کردم و به خانه رفتم؛ صبح که بیدار شدم، مادرم گفت: شما دیشب شهیدی را با خود آوردی؟
 گفتم: بله. گفت: پس چرا شهید را داخل خانه نیاوردی؟
گفتم: مگر چه شده؟
گفت: من دیشب خواب این شهیدرا دیدم که گفت: شما در جای گرم و نرم آرمیده‌اید و من در آمبولانس. آیا این رسم مهمان‌نوازی است؟...
 
مادرم به شدت متأثر شد و به من دستور داد که پیکر شهید را به خانه بیاورم.
 
در فاصله‌ای که رفتم شهید را بیاورم، مادرم بالای اطاق را جاجیم و نمد پهن کرد و هر آنچه برای پذیرایی از مهمان داشت، مهیا کرد و بعد این پیکر طیبه را که کفن شده بود در آن جایگاه قرار داد و دو زانو در مقابل شهید نشست و به مانند اینکه دارد با یک فرد زنده صحبت می‌کند - کما اینکه شهدا زنده هستند- با همین حضور و توجه و معرفت شروع به صحبت کردن با شهیدکرد و از ایشان عذرخواهی کرد».
 
 


ـــــــــــــــ
خاطره‌ای که خواندید، روایت سردار سید محمد باقرزاده است که 23 اردیبهشت 81 در سالروز اربعین حضرت سیدالشهداء علیه السلام از شبکه سوم سیما پخش شد.
 
 
*************
 
 
  
نسال الله منازل الشهدا
یا شهید
 
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages