سرزمین پارسی

2 views
Skip to first unread message

setareh

unread,
Sep 6, 2010, 1:36:31 PM9/6/10
to golha


آنچه فرهنگ را زنده نگه می دارد زبان است.پس بکوشیم از واژه های پارسی استفاده کنیم
 در کتابچه ای که پیش روی شماست(فایل پیوست235کیلوبایت) معادل پارسی بیش از 2 هزار واژه بیگانه گرداوری شده است.
  انرا به دوستان خود نیز هدیه دهید.



I wrote a letter in Parsi then looked in to this PDF file and replaced the Arabic words with Parsi...sounds so romantic and intellectual, I loved it...we all should do it...
If you want to impress your friends and families do what I just did, eventually it goes around and we all learn to use Parsi words a lot more. May be one day we get rid of influence of Arabic words and culture out of our land for good.
 
We need to encourage writers, speakers to do the same thing.
 
Please help to retrieve the beautiful language of our land Persia… please lets change back the name of Iran to Persia…please lets correct the mistakes was made not long ago we all can start as of today by calling Iran Persia.
We don’t need to go to the streets and fight these (living things (creatures)) or should I say   (Arab lovers).
We can do this right here from our computer. We need to educate these people but first we need to educate ourselves.
 
Than you
 
PS: to those computer programmers, could you find a way (write a program) so we can replace/change a written letter / statement into parsi by clicking on a command?



 


Parsi-Begoo.pdf

amir heidary

unread,
Nov 7, 2010, 10:25:31 AM11/7/10
to golha

 

سالهاست که در براین پاشنه می چرخد....و

از توجه دوستان به این مهم واقعا سپاسگذارم.من نیز در این امر همراهم.ولی این کار را باید شخصیت موجه وپخته ای به عهده بگیرد که طبع نازک اهل هنر،بسیار زود رنج است وباید برای حفظ کرامت انسانی ایشان،شیوه ظریفی بکاربرده شود.هنرمند ،بخصوص موسیقی دان و آنهم نوع مردمی آن،یعنی کسانی که هنرشان را به زورگویان حاکم نفروختند همیشه بارنج ومحرومیت ودر بدترین شرایط ،با دلی شکسته  از دنیا رفته اند .از متولیان حکومتی انتظاری نداریم،ولی عدم توجه ملتی با این پیشینه تاریخی،حتی یک نفر ،،واقعا جای تعجب دارد.توجه شما رابه قطعه ای از زندگینامه استاد عارف قزوینی ،شاعر ملی جلب میکنم

 

 

 

سرانجام عارف در سال ۱۳۰۷ جهت معالجه نزد دکتر بدیع به همدان رفت و برای همیشه در آنجا ماند. عارف در همدان بیمار، رنج دیده و مایوس بود و از همه جز اندک دوستانی یک دل و صمیمی کناره گرفت و انسان‌ها را شیطان و دروغگو می نامید. او از دشمنی اهل روزگار چنین شِکوه می‌کند:

"آخر این چه بدبختی بود که دامن گیر من شده است. فرمان فرمان با من بد، سلیمان میرزا بد، قوام السلطنه بد، تقی زاده هم بد، نصرت الدوله بد، ملک الشعرا بد، مرتجع و آزادی خواه هر دو دشمن، من از هر طرف هدف تیر کینه خواهی شده."[۴]
عارف باقیماندهٔ عمر را در خانه‌ای اجاره‌ای در یک قلعهٔ کوچک در درهٔ مراد بیک با یک کلفت به صورت تبعیدی و خود خواسته سکونت گزید؛ در حالی که دارایی او سه سگ و دو دست لباس کهنه بود. او در سال‌های پایانی با فقر دست به گریبان بود و اگرچه دوستان دور و نزدیک به او کمک می‌کردند، این امر به روح آزادهٔ شاعر لطمه می‌زد و او را شرمنده می ساخت. خود دربارهٔ روزهای تنهایی می‌گوید:
"حالا که هنگام زوال آفتاب عمر است و پایان روزگار به غفلت گذراندهٔ زندگانی است. که تازه دانسته ام تنها دوستان من این دوتا سگ هستند که معنی وفا و محبت و دوستی را در آنها دریافته ام.[۵]
در سال ۱۳۰۸ عارف سر مکاتبه با زرتشتیان هند را باز کردو برخی پژوهش‌های خود را برای «سردین شاه پارسی» به هند فرستاد. زرتشتیان او را به هند دعوت کردند، اما جواب رد داد و دیری نگذشت که از کردهٔ خود پشیمان شد.
مقبره عارف در میدان ابن سینا همدان
سر انجام در روز یک شنبه یکم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی در حالی که عارف ۵۴ سال داشت، مرگ زودرس به سراغش آمد. جیران، کلفتش که او را به عقد خویش در آورده بود، حکایت کرده که عارف در آخرین دم از او خواست که وی را نزدیک پنجره ببرد تا آفتاب و آسمان میهن را ببیند و او پس از دیدن آفتاب چنین خواند:
ستایش مر آن ایزد تابناک که پاک آمدم پاک رفتم به خاک
سپس به بستر بازگشت و لحظاتی بعد جان سپرد و در کنار آرامگاه بو علی سینا در همدان در خاک آرمید.


Reply all
Reply to author
Forward
0 new messages