نقد و بررسی شعری از مائده بنی سعید

29 views
Skip to first unread message

جلیل شعاع

unread,
Apr 15, 2011, 12:36:08 AM4/15/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ


بنویسید دلش خواست که شیدا باشد

تلخ اگر بود، به شیرینی لیلا باشد

بنویسید زمان با دل او یار نبود

که اگر بود دلش خواست زلیخا باشد

بنویسید نمک گیر شد او با یادت

و دلش خواست که در یاد تو پیدا باشد

بنویسید که تقدیر امان نامه نداد

که سرش تا به قیامت به تو بالا باشد

بنویسید کسی حال دلش درک نکرد

که دلش خواست به غم های تو تنها باشد

بنویسید خدا مونس غم هایش بود

چه کسی مونس غم های تو حالا باشد؟

بنویسید که از مسجد و از معبد و از صومعه رفت

و دلش خواست که تنها به تو، تنها به تو لیلا باشد

الغرض قصه همین بود و نوشتید ولی

تا ابد چشم دلم خیس و چو دریا باشد

نامه را زر وَرَقی سرخ بپوشانیدش

کان همه عشق در این نامه هویدا باشد

(عسل بانو)

جلیل شعاع

unread,
Apr 15, 2011, 12:39:46 AM4/15/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
خوب مدتی بود که برای نقد کاری ارائه نشده بود
با این شعر از عسل بانوی عزیز دوباره شروع می کنیم این تاپیک رو
اگه دوست داشتید می تونید کارهاتون، از شعر و داستان و کوتاه ادبی رو
برام ایمیل کنید تا هر هفته روی یکی از مطالب خودمون بحث کنیم
باز هم مثل گذشته می خوام که در این فعالیت گروهی شرکت کنید

حامد مستوفی زاده

unread,
Apr 15, 2011, 1:48:31 AM4/15/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
تنها حسی که بعد از خوندن این شعر بهم دست میده غمه
و این یعنی تونستی حستو قشنگ برسونی خانم بنی سعید
در مورد وزنش که نمیدونم چیزی
اما محتوا
چیزی که می فهمم رو می نویسم
از کلمه کلمه ی شعر افسوس و دریغی شدید احساس میشه که به سمت بی قراری
میره
جا به جا نوشته شده بنویسید... و این خیلی معانی ممکنه داشته باشه
از بدترینش که بیان کردن حال ِ دم ِ مرگ باشه و بهترینش که کوچ و هجرت
باشه
به نظر من کار قشنگی شده و حس رو کامل بیان کرده با این "بنویسید" ها
چون همیشه ذهنمون عادت داشته که "بنویسید" رو برای اشعار (ببخش که این رو
میگم) سنگ قبر بخونیم
والان داریم واسه ی یک گله نامه، یا افسوس نامه میخونیم
و شدت این دو رو زیاد میکنه
در هر حال به نظرم موفق بودی توی بیان حست خانم بنی سعید
موفق و موفق تر باشی همیشه

Mehdi Sedighi

unread,
Apr 15, 2011, 12:15:07 PM4/15/11
to kan...@googlegroups.com
چقدر خوب که این تاپیک شروع به کار کرد
خوشحالم و فردا که خلوت تر می شه سرم حتما میام اینجا دوباره

2011/4/15 حامد مستوفی زاده <hamedmos...@gmail.com>

جلیل شعاع

unread,
Apr 16, 2011, 3:24:59 AM4/16/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
ممنون حامد
دوستان ما اینجا یه بحث حسابی می خوایم
بیاید و به چالش بکشید نویسندۀ این شعر رو

Mehdi Sedighi

unread,
Apr 16, 2011, 5:28:37 AM4/16/11
to kan...@googlegroups.com
والله من چشمم ترسیده و نمی تونم حقمطلب رو ادا کنم اما به روی چشم ، چند ساعت مهلت می خوام فقط
:)

2011/4/16 جلیل شعاع <jalil...@gmail.com>

maedeh banisaeed

unread,
Apr 16, 2011, 8:48:57 AM4/16/11
to kan...@googlegroups.com
وااااا
مگه چشم می ترسه؟!!!!
نترس دوست عزیز
من منتظرم
بی صبرانه
نقد شما افتخار کار منه

جلیل شعاع

unread,
Apr 16, 2011, 10:15:45 AM4/16/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
خوب من تو فرم اشکالی ندیدم
البته باید وایسیم تا مهدی هم تایید کنه
اگه تونستی با توجه به کلاسیک بودن شعر در مورد ساختارش یه توضیح بده
مهدی
به نظر من اگه بخوایم به عنوان یه اثر کلاسیک نقدش کنیم، کاره خوبیه که
دلنشین هم هست
اما من به شخصه با نوآوری موافقم
این یه نظره
ما از قرن ها شعر کلاسیک اشباع هستیم و الان چیزهای نو می خوایم
البته محدودیت در ساختار و موضوع غیرقابل انکاره
هرچند زندگی مدرن سوژه های مدرنی رو در اختیار ما قرار داده ولی کلا
محدودیت در انتخاب موضوع رو نمی شه انکار کرد
ساختارهای جدید هم محدودیت دارن
اما به نظر من هنری امروز موفق می شه که نیازهای جامعۀ مدرن رو ارضاء
بکنه
البته این به این معنی نیست که من از کار عسل بانو لذت نبرده باشم
به نظر من شعر زیبایی رو اینجا ازش خونیدیم و من که لذت بردم
رفقا بیاید و تو بحث شرکت کنید
من بحث جدی می خوام

Mehdi Sedighi

unread,
Apr 16, 2011, 12:32:10 PM4/16/11
to kan...@googlegroups.com
جلیل جان واقعا به من لطف داری
من توی کارهای کلاسیک سواد وافی و کافی ندارم اما به اندازه ی سوادم سعی می کنم چند تا نکته رو عرض کنم
 
 
2011/4/16 جلیل شعاع <jalil...@gmail.com>

جلیل شعاع

unread,
Apr 16, 2011, 12:34:35 PM4/16/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
عالیه مهدی
منتظرم تا بشنوم
سایر دوستان هم بیان و حرف بزنن

sadat

unread,
Apr 16, 2011, 1:55:33 PM4/16/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ

جلیل جان من میخوام اول چند سوال از خانم بنی سعید بپرسم و بعد نظرم را
در مورد اثرش عرض کنم .

جلیل شعاع

unread,
Apr 16, 2011, 1:59:48 PM4/16/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
عالیه سادات عزیز
منتظریم تا بشنویم نظرتو

sadat

unread,
Apr 16, 2011, 2:09:58 PM4/16/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ

اول سوال :
خانم بنی سعید اگر غالب این شعر را غزل بدانیم ایا ابیات اتحاد وزنی دارن؟
چرا شعرتان عنوان و اسم نداره؟ بیشتر و شاید همه ی غزل های شما مقطع
ندارد هر چند نمی تواند بخودی خود اشکال باشه ولی چرا؟

sadat

unread,
Apr 16, 2011, 2:57:08 PM4/16/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ

ببخشید قالب

maedeh banisaeed

unread,
Apr 17, 2011, 12:42:54 AM4/17/11
to kan...@googlegroups.com
سلام چقدر صبحم دلنشین شد با خوندن نظر و نقد دوستان
ممنونم آقای مستوفی زاده
مرسی آقای شعاع منتظر نقدتون هستم آقای صدیقی
و آقای سادات عزیز
عنوان شعر (برایش بنویسید)
هست و با همین عنوان تو وبلاگ گذاشتم
شرمنده ولی من در مورد اتحاد وزنی و مقطع چیزی نمی دونم
فقط احساسم رو بیان می کنم
یعنی بعد از اینکه متوجه شدم به شعر علاقه دارم
به احساسم پوشش شعر دادم
به عبارتی فقط می دونم که در غزل قافیه مصرع اول باید با بقیه مصرع ها مشترک باشه
هر گونه نقد و ایرادی وارد است
و قطعا راهنمای من برای بهتر شدن کارم خواهد شد
سعی می کنم بیشتر مطالعه کنم
مرسی

On 4/17/11, sadat <sada...@yahoo.com> wrote:
>
>
> ببخشید قالب

sadat

unread,
Apr 17, 2011, 7:36:43 AM4/17/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
خانم بنی سعید منم مثل شما ، منم اینجام که ادبیات تمرین کنم و از دوستان
بیاموزم و از مصاحبت دوستانی چون شما که این همه با منش و خونگرم هستند
لذت می برم ؛ ولی خانم جباری چند وقت پیش یه مطالبی درارتباط با غزل گفتن
کاش مطالعه می کردین و الانم البته هست فقط چند صفحه برگردید. منم همون
مطالب رو مطالعه کردم . دوباره میام و نظر میدم اما الان یه مشکلی دارم
که خواهش میکنم دوستان کمک کنن و اون اینه که من برای تقطیع هجایی
(بنویسید) در غزل شما مشکل دارم !

On 17 آور, 08:42, maedeh banisaeed <maede.banisa...@gmail.com> wrote:
> سلام چقدر صبحم دلنشین شد با خوندن نظر و نقد دوستان
> ممنونم آقای مستوفی زاده
> مرسی آقای شعاع منتظر نقدتون هستم آقای صدیقی
> و آقای سادات عزیز

ه مطالبی > عنوان شعر (برایش بنویسید)


> هست و با همین عنوان تو وبلاگ گذاشتم
> شرمنده ولی من در مورد اتحاد وزنی و مقطع چیزی نمی دونم
> فقط احساسم رو بیان می کنم
> یعنی بعد از اینکه متوجه شدم به شعر علاقه دارم
> به احساسم پوشش شعر دادم
> به عبارتی فقط می دونم که در غزل قافیه مصرع اول باید با بقیه مصرع ها مشترک باشه
> هر گونه نقد و ایرادی وارد است
> و قطعا راهنمای من برای بهتر شدن کارم خواهد شد
> سعی می کنم بیشتر مطالعه کنم
> مرسی
>

> On 4/17/11, sadat <sadat1...@yahoo.com> wrote:
>
>
>
>
>
> > ببخشید قالب- مخفی کردن متن علامت زده -
>
> - نمايش متن نقل قول شده -

Mehdi Sedighi

unread,
Apr 17, 2011, 8:10:57 AM4/17/11
to kan...@googlegroups.com
سادات عزیز برای اینکار نیاز به حضور هست ولی 2تا کتاب هست که می تونی با مراجعه بهشون به زبان ساده با تقطیع و عروض تا حدودی آشنا بشی
اولین اونها کتب ادبیات فارسی رشته علوم انسانی در دبیرستان ِ که بهترینشون کتاب عروض و قافیه ی سال سوم دبیرستانه
و کتاب دوم عروض و قافیه ی دکتر سیروس شمیسا ست که تا حد بسیار زیادی تو آشنایی با عروض و قافیه کمک می کنه و کتاب های دیگه ای هم هست که البته من توصیه نمی کنم

********************************************************************************************
در مورد کار مائده بنی سعید باید بگم که استفاده از اختیارات شاعری در وزنی مثل این کار گاهی ممکنه مخاطب رو دچار تعلل در وزن کنه ، لازمه بگم اختیارات شاعری به جابجایی هجاهای کوتاه و بلند یا کشیده گفته می شه به طوری که صورت کلی وزن آسیب نبینه و به قول دوستانی که موسیقی می دونن ، کار از ریتم نیافته اما فعلا توصیه نمی کنم

برای مثال همین اختیارات می تونی مصرع اول و دوم کارت دو تقطیع کنی و ببینی چه بلایی بر سر وزن آورده ای :)

توی مصرع چهارم که با "که" شروع می شه  من یه مشکلی دارم ، چون اون " که" فقط برای پر کردن یک هجا از وزن اومده که نیاز به ویرایش داره

با بیت سوم کارت مشکل دارم، همچین ابیاتی شاعر رو متهم به ضعف تالیف اثر می کنه چون تا به اینجای کار هیچ گم شدنی در کار نبوده و یک هو در مصرع ششم یه چیزی پیدا ، هویدا یا آشکار می شه

با بیت بعدی زیاد مشکل ندارم تا اونجایی  که می گی "به تو بالا باشد" این جمله معنی ش یعنی چی ؟
بوسیله ی تو بالا باشد ؟
با بودن تو بالا باشد ؟
 از داشتن تو بالا باشد؟

این هم اگه مراد تو و مخاطبت یکی نباشه از معنی ش می شه ضعف تالیف

باز هم تو بیت بعد یه "به" آوردی
اونجایی که می گی
که دلش خواست به غم های تو تنها باشد

فکر می کنم اینجا باید از "با" استفاده می کردی اما وزن دستت رو بسته بوده به هر حال این درست نیست ، میتونی بیت و مصرعت رو طوری شکل بدی که از وزن بیرون نیافتی و دچار این سودا هم نشی که به جای "با" از "به" استفاده کنی
:)

"چه کسی مونس غم های تو حالا باشد" می تونه با اندکی کار به بهترین شکل تو اجرای قافیه پرچم مائده بنی سعید رو بالا ببره و از این بابت بهت تبریک می گم

در بیت هفتم "و از صومعه " درسته که با ریتم همخوانی داره ام اضافه ست و به خاطرش مجبور شدی در مصرع بعد دو بار تنها به تو رو بیاری ، اگه این کار تعمدی بوده نیاز به دلالت بیشتری هست

در مورد بیت بعدی حرفی نمی زنم

و فقط بیت آخر اینکه "کان " یا "که آن" اشاره به دوره در حالی که نامه هنوز پست نشده و به دست معشوق نرسیده پس باید از اشاره به نزدیک استفاده کنی دوست من


***********************************************************************
در آخر مائده مثل خواهر منه و از روزهای اول گروه کنار من بوده و امیدوارم هر روز بهتر از دیروز عمل کنه
می دونم که جنبه ی نقد شنیدن داره برای همین فقط ایرادات کارش رو گفتم خوبی هاش رو نمی گم تا روش زیاد نشه

:)

جلیل شعاع

unread,
Apr 17, 2011, 8:41:42 AM4/17/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
خوب
عالیه دوستان بحث رو ادامه بدید
من دارم لذت می برم

Mehdi Sedighi

unread,
Apr 17, 2011, 8:45:33 AM4/17/11
to kan...@googlegroups.com
نشستی داری دست می زنی و ماشالله ماشالله می گی ؟ خودت هم بنویس رفیق
هم اینجا و هم وبلاگت


2011/4/17 جلیل شعاع <jalil...@gmail.com>

جلیل شعاع

unread,
Apr 17, 2011, 9:02:43 AM4/17/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
چشم مهدی جان
این روزا بیشتر می خونم و کمتر می نویسم
ولی خودمم احساس بدی دارم از این که کم می نویسم
چشم

sadat

unread,
Apr 17, 2011, 9:14:41 AM4/17/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ

مهدی جان ؛ خیلی دنبال کتاب دکتر شمیسا بودم که اینجا هم بیارمش اما
متاسفانه نبود . حتا با ناشرش ( نشرفردوس) تماس گرفتم ونداشت . اما اون
کتاب دوره ی دبیرستان رو نمیدونم ولی چشم میرم دنبالش . البته دکتر
خانلری هم یه کتابداره که اونم خوبه . ولی واقعیت من نمیدونم چه جور
((بنویسید)) را درخطعروض بنویسم اگه اونو 3 هجا فرض کنیم هجاهای دوم و
سوم همه ش صامته ! و نگاهی اجمالی هم به دیوان حافظ و منزوی انداختم با
این کلمه برخورد نکردم . اما در مورد اثر خانم بنی سعید مهربان : ایشان
تسلط خوبی در قافیه سازی دارند (نه تنها دراینجا) ، ولی گسست وزنی
بارزترین مشکل این غزله . لذا پیشنهاد میکنم بازسازیش کنن تا بعد دوباره
نقد بشه . و واقعا برای سرایش شعر دست کم اشنایی با عروض و قافیه شرط
لازمه . ( خودتان شاهدی که من تا اطلاع ثانوی سرودن را تعطیل کردم ) .

sadat

unread,
Apr 17, 2011, 9:24:06 AM4/17/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ

جلیل جان از ننوشتن احساس بد نکنید ولی از نخواندن حتما دچار این احساس
بشید . حتا چند خط هم برای نوشتن در تمام طول کافیه اگه اصولی نوشته
بشه . نمیخوام اسمببرم از نویسندگانی که صبح یهاثر منتشر میکنند شب یکی ،
ولی نتیجه ؟ در مقابل یک اثر خوب حتا چند بیت شعر من اینجور مواقع یاد
گلچین گیلانی می افتم باز باران براش کافیه . ببخشید غیر مرتبط با تاپیک
نوشتم .

maedeh banisaeed

unread,
Apr 17, 2011, 9:26:30 AM4/17/11
to kan...@googlegroups.com
سپاسگزارم آقایون
واقعا ممنونم
خیلی مفید بود
ولی من بلید یه بار دیگه بخونم تا بهتر متوجه بشم
مرسی از توجه تون
ممنونم برادر بزرگوار آقای صدیقی

On 4/17/11, sadat <sada...@yahoo.com> wrote:
>

Mehdi Sedighi

unread,
Apr 17, 2011, 11:34:19 AM4/17/11
to kan...@googlegroups.com
سادات عزیز به دیوان محمد علی بهمنی مراجعه کن

الان که خوندمت یاد یه شعر افتادم که اینطور شروع می شد
بگذارید اگر هم نه بهاری باشم
شاعر سوخته گلهای صحاری باشم
می توانم که خودم را بسرایم هرچند
نتوانم که همآورد قناری باشم



2011/4/17 maedeh banisaeed <maede.b...@gmail.com>

Mehdi Sedighi

unread,
Apr 17, 2011, 11:34:47 AM4/17/11
to kan...@googlegroups.com
منظورم از دیوان کتاب های بود ... عشق است ... اسم کتابی ِ که اولین بار این غزل توش چاپ شد

2011/4/17 Mehdi Sedighi <mehdi.s...@gmail.com>

sadat

unread,
Apr 17, 2011, 12:28:38 PM4/17/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ

ممنون مهدی فکر کنم درست شد : - - -u ( فعلاتن) ؟

maedeh banisaeed

unread,
Apr 18, 2011, 12:38:23 AM4/18/11
to kan...@googlegroups.com
خیلی خوشحالم
عجب بحث داغی شده این نقد شعر من
واقعا ممنونم بچه ها
این باعث دلگرمی منه
هستمتون فطیر


On 4/17/11, sadat <sada...@yahoo.com> wrote:
>

rayeheye yas

unread,
Apr 18, 2011, 8:06:39 AM4/18/11
to kan...@googlegroups.com

باور کن مائده جان در مورد شعرت خیلی حرف برای گفتن دارم اما هرچی می دوم نمی رسم.در اولین فرصت حتماً نظرم رو برات می گذارم.شرمنده ی آقای مستوفی هم با تاپیک های زیباشون و مطالب جدیدشون هستم.در اسرع وقت به همگی سر می زنم.همگی پاینده باشید

2011/4/18 maedeh banisaeed <maede.b...@gmail.com>

**!!!..ف...!!!** Art

unread,
Apr 19, 2011, 5:19:54 AM4/19/11
to kan...@googlegroups.com

نمیدونم چرا هر کار میکنم نمیتونم با این شعر ارتباط برقرار کنم و از لحاظ اهنگ شعر احساس ضعف میکنم
اما نباید نادیده گرفته بشه که دارای محتوای زیبا و خوبی هست
بابت عرض این نظرهای خامم عذر میخوام
فقط جنبه نظر شخصی روداشتن

maedeh banisaeed

unread,
Apr 19, 2011, 10:01:35 AM4/19/11
to kan...@googlegroups.com
به به خانم ف رسیدن به خیر
خیر مقدم عرض می کنم
نفرما خانم خام چیه؟
نظر شما افتخار منه
هستمت فطیر

rayeheye yas

unread,
Apr 20, 2011, 5:59:18 AM4/20/11
to kan...@googlegroups.com
سلام خانم بني سعيد.الوعده وفا.بالاخره تونستم فرصتي پيدا كنم تا نظرمو راجع به شعرتون بذارم
اول اين كه نمي‌دونم چرا بعد از خوندن شعر زيباتون ،به ذهنم رسيد بگم:  "يوسفي بود كه مي‌خواست زليخا باشد"  شايد به اين  دليله كه كمي مشكل انسجام زماني رو در شعرتون حس كردم .يعني جايگاه زماني كلمه‌ي " خواست" كمي گنگ بود و بايد " مي‌خواست " مي بود .بايد  زمان شعرتونو روشن كنيد

بگذاريد مثال بزنم.توي اين بيت " بنویسید زمان با دل او یار نبود    که اگر بود دلش خواست زلیخا باشد " زمان مصرع اول كاملاً مشخصه.نوشتن در زمان حال اتفاق مي‌افته ودر مورد گذشته داره مي‌نويسه.حالا شما در مصرع دوم، گذشته رو داريد شرطي مي‌كنيد.يعني در مورد كاري كه در گذشته انجام شده و تمام شده شرط مي‌گذاريد كه اگر اين طور نمي‌شد،مي توانست طور ديگري بشود.پس فعل بعدي، در استمرار فعل قبلي كه يه فعل گذشته‌ هست داره مياد پس بايد بتونه حالت استمرار رو نشون بده.به طور مثال شما اين بيت رو بايد اين طور مي‌نوشتيد (البته صرف نظر از وزنش) ( بنویسید زمان با دل او یار نبود    که اگر بود دلش مي خواست زلیخا باشد)    يا اين كه اگه منظورتون يه جور فعل امر باشه  ( مثل زماني كه يه بچه ميگه: دلم خواست و شما ميگيد "دلش خواست" و يعني به كسي مربوط نيست!) كه بعيد مي‌دونم منظورتون بوده باشه واونوقت هم در ابيات ديگه از نظر معنايي مشكل پيدا مي‌كنيد
 
البته چون كلمه‌ي " دلم خواست " رو به عنوان يه عنصر شعري در شعرتون مطرح كرديد و با تكرار كردن به اون هويت و اعتبار داديد، بايد سعي كنيد در تمام شعر، جايگاه زماني يكساني داشته باشه و گاهي معناي ماضي  گاهي امري و گاهي ماضي استمراري نده . البته به نظر مياد خودتون هم متوجه معناي اون بوديد اما به خاطر كم آمدن وزن مجبور به استفاده از " خواست" به جاي " مي‌خواست" بوديد  كه مي‌تونستيد با استفاده از كلمات جايگزين براي كلمات مجاور، اين مشكل رو برطرف كنيد
و يا اگر دوست داشتيد از كلمه‌ي "خواست" استفاده كنيد، بايد معناي ابياتتون رو با عنصر "زمان"، هماهنگ مي‌كرديد
 
در مورد اين بيت هم "بنویسید که از مسجد و از معبد و از صومعه رفت
و دلش خواست که تنها به تو،  تنها به تو لیلا باشد" كه به نظر مياد دلتون نيومده ازش صرف نظر كنيد يا تغييرش بديد هر چند كه يكدستي وزن شعرتون رو به هم ريخته باشه
 
دست آخر بايد بگم شعر خيلي زيبايي بود و اگه يه كم معاني پخته تر بشن،به زيباييش خيلي افزوده ميشه
از نظر قافيه اي هم كاملاً بي نقص بود و حرف َروي "ا" حرف مشترك همه‌ي كلمات هم‌قافيه بود
و ديگه اين كه معلومه به اسم يا كاربرد كلمه‌ي "ليلا" خيلي علاقه داري.چون تو كارهاي ديگه‌ات هم به چشم مي‌خوره مثل شعرعروسكت
و نهايتاً از شعر قشنگت ممنونم.                 قلمت پاينده و دلت هميشه شاد و اميدوار  
  
2011/4/19 maedeh banisaeed <maede.b...@gmail.com>

maedeh banisaeed

unread,
Apr 20, 2011, 7:18:04 AM4/20/11
to kan...@googlegroups.com
سپاس
دوست همیشه مهربان
صراحتا خودم هم تا حالا با این دقت شعر رو نخونده بودم
مرسی عزیزِ همیشه و هنوز
دوستت میدارم

On 4/20/11, rayeheye yas <rayehey...@gmail.com> wrote:
> سلام خانم بني سعيد.الوعده وفا.بالاخره تونستم فرصتي پيدا كنم تا نظرمو راجع به
> شعرتون بذارم

> اول اين كه نمي‌دونم چرا بعد از خوندن شعر زيباتون ،به ذهنم رسيد بگم*: "يوسفي
> بود كه مي‌خواست زليخا باشد" * شايد به اين دليله كه كمي مشكل انسجام زماني رو
> در شعرتون حس كردم .يعني جايگاه زماني كلمه‌ي *" خواست"* كمي گنگ بود و بايد "
> *مي‌خواست "* مي بود .بايد زمان شعرتونو روشن كنيد
>
> بگذاريد مثال بزنم.توي اين بيت *" بنویسید زمان با دل او یار نبود که اگر
> بود دلش خواست زلیخا باشد "* زمان مصرع اول كاملاً مشخصه.نوشتن در زمان حال


> اتفاق مي‌افته ودر مورد گذشته داره مي‌نويسه.حالا شما در مصرع دوم، گذشته رو
> داريد شرطي مي‌كنيد.يعني در مورد كاري كه در گذشته انجام شده و تمام شده شرط
> مي‌گذاريد كه اگر اين طور نمي‌شد،مي توانست طور ديگري بشود.پس فعل بعدي، در
> استمرار فعل قبلي كه يه فعل گذشته‌ هست داره مياد پس بايد بتونه حالت استمرار
> رو نشون بده.به طور مثال شما اين بيت رو بايد اين طور مي‌نوشتيد (البته صرف نظر

> از وزنش) (* بنویسید زمان با دل او یار نبود که اگر بود دلش مي خواست زلیخا
> باشد) * يا اين كه اگه منظورتون يه جور فعل امر باشه ( مثل زماني كه يه بچه


> ميگه: دلم خواست و شما ميگيد "دلش خواست" و يعني به كسي مربوط نيست!) كه بعيد
> مي‌دونم منظورتون بوده باشه واونوقت هم در ابيات ديگه از نظر معنايي مشكل پيدا
> مي‌كنيد
>

> البته چون كلمه‌ي *" دلم خواست "* رو به عنوان يه عنصر شعري در شعرتون مطرح


> كرديد و با تكرار كردن به اون هويت و اعتبار داديد، بايد سعي كنيد در تمام شعر،
> جايگاه زماني يكساني داشته باشه و گاهي معناي ماضي گاهي امري و گاهي ماضي
> استمراري نده . البته به نظر مياد خودتون هم متوجه معناي اون بوديد اما به خاطر
> كم آمدن وزن مجبور به استفاده از " خواست" به جاي " مي‌خواست" بوديد كه
> مي‌تونستيد با استفاده از كلمات جايگزين براي كلمات مجاور، اين مشكل رو برطرف
> كنيد
> و يا اگر دوست داشتيد از كلمه‌ي "خواست" استفاده كنيد، بايد معناي ابياتتون رو
> با عنصر "زمان"، هماهنگ مي‌كرديد
>

> در مورد اين بيت هم *"بنویسید که از مسجد و از معبد و از صومعه رفت*
> *و دلش خواست که تنها به تو، تنها به تو لیلا باشد"* كه به نظر مياد دلتون


> نيومده ازش صرف نظر كنيد يا تغييرش بديد هر چند كه يكدستي وزن شعرتون رو به هم
> ريخته باشه
>
> دست آخر بايد بگم شعر خيلي زيبايي بود و اگه يه كم معاني پخته تر بشن،به
> زيباييش خيلي افزوده ميشه
> از نظر قافيه اي هم كاملاً بي نقص بود و حرف َروي "ا" حرف مشترك همه‌ي كلمات
> هم‌قافيه بود

> و ديگه اين كه معلومه به اسم يا كاربرد كلمه‌ي* "ليلا" *خيلي علاقه داري.چون تو


> كارهاي ديگه‌ات هم به چشم مي‌خوره مثل شعرعروسكت
> و نهايتاً از شعر قشنگت ممنونم. قلمت پاينده و دلت هميشه شاد و
> اميدوار

> * *

جلیل شعاع

unread,
Apr 20, 2011, 11:52:38 AM4/20/11
to كانون ادبي پرشين‌بلاگ
خوشحالم از این بحثی که در مورد شعرت ایجاد شد عسل بانو
عالیه رفقای خوبم
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages