نامه رضا پهلوي به سازمال ملل؛ برپايي دادگاه جنايي براي خامنه اي + ساير خبرها

11 views
Skip to first unread message

Emrooz News

unread,
Jan 21, 2012, 9:33:47 AM1/21/12
to

انتقال وبلاگ نویس زندانی، داوود بهمن آبادی به انفرادی سپاه پاسداران

  جـــرس:  طی هفته گذشته داوود بهمن آبادی، وبلاگ نویس بازداشتی به سلولهای انفرادی بند ۲ الف که در اختیار بازجویان اطلاعات سپاه قرار دارد؛ منتقل شد.

به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، این وبلاگ نویس بازداشتی و جانباز جنگ ایران و عراق در طی هفته گذشته و در پرونده سازی دیگری به سلولهای انفرادی بند ۲ الف منتقل شده است.

وی که در دوم آذر ماه از سوی پلیس امنیت احضار و به وزارت اطلاعات تحویل شده بود پس از انجام بازجویی ها در بند ۲۰۹ به اتهام وبلاگ نویسی مدتی را به صورت بلاتکلیف در بند مذکور بسر برده و سپس در پرونده سازی دیگری تحویل اطلاعات سپاه شده است.

داوود بهمن آبادی که از بیماری آرتروز گردن و پروستات رنج می برد در طی مدت بازداشت مورد رسیدگی پزشکی قرار نگرفته است.

نامبرده از زمان بازداشت تاکنون در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ و دو الف از حق ملاقات با خانواده و حق دسترسی به وکیل محروم بوده است.

========================================

اجرای حکم سه سال حبس مهدی فرحی شاندیز، معلم و فعال کارگری

جـــرس: به گزارش منابع کارگری، مهدی فرحی شاندیز از فعالین کارگری، اواسط دی ماه سال جاری جهت تحمل سه سال حبس تعزیری به زندان اوین منتقل شد.

به گزارش کمیته هماهنگی اتحادیه های کارگری، مهدی فرحی شاندیز آخرین بار هنگامی که به شعبه ۸ دادگاه انقلاب برای باز پس گرفتن وسائل شخصی خود که سال گذشته ۸۹ در جریان دستگیری اش به مناسبت گرامی داشت روز جهانی کارگر ضبط شده بود، مراجعه کرد با برخوردهای نامناسب رئیس این شعبه مواجه شده و با نسبت دادن اتهام واهی «اخلال در نظم»، دستگیر نمود.

مهدی فرحی شاندیز، معلم و فعال کارگری که به اتهامات واهی به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده بود حدود دو هفته پیش در زندان اوین و در بند ۳۵۰ محبوس شده است.

لازم به یادآوری است که آقای مهدی فرحی شاندیز معلم حق التدریسی، تا کنون بارها توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شده است.

======================================

رضا پهلوی گزارشی از جنایات علیه بشریت حکومت ایران را منتشر کرد

رضا پهلوی، طی‌ یک نامه و گزارشی کامل ،از شورای امنیت سازمان ملل متحد ،در دادگاه کیفری ،خواستارِ برپایی دادگاهی‌ جنایی برای خامنه‌ای است.

آقای رضا پهلوی طی‌ گزارشی کامل از جنایت بشری , نقض مستمرِ حقوق بشر رژیم ایران و ارسال آن به تمام اعضای شورای امنیت ، به عهدش وفا کرد. به دنبال ارسال این مدارک ، سران دولت‌های مربوطه ،از جمله نیکولا سارکوزی ، خبر گزاری‌های ویژه اکسپرس و فرانس اینفو را فرا خواندند . آقای پهلوی ،طبقِ ماده هفتم اساس نامه رم ،خواستارِ یک بازجویی ویژه برای شخص خامنه‌ای و جنایت ضدِ بشریش ، می‌باشد . همچنین ، در این نامه به تقلبی که در انتخابات احمدی نژاد صورت گرفت ،اشاره شده و باز هم شخص خامنه‌ای را به عنوان قدرتِ اول در سیستم ساختاری رژیم ایران ،مسولِ تمام جنایت و مسائل اتفاق افتاده معرفی‌ کرده است

 نامه و گزارش کامل به افراد مذکور روز دوشنبه ۲۳ ژانویه ارسال خواهد گردید

عالیجنابان

اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد

این نامه را خطاب به شما می نویسم تا شما را از اعمال دهشتناکی که بدستور آقای علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته آگاه نمایم. این اعمال، نقض مداوم و سیستماتیک حقوق بشر است و بر اساس ماده هفتم اساسنامه رم، به عنوان "جنایت علیه بشریت" قلمداد می شود. این اقدامات بر علیه تمام شهروندان ایرانی، از تمام طبقات اجتماعی، صورت گرفته که خواستار حقوق اساسی خود، که بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده، بودند.

افزون بر موضوعات مرتبط با گزارش اخیر آقای احمد شهید – گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ارتباط با وضعیت حقوق بشر ایران-، شواهد کافی و محکمی موجود است که رژیم اسلامی با محروم کردن آقای میرحسین موسوی، خانم زهرا رهنورد و آقای مهدی کروبی، از حقوق اولیه شان، تمامی قوانین بین المللی مربوطه را نقض نموده است. هیچ یک از آنها از حقوق ابتدایی یک زندانی، همچون حق دفاع از خود و داشتن وکیل قانونی برخوردار نیستند.

 

در موج سرکوبی، که کل مردم ایران را در برمی گیرد، جمهوری اسلامی، روشهای بیرحمانه، غیرانسانی و اهانت آمیزی را علیه بسیاری از شهروندان ایرانی از جمله:

بهنام ابراهیم زاده، بهمن احمدی عمویی، منصور اسانلو، رضا شهابی، احمد زیدآبادی، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین باقی، آیت الله بروجردی، عماد بهاور، حسین پالانی، علی پورسلیمان، محمدرضا پورشجری، مصطفی تاج زاده، مجید توکلی، بهروز جاوید تهرانی، رضا جوشن، حمیدرضا خادم، مهدی خدایی، رضا خواجه ای، محمد داوری،ارژنگ داوودی، مجید دری، حسین رونقی ملکی، علیرضا سپاهی لائین، عیسی سحر خیز، قاسم شعله سعدی، کیوان صمیمی، حشمت الله طبرزدی، ابوالفضل عابدینی، جواد علیخانی،  سعد غلامحسین پور، عباس کاکایی، جواد لاری، فرشاد معروفی، محمدرضا مقیسه، حمید موذنی، عبدالله مومنی، بهاره هدایت، حجت الاسلام آرش هنرور، مهدی محمودیان، کشیش یوسف ندرخانی، علی جمالی، محسن امین زاده محسن میردامادی، فیض اله عرب سرخی، اسماعیل صحابه، عبداله رمضان زاده، مسعود باستانی، فرشاد قربان پور، داود سلیمانی، بهزاد نبوی، محسن صفایی فراهانی، شبنم مدد زاده، سعید متین پور، حسن فتحی، مهدی محمودیان، سعید ملک پور، آرش صادقی، فرشید فتحی، شاهین زینالی، آریا ارجمند، ساسان واهبی، علی ملیحی، محمد سیف، محمد جواد مظفر، هانیه فرشی، محمد صدیق کبودوند، علی اکبر عجمی، مهدیه گلرو، فرشته شیرازی، روناک صفارزاده، محبوبه کرمی، موسی ساکت، رضا ملک، سعید ماسوری، امیرخسرو دلیرثانی، زینب جلالیان، شیرکوه معارفی، فرح واضحان، سماء نورانی، مهوش ثابت، ضیا نبوی، فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم، پرستو دوکوهکی، جواد امام، سعید جلالی فر، امیر خرم، فاطمه خردمند، علیرضا رجایی، حسین زرینی، سید علیرضا بهشتی شیرازی، فریدون سیدی راد، جلیل طاهری، محمدفرید طاهری قزوینی، محمد توسلی، سیامک قادری، ابوالفضل قدیانی، محسن محققی، محمدرضا معتمدیان و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی-عقیدتی، از گروه های مختلف مردم ایران که گرایش های دموکراتیک را نمایندگی می کنند به اجرا گذاشته و در حال حاضر بسیاری از آنها تحت ستم هستند.


نیروهای امنیتی و سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، با استفاده از اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به توجیه بازداشت های خودسرانه پرداخته و تمامی شواهد و مستندات نقض جدی و سیستماتیک حقوق بشر که خود در آن دست داشته اند را نابود می سازند. بر این اساس وکلا و مدافعان حقوق بشر از انجام وظیفه خود در دفاع از موکلانشان باز داشته می شوند. آنها تهدید شده و تعدادی از آنها بازداشت و زندانی شده اند. نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی، هنگامه شهیدی، محمد سیف زاده و کوهیار گودرزی به این دلایل تحت فشار هستند. تنها جرم آنها این است که خواستار رعایت حقوق بشر در مورد هموطنانشان هستند.

 

ایران به عنوان یکی از اعضای موسس سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضاء نموده تا تمایل خود در پیوستن به جامعه جهانی برای ایجاد صلح و درک متقابل میان مردم را ابراز نماید. با وجود این، رهبران جمهوری اسلامی، بخشی از نقض مداوم این ارزشهای جهانی هستند. اعمالی که آنها مرتکب می شوند یا دستور انجام آن را می دهند، شامل نقض جدی مفاد مندرج در این اعلامیه بویژه بندهای ۲، ۳، ۵، ۷ ، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۹ و بند ۲۰ پاراگراف اول و بند ۲۱.

تنها کاری که ما می توانیم انجام بدهیم این است که اسامی قربانیان را گزارش کنیم، شواهد مستند را تهیه نموده و دنیا را از وضعیت آنها آگاه نماییم. علاوه بر اسامی که ذکر کرده ایم، صد و حتی هزاران نفر هستند که در زندان بسر می برند، صدها، حتی هزاران نفر تحت تاثیر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و اهانت آمیز قرار گرفته اند. سکوت جامعه بین المللی در قبال وضعیت وخیم حقوق زندانیان سیاسی در ایران، می تواند منجر به تشدید سرکوب و تشویق جمهوری اسلامی به ادامه سیاست ترور بشود.

 

بر اساس قوانین مذهبی، قانون اســاسی جمهوری اسلامی تمام قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی را در اختیـار آقای علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی می گذارد، نهادی که بالاترین سلسله مراتب رژیم است. قدرتی که رهبر در اختیار دارد این امکان را به او می دهد که بدون هیچ محدودیتی، در تمام جنبه های زندگی عمومی و خصوصی مردم ایران دخالت نموده و آنرا کنترل نماید.

آقای علی خامنه ای بعنوان رهبر، ۶ عضو از ۱۲ عضو شورای نگهبان قانون اساسی را مستقیما تعیین می کند. این شورا بر اساس دستورالعمل رهبر افراد واجد شرایط را برای تصدی نهادهای سیاسی انتخاب می کند. عزل و نصب رئیس قوه قضائیه بر عهده رهبر است. رئیس قوه قضائیه سیاست کیفری که توسط رهبر تعیین می شود را اجرا می کند و ۶ عضو دیگر شورای نگهبان را مطابق با دستورات رهبر تعیین می کند.

 

رهبر همچنین فعالیت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، که وظیفه حفظ رژیم را بر عهده دارد و شامل ۶ عضو شورای نگهبان، رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و افراد دیگری که توسط او تعیین می شوند را کنترل می نماید. بعلاوه، رهبر فعالیت مجلس خبرگان که نمایندگانش توسط مردم انتخاب می شوند ولی در واقع کاندیداهایی هستند که می بایست درخواست های او که از طرف شورای نگهبان تفسیر می شود را برآورده سازند، کنترل می نماید. وظیفه این شورا توسعه دکترین سیاسی-مذهبی به منظور حفظ اقتدار روحانیت در کشور است. در نهایت رهبر مقامات ارشد نظامی، انتظامی، امامان جمعه و رئیس رادیو و تلویزیون ملی را انتخاب می کند. به این ترتیب، آقای علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی مسئول اصلی جنایات بوقوع پیوسته توسط جمهوری اسلامی است.

 

برای یک زمان طولانی جمهوری اسلامی توانسته بود که چهره واقعی خود بعنوان یک دیکتاتوری مطلقه را مخفی نگهدارد. با این حال از زمان تقلب در انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد، مردم ایران سرکوب فزاینده و بی سابقه ای را تجربه کرده اند که بر اساس طرح در نظر گرفته و آماده شده از سوی بالاترین مقامات رژیم به اجرا گذاشته شد.

بنابراین، در جریان سرکوب اعتراضات مردمی پس از انتخابات سال ۲۰۰۹، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مرتکب جنایاتی علیه بشریت شده اند که در ماده هفتم اساسنامه رم تعریف شده، از جمله:

            قتل

            زندانی کردن

            شکنجه و تجاوز به عنف

            ناپدید شدن اجباری

            اذیت و آزار گروه های مختلف به دلایل سیاسی، مذهبی و جنسیتی

 

این جنایات در یک مکان معین یا منطقه خاص به وقوع نپیوسته بلکه در سراسر کشور و علیه همه شهروندان ایرانی صورت گرفته که تنها جرمشان، درخواست انتخابات آزاد و احترام به رای مردم بود. بر اساس شواهد موجود، روشن است که این جنایات عمدی، علیه جمعیت غیرنظامی انجام شده و تصمیمات سیاسی اجرای آن از سوی بالاترین مقامات رژیم و در درجه اول توسط آقای علی خامنه ای گرفته شده است.

من، آقای علی خامنه ای را به عنوان مسئول اصلی تمام جنایاتی که علیه شهروندان ایران بوقوع پیوسته متهم می کنم. وقایعی که پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ به وقوع پیوسته، با همه مصادیق جنایت علیه بشریت که در ماده هفتم اساسنامه رم تعریف شده مطابقت می کند.

 

من، روسای حکومت و دولتهای کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد را فرا می خوانم تا بر اساس ماده ۱۳ ب اساسنامه رم، این جنایات را به دادستان دادگاه جنایی بین المللی ارجاع دهند تا بتوانند در مورد ارتکاب جنایات توسط رهبران جمهوری اسلامی علیه شهروندان ایران تحقیق نمایند. من همچنین روسای حکومت و دولتهای کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد را فرا می خوانم تا با افزایش فشار قابل توجه بر رهبران جمهوری اسلامی، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی شوند. همانطور که جمهوری اسلامی از امضا کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است، جامعه جهانی باید رژیم ایران را به اجرای تعهدات بین المللی و برآورده ساختن حقوق اساسی مردم ایران، فرا بخواند.

ما بر این باور هستیم که چنین واکنشی در پاسخ به رفتار رژیم ایران علیه شهروندان خود، یک پیام قوی به رهبران جمهوری اسلامی خواهد فرستاد.

نامه و گزارش کامل به افراد مذکور روز دوشنبه ۲۳ ژانویه ارسال خواهد گردید

عالیجنابان

 

گزارش ارتکاب جنایت علیه بشریت در ایران بدستور آقای علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران که به همراه این نامه ارسال می شود، متمرکز بر ارتکاب جنایت علیه بشریت بمنظور سرکوب مخالفتهای مردمی پس از تقلب در انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد در ژوئن ۲۰۰۹ می باشد. با این حال از ۳۳ سال گذشته جمهوری اسلامی، سیاست و کارنامه سیاهی از ظلم و ستم علیه جوامع قومی و اقلیت های مذهبی که از خود بجا گذاشته است. ما قصد داریم شواهد و مستندات بدرفتاری و نقض حقوق اساسی این بخش از شهروندان ایرانی را در گزارش دیگری طبقه بندی و ارائه نماییم.

من، محترمانه از شما درخواست می نمایم که این موضوع مبرم و اساسی را به دادگاه جنایی بین المللی ارجاع نمایید. به شما اطمینان می دهم، مادامی که جمهوری اسلامی مجبور به احترام حقوق اساسی شهروندان ایرانی نشود، مشکلات ایجاد شده توسط این رژیم حل و فصل نخواهد شد.

رضا پهلوی

رونوشت:

-       دبیرکل سازمان ملل متحد

-       شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد

=====================================

او را بدون دستبند و پابند برای درمان اعزام کنید

درخواست پدر و مادر مسعود باستانی

 جـــرس:  پدر و مادر باستانی طی نامه ای به دادستان کل کشور، خواستار اعزام وی به بیمارستان بدون دستبند و پابند و شرایط تحقیرآمیز شدند.

به گزارش کلمه، پدر و مادر این روزنامه نگار زندانی که اخیرا از سردردهای شدید و مداوم در زندان رنج برده و سبب شده که چندین بار دچار لمسی بدنی شده و به بهداری زندان منتقل شود، به غلامحسین محسنی اژه ای نوشته اند: "فرزند ما حاضر نیست با پابند به بیمارستان اعزام شود چرا که این کار غیرقانونی و برخلاف آیین‌نامه سازمان زندان‌ها می‌داند، کم نبود که بر دستان اهالی قلم دستبند زده شد و اکنون بر پاهای آنها هم بند می زنند! مسعود گفته است در صورت استفاده از پابند توسط مسئولین و در هنگام اعزام به بیمارستان، علی‌رغم بیماری شدید، از اینکار صرف نظر خواهد کرد. پیگیری‌های ما به دفتر دادستان تهران و معاون وی برای مرخصی استعلاجی تا این لحظه بی‌نتیجه مانده و جالب است بدانید آقایان وقتی برای پاسخ‌گویی به مردم و خانواده زندانیان ندارند. به خوبی می‌دانیم شما قادر به اعمال نظر بر تصمیمات آنان که برای جان و مال مردم تصمیم می‌گیند و اجازه مرخصی به فرزند ما نمی‌دهند؛ ندارید اما امیدواریم حداقل با پیگیری‌های شما مانع از رخدادی غم‌انگیز و تشدید بیماری فرزندمان شوید."

گفتنی است، پزشکان زندان رجایی شهر رای به اعزام این روزنامه نگار زندانی برای درمان و انتقال او به بیمارستانی خارج از زندان داده اند اما با این همه مسوولان قضایی اصلا به این موضوع توجهی نمی کنند و حاضر نیستند به او مرخصی درمانی بدهند.

متن نامۀ پدر و مادر مسعود باستانی، روزنامه نگار زندانی درباره شرایط فرزندشان به دادستان کل کشور به شرح زیر است:

 

آقای محسنی اژه‌ای

ما پدر و مادر مسعود باستانی روزنامه‌نگاری هستیم که دقیقا ۳۰ ماه است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان است. روزنامه‌نگاری که در تمام مدت فعالیت حرفه‌ای خود غیر از حق و حقیقت چیزی ننوشت و الان در زندان رجایی‌شهر محبوس است. دیگر از شما سوال نمی‌کنیم که چرا در مدت این ۳۰ ماه فرزند ما از حق مرخصی محروم بود چرا که برایمان مانند آفتاب روشن است که حتی خود شما هم دلیل آن را نمی‌دانید و نمی‌خواهیم از این عدم اطلاع خجل شوید که دادستان کل هستید و لابد باید از تمام روند قضایی اطلاع داشته باشید، حال که شما و دادستان تهران از عدم اعطای مرخصی به مسعود اطلاعی ندارید، گویا دیگر نیازی نیست که از شما سوالی پرسیده شود!

 

آقای دادستان کل کشور

مدت طولانی است که نامه‌ای برای شما و سایر مسئولین قضایی ننوشته‌ایم. دلیل آن بی‌تفاوتی نسبت به حقانیت و حقوق مسعود نبود بلکه بی‌اعتمادی و ناامیدی از قوه قضاییه جمهوری اسلامی ما را به مرحله‌ای رسانده که کار خود را به خدا واگذار کرده‌ایم و فرزندمان را به او سپرده‌ایم. اما اکنون که وضعیت جسمانی مسعود روز به روز بدتر می‌شود و بر مشکلات گوارشی و دندان درد؛ سر دردهای طولانی مدت و لمس شدن بدن مسعود نیز اضافه شده، خودمان را به حق می‌دانیم تا در نامه‌ای گلایه کنیم و حق داریم نگران جان فرزندمان باشیم.

 

فرزند ما که یک روزنامه‌نگار مستقل و منتقد است گناهی جز انجام وظیفه حرفه‌ای و انتقاد از شیوه اداره کشور ندارد، انتقاداتی که دلایل آن، نه تنها برای ما که حتی برای خود شما هم روز به روز بیشتر روشن می‌شود.

مسعود بیش از ۳۰ ماه است به صورت پیوسته در زندان به سر می‌برد و کاملا غیرقانونی به زندان رجایی‌شهر تبعید شده است. در حال حاضر او علاوه بر محرومیت از تلفن و ملاقات هفتگی و حضوری، امکان استفاده از مرخصی را پیدا نکرده و اکنون سلامتی‌اش در خطر است و نیاز فوری به درمان خارج از زندان دارد.

 

انصاف حکم می کند در اینجا از تلاش‌های تیم پزشکی بهداری زندان رجایی‌شهر تشکر کنیم اما به گفته پزشکی قانونی، وی باید به مراکز درمانی خارج از زندان رفته و توسط پزشکان متخصص مورد معاینه قرار گیرد و برخی آزمایشات تخصصی از جمله ام‌آی‌آر و سیتی‌اسکن انجام شود.

فرزند ما حاضر نیست با پابند به بیمارستان اعزام شود چرا که این کار غیرقانونی و برخلاف آیین‌نامه سازمان زندان‌ها می‌داند، کم نبود که بر دستان اهالی قلم دستبند زده شد و اکنون بر پاهای آنها هم بند می زنند! مسعود گفته است در صورت استفاده از پابند توسط مسئولین و در هنگام اعزام به بیمارستان، علی‌رغم بیماری شدید، از اینکار صرف نظر خواهد کرد.

 

پیگیری‌های ما به دفتر دادستان تهران و معاون وی برای مرخصی استعلاجی تا این لحظه بی‌نتیجه مانده و جالب است بدانید آقایان وقتی برای پاسخ‌گویی به مردم و خانواده زندانیان ندارند. به خوبی می‌دانیم شما قادر به اعمال نظر بر تصمیمات آنان که برای جان و مال مردم تصمیم می‌گیند و اجازه مرخصی به فرزند ما نمی‌دهند؛ ندارید اما امیدواریم حداقل با پیگیری‌های شما مانع از رخدادی غم‌انگیز و تشدید بیماری فرزندمان شوید.

با تشکر

پدر و مادر مسعود باستانی

روزنامه‌نگار دربند در زندان رجایی‌شهر

=====================================

حمایت یکی از سرداران سپاه از حسین علایی

چرا باید از طرح این سئوالات هرچند توسط سرداری از سرداران سپاه وحشت داشته باشیم؟

 جـــرس: در پی حملات و تهدیدات وارده به سردار حسین علایی، یکی از فرماندهان سابق سپاه در نامه‌ای با اعلام حمایت از حسین علایی و انتقاد از ۱۲ سردار سپاه٬ پرسیده چرا جمهوری اسلامی باید از هفت پرسش مطرح شده در یادداشت علایی وحشت کند؟

به گزارش «بازتاب امروز»، سید علی صنیع خانی در نامه خود این پرسش را مطرح کرده است: "چرا باید ما از طرح این سئوالات هرچند توسط سرداری از سرداران سپاه و فرماندهی از فرماندهان دوران دفاع مقدس٬ وحشت داشته باشیم؟"

این فرمانده سابق سپاه خطاب به ۱۲ سرداری که در اعتراض به یادداشت ۱۹ دی حسین علایی در روزنامه اطلاعات٬ نامه‌ای انتقادی به وی نوشته بودند٬ آورده که "بر شاخ نشسته‌ایم و از بن می‌بریم."

 

در بخش دیگری از نامه صنیع‌خانی آمده اگر ۱۲ سردار سپاه٬ یادداشت علایی را بررسی می‌کردند در نامه خود به این فرمانده سابق سپاه «"دست مریزاد" می‌گفتند.

وی در ادامه از امضا‌کنندگان این نامه پرسیده آیا "پاسخ مناسب و درخور به سئوالات سردار علایی توسط سردمداران حاکم بر کشور‌ها در پایداریشان موثر نیست؟"

حسین علایی در یادداشت ۱۹ دی به طور تلویحی هفت پرسش از علی خامنه‌ای مطرح کرده که این پرسش‌ها با خشم حامیان وی مواجه شده است.

تجمع مقابل خانه علایی٬ نامه اعتراضی شماری از سرداران سپاه خطاب به وی و حملات گسترده حامیان رهبر جمهوری اسلامی در رسانه‌ها به او از نتایج انتشار این یادداشت بوده است.

علی صنیع‌خانی با انتقاد از این برخورد‌ها٬ نوشته است: "این روش حمایت از رهبری نیست که هر کس را که سلیقه‌ای غیر از آنچه ما داریم داشته باشد باید حذف کنیم."

متن نامه سردار صنیع خانی در حمایت از حسین علایی که تحت عنوان " نامه ای به دو فرمانده ام:علایی و جعفر اسدی" منتشر شده، به شرح زیر است:

 

فرمانده و برادر معززم سردار حاج حسین علائی

سلام علیکم

نامه‌ات را خواندم و برداشتی همانندت و متفاوت با برخی از دوستان عزیزمان کردم و بارک اللهی نثارت. به دنبال آن از عکس‌العمل‌ها و ادای تکلیف عده‌ای در روز اربعین حسینی، در درب خانه ات، در شهرک شهید کلاهدوز مطلع شدم؛ با بانگ بیدار باش (سردار بیدار شو)، و اعلام تجدیدی ات در امتحان بصیرت!! که: (سردار بی بصیرت!! بصیرت، بصیرت) سپس مهر مردودی را بر پای کارنامه‌ات نشاندند که: (سردار حسین علائی مردود است.)

 

اینها چندان تازگی نداشته و نخواهد داشت، که در این سالها به کرات نظاره‌گر این اقدامات و تندرویها بوده‌ایم!! مسئله مهم صدور بیانیه‌ای با امضاء جمعی از فرماندهان و مسئولان عزیزی که یاد و نامشان همیشه ایام روشنی بخش ذهن و دیدارشان ادخال سُرور در قلبمان بود، و هست و انشاء الله تداوم خواهد یافت، شگفت‌انگیز بود.

 

جعفر اسدی با آن صفا و اخلاص و صمیمیتش، علی فضلی با آن سابقه طولانی ایثارش، محمد کوثری با آن صداقت در رفاقتش، حسین همدانی و مرتضی صفار و اسماعیل قاآنی و غلامرضا جعفری با آن ویژگی‌های منحصر به فردشان و ... و عده ای در بهترین فرصت برای دشمنانمان خوراک مناسبی تهیه نمودند که دیدید!!، ما از نامه سردار علائی برداشت درستی داشتیم، اما عده ای نوشتند او به عنوان یکی از فرماندهان ممتاز و برجسته دوران دفاع مقدس در مقابل رهبری نظام ایستاده!! و او و اقداماتش را با شاه مخلوع مقایسه نموده است!!

به نظر حقیر اگر این دوستان به جای اعلام موافقت با درج نامشان در ذیل نامه تهیه شده گرد هم می‌آمدند و به بررسی مقاله ات، و نحوه عکس‌العملشان تبادل نظر می‌فرمودند. قطعاً به نتیجه دیگری می‌رسیدند و آن گاه طی نامه‌ای نه با امضاء 12 نفر بَل با امضاء تعداد قابل توجهی از فرماندهان و مسئولان در دوران دفاع مقدس به شما دست مریزاد می‌گفتند و اعلام می‌داشتید که حرف دلمان که حرف امام هم غیر از این نبود را بیان داشتی.

 

و آن‌گاه در جمعی دوستانه ابهاماتشان را با تو که همزبانترین‌ها با آنها هستی مرتفع می‌ساختند. و تو در مقاله های بعدی جبران می نمودی. اگر لازم به توضیح بود. که متأسفانه نشد آن طور که باید بشود. البته پاسخت سنجیده و بجا بود ولی نامه دوستانمان اثر خود را گذاشته و به این راحتی‌ها قابل جبران نخواهد بود.

 

و اما سخنی با دوستانی که همیشه ایام خود را مرهون الطاف و محبت‌های آن بزرگواران دانسته و انشاء الله می‌دانم و سردار عزیز و گرامی حاج جعفر اسدی را به نمایندگی از آنها مخاطب قرار می‌دهم که او شیخ الامراست. سابقه آشنایی‌ام با او به عملیات بیت‌المقدس می‌رسد و در قرارگاه فتح که او رئیس ستاد قرارگاه بود و من هم پادویی در آن قرارگاه. او در دل نشست و خوب هم نشست، صفای دل او زبانزد خاص و عام بوده و هست، قبل از آن تاریخ به لحاظ مسئولیتی که در بسیج داشتم رفت و آمدی به جبهه و به خصوص گلف داشتم ولیکن توفیق دیدارش حاصل نگردیده بود.

حاج جعفر عزیز: چرا حسین علائی؟ کسی که تو بیشترین اطلاع از زحمات و فداکاری‌هایش در دوران دفاع مقدس و پس از آن داری، باید مورد هجمه جمعی واقع و همرزمانش به جای دفاع از او در مقابلش قرار گیرند؟

 

چرا برخی سایت‌هایی که متعلق به اصول‌گرایان است باید جرات به خرج دهند و او را بریده از انقلاب و نظام معرفی نمایند مگر حسین چه خواسته‌ای داشته، او از این دنیای پر زرق و برق و شیرین در ذائقه دنیا داران چه سهامی را به خود اختصاص داده است؟ در دوران دوستیت با او، آیا اقدامی در جهت اثبات شائبه قدرت طلبی در او یافته‌ای? چه اقدامی انجام داده که خدشه‌ای بر دیانت او وارد شده است؟ کدام حرکت و سکونش و کلام و سکوتش در جهت تضعیف اصل ولایت فقیه که یادگار گران سنگ اماممان می‌باشد تلقی می‌نمایید.

حاج جعفر عزیز: حسین علائی‌ها را ارزان به دست نیاورده‌ایم که حالا به مقایسه‌اش با شمربن ذی‌الجوشن و سایر صحابه پیغمبر که با انگیزه دنیا خواهی به علی(ع) پشت کرده اند. بخواهیم او را از کف بدهیم. عزیزم بر شاخ نشسته‌ایم ، و از بن می بریم!!

 

چگونه می‌توان با این برخوردها ((حسین علائی‌ها)) را تربیت و تقدیم نسل‌های آینده نماییم. به خدای لاشریک له: این روش حمایت از رهبری نیست که هر کس را که سلیقه‌ای غیر از آنچه ما داریم داشته باشد باید حذف کنیم، آن هم اینگونه!!

حاج جعفر عزیز: سال‌هاست که در نامه‌هایم که تو با سیاق‌ آنها آشنایی، بیان داشته‌ام که باید با اعمال و کردار و گفتارمان حب نظام و رهبری را در دل مردمانمان مستقر و مستحکم نماییم.بارها گفته‌ام که مردم باید در ما عدم وابستگی به دنیا و مظاهر آن و پست و مقام را به عینه مشاهده نمایند.

 

بارها نوشته‌ام و هر جایی که در کنارتان بوده‌ام بر زبان آورده‌ام که ما باید با مردم و در کنارشان با تحمل محرومیت‌ها و کمبودها مشکلاتشان را برایشان قابل تحمل نماییم. سردار عزیز به نظرت پاسخ مناسب و درخور به سئوالات سردار علایی توسط سردمداران حاکم بر کشورها در پایداریشان موثر نیست؟

چرا باید ما از طرح این سئوالات هرچند توسط سرداری از سرداران سپاه و فرماندهی از فرماندهان دوران دفاع مقدس وحشت داشته باشیم؟ برادرم فرق ما با همه حکومت ها و همه نظام های سیاسی دنیا در این است که عملکرد حاکمانمان تنها متوجه حاکمان نیست، که به حساب اسلام زده خواهد شد و این خسارتی جبران ناپذیر است. و تو ای حسین: دلگیر مباش که در آینده‌ای نه چندان دور خدا جبران خواهد نمود، هر چند تو از سعه صدری در خور برخورداری.

 

و انشاء اله جوانان ما از بصیرتی برخوردار گردند که هر ذکری از فجایع شاهان و ستمگران در طول تاریخ را از زبان افرادی امثال تو و یا ذکری از امام و موضع‌گیری‌هایش در مسائل گوناگون در جامعه و به خصوص در مورد گروه‌ها و حقوق ملتمان به میان آمد را به حساب تضعیف رهبری قلمداد ننمایند.

و جامعه به رشدی برسد که انتقاد بجا از رهبری هم اگر باشد، تنها از زبان معاندین برنیاید و منتقدین معاند محسوب نگردند، و انشاء اله شاهد روزی باشیم که همه با هم، با هر سلیقه‌ای، همانند دهه اول انقلاب یک دل و همنوا در تحقق منویات امام راحلمان و شهدای گرانقدرمان به زعامت رهبر معظم از هیچ کوششی فروگذار ننماییم.

ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا.

سید علی صنیع خانی

========================================

نشانه های جدی انشقاق در سپاه پاسداران

سارا زرتشت

" نامه ۲۷ دی" منسوب به سردار علایی واقعی نیست و دلجویی فرماندهان سپاه از او کذایی است.

19 دی 1390 : یادداشتی از سردار علایی با عنوان « بازخوانی قیام 19 دی » در روزنامه اطلاعات منتشر می شود. سردار علایی در این یادداشت با یادآوری دیکتاتوری شاهنشاهی ، تلویحاً از وضعیت موجود انتقاد می کند . متن یادداشت هم اکنون از سایت روزنامه اطلاعات و خبر آنلاین حذف شده است اما در این آدرس موجود است .

24 دی 1390 : 12 تن از فرماندهان سپاه ، با نگارش نامه‌ای تهدید آمیز خطاب به حسین علایی، نسبت به مواضع اخیر وی به شدت انتقاد کردند. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران این نامه را در اینجا منتشر کرده است.

 

24 دی 1390 : سردارعلایی با انتشار یادداشتی کوتاه در سایت اصولگرای بازتاب، با ابراز گلایه از برخی تفسیرها توسط رسانه های خارجی، وفاداری خود را نسبت به آرمان های انقلاب و امام خمینی ابراز کرد و اعلام کرد که همچنان بر این صراط مستقیم استوار خواهم بود . سردار علوی در این یادداشت نه تنها از آقای خامنه ای یاد نکرده است بلکه تلویحاً بر مواضع انتقادی خود پای فشرده است . متن این یادداشت را در سایت بازتاب می توانید ببیند .

27 دی 1390: سردار علایی با انتشار یادداشتی در سایت بازتاب، خطاب به حسین شریعتمداری از او خواست که به شعور خوانندگان احترام بگذارد.تاکید بر مواضع پیشین سردار علایی در این یادداشت مشهور است. این نامه نیز  در سایت بازتاب در این آدرس قابل دسترسی است.

 

27 دی 1390: خبرگزاری فارس، اختصاصاً ! یادداشت جدیدی را با انتساب به سردار علایی منتشر کرد . متن این یادداشت با عنوان « توضیحات مجدد حسین علایی د،ارخصوص مقاله اخیر»، حاکی از آن است که سردار علایی این بار از مواضع پیشین خود بازگشته بر خلاف سه یادداشت منتشر شده، ار آقای خامنه ای با عنوان مقام معظم رهبری "یاد کرده" و نسبت به ایشان "ابراز وفاداری"  نموده است.

29 دی 1390 : 12 تن از فرماندهان سپاه که قبلاً به سردار علایی اعتراض کرده بودند، این بار با انتشار نامه ای از او دلجویی نموده و از اینکه او را در خط امام خامنه ای می بییند ابراز خوشحالی نموده اند. این 12 تن، در نامه ی خود تلاش کرده اند تا یادداشت 27 دی ، منسوب به سردار علایی را رسمیت ببخشند و در اصلی ترین فراز آن گفته اند :

 

" برادر علایی عزیز!

بی‌تردید هرگز خاطره با شما بودن در شب‌های عملیات، همنشینی در پایگاه منتظران شهادت، همدلی و همراهی در جای جای خاک مقدس جنوب کشور و در قرارگاه نوح نبی و نیز خروش الهی‌تان در برابر شیخ درباری در مدینه منوره را که در جوار بارگاه حضرت رسول اکرم(ص) و با حمایت دستگاه تبلیغاتی عربستان، اسلام آمریکایی را به حجاج القا می‌کرد، نه فقط از یاد نمی‌بریم که با آن زندگی می‌کنیم و افتخار می‌ورزیم و از همین رو است که وقتی نامه ۲۷ دی ماه شما که حکایت از ارادت و عشق و علاقه سرشار از ایمانتان به نظام مقدس اسلامی و ولایت فقیه، خاصه، سرو بلند آزادگی و قصیده معرفت و حکمت، حضرت امام خامنه‌ای عزیز (مدظله) است را دریافت کردیم، این عهد را به یاد آوردیم که فرزندان امام(ره) هرگز به آرمان‌های دوستان شهیدشان خیانت نمی‌کنند و جز در مسیر روشن و مستقیم انقلاب اسلامی گام برنمی‌دارند و در این فضای غبارآلود، با بصیرت، کینه و عداوت دشمنان را ناکام می‌‌گذارند."

 

اصل ماجرا :

در حالی که 3 یادداشت اصلی سردار علایی در سایت اصولگرای بازتاب منتشر شده اند،  اما یادداشت منسوب به او در تاریخ 27 دی ماه "صرفاً " توسط خبرگزاری فارس وابسته به سپاه انتشار یافته است. سایت بازتاب نه تنها نسبت به باز نشر آن نیز اقدام نکرده است، بلکه در "همان روز" یادداشت او را خطاب به حسین شریعتمداری انتشار داده است که حاکی از مواضع پیشین سردار علایی است.

 تنها منبع یادداشت 27 دی ماه،  خبرگزاری فارس است و این یادداشت در خبرگزاری دیگر به چشم نمی خورد. اما تعدادی از سایت های وابسته به سپاه  گزیده ای از آن را به نقل از خبرگزاری مهر! آورده اند تا به مخاطبان خود چنین تلقین کنند که این نامه در خبرگزاری مهر نیز منتشر شده است و بدینوسیله برای آن اعتباری بسازند. در حالی که خبرگزاری مهر این نامه را اصولاً منتشر نکرده است ! ( برای نمونه ببینید)

 

از زمانی که سردارعلایی مورد هجوم لباس شخصی ها و برخی از سرداران سپاه قرار گرفته است، تعدادی دیگر از فرماندهان سپاه و خانوادهای شهدا با انتشار نامه هایی سرگشاده از اوحمایت کرده اند. ( اینجا و اینجا و اینجا )

شواهد حاکی است، نامه ای دوم 12 تن از فرماندهان فعلی سپاه خطاب به سردار علایی نه تنها از جهت دلجویی و همراهی با ایشان نوشته است، بلکه هدف از انتشار آن  رسمیت بخشیدن به "یادداشت کذایی 27 دی" است تا بدینوسیله  به نیروهایی که در بدنه ی سپاه با سردار علایی همراه هستند، آدرس غلط بدهند و در بولتن های داخلی سپاه چنین وانمود کنند که سردار علایی نیز با آنهاست و از ناحیه آنها "خطری" او را تهدید نمی کند! چون مطیع اوامر امام خامنه ای است!

 

این  تغییر رفتار ظاهری- و سریع!-  فرماندهان سپاه  نه تنها هراسِ آنان را از بیداری بدنه ی سپاه نشان می دهد،  بلکه گواه آن است که "انشقاق در سپاه" علنی تر شده است. انشقاقی که در جریان انتخابات 88 خود را نشان داه بود و تا جایی که بنا شهادت ناظران، رای صندوق های  دانشگاه امام حسین و شهرک شهید محلاتی و دیگر شهرک های سپاه همگی به میرحسین موسوی بوده است.

پی نوشت : متاسفانه تعدادی از سایت های سبز در انتشار نامه ی دوم 12 فرمانده ی سپاه به اشتباه افتاده و برای لحظاتی آن را تحت عنو ان نامه ی دلجویی از سردار علایی ! منتشر کردند.

========================================

سایت «رها‌ پرس» وابسته به تیم احمدی‌نژاد مطرح کرد: احتمال حذف فیزیکی رئیس دولت دهم

سایت «ر‌ها پرس» مدعی شد پس از بروز اختلاف میان علی خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد٬ حامیان رهبر جمهوری اسلامی برای ترور رئیس دولت دهم «زمینه‌‌چینی» کرده‌اند.

این سایت روز پنجشنبه (۲۹ دی) نوشته است: «با تحولات صورت گرفته از فروردین ۹۰ تا کنون، معادلات سیاسی به گونه‌ای رقم خورده که یک بار دیگر شرایط برای اجرای این توطئه شوم {ترور} مهیا شده است.»

«رهاپرس» نوشته افرادی همچون حمید رسایی٬ داود احمدی‌نژاد و برخی رسانه‌های محافظه‌کار با معرفی اسفندیار رحیم‌مشایی به عنوان «کشمیری دوم» تلاش‌ها برای «ترور» احمدی‌نژاد را آغاز کرده‌اند.

به نوشته این سایت٬ حامیان خامنه‌ای تلاش می‌کنند چنین القا کنند «همان‌طور که کشمیری، رجایی را به شهادت رساند، کشمیری امروز نیز رجایی امروز را به شهادت می‌رساند و جریان انحرافی و اسفندیار رحیم مشایی مسئول خون احمدی‌نژاد خواهد بود.»

داود احمدی‌نژاد چندی پیش از ورود تیم احمدی‌نژاد به فاز نظامی به منظور مقابله با جمهوری اسلامی خبر داده بود.

حمید رسایی نیز در هفته‌نامه (۹ دی) از احتمال ترور احمدی‌نژاد از سوی رحیم‌مشایی خبر داده است.

سایت «رها‌پرس» به استناد این ادعاها٬ نوشته که حامیان خامنه‌ای با انتشار چنین تحلیل‌هایی تلاش‌ها برای «زمینه‌چینی» به منظور حذف فیزیکی احمدی‌نژاد را آغاز کرده‌اند.

این سایت دو روز پیش نیز از اجرای طرحی «شوم»٬ «هولناک» و «تاسف‌بار» از سوی سپاه پاسداران علیه احمدی‌نژاد و دولت دهم خبر داده بود.

========================================

«تمدن جدید خاورمیانه با رهبری خامنه‌ای پایدار مانده است»

یحیی رحیم‌صفوی می‌گوید: «تمدن جدید ایران اسلامی و منطقه خاورمیانه، از تفکر و اندیشه بزرگ شهدای انقلاب اسلامی با رهبریت آیت‌الله خامنه‌ای تاکنون پایدار مانده است.»

====================================

نوری همدانی: غرب باید به اقتصاد اسلامی بازگردد

آیت‌الله نوری همدانی می‌گوید تنها راه نجات اقتصاد غرب٬ بازگشت به اقتصاد اسلامی است.

=====================================

از سوی جریان وابسته به مصباح یزدی منتشر شد: بولتن ۸۰ صفحه‌ای علیه مامور رهبر در انتخابات+ متن کامل


سایت «فردا نیوز» از انتشار بولتنی ۸۰ صفحه‌ای از سوی «جبهه پایداری» با محوریت محمدتقی مصباح یزدی علیه محمدرضا مهدوی کنی٬ رئیس مجلس خبرگان رهبری خبر داد. (متن کامل)

این سایت روز چهارشنبه (۲۸ دی) نوشته «جبهه پایداری» در این بولتن با «سوء استفاده» از برخی سخنرانی‌های علی خامنه‌ای تلاش کرده خود را تنها جریان مورد تائید رهبر جمهوری اسلامی معرفی کند.

به نوشته «فردا نیوز» در بخشی از این بولتن «خط اختلاف بین مراجع و علما پیگیری شده و از فعالان جبهه متحد اصولگرایان با توهین و تحقیر و اتهامات بی‌سابقه‌ای یاد شده است.»

این سایت نزدیک به محمدباقر قالیباف در ادامه افزوده در بولتن مذکور به نقل از خامنه‌ای نوشته شده است: «اکثریت عظیمی از مردم طرفدار مواضع جبهه پایداری هستند.»

این بولتن همچنین اظهارات مهدوی کنی مبنی بر ماموریت داشتن از سوی رهبر جمهوری اسلامی برای تحقق وحدت میان محافظه‌کاران در انتخابات آتی را رد کرده است.

سایت «فردا نیوز» در واکنش به این مسئله تاکید کرده که مهدی کنی از سوی رهبر ماموریت یافته تا «جبهه متحد اصولگرایی» را شکل دهد و غلامعلی حداد عادل نیز این موضوع را تائید کرده است.

به نوشته این سایت٬ در بولتن مذکور تلاش شده خانه‌نشینی ۱۱ روزه محمود احمدی‌نژاد در اعتراض به تصمیم رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات٬ توجیه شود.

در بخش دیگری از این بولتن اشاره‌ای هم به سرمقاله‌های حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان شده و آمده است که «سرمقاله‌های شریعتمداری، خیال پردازانه» است.

محافظه‌کاران در غیاب اصلاح‌طلبان٬ با سه جریان «جبهه پایداری» با محوریت محمدتقی مصباح یزدی، «جبهه متحد اصول‌گرایان» با محوریت محمدرضا مهدوی کنی و «جریان انحرافی» با محوریت محمود احمدی‌نژاد در انتخابات آتی مجلس حضور دارند.

هر سه جریان مذکور، در ماه‌های اخیر انتقاد‌ها و حملات تندی متوجه یکدیگر کرده و خود را اصول‌گرای واقعی می‌نامند.

در این میان «جبهه متحد اصول‌گرایان» معتقد است «جبهه پایداری» رابطه پنهانی با «جریان انحرافی» دارد و موضع‌گیری‌های اعضای آن علیه احمدی‌نژاد و نزدیکان وی ظاهری است.

========================================

مجوز فعالیت شبکه «پرس تی وی» در بریتانیا لغو شد

 جـــرس: آفکام، نهاد ناظر بر رسانه ها در بریتانیا، اعلام کرده است که شبکه تلویزیونی «پرس تی وی»، شبکه انگلیسی زبان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در خارج از کشور، مجوز پخش برنامه از بریتانیا را از دست داده است.

به گزارش بی بی سی، آفکام روز جمعه (۲۰ ژانویه) گفت که نتوانسته متقاعد شود که پرس تی وی بر برنامه هایی که پخش می کند، کنترل کامل دارد.

حمید عمادی، مدیر تحریریه پرس تی وی در بیانیه ای گفته است: "از آفکام پرسیدیم اگر پرس تی وی بر برنامه هایش کنترل ندارد، چرا جریمه شده است و اگر کنترل دارد، چرا مجوز آن لغو شده است؟"

 

پرس تی وی همچنین در واکنش به این اقدام آفکام گفته است که "بعد از پوشش تلویزیونی سرکوب تظاهرات اعتراض آمیز به برنامه های ریاضتی دولت بریتانیا در لندن و شهرهای دیگر در ماه اوت، میزان فشار آفکام بر این شبکه تلویزیونی نیز افزایش یافت."

پرس تی وی از ماه مه سال گذشته (حدود ۹ ماه پیش) تا کنون، به دلیل شکایت مازیار بهاری، خبرنگار هفته نامه نیوزویک از این شبکه تلویزیونی، در معرض تهدید قطع برنامه هایش قرار داشت.

تلویزیون پرس تی وی پیشتر هم به دلیل پخش مصاحبه این تلویزیون با بهاری در دروانی که او در ایران در بازداشت به سر می برد، و شکایت او از این اقدام، از طرف آفکام محکوم به پرداخت ۱۰۰ هزار پوند شده بود.

 

مازیار بهاری خبرنگار مجله نیوزویک که به دنبال حوادث پس از انتخابات ایران بازداشت و مجبور به "اعتراف" تلویزیونی شد، پس از آزادی و بازگشت به بریتانیا از شبکه پرس تی وی بدلیل فرستادن خبرنگاری به زندان اوین برای "مصاحبه" با او شکایت کرد.

بر اساس گزارش ها، روز جمعه ۲۰ ژانویه مشخص شد که پرس تی وی جریمه نقدی ای را که آفکام برای این شبکه تلویزیونی تعیین کرده بود، نپرداخته است و تاریخ پرداخت هم به سر آمده است.

آفکام، در بیانیه ای که به منظور اعلام خبر لغو پروانه کار پرس تی وی منتشر کرده، گفته است که این نهاد به این نتیجه رسیده است که تصمیم گیری در مورد برنامه های پرس تی وی و نظارت بر این برنامه ها در ایران انجام می گرفته و نه در بریتانیا که صادر کننده پروانه کار این تلویزیون است.

 

آفکام در بیانیه‌اش نوشته است که لغو مجوز، از امروز، جمعه ۲۰ ژانویه، به اجرا گذاشته می شود. شرکت «پرس تی وی لیمیتد» یک شرکت بریتانیایی است و در لندن به ثبت رسیده است.

آفکام در ماه نوامبر سال گذشته با فرستادن نامه ای به پرس تی وی، دو راه حل پیش پای مسئولان این شبکه تلویزیونی قرار داد. راه حل اول سپردن مسئولیت نظارت بر محتوای برنامه ها به لندن، و راه حل دوم انتقال پروانه پخش به تهران بود.

آفکام می گوید مسئولان پرس تی وی پاسخی به این نامه ندادند و هیچ یک از دو پیشنهاد را نیز به کار نگرفتند.

آفکام، با شرکت بی اسکای بی، از شرکت‌های عمده پخش برنامه های ماهواره ای در بریتانیا که پخش کننده برنامه های پرس تی وی است، تماس گرفته و به این شرکت گفته است که پخش این برنامه ها را متوقف کند.

 

استعفا به دلیل اعتراض

جورج گالووی، نماینده پیشین پارلمان بریتانیا، یکی از سرشناس ترین مجریان برنامه های این شبکه تلویزیونی است. آقای گالووی در گذشته به دلیل نظرات ضد اسرائیلی خود در یکی از برنامه‌هایش در پرس تی وی، از طرف آفکام مورد انتقاد قرار گرفته بود.

گالووی در واکنش به لغو مجوز پرس تی وی گفت: اقدام آفکام، دلایل حقوقی ندارد. تعداد مخاطبان پرس تی وی روز به روز افزایش می‌یابد. دلیل لغو مجوز پرس تی وی، نحوه پوشش وقایعی مانند آنچه در بحرین و عربستان می گذرد، و نیز پوشش خبری "جنایات اسرائیل علیه فلسطینی ها" است.

او در مورد میزان کنترل دفتر پرس تی وی در لندن بر برنامه های این شبکه گفت: "شبکه های تلویزیونی فرانس ۲۴ و راشا تودی (شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان متعلق به دولت روسیه) نیز در بریتانیا به همین شکل فعالیت می‌کنند."

 

یکی دیگر از مجریان برنامه های پرس تی وی، ایوان ریدلی، گزارشگر پیشین هفته نامه ساندی اکسپرس، چاپ لندن است که در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان در افغانستان ربوده شد و چند سال بعد به دین اسلام گروید.

در تیر ماه سال ۱۳۸۸، نیک فراری، یکی دیگر از مجریان برنامه های پرس تی وی، در اعتراض به "بی‌طرف نبودن" پرس تی وی در گزارش ماجرای انتخابات ریاست جمهوری ایران از این شبکه استعفا داد.

نیک فراری، مجری یکی از برنامه صبحگاهی رادیو ال بی سی لندن، در مصاحبه ای گفته بود که نحوه گزارش پرس تی وی تا زمان انتخابات "نسبتا منصفانه" بود اما پس از آن تغییر کرد.

 

به دنبال حکم آف کام، شبکه پرس تی وی از فهرست شبکه های ماهواره اسکای در بریتانیا حذف می شود، اما به گفته مدیران پرس تی وی، برنامه های این شبکه همچنان از طریق اینترنت قابل دریافت است.

گفتنی است، طی حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، شبکه پرس تی وی با قلب واقعیت و جعل اخبار مربوط به اعتراضات و جنبش سبز، سعی در تخطئه شهدا و قربانیان و رهبران و فعالان جنبش داشته و آنها را متهم به "همکاری با سرویس های امنیتی غرب و اسرائیل" معرفی می کرد.

===========================================

دورخیز اتحادیه اروپا برای تشدید تحریم های فراگیر علیه جمهوری اسلامی

منابع دیپلماتیک خبر دادند

جـــرس: در آستانۀ تصمیم گیری رهبران اتحادیه اروپا جهت تشدید تحریم ها علیه جمهوری اسلامی، وزیر خارجه آلمان، روز جمعه دور تازه تحریم های اتحادیه اروپا علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را "بسیار قابل ملاحظه" خواند.

همزمان دیپلمات‌های اروپایی گفته‌اند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره توقیف بخشی از دارایی‌های بانک مرکزی ایران در اروپا به توافق رسیده‌اند.

به گزارش خبرگزاری آلمان، گیدو وستروله که در واشنگتن بسر می برد، گفت: "اتحادیه اروپا روز دوشنبه دست به اعمال دور تازه ای از تحریمهای بسیار قابل ملاحظه خواهد زد."

 

وزیران خارجه کشورهای اتحادیه اروپا قصد دارند که در نشست روز سوم بهمن ماه در مورد اجرای تحریمهای نفتی علیه ایران تصمیم گیری کنند.

در همین رابطه دیپلمات‌های اروپایی به بی‌بی‌سی فارسی گفته‌اند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره توقیف بخشی از دارایی‌های بانک مرکزی ایران در اروپا به توافق رسیده‌اند.

این دیپلمات ها که خواستند نامشان محفوظ بماند، می گویند که بر اساس تصمیم هایی که در جلسه وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا در روز دوشنبه قطعی می شود، محدودیت های تازه ای بر نقل و انتقال پول نقد به ایران اعمال خواهد شد.

 

آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه گفته بود که انتظار می رود توافق نهایی در مورد تحریم خرید نفت و انسداد دارایی های بانک مرکزی ایران توسط اتحادیه اروپا در جلسه روز دوشنبه وزیران خارجه این اتحادیه حاصل شود.

به گفته دیپلمات های اروپایی، اتحادیه اروپا همچنین محدودیت هایی را برای صادرات یا نقل و انتقال عمده طلا به ایران از طریق این اتحادیه در نظر خواهد گرفت.

آنها می گویند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حال حاضر درصدد جلب حمایت سوئیس از این تحریم ها هستند، چون بخشی از خرید طلای ایران در سالهای اخیر از سوئیس بوده است.

به گفته دیپلمات های مذکور، همچنین اسامی تازه ای از افراد و نهادهایی ایرانی به فهرست تحریم ایران توسط اتحادیه اروپا اضافه خواهد شد و فهرست تازه روز سه شنبه منتشر می شود.

 

گفته می شود که احتمالا نام یک بانک ایرانی در فرانسه هم در فهرست تازه خواهد بود.

دیپلمات های اروپایی می گویند که در مورد زمان شروع تحریم خرید نفت ایران هنوز اختلافاتی بین کشورهای اروپایی وجود دارد.

کشورهای مختلف زمان آغاز تحریم ها را بین ۳ تا ۸ ماه پس از امضای توافقنامه پیشنهاد کرده اند، اما احتمال قوی تر این است که این تحریم ها بین ۵ تا ۶ ماه پس از آن آغاز شود.

این تحریم به مدت سه ماه به صورت آزمایشی اعمال خواهد شد و پس از این دوره نتایج آن بررسی می شود.

 

به گفته دیپلمات ها، اگر قیمت نفت در اثر تحریم خرید نفت صادراتی ایران جهش شدید داشته باشد و باعث زیان دیدن اروپا شود، اعمال تحریم ها ممکن است متوقف شود.

 

خبرگزاری فرانسه شامگاه جمعه گزارش داد که وزیرامور خارجه استرالیا نیز درپایان دیدار با همتای فرانسوی خود به کشورهائی که به گفته وی به واردات نفت ازایران ادامه می دهند هشدارداد.

وزیرامورخارجه استرالیا گفت این کشورها باید درنظرداشته باشند که قدرت های جهان به این دلیل درپی اعمال فشاربرتهران هستند که آن را وادار به تغییرموضع هسته ای خود نمایند.

ازسوی دیگر شرکت نفت تُرکیه "توپراس" نیز درحال برنامه ریزی برای کاهش خرید نفت خود ازایران است.

به گزارش رویترز، مقامات شرکت بزرگ نفتی تُرکیه برنامه هایی برای دیداربا مقامات نفتی عربستان سعودی تهیه کرده اند که بتواند درمذاکرات با این مقامات تا تابستان آینده منابع جایگزینی را برای نیازهای نفت خود تامین نمایند. لازم به یادآوری است که ترکیه سی درصد نفت نیازهای نفت خود را از ایران تهیه می کند.

===========================================

متن نامه کاترین اشتون به جمهوری اسلامی منتشر شد

جـــرس: همزمان با اظهار تمایل برخی مقامات جمهوری اسلامی برای از سرگیری گفتگو های اتمی با گروه ۱+۵ ، سخنگویان کاترین اشتون، سخنگوی گروه مذکور و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کردند که لازمه گفتگوهای مجدد طرفین ، ارائه پاسخ جمهوری اسلامی به نامه ماه اکتبر اشتون است .

به گزارش تابناک، نامه اخیر جمهوری اسلامی به اشتون، نامه جداگانه ای برای نشان دادن تمایل تهران برای گفتگوی مجدد بوده است و در آن پاسخی به نامه اکتبر اشتون داده نشده است .

بنا براین گزارش روز جمعه در بروکسل مقامات این اتحادیه متن نامه ماه اکتبر کاترین اشتون را منتشر کردند تا نشان دهند اگر جمهوری اسلامی به این نامه پاسخ مثبت بدهد ، مذاکرات شروع خواهد شد.

در متن این نامه آمده است که اگر طرف ایرانی به دنبال گفتگوهای معنا دار برای اعتمادسازی درباره ماهیت برنامه هسته ای خود بدون قرار دادن پیش شرط است ، این گروه مایل است گفتگوهایی را با ایران در هفته های آینده در جایی که مورد توافق طرفین باشد را برگزار کند .

در آخرین دور گفتگوهای ایران و گروه ۱+۵ جمهوری اسلامی با تعیین پیش شرط هایی اعلام کرده بود که برای بحث درباره برنامه هسته ای، کشورهای غربی لازم است که تحریم هایی اعمال شده علیه ایران را لغو کنند و حق ایران در داشتن برنامه هسته ای صلح آمیز را به رسمیت بشناسند .

مقامات جمهوری اسلامی، درخواست گروه ۱+۵ مبنی بر توقف غنی سازی اورانیوم را نپذیرفته و آنرا از حقوق مسلم خود اعلام کرده اند.

===========================================

وخامت وضعیت حسین رونقی ملکی و انتقال وی به بیمارستان

 جـــرس: منابع حقوق بشری گزارش داده اند که حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر بار دیگر به خاطر وخامت حال جسمی از زندان به بیمارستان منتقل و بستری شد.

به گزارش «خانه حقوق بشر ایران»، در طول یک سال گذشته این چندمین باری است که حسین رونقی ملکی به خاطر وضعیت حاد جسمی خود به بیمارستان منتقل و در آن‌جا بستری می‌شود.

بر اساس این گزارش، حسین رونقی ملکی که روز گذشته به بیمارستان هاشمی‌نژاد تهران منتقل شده، از ابتدای سال جاری تاکنون چهار بار مورد عمل جراحی قرار گرفته است.

وی نیاز داشت که در محیطی غیر از زندان تحت درمان و نظر مستقیم پزشکان متخصص برای ادامه درمان خود باشد، اما بخش اطلاعات سایبری سپاه پاسداران اجازه‌ی استفاده از مرخصی استعلاجی را به وی نمی‌دهد.

 

این گزارش می افزاید: عدم همکاری حسین رونقی ملکی با بخش اطلاعات سایبری سپاه پاسداران برای قبول اتهامات وارده و مصاحبه تلویزیونی سبب جلوگیری مرخصی و سخت‌گیری‌های مداوم نسبت به این وبلاگ‌نویس باشد.

اطلاعات سایبری سپاه پاسداران در زمان بازداشت ابتدایی حسین رونقی که نزدیک به ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی بند ۲ الف زندان اوین به سر برده بود، بارها از وی خواسته بود که در برابر دوربین‌های صدا و سیما آن چه مورد نظر بازجویان است را بیان کند. آن‌ها بارها حسین رونقی را تهدید به صدور حکم «اعدام» کرده و این وبلاگ‌نویس مدت‌ها از این نظر در زندان تحت فشار بود.

این وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر هم اکنون بیش از دو سال است که بدون مرخصی در زندان اوین به سر می‌برد. وی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد.

 

وی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به تأیید رسیده و این وبلاگ‌نویس هم اکنون با وجود بیماری و نیاز مبرم به درمان پزشکی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند ۳۵۰ زندان اوین است.

===============================

بشارت دهندگان نابودی

علی حسین قاضی زاده

 سوال اینجاست که این مملکت غمخواری ندارد؟ دستگاه تشخیص مصلحت ندارد؟ مجلس ندارد؟ آیا کسی صدای شیپورهای جنگ را نمی شنود؟ آیا کسی یافت نمی شود که افسار مملکت را از دست این نئوکانهای وطنی برباید؟ یکی نیست به این تشنگان جنگ و خونریزی بگوید که انتهای این رجز خوانی های مکرر، وقوع جنگی نا خواسته و ویرانگر است؟

 

چشمها و گوشهایشان را بسته اند. شاید دیگر توان شنیدن پچ پچ های مردمی را ندارند که پنهان و آشکار خود را آمادهء وقوع حادثه ای دهشتناک می کنند. شاید دیگر توان دیدن چهرهء کسانی را ندارند که با سیمایی هراسناک، ذره ذره های پس اندازشان را هم به ارزهای معتبر خارجی بدل می کنند. از کوچک و بزرگ، وقوع واقعه را باور کرده اند . کمترینش سالهای قحطی هست و تکرار روزهای حسرت و نایابی. و بیشترینش، جنگی خانمان سوز.

مردان رجز خوان حکومت، حتی حفظ ظاهر هم نمی کنند. وقتی به سان روزهای جنگ، با ارعاب و تهدید، از کف خیابانهای شهر، دلارها را به هزار دغل و حیله، از کف مردم می ربایند، از صرافی چهار راه استانبول گرفته تا آنها یی که خواب تحریم و جنگ را برایمان دیده اند، در می یابند که این بار، ضربت، بر هدف وارد آمده.

 

منتها ضربت از جایی وارد آمده، که انتظارش نمی رفت. این بار، این آمریکا و غربیان نبودند که ایران را به مرز ورشکستگی و اتخاذ راه حلهای احمقانه کشانده اند. بلکه این عربستان سعودی، همسایه جنوبی عزیزمان است که همه گونه تضمینی برای پر کردن خلاء نفتی ایران، به دنیا داده است. تضمینی که اگر داده نمی شد، تحریم نفت ایران را نا ممکن می ساخت. دشمن بیخ گوش ماست و ما حتی کوچکترین ابزاری برای تهدید منافع وی در دست نداریم. پول نفتمان هم کم کمک دارد بر سر سفرهء مردم عربستان می رود.

این حق مسلم هم عجب وبال گردنمان شده. محاسبات آن طوری که گمان می شد درست از آب در نیامده. شعارها داده شده و رجزها هم خوانده شده. نه توان رفتن هست و نه پای برگشت. این بار سر کشیدن جام زهر هم چارهء کار نیست که فراغت از دشمن خارجی هم ضامن بقای دولت کودتا در برابر رقیب داخلی نیست.

 

ازپرچمدار سیاست معاوضهء مروارید و آبنبات هم صدایی برنمی خیزد. منادیان عزت و اقتدار با سرعتی کم نظیر ایران را به مرز نابودی و جنگ می کشانند و آنهایی که می بایست صدایی به اعتراض بلند می کردند، همچون دروازه بانی گشته اند که دستانش به علامت تسلیم بالا رفته است و به تماشای ورود توپ به دروازه نشسته.

 

اروپا و آمریکا، رأی به تحریم بانک مرکزی داده اند. خریداران نفت، یکی یکی پا پس می کشند. آنهایی هم که مانده اند، به هزار بهانه و دلیل، پولی به تهران روانه نمی کنند. کمترین چیزی که انتظارمان را می کشد، فروش نفت در برابر غذا و دارو و کالاست، اما بی آنکه آمریکا به خود زحمت به تصویب رساندن مصوبه ای در شورای امنیت بدهد.

اگر دست از پا خطا نکنیم و موی دماغ کسانی نشویم که در برابر چشمانمان، نفتهایشان را تانکر تانکر به فروش می رسانند، باید تن دهیم به سالها قحطی و عقب ماندگی و بمانیم تماشاگر کرور کرور پولی که به لطف تحریم ما به جیب همسایگانمان سرازیر می شود.

اگر صدایمان را بلند کنیم و بخواهیم سدی شویم بر سر فروش نفت همسایگان جنوبی و اقدامی کنیم در جهت نقض امنیت خلیج فارس. پاسخ، جنگ است و نابودی.

 

گیرم که توان موشکی ما محیرالعقول باشد و مثال زدنی. گیرم که زورمان آن قدر باشد که یک تنه از پس آمریکا و عربستان و امارات و قطر و انگلستان هم بر آییم. کمترین هزینهء این جنگ برای ما فرود آمدن هزاران موشک کروز است و هزاران تن بمب ، بر سر سکوهای نفتی مان. و بیشترین آن هم نابودی است و شکست و خفت.

واقعیت همین است که می بینیم. دیگر هیچ کس با ما نیست. همه بر سر نابودی مان شرط بسته اند. این است همهء دستاورد دستگاه دیپلماسی ما که روزی مدعی بود، دیگران زنبیل گذاشته اند تا در میان خیل طرفداران ما در صف مقدم جای بگیرند.

 

سوال اینجاست که این مملکت غمخواری ندارد؟ دستگاه تشخیص مصلحت ندارد؟ مجلس ندارد؟ دلسوز ندارد؟ آیا کسی صدای شیپورهای جنگ را نمی شنود؟ آیا کسی یافت نمی شود که افسار مملکت را از دست این نئوکانهای وطنی برباید؟ یکی نیست به این تشنگان جنگ و خونریزی بگوید که انتهای این رجز خوانی های مکرر، وقوع جنگی نا خواسته و ویرانگر است؟

 

آیا یکی نیست که به این نئوکانهای ایرانی بفهماند که دنیا منتظر یک لحظه اشتباه تهران نشسته است تا ایران را شروع کنندهء جنگ بداند و با همین حربه کمر به نابودی اش ببندد؟

و آیا زمان آن نرسیده که مردمان ایران زمین، با ستاندن عنان اختیار یک کشور از کف نالایق ترین مردمان تاریخ این مرز و بوم، یک ایران را از بیم جنگ و نابودی رها سازند؟ و آیا غفلت امروز ما، حاصلی جز پشیمانی و حسرت و افسوس در فردا در برخواهد داشت؟

به راستی، فرزندانمان، سکوتِ امروز مان را چگونه به قضاوت خواهند نشست؟ کسی چه می داند؟  شاید کتاب تاریخ فرزندانمان را احمدی نژاد ها ننویسند

======================================

وضعیت نامناسب جسمی مهدی خزعلی در دوازدهمین روز اعتصاب غذا

مهدی خزعلی، نویسنده و چشم پزشک بیش از ده روز است که در اعتصاب غذا بسر می برد و از شرایط جسمی مناسبی برخوردار نیست.

به گزارش رسیده به کلمه، مهدی خزعلی که در زمان بازداشت با ضرب و شتم ماموران امنیتی رو به رو شد، از ناحیه دست دچار شکستگی شده و دست او را گچ گرفته اند.

این در حالی است که وی در اثر اعتصاب غذا وزن زیادی کم کرده است که موجب نگرانی خانواده وی شده است.

خبرنگار کلمه روز گذشته از ملاقات کوتاه خانواده مهدی خزعلی با وی خبر داده است. ملاقاتی کوتاه که بر نگرانی های این خانواده افزوده است.

گفته می شود مهدی خزعلی طی ده روز گذشته، نه کیلو وزن کم کرده و در وضعیت جسمی مناسبی به سر نمی برد.

آخرین بار نیز مهدی خزعلی پس از بازداشت اعتصاب غذا کرد و پس از ۲۵ روز از این اعتصاب به قید وثیقه آزاد شد.

مهدی خزعلی پیش از بازداشت پنجم ممنوع الخروج شده بود. این در حالی است که وی برای سفری کوتاه به امارات رفت و بازگشت.

پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری، این چشم پزشک بسیجی در مخالفت با سیاست های جاری مقالات انتقاد آمیز زیادی نوشته است.

 

جرم او اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی است.

ابوالقاسم خزعلی از اعمال فرزند خود اعلام برائت کرده است. اما در همین حال مهدی خزعلی بارها تاکید نموده با همه احترامی که برای پدر قایل است و  اگر پدر راضی نباشد روزهٔ مستحبّی حرام اس، اما او معتقد است که جهاد واجب را نمی‌شود به امر پدر ترک کرد.

این سرباز خیبر می گوید: مسئلهٔ رفع ظلم و استبداد است و بر همگان واجب و اذن پدر شرط نیست.

گفتنی است به دنبال انتشار”جنتی نامه” و انسداد وبسایت مهدی خزعلی، او نوزده دی ماه برای پنجمین بار راهی اوین شده است.

خزعلی چندی پیش در نامه ای خطاب به رهبری نوشته بود که آمادگی آن را دارد تا دردها و مشکلات جامعه و مردم را هفته ای یکبار به گوش ایشان برساند و در انتها گفته بود که مختارید این درخواست را بپذیرید و یا برای پنجمین بار مرا راهی سلول انفرادی نمایید.

 

فرزند آیت الله خزعلی پیش از این احضاریه ای برای حضور در شعبه نهم دادسرای انقلاب دریافت کرده بود، اما پیش از برگزاری این جلسه ماموران با کمین خیابانی وی را دستگیر و در محل زندان تفهیم اتهام شد.

در حال حاضر جرم مهدی خزعلی مصاحبه با بی بی سی در مورد انتخابات و نوشتن نامه به رهبری، جنتی نامه و ۱۲ اسفند، شهر بوی مرده خواهد داد، می باشد.

بر اساس گفته مسئولان هر اقدامی برای تحریم انتخابات جرم محسوب می شود.

طی روزهای اخیر تعدادی از نویسندگان و روزنامه نگاران نیز بازداشت شده اند.

 

بعد از اینکه سایت های اقتدارا گرایان شایعه ثبت نام مهدی خزعلی در انتخابات را مطرح کردند، وی با تکذیب خبر و همچنین غیرواقعی خواند رقم نامزدها گفته بود  «قطعا ۱۲ اسفند، اولین انتخاباتی خواهد بود که پای هیچ صندوق رأیی نخواهم رفت.»

خزعلی تاکید کرده بود «۱۲ اسفند قطعا اولین انتخاباتی خواهد بود که در خانه خواهم ماند و پای هیچ صندوق رأیی حاضر نخواهم شد.»

این بسیجی خیبر با بیان مشاهدات خود از خیابان های تهران در نه دی پیش بینی کرده بود در روز انتخابات کسی به پای صندوق نخواهد رفت و گفته بود  ۹ دی به خیابان‌ها رفتم و اطراف دانشگاه را گشتم. جای شما خالی سهمیه ساندیس هم گرفتم. خیابان‌ها واقعا خلوت بودند. از نمازجمعه‌های معمولی هم خلوت‌تر بود و کسی نیامده بود. خلوت بودن خیابان‌ها این پیام را داشت که، منتظر باشید تا در روز ۱۲ اسفند هم کسی در خیابان‌ها دیده نشود.  احساسی که در ۹ دی ماه بعد از چرخیدن در خیابان‌ها داشتم این بود که در ۱۲ اسفند، ما شهری خواهیم داشت که احتمالا بوی مرده خواهد داد.

=======================================

تقدیر خواهر باکری ها از علایی: آرزوی برادرانم ایرانی بدون فساد و تبعیض بود

در ادامه واکنش ها به یادداشت تاریخی حسین علایی، خواهر شهید باکریه ها در نامه ای از او تشکر کرد و نوشت: آرزوی آنان دیدن میهنی آزاد، به دور از فساد و تبعیض و به معنای واقعی اسلامی بود.

این نامه کوتاه که در فضای مجازی منتشر شد، در واکنش به هتاکی ها به حسین علایی صورت گرفت.

از هفته گذشته تاکنون، سردار حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه بعد از نوشتن یادداشت ”  قیام نوزده دی، از نگاهی دیگر” مورد حمله شدیدی از سوی رسانه های اقتدارگرا قرار گرفته است.

در کنار حمله لباس شخصی ها به خانه وی، نامه ها و یادداشتهای هتاکانه، حسین شریعتمداری، نماینده رهبری در موسسه کیهان نیز با تاخیر چند روزه به این سردار جبهه و جنگ اهانت کرد و او را هم بازیگر جبهه دشمن خوانده است که به سفارش مطلب می نویسد!

 

 سردار علایی، نویسنده دفاع مقدس در یادداشتی که در بازتاب منتشر شد در پاسخ به این اتهام، بار دیگر نگاه انتقادی خود را مطرح کرده و برای امثال شریعتمداری ابراز تاسف نموده و برپایداری خود در دفاع از انقلاب اسلامی تاکید کرد.

این در حالی است که جمعی از رزمندگان و همراهان سردار علایی با نوشتن نامه هایی از این رزمنده دوران جنگ حمایت کرده و تلاش ها و خدمات او را ستوده اند.

متن کامل نامه خواهر شهید باکری ها بشرح زیر است:

 

به نام خدای عدالت پرور

سردار قهرمان دفاع مقدس جناب آقای حسین علایی

بدین وسیله بر خود لازم می دانم از شما به خاطر تمام تلاشهایی که در موقعیت کنونی در جهت پاسداری از خون شهدا و منویات و آرزوهای برادرانم علی، مهدی و حمید داشتید تشکر کنم. آرزوی آنان دیدن میهنی آزاد، به دور از فساد و تبعیض و به معنای واقعی اسلامی بود.

دعا می کنم روح شهدا حافظ شما باشد.

زهرا باکری – دی ماه ۱۳۹۰

=========================================

درگذشت عموي بزرگ ميرحسين موسوي

میرحسین موسوی بار دیگر در زندان خانگی عزادار شد

حاج میر عباس موسوی عموی بزرگ میر حسین موسوی دار فانی را وداع گفت. وی از بزرگان خاندان موسوی بوده و حالات عرفانی و معنوی ایشان زبانزد خاص و عام بوده است.

به گزارش کلمه، میرحسین موسوی در دوران جوانی، هنگامی که از آذربایجان به قصد تحصیل راهی تهران شد، حدود یک سال نزد خانواده میرعباس موسوی زندگی کرد.

مراسم تشییع  عموی میرحسین موسوی، فردا ۷ صبح از خیابان مولوی برگزار خواهد شد.

 

ابتدای امسال نیز میرحسین موسوی پدر خود را در حالی که به همراه همسرش در زندان خانگی بود از دست داد.

میراسماعیل موسوی، پدر بیمار میرحسین در حالی دار فانی را وداع گفت که چشم انتظار دیدار فرزندش بود.

در جریان مراسم تشیبع وی که با محدودیت های زیادی همراه بود، داماد میرحسین موسوی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و تعدادی بازداشت شدند.

کلمه درگذشت ایشان را به خانواده ی محترم موسوی تسلیت می گوید.

===============================================

Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages