پیشینه ی الفاظ رکیک و فحاشی در ادبیات ایران

8,742 views
Skip to first unread message

HosseinOghli

unread,
Jun 26, 2012, 11:59:00 PM6/26/12
to HosseinOghli Group, Homan Haghshenas, Mrs Talebi, Bahram Ganjiei, Ali Naseri, shahab jafakesh, Mojtaba yegane fard, Reza Samadi

پیشینه ی الفاظ رکیک و فحاشی در ادبیات ایران :

تاریخ ادبیات ایران ، سرشار است از فحش ها و جملات رکیک و سوژه های ناموسی قشنگ و ادبی . برخی از این فحش ها آن قدر قشنگند که آدم حیفش می آید در جای نامناسبی استفاده اش کند . همه ی شعرا و هنرمندان هم به نوعی از این فحاشی ها کرده اند . معدن فحش های ناب و اساسی ، دیوانمولانا ست . مثلا :

قلتبانا ! می ندانی ؛ گــُه مخور

ور بدانی ، می بزن مقصور بر

( قلتبان : مردی که زنش را در اختیار دیگران می گذارد / ور بدانی می بزن مقصود بر : اگر می دانی ، به مقصودت بپرداز )

یا در داستان ... و کدو می فرماید :

قتل ِبَد ، با صد فضیحت ـ ای پدر ! ـ

تو شهیدی دیده ای از ... خر ؟

( یعنی : پدرجان من ! عزیز من ! کسی را دیده ای که توسط دستگاه تناسلی خر نر ، به بدترین و افتضاح ترین شکلی ، کشته شود ؟ )

یا عبید زاکانی در داستان موش و گربه می گوید :

گربه گفتا که : شاه گــُه خورده !

نروم من به شهر کرمانا

یا ناصر خسرو در وصف آدم های احمق می گوید :

تا مَرد ، خر و کور و کر نباشد

از کار فلک بی خبر نباشد

یا سعدی ( یکی از فحاش ترین شعرای ادبیات ) به دشمنش می گوید :

گر بر سر ... من نشینی

دروازه ی کازرون ببینی

یا ایرج میرزا در شعری می سراید :

نباید بیش از این خون در دلش کرد

گهُی خورده ست ، می باید ولش کرد

و یا فردوسی ( مودب ترین شاعر تاریخ ایران ) وقتی از ناپاکزاده گی ضحاک سخن به میان می آورد ؛ می گوید :

به خون پدر گشت همداستان

ز دانا شنیدم من این داستان

.

که فرزند بد ، گر شود نرّه شیر

به خون پدر هم نباشد دلیر

.

مگر در نهانش سخن دیگر است

پژوهنده را ، راز با مادر است

( یعنی : ضحاک قصد کشتن پدرش را کرد . من از دانایی شنیده ام که هر فرزند حرامزده ای ، پدرش را خواهد کشت . و این راز بر کسی آشکار نخواهد شد مگر بروند و از مادرش بپرسند [ که بچه از کیست ؟ ] )

فحاشی های سیاسی و اجتماعی در ادبیات :

نمونه های فراوانی داریم در ادبیات که این فقط یک قطره از اقیانوس است . پس فحش دادن خیلی هم امروزی و تازه نیست . انسان از وقتی بوده ، فحش و فحش کاری هم داشته .

شاعر وقتی از چیزی لجش می گیرد ، دیگر به فکر استفاده از کلمات ادبی نیست . مثلا ایرج میرزا وقتی دارد شهرهای اسلامی را توصیف می کند ، دیگر به فکر این نیست که واژه های آن چنانی را به کار ببرد . پس می گوید :

هر کجا شهر مسلمانان است ،

از گه و گند بود آکنده

.

جز گه و گند و کثافت ، چیزی

اندر این شهر ندیدم بنده

.

گه به گور پدر هر که نوشت :

... بر ... ِ زن خواننده

خوب ! این مصداق رکیک ترین فحاشی هاست . در لفافه ی آرایه های ادبی و شعر پارسی . این ناسزا گویی حتا سرزمین ایران را هم مورد رحمت قرار می دهد . وقتی در زمان رضا شاه ( که خود را پدر ملت می خواند ) ، میرزاده ی عشقی دارد از وضع بد کشور می نالد و اکثر نمایندگان مجلس چارم آن زمان را به باد ناسزا می گیرد و می گوید :

بعد از این بر وطن و بوم و بَرَش باید رید

به چنین مجلس و بر کرّ و فـَرَش باید رید

. 
به حقیقت دَر ِعدل ار دَر ِاین بام و در است

به چنین عدل و به دیوار و دَرَش باید رید

. 
آن‌که بگرفته از او تا کمر ایران را گــُه

به مکافات ، الی تا کمرش باید رید

. 
پدر ملت ایران اگر این بی پدر است

بر چنین ملت و روح پدرش باید رید

. 
به مدرس نتوان کرد جسارت اما

آن‌قدر هست که بر ریش خرش باید رید

. 
این حرارت که به خود احمد آذر دارد

تا که خاموش شود ، بر شررش باید رید

. 
شفق ِسرخ نوشت : آصف کرمانی مُرد

غفرالله ! کنون بر اثرش باید رید

. 
آن دهستانی ِبی مدرکِ تحمیلی ِلــُر

از نوک پاش الی مغز ِسرش باید رید

. 
گر ندارد ضرر و نفع ؛ مشیرالدوله

بهر این مُلک ، به نفع و ضررش باید رید

. 
ار رَوَد مؤتمن‌الملک به مجلس ، گاهی

احتراما ًبه ‌سر ِرهگذرش باید رید

و ...

و یا اصلا در توصیف مجلس چهارم ، شعری دارد بسیار زیبا که می گوید :

این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود !

دیدی چه خبر بود ؟

هر کار که کردند ، ضرر روی ضرر بود

دیدی چه خبر بود ؟

دیگ وکلا جوش زد و کف شد و سر رفت

باد ِهمه در رفت

زین بیش نگویم که از این نیز بتر بود

دیدی چه خبر بود ؟

و ...

چه کسانی فحش می دهند ؟

استفاده از کلمات وقیح و فحاشی ؛ نوعی تخلیه ی روانی است . من هیچ گاه به کسی که فحش می دهد ، ایراد نمی گیرم . چون می دانم که اگر ناراضی ، فحش هم ندهد ، خفه می شود .

کسانی بیشتر به فحش و فحش کاری روی می آورند که کاری از دستشان ساخته نیست . شما کافی است پای درد دل تاکسی رانان بنشینید . از هر چهار جمله شان ، سه تا فحش رکیک در می شنوید .

به نظر من هیچ وقت نباید از فحاشی کسی ناراحت شد . اتفاقا اگر کسی به شما فحش می دهد ، خوشحال باشید . چون این نشانه ی این است که شما قوی تر از طرف مقابلید و او فقط می تواند عقده اش را با فحش دادن خالی کند .

از فحش دادن خودتان هم ناراحت نشوید . بالاخره این یک عکس العمل روانی و روحی ست که تا اتفاق نیافتد ، بخشی از فشارهای عصبی تان تخلیه نخواهد شد . فقط مواظب باشید به کسی جلوی خودش فحش ندهید . چون همان طور که گفتم ، اگر طرف آدم زرنگی باشد ؛ می فهمد که شما از او ضعیف ترید و چون زورتان نرسیده ، به ناسزاگویی رو آورده اید .

نکته :

ضمنا ! آقایانی که با همسر یا دوست دخترشان مشغول رانندگی هستند ، توجه داشته باشند که فحش دادن حین رانندگی ، یکی از نشانه های ضعف مردانه است . خانم ها خیلی به این موضوع حساسند . سعی کنید که وقتی پشت فرمان ماشین هستید ، آرامشتان را حفظ کنید . هر وقت تنها بودید ، تا دلتان بخواهد ، به زمین و آسمان فحش خواهید داد !

نتیجه :

فحش دادن نشان بی تربیتی و بی نزاکتی انسان نیست . نشان تلاش برای مهار آشفتگی و پریشانی اوست . به کسی که فحش می دهد ، به چشم یک انسان مستاصل نگاه کنید که احتیاج مبرمی به تخلیه ی روانی دارد .



--
Best Wishes
HosseinOghli
Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages