زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست
زنی را می شناسم من
که می گوید پشیمان است
چرا دل را به او بسته
کجا او لایق آنست
زنی هم زیر لب گوید
گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد:
چه کس موهای طفلم را
پس از من می زند شانه؟
زنی آبستن درد است
زنی نوزاد غم دارد
زنی با تار تنهایی
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند
زنی خو کرده با زنجیر
زنی مانوس با زندان
تمام سهم او اینست
نگاه سرد زندانبان
زنی را می شناسم من....
زنی را می شناسم من
که می میرد ز یک تحقیر
ولی آواز می خواند
که این است بازی تقدیر
زنی با فقر می سازد
زنی با اشک می خوابد
زنی با حسرت و حیرت
گناهش را نمی داند
زنی واریس پایش را
زنی درد نهانش را
ز مردم می کند مخفی
که یک باره نگویندش
چه بد بختی ، چه بد بختی
زنی را می شناسم من
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و گوید
که دنیا پیچ و خم دارد
زنی را می شناسم من
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد
زنی می ترسد از رفتن
که او شمعی ست در خانه
اگر بیرون رود از در
چه تاریک است این خانه
زنی شرمنده از کودک
کنار سفره ی خالی
که ای طفلم بخواب امشب
بخواب آری
و من تکرار خواهم کرد
سرود لایی لالایی
زنی را می شناسم من
که رنگ دامنش زرد است
شب و روزش شده گریه
که او نازای پردرد است
زنی را می شناسم من
که نای رفتنش رفته
قدم هایش همه خسته
دلش در زیر پاهایش
زند فریاد که بسه
زنی را می شناسم من
که با شیطان نفس خود
هزاران بار جنگیده
و چون فاتح شده آخر
به بدنامی بد کاران
تمسخر وار خندیده
زنی آواز می خواند
زنی خاموش می ماند
زنی حتی شبانگاهان
میان کوچه می ماند
زنی در کار چون مرد است
به دستش تاول درد است
ز بس که رنج و غم دارد
فراموشش شده دیگر
جنینی در شکم دارد
زنی در بستر مرگ است
زنی نزدیکی مرگ است
سراغش را که می گیرد
نمی دانم!
شبی در بستری کوچک
زنی آهسته می میرد
زنی هم انتقامش را
ز مردی هرزه می گیرد
زنی را می شناسم من
زنی را....
----- Forwarded Message -----
From: Hossein Usofi <dru...@yahoo.com>
To: Pari Shan <paris...@yahoo.com>
Sent: Monday, October 3, 2011 3:11 PM
Subject: Re: جدیدترین سروده سیمین بهبهانی
علی جان سلام
شعری که بازهم طبق معمول این روزها به خانم سیمین بهبانی نسبت داده شدهبه نظر نمی آد از این شاعر باشههم سبک و زبانش با شعر سیمین تطبیق نمی کنه و هم دو سه مورد اشکال و ضعف هستکه هرگز نمی تونه در شعر شاعر پخته کلامی مثل سیمین راه پیدا کنهمتاسفانه درجامعۀ ما آفتی و ویروسی به نام « ... زدگی » از قدیم بوده و هستاز «غرب زدگی» که خدابیامرز جلال آل احمد پنبه اش را زد در کتابی با همین نامتا « عرب زدگی » که آفت هزارسالۀ آثار علمی و ادبی ما بودهو « برند زدگی » که در این آشفته بازار اقتصاد ایران رایج شده و مثلا کافی یه یک مارک یا برندی مشهور بشهدیگه می شه همۀ کالاها رو با اون برند آب کرد اگرچه اون برند مثلا مربوط به لباسهولی ماشین لباس شویی رو با همون برند به مردم غالب می کنند و کسی هم آخش درنمی آد!؟یک نمونه ش توی ایمیلی بود که خود فرستاده ای ( گلرنگ و اوه و جورج اند پیتر و مانند این ها)؟؟؟در حوزۀ هنر هم از قدیم این آفت بوده و حالا بیشتر شده و هرکس هر شعری رو به یکی نسبت می دهدو بقیه هم بی مطالعه و جستجو آن را برای دیگران می فرستند و این دور باطل تمومی نداره!؟یکی از این « ... زدگی » ها این روزها « سیمین زدگی» است!؟یعنی هرشعری را که به نوعی به زن و مخصوصا زن ایرانی معاصر مربوط می شودبه نام این بندۀ خدا توی سایت و ها و ایمیل ها منتشرمی کنندآخرین ورژن این آفت «...زدگی» به نظر من «فوروارد زدگی» است!؟بله یعنی هرکدام از ما ها هرچی به دستمون می رسه اون رو برای دیگران و معمولا درسطح وسیع فورواردمی کنیمچقدر خوبه چیزهایی رو فوروارد کنیم که نسبت به درستی اون ها اطمینان داشته باشیمبه هر حال ازت متشکرم که به بهانۀ این فورواردها از ما غربا هم یادمی کنیبه همه سلام برسونشب خوشFrom: Pari Shan <paris...@yahoo.com>
To: "dru...@yahoo.com" <dru...@yahoo.com>; Zari Usofi <zari....@gmail.com>; "leila...@yahoo.com" <leila...@yahoo.com>; "aarm...@gmail.com" <aarm...@gmail.com>
Sent: Monday, October 3, 2011 7:09 PM
Subject: Fw: جدیدترین سروده سیمین بهبهانی
----- Forwarded Message -----
From: said motamedi <shahed...@yahoo.com>
To:
Cc: Friends-of-...@googlegroups.com
Sent: Thursday, August 19, 2010 2:32 AM
Subject: جدیدترین سروده سیمین بهبهانی
دیدترین سروده سیمین بهبهانیسعنی