جنبش راه سبز - خبرنامه

58 views
Skip to first unread message

جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 7, 2011, 1:12:14 PM7/7/11
to polic...@gmail.com

جنبش راه سبز - خبرنامه


دانشجوی زندانی در تبعید از دانشگاه اخراج شد

Posted: 07 Jul 2011 09:37 AM PDT


جرس: مجید دری، دانشجوی زندانی و محروم از تحصیل دانشگاه علامه از دانشگاه اخراج شد .
به گزارش منابع خبری جرس، مجید دری که از سال 87 تاکنون با تعلیق های پی در پی از سوی کمیته انضباطی دانشگاه علامه مواجه بود ، بارها و بارها در تجمعات قبل ار انتخابات به احکام خود و دیگر دانشجویان محروم از تحصیل اعتراض کرده بود .


سرانجام به دلیل گسترش یافتن این اعتراضات و عزم راسخ دری و دیگر دانشجویان ستاره دار محروم از تحصیل برای افشای این تضییع حق شهروندی توسط دولت احمدی نژاد، وی در 18 تیرماه 1388 برای بار دوم بازداشت شد. دری درپی حکم شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی ، به 11 سال حبس در تبعید محکوم گردید .
در دادگاه تجدید نظر این حکم به 7 سال حبس در ایذه تبدیل شد. وی دوران حبس خود را هم اکنون در زندان بهبهان می گذراند .


گفتنی است این دانشجوی زندانی تاکنون از حق مسلم مرخصی بی بهره بوده و تمام دو سال اخیر را بطور پیوسته در شرایط سخت بازجویی و انفرادی و سلول های جمعی زندان و نیز در تبعید به سر برده است .

ابراز نگرانی مدیرکل آژانس انرژی اتمی از برنامه هسته‌ای تهران

Posted: 07 Jul 2011 09:19 AM PDT

جرس: مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی نسبت به برنامه جمهوری اسلامی برای سه برابر کردن غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم ابراز نگرانی کرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یوکیا آمانو روز چهارشنبه در بوگوتا، پایتخت کلمبیا، به خبرگزاری تصریح کرد: "مهمترین پیام برای ایران این است که آنها باید معاهده پادمان و سایر تعهدات خود را بطور کامل اجرا کنند. برای اعتماد مجدد جامعه جهانی همکاری بیشتری مورد نیاز است."


آمانو با ابراز نگرانی جدی، تایید کرد که آژانس بین المللی انرژی اتمی نامه "بسیار ساده ای" از ایران درباره این برنامه دریافت کرده است.
مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در مصاحبه روز چهارشنبه خود به خبرگزاری رویترز گفت که اگر دعوت شود، حاضر است به ایران برود، اما تاکید کرد چنین سفری نتیجه ای نخواهد داشت. وی گفت: "متاسفانه، در حال حاضر پیشرفتی نمی بینم."


به گزارش بی بی سی، او ماه گذشته نیز گفته بود که آژانس، اطلاعات بیشتری به دست آورده است که حاکی از ابعاد نظامی احتمالی در برنامه هسته‌ای ایران است.
آمانو ششم ژوئن، در نشست شورای حکام آژانس در وین، اعلام کرده بود: "اطلاعات بیشتری دریافت کرده است که به فعالیت‌های فعلی یا پیشین فاش‌ نشده هسته‌ای ایران مربوط می‌شود و به نظر می‌رسد که نشانگر وجود ابعاد نظامی احتمالی در فعالیت‌های هسته‌ای این کشور است."


سازمان انرژی اتمی ایران ماه پیش اعلام کرد غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم سه برابر خواهد شد و برای این منظور، سانتریفوژهای نسل جدید علاوه بر نطنز در فردوی قم هم نصب خواهد شد.
کشورهای غربی ، تهران را متهم می کنند که بدنبال دستیابی به توانایی تولید سلاح اتمی است.
اما مقام های ارشد جمهوری اسلامی می گویند، ایران تنها خواهان استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای است.
محمود احمدی نژاد، دیروز تاکید کرد: "لازم نیست بمب اتم بسازیم، بمب مال عقب‌افتاده‌ها است."

 

 

هفت روز با زنان؛ مردان در مریخ، زنان در ونوس

Posted: 07 Jul 2011 05:28 AM PDT

آیدا قجر
جرس: کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی نوشته جان گری راوی آن است که این دو جنس، در سیاره‌های مختلف روحی قرار دارند و اگر یکدیگر را بشناسند می‌توانند تعامل بهتری با هم داشته باشند، اخبار هفت روز گذشته ایران نشان دهنده آن است که مسئولان درصددند زمین را به مریخ و ونوسی تبدیل کرده و راه‌های شناخت این دو جنس را مسدود کنند. در ستون «هفت روز با زنان» این هفته نگاهی داریم به ایران تقسیم شده میان مریخ و ونوس.

 

 

جداسازی جنسیتی؛ همه جا

 

روان‌شناسان معتقدند در کشورهایی که زن و مرد از یکدیگر مجزا نیستند، این دو جنس از کودکی با رشد و پرورش کنار یکدیگر، تعامل و شناخت با جنس مخالف را آموزش می‌بینند و این باعث می شود تا سیاره‌های آنها بیشتر به هم نزدیک شود به طوری که بعد از ازدواج، روحیات و اخلاقیات آن‌ها دیگری را دچار شوک یا عدم درک نمی‌کند؛ اما در کشورهایی که اصل بر جداسازی جنسیتی در حوزه‌های سنت و مذهب است، زن و مرد در همین قالب با یکدیگر بدون شناخت قبلی از روحیات و رفتارها مواجه می‌شوند، و این موضوع باعث خواهد شد پس قرارگیری زیر یک سقف و پس از عبور از روزهای اولیه زندگی مشترک، مشکلات خود را به شکل حداکثری نشان دهد.

  

به گزارش خبرگزاری مهر، طبق آخرین آمار اعلام شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور، معضل طلاق، رشدی ۳۷ درصدی داشته است به طوریکه در سال ۱۳۸۴، ۸۴ هزار واقعه بود که در سال گذشته به ۱۳۷ هزار و ۲۰۰ مورد رسیده است و حدود سه چهارم از طلاق‌ها مربوط به زوجهایی است که کمتر از ۱۰ سال از زندگی زناشویی آن‌ها می‌گذرد.

 

تصمیمات و ارائه طرح‌های مختلف جداسازی جنسیتی در ایران حاکی از آن است که مسئولان، معضل روحی و رفتاری و نگاه روان‌شناسان و جامعه‌شناسان را نادیده گرفته و سعی در جدا کردن مریخ و ونوس از یکدیگر را دارند به طوری که نه فقط مدارس و دانشگاه‌ها بلکه خیابان‌ها هم ممکن است در آینده با این روند زوج و فرد برای زنان و مردان شود.

  

بانک ملی: در برخی از شهرهای کشور مانند رشت و مشهد بانک ملی به هدف «حفظ حرمت و حجاب بانوان در محیط اجتماعی» شعبه‌هایی مخصوص زنان افتتاح کرده‌اند ، مدیر عامل بانک ملی نیز راه اندازی این شعب را از روشی نوین در بانکداری ذکر کرد.

محمودرضا خاوریروز در گفتگو با خبرنگار اقتصادی ایرنا عنوان کرده بود که این اقدام اصلا به معنای جداسازی جنسیتی نیست بلکه تعدادی از بانوان ترجیح میدهند برخی از امور اداری مورد نظر را از طریق هم‌جنسان خود انجام دهند.

  

کنسرت: عبدالحسین مختاباد در گفتگو با روزنامه شرق نسبت به سخت‌گیری‌های مسئولان وزارت ارشاد معترض است و یکی از دلایل عدم اعطای اجازه برگزاری کنسرت را از زبان مسئولان «اختلاط زن و مرد» می‌داند.

وی در این مصاحبه صراحتا اعلام کرده است «می گویند نباید کنسرت برگزار شود زیرا وقتی این آقایان کنسرت می‌دهند، شلوغ می‌شود و وقتی جمعیت می‌خواهند از در خارج شوند، زن و مردها به هم می‌خورند و تکلیف شرعی آن بر عهده کیست؟»

مختاباد نیز در پاسخ گفته بود «در نماز جمعه هم این اتفاق می‌افتد پس تکلیف شرعی آن چه خواهد شد؟»

  

دانشگاه: پس از حصارکشی در حیاط دانشگاه‌ها که در گزارش هفته پیش به آن اشاره داشتیم، کامران دانشجو وزیر علوم ایران اعلام کرده است که «از اول مهر ماه دانشجویان دختر و پسر در کلاس‌های درس در ردیف‌های جداگانه خواهند نشست»، برخی از تحلیلگران معتقدند «اصولگرایان تندرو که اغلب خود را از نهادینه کردن خصائص اخلاقی چون عفت و احترام نسبت به جنس مخالف عاجز می‌یاند، تنها راه را دیوار کشیدن میان زنان و مردان می‌پندارند».

برخی روان‌شناسان نیز معتقدند: «آسیب روانی ناشی از این اقدام بسیار عمیق و سنگین خواهد بود؛ به طور نمونه درونی کردن یک حس توهین به خود است به این معنا که برای حفظ شرافت اخلاقی باید مرا در اتاق جداگانه نگهداشت وگرنه من قابل اعتماد نیستم، و دیگر نمونه‌هایی که نتیجه حصارکشی است مانند آرزوی فرار و حسرت نقل مکان کردن به کشورهای دیگر که در آن به انسان احترام گذاشته میشود، تاثیر دیگر چنین رفتاری عدم اطمینان در فضاهائیست که تک جنسیتی نیستند ».

برخی از روشنفکران دینی نیز چنین اقدامی را سوال برانگیز می‌دانند به طوری که  می پرسند: «آیا آموزش‌دهندگان اصول اسلامی، اخلاقی و انسانی تا به این حد از تاثیر آموزش خود ناامیدند که باید افراد را با کشیدن دیوار از هجوم جنسی به یکدیگر و فساد اخلاقی باز دارند؟».

  

غلامرضا خواجه‌سروری در روزهای گذشته مدعی شد «قانون داریم و کاری نداریم که چه کسی خوشش می‌آید و چه کسی بدش می‌آید، بحث عفاف و حجاب در دانشگاه باید در داخل خود دانشگاه حل و فصل شود» وی در ادامه سه طیف مخالف این طرح را چنین دسته‌بندی کرد «ضد انقلاب خارج‌نشین یا ضد انقلاب داخل کشور، رقبای سیاسی که خیلی دنبال عفاف و حجاب نیستند و تنها دغدغه‌شان رای و قدرت است، استحاله‌طلبان که در سالهای اول انقلاب و بعدتر رویکرد کلی‌شان استحاله فرهنگی بوده است».

 

محمود احمدی‌نژاد نیز در موضع‌گیری اخیر خود نسبت به این موضوع در نامه‌ای به وزرای علوم و بهداشت بر ضرورت خودداری از تشکیل کلاس‌های تک‌جنسیتی در دانشگاه‌ها تاکید کرد و نوشت: «ضروری است فوری از این اقدامات سطحی و غیرعالمانه جلوگیری شود».

برخی از فعالان با خواندن سخنان احمدی‌نژاد و «سطحی» خواندن چنین رفتارهایی، برای غیرقابل اعتماد خواندن نظرات وی، به فیلم‌های تبلیغاتی احمدی‌نژاد در خصوص حجاب و برخورد مسئولان در خیابان‌ها با زنان اشاره کردند؛ در جایی از این فیلم رئیس دولت فعلی ایران گفته بود «آیا مشکل اصلی جوانان ما مدل موها یا رنگ روسری‌های آن‌هاست؟» و چندی پس از این سخنان بود که طرح‌هایی مانند «مبارزه با اراذل و اوباش» یا «برخورد با بدپوششی» شدت یافت.

  

جرمی از جنس وکالت و مادری

 

نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان، برنده جایزه آزادی انجمن قلم آمریکا در سال جاری که از ۱۳ شهریور ماه ۱۳۸۹ در بازداشت به سر می‌برد به جرم وکالت و مادری به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و خروج از کشور و ۵۰۰ هزار ریال جریمه نقدی محکوم شد و در حال گذران این دوره است.

 

وی پس از دریافت حکم خود در اسفندماه سال گذشته نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشته بود که به تازگی در فیس بوک مدرسه فمینیستی منتشر شد؛ در این نامه که با الهام از نگارش «پائولو کوئیلو» نگاشته شده آمده است: «از شما سپاسگزارم که به جهان نشان دادید چه شکاف عظیمی میان تصمیمات حاکمان و آرزوی مردمان وجود دارد، سپاسگزارم که قاضی شما در صدور حکم خویش به هیچ روی ملاحظه‌ی دو کودک خردسال مرا ننمود، قاضی شما نشان داد زنان ایران را به هیچ بهانه‌ای نمی‌توان نادیده گرفت، من حکم شما را با هیچ‌چیز در دنیا عوض نمی‌کنم، زیرا این حکم لطف و محبت بی‌پایانی را از سوی هموطنان‌ام و آزادی‌خواهان جهان به سویم سرازیر کرد و از این که حکم حبس‌ام را بیش از موکلانم صادر کردید سپاسگزارم زیرا رهایی از زندان قبل از موکلانم برایم بسیار دردناک بود».

 

رضا خندان، همسر نسرین ستوده ضمن اعلام خبر خودداری مسئولان از اجازه ملاقات حضوری ستوده با فرزندانش گفت «از آخرین ملاقات حضوری بچه‌ها ۱۱ روز می‌گذرد و نسرین در اعتراض به این رفتار گفته است که اگر امکان ملاقات حضوری با فرزندانش به طور منظم ممکن نباشد، به ملاقات کابینی هم نخواهد رفت».

وی در ادامه اظهار داشت در پی چنین اقدامی از سوی ماموران، سوال پرسیده است که «آیا آنها کودک سه ساله را اینطور شکنجه می‌دهند تا مادرش به کار نکرده اعتراف کند؟».

 

ستوده در نامه‌ای از اوین خطاب به فرزندش نوشته بود «دارم برایت یک عروسک دلقک تقریبا بزرگ می‌بافم، البته وقتم را می‌گیرد، وقت مطالعه‌ام را، اما عشق مادری مدام وادارم می‌کند تا هر گاه که بیکار می‌شوم به سراغ عروسکت بروم، کمی نگران و بی‌تابم که آیا خوب در می‌آید یا نه، ولی امیدوارم خوب شود».

امروز عروسک نیما تمام شده و به دستش رسیده با امضایی از اوین و با طعم مادری.

 نسرین ستوده این روزها نه فقط به جرم وکالت عاطفه‌ها در زندان و زیر شکنجه روحی است بلکه به جرم مادری نیز محکومیت ندیدن فرزندانش را به دوش می‌کشد؛ نه تنها او بلکه کودک سه ساله و دختر نزدیک به بلوغ او نیز زیر بال‌های پدر، زخمی، به انتظار مرهم حضور مادر، دوره محکومیتی ناعادلانه را نفس نفس می‌زنند.

  

خانواده‌های وکلا، زخمی حکم‌های ناعادلانه

 معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری، که بنا به اظهارات همسرش «هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته و تنها در رابطه با کمک به خانواده‌های مستمند و کارهایی که امور خیریه تلقی می‌شوند فعال است».

دهقان که از روز سه شنبه گذشته در بازداشت به سر می‌برد، دو سال پیش که همسرش برنده جایزه حقوق بشر شد به علت آنکه سلطانی ممنوع‌الخروج بود به نیابت از وی به آلمان سفر کرد و ضمن دریافت این جایزه طی سخنانی اعلام کرد «امیدوارم در آینده‌ای نزدیک همه کسانی که از جریانات ایران مطلع می‌شوند به این جمله بپیوندند: همراه شو عزیز، کاین درد مشترک، هرگز جدا جدا، درمان نمی‌شود».

 سلطانی در گفتگو با رسانه‌ها عنوان کرده است که دستگیری همسرش برای اعمال فشار بر وی در راستای فشارهای اخیر بر وکلاست.

 وکلا که روزی بیرون از دیوارهای زندان‌ها وظیفه دفاع از متهمان را بر عهده داشتند این روزها خود به عنوان متهم یا پشت دیوارها هستند یا در پله‌های دادگستری به دنبال اعضای خانواده خود که قربانی روند روبه افزایش فشار بر آنهاست سرگردانند.

 ستوده، اولیایی فر، دادخواه، سیف‌زاده نمونه‌هایی دیگر از وکلایی‌اند که این روزها میهمان موکلان خود شده‌اند.

 

مادری نه رهبر و نماد می‌شناسد نه متهم

 احترام‌السادات نواب صفوی، مادر زهرا رهنورد در گفتگویی با وبسایت کلمه به شرح وضعیت جسمانی نگران کننده دختر و دامادش پرداخته و گفته است «دختر و دامادم پیش از این سالم بودند اما الان از روی ظاهر و جسمشان قضاوت می‌کنم، پیش از این دامادم گفته بود که تنها حاضر است که در یک بیمارستان رسمی چکاپ کند و در غیر این صورت راضی نمی‌شود، آخرین بار دیدار وضعیت آنها ما را دچار شوک و نگرانی کرده است به خصوص این که اجازه نداده‌اند یک دکتر شناخته شده و قابل قبول از طرف ما به وضعیت سلامت آن‌ها رسیدگی کند».

 نواب صفوی که در این گفتگو هیچ اشاره‌ای به فعالیت‌های اعتراضی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نکرده است تنها با نگاهی مادرانه به شرح وضعیت فرزندانش پرداخته و رفتار مراقبتی ماموران را در هنگام ملاقات‌های حضوری بسیار تحقیرآمیز خوانده است «بودن نیروهای امنیتی و کنترل کردن و بازرسی بدنی دختران ایشان و حتی مواد خوراکی که برده‌اند و لوازم نوه‌های دختر و دامادم خیلی آزاردهنده است حتی وقتی بچه‌ها می‌روند موهای سر آنها را هم گشته‌اند که ببینند چه چیزی قایم کرده‌اند و گل‌سرشان را باز کرده‌اند».

  

خیابان‌های اطراف دادگستری

 کمی دورتر از دادگستری، در همان‌ خیابان‌های تهران، مجتمعی تجاری به نام هایپراستار ساخته شد تا شاید بتواند سقفی باشد برای ناآرامی‌های خیابان، پناهی باشد با طعم بستنی و به رنگ لباس‌هایی غیر از مشکی، اما از آن‌جا که هر سقفی غیر از آسمان مه گرفته و ابری دادگستری‌وار خیابان، ممنوع است، ماموران نیروی انتظامی با حضور در این فروشگاه در هفته اخیر در قالب طرح «امنیت اخلاقی» با مردم برخورد کردند و حداقل ۶ تن از زنان را در محل ورودی و داخل فروشگاه بازداشت کرده و به تعدادی نیز در مورد نحوه لباس و پوششان تذکر داده‌اند.

 از هایپراستار که فاصله بگیریم؛ در کوچه پس‌ کوچه‌ها و زیر چکمه‌های بی‌عدالتی زمان، کافه‌هایی بود که گاهی محل استراحت و رفع خستگی تن و روح جوانانی می‌شد که خود را قربانی و نسل‌های سوخته می‌پندارند اما رئیس پلیس تهران بزرگ اعلام کرده است که «ورود زنان به چایخانه‌ها و قهوه‌خانه‌های دارای قلیان از روز گذشته ممنوع شده و با متخلفان برابر قانون برخورد می‌شود».

وی در ادامه توضیح داد «این طرح هم‌اکنون شامل سفره‌خانه‌های سنتی نمی‌شود اما نظارت ویژه‌ای بر سفره‌خانه‌ها اعمال خواهد شد».

این خبر نیز جای خود را گم کرده است؛ تفکیک جنسیتی یا خیابان؟

 بدون استراحت در چایخانه و قهوه‌خانه به محل کار می‌رسیم و ضوابط اجرای قانون خدمت نیمه‌وقت بانوان که به تازگی اعلام شده است.

پرداخت فوق‌العاده ماموریت روزانه و اضافه کار به مشمولان این قانون ممنوع!
حداقل مدت زمان استفاده از خدمت نیمه‌وقت؛ یکسال.

امکان تقلیل و بتدیل آن به تمام وقت ممنوع.

استفاده از مرخصی‌های استحقاقی، استعلاجی و زایمان مانند کارکنان تمام وقت.

تقلیل ساعات کاری به جای نیمه‌وقت، سه چهارم ساعات کار.

بدون هیچ توضیحی؛ آیا کارفرما حاضر به استخدام زنان، مانند گذشته خواهد شد؟

 ساعت اداری هم تمام شد؛ وقت بازگشت به منزلی است که شاید دیوارهایش خراب شده باشد و قبل از خواب شد، دادگستری‌ها میهمان‌مان باشند.

 در مبحث مریخ و ونوس با تکیه به نظر تحلیل گران، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان یکی از دلایل افزایش طلاق عدم شناخت زن و مرد نسبت به یکدیگر ذکر شد که با رفتارهای دولت و تصمیمات حکومت بر روند آن بیش از پیش افزوده شده است.

شاید بتوان یکی از دلایل تعیین مهریه‌های بالا برای ازدواج را نیز زیرمجموعه عدم شناخت درست زن و مرد از یکدیگر عنوان کرد اما یکی از اعضای کمیسیون حقوقی مجلس گفته است که مهریه بالا و بدهی بالا و زندانی شدن افراد به این اتهام از سوی رئیس قوه قضائیه مورد نقد است و این احکام «بی‌دلیل» خوانده می‌شوند.

 و در واقع افزایش زندانیان مهریه که محصول موج طلاق در جامعه است مورد تایید قوه قضائیه نیست؛ در نتیجه در این اقدام نیز به جای ریشه‌یابی طلاق و کمک به جوانان باز هم شاهد آن هستیم که اقدامات سطحی یا مسکن‌های موقت جایگزین راه‌حل‌های ریشه‌ای شده است.

 

 آن سوی مرزها

 در بخش آن‌سوی مرزها، هر هفته به اتفاقات و فعالیت‌هایی می‌پردازیم که خارج از ایران رخ می‌دهند.

 نتایج انتخابات پارلمان تایلند حاکی از پیروزی حزب اپوزیسیون «برای تایلندی‌ها» است به طوری که خواهر نخست‌وزیر برکنار شده تایلند، به عنوان نخستین زن در تاریخ این کشور به نخست‌وزیری رسید.

این حزب در حالی پیروز انتخابات اعلام شد که یکسال پیش، حامیانش که در حمایت از تاکسین شیئاوات (نخست وزیر سابق تایلند که در ۲۰۰۶ با کودتای نظامی برکنار شد) به خیابان‌ها آمده بودند، از سوی حکومت به شدت سرکوب شدند و این سرکوب یکی از خشونت‌بارترین سرکوب‌های ۲۰ سال گذشته تایلند رقم خورد.

  کاترین اشتون، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا روز چهارشنبه در پی بازداشت ناگهانی پنج فعال زن در ایران در بروکسل گفته است که «افزایش دستگیری فعالان زن در ایران مایه نگرانی عمیق است، ایران باید حق آزادی بیان را محترم شمارد و ما خواستار آزادی خبرنگاران، هنرمندان، فعالان حقوق زن و وکلای دستگیر شده هستیم».

 نوبرت لامرت، رئیس مجلس آلمان با نوشتن نامه‌ای به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی خواستار آزادی مریم مجد، عکاس ورزشی که در راه سفر به آلمان از اوین سر در آورده است شد.

وی طی این نامه دستگیری را تهاجمی علیه آزادی رسانه‌ها و به مثابه نقض آشکار حق آزادی و حقوق بشر دانست.

 ویلیام هیگ وزیر امور خارجه بریتانیا نیز هفته گذشته از موج دستگیری‌های فعالان زنان در ایران انتقاد کرد و تداوم تلاش‌های مقامات ایرانی را «خفه کردن صداهای مختلف و بی‌توجهی به حقوق بنیادی افراد در ایران» دانست.

  


مرتضی نبوی هم برای اصلاح طلبان شرط گذاشت: اعلام برائت کنید

Posted: 07 Jul 2011 04:41 AM PDT

جــرس: در ادامه جوسازی های جریان اصولگرا، یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با ادعای اینکه "تعیین شرط اصلاح طلبان ساختار شکن برای ورود به انتخابات مجلس نهم شبیه طنز است"، مدعی شد "اصلاح طلبان اگر می خواهند در انتخابات مجلس شرکت کنند باید با صراحت از فتنه گران اعلام برائت کنند."


به گزارش مهر، مرتضی نبوی، مدیر مسئول روزنامه رسالت و از فعالان محافظه کار، در گردهمایی اصولگرایان ادعا کرد "لکه سیاه و ننگی بر پیشانی جریان سیاسی موسوم به اصلاح طلب چسبانده شده و در ذهن مردم نقش بسته است. امروز اگر اصلاح طلبان می خواهند در انتخابات نهم مجلس شرکت کنند باید با صراحت از فتنه گران سال ٨٨ و ٧٨ اعلام برائت نمایند."


این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، بدون اشاره به آنچه طی سال های اخیر بر اثر سوء مدیریت ها و استبداد رای در کشور گذشته، مدعی شد "به افراد بد سلیقه، منحرف، دنیا خواه و ثروت دوست نباید اجازه داد به نعمت بزرگ نظام یعنی ولایت و رهبری لطمه بزنند و کارآمدی این جایگاه را تحت شعاع قرار دهند."


وی خیزش های آزادیخواهانه و حق طلبانه مردم ایران در سال ٨٨ را "فتنه ای جهانی" ذکر کرد و مدعی شد "استکبار جهانی در این مقطع با راه اندازی تلویزیون های فارسی زبان و سایر تجهیزات و امکانات، خود را برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی آماده کرده بودند، در حالیکه برای فروپاشی شوری سابقه آمریکایی ها تنها یک رادیو به زبان روسی تاسیس کردند."


عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: علاوه براین بیش از شصت مرکز مطالعاتی در آمریکا و سایر کشورهای اروپایی مشغول مطالعه و طراحی بودند که چگونه در مقطع حساس انتخابات نظام را با سقوط مواجه کنند.


وی همچنین با بیان اینکه انقلاب های رنگین که در برخی کشورهای تجربه و به نتیجه رسید، چندین بار درایران تجربه شد، گفت: در این مراکز مطالعاتی با بودجه های هنگفت و با همکاری کارشناسان ضد انقلاب درصدد بومی سازی این توطئه ها متناسب با فرهنگ ایرانی - اسلامی بودند، بدون علت نیست که ضد انقلاب برای نخستین بارعلیه جمهوری اسلامی از شعار الله اکبر و همچنین از رنگ سبز به عنوان یک رنگ مقدس نزد شیعیان استفاده کرد.


نبوی بدون رویکرد به مطالبات منتقدان و جنبش سبز اظهار عقیده کرد: دشمنان از افراد و شخصیت های که روزی در خانواده انقلاب تعریف می شدند از نقاط ضعف این افراد به عنوان نیروهای نفوذ برای اجرای توطئه های خود استفاده کردند و دشمنان موثرترین ضربه را موقعی می زنند که از درون یک جامعه کسانی که عضو این خانواده هستند بتوانند به کار بگیرند و توسط این افراد از داخل ضربه بزنند.


عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: بعد از رحلت امام دو جریان در خانواده انقلاب وجود داشت یک جریان موسوم به روحانیت مبارز که روحانیون مبارز از دل این جریان بیرون آمد بعد به عنوان جریان چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا نام گرفتند، اما جریان چپ ( اصلاح طلب) متاسفانه بعد از رحلت امام هیچ وقت رابط خود را با ولایت و رهبری تنظیم نکرد.ین جریان در مجلس سوم که اکثریت پیدا کرد با رهبری آیت الله خامنه ای مخالفت کرد ولی با عکس العمل مردم مواجه شد و مدتی این مسئله را مسکوت گذاشتند.


وی ادامه داد: این جریان با بازسازی نیروهای خود در سال ٧۶ دوباره به صحنه آمدند وقتی در مجلس ششم مستقر شدند منویات خودشان را بیشتر نشان دادند، این جماعت که در زمان امام رقبای خود را ضد امام دانسته و نسبت به دولت میرحسین موسوی انتقاد و تنها خود را خط امامی می دانستند در تمامی ارزش های حضرت امام تجدید نظر کردند.


عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: این جریان بطور رسمی دنبال برگزاری یک رفراندوم قلابی بودند تا جمهوری اسلامی را تبدیل به جمهوری منهای اسلام کنند، از سراسر دنیا برای آنان هورا می کشیدند، کف می زدند و مورد حمایت رسانه ای قرار می دادند.


نبوی بدون اشاره به قدرت یابیِ محفلیِ گروههای آمر و عامل قتل های زنجیره ای و همچنین بحران سازان برای جریان اصلاحات در سالهای ٧٨ و ٧٧ گفت "این جریان یک بار شانس خود را برای براندازی انقلاب و نظام در سال ٧٨ امتحان کرد، یک هفته تهران و برخی از شهرهای بزرگ به بهانه قانون مطبوعات در مجلس پنجم به آشوب کشیده شد و بعد از چند روز ناآرامی در تهران مشخص شد این افراد از دستگاه های رسمی کشور هدایت می شدند، شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیس جمهوری وقت تشکیل می شد اما به بسیجیان اجازه میدان نمی دادند."


وی ادعا کرد: جامعه شناسان این جریان، تحلیلی مبنی براینکه با گرفتن دولت و مجلس پایگاه اجتماعی نداشته تا از آنان حمایت کنند از اینرو درصدد ایجاد پایگاه های اجتماعی در جامعه برآمدند.
نبوی اظهارداشت: جریان چپ بعد از سال ٨۴ در انتخابات رای نیاورد با تعلیمات مراکز مطالعاتی آمریکایی شبکه های اجتماعی از قبیل فیس بوک، تویتر و غیره را راه انداختند تا بتوانند ضمن داشتن ارتباط مستمر با همدیگر اعتراضات خیابانی نیزشکل دهند.


فتنه گران در سال ٨٨ رمز عملیات تقلب را بکار گرفتند
وی ادعا کرد: در مقطع حساس انتخابات سال ٨٨ کاندیدای وقت ابتدا گفت: "هم اصول گرا و هم اصلاح طلب هستم" به تدریج پیچ را تند کرد و تمامی ارزش ها را زیر سئوال برد در نهایت رمز عملیات تقلب را بکار گرفتند و فتنه برپا کردند.


مدیر مسئول روزنامه رسالت بدون اشاره به سرکوب و کشتار مردم توسط نیروهای امنیتی و حکومتی در جریان اعتراضات بعد از انتخابات گفت "در این مقطع حساس وقتی رهبری پرچم بصیرت افزایی را بلند کرد مردم در نهم دی ماه همین سال به ندای رهبری لبیک گفته و در نتیجه نقطه پایانی براین فتنه گذاشتند. یک روزی این جریان های سیاسی در شهرها و استانهای مختلف کشور طرفدار و در مسئولیت های مختلف حضور داشتند، متاسفانه با بی بصیرتی افراد ساختارشکن، ضد ولایت فقیه و ضد جمهوری اسلامی ابتکارعمل را به دست گرفتند."


شبیه طنز است

نبوی با اشاره به اظهارات اخیر محمد خاتمی پیرامون شرایط احتمالی شرکت اصلاح طلبان در انتخابات گفت: این افراد که چند دفعه شانس خود را امتحان و می خواستند نظام را ساقط کنند برای حضور در انتخابات نهم مجلس شرط گذاشته اند، این تعیین شرط شبیه طنز است.


این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: با توجه به اینکه جریان اصلاح طلب همگی ساختار شکن نبودند بطور یقین در میان آنها کسانی هستند که برای انتخابات کاندیدا و مورد تائید شورای نگهبان قرار می گیرند و اینکه با توجه به حوادث سال ٨٨ اصلاح طلبان درانتخابات حضور ندارند این تحلیل به هیچ وجه قابل قبول نیست، بلکه چهره های موجه در طیف های مختلف مثل اصلاح طلبان، کارگزاران وجود دارند و درانتخابات حضور می یابند.


جنبش سبز؛ مقاومت مدنی، عدم خشونت و تاکید بر منشور

Posted: 07 Jul 2011 04:38 AM PDT

فرهاد میثمی
نسبت سخنان  واحدی با منشوری که به عنوان نقشه راه، امضای شیخ اصلاحات را بر پای خود دارد چیست؟

 

 

بررسی اندیشه و گفتار متأخر مجتبی واحدی

خوانندگان گرامی علی القاعده بایستی در جریان کشاکش ها و مباحثات چند روز اخیر بوده باشند. گفتار مجتبی واحدی مبنی بر این که با افتخار اعلام می کند دیگر اصلاح طلب نیست؛ مورد انتقاد قرار دادن خاتمی درپی اعلام شرایط اساسی شرکت اصلاح طلبان در انتخابات؛ و از سوی دیگر انتقادات پرحجم اصلاح طلبان از مطالب مطرح شده توسط مجتبی واحدی.
واحدی در ادامه ی مباحثات چند روز اخیر، نوشتاری با عنوان «ما می گیم شاه نمی خواهیم...» انتشار داده است. من در این جا به بررسی عصاره ای از مجموعه مباحثات این چند روزه با تأکید بر نوشته ی اخیر ایشان خواهم پرداخت.


در میانه ی نوشتاری که ذکر آن رفت، واحدی درباره ی انتقادات اصلاح طلبان از گفتارهای اخیر وی، این عبارت ارزشمند را آورده است:
"بعضی از انتقادات، بر اساس "استانداردهای پذیرفته شده ی نقد" و بر اساس "مصلحت اندیشی های دلسوزانه" نسبت به جنبش اعتراضی مردم و آینده آن بود که از منتقدان، ممنونم."
این نقطه ای روشن و متین در آن نوشتار است؛ توجّه به نقد و "استاندارد"های پذیرفته شده ی آن و قدردانی از کسانی که عیار اندیشه و گفتار او را بر محکّی این چنین زده اند. این ویژگی خصوصاً در جایگاه مشاور و نماینده ی یکی از راهبران در حصر جنبش- مهدی کرّوبی ملقّب به «شیخ اصلاحات» اهمیّتی دوچندان دارد. این نقطه ی روشن در گفتار و اندیشه، البته جای بسط دارد و بسط این نقطه ی قوّت می تواند دامنه ی فراخ تری از مباحث مطرح شده را روشن کند.


امّا حاصل بسط این نقطه ی روشن که ذکر آن رفت چیست؟ "استاندارد"های تفکر انتقادی در یک مباحثه ی منصفانه ی روشمند، در ادامه ی این موضوع چه حکم می کنند؟ لازمه ی بسط چنین نگرشی آن است که ما مشخّص کنیم واضحاً کدام نقدها را مطابق "استانداردهای پذیرفته شده ی نقد"، وارد دانسته ایم و پذیرفته ایم، و کدام را نه. صرف این که بگوییم نقدهایی هم بود که وارد بود و قضیه را همانجا رها کنیم دردی را دوا نمی کند، اگرچه از جهاتی ارزشمند است. ذکر صریح مواردی که وارد بوده اند و پذیرفته شده اند، عنصری اساسی در ساخت یابی شناخت جدید شنونده از اندیشه ی مورد نقد است.


باید مشخص شود کجای اندیشه-گفتار ، اشتباه دانسته شده است؟ و بعد از اصلاح، تبدیل به چه اندیشه-گفتار جایگزینی شده است؟ پاسخ به این سؤال هاست که می تواند شناخت ما را از اندیشه-گفتار جدید ایشان را شکل دهد. این مسیری در بسط آن عبارت ارزشمند در متن ایشان بود که می توانست بخشی از ابهامات پیش آمده را برطرف کند و در راستای معنایی واقعی از "روشنگری" قرار گیرد. امّا متأسفانه بقیه ی متن ایشان به جای گسترش آن نقطه ی مثبت، با چرخشی در دنباله، از این روند دور افتاده و به نقاط تاریکی همچون اتّهام زنی، برچسب زنی، تحقیر و انتقال "قضاوت" به جای "استدلال" درغلطیده؛ "برخی از اصلاح طلبان" را با خطاب "نخبه نمایان" خوانده که هرگونه نقد یا پرسش از خاتمی را "گناه نابخشودنی" تلقی می نمایند و بعد بدون آوردن هرگونه مثال یا نام مشخّصی، در انتها با آوردن این که "ما می گیم بت نمی خوایم"، بدون "استدلال" و از طریق "تمثیل" با مشابه سازی آوایی یکی از شعارهای انقلاب57، به نتیجه گیری مورد نظر خود رسیده است. نتیجه اش هم این است که آن "برخی اصلاح طلبان" از خاتمی بت واره ای ساخته اند که نمی توان به آن ایراد گرفت.


یکی از عناصری که این نوشتار را خارج از "استاندارد"های تفکر انتقادی قرار می دهد، معیّن نبودن مصادیق است. یک گروه مبهم "برخی اصلاح طلبان"ی ساخته شده که معلوم نیست که هستند و چه گفته اند و چرا به لینک یا نام آن ها و نام مقالات نمونه ای از آن ها ارجاع داده نشده که بتوان ادّعای مجتبی واحدی را درمورد گفتار و نوشتار آن ها محکّ زد. ادّعاهای مبهم این گونه مثل "بعضی ها می گویند ..."، "برخی نوشته اند ..." و از این قبیل که احاله به اشخاص و متون نامشخّص می دهد، ارزشی در گفتار-اندیشه ی انتقادی ندارند. معلوم نیست اشاره ی شخص به یک نوشتار دست چندم عامیانه از یک وبلاگ معمولی است یا یک نوشتار مشخّص از یک فرد شناخته شده با سوابق نوشتاری معتبر. اگر این معلوم نباشد، در هر موردی می توان به جای توجّه به نکات و بخش های اصلی نقدهای قوی، در میان انبوه تولیدات نت سراغ چند نوشتار ضعیف سطح پایین رفت و با سیبل قرار دادن آنها، منطق خود را ظاهراً قوی نشان داد.


از همین بابت است که اشاره های کلّی گویانه ی مبهم بدون منبع و بدون اشاره به اصل و نسب متن مورد ادّعا، کم ارزشند. گیریم که کسانی هم باشند که که چنان بی منطق نوشته باشند. آیا در چنین مرحله ای از بحث ها طرح چنین مطلبی در اولویت بود، یا بهتر این می بود که ایشان به عوض تمرکز و صرف تقریبا تمام انرژی متن بر این حمله ی بیهوده_ که می شود در پشت آن برای عدم پاسخگویی صریح به نقدهای متقن پنهان شد_ با نقل و تحلیل آن نقدها که مطابق "استانداردهای پذیرفته شده" بوده اند، نحوه ی اصلاح دیدگاه خود را یادآور می شدند تا ما بفهمیم دیدگاه نقد"وارد"شده ی ایشان چه تغییری کرده است؟ احاله به دیدگاه جمعی مبهم بی نام و نشان به صورت "برخی" فلانی ها، که معلوم نیست چه گفته اند و دقیقاً که هستند، با کدامیک از استانداردهای تفکّر و بحث انتقادی سازگار است؟ پدیدآوردن یک جماعت نامعلوم، و نسبت دادن یک قضاوت به آنها که بت ساز هستند، آیا ما را از مسئله ی اصلی که به آن می پرداختیم منحرف نمی کند؟ (به هیچ وجه منظورم این نیست که در این امر تعمّدی بوده است.)


آیا وقتی از آقای واحدی می پرسیم "چگونه کسی که نماینده ی شیخ اصلاحات است با افتخار اعلام می کند که دیگر اصلاح طلب نیست؟" این نقد را اگر اصلاح طلبان مطرح کردند، ایشان نباید مشخّصاً اعلام کنند که وارد بود یا وارد نبود؟ این ، سؤالی مطلقاً منطقی و حتّی بی ارتباط با "مصلحت اندیشی دلسوزانه"ی مطروحه ی ایشان است. توجّه فرمایید که اشکالی به رویگردانی کسی از مسیر اصلاح طلبی نمی کنیم. هر کس مختار است از مسیری که روزی داشته روی گرداند. ولی اگر چنین کرد، آیا می تواند همچنان مدّعی باشد که دارد به عنوان نماینده و مشاور همان جریان که از آن روی گردانده سخن می گوید؟


اندکی پیش از به حصر رفتن مهدی کرّوبی و میرحسین موسوی، آن دو با پیش بینی احتمال قطع ارتباط شان با جامعه، به امر رایزنی و مشارکت برای تدوین ویرایش دوم منشور جنبش سبز سرعت بخشیدند و مهدی کرّوبی، واحدی را به عنوان نماینده و مشاور برای زمان عدم امکان ارتباط خویش با مردم، برگزید. در همان اوان اسفند 89، اندکی پیش از حصر، کرّوبی امضای خویش را همراه با میرحسین بر پای منشوری نهاد که راهبرد مورد قبول آن دو راهبر/همراه جنبش است. نسبت سخنان مجتبی واحدی که با افتخار اعلام کرد دیگر اصلاح طلب نیست، با منشوری که به عنوان نقشه ی راه، امضای شیخ اصلاحات را بر پای خود دارد چیست؟ چگونه این ادّعای ایشان را می شود با آن منشور اصلاح طلبانه که مؤکداً بر پذیرش قانون اساسی موجود، امّا با تأکید بر احیای اصول فراموش شده و معطّل مانده ی "حقوق ملّت" نوشته شده سازگار دانست؟ آیا می شود کسی نماینده ی شیخ اصلاحات باشد، ولی چند ماه بعد از حصر او، از اساسی ترین اصول منشوری که او با امضای خود به عنوان "استراتژی" بر جای نهاده رویگردان شود، امّآ همچنان نماینده ی او باقی بماند؟ مگر آن که مهدی کرّوبی صراحتاً از حصر، خبری به ایشان داده باشد که آن امضای خود را پس گرفته است و تفکّرش تغییر کرده؛ تنها در این صورت است که مجتبی واحدی به عنوان نماینده ی او می تواند چنین بگوید که گفت. و نیک می دانیم که ابداً چنین تغییری رخ نداده است. اگر رخ داده بود بایستی آن را صراحتاً با ملّت در میان می گذاشت که نگذاشته است.


تا زمانی که صراحتاً موضع مجتبی واحدی در این باره، و نسبت ایشان با منشور جنبش و امضای شیخ بر پای آن مشخص و تبیین نشود، دوگانگی ایجاد شده باقی خواهد ماند و مشخص نخواهد شد که ایشان ایستاده بر کدام تکیه گاه در زیست جهان سیاسی جاری دارند سخن می گویند.
ایکاش انرژی مجتبی واحدی در متن اخیرش- با عنوان "ما می گیم شاه نمی خواهیم..."- به جای حمله ی واکنشی و به دور از آن "استانداردها"، صرف ایضاح نسبتش با منشور و امضا و دیدگاه کرّوبی در آن می شد، و رفع ابهامی که سخنان خودش موجب آن گردیده بود.


امّا ملاحظاتی درباره ی سؤالاتی که ایشان در این نوشتار اخیر، مدّعی عدم پاسخگویی اصلاح طلبان به آن شده، و از آن بابت آنها را به بت سازی و ممنوعیّت پرسش متّهم کرده است. پرسیده اند:
کدام تغییر رویه یا حتی تغییر لحن رهبر ایران، آنان را به احتمال برگزاری انتخابات آزاد و سالم امیدوار کرده که اینگونه سخن می گویند؟


در این سؤال ایشان به قاعده ای اشاره کرده که مرا یاد خیلی گذشته ها انداخت ... یادش به خیر ... آن موقع های بچّه گی هامان ... لج و قهرهای بازی های دوره ی کودکی مان یادتان هست؟ یادتان هست یک وقت هایی که دعوایی، کتک کاری ای بین مان می شد، هر کدام قهر می کردیم می رفتیم یک طرف و دستمان را گره می کردیم در سینه مان و رویمان را هم می کردیم به آن طرف دیگر. مدّتی، حرکتی نمی کردیم. یک مقدار که می گذشت، نامحسوس یک کَمَکی بر می گشتیم – به هوای این که یک ور دیگر را می خواهیم نگاه کنیم ها!- و در عین حال، زیر چشمی طرف دعوایمان را نگاه می کردیم ببینیم آیا علامتی از آشتی در او می بینیم یا نه، مثلا آیا او هم دارد زیرچشمی ما را نگاه می کند؟! اگر بله، پس یعنی دلش می خواهد ...، حالا بسته به میزان لجباز بودنمان بیشتر بایستیم تا او به طرف ما بیاید یا ... .


امّا آیا قواعد کنش سیاسی در جنبش های مدنی مبتنی بر عدم خشونت با آن قواعد قهر و لج و آشتی های دوره ی کودکی مان نسبتی دارد؟ آیا به محکّ همان نوع خلقیّات که ذکرش رفت سنجیده می شود؟ مثلا باید طرف مقابل کلامی بگوید یا علامتی یا لحنی به کار ببرد که نشان دهد دارد راه می دهد یا می خواهد کوتاهی بیاید، بعد که ما آن را دیدیم و نشانه ی احتمال انتخابات آزاد انگاشتیمش، آن وقت است که بایستی دست به کنشی در آن راستا بزنیم؟ این قاعده ی کنش سیاسی که در سخن ایشان مستترّ است متعلّق به کدام نظریّه یا مکتب است؟ قطعاً راهگشا می بود اگر مبنای قواعد آن نوع کنش و روش های ذیل آن و نام نظریه پردازان آن را می گشودند. امّا برخلاف این نوع دیدگاه ایشان، اتّفاقا ًاین هوشمندی و موقعیّت سنجی کنش گران و راهبران جنبش های مدنی-سیاسی است که نقطه ی حسّاس زمانی را با توجّه به علائم و کشاکش های جاری دریابند و در زمان مناسب، به درستی راه پیش پای طرف مقابل بگذارند. بحث چنین حرکت هایی این نیست که بایستیم تا طرف مقابل خودش به آمادگی ای برسد، بعد علامتی بدهد، و آنگاه ما پیشنهاد خود را مطرح کنیم! بلکه این است که با کنش خویش، حتّی در شرایطی که طرف مقابل هنوز به آن مرحله نرسیده است، در چارچوب اصول بنیادین مدّ نظر نقشه ی راه (در اینجا منشور جنبش) حتّی کمک کنیم به رسیدن طرف مقابل به آن نقطه ی آمادگی که هنوز به آن نرسیده است.


در طی این مسیرها، وسعت نظر، سعه ی صدر، صبوری و مقدار زیادی هم کشیدن بار اشتباهات طرف مقابل، جزء لاینفکّ مسیر است. طرف مقابل گاردش را باز نمی کند، بله. این شما هستید که اگر اهل مسیر گاندی و ماندلّا و لوترکینگ هستید، بخشی از عمل، برنامه و انرژی تان باید صرف آماده سازی طرف مقابلتان هم بشود. این ها البته نسبتی با آن لج و لجبازی ها و توقّع و انتظارهای کودکی هامان ندارد. در این مسیرها شما باید به صورتی عمل کنید که نه تنها لنگر ایجاد شده از اشتباهات طرف مقابل را در حرکتتان بگیرید و نگذارید از مسیر خارج تان کند، بلکه به متعادل تر شدن حرکت او هم بایستی کمک کنید، و به ایجاد آمادگی در این امر برای او. بله ؛ این، کار آسانی نیست،بسیار سخت است! امّا اگر زن و مرد این رهیم، بسم الله. اگر نیستیم، یا باید مشخص کنیم که از کدام آبشخور تئوریک جنبش های عدم خشونت داریم سخن می گوییم که چنان ایجاب می کند، یا باید برویم بپیوندیم به جرگه ی بی صبرهای خواهان تغییرات ناگهانی و غیراصلاح طلبانه که دل به کن فیکون شدن شرایط از بیخ و بن می بندند.


امّا سؤال دوم ایشان: "با توجه به محدود سازی روزافزون مجلس توسط رهبری و عوامل او، هدف از حضور در مجلس به فرض برگزاری انتخابات آزاد، چیست؟"
نکته ای در سؤال ایشان مورد توجّه نیست؛ انگار وقتی می گوید "به فرض برگزاری انتخابات آزاد" سایر شرایط جامعه را فریز شده می گیرد و فقط به اجازه ی انتخابات آزاد داده شده، اشاره دارد! اگر زندانیان سیاسی، از جمله کرّوبی و موسوی آزاد شوند، احزاب آزاد گردند، آزادی و صحّت انتخابات تضمین شود (طبعاً با تجربه های قبلی این امر به سادگی و با یک جمله پذیرفته نمی شود و لازمه های سنگینی خواهد داشت، شاید حتّی در حد نظارت های منطقه ای یا بین المللی) کسانی که این شرایط را قبول کنند و انتخابات آزاد برگزار کنند، دیگر در نقطه ای از اقتدار سیاسی نبوده اند که پذیرفته اند و طبعاً پس از آن، قدرت آن حدّ از دخالت را نخواهند داشت. خصوصاً که پشتوانه ی مردمی به نحوه ای خود را نشان داده است که قابل قیاس با مثلاً دوره ی مجلس ششم نیست. آن دوره هم البته دستاوردهای ارزشمند کم نداشت. اشکالات هم داشت. با توجه به سیر تکاملی که طی کرده ایم و تجاربی که داریم، در شرایطی که ذکر آن رفت انتظار تأثیرات بیشتر می رود. این که بگوییم آن موقع طوری نشد و کاری نشد، آن موقع چه شد که الان چه بشود، این ساده سازی و قیاس سرراست و بدون تحلیل مطلب است.


امّا ممکن است بگویید: "این شرایط که می گویید، شدنی نیست ... هرگز! اگر اجازه ی انتخابات آزاد و ... بدهند. چرا حرف ناشدنی مطرح می کنید؟" آن وقت می شود گفت پس سؤالتان در واقع آن که نوشته اید نبود، این که الان گفتید بود!
جنبش های مدنی مبتنی بر عدم خشونت،چه در حوزه ی نظر و چه در عرصه ی عملا چنین مشی ای داشته اند. بر امری به ظاهر ناشدنی (مثل استقلال هند از امپراطوری بریتانیا که در اوایل هر کس می شنید به نظرش ناممکن می آمد) آن قدر ایستادگی می کنند و بر بنیان های استراتژیک شان پای می فشرند و هزینه می دهند، تا در طی زمان لوازم مختلف آن به صورت تجمّعی آماده شود و نیز آمادگی لازم برای استفاده از شرایط متغیّر پیش بینی نشده هم محفوظ بماند. در طی مسیر هم به نظر می رسد که حرف چندان جدیدی نمی زنند!


این چنین، به نظر می رسد که ما نیز باید آن ساز و کار نهایی برگرفته از منشور را، حتّی در زمانی که به نظر بعید می رسد، با تأکید مطرح کنیم. نهایتاً راه همین است. در موقعیت واقعی پیش رو، به احتمال قریب به یقین شرایط مطرح شده ی اصلاح طلبان پذیرفته نخواهد شد، امّا همین فرصتی است که یک بار دیگر خواسته های اساسی جنبش در سپهر سیاسی کشور با تأکید طرح شود و در راستای فرهنگ سازی سیاسی و هدف سازی جمعی مستمرّ، از فضایی که به این ترتیب پدید آمده استفاده شود. این اشکالش کجاست؟


به نظر می رسد همگی به خواندن بیشتر تاریخ جنبش های مقاومت مدنی مبتنی بر عدم خشونت نیازمندیم. مقداری کار بر روی روندهای نمونه های مختلف آن نوع جنبش ها موجب می شود بخش هایی از آن "پیچش"ها که دیگران دارند می بینند و واحدی در آن نوشتار خواسته تا برایش نمایان شود را با هم ببینیم.

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 


دلنوشته‌ مریم شربتدار قدس برای همسرش، فیض‌الله عرب‌سرخی

Posted: 07 Jul 2011 05:10 AM PDT

جرس: مریم شربتدار قدس در نامه‌ای برای همسر زندانی‌اش، فیض‌الله عرب‌سرخی، نوشت: به این روزهای عزیز سوگند می خورم که بی گناهی تو و دیگر قهرمانان در بند را نه تنها در پیشگاه تاریخ که در محکمۀ عدالت حق نیز فریاد خواهم کرد و ایمان دارم که صبر خدا تنها مهلتی است برای اتمام حجت با ستم پیشگان و فرصتی است برای عروج معنوی ستم دیدگان .


به گزارش کلمه، این دلنوشته بشرح زیر است:
 

باسمه تعالی

دو سال گذشت. آن روز سالگرد ازدواجمان و چند روز بعد از آن نیز تولدم بود.حتماً تو نیز مانند من تمام لحظاتش را به خاطر داری؛ سیزدهم رجب و روز پدر، در حالی که دخترانمان نبودند و ما دلتنگ از بدرقۀ عزیزانمان راهی مزار پدر مرحوم و برادران شهیدت شدیم. می دانم به یاد داری عزیزم که پس از آن نیز به دیدن مادر پیر و نگرانت رفتیم و صبحانه را میهمانش بودیم گویا نیرویی غریب، ما را وادار به انجام همۀ کارهایمان می کرد.

فردای آن روز نمی دانم چه حسی مرا واداشت که هنگام وداع و خروج از منزل، تو را از زیر قرآن بگذرانم، درست مانند زمان هایی که عازم سفر می شدی. زیر لب زمزمه کردم : خدایا عزیزم را به تو می سپارم، نگهدارش باش؛ و تو چه سبکبار و آسوده از نگرانی های همیشگی برای دلبندانمان، چون پرنده ای با بالهایی گشوده و لبریز از شوق پرواز بودی و کوهی استوار را می مانستی که آرامش را به قلبم ارزانی می داشت.

عصر همان روز یعنی سه شنبه ۱۶ تیر ۸۸ اتفاق افتاد در حالی که می دانستم بد دلان و روسیاهان همیشۀ تاریخ، بزرگی و عزتت را تاب نمی آورند و بی خبر از عقوبت و عذاب الهی، بر بالا بردن ستون های پوشالی ظلم و بی عدالتی اصرار می ورزند.
شنیده بودم اما باور نمی کردم که خانه و زندگی ساده و پر مهرمان در غیاب ما اینچنین مورد هجوم مأمورانی قرار گیرد که با مفهوم حریم خصوصی و محرم و نامحرم، کاملاً بیگانه اند.

از همان شب بود که با حس و درک عمیق تنهایی، به خدا نزدیک تر شدم و می دانستم تو نیز این فرصت را از دست نخواهی داد و چقدر هر دومان سپاسگزار خدا شدیم که با دست جور و ستم، ما را به خود و به یکدیگر نزدیک تر کرد.

فیض الله مهربانم، مدت ها بود برایت ننوشته بودم، حتی وقتی نامۀ زیبایت را خواندم که برای سالگرد پیوند مقدسمان از آن سوی میله ها برایم فرستاده بودی، تنها سکوت کردم و در خلوت خود با تو نجواها داشتم اما مراقب بودم کسی شاهد شکستن بغض فرو خورده ام نباشد.


عزیز همیشه همراهم!

زمانی طولانی است که برایت ننوشته ام چرا که حکایت هجران عشاق جوان و ستم های رفته بر آنان در این دو سال، مرا از بیان دلتنگی هایم، شرمگین می سازد اما گفتنی هایم بسیار است و دیر نخواهد بود که تمام خاطرات و رنج های تحمیل شده بر ما و دیگر قربانیان این فجایع عظیم و شرح پایمردی ها و سر بلندی ها، خواندنی ترین حکایات تاریخ را رقم خواهد زد.

اینک در این ایام عزیز ماه شعبان، هنگام آرزو برای صبوری بیشتر پرندگان محبوس و زوج های عاشق آنها ، برای شفای دل سیاه صیادان این پرندگان مظلوم نیز دعا می کنم تا آنان که هنوز امیدی به هدایتشان هست راه خود را جدا کرده و تا دیر نشده، بیش از این اسیر چنگال شوم هوای نفس نگردند.

همسر خوبم ، به این روزهای عزیز سوگند می خورم که بی گناهی تو و دیگر قهرمانان در بند را نه تنها در پیشگاه تاریخ که در محکمۀ عدالت حق نیز فریاد خواهم کرد و ایمان دارم که صبر خدا تنها مهلتی است برای اتمام حجت با ستم پیشگان و فرصتی است برای عروج معنوی ستم دیدگان . ألَیس الصّبحُ بقَریبٍ

یگانه دختر پنج ساله، کارگر ساختمان

Posted: 07 Jul 2011 03:43 AM PDT

جــرس: درحالیکه محمود احمدی نژاد و مقامات دولت وی، مکررا مدعی شده اند که "فقیر در کشور وجود ندارد" و ادعای بهبود وضعیت معیشتی مردم در تمامی رسانه های حامی دولت روزانه به چشم می خورد، منابع خبری در گزارشی پیرامون وضعیت فقر و نابسمانی اقتصادی جامعه، از کارگری ساختمانی پنج ساله گزارش داده اند، که به علت فقر مالی، روزانه هشت ساعت به همراه پدرش در ساختمان‌های در حال ساخت در نقش یک کارگر ساختمانی فعالیت می‌کند.



این درحالیست که سازمان بهزیستی در آخرین آمار خود، نزدیک به هفتصدهزار تا یک میلیون کودک کار برای ایران اعلام کرده است. ولی اداره‏ی آمار ایران گفته که ما نزدیک به دوونیم میلیون کودک کار، یعنی افراد زیر ۱۵ سال داریم که در ایران کار می‏کنند.


به گزارش دنیای اقتصاد، پدر این دختر بچه پنج ساله که «یگانه» نام دارد، می‌گوید: چون کسی را ندارم مجبورم دخترم را روزانه به سر ساختمان بیاورم که با توجه به اینکه زمان رفت و آمدم به شهر مامازن شش ساعت است به شدت دخترم خسته و اذیت می شود.


او می‌گوید: در مامازن یک اتاق اجاره کرده که ماهانه صد هزار تومان اجاره می‌دهد.


پدر یگانه می‌گوید: به دلیل اینكه یگانه را روزها سر ساختمان می‌آورم، او نیز پا به پای من كار می‌كند و فعالیت‌های سبكی همچون حمل‌ كیسه‌های مصالح ساختمانی را انجام می‌دهد. او می‌گوید: یگانه چند روز پیش به خاطر گرد و خاک ناشی از گچ و سیمان مریض شده و یک شب تمام تب کرده است.


این کارگر كوچك ساختمانی امیدوار است که مسوولان و شرکت‌های ساختمانی برای استخدام پدرش به عنوان یک سرایدار از خانواده‌اش حمایت مالی كنند.


متن زیرگفت‌وگو با این کودک پنج ساله است، دختری که اگر چه فقیر است، اما پدرش برای تربیت او نهایت تلاش خود را کرده است.


یگانه! چرا اینجا کار می‌کنی؟
پدرم مریض است و پول نداریم. من هر روز با او می‌آیم که در خانه تنها نباشم. پدرم پایش درد می‌کند هر وقت کیسه‌های سیمان را بلند می‌کند اذیت می‌شود و شب‌ها از شدت درد خوابش نمی‌برد. من زور ندارم، اما کمکش می‌کنم که کمتر اذیت شود.


خانه‌تان کجاست؟
خیلی دور است ما در خانه‌مان یخچال و تلویزیون و تلفن نداریم.


چرا پیش مادربزرگ یا خاله‌ات نمی‌روی؟
مادرم مرده است. تازه مادربزرگم هم مرده و خاله و عمه هم ندارم.


چه درخواستی از مسوولان داری؟
پدرم نمی‌تواند کار کند، اما اگر کار نکند پول نداریم. هیچ‌ کس کمکمان نمی‌کند. پدرم می‌گوید اگر سرایدار یک ساختمان شود زندگی‌مان خوب می‌شود.

 
چه کسی مسئول است؟

گفتنی است سازمان ملل متحد روز ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) را روز مبارزه با کار کودک اعلام کرده بود، که به همین مناسبت، یکی از فعالان مدنی در این خصوص به دویچه وله گفته بود "واقعیت این است که طرف مقابلِ خیلی از خواسته‏های ما دولت است. یعنی یک سری امکاناتی که باید فراهم بشود، برای این‏که عملی باشد که هیچ کودکی کار نکند، نه تنها در ایران، در همه‏ جای دنیا، احتیاج به دخالت شدید دولت دارد. سه شرط بسیار بدیهی و ابتدایی آن هم عبارتند از آموزش اجباری رایگان، حق هویت و تأمین اجتماعی. یعنی هر انسانی تا ۱۸ سال، از حداقل‏های زندگی بهره‏مند باشد.
وقتی می‏گویم حق هویت، یعنی هر کودکی که در این جامعه دارد زندگی می‏کند و در حوزه‏ی قضایی این جامعه است، هویت داشته باشد. نپرسند که پدرت افغانی است یا ایرانی، نپرسند که ازدواج پدر و مادرت چطوری بوده و خیلی مسائل دیگر.
وقتی هم می‏گویم آموزش اجباری و رایگان، منظورم این است که واقعاً این‏طور باشد. نه این‏که در قانون اساسی آمده است "آموزش اجباری و رایگان"، ولی خود دولت اعلام می‏کند که مثلاً یک میلیون نفر از بچه‏ها، از تحصیل بازمانده هستند. خُب این چه آموزش اجباری و رایگانی است. می‏توانم این‏طور بگویم که شرایط مادی زندگی‏ای باید فراهم باشد که کودک مجبور نباشد کار کند…"


همچنین خاطرنشان کرده بود "حداقل کار دولت این است که این هزینه را برای کودکان که سرمایه‏ی جامعه هستند، بپردازد و در این زمینه سرمایه‏گذاری کند. آن‏چه در این مدت می‏توان دید این است که به دلیل فعالیت‏های سازمان‏های غیردولتی، مقداری در یک سری مسائل پیش رفته‏ایم. ولی واقعیت این است که در خیلی جاها، هم‏چنان در قدم اول هستیم.
من در پاسخ به یکی از دوستان که می‏پرسید، «شما در این ۱۰سال چه‏کار کرده‏اید؟ هنوز که این همه کودک کار در جامعه وجود دارد»، گفتم: ما در این ۱۰ سال، حداقل توانسته‏ایم جامعه و مسئولین جامعه را قانع کنیم، از این‏که می‏گفتند کودک کار وجود ندارد و ما کودک کار نداریم، به این‏جا برسند که خودشان بیایند بگویند: ما دوونیم میلیون کودک کار داریم. از این‏که همه جا تبلیغ کنند که کار کردن کودکی را می‏سازد و آدم را برای زندگی در بزرگ‏سالی آماده می‏کند، برسند به این‏جا که شهرداری تهران بیلبورد و تابلو بزند که «تحصیل حق همه‏ی کودکان است»، یا «هیچ کودکی نباید کار کند» و… "


این فعال مدنی خاطرنشان کرده بود "سازمان بهزیستی در آخرین آمار خود، نزدیک به هفتصدهزار تا یک میلیون کودک کار برای ایران اعلام کرده است. ولی اداره‏ی آمار ایران گفته که ما نزدیک به دوونیم میلیون کودک کار، یعنی افراد زیر ۱۵ سال داریم که در ایران کار می‏کنند... اما در خوش‏بینانه‏ترین حالت حدود سه‏ونیم تا چهارمیلیون کودک کار در ایران داریم که مقداری با آمارهای دولتی تفاوت دارد."


  مقامات و مسئولین و نهادهای جمهوری اسلامی، انتشار و انعکاس چنین گزارش هایی را، "سیاه نمایی" و بعضا "کذب" عنوان می کنند.


فراخوان دانشجویان سبز دانشگاههای کشور برای بزرگداشت سالگرد ١٨ تیر

Posted: 07 Jul 2011 02:57 AM PDT

جــرس: در آستانۀ هجدهم تیرماه و سالگرد قیام دانشجویی تیرماه سال ٧٨، دانشجویان سبز چند دانشگاه کشور با صدور بیانیه هایی جداگانه، خواستار گرامیداشت این روز و برگزاری مراسمی چون شعارهای شبانگاهی، حضور بر مزار دانشجویانِ جانباخته و همچنین تجمعاتی در یادبود این روز شدند.


این دانشجویان همچنین ضمن محکوم کردن جو خفقان و تداوم سرکوب در دانشگاههای کشور، از تمامی روحانیون مبارز خواستار آن شدند تا سکوت خود را شکسته و ندای حق طلبانه سر دهند.


به گزارش تارنمای جــبـهـه مـتـحـد دانـشـجـویـی، جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه های تهران، در آستانه دوازدهمین سالگرد خیزش دانشجویی ١٨ تیر، ضمن اعتراض به جو سرکوب و خفقان حاکم بر دانشگاه ها، از دانشجویان و مردم آزادیخواه تهران دعوت نمودند که درحمایت از دانشجویان دربند و زندانیان سیاسی، دوازدهمین سالگرد خیزش ١٨ تیر را گرامی بدارند. دانشجویان همچنین برنامه های خود را به شرح زیر اعلام نمودند:

"به یاد محمد مختاری و در گرامیداشت سالروز ١٨ تیر تجدید میثاق با دانشجوی جانباخته راه آزادی جمعه ١٧ تیر، بهشت زهرا ساعت ١۵ - قطعه ٢۴٩ ردیف ٨٣ قبر ۶

جمعه 17 تیر ساعت ده شب با فریاد مرگ بر دیکتاتور و به یاد دانشجویانی که در سحرگاه ١٨ تیر ٧٨ به خاک و خون کشیده شدند، به استقبال راهپیمایی١٨ تیر خواهیم رفت.

روز شنبه ١٨ تیر از ساعت ١٨ تا ٢۰ از چهار راه ولیعصر تا تجریش حضور خواهیم یافت."


بر اساس گزارش این منبع دانشجویی، همزمان با این بیانیه، دانشجویان سبز دانشگاه بهشتی نیز، با صدور بیانیه ای از دانشجویان سراسر کشور دعوت نمودند که این روز بزرگ را گرامی بدارند، که در این بیانیه آمده است:
"... در مسیر پیشگامی جنبش دانشجویی فراز و نشیب های بسیاری را پس پشت نهاده ایم, بارها و باره آماج تیرهای خام اندیشان و كوته فكران قرار گرفتیم, زندان و اخراج و تحریم و تعلیق را به جان خریدیم , اما ایستادیم و ره توشه برگرفتیم و ادامه دادیم, هر چند دراین مسیر متحمل هزینه های گزاف گردیدیم, اما برنتافتیم مهر سكوت بر پیشانی بخوریم , چرا كه بر این باوریم از ١٨ تیر ٧٨ تا ١٨ تیر ٨٨ و تا ١٨ تیر امسال ,علیرغم تمام فشارها و اعمال محدودیتها، دانشگاه آخرین سنگر آزادی خواهی را پاس داشته ایم و از کوچکترین امکانی برای رساندن فریاد حق طلبی خود مضایقه و پروایی نداشته ایم و این برگرفته از ایمانی ست كه آزادی سنگر علم و اندیشه را در چشم انداز می بینیم.
در حالی به ١٨ تیر نزدیك می شویم كه تابستانی دیگر را بی یاران دبستانیمان سپری می كنیم . مجید توكلی، بهاره هدایت، آرش صادقی، مهدیه گلرو، مجید دری، شبنم مددزاده و دیگر یارانی كه ایستادند و پیام ایستادگی شان همانا امروز در جامعه متبلور شده و برگ زرینی از پایداری را رقم زده...
بی تردید سكوت در برابر سركوب های موجود، حاصلی جز گشاده دستی اقتدارگرایان در بكارگیری قوه زور بر اهل اندیشه ندارد و از این بابت جا دارد نسبت به عواقب فاجعه باری كه نسل آگاه و آزاد اندیش را تهدید می كند اخطار دهیم...
ما جمعی از دانشجویان دانشگاه بهشتی در آستانه ١٨ تیر سالروز این كیفی ترین نقطه عطف در جنبش دانشجویی یاد این روز را گرامی میداریم و دانشجویان سراسر كشور را به حمایت از سالگرد این روز بزرگ دعوت می كنیم."


منابع خبری جرس نیز همزمان گزارش داده اند که به مناسبت فرا رسیدن سالگرد قیام ١٨ تیر، جمعی از جوانان سبز دانشگاه بوعلی سینا ، پیام نور و آزاد همدان نیز طی بیانیه ای خاطرنشان کرده اند "دوازده سال از تیر ماه ٧٨ می گذرد ، ظلم و ستم بیشتر و خفقان دو چندان شده ، هر گونه حرکت مردمی سرکوب ، هر صدای آزادیخواهانه در نطفه خفه و هر رسانة حق طلب توقیف می گردد .
این ظلم و ستمی که بر ملت صبور ایران در طی این چند سال به نام اسلام اعمال شده چگونه جبران خواهد شد ؟ آیا این نقض آشکار حقوق بشر در ایران نیست ؟ دهها زندانی سیاسی ، جوانانی که برای پس گرفتن رای خود به خون غلتیدند و مادرانی که هنوز با چشمانی خونبار سر از سجاده بر نداشته اند و این اقدام بیشرمانه ، زندانی کردن رهبران جنبش سبز و همسرانشان ، حجت را بر مردم تمام کرد . نباید اجازه داد که این اقدامات در چشم مردم ایران عادی جلوه کند . آیا اینک سکوت جایز است ؟
ما جمعی از جوانان سبز دانشگاه بوعلی سینا ، پیام نور و آزاد همدان، ضمن محکوم کردن این اقدامات کورکورانه، از تمامی روحانیون مبارز خواستاریم سکوت خود را شکسته و ندای حق طلبانه سر دهند ، همچنین از شورای هماهنگی راه سبز امید درخواست می کنیم راهکارهای موثر برای برون رفت از اوضاع کنونی ارائه دهند .
به امید بازگشت صداقت به عرصة سیاست ."


سفارس حداد عادل به بسیجیان برای انتخابات و هشدار حسین شریعتمداری به میانجی ها

Posted: 07 Jul 2011 02:55 AM PDT

جــرس: غلامعلی حداد عادل به بسیجیان سفارش کرد از انتخابات مجلس نهم غفلت نکنند و تلاش کنند "نیروهای بسیجی و مخلص" را برای نمایندگی مجلس انتخاب کنند.

همزمان حسین شریعتمداری اظهار عقیده کرد "در شرایط کنونی بیشتری تلاش دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی شکل گرفته است اما معتقدم خطر بیرونی و حمله بسیار اندک است و دشمن تلاش دارد از نیروهای داخلی استفاده کند و در همین راستا باید مراقب میانجی‌ها بود."


به گزارش خبرآنلاین، غلامعلی حدادعادل و حسین شریعتمداری، سخنرانان در پنجمین نشست سراسری شورای بسیج جامعه پزشکی استان‌های کشور بودند، که حداد عادل بعنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، طی سخنانی در این نشست، با بیان اینکه مردم از نظام جمهوری اسلامی توقع عدالت دارند، خاطرنشان کرد اجرای عدالت، عذربردار نیست و کمبود امکانات نمی‌تواند توجیهی برای عدم اجرای عدالت باشد.


این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، همچنین گفت "بسیج ارتباط محکمی با ماه‌ها و هفته های قبل از پیروزی انقلاب دارد و در روزهایی که عده بسیار کمی به پیروزی مطمئن بودند و پست و مقام خاصی در اختیار هیچکس نبود مردم با اخلاص در مسیر انقلاب اسلامی به فرمان امام کار می‌کردند و انقلاب اسلامی با جنبش عمومی و مخلصانه مردم به پیروزی رسید


وی امنیت و سلامت و بهداشت و درمان را از دیگر توقعات اساسی مردم از نظام جمهوری اسلامی دانست و افزود: اگر در حوزه سلامت موفق نباشیم به اصل انقلاب اسلامی لطمه وارد می‌شود... گرانی درمان بار سنگینی بر دوش مردم است و هنگامی که فردی دچار بیماری‌های صعب‌العلاج می‌شود از هستی ساقط می‌شود.


عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان به اعضای بسیج جامعه پزشکی توصیه کرد که از انتخابات مجلس نهم غفلت نکنند و تلاش کنند نیروهای بسیجی و مخلص را برای نمایندگی مجلس انتخاب کنند.


حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان نیز در این مراسم تاکید کرد: جمهوری اسلامی امروز درگیر جنگ نرم تمام عیار است و دشمن تلاش دارد ولایت فقیه را مورد حمله قرار دهد. دشمن کانون های اصلی قدرت در کشورمان را هدف گیری ک رده است و تمام قدرت خود را به این نقطه برده است.


شریعتمداری با ادعای اینکه در دوران اصلاحات همه تلاش این بود که قرائت‌های مختلفی از اسلام وجود داشته باشد، اظهار داشت: جدایی دین از سیاست بر دو نوع استوار است. نوع اول به این معنی است که سیاست گذاران از خاستگاه دینی و سیاسی قانون گذاری نکند و بر مبنای دین تصمیم گیری نکنند. نوع دیگر این است که نقطه تبدیل آموزه‌های دینی از عرصه تئوری به کاربردی دستکاری شود و در آن خلاء ایجاد شود که این کانون مهم ولایت فقیه است.


مدیر مسئول روزنامه کیهان مدعی شد "فوکویاما در فتنه ٨٨ طرحی به نام مهندسی معکوس داشت و معتقد بود که آغاز ماجرا از ولی فقیه است اما شاهد بود که ریچارد هاس بعد از حماسه نهم دی اعلام کرد مهندسی معکوس نتیجه عکس خود داشته است."


نماینده رهبری در روزنامه کیهان، جریان سازی را از دیگر حربه‌های دشمنان در جنگ نرم دانست و بدون اشاره به خواسته های حق طلبانۀ جریان اصلاحات و قیاسی بدون تشابه با دولتی های امروز گفت: این جریان‌ها بر روی نقاط حساس کشورمان ساخته می شود و در همین راستا شاهد بودیم در دوران اصلاحات برخی تلاش داشتند لایحه دوقلو بدهند و اختیارات ولی فقیه را کم کنند و در دوران اخیر نیز سی دی ظهور نزدیک است از مصداق همین جریان سازی ها بود که من در همان دوران طی یادداشتی در روزنامه کیهان این موضوع را انتخاباتی عنوان کردم.


به گفته وی، در شرایط کنونی بیشتری تلاش دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی شکل گرفته است اما معتقدم خطر بیرونی و حمله بسیار اندک است و دشمن تلاش دارد از نیروهای داخلی استفاده کند و در همین راستا باید مراقب میانجی‌ها بود.


شریعتمداری به نیروهای میانجی اشاره کرد و تاکید کرد:‌ میانجی در میان مردم به عنوان کسی که قبلاً‌ در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت داشته مورد قبول است اما برخی افرادی که به هر علتی از راه اصلی انقلاب فاصله گرفته‌اند، مورد قبول مردم نیست. لذا باید مراقب میانجی‌ها بود.


بازگشت ابوشریف فرمانده سپاه منصوب بنی صدر به ایران

Posted: 07 Jul 2011 02:38 AM PDT

جــرس: روزنامه خراسان در خبری اعلام كرد كه عباس آقا زمانی (ابو شریف) فرمانده كل سپاه در دوران ریاست جمهوری بنی‌صدر كه همچنان گمنام است، به ایران بازگشته است.


ابوشریف كه پیش از انقلاب در قالب گروه‌های مختلفی مانند حزب ملل اسلامی و گروه حزب‌ا... به مبارزه با رژیم ستم‌شاهی پرداخت، در تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقش اساسی داشت و در اردیبهشت ۱۳۵۸ از طرف شورای انقلاب به سمت فرماندهی عملیات سپاه پاسداران منصوب شد.


او همچنین در جریان درگیری های ابتدای انقلاب در گنبد، كردستان و حزب جمهوری خلق مسلمان تبریز، به عنوان فرمانده عملیات سپاه نقش اساسی داشت و در ماجرای پاوه نیز، در كنار شهید مصطفی چمران بود.


ابوشریف در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۵۹ طی حكمی از طرف ابوالحسن بنی‌صدر (رئیس‌جمهور وقت و فرمانده كل نیروهای مسلح ج.ا.ا) به فرماندهی كل سپاه پاسداران منصوب گردید اما پس از یك ماه در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۹ از این سمت استعفا كرد.


فرماندهی عملیات غرب كشور، رئیس ستاد جنگی غرب كشور، نمایندگی شورای عالی دفاع در غرب كشور، قائم‌مقامی كل سپاه و نمایندگی تام‌الاختیار سپاه در سازمان كمك به نهضت‌های آزادی‌بخش جهان از دیگر مسئولیت‌های ابوشریف بوده است. عباس آقازمانی در شهریور ۱۳۶۰ به سمت كاردار ایران در پاكستان منصوب شد و در فروردین ۱۳۶۱ به سمت سفیر ارتقا یافت. پس از سه سال مأموریت وی پایان پذیرفت و از وزارت امور خارجه رفت.


او سپس برای ادامه و تكمیل تحصیلات حوزوی در مقطع خارج فقه و اصول به قم رفت. در هنگام اقامت در قم (۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ ه.ش) نمایندگی قائم‌مقام وقت رهبری در امور افغانستان را عهده‌دار شد و تحت همین عنوان، عضو شورای عالی افغانستان بود و زیرنظر ریاست جمهوری وقت (آقای خامنه‌ای) فعالیت می‌كرد.


پس از آن رهسپار پاكستان شد و ارتباطات خود را با نیروهای جهادی و احزاب شیعه و سنی افغانستان عمیق‌تر كرد و تجربیات خود را در اختیار مجاهدان افغان گذاشت و با تشكیل كلاس‌های عربی و قرآن، در تقویت ایدئولوژی و نیز ایجاد وحدت بین مجاهدان فعالیت می‌كرد. او در هنگامه سقوط دولت كمونیستی نجیب‌ا... در كنار مجاهدان افغان وارد كابل شد.


پس از آن كه گروه طالبان بخش‌های عمده افغانستان را به اشغال خود درآورد و كابل در آستانه سقوط قرار گرفت، ابوشریف به همراه تعدادی از مجاهدان و نیروهای جهادی افغان، قبل از سقوط كامل پایتخت با تغییر چهره و ظاهر، از كابل خارج شد و پس از تحمل دشواری‌های فراوان وارد پاكستان شد.


او از آن زمان به بعد به زندگی در میان طلاب علوم دینی پاكستان بسنده كرد و به فعالیت‌های علمی و مذهبی در آن كشور مشغول شد. ابوشریف عباس آقازمانی به زبان‌های عربی، انگلیسی، اردو و پشتو مسلط است.


هنوز جزئیاتی از بازگشت دوباره این فرمانده گمنام سپاه به ایران منتشر نشده است.

You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه
To stop receiving these emails, you may unsubscribe now.
Email delivery powered by Google
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610

جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 8, 2011, 1:17:19 PM7/8/11
to polic...@gmail.com

ما به اسارت رهبران سبز معترضیم؛ در برابر این ظلم بزرگ سکوت نمی کنیم

Posted: 08 Jul 2011 06:11 AM PDT

اعلام روزه سیاسی جوانان احزاب اصلاح طلب
جــرس: در تداوم اعلام حمایت ها از زندانیان سیاسی، جمعی از جوانان احزاب اصلاح طلب، با صدور بیانیه ضمن ابراز نگرانی از وضعیت سلامت جسمی رهبران محصور جنبش سبز تاکید کرده اند: در کنار پیگیری سایر فعالیت ها جهت پایان دادن به این حصر برای سلامتی و عزت این عزیزانمان روز دوشنبه ۲۰ تیرماه ۱۳۹۰ روزه می گیریم و همزمان از همه مردم عزیز و آزاده ایران می خواهیم که در هر کجای جهان با ما همراه شوند و برای سلامتی و عزت و آزادی این یاران سبزمان دعا کنند.


به گزارش تارنمای خبری- تحلیلی «کلــــمه»، این جوانان در بخشی از بیانیه ی خود آورده اند: ما نمی توانیم نگرانی و دلواپسی خود از وضعیت جسمی و روحی آنان را پنهان کنیم، مسئولیت مستقیم سلامت این عزیزان بر عهده حاکمیت است. ما از خداوند بزرگ و منان که هر عزت و ذلتی به دست اوست می خواهیم که همچون یوسف که او را از چاه و زندان به عرش رساند و همچون یونس که در دل تاریک ماهی در اعماق دریا در امانش داشت محافظ و همراه همیشگی رهبران عزیز در حصرمان میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی باشد، که نیک می دانیم قادر متعال اوست.


متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

به نام خداوند صبور و قهار
مردم عزیز ایران
دیری ست که رهبران بزرگ و استوار جنبش سبزمان را به اسارت برده اند و حتی از بیم رسوایی بیشتر خویش در رسانه های رسمی خود به طرق مختلف آن را پنهان یا انکار می کنند، چرا که به خوبی می دانند که ارزش و اعتبار و کرامت این بزرگان با تبلیغات منفی آن ها در نزد مردم از بین نرفته است و برای حفظ مخاطبانی که دیر یا زود از دستشان خواهند داد از اعلام رسمی خبر پرهیز می کنند.


ما فرزندان شما به این حصر معترض بوده و هستیم، ما در برابر این ظلم بزرگ اسارت سکوت نمی کنیم، نه فقط به این دلیل که همراهان استوار ما در فراز و نشیب سخت این برهه حساس تاریخ در بند ظلم حاکمیت زر و زور و تزویر اسیر شده اند، نه فقط بخاطر اینکه ما را لحظه ای تنها نگذاشتند و به همراه ما به خیابان ها آمدند و به همراه ما شهید و زخمی و زندانی دادند و اکنون نیز خود در اسارتند، نه فقط بخاطر اینکه در برابر ظلم نباید سکوت کرد و این ظلمی آشکار است، نه فقط به خاطر اینکه دوستشان داریم و عزیز دل هایمان هستند و دلتنگشانیم، نه فقط بخاطر اینکه آسایش و آرامش و سلامت روح و جسمشان را به آزادی و شرف و عزت ایران و ایرانیان اولویت نداند.


ما معترضیم نه فقط به خاطر همه آنچه برای آسایش و عزت ما انجام داده اند بلکه بیش از این ما به این حصر معترضیم چرا که آنان اینک نماد مطالبات و خواسته های بر حق انسانی ما هستند، تا زمانی که آنان در حصر هستند یعنی مطالبات بر حق و قانونی و اخلاقی و انسانی ما به رسمیت شناخته نمی شود، یعنی نظامیانی که تمام قد وارد عرصه حکومت داری و دستگاه قضا شده اند هر روز میخ دیکتاتوری خود را که در کودتای انتخاباتی، علنی به نمایش گذاشتند محکمتر و محکمتر می کوبند، یعنی دموکراسی و رای و نظر مردم در این میان هیچ ارزشی ندارد و تنها برای توجیه نام جمهوری بر ایران تلاش می کنند که مردم را پای صندوق های رای بیاورند و در پایان آنچه می خواهند را اعلام کنند، به عبارتی نشان از تلاش برای نابودی قطعی نهاد انتخابات در کشور دارد.


رهبران سبزمان اکنون نماد مطالبات بر حق ما هستند و در واقع نماد خواسته های حداقلی و میانی جنبش سبز هستند و این حصر یعنی خواسته های حداقلی ما را نیز به رسمیت نشناخته اند. از این رو گام نخست پیش روی ما خالقان جنبش سبز باید شکست حصر رهبرانمان باشد.
باید در مسیری گام برداریم که با همت و پشتکار و پیگیری خود حاکمیت را مجبور به پایان دادن به این حصر کنیم، ما باید از طرق مختلف بویژه آگاهی بخشی به جامعه در این مسیر گام برداریم.
ما جوانان اصلاح طلب از خداوند بزرگ سلامت و استقامت و صبوری رهبران همیشه سبزمان را خواهانیم، ما نمی توانیم نگرانی و دلواپسی خود از وضعیت جسمی و روحی آنان را پنهان کنیم، مسئولیت مستقیم سلامت این عزیزان بر عهده حاکمیت است.
ما از خداوند بزرگ و منان که هر عزت و ذلتی به دست اوست می خواهیم که همچون یوسف که او را از چاه و زندان به عرش رساند و همچون یونس که در دل تاریک ماهی در اعماق دریا در امانش داشت محافظ و همراه همیشگی رهبران عزیز در حصرمان میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی باشد، که نیک می دانیم قادر متعال اوست.


همچنین در کنار پیگیری سایر فعالیت ها جهت پایان دادن به این حصر برای سلامتی و عزت این عزیزانمان روز چهارشنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۹۰ روزه می گیریم. از همه مردم عزیز و آزاده ایران می خواهیم که در هر کجای جهان با ما همراه شوند و برای سلامتی و عزت و آزادی این یاران سبزمان دعا کنند . ما از همه انسان های آزادی خواه جهان که صدای ما بگوششان می رسد می خواهیم که همراه ما برای عزت ایران و ایرانیان دست به دعا بردارند.


جوانان اصلاح طلب
17/4/90
 

عبدالفتاح سلطانی: با احکام زندان و بازداشت به جنگ قانون می روند

Posted: 08 Jul 2011 06:46 AM PDT

فرزانه بذرپور
عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری و از موسسان کانون مدافعان حقوق بشر در پی بازداشت همسرش، معصومه دهقان که معلمی بازنشسته و غیرسیاسی است به رسانه ها اعلام کرد احتمالا احضار و دستگیری همسرش برای تحت فشار قرار دادن خود اوست. این در حالی است که شورای حقوق بشر گزارشگری ویژه برای بررسی موارد نقض حقوق بشردر ایران انتخاب کرده است و به نظر می رسد فشارها، محدودیت ها و سخت گیری بر وکلای سیاسی و حقوق بشری فراتر از خود به خانواده شان هم کشیده شده است تا مبادا گزارشی از آمار دادگاه های غیرقانونی، قضاوت های سیاسی و سلیقه ای، احکام ناعادلانه و پرشمار، زندان های پر از بیگناه و اعدام های دسته جمعی رعب آور از سوی این نهادهای مدنی داخل به گوش دنیا برسد.


با عبدالفتاح سلطانی درباره آخرین وضعیت و دلایل احضار همسرش، احکام سنگین اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، نامه به دادستانی درباره مشهود بودن جرم سحابی و صابر ، چگونگی دادرسی های سیاسی و مواضع کانون وکلا به عنوان مهمترین نهاد صنفی وکلای ایران گفتگو کردم که شما را به خواندن گفتگوی جرس با این وکیل و فعال حقوق بشری دعوت می کنم. 


جناب سلطانی خبری از وضعیت همسرتان دارید با توجه به اینکه سه روز است که در بازداشت هستند؟
متا سفانه از روز سه شنبه که ایشان به زندان اوین رفتند برای مراجعه به شعبه دوم بازپرسی تا این لحظه نه تلفنی از ایشان شده است و نه خبری . هنوز حتی مشخص نیست که ایشان را به چه اتهامی بازداشت کردند. از نظر قانونی بازداشت در موارد اضطراری و جرایم سنگین است نه درباره کسی که فعال مدنی است و به امور خیریه و ایتام می پردازد این چنین شخصی و یک خانم بازنشسته را بازداشت کردن صورت قانونی ندارند و من نمی دانم آن مقام قضایی اصلا توجه ای به قانون دارد .

احضاریه همسرتان کتبی بود یا تلفنی و موضوع احضاریه چه بود؟

احضار نامه کتبی رسید و در متن نوشته شده بود برای ادای پاره ای از توضیحات مراجعه کنید که ادای پاره ای از توضیحات منجر به بازداشت ایشان شده است.

آیا برای بازجویی از همسرتان اجازه ورود به شما دادند؟
نخیر با اینکه علاوه من بر اینکه همسر ایشان هستم تنظیم وکالت نامه کردم و وکالت ایشان را به عهده دارم و همچنین دو نفر از همکارن دیگر هم وکالت ایشان رادارند ، مراجعه کردیم و اعلام کردیم که می خواهیم با بازپرس صحبت کنیم که قبول نکردند.

هفته گذشته شما و جمعی از همکارنتان در کانون دفاع از حقوق بشر در رابطه با پرونده هاله سحابی و هدی صابر از دادستانی درخواست پیگیری کردید و بعد از این نامه حکم آقای دادخواه صادر شد و این بازداشت همسر شما پیش آمد ، آیا فکر می کنید فشارهایی بر ای محدود کردن اعضای کانون وجود دارد ؟
ممکن است این قضیه درست باشد اما ما از پشت پرده خبر نداریم . ممکن است این فرض درست باشد ، می دانید که تقریبا اغلب اعضای کانون الان با مشکل مواجه هستند ،آقای سیف زاده در زندان هستند، آقای دادخواه محکوم به نه سال حبس شده است ، خانم نرگس محمدی پرونده مفتوح دارد و خانم ستوده که عضو کانون نبوده و گهگاه از سوی کانون دعوت می شده  حبس شده اند وتقریبا بسیاری از دوستان که ارتباطی با کانون داشتند، محکومیت داشتند یا پرونده مفتوح دارند.

وضعیت پرونده خود شما چگونه است ؟
من هنوز تفهیم اتهام نشدم اما ظاهرا ممنوع الخروج هستم و معلوم نیست اتهام من چیست و از پرونده هایی است که متاسفانه شامل هیچگونه قانونی نیست و با اراده خاصی پرونده ها تشکیل می شود لذا سعی می کنند که ظاهرا بگویند قانونی عمل می کنیم ولی در واقع نه قانون اساسی و نه قانون عادی رعایت نمی شود.

منظور شما  از "اراده خاص"  اعمال نظر غیرقانونی دستگاه قضایی است یا اراده سیاسی است ؟
هر دو وجود دارد من معتقدم که بسیاری از قضات با این رویه مخالفند ولی عده قلیلی هستند که در حکومت و قدرت دست دارند هر کاری که خلاف قانون است انجام می دهند و عده ای قلیل در دستگاههای امنیتی هستند که هم سو هستند با این عده قلیل در قوه قضاییه که این اقدامات را جناحهای تندرو انجام می دهند که ضررش به کل نظام می رسد و خواهان این هستند که جو متشنجی را در مملکت ایجاد کنند.

گفتید که بیشتر اعضای کانون یا در انتظار حکم هستند و یا در حبس برای خوانندگان ما می گویید که اصولا کانون چه فعالیتی می کرد که به نظر می رسد نظام  به عنوان یک خطر با آن مقابله می شود؟
کانون مدافعان حقوق بشر از اوایل سال 79 تشکیل شد و درخواست مجوز از کمیسیون ماده ده احزاب نمود و این کمیسیون حتی مجوز و پروانه را صادر کرد ولی متاسفانه وزارت کشور هرگز این پروانه را به ما نداد . موافقت کمیسیون و مسوولین وقت همه تصریح داشتند به این توافق و صدور پروانه ، اما این پروانه را به ما ندادند.
کانون دفاع از حقوق بشر عمده فعالیتش این بود که اول پرداختن و قبولِ  دفاع حقوقی از متهمین سیاسی و عقیدتی که اغلب آنها رایگان صورت می گرفت. فعالیت دیگر برگزاری کلاسهای حقوق بشر برای اقشار مختلف مردم و با این هدف که مردم با حقوق خودشان و حقوق متهمین آشنا بشوند و هرچه بیشتر مردم با قانون آشنا شوند هم کار خودشان راحت تر می شود و هم کاردادگستری. دیگر اینکه  کانون کنفرانس های مطبوعاتی برگزار می کرد در جهت آموزش و تبلیغ حقوق بشر و دفاع از حقوق بشر در هر جایی که به خطر افتاده بود و مسوول آن آقای دادخواه بود و سعی می کرد که دفاع حقوقی انجام دهد. این خلاصه ای از فعالیت هایی بود که انجام می شد.

اشاره کردید کانون در حوزه های مختلفی از جمله آموزش حقوق بشربرنامه ریزی می کرد، استقبال مردم از این برنامه ها چه طور بود؟
مردم ما همیشه خواستار این بودند که با حقوق قانونی شان آشنا بشوند و برای همین قشر های مختلف از معلمین و صنوف و کارگزارن و سندیکا ها شرکت می کردند و اگر واقعا این مجوز صادر می شد و می توانستیم فعالیت کنیم هزاران نفر در سراسر ایران با ما همکاری می کردند ، اما متاسفانه در دیماه سال 88 بدون رعایت ظوابط قانونی مامورین مراجعه کردند به دفتر کانون و پلمپ کردند و جلوی فعالیت ما گرفته شد.

کانون هر ساله گزارشی جامع از موارد نقض حقوق بشر درایران را تهیه می کرد با توجه به اینکه آقای احمد شریف به عنوان گزارشگر حقوق بشر از سوی شورای حقوق بشر  جامعه بین الملل تعیین شده اند ، به نظر شما آیا می تواند این فشارها دلیلش ارائه نشدن این گزارشها از سوی نهادهای مدنی داخلِ ایران باشد؟

یکی از اهداف کسانی که اعمال فشار می کنند می تواندهمین باشد که جلوگیری کنند از گزارشات دقیق نقض حقوق بشر در ایران. ما نمی توانیم نیت خوانی کنیم ولی یکی از تحلیل ها می تواند همین باشد.

درحال حضر و با وضعیتی که برای همسر شما به وجود آمده آیا رسما یا تلویحا تهدیدی از سوی مقامات امنیتی داشته اید که احتمال دارد خود شما را هم دستگیر کنند یا به گونه ضمنی گفته اند که بازداشت همسر شما نتیجه فعالیت های شما بوده است؟

تا این لحظه که تهدیدی نبوده است. اما اوایل سال 88 و بعد ازانتخابات ریاست جمهوری فشارهایی وجود داشته که من دستگیر شدم و اتهام من تشکیک در اتهامات بود هر چند به جایی نرسیده و هنوز اطلاع دارم که پرونده هایی برای من درست کرده اند که منجر به ممنوع الخروج شدن من شده است.

چه کسانی از فعالان سیاسی از موکلین شما هستند؟
من موکل های زیادی دارم و نمی توانم نام ببرم و محذوریت دارم، سعی می کنیم در حد توانمان دفاع کنیم و انشالله منجر به نتیجه هم بشود.

برای آقای دادخواه حکم سنگینی صادر شده است علاوه بر نه سال زندان ده سال ممنوعیت از تدریس و ده سال هم ممنوعیت از وکالت برای ایشان صادر شده، به نظر شما این حکم پایه حقوقی دارد؟
قطعا چنین حکمی عادلانه نیست وخلاف قانون است، طبق ماده 17 لایحه کانون وکلا که این لایحه از افتخارات دولت مرحوم دکتر محمد مصدق بوده که در سال 31 تصویب شده و تصویب بعدی آن در سال 33 بوده است. در این ماده تصریح شده که هیچ وکیلی را نمی توان از وکالت محروم و معلق کرد مگر به حکم دادگاه انتظامی وکلا و احکامی که در دادگاهها دیگر علیه وکلا صادر می شود خلاف قانون است.مرجع صالح دادگاه انتظامی وکلا ست و هیچ یک از وکلایی که با این احکام مواجه شده اند قانونا و شرعا جرمی مرتکب نشده اند و گناه آنها دفاع از متهمین بی گناه سیاسی است. و در پی سخنی در دفاع از حق و عدالت و قانون گفته اند که به مذاق بعضی خوش نمی آید و از نظر همکاران من آنچه انجام شده دفاع از حق و آزادی بیان و متهمین سیاسی و عقیدتی بوده است. بسیاری از شعب دادگاهها بااین احکام مخالف هستند اما یکی دو شعبه این احکام را صادر می کنند و این احکام نه به نفع جمهوری اسلامی و نه به نفع مردم است و این احکام مبارزه با قانون است و نباید این چنین آشکارا قوانین را زیر پا بگذارند. امیدوارم که مسوولین عالی رتبه قوه قضاییه جلوی این رفتار غیر قانونی را بگیرند.

 با این قبیل احکام سنگینی که برای وکلا صادر شده است، قاعدتا باید کانون وکلای دادگستری در ارتباط با آن موضعی می گرفت ، چرا ما شاهد هیچ واکنشی از سوی کانون وکلا به عنوان یک نهاد صنفی نیستیم؟
یکی از علت ها می تواند این باشد که در سال 76  قانونی تصویب شد که با قانون تاسیس کانون وکلا کاملا مغایرت دارد، در این قانون عنوان شده کسانی که داوطلب شرکت در هیات عمومی هستند باید صلاحیتشان در دادگاه انتظامی قضات تایید شود واین قانون  باعث  برخورد سیاسی و سلیقه ای در گزینش و تایید صلاحیت وکلا شد، من چندین بار رد صلاحیت شدم و من قبلا عضو هیات مدیره بوده ام و  در سال 84 وقتی که سه روز بود که از زندان آزاد شده بودم، با اینکه تبلیغی هم نکرده بودم نفر چهارم شدم اما بعد از اعلام نتایج صلاحیت من را رد کردند. هیات مدیره هراس دارند که صلاحیت شان در دوره بعدی تایید نشود اما ممکن است دلایل دیگری هم برای این محافظه کاری باشد. ممکن است تشخیص کانون این باشد که به شیوه های دیگری عمل کنند. امیوارم که کانون در مواقع حساس تاریخی بتوانند با موضع گیری های صحیح نگذارند بیش از این استقلال کانون خدشه دار بشود.

به عنوان وکیلی که دردادگاه متهمین سیاسی بارها حضور داشتید و خودتان هم دادگاهی شدید، وضعیت دادرسی های سیاسی را در ایران چگونه می بینید؟
در هر نهادی اگر نظارت جدی بر مجریان وجود نداشته باشد احتمال خطا وجود دارد. گاهی ممکن است تفسیر غیر قانونی و سیاسی باشد ، حتما باید دستگاههای جدی نظاریتی به وجود آورد و مجریان بدانند که در صورت تخلف با آنها برخورد می شود. متاسفانه یا این دستگاه نظارتی بسیار ضعیف عمل می کنند و همه تاثیر می گذارد در نحوه دادرسی ها. وکیل باید در همه مراحل حتی در تحقیقات بنابرتبصره ماده 112 قانون آیین دادرسی وکیل حق داشت که در مرحله تحقیقات همراه با متهم با شرایطی حضور داشته باشد، این تبصره قانون تا سال78  اجرا می شد.با تغییراتی که در قانون دادند، مانع شدند مجددا در سال 83  در تصویب قانون شهروندی در بند 3 تصریح شده که متهمین حق دارند در مرحله دادسرا از خدمات وکلا بهره مند شوند و دادسرامکلف به ایجاد شرایط است، اما متاسفانه این قانون از سوی برخی قضات صراحتا نقض می شود. کسانی که سکان هدایت دستگاه قضایی را به عهده می گیرند، حداقل رییس قوه قضاییه در سه دهه اخیر هیچ کدام در زمانی که این سمت را بر عهده گرفتند نه سابقه مدیریت جدی داشتند و نه تحصیلات حقوقی داشتند . در تمام ممالک دنیا کسانی که مسوولیت قضایی به عهده می گیرند باید سابقه چند دهه وکالت و قضاوت داشته باشند و یا مدیریت های قضایی را در سابقه می داشتند، متاسفانه نه تحصیلات حقوقی داشتند و نه سابقه قضایی و مدیریت. همین وضعیت باعث می شود که مدیریت ضعیف منجر به اتفاقاتی در قوه قضاییه شده که همه شاهد نقض قوانین هستیم و همه شاهدیم که کسانی که لباس قانون بر تن دارند در نقض قانون پیشگام می شوند. من تاکید می کنم که بسیاری از قضات قانونمند هستند ولی پرونده های سیاسی و عقیدتی را به آنها نمی دهند و چند نفر قاضی دارند و این مسائل معمولا از سوی این چند نفر پیش می آید.

به نظر شما ظرفیت های قانونی برای سیستم قضایی سالم در ایران وجود دارد و آنچه باعث قانون گریزی شده مدیریت نادرست است؟
بخشی از این ناهنجاری مدیریت است ، اما همه آن نیست . بخش دیگری نظارت و بخش دیگری هم این است که قوانین ما هم مشکل دارد. به نظر من اگر مدیریت کا رامد داشته باشیم حداقل بسیاری از مشکلات پیش نمی آید.

  با توجه به نامه ای که با عنوان مشهود بودن جرمی که علیه هاله سحابی و هدی صابر نوشته بودید ، اشاره کرده بودید که اگر برخورد قضایی جدی با کوی دانشگاه و کهریزک صورت می گرفت این اتفاقات بعدی نمی افتاد ، انتظار شما از دستگاه قضایی چه بود که منجر شد که باز هم شاهد حوادث دیگر در سالهای اخیر باشیم ؟
اگر ما حادثه کوی دانشگاه ، پرونده قتل زهرا کاظمی که هنوز بعد از هشت سال در دادسراست ، اگر در پرونده قتل زهرا بنی یعقوب ، حادثه بازداشتگاه کهریزک با آمرین و مسببین و مدیرانی که چنین بازداشتگاههایی را بر پا کرده اند برخورد می شد این وضعیت فعلی را نداشتیم . اگر کسانی که قانون را نقض می کنند بدانند که با آنها برخورد خواهد شد هرگز شاهد اتفاقا ت بعدی نبودیم .وقتی سهل انگاری می شود در برخورد با قاصرین ومقصرین و متخلفین، اشخاصی جری می شوند و احساس می کنند که هر کاری کردند کسی مواخذه ای نمی کند و این چیزی است که با آن مواجه هستیم . امیدوارم تجارب تلخ گذشته رامسوولین در نظر بیاورند و سعی کنند که از وقوع این حوادث ناگواری مثل بازداشتگاه کهریزک و قتل نباشیم .

  متاسفانه با وجود این هشدارها که از سوی وکلا و فعالان سیاسی و مدنی صورت می گیرد همچنان بازداشتها ادامه دارد، فکر می کنید وضعیت همسر شما به چه ترتیبی پیش برود و با توجه به اینکه اطلاعی از ایشان ندارید، از مراجع قضایی چه انتظاری دارد ؟
من بر اساس حدس و گمان می گویم که احتمالا در چنین مواردی برای فشار بیشتر او رابه زندان انفرادی می برند و فشارهای روانی به او وارد می کنند تا بتوانند فرد را به کار نکرده معترف کنند.اما آنچه توقع من از دادستان محترم تهران و رییس قوه قضاییه است این است که اجازه ندهند با هر انگیزه ای تعداد قلیلی از قضات بتوانند برای هر کسی قرار بازداشت صادر کنند. برای همسر من که دبیر بازنشسته آموزش پرورش است بازداشت صادر کرده اند. آیا زندان اثرات سویی بر متهمین نخواهد گذاشت. با چه انگیزه ای اشخاص را به راحتی زندان و بازداشت می کنید، قرار بازداشت سنگین ترین قرار تامین است، با اینکه می توانیم با قرارهای دیگر متهم را آزاد کنیم چرا قرار بازداشت را بری یک دبیر بازنشسته  صادر کرده اند برای کسی که اصلا سیاسی نبوده و فعالیت مدنی داشته است و به بهانه بسیار واهی ایشان را روانه زندان می کنید که عوارض جسمانی برای او و خانواده اش دارد، واقعا در مقابل خدا و ملت و افکار عمومی مسوول هستند. من از مسوولان قوه قضاییه می خواهم که جلوی این امور را که نقض جدی حقوق بشر است را بگیرند.  
 
   
  سپاس از وقتی که در اختیار جرس قرار دادید.

واکنش شدید سوریه به حضور سفیر آمریکا در شهر حماه و اعلام همبستگی وی با معترضان

Posted: 08 Jul 2011 05:27 AM PDT

جــرس: بعد از انتشار اخباری مبنی بر اعتراض آمریکا به سرکوب و کشتار معترضان سوری توسط تانکها و زره پوش های نظامیان حکومت بعث و حامیان بشار اسد، و همچنین بازدید سفیر آمریکا در سوریه از شهر حماه و «اعلام همبستگی» با تظاهرکنندگان، دولت سوریه با اعلام این که سفر سفید آمریکا بدون مجوز صورت گرفته، این کشور را به دامن زدن به اعتراض‌های ضد حکومتی در این کشور متهم کرد.


به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزارت امور خارجه سوریه با انتشار بیانیه‌ای آمریکا را به دخالت در امور داخلی خود و دامن زدن به اعتراض‌ها در این کشور متهم کرده و گفته است "بازدید بدون مجوز سفیر آمریکا از شهر حماه سند آشکاری از دست داشتن آمریکا در رویدادهای جاری در سوریه است که امنیت و ثبات در سوریه را تهدید می‌کند."


وزارت امور خارجه سوریه همچنین نسبت به آنچه "رفتار‌های غیرمسئولان" سفیر آمریکا خواند، هشدار داده و تاکید کرده است که دمشق "برای بازگرداندن آرامش و امنیت" از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد.


گفتنی است رابرت فورد، سفیر ایالات متحده آمریکا در سوریه، عصر پنج‌شنبه به شهر حماه سفر کرده بود و بر اساس اعلام وزارت امور خارجه آمریکا قصد داشت در تظاهرات مخالفان حکومت که معمولاً پس از نماز جمعه برگزار می‌شود شرکت کند.


وزارت امور خارجه آمریکا همچنین هدف از سفر سفیر این کشور به شهر حماه را که جمعه هفته گذشته شاهد برگزاری یکی از بزرگ‌ترین تظاهرات ضد حکومتی علیه بشار اسد بود، "اعلام همبستگی" با معترضان اعلام کرده بود.


به دنبال انجام این تظاهرات که گفته می‌شود بیش از نیم میلیون نفر در آن شرکت داشتند و نیروهای امنیتی نیز از هر گونه اقدامی علیه تظاهرکنندگان خودداری کرده بودند، بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، فرماندار حماه را به دلیل کوتاهی در سرکوب معترضان برکنار کرد.


در این میان در حالی که معترضان در سوریه خواستار برگزاری تظاهراتی گسترده در جمعه این هفته در سراسر کشور شده‌اند، تانک‌های ارتش سوریه در بیرون از شهر حماه موضع گرفته‌اند.


به گزارش بی بی سی، شاهدان می گویند ساکنان شهر با آتش زدن لاستیک و بستن خیابانها کوشش می کنند جلوی ورود اتوبوس های نیروهای امنیتی را بگیرند و حضور سفیر آمریکا در حماه ممکن است مانع از آن شود که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه حمله همه جانبه ای علیه شهر انجام دهد.


بر اساس گزارش خبرگزاری آلمان، در روزهای اخیر و در جریان حمله نیروهای نظامی به معترضان در این شهر دست‌کم ۲۲ نفر از غیرنظامیان جان خود را از دست داده‌ و شمار زیادی از ساکنان این شهر گریخته‌اند.


روز پنج‌شنبه ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، گفته بود که کشورش به شدت نگران اوضاع در شهر حماه سوریه است.


شهر حماه که در شمال دمشق واقع است، در سال ۱۹۸۲ نیز شاهد سرکوب خونین هواداران اخوان‌المسلمین توسط حافظ اسد، رئیس جمهور وقت سوریه و پدر بشار اسد، بود که گفته می‌شود در جریان آن حدود بیست هزار نفر جان خود را از دست دادند.


از آن زمان به بعد این شهر از نظر سیاسی در سوریه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است.


از زمان آغاز اعتراض‌های ضد حکومتی در سوریه از ماه مارس که رئیس جمهور آن کشور گفته بود هرگز رخ نخواهد داد- تاکنون بیش از ۱۴۰۰ تن از معترضان به دست نیروهای امنیتی و نظامی و حامیان اسد کشته‌ شده‌اند.


طی روزهای اخیر، در پی تداوم کشتار مردم معترض سوریه توسط نیروهای امنیتی حزب بعث و نظامیان حامی رژیم بشار اسد، و انتشار اخباری مبنی بر ورود مجدد تانکها و زره پوش های نظامیان جهت سرکوب معترضان در شهرهای مختلف آن کشور از جمله «حماه»، سازمان عفو بین الملل طی گزارشی پیرامون وقایع اخیر این کشور، از "شکنجه با شوکر الکتریکی"، "تیراندازی به پناهجویان" و "آزار جسمی مصدومان در بیمارستان‌ها" توسط قوای حکومتی سوریه خبر داد و اعلام کرد اگر شورای امنیت سازمان ملل تصمیم به پیگیری قضایی خشونت‌های اخیر در سوریه بگیرد، بخش بزرگی از موارد تشریح‌شده در گزارش این نهاد قابلیت ارجاع به دادگاه قضایی بین‌المللی را دارند.

 

هجده تیر؛ پیشآهنگ جنبش آزادیخواهی

Posted: 08 Jul 2011 06:24 AM PDT

نیلوفر زارع
جرس: دوازده سال می گذرد از شب تیره ای که سیاه پوشان انصار حزب الله در پناه نیروی انتظامی حریم کوی دانشگاه تهران را شکستد و دانشجویان را دست بسته از پنجره های خوابگاه به پایین پرت کردند . ضربات پیاپی باتوم ها، گازهای اشک آور و جوی خون که بر آسفالت جاری می شد تصویری تراژیک از بزنگاهی سرنوشت ساز در جنبش دانشجویی ایران برجای گذاشته است. 18 تیر 1378 از سویی تصویرگر سبعیت و خشونت بی حد و حصر حکومت برای مقابله با خواست تغییرطلبانه جامعه ایران است و از دیگر سو نشان دهنده اراده جامعه جوانی که برای رسیدن به خواست های خود از پرداخت هزینه هایش مضایقه ندارد.

اراده سرکوب

بیانیه ها، فراخوان های تجمع و سخنرانی هایی که در سالگردهای 18 تیر 1378 توسط گروه های دانشجویی ترتیب داده شده است روشن ترین گواه از تاکید چند نسل پیاپی دانشجویان بر یک خواست واحد است. نقطه کانونی اعتراض دانشجویان در سال 1378 نفی اقتدارگرایی در معنای کلی آن و مطالبه آزادی بیان به معنای خاص بود. آنها نسبت به توقیف روزنامه " سلام" معترض بودند که در آخرین شماره خود پرده از طرح " سعید امامی" از عوامل قتل های زنجیره ای برای تحدید آزادی مطبوعات برداشته بود. حمله بی رحمانه به تجمع اعتراضی دانشجویان در کوی دانشگاه تهران که در روزهای بعد به برخی دانشگاه های دیگر نیز تسری یافت، از دید ناظران معنایی جز همداستانی هیات تصمیم گیر حکومت با اعمال سرکوب نداشت. انتخاب شعارهایی نظیر " انصار جنایت می کند، رهبر حمایت می کند" در تجمع های ده ها هزار نفری بعد از 18 تیر بیانگر آن بود که جنبش دانشجویی بر این همداستانی واقف است.

حلقه های زنجیره حذف

هراس از قدرت یابی جنبش دانشجویی به عنوان پیشقراول  تغییرات دموکراتیک در ایران باعث دوره ای طولانی از سرکوب فعالان این جنبش توسط حکومت شده است. بسیاری از رهبران دانشجویی طی سالهای اخیر بازداشت های طولانی مدت را از سر گذارنده اند. بسیاری با احکام تعلیق یا محرومیت از تحصیل روبرو شده اند و علاوه بر این ها نهادهای مستقل دانشجویی نظیر دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران ( ادوار تحکیم) نیز تحت فشارهای بی سابقه عملا از فعالیت بازمانده اند. تسویه دانشگاه ها از طریق اخراج اساتید منتقد و گزیش دانشجویان دارای تعلق خاطر به حکومت نیز کماکان در حال پیشروی است. این مجموعه به هم پیوسته نشان از استراتزی خنثی سازی جنبش دانشجویی  دارد.

فراخوان های امید

فعالیت گروه های منتقد دانشجویی در شرایطی که آنها زیر ضرب شدید نهادهای امنیتی قرار دارند نشانه ای از شکست استراتژی حکومت برای تسلط بر محیط های آکادمیک تلقی می شود. بسیاری از گروه های دانشجویی اکنون ناگزیر از فعالیت های زیر زمینی شده اند ولی در عین حال همبستگی خود برای مبارزه ضد دیکتاتوری را حفظ کرده اند. جلوه ای از این همبستگی را می توان در فراخوان هایی دید که امسال به مناسبت فرارسیدن سالروز 18 تیر منتشر شده اند. برای نمونه جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه تهران ضمن انتشار بیانیه ای خواهان تجمع دانشجویی در روز شنبه18 تیر از ساعت 18 تا 20 در مسیر میدان ولی عصر تا میدان تجریش شده اند. همزمان دانشجویان سبز دانشگاه شهید بشهتی، جمعی از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا،پیام نور و آزاد همدان، جمعی از دانشجویان تربیت مدرس و جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران نیز با صدور بیانیه های جداگانه ای ضمن بزرگداشت فرارسیدن 18 تیر خواهان استمرار مبارزات ضد دیکتاتوری برای نیل به دموکراسی شده اند. بیانیه دانشجویان دانشگاه تهران در همین راستا تاکیده کرده است:" در سالگرد قیام و گرامیداشت روز ١٨ تیر باید علیه این ظلم, قفل سكوت را شكسته، و ندای زنده باد آزادی و مرگ بر دیكتاتور سر می دهیم و خواستار آزادی زندانیان سیاسی به طو ر خاص دانشجویان دربند اسیرمان می شویم."

به پشتوانه بزرگان

شیوه های مبارزه دانشجویی با مظاهر استبداد و دیکتاتوری بارها  مورد بازبینی و بازاندیشی قرار گرفته اند. انباشت تجربه های چند نسل مبارزان در دوران قبل و پس از انقلاب  بستر مناسبی برای مقایسه شیوه های مبارزه در هر مقطع زمانی بوده است. تجربه نشان داده  که نسلهای مختلف دانشجویان باوجود میل شدید به استقلال در مبارزه، نسبت به تجربه ها و توصیه های نسل های قبل روی خوش نشان داده اند. یک نمونه اعلای این تاثیر پذیری را می توان در مقطع 18 تیر 1378 یعنی زمانی مشاهده کرد که دانشجویان معترض از سیاستمداران کهنه کار برای شرکت در جمع های خود دعوت کردند. مرحوم "عزت الله سحابی" رییس شورای فعالان ملی- مذهبی یکی از کسانی بود که در آن زمان به جمع دانشجویان رفت و تجربیات خود را به آنان در میان گذاشت. سحابی بعدها در مصاحبه ای پیرامون آن زمان گفت:"....من به پشت تریبون رفتم وبه مدت ۴۵ دقیقه درآنجا صحبت کردم. درصحبتم حادثه کوی ‏دانشگاه تهران را درقیاس با حادثه ۱۶ آذر سال ۳۲ بسیار تهاجمی تر و بیرحمانه تر ذکر کردم. درآن جا تاکید کردم ‏که دانشجویان متوجه باشند که برایشان طرحی ریخته شده تا به خیابان‌ها بیایند وآن‌ها نیز دانشجویان را ‏سرکوب کنند. نهضت دانشجویی درآن زمان داغ بود وگفتم که می‌خواهند جنبش را ادب کنند. درنهایت نیز ‏اعلام کردم که به مصلحت نیست وارد خیابان بشوید، بهتر آن است که به تحصن خود دردانشگاه ادامه بدهید و ‏طی تحصن خواستار تعقیب فرماندهانی که عملیات کوی را برعهده داشتند بشوید."

دلسرد از تغییر

اعتراض های خیابانی دانشجویان در روزهای پس از فاجعه 18 تیر ماه همان طور که عزت الله سحابی پیش بینی کرده بود به شدیدترین شکل ممکن توسط نیروهای امنیتی و لباس شخصی های سرکوب شد. آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نیز نیروهای هوادار خود را برای یک نمایش قدرت در 23 تیر به خیابان ها کشاند و با ایجاد جوی پلیسی- امنیتی مانع از تداوم اعتراضها شد. سایه سنگین سرکوب بر دانشگاه ها با بازداشت رهبران دانشجویی  تداوم یافت و دادگاه فرمایشی رسیدگی به حوادث کوی دانشگاه نیز به تبرئه تمام فرماندهان سرکوب منتهی شد و تنها یک سرباز بی نام و نشان با اتهام دزدیدن ریش تراش محکوم شد. فرآیند حرکت های دانشجویی پس از 18 تیر ماه با بی اعتمادی روزافزون به ساخت اقتداگرایانه حکومت در جمهوری اسلامی همراه بود. تشکل های عمده دانشجویی گرچه در سال 1380 برای بار دوم به محمد خاتمی رای دادند اما نگاه انتقادی خود را نسبت به اصلاح طلبان حفظ کردند. در سال 1384 بخشی از این گروه ها با دلسردی نسبت به امکان تغییرات دموکراتیک از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سرباز زدند

بازاندیشی در روشها

 پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در انتخابات نهم ریاست جمهوری ، میان گروه های دانشجویی پیشرو اختلاف نظرهایی بروز کرد. درباره درستی یا نادرستی قهر دانشجویان با حوزه سیاست  بحثی پرمنازعه میان گروه های دانشجویی درگرفت. دولت احمدی نژاد دستاوردهای حداقلی دانشجویان را یکی پس از دیگری از بین می برد و آنها برای تعیین نسبت خود با گروه های سیاسی اصلاح طلب بیشتر به فکر فرو می رفتند. در آستانه دور دهم انتخابات ریاست جمهوری گروه های عمده دانشجویی تصمیم گرفتند یکبار دیگر با حمایت از کاندیداهای هوادار تغییر امکان اصلاحات درون ساختار در جمهوری اسلامی را مورد سنجش قراردهند. حمایت پرشور آنها از "میرحسین موسوی" و "مهدی کروبی" جلوه هایی به یادماندنی را در دوران تبلیغات انتخاباتی به جای گذاشت. با این حال زمانی که نتیجه آرا به نفع محمود احمدی نژاد اعلام شد  شعله خشم و اعتراض جنبش دانشجویی در بستر جنبش فراگی سبز زبانه کشید. این بار هم اعتراض تاوانی فاجعه بار داشت. در شامگاه 25 خرداد فاجعه ای مشابه 18 تیر تکرار شد و نیروهای امنیتی با حمله به کوی دانشگاه معترضان را در این محل به خاک و خون کشیدند. بسیاری از فعالان دانشجویی در همان زمان و بسیاری دیگری در هفته ها و ماه های بعد به بازداشت نهادهای امنیتی درآمدند. دانشگاه ها در سراسر کشور زیر ضرب چکمه های ماموران قرار گرفت و هر روز با بخشنامه و آیین نامه ای جلوی فعالیت مستقلانه دانشگاه ها سد شد.

 روند حذف تفکر انتقادی در محیط های آکادمیک به پشتوانه حمایت های تام نهادهای قدرت تاکنون ادامه داشته است با این همه جنبش دانشجویی راه های تازه ای برای ابراز وجود پیدا کرده است. تشکل های غیرقانونی اعلام شده از سوی حکومت در فضاهای مجازی یا جمع های غیر رسمی به برنامه ریزی برای فعالیت های خود ادامه می دهند. آنها پیوندهای خود را حفظ کرده اند و ثمره تلاش های آنها در تجمع های گاه به گاه و اعتراضهای برنامه ریزی شده قابل مشاهده است. نسل تازه فعالان دانشجویی که یکی از متصلب ترین شرایط سیاسی را تجربه می کنند بنابه آموزه های نسل های پیش راه های حفظ هویت در چنین شرایطی را آموخته است. آنها مایلند  کماکان پیش آهنگان جنبش دموکراسی خواهی در ایران شناخته شوند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تداوم اعتراضات در مصر، نسبت به کندی روند تغییرات و عدم محاکمه سریع حاکمان پیشین

Posted: 08 Jul 2011 04:50 AM PDT

جــرس: با گذشت یک هفته از تجمعات اعتراض آمیز فعالان مصری پیرامون "کندی روند اصلاحات" و درگیری با پلیس ضد شورش، منابع خبری روز جمعه هشتم ژوئیه گزارش داده اند که هزاران نفر، امروز، برای تظاهرات پس از نماز جمعه، در میدان تحریر قاهره گردآمده و ضمن اعتراض مجدد به "کندی روند تغییرات و اصلاحات"، خواهان محاکمۀ هرچه سریعتر مسئولان نظام گذشته مصر شدند.


خبرگزاری فرانسه در این زمینه گزارش داده است که سازمان دهندگان این تظاهرات برای فراخوان مردم به شبکه های اجتماعی متوسل شده و ابراز امیدواری کرده بودند تا یک میلیون نفر برای حمایت از تکمیل روند انقلابی که برای دستیابی به دموکراسی و عدالت اجتماعی به وقوع پیوست در این تجمع شرکت کنند.


به گزارش خبرگزاری ها، اوضاع در شهر بندری سوئز نیز، بعد از ماهها مجددا متشنج شد و گروهی از اهالی شهر علیه تصمیم مقامات قضایی برای آزادی چند مامور پلیس - که در کشتار مردم نقش داشتند- با سپردن وثیقه دست به تظاهرات زده اند.


هفته گذشته با گذشت بیش از چهار ماه از پیروزی جنبش مردم مصر علیه حکومت حسنی مبارک، و درحالیکه مخالفین مصری کماکان نسبت به عدم رسیدگی به پرونده مقامات حکومت مبارک معترض بودند، در جریان درگیری مجدد میان تظاهرکنندگان ضد دولتی و پلیس در میدان تحریر قاهره، گروهی زخمی شدند.


خبرگزاری آلمان گزارش داده بود که در جریان موج جدید درگیری ها، پلیس ضد شورش به سوی صدها معترض گاز اشک آور پرتاب و تلاش کرد تا آنها را متفرق کند، که تظاهرکنندگان نیز به سوی پلیس متقابلا سنگ پرتاب کردند.


گفتنی است طی هفته های اخیر برخی از مقامات دولت حسنی مبارک به طور غیابی محاکمه شده و حسنی مبارک که در حال حاضر در بیمارستان نظامی به سر می برد، قرار است سوم اوت (دوازدهم امرداد) همراه با پسرانش در دادگاه و جلسه محاکم حاضر شود.
 

پرسش خوانندگان و پاسخ جرس

Posted: 08 Jul 2011 05:34 AM PDT

جرس: 29 تیرماه، همزمان است با دومین سالروز آغاز به کار پایگاه خبری-تحلیلی جنبش راه سبز (جرس).

 

سردبیری جرس از خوانندگان و مخاطبان عزیز درخواست می‌کند، پرسش‌های خود را در مورد عملکرد جرس در دو سال گذشته با گردانندگان و سیاستگزاران سایت مطرح کنند.

پرسش‌ها، ابهام ها و انتقادهای شما در اختیار محسن کدیور، از اعضای شورای سیاستگذاری جرس قرار می گیرد.  مشروح پاسخ‌های ایشان، همزمان با سالروز تاسیس جرس، منتشر خواهد شد.

خواهشمند است سئوال‌های خود را حداکثر  تا تاریخ 25تیرماه به آدرس sard...@rahesabz.net ارسال فرمایید.

چنان که در بخش «درباره ما» جرس، به تفصیل تبیین شده است، «
جنبش راه سبز شبکه‌ای خبری تحلیلی است که با هدف ترویج، تقویت و ارتقای جنبش سبز مردم ایران منتشر می شود. این شبکه به دلیل تنگناهای  موجود در ایران، تا اطلاع ثانوی خارج از کشور اداره می شود، اما رویکرد آن کاملا منطبق بر آرمانها و اهداف جنبش سبز در جهت حاکمیت ملت ایران بر سرنوشت خویش است. این شبکه رسانه‌ای با توجه به مقدورات ، فرصتها و محدودیتهای موجود در کشور برنامه تولید و منتشر می کند جنبش راه سبز (جرس) شبکه‌ای ایرانی، مستقل، عدالت خواه، اخلاقی، آزادی خواه، مدافع حقوق بشر، دموکراتیک، اسلامی، ضد خشونت، و پیرو واقع بینی و اعتدال است.»

سردبیری جرس برای ارتقاء کیفیت کار این پایگاه خبری-تحلیلی جنبش سبز مردم ایران، چشم انتظار دریافت هرچه سریعتر پرسش‌های شماست. 

 


فرمانده قرارگاه پدافند خاتم الانبیا: راه های مقابله با آفند سایبری را داریم

Posted: 08 Jul 2011 04:27 AM PDT

جــرس: فرمانده پدافند هوایی جمهوری اسلامی موسوم به «قرارگاه خاتم الانبیا»، از آمادگی و تمهیدات این نیرو برای برقراری و تشدید فضای امنیتی و کنترل شده در محیط اینترنت خبر داد و گفت "امروز این قرارگاه به راه های مقابله با آفند سایبری دست یافته است."


به گزارش ایرنا، سرتیپ فرزاد اسماعیلی در گفت و گو با سایت رسمی دولت اعلام کرد "قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا به توانمندی ها و دانش لازم برای مقابله با حملات سایبری دست یافته و در تمامی ابعاد اعم از سامانه ها، نیروی انسانی و نوع و روش درگیری وظیفه دفاع در برابر هر گونه حملات احتمالی را داریم."


اسماعیلی با اشاره به این كه قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا از سامانه های رایانه ای و الكترونیكی استفاده می كند گفت: بر این اساس نخستین موضوع در این زمینه حفظ اطلاعات و داشتن اطلاعات پایدار و امن و استفاده از ارتباطات و بستر ارتباطی امن و پایدار است.


وی افزود: در بستر سایبری قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا هرچند كه به طور مستقیم وارد عمل نمی شود اما امروز ما از رایانه های امن و پایدار و مجهز به سیستم های رمزكننده برخوردار هستیم.


این مقام نظامی با بیان این كه ما تهدیداتی را در بخش سایبری شنیده ایم اظهار داشت: ما از این نوع تهدیدات زیاد شنیده ایم اما دشمنان ما باید بدانند كه هرچقدر تهدیدات و تحریم ها علیه ما بیشتر شود تقویت ما نیز بیشتر می شود.


وی تاكید كرد: نباید به این موضوع شك كنیم كه اگر ما به این توانمندی و تجهیزات لازم دست نیافته بودیم نه تنها سامانه های كافی نت در خارج از قرارگاه بلكه فعالیت سامانه های نظامی ما نیز تعطیل می شد.


در نطفه خفه كردن هر گونه تهاجم احتمالی دشمنان
فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم در ادامه با بیان این كه امروز جنگ یعنی تاكتیك و تدبیر، گفت: با گذشت سالها از جنگ و كسب تجارب ارزنده در مقابله با تهاجم هوایی و دارا بودن سامانه های بسیار خوب پدافند هوایی، زمینه شناسایی نقاط كور و غافلگیری هر گونه تهاجم احتمالی دشمنان و در نطفه خفه كردن آنها برای متخصصان ما بوجود آمده و پدافند هوایی جمهوری اسلامی دفاع لایه ای و پله ای خود را در نقاطی قرار می دهد و در جاهایی نیز استقرار یافته است كه دشمن هرگز تصور آن را هم نمی كند.


طی سالهای اخیر، نیروها و نهادهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی، با راه اندازی پروژه های سایبری و ایجاد نفوذ و حمله و فیلترینگ و هک و بلوک سایت ها و پایگاههای اطلاع رسانی، جمع زیادی از فعالان حوزه مجازی و اینترنت را به دام انداخته و روانه بازداشتگاه کرده اند.


وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نیز، چند هفته پیش در واکنش به راه اندازی احتمالی پروژه ای تحت عنوان "اینترنت چمدانی" و بدون امکان کنترل و تحدید دولت گفته بود "راه حل های ویژه ای برای مقابله با آن به دستمان آمده است."
 

جنتی: نمی‌دانم چرا عده ای حاضر نیستند نه زیر بار شرع و نه زیر بار قانون بروند

Posted: 08 Jul 2011 03:53 AM PDT

جــرس: خطیب جمعه تهران با انتقاد از عدم اجرای طرح موسوم به "حجاب و عفاف" توسط دولت، به برنامه راهپیمایی امروز حامیان حکومت در حمایت از حجاب اجباری اشاره کرد و با قدردانی از طراحان این تظاهرات گفت: "این کار بسیار خوب است. امیدوارم آنها که هر حرکتی در این زمینه انجام می‌شود سنگی جلوی آن می‌اندازند پیام شما را بگیرند. "


دبیر شورای نگهبان بدون اشاره به ابلاغات دستگاههای دولتی در زمینه تشدید محدودیت و سخت گیری در پوشش و حجاب افراد، از کم کاری دولت در این زمینه انتقاد کرد و گفت: نمی‌دانم چرا عده‌آی حاضر نیستند در این رابطه نه زیر بار شرع و نه زیر بار قانون بروند. اگر مسلمانید آیات قرآن چنین پیامی دارد. اگر در اسلامیت خود تردید دارید قانون را رعایت کنید. قانون می‌گوید عفاف و حجاب باید رعایت شود. "


به گزارش ایرنا، احمد جنتی در خطبه های نماز جمعه هفدهم تیرماه تهران، همچنین خطاب به پاسداران گفت: قدر خود را بدانید و ارزش‌هایی را که به دست آورده‌اید حفظ کنید. راه خود را ادامه دهید. ما و مردم هم قدر شما را می‌ شناسیم و قدردان هستیم ... مراقب باشید آلوده به دنیا نشوید. رهبری هم فرمود "مراقب باشید در اختلافات وارد نشوید" البته هیچ‌کس حق ندارد به اختلافات دامن بزند به طریق اولی مسئولان و سپاه پاسداران و دیگر نهادهای انقلابی هم نباید چنین کنند.


وی با اشاره به برنامه راهپیمایی حمایت از عفاف و حجاب بعد از نماز جمعه امروز با قدردانی از طراحان این برنامه گفت: این کار بسیار خوب است. امیدوارم آنها که هر حرکتی در این زمینه انجام می‌شود سنگی جلوی آن می‌اندازند پیام شما را بگیرند.


دبیر شورای نگهبان ادامه داد: نمی‌دانم چرا عده‌آی حاضر نیستند در این رابطه نه زیر بار شرع و نه زیر بار قانون بروند.


وی خطاب به این عده گفت:‌ اگر مسلمانید آیات قرآن چنین پیامی دارد. اگر در اسلامیت خود تردید دارید قانون را رعایت کنید. قانون می‌گوید عفاف و حجاب باید رعایت شود.


دادگاه حریری فرمایشی و آمریكایی - اسراییلی است
خطیب نماز جمعه تهران درخصوص صدور حکم دادگاه بین المللی در مورد ترور رفیق حریری، نخست وزیر فقید لبنان و متهم دانستن گروهی از اعضای گروه شبه نظامی حزب الله نیز گفت: در این دادگاه اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها دخالت دارند. این دادگاه واقعاً‌ دادگاهی نیست که حق را بشناسد و اعمال کند، بلکه صورت‌سازی‌هایی است تا انتقام شکست جنگ ٣٣ روزه را (از حزب الله) بگیرند. سید حسن نصرالله نیز در این باره و دادگاه فرمایشی آن افشاگری کرده است.

احمد جنتی در دفاع از حزب الله لبنان افزود "حزب الله قدر است و حزب خداست و آمریكایی‌ها بدانند كه این حزب خدا شكست ناپذیر است."


بحرین باید بدست اسلام و مسلمین فتح شود
وی همچنین به وقایع اخیر بحرین اشاره کرد و گفت: تعداد زندانیان روز به روز افزایش می‌یاید و دانشگاهیان و پزشکان از کار اخراج می‌شوند دنیا بسیار رسوا و بی‌آبرو است مگر بحرین چه می خواهد.


جنتی بدون نیم نگاهی به مطالبات مردم ایران و واکنش حکومت به همین مطالباتِ به حق، آنرا برای بحرین عنوان کرد و گفت "شعار آنها هر نفر یک رای است. چرا باید بابت آن کشته شوند. همایش آشتی (از طرف طرفین) طرحی برای رد گم کردن است. این طرح‌ها فایده ندارد. بحرین باید به دست اسلام مسلمین فتح شود و روزی برسد که اسلام در بحرین حاکم شود. "


دبیر شورای نگهبان در خصوص مسایل لیبی نیز گفت: نیروهای قذافی و ناتو جداگانه مردم را می‌کشند. توصیه می‌کنم مردم مراقب باشند صرفاً مهره‌ها تغییر نکند و راه گذشته ادامه یابد.


احمد جنتی بدون اشاره به سرکوب آزادیخواهان و کشتار مردم توسط حکومت متحد جمهوری اسلامی در سوریه، پیرامون قیام های اعتراضی منطقه گفت "توصیه ما به كشورهایی كه در آنها انقلاب و بیداری اسلامی شكل گرفته این است كه مواظب باشند تنها مهره‌ها عوض نشود بلكه مسیر و راه عوض شود و برای تحقق این امر به بصیرت و جانفشانی نیاز است. "
 

سردار نقدی: دشمنان شكست‌خورده دورتا دور كشور ما سنگر زده‌اند

Posted: 08 Jul 2011 02:58 AM PDT

جــرس: فرمانده کل بسیج می گوید "دشمنان اسلام پس از آن‌که نتوانستند جوانان ما را در جبهه‌ها شکست دهند، دور تا دور کشور اسلامی ما سنگر زده‌اند تا از هر راهی که ممکن است به کشور عزیز ما ضربه بزنند."


به گزارش ایسنا، سردار محمدرضا نقدی در صبحگاه مشترک نیروهای مسلح استان سیستان و بلوچستان که در تیپ موسوم به «سلمان فارسی» برگزار شده بود، بر لزوم "هوشیاری و دفاع همه‌جانبه در برابر تهدیدات دشمنان" تاکید کرد و گفت: دشمنان اسلام پس از آن‌که نتوانستند جوانان ما را در جبهه‌ها شکست دهند، دور تا دور کشور اسلامی ما سنگر زده‌اند تا از هر راهی که ممکن است به کشور عزیز ما ضربه بزنند و به همین دلیل کشت مواد مخدر در دو کشور افغانستان و پاکستان را چندین برابر افزایش داده‌اند تا جوانان ما را از این راه از بین ببرند.


وی با اشاره به موج بیداری در کشورهای اسلامی و منطقه - بدون رویکرد به سوریه- این خیزش ها را مجددا از تبعات و تاثیراتِ انقلاب اسلامی ایران ذکر کرد و گفت "همین ایثارگری و ایستادگی شما بود که امروز آثارش در بیداری جهان اسلام دیده می‌شود و این کشورها به این نتیجه رسیده‌اند که اگر می‌خواهند آزاد و مستقل باشند و بنده ذلیل استکبار نباشند، باید همچون شما عزیزان به دامن اسلام پناه ببرند.


فرمانده کل بسیج با یادآوری کسانی که در مراسم جشن روز پاسدار سال گذشته در پی عملیات انتحاری مسجد جامع زاهدان جان باختند، گفت: شهدای شعبانیه که توفیق پیدا کردند به این سعادت بزرگ نائل شوند ثابت کردند که سربازان واقعی راه امام حسین هستند و ان شاء الله انقلاب اسلامی و موج بیداری اسلامی که از این انقلاب درس گرفته است، مقدمه انقلاب جهانی حضرت ولی عصر باشد.

  

نقد مواضع سیدمحمد خاتمی در سخنان مجتبی واحدی

Posted: 08 Jul 2011 03:51 AM PDT

  جرس: سخنان سیدمجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی و سردبیر پیشین آفتاب یزد در مورد اصلاحات و نقد مواضع سیدمحمد خاتمی در مورد انتخابات بازتاب ها و واکنشهای گسترده ای داشت که بخشی از آن در جرس نیز منتشر شد. برای اطلاع کاربران جرس، متن کامل این سخنان با پوزش از تاخیر منتشر می شود.

جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 9, 2011, 1:03:45 PM7/9/11
to polic...@gmail.com

انتخابات آزاد با همه مولفه هایش یا عدم شرکت؛ راه وسط نداریم

Posted: 09 Jul 2011 08:25 AM PDT

سیدمصطفی تاج زاده
جرس: سید مصطفی تاج زاده، فعال سیاسی سبز که از زمان کودتای انتخاباتی سال ۸۸ زندانی است، تاکید می‌کند که ظهور جنبش سبز در ایران و همچنین بروز شرایط جدید در منطقه، راه حل میانه برای انتخابات را بی‌معنا کرده و همانطور که آقای خاتمی نیز تاکید کرده، اصلاح‌طلبان و سبزها تنها باید در یک انتخابات آزاد با ساز و کارهای خودش شرکت کنند.


او می گوید: تا پیش از ۲۲ خرداد طرفدار این بودم که حتی الامکان در هر انتخاباتی با هر شکلی شرکت کنیم و حتی کسب اقلیت نمایندگی مجلس را نیز در نظر بگیریم، یعنی در عین حال که به شیوه برگزاری انتخابات اعتراض داریم اما در آن شرکت نیز کنیم. داستان جنبش سبز اما نظر من این امر را به شکل دیگری در آورد. در واقع جنبش سبز راه وسط را از بین برده، یا انتخابات باید آزاد باشد با همه مؤلفه ها یا ما نباید در آن شرکت کنیم و اجازه دهیم خودشان آن را برگزار کنند.
 

به گزارش کلمه این عضو جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، اما معتقد نیست که برای رسیدن به چنین هدفی لزوما باید ابتدا قانون اساسی تغییر کند؛ بلکه تصریح می‌کند: اگر مردم در صحنه باشند، انتخابات آزاد با همین قانون اساسی نیز برگزار می شود. مهم تفسیر قانون است، می توان از قانون اساسی تفسیر دموکراتیک داشت و در عین حال می توان به دلیل انفعال مردم، حاکمیت تفسیر استبدادی از قانون اساسی داشته باشد.


وی خاطرنشان می‌کند که اگر از اقتدارگرایان از ترس اصلاح طلبان به برگزاری انتخابات فرمایشی رو نمی‌آوردند، باند بی‌کفایت فعلی که جریان انحرافی نام گرفته، به قدرت نمی‌رسید. او تاکید می‌کند که در انتقادهای متقابل اخیر جریان احمدی نژاد و باند مصباح و اصولگرایان، هر دو طرف نقدهای سال‌های قبل اصلاح طلبان به جریان مقابل را تکرار می‌کنند که این نشان از درستی انتقادهای اصلاح طلبان به هر دو جریان متخاصم فعلی دارد.


این مصاحبه ای  چند روز قبل و در دوران مرخصی کوتاه مصطفی تاجزاده انجام شده است.

با توجه به گذشت دو سال از شروع جنبش سبز و اتفاق هایی که در این دوسال رخ داده، اینک وضعیت جنبش را به چه شکل می بینید و چه تحلیلی از فضا می توان داشت؟

گذشت زمان را در مجموع به سود جنبش سبز می دانم، پیش از این نیز گفته ام که اقتدارگرایان با بحران های متعددی رو به رو هستند و در موضع ضعف قرار دارند. با وجود آنکه در تمامی این مدت در قرنطینه به سر می بردم اما به هرحال با افرادی سر و کار داشته ام که یا در طیف اقتدارگرایان قرار دارند و یا از مسوولان زندان و بهداری هستند و به هر صورت به آن سمت گرایش داشتند. کاملا می توان متوجه شد که با گذشت زمان، برخورد آنان نسبت به مسائل و حتی دیدشان به ما تغییر کرده است. سال ها به ما بی بصیرتی و گام زدن در خط آمریکا را نسبت می دادند، اما با حوادثی که اخیرا پیش آمده یک نوع شرمندگی را می توان در چهره آنان دید که هرچند نمی خواهند به صراحت آن را بیان کنند اما در واقع با زبان بی زبانی می گویند که اشتباه کرده اند و حق با اصلاح طلبان بوده است، مسیری که رفته اند اشتباه بوده و باید به فکر کشور بود. از طرفی دیگر جنبش سبز نیز در حال حاضر موقعیت خوبی پیدا کرده و باید به آینده امیدوار باشد. من در زندان به دلیل آنکه در شرایط قرنطینه به سر می برم بسیاری از دوستان را نمی بینم اما دورادور متوجه شده ام که روحیه ها روز به روز بهتر می شود چرا که آنان مطمئن هستند که آینده متعلق به آنها ست و نگاه اصول گرایان به ما نیز این است که دیر یا زود برای سامان دادن به اوضاع باید از ما دعوت به کار کنند. جای هیچ نگرانی نیست و نباید هول شد. باید طبیعی باید رفت جلو و اجازه داد زمان، آنها را از درون آسب پذیر کند و در عین حال ما نیز کارها را به خوبی دنبال کنیم. باید دقت کرد که در آن طرف اختلافات رو به گسترش و دعوا به طور جدی در جریان است.

از این اختلاف ها زیاد صحبت می شود، دلیلی این اختلاف ها چیست و آیا تاثیری بر جنبش سبز دارد؟

اختلاف آنان در مورد منبع کمیاب قدرت است و هرکس می خواهد حرف اول را بزند. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی حرف اول را می زند و می دانند که نمی توانند از پس مشکلات بر آیند و همین امر نیز اختلافات را تشدید کرده است. اختلافات فرهنگی نیز به قوت خود باقی است و بسیاری از آنان در بحث های خصوصی اعلام می کنند که روش های قهری و اجباری جواب نداده و باید فکر دیگری کنند. ۶ سال از این دولت می گذرد و با معیارهایی که آنان دارند اوضاع از نظر فرهنگی بسیار بدتر از آنچیزی شده که در دوره اصلاحات بوده است. از نظر بین المللی نیز مشکلات عدیده ای وجود دارد، اقتدارگرایان فکر نمی کردند که آمریکا پس از زمین گیر شدن در افغانستان و عراق امکان دخالت در دیگر کشورهای مسلمان را داشته باشد و در واقع جنگ عراق و افغانستان را پایان دخالت های آمریکا در منطقه می دانستند. با حوادثی که اخیرا رخ داد، خصوصا با اتفاق های لیبی معلوم شد که داستان به هیچ وجه این طور نیست و خطری که اصلاح طلبان از حضور آمریکا احساس می کردند جدی بوده است. البته طنز تاریخ این است که اقتدارگرایان همه اتفاق ها را به دشمن منتسب می کنند اما درواقع دشمن را جدی نمی گیرند، اما ما تمام اتکایمان به داخل بوده و در عین حال می گفتیم که تهدید و خطر آمریکا جدی است. اتفاقی که در لیبی ممکن است در سوریه هم رخ دهد، چرا که همه متوجه شده اند که در کشورهایی که دولت هایشان با آمریکا بر سر مهر نیستند اگر تظاهرات مردمی و به دنبال آن سرکوب رخ دهد، هر لحظه باید منتظر دخالت نظامی غرب و خصوصا آمریکا باشند. در خصوص سوریه نیز اگر تا کنون کشورهای غربی دخالت نکرده اند بیشتر به این دلیل است که امریکا و اسراییل بیشتر نگران این موضوع هستند که جایگزینی مناسب برای بشار اسد ندارند و ممکن است که جانشین او به مراتب ضد آمریکایی تر و ضد اسراییلی تر باشد تا سیستم بعث کنونی، لذا با احتیاط برخورد می کنند. از طرفی دیگر نماینده ویژه حقوق بشر نیز برای ایران انتخاب شده و به نظر می رسد پرونده ما این بار نه به دلیل مساله هسته ایی که به دلیل نقص حقوق بشر که جهان‌پسندتر است در شورای امنیت مطرح شود. فشار های اقتصادی نیز خود اظهر من الشمس است. در حقیقت پیش‌بینی اصلاح طلبان و سبزها درست در آمد و جالب این است که اقتدار گرایان مخالف احمدی نژاد به حرف های اصلاح طلبان و مخالفان سبز او استناد می کنند و در انتقاد از او همان اظهارات را بر زبان می آورند و جالب تر آنکه باند خود احمدی نژاد نیز حرفهای ما در نقد جامعه مدرسین و آیت الله مصباح و روحانیت مبارز را تکرار می کنند و با همان ادبیات آنان را مورد نقد قرار می دهند. گویی پذیرفته اند که سخن اصلاح طلبان در باره هر دو گروه یعنی اصول گرایان و باند احمدی نژاد درست بوده، منتها جالب آن که باید توجه کرد جریان انحرافی مطرح شده در واقع همان باند قدرت است و نباید از آن تحلیل اشتباهی ارائه داد. به نظر من تحلیل درست این است که این جریان انحرافی و یا به واقع باند قدرت به این دلیل به قدرت رسید که ترس موهومی از اصلاح طلبان و انتخابات آزاد در بین اصول گرایان وجود داشت و در نتیجه آنان به یک انتخابات فرمایشی تن دادند. نتیجه این انتخاب نیز این بود که جریان انحرافی یا به نظر من یک باند بی کفایت قدرت بر مسند امور تکیه بزند. اگر انتخابات آزاد بود این باندها نمی توانستند از موقعیت به این راحتی استفاده کنند و در صحنه سیاسی کشور جا پیدا کنند.

با توجه به این تعاریف و تحلیلی که شما از فضای موجود دارید در حال حاضر فعالان اصلاح طلب و جنبش سبز چه گونه می توانند عمل کنند تا جنبش به اهداف خود نزدیک شود؟

به نظرم در این باره دو وظیفه داریم. یک بعد نظری است که نقطه قوت و اقتدار اصلاح طلبان است چراکه آنان همیشه در طی این سه دهه حرف های نو، جدید و اساسی داشته اند و اکنون نیز جامعه انتظار دارد که از زبان آنان سخنان نو وره گشا بشنود. باید تببین درستی از اتفاقات به جامعه عرضه کنیم و به جای آنکه از این دعوا ها خوشحال باشیم و ذوق کنیم باید با ارائه تحلیل های مناسب جامعه را درست هدایت کنیم و این بحث را بشکافیم که چرا بعد از ۳۳ سال این مشکلات پیش می آید. به علاوه مساله اصلی که نباید فراموش شود این است که چه اقتدارگراها اختلاف پیدا کنند و چه اختلاف پیدا نکنند جریان سبز که ریشه در جریان های اصیلی چون مشروطه و نهضت ملی شدن نفت و اصلاح طلبی دارد و باید با قوت به راه خود ادامه دهد. اصلاح طلبان تنها جریانی بوده اند که استقلال و آزادی را توام با خود می خواستند و از هردوی آن ها دفاع می کردند. یعنی همزمان هم با استعمار خارجی و هم با استبداد داخلی مخالف بوده اند. اصلاح طلبان و طرفداران جنبش سبز از آزادی دفاع می کنند و بر این اعتقاد نیستند که بررای مبارزه با استبداد داخلی باید به دامان نیروهای خارجی پناه برد و نه بر این اعتقاد هستند که به دلیل مبارزه با استعمار خارجی می توان با استبداد داخلی موافقت کرد. ما با استعمار و استبداد مخالف هستیم و استقلال و آزادی شعار و ماهیت اصلی جنبش مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و دو خرداد است. اما تمام هنر اقتدار گراها این است که به نام مبارزه با آمریکا و با الویت دادن به عدالت، ضد آزادی عمل کنند . ما باید تببین کنیم که راه نجات کشور آزادی و استقلال است و هیچ راه دیگری نیز نداریم. خصوصا کسانیکه نگاهشان به خارج و دخالت خارجی است باید بدانند نهایتا کشور دو دهه در جنگ های داخلی خواهد سوخت و اینگونه نیست که خشونت پایان یابد و دموکراسی حاکم شود، نمونه بارز آن نیز عراق و افغانستان است. به باور من سال های سال این دو کشور درگیری های خونین خواهند داشت و اگر آمریکا این دو سرزمین را ترک کند خطر جنگ داخلی وجود دارد و اگر ترک نکند تفکرات طالبانیسم برای مقابله با آمریکا بوجود خواهد آمد. ما به عنوان اصلاح طلب و جنبش سبزی باید گفتمان خود را اعلام کنیم، خصوصا که هر دو طرف دعوا مجبورهستند که به اصلاح طلبان استناد کنند و حتی اگر هم نخواهند حقیقت را بیان کنند، جامعه خود می فهمد و انتقاد می کند. اصلاح طلبان ۶ سال است که احساس خطر کرده اند و اکنون ما بهترین فرصت را برای مطرح کردن بحث های نظری پیدا کرده ایم و می توانیم آن ها را دامن بزنیم الان جامعه پذیرای شنیدن دیدگاه های مختلف است.


خوب این از بعد تئوریک و نظریه پردازی است، اما عده ایی اعتقاد دارند که جنبش برای آنکه بتواند به جلو حرکت کند و خواسته های خود را محقق سازد باید فعالیت عینی داشته باشد، از طرفی دیگه بعضی ها نیز معتقد هستند که با توجه به دعوای داخلی اقتدارگرایان بهتر است که در حال حاضر جنبش سبز حرکت بیرونی و عینی نداشته باشد و با هر حرکتی خصوصا حرکت های خیابانی مخالفت می کنند، به نظر شما کدام راه در حال حاضر برای فعالان جنبش سبز مناسب تر است؟

از نظر عملی هم شعار استراتژیکی برای جنبش سبز ایجاد شده که از مشروطه تا کنون نیز خواست اصلی اصلاح طلبان و تمامی آزادی خواهان بوده است. حق حاکمیت ملی و انتخابات آزاد دو شعار استراتژیک و راهبری اصلی جنبش سبز است. انتخابات آزاد تنها راه نجات کشور است. نجات کشور در ایجاد دولت وحدت ملی و برقراری آشتی ملی تحقق پیدا نمی کند. البته بعضی ها این بحث های انتزاعی را مطرح می کنند که جامعه نیز متوجه منظور آنان نمی شود. با تفاهم های ظاهری و بده بستانهای موجود نمی توان مشکلات را حل کرد. ما معتقدیم که کشور ایران یک راه برای سعادت دارد که آن نیز انتخابات آزاد است. انتخابات آزاد نیز موئلفه های خاص خود را دارد. انتخابات آزاد یعنی آزادی قلم، اندیشه و بیان و سبک زندگی، یعنی آنکه احزاب آزاد باشند، آزادی تجمعات وجود داشته باشد، اتحادیه ها و تشکل های غیر دولتی و سندیکاها آزادی عمل داشته باشند. به نظر من انتخابات آزاد تنها راه رهایی کشور است و باید نیروهایمان را به آن سمت سوق دهیم. انتخابات آزاد بخشی از مشکلات کشور را حل مید کند. استراتژی عملی جنبش سبز باید رسیدن به انتخابات آزاد باشد. از نظر تاکتیکی نیز روزه، اعتصاب غذا، اجتماع خیابونی و کارهای اینچنینی می تواند بسیار مفید باشد. به هیچ وجه نباید سکوت کنیم و از طرفی نیز معنی ندارد که طرف یکی از جناح های اقتدار گرا را بگیریم . هر دو گروه مسبب وضعیت کنونی هستند اما نباید چنان رفتار کنیم که ترس از اصلاح طلبان سبب شود این اتحاد مصنوعی ایجاد شده بین طیف های مختلف اصول گرا که یک وجه مشترک دارند و آن دشمنی با اصلاح طلبان است بوجود آید. طنز تاریخی این است که وجه مشترک ضدیت با اصلاحات تبدیل شد است . در نهایت شرایط به سود جریان دموکراسی خواهی خواهد بود. تند شدن فضا خواسته ی نظامی ها است و کسانیکه می خواهند با نظامی گری با آزادی و حقوق ملت بجنگند.


شما بارها درباره انتخابات آزاد صحبت کرده اید و در طی این دوسال نیز در فرصت هایی که داشته اید تاکید بر برگزاری انتخابات آزاد کرده اید، انتخابات آزاد دقیقا چیست و چگونه می توان به آن رسید؟

در انتخابات آزاد حرف اول را مردم می زنند. اگر فضا عمومی به گونه ایی باشد که جامعه مطالباتی داشته باشد حکومت ها چاره ایی ندارند جز آنکه پاسخ مطالبات مردم را بدهند .ما این را در دوران شاه و هم در دوران جمهوری اسلامی تجربه کردیم. اما باید به مردم درست توضیح داد که انتخابات آزاد که صحبت آن را می کنیم چیست. یکی از ابعاد انتخابات آزاد و سالم این است که مجریان و برگزار کنندگان یا باید کاملا بی طرف باشند یا آنکه در برگزاری انتخابات از تمام گرایشاتی که نامزد دارند بر سر صندوق های رای و شمارش آراء حضور داشته باشند. نمی توانیم بگوییم انتخابات سالم است اما رییس هیات بر نظارت آن آقای جنتی باشد که برای اصول گرایان جلسه می گذارد تا وحدت خود را حفظ کنند. یا آنکه آقای یزدی نایب رییس شورای نگهبان باشد درحالیکه خود رسما یک طرف دعوا با اصلاح طلبان و حتی نامزهای مستقل است. طبق قانون نباید کسانی که در هیات نظارت حضور دارند وارد انتخابات شوند و اکنون مساله ایی که مخالفان احمدی نژاد نگران آن هستند نیز همین موضوع است و جالب این است که همان اظهارات ما را در خصوص سلامت انتخابات تکرار می کنند. اکنون آنان نیز به فکر تشکیل کمیته صیانت از آرا افتاده اند و از پخش میلیارد ها پول در میان مردم نگران هستند چرا که این پول ها می تواند در رای مردم تاثیر بگذارد و این نگرانی به حق است. اما این نگرانی ها فقط درباره دولت نیست و در خصوص هیات نظارت و شورای نگهبان نیز و همچنان در باره کمیته امداد وجود دارد. وقتی گفته میشود انتخابات آزاد باید سازو کارهایی را در نظر گرفت، یعنی از همان ابتدا باید به تمام امور دقت کرد، از تایید صلاحت ها گرفته تا هیات اجرای و نظارت، رادیو و تلویزیون و مطبوعات، همه باید در مسیر برگزاری انتخابات آزاد قرار گیرند و قوای حکومتی نباید این امکان را داشته باشند که به نفع یک گروه و یا جریان خاص وارد انتخابات شوند. اکنون این شبهه است که دولتی ها در انتخابات به ضرر بخش دیگری از اصول گراها تقلب خواهند کرد، برای این امر می توان راه حل نهایی پیدا کرد اما نمی توان با گفتن تو را به خدا تقلب نکنید و آنها هم بگویند نه نمی کنیم این مساله را تمام شده بدانیم. مطمئنا اگر در هیات نظارت نماینده تمامی جناح ها حضور داشته باشند آنها نیز نمی توانند تقلب کنند. اصرار بر یک دست بودن هیات ها برای این است که تقلب کنند وگرنه از نظارت که نمی ترسند و همه را برای امر نظارت دعوت می کنند. شرایط انتخابات آزاد پیچیده نیست ودنیا آن را تجربه کرده و دیده است. اما اینکه اقتدار گراها به آن تن نمی دهند به این دلیل است که از اقتدار آنان کم می شود. اما از سوی دیگر هرچقدر که قدرت اقتدارگرایان بیشتر شود، نارضایتی مردم نیز بیشتر می شود، فساد آشکار تر و فشارهای بین الملی و حقوق بشر نیز به همان میزان بیشتر خواهد شد. باید این موضوع مهم نیز را در نظر بگیریم که فضای منطقه این مطالبه را دنبال می کند و روز به روز نیز بیشتر می شود و به همین میزان احتمال آنکه حکومت نیز به برگزاری انتخابات آزاد تن دهد بیشتر خواهد شد.


اگر حاکمیت به برگزاری انتخابات آزاد تن ندهد، در برابر انتخابات پیش رو چه باید کرد؟

تا پیش از ۲۲ خرداد طرفدار این بودم که حتی الامکان در هر انتخاباتی با هر شکلی شرکت کنیم و حتی کسب اقلیت نمایندگی مجلس را نیز در نظر بگیریم ، یعنی در عین حال که به شیوه بر گزاری انتخابات اعتراض داریم اما در آن شرکت نیز کنیم. داستان جنبش سبز اما نظر من این امر را به شکل دیگری در آورد. در واقع جنبش سبز راه وسط را از بین برده، یا انتخابات باید آزاد باشد با همه موئلفه ها یا ما نباید در آن شرکت کنیم و اجازه دهیم خودشان آن را برگزار کنند تا اختلافات نیز تشدید شود. ما با عدم شرکت خودمان در انتخابات غیر آزاد باید مشروعیت انتخابات را زیر سوال ببریم و آن را از رسمیت بی اندازیم. در عصری که از بحرین تا مصر ملت به دنبال انتخابات آزاد هستند، در کشور ما جریانی حاکم شده که روش آن مانند دیکتاتورهای منطقه است، از این رو اگر آنان احساس کنند که ما شرکت نمی کنیم مجبورمی شوند تصمیمی استراتژیک بگیرند بدین معنی که یا باید اصلاح طلبان را حذف کنند و تن به اختلاف گسترده داخلی دهند. از آنجاکه حریم ها و حرمت ها را نیز رعایت نمی کنند و از خدا، شرع و اسلام مایه می گذارند و انواع تهمت ها و اتهام را متوجه هم می کنند و به این ترتیب این وضعیت برای آنان مشکل ساز خواهد بود. و اگر غیر از این نیز بخواهند رفتار کنند باید اصلاح طلبان را وارد بازی کنند، آنهم تمام و کمال، همان طور که هستند و نباید چاره ایی غیر از این بگذاریم. من صحبت های آقای خاتمی را هم در همین راستا می بینیم. راه وسط نداریم اصلاح طلبان و سبزها در انتخابات آزاد با ساز و کارهای خودش شرکت می کنند.


آیا در همین قانون اساسی می توان به انتخابات آزاد رسید؟

بله، در همین قانون اساسی دوم خرداد و شوراهای اول و دوم شکل گرفت. در انتخابات شوراهای دوم شکرت کردیم و شکست هم خوردیم. آن انتخابات آزاد ترین انتخابات صد سال اخیر بود و هیچ کس به خاطر سلیقه، نوع نگاهش و خواستگاه سیاسی و غیره از شرکت در انتخابات منع نشد.در آن انتخابات نه جناح پیروز و نه جناح شکست خورده هیچ کدام اعتراضی نداشتند و انتخابات صد در صد سالم بود. ما شکست خوردیم و نتیجه انتخابات را نیز به رسمیت شناختیم که البته دلیل شکست ما رای بالای رقیب نبود بلکه فقط ۱۱ درصد مردم تهران درانتخابات شرکت کردند. به هرحال یکی از آزاد ترین انتخابات در دوره ما برگزار شد . اگر مردم در صحنه باشند، انتخابات آزاد با همین قانون اساسی نیز برگزار می شود. مهم تفسیر قانون است، می توان از قانون اساسی تفسیر دموکراتیک داشت و در عین حال می توان به دلیل انفعال مردم حاکمیت تفسیر استبدادی از قانون اساسی داشته باشد. قانون اساسی یک متن یا یک کتابچه است و تفسیر آن در دست خودمان است . همیشه گفته ام قانون اساسی امریکا یک قرن قبل از برچیده شدن برده داری در این کشور نوشته شده است و هنوز اجرا می شود هرچند که آن قانون اساسی متمم هایی داشته است اما به هرحال همان قانون است که درست تفسیر می شود. البته این صحبت به این معنی نیست که نبایدقانون اساسی را اصلاح کرد، در یک فرصت مناسب باید این اتفاق بیفتد اما برگزاری انتخابات آزاد را منوط به تعییر قانون اساسی نمی کنیم.

 

 

رسیدگی دقیق و بی طرفانه به پرونده فوت هاله سحابی و هدی صابر

Posted: 09 Jul 2011 07:18 AM PDT

درخواست سیصدو شصت تن از فعالان سیاسی از مسئولان
جــرس: در چهلمین روز درگذشت مرحوم مهندس عزت‌اله سحابی، سیصد و شصت تن از فعالان سیاسی در بیانیه‌ای یاد او را گرامی داشته و ضمن ارج نهادن به شش دهه مبارزه و تلاش بی وقفۀ آن فعال ملی- مذهبی، خود را همسو با مشی اخلاقی – سیاسی و منش انسانی وی خواندند.


دربخشی از این بیانیه آمده است "ما امضا کنندگان این بیانیه، شش دهه مبارزه و تلاش بی وقفه مهندس عزت الله سحابی برای سربلندی مردم و میهن‌اش را از صمیم قلب پاس می‌داریم و خود را همسو با مشی اخلاقی – سیاسی و منش انسانی او، علیرغم همه تکثر و تنوعی که اینک در جامعه ما و از جمله در حوزه‌های سیاسی – مدنی وجود دارد؛ گرانقدر و راهگشا میدانیم و فقدان او را به خانواده و دوستان همراه‌اش سوگوارانه تسلیت می‌گوییم."


  امضا کنندگان، همچنین جانباختن مرحومان هاله سحابی و هدی صابر را تسلیت گفته و خواستار "رسیدگی دقیق و بی‌طرفانۀ جانباختن آنها از سوی مسئولین امر برای کشف حقیقت و جلوگیری از تکرار آن" شدند.


متن این بیانیه ای که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت، به شرح زیر است:


به نام خدا
ملت عزیز ایران
چهل روز از فقدان بزرگ مردی گذشت که 60 سال برای آزادی، استقلال و آبادی میهن و رفاه ملت‌اش تلاش، مبارزه و مقاومت کرد.
مهندس عزت‌الله سحابی خود دانش آموخته بزرگانی همچون مرحومان مهندس مهدی بازرگان ، آیت الله طالقانی و پدر بزرگوارش دکتر ید الله سحابی و آموزه های قرآنی و منش و روش سیاسی و اخلاقی آنان بود. اما همانگونه که خود در یکی از دستاوردهای فکری‌اش گفته بود "کتاب طبیعت و تاریخ نیز منبع آموزش و الهام‌اند"؛ بدین ترتیب یکی از بزرگترین منابع انباشت دانش او، تجارب تاریخی‌اش بود.


در تلاقی و تعامل این منابع و آن اساتید بزرگ بود که وی در دو- سه دهه پایانی عمر ارزشمند خویش، تجارب بس گرانبهای خود را بویژه از طریق مجله « ایران فردا » ، بی دریغ در اختیار همگان و به خصوص نسل جوان، قرار داد.


مرحوم سحابی در طول حیات پربار خود همواره بر این اعتقاد بود که پیش نیاز اساسی «همبستگی ملی» برای رشد و اعتلای میهن جهت دستیابی به آزادی ، عدالت ، حقوق بشر و...؛ تقدم منافع ملی بر منافع فردی و گروهی است. ضرورت رشد و قدرت‌گیری جامعه مدنی برای ایجاد توازن قوای سیاسی با دولت قدرتمند به عنوان تنها راه توسعه سیاسی و ضرورت رشد و توسعه اقتصادی به عنوان تنها بستر تحقق عدالت اقتصادی؛ طرح و تاکید بر « ایران » و دغدغه نجات، رفاه و سربلندی مردم این سرزمین به عنوان محور وحدت ملی به جای هر عامل دیگر؛ ضرورت رابطه تعاملی (بجای تقابلی) در صحنه ملی و بین‌المللی بر اساس منافع ملی؛ لزوم بی طرفی دولت در امر عقاید و دیانت مردم و تفکیک نهاد دین و دولت؛ اخلاق و سلوک مومنانه در زندگی فردی و سیاسی، اجتماعی از دیگرآموزه‌های گرانبهای آن بزرگ‌مرد بود.


اما آنچه بیش از همه مهندس عزت‌الله سحابی را محبوب عموم مردم(و مورد احترام منتقدان و مخالفانش) ‌کرده بود، منش اخلاقی وی و بویژه صداقت بی‌نظیر، حسن نیت، دگر‌پذیری، نقد خود و تلاش و مبارزه بدون چشم‌داشت وی در همه حوزه‌ها برای اعتلای وطن بود. چنانچه امروز نیز همین ارزشهای اخلاقی نیاز مبرم ما در عرصه سیاست، فرهنگ و جامعه مدنی است.


ما امضا کنندگان این بیانیه، شش دهه مبارزه و تلاش بی وقفه مهندس عزت الله سحابی برای سربلندی مردم و میهن‌اش را از صمیم قلب پاس می‌داریم و خود را همسو با مشی اخلاقی – سیاسی و منش انسانی او، علیرغم همه تکثر و تنوعی که اینک در جامعه ما و از جمله در حوزه‌های سیاسی – مدنی وجود دارد؛ گرانقدر و راهگشا میدانیم و فقدان او را به خانواده و دوستان همراه‌اش سوگوارانه تسلیت می‌گوییم. بدان امید که با تداوم راه و همیاری و هم‌سویی همه دلسوزان وطن به تحقق آرزوهای او که نگران اما امیدوار ترک‌مان کرد و به دیار باقی شتافت، نزدیک‌تر شویم.


در پایان دو سوگ بزرگی که پس از رحلت این بزرگ مرد پیش آمد و دو انسان والا ؛ هاله سحابی و هدی صابر را از ما گرفت، به خانواده این دو عزیز تسلیت می‌گوییم و خواهان رسیدگی دقیق و بی‌طرفانه این فجایع از سوی مسئولین امر برای کشف حقیقت و جلوگیری از تکرار آن هستیم.


هجدهم تیرماه نود


هاشم آقاجری- زهره آقاجری - ساسان آقایی- رضا اخوان حیدری- محمود امیراحمدی- محمدحسن اسلامی- امین احمدیان- جلال اقتداری- محمد آزادی- علی اکرمی- محمدرضا احمدی‌نیا- مرتضی اشفاق- مهدی امین‌زاده- مرتضی اصلاح‌چی- مهسا امرآبادی- سمانه ابولپور- مرضیه آذرافزا- آزیتا اسکندریون- حمید اسماعیلی- سید عباس احمدی- علیرضا اکبرزادگان- محمد ابراهیم‌زاده- عباس ابوذری- هادی احتظاظی- اکبر بدیع‌زادگان- بهمن احمدی عمویی- لقا اردلان- عباس امیرانتظام- سعید آل‌آقا- مهرنوش بسته‌نگار- فرهاد بهبهانی- ابوالفضل بازرگان- محمد حسین بنی‌اسدی- عبدالعلی بازرگان- پرویز بابایی- فرزانه بذرپور- حمید بهشتی- رضا باوفا- داوود بشیری- اکبر بدیع‌زادگان- صفا بیطرف- رحمت‌اله برهانی- فرشته بازرگان- محمد نوید بازرگان- ملکه بازرگان- فتانه بازرگان- مختار باطولی- محمد برقعی- محمد بذرپور- مهدی بسته‌نگار- حمید بهشتی- محمد بهفروزی- پروین بختیاری‌نژاد- ژیلا بنی‌یعقوب- عمادالدین باقی- روح‌اله باقری- رضا پویان- حبیب‌اله پیمان- مسعود پدرام- عبداله توسلی- محمد توسلی- مصطفی تاجزاده- غلامعباس توسلی- محمد تهوری- عبدالرضا تاجیک- محمدرضا توسلی- محمد تیرانی- مجید جابری- ایلیا جزایری- جلال جلالی‌زاده- حمیدرضا جلائی‌پور- فریده جمشیدی(صابر)- عزت جعفری- علی‌محمد جهانگیری- فرانک چالاک- نسیم چالاکی- حسین حریری- محمدرضا حمسی- فخرالدین حکیمی- عبدالکریم حکیمی- رضا حاجی- جلال‌الدین حجتی- فخرالدین حیدریان- عباس حکیم‌زاده- علی حکمت- محمود حجتی- سید محمود حسینی- سید صفدر حسینی- سعید حجاریان- بهمن حافظی- جمشید حقگو- ابولفضل حکیمی- مجید حکیمی- محمد علی حسن‌نژاد- بهزاد حق‌پناه- محمد حیدری- مجتبی خندان- سید امیر خرم- رضا خجسته رحیمی- مصطفی رسته‌مقدم- رضا خاتمی- هادی خانیکی- جعفر خائف- ابراهیم خدادادی- حسین خطیبی- محمد خطیبی- اسماعیل خوش‌محمدی- هوشنگ خیراندیش- علی خشکباری- محمد مهدی دانشیان- محمدعلی دادخواه- مصیب دوانی- مصطفی درایتی- محمد دادیزاده- عباس دهقان‌نژاد- ابراهیم دینوی- جمال درودی- عزیز دانشور(آسا)- علی دانشور- محمد رسولیان- احد رضایی- امیر رشیدی- علیرضا رئیسی- داوود روشنی- اقبال رضایی- محمدجواد رجائیان- محمد صادق رسولی- اصغر رضایی- مهدی رهنما- علی رشیدی- حسین رفیعی- رضا رئیسی طوسی- تقی رحمانی- شاپور رشنو- محترم رحمانی- محمد رحمانی- رضا زاهد- پرویز زندی‌نیا- جمال زره‌ساز- محمد ابراهیم زمانی- کورش زعیم- منصور سحابی- سعید سحابی- حامد سحابی- فریدون سحابی- عبدالفتاح سلطانی- پرستو سرمدی- مرتضی سیمیاری- محمود سعیدزاده- نسرین ستوده- نسیم سرابندی- صدرا سمنانی رهبر- شمس‌الدین سیاسی‌راد- محمد ستاری‌فر- مصطفی سبطی- محمد سرچمی- بیوک سعیدی- مرتضی سلطانیه- حسین سبحان- علیرضا ساریخانی- خسرو سیف- فرزاد سلطانی- ژیلا شریعت پناهی- محمدرضا شفیعی- تقی شامخی- محمد شریف- مریم شربت‌دار قدس- مریم شفیعی- مرین شبانی- آمنه شیرافکن- روح‌اله شهسوار- علی شکوری‌راد- سعید شیرکوند- احمد شیرزاد- علی شاملو محمودی- الله‌وردی شمبوری- محمود بصیر شاددل- ابراهیم شاکری- احمد شهامت‌دار- سعید شریعتی- حسین شاه‌حسینی- مینا شاهپوری- حسین شاه‌ویسی- هاشم صباغیان- علی صادق‌پور- بهروز صحابه- احمد صدر حاج‌سید جوادی- فیروزه صابر- رضا صدر- احمد صدری- محمود صدری- فضل‌الله صلواتی- لیلا صداقت(رجایی)- لطیف صفری- سجاد ضرغام- مجید ضیایی- جلیل ضرابی- رئوف طاهری- اکبر طاهری- یوسف طاهری- فرهاد طاهری- حسام طالقانی- نرگس طالقانی- علی طباطبایی- اعظم طالقانی- حمیدرضا ظریفی‌نیا- حبیب عطایی- محمدجعفر عمادی- حسین عقیلی- فیض‌اله عرب‌سرخی- مهدی عربشاهی- مهرداد عربستانی- محمدباقر علوی- علی علیزاده نائینی- محمود عمرانی- رضا علیجانی- شهین علوی- روئین عطوفت- محمد لطیف عباس‌پناه- زرین‌دخت عطایی- علیرضا غروی- مهران غفارزاده- فریده غیرت- علی‌اصغر غروی- حمزه غالبی- آرش غفوری- سعید غفارزاده- ماجد غروی- مسیح غروی- علی غفرانی- حسن فرید اعلم- غفار فرزدی- پویان فخرایی- علیرضا فلاحتی- باقر فتحعلی بیگی- مقصود فراستخواه- فاطمه فرهنگ‌خواه- ماهرو قشقایی- خسرو قشقایی- مهدی قلیزاده اقدم- علی قلی‌زاده- هادی قابل- حجت‌الله قیاسی- عبدالمجید قندی‌زاده- مصطفی قهرمانی- احمد قابل- نظام‌الدین قهاری- مصطفی کتیرایی- بابک کریمخانی- امیر حسین کاظمی- هادی کحال‌زاده- حسین کروبی- محمد کیانوش‌راد- حسین کاشفی- مرتضی کاظمیان- رحمان کارگشا- محسن کدیور- خسرو کردپور- مسعود کردپور- علی کرمی- فاطمه کمالی احمدسرایی- رضا گل‌احمر- علی‌اصغر گواهی- جعفر گنجی- بیژن گل‌افرا- فاطمه گوارایی- محمد حسین لواسانی- مصطفی ماروچی- محسن محققی- علیرضا محمدزاده- محمد محمدی اردهالی- اسماعیل مدبر- علی‌اکبر معین‌فر- جهانگیر مهدمینا- حسین میرزایی- سید علی مهرداد- فخرالسادات محتشمی‌پور- کیوان مهرگان- مهدی معتمدی‌مهر- مصطفی مسکین- عباس مصلحی- متین مسکین- احمد مرشدیان- علی مزروعی- فریده ماشینی- زهرا مجردی- احمد میدری- اروجعلی محمدی- سید علی میرموسوی- محمد مراد حاصلی- حسین مجاهد- رضا مسموعی- لیلا مصطفوی- خسرو منصوریان- احسان مالکی‌پور- محمدتقی متقی- سید علی محمودی- فرید مرجائی- عبدالحمید معافیان- کاظم ملکی- سیدرضا موسوی سعادتلو- علی مومنی- محمود مومنی- امیر میرخانی- فرید مدرسی- بدرالسادات مفیدی- پریچهر مبشری- حسین مجتهدی- محمد حسن محقق معین- نرگس محمدی- سعید مدنی- مرشیه مرتاض لنگرودی- محمد ملکی- وحید میرزاده- لطف‌اله میثمی- محمد محمدی گرگانی- مهدیه محمدی(زیدآبادی)-علی اصغر نوح- محمدتقی نکوفر- امیرهادی نکوفر- غلامرضا نیک‌صفت- حسین نورانی‌نژاد- آرش نجبایی- سحر نصیری- محمد نعیمی‌پور- حسین نصیری- محمود نعیمی‌پور- حسن نراقی- جعفر نقمی- مهدی نوربخش- فخرالسادات نوربخش- منوچهر نوربخش- شاهین نوربخش- غلامرضا نیک‌صفت- محمد سجاد نقوی- فتح‌اله نجاتی مازگر- حسین نوری‌نیا- بهرام نمازی- فرهاد نصیریان- اکبر والی- علی والی- ناصر وهداد- شمس‌الدین وهابی- علی وفقی- رسول وریایی- صدیقه وسمقی- داود هادی‌نژاد- علیرضا هندی- بهاره هدایت- سید هاشم هدایتی- خلیل هادی‌پور- احسان هوشمند- - احمد هادوی- هادی هادی‌زاده یزدی- داوود هرمیداس باوند- حسن یوسفی اشکوری- ابراهیم یزدی- رحیم یاوری- علی فرید یحیایی- حسن یوسفیان آرانی
 

بازگشت میلاد اسدی، فعال دانشجویی، به زندان

Posted: 09 Jul 2011 07:31 AM PDT

 جرس: میلاد اسدی، فعال دانشجویی که برای گذراندن امتحانات پایان ترم دانشگاه، به مرخصی ده روزه آمده بود، با عدم تمدید مرخصی اش به زندان بازگشت.


به گزارش کلمه، با وجودی اینکه میلاد اسدی امتحانات خود را گذارنده، ممکن است نمره های او به دلیل مخالفت حراست دانشگاه خواجه نصیر برای وی منظور نشود.

حراست دانشگاه به واحد آموزش این دانشگاه اخطار داده است که نباید نمره های میلاد اسدی را در پرونده آموزشی اش ثبت کند. این کار حراست خلاف قانون است اما مسوولان آموزش گفته اند به خاطر فشارها و تهدیدها ممکن است که تمامی امتحان های این دانشجو را انجام نشده تلقی کنند.
 

دادگاه میلاد اسدی در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه برگزار شد. در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ گزارش شد میلاد اسدی به هفت سال زندان محکوم شده است که بعد به پنج سال تقلیل یافت.

میلاد اسدی پس از نزدیک به ۱۶ ماه حبس بدون حق استفاده از مرخصی، ۲۹ اسفند گذشته در آستانه سال جدید به مرخصی آمد که در ۶ فروردین ۹۰ اعلام شد مرخصی وی تا ۸ فروردین تمدید شده است. وی در نهایت در روز هشتم فروردین به زندان بازگشت و چندی پیش نیز توانست از مرخصی تحصیلی زندان استفاده کند.

دکتر محمد ملکی: همه پرسی تنها راه پیش روی حاکمیت

Posted: 09 Jul 2011 05:55 AM PDT

جــرس: دکتر محمد ملکی با بیان اینکه "بیش از پانزده سال است که روش مسالمت آمیز «رفراندوم» با شرایط ویژه آن پیشنهاد شده و من بارها تکرار کرده ام که در هر حال حاکمیت باید یک راه را انتخاب کند. بدیهی است رفراندوم باید شامل هر ایرانی که شناسنامه ایرانی دارد گردد و در شرایط آزاد برگزار گردد"، خاطرنشان کرد "خدا کند حاکمیت راه بدون خشونت «همه پرسی» را انتخاب کند."


به گزارش دانشجو نیوز، با توجه به فرا رسیدن سالگرد ١٨ تیرماه، به عنوان یکی از مهم ترین روزهای تاریخ جنبش دانشجویی ایران، دکتر محمد ملکی، اولین رییس دانشگاه تهران پس از پیروزی انقلاب، طی مصاحبه ای تاکید می کند "ما تا از تاریخ ٣٢ سال اخیر درس نیاموزیم و تعریف جدیدی از مبارزه خشونت آمیز و غیر خشونت آمیز نداشته باشیم، هرگز به تعریف صحیح بین «خشونت ورزی» و «استقامت و ایستادگی» نخواهیم رسید. "


دکتر ملکی پیش از پاسخ به سوالات، نکته مهمی را یادآور می شود:
"دوستان! اجازه می خواهم قبل از پرداختن به سوالات نکاتی را متذکر باشم.
نخست سپاس و درود می فرستم به همه ی زندانیان سیاسی-عقیدتی که با از جان گذشتگی و استقامت و فداکاری، زندانهای مخوف و ستم پیشگان انسان کش را تحمل می کنند و تن به تسلیم نمی سپارند. من وظیفه ی خود می دانم نام این عزیزان مبارز را تا آنجا که در ذهنم هست همراه با شهیدان یک سال اخیر بدون خودی و غیر خودی کردنِ این افتخار آفرینان یادآور باشم (١)، چون اعتقاد دارم هرکس با هر عقیده و مرام، در راه آزادیِ مردم مبارزه کند و جان و زندگی در این راه بگذارد مَرضی خدا و خلق خواهد بود و برای همیشه در بهشت اعمال خویش بسر خواهد برد. تفاوتی بین ندا و صبا، شبنم و بهاره، مهدیه و مرضیه و آسیه، نازیلا و نسرین و ... وجود ندارد، همانگونه که بین مجید و احمد، عبدالله و پیمان، احسان و کیوان، عباس و علیرضا، حشمت الله و مجید، سید محمد علی و حامد و جواد و عماد و محمد و علی و ... هیچ تفاوتی نیست. راستی چه تفاوتی بین شهدا راه آزادی در دهه شصت و قبل از آن با شهدا جنگ تا امروز وجود دارد؟ چه تفاوتی میان آن روحهای بزرگ و شهدای سترگ از جمله سهراب و سعید و علی و مجید و جعفر و محسن و هاله و رضا(هدی) و همه آنها که در خیابان ها و بیابان ها به دست جنایتکاران شهید و مجروح شدند می توان قائل شد؟ یکبار دیگر در برابر همه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی و تمام شهدا راه آزادی با هر تفکر و اندیشه سر تعظیم فرود می آورم و به آنها درود می فرستم."


دکتر ملکی در مورد حادثه حمله به کوی دانشگاه تهران در تیرماه سال ٧٨ با انتقاد از رهبران سیاسی، می گوید: "نکته بسیار جالب در این تظاهرات این بود که وقتی مردم به آنها پیوستند عده ای از رهبران سیاسی نه تنها به یاری آنها نرفتند، بلکه به نصیحت آنها پرداختند و با قول و وعده های پوچ که هرگز عملی نشد شعله های اعتراض را خاموش کردند و یاس و ناامیدی از اصلاحات را تا حدودی در دل جوانها بویژه دانشجویان افکندند. بطوریکه روز به روز فاصله ی بین دانشجویان از اصلاحاتی ها بیشتر شد."


این فعال ملی- مذهبی در پاسخ به سوالی پیرامون استراتژِی جنبش دانشجویی برای مبارزه با استبداد، می گوید: "تنها توصیه و پیشنهاد من که ناشی از بیش از ٥٠ سال تجربه است می تواند این باشد که باید خط و مرز مبارزه و خط قرمزها مشخص گردد و همه از چپ و راست، مسلمان و غیر مسلمان و شیعه و سنی، کرد و بلوچ و آذری و عرب و ... همه روی محور آزادی مردم ایران زمین توافق کنند و به تفاهم برسند تا بتوان ریشه ی فساد را برکند و موفق شد. این می تواند راهکار مبارزه با استبداد و فاشیسم دینی باشد."


وی با تفاوت قائل شدن میان "تحمل ظلم" و "مبارزه با ظلم"، می افزاید: "من اعتقاد دارم دانشجویان عزیز باید برای تدوین استراتژی نوین مبارزه بار دیگر تاریخ، بویژه تاریخ واقعی 32 سال پس از انقلاب را بازخوانی کنند تا بتوانند پیشگام شکل نوینی از اعتراضات و نافرمانی های مدنی باشند. باید بین «تحمل ظلم» و «مبارزه با ظلم» تفاوت قائل شد. دفاع از خود حق طبیعی هر موجود زنده است. و ما تا از تاریخ 32 سال اخیر درس نیاموزیم و تعریف جدیدی از مبارزه خشونت آمیز و غیر خشونت آمیز نداشته باشیم، هرگز به تعریف صحیح بین «خشونت ورزی» و «استقامت و ایستادگی» نخواهیم رسید. "


دکتر ملکی همچنین از ناموفق بودن اجرای طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها می گوید: "حال طراحان تفکیک جنسیتی باید پاسخگو باشند که چگونه می شود این کار را کرد؟ تاکنون برنامه هائی را که در این زمینه اجرا کردند چقدر موفقیت آمیز بوده؟ نظام مطلقه ولائی اگر بتواند در خیابانها و شهرها این عمل را انجام دهد، در دانشگاه ها هم می تواند. من به دانشجویان عزیزم اطمینان می دهم که این اندیشه بی معنا هم مانند دیگر تفکرات این جماعت عملی نیست و حکومت چنان در تارهائی که دور خود تنیده گرفتار است که تلاش هایش جز گرفتاری بیشتر نخواهد بود. از دانشجویان می خواهم که این سخنان را جدی نگیرند و بدانند این برنامه هم مانند دیگر ذهنیات استبدادیان تحقق نخواهد یافت. "


وی در پایان این مصاحبه خطاب به دانشجویان می گوید: "عزیزانم! این روزها مصادف با روز تولد مردیست که بسیاری از ما آرزوی پیروی از روش و منش او در زندگی را داریم. ببینیم او (حسین (ع)) در مبارزه با ظالم بعد از گذار از مراحل مسالمت آمیز چه کرد. ما هم چنان کنیم؛ یا تسلیم شویم و ذلت را پذیرا باشیم یا فریاد کنیم «هیهات من الذله». بیش از 15 سال است که روش مسالمت آمیز «رفراندوم» با شرایط ویژه ی آن پیشنهاد شده و من بارها تکرار کرده ام که در هر حال حاکمیت باید یک راه را انتخاب کند. بدیهی است رفراندوم باید شامل هر ایرانی که شناسنامه ایرانی دارد گردد و در شرایط آزاد برگزار گردد. خدا کند حاکمیت راه بدون خشونت «همه پرسی» را انتخاب کند."


متن کامل این مصاحبه در ادامه آمده است:


جنبش دانشجویی ایران از آغاز تا کنون، فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است. وقایع ١٨ تیر ماه سال ١٣٧٨و رویدادهای پس از آن نیز به عنوان یکی از مهم ترین رخدادهای تاریخ جنبش دانشجویی ایران به شمار می رود. ارزیابی شما از تاثیر این وقایع بر رویکرد جنبش دانشجویی ایران پس از تیر ٧٨ چیست.
بله جنبش دانشجویی از 3 سال پس از تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 پا به میدان مبارزه با ظلم و استبداد نهاد و توانست اولین تشکل دانشجویان و استادان را به رهبری استاد دکتر ارانی و جمعی از استادان و دانشجویان اعلام نماید که 53 تن از آنها بوسیله استبداد رضاخانی دستگیر و اعدام و زندانی شدند. اما جنبش دانشجویی با وجود گذشتن از فراز و نشیب های بسیار شعله های آن هرگز خاموش نگردیده است و همچنان می سوزد و می سوزاند.
بعد از سقوط رضا شاه تا امروز در تقریبا همه ی تحولات اجتماعی دانشگاه و دانشجویان نقش مهم و حساس بازی کرده اند. در میانه دهه هفتاد نیز دانشجویان که با تلاش بسیار آنها، محمد خاتمی و اصلاح طلبان توانستند به دولت و ریاست جمهوری دست یابند، پس از گذشت حدود 2 سال و مشاهده وقایع پیش آمده از جمله قتل های زنجیره ای و بستن بعضی از روزنامه ها (مانند سلام) چنان دچار سرخوردگی و شگفت زدگی شدند که در شب 18 تیر در کوی دانشگاه دست به تظاهرات مسالمت آمیز زدند که با یورش بی رحمانه ی نیروهای انتظامی و امنیتی و لباس شخصی ها مواجه شدند. ناچار از محوطه کوی خارج شدند و در خیابانهای اطراف به تظاهرات پرداختند که به شدت سرکوب شدند. اما نکته بسیار جالب در این تظاهرات این بود که وقتی مردم به آنها پیوستند عده ای از رهبران سیاسی نه تنها به یاری آنها نرفتند، بلکه به نصیحت آنها پرداختند و با قول و وعده های پوچ که هرگز عملی نشد شعله های اعتراض را خاموش کردند و یاس و ناامیدی از اصلاحات را تا حدودی در دل جوانها بویژه دانشجویان افکندند. بطوریکه روز به روز فاصله ی بین دانشجویان از اصلاحاتی ها بیشتر شد. تا آنجا که سید محمد خاتمی در پایان دوره ریاست جمهوری خود با دانشجویان درگیر گردید و به آنها تندی کرد. در نتیجه اثر برخورد آنچنانی با دانشجویان را پس از واقعه 18 تیر، بصورت سرخوردگی از امکان رسیدن به آزادی و برابری، از طریق اصلاحات خود ساخته اصلاح طلبان مشاهده کردیم و می کنیم.


شما به عنوان اولین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب اسلامی ٥٧، شاهد اعمال فشار بر دانشجویان از سوی اقتدارگرایان از آغازین روزهای انقلاب تا به امروز(و حتی پیش از پیروزی انقلاب) بوده اید. به نظر شما شکل و محتوای این فشارها و محدودیت ها پس از سال ١٣٥٧ تا کنون دچار چه تغییرات عمده ای شده و چه نتیجه ای از آن حاصل شده است.
قبل از پیروزی انقلاب همواره فشار بر دانشجویان و استادان مبارز زیاد بود. اما پس از حادثه 16 آذر 32 که منجر به شهادت 3 تن ا ز دانشجویان دانشکده فنی شد، فشار بر دانشجویان تا حدودی کم شد. تا آنجا که آنها می توانستند در مبارزات سیاسی خود تا حدی موفق باشند. بویژه در جریان انقلاب سال 57. اما پس از انقلاب این فشارها از سوی اقتداگرایان تا آنجا پیش رفت که منجر به حمله به دانشگاه تهران (دوشنبه 1 اردیبهشت 1359) گردید. در کتاب غائله 14 اسفند 1359 صفحه 291 آن حادثه اینگونه روایت شده است:
“طبق آخرین گزارش که بعد از ساعت 8 منتشر می گردد، دانشگاه تهران عملا در اختیار نیروهای جمهوری اسلامی در آمده است. ولی هنوز مدارس اطراف دانشگاه تهران یا بکلی تعطیل اند یا در حال نیمه تعطیل به سر می برند و پاسداران نیز به صورت اتفاقی از گاز اشک آور استفاده می کنند، در خیابانهای قدس و انقلاب در صبح گاه چند تیز شلیک می گردد و تعداد کشته شدگان واقعه به 5 نفر و تعداد زخمی ها به 700 نفر رسیده است که تعداد 400 نفر بطور سرپائی معالجه و بقیه بستری گردیده اند. ولی برخی گزارشها تعداد کشته شدگان را تا 14 نفر نیز ذکر کرده اند.”
من از دانشجویان عزیز و خوانندگان محترم این مصاحبه خواهش می کنم برای آگاهی از عمق فاجعه، کتاب غائله 14 اسفند 1359 (ظهور و سقوط ضد انقلاب) را تهیه و مطالعه فرمایند تا متوجه گردند علت و هدف از انقلاب فرهنگی اول چه بوده است و بر سر دانشگاه تهران بعد از انقلاب تا امروز چه آمده است و متوجه گردند علت اینکه دانشجویان در سالهای اخیر روز به روز رادیکال تر شده اند و شعار آنها مرگ بر دیکتاتور شده از کجا ریشه گرفته است.


با توجه به تقویت حساسیت سیاسی و حضور عموم دانشجویان در صحنه اعتراضات از یک سو، و تضعیف تشکل های دانشجویی شناسنامه دار و افزایش فشار بر فعالین دانشجویی شناخته شده از سوی دیگر، به نظر می رسد جنبش دانشجویی نیازمند بازنگری و تدوین استراتژی نوین برای مبارزه با استبداد حاکم بر کشور می باشد. راهکار پیشنهادی شما در این زمینه چیست.
بارها گفته ام و باز می گویم من در حدی نیستم که برای دانشجویان استراتژی نوین جهت مبارزه با استبداد حاکم تعیین کنم. این مسئولیت بر عهده خود دانشجویان است. چون اعتقاد دارم باید راه مبارزه برای آزادی را خود دانشجویان تعیین کنند. دیگر آن زمان گذشته که عده ای در راس هرم بنشینند و برای مردم خط مشی مبارزه تعیین کنند. اگر نظری از روی بصیرت به تحولات امروز جهان بویژه ((بهار عرب)) بیاندازیم خیلی زود متوجه این حقیقت خواهیم شد.
تنها توصیه و پیشنهاد من که ناشی از بیش از 50 سال تجربه است می تواند این باشد که باید خط و مرز مبارزه و خط قرمزها مشخص گردد و همه از چپ و راست، مسلمان و غیر مسلمان و شیعه و سنی، کرد و بلوچ و آذری و عرب و ... همه روی محور آزادی مردم ایران زمین توافق کنند و به تفاهم برسند تا بتوان ریشه ی فساد را برکند و موفق شد. این می تواند راهکار مبارزه با استبداد و فاشیسم دینی باشد.


با توجه به وقایع اخیر در کشور و به شهادت رساندن تنی چند از فعالین خوشنام عرصه سیاست ایران توسط عوامل حاکمیت، گفت و گوهایی پیرامون اعمال روش های مبارزه غیر خشونت آمیز در عین استفاده از حق طبیعی دفاع از خود صورت پذیرفته است. با توجه به دو تجربه متفاوت شما از دو گفتمان غالب در پیش از پیروزی انقلاب و اکنون در جنبش مردم ایران، فکر می کنید راهبرد مناسب برای پیشبرد اعتراضات در آینده چیست. آیا جنبش دانشجویی می تواند پیشگام شکل نوینی از اعتراضات و نافرمانی های مدنی گردد.
باید توجه داشته باشیم مردم ما 32 سال است قربانی خشونت حاکمیت هستند و وقایع اخیر در کشور و شهادت هدی صابر، هاله سحابی و اعدامهای زندانیان سیاسی در یکسال اخیر امر جدیدی نیست. مگر ده ها هزار دانشجو و جوان مبارز و مجاهد در دهه 60 قربانی خشونت نشدند؟ اگر مردم در دوره ای دست به خشونت زدند، آیا این امر زائیده خشونت طلبی مردم بود یا عکس العملی در برابر کشتارها و خشونت های حاکمیت؟ من اعتقاد دارم دانشجویان عزیز باید برای تدوین استراتژی نویت مبارزه بار دیگر تاریخ بویژه تاریخ واقعی 32 سال پس از انقلاب را بازخوانی کنند تا بتوانند پیشگام شکل نوینی از اعتراضات و نافرمانی های مدنی باشند. باید بین «تحمل ظلم» و «مبارزه با ظلم» تفاوت قائل شد. دفاع از خود حق طبیعی هر موجود زنده است. و ما تا از تاریخ 32 سال اخیر درس نیاموزیم و تعریف جدیدی از مبارزه خشونت آمیز و غیر خشونت آمیز نداشته باشیم، هرگز به تعریف صحیح بین «خشونت ورزی» و «استقامت و ایستادگی» نخواهیم رسید.


در ماه های اخیر سخن از تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها شکل جدی به خود گرفته است. به نظر می رسد حاکمیت قصد اعمال محدودیت بیشتری بر دانشجویان را در عرصه دانشگاه ها دارد. به نظر شما آیا حاکمیت طرح "انقلاب فرهنگی دوم" را در سر می پروراند و تا چه حد توان پیاده سازی این برنامه را دارد. فکر می کنید سازماندهی مناسب دانشجویاندر تابستان برای واکنش به این طرح در سال بعد چگونه می تواند باشد.
در مورد تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها آنچه گفته می شود سخن و شعارهائی ست که بعد از سقوط نظام شاهی و برپائی نظام شیخی بارها گفته شد. شعار انقلاب فرهنگی اول این بود که دانشگاه ها باید اسلامی گردد و بعد از شکست این شعار بارها در این 32 سال شعارهائی از جمله تفکیک جنسیتی، حذف علوم انسانی غربی، همبستگی حوزه و دانشگاه و از این قبیل حرفهای بی معنا و توخالی که ناشی از عدم آشنائی طراحان آن با دانشگاه و دانشجویان است داده شد. ما روزهای اولی که ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد تا دانشگاه ها را اسلامی کند یک سوال داشتیم و آن این بود که دانشگاه اسلامی از نظر شما چیست و چه راهکاری برای آن برنامه ریزی کرده اید؟ کسی به این سوال پاسخ نگفت و بعدها بارها این پرسش در مقاطع گوناگون مطرح شد. باز هم بی پاسخ.

حال طراحان تفکیک جنسیتی باید پاسخگو باشند که چگونه می شود این کار را کرد؟ تاکنون برنامه هائی را که در این زمینه اجرا کردند چقدر موفقیت آمیز بوده؟ نظام مطلقه ولائی اگر بتواند در خیابانها و شهرها این عمل را انجام دهد، در دانشگاه ها هم می تواند. من به دانشجویان عزیزم اطمینان می دهم که این اندیشه بی معنا هم مانند دیگر تفکرات این جماعت عملی نیست و حکومت چنان در تارهائی که دور خود تنیده گرفتار است که تلاش هایش جز گرفتاری بیشتر نخواهد بود. از دانشجویان می خواهم که این سخنان را جدی نگیرند و بدانند این برنامه هم مانند دیگر ذهنیات استبدادیان تحقق نخواهد یافت.


جناب آقای دکتر ملکی، با توجه به اینکه شما تجربیات ارزنده ای در سال های پیش و پس از انقلاب اسلامی در عرصه مبارزات مسالمت آمیز علیه استبداد داشته اید، توصیه حضرتعالی به دانشجویان و فعالین دانشجویی در مقطع کنونی چیست. چنانچه سخن خاصی با مخاطبان ما دارید، بفرمایید.
در پایان بار دیگر تکرار می کنم باید مبارزات مسالمت آمیز علیه استبدادیان را باز تعریف کرد. اگر قرار است تا ابد ظالمان به ظلم خود ادامه دهند و مظلومان تحمل ظلم کنند، اصولا مبارزه دیگر بدون مفهوم است و باید به جای «مبارزه» کلمه ی «تسلیم» را جایگزین آن کرد.
عزیزانم! این روزها مصادف با روز تولد مردیست که بسیاری از ما آرزوی پیروی از روش و منش او در زندگی را داریم. ببینیم او (حسین (ع)) در مبارزه با ظالم بعد از گذار از مراحل مسالمت آمیز چه کرد. ما هم چنان کنیم؛ یا تسلیم شویم و ذلت را پذیرا باشیم یا فریاد کنیم «هیهات من الذله». بیش از 15 سال است که روش مسالمت آمیز «رفراندوم» با شرایط ویژه ی آن پیشنهاد شده و من بارها تکرار کرده ام که در هر حال حاکمیت باید یک راه را انتخاب کند. بدیهی است رفراندوم باید شامل هر ایرانی که شناسنامه ایرانی دارد گردد و در شرایط آزاد برگزار گردد. خدا کند حاکمیت راه بدون خشونت «همه پرسی» را انتخاب کند.


(1) من برای اینکه بار دیگر تاکید کنم که از نظر من هیچ تفاوتی بین زندانیان دربند فارغ از عقیده، دسته، فکر و حزبشان وجود ندارد دوست دارم از گروهی از دانشجویان در بند و زندانیان سیاسی-عقیدتی یاد کنم و نام آنها را ذکر کنم:
بهاره هدایت، مهدیه گلرو، مجید دری، مجید توکلی، میلاد اسدی، علی ملیحی، علی اکبر عجمی، شبنم مددزاده، حامد روحی نژاد، محمد پورعبدالله، عماد بهاور، ارسلان ابدی، حسن اسدی زید آبادی، حامد امیدی، مهدی خدایی، بابک داشاب، کیارش کامرانی، احمد زید آبادی، عبدالله مومنی، پیمان عارف، نسرین ستوده، سید محمد علی سیف زاده، حشمت الله طبرزدی، احسان عرفاتی، محمد داوری، کیوان صمیمی، حامد یازرلو، جواد لاری، علیرضا رجائی، داود سلیمانی، مهدی و فاطمه کروبی، فرزاد مددزاده، مصطفی تاجزاده، ابوالفضل قدیانی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، عباس اسفندیاری، جواد مظفر، نازیلا دشتی، عیسی سحرخیز، مریم مجد، بهنام ابراهیم زاده، کمال شریفی، حسین رونقی ملکی، معصومه دهقان، علی جمالی، انور خضری، کامران شیخی، سید ابراهیم سیدی، محمد صدیق کبودوند، شیرکو معارفی، زینب جلالیان و ده ها زندانی دیگر
 

اعتراض به قتل یک بازاری در شهرستان جوانرود

Posted: 09 Jul 2011 06:50 AM PDT

 جرس:  در پی قتل یک بازاری در شهرستان جوانرود پس از سه روز بی‌خبری بازاریان و کسبه منطقه امروز در این شهر اعتصاب کردند.


بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران عبدالله ویسی یکی از خیرین شهر جوانرود و از کسبه شناخته شده شهر روز چهار شنبه حوالی ساعت ۳ بعد از ظهر در راه بازگشت به خانه توسط چندین فرد نا‌شناس ربوده می‌شود. همچنین شب همانروز مغازه طلافروشی این فرد نیز توسط افراد نا‌شناس غارت می‌شود.

بعد از سه روز بی‌خبری کامل خانواده از سرنوشت وی، روز جمعه جنازه این شهروند کرد در منطقه «کچل آوا» در حاشیه شهر جوانرود پیدا می‌شود.


کسبه و بازاریان شهر جوانرود روز شنبه در پی اعتراض به بی‌توجهی مسولین انتظامی و امنیتی شهر نسبت به امنیت جان شهروندان این شهر و قتل عبدالله ویسی بعد از سه روز از ربودنش توسط افراد نا‌شناس، در یک اقدام هماهنگ شده اقدام به تعطیلی بازار کرده‌اند.

بازارچه مرزی این شهر و بیشتر مغازه‌های این شهر امروز تا لحظه مخابره این خبر در اعتصاب به سر می‌برند.

مراسم تشیع جنازه این شهروند کرد امروز صبح ساعت ۹: ۳۰ صبح با شرکت هزاران تن از شهروندان جوانرود و اطراف در مسجد جامع این شهر به سوی قبرستان برگزار گردید. تشیع کنندکان خواستار رسیدگی فوری به این جنایت از سوی دستگاه‌های ذیربط شدند.

 

 

 

 

مصباح یزدی: از واژه “مطلقه” در ولایت‌فقیه، برداشت دیكتاتوری می کنند

Posted: 09 Jul 2011 05:21 AM PDT

جــرس: مصباح یزدی با ادعای اینکه "وجوب پیروی از ولایت‌فقیه از جانب خداست"، اظهار عقیده کرد "یكی از ابهام‌ها قید مطلقه در ولایت‌فقیه است كه سبب شده افراد از آن برداشت دیكتاتوری کنند و هنوز برخی نمی‌دانند حوزه اختیارات ولی‌فقیه کدام است و مطلقه بودن ولایت‌فقیه در برابر كدام مقیده است و برخی از خودی‌ها ولایت را به مسائل شخصی هم سرایت می‌دهند... بنابراین عدم درك صحیح از ولایت‌فقیه سبب ایجاد نوعی بدبینی نسبت به نظام و ولایت‌فقیه شده است.


این عضو مجلس خبرگان افزود "شاید بعد از گذشت ٣٣ سال از انقلاب اسلامی در رده‌های بالای كشور اعم از روحانی و غیرروحانی کسانی باشند كه هنوز ولایت‌فقیه را قبول ندارند؛ در حالی ‌كه ولایت‌فقیه عمود خیمه نظام است."


به گزارش مرکز خبری حوزه، این عضو مجلس خبرگان در دیدار جمعی از روحانیون با اشاره به مسائل فرهنگی در دو بخش رفتاری و نظری، گفت: دشمن در هر دو زمینه به شدت فعالیت می‌كند و متأسفانه در برخی زمینه‌ها نیز به جایی رسیده كه شدیدا نگران كننده است.


وی از تلاش دشمنان كه "مستقیما مذهب تشیع را زیر سوال می‌برند" خبر داد و گفت امروزه انبوهی از عوامل شیطانی برای مبارزه با اسلام و تشیع دست به دست هم داده‌اند.


این عضو مجلس خبرگان از "كوتاهی حوزه علمیه قم به عنوان‌ ام القرای جهان اسلام" سخن گفته و اظهار عقیده کرد "مسأله ولایت‌فقیه یكی از مسائل فرهنگی نظری است كه شیعه بر اساس اعتقاداتش خود را ملزم به تبعیت از ولایت‌فقیه می‌داند و این با حکومت در دیگر کشورها بسیار متفاوت است؛ چون در دیگر كشورها حداکثر مسوولی با آرای مردم انتخاب شده و مردم از باب وفای به عهد فرامین او را اجرا می‌كنند."


وی با ادعای این‌كه "ولایت‌فقیه ركن معنوی و اصلی نظام است"، مدعی شد "اعتبار مشروعیت ولی‌فقیه به انتساب آن به خدای متعال است كه در درجه اول پیامبر خدا و بعد از آن ائمه معصومین و در زمان غیبت معصوم اقرب و اشبه افراد به معصوم در رأس نظام قرار می‌گیرد و در حقیقت وجوب پیروی از ولایت‌فقیه از جانب خداست."


مصباح یزدی ادامه داد: با این توضیح قوانین و مصوبه‌هایی كه سایر قوا تحت امر ولایت‌فقیه وضع می‌كنند نیز مشروعیت می‌یابد و عمل به آن‌ها واجب می‌شود.


رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام با اشاره به سخن رهبر فقید جمهوری اسلامی مبنی بر این‌كه اطاعت از دولت اسلامی شرعاً واجب است، گفت: امام نفرمودند عرفا و یا قانونا، اطاعت از دولت واجب است بلكه فرمودند شرعا، و وجوب شرعی تنها در صورتی است كه انتساب به خدا داشته باشد.


وی با تأكید بر این‌كه اصلی‌ترین مسأله نظری و فكری در فرهنگ ما ولایت‌فقیه است، ادامه داد: حیات جامعه اسلامی به ولایت‌فقیه است و حتی دشمنان سرسخت نظام، كشور ما را به ولایت‌فقیه می‌شناسند و پیشرفت‌های امروز كشور در زمینه‌های مختلف در سایه همین ولایت‌فقیه شكل گرفته است.


این استاد اخلاق حوزه با اشاره به كوتاهی حوزویان در این زمینه، اظهار كرد: وقتی ما طلاب این چنین كوتاهی كرده باشیم چگونه می‌توان توقع داشت فارغ‌التحصیلان رشته‌های دانشگاهی چون عمران، فیزیك، پزشكی و... از ولایت‌فقیه دفاع كنند.


مصباح‌یزدی ادامه داد: علی‌رغم اهمیت فوق‌العاده مسأله ولایت‌فقیه از لحاظ دینی و اعتقادی، حق مسأله ادا نشده است. كار در این زمینه فقط با یك فتوا در رساله عملیه حل نمی‌شود، بلكه این مسأله نیازمند حل علمی و آكادمیك است و جز با تبیین درست ریشه‌های آن قابل بیان برای جهانیان نیست.


وی با اشاره به این‌كه باید همه زیربناهای مسأله ولایت‌فقیه حل و به سوالات ریشه‌ای آن پاسخ داده شود، گفت: معتقدم اگر این مسایل به سادگی، انصاف و اندكی حسن سلیقه تنظیم شود، در بهترین شكل آكادمیك می‌توان آن را مطرح كرد و حتی در تمام محافل علمی دنیا قابل ارائه است.


وی ادامه داد: بنده به عنوان طلبه‌ای كه حدود شصت سالی در حوزه بوده‌ام، پرداختن عمیق و وسیع به مساله ولایت‌فقیه را از واجب‌ترین وظایف روحانیون می‌دانم.


مصباح یزدی اضافه کرد: روشنی مسأله حاكم شرع و مجتهد جامع الشرائط به خاطر زحمات چندصدساله علما و فقهاست و باید به گونه‌ای فعالیت كنیم كه این مسأله نیز جایگاه خود را در فرهنگ عمومی جامعه بیابد.


این عضو مجلس خبرگان خاطرنشان کرد: امروزه پرسشی كه در بیشتر كشورها درباره ایران مطرح است، مسأله ولایت‌فقیه است و حتی خبرنگاران از همان ابتدا در فرانسه از امام درباره نوع حكومت می‌پرسیدند و امام نیز در حد قابل فهم برای آن‌ها جملاتی را مطرح می‌نمودند، با این‌كه قبل از آن در نجف اشرف مسأله ولایت‌فقیه را به طور كامل تدریس كرده بودند.


وی با اشاره به این‌كه ما باید هم از لحاظ تئوری به تدوین مسأله بپردازیم و هم از لحاظ عملی، الگویی مناسب برای آن طراحی كنیم، اظهار كرد: یكی از ابهام‌ها قید مطلقه در ولایت‌فقیه است كه سبب شده افراد از آن برداشت دیكتاتوری کنند و هنوز برخی نمی‌دانند حوزه اختیارات ولی‌فقیه کدام است و مطلقه بودن ولایت‌فقیه در برابر كدام مقیده است و برخی از خودی‌ها ولایت را به مسائل شخصی هم سرایت می‌دهند. وقتی این مسائل برای افراد خودی هنوز مشخص نیست، چگونه باید انتظار داشت برای کشورهای غربی مشخص باشد، بنابراین عدم درك صحیح از ولایت‌فقیه سبب ایجاد نوعی بدبینی نسبت به نظام و ولایت‌فقیه شده است.


وی ادامه داد: این‌كه یك نفر هرچه به ذهنش رسید بگوید و همه ملزم به تبعیت باشند، تفكری عقب‌افتاده‌ است؛ در حالی‌كه به فرمایش امام اصل ولایت‌فقیه از مترقی‌ترین اصول است.


مصباح‌یزدی خاطرنشان كرد: بسیاری از كمبودها به خودمان برمی‌گردد كه ان‌شاء‌الله قصور بوده و نه تقصیر، چراكه در این صورت گناهی بزرگ مرتكب شده‌ایم.


وی همچنین با اشاره به بعد رفتاری و علمی فرهنگ گفت: امروزه با پیشرفت امكانات و ارتباطات، عوامل ضدفرهنگی به سادگی در اختیار حتی بچه‌های كوچك قرار می‌گیرد، اما سرمایه عظیمی كه خدا به روحانیت داده است اعتمادی است كه جامعه به روحانیت دارد و هنوز هم قشرهای مختلف جامعه در عمق وجودشان برای روحانیت احترام قائلند و این به خاطر ساده‌زیستی و عدم دنیازدگی روحانیان است كه باید حفظ شود؛ چرا كه اگر روحانی دنیازده شد، مردم سخنان حق او را هم نمی‌پذیرند.
 

درخواست حامیان رهبری برای بازداشت و برخورد با محمدرضا خاتمی

Posted: 09 Jul 2011 04:50 AM PDT

بدنبال اعتراض به عملکرد سیاسی سپاه

جــرس: در واکنش به نامۀ روشنگرانۀ محمدرضا خاتمی خطاب به فرمانده کل سپاه و هشدار به وی پیرامون رعایت حدود دخالت ها و اقدامات سپاه و نهادهای نظامی، یک عضو شورای مركزی قرارگاه موسوم به «عمار»، این نامه را "هتاكانه" خوانده و مدعی شد "اینگونه تحركات با هدف هجمه به اصل و كیان نظام صورت می‌گیرد."


همزمان، یک عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران‌بزرگ ادعا کرد: از دستگاه‌های انتظامی، امنیتی و قضایی كشور انتظار می‌رود با محمدرضا خاتمی به عنوان یكی از افراد حامی و مؤثر در فتنه ۸۸ برخورد قانونی كند.


محمد رضا خاتمی عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی و دبیرکل سابق جبهه مشارکت، هفته گذشته در نامه ای خطاب به فرمانده کل سپاه پاسداران نوشته بود: جناب آقای جعفری، شما نه قانونا و نه شرعا و نه عرفا و نه مصلحتا در جایگاهی نیستید که برای سیاسیون خط و نشان بکشید و برای آنها شرط تعیین کنید.


به گزارش فارس، علیرضا پناهیان عضو شورای مركزی قرارگاه امنیتی – نظامی موسوم به «عمار»، طی گفتگویی با این خبرگزاری امنیتی اظهار داشت "در طول سی‌ودوسال گذشته، برخی‌ها همواره به بهانه روحانیت و سپاه، اصل نظام را هدف قرار داده‌‌اند و حمله و اهانت به سپاه به بهانه‌های واهی، در حقیقت تسویه حساب به نظام است؛ این افراد كه نمی‌توانند به صراحت مخالفت با كلیت نظام را اعلام كنند برای مقابله با نظام اقدام به تخریب مسؤلان می‌كنند تا با نظام تسویه حساب كرده باشند. "


پناهیان با بیان اینكه اهانت به فرمانده سپاه با انگیزه فرصت‌سازی برای آینده سیاسی صورت می‌گیرد، مدعی شد "این افراد به سپاه اهانت می‌كنند تا رسانه‌های بیگانه به تمجید از آنها بپردازند در حالی كه این افراد نمی‌دانند ملت ایران علی‌رغم اینكه شبكه‌های خارجی را بررسی می‌كنند هیچ توجهی به ادعاهای آنها ندارند؛ اگر مردم ما به رسانه‌های بیگانه اعتماد داشتند جوانان بسیجی اینقدر در جامعه محبوب و دوست‌داشتنی نبودند، امروز خانواده‌ها افتخار می‌كنند كه یك جوان بسیجی داشته باشند. "


عضو شورای مركزی قرارگاه عمار در پاسخ به این سؤال خبرگزاری امنیتی فارس مبنی بر اینکه "به نظر شما چه برخوردی با افرادی چون محمدرضا خاتمی كه از سران فتنه است و با هدف خرسندی دشمنان اقدام به ارسال نامه‌‌ای هتاكانه به فرمانده سپاه می‌كنند، باید شود"، مدعی شد "برخورد قانونی یا بی‌اعتنایی. باید نشست درباره اینكه بی‌اعتنایی موثرتر است یا برخورد قانونی فكر كرد. "


همزمان، یک عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران‌بزرگ اعلام کرد: از دستگاه‌های انتظامی، امنیتی و قضایی كشور انتظار می‌رود با محمدرضا خاتمی به عنوان یكی از افراد حامی و مؤثر در فتنه ۸۸ برخورد قانونی كند.


به گزارش فارس، محمدرضا كاشفی عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران‌بزرگ در خصوص نامه محمدرضا خاتمی به فرمانده سپاه ادعا کرد: آنچه كه در روزهای اخیر از نامه منتسب به یكی از حامیان فتنه‌ علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شده، بار دیگر پیوستگی جریان ضدانقلاب و استكباری بیرون از كشور و ایادی داخلی آنان را به تصویر می‌كشد.


وی همچنین مدعی شد همان‌گونه كه از نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشخص است، این نهاد انقلابی وظیفه شرعی، قانونی و الهی حفاظت و پاسداری از انقلاب اسلامی در تمام زمینه‌ها را بر عهده دارد.


وی همچنین ادعا کرد "هنگامی كه تهاجم فرهنگی از سوی دشمنان بروز پیدا كرد، سپاه پاسداران به مقابله با آن و مقابله با ناتوی فرهنگی پرداخت و اكنون نیز كه تهدیدات خارجی، تحریم‌ها، انحرافات داخلی و فتنه‌گری‌های فتنه‌گران را شاهدیم از سپاه انتظار می‌رود كه به وظیفه دینی، ملی و الهی خود و همچنین تعهدش به امام و رهبری همچنان پایبند باشد و به این تكلیف خود عمل كند. "


عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران‌بزرگ اظهار داشت:‌ افرادی كه در دوران سازندگی كشور و حراست از انقلاب توسط سپاه به تحصیل در انگلستان مشغول بودند باید بدانند كه این توهین‌ها و خط از پیش نخ‌نما شده و هماهنگ تخریب سپاه پاسداران در داخل توسط ایادی بیگانه و در خارج از كشور توسط منافقان و جریانات استكباری، محكوم به شكست است.


كاشفی در ادامه گفت: از دستگاه‌های انتظامی، امنیتی و قضایی كشور انتظار می‌رود ضمن بازداشت این هتاكان كه ارزش‌ها و اركان نظام را مورد هجمه قرار می‌دهند، با دیگر عوامل فتنه‌گران كه اظهارات تفرقه‌افكنانه و ضدانقلابی را مطرح می‌كنند با قاطعیت برخورد كنند و اجازه چنین حرمت‌شكنی‌ها را به هیچ شخص و گروهی ندهند. بر دستگاه قضا است تا به‌ویژه با محمدرضا خاتمی به دلیل فتنه‌انگیزی‌های او در مجلس ششم و سال‌های دوم خرداد و حمایت‌های او از فتنه ۸۸ برخورد قانونی كند.


محمدرضا خاتمی در نامه خود خطاب به فرمانده کل سپاه، با اشاره ای کوتاه به دخالت های سپاه در امور سیاسی و انتخاباتی و سرکوب آزادیخواهان کشور و همچنین ادعاها و تهدیدات اخیر این مقام نظامی نسبت به فعالان جنبش اصلاحات، خطاب به او گفته بود "نمی دانم جنابعالی را باید با چه سمتی خطاب کنم. فرمانده سپاه پاسداران؟ مسئول سازندگی کشور؟ مسئول فرهنگ و اخلاق جامعه؟ رئیس دولت یا رئيس حکومت نظامی؟" و خاطرنشان ساخته بود "رفتار شما به عنوان یک فرمانده نظامی در عرف سیاسی دنیا یک تعریف بیشتر ندارد و ان هم حکومت کودتا است. چرا که در حکومت نظامیان کودتا گر قانون همان است که فرماندار نظامی می گوید وهمه طوعا یا کرها باید بپذیرند."

تحریم مشترک ناقضان حقوق بشر در ایران توسط آمریکا، کانادا و بریتانیا

Posted: 09 Jul 2011 04:20 AM PDT

جــرس: در تداوم تحریم و اعمال محدودیت برای مقامات و شخصیت هایی از جمهوری اسلامی که متهم به دخالت در سرکوب شهروندان و نقض حقوق بشر شده اند و یک روز پس از آنکه وزیر خارجه بریتانیا اعلام کرد که بیش از ۵۰ شهروند ایرانی با محدودیت صدور روادید مواجه خواهند شد، وزیر خارجه ایالات متحده نیز با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که آمریکا و بریتانیا همراه با کانادا برای مقام‌ها و دیگر افراد ایرانی که در نقض حقوق بشر در ایران دخیل بوده‌اند، محدودیت صدور روادید اعمال کرده و این اقدام بیانگر آن است که این کشورها در کنار مردم ایران هستند.


به گزارش خبرگزاری فرانسه، هیلاری کلینتون در بیانیه خود آورده است: "امروز ایالات متحده به همراه بریتانیا محدودیت‌های صدور روادید برای مقام‌های دولتی و دیگر اشخاصی که در نقض حقوق بشر در ایران دخیل بوده‌اند، اعمال می کند."


بیانیه وزیر خارجه آمریکا می‌افزاید: "کانادا (هم) پشتیبانی خود را از افزایش تدابیری علیه این ناقضان حقوق بشر اعلام کرده است."


هیلاری کلینتون بدون اینکه نامی از این اشخاص ببرد، می‌گوید ممنوعیت صدور روادید در برگیرنده شماری از وزیران، مقام‌های نظامی و انتظامی و مسئولان قوه قضاییه و زندان‌ها است.


وزیر خارجه ایالات متحده می‌افزاید: "اقدامات امروز، گوشزد مهمی برای ایران است که جامعه جهانی به تلاش خود ادامه خواهد داد تا آن مقام‌هایی را که آمال دموکراتیک هموطنان خود را سرکوب و حقوق بشر را نقض می‌کنند، پاسخگو گرداند."


هیلاری کلینتون تاکید می‌کند تا آن هنگام که حکومت ایران ناقضان حقوق بشر را به دست عدالت نسپرد و از شهروندان خود حفاظت نکند، ایالات متحده، بریتانیا، کانادا و دیگر شرکای آنها برای حمایت از مردم ایران اقدام می‌کند و در کنار آنها هستند.


روز جمعه، وزیر خارجه کانادا هم با اعلام اقدام مشترک این سه کشور گفت: "کانادا، بریتانیا و ایالات متحده برای جلوگیری از ورود ناقضان حقوق بشر یا افرادی که مرتبط با برنامه‌ هسته‌ای هستند، اقدام هماهنگ خواهد کرد."


جان بِرد، وزیر خارجه کانادا در سخنانی شدیداللحن گفت: "این پیامی به دستگاه رهبری ایران است: ایران به جایگاه خود به عنوان یک عضو تمام و کمال و مورد احترام در جامعه جهانی دست نخواهد یافت تا زمانی که دولتش به تعهدات بین‌المللی و داخلی خود عمل نکند."


در همین روز بریتانیا هم اعلام کرد بیش از ۵۰ دانشمند و مهندس ایرانی با محدودیت صدور روادید مواجه خواهند شد.

ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا در این باره گفت: "این افراد دانشمندان، مهندسان و عناصری را شامل می‌شوند که در تامین مواد و تجهیزات لازم برای برنامه‌های هسته‌ای و تسلیحاتی ایران مشارکت دارند."


در همین حال وزارت خارجه بریتانیا هم با صدور بیانیه‌ای گفته است در فهرست تازه این کشور علاوه بر افراد مرتبط با برنامه هسته‌ای نام افرادی نیز است که حقوق بشر در ایران را "جدا زیر پا گذاشته‌اند."


ایالات متحده آمریکا، در راستای تحریم برخی مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی به دلیل نقض حقوق انسانی، روز پنجشنبه نهم ژوئن ٢۰۱۱، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی و فرمانده آن سردار پاسدار اسماعیل احمدی‌مقدم، سپاه پاسداران و همچنین بسیج را به دلیل سرکوب شهروندان ایرانی در رویدادهای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ مورد تحریم کامل قرار داده بود.


پیش از آن نیز دولت باراک اوباما ۱۰ مقام جمهوری اسلامی از جمله محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات و محمد رضا نقدی، فرمانده کل بسیج را به اتهام نقض حقوق بشر تحریم کرده بود.


روز سه شنبه (۱۲ آوریل / ۲۳ فروردین) امسال نیز اتحادیه اروپا ۳۲ تن از کارگزاران بلندپایه‌ جمهوری اسلامی را بدلیل نقش و دخالت در نقض حقوق بشر در ایران تحریم کرده بود، که در فهرست منتشره، نام ۱۳ فرمانده نيروهای امنيتی و انتظامی جمهوری اسلامی و ۱۹ قاضی و مقام قضايی که در سرکوب‌های دو سال اخير در ايران و صدور احکام زندان و اعدام برای معترضان دست داشته‌اند به چشم می‌خورد:
۱. اسماعيل احمدی‌مقدم: فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی. نيروهای تحت امر وی حملات وحشيانه‌ای بر ضد اعتراض‌های مسالمت‌آميز مخالفان صورت داده‌اند و شامگاه ٢۵ خرداد ٨٨ (۱۵ ژوئن ۲۰۰۹)به کوی دانشگاه تهران هجوم بردند.

۲. حسين الله‌کرم: از روسای گروه انصار حزب‌الله و سرهنگ سپاه پاسداران. وی از پايه‌گذاران انصار حزب‌الله بوده که مسئول خشونت‌های بی‌سابقه برای سرکوب اعتراض‌های دانشجويی در سال ۱۹۹۹، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹ است.

۳. عبدالله عراقی: معاون نيروی زمينی سپاه. وی مسئول مستقيم سرکوب تمام اعتراض‌های سال ۲۰۰۹ ايران است.

۴. علی فضلی: معاون فرمانده بسيج و فرمانده سابق سپاه سيدالشهدای استان تهران (تا فوريه ۲۰۱۰). سپاه سيدالشهدا مسئول امنيت استان تهران است و نقش کليدی در سرکوب وحشيانه اعتراض‌های سال ۲۰۰۹ ايفا کرد.

۵. حسين همدانی: فرمانده سپاه محمد رسول‌الله از سال ۲۰۰۹. سپاه محمد رسول‌الله امنيت تهران بزرگ را برعهده دارد و نقش اساسی در سرکوب‌های خشونت‌بار سال ۲۰۰۹ داشته است. اين سپاه همچنين اعتراض‌های روز عاشورا در دسامبر ۲۰۰۹ و پس از آن را سرکوب کرد.

۶. محمدعلی جعفری (عزيز جعفری): فرمانده‌کل سپاه پاسداران. سپاه و قرارگاه ثارالله از سوی محمدعلی جعفری فرماندهی می‌شوند. وی در انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ به طور غير قانونی دخالت کرد و نقش مهمی در بازداشت و دستگيری فعالان سياسی و همچنين سرکوب اعتراض‌های خيابانی داشت.

۷. علی خليلی: فرمانده سپاه پاسداران و مسئول واحد درمانی قرارگاه ثارالله. وی با ارسال نامه‌ای به وزارت بهداشت جمهوری اسلامی در روز۲۶ ژوئن ۲۰۰۹، از آن خواست تا هيچگونه سند يا گواهی پزشکی برای مجروحان و کسانی که به دليل اعتراض‌های خيابانی بستری می‌شدند صادر نکند.

۸. بهرام حسينی مطلق: فرمانده سپاه سيدالشهدای استان تهران.

۹. محمدرضا نقدی: فرمانده کل بسيج. وی به عنوان فرمانده بسيج از اين نيروها برای سرکوب خشونت‌بار اعتراض‌های روز عاشورا سوء استفاده کرد که در نتيجه اين خشونت‌ها، ۱۵ نفر کشته و صدها نفر نيز بازداشت شدند. وی پيش از انتصاب به عنوان فرمانده بسيج در اکتبر سال ۲۰۰۹، مسئول امور اطلاعاتی اين نيرو بود که از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات بازجويی می‌کرد.

۱۰. احمدرضا رادان: معاون فرمانده پليس امنيت ايران. وی که از سال ۲۰۰۸ به اين سمت منصوب شده است مسئول ضرب و شتم، قتل، بازداشت‌های خودسرانه و دستگيری معترضان است.

۱۱. عزيزالله رجب‌زاده: فرمانده پيشين نيروی انتظامی تهران بزرگ (تا ژانويه ۲۰۱۰). وی به عنوان فرمانده نيروی ضربتی پليس تهران بزرگ، بالاترين فرمانده متهم در پرونده کشته شدن بازداشت‌شدگان در کهريزک است.

۱۲. حسين ساجدی‌نيا: فرمانده نيروی انتظامی تهران، معاون سابق پليس امنيت ايران که مسئوليت عمليات نيروی انتظامی را بر عهده دارد. وی متهم به همکاری با وزارت اطلاعات در اقدام‌های سرکوبگرانه در پايتخت ايران است.

۱۳. حسين طائب: فرمانده سابق بسيج (تا اکتبر ۲۰۰۹). وی در حال حاضر معاون فرمانده سپاه در امور اطلاعاتی است. نيروهای تحت امر وی در ضرب و شتم وسيع، کشتار، بازداشت و شکنجه معترضان دست دارند.

۱۴. سيدحسن شريعتی: رييس دادگاه انقلاب مشهد. محاکمه‌های فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام می‌شد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف می‌شدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است.

۱۵. قربانعلی دری نجف‌آبادی: دادستان کل کشور تا سپتامبر سال ۲۰۰۹ (وزير اطلاعات دولت محمد خاتمی). وی در مقام دادستانی کل کشور دستور برگزاری دادگاه‌های فرمايشی را پس از اعتراض‌های اوليه به نتايج انتخابات رياست جمهوری صادر کرد. در اين دادگاه متهمان از حقوق اولیه و دسترسی به وکيل محروم بودند. وی همچنين مسئول آزار و اذيت‌های رخ داده در کهريزک است.

۱۶. حسن حداد(الياس حسن زارع دهنوی): قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران. وی مسئول پرونده بازداشتی‌های پس از انتخابات و ارعاب خانواده‌هايشان برای وادار کردن آنها به سکوت است. حسن حداد از افرادی است که دستور فرستادن بازداشتی‌ها به کهريزک را صادر کرده است.

۱۷. سيدمحمد سلطانی: قاضی دادگاه انقلاب در مشهد. محاکمه‌های فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام می‌شد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف می‌شدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است.

۱۸. علی اکبر حيدری‌فر: قاضی دادگاه انقلاب تهران. وی در محاکمه‌های پس از انتخابات مشارکت داشت.حيدری‌فر از سوی قوه قضاييه به دليل پرونده کهريزک مورد بازخواست قرار گرفت. وی از جمله افرادی است که دستور اعزام معترضان بازداشتی به کهريزک را صادر کرده بود.

۱۹. عباس جعفری دولت‌آبادی: دادستان تهران از سال ۲۰۰۹. دادستانی زير نظر وی عليه شمار زيادی از معترضان از جمله شرکت‌کنندگان در تظاهرات روز عاشورا (دسامبر ۲۰۰۹) اعلام جرم کرد. وی دستور تعطيلی دفتر مهدی کروبی در سپتامبر سال ۲۰۰۹، بازداشت ده‌ها فعال سياسی را صادر و فعاليت دو حزب سياسی اصلاح‌طلب را در ژوئن ۲۰۱۰ ممنوع کرد. اين دادستانی، معترضان را به محاربه متهم کرد که حکم آن مرگ است. دادستانی تهران همچنين دستگيری فعالان اصلاح‌طلب و حقوق مدنی و روزنامه‌نگاران را به عنوان بخشی از سرکوب‌های پس از انتخابات در دستور کار خود قرار داده است.

۲۰. محمد مقيسه (مشهور به ناصريان):قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران. وی يکی از دست اندرکاران پرونده‌های متهمان بازداشتی پس از انتخابات است. مقیسه در جريان محاکمه‌های ناعادلانه برای فعالان سياسی، اجتماعی، روزنامه‌نگاران، احکام طولانی مدت حبس و چندين حکم اعدام نيز برای برخی ديگر از اين فعالان صادر کرده است.

۲۱. غلامحسين محسنی اژه‌ای: دادستان کل کشور از سپتامبر سال ۲۰۰۹ و سخنگوی قوه قضاييه (وزير سابق اطلاعات در دولت اول محمود احمدی‌نژاد). زمانی که وی مسئوليت وزارت اطلاعات را در دوران انتخابات بر عهده داشت، عوامل اطلاعاتی زير نظر وی مأمور دستگيری، شکنجه و اخذ اعتراف‌های دروغين از صدها تن از فعالان، روزنامه‌نگاران، ناراضيان و سياستمداران اصلاح‌طلب بودند. علاوه بر اين، خانواده‌های افراد بازداشت‌شده هدف باج‌گيری، ارعاب و آزار و اذيت مأموران وزارت اطلاعات قرار داشته اند.

۲۲. سعيد مرتضوی: رئيس فعلی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و دادستان پيشين تهران تا ماه اوت ۲۰۰۹. وی به عنوان دادستان تهران احکام بازداشت صدها تن از فعالان، روزنامه‌نگاران و دانشجويان را صادر کرد. پس از اينکه نقش وی در کشته شدن سه تن از معترضان در کهريزک به اثبات رسيد در اوت ۲۰۱۰ از مقام خود کنار گذاشته شد.

۲۳. عباس پيرعباسی: قاضی شعبه ۲۶ و ۲۸ دادگاه انقلاب تهران. وی از مسئولان رسيدگی به پرونده‌های پس از انتخابات است و در جريان محاکمه‌های ناعادلانه بر ضد فعالان حقوق مدنی احکام طولانی مدت زندان و همچنين اعدام برای معترضان صادر کرده است.

۲۴. امير مرتضوی: معاون دادستان مشهد. محاکمه‌های فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام می‌شد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف می‌شدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است.

۲۵. ابوالقاسم صلواتی: قاضی و رئيس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب. وی قاضی دادگاه‌های نمايشی معترضان انتخاباتی در تابستان ۲۰۰۹ است. وی برای برخی از سلطنت‌طلب‌ها که به دادگاه آورده شده بودند احکام اعدام صادر کرد. صلواتی برای بيش از يکصد زندانی سياسی، فعال حقوق مدنی و تظاهرکننده احکام طولانی مدت زندان صادر کرده است.

۲۶. اژدر ملک شريفی: رئيس دادگستری آذربايجان شرقی. وی مسئول محاکمه سکينه محمدی آشتيانی است.

۲۷. احمد زرگر: قاضی شعبه ۳۶ دادگاه تجديد نظر تهران. وی مسئول تأييد احکام حبس طولانی مدت و اعدام صادره عليه معترضان است.

۲۸. علی اکبر يساقی: قاضی دادگاه انقلاب مشهد. محاکمه‌های فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام می‌شد، بدون اينکه متهمان از حقوق ابتدايی برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف می‌شدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است.

۲۹. مصطفی بزرگ‌نيا: رئيس بند ۳۵۰ زندان اوين. وی مسئول خشونت نامتعارف عليه زندانيان است.

۳۰. غلامحسين اسماعيلی: مسئول سازمان زندان‌های ايران. جرم وی همدستی در بازداشت وسيع معترضان سياسی و همچنين فراهم کردن پوشش برای آزار و اذيت زندانيان است.

۳۱. فرج‌الله صداقت: دستيار مديرکل سازمان زندان‌ها در تهران و رئيس سابق زندان اوين تا اکتبر ۲۰۱۰ است که در دوران رياست وی بر اين زندان، شکنجه اعمال می‌شده است. وی بارها زندانيان را مورد تهديد و فشار قرار داده است.

۳۲. محمدعلی زنجيری: معاون رئيس سازمان زندان‌ها که مسئول آزار و اذيت و محروم ساختن زندانيان از حقوق اوليه خود است. وی دستور داده بود که بسياری از زندانيان به سلول انفرادی منتقل شوند.


لازم به یادآوری است ماه گذشته نيز محمدرضا نقدی، فرمانده کل بسیج و عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران از سوی آمريکا به نقض حقوق بشر متهم و تحریم شده بودند.


دولت آمريکا مهرماه دو سال پیش نیز، هشت تن از مقامات دولتی ايران را به دليل نقض حقوق بشر و سرکوب اعتراضات مردم ايران در وقايع پس از انتخابات رياست جمهوری در اين کشور، در فهرست تحريم‌های خود قرار داده بود، که محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، غلام‌حسين محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضائيه، حيدر مصلحی وزير اطلاعات، صادق محصولی وزير رفاه، سعيد مرتضوی دادستان پيشين تهران، مصطفی محمدنجار وزير کشور و جانشين فرمانده کل قوا در نيروی انتظامی، احمدرضا رادان فرمانده نيروی انتظامی تهران بزرگ و حسين طائب معاون اطلاعات سپاه پاسداران، در آن لیست قرار داشتند.
 

انتقاد رهبر جمهوری اسلامی ازطیف مدعی دیدار امام زمان:  دروغ و تخیل ذهنی است

Posted: 09 Jul 2011 04:10 AM PDT

جــرس: رهبر جمهوری اسلامی با اشاره تلویحی به برخی اتهامات وارده به طیف دولتی ها گفت "برخی ادعاها و مطالب عامیانه درخصوص انس با حضرت، از طریق دیدار حضوری، غالباً دروغ و یا تخیلات ذهنی است."


آقای خامنه‌ای افزود: یکی از خطرهای بزرگ در موضوع مهدویت، کارهای عامیانه، جاهلانه، غیرمستند و متکی بر تخیلات و توهمات است که زمینه ساز مدعیان دروغین و دوری مردم از حقیقت واقعی انتظار خواهد شد.


وی با اشاره به مدعیان دروغینی که در طول تاریخ برخی علائم ظهور را بر خود یا دیگران تطبیق می‌دادند، گفت "همه این موارد غلط و انحرافی است زیرا برخی مطالب درباره علائم ظهور، غیرقابل استناد و ضعیف است و مطالب معتبر را هم نمی‌توان براحتی تطبیق داد. اینگونه مطالب غلط و انحرافی، باعث می‌شوند، حقیقت اصلی مهدویت و انتظار مهجور بماند، بنابراین، باید به شدت از کارها و شایعات عوامانه پرهیز کرد."


رهبر جمهوری اسلامی در دیدار جمعی از اساتید، کارشناسان، مؤلفان و فارغ التحصیلان تخصصی موسسه موسوم به «مهدویت»، از "اهمیت بسیار بالای موضوع مهدویت به عنوان هدف حرکت و مجاهدت انبیاء در طول تاریخ" سخن گفت و با بیان اینکه "انتظار بخش جدایی ناپذیر موضوع مهدویت است" افزود "اگر مهدویت نباشد، همه تلاش‌ها و مجاهدت انبیاء بی فایده و بی اثر خواهد بود."


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری، آقای خامنه‌ای در سخنان خود، ابتدا به تبیین اهمیت موضوع مهدویت پرداخت و گفت
: اگر مهدویت نباشد، همه تلاش‌ها و مجاهدت انبیاء بی فایده و بی اثر خواهد بود.


وی از ویژگی‌های دوران ظهور سخن گفت و اظهار داشت "دوران آن حضرت، دوران حاکمیت توحید، عدل، حق، اخلاص، و عبودیت خدا است، بنابراین افراد منتظِر نیز باید همواره خود را به این ویژگی‌ها نزدیک کنند و به وضع موجود راضی نباشند."



فاجعه كوي دانشگاه

Posted: 09 Jul 2011 04:32 AM PDT

صدیقه وسمقی
حمله به كوي دانشگاه و آفريدن آن فاجعه بزرگ بود.


صبح جمعه 18 تير ماه بود، خواب بودم كه تلفن زنگ زد، دروديان يكي از اعضاي شوراي شهر و نماينده دانشجويان در شورا بود. وي با صدايي مضطرب درحالي¬كه بسيار پريشان مي‌نمود گفت "من در قزوين هستم، ديشب تا صبح بچه‌ها را در كوي دانشگاه لت و پار كرده اند" گفتم: چه اتفاقي افتاده؟ چه كساني بچه‌ها را زده‌اند؟ گفت: نمي‌دانم، فقط به من زنگ زده‌اند كه وضعيت كوي بسيار بد است و خواهش مي‌كنم شما كاري بكنيد. من هم سعي مي‌كنم بزودي به تهران بيايم. خبر نگران كننده‌اي بود،‌هراسان شدم، با هزار فكر و خيال در سر، با سرعت براي رفتن به كوي آماده شديم. به اتفاق همسرم به سمت كوي رفتيم، به خيابان اميرآباد كه رسيديم ، وضعيت غيرعادي و بحراني بود. جوانان بسياري با پيراهن‌هاي سياه در سرتاسر خيابان ديده‌مي‌شدند، ظاهر آنان نشان مي‌داد كه از وابستگان گروه‌هاي افراطي هستند. اكثراً يكديگر را مي‌شناختند. خيابان را قرق كرده بودند، خيلي از آنها سوار بر موتور بودند. نيروهاي ويژه با كلاه خود و باتوم نيز فراوان ديده مي‌شدند. در خيابان ماشين‌هايي با آرم سپاه پاسداران نيز به چشم مي‌خورد. بعدا فهميدم نيروی ويژه‌اي كه افراد آن سر تا پا مسلح بودند به نام "نپو" يعني نيروهاي پاسدار ويژه خوانده مي‌شوند. به در اصلي كوي رسيديم، ‌عده زيادي از جوانان پيراهن سياه جلوي در تجمع كرده بودند. آن سوي ميله‌ها، داخل كوي نيز دانشجويان جمع شده بودند. دو گروه يكديگر را سنگ باران مي‌كردند و عليه همديگر شعار مي‌دادند، با زحمت ماشين را در كناري پارك كرديم، در حالي¬كه معلوم نبود در آنجا سالم بماند. زير سنگ باران با زحمت خود را به درب كوي رسانديم، وارد نگهباني شديم، در حال ارائه كارت شناسايي به نگهبان و گفتگو با او بودم كه دانشجويان گريان و مضطرب به سوي من آمدند. گرد مرا گرفتند و وارد كوي شديم، از همان بدو ورود زمين پوشيده از شيشه¬های خرد شده بود، بسياري از نقاط خون‌ آلود بود، ساختمان‌ها سوخته و سياه بود، دانشجويان با سرو وضع پريشان و نابسامان مي‌گريستند. من حيران و آشفته بودم، هنوز نمي‌فهميدم چه اتفاقي افتاده است. برخي از دانشجويان با عصبانيت فرياد مي‌زدند اگر صداي ما را به بيرون نرساني خائن هستي. از برخي كه آرام تر بودند پرسيدم چه شده است؟ چه كساني به اينجا حمله كرده اند؟ گفتند : نيمه شب گذشته در حاليكه همه ما در خواب بوديم نيروي انتظامي همراه با همين لباس شخصي‌ها به اينجا حمله كردند و همه ما را ناجوانمردانه زدند. وارد ساختمان‌ها شديم، عجيب بود، به ياد خرمشهر پس از بازپس‌گيري آن شهر از نيرو‌هاي عراقي افتادم. در خرمشهر وقتي وارد خانه‌ها مي‌شديم همه چيز به هم ريخته بود، همه شيشه‌ها شكسته بود، چيزي سالم ديده نمي‌شد. بعضي از ديوارها سوخته و سياه بود، درست مانند كوي دانشگاه، باور كردني نبود كه نيروهاي وابسته به اين ملت و كشور اين¬گونه كوي دانشگاه را ويران كرده باشند. آثار حمله آنان به كوي همانند آثار تهاجم صداميان به ايران بود، تمام پنجره‌ها و درها شكسته بود، يخچال از پله‌ها به پايين پرتاب شده بود و محتويات آن روي پله‌ها و كف زمين ريخته بود، شيشه و خون همه جا ريخته بود، تخت¬هاي فلزي دانشجويان چنان مچاله شده بود كه گويي با دستگاه پرس آنها را به چنين وضعيتي درآورده اند. دانشجويان مي‌گفتند تمام وسايل ما اعم از پول و لباس و كامپيوتر، كتاب، ساعت و مانند آن را غارت كرده‌اند. بسياري از آنان لباس مناسبي بر تن نداشتند، به ساختمان دانشجويان خارجي رفتيم. آنان نيز همين وضعيت را داشتند ، مي‌گفتند گذرنامه‌ها، دلارها و كامپيوترهاي ما را برده‌اند. براي بيرون رفتن از كوي حتي لباس هم نداريم. بعضي از ساختمان‌ها را به آتش كشيده بودند و چند تن از دانشجويان را از طبقات بالا يازهرا گويان از پنجره به بيرون پرتاب كرده بودند، تهاجم آنان چنان وحشيانه بود كه باور كردني نبود. چه كساني اين كارها را كرده بودند؟ به دستور چه كسي؟ و چرا؟ ...

بر اساس مشاهدات صدها دانشجو و نيز شهودي مانند تاج زاده ، معاون سياسي وقت وزير كشور، افرادی از نيروي انتظامي مرتكب اين جنايت ننگين و کم نظير در تاريخ شده بودند. بسياري از افراد نيز اظهار می¬کردند فرهاد نظري ( فرمانده نيروي انتظامي تهران) را در حمله به كوي ديده اند كه فرماندهي را بر عهده داشته است. آقای “ع”از قول سردار س. که سمت مهمی در نیروی انتظامی داشت نقل كرد كه سردار نقدي در جريان كوي دانشگاه دستور حمله را صادر كرده است. سردار س. افزوده است كه پس از اظهار اين شهادت در جلسه فرماندهي نيروي انتظامي از سمتش برکنار شده است. بنابر اظهارات دانشجويان كه آن شب در كوي حضور داشتند و مورد حمله قرار گرفتند، عده زيادي نيز با لباس شخصي افراد انتظامي را ياري مي‌كردند، اين عده كه به گروه فشار شهرت دارند در اين ايام در بسياري از نقاط كشور مرتكب اعمال غير قانوني مي‌شوند. آنان با پشتيباني دستگاه حاكمه و حتي قوه قضاييه بسياري از جلسات سياسي را در سراسر كشور برهم مي‌زنند و در نظم و امنيت اخلال مي‌كنند، بي آنكه مورد تعرض و يا حتي پرسش قرار گيرند.
درآن زمان بزرگان اين گروه افرادي مانند حسين الله‌كرم و مسعود ده‌نمكي بودند.

اين افراد همان كارهايي را انجام دادند كه در افکار عمومی رفتار شعبان بي مخ در رژيم پهلوي را تداعی می¬کرد. ما ، در تقليد ملت بي‌نظيري هستيم، حتي براي ساختن گروه فشار نيز از حكومت‌هاي پيشين تقليد مي‌كنيم. فعاليت‌هاي اين گروه از سال 76 در آستانه انتخابات رياست جمهوري (دوم خرداد) بطور جدي گسترش يافت. در سال 76 در هر نقطه‌اي از كشور كه مبلغان خاتمي به نفع وي سخنراني مي‌كردند، اين گروه در آنجا حضور داشتند، به خاطر دارم همراه خاتمي پيش از انتخابات 76 به مشهد رفته بودم.او در دانشگاه فردوسي سخنراني داشت، سالن سخنراني از حضور دانشجويان موج مي‌زد، بيرون از سالن، داخل دانشگاه و خيابان‌هاي اطراف نيز پر از جمعيت بود. گروه فشار كه عده آنان در مقابل مردم بسيار اندك بود تا لحظه‌هاي پاياني جلسه نتوانستند كار مؤثري انجام دهند، اما در لحظات پاياني كه به¬نظر مي‌رسيد عده‌اي نيز به كمك آنان آمده بودند، هنگامي كه من از سالن خارج شدم مشاهده كردم كه ناگهان بسيار وحشيانه هجوم آوردند. من و ديگر همراهان خاتمي با زحمت فراوان خود را به اتوبوس مخصوص رسانديم، خاتمي نيز با زحمت وارد اتوبوس شد. مهاجمان با سردادن شعارهاي توهين آميز ، كينه خود را با كوبيدن مشت و لگد به اتوبوس خالي مي‌كردند، آن شب در ستاد خاتمي نمانديم، زيرا خبر آوردند كه قرار است مهاجمان به ستاد حمله كنند. آنان براي اين اعمال جاهلانه خود چه مزدی مي‌گيرند؟ به نظر مي‌رسد اين گروه از مصونيت خاصي برخوردار است، چرا كه هيچ‌كس حتي شخصيت‌هاي حقوقي و قدرتمندي مانند رئيس جمهور، وزير كشور و وزير اطلاعات نيز به هويت اين گروه اشاره نمي‌كنند، با آنكه تصور می¬رود همه چيز را مي‌دانند، ولي به مردم نمي‌گويند كه اين گروه از پشتيباني كدام قدرت در كشور برخوردار است كه چنين طاغي و ياغي شده است و پس از فاجعه كوي دانشگاه نيز در همه گزارش‌ها از اين گروه به نام "لباس شخصي‌ها" ياد شد، اما هويت آنان پنهان باقي ماند. در جريان سازمان فرهنگي هنري نيز همين گروه در ميدان حضور دارند و حمايت قدرتمندی چنانكه خواهيم ديد پشتيبان آنان است. عده‌اي از دانشجويان كه ده‌نمكي را مي‌شناختند گفتند كه ديشب او را در ميان مهاجمان ديده‌اند. از دانشجويان پرسيدم كه مجروحين را به كدام بيمارستان برده‌اند؟ گفتنند: بيمارستان شريعتي، با عجله از كوي عازم بيمارستان شديم، صداي گريان و هراسان دانشجويان بدرقه راهم بود كه مي‌گفتند، صداي مظلوميت ما را به گوش مردم برسان، در غير اين¬صورت تو نيز جنايتكاري.
با زحمت فراوان به بيمارستان شريعتي رفتيم، جو امنيتي خاصي حاكم بود،‌كاركنان بيمارستان از پاسخ دادن به سؤالاتم طفره مي‌رفتند و معلوم بود كه مي‌ترسند. پرسيدم، مجروحين كوي دانشگاه كجا هستند، جواب نمي‌دادند. يك نفر آهسته به من گفت، يكي از آنان در آن گوشه سالن روي تخت خوابيده است. يكي ديگر در اتاق عمل است. با باتوم بر سر او زده‌اند. به طرف تخت گوشه سالن رفتيم، مجروح يك دانشجوي پاكستاني بود كه هر دو پاي او شكسته بود. او گفت مرا از طبقه دوم از پنجره به پايين پرتاب كرده‌اند. آيا رسم ميزباني شما اين است؟ از او خجالت كشيدم، او گفت همه وسايل ما را نيز بردند. در اتاق¬هاي بيمارستان جا نبود و اين مجروح را در سالن بستري كرده بودند. با آنكه كارت عضويت خود را در شوراي شهر ارائه مي‌كردم از ملاقات من با مجروحين ممانعت مي‌نمودند. از وضعيت دانشجويي كه در اتاق عمل بود سؤال كردم، مسئول مربوطه وجود چنين دانشجويي را انكار كرد. معلوم بود كه از ارائه اطلاعات به‌طور جدي منع شده اند. نمي‌خواستم زمان تلف شود، با سرعت به خانه رفتيم. مي‌خواستم گزارش مشاهدات خود را بنويسم. گزارش خود را به تفصيل نوشتم و با عبدالله نوري مسئول روزنامه خرداد تماس گرفتم.

گزارش خود را كه 19 صفحه بزرگ بود براي او فرستادم، خلاصه گزارش ، شنبه 19 تير به چاپ رسيد، اسم سپاه پاسداران در گزارش حذف و اصولا احتياط فراواني در تنظيم گزارش اعمال شده بود.(پيوست شماره2) شورای شهر نیز روز نوزدهم تیرماه بیانیه¬ای صادر کرد و طی آن حمله به کوی را محکوم نمود. شورای شهر در بیانیه خود قاطعانه خواستار رسیدگی به فاجعه کوی و مجازات عوامل آن شد. (پیوست شماره3)
يكشنبه 20 تير ماه جلسه علني شوراي شهر تشكيل شد، اين اولين جلسه علني پس از فاجعه كوي بود. خسروي يكي از اعضاي شورا بعنوان اولين سخنران پيش از دستور درباره مسايل شهر تهران و مترو تهران سخنراني كرد. دومين سخنران دروديان بود. وي گريه كنان پشت تريبون رفت و گفت، اگر ما انقلاب كرديم كه اين فجايع رخ دهد من استغفار مي‌كنم. او خواستار برخورد شديد مسئولين با عوامل اين جنايت شد. پس از او نوري نيز درباره فاجعه كوي دانشگاه سخن گفت و به تحليل آن پرداخت. 

 
دو روز پس از فاجعه کوی دانشگاه
پس از اتمام جلسه علني همراه دروديان و همسرم به كوي دانشگاه رفتيم، خيابان دانشگاه همچنان قرق بود و جوانان سياه پوش كه از گروه فشار بودند در سرتاسر خيابان حضور داشتند. اخبار فراواني از گوشه و كنار به گوش مي‌رسيد، مطلع شده‌بوديم كه جمعيتي حدود سه هزار نفر با سردادن شعارهايي عليه حكومت و رهبري اقدام به شكستن شيشه‌ بانك¬ها و برخي مغازه‌ها نموده، بسوي نهاد رهبري حركت كرده بودند، با آنكه نيروي انتظامي و سپاه و بسيج در صحنه حضور داشتند و در واقع شهر در قرق آنان بود. عجيب آن است كه با اين جمعيت برخوردي نشده بود، برخي افراد ، عده اي از جوانان اين گروه تظاهر كننده را شناسايي كرده بودند و نقل مي‌كردند كه برخي از جوانان بسيجي و افراد گروه فشار در اين تظاهرات حضور داشتند. برخی بدبینانه عنوان می¬کردند اين اقدامات و حركات بدنبال حمله سازماندهي شده به كوي دانشگاه، همه ساخته و پرداخته حكومت و جزئي از يك سناريو است. به كوي رسيديم، جوانان هيجان زده ، همچنان پر شور و پريشان بودند. به دروديان گفتم بهتر است تلاش كنيم دانشجويان وارد محوطه كوي شوند و در خيابان نمانند، ما خود نيز وارد كوي شديم. دانشجويان گرد ما جمع شدند، جمعيت زيادي در آنجا حاضر بود ، ميكروفون را بدست من دادند و از من خواستند سخن بگويم. من ضمن اعلام همدردي خود و اعضاي شوراي شهر با دانشجويان مظلوم تحليل اجمالي خود را از اين وقايع بيان كردم و گفتم به عقيده من مجموعه شرايط، اقدامات و تحركات حاكي از آن است كه بخشي از حاكميت قصد كودتا عليه دولت خاتمي را دارد و لذا همين عده به آشفتگي جو سياسي دامن زدند و شما دانشجويان نبايد بازي آنان را بخوريد. آنان در جو ناآرام و ملتهب مي‌توانند كودتا كنند و مي‌بينيد كه تظاهرات ساختگي بوسيله عوامل خود را به شما دانشجويان منتسب مي‌كنند. به دانشجويان پيشنهاد كردم كه آرام باشند. آنان اعلام تحصن كرده بودند، در سخنان خود افزودم كه حمله نيروي انتظامي و ياران آنان به كوي دانشگاه يادآور حمله نيروهاي صدام به خرمشهر و نيز يادآور حمله اسرائيلي‌ها به فلسطيني‌هاست. همانگونه كه سربازان اسرائيلي، فلسطيني ها را مي‌زدند و صحنه‌هايي از اين گونه درگيري‌ها را در تلويزيون جمهوري اسلامي براي نشان دادن مظلوميت مردم فلسطين نمايش مي‌دهند، افراد انتظامي و مهاجمان به كوي دانشگاه نيز با دانشجويان چنين برخورد كردند، آنان را زدند، دست و پاي آنان را شكستند، با باتوم به سر آنان كوفتند و برخي را از طبقات دوم و سوم به بيرون پرتاب كردند....
در ميان دانشجويان افراد ديگري نيز حضور داشتند، كه به نظر مي‌رسيد حاميان مهاجمان به كوي دانشگاه هستند، آنان با من مشاجره كردند و ما براي آنكه جو موجود بيش از اين ملتهب نشود از كوي خارج شديم و به شوراي شهر بازگشتيم. با روزنامه ايران مصاحبه‌اي كردم و تحليل خود را از وقايع روز بيان نمودم. در آن مصاحبه نيز نسبت به وقوع كودتا هشدار دادم. دانشجويان عضو تحكيم وحدت از من براي حضور در جلسه‌اي خصوصي دعوت كردند، در آن جلسه درباره فاجعه كوي و وقايع پيرامون آن بحث شد. من در آنجا نيز به آنان تاكيد كردم با آنكه حفظ آرامش در اين شرايط بسيار سخت است، با توجه به شرايط موجود كه بسيار بحراني و سرنوشت ساز است‌،‌ بايد آرامش را حفظ كرد. شما مي‌توانيد به تحصن خود به¬صورت آرام ادامه داده و بر خواسته‌هاي خود از جمله آزادي دانشجويان بازداشت شده تاكيد كنيد. آنان بسيار عصباني بودند و از سكوت خاتمي در قبال اين فاجعه بزرگ بسيار ناراحت و گله‌مند. معين، وزير فرهنگ و آموزش عالي وقت استعفا داده بود. امااستعفاي او پذيرفته نشد. برخي از مسئولين جهت بازديد به كوي رفته بودند، اما خيلي ها نرفتند. رئيس جمهور نيز در آن ايام كوي دانشگاه را كه به ويرانه‌اي تبديل شده بود نديد.

 
تشکیل کمیته تحقیق
بسياري از اعضاي شوراي شهر با دانشجويان بطور مستمر ارتباط داشتند و با آنان اظهار همدردي مي‌نمودند. به همين جهت نيز كميته‌اي بمنظور تحقيق فاجعه كوي دانشگاه در شوراي شهر تشكيل شد و مسئوليت آن كميته نيز به من محول گرديد. شوراي شهر در آغاز فعاليت و شكل گيري خود قرار داشت و ما هيچگونه امكانات و لوازم براي تحقق خواسته‌هاي خود ، حتي در امر تحقيق نيز نداشتيم. بايد بگويم كه از مقدمات ضروري انجام تحقیق كه همكاري سازمان‌ها ،‌نهادها و دواير شهري است نيز بي‌بهره بوديم. مي‌دانستيم كه اين كميته راه به¬جايي نخواهد برد،‌چنان¬كه وزارت كشور و شوراي عالي امنيت ملي نيز راه به¬جايي نبردند، نه‌تنها در مسئله كوي دانشگاه ، بلكه پيش از آن در معضلات بزرگ ملي مانند پیگیری قتل¬هاي زنجيره‌اي نيز سازمان‌هاي رسمي كه وظيفه آنان حفظ امنيت شهروندان و كشور است راه به¬جايي نبرده اند. معلوم است كه اخلال كنندگان در امنيت شهروندان و كشور و مرتكبين اين فجايع از پشتوانه محكمي برخوردارند. شوراي شهر براي آنكه در اين فاجعه بزرگ كه در شهر تهران روي داده ، بويژه دانشجويان عزيز مورد هجوم ناجوانمردانه قرار گرفته‌اند، بي‌تفاوت نباشد اقدام به موضع گيري و تشكيل كميته تحقيق و دعوت از مسئوليني چند براي ارائه گزارش در جلسات علني نمود. شوراي شهر بيانيه‌اي منتشر كرد و ضمن محكوم كردن حمله به كوي دانشگاه خواستار رسيدگي به اين حادثه تاريخي و مجازات عاملان آن شد. شوراي شهر همچنان در ميان بحران‌هاي موجود به امور جاري رسيدگي و به لوايح شهرداري و سازماندهي خود نيز مي‌پرداخت.

اخبار مربوط به حمله نيرو‌هاي وابسته به حكومت اعم از نيروي انتظامي و نيرو‌هاي ويژه ديگر كه ماهيت و جايگاه برخي از آنها هنوز هم آشكار نشده است به كوي دانشگاه تهران و ضرب و جرح دانشجويان در تمام جهان انعكاس يافت، در همين ايام دانشگاه تبريز نيز دچار آشوب و هرج و مرج گشت. اراذل و اوباش به آن دانشگاه نيز حمله كرده، رئيس دانشگاه و عده زيادي از دانشجويان را مورد ضرب و شتم شديد قرار دادند، در حملات مكرر به كوي دانشگاه تهران يك نفر به نام عزت ابراهيم نژاد ، كشته شد، گلوله‌اي نيز به چشم يك دانشجوي پزشكي اصابت كرد كه موجب نابينايي يك چشم اوشد. آقای "س"یکی از مقامات آگاه در اين باره به من گفت ، دانشجوي مذكور كنار مصطفي تاج زاده مقابل مسجد كوي ايستاده بود و به‌نظر مي‌رسد ضاربين قصد ترور تاج زاده ، معاون سياسي وقت وزير كشور را داشته اند كه اشتباهاً گلوله به دانشجوي کناراو اصابت كرده است. شرح مفصل ماوقع كوي دانشگاه را گروه‌هاي مختلف براي رهبر نقل كردند، دانشگاهيان و دانشجويان مؤكداً براي ايجاد آرامش در دانشگاه از كه فرمانده كل قوا خواستند كه لطفيان فرمانده وقت نيروي انتظامي را برکنار كند. اما ایشان با اين پيشنهاد در آن مقطع موافق نبود . روز 21 تير رهبری براي جمعي سخنراني نمود كه اكثر آنان چفيه به دور گردن بسته بودند و ایشان نيز چفيه به دور گردن خود بسته بود. ظاهرا قرائن حاكي از آن بود كه آنان افراد وابسته به انصار حزب الله و گروه‌هاي افراطی هستند. رهبري در ریشه یابی این حوادث اظهار داشت :" آقاياني¬كه سردمداران خطوط سياسي هستيد حالا برسيد به اين حرف ما كه شما خودي‌ها وقتي اين¬گونه با هم درگير مي‌شويد، دشمن سوء استفاده مي‌كند، حالا بفرمائيد ببينيد دشمن چه كرد؟"

ايشان دانشجويان را نصيحت كرد كه دشمن را بشناسند و اعلام نمود اين كارها (حمله به كوي دانشگاه) كار دشمنان است. كار سازمان‌هاي جاسوسي دشمنان است. رهبري در بخش دیگری از سخنان خود درباره واکنش¬های مخالفان قانون جديد مطبوعات كه با شتاب و عجله در اواخر دوره مجلس پنجم در حال تصويب بود گفت: چه جنجال و غوغايي مي‌كنند. كه چه؟ قانوني در مجلس دارد تصويب مي‌شود. در پايان نيز خطاب به جوانان حاضر اعلام کردند كه اگر عكس مرا پاره كردند عيبي ندارد و در حالي¬كه حضار شديداً گريه مي‌كردند خطاب به امام زمان گفت اي سيد و مولاي ما پيش خداي متعال گواهي بده كه ما در راه خدا تا آخرين نفس ايستاده‌ايم.

در اينجا لازم است متذكر شويم، هنگامي¬كه خاتمي در دوم خرداد 76 به پيروزي دست يافت و انتخابات شوراهاي شهر و روستا نيز در تمام كشور با پيروزي اصلاح طلبان مواجه شد،‌مخالفان اصلاحات بسيار نگران و وحشت زده شدند، از همين رو به اقدامات عجولانه، بدون توجه به عواقب ناهنجار ملي آن دست زدند.

قبلا به يك نمونه از اين اقدامات اشاره شد و آن تصويب قانون مربوط به بودجه سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در مجلس پنجم بود. مجلس پنجم ماه‌هاي پاياني دوره خود را سپري مي‌كرد و مي‌كوشيد با تصويب پاره‌اي قوانين موانعي را پيش راه اصلاحات ايجاد كرده ، حتي‌الامكان سنگرهاي موجود خود را حفظ كنند. يكي از اقدامات مجلس پنجم در اواخر دوره خود اصلاح قانون مطبوعات بود. در قانون مصوب مجلس پنجم اعضاي هيئت منصفه مطبوعات توسط وزير ارشاد ،‌ رئيس كل دادگستري استان، رئيس شوراي شهر ،‌ رئيس سازمان تبليغات اسلامي و رئيس شوراي سياستگذاري ائمه جمعه سراسر كشور انتخاب مي‌شوند. بدين ترتيب سختگيري نسبت به مطبوعات و توقيف آن‌ها آسان و به تركيب هيئت منصفه موافق راي و نظر حكومت مي‌شد. از آغاز جنبش دوم خرداد 76 و كمي پيش از آن نهضت روشنگري در مطبوعات پديدار شد. عده زيادي از روشنفكران اقدام به انتشار روزنامه‌هاي جديد كردند، مانند جامعه، نشاط ، طوس، صبح امروز و خرداد و ... روزنامه سلام نيز كه از پيش از دوم خرداد منتشر مي‌شد، داراي زمينه‌هايي براي روشنگري بود. اين روزنامه‌ها اقدام به افشاي برخي اسرار نمودند كه موجب وحشت دستگاه حاكمه شد. بحث پيرامون قتل‌هاي زنجيره‌اي روشنفكران و نويسندگان توسط عناصری از وزارت اطلاعات در روزنامه سلام و ديگر روزنامه‌هاي جديد ادامه داشت، تا آنكه چند روز پيش از فاجعه كوي روزنامه سلام توقيف شد. حكومت مي‌كوشيد با تصويب قانون جديد مطبوعات زمينه‌هاي توقيف ديگر روزنامه‌ها را فراهم سازد، شب 18 تير نيز دانشجويان در كوي دانشگاه تهران نسبت به توقيف روزنامه سلام اعتراض كرده بودند. لذا جنجال و غوغا براي تصويب قانون جديد مطبوعات، از سوي رهبري تقبيح مي‌شد. بعدها هنگامي¬كه مجلس ششم اقدام به اصلاح قانون مطبوعات مصوب مجلس پنجم نمود،از دفتر مقام رهبري به كروبي ، رئيس وقت مجلس امر شد كه اصلاح قانون مطبوعات را از دستور كار مجلس خارج سازد. من مثنوي بلندي را در تقبيح خشونت و اعمال خشونت آميز وابستگان به حكومت سروده بودم كه در شهريور ماه 77 بطور كامل در روزنامه سلام منتشر شد(پيوست 4). پس از فاجعه كوي دانشگاه اين مثنوي را به حميدرضا جلايي پور دادم و از او خواستم كه در روزنامه نشاط آن‌را منتشر سازد. ابياتي از اين شعر انتخاب و همراه عكس‌هاي متعددي از تظاهرات مردم عليه حمله به كوي در روزنامه نشاط چاپ شد(پيوست 5). اين شعر موجب جنجال فراوان شد و پس از آن روزنامه نشاط نيز توقيف شد.

(حجتي) نماينده دانشجويان متحصن در دانشگاه جهت ارائه گزارش در شوراي شهر در جلسه علني 29 تير حضور يافته بود. قبل از ارائه گزارش وي، موضوعات ديگري در دستور كار شوراي شهر قرار داشت.
سپس من به¬عنوان رئيس كميته تحقيق كوي دانشگاه گزارش خود را ارائه كردم. پس از آن حجتي نماينده دانشجويان به شرح مختصر ماوقع پرداخت. او گفت: "دانشگاه تهران 12 هزار دانشجو دارد، بارها و بارها در كوي تحصن و اعتراض روي داده است. اما هربار با تدبير نيروي انتظامي و تذكرات آنان مسئله حل شده است. شب 18 تير دانشجويان (كه به توقيف روزنامه سلام اعتراض داشتند) از کوی تا بزرگراه جلال آل احمد رفتند و پس از تذكر نيروي انتظامي بازگشتند، هنگامي كه نزديك كوي رسيدند، سردار ميراحمدي مداخله كرد و گفت، بايد اين مسئله را فيصله بدهم،"كوهي" سعي كرد قضيه را حل كند، اما مير احمدي دستور حمله داد. نيروي انتظامي به تمام دانشجويان چه آنان كه در خارج ساختمان‌ها بودند و چه آنان كه در خوابگاه‌ها خوابيده بودند حمله كردند. آنقدر گاز اشك آور پرتاب كردند كه چهل پنجاه نفر از دانشجويان در حال مرگ بودند. براي خنثي كردن گاز اشك آور عده‌اي موكت‌هاي مستعمل را كه قبلاً در نماز جمعه از آنها استفاده ‌شد آتش زدند تا دانشجويان را نجات دهند و حالا عده اي مي‌گويند كه دانشجويان جايگاه نماز جمعه را به آتش كشيدند. فرماندهان ارشد نيروي انتظامي مانند ميراحمدي و نظري (فرمانده ناحيه انتظامي تهران) بايد پاسخگو باشند. آنان بايد بگويند كه آيا از مافوق خود دستور حمله داشته‌اند؟ وي سپس خواسته‌هاي دانشجويان را به اين ترتيب اعلام كرد:

- لطفيان ، فرمانده نيروي انتظامي بايد بركنار شود.
- مسببان فاجعه معرفي و مجازات شوند.
- خسارات وارد به كوي جبران شود.
- گزارشي دقيق از تلفات ارائه گردد.
- دانشجويان بازداشت شده آزاد شوند.
وي افزود تا كنون هيچ‌يك از خواسته‌هاي ما تحقق نيافته است."

 
شكايت نيروي انتظامي از شوراي شهر

در آن ايام بحراني كه جو سياسي كشور و بويژه جو دانشگاه‌ها بسيار ملتهب بود شوراي شهر مي‌كوشيد در ارتباط با دانشجويان آنان را آرام سازد. در شورا به تصويب رسيد كه شهرداري تهران هرچه سريعتر خوابگاه‌هاي ويران شده را بازسازي نمايد. اقدامات شوراي شهر در جهت حمايت از دانشجويان مظلوم و محكوم نمودن عمل ننگين مهاجمان موجبات خشم نيروي انتظامي و همدستان آن نيرو در حمله به كوي را فراهم نمود تا آنجا كه لطفيان، فرمانده وقت نيروي انتظامي در تاريخ 11 مرداد به هيئت حل اختلاف نامه نوشت ، خواستار انحلال شوراي شهر تهران شد(پيوست شماره6). دلايل وي، سخنراني¬هاي ايراد شده توسط اعضاي شورا در كوي دانشگاه و نيز تشكيل كميته تحقيق بود، در حالي¬كه اين امور ربطي به نيروي انتظامي نداشت. شكايت لطفيان در تاريخ 28 مهرماه در جلسه هيئت حل اختلاف بررسي و رد شد (پيوست شماره 7). من به¬عنوان دبير كميته‌ تحقيق كوي دانشگاه دعوتنامه‌هايي براي لطفيان و نظري فرستادم تا در تاريخ 9 شهريور ماه در جلسه علني شورا حضور يافته، پيرامون فاجعه كوي به شهروندان تهراني گزارش دهند. پس از ارسال دعوتنامه‌ها در تاريخ 30 مرداد ، مدير كل قوانين و امور حقوقي ناجا در تاريخ 6 شهريور 78 ، نامه‌اي آكنده از خشم خطاب به رئيس شوراي شهر فرستاد و اعلام نمود كه شوراي شهر حق دخالت در اين امور را ندارد (پيوست شماره8). بعدها لطفيان دليل عدم حضور خود در شوراي شهر را اين¬گونه عنوان نمود كه از شوراي شهر دعوتنامه‌اي دريافت نكرده است، من ناگزير در مصاحبه‌اي اعلام كردم كه از وي رسماً دعوت بعمل آمده و دعوتنامه را نيز در اختيار برخي مطبوعات قرار دادم.


رئيس دانشگاه تهران در شوراي شهر

در تاريخ 2 شهريور 78 خليلي عراقي رئيس دانشگاه تهران و داود سليماني معاونت دانشجويي دانشگاه به دعوت شوراي شهر ، جهت ارائه گزارش پيرامون فاجعه كوي دانشگاه در جلسه علني حضور يافتند. قبل از پرداختن به اين دستور موارد ديگري در دستور كار شورا بود كه به آنها رسيدگي شد. پس از ارائه گزارش كميته تحقيق كوي دانشگاه تهران توسط من ، دكتر خليلي عراقي رئيس دانشگاه تهران به ارائه گزارش خود پرداخت. وي فاجعه كوي را مسئله‌اي ملي دانست و گفت توسعه و پيشرفت در كشور مستلزم تغيير نگرش به دانشگاه است، با حمله به كوي دانشگاه كشور آباد نمي‌شود ، كشورهايي كه داراي دانشگاه ضعيف هستند از توسعه برخوردار نيستند. وي ديدگاه حكومت نسبت به دانشگاه را علت وقوع فاجعه كوي دانسته، از اين ديدگاه انتقاد نمود.

پس از آن دكتر سليماني معاونت دانشجويي دانشگاه تهران سخن گفت،‌وي در شب حادثه در كوي دانشگاه حضور داشته، شاهد وقايع آن شب بوده است. در جلسه علني شورا سليماني اظهار نمود كه در گزارش‌هاي عاملان حادثه كوي تضاد و دوگانگي وجود دارد و هنگامي¬كه مسئولان دانشگاه و نيروي انتظامي در كميته تحقيق شوراي امنيت با يكديگر روبرو شدند، دوگانگي بسيار آشكار بود. وي به كميته تحقيق شوراي شهر پيشنهاد كرد كه گزارش شوراي تامين استان تهران و گزارش شوراي امنيت و فيلم‌هايي كه در شب حادثه تهيه شده و نيز بيانيه‌هاي بسيج دانشجويي هنگام وقوع حادثه و پس از آنرا مورد مطالعه قرار دهد. وي گفت به مسئولان كشور و نيز مقام رهبري گزارش خلاف واقع داده‌اند. دانشجويان را متهم به توهين نسبت به رهبر كرده‌اند. نيروي انتظامي براي توجيه عمل نادرست خود ، متوسل به اين¬گونه دروغگويي‌ها شده است. وي افزود، خسارات معنوي اين فاجعه بسيار زياد است، منزلت دانشگاه و دانشجو شكسته شده است، وزارت اطلاعات بايد نام و نشان افراد و گروه‌هاي فشار را كه همراه افراد انتظامي بودند اعلام كند. حدود دويست نفر از دانشجويان در حمله به كوي مجروح شدند و اموال زيادي از آنان اعم از دانشجويان ايراني و خارجي به سرقت رفته است. بايد به حقوق دانشجويان رسيدگي شود كه تا كنون نشده است. خوابگاه‌ها تخريب شده است. يك نفر كشته شده است و عده زيادي بازداشت شده اند، برخي از دانشجويان خارجي پس از وقوع اين فاجعه ايران را ترك كرده‌اند. ممنوعيت ورود نيروهاي نظامي و انتظامي به دانشگاه بايد پيگيري و تبديل به قانون شود. آقای "د"در رابطه با شب هجدهم تير در ديدار خصوصي كه با او داشتم گفت :((" حدود ساعت دوازده و نيم شب به من اطلاع دادند كه كوي دانشگاه ناآرام است،‌تا ساعت يك نيمه شب خود را به آنجا رساندم. دانشجويان وارد كوي شده بودند و فقط سي، ‌چهل نفر از آنان بيرون كوي بودند. مير احمدي مسئول ناحيه انتظامي آن منطقه حضور داشت، او با لباس شخصي بود. "كوهي"‌ مدير كل كوي دانشگاه سعي كرده بود از درگيري ميان نيروي انتظامي و همراهان اين نيرو با دانشجويان جلوگيري كند. ميراحمدي به سينه كوهي زده و او داخل جوي افتاده بود. اين موضوع موجب ناراحتي دانشجويان شده بود. در كوچه‌ها و خيابان‌هاي اطراف كوي در آن ساعت از نيمه شب افراد زيادي با لباس شخصي حضور داشتند،‌ عده‌اي از آنها نوجوان بودند كه در دستهايشان سيخ و چوب و تير و كمان و سنگ ديده مي‌شد. از ميراحمدي پرسيدم اينها كيستند؟ ميراحمدي گفت: نمي‌دانم، حتماً اهالي اين كوچه‌ها هستند! از ميراحمدي خواستم نيروهاي خود را از كوي ببرد و به او قول دادم كه ما نيز اوضاع را آرام خواهيم كرد. او نپذيرفت و گفت بايد اين وضعيت را فيصله دهيم. حدود ساعت دوو نيم نيمه شب، فرهاد نظري فرمانده ناحيه انتظامي تهران در كنار درب فني كوي حاضر شد. ماشين‌هاي زرهي نيز آمدند، نظري نيز با لباس شخصي آمده بود. در يكي از خيابان¬هاي نزديك كوي اتوبوس¬هاي زيادي به صف ايستاده بودند كه دانشجويان بازداشت شده را با آنها بردند. با نظري صحبت كردم، به او گفتم من دست و پاي شما را مي‌بوسم، اينجا را ترك كنيد، آنها قبول نكردند، نظري گفت من كار را تمام مي‌كنم، به او گفتم شايد شروع كننده باشيد اما نمي‌توانيد تمام كنيد ، اينجا دانشگاه است، با دانشجو اين¬گونه برخورد نكنيد. مردي بلند قد با ريش¬هاي فرفري در كنار اوبود كه دستمال سفيدي نيز به مچ يكي از دستانش بسته بود. او دست خود را بالا برد و علامت داد و افراد وارد كوي شدند ،‌ با ماشين زرهي درب كوي را شكستند و به دانشجويان حمله ور شدند)).

 

احضار به دادگاه
چندي بعد احضاريه‌اي از شعبه 1410 دادگاه‌هاي عمومي به من ابلاغ شد، اين دادگاه به جرائم مطبوعاتي و كاركنان دولت رسيدگي مي‌كرد و رئيس آن سعيد مرتضوي بود كه بعداً دادستان تهران شد. فرمانده نيروي انتظامي ،‌ لطفيان كه از شكايت به هيئت حل اختلاف و تلاش براي انحلال شوراي شهر تهران ، طرفي نبسته بود، اقدام به طرح شكايت در دادگاه كرده بود. لطفيان دو شكايت از من در دادگاه مطرح كرده بود، يكي به دليل چاپ گزارشي از فاجعه كوي دانشگاه در تاريخ 19 تير در روزنامه خرداد و ديگري به جهت عضويت من در كميته تحقيق كوي دانشگاه كه در شوراي شهر تشكيل شده بود. من در گزارش خود كه خلاصه آن در روزنامه خرداد به چاپ رسيد به نقل از دانشجويان نوشته بودم كه اموال و پول‌هاي دانشجويان در شب حمله به كوي به سرقت رفته است. لطفيان در شكايت خود به دفاع از نيروي انتظامي گفته بود كه وسمقي نيروي انتظامي را متهم به سرقت نموده است. هرچند كه من مستقيما نيروي انتظامي را متهم نكرده بودم، اما بديهي است كه در شب حمله به كوي ، نيروي انتظامي همراه گروه فشار كه ياور نيروي انتظامي بود وارد كوي شده ،‌سبب تمامي وقايع آن شب اعم از ضرب و شتم دانشجويان،‌ جنايات وارده بر آنان، تخريب خوابگاه‌ها و غارت اموال دانشجويان است. از وظايف مشخص اين نيرو حفظ جان و مال مردم است، در شب حادثه نيروي انتظامي و فرماندهان ارشد آن نيرو در كوي حضور داشتند. يكي از فرماندهان نيروي انتظامي پس از 18 تير در سخنراني خود در جهت تبرئه آن نيرو چنين اظهار كرد كه خسارات وارده بر كوي دانشگاه آنقدر زياد است كه اگر يك لشگر به كوي حمله مي‌كرد در مدت چند ساعت نمي‌توانست اين همه تخريب كند! او با اين سخنان در صدد تبرئه نيروي انتظامي و متهم نمودن ديگران بود و از سوي ديگر اين اظهارات از عمق و وسعت فاجعه 18 تير حکایت می¬کرد. من در دفاعيات خود بيان كردم كه به سرقت رفتن اموال دانشجويان بديهي است و صدها تن از دانشجويان شكايت خود را مبني بر به سرقت رفتن و تخريب اموال متعلق به آنان تنظيم كرده‌اند و نيروي انتظامي از آنجا كه افرادش در كوي حضور داشته و به دانشجويان و خوابگاه آنان حمله كرده اند، بايد پاسخ دهد كه اين اموال چه شده است و چه‌كساني آنها را سرقت كرده‌اند؟ شكايت صدها دانشجو به دانشگاه تهران ارائه شده بود و دانشجويان از دانشگاه خواسته بودند كه از حقوق آنان در جهت جبران خسارات جاني و مالي دفاع شود. براي دفاع از خود در دانشگاه تصوير شكايت دانشجويان را تهيه كردم ، شكايت ديگري نيز از من به اتهام اخلال در امنيت كشور و قصد براندازي در دادگاه انقلاب مطرح شده بود كه آن شكايت نيز به شعبه 1410 ارجاع شده بود. مرتضوي گفت كه چهل نفر از خانواده‌هاي شهدا از شما درخصوص اخلال در امنيت و قصد براندازي شكايت كرده اند و دليل آنان چاپ شعر شما در روزنامه نشاط در ميان تظاهرات مردم است. هويت شاكيان مبهم بود و افراد ناشناسي شكايت مذكور راامضا كرده بودند. درباره هويت شاكيان سئوال كردم. مرتضوي پاسخ قانع كننده اي نداشت. به نظر مي‌رسيد از عنوان خانواده شهدا در اين شكايت سوء استفاده شده است. مرتضوي به من پيشنهاد كرد كه از روزنامه نشاط به جهت گزينش برخي ابيات شعرم و چاپ آن به اين شكل و نيز از روزنامه خرداد به جهت خلاصه كردن گزارشم شكايت كنم، اين پيشنهاد را نپذيرفتم و گفتم اين شعر و آن گزارش متعلق به من است و شكايتي از اين دو روزنامه ندارم. مرتضوي تهديد به صدور قرار بازداشت نمود. وي گفت شما با سرودن آن شعر قصد براندازي داشته‌ايد و ما نوار و فيلم سخنراني شما را در كوي دانشگاه داريم. به وي گفتم اگر جمهوري اسلامي با چند بيت شعر من برانداخته شود خوشا به حال من با اين همه قدرت و بدا به حال جمهوري اسلامي با اينهمه ضعف. او از اين سخن من خنده‌اش گرفت. درباره نوار و فيلم سخنراني نيز گفتم كه تمام سخنان خود را به ياد دارم و درصورت نياز همه را در دادگاه تكرار خواهم كرد و هنوز هم بر سخنان خود باقي هستم. نهايتا دادگاه را ترك كرده، منتظر جلسه رسمي دادگاه شدم، مدارك و اسناد لازم را جهت دفاع از خود جمع آوري نمودم. روزنامه رسالت روز يكشنبه 27 تيرماه در صفحه اول خود مطلبي عليه من منتشر و مرا متهم به مشاركت در آشوب و آشوبگري نمود(پيوست شماره9).

در پاسخ به آن روزنامه نيز مطلبي نگاشتم كه آنان برخلاف قانون مطبوعات پاسخ مرا در صفحه اول چاپ نكردند(پيوست شماره10). به نظر مي‌رسيد حركتي منسجم آغاز شده است تا مسببان جنايات كوي را تبرئه نموده، اذهان مردم را از آنان منحرف و گروه‌ها و افراد ديگري را متهم نمايند. در آن ايام اخبار موثقي نيز به گوش ما مي‌رسيد، حاكي از آنكه مسئولان سياسي عقيدتي در مراسم صبحگاه برخي پادگانهاي سپاه در سخنان خود اعلام كرده اند كه عاملان حادثه كوي دانشگاه سه تن بوده اند كه آنان عبدالله نوري، سعيد حجاريان و صديقه وسمقي هستند. از سوي ديگر بنابر اخبار واصله فرمانده سپاه پاسداران نيز در جلسه شوراي عالي امنيت كشور همين سخنان را تكرار كرده بود كه خاتمي رئيس جمهور در مقابل سخنان وي موضع گيري نموده بود. عاملان فاجعه در پي آن بودند كه براي تبرئه خود مسبباني را به افكار عمومي معرفي كنند و اين كار را چنان ناشيانه و عجولانه انجام مي‌دادند كه واهي بودن آن بر همگان آشكار بود. چندين بار با سعيد مرتضوي تماس گرفته ، اعلام آمادگي براي حضور در دادگاه علني بمنظور دفاع از خود نمودم. به وي گوشزد كردم كه مدارك من آماده است، اما اين دادگاه هرگز تشكيل نشد. لطفيان از همه اعضاي كميته تحقيق كوي دانشگاه در شوراي شهر شكايت كرده بود.(پیوست شماره 11) هنگامي¬كه قاليباف به فرماندهي نيروي انتظامي منصوب شد شكايت مذكور پس گرفته شد و پرونده‌ها مختومه گرديد. مدتها بعد دادگاهي در سازمان قضايي نيروهاي مسلح بمنظور رسيدگي به شكايات دانشجويان و خانواده آنان با موضوع قتل و جرح و سرقت به طرفيت نيروي انتظامي تشكيل شد. بيست نفر به عنوان متهم در دادگاه محاكمه شدند. متهمين رديف يك تا بيست به ترتيب عبارت بودند از: 1- سرتيپ پاسدار فرهاد نظري، فرمانده وقت ناحيه انتظامي تهران بزرگ 2- سرهنگ جمشيد خدابخش، فرمانده يگان ويژه 3- فرهاد ارجمندي، فرمانده گروه نوپو 4-سروان رامين نظري ، جانشين فرمانده گروه نوپو، 5- ستوان عروجعلي ببرزاده 6- گروهبان جمشيد الوند 7- گروهبان سيد حسين احمدي 8-گروهبان حسن احمدي 9- گروهبان علي اكبر حسيني 10- گروهبان قباد مهديان پلنگرد 11-گروهبان فتح الله مراديان .وسربازان وظيفه:12- عزت الله قاضي 13-رضا امدادي 14-امير پزشكي 15- فرشيد باقري 16-اسماعيل فلاح حميدي 17- علي علي پور نوذري 18-محمد رضا شجاعي 19- شير محمد برون 20- علي برده باز نودهي.

بيست متهم مذكور طي چندين جلسه متوالي محاكمه شدند، رئيس دادگاه سيد هادي طباطبايي بود. دادگاه مذكور يكي از دادگاه‌هاي تاريخي است كه نتيجه آن تبرئه همه متهمان و محكوم شدن يك نفر به سرقت يك ريش تراش بود. شگفت انگيز است كه هيچ كس به عنوان مسبب آن همه ويراني، ضرب و جرح، جنايت و سرقت محكوم نشد، در جلسه محاكمه فرهاد نظري ، وي نيز اين ادعا را تكرار مي‌كرد كه عامل آشوب در كوي دانشگاه نيروي انتظامي نبود، بلكه کسی بود که با سرودن شعر "كي براندازيم طرح كهنه را" (بيت مذكور را نيز غلط مي‌خواند) در دانشگاه آشوب كرد. و يا خانم ابتكار(معاون وقت رئيس جمهور و رئيس سازمان حفاظت از محيط زيست) كه بي‌سيم همراه خود داشت! جالب آنكه تلويزيون سراسري اين بخش از سخنان فرهاد نظري را از تمام كانالها به كرات پخش كرد. من نيز نامه‌اي به رئيس دادگاه و مديرعامل سازمان صدا و سيما در اعتراض به مطالب ياد شده و پخش مغرضانه آن از كانال‌هاي مختلف تلويزيون نوشتم ( پيوستهاي شماره 12)
نتيجه دادگاه براي همگان بويژه دانشجويان و كساني كه كوي را پس از 18 تير ديده بودند، باور نكردني بود ، از سوي ديگر اين نتيجه در افکار عمومی ملازم اين باور بود كه حكومت با اين فاجعه ننگين مخالف نيست. بويژه آنكه برخی محافل غیر رسمی چنین تبلیغ می¬کردند که دستگاه حاكمه داراي چنين باوري است كه دانشگاه و دانشگاهيان و روشنفكران و مجموعه تحصيل كردگان اعتقاد به ولايت فقيه ندارند فلذا مسلمان و مؤمن نيستند و براي حكومت و اسلام مضر و زيان آفرينند. منتقدین بر این اساس نتیجه می¬گرفتند که تجلي اين باور دستگاه حاكمه، حمله به كوي دانشگاه و آفريدن آن فاجعه بزرگ بود.

  

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

 

جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 10, 2011, 1:07:05 PM7/10/11
to polic...@gmail.com

معصومه دهقان، همسر سلطانی آزاد شد

Posted: 10 Jul 2011 08:06 AM PDT

به قید وثیقه 30 میلیون تومانی

 جرس: معصومه دهقان، دبیر بازنشسته و همسر عبدالفتاح سلطانی امروز در پی سپردن قرار وثیقه‌ی ۳۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.

 

به گزارش جرس، مبلغ وثیقه اولین روز برای وی صادر شده بود، اما با وجود این، بدون این که قرار بازداشت برای او صادر و به وی ابلاغ شود، معصومه دهقان به بازداشتگاه منتقل شد.

 دهقان در زندان اعلام کرده بوده که در صورت عدم آزادی‌اش تا امروز، دست به اعتصاب غذای خشک خواهد زد.

 معصومه دهقان، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و همسر عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، پیرو احضاریه‌ای که روز یازدهم تیر ماه دریافت کرده بود، صبح روز ۱۴ تیرماه به دادسرای اوین مراجعه کرده و در آن‌جا بازداشت شد.

تجمع اعتراضی ایرانیان مقیم ترکیه و بریتانیا به مناسبت سالگشت هجدهم تیرماه

Posted: 10 Jul 2011 05:28 AM PDT

جــرس: همزمان با فرا رسیدن ١۸ تیر ماه و سالروز خیزش جنبش دانشجویی ایران در سال ۷۸، مراسمی همگام با دیگر شهرهای جهان، در شهر «نوشهیر» ترکیه توسط انجمن همبستگی پناهجویان ایرانی و همچنین در لندن توسط «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران» و گروهی دیگر از فعالان جنبش سبز، برگزار گردید.


به گزارش جرس، در مراسم نوشهیر ترکیه که با سرود «ای ایران» آغاز شد، ابتدا کاظم نجفی یکی از فعالان حقوق بشر مقیم اروپا، از طریق اسکایپ به چگونگی بوجود آمدن اعتراضات دانشجویان و رفتار بی خردانه حاکمیت اشاره کرد و گفت: تعدادی از دانشجویان در اعتراض به بسته شدن روزنامه سلام پیرو دست به اعتراض زدند و مسئولان نظام بجای رفع مشکل و تن دادن به خواست آنان ترجیح دادند با آنان به زور و با رفتاری وحشیانه برخورد نمایند.


در ادامه مراسم، محمد حسن عامری یکی از فعالین ستاد میرحسین موسوی مطالبی را پیرامون خواست دانشجویان و چگونگی رفتار افراد لباس شخصی و بی قاونی در برابر خواست به حق قشر دانشجو بیان کرد. وی گفت: تا آن روز حکومت تلاش می نمود خود را مردمی و مدافع حقوق اولیه ملت به جهانیان عرضه نماید لیکن با از خود گذشتگی تعدادی از دانشجویان ماهیت این حکومت برای همگان مشخص شد.


امیر قاسمی یکی از فعالین دانشجویی و از دستگیر شدگان تیر ۸۸ (حوادث بعد از انتخابات) نیز، با ترسیم ابعاد حرکتهای دانشجویی در جهان و پرچم داری دانشجویان برای آزادیخواهی گفت: حکومت هایی که خود را ملزم به رعایت حقوق ابتدایی اقشار خود نیستند بی شک رو زوال خواهند رفت و شکی نیست که دانشجو و توده مردم همگام با هم برای رسیدن به آرمانهای حق طلبانه خود از پای نخواهند نشست . وی با ذکر نام شهدای تیر ۷۸ یاد آنان را گرامیداشت و به نشانه احترام به آنان تقاضای یک دقیقه سکوت نمود .


در پایان مجید نیکنام امینی از فعالین ستاد مهدی کروبی که اجرای برنامه را نیز به عهده داشت با بر شمردن فداکاریهای مبارزین در دوره های مختلف بخصوص قشر آگاه دانشجو مطالبی را در این زمینه ایراد نمود و از شجاعت مثال زدنی مهدی کروبی به خاطر افشای فجایع ضد بشری صورت گرفته در زندان کهریزک در مورد بازداشت شدگان تیر ۸۸ قدردانی نمود. او عنوان کرد، چنانچه افرادی مانند مهدی کروبی و میرحسین موسوی خود را سپر بلا نمی نمودند و دست به افشای جنایات انجام شده نمی زدند معلوم نبود حاکمیت در گامهای بعدی چه بر سر مردم ایران می آورد .


در انتها نیز، هنرمندان شرکت کننده در این مراسم (جواد اسماعیلی و محمد حسن عامری) با نواختن دو قطعه موسیقی مراسم را به پایان بردند .


در ادامه تجمعات و مراسم بزرگداشت ١۸ تیر توسط ایرانیان و فعالان خارج از کشور، «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران» نیز، روز شنبه (نهم ژوئیه- هجدهم تیرماه) در میدان مرکزی شهر لندن (ترافلگار) مراسمی سمبلیک برگزار کرد.


بعد از ظهر همان روز نیز، گروهی از حامیان و فعالان جنبش سبز، جهت حمایت از جنبش دانشجویان ایران، در تحصن گرامیداشت ١۸ تیر در مقابل سفارت ایران (در ساعت ۵ بعد از ظهر) شرکت کرده و با سر دادن شعارهایی در حمایت از جنبش سبز و فعالان زندانی در ایران، خواستار آزادی زندانیان و دانشجویان دربند شدند.


به مناسبت هجدهم تیر، مراسمی دیگر نیز به همت جبهه متحد دانشجویی، در شهر تورنتوی کانادا، روز شنبه نهم ژوئیه (برابر با ١٨ تیر) در سالن اجتماعات شهرداری منطقه نورت یورک برگزار شد.

 

بازگشت ماموستا ایوب گنجی، امام جماعت اهل تسنن سنندج به زندان

Posted: 10 Jul 2011 05:00 AM PDT

جــرس: ماموستا ایوب گنجی نویسنده و امام جماعت سابق مسجد قبای سنندج پس از اتمام مرخصی استعلاجی به زندان بازگشت.


آژانس خبری موکریان گزارش داده است که ماموستا گنجی که چندی پیش به علت ابتلا به عفونت ریه و آسم به مرخصی استعلاجی اعزام شده بود، پس از اتمام مرخصی به زندان بازگشت.


گفته می شود وی به مدت یک هفته در بیمارستان توحید سنندج بستری بوده و پس از آن جهت ادامه معالجه به بیمارستانی در تهران اعزام شده است.


ایوب گنجی که از فروردین ۸۷ در زندان مرکزی همدان بسر می برد به اتهام اقدام علیه امنیت و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، توسط دادگاه ویژه روحانیت همدان به محرومیت دائم از عنوان روحانیت و تحمل ۱۰ سال حبس و ۱۰ سال تبعید در شهرستان همدان محکوم شده است.
 

گرامی داشت ١۸ تیر در اتریش

Posted: 10 Jul 2011 04:51 AM PDT

جرس: سالروز فاجعه کوی دانشگاه تهران و حمله به دانشجویان بی پناه در تهران و تبریز، در اتریش برگزار شد.

 

در دوازدهمین سالگرد 18 تیر روز شنبه نهم جولای 2011 ایرانیان مقیم کشور اتریش به دعوت «نسل آزادیخواه ایران» در مرکز شهر وین (محل عبور بسیاری از رهگذران و توریست هایی که به این شهر سفر می کنند) گرد هم آمدند.  تجمع کنندگان با در دست داشتن عکس جانباختگان جنبش دانشجویی و جنبش سبز یاد و خاطره ی آنها را زنده و گرامی داشتند .

همچنین پارچه نوشته هایی با مضمون آزادی زندانیان سیاسی،آزادی برای ایران و پشتیبانی از جنبش دانشجویی در محل نصب شده و در معرض دید مخاطبان قرار گرفته بود.

جوانان برگزار کننده برنامه با پخش نوشته هایی به زبان های انگلیسی و آلمانی در مورد حوادث کوی دانشگاه 1378 و وضعیت دانشجویان و زندانیان سیاسی در ایران اطلاع رسانی نمودند.

شرکت کنندگان در این مراسم حمایت قاطع خود را از دانشجویان آزادی خواه ایران و تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی اعلام نمودند . این گردهمایی با سر دادن سرودهای  یار دبستانی و ای ایران خاتمه یافت .

مقام ارشد شهرداری: کرایه  تاکسی ها در ترمینال ها غیرقابل تحمل است

Posted: 10 Jul 2011 04:47 AM PDT

جــرس: در پی اعلام و اجرای افزایش مجدد کرایۀ وسایل نقلیۀ عمومی، معاون امور شهرداریهای سازمان شهرداری ها و دهیاری ها اعلام کرد: "قیمت کرایه های تاکسی در ترمینال ها و فرودگاه ها غیرقابل تحمل است."


چند روز پیش همزمان با اینکه اعلام شده بود براساس مصوبه شورای شهر تهران قرار است نرخ كرایه‌های حمل و نقل عمومی در شهر تهران افزایش یابد، شهردار تهران اعلام کرد: از اصلاح نرخ كرایه‌های حمل و نقل عمومی در تهران اطلاعی ندارم چرا كه افزایش نرخ‌ها قانونی و بر اساس مصوبه شورای شهر بود.


به گزارش مهر، حمیدرضا صارمی معاون امور شهرداریهای سازمان شهرداری ها و دهیاری ها با اشاره به اینکه این مرکز با شهرداری در خصوص "بازار آشفته کرایه‌های تاکسی" مکاتبه می کند، افزود:" در صورتی که به نتیجه نرسیم از تعزیرات حکومتی می خواهیم که به این موضوع ورود پیدا کند."


صارمی اضافه کرد: تاکسی ها حق ندارند چند برابر مصوبه که توسط فرمانداری ابلاغ شده است کرایه دریافت کنند و در صورت ادامه این رویه ناچاریم از تعزیرات حکومتی بخواهیم به این مسئله ورود پیدا کند.


معاون امور شهرداریها با اشاره به نظارت های این سازمان بر عملکرد تاکسیرانی گفت: متاسفانه تاکسیمترها استفاده نمی شوند و این نشان می دهند مدیریت مسلطی در تاکسیرانی وجود ندارد.


هفته گذشته مرتضی تمدن استاندار تهران اعلام كرده بود كه شهرداری و شورای شهر به استانداری گزارش داده‌اند كه اصلاح نرخ‌های حمل و نقل عمومی صورت گرفته است.

وی در پاسخ به این پرسش كه نحوه اصلاح قیمت‌ها به چه شكلی اعمال شده است، گفت: ‌فرصت ندارم در مورد جزئیات اصلاح نرخ‌ها صحبت كنم.

این درحالی است که قالیباف، شهردار تهران از این موضوع ابراز بی اطلاعی کرده است. وی مسئولیت و مصوبه را متوجه شورای شهر تهران دانسته است.

بر اساس گزارش ها، با افزایش بی‌رویه نرخ كرایه‌ها در سطح شهر، استانداری تهران از اصلاح قیمت‌ها خبر داده بود، اما این در حالی است كه در سطح شهر تهران اصلاح قیمتی به چشم نمی‌خورد و کماکان قیمت ها در حال افزایش است.
 

هیئت رئیسه مجلس: از لغو سئوال از احمدی نژاد بی‌خبریم

Posted: 10 Jul 2011 04:41 AM PDT

جرس: عضو هیئت رییسه مجلس هشتم با بیان آنکه اخبار مربوط به منتفی شدن طرح سئوال از احمدی نژاد را از برخی رسانه‌ها شنیدیم، گفت: هیئت رییسه مجلس در مورد پس گرفتن امضاهای نمایندگان بی‌اطلاع است.

 

حسین سبحانی‌نیا، نماینده نیشابور در گفت و گو با خانه ملت، با بیان این که نامه‌ای از سوی نمایندگان منصرف به هیئت رییسه مجلس ارائه نشده ، افزوده است: در همان روزهای پایانی جلسات علنی مجلس تعدادی از نمایندگان عنوان کردند که ما امضاهای خود را پس گرفته‌ایم اما رسما به هیئت رییسه مجلس نامه‌ای نرسیده است.

عضو هیئت رییسه مجلس اضافه کرد: درحال حاضر نیز تعداد نمایندگانی که امضای خود را پس گرفته‌اند مشخص نیست و اطلاعی ندارم؛ اما از آنجایی که برای سوال از رییس جمهور حداقل ۷۵ امضا نیاز است، اگر از ۱۰۰ امضای موجود ۳۰ نماینده امضای خود را پس بگیرند سئوال از رییس جمهور قابل طرح نیست.

 

مهرداد لاهوتی، نماینده لاهیجان نیز در گفتگو با ایلنا گفته است: یكی از خبرگزاری‌های حامی دولت پیامكی مبنی بر اینكه سی نفر از نمایندگان امضایشان را پس گرفته‌اند فرستاد كه در همین راستا من پیگیری كردم و با تعدادی از نمایندگان صحبت كردم كه آنها این خبر را تكذیب كردند.

 

این نماینده اصولگرای مجلس افزوده است: مباحتی كه قرار است از رییس‌جمهور سئوال شود مهم‌تر از آن است كه نمایندگان مجلس به راحتی از خیر آن بگذرند.

وی گفته است: اگر این خبر واقعیت داشته باشد كه عده‌ای می‌خواهند امضای‌شان را پس بگیرند (كه من بعید می‌دانم) در وقع ضعف خود را نشان داده‌اند و در حد یك نماینده مقتدر مجلس ظاهر نشده‌اند.

 

برخی رسانه ها امروز از پس گرفتن امضای ۳۰ نماینده از طرح سوال از رییس جمهور و منتفی شدن این طرح خبر داده بودند.

براساس اصل هشتاد و هشتم (۸۸) قانون اساسی، درصورتی که حداقل یک چهارم کل نمایندگان بخواهند درباره یکی از وظایف رئیس‌جمهور سئوال کنند، باید سئوال خود را به‌طور صریح و روشن و مختصر همگی امضاء و به رئیس مجلس تسلیم کنند. رئیس مجلس موضوع را در اسرع‌ وقت به کمیسیون تخصصی ارجاع می‌کند. کمیسیون موظف است حداکثر ظرف یک هفته با حضور نماینده معرفی شده رئیس جمهور و نماینده ‌منتخب سئوال‌کنندگان تشکیل جلسه دهد. در این جلسه، نماینده رئیس جمهور پاسخ مقتضی را از طرف رئیس جمهور ارائه خواهد کرد تا به نمایندگان‌ سئوال کننده گزارش شود.

 

رئیس اداره سیاسی سپاه: خاتمی از سردمداران فتنه سال ۸۸ است

Posted: 10 Jul 2011 04:16 AM PDT

جرس:  رئیس اداره سیاسی سپاه با دفاع از اظهارات اخیر فرمانده کل این نیرو درباره خاتمی و اصلاح‌طلبان، تصریح کرد: «خاتمی از سردمداران فتنه سال 88 محسوب می شود و در حرکت براندازی در کنار موسوی و کروبی علیه نظام ایستاد.»

 

یدالله جوانی یکشنبه (۱۹تیر) به سایت «ندای انقلاب» گفت : «حمایت و حرکت‌های براندازانه بخشی از اصلاح‌طلبان و به‌خصوص شخص آقای خاتمی در فتنه ۸۸ بر همگان آشکار است.»

وی افزوده است: «سپاه پاسدران در برابر هر جریانی که بخواهد انقلاب و نظام را تهدید کند، ایستادگی می‌کند.»

صحبت های رییس اداره سیاسی سپاه، جدیدترین موضع گیری یک مقام ارشد سپاه پاسداران علیه سیدمحمد خاتمی و اصلاح طلبان، پس از صحبت های جنجالی عزیز جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران است.

وزیر کشور احمدی نژاد: ایران جزیره ثبات و آرامش است

Posted: 10 Jul 2011 04:11 AM PDT

جرس: وزیر کشور دولت احمدی نژاد از ایران به عنوان جزیره ثبات و آرامش نام برد و گفت: اکنون پژواک صدای انقلاب به همه دنیا رسیده که باید این افتخار بزرگ را همواره پاس بداریم.

 


به گزارش خبرگزاری پانا، مصطفی محمدنجار، وزیرکشور جمهور ی اسلامی ، یک شنبه 19 تیرماه  اظهار داشت: امروز کشور در اوج قله‌های پیشرفت است و با سرعت بالایی به حرکت خود ادامه می‌دهد و ثبات و آرامشی که در ایران وجود دارد در هیچ کجای جهان مشاهده نمی‌شود.


محمدنجار گفت: نظام در حال جلوه کردن در جهان بوده و به همین خاطر است که دشمنان همواره در حال فتنه و جنگ نرم علیه آن هستند چرا که هر گوهر نایابی دشمنان زیادی را نیز دنبال دارد.
وزیرکشور تصریح کرد: امروز نظام ما در زمینه‌های مختلف آبدیده شده و جوانان با شور و نشاط حول محور ولایت فقیه به سوی قله‌های افتخار گام برمی‌دارند.
وی خاطرنشان کرد: حرکت ما مسئولان باید همواره براساس فرمایشات مقام معظم رهبری بوده و برای پیشرفت و ترقی هیچگاه به حفظ وزن موجود بسنده نکنیم.

نقد صریح عماد افروغ از وضع موجود: ماکیاولیسم مذهبی را در این سال ها دیده ام

Posted: 10 Jul 2011 02:37 AM PDT

  جرس: عماد افروغ، نماینده پیشین مجلس گفته است:«اینکه دو نفری را که در بهترین حالت هم نمیتوانستند دو هزار نفر را جمع کنند، بیاورند در تلویزیون و اعتراف کنند که مخالف ولایت فقیه بوده و فی الحال متنبه شده اند که بیانگر مخملی بودن یک جریان نیست. وزن این اعترافات چقدر است؟»

 

 افروغ در گفتگو با خبرآنلاین، در ملاحظات مهمی، تاکید کرده است که « مسائل قبل و حین و بعد از انتخابات 88 هنوز مرمت نشده و  از همین روست که دیگر نه نخبگان میلی به نامزدی دارند و نه مردم میلی به مشارکت. از این رو تضمین مشارکت حداکثری مردم نیازمند فراهم آوری زمینه​ است.»

 
وی که تصریح کرده «به هیچ وجه» قصد نامزدی در انتخابات مجلس را ندارد، با تاکید بر این نکته که «خوی، منش و رسالت خود را بیش تر با مواضع حقیقت گرایانه و روشن فکری  و آرمان خواهانه عجین می​داند تا مواضع مصلحت گرایانه»، در مورد حمایت رهبر جمهوری اسلامی از احمدی نژاد می گوید: « این به نفع ما نیست که جایگاه ولایت فقیه را به قوه مجریه و شخص رئیس دولت، پیوند بزنیم. منظورم از اینکه به نفع ما نیست، این است که این اقدام به انقلاب و جایگاه ولایت فقیه ضربه می​زند و ممکن است که باعث متلاشی شدن ارکان مشروعیت نظام شود. به هر حال یکی از سوالاتی که اخیرا در نشست​های مختلف از بنده می شود این است که آیا حمایت​های رهبری از روی حقیقت بوده یا مصلحت؟»

افروغ در مورد انتخابات مجلس نهم می گوید: «قرائن نشان می​دهد که ما حضور نخبگی  و مردمی پررنگی به خاطر مسائلی که اتفاق افتاده نخواهیم داشت. مگر اینکه بخواهیم بگوییم هیچ مساله ای نبوده و اگر هم بوده نباید درباره آن حرفی بزنیم! اگر اینچنین است که دیگر از من پاسخی نخواهید. چون من معتقدم که به خاطر اتفاقاتی که افتاده، سلب اعتماد عمومی رخ داده و حوادثی قبل، حین و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم رخ داده که باید مرمت شود. مثلا تهمت​ها و افتراهایی زده شده که نه سندی برای اثبات آن ارائه شده و نه عذرخواهی صورت گرفته است. البته این مربوط به طرفین است نه یک جناح خاص. البته نقد من به آنها که در قدرت و دولت هستند بیشتر است.  چون در ایران و در تمام دنیا روشنفکر باید نقاد قدرت دولتی باشد. متاسفانه فضای بی اخلاقی و بداخلاقی که در این سال​ها شاهد آن بودیم به هیچ​وجه قابل مقایسه با سال​های گذشته نیست. از ابتدای انقلاب تا کنون را که رصد می​کنم به استثنای اوائل انقلاب در هیچ دوره​ای فضای هتاکی این قدر حاد نبوده است.»
وی توضیح می دهد: «به نظر می​رسد که اگر عطف به این قرائن بخواهیم، قضاوت کنیم باید بگویم که نباید شاهد تحول عمده​ای در مجلس بعد باشیم. چون این تحول عمده، به عرضه نخبگی برمی​گردد که وقتی نخبه​ای خودش را عرضه نمی کند؛ انتخاب محدود به یکسری افراد و اشخاص خاص می​شود. موضوع بعد هم به حضور مردم بر می​گردد. اما باید در وهله اول عرضه​ای از سوی نخبگان صورت بگیرد و بعد منتظر حضور مردم باشیم.  اما اگر اتفاقاتی رخ دهد و سعه صدری دیده شود، در تایید صلاحیت​ها وسعت نظر لحاظ شود و عذرخواهی​هایی صورت بگیرد و قوه قضاییه با این بداخلاقی​ها و بی اخلاقی​ها مستقل و مقتدرانه برخورد کند و هر از چندگاهی برای تسلی خاطر شعار ندهد و واقعا عمل کند، می توان امیدوار بود که اتفاقی بیفتد.»


افروغ ضمن نقد رفتار دستگاه قضایی گفته است: «قوه قضاییه باید متوجه باشد که مهمترین ارزش ما اخلاقیات و تقوای سیاسی است. نمی توان این ارزشها را کنار گذاشت یا وسیله دستیابی به قدرت و سود اقتصادی قرار داد. اقتدار سیاسی و اقتصادی یک ابزار است برای تحقق ارزش​ها و اخلاق و معنویات. قوه قضاییه باید به عنوان مدعی العموم اخلاقیات وارد عرصه شود. دادستان محترم تهران چندی پیش حرف خوبی زد که کافی نبود و من هم آن را نقد کردم. ایشان گفته بودند که اگر به سران سه قوه، اهانتی شود، دادستانی وارد عمل می شود. این در حالی است که وقتی به هر کسی توهین شود، باید وارد عمل شد. ممکن است برخی اهانت ها از چشم تیزبین قوه قضاییه دور بماند و منتظر شکایت شود. اما این همه هتاکی در سایتها و رسانه​ها را نمی​توان گفت که از چشم قوه قضاییه دور مانده باشد! چه تهمت​ها و بی انصافی​هایی که در حق برخی افراد نشد. این باعث نا امیدی افراد می​شود که وقتی پای همه چیز نظام ایستاده​اند، نباید آبرویشان این گونه ریخته شود. اگر آبروی مومن در نظام اسلامی احترام نداشته باشد پس در چه نظامی محترم خواهد ماند؟»


 این استاد دانشگاه تصریح می کند: «من ماکیاولیسم مذهبی را در این سال ها دیده​ام که در دوران گذشته در وجه سکولارش دیده می​شد و امروزه در وجه مذهبی دیده می​شود. معتقدم که ماکیاولیسم مذهبی به مراتب خطرناکتر از ماکیاولیسم سکولار است. به هر حال باید دلجویی​ها و مرمت​هایی صورت بگیرد و جنبه عملی داشته باشد نه صوری. بستر باید به گونه​ای فراهم باشد که هر کس احساس وظیفه کرد بیاید و خودش را عرضه کند و ما از حضورش استقبال کنیم. چه رای بیاورد و چه رای نیاورد. نه اینکه اگر رای نیاورد، او را به استهزا بگیریم. مضاف بر اینکه در حین عرضه انتخاباتی افراد، نباید آنها را تخریب کرد.»

افروغ در بخش دیگری از این گفتگو در پاسخ به این سئوال که «به نظرشما امکان بازگشت آقایان کروبی و موسوی به عرصه سیاست وجود دارد؟» گفته است: «این یک سوال مشروط است. این آقایان فعلا در مظان اتهام هستند. این افراد به عنوان شهروند باید محاکمه شوند و اسناد محکمه پسند علیه آنها مطرح شده و فرصت دفاع هم به آنها داده شود. در نهایت هم قوه قضاییه با روال قضایی خود تصمیم گیری کند. ولی به نظر می رسد که عده ای نمی خواهند این اتفاق رخ دهد و چنین محاکمه ای برگزار شود. چون احساس می کنند در شرایط پیش از محاکمه بهتر میتوانند اهدافشان را دنبال کنند. اما این زیبنده نظام نیست. اینکه بگوییم در یک دادگاه صالح به اتهام این افراد رسیدگی شود که یک تقاضای غیراسلامی و ضدانقلابی نیست و از آن بوی فتنه به مشام نمی رسد. اتفاقا به نظرم این درخواست عین بصیرت است.  باید یک اقناع عمومی در این زمینه صورت بگیرد. البته باید این دادگاه متناسب با کیفرخواست اولیه که اتهام به ایجاد «انقلاب مخملی» با تمام شرایطش ( زمینه ای ، ساختاری و عاملیتی ) بود، تشکیل شود. البته بماند آن کسی که این کیفرخواست را تنظیم کرده خودش متهم اول پرونده کهریزک است!  باید اسناد محکمه پسندی دال بر مخملی بودن اقدامات آنها ارائه شود. اسنادی که نه در سند بودنش و نه در دلالتش تردیدی نباشد.»


وی می افزاید: «اگر چنین اسنادی هست ارائه دهند. اگر هم نیست بروند مسائل و تخلفات دیگر را در حد خود بررسی کنند .ولی چون به اتهام اعلام شده این افراد رسیدگی نشده، شرایط روانی، اجتماعی و فرهنگی مستعدی برای بازگشت این آقایان به عرصه سیاست وجود ندارد. مگر اینکه بخواهند شرایط را تلطیف کنند و طرفین قضایا متوجه اشتباهاتشان بشوند و بتوانند در یک فضای سالم اشتباهاتشان را مرتفع کنند.  البته تاکید دارم که این اشتباهات طرفینی است و شخصا معتقدم که اشتباهات طرف قدرت و دولت را نباید دست کم گرفت.»
 

شیر یارانه‌ای در تهران ۷١ درصد گران شد

Posted: 10 Jul 2011 01:44 AM PDT

جرس: قیمت شیر یارانه ای در پایتت بیش از هفتاد درصد افزایش یافت.

 

خبرگزاری مهر به نقل از معاون برنامه‌ریزی استاندار تهران خبر داد که قیمت شیر یارانه‌ای درجه یک با بار میکروبی ۵۰۰ هزار و با وزن ۹۰۰ گرم ۶۰۰ تومان تعیین شده است.

 

نعمت‌اله ترکی گفته است که در جلسه شنبه شب کمیته تعیین قیمت شیر نیمه‌یارانه‌ای در تهران ، مصوب شد که شیر درجه یک با بار میکروبی ۵۰۰ هزار به مبلغ ۶۰۰ تومان به ازای هر کیسه نایلونی ۹۰۰ گرمی در اختیار مصرف‌کنندگان تهرانی قرار ‌گیرد.

معاون برنامه‌ریزی استاندار تهران افزوده است:  به منظور حمایت از تولید و تولیدکننده، قیمت شیر با پیشنهاد اتحادیه دامداران و توافق با اتحادیه فرآوری‌کنندگان شیر به ازای هر لیتر ۵۲۰ تومان در اختیار کارخانجات فرآوری‌کننده قرار خواهد گرفت.

وی همچنین گفته است: کارخانجات صاحب نام و دارای برند مطرح نیز با دریافت شیر ۵۲۰ تومانی، هر کیسه ۹۰۰ گرمی شیر نیمه‌یارانه‌ای را با قیمت ۶۰۰ در اختیار مصرف‌کنندگان در تهران قرار می‌دهند.

به گفته ترکی، توزیع شیر نیمه‌یارانه‌ای ۶۰۰ تومانی به صورت گسترده از امروز آغاز شده است، کما اینکه توزیع شیر با قیمت غیریارانه‌ای نیز از ۱۵ تیرماه در تهران صورت می‌گرفت.

قیمت شیر یارانه ای تا پیش از این مصوبه ۳۵۰ تومان بود که اینک با رشد ۷۱ درصدی مواجه شده است.

جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 11, 2011, 1:11:20 PM7/11/11
to polic...@gmail.com

موسوی، کروبی و همسرانشان ربوده شده‌اند

Posted: 11 Jul 2011 09:43 AM PDT

دکتر لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین‌المللی جوامع حقوق بشر
جرس: دکتر عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین‌المللی جوامع حقوق بشر می‌گوید، از آنجا که هیچ مقام رسمی در ایران بازداشت یا حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان را تایید نکرده، از نظر حقوقی آنان ربوده شده‌اند.


دکتر لاهیجی در گفت و گو با دویچه وله اظهار داشته که پرونده رهبران جنبش سبز هم‌اکنون در کمیته‌ی ناظر بر اجرای کنوانسیون ناپدید‌شدگان قهری سازمان ملل تحت بررسی است.


دکتر لاهیجی تصریح می کند که «تا این لحظه مقامات جمهوری اسلامی چه در قوه قضاییه چه در قوه اجرایی هرگز صحبت از بازداشت آقایان موسوی و کروبی و همسران‌شان نکرده‌اند. "بازداشت" یک اصطلاح حقوقی‌است و در قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده که ظرف ۲۴ ساعت پس از بازداشت، باید دلایل اتهام به متهم تفهیم شود و بعد مشخص شود که آیا او در بازداشت خواهد ماند و یا این که پرونده‌اش به دادگاه رود. و می‌دانید که ظرف ماه‌های گذشته هرگز یک چنین اعتراف و یک چنین تصریحی از ناحیه ‌مقامات جمهوری اسلامی صورت نگرفته است. تحت نظر بودن هم یک عمل قضایی ‌است. یعنی اگر بگویند که آقایان کروبی و موسوی و همسران‌شان در منزل‌هایشان تحت نظر هستند، این هم باز باید مشخص شود که در چه زمانی، توسط کدام قاضی دادگستری و به چه اتهامی این تصمیم قضایی گرفته شده است. بنابراین عنوان حقوقی وضعیت آقایان کروبی و موسوی و همسران‌شان عنوان "ربایش قهرآمیز" است و هیچ چیز دیگری نیست.»


نایب رئیس فدراسیون بین‌المللی جوامع حقوق بشر با تاکید بر این نکته که «یک آدم‌ربایی صورت گرفته است» می افزاید: «در کنوانسیون مربوط به ناپدیدشدگان قهری، این عنوان را به وضعیت آقایان موسوی و کروبی و همسران‌شان می‌دهند. به خاطر همین هم یک هفته پس از اثبات این امر، ما کمیته‌ای را که ناظر بر اجرای این کنوانسیون است در جریان گذاشتیم، اطلاعات تکمیلی را به آن‌ها دادیم که در چه تاریخی این عمل صورت گرفته، هویت این چهار نفر چیست و آخرین محل سکونت‌شان کجا بود و تا این دقیقه‌ای که من با شما صحبت می‌کنم، ما می‌دانیم که این شکایت به مقامات جمهوری اسلامی ابلاغ شده و تا این لحظه ما هیچ گونه پاسخی دریافت نکرده‌ایم و همین نشان می‌دهد که کمیته‌ی ناظر بر اجرای کنوانسیون ناپدید‌شدگان قهری هم هیچ گونه اطلاعی از مقامات جمهوری اسلامی به دست نیآورده‌اند. در غیر این صورت به ما خبر می‌دادند.»
دکتر لاهیجی افزوده است: « گزارش‌هایی طی ماه‌های گذشته به کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل، به شورای حقوق بشر، به دبیرکل سازمان ملل درباره‌ی وضعیت حقوق بشر داده‌ایم و می‌دانید که براساس این گزارش‌ها بوده که در فروردین‌ماه گذشته شورای حقوق بشر قطعنامه‌ای صادر کرد و با توجه به وخامت روزافزون وضعیت حقوق بشر در ایران گزارشگر ویژه تعیین کرد. باید در انتظار شروع مأموریت آقای احمد شهید بود و مسلم است که وضعیت تمام دستگیرشدگان و تمام زندانیان و وضعیت خاص آقایان موسوی و کروبی و همسران‌شان هم جزو موارد یادشده خواهد بود. همین جا من اشاره می‌کنم که آدم‌ربایی جنایت است و جنایت بین‌المللی‌ست. بنابراین یک حکومتی که دست به ارتکاب یک چنین جنایتی می‌زند، مسلم است که مسئول است و باید پاسخگوی عملش باشد.»


وی در مورد وضع رهبران جنبش سبز می گوید: «مسلم است که از هر مسیری و از هر طریقی می‌شود برای آزادی آن‌ها اقدام کرد، ولی با توجه به این که در ایران متأسفانه قوه قضاییه مستقلی وجود ندارد، بنابراین به غیر از این که از طریق مراجع بین‌المللی، دولت جمهوری اسلامی را زیر فشار بگذارند که دست از سر تمام زندانیان سیاسی و این چهار ربوده شده بردارند کار دیگری نمی‌شود کرد. »

 

لاهیجی معتقد است «دوستان آقایان موسوی و کروبی مسئولیت مهمی دارند»؛  وی توضیح می دهد:  «کسانی که در گذشته همراه با ایشان مسئولیت‌های اجرایی داشتند و یا پس از ایشان در پست ریاست جمهوری، در پست وزارت، در قوه مقننه جمهوری اسلامی بودند و الان خوشبختانه آزاد هستند. من واقعاً نمی‌فهمم که چرا آن‌ها سکوت کرده‌اند! چرا وخامت وضعیت تمام زندانیان سیاسی با وجود دو فاجعه‌ای که برای هاله سحابی و هدی صابر اتفاق افتاد را هنوز درک نمی‌کنند و واقعاً یک کمپین بزرگ برای آزادی تمام کسانی که الان نزدیک به دو سال است که بیگناه در زندان هستند و آقایان موسوی و کروبی راه نمی‌اندازند. اینجاست که دیگر واقعاً باید یک مقدار از این مسئولیت را هم به لحاظ سکوتی که در جبهه‌ی اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در داخل است و بسیاری از افراد آن خوشبختانه در زندان نیستند، از این افراد و جریان‌ها خواست.»

هشدار مجدد وزیر دفاع آمریکا به مداخله ایران در عراق

Posted: 11 Jul 2011 08:27 AM PDT

جرس:  وزیر دفاع  آمریکا از تامین سلاح های شورشیان شیعه عراقی توسط جمهوری اسلامی ابراز نگرانی و تاکید داد واشنگتن در صورتی که ضروری بداند به صورت یک جانبه علیه این تهدیدات دست به اقدام خواهد زد.

 

 

به گزارش رادیو فردا، لئون پانتا که برای دیدار با مقام های عراقی به بغداد سفر کرده است، در جمع کوچکی از سربازان آمریکایی گفت: «در وهله نخست، آمریکا تلاش می کند تا به مقام های عراقی و نیروهای نظامی این کشور فشار بیاورد تا گروه های شیعه مسئول حمله به نیروهای آمریکایی را تعقیب کنند.»

وی افزود: «در مرحله بعد، به صورت یکجانبه کاری را که لازم است انجام می دهیم تا سراغ کسانی برویم که دست به چنین اقدام های تهدید آمیزی می زنند.»

 

وزیر دفاع ایالات متحده گفته است: «ما درباره ایران و سلاح هایی که آنها در اختیار افراطی ها در عراق می گذارند بسیار نگران هستیم. و شاهد نتیجه این اقدامات نیز هستیم.»

پانتا افزوده است: «در ماه ژوئن آمریکایی های زیادی را در نتیجه این حملات از دست دادیم. و نمی‌توانیم خیلی ساده کنار بایستیم و بگذاریم این وضعیت ادامه پیدا کند.»

 

مقام‌های آمریکایی پیش از این بارها از آنچه که نقش «مداخله جویانه» تهران در امور عراق عنوان می کنند، ابراز نگرانی‌کرده‌اند . مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، ۱۶ تیرماه اعلام کرد که جمهوری اسلامی به طور مستقیم از گروه‌های افراطی که سربازان آمریکایی را می‌کشند، پشتیبانی می‌کند.

پیش از آن و در اواخر خرداد ماه نیز،‌ رابرت گیتس، وزیر دفاع پیشین آمریکا ایران را به تحویل سلاح‌های پیشرفته به شورشیان شیعه مذهب عراق متهم کرده  و نسبت به گسترش نفوذ ایران در عراق هشدار داده بود.

 

روز دوشنبه نیز، لئون پانتا ضمن هشدار در مورد حمایت ایران از شبه‌نظامیان عراق، گفت: بغداد باید با شدت بیشتری با شبه‌نظامیان شیعه‌ای که به گفته وی از تسلیحات ارسالی ایران بهره می‌برند، مقابله کند.

وزیر دفاع جدید آمریکا روز یکشنبه وارد بغداد شد و قرار است در این سفر با جلال طالبانی، رئیس جمهور عراق، نوری المالکی، نخست وزیر عراق و مسعود بارزانی، رئیس منطقه کردستان عراق دیدار کند.

قرار بر این است لئون پانتا در این سفر درباره ادامه حضور نیروهای‌ آمریکایی در عراق با مقام های این کشور گفت‌و‌گو کند.

 

پیشتر واشنگتن و بغداد توافق کرده بودند که آمریکا تا پایان سال ۲۰۱۱ میلادی، ۴۶ هزار نیروی باقیمانده خود را از خاک عراق خارج کند، اما کاخ سفید معتقد است که بغداد به حضور برخی از نیروهای آمریکایی در این کشور پس از مهلت تعیین شده، نیاز خواهد داشت.

احمدی نژاد: تا ثانیه آخر یه دنبال نوکری مردم هستیم

Posted: 11 Jul 2011 08:24 AM PDT

جرس: محمود احمدی‌نژاد گفت: «دولت تا آخرین ثانیه‌های فرصت خدمت‌گزاری این شعارها را به طور جدی پیگیری خواهد کرد. اعضای دولت بدون ادعا و منتی به دنبال کار و خدمت به مردم هستند و فقط به دنبال نوکری مردم هستند و هر وقت زمان نوکری تمام شود هم، بی‌ادعا کنار می‌کشند ولی تا وقتی هستند یک ثانیه را برای کار از دست نخواهند داد.»


به گزارش ایسنا، احمدی نژاد عصر یکشنبه در جلسه هیات دولت با اشاره به این‌که مخالفان تا به حال نتوانستند به سیاست‌های دولت در زمینه‌های اقتصاد، عمران، علمی، پژوهشی، خارجی،‌ صنعتی، کشاورزی و زیربنایی ایراد جدی وارد کنند، گفت: «البته این حرف به معنای آن نیست که بعضا اشکالی در کار دولت وجود نداشته باشد اما ایرادات آنقدر کوچک است که کسی نتوانسته روی آنها مانور بدهد چرا که اگر ایراد بزرگی وجود داشت مخالفان حتماً با تمسک به آن به میدان می‌آمدند.»


وی افزود: همانگونه که بارها تاکید کرده‌ام هیات وزیران و اعضای ستادی دولت اجازه نمی‌دهند که دیگرانی بنشینند و با فضاسازی و غوغاسالاری برای آنان دستور کار روزانه تهیه کنند؛ دولت بر اساس دستور کار روشن خود یعنی برنامه پنجم، قانون بودجه، سیاست‌های کلی دولت حرکت می‌کند و به فضل الهی هم همه شرایط برای ساختن کشور مهیاست.
احمدی‌نژاد همچنین بیان اینکه عده‌ای بدون آن‌که بتوانند از سیاست‌های اصلی دولت ایراد بگیرند با ماجراسازی‌های فرعی و پوچ به دولت حمله می‌کنند، گفت: محور کار دولت تلاش صادقانه و مخلصانه برای مردم در جهت عدالت و آرمان‌های انقلاب بدون توجه به جوسازی‌هاست.


وی بار دیگر مدعی کاهش اختلاف طبقاتی، افزایش اشتغال، تولید و توزیع ثروت، افزایش تولیدات در همه بخش ها، رشد اقتصادی کشور، رشد صادرات غیرنفتی و نیز «اجرایی شدن خیلی دقیق تصمیمات بسیار پخته و عالمانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» شده است.
 

انفجار انبار مهمات کشف شده از جمهوری اسلامی در قبرس

Posted: 11 Jul 2011 08:02 AM PDT

جرس: انفجار يک انبار اسلحه در پايگاه نظامی قبرس که گفته می شود محل نگهداری مهمات کشف شده از يک کشتی ايرانی در سال ۲۰۰۹ بوده است ۱۲ کشته و خسارات سنگین بجای گذاشت.

 

 

به گزارش خبرگزاری ها، اين انفجار ساعت شش بامداد روز دوشنبه در پايگاه دريايی فلوراکيس در جنوب اين جزيره واقع در دريای مديترانه به وقوع پيوست. گفته می شود علت آن سرایت آتش به جعبه های مهمات باشد.

راديو دولتی قبرس اعلام کرده است که در جريان اين حادثه دو ملوان قبرسی، دو سرباز و پنج مامور آتش نشانی جان خود را از دست داده اند.

به گزارش رادیو فردا، تصاوير پخش شده از اين حادثه در يک تلويزيون محلی، خودروهايی را نشان می داد که در حاشيه يک بزرگراه کنار اين پايگاه دريايی متوقف شده و به شدت خسارت ديده اند.

يکی از افرادی که در زمان انفجار از اين پايگاه خارج شده است به تلويزيون «سی بی سی» گفت که هنگام بروز این حادثه، احساس افتادن «يک بمب روی خودروی خود داشته است.»

به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، اين تلويزيون گزارش داده که در جريان انفجار تعداد زيادی نيز مجروح شده و خسارات زيادی به خانه های روستايی افراد اين پايگاه وارد شده است.

راديو دولتی قبرس از قول پتروس ساليکيدس، رييس گارد ملی اين کشور، اين انفجار را «يک مصيبت بزرگ» توصيف کرده است.

يک مقام وزارت دفاع قبرس که نخواست نامش فاش شود گفته که علت اين حادثه احتمالا ناشی از يک آتش سوزی جزئی بوده که در نزديکی محل انفجار رخ داده و سپس گسترش پيدا کرده است.

اين آتش سوزی به جعبه های مهماتی سرايت پيدا کرده است که در يک انبار نگهداری می شدند و در فوريه سال ۲۰۰۹ از سوی نيروی دريايی قبرس از يک کشتی «مونچه گورسک» ضبط شده بود.

اين کشتی که با پرچم قبرس حرکت می کرد مظنون به حمل سلاح از ايران به بندر لاذقیه سوریه برای انتقال به غزه بوده است.

کاستاس پاپاکاستاس، وزير دفاع قبرس، در فوریه همان سال گفته بود: «بيش از ۹۰ کانتينر از بار اين کشتی حامل مواد خام قابل استفاده برای ساخت مهمات بود که پس از تخلیه در يک انبار نيروی دريايی انبار می شوند.»

مقام های قبرسی در آن زمان اعلام کردند که ارسال این مهمات ناقض تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل از سوی ایران بوده است.

حسن قشقاوی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه ایران، اتهام ارسال سلاح به غزه با این کشتی را رد کرده بود.

گزارش ها حاکی است که آتش در پايگاه دریایی قبرس هم اکنون مهار شده است ولی مهمترين ايستگاه برق این جزيره به دليل خسارات وارده حداقل در روز دوشنبه قادر به فعاليت نيست. قرار است دو ايستگاه کوچکتر برق اين جزيره را تامين کنند.

مقام های قبرسی به همين دليل از مردم خواسته اند تا در مصرف برق صرفه جويی کنند.

مگر می توانیم از حقوق مردم بگذریم

Posted: 11 Jul 2011 07:15 AM PDT

تاکید خاتمی بر لوازم انتخابات آزاد
جرس: سیدمحمد خاتمی در اظهارنظری جدید، تاکید کرده است: «مگر می توانیم از حقوق مردم بگذریم؟ اگر شرایط فراهم نشود، حتما در انتخابات شرکت نمی کنیم.»

 

 سایت «میهن» با انتشار گزارشی، خبر داده است که سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین ایران در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی شمال کشور به طرح صریح دیدگاهش درباره انتخابات پیش رو پرداخته و گفته است: « ما از سال۸۴ نباید در انتخابات شرکت می کردیم! متاسفانه این اشتباه ما بود. این بار اگر شرایط فراهم نشد حتما در انتخابات شرکت نمی کنیم». وی البته افزوده است که «این نظر شخصی من است و همه باید بعد از شور و رایزنی با هم تصمیم بگیریم».

 

خاتمی در این دیدار که  «میهن» تاکید کرده فایل صوتی اش را دراختیار دارد، تاکید کرده است که: «مگر می توانیم از حقوق مردم بگذریم؟ گیرم که تمام کسانی که در این حوادث کشته دادند بیایند بگویند از خون فرزندمان گذشتیم! اما مگر می توان از حقوق حقه مردم گذشت؟ خیر. زندانیان سیاسی حتما باید آزاد شوند. فضای امنیتی باید باز شود. انتخابات باید آزادانه برگزار شود. مگر با آقای موسوی و کروبی قرار نگذاشتیم که سه شرط فوق را داشته باشیم و به آینده نگاه کنیم؟ در عین حال حرفهای من می تواند به عنوان یک اتمام حجت تلقی شود. هر چند به نظر نمی رسد گوش شنوائی وجود داشته باشد. اما روزی تاریخ قضاوت خواهد کرد».

 

خاتمی در این دیدار شفاف تر از همیشه سخن گفته و تصریح کرده است که «تا زمانی که مجری و ناظر انتخابات مطمئن نباشند و هر دو از یک جریان باشند، مطمئنا انتخابات سالم نیست. برگزار کنندکان انتخابات از معتمدان کشور باید باشند. نه آنکه از یک گروه خاص با تندروانه ترین افکار، مسئول باشند. بیایند از همین احزاب موجود افرادی را بدین منظور انتخاب کنند تا انتخابات سالم تری داشته باشیم، اگر شرایط فراهم نشد حتما در انتخابات شرکت نکنیم.
 

هستی هاله

Posted: 11 Jul 2011 06:56 AM PDT

مینو مرتاضی لنگرودی
هاله شجاعانه از چاله تقدیر خود را رهانید، و هستی و حیات‌اش را کیفیتی از جنس شهود پیامبرانه بخشید.

رب اشرح صدری...

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود / دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز / چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

 

به گمانم در دیالکتیک هستی و نیستی و بود و نبود و زندگی و مرگ آدمیان اگر زندگی را" تز" و مرگ را "آنتی تز" فرض کنیم، چه بسا بتوانیم شهادت را "سن تزی" به نفع هستی و کیفیت زندگی و نامیرایی انسان و چیزی از جنس شهود پیامبرانه بدانیم.

من باور دارم که راز سر به مُهر خداوند در وجود آدمیان، همین روئین تنی و مقاومت انسانی در برابر جباریت و اقتدار مرگ و استعداد بالقوه نهفته در وجود آدمیان برای جاودانه شدن است. همان رازی که خداوند آنگاه که به فرشتگان اش فرمان می دهد به پای انسان سجده کنند .و ملایک از انجام چنین فرمانی طفره می روند. خداوند در دفاع از خود در برابر اعتراض ملایک به صدور چنین فرمانی به زمزمه در گوش آنان می سراید «انّی اَعلَمُ ما لا تَعلَمون» (من رازی درباره انسان می دانم که شما از آن بی خبرید) و به گمانم راز خداوند همان سرِّ اسطوره ای بود که خیلی وقت پیش از اینکه انسان با پدیده ای به نام دین آشنا شود، پرومته دانا بدان دست یافته بود.  همان که موجب خشم خدای خدایان زئوس گردید و به مذاق او خوش نیامد و پرومته را به غل و زنجیر کشید و عقابی را مأمور کرد هر روز جگرش را بخراشد.

 

 

راز رویین تنی انسان در برابر مرگ و رویش هر باره و برانگیختگی دائمی انسان، از خاکستر وجود خویش را تنها کسانی دست می یابند که تن به روز مرگی های موجود و مبتذل نسپرده باشند .

هاله که با قران انس و الفتی ناگسستنی داشت و بدان مؤمن بود خود را امانتدار رازی می دانست که چون باری گران بر شانه ای آسمان سنگینی می کرد. آنگاه که آسمان خسته از بار سنگین امانت شانه خالی می کند، هاله زنی به غایت انسان، شادمان و سرخوش، مشتاقانه قرعه فال را به نام خود می زند و بار سنگین آفرینش مجدد خویش را از دوش آسمان بر می دارد و بر دوش خود می گذارد بی آنکه دیوانه باشد.

آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه فال به نام من دیوانه زدند

 

هاله هشیار زن عاقل در رمز گشایی از راز خداوند به درستی دریافته بود، برای انسان شدن و از آن سخت تر انسان ماندن باید تمام زندگی خود را در کوره گداخته و بود و نبود و داشت و نداشت و هست و نیست، بکار بگیری تا بتوانی از دل مرگ و میرایی، زندگی را استخراج کنی و ققنوس وار هر دم از خاکستر وجود خویش برانگیخته شوی وخود را بیافرینی و بازگردی!

و طرفه آنکه باور کنیم؛ هستی جز این رفت و برگشت و طور به طور شدن و معاد دائمی نیست که نیست!

 مگر نه اینکه خداوند فرمود: "یخرج الحی من المیت" زندگی را از دل مرگ و "یخرج النور من الظلمات" نور را از درون تاریکی بر می انگیزم. تند باد و یا نسیم حوادث اعم از شکست و پیروزی ، غم و شادی های معمول که در رهگذر عمر به جان شریف هاله می وزد، هر بار خورشید وجود او را عیان می سازد.

 

 

گویی هاله در پس و پیش هر حادثه ای ترازوی عدالت اش را پیش می کشید و اعمال خویش را وزن می کرد و خود به داوری خویش می نشست و ملامت گرانه و سخت درباره خویش داوری می کرد. گویی آتشی بزرگ تا مغز استخوان اش را می سوزاند و در عین حال هاله این سوزش را نعمتی می دانست، زیرا یقین داشت خدای همراز و همدست و همدل و همراهش او را به حال خود وانگذاشته است وبا هر ابتلایی گویی فرصتی تازه برای شکفتن و افزایش ظرفیت به او مرحمت می فرماید.

هاله این زن به غایت انسان در رویارویی شگفت انگیز و لحظه به لحظه بی نهایت بزرگ (خداوند) و بی نهایت کوچک (انسان)، انرژی شورانگیز شکفتن و ثمره دادن خویش را در می یافت و در باغ جانش هزار شکوفه می شکفت و هر درختش ثمری می داد و گلستان وجودش را سرشار از عطر عشق و عطوفت و مهربانی و ایمان می کرد. و برغم این همه شادابی و ثمرات، هاله اما کسی نبود که به پاکی خویش از آلودگی ها و فراوانی ثمرات اش دلخوش کند و در اعماق تنهایی خود به دنبال خدا بگردد.

 

هاله نیک می دانست که خداوند را در دستی که به یاری می گرفت و در قلبی که شاد می کرد و در لبخندی که به لب ها می نشاند می توان دید و ملاقات کرد. هاله خدایی را که می دید می پرستید. او خود را در نقش باغبان دلسوزی می دید که دائم در اندیشه رشد دانه هاست.خواه این دانه در حیاط سرد وخاکستری زندان به خاک افتاده باشد یا در قلل کوهستان های صعب العبور! او آفرینش خدا را در پرتو معاد دائمی و مستمر می دید. از این رو چون آنانی نبود که آفرینش خدا را با دنیا آمدن خویش تمام شده می بینند و جهان را این چنین که هست جاودانه و ابدی می پندارند.

چنین کسان از وسعت استعدادهای بالقوه خویش غافل می مانند و تنها به آنچه می بینند، به "واقعیت" دلخوش می کنند و به آنچه پشت پرده است کار ندارند. از این رو دروازه های معرفت را به تمامی به روی خود نمی گشایند. هاله اما پروای درون دارد و کنجکاو را کاویدن "حق" است که پس و پشت پرده ها و هزار توی پنهان واقعیت ها حبس شده اند.

 

 

در عرصه اجتماع، هاله را زنی با هویت و اندیشه و آرمان های سیاسی می شناسند. زیرا هاله نسل اندر نسل در خانواده ای با منش سیاسی بالیده و بزرگ شده است. و هم از این روست که هاله انسان به مثابه حیوان سیاسی را خوب می شناسد. اما به دلیل بالیدن در خانواده ای که اخلاق و سیاست را توأمان در خود اندوخته داشته است و هرگز یکی را بدون دیگری نخواسته است،هاله نیز پیوستگی عفاف و شفافیت و قاطعیت و اخلاق با سیاست را دوست می داشت و به جای حیوان سیاسی، ترجیح می داد انسان سیاسی باشد.

هاله پیوند غیرطبیعی و تحمیلی دروغ، خشونت، خدعه و خرافه با سیاست را محکوم می کرد و در عین حال دلش برای سیاستمداران دروغگو و خشونت طلب و خدعه گر می سوخت، زیرا آنان را قربانی جهالت اقتدارمابانه خویش می دید. از اینرو زمانی که "جباریت" جسم هاله نجیب و مهربان و صدیق ما را به زنجیر و دستبند و سلول آشنا و دمخور می سازد. هاله هشیارانه جان پاک و شیفته اش را چون گنجی گرانبها از دستبرد خشم و کینه مصون نگاه می دارد. این هاله است که بر زمین سرد و خاکستری سلول، هم چنانکه گویی در خانه خویش است و برای فرزندانش به مهر سفره می گستراند، سفره صلح و دوستی پهن می کند، جان جانش را چون مظهر و سرچشمه مهربانی در میان سفره می نهد و از شراباً طهورای عشق هم بنداش را روح تازه و نشاطی بدیع می بخشد. تحمل زندان برای هاله زجر نیست و او سعی می کند دیگران را نیز در این توانایی روحی شریک سازد.

هاله در زندان، فعال سیاسی متعین و روشنفکر برج عاج نشین نیست، هم بندانش را می خنداند، ناشیانه پایکوبی می کند، و نقش کمدی بازی می کند و در عین حال درس تاریخ و تفسیر و زبان می گوید. بلکه فراغ و جدایی ها بر جوان و پیر زندانی آسان تر بگذرد! بگذرانند! دوره ای است گذرا و عبرت آموز همین و بس. او می گفت زندانی و زندانبان ،شاه و گدا ،همه سوار بر یک قایقیم که نامش را ایران گذاشته ایم .می گفت ما در طول تاریخ آزموده ایم بخت خویش را .مانمی توانیم به تنهایی و با بغض و کینه نسبت به یکدیگر و بی اعتنا به جریان جاری وحدت انسانی از ورطه های هولناک جباریت تاریخی رخت و گلیم خویش را بیرون کشیده و خود را درون ان پنهان کنیم .

هاله این شعر ابوالقاسم شایی را که بیش از پنجاه سال است در اردوگاه های اوارگان فلسطینی و ستم دیدگان عرب زبان زمزمه می شود را بسیار دوست می داشت و عجبا که خود تفسیر بی واسطه این شعر عارفانه شد.

آنگاه که ملتی آهنگ زیستن کند،
سرنوشت به ناگزیر در برابرش سر خم می‌کند.
آنگاه بر شب است که به روز بینجامد
و بر زنجیرهاست که پاره شوند
آن کس که شوق در آغوش کشیدن زندگی را ندارد
چون دود به آسمان می‌رود و گم می‌شود
وای بر کسی که شور زندگی او را
از چنبره هماره پیروز نیستی نرهاند.
آن‌گاه که آهنگ رویای خویشتن کردم
بر گرده سمند خیال جستم و از خطر حذر نکردم
در این راه از عریانی دشت‌ها و فروزانی آتش‌ها نهراسیدم
آن کس که دلیری راه سپردن تا چکاد کوه‌ها را ندارد
تا ابد اسیر دام چاله تقدیر می‌ماند.

 

هاله شجاعانه از چاله تقدیر خود را رهانید،با شهادت ، زندگی جاودانه خود را رقم زد و هستی و حیات اش را کیفیتی از جنس شهود پیامبرانه بخشید. او که در زنده بودن همه عمر بی باکانه یاور و حامی پدر و"ام ابیها" بود . به هنگام مرگ حقیقت همدستی و همرازی انسان با خدا در نامیرایی و جاودانه شدن را فارغ از واقعیت های متفاوت زنانگی و مردانگی رااثبات کرد . آنگاه در منش و روش به عنوان زنی به غایت انسان جانشین خدا بر زمین شد.

یادش گرامی و آوازه نام نیکش مستدام باد

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

دادستان کل کشور: بررسی پرونده مرگ هدی صابر منتظر جواب پزشكی قانونی است

Posted: 11 Jul 2011 05:50 AM PDT

جــرس: با گذشت بیش از یک ماه از شهادت هدی صابر بر اثر عدم ارایه بموقع خدمات پزشکی و ضرب و شتم توسط کارکنان بهداری زندان، دادستان کل کشور مدعی شد از مجموع سه سؤال مطرح در پرونده هدی صابر دو سؤال پاسخ‌های مورد نظر را گرفته و تنها یك سوال كه آن هم استعلام مربوط به پزشك قانونی پاسخ داده نشده است. در صورتی كه این استعلام نتیجه‌اش به دادستانی ارجاع شود مطمئنا نتیجه قطعی درباره پرونده مرگ هدی صابر صادر خواهد شد.

 


این در حالی است که هم بندانان هدی صابر در نامه ای به تشریح جزییات شهادت وی پرداخته و شهادت داده اند که
حاکمیت کنونی مسوول مستقیم مرگ شهید صابر است .این حادثه ناگوار اولین نبوده و با ادامه ی وضع کنونی آخرین هم نخواهد بود.


به گزارش فارس، غلامحسین محسنی‌اژه‌ای سخنگوی قوه قضائیه روز دوشنبه بیستم تیرماه، در نشست خبری خود درباره پرونده موسوم به جریان انحرافی با اعلام این مطلب افزود: اینكه یك جریان از كجا سرمنشاء گرفته و یا آبشخور آن كجاست به عهده قاضی پرونده نیست.

 

 


وی ادامه داد: معمولا قضات اتهامات درون پرونده‌ها را رسیدگی می‌كند و سپس براساس اثبات و یا عدم اثبات آن اتهامات، مجازات مردم به آن جرم را تعیین می‌كند.

 

 

دادستان كل كشور تأكید كرد: در این پرونده نیز قضات بدون آنكه موضوع این جریان از كجا سرمنشاء گرفته به اتهامات افراد دستگیر شده در پرونده رسیدگی كرده‌‌اند.

 

 

وی گفت: افرادی كه پیش از این در این پرونده دستگیر شده بودند در كنار مسائل اخلاقی و اقتصادی اتهامات امنیتی نیز متوجه‌شان است كه البته این اتهامات هم باید مانند سایر اتهامات آنها مورد بررسی و رسیدگی قرار بگیرد.

 

 

وی تأكید كرد: در فاصله‌ بین نشست قبلی سخنگوی قوه قضائیه تا به امروز نیز افراد جدیدی در این پرونده دستگیر شده‌اند.

 

 


پرونده مرگ هدی صابر منتظر جواب پزشكی قانونی است
محسنی‌‌اژه‌ای پیرامون شهادت زندانی سیاسی هدی صابر بر اثر تبعات ناشی از اعتصاب غذا و پاسخ به سؤال یكی از خبرنگاران مبنی براینكه پیش از این عنوان شده بود در پرونده مرگ هدی صابر یك سوال اساسی وجود دارد و تا به این سوال پاسخ داده نشود، نمی‌توان پرونده را جمع‌بندی كرد، مدعی شد از مجموع سه سؤال، دو سؤال پاسخ‌های مورد نظر را گرفته و تنها یك سوال كه آن هم استعلام مربوط به پزشك قانونی پاسخ داده نشده است.

 

 

وی افزود: در صورتی كه این استعلام نتیجه‌اش به دادستانی ارجاع شود مطمئنا نتیجه قطعی درباره پرونده مرگ هدی صابر صادر خواهد شد.

 

 


قانون برای هیچ فردی خط قرمز قائل نشده است
دادستان كل كشور در پاسخ به سؤال خبرنگاری درباره اینكه احمدی نژاد چندی قبل عنوان كرده كابینه دولت خط قرمز است، گفت: من نمی‌توانم به اظهارات رئیس‌ دولت و یا هر فرد دیگری بدون حضور او پاسخ گویم زیرا ابتدا باید تمامی اظهار‌نظرهای آن را شنیده باشم سپس در جلسه‌ای كه وی می‌تواند از خود دفاع كند به اظهاراتش پاسخ گوید.

 

 

وی ادامه داد: تنها می‌توانم به این نكته اشاره كنم كه همه مسئولین عالی كشور الزام به رعایت قانون دارند و همین قانون هیچ گونه خط قرمزی را برای هیچ دستگاه یا فردی قائل نشده است.

 

 


دادستان كل كشور ادعا کرد: همه مردم شاهد آن بوده‌اند كه بعد از انقلاب بسیاری از مسئولین در هر رده و هر مسئولیتی كه بوده‌اند به محض ارتكاب خطا با آنها برخورد قانونی شده و تحت تعقیب قرار گرفته‌اند و امروز هم شاهد آن هستید كه بسیاری از افرادی كه مسئولیت داشتند جزو دستگیرشدگان بوده‌‌اند.

 

 


نشست مجلس و دولت هیچ ربطی به پرونده‌های قضایی ندارد
محسنی اژه‌ای در پاسخ به سؤال یكی از خبرنگاران درباره اینكه گفته می‌شود قرار است مجلس و دولت نشست مشتركی داشته باشند كه در آن به موضوع دستگیری‌های اخیر توسط قوه قضائیه و همچنین برخی از مسائل اختلافی رسیدگی شود، گفت: نشست‌های دولت و مجلس برای حل برخی از اختلافات موضوع تازه‌ای نیست در حالی كه پیش از این هم چنین نشست‌هایی برگزار می‌شده است.

 

 

وی ادامه داد: اینكه عنوان شود قرار است این نشست محورش حل برخی از پرونده‌های قضائی مربوط به دستگیرشدگان باشد به نظرم صحیح نیست و این قضایا هیچ ربطی به پرونده‌های قضایی ندارد.

 

 


اجازه انتشار جزئیات پرونده‌ها را قبل از قطعیت نداریم
سخنگوی قوه قضائیه بدون اشاره به سابقه قوه قضاییه در انتشار محتویات پرونده ها قبل  گفت: اینكه دستگاه قضایی اجازه ندارد پیش از قطعی شدن احكام جزئیات پرونده را منتشر كند، یك "باید " قانونی است.

 

وی تصریح كرد: این كه این موضوع و عدم انتشار مطالب باعث مغفول ماندن موضوع پیشگیری از وقوع جرم خواهد شد یا نه موضوعی است كه باید در آینده مورد بررسی قرار بگیرد كه به نظرمان تأثیری نخواهد داشت زیرا در برخی از جرایم، نه تنها پیشگیری را حادث نمی‌شود بلكه موجب بد‌آموزی خواهد بود.
 

اعتراض به حضور عباس امیری فر؛ دو امام جماعت در مسجد نهاد ریاست جمهوری نگنجد

Posted: 11 Jul 2011 05:22 AM PDT

جــرس: در ادامه چالش ها میان اصولگرایان حامی رهبری و طیف دولتی ها (موسوم به جریان انحرافی)، تعداد زیادی از كارمندان دفتر ریاست جمهوری از اقامه نماز جماعت به امامت عباس امیری فر، از نزدیکان به طیف مذکور امتناع كردند و با وی برخورد نامساعد داشتند.


سایت اعتدال امروز با اشاره به بازگشت از حبسِ عباس امیری فر دبیر فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به محل كارش، ‌نوشت : در حالی كه روز یكشنبه، تعداد زیادی از كارمندان دفتر ریاست جمهوری از اقامه نماز ظهر به امامت امیری فر امتناع كردند، دیروز نیز امیری فر دوباره در جایگاه محراب مسجد سلمان فارسی، حاضر شد كه واكنش نا مساعد نمازگزاران را در پی داشت .


بنابراین گزارش ، امیری فر دیروز قصد اقامه نماز جماعت داشت كه با واكنش اكثریت نمازگزاران دفتر ریاست جمهوری روبرو شد و تنها تعداد معدودی از كارمندان پشت سر وی حاضر به اقامه جماعت شدند . این تعداد اندك نیز پس از اتمام نماز با برخورد سرد سایر نمازگزاران مواجه شده و سخنانی بین آنها ردو بدل شد.


اعتدال نیوز افزود : یكی از روحانیون دیگر شاغل در نهاد ریاست جمهوری كه برای نماز ظهر در مسجد حاضر بود در صفوفی جداگانه به اقامه نماز جماعت پرداخت .


همچنین این دوگانگی سبب شد تعدادی از ثواب نماز جماعت بگذرند و نماز خود را به صورت فرادی ادا كنند.


در جریان اختلافات میان حامیان رهبر جمهوری اسلامی و طیف موسوم به جریان انحرافیِ دولتی ها، بیست و پنج نفر، از جمله عباس امیری فر برای مدتی بازداشت و بازجویی شده بود.
 

هتاکی فرمانده کل بسیج به محمدرضا خاتمی: مزدور، تفاله‌ نفاق و استکبار

Posted: 11 Jul 2011 04:50 AM PDT

جــرس: در ادامه تهدیدات و حملات و واکنش های نظامیان و امنیتی ها در مورد تاکیدات اصلاح طلبان بر لزوم پرهیز نظامیان از دخالت در امور سیاسی و نامه اخیر محمدرضا خاتمی به فرمانده کل سپاه، فرمانده کل بسیج ادعا کرد "این اقدام هتاکی بوده و هتاكان به سپاه نیز، مزدور و تفاله‌های نفاق هستند."


به گزارش فارس، سردار پاسدار محمدرضا نقدی در خصوص برخی موضع‌گیری‌های اخیر فعالان جنبش در مورد ضرورت عدم دخالت نظامیان – بویژه سپاه- در امور سیاسی و انتخابات کشور، و نامه‌نگاری به فرمانده كل سپاه پاسداران گفت: "آیا انتظار دارید این‌گونه افراد هتاك و مزدور از سپاه پاسداران تمجید كنند؟ جواب این سؤال مشخص است. این افراد مزدوران و اجنبی‌هایی هستند كه حتماً علیه سپاه پاسداران صحبت می‌كنند و به نهادهای دیگر مقدس نظام اسلامی هجمه وارد می‌كنند. "


نقدی ادعا كرد:‌ این فرد هتاك، هم‌ پیاله كسی است كه در انتخابات به كشورهای اروپایی مراجعه می‌كند و از دولت‌های استعمارگر و احزاب صهیونیستی و فراماسونر كمك مالی دریافت می‌كند. این فرد از قماش كسی است كه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ از پادشاه جنایتكار بحرین با اعزام نماینده‌ای به نفع خود كمك مالی دریافت كرد. وی هم پیاله كسی است كه با پادشاه عربستان كه اكنون كشورش مأمن تمامی دیكتاتوران منطقه شده، برای برگزاری انتخابات در ایران مذاكره كرده و همفكری می‌كند.


وی در ادامه بدون ارایه هیچ سند و مدرکی مدعی شد: ضعف اینجاست كه وقتی این افراد، مزدوری كردند و وابستگی خود را نشان داده و این موارد احراز شد، با این‌گونه افراد برخورد نشد و طبیعتاً‌ روی این افراد زیاد می‌شود و این سخنان را مطرح می‌كنند.


سردار نقدی در پاسخ به این سؤال كه برخورد نظام با هتاكان به نهادهای مقدس نظام"چگونه باید باشد، گفت "‌این‌گونه افراد عددی نیستند. مردم این مزدوران را شناخته‌اند و آنها تفاله‌های سیاسی نفاق هستند كه مردم آنان را كنار زده‌اند و به هیچ‌وجه دیگر به آنان میدان نخواهند داد."


واکنش های هتاکانه
گفتنی است طی روزهای اخیر در ادامه واکنش‌ها به نامه محمدرضا خاتمی به فرمانده سپاه که او را به دخالت صریح در امور سیاسی از طرف نظامیان متهم کرده بود، شماری دیگر از چهره‌های اصولگرا خواستار واکنش و برخورد با دبیرکل سابق جبهه مشارکت شده‌اند.


به گزارش خبرگزاری فارس، مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود در مجلس شورای اسلامی گفته است: "رضا خاتمی باید به دلیل نگارش نامه هتاکانه به فرمانده سپاه از همه مردم ایران عذرخواهی کند چراکه اهانت به سرلشکر جعفری توهین به همه ملت ایران است."


علیرضا پناهیان، عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار هم به خبرگزاری امنیتی فارس گفته است: "این افراد به سپاه اهانت می‌کنند تا رسانه‌های بیگانه به تمجید از آنها بپردازند در حالی که این افراد نمی‌دانند ملت ایران علی‌رغم اینکه شبکه‌های خارجی را بررسی می‌کنند هیچ توجهی به ادعاهای آنها ندارند؛ اگر مردم ما به رسانه‌های بیگانه اعتماد داشتند جوانان بسیجی اینقدر در جامعه محبوب و دوست‌داشتنی نبودند، امروز خانواده‌ها افتخار می‌کنند که یک جوان بسیجی داشته باشند."


محمدرضا کاشفی، عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران ‌بزرگ هم گفته است: "آنچه که در روزهای اخیر از نامه منتسب به یکی از حامیان فتنه‌ علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شده، بار دیگر پیوستگی جریان ضدانقلاب و استکباری بیرون از کشور و ایادی داخلی آنان را به تصویر می‌کشد."


وی افزوده است: "افرادی که در دوران سازندگی کشور و حراست از انقلاب توسط سپاه به تحصیل در انگلستان مشغول بودند باید بدانند که این توهین‌ها و خط از پیش نخ‌نما شده و هماهنگ تخریب سپاه پاسداران در داخل توسط ایادی بیگانه و در خارج از کشور توسط منافقان و جریانات استکباری، محکوم به شکست است."


اشاره به "افرادی که در دوران سازندگی به تحصیل در انگلستان مشغول بوده‌اند"، محمدرضا خاتمی است که در رشته پزشکی و در بریتانیا تحصیل کرده است.


سید حسین نقوی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم در واکنش به نامه محمدرضا خاتمی گفته است: "شکست سنگین براندازان ۸۸ از سپاه و بسیج علت هتاکی‌ به سرلشگر جعفری است."


وی ادعا کرده بود: "حزب منحله مشارکت انتظار دارد که سپاه به عنوان مدافع انقلاب تماشاچی دشمنان باشد. فتنه‌گران نیروهای پیاده نظام آمریکا هستند و نمی‌توانند به عنوان کسانی که با آمریکایی‌ها اعلام برائت نکرده‌اند به فکر رسیدن به قدرت در ایران اسلامی باشد."


محمدرضا خاتمی در نامه خود خطاب به فرمانده سپاه نوشته بود که رفتارش "به عنوان یک فرمانده نظامی در عرف سیاسی دنیا یک تعریف بیشتر ندارد و آن هم حکومت کودتا است" و تصریح کرده بود: "شما نه قانونا و نه شرعا و نه عرفا و نه مصلحتا در جایگاهی نیستید که برای سیاسیون خط و نشان بکشید و برای آن‌ها شرط تعیین کنید ولی اگر خواستار بهبود وضعیت کشور هستید و مشارکت سیاسی ملت برای شما ارزش دارد حداقل بخشی از شرایط آقای خاتمی را که در کف قدرت شما است یعنی آزادی همه زندانیان سیاسی و بازگشت نظامیان از میدان سیاست و واگذاری آن به سیاستمداران و کنشگران اجتماعی را عملیاتی کنید؛ آنگاه اگر از حضور در میدان رقابت با آقای خاتمی و همراهان او در یک انتخابات آزاد در هراس هستید می‌توان برای نگرانی شما چاره‌ا‌ی اندیشید."


اظهارات خاتمی در واکنش به سخنان محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه در گفت‌و‌گو با خبرگزاری مهر بود، که ادعا کرد "افرادی از جریان اصلاح‌طلب که از خط قرمز‌ها عبور نکرده‌اند طبیعی است که در رقابت‌های سیاسی می‌توانند شرکت کنند، اما اینکه آقای خاتمی تا چه حد می‌تواند موفق شود بستگی به موضع‌گیری‌های او دارد... (محمد) خاتمی در جریان فتنه امتحان خوبی پس نداد و به هر حال جز همراهان سران فتنه بود و حمایت و پشتیبانی زیادی از آن‌ها کرد و در حال حاضر نیز موضعی مبنی بر برائت از آن حرکت‌ها اتخاذ نکرده است و اگر ایشان بخواهد با سیاسی کاری جلو بیاید، فکر نمی‌کنم مردم او را ببخشند..."


پیشتر هم واکنش‌هایی به نامه دبیرکل سابق جبهه مشارکت به فرمانده سپاه منتشر شده بود و صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه سپاه را بیش از یک نیروی نظامی دانسته و گفته بود: "جنجالی که برخی در دوران اصلاحات مطرح کردند که این‌ها نیروهای نظامی صرف هستند، برخلاف قانون اساسی است."


وی به قانون اساسی، وصایا و سخنان رهبر فقید جمهوری اسلامی و همچنین عرفِ دموکراسی مبنی بر "عدم حضور و دخالت و تاثیرگذاری نظامیان در امور سیاسی و انتخابات" اشاره و رویکردی نداشت.
 

تحریف سخنان آیت الله خمینی توسط علم الهدی: امام هیچگاه نگفت سپاه در عرصه سیاست دخالت نکند

Posted: 11 Jul 2011 04:05 AM PDT

جــرس: در حالیکه یکی از تاکیدات و وصایای رهبر فقید جمهوری اسلامی "عدم ورود نظامی‌ها به حوزه سیاست" و "بر حذر داشتن فرماندهان نظامی از ورود افراد تحت فرمان به چالش های سیاسی" بود، و همزمان با دخالت های واضح نهادها و مقامات نظامی در حوزه های مختلف سیاسی، امام جمعه مشهد ادعا کرد "امام هیچ‌گاه نفرموده‌اند که سپاه در عرصه سیاست دخالت نکند بلکه ایشان فرمودند که در احزاب سیاسی و مقوله انتخابات وارد نشود و طرفدار کاندیدای خاصی نباشد و این موضوع در صحیفه امام موجود است."


به گزارش فارس، احمد علم‌الهدی، نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه مشهد در گفت‌وگو با این خبرگزاری، با اشاره به نامه اخیر محمدرضا خاتمی در هشدار به فرمانده کل سپاه در "ضرورت پرهیز از دخالت نظامیان در امور سیاسی کشور" مدعی شد "افرادی نظیر محمدرضا خاتمی از اول انقلاب همواره در مقاطع سیاسی خود از امام مایه گذاشتند و در حال حاضر نیز به سجیه باطله خود ادامه داده و با فتنه‌گری از امام و منویات ایشان به نفع خود سوء‌استفاده می‌کنند."


وی همچنین ادعا کرد "بنده سه سال پیش در جمع بسیجیان این موضوع را مطرح کردم که بسیج باید در عرصه سیاسی حضور داشته باشد که در همان زمان سید حسن خمینی به بنده تلفن کرده و گفت که این سخن شما برخلاف سخنان امام است و آقای انصاری نیز همین مطلب را به بنده گفتند؛ که من نیزدر همان زمان جوابشان را دادم."


عضو مجلس خبرگان رهبری با قلب سخنان و وصیت و تاکیدات رهبر فقید جمهوری اسلامی گفت: امام فرموده‌اند که نیروهای نظامی اعم از ارتش و سپاه نباید در احزاب سیاسی و بحث انتخابات دخالت کنند. اما از بسیج نامی برده نشده است؛ امام در وصیت‌نامه خود اظهار می‌کنند که فرزندان بسیجی من اجازه ندهید نااهل‌ها در انقلاب نفوذ کنند".


وی ادامه داد: چگونه می‌توان وارد سیاست نشد اما جلوی نااهل‌ها را گرفت؟ رسالت سپاه و بسیج پاسداری از انقلاب است و نمی‌توان بدون ورود به عرصه سیاست از نظام دفاع کرد؛ امام هیچ‌گاه نفرموده‌اند که سپاه در عرصه سیاست دخالت نکند بلکه ایشان فرمودند که در احزاب سیاسی و مقوله انتخابات وارد نشود و طرفدار کاندیدای خاصی نباشد و این موضوع در صحیفه امام موجود است.


علم‌الهدی با بیان اینکه "متأسفانه برخی از فتنه‌گرها از نسبت فامیلی خود با امام برای رسیدن به اهداف سیاسی خود مایه می‌گذارند"، ادعا کرد: درست است که محمدرضا خاتمی داماد آقای اشراقی است اما مردم ما کور و کر نیستند و بعد از فتنه ۸۸ همه چیز برای آنها روشن شد.


وی با تأکید بر اینکه مردم وابستگی فامیلی با بنیانگذار جمهوری اسلامی را مبنا قرار نمی‌دهند، گفت: وابستگان امام تا زمانی که دنباله‌رو اندیشه‌های امام خمینی باشند، برای مردم محترم هستند.


تاکید رهبر فقید جمهوری اسلامی بر عدم دخالت نظامیان در سیاست
گفتنی است آیت الله خمینی در وصیت نامه خویش هشدار داده بود که ورود نظامیان به سیاست باعث "تباهی" است و از مسوولان و مشخصاً از رهبری بعد از خودشان می خواهند که جلوی این کار را از همان قدم اول بگیرند.


این درحالیست که طی سالهای اخیر، برخی شخصیت ها و گروه های سیاسی و نهادهای نظامی – امنیتی، با انواع و اقسام توجیهات، سعی می کنند ورود نظامیان به عرصه سیاست را مجاز و مشروع تلقی کنند.


اما مرور بر تاکیدات و وصایای رهبر فقید جمهوری اسلامی به نظامیان حاکی از آن است که وی نه تنها وارد شدن به سیاست را برای نظامیان ممنوع کرده بود، بلکه فراتر از آن، تاکید داشت که این نیروها حتی به این مسائل نزدیک هم نشوند و خود را از بازی های سیاسی دور نگه دارند.


آیت الله خمینی همچنین در وصیت نامه خود صراحتاً "بسیج" را نیز در زمره قوای مسلح آورده و آن را نیز از ورود به سیاست منع کرده و هشدار می دهد که ورود نظامیان به سیاست باعث "تباهی" است و از مسوولان و مشخصاً از رهبری بعد از خودشان می خواهند که جلوی این کار را از همان قدم اول بگیرند و به نظر نمی رسد ایشان صریح تر و قاطعانه تر از این می توانسته اند در باب منع ورود نظامیان به سیاست بنویسند و وصیت کنند.


متن کامل بخش مربوط به منع مداخله نظامیان در سیاست در وصیت نامه رهبر فقید جمهوری اسلامی به شرح زیر است:

" نه تنها وصیت اكید من به قوای مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام ،عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها ست به آن عمل نمایند؛ وقوای مسلح مطلقاً ، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند.

در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است ،دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است كه اگر قوای مسلح ، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد،برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب واردشوند كه - بی اشكال به تباهی كشیده می شوند - و یا در بازیهای سیاسی واردشوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و بر رهبر و شورای رهبری است كه باقاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا كشور از آسیب در امان باشد."
 

جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 12, 2011, 1:10:53 PM7/12/11
to polic...@gmail.com

هاشمی رفسنجانی: بدیلی برای نظام مبتنی بر ولایت فقیه و آیت‌الله خامنه ای نمی شناسم

Posted: 12 Jul 2011 09:53 AM PDT

 جرس: هاشمی رفسنجانی گفت: «با حسن‌ نيتي كه در مقام معظم رهبري سراغ دارم، ان‌شاءالله فضاي كشور به‌سوي وحدت، همبستگي و تأليف قلوب پيش خواهد رفت؛ چرا كه اين كار تنها از عهده ايشان برمي‌آيد.»

 

به گزارش خبرگزاري فارس، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ديدار اعضاي انجمن فرهنگ و سياست دانشگاه شيراز، در پاسخ به پرسش دانشجويي مبني بر طولاني شدن سكوت وي نسبت به تحولات كشور، اظهار داشت: بنده هيچ‌گاه به‌ خصوص در تحولات و حوادث اخير كشور سكوت نكرده و همواره حرفم را زده و مي‌زنم اما بناي دعوا و تشديد اختلاف ندارم، چرا‌كه تشنج، اختلاف و درگيري را به خصوص در مقطع كنوني كه از همه سو تهديد مي‌شويم و نياز مبرم به وحدت داريم، مضر به حال نظام و كشور مي‌دانم.


وي در پاسخ به سؤال ديگري، ارتباط خود با رهبری را بسيار خوب و همدلانه توصيف كرد و گفت: «اين به معناي اين نيست كه در مواردي هم اختلاف سليقه‌اي وجود ندارد اما همواره سعي كرده‌ام مسائل را تا حدّ توان با رايزني و گفت‌و‌گو با ايشان و تأثيرگذاران نظام حل كنم و بر فضاي التهاب و درگيري نيفزايم و البته در نهايت تابع نظر ايشان هستم.»

هاشمی رفسنجانی در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان مبني بر اينكه چه شرايطي منجر به رأي عدم كفايت سياسي مجلس به بني‌صدر شد، گفت: بني‌صدر علي‌رغم تأكيدات حضرت امام(ره)، مجلس را در رأس امور نمي‌دانست و اختيارات فوق قانون طلب مي‌كرد؛ به‌گونه‌اي كه در اواخر رياست جمهوري او، گاهي قوانين براي اجرا توسط رئيس مجلس ابلاغ مي‌شد.
وی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: «در وضعيت كنوني بديلي براي نظام جمهوري اسلامي مبتني بر ولايت فقيه و نيز شخص آيت‌الله خامنه‌اي به عنوان ولي فقيه در كشور نمي‌شناسم.»

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید كرده است: معتقدم اعتماد متقابل ميان مردم، فعالان سياسي و رسانه‌اي با نظام كارگشا و حلال مشكلات خواهد بود و در گام‌هاي بعدي برگزاري انتخابات آزاد مجلس و رياست جمهوري با حضور واقعي تمامي جناح‌ها و گروه‌هاي دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسي مي‌تواند به خروج از اوضاع كنوني كمك كند.


ترور برادر رییس جمهور افغانستان

Posted: 12 Jul 2011 09:38 AM PDT

احمد ولی کرزای کشته شد


جرس: احمد ولی کرزای، برادر رییس جمهور افغنستان ترور شد و جان باخت.


به گزارش منابع خبری، مقام‌های مسئول کابل اعلام کردند احمد ولی کرزای، برادر کوچکتر حامد کرزای، رييس جمهور اين کشور و يکی از سياستمداران قدرتمند در جنوب افغانستان، روز سه شنبه در منزل خود در قندهار هدف یک سوء قصد قرار گرفته و کشته شده است.

 

زلمای ايوبی، سخنگوی والی قندهار و صديق صديقی، سخنگوی وزارت کشور افغانستان اين خبر را تاييد کرده اند.

عبدالغفار سيدزاده، رييس اداره مبارزه با تروريسم در وزارت کشور نیز در اين زمينه گفته که قتل کرزای احتمال کار يکی از افراد نزديک به وی بوده است.

وی اظهار داشت: «به نظر می رسد که احمد ولی کرزای از سوی يکی از محافظان او به قتل رسيده و کسی خارج از منزل وی در اين کار دخالتی نداشته است.»


حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان با ابراز تاسف از کشته شدن برادرش گفت که این حادثه "بازتاب دهنده رنج و درد مردم افغانستان است."
او گفت: "زندگی مردم افغانستان همین است، خانه های همه ی مردم افغانستان پر از درد است. آرزوی ما این است که (خشونتها) پایان یافته و صلح و خوشحالی به خانه های ما بیاید."

احمد ولی کرزی، رئیس شورای ولایتی قندهار و از چهره های مطرح سیاسی در افغانستان بود که به ویژه، از نفوذ زیادی در قندهار، زادگاهش برخوردار بود.

به گفته پلیس قندهار سوء قصد کنندگان به جان ولی کرزی از محل حادثه گریختند.

 

احمد ولی کرزای از شخصيت های سياسی جنجال برانگيز افغانستان به شمار می رفت. مخالفان و منتقدان دولت کرزای او را به قاچاق مواد مخدر ، فساد مالی و در اختیار داشتن گروه نظامی متهم می کردند. رييس جمهور افغانستان بارها از وی دفاع کرده و تمام اتهام های وارده به برادرش درباره دست داشتن او در فعاليت های تبهکارانه و غير انونی در جنوب افغانستان را رد می کرد.


با وجود این اتهامات، گفته می شد که آمریکا روابط نزدیکی با احمد ولی کرزی داشت.
یک دیپلمات آمریکایی پس از کشته شدن آقای کرزی به بی بی سی گفت: "با وجود همه ای نگرانی ها در مورد احمد ولی کرزی، او کسی بود که آمریکا می توانست با او یکجا کار کند."
احمد ولی کرزای بارها هدف ترورهای مشابه قرار گرفته بود.

در ماه مه سال ۲۰۰۹، کاروان حامل او در ولايت ننگرهار از سوی شورشيان مورد کمين قرار گرفت که با خمپاره و تيربار به آن حمله شد. در جريان اين حمله يکی از محافظان او کشته شد ولی به وی آسيبی وارد نيامد.

 

 

 

انتقاد شاگردان آیت الله دستغیب از اقدام اخیر نمایندگان رهبری

Posted: 12 Jul 2011 06:31 AM PDT

جــرس: بنا به گزارش منابع حوزوی، با گذشت دو سال از یورش لباس شخصی های حامی رهبر جمهوری اسلامی به مسجد قبای شیراز و ضرب و شتم سرکوب شاگردان مرجع منتقد حکومت، آیت الله دستغیب، اخیرا تعدادی که خود را "نمایندگان رهبری" معرفی کرده اند، به آن حوزه آمده و بدون اشاره به حوادث این دو سال اخیر آن مسجد، اقدام به دادن هدایایی به اساتید آن حوزه کرده اند.


این افراد پس از توضیحات مسئولین حوزه مبنی بر اتقاقات این دو سال اخیر، از همه چیز اظهار بی اطلاعی کرده و خواستار آن شدند که موضوع مکتوب نوشته شود تا مورد بررسی قرار گیرد.


به گزارش تارنمای حدیث سرو، به همین دلیل، طلاب حوزه علمیه آیت الله علی محمد دستغیب، با ارسال نامه ای به دفتر رهبری و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، اینگونه اقدامات را مایه عدم استقلال حوزه دانسته و نسبت به عواقب آن هشدار دادند.


در قسمتی از این نامه آمده است:
معلوم نیست این حرکت از ناحیه چه کسی صورت گرفته است. این حوزه قریب دو سال است که مورد اهانت و تهمتهای بی مدرک و خارج کردن طلّاب از مدارس و مساجد و ادارات به دستور همین مقامات واقع گردیده، حال چه شده که این افراد متهم به ضدّ ولایت فقیه و وابسته به خارج قرب و منزلت پیدا کرده اند؟!


متن کامل این نامه که در سایت حدیث سرو منتشر شده به شرح زیر است:

بسمه تعالی
دفتر رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - با عرض سلام
جهت اطلاع آن دو مقام و دیگر مقامات اعلام می داریم که: چند نفر به عنوان نماینده رهبری یا ... به شیراز آمده و هدیه ای را از طرف مقامات بالا (رهبری) آورده اند جهت اساتید حوزه علمیه حضرت آیت الله العظمی سید علی محمد دستغیب.
معلوم نیست این حرکت از ناحیه چه کسی صورت گرفته است. این حوزه قریب دو سال است که مورد اهانت و تهمتهای بی مدرک و خارج کردن طلّاب از مدارس و مساجد و ادارات به دستور همین مقامات واقع گردیده، حال چه شده که این افراد متهم به ضدّ ولایت فقیه و وابسته به خارج قرب و منزلت پیدا کرده اند؟!!!

قریب دو سال است که این طلّاب از تمام امکانات ابتدائی مرسوم و قانونی محروم شده اند. حال عدّه ای جهت چه کاری و اجازه چه کسی و از مال چه کسی این هدایا را پرداخته اند؟ آیا این هم از ناحیه مسیر ریاست جمهوری خرداد هشتادو هشت می باشد؟ این کار این معنا را ظاهر می کند که در نظام جمهوری اسلامی ایران فقه و فقاهت و اجتهاد معنی ندارد.

اگر این حوزه رسمیت ندارد پس این هدایا برای چیست؟! شاید گفته شود ما از این همه ظلمها، اطلاع نداشتیم، پس باید گفت که چه اندازه نیروهای امنیتی و سپاه مسلّط می باشند که گزارشات به این مهمّی به سمع شما نرسیده است. این است فرمایش امام امت(ره) که نیروهای نظامی و شبه نظامی نباید در سیاست مداخله کنند؛ بلکه در تمام امور مخصوصا در حوزه که باید مجتهد بیرون دهد؛ یعنی فقیه آزاد و مستقلّ.

جمعی از شاگردان مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سیدعلی محمد دستغیب


گفتنی است پس از اعلام مواضع صریح آیت الله دستغیب پیرامون مسائل جاری کشور، نیروهای لباس شخصی و شبه نظامی برای بار دوم ؛ در روز قدس به مسجد قبا حمله کردند که موجب وارد آمدن خسارات زیادی به مسجد، مجروح شدن طلاب و شاگردان آیت الله دستغیب و در نهایت هم به جرم دفاع مشروع از مسجد در برابر حمله نیروهای لباس شخصی و شبه نظامی، دادگاه ویژه روحانیت احکام سنگینی را برای طلاب آیت الله دستغیب صادر کرد که می توان به: خلع لباس روحانیت، جریمه نقدی و تبعید به مدت دوسال، اشاره نمود.


وزیر اقتصاد: تعداد صفرهای حذفی از واحد پول هنوز مشخص نیست

Posted: 12 Jul 2011 05:06 AM PDT

جــرس: بعد از آنکه رئیس كل بانك مركزی اعلام کرد "هیئت دولت موافقت خود را با كلیات پیشنهاد بانك مركزی برای حذف چهار صفر از پول ملی اعلام كرده و این اقدام سه سال طول خواهد کشید"، سخنگوی طرح تحول اقتصادی اعلام کرد که "زمان اجرای حذف صفرها هنوز تعیین نشده است" و همزمان وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت "هنوز تعداد صفرهایی که از پول ملی کشور حذف خواهند شد، مشخص نیست."


به گزارش فارس، محمود بهمنی، رئیس كل بانك مركزی گفته است: طرح پیشنهادی بانك مركزی را برای حذف چهار صفر از پول ملی در هیئت دولت مطرح كردیم كه اعضای هیئت دولت با كلیات آن موافقت كردند و براین اساس قرار شد آن بخش از جزئیات طرح كه شامل نام واحد پول ملی جدید و جزء اعشار آن است به زودی از طریق سایت بانك مركزی به نظرخواهی عمومی گذاشته شود.


رئیس كل بانك مركزی تصریح كرد: بنابر پیش‌بینی‌های ما حداقل سه سال لازم است تا تمهیدات لازم برای جایگزینی پول ملی جدید تكمیل و به انجام برسد.


زمان حذف چهار صفر از پولی ملی فعلا معلوم نیست
در همین رابطه سخنگوی طرح تحول اقتصادی با اعلام اینکه هیئت دولت حذف چهار صفر از پولی ملی را تصویب کرده است، گفت: زمان اجرای حذف صفرها هنوز تعیین نشده است.


به گزارش مهر، محمدرضا فرزین اصلاح واحد پول ملی را یکی از محورهای طرح تحول اقتصادی ذکر کرد و افزود: در نشست هیئت دولت از میان پیشنهادهای مطرح پس از بحث و بررسی ، حذف چهارصفر از واحد پول ملی تصویب شده است.


وی با تاکید بر اینکه زمان حذف چهار صفر از واحد پول ملی هنوز تعیین نشده است ، اظهارداشت: قرار است برنامه اجرایی و زمان بندی این طرح را بانک مرکزی تهیه و برای تصویب به کارگروه طرح تحول اقتصادی ارائه کند.

به گفته سخنگوی کارگروه تحول اقتصادی دولت، حذف چهار صفر از واحد پول ملی برنامه ای درازمدت خواهد بود.


تعداد صفرهای محذوف مشخص نیست
گرچه رئیس کل بانک مرکزی مطرح می کند که چهارصفر از واحد پولی کشور حذف خواهد شد، اما وزیر امور اقتصادی و دارایی عنوان می کند که هنوز تعداد صفرهایی که از پول ملی کشور حذف خواهند شد، مشخص نیست.

به گزارش مهر، وزیر امور اقتصادی و دارایی با تاکید بر اینکه اصلاح واحد پولی کشور در دولت مصوب شده است، گفت: تعداد صفرهای حذفی و واحد پول خرد کشور هنوز مشخص نیست و مواد مطرح شده، تنها گمانه‌زنی است.


شمس‌الدین حسینی در حاشیه برگزاری اولین جلسه شورای عالی گفتگو میان دولت و بخش خصوصی گفت: همه چیز از جمله اینکه تعداد صفرهای حذف شده چه عددی باشد یا واحد پول خرد کشور بعد از اصلاح واحد پولی چه واحدی باشد، هنوز مشخص نیست و دولت مصوبه‌ای در این مورد نداشته است.


وزیر امور اقتصادی و دارایی افزود: تعداد صفرهایی که حذف می‌شود و یا واحدهای مطرح شده برای پول خرد کشور، هنوز مشخص نیست و مباحثی که مطرح می‌شود، گمانه‌زنی بیش نیست.


گفتنی است کارشناسان اقتصادی نظرات متفاوتی را در مورد حذف صفرها از واحد پولی کشور مطرح می کنند، اما اکثر آنها اجرای حذف صفرها را با نرخ تورم بی ارتبط نمی دانند، اما برخی از آنها عنوان می کنند که نرخ تورم در ایران همواره دو رقمی است، بنابراین دلیلی برای معطل گذاشتن اجرای طرح برای کاهش نرخ تورم وجود ندارد.

 
نظرات کارشناسان و بانک مرکزی
اما برخی دیگر از کارشناسان اقتصادی، پولی و مالی کشور اجرای این طرح را در شرایط فعلی اقتصاد ضروری نمی دانند و مطرح می کنند که اگر طرح به درستی اجرا نشود، ممکن است که آثار تورمی بر اقتصاد کشور برجای بگذارد و هزینه هایی را به کشور تحمیل کند اما به هر حال با توجه به اینکه بررسی های کارشناسی بانک مرکزی حاکی از این مطلب است که مزیتهای اجرای آن بیش از معایب آن است، اجرای آن جدی تر شد.

کارشناسان بانک مرکزی هم برای کاهش آثار منفی احتمالی اجرای طرح پیشنهاداتی را مطرح کرده اند، گرچه اکثر کارشناسان اقتصادی کاهش نرخ تورم را یکی از الزامات اجرای حذف صفرها می دانند، اما رئیس دولت حذف صفرها از واحد پول کشور را باعث کاهش نرخ تورم عنوان کرده است.


علیرضا بهشتی شیرازی؛ مائده ای آسمانی

Posted: 12 Jul 2011 05:50 AM PDT

بهاریکتا
سید ما ، با چهره ای عطوف و مهربان ، چشمانی به سبزی جنگلهای شمال ، و لبانی همیشه متبسم تمثیل موکدی از  دربند بودن یک بی گناه است .


وقتی موسوی درحصر است چرا مشاورش نباید در زندان  باشد، این عین "عدالت" است.  او را هم باید به اوین برد تا درکنار سایر همرزمانش بماند. این روزها و ماهها که علیرضا از "دانشگاه اوین" دور بوده خیلی داستانهاست که باید بشنود و جای خالی عزیزی را باید ببیند. بهشتی شیرازی دیگر هدی را نخواهد دید که در حیاط زندان می دود و تمرین استقامت می کند. در کلاسهای تفسیرو تحلیلش هم شرکت نخواهد کرد. علیرضا بهشتی شیرازی این یار قدیمی میرحسین موسوی شاید چیزی برای گفتن به هم بندانش ندارد. بیرون خبری نیست.  همه خبرها در داخل زندان است. آنها خبرسازند و جامعه خبر پذیر.

در ظهری تابستانی نماز در حیاط زندان می گذاردو با نیت تقرب به خدا پای به سلول می گذارد. تا سومین دوره از تجربه حبسش را طی دو سال گذشته آغاز کند. حتی سردبیر "کلمه سبز" که می خواست همه جا را با کلمات به سبزی بیاراید، قلمی برای نوشتن ندارد. بیگانه شده همه جا با کلام. فرمان زور است. سلاح جای قلم. پادگان جای حزب. سردار جای استاد. مصلحان در حبس و مفسدان آزاد.

علیرضا بهشتی شیرازی را کمتر کسی می شناسد، شباهت نامش به فرزند شهید بهشتی به او کمک کرده تا همانگونه که می خواهد بی ریا و آرام خدمت کند. از حزب جمهوری اسلامی تا جبهه نبرد، از دفتری در انتشارات روزبه تا همراهی با میرحسین موسوی پس از بیست سال سکوت.

به جرم بی جرمی مثل خیلی های دیگر به حبس رفت. اما بی جرمی او بیش از دیگران خود می نمود. کسی ندیده بود اظهار نظری " آشوب گرایانه" و  فعالیت سیاسی "براندازانه" از این یار نزدیک آخرین نخست وزیرجمهوری اسلامی؛ اما گویی گروگانی است تا مگر دیگران حساب کارخود کنند.


وقتی نوری زاد را به "جرم" نابخشودنی نگارش نامه های خیرخواهانه و از سردرد به رهبری مدعی حکومت علوی به انفرادی بردند، علیرضا بهشتی شیرازی در دلنوشته ای به دادستان  که همرزم جبهه هایش بود، خواست که مرجعی عادل و بی طرف باشد به حرمت "جانبازیش". صادقانه گفت که این کارهایتان همه روزنه ها را می بندد. مردم را خشمگین می کند. اما کسی نصیحت خیرخواهانه اش را شنیده نشد. دردمندانه گفت
"علیرضا بهشتی شیرازی خواهد رفت. محمود جعفری دولت‌آباد خواهد رفت. این خواهد رفت، آن خواهد رفت، ولی مردم قطعا باقی می‌مانند. آیا همین مقدار کافی نیست تا ایمان بیاوریم که کسی طاقت ایستادن در مقابل آنان را ندارد؟ خود را فریب ندهیم. مردم عظیمند و ما کوچکیم، و کوچک در مقابل عظیم باید متواضعانه سخن بگوید. راه‌های دیگر را رفتید و نتیجه نگرفتید. این یک راه را هم آزمایش کنید؛ نتیجه خواهید گرفت. یک روزنه را باز بگذارید."

اما گوش شنوایی نبود. هفتاد و چهار روز انفرادی برای کسی که سالها بود کسی ازکلامش جز " کلمه الله" نشنیده بود. " مائده های آسمانی" اش را که همه پر بود از عرفان و اندرزهای اخلاقی ندیدند و " صبر و استقامت" ش را در اوین به آزمون گذاشتند که سربلندیش را بتوان به رخ ملکوتیان کشید.  در انفرادی تنها یک "قران" داشت و در اولین دیدارش در مقابل نگاههای پرسشگر خانواده که بر چهره تکیده او خیره مانده بود گفت " اگر این زندان مرا به خدا نزدیکتر می کند به جان می خرم".

نوری زاد که با او در اندرزگاه هفت هم بند بوده می نویسد "سید ما ، با چهره ای عطوف و مهربان ، و چشمانی به سبزی جنگلهای شمال ، و
لبانی که همیشه آنها را متبسم دیده ام ، تمثیل موکدی از  دربند بودن یک بی گناه است . سیدما ، سه فرزند دارد . یک پسر و دو دختر . ومن که خود را جای زندانی کنندگان امثال سیدعلیرضا بهشتی می گذارم ، برای زندانی کردن پدر این یک پسر و دو دختر ، هیچ توجیهی جز حفظ قدرت نمی بینم . وگرنه ، از فرد پاک نهادی چون سیدعلیرضا بهشتی ، مگر چه فتنه ای قرار است دامنگیر کشور شود ؟"


فتنه ای که " بهشتی ها" می توانند دامنگیر کشور کنند از پیش تعریف شده است. ارائه تصویری از اسلام رحمانی. اسلامی که تجسمش در نگاه آسمانی و صداقت کلام علیرضا بهشتی شیرازی خود می نمایاند. "کسی برای آزادی او از زندان اقدامی نکند" این آخرین سفارشش بوده. " روزنه ها" را بسته اند اما او می خواهد در حبس بماند و  با سایر دوستانش از " درهای گشوده " زندان به آغوش مردم بیاید.

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

رهبر جمهوری اسلامی: بر تمام توطئه ها و فشارها فائق خواهیم آمد، سیاه نمایی نکنید

Posted: 12 Jul 2011 04:37 AM PDT

جــرس: رهبر جمهوری اسلامی تحریم ها و فشارهای بین المللی را جهت "ناامید کردن مردم" و "به شکست کشاندن انقلاب اسلامی" ذکر کرده و تاکید کرد "ما مطمئن هستیم تا وقتی که دلها پر از امید و در کنارش مجاهدت باشد، بر همه این توطئه ها فائق خواهیم آمد."


رهبر جمهوری اسلامی همچنین سیاستهای کلی اصل ۴۴ (خصوصی سازی) را، ریل گذاری جدید در اقتصاد کشور دانست که با یک زاویه ای دقیق، مسائل اقتصادی به سمت دیگری هدایت گردید.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری، وی صبح سه شنبه بیست و یکم تیرماه، در دیدار رئیس و اعضای هیئت رئیسه اتاق های بازرگانی ایران و تهران، با اشاره به سال جهاد اقتصادی، اولین شرط موفقیت در این جهاد عظیم را برآورد درست و امیدآفرین از شرایط کشور و ارائه آن به افکار عمومی دانستند.


رهبر جمهوری اسلامی به پیشرفتهای بزرگ کشور در زمینه های گوناگون بویژه در مسایل اقتصادی اشاره و خاطر نشان کردند: باید این نگاه امیدآفرین را مقدمه ای برای هر پیشنهاد و طرحی قرار داد و در توضیح و تشریح وضعیت از نگاه منفی و سیاه نمایی پرهیز کرد چرا که در سایه امید، نشاط حاصل می شود.


آقای خامنه ای، بدون اشاره به موانعی که دولتی ها و نظامیان و محافل وابسته به قدرت برای بخش خصوصی مستقل ایجاد می کنند، "ایجاد جرأت و جسارت" در بخش خصوصی را برای حضور در میدانهای بزرگ اقتصادی، از وظایف مهم اتاق بازرگانی دانست و با اشاره به امکانات گسترده در کشور بر شناسایی فعالان بالقوه اقتصادی تأکید کرد.


رهبر جمهوری اسلامی افزود: فعالان اقتصادی که در مجموعه اتاق بازرگانی جمع می‌شوند، باید با احساس مسئولیت و با امید، نقش خود را در شرایط و وضع کنونی کشور تعریف و ایفا کنند.


آقای خامنه ای همچنین با بیان اینکه "تلاش آمریکا و دیگر دشمنان جمهوری اسلامی در ایجاد فشار و اِعمالِ تحریم و ایجاد توطئه"، "ضربه زدن به کشور"، "نا امیدی مردم" و "به شکست کشاندن انقلاب اسلامی" بود، گفت "ما مطمئن هستیم تا وقتی که دلها پر از امید و در کنارش مجاهدت باشد بر همه این توطئه ها فائق خواهیم آمد."

پسر اسدالله لاجوردی: برکناری پدرم به خاطر گزارش منتظری و فشار شورای عالی قضایی بود

Posted: 12 Jul 2011 04:04 AM PDT

جــرس: پسر اسدالله لاجوردی برکناری پدر خود را "نتیجۀ گزارشهای خلافی" ذکر کرد که به مرحوم آیت الله منتظری ارائه گردید و همچنین فشارهایی که از طرف شورای عالی قضایی وارد آمد.


در پی اظهارات مجید انصاری، رئیس دو سالۀ سازمان زندانها در زمان رهبر فقید جمهوری اسلامی، که تاکید کرده بود اسدالله لاجوردی (مسئول وقت دادستانی انقلاب و زندان‌ها و بازداشتگاه‌های کشور) توسط آیت الله خمینی از سمت خود برکنار شده بود، مرتضی بختیاری، وزیر دادگستری دولت محمود احمدی نژاد كه از همراهان لاجوردی بوده، به سخنان این فعال اصلاح طلب واكنش نشان داد و ضمن "بی اساس" خواندن آن، ادعا کرد: "امام از بركناری لاجوردی بی اطلاع بوده و پس از شنیدن خبر آن نیز ناراحت شده بود."

وزیر دولت احمدی نژاد در ادامه به این عضو دولت اصلاحات (انصاری) حمله کرده و مدعی می شود: "اظهارات بی پایه و اساس وی، در حالی كه همه اسناد مربوطه موجود می باشد ظلم بسیار بزرگی به كسی (لاجوردی) است كه همه عمر خود را برای نظام گذاشت و از سوی رهبری (آقای خامنه ای) مرد پولادین انقلاب نام گرفت."


گفتنی است مجید انصاری طی گفت و گویی با سایت جماران، ضمن انتقاد از عملکرد اسدالله لاجوردی در زمانِ مسئولیت بر دادستانی و همچنین زندانهای کشور، در پاسخ به برخی سوالات از جمله دوران ریاست خود بر سازمان زندانها در زمان رهبر فقید جمهوری اسلامی (از ۶۵ تا ۶۶) و ماجرای برکناری لاجوردی توسط آیت الله خمینی گفته بود"امام بعد از دریافت گزارش زندانها گفت آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی به‌دست اینها(منافقین) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کار‌ها(خودسری‌های داخل زندان) برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید."


در همین رابطه حسین لاجوردی فرزند اسد الله لاجوردی با ارسال نامه ای برای روزنامه «سیاست نامه»، نسبت به اظهارات چندی قبل مجید انصاری واکنش نشان داده و مدعی شده است "شهید بزرگواری که در مبارزه با نفاق علمدار بوده و اکنون سیزده سال از شهادتش می گذرد و دستشان از دنیا کوتاه است مورد افترا و توهین قرار می گیرد.آیا این خود مظهر بی اخلاقی نیست؟"


وی ادعا کرد: "امام در نامه ای که در دفاع از سید احمد آقا نوشته اند آقای لاجوردی را به عنوان میزانی برای درستی و مظلومیت احمد آقا عنوان داشته اند."


فرزند لاجوردی با اشاره به خاطره ای می گوید: وقتی شورای عالی قضایی رازینی را به عنوان جایگزین لاجوردی معرفی می نماید، رازینی به لاجوردی می گوید که امام به من گفته در مشهد بمان و به تهران نیا و به شما هم گفته که استعفا ندهید. پس کار شورا در هر دو مورد خلاف نظر امام بود.


وی می افزاید: ایشان (انصاری) اشاره می کند که چهار پنجم زندانیان گروهکی توسط من (انصاری) آزاد شده اند.لازم است یک بار دیگر سخنرانی امام را در آن ایام را گوش دهند که فرمود این آزادیها خلاف اسلام است. آقای انصاری! آن چهارپنجم گروهکی که شما آزاد کردید بسیاریشان جذب سازمان شدند و در عملیات های مختلف بر ضد رزمندگان اسلام شرکت کردند و هزاران نفر از جوانان ما را به شهادت رساندند.


حسین لاجوردی در بخش دیگری از نامه خود مدعی گردید: عجیب است که انصاری لحن بسیار مودبانه تری را نسبت به اپوزیسیون دارد تا شهید لاجوردی و از نسبت خلاف دادن به امام هم هیچ ابایی ندارند.علت برکناری مرحوم لاجوردی امام نبود بلکه گزارشهای خلافی بود که از طرف باند مهدی هاشمی به آقای منتظری ارائه می شد و همچنین فشارهایی بود که از طرف شورای عالی قضایی وارد می آمد.


فرزند لاجوردی همزمان به ماجرای دیدار پدرش با رهبر فقید جمهوری اسلامی اشاره کرده و خطاب به انصاری می گوید: "عده ای از دوستان شما در دفتر امام حتی اجازه ملاقات با امام را به لاجوردی نمی دادند تا اینکه از طریق یکی از وزرا در خواست دیدار به امام منتقل می شود و ایشان دستور فرمود همان روز لاجوردی به دیدارش برود.در همان دیدار بود که امام به آقای لاجوردی گفت شما در مسئولیت خود باقی بمانید اما با شورای عالی قضایی هم همکاری کنید.


در ادامه این نامه آمده است: به خاطر گزارش انصاری، بارها هیئتهای مختلفی از زندان بازدید داشته اند و از جمله آن چندبار هیئت هایی از طرف امام و مجلس ماموریت یافتند تا این ادعاها را بررسی کنند و گزارشی تهیه کنند که یکی از این هیئتها را انصاری نام برده که شامل دعایی،هادی نجف آبادی، سید هادی خامنه ای بود که گزارش بازدیدشان را به امام دادند و انصاری هم اشاره می کند که گزارشها منتج به نتیجه نشد و بعد می گوید چون گزارشها نتیجه نداد شورای عالی قضایی به بنده ماموریت داد که از زندانها گزارش تهیه کنم و من هم آماده کردم و به مسئولان وقت گزارش دادم. به راستی اگر گزارش ها این مقدار منفی بود، چرا امام هیج اقدامی نکردند و از عزل لاجوردی هم ابراز ناراحتی کرد؟جالب اینجاست که سایت جماران نیز سوالاتی را مطرح می کند که با امام تضاد دارد و بیشتر در جهت منافع نهضت آزادی است."

رهامی: حذف به نفع کشور نیست، شورای نگهبان جانبداری نکند

Posted: 12 Jul 2011 03:25 AM PDT

جــرس: عضو شورای مركزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها با بیان اینکه "در حال حاضر سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشاركت به حالت انحلال درآمده‌اند و حزب اعتماد ملی و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نیز برای برگزاری جلسات خود با موانع رو به رو هستند و ما در شرایط فعلی خیلی نمی‌توانیم با تابلوی اصلاح طلبی وارد فعالیت شویم"، اظهار عقیده کرد "فراهم نبودن زمینه حضور اصلاح طلبان در عرصه رقابت‌های سیاسی مانع فعال بودن نیروهای ما نیست."


به گزارش ایلنا، محسن رهامی در رابطه با شرایط ورود اصلاح طلبان به عرصه رقابت‌های سیاسی و انتخابات با اشاره به موضع گیری‌های سابق چهره‌های برجسته این جریان گفت: اصل حرف ما همان مواضع و شرایطی است كه از طرف چهره‌های اصلاح طلب مطرح شده و می‌شود و چنانچه شرایط را محیای حضور و فعالیت آزاد و رقابتی ببینیم حتما وارد انتخابات می‌شویم.


وی برگزاری انتخابات در چارچوب قانون و بی طرفی دستگاه‌های نظارتی را از جمله شروط مهم جناح اصلاحات برشمرد و بدون اشاره به انتخابات چند سال اخیر کشور و نفوذ و دخالت و تاثیرگذاری نهادهای سیاسی و نظامی و مقامات خاص گفت: باید از نهادهای نظارتی همچون شورای نگهبان و وزارت كشور در بحث برگزاری اطمینان حاصل شود كه به نفع یك جریان موضع گیری نخواهند كرد.


عضو شورای مركزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها در مورد آغاز كارهای تشكیلاتی جریان‌های اصلاح طلب برای انتخابات پیش روی مجلس گفت: البته در حال حاضر سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشاركت به حالت انحلال درآمده‌اند و حزب اعتماد ملی و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نیز برای برگزاری جلسات خود با موانع رو به رو هستند، بنابراین ما در شرایط فعلی خیلی نمی‌توانیم با تابلوی اصلاح طلبی وارد فعالیت شویم.


وی ادامه داد: اما این را به معنای كناره‌گیری و حذف كردن خود از عرصه رقابت نمی‌دانیم و بنای قهر با نظام را هم نداریم، یعنی مقداری كیفیت فعالیت جریان اصلاح طلب در شرایط فعلی تفاوت خواهد داشت.


رهامی با بیان اینكه فراهم نبودن زمینه حضور اصلاح طلبان مانع فعال بودن نیروهای این جناح نیست تاكید كرد: امروز زمینه مردمی جریان اصلاح طلبی بسیار مساعد است و چنانچه مسولین نیز به این موضوع اقبال نشان دهند، مشكلی از طرف اصلاح طلبان برای مشاركت وجود ندارد.


وی با اشاره به این كه جناح اصلاح طلب هنوز نتوانسته در مورد كیفیت و نحوه یارگیری خود برای انتخابات فعالیت داشته باشد ،گفت: ورود با قوت و همچنین اكثریت اصلاح طلبان بستگی به فراهم شدن شرایط و زمینه دارد.


این فعال سیاسی اصلاح طلب تصریح كرد:در حال حاضر علی رغم ممانعت‌ها برای برگزاری میتینگ تشكیلاتی، نیروهای اصلاح طلب در تهران و شهرستان‌ها فعال بوده و در حد ممكن به صورت غیر رسمی و بدون تابلوی اصلاح طلبی پیش می‌روند.


وی پیش بینی كرد كه چنانچه شرایط با همین محدودیت‌ها پیش رود و اصلاح طلبان نتوانند یك اكثریت قوی را برای انتخابات مجلس تشكیل دهند، یك اقلیت موثر را در مجلس آینده خواهند داشت.


رهامی با اشاره به اینكه هنوز هم به حزب اعتماد ملی اجازه برگزاری نشست و میتینگ داده نمی‌شود، گفت: متاسفانه دولت و وزارت كشور در این موضوع یك طرفه عمل می‌كنند اما امیدواریم شورای نگهبان داوری بی طرفانه‌ای را در خصوص انتخابات از خود نشان دهد.


وی برخی اظهارات در مورد شرایط حضور اصلاح طلبان در عرصه رقابت‌های سیاسی را كه از سوی غیر سیاستمداران مطرح می‌شود، برخلاف قانون اساسی و وصیت نامه رهبر فقید جمهوری اسلامی دانست و گفت: دخالت‌های این چنینی در سیاست در سایر كشورها از جمله كشور همسایه ما تركیه نتیجه خوبی به دنبال نداشت.


رهامی در خصوص تلاش برخی جریان‌ها در جناح رقیب برای كسب قدرت در مجلس نیز گفت: برخی استفاده‌ها از عنوان اصولگرایی گاها فاقد محتوا است البته طبیعی است كه وقتی مسله قدرت مطرح می‌شود هر فرد و جریانی می‌خواهد به روش‌های مختلف به اهداف خود برسد اما وظیفه شورای نگهبان است كه این جریان‌ها را شناسایی و منع كند.


وی تصریح كرد: به نظر اصولگراترین جریان‌ها به معنای واقعی كلمه نیروهای خط امام و اصلاح طلبان هستند كه كاملا در چارچوب دیدگاه‌های امام رفتار كرده‌اند در طول سه دهه انقلاب هم قوای حكومت به طور متوسط دراختیار هردو جریان بوده است.


این فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: هیچ كدام از این دو جریان(اصولگرایی محافظه كار واصلاح طلبی خط امامی) نیز تاكنون به دنبال حذف دیگری نبوده است، زیرا این حذف اساسا به نفع كشور نیز نخواهد بود.


وی در پایان تاكید كرد: بنابراین شورای نگهبان در رابطه با جریان‌های بدون محتوا باید هوشیاری داشته باشد.

توقف پرداخت خط اعتباری مسكن مهر به دلیل عدم وجود نقدینگی

Posted: 12 Jul 2011 03:18 AM PDT

جــرس: رییس انجمن انبوه سازان كشور از "توقف پرداخت خط اعتباری مسكن مهر به دلیل عدم نقدینگی" به این طرح خبر داد.


به گزارش ایلنا، ایرج رهبر معتقد است ‌ركود حال حاضر بر طرح مسكن مهر ناشی از عدم نقدینگی می باشد و افزود: ادامه این روند موجب خواهد شد كه بسیاری از پروژه‌های در دست اقدام كه با قراردادهای سیصد هزار تومان بسته شوند با تورم مواجه شوند و در آینده سازندگان نتوانند به تعهدات خود عمل كرده و پروژه‌ها را به اتمام برسانند.


وی در عین حال با اشاره به دستور رییس دولت مبنی بر اختصاص هفت هزار میلیاردتومان از صندوق ذخیره ارزی به مسكن مهر گفت: تا این لحظه هنوز این پرداخت صورت نگرفته است و دراین زمینه جای شگفتی است كه چرا مسوولان اقدامی ‌برای پرداخت این میزان خط اعتباری انجام نداده‌اند.


رییس انجمن انبوه سازان كشور با اشاره به اینكه برای ساخت دو میلیون واحد مسكونی مهر نیاز به چهل هزار میلیارد تومان اعتبار است گفت: عدم روند اجرای پرداخت نقدینگی به این بخش تحقق ساخت دو میلیون واحد مسكونی به رویا تبدیل خواهد كرد.


همزمان و در ادامه واکنش ها نسبت به ادعای اخیر رئیس دولت مبنی بر واگذاری هزار متر زمین به هر خانوار ایرانی، وزیر صنایع و معادن دولت اصلاحات گفت: موضوع واگذاری زمین كه از سوی دولت مطرح شده اگر طرح است باید با جزییات اعلام شود تا قابل بررسی و كارشناسی باشد.


اسحاق جهانگیری در گفتگو با ایلنا در خصوص موضوعی كه اخیرا از سوی دولت مطرح شده است مبنی بر واگذاری هزار متر زمین به هر خانوار ایرانی جهت ساخت باغ و خانه ویلایی‏، اظهار كرد: چنین خبری را اگر طرح به شمار بیاوریم باید گفت كه تقریبا غیر ممكن است، مگر اینكه همراه با جزییات ارائه شود تا قابلیت بررسی هم داشته باشد.

نادرهاشمی: لحظه دگرگونی در خاورمیانه فرارسیده است

Posted: 12 Jul 2011 03:01 AM PDT

مهدی تاجیک
جرس: شرایط خاورمیانه به شکلی ناباورانه در حال تغییر است. پس از دهه ها که این منطقه با جنگ، تروریسم و خشونت های قومی مذهبی درگیر بود، اکنون گفتمان دموکراسی خواهی در حال غالب شدن است. جوامعی که عمدتا بافتی اسلامی دارند میزبان قیام ناراضیان دموکراسی خواه برای کنار زدن حکومت های موروثی و حاکمان مادام العمر هستند. توفیق این جنبش ها در برآورده کردن خواسته هایشان می تواند آینده خاورمیانه را به شکلی بنیادی تغییر دهد. از همین رو ماه هاست که چشم تحلیل گران به تحولات سریع و تعیین کننده منطقه دوخته شده است. برخی با بدبینی نسبت به نتایج تحولات نظر می دهند در حالی که از دید دیگران این تحولات طلیعه ای مهم و غیرقابل بازگشت در روند گذار جوامع خاورمیانه به سوی دموکراسی است.

 

 "دکتر نادر هاشمی"، استاد دانشگاه دنور در ایالات متحده که مطالعات فراوانی درباره جنبش های اخیر خاورمیانه انجام داده از جمله تحلیلگران امیدوار نسبت به نتایج قیام های اخیر برای نیل به دموکراسی است. او نویسنده کتاب " اسلام‌، سکولاریسم و دمکراسی لیبرال" و از مؤلفان کتاب "جنبش سبز و مبارزه برای آینده ایران" است و اکنون در عین امیدواری به نتایج قیام های اخیر اعتقاد دارد روند گذار به دموکراسی در منطقه ممکن است دهه ها به طول بیانجامد. با وی درباره تاثیر قیام ها بر حل مساله دین و دولت در جوامع اسلامی، تفاوت ها و شباهت های آنها با یکدیگر، مقایسه آنها با جنبش دموکراسی خواهی ایران و چشم انداز آینده منطقه گفتگو کردیم. این گفتگو در دو قسمت تقدیم خوانندگان می شود.
 
آقای دکتر تمرکز مطالعات شما بر حل مساله دین و دولت در جوامع اسلامی بوده است. فکر می کنید تحولات اخیر خاورمیانه کمکی به کاهش نزاع این دو حوزه و ایجاد یک سازوکاری میان دین و دولت کمک خواهد کرد؟
تنشهای ذاتی بین دین و حکومت، یا به طور کلی بین دین و سیاست، تنها در جوامع آزاد و دموکراتیک به صورت مسالمت آمیز قابل حل هستند. بله، قیامهای دموکراتیک مردم در کشورهای عربی بستر مناسبی برای کاهش این تنشها فراهم خواهند کرد. با این حال، باید خاطر نشان کرد که حل این منازعات بین دین و حکومت زمان می برد؛ در طی این فرایند، درگیری و برخوردهای شدید اجتناب ناپذیر هستند و انتظار شکست ها و پیروزی های مقطعی را نیز می بایست داشت.
نکته اساسی که نباید فراموش شود این است که در تمام دموکراسی های در حال ظهور که دین به عنوان بخشی از هویت مردم شناخته می شود، دغدغه اصلی پاسخ به این سئوال است که دین باید چه نقشی در حکومت داشته باشد. پیش از دست یافتن به اجماع و توافق جمعی، مذاکرات و چانه زنی های دموکراتیک در این زمینه می بایست انجام شود. جهان غرب نیز برای مدت طولانی درگیر یافتن پاسخ برای این سئوال بود، و حالا کشورهای اسلامی مواجه با چنین مساله ای هستند. البته این نکته را هم باید ذکر کرد که وقتی اروپا در پی یافتن پاسخی برای این سئوال بود، جهان وضعیت بسیار متفاوتی نسبت به امروز داشت، چه از جهت داخلی و چه از نظر بین المللی، و به همین دلیل حل این مساله برای آنها در زمان طولانی تری میسر شد.
 
به نظر می رسد که سونامی جنبش های اعتراضی خاورمیانه همچنان با قدرت نظام های اقتدارگرای این منطقه را درمی نوردد؛ چنان که شاهد خلع "علی عبدالله صالح" در یمن و گسترش اعتراضها در سوریه بوده ایم. این موج اعتراضی تا کجا ادامه خواهد یافت؟
کسی دقیقا نمی داند این قیامهای دموکراتیک تا کجا پیش خواهند رفت و تا کی ادامه خواهند داشت. ولی چیزی که مسلم است این است که ما شاهد لحظه دگرگونی و نقطه عطف تاریخی در سیاستهای منطقه هستیم. نکته اصلی این است که این یک فرایند طولانی مدتی است که ممکن است سالها طول بکشد، و ما نباید انتظار پیروزی های زودرس برای دموکراسی داشته باشیم. به عنوان مثال مصر را در نظر بگیرید. حسنی مبارک رفته است ولی "مبارکیسم" باقی مانده است. منظور من این است که ساختار قدرت که به مدت 30 سال در مصر حاکم بوده است سر جایش باقی مانده و نظامیان حاکم بر کشور تلاش می کنند تا در پس خواسته های دموکراتیک مردم، منافع اقتصادی و سیاسی خود را نیز حفظ کنند.
درسی که در این زمینه از ایران امروز می شود فراگرفت این است که کنار گذاشتن دیکتاتور (شاه / مبارک) نسبتاً آسان است. چالش واقعی و تلاش مهمتر این است که بتوان یک جامعه کاملا دموکراتیک بنا نهاد که در آن عدالت اجتماعی وجود داشته باشد. این یک روند طولانی مدتی است که می تواند دهه ها طول بکشد. با این وجود، بیرون راندن مبارک و بن علی (و شاید به زودی قذافی، بشار اسد و علی عبدلله صالح) از قدرت باید به فال نیک گرفته شود چرا که حذف آنها پیش شرطی برای گذار به دموکراسی در این جوامع است.
 
شما برخورد کشورهای غربی با موج خیزشهای ضد اقتدارگرایی در خاورمیانه را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این تحلیل که غرب برخوردی دوگانه با اعتراضها داشته و در جایی به نفع جنبش ها و در جایی دیگر به نفع حکومت ها موضع گیری کرده را قبول دارید؟
تمامی کشورها چه در غرب و چه در خاورمیانه سیاستهایی را دنبال می کنند که با منافع ملی آنها سازگار باشد. این چیزی است که رفتار و موضع گیریهای آنها را مشخص می کند. بر اساس این تحلیل می توان مواضع متفاوت اظهار شده در قبال قیامهای دموکراتیک در کشورهای عربی را توضیح داد. در مورد غرب، به ویژه آمریکا، یک شوک و غافلگیری در مواجه با این قیامها وجود داشت. اگه به یاد داشته باشید اولین واکنش دولت آمریکا حمایت از مبارک بود. جو بایدن معاون رییس جمهور آمریکا در 27 ژانویه 2011 اظهار داشت که "مبارک متحد ما بوده است" و "من از او به عنوان دیکتاتور یاد نمی کنم." حدودا در همان زمان هیلاری کلینتون تاکید کرد که رژیم مصر باثبات است. دو هفته بعد هنگامی که مشخص شد مبارک کنترل اوضاع را از دست داده و خواستهای دموکراتیک مردم قابل صرف نظر کردن نیستند، دولت اوباما با تغییر سیاست خود به حمایت از انقلاب دموکراتیک مردم پرداخت. این کار در گذشته، وقتی رژیمهای دیکتاتوری تحت حمایت آمریکا توسط انقلابهای دموکراتیک سرنگون شده اند، نیز انجام شده است. توصیف نوام چامسکی از سیاست آمریکا در گذشته، امروز در مورد مصر و تونس هم صادق است. وی در مصاحبه ای اخیراً در این باره گفته است: «وقتی یک دیکتاتور مورد نظر وجود دارد و به مشکل برخورده است، تا زمانی که امکان دارد از او حمایت کنید....وقتی که دیگر حمایت کردن از او ناممکن شد – مثلا اگر ارتش علیه او موضع گرفت، یا طبقه تجار و سرمایه داران به مخالفت با او درآمدند- سپس او را به مکانی دیگر بفرستید، پیامهایی در مورد علاقه خود به دموکراسی صادر کرده، و سپس تلاش کنید تا دوباره رژیم سابق را به نوعی احیا کنید، شاید مثلا با اسمهای جدید. و این کاری است که بارها و بارها انجام شده است. همیشه این کار عملی نمی شود، ولی همیشه اجرا شده است- سوموزا در نیکاراگوآ؛ شاه در ایران؛ مارکوس در فیلیپین؛ دوالیر در هائیتی؛ چون در کره جنوبی؛ موبوتو در کنگو؛ چائوشسکو یکی از مهره های مورد علاقه غرب در رومانی؛ سوهارتو در اندونزی. این کاملا کار عادی و مرسوم است. و این دقیقا همان چیزی است که الان در مصر و تونس در حال اتفاق است.»
جمله مهم در این نقل قول این است که "همیشه این کار عملی نمی شود، ولی همیشه اجرا شده است." یک دلیل اینکه این روند همیشه عملی نمی شود این است که نیروهای دموکراتیک بعضی وقتها قادرند نبردهای مهمی را علیه نخبگان سیاسی حاکم، که وابستگی و رابطه با رژیم گذشته دارند، سازماندهی کرده و به پیروزی برسانند. این نکته ایست که تاریخ دموکراسی را رقم زده است – نیروهای مردمی از درون جامعه مدنی خود را سازماندهی می کنند تا از طبقه حاکم امتیاز بگیرند.
من یک نکته دیگر هم در اینجا اضافه کنم که ادبیات سیاست آمریکا در قبال خاورمیانه امروز تغییر کرده است. ، اوباما در یک سخنرانی بسیار مهم در تاریخ 19 مه 2011 تلاش کرد تا ارزشهای آمریکا (دموکراسی، حقوق بشر، حکومت قانون و غیره) و منافع طولانی مدت آمریکا در خاورمیانه (پایداری، نفت، اسراییل، اطمینان از حفظ رژیمهای موافق با امریکا) را با هم گره بزند. امروز ادبیات رسمی آمریکا در رابطه با خاورمیانه در حمایت از اصلاحات دموکراتیک، حقوق بشر و تغییرات سیاسی است.
به نظر من، این به دلیل این است که آمریکا تشخیص داده که سیاستهای منطقه تغییر کرده است و برگشتی هم وجود نخواهد داشت. ولی این نکته را هم باید مد نظر داشت که اوباما در سخنرانی معروف خود که بر دموکراسی در خاورمیانه تاکید کرد، نامی از یک کشور خاص نبرد و آن عربستان سعودی بود. این به این دلیل است که آمریکا تنها تا وقتی که بتواند فرایند دموکراسی را مدیریت کند و تا وقتی که نیروهای دموکراتیک به صورت بنیادی منافع آمریکا را به چالش نکشند از دموکراسی حمایت می کند. وقتی نیروهای دموکراتیک چنین کاری را بر خلاف منافع آمریکا بکنند، آمریکا و غرب سیاست دیگری را پیش می گیرند. به عنوان مثال، آمریکا کاملا حامی دموکراسی در ترکیه بوده است، حتی وقتی حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید. دلیل آن این است که منافع بنیادی آمریکا در خاورمیانه هیچ گاه به چالش کشیده نشد. ولی اگر به خاطر داشته باشید، به محض آنکه ترکیه به سمت سیاست خارجی مستقل در برابر اسراییل، فلسطین و ایران پیش رفت، توسط دولت آمریکا و نخبگان این کشور انتقادهای زیرکانه بسیاری نسبت به عمکلرد ترکیه ابراز شدند.
 
به نظر شما مهم ترین اثرات جنبش های ضداقتدارگرایی خاورمیانه بر آینده جوامع منطقه چیست؟
مهمترین دستاورد اعتراضات مردمی اخیر در خاورمیانه این است که مساله دموکراسی در خاورمیانه در رأس برنامه های جامعه جهانی قرار گرفته است. به عبارت دیگر، وقایع اخیر در تونس، مصر، یمن، بحرین، لیبی و سوریه، نگاه جهان را بر رژیمهای دیکتاتور و استبدادی حاکم بر کشورهای مسلمان متمرکز کرده است و باعث شده که توجه دنیا به این قیامهای دموکراتیک معطوف شود و صدای مردم منطقه و آرمانهای دموکراتیک آنان شنیده و دیده شوند.
این تغییر مهمی است چرا که برای سالهای زیادی مردم منطقه و علایق و اشتیاقات دموکراتیک آنها در رسانه ها و بحث های مجامع روشنفکری و علمی در مورد خاورمیانه مورد توجه واقع نمی شد. نخبگان حاکم بر کشورهای منطقه، همسو با دولتهای غربی و اسراییل ترجیح می دادند تا درباره تروریسم، نفت، سلاحهای هسته ای، امنیت و پایداری صحبت کنند. کسی نمی خواست که درباره موضوعات مهم دموکراسی و حقوق بشر صحبت کند، ولی حالا در نتیجه وقایع اخیر، همه چه در داخل منطقه و چه در اقصا نقاط دنیا درگیر بحث بر سر این موضوعات شده اند. این یک تحول مثبت و امیدوارکننده است و به من امیدواری در مورد آینده منطقه می دهد.
 
شما در کتاب "اسلام، سکولاریسم و دموکراسی لیبرال" علاوه بر رابطه میان اسلام با سکولاریسم و دموکراسی متغیر لیبرالیسم را نیز مطرح کرده اید. با توجه به فقر گسترده در کشورهای دستخوش دگرگونی خاورمیانه و مطالبه گسترده عدالت اجتماعی آیا فکر می کنید این کشورها به دنبال تاسیس دموکراسی های لیبرال خواهند رفت یا به سوی حکومت هایی با اندیشه چپ گرایش پیدا خواهند کرد؟
نمی توان دقیقاً پیش بینی کرد که آینده جهت گیری سیاسی رژیمهای دموکراتیک در کشورهای عربی چه خواهد بود و یا اینکه چه سیاستهایی را آنها دنبال خواهند کرد. تمام اینها بعدا مشخص می شود و البته این موضوع بحثهای داغ خواهد بود. با این حال، این نکته که بیشتر این کشورها از یک دوران استبدادی بیرون میایند که سرکوبهای سیاسی شدید و نابرابری های اجتماعی وسیعی بین طبقات اجتماعی حکمفرما بوده است، من پیش بینی می کنم که سیاستهایی برگزیده خواهند شد و قوانینی به تصویب خواهند رسید تا به این مشکلات پاسخ دهند. به عبارت دیگر، احزاب سیاسی که داعیه توزيع دوباره ثروت، رسیدگی و حمایت از فقیران، و آزادی های پایه ای سیاسی (از قبیل آزادی بیان، حق اعتراض و غیره) را دارند مورد پسند مردم خواهند بود و در انتخابات پیروز خواهند شد. به طور خلاصه، من فکر می کنم یک تمایل قوی در میان اقشار وسیع این جوامع برای نوعی از "سوسياليسم دموکراتيک" وجود دارد که شبیه بسیاری از کشورها در اروپای غربی و نیز کانادا می باشد. این را هم در اینجا باید اضافه کنم که مساله نقش دین در حکومت یک چیز کاملا متفاوتی است، و باید در کشورهای عربی این موضوع به صورت دموکراتیک بحث و بررسی شده و به سرانجام برسد.
 
تجربه حزب اسلام گرای عدالت و توسعه در ترکیه که در آن سازگاری قابل توجهی میان نهاد دین و دولت انجام شده این روزها به عنوان الگویی برای کشورهای در حال تغییر خاورمیانه مطرح است. فکر می کنید تجربه ترکیه الهام بخش حکومت های آینده در کشورهایی دستخوش تغییر خاورمیانه باشد؟
این مهم است که اول از همه خاطرنشان کنم که چرا حزب عدالت و توسعه ترکیه امروزه به عنوان یک مدل برای بسیاری از احزاب اسلامگرا در دنیای عرب به شمار می رود. من فکر می کنم که این جای بسیار امیدواریست که رهبران اخوان المسلمین مصر و اسلامگراهای برجسته تونس به طور مداوم از اردوغان و ترکیه به عنوان مدل یاد می کنند. این برای آینده دموکراسی در این کشورها خوب است.
نکته اولی که می خواهم ذکر کنم این است که علی خامنه ای و جمهوری اسلامی ایران مدلهایی نیستند که مردم در دنیای عرب از آنها نام می برند. دوم اینکه، ترکیه دقیقا به این دلیل به عنوان یک مدل دیده می شود که یک دموکراسی در حال ظهور و رشد است (که به حقوق بشر، نه به طور کامل بلکه بسیار بیشتر از سایر کشورهای اسلامی، احترام می گذارد) و همچنین از لحاظ اقتصادی نیز یک نمونه موفق است. سوم اینکه مسلمانان معتقد رهبری ترکیه را به سوی آینده بر عهده دارند و این نشان می دهد که اسلام و مدرنیته می توانند با هم سازگار باشند، و اینکه در این راه توسعه، پسا اسلامگرایان(post-secularists) و نه سکولارهای متعصب نقش رهبری را ایفا می کنند. نکته آخر اینکه، حمایت اخیر دولت ترکیه از فلسطینیان وجهه و اعتبار این حزب سیاسی را در چشم اعراب و مسلمانان اقصا نقاط دنیا بالاتر برده است. به همین دلایل، می توان به درستی اظهار داشت که در حال حاضر، رجب طیب اردوغان محبوبترین سیاستمدار در دنیای عرب می باشد.
ولی سئوال این است که آیا تجربه ترکیه می تواند در کشورهای عربی تکرار شود؟ من در این قضیه شک هایی دارم. این مهم است که فاکتورهای ساختاری مهمی را که ترکیه را از کشورهای عربی متمایز می کند در نظر داشته باشیم. مهمترین نکته این است که تاریخ نوین ترکیه در طول قرن بیستم بسیار متفاوت با جهان عرب و نیز ایران بوده است. بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و تاسیس جمهوری ترکیه، رابطه تاریخی که ترکیه با دنیای عرب داشت قطع شد. ترکیه از بعد سیاسی به سمت متفاوتی گام برمی دارد و تجربه جمعی آن نیز با مدرنیته از نظر کیفی متفاوت است. به عنوان مثال، متفکران و اندیشمندان مسلمان ترکیه بسیار زودتر از دیگران با مدرنیته برخورد داشتند و تلاشهای جدی برای پیوند سنت و مدرنیته از خود نشان دادند. استبداد در ترکیه تحت حاکمیت کمالیست ها همانند کشورهای عربی سرکوبگر و دیکتاتورگونه نبود. بله، ارتش همیشه نیروی غالب در سیاست ترکیه بوده است ولی همچنین انتخابات چندحزبی از سال 1950 وجود داشته و در مقایسه با سایر کشورهای خاورمیانه آزادی بیان بیشتری در ترکیه وجود داشته است. از بعد توسعه نیز ترکیه قادر بوده است که به نرخ مرگ و میر کمتری در میان شهروندان خود و نیز نرخ باسوادی بسیار بالا دست پیدا کند. همچنین ترکیه توانسته سیستم آموزشی بسیار کارامدتری نسبت به آنچه کشورهای عربی دارند ایجاد کند. منظور من به خصوص سیستم دانشگاهی بسیار خوب ترکیه است.
به طور خلاصه، در حالی که برای احزاب سیاسی در کشورهای عربی بسیار آسان است که از ترکیه به عنوان یک مدل نام ببرند، گفتن آن بسیار آسانتر از آن است که از لحاظ سیاسی به آن جامه عمل بپوشانند. در انتها می خواهم به این نکته اشاره کنم که مساله نقش دین در حکومت، در حالی که همچنان موضوع بحثهای داغ در ترکیه است، تا حد زیادی به صورت دموکراتیک حل شده است. هم کمالیست های ترکیه و هم حزب عدالت و توسعه از مفهوم سکولاریسم به عنوان هویت مدرن ترکیه حمایت می کنند. بحث بر سر این است که چه نوعی از سکولاریسم را ترکیه باید پیاده سازی کند. کمالیست ها خواهان سکولاریسم تهاجمی بر پایه مدل فرانسوی هستند، در حالی که حزب عدالت و توسعه (و اکثر ترکها) از نوع منفعل سکولاریسم حمایت می کنند که بر پایه مدل آمریکایی است و در پی جدایی دین از حکومت است ولی نه جدایی دین از حوزه عمومی. در مقابل، در کشورهای عربی بحث بر سر سکولاریسم حتی شروع هم نشده است. این تنها یک نمونه است که نشان می دهد که چقدر ترکیه با کشورهای عربی متفاوت است.
 
آقای دکتر! گمانه زنی هایی درباره استقرار حکومتهای اسلامی در کشورهای در حال تحول خاورمیانه مطرح است. مقام های ایرانی از جمله آقای خامنه ای رهبر ایران نیز ادعا کرده اند که جنبش های ضد دیکتاتوری اخیر با الهام از انقلاب اسلامی شکل گرفته اند. آیا جنابعالی بختی برای جایگزینی حکومت های اسلامی در کشورهای عربی که با اقتدارگرایی وداع کرده اند قائل هستید؟

همانند ایران قبل از انقلاب 1979، گروههای اسلامی و احزاب وابسته به تشکل های اسلامی در کشورهای عربی مورد اقبال مردم هستند، و آنها مصمم هستند که نقش مهمی را در آینده جوامع خود ایفا کنند. در حالی که بدون شک علی خامنه ای آرزو می کند که آینده دنیای عرب شبیه به ایران شود، شواهد قطعی حاکی از آن است که این اتفاق رخ نخواهد داد.
اولا، اخوان المسلمین مصر و النهضه در تونس مکرراً اظهار داشته اند که انقلابهای آنها بسیار با انقلاب ایران تفاوت دارند. در اوایل فوریه 2011، به عنوان مثال، وقتی خامنه ای ادعا کرد که مردم مصر در قیام خود علیه مبارک متاثر از آیت الله خمینی هستند، بلافاصله اخوان المسلمین در بیانیه ای که در وبسایت آنها منتشر شد این ادعا را رد کردند و اظهار داشتند که انقلاب آنها منحصراً یک انقلاب اسلامی نسیت، بلکه تکثرگرا و دموکراتیک است، و انقلابی است که تمام مصریان، چه مسلمان و چه مسیحی، در آن دخیل هستند.

همچنین، راشد الغنوشی، سیاستمدار اسلامگرای پیشرو در تونس به طور پیوسته و مکرر اظهار داشته است که تونس مدل خمینی و خامنه ای را دنبال نمی کند و اینکه آینده تونس دموکراتیک و کثرتگرا خواهد بود.

مفهوم "پسا اسلامگرایی" (post-Islamism) آصف بیات مرتبط با این بحث است. وی بیان داشته است که جریان اصلی احزاب اسلامگرا در جهان اسلام در طی چند دهه اخیر دچار تغییر و دگرگونی سیاسی شده است، و در حال حاضر احزاب اسلامی به طور جدی تری به موضوع دموکراسی و حقوق بشر می پردازند. بر طبق نظر بیات: "پسا اسلامگرایی" (post-Islamism) ضد اسلامی و یا سکولار نیست؛ جنبش پسا اسلامگرایی به شدت از دین حمایت می کند ولی در عین حال بر حقوق شهروندی نیز تاکید ویژه دارد. به دنبال بنای یک جامعه دینی در چارچوب یک دولت دموکراتیک است. مثالهای اولیه از این جریان شامل نهضت اصلاحات در ایران در اواخر دهه 1990 و نیز جنبش سبز در ایران امروز، حزب عدالت و شکوفایی در اندونزی، حزب الوسط در مصر، حزب عدالت و توسعه در مراکش و حزب حاکم عدالت و توسعه در ترکیه می باشند. هرکدام از آنها در ابتدا بنیادگرا بوده اند، ولی به مرور زمان شروع به انتقاد از اسلامگرایی به دلیل افراط گری ، نقض حقوق بشر، و استفاده از دین به عنوان وسیله ای برای تقدیس قدرت سیاسی کردند. همه آنها در نهایت فعالیت در چارچوب دولت دموکراتیک را برگزیدند.

بیات اظهار می دارد که مصر و تونس هم در آینده از این مدل پیروی خواهند کرد، و بنابراین از شکل گیری یک حکومت اقتدارگرای ضد دموکراتیک که خواسته علی خامنه ای می باشد جلوگیری خواهند کرد. البته تضمینی وجود ندارد که چه اتفاقی در کشورهای عربی رخ خواهد داد. این کشورها با چالشهای بزرگی در زمینه های اقتصاد و سیاست روبرو هستند که ممکن است بستر را برای کنترل امور توسط احزاب ضد دموکراتیک فراهم کنند.

نکته مهم در اینجا این است که جریان اصلی احزاب اسلامگرا در دنیای عرب در حال تحول و دگرگونی سیاسی در راستای پسا اسلامگرایی هستند. با این وجود، در ایران، علی خامنه ای و طرفدارانش همچنان در فضای فکری دهه 1970 مانده اند. جهانبینی آنها کاملا اقتدارگرا، انحصاری، خشن و عمیقاً ايدئولوژيک و همانطور که در انتخابات سال 2009 شاهد بودیم، بسیار ضد دموکراتیک نیز می باشد. بر خلاف تصورات علی خامنه ای و طرفدارانش، که همچنان در گذشته زندگی می کنند، احزاب اسلامگرا در کشورهای عربی دچار تحول ايدئولوژيکی در جهت دموکراسی شده اند. سرانجام اینکه مدل دین و سیاست که امروز الهام بخش دنیای عرب هست مدلی است که حزب عدالت و توسعه ترکیه ارایه داده است، نه علی خامنه ای و جمهوری اسلامی ایران.

بسیاری از تحلیلگران در بیان تفاوت جنبش های ضد دیکتاتوری در کشورهای عربی خاورمیانه با جنبش دموکراسی خواهی ایران معتقدند که آن جنبش ها با یک حکومت سکولار مبارزه می کردند و از این جهت راه آسان تری برای دستیابی به پیروزی در پیش داشتند در صورتی که استبداد مذهبی حاکم بر ایران کار را برای آزادی خواهان سخت کرده است. دیدگاه شما درباره این تحلیل چیست و فکر می کنید جنبش دموکراسی خواهی ایران برای مبارزه با استبداد مذهبی چه روشهایی را باید در پیش بگیرد؟

من با این دیدگاه موافق هستم که استبداد دینی چالشهای متفاوتی در قیاس با اشکال سکولار استبداد بر نیروهای دموکراتیک تحمیل میکند. من یاد گفته مرحوم آیت الله طالقانی در این باره افتادم، که قبل از وفات خود در مورد خطرات استبداد مذهبی هشدار داد، چرا که به نظر وی، این بدترین نوع دیکتاتوری است. با نگاهی به 32 سال اخیر صحت نظر وی تایید می شود. فقط کافی است کارنامه حقوق بشر شاه را با جمهوری اسلامی ایران مقایسه کنید تا متوجه شوید که چقدر استبداد مذهبی بی رحم تر و سرکوبگرانه تر از استبداد سکولار است.

در مورد مقایسه مبارزه برای دموکراسی در کشورهای عربی با ایران، یکی از تفاوتهای مهم این است که رژیم ایران می تواند با سوءاستفاده از دو موضوع مهم، قدرت را حفظ کند. این موضوعات مشروعیت دینی و نیز ضدیت با امپریالیسم هستند. رژیم ایران ادعا می کند که تجسم اسلام در زمین ویا به عبارت دیگر ام القرای جهان اسلام است. همچنین به طور مکرر ادعا می کند که در صورت تغییر رژیم، ارزشهای اسلامی در جهان محو خواهند شد. به علاوه، از خامنه ای به عنوان نماینده خدا بر روی زمین یاد می شود، و به ایرانیان اینگونه القاء می شود که کسانی که به مخالفت با خامنه ای برخیزند مسلمانان خوبی نبوده و رستگار نخواهند شد. در همین زمینه اخیراً شما به کرات از بعضی از مقامات رژیم این ادعاهای احمقانه را شنیده اید که خامنه ای با فریاد "یا علی" از مادر زاده شده است (آیت الله محمد سعیدی، 16 آوریل 2011)، و یا اینکه اگر خامنه ای "حکم طلاق همسر آقای رئیس جمهور را بدهد، همسر رئیس جمهور برایش حرام می شود و رئیس جمهور نمی تواند به او دست بزند" (حجت الاسلام کاظم صدیقی، 6 مه 2011).
بیشتر مردم در ایران این ادعاها را به استهزاء می گیرند ولی برخی از مردم، به خصوص فقرا، بیسوادان و افراد به شدت مذهبی آنها را باور می کنند. بنابراین، دستکاری در مفاهیم دینی توسط نخبگان حاکم، در جامعه ای که مذهبی هست، یک سطحی از حمایت در میان مردم پدید آورده و باعث ایجاد مصونیت از انتقاد می شود. این به نوبه خود گذار به دموکراسی را دشوارتر می کند. در مورد قضیه مبارک و بن علی، هیچکدام از آنها مشروعیت دینی نداشتند که بتوانند برای حفظ قدرت از آن بهره ببرند. هر دوی آنها ژنرالهای ارتش بودند نه عضوی از طبقه روحانیون.

در مورد قسمت دوم سوال شما، من فکر می کنم که جنبش سبز نباید اجازه دهد که رژیم ایران در بحث در مورد مشروعیت دینی دست بالا داشته باشد. ادعای خامنه ای مبنی بر جانشین خدا در زمین بودن وی باید به طور پیوسته به چالش کشیده شود. تفسیرهایی از اسلام که در پی حمایت از جایگاه خامنه ای هستند ونیز تفسیر اقتدارگرایانه مصباح یزدی از اسلام می بایست بی پرده آشکار شوند ودر میان اقشاری از جامعه که تبلیغات رژیم را باور کرده اند به صورت گسترده پخش شوند. به طور خلاصه ما نیازمند افراد بیشتری همانند آیت الله طالقانی، آیت الله منتظری، دکتر کدیور، و سایر رهبران مذهبی انحراف ناپذیری هستیم که نوشته ها و سخن های آنها برگرفته از تفسیر اخلاقی از اسلام باشد.

در جنبش های اخیر خاورمیانه مدام بر نقش تکنولوژی های جدید به عنوان مهم ترین ابزار بسیج اجتماعی تاکید می شود. از دیدگاه شما این تکنولوژی های رسانه ای در جهت دهی افکار عمومی برای پذیرش الگوی حکومتی سکولار نیز موثر خواهد بود؟

من اعتقاد ندارم به اینکه یک رابطه ذاتی و مستقیم بین تکنولوژی و حکومت سکولار وجود داشته باشد. به خاطر بیاورید که در زمان انقلاب 1979، تکنولوژی که در خدمت انقلاب قرار گرفت نوار کاست بود ولی این کار منجر به ایجاد یک حکومت سکولار نشد، پس چرا ما فکر می کنیم که یک رابطه ذاتی بین اینترنت و سکولاریسم وجود دارد؟ به علاوه، بیشتر کسانی که از فیس بوک، توییتر و اینترنت استفاده می کنند از طبقات متوسط و بالای جامعه هستند و بنابراین اصولا بیشتر حامی حکومت سکولار هستند. بیایید فراموش نکنیم که به هر حال، بیشتر مردم در مصر، به عنوان مثال، از تکنولوژیهای مدرن ارتباطی استفاده نمی کنند و بنابراین نظرات آنها در مورد بهترین شیوه حکومت، چه سکولار و چه مذهبی، متاثر از این اشکال مدرن ارتباطی نیست. چیزی که واقعاً مهم است انتخابهایی است که مردم در زمان رای گیری باید بکنند: از قبیل اینکه کدام احزاب سیاسی و سیاستمداران جاذبه بشتری دارند و می توانند مبارزه انتخاباتی بهتری داشته باشند. این چیزی است که تکلیف بحث بر سر سکولاریزم در کشورهای عربی را مشخص خواهد کرد و نه شیوه ارتباطات که مردم از آن برای کسب اطلاعات و سازماندهی اعتراضات استفاده می کنند.

به نظر شما پیروزی جنبش های ضد اقتداگرایی در جوامع عربی در روابط این جوامع با دنیای غرب چه تاثیری خواهد گذاشت؟ آیا انتخاب طبیعی جوامع اسلامی سازگاری با دنیای غرب خواهد بود یا اختلاف های تاریخی و فرهنگی عرصه را بر مفاهمه این کشورها با غرب تنگ خواهد کرد؟

این سوال بسیار خوبی است. به طور کلی، واکنش دنیای غرب در مقابل قیامهای دموکراتیک مردم در خاورمیانه مثبت و حمایتگرانه بوده است. ولی احساس من این است که این حمایت وقتی که گذار به دموکراسی شروع می شود کاهش خواهد یافت.
اولا، برای یک مدت طولانی جهان غرب (منظور من به خصوص رهبران سیاسی و نخبگان فکری می باشند) خاورمیانه را از زاویه دید ژئواستراتژیک و منافع سیاسی خود مورد نظر قرار داده اند. آنها عادت کرده اند که این منطقه را مستقیم یا غیر مستقیم توسط متحدان خود اداره کنند. به همین دلیل است که نهضتهای دموکراتیک، تا همین اواخر، هیچگاه توسط غرب حمایت نشدند، چرا که جنبشهای دموکراتیک در خاورمیانه به چالش و مخالفت با منافع درازمدت غرب که مرتبط با نفت و دولت اسراییل هستند می پردازند. به عنوان مثال شما نگاه کنید که محمد مصدق هنگامی که در ایران نخست وزیر بود در مطبوعات آمریکایی چگونه نشان داده می شد. بنابراین، عادت کردن به این واقعیت جدید که نیروهای ملی گرا و دموکراتیک سیاستهای منطقه را تعیین می کنند- و نه غرب و متحدانش- نیازمند یک دوره تطبیق از طرف غرب می باشد. قضیه اسراییل در این میان احتمالا منبع اصلی تنش ودرگیری خواهد بود. اگر دموکراسی در مصر پیشرفت کند، احتمالا پیمان صلح کمپ دیوید ملغی خواهد شد و مصر دموکراتیک دیگر متحد اسراییل نخواهد بود. سیاستهای مصر بازتابی از دیدگاه عمومی مردم خواهد بود که به شدت حامی خواسته های مشروع فلسطینیان می باشد. من پیش بینی می کنم که در آینده این موضوع اصلی درگیری و تنش بین غرب و جهان عرب و اسلام خواهد بود.

ثانیاً، نخبگان فکری در غرب برداشت بسیار ضعیفی از روند تغییرات سیاسی و به خصوص نقش دین در این روند دارند. مشکل اصلی در این میان ضعف حافظه تاریخی آنهاست. بسیاری در غرب به اشتباه بر این باورند که به دلیل اینکه غرب مساله نقش دین در سیاست را حل کرده است پس بقیه دنیا نیز می بایست این کار را به همان شکل انجام دهند. این یک قرائت اشتباه از تاریخ است. بنابراین، در مورد جهان عرب، بحث بر سر نقش دین در حکومت، قدرت احزاب دین محور و اشتیاق برای تاکید بر هویت دینی در نگارش قانون های اساسی جدید، یک چالش مفهومی جدی برای نخبگان فکری در غرب، شكل دهندگان به افكار عمومي و تمام کسانی که این تحولات را با دید منفی تفسیر می کنند، ایجاد خواهند کرد. مشکل اینجاست که غرب سیاست جهان عرب و اسلام را بر اساس چارچوب تاریخ خودش بررسی می کند و نه بر اساس تاریخ خاورمیانه. کتاب اول من، اسلام، سکولاریسم و لیبرال دموکراسی، اختصاص داده شده بود به تحلیل این مشکل تفسیری خاص که اغلب اسلام را از غرب جدا می کند و باعث سردرگمی قابل توجهی در مورد فهم سیاستهای جوامع اسلامی می شود.

شما در تحقیقاتتان اشاره کرده اید که استقرار یک حکومت سکولار در جوامع اسلامی نیازمند اصلاح دینی است.اصلاح دینی مد نظر شما چه ویژگی ها و مختصاتی دارد؟

تفکرات من در این موضوع عمیقاً متاثر از تحقیقات استاد دانشگاه کلمبیا، آلفرد استپان، به ویژه تز او در مورد " تساهل دوجانبه" (Twin Tolerations) می باشد. هرکس که به این موضوع علاقمند است باید نوشته های او را بخواند. وی در تز خود بیان می دارد که برای بقای جامعه دموکراتیک، هم دولت و هم گروههای مذهبی باید به محدودیتهای خاصی در زمینه قدرت خود در جامعه و توانایی خود در تاثیرگزاری بر سیاست، تن دهند. استپان یک مساله اساسی را معرفی می کند که به هیچ وجه مصالحه پذیر نیست، و آن جایگاه حاکمیت است. حاکمیت تماماً باید توسط مردم اعمال شود. اگر شما به دنبال یک سیستم سیاسی کاملا دموکراتیک هستید، به نظر استپان، قانون اساسی نباید اجازه دهد که گروههای مذهبی از حق وتو در تصمیمات پارلمان هایی که بر طبق اصول دموکراتیک تشکیل شده اند، برخوردار باشند. به عبارت دیگر، این جایی است که جدایی دین و حکومت باید وجود داشته باشد. ورای این شرط حداقلی، حوزه عمومی می تواند کاملا مذهبی باشد و دولت حتی می تواند یک دین را به عنوان دین رسمی کشور معرفی کند. این چیزی است که در بسیاری از لیبرال دموکراسی های سابقه دار در غرب اجرا می شود. استپان حتی بیان می دارد که استفاده عمومی از دین و تهیه و تنظیم متون مقدس، در مراحل اولیه استقرار دموکراسی بسیار هم مفید است، اگر بتوان از طریق آن مردم را به ارزش و اهمیت دموکراسی و حقوق بشر متقاعد کرد.

شما پروژه روشنفکران دینی ایران را برای ایجاد یک قرائت دموکراتیک از دین چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا فکر می کنید تلاش روشنفکران ایرانی برای آماده کردن ظرفیت های یک حکومت دموکراتیک سکولار موفق بوده است؟

تلاش روشنفکران دینی در ایران بسیار مهم و نیز موفقیت آمیز بوده است. این تلاش از دید تاریخی بسیار مهم است. اگر کسی بخواهد تجربه تاریخی غرب را مد نظر قرار بدهد می تواند ببیند که توسعه دموکراسی عمیقاً مدیون تلاشهای روشنفکران مسیحی بوده است که، همانند همتایان مسلمان امروزیشان، پیوندی را بین سنت و مدرنیته، و خصوصاً بین مسحیت و دموکراسی، برقرار کردند. کار جان لاک، که من او را هم یک روشنفکر دینی و هم پدر لیبرال دموکراسی مدرن می نامم، یک نمونه کامل این قضیه است.
پروژه روشنفکری در ایران هم بسیار موفق بوده است. بهترین ملاک در این زمینه واکنش رژیم ایران به نوشته های روشنفکران می باشد. برای یک لحظه تلاشهایی که در طول سالها به منظور سانسور، دستگیری، ارعاب و جلوگیری از انتشار نظرات روشنفکران دینی توسط رژیم ایران انجام شده است را مجسم کنید. اخراج این روشنفکران از دانشگاههای ایران و ممنوعیت انتشار دیدگاههای آنها در رسانه ها را در نظر بگیرید. چرا این اتفاقات رخ می دهند؟ چرا رژیم ایران اینقدر از جریان آزاد اطلاعات واهمه دارد؟ پاسخ روشن است. رژیم ایران می داند که تفسیرهای دموکراتیک از اسلام که توسط روشنفکران ایرانی تولید شده اند، بر خلاف تفسیری از اسلام که توسط مصباح یزدی ترویج می شود، بسیار مورد اقبال مردم هستند و بنابراین می بایست سانسور شوند.

برداشت من این است که نبرد اندیشه ها در ایران به پایان رسیده است. دیدگاههای دموکراتیک و حمایت از حقوق بشر بسیار مقبول بخشهای وسیعی از جامعه می باشند و روشنفکران دینی ایرانی از این جهت شایسته تقدیر می باشند. ما همه مدیون آنان هستیم. در حال حاضر پیروزی در نبردهای مهم سیاسی دغدغه اصلی است تا بتوان این ایده ها را به بار نشاند.

با تشکر از حضور شما در این گفتگو و پاسخ های ارزشمند و قابل تامل تان.

جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 13, 2011, 1:11:22 PM7/13/11
to polic...@gmail.com

همه تعبیر یک رویا

Posted: 13 Jul 2011 08:41 AM PDT

احمدرضا احمدپور

بیایید تا همه باهم شویم تعبیریک رویا

که در آن هر انسانی شود آزاد در این دنیا

بدون دشنه و نفرت پر از خنده پر از شادی

سراسر دشت و بلبل ها بدون حذف انسانها

بیایید آن کنیم یاران که تا سرتاسر عالم

زبان و رنگ و فرهنگ ها همه تعبیر یک رویا

بیایید یک دل و یک دست بدون کشتن اخلاق

به زانو آوریم آنکس که ویران کرده این دل ها

جهانی پر زآبادی لبا لب پر ز آزادی

نباشد جنگ و تبعیضی میان این آدم ها

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

گزارش تصویری - اعتصاب 22 تیرماه  درشهر سقز

Posted: 13 Jul 2011 07:45 AM PDT

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهلم سحابی ها در منزل مهندس سحابی

Posted: 13 Jul 2011 06:56 AM PDT

عصر پنج‌شنبه در لواسان برگزار می شود
جرس: مراسم چهلم مهندس عزت الله سحابی و هاله سحابی فردا پنج‌شنبه برگزار می شود.

به گزارش رسیده به جرس، درپی ممانعت نهادهای امنیتی از برگزاری آیین چهلم سحابی ها در مکان عمومی، این مراسم در منزل مرحوم سحابی در لواسان برگزار خواهد شد.


نهادهای حکومتی اجازه برگزاری مراسم چهلم را در مکان عمومی (مسجد، حسینیه، و سالن های سخنرانی) نداده اند؛ به این ترتیب، مراسم یادبود مهندس سحابی و هاله سحابی ساعت 19 (7 عصر) روز پنج شنبه 23 تیرماه 1390 در منزل مهندس سحابی واقع در لواسان (بلوار امام خمینی، بعد از میدان امام خمینی، خیایان پیام، خیابان صحرای ناران، کوچه گلستان، پلاک 10) برگزار خواهد شد.

قابل اشاره است که نهادهای امنیتی و حکومتی از برگزاری مراسم ختم و هفت مهندس سحابی و دختر ایشان نیز جلوگیری کرده بودند. ضمن اینکه آیین تشییع و تدفین زنده یاد سحابی در فضایی امنیتی و با دخالت توهین آمیز و آکنده از تهدید گروه های فشار و نیروهای امنیتی برگزار شد. و درنهایت در مراسم مزبور، مرحومه هاله سحابی به شکلی غیرمترقبه و دردناک به شهادت رسید.

 

 

بازگشت حسن یونسی فرزند وزیر اطلاعات دولت اصلاحات به زندان

Posted: 13 Jul 2011 07:15 AM PDT

جرس: حسن یونسی، وکیل دادگستری و فرزند وزیر اطلاعات دولت اصلاحات برای سپری نمودن دوران حبس یکساله خود روز شنبه به زندان بازگشت.

به گزارش تحول سبز، حسن یونسی که با وجود ابراز تمایل برای بر عهده گرفتن وکالت برخی از زندانیان سیاسی پس از کودتای انتخاباتی با کارشکنی های قوه قضاییه هرگز موفق به دفاع از فعالین جنبش سبز نشد،به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم در دادگاه بدوی از سوی شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری و ۶ میلیون جریمه نقدی بدل از ۲ سال حبس و ۵ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود که این حکم با فشار مقامات امنیتی و قضایی در دادگاه تجدید نظر هم تایید شد.


گفتنی است وی پیش از این نیز یکبار در اول اسفندماه سال گذشته و به اتهام شرکت در تجمعات آن روز بازداشت و به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شده بود که پس از پایان بازجویی ها و با پرداخت وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی در اوایل خرداد ماه به صورت موقت آزاد شد.
این فعال سیاسی در جریان برگزاری دادگاههای نمایشی نیز با نگارش مطالبی در وبلاگ شخصی خود انتقادات تندی را متوجه قوه قضاییه و نیروهای امنیتی نمود که باعث شد تا وبلاگ او به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شود.

عضو كمیسیون امنیت ملی مجلس:  پرونده مرتضوی تنها بخش مفتوح  پرونده  کهریزک است

Posted: 13 Jul 2011 06:07 AM PDT

جــرس: با گذشت دو سال از تعطیلی بازداشتگاه کهریزک و درحالیکه رسیدگی به اتهامات آمران و عاملان جنایات رخ داده در آن بازداشتگاه هنوز مشخص و اعلام و قطعی نشده، پرویز سروری عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس معتقد است به تمام زوایای پرونده كهریزك رسیدگی شده است و پرونده مرتضوی تنها بخش مفتوح این پرونده است.


نماینده مردم تهران در مجلس در گفتگو با تابناك، برخورد دستگاه قضایی با عوامل جنایت كهریزك را شفاف خواند و تصریح كرد: دستگاه قضایی در این پرونده بسیار صادقانه برخورد كرد و حتی كسانی كه مستقیما در این پرونده درگیر بودند خلع شدند و الان هم پرونده كسانی كه در سیستم قضایی تخلفاتی داشته همچنان مفتوح است .


سروری كه بعد از انتخابات ریاست جمهوری در كمیته ویژه پیگیری حوادث پس از انتخابات در مجلس عضویت داشت خاطرنشان كرد: مسولان دستگاه قضایی به ما اطمینان دادند كه همه زوایای پرونده را رسیدگی كردند و تنها یك نكته بازمانده كه در حال پیگیری است و قول اكید دادند كه حتما این نكته را هم رسیدگی خواهند كرد .


وی مدعی شد: به نظر من همه زوایای پرونده به صورت شفاف مورد پیگیری قرار گرفت در زمانی كه امواج سنگین رسانه ای دشمن دائما تردید آفرینی می كرد و تلاش می كرد روند رسیدگی به پرونده را فرمایشی نشان دهد نتیجه كار نشان داد كه سیستم با این موضوع برخورد كرد .


سروری در پاسخ به این سوال كه اگر روند بررسی پرونده نتیجه بخش بوده است ، چرا آقای مرتضوی بعنوان آمر پرونده در دولت پست و در مجامع عمومی كنار رئیس جمهور هم حاضر می شوند ؟ گفت : برای همه عاملان كهریزك حكم سنگین از قصاص تا پایین صادر شده است. یك نكته بازمانده كه در مورد مقام قضایی است و این هم در حال پیگیری است.


وی اضافه كرد: ما معتقدیم كه یكی از قسمت های مهم این پرونده مربوط به كسی است كه این افراد را بی جهت به كهریزك اعزام كرد و زمینه ساز این حادثه غمبار همین حكم بود . الان هم گرچه ماموریت كمیته پیگیری حوادث پس از انتخابات به اتمام رسیده است ولی ما از موضع نمایندگی در هر جلسه ای كه با مسولین قضایی كشور داریم این موضوع را پیگیری می كنیم انها هم به طور قاطع گفتند كه قاضی را تعلیق كردند و قاضی به هیچ وجه مصونیت قضایی ندارد .


این یعنی یك مرحله جلو رفتند و اكنون محاكمه آن قاضی هم باید به نتیجه برسد تا پرونده تكمیل شود.


وی گفت : این افراد نباید به زندان كهریزك می رفتند . فلسفه زندان كهریزك این بوده كه عده ای اراذل و اوباش در انجا نگهداری می شدند در كهریزك رفتار سخت گیرانه ای با این افراد صورت می گرفت كه اعزام این افراد كه هیچ تجانسی با انها نداشتند تصمیم غلطی بود كه مقام قضایی گرفت و نتیجه این تصمیم این بود كه ان افراد كه مسولیت زندان را داشتند با این افراد مثل مجرمان گذشته برخورد كردند .


نكته دیگر اینكه زندان جای پذیرش این مقدار زندانی را نداشته بعلاوه اینكه از جنس آنها نبودند و این باعث می شود كه فقدان مكان مناسب برای پذیرش بازداشتی ها و عدم تجانس محل با این افراد باعث آن اتفاقات بشود.


سروری در ادامه تصریح كرد: مهم این است كه با این اتفاقات برخورد شایسته و قاطع صورت گیرد و از كنار آنها براحتی گذشته نشود .


این نماینده مجلس بدون اشاره به آزارها و شکنجه ها و کشته شدن جوانان کشور در آن بازداشتگاه مدعی شد: اگر این اصلاح صورت نگیرد برخلاف عدالت است. از این رو می بینیم در حالی كه نظام با افرادی كه در كف خیابان ها تنش ایجاد می كنند درگیر است . رهبری وقتی متوجه می شوند كه در زندانها چه برخوردی با برخی بازداشت شده است، شجاعانه در همان زمان دستور پیگیری ماجرا و برچیده شدن زندانها را می دهند.


ادعای این سردار سپاه و نماینده فعلی مجلس درحالیست که دو سال پیش، بعد از انتشار فجایع کهریزک و کشته شدنِ تعدادی از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات- از جمله فرزند یکی از مقامات اصولگرا- رهبر جمهوری اسلامی تنها با نارضایتی از "غیر استاندارد" بودن بازداشتگاه مخوف کهریزک، دستور تعطیلی آن را صادر کرد.


عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یاد آور شد: از همان زمان قوه قضائیه و دبیرخانه شورای عالی امنیت و مراكز مختلف دستورات قاطعی می گیرند كه این موضوع پیگیری شود و این اقدام مثبت است یعنی اگر ناهنجاری هم وجود دارد نظام آن ، ناهنجاری را بر نمی تابد و حتی كسانی كه مامورین این نظام هستند مورد محاكمه قرار می گیرند و همه محكوم می شوند و پرونده هركدام به نسبت تخلفاتی كه داشتند در محاكم مورد رسیدگی قرار می گیرد.


وی افزود : نظام در مورد این قضیه جدی بوده و همانطور كه رهبری فرمود كسانی كه قانون شكنی كردند در این انتخابات و ظلم بزرگی به نظام روا داشتند و با رفتارهای غلط موجب وهن نظام شدند باید مورد برخورد قانونی قرار بگیرند و كسانی هم كه با لباس دفاع از نظام حركت های غلطی را انجام می دهند باید مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و محاكم با آنها برخورد كند. این برخورد هشداری است برای همه كسانی كه در داخل نظام خارج از چارچوب های قانونی بخواهند برخوردی كنند همه مخالفان كه بخواهند چارچوب ها را نادیده بگیرند . با برخورد قانونی مواجه می شوند و هم كسانی كه در چارچوب نظام تحت عنوان خدمت به نظام تخلف داشته باشند مورد پیگرد قرار بگیرند. یك سنت حسنه ای است و توسعه این روند می تواند در كاهش ناهنجاری های اجتماعی موثر باشد.

افتخار می کنیم به مردانگی ات

Posted: 13 Jul 2011 06:31 AM PDT

جرس: خانواده امیرخسرو دلیرثانی در سالروز تولدش در دلنوشته ای برای وی می نویسند: مي دانيم که چه مرارتي برخود روا داشتي در روزهايي که لب از خوردن فرو بستي تا فرياد خاموشت را از اين همه حق کشي به کساني برساني که گوش دارند ولي نمي شنوند و چشم دارند ولي اين همه ناراستي را نمي بينند ؛ در آن روزها طعم غذا به مذاق بسياري از فرزندان آزاديخواه اين سرزمين تلخ شده بود.


متن این دلنوشته که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت به شرح زیر است:

 


تولد هر کس بهانه  اي است براي به ياد آوردن ياري
و عزيزي و فرزندي که شايد در مشغله  زندگي ، گاه يادش کمرنگ  شده باشد ولي براي کسي که رنج فراق ياري را کشيده باشد و براي عزيزي که به هر دليل دور است از مسکن و ماواي خود و يادش ناخود آگاه ، هر لحظه در جان و ضمير ياران حک مي شود ، اين مثال صادق نيست ؛ چه رسد به اينکه  ديوارهايي بلند به بعد مسافت اضافه شده باشد ، آنگاه ديگر هر آن، در هر لقمه اي که به دهان مي گذاري هر جرعه اي که مي نوشي ، هر لبخندي که از اين طنز تلخ زندگي بر لب مي آوري ، حضور او احساس مي شود. در دل مي گويي  که آيا  امروز آب گوارايي از گلوي او پايين رفته ، آيا لبهاي او نيز به لبخندي شکفته شده ، يا غم در دلش لانه کرده است؟! و اين حضور پررنگ  تر مي شود آنگاه که بداني و بدانند آنان که اين رنج را بر او روا داشته اند که اين عزيز تنها به جرم حق طلبي و آزاد منشي در بند اين اسارت  است!


امير جان ! تولدت را گرامي مي داريم در حاليکه امسال اين روزها رنگ و بوی ديگري دارد ؛ مي دانيم که اين روزها قامتت در سنگيني بار غم
"صابري" از تبار "هدايت کنندگان" خم شده است که چه سخت است وداع با ياري که در اين سختي ها - به جاي همه کساني که به اجبار از آنان جدا ماندي - همراهت بوده است ؛ وقتي لحظه لحظه زندگيت را با کسي همراه شوي ، چه بخواهي چه نخواهي ، او مي شود هم سفره ، همدم ، همدوش ، همسنگر، همرزم و در نهایت همه کس! مي دانيم که چه مرارتي برخود روا داشتي در روزهايي که لب از خوردن فرو بستي تا فرياد خاموشت را از اين همه حق کشي به کساني برساني که گوش دارند ولي نمي شنوند و چشم دارند ولي اين همه ناراستي را نمي بينند ؛ در آن روزها طعم غذا به مذاق بسياري از فرزندان آزاديخواه اين سرزمين تلخ شده بود.


با اين همه خرسنديم که اين زخمها روح بلندت را که
تشنه آزادي است صيقل داده ، بي آنکه در عزم راسخت خللي وارد آورده باشد ، بر خود مي باليم که تو فرزندي از خاندان بزرگ آزادمردان اين سرزميني ؛ افتخارمي کنيم به مردانگي ات که  چه کمياب است در اين روزهاي سياهتر و طولانی تر از شب يلدا ، ولي آنچه به دلهاي خسته خانواده بزرگ زندانيان سياسي آرامش مي بخشد اين باور سبز است که گرچه گذر از اين شب سياه ، به غايت سخت و جانکاه است ولي  سياهي با نخستين تابش سحري محکوم است به فنا و حتي شب يلدا را پايان سپيدي در انتظار است.

پس  اين روزها را که به قول خودت ايمان به باورهايت تو را به "تحولي " بزرگ رسانده است صميمانه به تو تبریک مي گوييم :

 " امير جان تحولت  مبارک "

خانواده دليرثاني

تير ماه 90

 

شورای نگهبان: راه هرگونه نفوذ نامحرمان و تفکرات التقاطی و ضد اسلامی را سد کرده ایم

Posted: 13 Jul 2011 04:26 AM PDT

جــرس: در حالیکه مداخلات شورای نگهبان در امر انتخابات کشور، همچنان محل مناقشۀ طیف وسیعی از مردم و فعالان و دگراندیش بوده و این نهاد انتصابی مانع راهیابی بسیاری از چهره ها و طیف های مردمی به نهادهای انتصابی می شود، امروز با صدور بیانیه‌ای مدعیِ "تداوم نقش‌آفرینی خطیر این نهاد ثمره انقلاب، در دفاع از اسلام و قانون اساسی و انسداد راه نفوذ نامحرمان و تفکرات التقاطی و ضد اسلامی به جمهوری اسلامی" شد.


به گزارش فارس، شورای نگهبان روز چهارشنبه بیست و دوم تیرماه با صدور بیانیه‌ای که در آستانه سالروز تشکیل این نهاد منتشر شده تأکید کرد: بار دیگر با آرمان‌های امام خمینی و شهدای انقلاب اسلامی میثاقی دوباره می‌بندیم و امیدواریم در سایه تأییدات حضرت ولی عصر و رهنمودهای نایب برحقش رهبری، بیش از پیش بتوانیم نقش خطیر خویش را در دفاع از اسلام و قانون اساسی به احسن وجه ایفا کنیم.


این بیانیه می‌افزاید: ‌اعضای شورای نگهبان به درگاه خداوند متعال شکرگزارند که توانسته‌اند طی بیش از سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با تفضلات الهی، توفیق پاسداری از شرع مبین اسلام و قانون اساسی و نظارت مستقل، موثر و کارآمد بر انتخابات را داشته‌ باشند.


در این بیانیه خاطرنشان شده است که تشکیل شورای نگهبان از امتیازات و ثمرات شجره طیبه انقلاب است که اسلامیت و "جمهوریت" این نظام الهی را تضمین می کند.


شورای نگهبان همچنین متذکر شد که این نهاد مقدس که تاسیس آن ثمره مجاهدت‌ها و رشادت‌های علمای فرهیخته و اندیشمند ایران اسلامی در دوران معاصر است، اگرچه از منظر حراست از قانون اساسی دارای نمونه‌هایی در سایر نظام‌های حقوقی جهان است اما به لحاظ حراست از تعالیم و احکام الهی، نهادی بی نظیر است که آرزوی دیرینه مبارزان راه اسلام را تحقق بخشیده است.


در بخش پایانی بیانیه شورای نگهبان به مناسبت سالروز تاسیس این شورا، ادعا شده است: این نهاد کارآمد و مؤثر، به تعبیر رهبر فرزانه، به عنوان عماد دین و ملت، راه هرگونه نفوذ را برای نامحرمان و تفکرات التقاطی و ضد اسلامی به جمهوری اسلامی سد کرده است."


اعتصاب عمومی در شهرهای کردنشین ایران در ٢٢ تیرماه

Posted: 13 Jul 2011 04:08 AM PDT

جــرس: در واکنش به پیام و پیشنهاد زندانیِ سیاسی، محمد صدیق کبودوند، مسئول سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، جهت نامگذاری روز بیست و دوم تیر ماه، به روز "سرکوب تروریزم دولتی توسط جامعه مدنی"، شهرهای مختلف مناطق غربی ایران، همزمان با اعتصاب عمومی، شاهد حضور گسترده نیروهای انتظامی و امنیتی بود.


به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بنا بر رسم چند سال اخیر، همزمان با سالگرد ترور عبدالرحمان قاسملو، شهروندان کرد در جهت محکومیت این اقدام در شهرهای مختلف کردستان و آذربایجان غربی اقدام به اعتصاب و تعطیلی محل کسب خود نمودند.


بر اساس این گزارش، طی روزهای اخیر نیز، در واکنش به فراخوان روزهای اخیر فعالان و شهروندان کرد که رسم سالانه خواستار اعتصاب عمومی شده بودند، نیروهای امنیتی در جهت ممانعت از این حرکت مدنی و مسالمت آمیز، اقدام به احضار برخی اصناف و بازاریان کرده‌ و آن‌ها را نسبت به تعطیلی بازار و بستن مغازه‌ها مورد تهدید قرار داده بودند.


هم چنین امروز به سبب حضور گسترده نیروهای امنیتی، فضای برخی از شهرهای آذربایجان غربی از جمله بوکان، سقز، ارومیه و مهاباد امنیتی گزارش شده است.


همزمان گزارش های رسیده به جرس نیز حاکی از آن است که همانند سالهای گذشتە، با وجود جو شدید امنیتی حاکم بر کردستان اعتصاب عمومی با بستن بازار و پوشیدن لباسهای محلی، و نوشتن شعارهای تسلیت باد، در اکثر شهرهای کردستان مانند روانسر، جوانرود، کرمانشاه، کامیاران، پاوە، سنندج، سقز، بوکان، مهاباد، مریوان، اشنویه و بانە انجام شد.

 

 

وزیر کشور از افزایش یست نماینده  مجلس خبر داد

Posted: 13 Jul 2011 03:47 AM PDT

جــرس: وزیر كشور دولت محمود احمدی نژاد از تصویب پیشنهاد افزایش بیست نماینده به بیست استان كشور در جلسه هیئت دولت خبر داد و گفت: لایحه افزایش نمایندگان بیست استان به مجلس تقدیم خواهد شد و امیدواریم كه سریع مورد رسیدگی قرار گیرند.


به گزارش فارس، مصطفی محمدنجار، ظهر چهارشنبه بیست و دوم تیرماه، طی گفتگویی با خبرنگاران در حاشیه جلسه هیأت دولت، با اشاره به مصوبه امروز دولت گفت: امروز در جلسه هیأت دولت مصوب شد که بیست نماینده به تعداد كل نمایندگان اضافه كنیم كه با توجه به اصل ۶۴ قانون اساسی و از مجموع ٣١ استان كشور در مورد ٢۰ استان، افزایش بیست نماینده امروز به دولت پیشنهاد و به تصویب هیئت دولت رسید كه لایحه افزایش نمایندگان بیست استان به مجلس می‌رود كه امیدواریم سریع مورد رسیدگی قرار گیرند.


وزیر كشور با بیان اینكه این لایحه علاوه بر افزودن بیست نماینده به تعداد نمایندگان مجلس بحث اصلاح حوزه‌های انتخابیه و تقسیمات كشوری را شامل می‌شود، گفت: بر اساس لایحه افزایش تعداد نمایندگان تعداد حوزه‌های انتخابیه از ٢۰٧ به ٢٢٣ ارتقاء پیدا می‌كند و نمایندگان نیز از ٢٩۰ به ٣١۰ نفر افزایش پیدا می‌كنند.


طی هفته های گذشته، نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دلیل برخی مداخلات و تهدیدات صورت گرفته از سوی دولتی ها علیه برخی نمایندگانِ امضا کنندۀ طرح سوال از احمدی نژاد، در صدد مطرح ساختن بحث استیضاح وزیر کشور بودند.

حرف‌های مسئولان با عمل آنها در تضاد است

Posted: 13 Jul 2011 03:24 AM PDT

جــرس: یک نماینده سابق مجلس خبرگان ضمن انتقاد از عملکرد دولت در سیاست داخلی و خارجی کشور، از اینكه "حرف‌های مسئولان با عمل آنها در تضاد است"، انتقاد کرد و گفت که نباید از اعتقادات مردم به ویژه جوانان سوء استفاده كرد.


همزمان فاضل میبدی، از محققین و اساتید حوزه اظهار داشت که تحت هیچ شرایطی نباید در قبال استفاده ابزاری از مهدویت سکوت اختیار کرد و بر مراجع و علمای فقهی لازم و واجب است که هر زمان که چنین مساله ای را مشاهده کردند، حتمابه روشنگری بپردازند تا مردم را از خطر انحراف در خصوص غیبت و ظهور امام زمان نجات بدهند.


به گزارش ایلنا، محسن موسوی تبریزی در انتقاد از عملكرد خارجی دولت احمدی نژاد گفت: حرف‌های مطرح شده درباره‌ی مدیریت جهانی بی محتوا ست. سیاست‌های خارجی نمی‌تواند جدا از سیاست‌های داخلی باشد و عملكرد دولت در این زمینه تاثیر مستقیم بر زندگی مردم دارد.


وی با انتقاد از مواضع و سیاست‌های خارجی دولت احمدی نژاد تاكید كرد: شعارهای بی محتوا و غیر كارشناسی كه در سطح خارجی مطرح می‌شود، در شان مسئولین نیست و جز ضرر نتیجه دیگری ندارد.


این فعال سیاسی با اشاره به انتقادات اخیر هاشمی رفسنجانی از سیاست خارجی دولت احمدی نژاد ، تصریح كرد: متاسفانه عده‌ای با توجیهات مختلف و مصلحت اندیشی‌های غیر عقلانی، از مقابله با انحرافات به وجود آمده سرباز زدند و ما عادت كردیم كه در مقابل كارهای غیر كارشناسی تا دقیقه نود سكوت كنیم و در نهایت كه اوضاع به هم ریخت و شرایط بحرانی شد،‌ بگوییم كه می‌گذرد و اشكالی ندارد.


موسوی تبریزی افزود: باید به محض به وجود آمدن اشكال در اداره كشور، جلوی آن را گرفت و به بهانه‌های مختلف از مقابله با ناكارآمدی مسئولین سرباز نزد.


وی با اشاره به هشدارهای هاشمی رفسنجانی در سال‌های گذشته گفت: عده‌ای با وارد ساختن هجمه‌های غیر مسئولانه به دلسوزان نظام، راه را برای وارد شدن ضرر به كشور و مردم باز گذاشتند.


نماینده سابق مجلس خبرگان تصریح كرد: در دولت احمدی نژاد كارهایی انجام شد كه اگر دولت‌های قبلی حتی حرف آن را هم می‌زدند به شدت مورد حمله و هجمه قرار می‌گرفتند.


وی با انتقاد از سو استفاده از اعتقادات مذهبی مردم گفت: راه این نیست كه عده‌ای با بیان حرف‌هایی كه در شان افراد نیست، با اعتقادات جوانان بازی‌كنند و با اتخاذ مواضع سیاسی – مذهبی پوچ و بی محتوا جوانان را دچار تردید كنند و درآخر بگویند كه مملكت توسط امام زمان اداره می‌شود.


موسوی تبریزی در ارتباط با حضوراصلاح طلبان در انتخابات گفت: اینكه هم ناظران، هم مجریان و هم رقیبان انتخاباتی از یك جناح باشند در عرف سیاسی جهان پذیرفته نیست و مسئولان برگزاری انتخابات به ویژه اعضای شورای نگهبان و وزارت كشور باید نسبت به افراد شركت كننده در انتخابات موضعی بی طرف داشته باشند، نه اینكه برای یك جناح خاص سخنرانی هم بكنند.


نباید سکوت کرد
همزمان فاضل میبدی معتقد است که تحت هیچ شرایطی نباید در قبال استفاده ابزاری از مهدویت سکوت اختیار کرد و بر مراجع و علمای فقهی لازم و واجب است که هر زمان که چنین مساله ای را مشاهده کردند، حتمابه روشنگری بپردازند تا مردم را از خطر انحراف در خصوص غیبت و ظهور امام زمان نجات بدهند.

این پژوهشگر دینی همچنین اعتقاد دارد که کوتاهی‌هایی که ناشی از عدم توانایی مسئولین است، دلیل دیگری برای رویکرد فعلی در خصوص مهدویت است و آنها چون می‌دانند که نمی‌توانند به مردم پاسخ درستی در خصوص اشتباهات خود بدهند، با مطرح کردن مسایلی از این قبیل سعی در گمراه کردن اذهان دارند.


فاضل میبدی پیرامون ریشه یابی و رفتار شناسی طیف دولتی ها در جریان سی دی ظهور گفت "اشتباه به قدری نابخشودنی که واقعا نمی‌توان به این راحتی افراد یا گروهی را متهم کرد. اما نکته مشخص این است که این نوع بدرفتاری‌ها را باید تحرکاتی خارج از مرزهای اسلام به حساب آورد، چون کسی که به معنای واقعی به اسلام و همچنین امام دوازدهم اعتقاد دارد، تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند مساله حیاتی دین را به ابزاری برای خود و اهداف خود تبدیل کند. یقین دارم کسانی‌که این نگاه را به عصر غیبت دارند، نمی‌توانند و البته نباید مسلمانی منتظر به حساب بیایند. این نوع حرکات نمی‌تواند از دو حالت حارج باشد. اول اینکه گروهی با این هدف چنین کارهایی را انجام می‌دهند تا چهره دین را تخریب کنند و چنین القاء کنند که مساله غیبت را نباید مساله‌ای در چارچوب منطق فرض کرد. دومین فرضیه هم این است که عده‌ای واقعا ناخواسته در حال ضربه زدن به ارزش‌های دینی هستند.


وی پیرامون اینکه "دلیل اصلی رویکرد برخی مسئولان به این مساله چه چیزی است" تصریح کرد "اگر کشوری به قدری مشکل پیدا کرد که مسئولان نتوانستند، کارنامه‌شان را بر اساس محاسبات عادی توجیه کنند، آن وقت به ناچار دنبال این می‌روند تا با مطرح کردن مسایل غیبی، ذهن جامعه را از واقعیت‌های موجود که مشکلاتی برای آنها موجب شده است، دور کنند. در غیر اینصورت دلیلی نداشت تا خود را در مقامی ببینند، که دانش لازم را برای بحث درباره مهدویت دارند و می‌توانند به این مساله بپردازند."

جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 14, 2011, 1:11:31 PM7/14/11
to polic...@gmail.com

رییس مجلس: جایگاه مراجع و فقها تضعیف شود کمر انقلاب می شکند

Posted: 14 Jul 2011 07:59 AM PDT

جرس: علی لاریجانی، رییس مجلس با اشاره به تاكيدات رهبر جمهوری اسلامي، گفت: «مراجع و روحانيت متن زندگي اسلامي و متن حيات انقلاب اسلامي هستند و اگر جايگاه فقها و مراجع تضعيف شود ترديد نكنيد كه كمر انقلاب شكسته مي‌شود. »

 

به گزارش ايسنا،‌  علي لاريجاني در مراسم بزرگداشت آيت‌الله ترابي، اظهار داشت: در راس علما و روحانيت ولي فقيه قرار دارد و تا وقتي مردم به دانشمندان اسلامي و علماء رجوع كنند خطري كشور و جوانان را تهديد نمي‌كند و همچنين خطر فكري به وجود نمي‌آيد، اما اگر فاصله بين مردم و علماء به وجود بيايد و مردم نتوانند فقهاء و علماي واقعي را از افراد مصنوعي تشخيص دهند با مشكلاتي مواجه خواهيم شد.

 

وي با بيان اينكه آيين مقدس اسلام كه اينگونه بزرگان را در زمان خود پرورش داده ويژگي‌هاي زيادي دارد، گفت: نحله‌هاي مختلف ديگر ويژگي‌هايي را براي انسانها به وجود آ‌ورده است و بسياري از اين نحله‌هاي فكري مسيري را براي بشر طراحي مي‌كنند كه انسانها بهتر زندگي كنند، اما وقتي آن را تا آيين مقدس اسلام مقايسه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه جنس تفكر اسلام يك تفكر ماهوي است كه با ديگر تفكرات متفاوت است.

 

رییس مجلس همچنین گفته است: يكي از نكات مهم در تفكر شيعي اين است كه فقهاء ستون‌هاي ديني هستند و امام زمان(عج) نيز توصيه كردند كه در زمان غيبت مردم به فقهاء رجوع كنند، چراكه بسياري از مشكلاتي كه اكنون برخي جوامع دارند عدم توجه به اين ستون‌ها است.

وي به بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه اشاره كرد و گفت: در حال حاضر تغييراتي در برخي از اين كشورها به وجود ‌آمده اما به دليل نداشتن علماي بزرگ اسلام دچار مشكل شده‌اند، زيرا آنها با اسلامي سطحي مواجه بودند. بنابراين، اين يك فرصت براي حوزه‌هاي علميه است كه بتوانند دانشمندان و علمايي را تربيت كنند كه آ‌نها سطح تفكرات ديني مردم را قوام بخشند.

 

لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود مدعی شد: شنيده‌ايم كه آمريكايي‌ها در پي آن هستند كه افرادي را آموزش دهند كه اسلام شناس شوند و به كشورهاي ديگر بفرستند، البته در جامعه اسلامي ايران آنقدر سطح فرزانگي زياد است كه مي‌توان به راحتي اين موجودات بدلي را شناسايي كرد، اما در برخي كشورهاي ديگر اين خطر وجود دارد كه اسلام را به شكلي كه افراد بدلي آن را ترويج مي‌دهند‌،‌ بپذيرند. بنابراين اين وظيفه حوزه‌هاي علميه و فقهاست كه فكر مردم را قبل از آن كه درگير طوفان‌هاي فكري اين چنيني شوند روشن كنند.

وي با اشاره به جريانات و فرقه‌هايي كه قبل از انقلاب به دنبال آن بودند كه روحانيت را تخريب كنند و به آنها انگ بزنند، گفت: امروز هم كساني هستند كه در گوشه و كنار حرف‌هايي مي‌زنند تا اسلام‌شناسان و فقها را از ميدان به دور كنند. البته هوشياري مردم زياد است و مي‌دانيم كه اين علما بودند كه تفكر اسلامي را از هزار و چهارصد سال پيش تا به امروز، به مردم معرفي كرده‌اند.

 

رییس مجلس همچنین افزوده است: ماموريتي كه امروز علما دارند آن است كه در اين قيل و قال‌هاي رسانه‌هاي خارجي و همچنين برخي دعواهاي شيعه و سني كه راه مي‌اندازند آن حقيقتي كه در اسلام وجود دارد را به مردم بشناسانند و با تحرك‌هايي كه مي‌خواهند به روي انقلاب اسلامي كه براي مردم بيداري به وجود آورده خاك بريزند، مقابله كنند.

وي با اشاره به اينكه فعاليتهاي دشمنان بر عليه تفكر اسلامي و همچنين حرف‌هاي سخيف وهابيون است، گفت: علما بايد فكر اسلامي را با بسته‌بندي‌هاي درست در اختيار مردم كشورهاي اسلامي ديگر قرار دهند، بنابراين بايد افرادي را تربيت كنند كه فكر اسلامي را عرضه كنند.

 

 

 

 

آلمان خواستار آزادی رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی شد

Posted: 14 Jul 2011 07:26 AM PDT

جرس: بالاترین مقام امور حقوق بشر در دولت آلمان خواستار آزادی موسوی، کروبی و تمامی زندانیان سیاسی در ایران شد.

 

به گزارش آسوشیتد پرس، مارکوس لونینگ، بالاترین مقام امور حقوق بشر در دولت آلمان روز پنجشنبه با تأکید بر این‌که مهدی کروبی و میرحسین موسوی «بدون هرگونه پایه و اساس قانونی، در مکان نامعلومی» نگهداری می‌شوند و هیچ ارتباطی با دنیای بیرون ندارند، تأکید کرد که این دو نفر باید به همراه تمامی زندانیان سیاسی در ایران، آزاد شوند.

این درخواست در حالی از سوی آلمان اعلام شده که در حال حاضر و به دنبال بی‌خبری از وضعیت میر حسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان، پرونده‌ای در این خصوص در سازمان ملل به ثبت رسیده و وضعیت این افراد به عنوان «ناپدیدشدگان قهری» در این سازمان در دست پیگیری است.

به گزارش رادیو فردا ، دکتر عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین‌المللی جوامع حقوق بشری گفته است که بر اساس آیین دادرسی «کمیته حمایت از ناپدید شدگان قهری سازمان ملل متحد»، این شکایت‌نامه پس از بررسی در گام بعدی به دولت جمهوری اسلامی ابلاغ می‌شود و کمیته مزبور در انتظار پاسخ می‌ماند.

دکتر لاهیجی تأکید کرده است در صورتی که جمهوری اسلامی ایران پاسخ قانع‌کننده‌ای در این خصوص ندهد، «کمیته می‌تواند مسئولیت این ناپدید شدن رو متوجه دولت جمهوری اسلامی کند» و پرونده را به مجمع عمومی سازمان ملل ارجاع دهد.

 میر حسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش سبز، و همسران آنها از روز ۲۵ بهمن ماه سال گذشته که تظاهرات گسترده ای در پاسخ به فراخوان آنها در ایران برگزار شد در بازداشت قرار دارند و تنها فرزندان آنها به صورت محدود توانسته اند با آنها دیدار کنند.

گزارش فرزندان آنان حاکی است که وضعیت جسمی آنها مناسب نیست و شرایط امنیتی شدیدی در اطراف محل زندگی آنها  و نیز هنگام ملاقات های انگشت شمار اعضای خانواده با ایشان،  بر فضای ملاقات حاکم است.

بازداشت یازده شهروند بهایی دیگر در ایران

Posted: 14 Jul 2011 07:26 AM PDT

جرس: در تداوم برخورد دستگاه‌های امنیتی با شهروندان بهایی ده نفر در اصفهان و یک نفر در بیرجند بازداشت شدند.

 

به  گزارش هرانا، عصر روز سه شنبه ۲۱ تیرماه ماموران اداره اطلاعات اصفهان به یک جلسه مذهبی بهائیان تحت عنوان ضیافت که در منزل یک شهروند بهایی به نام نوید پروینی تشکیل شده بود، مراجعه کرده و پس از تفتیش منزل و ضبط کامپیو‌تر، کتب و جزوات مذهبی، نوید پروینی را به همراه همسرش نگار سبحانیان، کیوان دهقانی، فرشید بدخش و تعدادی دیگر از شهروندان حاضر در جلسه مذکور (حدود ۱۲ نفر) را بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل نمودند.

به گزارش فعالان حقوق بشر در ایران، ماموران امنتی افسانه فردوسیان (همسر کیوان دهقانی) که با دو فرزند چهار ساله و نه ماهه در جلسه مذکور حضور داشته را به دلیل ناآرامی و گریه بچه‌ها با تاکسی به منزل می‌فرستند و از وی می‌خواهند که منتظر تماس آن‌ها باشند. 
تا  زمان  انتشار این خبر، هیچ اطلاعی از بازداشت شدگان مزبور در دست نیست.

از سوی دیگر در همین روز ماموران اداره اطلاعات شهرستان بیرجند به منزل یک شهروند بهایی به نام سعید مختاری مراجعه نموده و پس از تفتیش منزل و ضبط برخی وسایل شخصی و مذهبی، نامبرده را بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل کردند.

ماموران سپس به محل کسب (فروشگاه لوازم بهداشتی) وی رفته و پس از بازرسی محل و ضبط کامپیو‌تر و بعضی مدارک محل را ترک نمودند.

آمریکا: طرح گام به گام روسیه در مورد پرونده اتمی ایران را بررسی می کنیم

Posted: 14 Jul 2011 07:21 AM PDT

جــرس: وزیر امور خارجه ایالات متحده می‌گوید که کشورش طرح روسیه درباره آغاز گفت‌و‌گوهای گام به گام با تهران بر سر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار می‌دهد.


به گزارش خبرگزاری فرانسه، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در خصوص طرح پیشنهادی روسیه مبنی بر کاهش شدت تحریم‌ها علیه ایران در ازای هر گام مثبت ایران در زمینه گفت‌و‌گوهای هسته‌ای، اظهار داشت که به زودی گروهی از کارشناسان را برای رایزنی‌های بیشتر در زمینه بازگشت ایران به مذاکرات هسته‌ای به روسیه اعزام خوهد کرد.


سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه در واشینگتن پیشنهاد داد تا برای پیشبرد مذاکرات هسته‌ای با جمهوری اسلامی، طرح گفت‌و‌گوی گام به گام با مقامات تهران در پیش گرفته شود و در ازای هر قدم جمهوری اسلامی در راه شفاف‌سازی برنامه هسته‌ای خود، جامعه جهانی از شدت تحریم‌های علیه ایران بکاهد.

وی ماه گذشته نیز به قدرت‌های بزرگ پیشنهاد کرد که برای تشویق ایران به مذاکره درباره پرونده هسته‌ای از شدت تحریم‌ها بکاهند و گفته بود: "باید به ایران نشان دهیم که اگر همکاری کند، اگر به تقاضاهای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پاسخی رضایت‌بخش بدهد، آن گاه فرجی در کارش حاصل خواهد شد."


روز چهارشنبه (سیزدهم ژوئیه) لاوروف در توضیح طرح پیشنهادی جدید روسیه گفت: واکنش (جامعه جهانی) به هر قدم مشخص از سوی ایران، با گام متقابلی، مثل متوقف کردن تحریم‌ها و کاستن از شدت آن‌ها، همراه خواهد بود."

بر اساس این طرح، دولت ایران در چارچوب یک جدول زمانی مشخص، به سوالاتی که آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره برخی جوانب برنامه هسته ای این کشور دارد جواب خواهد داد و در هر مرحله اگر پاسخ قانع کننده تشخیص داده شد، تدابیر تشویقی برای تهران در نظر گرفته خواهد شد.

به گفته لاوروف، آژانس از "آسان ترین" سوال شروع خواهد کرد و سپس به سوال های دشواری که پاسخ به آنها زمان بیشتری احتیاج دارد، خواهد پرداخت.


در واکنش به این اظهارات، هیلاری کلینتون اعلام کرد که آمریکا قصد دارد طرح روسیه را مورد بررسی قرار دهد و در زمینه مذاکرات هسته‌ای به دنبال راهکارهای تأثیرگذار‌تر است.


با این‌حال کلینتون به طور مستقیم درباره دیدگاه آمریکا پیرامون مسئله کاستن گام به گام از شدت تحریم‌ها، سخنی به میان نیاورد، اما گفته است که کارشناسان ایالات متحده و روسیه پیشنهاد مسکو را بررسی خواهند کرد.
او گفت: "ما یک گروه کارشناسی را برای مشورت با کارشناسان روسیه اعزام خواهیم کرد تا راه های حرکت به جلو را بررسی کنند."


او افزود که آمریکا به سیاست تحریم و مذاکره در برابر ایران پایبند است اما ایالات متحده "استراتژی تعامل موثرتر" در برابر ایران را با روسیه مورد بررسی قرار خواهد داد.


آخرین دور مذاکرات بین جمهوری اسلامی و گروه ۵+۱ متشکل از کشورهای آمریکا، فرانسه، بریتانیا، چین و روسیه به علاوه آلمان در ماه ژانویه گذشته در استانبول ترکیه برگزار شد که آن هم بدون نتیجه‌ای چشمگیر به پایان رسید.


مقام های جمهوری اسلامی هنوز به این اظهارات وزیر خارجه روسیه واکنشی نشان نداده اند، اما علی اکبر صالحی وزیر خارجه جمهوری اسلامی روز سه شنبه گفته بود که آژانس باید ابتدا اعلام کند ایران به تمام سوال های مربوط به برنامه هسته‌ ای خود پاسخ داده است که این درخواست از سوی یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس رد شد.


صالحی روز گذشته در دیدار با همتای اتریشی خود گفته بود "همه از پرونده هسته‌یی خسته شده‌اند."


آمریکا و کشورهای غربی ایران را متهم می‌کنند که در پی دست‌یابی به بمب هسته‌ای است اما دولت تهران همواره این اتهام را رد کرده و مدعی است برنامه‌ی هسته‌ای ایران، صلح‌‌آمیز است.


روز گذشته احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه‌ ترکیه اظهار امیدواری کرده بود که "مذاکرات میان ایران و گروه ١+۵ بار دیگر از سر گرفته شود و ترکیه حاضر است همه تلاش خود را انجام دهد و مسوولیت خود را به جای آورد.


انتقاد امام جمعه تبریز از افزایش قیمت قبوض گاز و برق در حضور رئیس دولت

Posted: 14 Jul 2011 05:38 AM PDT

جــرس: امام جمعه تبریز، در حضور رئيس دولت، از افزايش قيمت‌ها در زمينه قبوض گاز و برق گلايه کرد.


به گزارش فارس به آذربايجان شرقی، مجتهد شبستری نماينده ولی فقيه در استان و امام‌جمعه تبريز طی سخنانی در مراسم افتتاح مجتمع فولاد عجب‌شير و بناب با اشاره به اجرای هدفمند‌کردن يارانه‌ها گفت: گزارش‌هايی که در مورد گرانی پيش آمده در قبض گاز و برق به ما می‌رسد که موجب گلايه‌هايی از سوی مردم به ما شده است که به تبع اين گرانی‌ها ساير اجناس نيز با افزايش قيمت نيز روبرو بوده به همين دليل از مسئولين می‌خواهيم که به اين مسائل رسيدگی کنند.


وی با بيان اينکه در حضور رئيس‌ دولت از وزير بازرگانی خواهش می‌کنيم که اين موضوع گرانی گاز و برق را در کميته هدفمندی مطرح کند، اظهار داشت: از جانب مردم آذربايجان بگوييد که اين افزايش قيمت در گاز و برق روند زيادی داشته که اميدواريم شيب معتدلی را در پيش بگيريد چرا که افزايش قيمت گاز و برق، افزايش قيمت ساير اجناس را نيز به دنبال دارد.


نماينده ولی فقيه در استان آذربايجان شرقی با اشاره به حدود تورم در بحران اقتصاد جهانی تأکيد کرد: مردم توجه زيادی به اين موضوعات ندارند از اين رو خواستار در پيش گرفتن سياستی تعديلی در افزايش قيمت گاز و برق هستند.


شبستری همچنين يادآور شد: متوليان مساجد نسبت به افزايش قيمت گاز گله دارند که ما جوابی برای آنها نداريم بنابراين اگر اين موضوع اصلاح شود از شما ممنون می‌شويم.


شورای نگهبان: مدیران مستعفی برای انتخابات نمی‌توانند به عنوان سرپرست فعالیت کنند

Posted: 14 Jul 2011 05:11 AM PDT

جــرس: در پی اعلام استعفای گروهی از مدیران دولتی برای شرکت در انتخابات مجلس، روابط عمومی شورای نگهبان با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: "مدیرانی که برای شرکت در انتخابات از مسئولیت‌شان استعفا می‌دهند، نمی‌توانند به عنوان سرپرست به ادامه فعالیت بپردازند."


در پی انتشار خبری مبنی بر "امکان ادامه فعالیت مدیران مستعفی در موقعیت خدمتی خود به عنوان سرپرست تا زمان برگزاری انتخابات " به نقل از سخنگوی شورای نگهبان در یکی از رسانه‌ها، روابط عمومی این نهاد، امروز پنجشنبه با صدور اطلاعیه‌ای که نسخه‌ای از آن در اختیار این خبرگزاری قرار گرفت، خبر مذکور را "نادرست " دانست.


در این اطلاعیه آمده است: بخشی از خبر ارائه شده از سوی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان که در آن ذکر شده بود: "کسانی که استعفا داده‌اند، تا برگزاری انتخابات می‌توانند به عنوان سرپرست در دستگاه محل خدمت خود به‌ کارشان ادامه دهند "، نادرست تنظیم شده که به صورت زیر تصحیح می‌گردد: "نامزدهای انتخاباتی که از مسئولیت خود استعفا داده‌اند، تا برگزاری انتخابات "نمی‌توانند " به عنوان سرپرست در دستگاه محل خدمت خود به کارشان ادامه دهند."


یادآوری می‌شود سید صولت مرتضوی رئیس ستاد انتخابات کشور نیز چندی پیش در گفت‌وگو با فارس هشدار داده بود "چنانچه در روز ثبت‌نام کاندیداها مشخص شود استعفای مدیران برای شرکت در انتخابات صوری بوده، از ثبت‌نام آنان ممانعت به عمل خواهد آمد ".

هفت روز با زنان؛ مرثیه‌ چشمان منتظر

Posted: 14 Jul 2011 06:04 AM PDT

آیدا قجر
جرس: احمد شاملو در «مرثیه» می‌گوید: «مرگ ایشان چندان موهن بود و ارزان که تلاش از پی زیستن به رنج‌بارتر گونه‌یی ابلهانه می‌نمود»، «هفت روز با زنان» این هفته با خواندن رنج‌نامه مادری که از عذاب وجدان شب‌ها و روزهایش را از دست داده، نگاهی دارد به زنان این هفته، از مادر کهریزک تا مرگ زیر چاقوهای عشق!

 

  

مادران کهریزک

 

در روزهای گذشته با فرارسیدن سالگرد فاجعه کهریزک، رسانه‌ها با یادآوری جانباختگان سلولهای کینه و عقده به گفتگو با خانواده‌های قربانیان پرداخته‌اند تا آخرین نتایج پیگیری‌های حقوقی و قضایی را جویا شوند اما آنچه از زبان خانواده‌ها نقل شد نه تنها نشانی از اهتمام و رسیدگی به پرونده‌های جوانان کشته شده نداشت بلکه مادرانی لب به سخن گشودند که هنوز در روز اول بازداشت یا لحظه مرگ فرزندانشان سرگردان و حیرانند.

 

مادر رامین آقازاده قهرمانی، چهارمین قربانی بازداشتگاه کهریزک پس از دو سال لب به سخن گشوده و از اعتماد به نظام و قانونی که باعث شد فرزندش را به دست «قاتلان» بسپارد سخن گفته است: «خودم با دست‌های خودم بچه‌ام را تحویل دادم؛ این عذاب وجدان مرا داغون می‌کند. با هم رفتیم؛ از او پرسیدم چه کردی مادر، گفت هیچ کاری نکردم. گفتم خوب یک سوالی می کنند و برمی گردد، همان رفتن شد که رفت».

 

وی در ادامه از آنچه بر خانواده گذشته می‌گوید: «پدرش بعد از رامین، سکته مغزی کرد، زندگی ما خراب شد، امسال هم تولد رامین با خانواده خودمان رفتیم سر خاکش و جشن گرفتیم، کس دیگری هم نبود. بعد از رامین ما هم تمام شدیم انگار. حال‌مان درست بشو نیست».

 

مادر رامین که بعد از دو سال همچنان نمی‌داند جرم فرزندش چه بوده، از مسئولان می‌پرسد «بر فرض اگر جرمی داشت، آیا باید بکشید؟»، و ادامه می‌دهد «پدر رامین هر بیست روز ماموریت بود، من برای بچه‌هایم پدر بودم و مادر، حالا به همین راحتی بچه را از دستم گرفتند، عزیزترین کسی که داشتم از دستم رفت، من هر روز به عکسهایش خیره میشوم و اشک می ریختم».

 

شاملو در پایان «مرثیه‌»اش می‌گوید: «ایشان را تا در خود بازنگریستند، جز باد هیچ به کف‌اندر نبود، جز باد و به جز خون خویشتن، چرا که نمی‌خواستند، نمی‌خواستند، نمی‌خواستند که بمیرند».

 

اوین؛ جدال امید و ناامیدی

 

بازداشت‌گاه، انفرادی، بند عمومی، ۲۴۰، ۳۵۰ همه اسامی است که نسل جوان امروز ایران بیش از هر اسمی شنیده و خوانده است؛ هر روز از هفته‌ای که هنوز به ساعات پایانی‌اش نرسیده‌ایم، جدالی است میان امید و ناامیدی؛ خبرهای امیدبخش و شادی‌آور و حاکی از وصال تا خبرهای نگران‌کننده و هراس‌ناک.

 

شب گذشته همسران بهاره هدایت، مهدیه گلرو و لیلا توسلی تا ساعت ۱۲ شب مقابل اوین چشم به راه همسران خود بودند اما هر یک تنها به خانه بازگشتند، امروز آن‌ها همچنان در انتظار بازگشت عزیزانشان از اوین هستند که تا لحظه نگارش «هفت روز با زنان» خبری از آزادی آن‌ها دریافت نشده اما موج شادی، هیجان و امید فراوانی در صفحه‌های مجازی آن‌ها جاری است.

 

معصومه دهقان، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و همسر عبدالفتاح سلطانی، هفته گذشته به قرار وثیقه‌ی ۳۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد، وی که پیرو احضاریه‌ای که روز یازدهم تیرماه دریافت کرده بود، صبح روز ۱۴ ماه جاری به دادسرای اوین مراجعه کرد و بازداشت شده بود.

دهقان در زنان اعلام کرده بود که در صورت عدم آزادی‌اش اقدام به اعتصاب غذای خشک خواهد کرد.

 

پگاه آهنگرانی، بازیگر سینمای ایران در هفته گذشته بازداشت شد و در مدت بازداشت خود تماسی با خانواده برقرار نکرده و از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست.

پگاه آهنگرانی که در خانواده‌ای سینمایی پرورش یافته، در دوره انتخابات ریاست جمهوری دو سال پیش ایران، در ستاد میرحسین موسوی، فعال بود که در روزهای پس از انتخابات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود.

 

منصوره بهکیش از حامیان مادران عزادار (مادران پارک لاله) و مادران خاوران که در ۲۲ خرداد سال جاری در خیابان، توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بود، شنبه ۱۸ تیرماه با کفالت مادرش از زندان آزاد شد.

در گزارش‌های هفتگی قبل از اقدامات فعالان حقوق بشر و زنان برای آزادی وی سخن گفته بودیم.

 

با گذشت بیش از ۱۵ روز از بازداشت مهناز محمدی، مستندساز و فعال حقوق زنان، وی هنوز امکان تماس تلفنی با خانواده خود را نیافته است، مسئولان امنیتی و مقامات قضایی نیز در مورد علت بازداشت وی سکوت کرده‌‌اند.

بیماری جسمی مهناز، بر موج نگرانی ناشی از بی‌خبری افزوده است به طوریکه یکی از منابع نزدیک به این مستندساز به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفته است: «بیماری مهناز شبیه به ام اس است و روزانه باید داروهایی که شامل کورتیزون هستند را مصرف کند، در غیر این صورت دچار درد عضلانی شدید و فلج موضعی می‌شود».

 گزارش‌ها حاکی از آن است که پرونده مهناز محمدی و مریم مجد در اختیار بازپرس دادسرای پارک شهر قرار دارد و برخلاف پرونده فعالان سیاسی و مدنی این پرونده به دادسرای انقلاب و اوین ارسال نشده است.

 مریم مجد، فتوژورنالیست و فعال حقوق زنان که پس مدتها بی‌خبری نامش از دیوارهای اوین شنیده شد، ۱۹ تیرماه موفق شد تا با خانواده خود تماس بگیرد. وی که به بیماری‌های قلب و کلیه مبتلا بوده و مدتی قبل از بازداشت نیز در بیمارستان بستری شده بود در تماس خود که وضعیت روحی مناسبی نداشت از درد شدید کلیه‌اش و عدم توانایی‌اش در خوردن غذا از جمعه گذشته خبر داده است.

 

حجاب؛ از شمال تا جنوب

 

بنا به اظهارات مدیر کل آموزش و پرورش استان بوشهر، پوشش چادر در مدارس دخترانه بوشهر اجباری می‌شود.

 محمد حاجی‌زاده مدعی شده: «با ابلاغ منشور اخلاقی به مدارس، اولیا دانش‌آموزان می‌بایست نسبت به امضای یک فرم تعهدنامه مبنی بر پوشش اسلامی با محوریت چادر اقدام کنند که در غیر این صورت از ثبت‌نام آن‌ها ممانعت به عمل می‌آید».

 

چادر در حالی در شهر جنوبی ایران اجباری می‌شود که مدیر کل بانوان شهرداری تهران همزمان با روز ملی حجاب و عفاف از تاسیس فرهنگسرای حجاب در منطقه ۵ تهران خبر داد.

 نرگس معدنی‌پور با تاکید بر این که «ترویج فرهنگ عفاف و حجاب به عنوان اصلی‌ترین رویکرد، مد نظر قرار گرفته است» ادامه داد «برای رسیدن به اهداف خود کارگاه‌های آموزشی، همایش‌ها، اردوها و جشن‌هایی با محوریت ذکر شده مد نظر داریم که به اجرا خواهند رسید».

 وی «در معرض دید نبودن ورودی خانه‌ها» را از جمله تکالیف مهم شهرداری ذکر  و اعلام کرد: «برای گسترش ترویج حجاب و عفاف، واگن‌های مترو، تاکسی بی‌سیم، پارک ویژه بانوان پیش‌بینی شده که اجرا خواهد شد».

 

پارک، دانشگاه جدا؛ «به احمدی‌نژاد هم مربوط نیست»!

 

بنا به اظهارات نرگس معدنی‌پور، مدیر کل بانوان شهرداری تهران، قسمتی از بوستان چیتگر به «بوستان بانوان» تبدیل خواهد شد.

وی از وجود «بوستان بهشت مادران» و «پردیس بانوان» در مناطق ۳ و ۱۵ تهران که ویژه خانم‌هاست خبر داد و مدعی شد «شهرداری تهران موظف شده است به ترویج فرهنگ عفاف و حجاب پردازد و زیر ساخت‌ها و فضاهای ویژه بانوان از جمله پارک‌ها، مجموعه‌های ورزشی، اجتماعی را در دستور کار خود دارد.

 

در میان تلاش‌های همه‌جانبه مسئولان ایران برای جداسازی جنسیتی حداکثری، یک مقام بلند پایه نیروی انتظامی ایران گفته استک «ماموران انتظامی مرد، حق برخورد با زنان را ندارند».

بهمن کارگر، معاون اجتماعی ناجا، ۱۹ تیرماه در گفتگو با خبرگزاری فارس این طرح را در اجرای «طرح ارتقای امنیت اخلاقی» ذکر کرد و مدعی شد «امسال در قالب همین طرح با عفاف‌ستیزان، هنجارشکنان و مانکن‌ها برخورد خواهد شد».

پس از تصویب «طرح جامع عفاف» و تایید آن توسط آیت‌الله خامنه‌ای، محمد احمدی‌نژاد اجرای آن‌ را به نیروی انتظامی ابلاغ کرده بود، در گزارش هفته گذشته گفتیم که بسیاری از تحلیل‌گران مواضع کنونی احمدی‌نژاد مقابل حجاب و تفکیک جنسیتی را «شوی انتخاباتی» خواندند.

 

علی طاهری، دبیر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با خبرگزاری خانه ملت، در پاسخ سخنان احمدی‌نژاد مبنی بر مخالفت با تفکیک ‌جنسیتی در دانشگاه‌ها گفته است «احمدی‌نژاد تخصصی در مورد محرم و نامحرم ندارد و بهتر است در این گونه امور دخالت نکند» و افزود«تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها باید پیش‌تر و در سال‌های اولیه انقلاب اتفاق می‌افتاد».

 

کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز در حاشیه جلسه هیات دولت در این باره اعلام کردک «دولت در نظر دارد در تمام استان‌ها یک دانشگاه دخترانه تاسیس کرده و در راستای طرح گسترش آموزش عالی، پردیس دختران و پسران را ایجاد کند و طرح تفکیک جنسیتی در برنامه‌های دولت وجود نداشته و این واژه اصلا مال ما نیست».

 

حسین علیزاده، نوازنده و آهنگساز که در دو سال اخیر انتقادهای بسیاری نسبت به دخالت دولت در عرصه موسیقی داشته، در آخرین موضع‌گیری خود اعلام کرد :«چرا صدای زن را از حافظه موسیقایی ما پاک کرده‌اند؟ مگر تنها مردان می‌توانند هنرمند باشند و آواز بخوانند؟ من با هرگونه تفکیک جنسیتی مخالفم».

 

کشمکش میان مجلس و دولت، درگیری‌های به وجود آمده میان رهبر و رئیس دولت و همزمانی این‌ها با انتخابات و فضای سیاسی کشور باعث شده تا بازهم جوانان در طرح‌های تفکیک جنسیتی و زنان در طرح‌هایی چون عفاف و حجاب، قربانی اختلافات داخلی و نظریه‌های بدون مطالعه شوند.

 

مرگ زیر ضربه‌های چاقوی عشق

 

باز هم خیابان‌های سعادت‌آباد تهران، شاهد قتلی خیابانی شد؛ مهسا امین فروغی در برابر دیدگان مردم بر روی پل مدیریت با ضربات متعدد چاقو توسط همکلاسی‌اش کوشا، به قتل رسید.

 

مهسا به اتهام «نه» گفتن مقابل خواسته ازدواج همکلاسی‌اش، در حالیکه از پل مدیریت عبور میکرد مورد حمله خواستگار خود قرار گرفت و کشته شد. خواستگار عاشق‌پیشه مانند خیلی از موارد مشابه امروز پشیمان گوشه زندان به انتظار دادگاه خود نشسته است.

 کوشا در اعترافات خود اعلام کرده : «از ۴ سال پیش به مهسا علاقه پیدا کردم اما او به من توجهی نداشت و سر انجام کینه او را به دل گرفتم، هر بار جلو رفتم پاسخ قاطعانه نه گرفتم. از دو سال پیش فهمیدم این دختری نیست که همسر من شود اما نه گفتن او برایم کابوس شده بود، با این که او را با هیچ‌کس ندیدم اما تحمل شنیدن جواب او را نداشتم. از چند روز پیش تصمیم به قتل مهسا گرفتم و صورتم را با پارچه پوشاندم، بعد از قتل مهسا قصد فرار داشتم که مردم مرا دستگیر کردند و با کتکی که خوردم مرا تحویل پلیس دادند».

در این میان موضع‌گیری‌های متفاوت صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه سوال برانگیز است، وی که در گفتگوهای اولیه خود از رخدادن چنین قتلی اظهار بی‌اطلاعی کرده و مدعی شده بود «دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی ۱۱ تیرماه به بعد به تعطیلات رفته و خوابگاه‌ها نیز تعطیل‌اند» در مصاحبه با خبرگزاری فارس با خانواده امین فروغی ابراز همدردی کرد.

 

آن سوی مرزها

 

از پنج‌شنبه گذشته تا امروز، ۶ زن در ترکیه به دست شوهر یا همسران سابق خود به قتل رسیده‌اند؛ ۱۲ ضربه چاقو پاسخ مرد در پی نزاع با همسرش بر سر قرض بانکی و کارت وام به او بود؛ دختری ۴ ساله به پلیس گفت پدرش، مادر او را از بالکن به پائین پرت کرده؛ مردی دیگر در استانبول همسر سابق و پسر خردسالش را با ریختن بنزین، به آتش کشید؛ مریم، مادر ۴ فرزند در شهر وان، به دلیل خشونت مزمن همسرش خودش را حلق‌آویز کرد؛ عدالت نام زنی دیگر است که پس از دعوا با همسرش در چالدران قصد ترک منزل را داشت اما به ضرب گلوله کشته شد؛ وکبری نیز به وسیله دوست مرداش در البستان خفه شد.

 

فاطمه شاهین، وزیر جدید خانواده و امور اجتماعی با استناد به حوادث هفته اخیر، لایحه‌ای در ارتباط با حفاظت از زنان به پارلمان ارائه کرد و تاخیر مجلس در رسیدگی به امور زنان و خانواده را مورد انتقاد قرار داد.

 

شکنجه، تجاوز جنسی و ضرب و شتم در زندان‌ها مختص ایران نیست و نظام‌ها در جنگ قدرت برای اثبات برتری خود با مورد حمله قرار دادن فیزیک و روح متهمان سعی در افزودن به توهم قدرت خود دارند؛

اشواق الجاف، نماینده زن در پارلمان عراق، مسئولان یتیم‌خانه‌ها و بازپروری‌های این کشور را به تجاوز جنسی و برقراری روابط مشکوک با باندهای قاچاق اعضای بدن انسان متهم کرد.

 وی در گفتگو با «العربیه» اعلام کردک «افراد میان سال به یتیم‌خانه‌ها مراجعه می‌کنند و در آنجا دختران کم سن و سال را به عقد دائم یا صیغه خود در می‌آورند».

مصباح یزدی: هنوز هم به احمدی نژاد اعتقاد دارم و از وی حمایت می کنم

Posted: 14 Jul 2011 04:48 AM PDT

جــرس: در حالی که طی هفته های گذشته بیشترین حملات از سوی مصباح یزدی به مردان احمدی نژاد شد و آنان را فراماسونر خواند وی اینک با بیان اینکه مردم نمی گذارند که جریان انحرافی به انقلاب اسلامی ضربه بزند تأکید کرد: هنوز هم به احمدی نژاد اعتقاد دارم و از وی حمایت می کنم.


به گزارش مهر، محمدتقی مصباح یزدی طی گفتگویی پیرامون انعکاس اظهاراتش در برخی از رسانه ها مبنی بر "فراماسون" خواندن جریان انحرافی (طیف دولتی ها) تصریح کرد: من چه زمانی این حرف را زدم؛ اگر چنین موضوعی بوده مدرکش را به من نشان بدهید، من می گویم آنچه جریان انحرافی انجام می دهد قابل قبول جامعه و مصلحت انقلاب نیست.اینکه جریان انحرافی از نظام سیاسی طرد شوند کار من نیست، با مردم است و البته این جامعه است که نباید اجازه دهد عده ای هنجار شکن ابراز وجود کنند.


رئیس موسسه امام خمینی قم افزود: به اعتقاد من، کارهای آنها در نهایت به تضعیف اسلام و نظام اسلامی می انجامد و این خواسته فراماسونها و دشمنان اسلام است.


مصباح در پاسخ به اینکه "شما در گذشته از مدافعان احمدی نژاد بودید، موضع امروزتان چیست"، گفت: در آن زمان احمدی نژاد باید در برابر رقبایش حمایت می شد و حمایت من از احمدی نژاد تأیید شعارها و اصول انقلاب بود.


عضو مجلس خبرگان اظهار داشت: من هنوز هم به احمدی نژاد اعتقاد دارم و از وی حمایت می کنم.


هفت پرده: از حبس پگاه آهنگرانی تا آسیب پذیری خلاقیت های هنری

Posted: 14 Jul 2011 02:58 AM PDT

سعید زندگانی
جرس - درسه پرده اول از "هفت پرده" این هفته به بانوان هنرمند ایرانی می پردازیم: از بازداشت "پگاه آهنگرانی" تا اعتراض "رخشان بنی اعتماد" به فضای پادگانی موجود در برنامه های فرهنگی و هنری و خشم "هنگامه اخوان" که گفته دیگر در ایران روی صحنه نمی رود؛ در پرده چهارم به دیدار تئاتر شهر می رویم که فضای بیرونی آن به یک بازار مکاره تبدیل شده؛ در پرده پنجم خبر رونمائی از کتاب "آمریکاشناسی" پروفسور مولانا را پیگیری می کنیم؛ در پرده ششم به نشست خبری شهرام ناظری و حسین علیزاده می رویم که آماده اجرای برنامه با گروه "دوستی" می شوند؛ و در پرده هفتم پای صحبت نصرت اله مسلمیان نقاش می نشینیم که معتقد است خلاقیت هنری در یک جامعه بسته ایدئولوژیک، آسیب جدی می بیند.


پگاه آهنگرانی، اسیرتازه ماموران امنیتی


دختر بازیگری که در همایش انتخاباتی میرحسین موسوی، شال سبز برگردن، گفته بود که او و هم نسلانش آرزو دارند همه فیلمهائی که دوست دارند، مجوز نمایش و همه کتابهائی که دوست دارند مجوز چاپ بگیرند؛ "پگاه آهنگرانی" که چند روز قبل از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، در آن همایش و در حضور محمد خاتمی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، فریاد زده بود امیدوار است روز 23 خرداد پیروزی اصلاح طلب ها را در استادیوم صدهزاری نفری آزادی جشن بگیرند؛ حالا نه تنها به آرزوهایش نرسیده، بلکه از سه روز پیش در دست نیروهای امنیتی حکومت جمهوری اسلامی اسیر است و خانواده اش نمی دانند در کجا زندانی است و چه می کند؟


به نوشته "دویچه وله" قرار بود پگاه آهنگرانی، مستند ساز و بازیگر بیست و شش ساله سینمای ایران، از چهارم تا دوازدهم ژوئیه به آلمان بیاید و در رابطه با جام جهانی فوتبال زنان برای این رسانه وبلاگ‌نویسی کند. به گفته‌ی نزدیکان پگاه، او یک روز پیش از پرواز به آلمان توسط وزارت اطلاعات فراخوانده می شود و ماموران او را تهدید کرده و می گویند که "ممنوع‌الخروج" است و اجازه سفر به آلمان  ندارد. این بازیگر از ترس چند روزی را درکنار نزدیکانش به سر می برد، اما از زمانی که به خانه‌ خود بازمی گردد، نزدیکانش از او بی خبر می مانند و تلاششان برای یافتن اثری از او نتیجه ای ندارد تا اینکه سایت فارسی "العربیه" خبر می دهد که خانواده او روز چهارشنبه تائید کرده اند که پگاه سه روز پیش دستگیر شده و به محل نامعلومی منتقل گشته است؛ همان اتفاقی که برای مریم مجد دختر خبرنگاری افتاد که سه هفته پیش می خواست برای گزارش و عکاسی از جام جهانی فوتبال زنان به آلمان بیاید و سر از اوین درآورد!

پگاه آهنگرانی فرزند جمشید آهنگرانی و منیژه حکمت است که هر دو فیلمسازند. او درچند فیلم از ساخته های پدر و مادر خود بازی کرده است. پگاه خود نیز درکنار بازیگری، فیلم‌های مستند می‌سازد که عنوان آخرین اثر او "ده‌‌نمکی‌ها" است که به زندگی مسعود ده‌نمکی، از رهبران انصار حزب‌الله و سازنده سری فیلمهای پرفروش "اخراجیها" می پردازد. این فیلم چند هفته پیش در تلویزیون فارسی‌زبان بی‌بی‌ سی پخش شد و پگاه به چند تن از دوستانش گفته بود که به همین دلیل توسط وزارت اطلاعات مورد بازخواست قرار گرفته است. تلاش‌های "دویچه وله" برای یافتن مادر پگاه و مصاحبه با او تاکنون بی‌نتیجه مانده‌ و بی بی سی هم نوشته است که در حال حاضر، اعضای خانواده پگاه آهنگرانی حاضر به گفت وگو نیستند.


بنی اعتماد: یک نگاه پادگانی امور اجتماعی و فرهنگی را کنترل می کند!

یک روز پیش از روزی که خبر بازداشت پگاه آهنگرانی منتشر شود، رخشان بنی اعتماد بانوی سبز سینمای ایران، بازهم زبان به اعتراض گشود و در نکوهش سلطه حکومت در زمینه های اجتماعی و فرهنگی گفت که در ایران و در همه بخشهای اجتماعی و فرهنگی یک نگاه پادگانی وجود دارد که همه مسایل را کنترل می کند. در حالیکه نتوانسته ایم نیازهای مخاطب را برآورده کنیم، می خواهیم با روش پادگانی این امر را ادامه دهیم و زمانی که به دنبال سیاست های پادگانی، جامعه به سوی افسردگی پیش می رود، سیاست گزاران برای شاد کردن مردم به سمت لودگی و تولید این گونه برنامه ها در سینما و صدا و سیما می روند!


بنی‌اعتماد که صبح سه شنبه بیستم تیرماه، در نشست بررسی زیرساخت‌های سینمای ایران در مرکز تحقیقات استراتژیک سخن می گفت، با اشاره به وضعیت رابطه‌ مدیران سینمایی و سینماگران در سالهای اخیر گفت: "در طول سالها ما فیلمسازان همیشه متهمانی بودیم که باید پاسخگوی رفتار خود باشیم و خود را ثابت کنیم. امروز کنترل در سینما فقط محدود به ممیزی و یا صدور پروانه ساخت نیست بلکه این کنترل در تمام شئون مختلف وجود دارد حتی در سایر بخشهای اجتماعی و فرهنگی نیز این کنترل وجود دارد. به طور کلی در کشور ما یک نگاه پادگانی موجود است که تمامی ‌مسایل را کنترل می‌کند و این امر در دوران اخیر به میزان بالایی رشد کرده است."


سازنده فیلمهای مطرحی چون "زیر پوست شهر" و "روسری آبی" در سخنان خود تاکید کرد: "سیستم کنترل با هدف مقابله با پدیدهای کاملا مدرن اجرا می‌شود، اما غافل از آن است که امروز یک انقلاب دیجیتالی رخ داده و حتی به دنبال این انقلاب دیجیتالی سینما نیز به سمت فیلمسازی تک نفره می‌رود. در این میان این‌گونه کنترل‌ها با روند تولید فیلم و اجبار فیلمسازان به کسب مجوز ساخت همخوانی ندارد." وی با اشاره به وضعیت تهاجم فرهنگی در کشور كه ازسوی شبکه‌ها‌ی ماهواره‌ای صورت می‌گیرد؛ افزود: "متاسفانه ما دربرابر تهاجم فرهنگی همیشه به دنبال دیوار کشیدن و‌ جمع کردن آنتن‌های ماهواره بوده‌ایم و قصد داشتیم با مانع شدن با تهاجم مقابله کنیم، درحالیکه در کشورهای دیگر که چنین تهاجمی ‌را احساس کردند با تقویت سرمایه‌های بومی‌ و ملی و فرهنگی خود به مقابله برخاستند."


بنی‌اعتماد؛ سینمارا یک منشور چند وجهی دانست و گفت: "سینما از شرایط اجتماعی نشات می‌گیرد و شرایط اجتماعی را بیان می‌کند و امروز نیز متاسفانه درحالیكه نیاز مخاطب را برآورده نکرده‌ایم، بازهم قصد داریم با روش پادگانی این امر را ادامه دهیم. زمانی که به دنبال سیاست پادگانی جامعه به سمت افسردگی می‌رود،سیاستگذاران برای شاد کردن مردم به سمت اجرای لودگی و برنامه‌های لوده و تولید این‌گونه برنامه‌ها می‌روند؛ حالیکه آنچه که باعث افسردگی و عدم وجود خنده در جامعه می‌شود خالی بودن سفره مردم و عدم تامین نیازهای اولیه آنهاست و این امر نشان می‌دهد که نگاه به مقوله فرهنگ و سیاستگذاری از عهده سیاستگذاران عرصه فرهنگ خارج است."


این فیلمساز با اشاره به لزوم توجه به خلاقیت هنرمندان گفت: "در همه جای دنیا تولید یک اثر فرهنگی نیاز به دریافت مجوز و پروانه ندارد، بلکه این مجوز فقط در زمان نمایش براساس معیارها و ملاک‌ها‌ی هر کشور صادر می‌شود. اما در کشور ما هنرمندان برای تولید آثار فرهنگی بايد مجوز بگیرند که اين مجوز جلوی رشد خلاقیت آنها را می‌گیرد. متاسفانه امروز مدام راهها و کارهای غلط گذشته تکرار می‌شود. به طور مثال درحالیکه خانه سینما وجود دارد، عده‌ای به دنبال اختراع سازمان جدید سینمایی هستند، در حالکیه باید بدانند همه این مسایل می‌گذرد و مدیران و سیاستگذاران می‌روند و سرانجام این هنرمندان هستند که باقی می مانند"!


هنگامه اخوان: دیگر در ایران روی صحنه نمی روم!
قرار بود آبانماه آینده، هنگامه اخوان، خواننده با سابقه و نامدار عرصه موسیقی سنتی ایران، همراه گروه خود "بهار" که همه نوازندگان آنرا نیز بانوان نوازنده تشکیل می دهند، در تالار وحدت به روی صحنه برود و کنسرتی ویژه بانوان داشته باشد؛ اما این هنرمند همین هفته درتهران اعلام کرد که بعلت مشکلاتی که سر راه اجراهایش وجود دارد، برنامه به هم خورده و او از این پس دیگر درایران روی صحنه نخواهد رفت!
اخوان این تصمیم را در گفت و گوئی با خبرگزاری "ایسنا" اعلام کرد و گفت: "ديگر در ايران به صحنه نمي‌روم و نخواهم خواند و فقط در صورتي در ايران پا به صحنه مي‌گذارم كه به طور رايگان سالن در اختيارم قرار دهند." او دلايلش را از اين تصميم نداشتن حق ضبط آلبوم،‌ عدم اجازه‌ي تبليغات گسترده وعدم اجازه براي نصب پوستر برشمرد و خاطر نشان کرد: "ما حتی در پشت صحنه‌ اجرا هم حق عكس انداختن با نوازندگان را نداريم؛ همين‌طور رديف اول و سوم سالن نيز در اختيار ما قرار ندارد؛ بليت براي فروش نيز به اندازه‌ كافي در دست ما نيست؛ بنابراين دليلي براي اجرا در ايران نمي‌بينم و با وجود اينكه همه شرايط براي اين اجرا در آبان ماه فراهم شده‌ است، اما ديگر تمايلي براي اجرا در ايران ندارم."


هنگامه اخوان که در سال 1337 در فومن به دنیا آمده، پس از پایان تحصیلات ابتدائی به تهران آمد و پس از مدتی تعلیم نزد استاد علی تجویدی، به برنامه گلها دررادیو راه یافت و همزمان به مدت بیش از ده سال ردیفهای آوازی موسیقی ایرانی را به طور کامل از آواز خوان بزرگ کشورمان زنده یاد "ادیب خوانساری" فراگرفت. دوسال قبل از انقلاب با گروه شیدا و موسیقی دانانی همچون محمدرضالطفی و زنده یاد پرویز مشکاتیان همکاری خود را شروع کرد. او را که یکی از نادر مربیان آوازبرای بانوان ایران است، دراوج و وسعت صدا و آگاهی از زیر و بم موسیقی، با قمر الملوک وزیری مقایسه می کنند.


عزيزی: مجموعه تئاتر شهر را بازار مکاره کرده اند!
به محوطه تئاتر شهر در چهار راه ولی عصر در تهران که پا می گذارید، پی می برید که مسئولین فرهنگی دولت احمدی نژاد و شهرداری تهران چندان با ارزشهای فرهنگی چنین مجموعه ای آشتنا نیستند؛ وگرنه محوطه تنها مجتمع آبرومند تئاتر کشور را در مرکزی ترین نقطه پایتخت، این چنین به ساخت و سازهای نامطلوب و غرفه های عرضه کالاهای غیرفرهنگی اختصاص نمی دادند تا صدای یک چهره قدیمی تئاتر هم در بیاید و اعتقاد داشته باشد که این وضعیت نامطلوب به عمد فراهم شده است تا چهره تئاتر شهر را خدشه دار سازد!


دکترمحمود عزيزي بازیگر و کارگردان باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون که اتفاقا با حکومت هم سرسازگاری دارد و به عنوان دبیر اجرائی جشنواره تئاتر آئینی و سنتی انتخاب شده و این روزها نمایشنامه "ملاقات با موسیو" را در تئاتر شهر روی صحنه برده است، از این نابسامانیها در محوطه این مجموعه فرهنگی برآشفته و به خبرنگار "ایسنا" گفته است: "به نظر مي‌رسد وضعيت فضاي بيروني تئاترشهر تعمدي است، نمي‌تواند غيرعمدي باشد، چون اصرار و استمرار بر آن نشان مي‌دهد كه عمدي است. ايجاد اين فضا قشنگ نيست. مساله اين نيست كه تئاتر من اجرا مي‌شود يا جشنواره بين‌المللي تئاتر آئيني سنتي در پيش است؛ مساله اتفاق كلي است كه مي افتد. كم مانده روي بناي تئاتر شهر كه مورد تائيد ميراث فرهنگي هم هست، يك پارچه بيندازند كه اصلا ديده نشود"!


عزيزي با اشاره به وضعيت اطراف مجموعه تئاترشهر می گوید: "ضلع غربي اين مجموعه بسيار پرتردد است كه همين ترددها حتما به ساختمان لطمه مي‌زند.از سوي ديگر ضلع شرقي و جنوبي آن هم به نوعي اشغال شده در حالي كه در تمام دنيا اطراف چنين مجموعه‌هايي ساخت و سازي صورت نمي‌گيرد. اما شهردار محترم ما گويا مدت‌ها است فرصت نكرده‌اند از اين محوطه بگذرند. با شناختي كه از آقاي قاليباف داريم،اگر از اين جا رد مي‌شدند حتما فكري به حالش مي‌كردند. وضعيت فعلي مجموعه تئاتر شهر مانند بازار مكاره‌اي است كه در هر گوشه‌اي از آن غرفه‌اي برپا است. باعث افتخار ما است كه گروه‌هاي اجتماعي با كارهايي كه انجام مي‌دهند موجب سربلندي جامعه مي‌شوند، اما هر چيزي جاي خود را دارد. اين مساله منحصر به افراد نيست بلكه مربوط به همه است، جريان كلي بايد درست شود و براي انجام ديگر كارهاي فرهنگي و اجتماعي مكان‌هاي ديگري را در نظر بگيرند تا خانواده هنرمندان ناچار نشوند مساله را به گونه‌اي تعريف كنند كه توهين آميز به نظر برسد. قصد ما توهين به اشخاص نيست، بلكه مساله ما مساله فرهنگي است و اينكه هر چيزي بايد جاي درست خود را داشته باشد."


"آمریکا شناسی" پروفسورحمید مولانا؟

پروفسور حمید مولانا استاد علوم ارتباطات اجتماعی در دانشگاه جرج واشنگتن ایالات متحده آمریکا، کتابی با عنوان "آمریکا شناسی: فراز و فرودهای یک امپراتوری" در 290 صفحه و شمارگان پنج هزار نسخه در ایران منتشر کرده است که مراسم رونمائی از آن دوشنبه بیستم تیر در سالن "مهر" حوزه هنری تبلیغات اسلامی درتهران برگزار شد تا خوانندگان با عقاید این "پروفسور" که نیم قرن در آمریکا زیسته و کار کرده؛ اما پس از بازنشستگی نویسنده کیهان حسین شریعتمداری و مشاور محمود احمدی نژاد شده است، آشنا شوند.


مولانا که دوسال پیش در جریان یک کنفرانس دینی در تهران، خواستار فعالیت دولت ایران در زمینه آموزش علوم اسلامی در مدارس و دانشگاههای آمریکا شده بود، در آئین رونمائی از کتاب تازه خود که بوسیله موسسه انتشارات "امیرکبیر" وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده، به نوعی نیم قرن سکونت و اخذ شهروندی خود در آمریکا را توجیه کرد و گفت: "درباره ایران عمدتاً کتابهای غربی ها جنبه مشاهدات شخصی دارد و حال آنکه ما سال‌هاست از آنها به عنوان منابع ایران‌شناسی یاد می‌کنیم. نکته دیگر اینکه اغلب مستشرقین به جز نوادری مانند ادوارد براون و جان پرکینز زندگی طولانی در ایران نداشته‌اند و غالباً هم از دور درباره ایران نوشته‌اند که نمونه آنها «لُرد اورزون» است. ما نباید این قبیل اشتباهات را در شرایط فعلی تکرار کنیم؛ غربی‌ها هیچ‌گاه نیامدند در مکتبخانه‌های ما و حوزه‌های ما یا دانشگاه‌های ما تحصیل کنند؛ در حالی که نسل ما این کار را کرد."


به گزارش خبرگزاری "مهر"، نویسنده در عین حال کتابش را اثری جامع درباره همه ابعاد نظام این کشور یا تاریخ، تمدن، فرهنگ، اقتصاد و سیاست آمریکا ندانست و آن را تنها «دریچه‌ای که بتوان از آن به ایالات متحده نگریست» توصیف کرد و گفت: "هدف من از نگارش این کتاب این بوده که آمریکا را آنطور که خود آمریکایی‌ها بر اساس ارزش‌هایشان بیان و تعریف می‌کنند، تجزیه و تحلیل کنم." وی همچنین با مهم توصیف کردن کشور آمریکا افزود: "آمریکای امروز برای ما خیلی مهم است و گرچه به عقیده برخی قدرتش به زمان پنجاه سال پیش نمی‌رسد و در حال افول است، اما همچنان اقتصاد اول دنیاست و از نظر تسهیلات درجه بالایی دارد"!
در پایان این مراسم، کتاب «آمریکا شناسی؛ فراز و فرودهای یک امپراتوری» با حضور حمید مولانا نویسنده، احمد نثاری مدیر انتشارات امیرکبیر (ناشر کتاب)، محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و فواد ایزدی کارشناس رسانه و مدرس دانشگاه تهران رونمایی شد و رئیس حوزه هنری در مورد آن گفت: "این کتاب امروز به دست من رسید و آنقدر برایم جذاب بود که نتوانستم آن را زمین بگذارم و تا آخر خواندم و متوجه شدم که اطلاعات ما از آمریکا دقیق نیست." وی «طمع، ترس و جهالت» را سه ویژگی آمریکایی‌ها توصیف کرد و افزود: "با پیروزی انقلاب اسلامی سلسله شکست‌های آمریکا شروع شد و بعید نیست در روزگار خودمان، شاهد دنیای بدون آمریکا باشیم. این کشور به زودی به رده کشورهای دیگر و هم رتبه خودش نزول خواهد کرد"!


ناظری و علیزاده با گروه "دوستی" روی صحنه می روند

شهرام ناظری و حسین علیزاده، همراه با چند نوازنده سرشناس و پیش کسوت موسیقی ایران، در گروهی با عنوان "دوستی" از پنجم تاهشتم مردادماه در سالن برج میلاد تهران روی صحنه می روند تا خاطرات همدلیهای گذشته خود را زنده نگه دارند. ناظری در این مورد می گوید: "اين روزها مشكلات جامعه و آنچه بر سر موسيقي آمده، باعث شده است تا هنرمندان به مرور از هم جدا شوند و سمي بين آنها پاشيده شده كه به مرحله بدي رسيده‌اند؛ پس اين گروه «دوستي» قدمي در جهت برداشتن اين موانع است و قرار است سرمشقي براي جوانان باشند تا بيشتر از گذشته همديگر را درك كنند و مهر ودوستي و حسن نيت عاشقانه هنري را از ياد نبرند."


به گزارش خبرگزاری "ایسنا" نشست خبري گروه «دوستي» با حضور شهرام ناظری (خواننده) حسين عليزاده (سرپرست و نوازنده تار)‌ اردشير كامكار و‌سعيد فرج‌پوري (نوازندگان کمانچه) محمد فيروزي (بربت) پژمان حدادی و بهنام سامانی (تنبک و دف) و جمعي از ناشران و پژوهشگران اين عرصه صبح سه شنبه 21 تیرماه در خانه هنرمندان ايران برپا شد. در آغاز اين نشست، شهرام ناظري درباره زمينه‌هاي شكل‌گيري اين گروه بعد از سال‌ها گفت:‌ "پنج نفر از اعضاي سابق گروه «چاووش» به همت بنده و آقاي عليزاده و طي تلاش‌هاي يكسال گذشته بار ديگر در كنار هم جمع شدند تا خلايي را كه در اين سال‌ها احساس مي‌شود پر كنيم و بتوانيم با كساني كه امروز در حد برجسته‌اي از موسيقي قرار دارند و هنوز عمر هنريشان ادامه دارد، گروه «دوستي» را شكل دهيم.اين گروه قرار است حركت خود را طي سال‌هاي آينده ادامه دهد و در اين مسير درش به روي تمام دوستان و اهالي موسيقي باز است."


ناظري در بخش ديگري از سخنانش گفت: "بايد آرام آرام وضعيت موسيقي را بهبود بخشيد تا به حس جديد و خوبي دست پيدا كنيم وبي‌تفاوت نسبت به فرهنگ نباشيم. بار ديگر ما هنرمندان بايد به يكديگر وصل شويم تا آثارمان همچون گذشته بر دل‌ها بنشيند." اين هنرمند يكي از دلايل آنكه كارهاي امروزي ماندگار نمي‌شود و در ذهن جوانان نمي‌ماند را نبود عشق و احساس دروني در ميان هنرمندان دانست و افزود: "گروه «دوستي» جرقه و شعله‌ي كوچكي است تا بار ديگر آن عشق را روشن كنيم. مي‌دانيم كه دردي را دوا نمي‌كند، اما شايد روي ما و جوان‌ترها تاثير بگذارد. به زعم بنده موسيقي سنتي هيچ وقت از جريان روز و رويدادهاي اجتماعي فاصله نگرفته است و با توجه به شرايط سختي كه براي موسيقي و تمام جامعه وجود داشته است به حركت خود ادامه داده و تا آنجا كه توانسته از رويدادهاي روز سخن گفته است."


در این نشست، حسین علیزاده نیز عنوان کرد: تشکیل گروه دوستی نیاز شخصي ما است و احساس مي‌كنيم به واسطه آن مي‌توانيم از هم ديگر انرژي بگيريم. طبيعي است در اين سالها هر كدام از اعضاي قديم گروه «چاووش» امروز به هنرمند برجسته‌اي تبديل شده‌اند و راه مستقلي را پيش گرفته‌اند؛ اما اين نياز دو طرفه‌اي است ميان ما و جامعه كه از افتراق‌ها در هر زمينه‌اي خسته شده‌ايم و مي‌خواهيم از راه دوستي احساسمان را تغيير دهيم... فشارهاي اين چند سال بر روي موسيقي به قدري زياد بوده كه تفرقه و جدايي را اول از همه ميان هنرمند با خودش ايجاد كرده است. پس براي حيات هنرمان نياز داريم كه در جامعه حضور پيدا كنيم. به شخصه از هيچ مسئولي انتظار ندارم و فكر مي‌كنم اين خود ما هستيم كه دلمان براي موسيقي مي‌سوزد. هر كدام از ما طي اين چند دهه به عنوان سرمايه‌هايي از اين مملكت با حجمي از تجربه محسوب مي‌شويم كه اگر اين را باور كنند و بخشي از موسيقي را به ما بسپارند بي‌شك مي‌توانيم دستاوردهايمان را به نسل بعد منتقل كنيم."


اين هنرمند درباره حضور اساتيدی همچون شجريان و لطفي دربرنامه‌هاي آينده گروه «دوستي» توضيح داد: "هيچ ممنوعيتي در اين گروه براي حضور افراد نيست، مگر اينكه فاصله آنچنان زياد باشد كه خود دوستان نخواهند در تركيب ما حضور پيدا كنند. به شخصه فكر مي‌كنم آقاي شجريان از اين تركيب و حضور دوستان قديمي خوشحال مي‌شوند ولي اين اتفاق را در آينده نمي‌توان پيش بيني كرد." عليزاده سپس با اعتراض به گراني اجاره سالن‌هاي موسيقي گفت: "معني اين همه گراني سالن‌ها چيست؟ زيرا اين شرايط تنها عاملي مي‌شود تا مردم در برنامه‌هاي روزمره خود از رفتن به كنسرت منصرف شوند. سالن‌هاي موسيقي به شكل غير منطقي گران است در حالي كه بهترين سالن‌ها در ديگر كشورها با قياس با رفتار جهاني كه در آنها صورت مي‌گيرد، خيلي از ايران ارزان‌تر است. حداقل انتظاري كه داشتيم اين بود كه تالار وحدت كه خانه ما محسوب مي‌شود چنين رفتاري را انجام ندهد و قيمت را بالا نبرد، در حالي كه اين اتفاق حاصل شده و مي‌دانيم در قبال آن بخشي از مردم از سهميه‌ي تماشاي كنسرت چشم پوشي خواهند كرد. متاسفانه هنر اين روزها به قدري گران شده است كه مردم سعي مي‌كنند جايي براي آن در برنامه روزانه خود در نظر نگیرند"!


مسلمیان: درجامعه بسته ایدئولوژیک، خلاقیت هنری آسیب می بیند
از نگاه نصرت اله مسلمیان نقاش صاحب نام ایرانی، در جامعه‌ای که یک ایدئولوژی واحد القاء می‌شود و رسانه‌ها در چنبره‌ي اهداف مدیریتی هستند، نمي‌توان انتظار داشت هنر به میان مردم برود. فضای بسته به خلاقيت آسیب می‌زند و در تولید آثار هنری؛ بودن فضای گفتگو، عدالت اجتماعی و آزادی بیان به شکوفایی هنر کمک مي‌کند.
برنده جایزه اول نخستین جشنواره بین المللی نقاشی جهان اسلام، در گفت و گوئی با خبرگزاری "ایلنا" می گوید: "درجامعه‌ای که بزرگترین امکانات رسانه‌ای در چنبره و اختیار مدیریتی است که بسیار ایدئولویک سعی می‌کند به یک جهت مشخص برود و از تعامل و گفتگوی اندیشه‌ها جلوگیری می‌کند، چگونه تولیدات هنری می‌تواند به میان مردم برود؟ درواقع رسانه‌ها به‌جای آنکه بتوانند بازتابی از افکار و عقاید مختلف داشته باشند، کانالیزه می‌شوند؛ سانسور می‌شوند و به هنر بیشتر به‌عنوان یک ابزار صرف نگاه می‌شود. درنتیجه در چنین جامعه‌ای ما فقدان نهادهای اجتماعی را احساس می‌کنیم و این نهادها هم کانالیزه شده‌اند و همچنین تمام امکانات به سمت مدیریت دولتی پیش می‌رود که آنهم یک هدف در پشتش وجود دارد. پس چگونه می‌توان انتظار داشت هنر به میان مردم برود؟ درنتیجه این کار هنرمند نیست که هنر را به میان مردم ببرد. در این عرصه باید مکانیزم‌های دیگری به درستی عمل کنند تا آشتی مردم با هنر صورت گیرد. به طور کلی وقوع این امر یک پروسه طولانی است که نیاز به امکانات، ابزارها و تصمیم‌گیری‌های درست – چه سیاسی، چه فرهنگی و چه اقتصادی دارد. در فقدان این همه بایدها، مگر هنرمند به تنهایی می‌تواند از پس همه موانع برآید و دربهترین حالت تنها می‌تواند تولید آثار خوبی داشته باشد."


مسلمیان در مورد اینکه برخی معتقدند فضای بسته سیاسی به آفرینش های خلاق هنری می انجامد، معتقد است: "به هیچ وجه اعتقادی به این ندارم که محدودیت خلاقیت می‌آورد. بلکه به نظرم محدودیت به خلاقیت آسیب می‌زند. آنچه که بر خلاقیت تأثیر دارد نحوه زیست انسان است. یعنی چگونه، این تجربه زیسته را با چه استراتژی و فکری به سمت هنر هدایت کند. درنتیجه فکر نمی‌کنم گسترش عدالت و رفاه به هنر لطمه بزند. البته شرایط سخت اجتماعی بر چگونگی بیان هنری تأثیر می‌گذارد و شکل بیان را پیچیده و سمبلیک می‌کند، اما در تولید آثار هنری اتفاقا بودن فضای تعامل، گفتگو، عدالت اجتماعی، آزادی بیان و امکانات و مواردی از این دست بسیار می‌تواند به شکوفایی هنر کمک کند. معتقد به این نیستم که باید هنر آمیخته به رنج و کمبودهای اجتماعی باشد تا رشد کند."

مهدوی کنی: رهبری به معنای این نیست در همه كارها دخالت كند

Posted: 14 Jul 2011 02:23 AM PDT

جــرس: رییس مجلس خبرگان با بیان اینکه "نظام ما نظامی است كه مورد تایید رهبری، مردم و امام زمان است"، مدعی شد "بهترین نظام در میان نظام‌های جامعه بشری نظامی است كه در كشور ما وجود دارد و اگر بخواهیم جزو منتظران باشیم باید با تبعیت از رهبری این نظام را حفظ كنیم."


به گزارش ایسنا، محمدرضا مهدوی كنی در هفتمین همایش موسوم به «دكترین مهدویت» گفت: ما باید بدانیم بحثی كه مورد نظر این همایش است از لحاظ مختلف مانند مصداق، وسیله و ابزار برای رسیدن به هدف دارای اهمیت است و البته باید بدانید وعده الهی برای كسانی است كه دارای ایمانی صالح هستند كه به نظر من نخستین خطاب آن به مسلمانان است و منظور از این خطاب كسانی هستند كه واقعا ایمان دارند و به عمل صالح مبادرت می‌ورزند.


مهدوی كنی با بیان اینكه معصومین ما را به معرفت نسبت به امام زمانمان دعوت كرده‌اند و باید بدانیم كه در صورت وجود آن دیگر اینكه امام زمان ما كی می‌آید برایمان فرقی نمی‌كند، ادامه داد: یكی دیگر از نكاتی كه ائمه معصومین بر توجه آن از سوی شیعیان تاكید كرده‌اند پرهیز از اختلاف و تفرق است و گفته‌اند كه در زمان غیبت شیعیان ما باید در مسیر هدف متحد باشند.


وی با بیان اینكه مرابطه با مركز ولایت و امت همواره لازم است، گفت: كسانی كه در مرزها خدمت می‌كنند اخبار را از نقاط مرزی اخذ كرده و به مركز انتقال می‌دهند تا بر اساس تصمیم مركز وارد عمل شوند و مومنان نیز باید همینگونه مرابطه داشته باشند و ببینند كه رهبری چه می‌گوید و اینكه هر كسی به صرف و مصلحت خود توجه كند، این نظام نمی‌شود، هرچند كه تصمیمات اخذ شده از سوی مركز بر خلاف میل افراد باشد.


رییس مجلس خبرگان با بیان اینكه نظام ما نظامی اسلامی و ولایتی است، افزود: قوای متعدد ما نیز باید با هم تعامل و مرابطه داشته باشند و در صورت نداشتن توان در این زمینه، رهبری باید به حل مسائل بین آنها بپردازد. البته باید دانست كه رهبری به معنای این نیست كه باید در همه كارها دخالت كرد.


وی ادامه داد: امام در زمان مواجهه با مشكلات می‌گفت كه كارشناسان امر به وسیله مباحثی علمی به حل مسائل بپردازند و در صورتی كه این اتفاق نمی‌افتاد و كارشناسان نمی‌توانستند مشكلات را حل كنند، ایشان اظهار نظر می‌كردند، البته نه اینكه حق اظهار نظر را نداشتند بلكه می‌خواستند این نظام مردمی باشد و مردم پشتوانه آن بوده و فكر و حضور مردم در نظام وجود داشته باشد، همانطور كه پیامبرنیز مامور به مشورت بود.


مهدوی كنی بدون اشاره به اختیارات وسیع رهبری و مداخلات صورت گرفته در امور کشور گفت: رهبری در كشور ما هماهنگ كننده بین قوا ست و شاید در هیچ نظامی در سطح جهان چنین شخصیتی وجود نداشته باشد و بهترین نظام در میان نظام‌های جامعه بشری نظامی است كه در كشور ما وجود دارد. و برای اینكه این نظام را حفظ كنیم باید مرابطه داشته باشیم و كسانی كه به این مرابطه اهمیت نداده و آنرا تضعیف كنند از مجموعه طرد خواهند شد.


رییس مجلس خبرگان اظهار كرد: نظام ما نظامی است كه مورد تایید رهبری، مردم و ولی عصراست و ما اگر می‌خواهیم جزو منتظران آن حضرت باشیم باید با برادری، رفاقت، دوستی، فداكاری، ‌مجاهده و تبعیت از رهبری این نظام را حفظ كنیم. بنابراین ما وظیفه داریم كه در زمان انتظار این انقلاب را حفظ كنیم.


مهدوی كنی گفت: در حال حاضر دنیا در یك موقعیت خاصی قرار گرفته است و این موقعیت بر این دلالت می‌كند كه همه مردم در سطح جهان حتی آنهایی كه مسلمان نیستند منتظر هستند و باید دانست همین كه مردم بیدار شده و طرفدار عدالت هستند و به دنبال حكومت عادلانه‌ای می‌گردند، خود دلیل بر منتظر بودن آنان است و ما با بدانیم چه بخواهیم، چه نخواهیم این انقلاب سهمی اساسی در این حركت داشته است و چه بخواهند و چه نخواهند این حركت متاثر از حركت اسلامی و ولایی ماست.

 


همایش دکترین مهدویت
هفتمین همایش بین‌المللی موسوم به «دکترین مهدویت» روزهای ۲۳ و ۲۴ تیر با حضور جمعی از مهمانان داخلی و خارجی در مرکز همایشهای بین‌المللی صدا و سیما برگزار می‌شود.


پورسیدآقایی، دبیر این همایش با بیان اینكه در هر سال یك جریان جدی مهدویت باید داشته باشیم، گفته است امروز دنیا بر مدار جنگ تبلیغاتی و رسانه‌یی می‌گردد، لذا ما هم به عنوان یك حكومت شیعی باید بر اساس آموزه‌های ولی فقیه عمل كرده و در دوران غیبت امام عصر به نقش رسانه‌ها در این دوران توجه بیشتری كنیم، بنابراین اگر رسانه‌های ملی و غیرملی بخواهند زمینه‌ساز ظهور باشند باید وظایف شیعیان را نسبت به امام و سایر منتظران تبیین كرده و پایه‌ریز یك جامعه منتظر باشند.


دبیر همایش مهدویت افزوده است "ما باید با نگاهی اجتهادی و تخصصی به مهدویت بنگریم و افرادی كه غیر از این نگاه را داشته باشند و حوزویانی كه سالها در حوزه‌های علمیه مطالعه كرده‌اند می‌توانند چنین رویكردی را داشته باشند، در غیر این صورت ما باز هم شاهد خروج سی‌دی‌های انحرافی خواهیم بود. البته قوه قضاییه با جدیت با این مسائل برخورد می‌كند ولی ما نیز باید تمام سعی خود را برای مقابله با این دیدگاه‌ها و افكار انحرافی بكنیم و من همین جا از وزارت اطلاعات تقاضا می‌كنم كه با این جریان ها برخورد شدید كند."


جنبش راه سبز - همه گزارش‌ها : متن خلاصه

unread,
Jul 16, 2011, 1:04:42 PM7/16/11
to polic...@gmail.com

جان باختن یکی از اعضای تیم قایقرانی زنان ایران

Posted: 16 Jul 2011 08:11 AM PDT

جرس: یکی از زنان ملی‌پوش قایق‌رانی ایران، به علت واژگونی قایق خود در سد شهر چایی در ارومیه در روز جمعه، جان باخته است.

 

به گزارش رادیو کوچه به نقل از ایسنا، زهرا فرجی قایق‌ران ملی پوش آذربایجان غربی روز جمعه به هم‌راه یکی دیگر از هم تیمی‌های خود رویا عباسی در اثر واژگونی یک دست‌گاه جت‌اسکی در سد شهر چایی ارومیه دچار حادثه شدند .  در این سانحه، رویا عباسی با کمک مردم بومی منطقه‌ی سیلوانا نجات پیدا کرد اما با وجود جست‌جوها هنوز پیکر زهرا فرجی پیدا نشده است.

پس از این حادثه اکیپ‌های امداد و نجات، در محل وقوع حادثه حاضر شده و از ظهر جمعه تاکنون به جستجوی خود ادامه داده‌اند؛ اما اثری از زهرا فرجی کشف نشده است.

 مدیر کل تربیت بدنی آذربایجان غربی اکیپ غواصی از ستاد مدیریت بحران آذربایجان شرقی جهت کمک برای پیدا کردن پیکر این ملی‌پوش ایرانی درخواست کرده است.

نسرین ستوده پس از 8 ماه با مادرش ملاقات کرد

Posted: 16 Jul 2011 07:54 AM PDT

جرس: نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق بشر پس از هشت ماه با مادرش ملاقات کرد.

 

رضا خندان، همسر ستوده  خبر داد که «امروز شنبه نسرين پس از 8 ماه موفق شد با مادرش ملاقات كند. سالن ملاقات به دليل شرايط نامطلوب (پله‌هاي زياد) امكان ملاقات را از افراد معلول و مسن سلب كرده  و مادر نسرین تا امروز نتوانسته بود حتي ملاقات كابيني برود.»

همسر ستوده با شوق آفرین بودن این دیدار توضیح داده است: «امروز يك ملاقات حضوري داشتيم و ديدار مادر پس از 8 ماه حسابي اشك شوق نسرين را درآورد.»

نسرین ستوده، وکیلی که بیش از 10 ماه  در زندان اوین در حبس است، علاوه بر دیدار مادر موفق به ملاقات نیما و مهراوه، پسر 4 ساله و دختر 11 ساله اش نیز شده است؛ خندان می‌گوید: «نسرین انتظار ديدار بچه‌ها را هم نداشت.»

وی امروز را «یک روز خوب» توصیف می کند و می گوید: «جاي همه‌ي دوستان خالي بود.»

نسرین ستوده، وکیل بسیاری از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و کنشگران مدنی و نیز وکیل کودکان و نوجوانان، از شهریورماه 1389 در بازداشت غیرقانونی است. وی با وجود داشتن دو فرزند خردسال و مادریبیمار هنوز امکان استفاده از مرخصی نداشته است.

گزارش تصویری - مراسم چهلم مهندس عزت و هاله سحابی

Posted: 16 Jul 2011 07:34 AM PDT

 

 

 

 

 

رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس: طرح روسیه بازگشت به نقطه اول است

Posted: 16 Jul 2011 07:27 AM PDT

جرس:رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پیشنهاد روسیه مبنی بر رویکرد " گام به گام " برای حل موضوع هسته‌ای ایران را بازگشت به نقطه اول دانست .

 

به گزارش خانه ملت، "علاءالدین بروجردی" درباره پیشنهاد روسیه مبنی بر رویکرد " گام به گام " برای حل موضوع هسته‌ای ایران، گفت: باید از نگاه مثبت روسیه به خروج از بن بستی که کشورهای غربی بوجود آورده‌اند، قدردانی کرد.‌ این نگاه از نظر ما مثبت تلقی می‌شود؛ اما نکته آن است که ما پاسخ سئوال‌های غرب و آژانس را از مدت‌ها قبل داده‌ایم.

 

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان آنکه درطرح مدالیته به سوالات آژانس پاسخ داده شده است، اظهار کرد: آژانس هم آن زمان به صورت رسمی و قطعی پاسخ‌های ایران را تایید کرد.

بروجردی اتخاذ رویکرد "گام به گام" را بازگشت به نقطه اول دانست و تصریح کرد: بازگشت به نقطه اول نمی‌تواند راه درستی باشد؛ اما اینکه یکبار دیگر کشورهای غربی پاسخ سوالات آژانس را مرور کنند به حافظه آنها کمک می‌کند تا به صلح‌آمیز بودن برنامه هسته ای ایران پی ببرند.

"سرگئی لاوروف"‌ وزیر خارجه روسیه پس از گفت‌وگو با "هیلاری کلینتون" همتای آمریکایی خود در واشنگتن پیشنهاد داد تا با اتخاذ رویکرد "گام به گام" در برابر برنامه هسته ای ایران، تهران بتواند به پرسش‌ها در این باره پاسخ دهد و غرب نیز مرحله به مرحله تحریم‌ها را متوقف کند.


 

رامبد جوان: ده‌نمکی اول عذرخواهی کند بعد فیلم بسازد

Posted: 16 Jul 2011 07:14 AM PDT

جرس: رامید جوان بازیگر سینما و تلویزیون گفت: «آقای ده‌نمکی از دید من و خیلی‌های دیگر، این قدر چهره‌ی تکلیف‌روشنی بود که فکر می‌کردم اگر این آدم قرار است از موقعیّت خشن سیاسی اش تبدیل شود به یک آرتیست و هنرمند، باید از آنهایی که آزارشان داده عذرخواهی کند. این حرف من اصلاً سیاسی نیست و کاملاً اجتماعی است. نمی‌شود اینقدر در سیاست شیطنت کرد، بعد آمد در سینما و گفت من آدم فرهنگی بودم.»

 

ماهنامه سینمایی بیست و چهار، در شماره اخیر خود گفت‌وگوی سه نفره‌ی رامبد جوان و زوج هنرمند سینما، بهاره رهنما و پیمان قاسم‌خانی را درج کرده است. جوان و جوان در این گفت و گو به نقد مسعود ده‌نمکی و همکاری قاسم خانی با وی می‌پردازند.

در زیر بخشی از این گفت‌وگوی سه نفره را می‌خوانید:

 

بهاره رهنما: سابقه آشنایی شما دو تا به کجا برمی‌گردد؟
پیمان قاسم‌خانی: مشاور فیلم اخراجی‌ها بودم که رامبد آمد و یقه‌ام را گرفت.
رهنما: چرا مشاور آن کار بودی؟
قاسم‌خانی: سؤال بعدی لطفاً...
رهنما: نه جواب بده، چرا رفتی؟ البتّه کار رامبد قشنگ بود که آمد و دوستانه گفت که نباید این کار را می‌کردی...
قاسم‌خانی: همچین دوستانه هم نبود...
رامبد جوان: اتّفاقاً خیلی هم خصمانه بود.
قاسم‌خانی: سؤال بعدی لطفاً...
رهنما: تو فکر می‌کردی ممکن است آقای ده‌نمکی فیلم خوبی بسازد و آن گذشته کمی تغییر کند، نه؟
قاسم‌خانی: من ده‌نمکی شلوغ و جنجالی این روزها را نمی‌شناسم. ده‌نمکی آن روزها آدم دوست‌داشتنی و محجوبی بود. هنوز هم روی حرفم هستم که ایده‌ی اوّلیّه‌ اخراجی‌ها کاملاً ایده‌آل و در جهت ذهنیّتم بود و گرنه نمی‌رفتم سراغش. آن فیلم می‌توانست فیلم خیلی بهتری شود. ما سر آن فیلم به توافق نرسیدیم، آن هم به دلایل سلیقه‌ای و نه دلایل سیاسی.
جوان: یقه گرفتن من هم نکته دارد. من نه سیاسیم نه مطالعات سیاسی دارم. در حدّ یک شهروند خیلی عام سیاست را می‌فهمم. من مثل کسی هستم که با بدیهیّات سیاست آشناست و واکنشهایش هم در حدّ همان بدیهیّات است. آقای ده‌نمکی از دید من و خیلی‌های دیگر، این قدر چهره‌ی تکلیف‌روشنی بود که فکر می‌کردم اگر این آدم قرار است از موقعیّت خشن سیاسیش تبدیل شود به یک آرتیست و هنرمند، باید از آنهایی که آزارشان داده عذرخواهی کند. این حرف من اصلاً سیاسی نیست و کاملاً اجتماعی است. حرف من با پیمان این بود که چرا قبل از اینکه این اتّفاق بیفتد داری با او کار می‌کنی. نمی‌شود اینقدر در سیاست شیطنت کرد، بعد آمد در سینما و گفت من آدم فرهنگی بودم. راستش اینها خیلی با هم منافات دارد. دلخوری من این بود که پیمان قاسم‌خانی که آدم حرفه‌ای این سینماست دارد این آدم را حمایت می‌کند و باعث می‌شود او جزو فیلمسازان تراز اوّل شود.
قاسم‌خانی: من ترجیح می‌دهم که آن آدم ابزار شیطنتش را کنار بگذارد و بیاید سراغ سینما.
جوان: ابزارش را از دست داده بود که آمد سراغ سینما چون نیاز بود سوئیچ کند روی یک موضوع دیگر. من معتقدم باید می‌گفتیم عذر بخواهد بعد وارد میدان شود.
رهنما: حرف درستی است...

اظهارات وزیر اطلاعات؛ اعتراف دوباره به حیات جنبش سبز

Posted: 16 Jul 2011 06:43 AM PDT

نیلوفر زارع
جرس: وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در تازه ترین اظهار نظر خود به ناتوانی حکومت در سرکوب جنبش سبز اذعان کرده است. "حیدر مصلحی" گفته که وزارت اطلاعات در مقطعی خاص از توجه به آن چه وی "جریان فتنه" نامیده غلفت کرده و در نتیجه این جریان دوباره به صورت لایه‌ای در حال فعالیت است. اظهارات او تازه ترین گواه از سردرگمی مقام های جمهوری اسلامی است که طی یکسال و نیم اخیر بارها از پایان یافتن جنبش سبز خبر داده اند و دوباره ناگزیر از ادغان به حیات آن شده اند.

 

اذعان به حیات جنبش


سخنان اخیر وزیر اطلاعات درباره جنبش سبز دربردارنده پیام های توامان است. این سخنان می تواند زمینه سازی برای دور تازه ای از سرکوبهای سیاسی باشد اما بیش از هر چیز بیانگر اشتباه استراتژیک نهادهای امنیتی در ارزیابی وضعیت جنبش دموکراسی خواهی ایران است. بسیاری از مقام های امنیتی و سیاسی پیشتر مدعی بودند که اگر رهبران جنبش سبز تحت بازداشت قرار بگیرند امکان ادامه حیات برای جنبش سبز میسر نخواهد بود. اکنون با گذشت بیش از 150 روز از حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان، بلندپایه ترین مقام امنیتی ایران بطلان این تحلیل را در تریبون نمازجمعه اعلام کرده است. او با تفکیک میان «سران فتنه» و «هادیان فتنه»، گفته است: «به دلیل غفلتی که ما در یک مقطع خاص انجام دادیم ، این فتنه باز سر برافراشت و طی جلسات، بحث و گفت‌وگوهایی در حال زنده کردن همان مباحث هستند." او همچنین با ادبیات خاص حکومت، تلاش های متنوع جنبش سبز برای تحقق مطالبات دموکراسی خواهانه را توطئه های امنیتی ارزیابی کرده و افزوده است: " فتنه همچنان در ابعاد مختلف طراحی‌هایی می‌کند تا ضربه‌های خود را بزند و در این بین باید سران و هادیان فتنه را مورد توجه قرار داد؛ چرا که این‌طور نیست که فقط فتنه یک لایه داشته باشد. فتنه بغیر از لایه‌ای که ما آن را در رسانه‌ها می‌بینیم ابعاد دیگری دارد و می‌خواهد کنه و بنه نظام را هدف قرار دهد. بنابراین باید آن را مورد توجه قرار داد. در واقع فتنه یک بخش بیرونی و یک بخش داخلی دارد."


ادعاهای بدون سند


وزیر اطلاعات در اظهارات اخیر خود منظورش از یک دوره غفلت نهادهای امنیتی در سرکوب جنبش سبز را روشن نکرده است اما از دید ناظران اشاره وی به تمرکز چندماه اخیر وزارت اطلاعات بر تیم محمود احمدی نژاد بوده که محافظه کاران منتقد دولت تعبیر" جریان انحرافی" را درباره آن به کار می برند. بسیاری از چهره های نزدیک دولت در جریان برخوردهای امنیتی طی ماه های گذشته بازداشت شده یا زیر ذره بین قرار گرفته اند. ماجرای عزل مصلحی توسط احمدی نژاد و ابقای مجدد او توسط آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در فروردین ماه گذشته خود یکی از پرتنش ترین صحنه های جنگ قدرت در ساختار جمهوری اسلامی بود با این حال وزیر اطلاعات اکنون این مسایل را " مسایل فرعی" می نامد. او حتی مدعی شده که پرداختن به این مسایل توسط وزارت اطلاعات نتیجه برنامه ریزی جنبش سبز بوده و از همین رو نیز گفته است :" باید دانست در فتنه‌ ۸۸ و پس از آن یکی از مسائلی که دشمن روی آن سرمایه‌گذاری کرد این بود که مسائل فرعی جایگزین مسائل اصلی شود."

ادعاهای بدون سند او درباره جنبش سبز تازگی ندارد. او سال گذشته ادعای حیرت آور دریافت 17 میلیارد دلار کمک مالی رهبران جنبش سبز از قدرت های غربی برای براندازی نظام را طرح کرد که با واکنش شدید چهره های ارشد جنبش روبرو شد. دیگر موضع گیری حیرت آور او مربوط به سخنانش پس از راهیپمایی صدها هزار نفری هواداران جنبش سبز در 25 بهمن ماه سال گذشته بود که برای پاک کردن صورت مساله گفت: شلوغی خیابان های تهران در این روز به دلیل خرید شب عید مردم بوده است.


توهم مرگ جنبش
سرخوشی ناشی از احساس غلبه بر جنبش سبز را بسیاری از چهره های حامی حکومت در ماه های اخیر ابراز کرده اند. اظهارات آنها مبتنی بر کلیشه های رایج تبلیغاتی بوده که در پس آن نوعی تلاش برای احیای اعتماد به نفس حکومت دیده می شود. ادعای پایان یافتن اعتراض های جنبش سبز به طور مشخص پس از برگزاری تجمع های فرمایشی و سازماندهی شده نهم دی ماه 1388 و 22 بهمن ماه همان سال در تریبون های حکومتی تبلیغ و ترویج شد. وزیر اطلاعات خود در 29 اردییهشت ماه سال 1389 گفته بود:" وضعیت فتنه با سرکوبی که ایجاد شد به پایان راه رسیده است."

برخی وابستگان تندرو حکومت نظیر "احمد خاتمی" امام جمعه موقت تهران،"علیرضا پناهیان" مدرس حوزه و "مجتبی ذوالنور" جانشین ولی فقیه در سپاه پاسداران هم در اظهارات متعدد مدعی پایان یافتن جنبش اعتراضی شده بودند. خاتمی روز 9 دی ماه سال 1388 را روز مرگ فتنه گران نامیده بود، پناهیان پس از راهپیمایی 22 بهمن همان سال گفته بود که سران فتنه با حضور مردم محو می شوند و "مجتبی ذوالنور" پس از راهیپمایی سبزها در 25 بهمن سال گذشته ادعا کرد:" اگر فتنه گران در خیابان ها عرض اندام کنند زیر پای مردم له و نابود خواهند شد."

امتداد این رجز خوانی های سیاسی در سخنان اردیبهشت ماه گذشته "اسماعیل احمدی مقدم" فرمانده نیروی انتظامی نیز نمایان بود. او گفته بود:" فتنه در كشور براي هميشه خاموش شده است و فتنه سبز هيچ‌گونه ظرفيت اجتماعي و مردمي در سطح كشور ندارد و برای همیشه خاموش شده است."


آتش زیر خاکستر!

رجزخوانی های تبلیغاتی درباره مرگ جنبش سبز و پایان یافتن اعتراضها نتوانسته احساس امنیت خاطر را به حامیان حکومت برگرداند. آنها حتی سردرگمی خود در مواجهه با جنبش سبز را کتمان نمی کنند. یکی از مهم ترین جلوه های اعتراف به پویایی جنبش سبز آبان سال گذشته توسط "احمد جنتی" دبیر شورای نگهبان ابراز شد. او با تعابیر خاص حکومتی گفت:" فتنه گران و دشمنان بیکار ننشسته اند و اینها آتش زیر خاکستر هستند و ما باید بیدار باشیم." چهره های تندرویی چون او مدام هشدار می دادند که پایان دادن به اعتراض ها تنها در صورت دستگیری رهبران جنبش مسیر خواهد بود. در تجمع های سازماندهی شده حکومتی نیز شعارهای سردر می داده می شد که شرط زمین گیر شدن جنبش را دستگیری رهبران آن معرفی می کرد.


شکست استراتژیک

برای مدتی طولانی اختلاف نظری اساسی درباره عواقب دستگیری رهبران جنبش میان نهادهای تصمیم گیر حکومت وجود داشت. گروهی معتقد بودند که دستگیری آنها باعث افزایش محبوبیت شان میان افکار عمومی می شود و گروهی دیگر باور داشتند که آزاد بودن این رهبران زمینه گسترش اعتراض ها را فراهم می کند.
حصر رهبران جنبش سبز پس از اعتراضهای گسترده سبزها در 25 بهمن ها سال گذشته محصول تصمیم مستقیم آقای خامنه ای بود. مقام های امنیتی و قضایی پیش از حصر این چهره ها گفته بودند که چنین اقدامی تنها در صورت تایید رهبری قابل اجرا خواهد بود. از دید ناظران وضعیت حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان نشانه ای بارز از سردرگمی و بلاتکلیفی حکومت در برخورد با جنبش سبز است. آنها انتظار داشتند که حصر این افراد به خاموش شدن شعله جنبش اعتراضی ایران بیانجامد؛تحلیل خوش بیانه ای که پس از گذشت 5 ماه بطلان آن بر بلندپایه ترین مقام امنیتی هم آشکار شده است. اظهارات وزیر اطلاعات درباره تحرک جنبش سبز در شرایط عدم دسترسی به رهبران جنبش در واقع بر ملا کننده یکی از عمده ترین شکست های تحلیلی حکومت در برخورد با مخالفان است. آنها پس از گذشت بیش از دو سال سرکوب مداوم کنشگران جنبش اعتراضی کماکان نگران تحرک این جنبش هستند با این حال چنان که از سخنان وزیر اطلاعات پیداست هنوز تنها راه چاره را در تمسک به ابزارهای سرکوب می دانند.

 


حسین شریعتمداری: شورای نگهبان دروازه بان نظام است

Posted: 16 Jul 2011 05:34 AM PDT

جــرس: نماینده رهبری و مدیرمسئول روزنامه کیهان، ضمن دفاع از نظارت استصوابی و جایگاه نهاد انتصابی و فراقانونی شورای نگهبان، ادعا کرد "این شورا دروازه بان مراکز تصميم ساز و سياست پرداز نظام است و اين شورا مانع از فريب مردم توسط افراد فاقد صلاحيت می شود و از سوی ديگر با پيشگيری از ورود اين افراد به مراکز حساس نظام، امنيت کانون های تصميم ساز و سياست پرداز نظام را تضمين می کند."


به گزارش کیهان، حسين شريعتمداری، مديرمسئول این روزنامه که پنج شنبه شب (٢٣ تیرماه) به دعوت هيئت فاطميون اهواز در اجتماع گروهی از لباس شخصی ها حضور يافته بود،
 با انتقاد از کسانی که اصرار دارند شرايط کنونی کشور را "بحرانی" معرفی کنند، جمهوری اسلامی را الگوی قیامهای منطقه خواند و گفت "شرايط کنونی کشور به اين علت که امروزه جمهوری اسلامی پرچمداری خيزش های منطقه را برعهده دارد، بسيار حساس است و اين حساسيت برخاسته از اوج اقتدار است و در حالی که آمريکا و متحدانش نگرانی توأم با اضطراب خود از جلوداری ايران در انقلاب های اسلامی منطقه را انکار نمی کنند، شماری از پياده نظام از نفس افتاده آنها اصرار دارند حساسيت ناشی از جايگاه و نقش برجسته ما در معادلات منطقه ای و جهانی را «بحران» معرفی کنند و توضيح نمی دهند که اگر دچار بحران شده ايم چرا دشمنان بيرونی جيغ بنفش می کشند؟! و نتانياهو با عصبانيت فرياد می کشد که در خاورميانه به هر طرف نگاه می کنيم، خمينی و خامنه ای را می بينيم."


مديرمسئول روزنامه کيهان، بدون اشاره به سوریه و لیبی، پیرامون تحولات منطقه سخن گفت و موقعیت مصر، يمن، تونس، مراکش، اردن و آل سعود را متزلزل خواند و گفت "با توجه به اين شرايط آيا به نظر شما، رابرت گيتس حق ندارد که از مديريت هوشمندانه تحولات منطقه توسط رهبری ما عصبانی باشد و از تبديل خاورميانه به عقبه استراتژيک جمهوری اسلامی سخن بگويد؟"


نماینده رهبر جمهوری اسلامی و مديرمسئول کيهان، از "اوج اقتدار کنونی نظام" سخن گفته و مدعی شد "در اين حال و هوا، گروهها و جريان هایی نظير فتنه گران ۸۸ و جريان انحرافی بسيار حقيرتر و بی مقدارتر از آنند که بتوانند به اهداف شوم خود دست پيدا کنند. گروه انحرافی به خودی خود قد و قواره ای ندارد ولی متاسفانه در کانون قدرت نفوذ کرده و از منابع ثروت بهره می گيرد."


حسین شريعتمداری بدون اشاره به اینکه مقامات امنیتی و نظامی مدام از "خطرات جنبش سبز" سخن می گویند مدعی شد "سران فتنه چوب کبريت های مصرف شده ای هستند که مثلث آمريکا و اسرائيل و انگليس آنها را با توهم آتش افروزی در ايران از قوطی بيرون کشيده و آتش زده اند و امروزه مانند همه چوب کبريت های سوخته از خاصيت افتاده اند و البته نبايد از اين نکته غافل بود که ممکن است دشمن قوطی کبريت های ديگری نيز در آستين داشته باشد."


مدیر مسئول کيهان با اشاره به اظهارات برخی فعالان اصلاح طلب برای حضور احتمالی در انتخابات آتی کشور، ادعا کرد "يکی از مضحک ترين اظهارات برخی از عوامل فتنه در اين روزها، شرط گذاری برای حضور در انتخابات است، دقيقا مانند آن که کفش دزد برای پيش نماز شدن خود شرط و شروط تعيين کند! آنها به خوبی می دانند بايد به جرم وطن فروشی، همکاری مستقيم با سرويس های اطلاعاتی آمريکا و اسرائيل و انگليس که اسناد آن موجود است و به خاطر جنايت های فراوانی که مرتکب شده اند در انتظار مجازات های سنگين باشند و شرط گذاری آنها به يقين نوعی فرار به جلوست و با هدف به فراموشی سپردن جنايات خويش صورت می پذيرد."


مديرمسئول کيهان مدعی شد "فتنه و انحراف در آغاز شکل گيری، نشانه هايی از خود بروز می دهد که با رصد کردن اين نشانه ها به آسانی می توان فتنه گران و منحرفان را قبل از ورود آنان به فاز عملياتی، شناسايی کرد... برخی از شاخصه ها برای کشف کانون های فتنه و انحراف نیز «انگاره سازی»، «ائتلاف ناهمگن ها»، «پيوندهای پشت صحنه»، «جنگ تابلوها»، «تفاوت تابلوها و شناسنامه ها» هستند."


این چهره امنیتی به زعم خود به نمونه هايی از "مصاديق ترفندها در عرصه سياسی کشور و کليد کشف آنها" پرداخت و گفت "اين روزها شاهد تحرک برخی از جريانات فتنه گر و منحرف برای حضور در انتخابات مجلس نهم هستيم و افزود؛ ابتدا بايد توجه داشت که ترانه دو صدايی اين جريان ها درباره شرکت يا عدم شرکت در انتخابات يک طرح فريب است. آنها با همه توان پای صندوق های رأی می روند و در انتخابات شرکت می کنند، چرا که برخلاف آنچه به دروغ اعلام می کنند، از سلامت انتخابات اطمينان کامل دارند بنابراين فرصت حمايت از نامزدهای همسو با خود را از دست نمی دهند. مديرمسئول کيهان ادامه داد؛ جريان های فتنه گر و منحرف اين روزها برای حضور در انتخابات حرکتی چند سويه را آغاز کرده اند. ابتدا می کوشند، افرادی را که کمتر شناخته شده اند و به قول خودشان از نظر سابقه بيرونی «سفيد» هستند، به ميدان بفرستند تا رد صلاحيت نشوند و دوم، معرفی تعداد قابل توجه از افرادی که می دانند رد صلاحيت خواهند شد. معرفی اين عده با هدف رد صلاحيت آنها و سپس تبليغات خارجی روی آن صورت می پذيرد. از اين عده در ضمن به عنوان پشتوانه برای گروه اول استفاده می شود تا به گمان آنها، نظام برای پرهيز از فراوانی رد صلاحيت شده ها، به پذيرش صلاحيت گروه اول تن بدهد! که صد البته خيالی خام است و شورای نگهبان نشان داده که از قانون عدول نمی کند و محور سوم؛ معرفی افراد شناخته شده ای از ميان برخی مسئولان سابق در دولت های کارگزاران و اصلاحات است که در جريان فتنه ۸۸ موضع صريحی نداشته اند."


شريعتمداری ادعا کرد "سکوت برخی افراد شناخته شده در فتنه ۸۸ به مفهوم و معنای همراهی با فتنه آمريکايی-اسرائيلی ۸۸ است و اين افراد صلاحيت نامزدی مجلس را ندارند. کسانی که در مقابل اهانت به امام، همراهی با اسرائيل و آمريکا، اهانت به ساحت مقدس امام حسين، ائتلاف با منافقين و بهايی ها و سلطنت طلب ها و دهها جنايت ديگر ساکت بوده اند چگونه انتظار دارند به مجلسی که عصاره فضيلت های ملت است راه يابند؟"


عدم رسیدگی پزشکی به زانیار مرادی، زندانی کرد

Posted: 16 Jul 2011 05:42 AM PDT

 جرس:  مسئولین زندان از درمان بیماری زانیار مرادی زندانی کرد محکوم به اعدام ممانعت به عمل می‌آورند. 

 به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی محکوم به اعدام که در زندان به بیماری «فتق » دچار شده است بار‌ها تقاضای معالجه در بیمارستان را به مسئولین ارائه داده است که تا کنون با کارشکنی ایشان درمان این زندانی بتاخیر افتاده است. 

زانیار مرادی به همراه لقمان مرادی دو زندانی سیاسی کرد هستند که به اتهام ترور فرزند امام جمعه مریوان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند، اتهامی که این دو زندانی پس از انتقال به زندان رجایی شهر در رنجنامه‌ای آن را مردود دانستند.

علم‌الهدی: انتخابات آتی مصیبت‌بارترین انتخابات تاریخ انقلاب خواهد بود

Posted: 16 Jul 2011 04:32 AM PDT

حامیان ولایت فقیه از کاربرکنار می شوند

جــرس: امام جمعه مشهد انتخابات پیشِ‌روی نظام (مجلس نهم) را "مصیبت‌بارترین انتخابات طول تاریخ انقلاب" پیش‌بینی كرد و مدعی شد: در این انتخابات تمام جریان‌ها حتی اصلاح طلبان با لباس و آرم اصولگرایی وارد عرصه سیاسی می‌شوند.


این روحانی محافظه کار عضو خبرگان، بدون اشاره به حاکمیت و رواج دروغ و تقلب و بیعدالتی و فقر و سوء مدیریت در کشور، اظهار عقیده کرد "بی‌بندوباری، تحجر و قدرت‌طلبی" مثلث خطرناكی برای انقلاب است.


به گزارش فارس، احمد علم الهدی شامگاه جمعه در همایشی تحت عنوان «مكتب امام و اصولگرایی راستین»، که در مركز همایش‌های صدا و سیمای استان خراسان رضوی و در جمع تعدادی از اصولگرایان استان‌های خراسان برگزار شد، اظهار داشت: نباید اجازه فعالیت به این سه جریان‌ را داد و هدف اصلی هركدام از این جریان‌ها سركوب حزب اللهی ولایت‌مدار متدین است. "


عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینكه هم‌اكنون در مراكز دولتی هركس كه دوستدار ولایت فقیه باشد در پایین‌ترین درجه خدمتی قرار دارد، مدعی شد: متاسفانه در این اماكن اگر كسی حرفی در تأیید ولایت فقیه بزند، از كار بی‌كار می‌شود.


وی با تاكید بر اینكه این فضا باید هرچه سریعتر شكسته شود، هشدار داد: در صورت ادامه پیدا كردن این روند، لبه این ضربات مهلك جان رهبری را نیز می‌گیرد.


علم‌الهدی با ادعای اینكه "هیچ‌گونه اشتباهی از سوی بزرگان كشور در ارتباط با حمایت از دولت در انتخابات گذشته وجود ندارد"، اظهار عقیده کرد: "هم‌اكنون ما به عدالت اجتماعی مورد نظرمان برای اقشار مختلف مردم رسیده‌ایم."


وی به تبلیغات زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ در مشهد اشاره كرد و گفت: در بغل برخی از حامیان برخی از كاندیداها سگ بود و در ستاد انتخاباتی كاندیدای دیگر زیارت عاشورا قرائت می‌شد و در همین راستا تكلیف آن زمان برای تمام متدینان و دوستداران انقلاب مشخص بود.


علم‌الهدی انتخابات پیشِ‌روی كشور را "مصیبت‌بارترین انتخابات طول تاریخ انقلاب" پیش‌بینی كرد و یادآور شد: در این انتخابات تمام جریان‌ها حتی اصلاح طلبان با لباس و آرم اصولگرایی وارد عرصه سیاسی می‌شوند.


وی "هوشیاری" حامیان رهبری در این زمینه را بسیار مهم ارزیابی كرد و با فرافکنی گفت: در حال حاضر سه مسئله تحجر، توسعه بی‌هنگام مفاسد اجتماعی و بی‌بندوباری و همچنین قدرت‌یابی و فرصت‌طلبی انقلاب را در یك وضعیت مثلثی قرار داده است.


عضو مجلس خبرگان رهبری این مثلث را بسیار خطرناك دانست و مدعی شد: از ابتدای انقلاب تاكنون قدرت طلبان همیشه با ولایت فقیه زاویه داشته‌اند.

فرمانده کل نیروی انتظامی: روزه خواران به مراجع قضایی تحویل داده می شوند

Posted: 16 Jul 2011 04:17 AM PDT

جــرس: در ادامه برخوردهای اجتماعی، فرمانده کل انتظامی از دستگیری روزه خواران در ماه رمضان و معرفی آنان به دستگاه قضایی خبر داد.


به گزارش مهر، سردار پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، دو هفته مانده به ماه رمضان و همزمان با میلاد حضرت مهدی (عج)  اعلام کرد اگر افراد روزه خوار در ماه مبارک رمضان امسال در منظر عموم اقدام به روزه خواری کنند با برخورد قانونی مواجه و تحویل مقامات قضایی خواهند شد.


در حالی فرمانده نیروی انتظامی از برخورد "قانونی" و معرفی "روزه‌خواران" در ماه رمضان به دستگاه قضایی خبر داده است، که ماه رمضان حدود ۱۵ روز دیگر در ایران و سایر کشورهای اسلامی آغاز می‌شود و این فرمانده پلیس از هم‌اکنون به کسانی که در این ماه - به زعم وی- "روزه‌خواری" کنند، هشدار داده است.


 همه ساله در ماه رمضان، رستوران‌ها و کافه‌ها در طول ماه تعطیل بوده و تنها در ساعات نزدیک به افطار اجازه فعالیت دارند و با مغازه‌دارانی که در طول روز اقدام به فروش غذا کنند، شدیدا برخورد می‌شود. همچنین تعداد افرادی که به اتهام‌های مختلفی از جمله "بدحجابی" دستگیر و تحویل مراجع قضایی می‌شوند، افزایش چشمگیری می یابد.


امروز رئیس پلیس راهور تهران نیز، در خصوص روزهای آتی گفت: پلیس با خودروهای هنجارشکن در شب نیمه شعبان برخورد قاطع می کند.

 به گزارش مهر، سردار حسین رحیمی  با اعلام این مطلب افزود: ماموران راهور برای جلوگیری از ایجاد ترافیک و راهبندان در خیابان های اصلی و جنوبی شهر مستقر می شوند. پلیس همانند سالهای گذشته با خودروهایی که اقدام به هنجارشکنی و ایجاد راهبندان می کنند برخورد می کنند.

  

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages